Past Continuous conversation (Interviewing a famous actor) English Conversation Practice

hello Thomas I see you have finished  your class can I talk to you for a

سلام توماس من می بینم که شما کلاس خود را تمام کرده اید، می توانم یک لحظه با شما صحبت کنم

moment good afternoon Mr Peterson  sure tell me how can I help

ظهر بخیر آقای پیترسون، مطمئناً به من بگویید چگونه می توانم به

you I suppose you already know about the problem  

شما کمک کنم، فکر می کنم شما قبلاً در مورد مشکلی که

we had last week am I right problem  what problem no I don't know what is

هفته گذشته داشتیم می دانید آیا من درست مشکل دارم. نمی دانم چه چیزی است

that someone broke into the school secretary's  office and stole all the money she had

که شخصی وارد دفتر دبیر مدرسه شد و تمام پولی که او

saved oh really wow I didn't know that I mean  I have heard about it but I didn't believe  

پس انداز کرده بود را دزدید اوه واقعا وای من نمی دانستم که منظورم این است که درباره آن شنیده ام اما باور نمی کردم

it well that's true she says she was having  lunch at that time and she couldn't see the

که درست است او می گوید در آن زمان ناهار می خورد و

person well so far she's the only suspect in  this crime but I have to make some questions  

تا به حال نتوانسته بود فرد مورد نظر را به خوبی ببیند. او تنها مظنون به این جنایت است، اما من باید چند سوال

to everyone in the school you know it is the  process just some formalities I need you to

از همه افراد مدرسه بپرسم که می دانید این روند است.

coperate of course if I can do  anything to help just let me know  

البته اگر می‌توانم کاری انجام دهم، فقط به من اطلاع دهید   من

I'm here yeah what were you doing  on Thursday at about 1 or 2 in the

اینجا هستم، بله، شما چه کار می‌کردید پنجشنبه حدود ساعت 1 یا 2 بعد از

afternoon on Thursday but why do you ask  that do you really think I was the person  

ظهر پنجشنبه، اما چرا می‌پرسید که واقعاً فکر می‌کنید من همان کسی بودم

who no of course not that's impossible  but I need to ask the same questions to

که نه البته این غیرممکن نیست، اما من باید از

everyone I already did it with the English  teacher the math teacher and the other

همه کسانی که قبلاً این کار را با معلم انگلیسی، معلم ریاضی و

ones oh I understand on Thursday well  I suppose I was having lunch at that

دیگران انجام داده‌ام، همان سؤالات را بپرسم، اوه، پنج‌شنبه را خوب می‌فهمم، فکر می‌کنم در آن زمان ناهار می‌خوردم که

time you were having lunch and where  were you having lunch on Thursday at that

شما ناهار می‌خوردید و در آن زمان پنجشنبه ناهار کجا بودید،

time I was eating in my lunch  at the school cafeteria as

من طبق معمول در ناهار خود در کافه تریا مدرسه غذا می خوردم،

usual that's weird because the school cook  says she was cooking there and from 1:  

این عجیب است زیرا آشپز مدرسه می گوید که آنجا غذا می پخت و از ساعت 1:

to 2: in the afternoon she was  helping the others to serve the

تا 2: بعد از ظهر به دیگران کمک می کرد تا سرو کنند.

food she says she didn't see any teacher that  day because everyone was having lunch in a  

غذایی که او می‌گوید آن روز هیچ معلمی را ندید، زیرا همه در یک

restaurant in a restaurant all right yeah  I remember now we were having lunch in a

رستوران در یک رستوران ناهار می‌خوردند، بله، یادم می‌آید الان در

restaurant it was Anthony's birthday so we  were celebrating at that time I forgot it

رستوران ناهار می‌خوردیم، تولد آنتونی بود، بنابراین در آن زمان داشتیم جشن می‌گرفتیم، فراموش کردم

sorry yeah we were eating some delicious  plates and we were also singing Happy

متاسفم بله، ما داشتیم چند بشقاب خوشمزه می خوردیم و همچنین داشتیم تولدت مبارک می خواندیم، آه،

Birthday what else oh I remember we were  drinking wine but just a little don't

یادم می آید که شراب می نوشیدیم، اما فقط کمی

worry I see so all the teachers  were were there then is that

نگران نباش، می بینم که همه معلمان آنجا بودند، درست است بله

correct yes that's right Michael was there  he was eating a chicken salad Christal  

درست است مایکل آیا آنجا بود  داشت یک سالاد مرغ می خورد کریستال

was also there he wasn't eating anything  because he's on a diet that's what he told  

هم آنجا بود که چیزی نمی خورد چون رژیم می گرفت و این همان چیزی بود که به او گفت   من

me chrisy was dancing in the restaurant  can you believe it because it was like a

کریسی در رستوران می رقصید باورتان می شود چون مثل یک

Parry I wasn't dancing of course I don't  like to dance I was just sitting next to the

پری بود که من نمی رقصیدم البته من دوست ندارم برقصم، فقط کنار میز نشسته بودم،

table I also so Mary she wasn't drinking  wine she was drinking a bottle of

همچنین مریم شراب نمی‌نوشید، او یک بطری

soda Melissa and Marcus were eating  cake while Francisco was talking to a

نوشابه می‌نوشید ملیسا و مارکوس در حال خوردن کیک بودند در حالی که فرانسیسکو با

girl I don't remember her face  but everyone was there celebrating  

دختری صحبت می‌کرد. چهره‌اش را به خاطر بسپارید اما همه آنجا بودند و

Anthony's birthday it was funny I see  and what about the secretary was she also

تولد آنتونی را جشن می‌گرفتند، من می‌بینم که خنده‌دار بود، و

there I am not sure her name is  Linda right Linda M what did she tell

منشی که آنجا بود، مطمئن نیستم نامش لیندا است.

you but you should know you were at the  party did you see her at the party or

شما او را در مهمانی می بینید یا

not um yeah of course she  was there she was singing

نه، بله، البته او آنجا بود، او واقعاً داشت آواز می خواند،

too really because Linda says she was  having lunch with her mother that day  

زیرا لیندا می گوید که آن روز با مادرش

her mother was sick and she had to go  to the hospital so she had lunch in the

ناهار می خورد.

hospital unfortunately no one can corroborate  his admission to the hospital not even her

بیمارستان متأسفانه هیچ کس نمی تواند پذیرش او در بیمارستان را تأیید کند، حتی

mother because she was sleeping  and she said she just entered the

مادرش چون خواب بود و او گفت که تازه وارد

hospital I mean she forgot her identification  document and that's why she had to go  

بیمارستان شده است، منظورم این است که مدرک شناسایی خود را فراموش کرده است و به همین دلیل مجبور شد

straight ahead that is why no one can  corroborate his statement what do you

مستقیماً جلو برود، به همین دلیل است که هیچ کس نمی تواند تأیید کند. نظرش چیه وای کی

think wow who would have believed it  Linda was a thief I can't believe it  

باورش میکرد لیندا دزد بود باورم نمیشه

I don't think she's said Thief I have  worked with her for a long time and I  

فکر نمیکنم گفته باشه دزد من مدت زیادی باهاش ​​کار کردم و

know her well she won't do something  like that she's a great person I know

خوب میشناسمش که کاری انجام نمیده مثل اینکه او آدم فوق‌العاده‌ای است، می‌دانم

that well sometimes people are not what  they seem people lie a lot you know that

که خوب گاهی اوقات مردم آن‌طور نیستند که به نظر می‌رسند، مردم زیاد دروغ می‌گویند، می‌دانی که

yes but Linda said something interesting  she said you invited her out some days  

بله، اما لیندا چیز جالبی گفت، او گفت چند روز پیش او را به بیرون دعوت کردی

ago and you asked her a lot of things  about the school including about the

و از او چیزهای زیادی درباره مدرسه پرسیدی. از جمله در مورد

money it's curious you say you don't remember  her name when you two went out for dinner

پول، کنجکاو است که وقتی شما دو نفر برای شام بیرون رفتید، می گویید نام او را به خاطر نمی آورید،

what oh Linda that Linda sure yeah we  went for dinner but it was only one  

اوه لیندا، لیندا مطمئناً بله، ما برای شام رفتیم، اما فقط یک

time we had fun and then that  was all I don't know her very

بار بود که سرگرم شدیم و بعد این تنها چیزی بود که من نمی کردم. او را خیلی

well come on Thomas you perfectly know what  I mean you were the one who took the money

خوب نمی شناسم بیا توماس، کاملاً می دانی چیست، منظورم این است که تو کسی بودی که پول را گرفتی،

what why would I do something like

چرا من چنین کاری انجام دهم

that you don't need to lie anymore come  on I know you took the money it was

که دیگر نیازی به دروغ گفتن نیست بیا، می دانم که پول را گرفتی

$10,000 but no that's not true I didn't take

10000 دلار اما نه این درست نیست من

$100,000 that's right it was

100000 دلار نگرفتم درست است

$100,000 you took

100000 دلار بود شما

them I know you needed the money for something  I won't tell anyone you can trust me I was  

آنها را گرفتید من می دانم که برای چیزی به پول نیاز داشتید.

thinking maybe we could share that money  50 and 50 nobody will know seriously wow  

جدی می دونم وای   من

I'm surprised all right I have the money in  my locker let's go that's all I wanted to  

تعجب کردم خیلی خب من پول تو کمد دارم بیایید بریم این همه چیزی بود که می خواستم

hear thank you very much for your cooperation  officer come in sir come with me please from  

بشنوم  خیلی از همکاری شما متشکرم افسر وارد شوید آقا با من بیایید لطفاً از

this moment on you are under arrest you have  the right to remain silent I hope you liked  

این لحظه به بعد در بازداشت هستید. حق برای سکوت، امیدوارم

this conversation if you could improve your  English a little more please subscribe to  

این مکالمه را دوست داشته باشید، اگر توانستید انگلیسی خود را کمی بهتر کنید، لطفاً در

the channel and share this video with a friend  and if you want to support this channel you can  

کانال عضو شوید و این ویدیو را با یک دوست به اشتراک بگذارید و اگر می خواهید از این کانال حمایت کنید، می توانید به

join us or click on the super thanks button  thank you very much for your support take

ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق العاده کلیک کنید. از حمایت شما بسیار سپاسگزارم

care