Love idioms - English vocabulary (Part 2)

Love continues, as we do 5 more love and relationships idioms!

عشق ادامه دارد، همانطور که ما 5 اصطلاح عشق و روابط دیگر را انجام می دهیم!

Starting with this one :

با این یکی شروع کنید:

When all you can think about is that one other person,

وقتی تمام چیزی که می‌توانید به آن فکر کنید این است که یک نفر دیگر،

and everytime you think about them, it's like :

و هر بار که به او فکر می‌کنید، مانند این است:

we can say this :

می‌توانیم بگوییم: آن

The person has "a crush on" or has "a thing for" the other person.

شخص «دوست دارد» یا «چیزی برای» طرف مقابل دارد. .

In this case, she has a crush on him,

در این صورت، او را دوست دارد،

she has a thing for him.

او چیزی برای او دارد.

Now, for Number 2 :

اکنون، برای شماره 2:

"To punch above your weight" :

"برای مشت زدن بیشتر از وزن خود":

it's when one person in the relationship is

زمانی است که یک نفر در رابطه به

significantly less attractive than the other one.

طور قابل توجهی جذابیت کمتری نسبت به دیگری دارد.

It doesn't necessarily means they're ugly, they could just be

این لزوما به این معنی نیست که آنها زشت هستند، آنها فقط می

quite normal-looking

توانند ظاهری عادی داشته

and their partner is extremely attractive.

باشند و شریک زندگی آنها بسیار جذاب است.

So, in this case, maybe,

بنابراین، در این مورد، شاید

his friend will say this :

دوستش این را بگوید:

Do you see the significance of "punching above your weight"?

آیا اهمیت "مشت زدن به وزن خود" را می بینید؟

Think of boxing :

you know they have different weight classes of boxing

به بوکس فکر کنید:

می‌دانید که آنها دسته‌های وزنی متفاوتی در بوکس دارند

Well, imagine that you're very small,

، خوب، تصور کنید که شما خیلی کوچک

and you're fighting someone of a bigger weight than you.

هستید و با فردی با وزن بزرگ‌تر از خودتان مبارزه می‌کنید.

It comes from that.

از آن می آید.

You're punching above your weight, in other words :

شما بیشتر از وزن خود مشت می زنید، به عبارت دیگر:

"Wow, she's much better than you.. in the looks department"

"وای، او خیلی بهتر از شما است ... در بخش ظاهر"

Number 3 :

شماره 3:

Next one : if one of the people in the relationship has all of the control,

بعدی: اگر یکی از افراد در رابطه تمام کنترل را داشته باشد

basically, she has his balls like "that",

، اساساً او توپ هایش را مثل "آن" دارد،

if she wants to say :

اگر بخواهد بگوید:

and his reaction is this :

و واکنش او این است:

"Yes of course, honey, I'll do everything for you!"

"بله، عزیزم، من هر کاری برایت انجام می دهم!"

Again : her hand, his balls...

باز هم: دستش، توپ هایش...

Or maybe the other person asks this question,

یا شاید طرف مقابل این سوال را می پرسد،

and the response is this :

و پاسخ این است:

If that's the reaction to this response,

اگر این واکنش به این پاسخ باشد،

We say "he is under the thumb".

می گوییم "او زیر انگشت شست است".

Whatever she wants him to do, he'll do it.

هر کاری از او بخواهد انجام می دهد.

He wants to go out? "No".

میخواد بره بیرون؟ "نه".

"Ok, it's fine!"

"باشه، خوبه!"

This reaction, we'd definitely say he's under the thumb.

این واکنش، ما قطعا می گوییم او زیر انگشت شست است.

Number 4 :

شماره 4:

When you see a couple going :

وقتی زوجی را می بینید که در حال رفتن هستند:

When we see this kind of behaviour,

وقتی چنین رفتاری را

we can call it :

می بینیم، می توانیم آن را :

But we could also say :

اما می توانیم بگوییم:

"To be loved up with" or "to be smitten with" someone :

"دوست داشتن با کسی" یا "محبت شدن با":

so we could say :

بنابراین می توانیم بگوییم:

"they are loved up",

"آنها را دوست دارند"، و

ot "they are smitten"

"آنها را کتک زده اند"

"with eachother" is an option but not necessary.

"با یکدیگر" یک گزینه است اما ضروری نیست.

The fifth and final idiom :

اصطلاح پنجم و آخر:

Again, everyone knows a couple like this :

باز هم، همه زوجی مانند این را می شناسند:

January, they hate each other,

ژانویه، آنها از یکدیگر متنفرند،

February, they live each other,

فوریه، آنها با یکدیگر زندگی می کنند،

March, they wanna kill each other,

مارس، آنها می خواهند همدیگر را بکشند،

and April, they wanna have babies together.

و آوریل، آنها می خواهند با هم بچه دار شوند.

In this situation, we can say the relationship is :

در این شرایط می‌توان گفت که رابطه این است:

"On again, off again", or it's "on and off".

«دوباره روشن، دوباره خاموش» یا «روشن و خاموش» است.

An example sentence could be :

یک جمله مثال می تواند این باشد:

"All year, they have been on and off",

"تمام سال، آنها

or "they've been on and off for four months", for example.

خاموش و روشن بوده اند"، یا برای مثال "چهار ماه است که خاموش و روشن بوده اند".

Thanks for watching our class on five love and relationships idioms,

از تماشای کلاس ما در مورد پنج اصطلاح عشق و روابط متشکریم،

if you'd like to see more, click subscribe!

اگر می‌خواهید بیشتر ببینید، روی اشتراک کلیک کنید!

Do you have a crazy love story? Tell us in the comments, using the vocabulary you just learnt!

آیا شما یک داستان عشق دیوانه وار دارید؟ با استفاده از واژگانی که تازه یاد گرفتید، در نظرات به ما بگویید!

You can now be a part of Papa Teach Me,

اکنون می توانید بخشی از Papa Teach Me باشید،

Help us make our next video and get rewards!

به ما کمک کنید ویدیوی بعدی خود را بسازیم و جوایزی دریافت کنیم!

Improve your English with exclusive content made entirely by us,

زبان انگلیسی خود را با محتوای انحصاری که کاملاً توسط ما ساخته شده است،

worksheets, monthly Q&A sessions,

کاربرگ‌ها، جلسات ماهانه پرسش و پاسخ بهبود دهید

see yourself in a future lesson,

، خود را در یک درس آینده ببینید

or even get a special English video made just for you!

یا حتی یک ویدیوی انگلیسی ویژه که فقط برای شما ساخته شده است دریافت کنید!

Click this link to find out more!

برای اطلاعات بیشتر روی این لینک کلیک کنید!