Past Perfect conversation (I lost my memory in an accident) English Conversation Practice

hello Sam it's Michael are you awake how do you

سلام سام این مایکل است آیا تو بیداری چه

feel Michael Michael who my head  hurts a lot where am I you are in  

حسی داری مایکل مایکل که سرم خیلی درد می کند کجا هستم تو

the hospital you had had an accident  before you came here I'm really sorry

بیمارستانی که قبل از آمدن به اینجا تصادف کردی من واقعا متاسفم

an accident I don't remember  anything about an accident who  

یک تصادف من چیزی در مورد آن یادم نیست تصادف کی

are you I am Michael your best friend we  work together in YMC international company  

تو هستی من مایکل بهترین دوستت هستم ما در شرکت بین المللی YMC با هم کار می کنیم

I really don't remember anything  oh wait a minute I can remember

من واقعاً چیزی به یاد نمی آورم  اوه یک دقیقه صبر کن، می توانم چیزی را به یاد بیاورم که

something I had eaten breakfast I had gone  to that restaurant I don't remember the

صبحانه خورده بودم، رفته بودم آن رستوران، نامش را به خاطر نمی آورم

name rooftop restaurant you always go there to  have breakfast you went there last week last  

رستوران پشت بام همیشه میری اونجا صبحانه میخوری هفته پیش رفتی

week I had been there this morning before  I oh my head Hearts you had an accident  

you have been here for a week my friend you were

unconscious one week oh God what had  I done before they brought me to this

من قبل از اینکه مرا به این بیمارستان بیاورند انجام دادم،

Hospital you had gone to that  restaurant as usual there you had eaten

شما طبق معمول به آن رستوران رفته بودید، آنجا چیزی خورده بودید که

something I don't know what that was exactly  but you had had a stomach ache do you

نمی دانم دقیقاً چیست، اما معده درد داشتید،

remember no I don't remember a stomach ache  why had I had a stomach ache I don't know  

یادتان می آید نه من معده درد را به خاطر نمی آورم. چرا معده درد داشتم نمی‌دانم

but you had called your wife to  tell her that and then she called

اما تو به همسرت زنگ زده بودی که این را به او بگوید و بعد او به من زنگ زد که

me you had had an accident  before I arrived to the place  

تصادف کرده‌ای قبل از اینکه به محل برسم   از

you crossed the track a car hit you a car  oh no and where had you been before that

مسیر عبور کردی یک ماشین با ماشین به تو برخورد کرد اوه نه و قبل از اینکه کجا بودی این

happened as I told you I had left home to  work that restaurant is near our workplace  

اتفاق افتاد چون به تو گفتم خانه را ترک کرده‌ام تا کار کنم که رستوران نزدیک محل کار ماست

your wife had told me to go to that  restaurant to take you to the hospital  

همسرت به من گفته بود به آن رستوران بروم تا تو را به بیمارستان ببرم

so I went there I hadn't seen you like this  before I'm sorry you suffered a terrible

پس من به آنجا رفتم و تو را ندیده بودم. مثل این قبل از اینکه متاسفم

accident why does my head heart I want  to talk to the doctor can you call him

تصادف وحشتناکی را تجربه کردی چرا سرم قلبم می‌خواهد با دکتر صحبت کنم می‌توانی با او تماس بگیری

please he had said he would come in  some minutes I will call him in a minute  

لطفاً گفته بود تا چند دقیقه دیگر به او زنگ می‌زنم. آیا

does it really hurt a lot yeah and I don't  remember anything what had happened the day  

واقعاً درد دارد؟ خیلی آره و من چیزی یادم نیست روز قبل از تصادف چه اتفاقی افتاده بود که

before I had the accident we had celebrated  Jim's birthday in the office don't you

تولد جیم را در دفتر جشن گرفتیم،

remember we had sung happy birthday  to him we had eaten cake and

یادت نمی‌آید که برای او تولدت مبارک خوانده بودیم، کیک خورده بودیم و

celebrated no I don't remember Jimmy M what  else had I done tell me Well we had danced  

جشن گرفتیم نه من به یاد داشته باش جیمی ام چه کارهای دیگری انجام داده بودم به من بگو خوب ما رقصیده بودیم، خوب

well you hadn't danced because you said  you didn't like it but you had drunk a  

تو نرقصیده بودی چون گفتی دوستش نداشتی اما زیاد نوشیده بودی

lot we had drunk beer and Tequila  you had been very happy for Jimmy

ما آبجو و تکیلا نوشیده بودیم، واقعا برای جیمی خوشحال بودی

really but I don't know I  don't like drinking alcoholic

اما نمی‌دانم از نوشیدن مشروبات الکلی خوشم نمی‌آید

beverages or that's what I think so I don't  remember well and what had you done had you  

یا این چیزی است که فکر می‌کنم، بنابراین خوب یادم نمی‌آید و اگر

been there with me yes of course I am  your best friend I have been there for  

با من بودید چه کرده‌اید، بله، البته من بهترین دوست شما هستم، من برای شما آنجا بودم.

you I am always there for you before we  went to that party we had talked about  

من همیشه در کنار شما هستم قبل از رفتن به آن مهمانی که در مورد آن صحبت کرده بودیم.

something important do you remember no I  don't remember but what is that thing we  

یک چیز مهم را به یاد می آوری نه من یادم نمی آید اما آن چیزی که درباره آن

had talked about tell me oh it doesn't matter  the important thing now is that you are okay

صحبت کرده بودیم به من بگویید اوه مهم نیست مهم این است که تو خوب هستی

and where is my wife you had said I  had a wife where is she why isn't she  

و همسرم کجاست تو گفته بودی من زن داشتم کجاست چرا

here she was here but she had left  home before you woke up she was very  

اینجا نیست او اینجا بود اما قبل از اینکه تو بیدار شوی او خانه را ترک کرده بود خیلی

tired Sam yeah I suppose so it's  been a week oh God my head really

خسته بود سام آره فکر می کنم یک هفته است اوه خدایا سرم واقعاً

hurts so you said we had celebrated the  day before the accident maybe I had a

درد می کند، گفتی ما یک روز قبل از تصادف جشن گرفته بودیم شاید من خماری داشتم

hangover yeah probably I had had  a hangover before I went to that  

بله احتمالاً قبل از رفتن به آن

restaurant and that's why I couldn't see  the car probably but it's no one's fault  

رستوران خماری داشتم و به همین دلیل نمی توانستم ماشین را ببینم احتمالاً اما این تقصیر کسی نیست.

I mean not the driver either what do you mean  he hit me with his car maybe I had a hangover  

منظورم راننده هم نیست یعنی چی با ماشینش بهم زد شاید خماری داشتم

but he hit me no listen you had called  your wife to tell her you had a stomach

اما بهم زد نه گوش دادی به همسرت زنگ زدی که بهش بگی معده

ache then you quickly left the restaurant to  take a taxi or to go to the hospital I don't

درد داری بعد سریع از رستوران بیرون رفتی تا سوار تاکسی شدی یا برای رفتن به بیمارستان نمی

know that's when that accident happened  it was not the driver's fault it was your

دانم آن موقع بود که آن تصادف اتفاق افتاد، تقصیر راننده نبود، تقصیر تو بود،

fault what oh God I can't believe  it this Hospital must be very

خدایا من نمی توانم باور کنم، این بیمارستان باید خیلی

expensive don't worry about that I  already P for everything we have an

گران باشد، نگران نباش که من قبلاً P برای همه چیز ما

insurance thank you my friend I don't remember  very well but you really are a very good

بیمه داریم ممنون دوست من من خیلی خوب یادم نیست اما تو واقعا دوست خوبی هستی

friend don't even mention it I will be  here okay no matter what you will be

حتی به آن اشاره نکن من اینجا خواهم بود.

okay thank you we had celebrated  we had danced I had drunk

رقصیدم مشروب خورده بودم

alcohol I can't believe I'm so  irresponsible what the hell was I

باورم نمی‌شود خیلی بی‌مسئولم چه لعنتی داشتم

thinking sorry for causing you so much  trouble to you and my wife I'm so sorry  

فکر می‌کردم متاسفم که برای شما و همسرم این همه مشکل ایجاد کردم.

wait a minute I'm starting to remember some  things I don't like alcohol I don't like

الکل دوست ندارم من از

dancing a party no it was not a  party I was I had been in your house

رقصیدن مهمانی خوشم نمی آید نه مهمانی نبود من در خانه شما بودم

right what are you talking  about no we had gone to a party

درست در مورد چی صحبت می کنید نه ما به مهمانی رفته بودیم

remember no I had been to your  house the day before the accident

به یاد داشته باشید نه من آن روز به خانه شما رفته بودم قبل از

accident I had gone there but I don't remember  why I think I had one wanted to talk about

تصادف به آنجا رفته بودم اما یادم نیست چرا فکر می‌کنم یکی می‌خواست در مورد

something yeah you said we had to talk  about something important maybe that was the

چیزی صحبت کنم، بله، شما گفتید باید در مورد چیز مهمی صحبت می‌کردیم، شاید هم همین بود،

thing no forget it it doesn't matter  anymore I will call the doctor okay uh  

فراموش نکنید که دیگر مهم نیست. با دکتر تماس می گیرم باشه اوه

give me a minute I remember now yeah I had  gone to your house to talk about my wife  

یک دقیقه به من فرصت بده، الان یادم می آید بله، به خانه شما رفته بودم تا در مورد همسرم صحبت کنم

wife you we hadn't celebrated anything  I had realized my wife was cheating on  

همسر شما ما هیچ جشنی نگرفته بودیم فهمیدم همسرم

me with you then I went to your house and  you gave me something to drink you poisoned

با شما به من خیانت می کند، سپس به خانه شما رفتم. و یه چیزی به من دادی که بنوشم

me then I wanted to leave that house and  you hit me on the head with something

منو مسموم کردی بعد خواستم از اون خونه برم و با یه چیزی به سرم زدی که

you have tried to kill me because you're  in love with my wife yeah I remember

سعی کردی منو بکشی چون عاشق همسرم هستی آره

now so you remember it then but  don't worry you will never leave this

الان یادم اومد پس اون موقع یادت میاد اما نگران نباشید شما هرگز این

Hospital oh no help please help oh God I  hope you liked this conversation if you  

بیمارستان را ترک نخواهید کرد، اوه هیچ کمکی لطفاً کمک کنید، خدایا امیدوارم این مکالمه را دوست داشته باشید، اگر

could improve your English a little more  please subscribe to the channel and share  

توانستید زبان انگلیسی خود را کمی بیشتر کنید، لطفاً در کانال مشترک شوید و

this video with a friend and if you want  to support this channel you can join us  

این ویدیو را با یک دوست به اشتراک بگذارید و اگر می خواهید  از این کانال حمایت کنید، می توانید به ما بپیوندید

or click on the super thanks button thank  you very much for your support take care

یا روی دکمه فوق العاده تشکر کلیک کنید.