IDIOMS – ENGLISH SPEAKING PRACTICE WITH 9 IDIOMS RELATING TO VEGETABLES | RACHEL’S ENGLISH

David and I are just two peas in a pod.

من و دیوید فقط دو نخود در یک غلاف هستیم.

In this video, we're going to go over idioms relating to vegetables.

در این ویدیو، ما قصد داریم اصطلاحات مربوط به سبزیجات را بررسی کنیم.

This is a follow-up video to the video we did last week on vegetable vocabulary.

این یک ویدیوی بعدی برای ویدیویی است که هفته گذشته در مورد واژگان سبزیجات انجام دادیم.

Two peas in the pod. This means two people that get along very, very well.

دو نخود در غلاف. این یعنی دو نفر که خیلی خیلی خوب با هم کنار می آیند.

Yeah.

And our son, Stoney, and his little best buddy Elias are two peas in a pod when they're together.

آره

و پسر ما، استونی، و بهترین دوست کوچکش الیاس، وقتی با هم هستند، دو نخود در یک غلاف هستند.

We went to the zoo with them recently and the kids are just running around having a great time together.

ما اخیراً با آنها به باغ وحش رفتیم و بچه ها فقط در حال دویدن هستند و اوقات خوبی را با هم دارند.

Yeah whenever we tell him that we're going to go see Elias,

آره هر وقت بهش میگیم میخوایم بریم الیاس رو ببینیم

all he does is say: "Elias! Elias! Elias!" until we get there.

فقط میگه: "الیاس! الیاس! الیاس!" تا به آنجا برسیم

That's right.

درست است.

They're so cute.

آن ها خیلی ناز هستند.

Mushroom.

قارچ.

When something mushrooms, this means it gets much bigger.

وقتی چیزی قارچ می‌زند، به این معنی است که بسیار بزرگ‌تر می‌شود.

You can think of a mushroom stem, and then the cap of the mushroom is much bigger.

می توانید به یک ساقه قارچ فکر کنید و سپس کلاهک قارچ بسیار بزرگتر است.

Do you have an example of how you can use the verb mushroom in a sentence?

آیا مثالی دارید که چگونه می توانید از فعل قارچ در جمله استفاده کنید؟

We were watching one of our recent guilty pleasures, the TV show about home renovations, and they

ما داشتیم یکی از لذت های گناهکار اخیرمان را تماشا می کردیم، برنامه تلویزیونی در مورد بازسازی خانه، و آنها

they were going to take out this wall

می خواستند این دیوار را بیرون بیاورند

and it looked pretty simple, and I open up the wall and they found that beehive

و خیلی ساده به نظر می رسید، و من دیوار را باز کردم و آنها آن کندوی عسل را

inside the wall and all these bees shot out.

در داخل دیوار و همه اینها پیدا کردند. زنبورها شلیک کردند

So it look like a little project just moving a wall but the project mushroomed,

بنابراین به نظر می رسد پروژه کوچکی است که فقط یک دیوار را جابجا می کند، اما این پروژه به شکل قارچ رشد کرد،

became much bigger because they had to get rid of the bees.

بسیار بزرگتر شد زیرا آنها مجبور بودند از شر زنبورها خلاص شوند.

Mm-hmm.

مممم

You could also use the word 'balloon' as a verb in exactly the same way.

شما همچنین می توانید از کلمه "بالون" به عنوان یک فعل دقیقاً به همین روش استفاده کنید.

When something unexpectedly gets much bigger.

وقتی چیزی به طور غیر منتظره خیلی بزرگتر می شود.

The phrase 'to spill the beans' this means to tell a secret.

عبارت "ریختن حبوبات" به معنای گفتن یک راز است.

So if you have an important secret, you want to entrust it to somebody that you know will not spill the beans.

بنابراین اگر راز مهمی دارید، می‌خواهید آن را به کسی بسپارید که می‌دانید باقالی‌ها را نمی‌ریزد.

I had a friend recently tell me she was pregnant, but she wasn't telling everybody yet.

اخیراً یکی از دوستانم به من گفت که باردار است، اما هنوز به همه نگفته بود.

So I had to keep it to myself.

بنابراین مجبور شدم آن را برای خودم نگه دارم.

She said: You're not going to spill the beans, are you? I said: No. My lips are sealed.

گفت: قرار نیست لوبیاها را بریزی؟ گفتم: نه لبم مهر شده.

My lips are sealed, of course, means I won't tell anybody.

لب های من مهر و موم شده است، البته به این معنی است که به کسی نمی گویم.

It doesn't literally mean...

این به معنای واقعی کلمه نیست ...

It means they're good at keeping a secret.

یعنی آنها در حفظ یک راز خوب هستند.

Couch potato.

تنبل.

This is somebody who is lazy, who spends a lot of time on the couch,

این کسی است که تنبل است، زمان زیادی را روی مبل می گذراند،

watching TV, and maybe eating potato chips.

تلویزیون تماشا می کند و شاید هم چیپس می خورد.

Right.

درست.

And are you feeling like that?

و آیا شما چنین احساسی دارید؟

I'm feeling like that.

من چنین احساسی دارم.

I am 35 weeks pregnant and there just hits a certain point in the day where I have no energy,

من هفته 35 بارداری هستم و به نقطه خاصی در روز می رسد که انرژی ندارم،

and I just lay down on the couch, I have people bring me things as need, I am definitely a couch potato right now.

و فقط روی کاناپه دراز می کشم، از مردم خواسته ام چیزهایی را که نیاز دارم برایم بیاورند، من قطعاً در حال حاضر یک مبل هستم.

Couch potato.

تنبل.

We also have the term 'hot potato'.

ما همچنین اصطلاح "سیب زمینی داغ" را داریم.

So if a potato is really hot, `you can't really, you don't want to touch it, you want to throw it up in the air.

بنابراین اگر یک سیب زمینی واقعا داغ است، شما واقعا نمی توانید، نمی خواهید آن را لمس کنید، می خواهید آن را در هوا پرتاب کنید.

Idiomatically, it means a topic that is very controversial,

از نظر اصطلاحی، به معنای موضوعی است که بسیار بحث برانگیز است،

and you might not want to touch it because there's such strong opinions on either side of the topic.

و ممکن است نخواهید آن را لمس کنید زیرا نظرات قوی در هر دو طرف موضوع وجود دارد.

Yeah and an example would be social security, which is part of our social welfare safety net in the US,

بله و یک مثال می تواند امنیت اجتماعی باشد، که بخشی از شبکه ایمنی رفاه اجتماعی ما در ایالات متحده است،

and politicians don't want to touch it because it benefits older Americans who vote in high numbers,

و سیاستمداران نمی خواهند به آن دست بزنند، زیرا به نفع آمریکایی های مسن تر است که در تعداد زیادی رای می دهند،

and who have contributed to that system across their entire working life.

و به این سیستم در سراسر جهان کمک کرده اند. کل زندگی کاری آنها

And so any threat of decreasing the benefits for Social Security is a political non-starter.

و بنابراین هرگونه تهدیدی مبنی بر کاهش مزایای تامین اجتماعی یک امر سیاسی غیرشروع است.

It's a hot potato. Nobody wants to touch that.

این یک سیب زمینی داغ است. هیچ کس نمی خواهد به آن دست بزند.

Even know the system, kind of is really in trouble.

حتی سیستم را بشناسید، نوعی واقعاً مشکل دارد. به

Needs some help.

کمک نیاز دارد

And the way that it's structured is going to be really problematic, still, nobody wants to touch it.

و نحوه ساختار آن واقعاً مشکل ساز خواهد بود، هنوز هم هیچ کس نمی خواهد آن را لمس کند.

Hot potato.

سیب زمینی داغ.

Another potato idiom 'small potatoes'.

اصطلاح دیگر سیب زمینی «سیب زمینی کوچک».

This is also 'small peanuts'.

این نیز "بادام زمینی کوچک" است.

In our podcast, where we were doing food idioms,

در پادکستمان، جایی که اصطلاحات غذایی را انجام می‌دادیم،

I talked about small peanuts ,and it has the exact same meaning.

در مورد بادام زمینی‌های کوچک صحبت کردم، و دقیقاً همین معنی را دارد.

It's... It means not important, or less important.

این... یعنی مهم نیست، یا کمتر مهم است.

And I sometimes feel this way when I go to a YouTube event and there are other

و من گاهی اوقات وقتی به یک رویداد YouTube می روم و

really big YouTubers there with the really big numbers.

یوتیوبرهای واقعاً بزرگ دیگری در آنجا حضور دارند با تعداد بسیار زیادی چنین احساسی دارم.

I feel like I'm pretty small potatoes at a place like that.

من احساس می کنم که در چنین مکانی سیب زمینی بسیار کوچک هستم.

Cool as a cucumber. Have you heard this one before?

مانند خیار خنک شود. آیا این یکی را قبلا شنیده اید؟

This idiom means very level-headed, very...doesn't get anxious, doesn't get stressed out.

این اصطلاح یعنی خیلی همسطح، خیلی... مضطرب نمی شود، استرس نمی گیرد.

Just really is able to take things in, do stuff well, stay focused.

فقط واقعاً می تواند چیزها را قبول کند، کارها را به خوبی انجام دهد، متمرکز بماند.

And my example for this is my friend Justin.

و مثال من برای این دوست من جاستین است.

So actually, in most of life, I am cool as a cucumber myself, I would say.

بنابراین در واقع، در بیشتر زندگی، من خودم مثل یک خیار خونسرد هستم.

Pretty even, but on the soccer field,

خیلی حتی، اما در زمین فوتبال،

I sort of, I'm kind of a hothead, I have a little bit of a temper, I'm all over the place.

من یک جورهایی دمدمی مزاج هستم، کمی خلق و خوی دارم، همه جا هستم.

It's weird. I noticed that the one time I went to one of your games, I was like who is this guy.

عجیب است. من متوجه شدم که یک بار که به یکی از بازی های شما رفتم، انگار این پسر کیست.

Um, I played in college. It's always been something that I'm really competitive about.

اوم، من در دانشگاه بازی کردم. این همیشه چیزی بوده است که من واقعاً در مورد آن رقابتی هستم.

It's one of the few things.

این یکی از معدود موارد است.

Anyway, I'm a hothead but my buddy Justin, who I always play with, he's cool as a cucumber.

به هر حال، من یک دمدمی مزاج هستم، اما رفیق من جاستین، که همیشه با او بازی می کنم، او مثل یک خیار باحال است.

Nothing ruffles his feathers.

هیچ چیز پرهای او را به هم نمی زند.

And if he sees me getting a little bit out of line, it’ll kind of reign me in.

و اگر ببیند که من کمی از خط خارج می شوم ، به نوعی بر من حاکم خواهد شد.

Wow, you used so many good phrases there.

وای، شما عبارات بسیار خوبی را آنجا به کار بردید.

Reign me in, you used ruffle... Ruffle his feathers, nothing can ruffle his feathers.

بر من حکومت کن، تو از رافل استفاده کردی... پرهایش را پر کن، هیچ چیز نمی تواند پرهایش را به هم بزند.

>> That's true. >> And you also said you're a hothead.

>> این درست است. >> و شما همچنین گفتید که یک هوسران هستید.

So someone who's a hothead sort of has a bit of a temper is a little aggressive,

بنابراین، فردی که به نوعی تندخو است، کمی خلق و خوی دارد، کمی تهاجمی است،

so you're a hothead only on the soccer field.

بنابراین شما فقط در زمین فوتبال یک سر گرم هستید.

Right.

درست.

If someone 'ruffles your feathers', that means they bother you.

اگر کسی پرهای شما را به هم بزند، به این معنی است که شما را آزار می دهد.

You could also say they 'get under my skin'.

شما همچنین می توانید بگویید آنها 'زیر پوست من'.

Yeah.

So like someone who's playing really aggressively with you may be crossing the line, another idiom,

آره

بنابراین، مانند کسی که واقعاً تهاجمی با شما بازی می کند، ممکن است در حال عبور از خط باشد، اصطلاح دیگری

of like a foul.

مانند یک خطا.

That might ruffle your feathers.

این ممکن است پرهای شما را به هم بزند.

Quite a bit.

And then Justin reigns you in.

کمی زیاد.

و سپس جاستین بر شما حکمرانی می کند.

That means if you're getting a little too hot-headed, he comes over and he says: hey man, chill out, it's fine.

این یعنی اگر کمی سرتان گرم شده باشد، می آید و می گوید: هی مرد، آرام باش، خوب است.

>> That's right. >> Bring it back to normal.

>> درست است. >> آن را به حالت عادی برگردانید.

>>That's right. >>Okay.

>> درست است. >> باشه.

Well, sometimes when you're

خوب، گاهی اوقات وقتی در

talking about it idiom, it's so hard to describe situations without using other idioms.

مورد اصطلاح آن صحبت می کنید، توصیف موقعیت ها بدون استفاده از اصطلاحات دیگر بسیار سخت است.

>> It really is. >> It's incredible.

>> واقعاً همینطور است. >> باور نکردنی است.

'Carrot-top' this is a phrase that you might use for somebody who has red hair.

"High-top" این عبارتی است که ممکن است برای افرادی که موهای قرمز دارند استفاده کنید.

Top of the head, carrot.

بالای سر، هویج.

Carrot top.

رویه هویج. در

There's actually a comedian who I feel like was somewhat famous when I was growing up,

واقع یک کمدین وجود دارد که احساس می کنم زمانی که من بزرگ شدم تا حدودی مشهور بود،

who went by the name Carrot Top. It was his stage name because he had orange hair.

او با نام هویج تاپ. این نام هنری او بود زیرا موهای نارنجی داشت.

The phrase 'to pass or extend the olive branch'.

عبارت «عبور یا تمدید شاخه زیتون».

This is like when you've had an argument with somebody, and you make the first move

این مثل زمانی است که با کسی بحث می‌کنید و اولین حرکت را

to reconcile with them, to make up, to be friendly, that's you extending an olive branch.

برای آشتی کردن با او، جبران کردن، دوستی کردن انجام می‌دهید، این است که شاخه زیتون را دراز می‌کنید.

Those are some of the vegetable idioms we thought of. Can you think of any other vegetable idioms?

اینها برخی از اصطلاحات گیاهی هستند که ما به آنها فکر کردیم. آیا می توانید اصطلاحات گیاهی دیگری را در نظر بگیرید؟

Put them in the comments below.

آنها را در نظرات زیر قرار دهید.

And if you missed the video last week on vegetable vocabulary, be sure to check it out.

و اگر ویدیوی هفته گذشته در مورد واژگان سبزیجات را از دست دادید، حتماً آن را بررسی کنید.

There are some interesting things to learn there.

در آنجا چیزهای جالبی برای یادگیری وجود دارد.

David, thanks so much for joining me for this video.

دیوید، خیلی ممنون که برای این ویدیو به من پیوستید.

That's it guys and thanks so much for using Rachel's English.

بچه ها همین است و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم.