Use "BAD English" to sound ADVANCED and NATURAL?! - Conditionals

- This video is sponsored by Skillshare.

- این ویدیو توسط Skillshare حمایت می شود.

The first 1,000 people to start learning

1000 نفر اول که

a new skill in English using my link in the description

با استفاده از پیوند من در توضیحات شروع به یادگیری یک مهارت جدید به زبان انگلیسی

will get a free trial of Skillshare Premium.

می کنند، یک آزمایش رایگان از Skillshare Premium دریافت خواهند کرد.

Or you can skip to this time in the video to learn more.

یا می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به این زمان در ویدیو رد شوید.

So, I've been thinking about how I teach

بنابراین، من به این فکر کرده ام که چگونه تدریس می کنم

and how I see other teachers teach,

و چگونه می بینم که معلمان دیگر

both in real classrooms and online.

چه در کلاس های درس واقعی و چه آنلاین تدریس می کنند.

And I realized something.

و من یه چیزی فهمیدم

Everyone, including me, teaches conditionals all wrong.

همه، از جمله من، شرطی ها را اشتباه آموزش می دهند.

(light music)

(موسیقی سبک)

If you studied or taught English,

اگر انگلیسی خوانده اید یا تدریس

then chances are you've probably seen a textbook

کرده اید، احتمالاً کتاب درسی

like one of these.

مانند یکی از اینها را دیده اید.

Actually, I really like "New English File".

در واقع من "فایل جدید انگلیسی" را خیلی دوست دارم.

It's the teacher's favorite.

مورد علاقه معلم است.

But, they have a problem, as do all textbooks,

اما، آنها مشکل دارند، مانند همه کتاب های درسی،

as do all teachers.

مانند همه معلمان.

And that problem is that it's too prescriptive.

و این مشکل این است که بیش از حد تجویزی است.

Now, what I'm talking about is prescriptive grammar

اکنون آنچه من در مورد آن صحبت می کنم دستور زبان تجویزی

versus descriptive grammar.

در مقابل دستور زبان توصیفی است.

Basically, basically prescriptive grammar,

اساساً، اساساً دستور زبان تجویزی،

that is focused on traditional grammar rules.

که بر قواعد دستور زبان سنتی متمرکز است.

Those don't change.

اینها تغییر نمی کنند

And if you change something in that grammar structure,

و اگر چیزی را در ساختار گرامر تغییر دهید،

you're a bad person and you're rubbish at English.

شما آدم بدی هستید و انگلیسی را بیخود می کنید.

Descriptive grammar, however,

با این حال، دستور زبان توصیفی،

that teaches how we really talk.

نحوه صحبت کردن ما را آموزش می دهد.

Yes, there are rules, but we know how to bend those rules.

بله، قوانینی وجود دارد، اما ما می دانیم که چگونه آن قوانین را خم کنیم.

And that's what I want all ESL teachers to change.

و این چیزی است که من می خواهم همه معلمان ESL تغییر دهند.

Teach real English and not just the rules.

انگلیسی واقعی و نه فقط قوانین را آموزش دهید.

Because when you do that, English students go

چون وقتی این کار را انجام می‌دهید ، دانش‌آموزان انگلیسی

to an English-speaking country and they feel really bad

به یک کشور انگلیسی زبان می‌روند و نسبت به انگلیسی‌شان احساس بدی پیدا

about their English

because they're like, "I don't understand anyone.

می‌کنند، زیرا می‌گویند: "من کسی را نمی‌فهمم.

Is my English that bad or is everyone speaking wrong?

آیا انگلیسی من آنقدر بد است یا همه اشتباه می‌کنند؟

Must be me. I must be stupid."

باید باشد؟ من باید احمق باشم."

In this video, I've got great news for you.

در این ویدیو یک خبر عالی برای شما دارم.

Your English is fine and you're brilliant.

انگلیسی شما خوب است و شما عالی هستید.

But, this is the problem.

اما، این مشکل است.

All teachers, myself included, we tend to follow

همه معلمان، از جمله من، ما تمایل داریم

the rules a bit too strictly.

که قوانین را کمی بیش از حد سختگیرانه دنبال کنیم.

Now as a beginner in English, that's good.

حالا به عنوان یک مبتدی در زبان انگلیسی، این خوب است.

You need to learn context.

شما باید زمینه را یاد بگیرید.

You need to learn how grammar works

شما باید بیاموزید که چگونه

to explain context and time references.

گرامر برای توضیح متون و مراجع زمانی کار می کند.

But, as you get more advanced,

اما، با پیشرفت بیشتر

you learn how to break those rules.

، یاد می گیرید که چگونه آن قوانین را زیر پا بگذارید.

Most of the time, especially for online teachers,

بیشتر اوقات، به خصوص برای معلمان آنلاین،

we tend to follow the rules a bit too strictly.

ما تمایل داریم قوانین را کمی بیش از حد سختگیرانه دنبال کنیم.

Why?

چرا؟

Because some idiot in the comments is gonna be like,

چون بعضی از احمق ها در نظرات چنین خواهند

"Um actually, the grammar rule is this

گفت: "اوم در واقع، قانون گرامری این است

and you're teaching teaching students how

و شما به دانش آموزان یاد می دهید که چگونه

to speak wrong, wrongly.

اشتباه صحبت کنند.

Wait, (beep)."

صبر کنید (بوق)."

If you're a teacher, don't listen to your YouTube comments,

اگر معلم هستید، هرگز به نظرات YouTube خود گوش ندهید

ever.

.

If you're a student, don't listen to YouTube comments

اگر دانش آموز هستید،

for grammar tips.

برای نکات گرامری به نظرات YouTube گوش ندهید.

Very rarely are they correct.

خیلی به ندرت درست می شوند.

But for now though,

اما در حال حاضر،

I want to show you how we can update teaching.

من می خواهم به شما نشان دهم که چگونه می توانیم آموزش را به روز کنیم.

Let me show you.

(air whooshing)

بگذار نشانت دهم.

(air whooshing)

I started this video

من این ویدیو را

by saying I've been teaching conditionals all wrong.

با گفتن اینکه به شرطی ها تماما اشتباه تدریس می کنم شروع کردم.

Well, probably everyone has and this is why.

خوب، احتمالاً همه دارند و به همین دلیل است.

You've learned there are four conditionals, right?

شما یاد گرفته اید که چهار شرط وجود دارد، درست است؟

So, we've got zero which describes things

بنابراین، ما صفر داریم که چیزهایی را توصیف می کند

which are always true.

که همیشه درست هستند.

If this happens, then this happens.

اگر این اتفاق بیفتد، پس این اتفاق می افتد.

It's useful for giving information,

برای دادن اطلاعات،

talking about science, that kind of thing.

صحبت کردن در مورد علم و این چیزها مفید است.

For example.

مثلا.

I don't know if you've heard this one.

نمی دانم این یکی را شنیده اید یا نه.

But if you play Led Zeppelin backwards,

اما اگر Led Zeppelin را به عقب بازی کنید،

you can hear the devil.

می توانید صدای شیطان را بشنوید.

I know, it sounds ridiculous.

میدونم مسخره به نظر میرسه

Unbelievable, right?

باور نکردنی، درسته؟

But, then I tried it.

اما، سپس آن را امتحان کردم.

(record playing backwards)

(ضبط در حال پخش به عقب)

♪ I'm gonna eat your soul ♪

♪ I'm gonna eat soul

The grammar for this, we've got if with a present tense verb

♪ دستور زبان برای این، ما if را با یک فعل زمان حال

and a present tense verb for the result.

و یک فعل زمان حال برای نتیجه داریم.

So, if this happens this happens, always.

بنابراین، اگر این اتفاق بیفتد، همیشه این اتفاق می افتد.

Again, really good for information or scientific facts.

باز هم، برای اطلاعات یا حقایق علمی واقعا خوب است.

Then, there's the first conditional and that's like this.

سپس، اولین شرطی وجود دارد و آن مانند این است.

So, something realistic happens in the future.

بنابراین، یک اتفاق واقع بینانه در آینده رخ می دهد.

This is good for warnings, for example.

این برای مثال برای هشدارها خوب است.

If you keep making that noise, I'm gonna break up with you.

اگر به این سروصدا ادامه دادی، من از تو جدا خواهم شد.

Grammatically, we have if with a present tense verb.

از نظر دستوری if را با فعل زمان حال داریم.

And the result is future, so we use future tense.

و نتیجه آینده است، بنابراین از زمان آینده استفاده می کنیم.

So, I'm gonna, I'm going to, or I will, I'll,

بنابراین، من می خواهم، می روم ، یا خواهم کرد، خواهم کرد،

whichever your preference is, it doesn't matter.

هر کدام که ترجیح می دهید، مهم نیست.

And again, it's for a future,

و دوباره، این برای آینده است

it really can or will happen.

، واقعاً می تواند اتفاق بیفتد یا خواهد افتاد.

Usually for warnings, threats,

معمولاً برای هشدارها، تهدیدها،

promises, you know, real things.

وعده‌ها، چیزهای واقعی.

But, if we need to use our imagination

اما، اگر لازم باشد از تخیل خود

for something that's not real, impossible,

برای چیزی استفاده کنیم که واقعی، غیرممکن

or just imaginary, you know, we're talking hypothetically.

یا فقط تخیلی نیست، می دانید، ما به صورت فرضی صحبت می کنیم.

What if maybe this thing?

اگر شاید این چیز چیست؟

Then, we need to use second conditional.

سپس، باید از شرطی دوم استفاده کنیم.

If I were you, I'd break up with him.

من اگر جای تو بودم از او جدا می شدم.

This is the second conditional, if with a past tense verb.

این دومین شرطی است، اگر با فعل گذشته باشد.

We're talking in the future or now,

ما در آینده یا اکنون صحبت می کنیم،

but that verb should be in the past tense.

اما آن فعل باید در زمان گذشته باشد.

Why?

چرا؟

Because we're imagining.

چون ما در حال تخیل هستیم

So, you see if and a past tense verb,

بنابراین، اگر و یک فعل زمان گذشته را می بینید،

just know it's an imaginary situation.

فقط بدانید که یک موقعیت خیالی است.

But, if you want to be completely sure

اما، اگر می خواهید کاملاً مطمئن شوید که

if this situation is just imaginary,

آیا این وضعیت فقط تخیلی است

you just have to look for that magic word, would.

، فقط باید به دنبال آن کلمه جادویی بگردید.

This means, well, the situation isn't real,

این یعنی خوب، وضعیت واقعی نیست،

I'm just imagining it.

من فقط دارم آن را تصور می کنم.

You know, like if I had £1 million, I would buy a,

می دانید، اگر 1 میلیون پوند داشتم، یک

what would I buy, snacks.

تنقلات می خریدم، چه می خریدم.

I'd spend £1 million on snacks.

من یک میلیون پوند خرج تنقلات خواهم کرد.

So yeah, you can abbreviate that to I'd, that's fine.

بنابراین بله، شما می توانید آن را به اختصار Id کنید، خوب است.

You can also use could if you want

همچنین اگر

to stress the possibility that that situation brings.

می‌خواهید بر احتمالی که آن موقعیت ایجاد می‌کند تاکید کنید، می‌توانید از can استفاده کنید.

So remember that yes, the verb is past

بنابراین به یاد داشته باشید که بله، فعل گذشته است

but the situation is present or future.

اما وضعیت حال یا آینده است.

If we need to talk about a different past,

اگر لازم است در مورد گذشته ای متفاوت صحبت کنیم،

an imaginary past, then we need the third conditional,

گذشته ای خیالی، پس به شرط سوم نیاز داریم،

and that's this.

و آن این است.

If I hadn't met you, I wouldn't have fallen in love.

اگر تو را ندیده بودم عاشق نمی شدم.

Now, we are imagining a different past,

اکنون، ما گذشته ای متفاوت را تصور می کنیم

a past that didn't happen.

، گذشته ای که اتفاق نیفتاده است.

So for this, we need the if, again, and a had, or a hadn't

بنابراین برای این، به if، again، و a had یا a hadn't

for a negative, with the verb three, or past participle.

برای منفی با فعل سه یا ماضی نیاز داریم.

And what is the result of that?

و نتیجه آن چیست؟

How does that different past affect the past?

آن گذشته متفاوت چگونه بر گذشته تأثیر می گذارد؟

Well, I wouldn't have a verb three, or past participle.

خب، من فعل سه یا ماضی فعل ندارم.

Those are the structures of the conditions,

اینها ساختارهای شرایط،

zero, one, two, and three here.

صفر، یک، دو و سه در اینجا هستند.

So, we know how a different past,

بنابراین، ما می دانیم که چگونه یک گذشته متفاوت،

if I hadn't met you, would create a different past.

اگر شما را ملاقات نکرده بودم، گذشته متفاوتی را خلق می کرد.

I wouldn't have fallen in love in the past.

من در گذشته عاشق نمی شدم .

But, let's say he wants to say, if I hadn't met you,

اما، فرض کنید او می خواهد بگوید، اگر من شما را ندیده بودم،

right now I'm not in love.

الان عاشق نیستم.

How can he say that?

چگونه می تواند این را بگوید؟

Well, you already know

خوب، شما قبلاً می دانید

because it's from the second conditional grammar.

زیرا از دستور زبان شرطی دوم است.

So, let's mix them and create this.

بنابراین، بیایید آنها را مخلوط کرده و این را ایجاد کنیم.

I wouldn't be in love.

من عاشق نمیشدم

Now, we're just using would or wouldn't with the infinitive,

در حال حاضر، ما فقط از will یا wouldnt با مصدر،

the base verb, verb one.

فعل پایه، فعل یک استفاده می کنیم.

That creates a mixed conditional,

این یک مشروط مختلط را ایجاد می کند که

how a different past affects an imaginary present.

چگونه یک گذشته متفاوت بر حال خیالی تأثیر می گذارد .

Try your own mixed conditionals

شرط های مختلط خود

or any conditionals that you don't feel confident with

یا هر شرطی را که

in the comments.

در نظرات به آن اطمینان ندارید امتحان کنید.

I'll try and correct you.

سعی میکنم اصلاحت کنم

And these are the grammar rules, right?

و اینها قوانین گرامری هستند، درست است؟

Your teacher taught them. I've just taught them to you.

معلم شما به آنها آموزش داده است. من فقط آنها را به شما یاد دادم.

And if you change anything of these in a test,

و اگر چیزی از اینها را در یک امتحان تغییر دهید،

you're a bad person and you fail at life.

آدم بدی هستید و در زندگی شکست می خورید.

I'm kidding.

شوخی می کنم.

I've got great news for you.

یه خبر عالی برات دارم

The rules here are flexible, very flexible.

قوانین اینجا منعطف هستند، بسیار منعطف.

For example, now probably I'm never going

به عنوان مثال، اکنون احتمالاً من هرگز

to give you £1 million.

یک میلیون پوند به شما نمی دهم.

But what if I did?

اما اگر انجام می دادم چه؟

A classic second conditional sentence that you learned

یک جمله شرطی دوم کلاسیک که

in your English class.

در کلاس انگلیسی خود یاد گرفتید.

If I gave you £1 million, what would you do?

اگر یک میلیون پوند به شما بدهم، چه کار می کنید؟

We've got the obvious if with a past tense verb,

اگر با فعل گذشته،

then word and an infinitive.

سپس کلمه و مصدر، واضح است.

That's fine and that is what you should write

این خوب است و این چیزی است که باید

in your English grammar tests.

در تست های گرامر انگلیسی خود بنویسید.

But, in real life situations, in real English conversations,

اما، در موقعیت های زندگی واقعی، در مکالمات واقعی انگلیسی

you might hear this.

، ممکن است این را بشنوید.

If you give me a million, I'm buying a yacht.

اگر یک میلیون به من بدهید، من یک قایق تفریحی می خرم.

I've never understood the fascination with yachts.

من هرگز شیفتگی قایق های تفریحی را درک نکرده ام.

I've never been on one. I'm sure they're great.

من هرگز در یکی نبودم. من مطمئن هستم که آنها عالی هستند.

But anyway, surely this is wrong, right?

اما به هر حال، مطمئناً این اشتباه است، درست است؟

I mean, if you give me a million.

یعنی اگر یک میلیون به من بدهید.

That's not likely, that's not gonna happen,

این محتمل نیست، این اتفاق نخواهد افتاد،

that's not real.

این واقعی نیست.

But, why are you using first conditional grammar here?

اما، چرا در اینجا از گرامر شرطی اول استفاده می کنید؟

Shouldn't it be second?

نباید دوم بشه؟

Well yeah, in traditional grammar, yes.

خب بله، در دستور زبان سنتی، بله.

However, that's not necessarily how we speak.

با این حال، لزوماً نحوه صحبت ما این نیست.

Most importantly from this video,

از همه مهمتر از این ویدیو،

I want you to know that traditional grammar rules

می خواهم بدانید که قوانین دستور زبان

are a guide, you know?

سنتی یک راهنما هستند، می دانید؟

They should help you explain yourself better,

آنها باید به شما کمک کنند تا خودتان را بهتر توضیح دهید،

tell a story with more clear time references,

داستانی را با ارجاعات زمانی واضح تر،

and all that stuff, and help you understand

و همه این موارد بیان کنید، و به شما کمک کنند تا بفهمید

when people talk.

که مردم چه زمانی صحبت می کنند.

Oh, you're talking about yesterday?

اوه، شما در مورد دیروز صحبت می کنید؟

Cool, I understood that because grammar.

باحال، این را به دلیل گرامر فهمیدم.

But, grammar is not a law.

اما، گرامر یک قانون نیست.

If anyone tells you that you're stupid

اگر کسی به شما بگوید که شما احمق هستید

or you've got bad English

یا انگلیسی بدی

because you didn't stick to the traditional grammar rules,

دارید زیرا به قوانین دستور زبان سنتی پایبند نبودید،

but yet they still understood you,

اما آنها هنوز هم شما را درک کردند،

then you should make fun of their haircut.

باید مدل موی او را مسخره کنید.

Make them cry.

آنها را به گریه بیاور.

So if you say this, people will understand you.

پس اگر این را بگویید مردم شما را درک خواهند کرد.

No one will think that you're stupid

هیچ کس فکر نمی کند که شما احمق هستید

or that your English is bad.

یا انگلیسی شما بد است.

This is fine. This is how we speak.

این خوبه. اینگونه صحبت می کنیم.

You're fine. Don't worry.

شما خوب هستید. نگران نباشید.

Because as another example.

زیرا به عنوان مثال دیگر.

Aly, are you tired? You look tired.

علی خسته شدی؟ تو خسته به نظر میرسی.

This is just my normal face.

این فقط چهره معمولی من است.

Well, you wouldn't look tired

خوب، اگر دیشب زودتر می خوابیدی خسته به نظر نمی رسید

if you just slept early last night.

.

Now, this is talking about last night,

حالا این صحبت از دیشب است،

a different past.

گذشته ای متفاوت.

So, shouldn't this be past perfect, if you had slept?

بنابراین ، اگر شما خوابیده بودید، نباید این گذشته کامل باشد؟

And that one, that one's okay.

و اون یکی، اون یکی خوبه

You wouldn't look tired now.

حالا خسته به نظر نمی رسید

There's no problem with that.

هیچ مشکلی با آن وجود ندارد.

If you wrote this in an exam, you would fail.

اگر این را در امتحان می نوشتید، مردود می شدید.

But, in real conversations people change the second

اما، در مکالمات واقعی، مردم

and third conditional grammar,

گرامر شرطی دوم و سوم را تغییر می‌دهند،

I don't know what I'm doing with this, all the time.

من نمی‌دانم همیشه با این چه کار می‌کنم.

Yes, you're talking about an imaginary past situation,

بله، شما در مورد یک موقعیت گذشته خیالی صحبت می کنید،

and that should be past perfect.

و آن باید گذشته کامل باشد.

But if you just use past simple, no one will care

اما اگر فقط از گذشته ساده استفاده کنید ، هیچ کس

in real conversation.

در مکالمه واقعی اهمیتی نخواهد داد.

In an English grammar test, people will absolutely care.

در آزمون گرامر انگلیسی، مردم کاملاً اهمیت خواهند داد.

You'll fail there.

شما در آنجا شکست خواهید خورد.

And this is the point I want to make with this video.

و این نکته ای است که من می خواهم با این ویدیو بیان کنم.

Prescriptive grammar is bad for students,

دستور زبان تجویزی برای دانش‌آموزان بد است،

great for tests, bad for real life situations.

برای تست‌ها عالی است، برای موقعیت‌های واقعی بد است.

In textbooks and tests, there's only one correct answer.

در کتاب های درسی و تست ها فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد.

Anything else is a fail.

هر چیز دیگری یک شکست است.

But in real life, in real conversations,

اما در زندگی واقعی، در مکالمات واقعی،

we bend the rules all the time.

ما همیشه قوانین را تغییر می دهیم.

Please know that conversation is way more important

لطفاً بدانید که مکالمه بسیار مهمتر

than tests.

از آزمون است.

Unless you, you know, need a Visa, uni entry,

مگر اینکه شما، می دانید، نیاز به ویزا، ورود به دانشگاه،

or what's the other thing, a job.

یا چیز دیگری، شغل داشته باشید.

Then, that one's more important.

سپس، آن یکی مهم تر است.

Okay, maybe I've been too general.

باشه، شاید من خیلی کلی گفتم.

You can't just break all the rules

شما نمی توانید تمام قوانین را

because the sentence needs to make sense

زیر پا بگذارید زیرا جمله باید معنی داشته باشد

and you need to understand each other.

و شما باید یکدیگر را درک کنید.

So, there are some rules that we still follow.

بنابراین، قوانینی وجود دارد که ما همچنان از آنها پیروی می کنیم.

but don't worry because they're very easy.

اما نگران نباشید زیرا آنها بسیار آسان هستند.

For example, she broke up with him.

مثلاً از او جدا شد.

But, he wants to say,

اما، او می خواهد بگوید،

"To be honest, it was going to end anyway."

"راستش را بخواهید، به هر حال قرار بود تمام شود."

So, he says this.

بنابراین، او این را می گوید.

If you didn't break up with me,

اگر از من جدا نمی شدی،

I would've broken up with you.

من از تو جدا می شدم.

A textbook would say this is wrong.

یک کتاب درسی می گوید این اشتباه است.

Your test would say this is wrong.

آزمایش شما می گوید که این اشتباه است.

But in a real conversation,

اما در یک مکالمه واقعی،

people speak like this all the time and no one cares.

مردم همیشه اینطور صحبت می کنند و هیچ کس اهمیتی نمی دهد.

That's the important thing.

مهم همینه

Basically, basically any type of past sentence here

اساساً، اساساً هر نوع جمله گذشته در اینجا

with if and the would've with a verb three

با if و the would've با فعل سه

or past participle, everyone knows you're talking

یا ماضی، همه می دانند که شما در

about an imaginary past situation.

مورد وضعیت گذشته خیالی صحبت می کنید.

That's fine.

خوبه.

No one's gonna correct that.

هیچ کس آن را اصلاح نمی کند

However, and the more strict rule, would be this.

با این حال، و قانون دقیق تر، این خواهد بود.

The main two rules to follow

دو قانون اصلی که باید

with conditionals are make sure the time reference is right

با شرطی ها دنبال کنید این است که مطمئن شوید مرجع زمان درست است

and not confusing.

و گیج کننده نیست.

So if you're talking about a past situation,

بنابراین اگر در مورد وضعیت گذشته صحبت می کنید،

make sure you have a past sentence.

مطمئن شوید که یک جمله گذشته دارید.

So, not don't break, use didn't break, or hadn't broken.

بنابراین، شکستن نیست، استفاده شکسته نشده است، یا شکسته نشده است.

Those two are acceptable in conversation.

آن دو در گفتگو قابل قبول هستند.

Like I said before, any past and past,

همانطور که قبلاً گفتم، هر گذشته و گذشته،

we all understand that you're talking

همه ما درک می کنیم که شما در

about something in the past.

مورد چیزی در گذشته صحبت می کنید.

And secondly, breaking the structure of rules.

و دوم، شکستن ساختار قوانین.

So, would broken,

بنابراین، اگر شکسته شود،

you know that a modal verb needs an infinitive, verb one.

می دانید که یک فعل معین نیاز به یک مصدر، یک فعل دارد.

So, when you put would with a verb three, broken,

بنابراین، وقتی با فعل سه، شکسته قرار می‌دهید،

that just sounds weird to the ear.

این فقط برای گوش عجیب به نظر می‌رسد.

So that one, yes, people will correct you on that.

پس آن یکی، بله، مردم شما را در آن تصحیح خواهند کرد.

But this one, probably no.

اما این یکی، احتمالا نه.

And in the future, I want to make more videos like this,

و در آینده، من می خواهم ویدیوهای بیشتری از این دست بسازم،

you know, how English teaching should be not how it is.

می دانید، آموزش زبان انگلیسی چگونه باید باشد نه این که چگونه است.

I think that it's already so outdated

من فکر می کنم که قبلاً خیلی قدیمی شده است

and we need to change some of our methods.

و ما باید برخی از روش های خود را تغییر دهیم.

That's the future of English teaching.

این آینده آموزش زبان انگلیسی است.

And you want to know something else that's

و می خواهید چیز دیگری بدانید

the future of learning?

که آینده یادگیری است؟

It's today's sponsor, Skillshare.

اسپانسر امروز، Skillshare است.

Skillshare is an online learning community

Skillshare یک جامعه یادگیری آنلاین

with thousands of inspiring classes for creative

با هزاران کلاس الهام بخش برای افراد خلاق

and curious people.

و کنجکاو است.

You can learn a new skill, deepen your passions,

شما می توانید مهارت جدیدی را بیاموزید ، علایق خود را عمیق تر کنید

and get lost in creativity all while improving your English

و در خلاقیت گم شوید و در عین حال انگلیسی خود را

in a natural way.

به روشی طبیعی بهبود بخشید.

Now especially recently, a lot of you have contacted me

به خصوص اخیراً، بسیاری از شما در

about starting your own YouTube channel or Instagram,

مورد راه اندازی کانال یوتیوب یا اینستاگرام خود،

doing something creative and turning that into a business.

انجام کاری خلاقانه و تبدیل آن به یک تجارت با من تماس گرفته اید.

That's why I recommend that you start taking

به همین دلیل است که توصیه می کنم از امروز شروع به شرکت در

this class today, "Be Your Own Boss:

این کلاس کنید، "رئیس خود باشید:

Strategies for Launching Your Creative Career".

استراتژی هایی برای راه اندازی حرفه خلاقانه".

In this course, you'll learn how to build your reputation,

در این دوره، یاد خواهید گرفت که چگونه شهرت خود را ایجاد کنید،

how to use social media to your advantage,

چگونه از رسانه های اجتماعی به نفع خود استفاده

building your portfolio, maintaining it,

کنید، نمونه کارهای خود را بسازید، آن را حفظ کنید،

and then how to find clients

و سپس چگونه مشتری پیدا کنید

and how to price your work properly.

و چگونه کار خود را به درستی قیمت گذاری کنید.

And again, use my link in the description and you'll get

و دوباره، از پیوند من در توضیحات استفاده کنید و

a free trial to Skillshare Premium

یک آزمایش رایگان برای Skillshare Premium دریافت خواهید کرد

so you can take this class absolutely free.

تا بتوانید در این کلاس کاملاً رایگان شرکت کنید.

Don't worry if you miss this opportunity,

اگر این فرصت را از دست دادید نگران نباشید،

because Skillshare costs less than $10 a month

زیرا Skillshare با اشتراک سالانه کمتر از 10 دلار در ماه هزینه دارد

with an annual subscription, which is crazy cool.

که بسیار جالب است.

And with thousands of courses to choose from,

و با هزاران دوره برای انتخاب،

you're never gonna be bored.

هرگز خسته نخواهید شد.

There are no ads, of course.

البته هیچ تبلیغاتی وجود ندارد.

And Skillshare believes a strong community is essential

و Skillshare معتقد است که یک جامعه قوی

to personal growth.

برای رشد شخصی ضروری است.

So, you can get support from fellow creatives

بنابراین، می‌توانید از دوستان خلاقی

who provide encouragement, communication,

که

and inspiration along the way.

در این مسیر تشویق، ارتباط و الهام بخش هستند، حمایت دریافت کنید.

So, this is why, yeah, it's good to learn the basics

بنابراین، به همین دلیل است که، بله، خوب است که

of traditional grammar, because when you do

اصول دستور زبان سنتی را یاد بگیرید، زیرا وقتی این کار را

then you know how to break and bend those rules

انجام می‌دهید، می‌دانید چگونه آن قوانین را بشکنید و آن‌ها

to explain things better and more naturally.

را تغییر دهید تا مسائل را بهتر و طبیعی‌تر توضیح دهید .

So, I want you to try playing around

بنابراین، من از شما می خواهم سعی کنید

with conditional sentences in the comments.

با جملات شرطی در نظرات بازی کنید.

I'll try to reply to as many as possible.

سعی می کنم تا حد امکان به بسیاری از افراد پاسخ دهم.

And I'll see you in the next class.

و من تو را در کلاس بعدی می بینم.

(light music)

(آهنگ ملایم)