Break Up PERFECTLY in 5 Easy Steps! (No Crying! No Bad Feelings!)

- You're dating someone

- شما با کسی

and they are rubbish, an awful person.

قرار می گذارید و او یک آدم افتضاح است.

You want to end the relationship,

شما می خواهید به رابطه پایان دهید،

stop dating them immediately.

فوراً با آنها ملاقات نکنید.

Say this.

این را بگو.

- I'm done.

- من تمام کردم.

(dramatic music)

(موسیقی دراماتیک)

- That is good if the person sucks.

- اگر شخص بمکد خوب است.

But if the person's nice and you want the perfect breakup,

اما اگر آن شخص خوب است و شما می خواهید جدایی بی نقصی داشته باشید، به

that means, no bad feelings and no crying.

این معنی است که احساس بد و گریه ندارید.

Then keep watching,

سپس به تماشا کردن ادامه دهید،

because we need five very important things

زیرا ما به پنج چیز بسیار مهم

for the perfect breakup.

برای جدایی کامل نیاز داریم.

(soft electronic music)

(موسیقی الکترونیکی ملایم

The greeting, the hello,

) سلام، سلام و به

followed by a positive point.

دنبال آن یک نکته مثبت.

Next is the reason why you don't want

بعدی دلیل این است که شما دیگر نمی خواهید

to see each other anymore.

همدیگر را ببینید.

Then the next steps.

سپس مراحل بعدی.

Do you want to never see this person,

آیا می خواهید هرگز این شخص را نبینید،

never talk to this person again in your life,

هرگز در زندگی خود با این شخص دیگر صحبت نکنید ،

or do you want to just remain friends.

یا می خواهید فقط دوست بمانید.

And finally the good bye.

و در نهایت خداحافظی

Now, if English isn't your first language,

حال، اگر انگلیسی زبان اول شما نیست،

all of these points,

همه این نکات،

and all of the expressions, idioms and phrasal verbs

و تمام عبارات، اصطلاحات و افعال عبارتی

that you'll learn today have subtle meanings.

که امروز یاد خواهید گرفت ، معانی ظریفی دارند.

Different words evoke different feelings when we read them.

کلمات مختلف وقتی آنها را می خوانیم احساسات متفاوتی را برمی انگیزند.

I don't know why, they just do.

من نمی دانم چرا، آنها فقط انجام می دهند.

But for that reason, I'll add bonuses.

اما به همین دلیل، من پاداش اضافه می کنم.

These bonuses are finality.

این پاداش ها نهایی هستند.

If you want to never see this person again,

اگر می خواهید دیگر هرگز این شخص

it will have a finality bonus.

را نبینید، یک جایزه نهایی خواهد داشت.

The friendly bonus, however,

با این حال، پاداش دوستانه،

those words and expressions will help you

آن کلمات و عبارات به شما

and the other person not hate each other.

و طرف مقابل کمک می کند تا از یکدیگر متنفر نباشید.

And any words or expressions without those bonuses

و هر کلمه یا عبارتی بدون آن پاداش

will be neutral, unless I say different.

ها خنثی خواهد بود، مگر اینکه متفاوت بگویم.

First, of course, is the greeting.

البته اولش سلام است.

Now, you might think this is easy,

اکنون، ممکن است فکر کنید این کار آسانی است،

but actually, how you start the breakup is very important.

اما در واقع، نحوه شروع جدایی بسیار مهم است.

If we start with a hey, hi,

اگر با یک هی شروع کنیم، سلام،

seems friendly, seems neutral, no problem.

دوستانه به نظر می رسد، خنثی به نظر می رسد، مشکلی نیست.

But if I have been dating you for a while,

اما اگر مدتی است که با شما قرار می گذارم

and you send me a message that starts with hello,

و شما پیامی برای من ارسال می کنید که با سلام شروع می شود،

it seems kind of impersonal

به نظر یک جورهایی غیرشخصی

and a bit formal and a bit serious.

و کمی رسمی و کمی جدی است.

That's why I've given it that finality bonus.

به همین دلیل است که من آن جایزه نهایی را به آن داده ام.

So in a weird way, if you want to say good bye forever,

بنابراین به طرز عجیبی، اگر می خواهید برای همیشه خداحافظی کنید،

start with hello.

با سلام شروع کنید.

You're going to break someone's heart,

قرار است قلب کسی را بشکنید،

so it could be a good idea to start with some positivity.

بنابراین می تواند ایده خوبی باشد که با کمی مثبت شروع کنید.

Hope you're good, I hope you're well.

امیدوارم حالتون خوب باشه امیدوارم حالتون خوب باشه

Don't write in the comments

در نظرات ننویسید

that good is wrong in this situation.

که خوب در این شرایط اشتباه است.

This is just how we speak.

فقط اینطوری حرف میزنیم

You good?

تو خوبی؟

I'm good, you good?

من خوبم تو خوبی؟

Good.

خوب

And this gives it that friendly bonus.

و این به آن پاداش دوستانه می دهد.

You don't want them to hate you forever.

شما نمی خواهید آنها برای همیشه از شما متنفر باشند.

Maybe you do,

شاید این کار را بکنید،

but if you don't, add something friendly.

اما اگر این کار را نکردید، چیزی دوستانه اضافه کنید.

Woo, you started it and that's the most difficult part

وو، تو شروعش کردی و این سخت ترین قسمته

and that's finished.

و تموم شد.

You can smell freedom.

بوی آزادی به مشام می رسد.

Now you need to add something positive.

حالا باید یک چیز مثبت اضافه کنید.

This should be something nice about that person

این باید چیز خوبی در مورد آن شخص

or about your time together.

یا در مورد زمان با هم بودن شما باشد.

Yes, maybe they were boring,

بله، شاید آنها خسته کننده بودند،

but you don't have to lie or say anything crazy.

اما لازم نیست دروغ بگویید یا چیز دیوانه وار بگویید.

Keep it simple.

آن را ساده نگه دارید.

Let's start with this,

بیایید با این شروع کنیم،

I don't know if you feel the same, but,

نمی‌دانم شما هم همین احساس را دارید، اما،

or, I have to be honest,

یا، صادقانه بگویم،

Grammar plays a very important role

گرامر نقش بسیار مهمی

in the psychology of this breakup.

در روانشناسی این جدایی دارد.

So, it's been really fun, it was really fun,

بنابراین ، واقعاً سرگرم کننده بود، واقعاً سرگرم کننده بود،

or I've really enjoyed or I really enjoyed.

یا من واقعاً لذت بردم یا واقعاً لذت بردم.

What do you notice about the grammar here?

در مورد گرامر اینجا چه توجهی دارید؟

If you say I've really enjoyed, that's present perfect,

اگر می گویید من واقعاً لذت برده ام، این زمان حال عالی است،

that's that feeling of from the past until now.

این احساس از گذشته تا کنون است.

Maybe it still continues.

شاید هنوز ادامه دارد.

Whereas, it was really fun, past simple.

در حالی که، واقعا سرگرم کننده بود، گذشته ساده.

I enjoyed, past simple.

من لذت بردم، گذشته ساده.

They get a finality bonus.

پاداش نهایی می گیرند.

If you use past simple, you're saying,

اگر از گذشته ساده استفاده می کنید، می گویید

our time together, all of this,

، زمان با هم بودن ما، همه

that's in the past.

اینها در گذشته است.

Definitely not going to continue.

قطعا ادامه نمیده

And then, how long have you been dating that person?

و سپس، چه مدت است که با آن شخص قرار می گیرید؟

Maybe you just had one date, two dates,

شاید فقط یک قرار، دو قرار،

in a cafe or over drinks.

در یک کافه یا نوشیدنی مصرف کرده باشید.

All you did was talk, maybe.

تنها کاری که کردی صحبت کردن بود، شاید.

I've really enjoyed chatting,

من واقعاً از چت کردن لذت

or I've really enjoyed chatting with you.

بردم یا از چت کردن با شما واقعاً لذت بردم.

If English isn't your first language,

اگر انگلیسی زبان اول

and you don't know the meaning of hang out,

شما نیست و معنی پاتوق کردن را نمی دانید، به

it means to spend time together, relax, have fun,

این معنی است که وقت خود را با هم بگذرانید، استراحت کنید، خوش بگذرانید،

or if you're dating, something more.

یا اگر قرار قرار دارید، چیزهای دیگر.

So yes, if you've been dating and you've, (claps hands)

بنابراین بله، اگر قرار ملاقات داشته اید و دارید، (دست می زند)

you know, you can use this one.

می دانید، می توانید از این یکی استفاده کنید.

Next one.

بعدی.

If you know about their family,

اگر در مورد خانواده

their birthday, their pet name, go with this one.

آنها، تولد آنها، نام حیوان خانگی آنها می دانید ، با این یکی همراه باشید.

It's been really fun getting to know you.

آشنایی با شما واقعا لذت بخش بود.

Maybe they're a nice person, but just really boring.

شاید آنها آدم خوبی هستند، اما واقعاً خسته کننده هستند.

If you've been dating for a bit longer,

اگر مدتی طولانی تر با هم قرار می گذارید،

these might be better.

اینها ممکن است بهتر باشند.

I really enjoyed our time together.

من واقعا از زمان با هم بودنمان لذت بردم.

I really enjoyed being with you.

از بودن با شما واقعا لذت بردم

But just now, no more, boring.

اما همین الان، دیگر، خسته کننده نیست.

Next we need the reason.

بعد به دلیل نیاز داریم.

Why don't you want to date this person anymore?

چرا دیگر نمی‌خواهی با این شخص قرار بگذاری؟

Maybe their face is really boring.

شاید چهره آنها واقعا خسته کننده باشد.

Maybe they don't like the same movies as you.

شاید آنها از همان فیلم های شما خوششان نیاید.

True story, I stopped dating a girl once

داستان واقعی، من یک بار با یک دختر ملاقات نکردم،

because she didn't laugh once during the movie Elf.

زیرا او یک بار در طول فیلم جن نخندید.

I mean, really, that's the best movie ever,

منظورم این است که واقعاً این بهترین فیلم تاریخ است

and you don't find it funny,

و به نظر شما خنده دار نیست،

I don't see us having a future.

من نمی بینم که ما آینده ای داشته باشیم.

So we have many different options,

بنابراین ما گزینه های مختلفی داریم

and you can choose exactly what you want to say

و شما می توانید دقیقاً آنچه را که می خواهید بگویید

and how you want to say it.

و چگونه می خواهید بگویید را انتخاب کنید.

Let's break this down.

بیایید این را تجزیه کنیم.

So I don't see, think or feel, we'll start there.

بنابراین من نمی بینم، فکر نمی کنم یا احساس نمی کنم، از آنجا شروع می کنیم.

The really is an option.

واقعا یک گزینه است.

It adds a little bit more of a nice feeling to it.

کمی حس خوب را به آن اضافه می کند.

I don't really see us having a future sounds a bit nicer

من واقعا نمی بینم که ما آینده ای داشته باشیم بهتر

than I don't see us having a future.

از اینکه آینده ای نداشته باشیم.

That's so much more direct, so much more (pow).

این خیلی مستقیم تر است ، خیلی بیشتر (pow).

Now, I forgot actually, yeah.

حالا، در واقع فراموش کردم، آره.

I don't see this going anywhere.

من نمی بینم که این به جایی برسد.

That's fine too.

این هم خوب است.

I don't see the relationship continuing.

من نمی بینم که رابطه ادامه پیدا کند.

If we use the verb think with going anywhere,

اگر از فعل think با go anywhere استفاده

we also need is.

کنیم، به is نیز نیاز داریم.

I don't really think this is going anywhere,

من واقعاً فکر نمی‌کنم این به جایی برسد،

with the verb see,

با فعل see،

I don't really see this going anywhere.

من واقعاً نمی‌بینم که این به جایی می‌رود.

No is, just remember that.

نه، فقط این را به خاطر بسپار

I don't really think we're compatible.

من واقعاً فکر نمی کنم که ما با هم سازگار باشیم.

Latin languages, compatible translates nicely.

زبان‌های لاتین، به خوبی ترجمه می‌شوند.

Non-Latin languages,

زبان های غیر لاتین،

compatible for relationships

سازگار برای

is like me and you match well together.

روابط مانند من و شما به خوبی با هم تطابق دارند.

We're a good match.

ما مسابقه خوبی هستیم

I don't really think we're meant to be a couple.

من واقعاً فکر نمی کنم که قرار باشد ما یک زوج باشیم.

Again, if you're learning English, meant to be.

مجدداً، اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، باید بدانید.

You're talking about fate, destiny,

شما در مورد سرنوشت، سرنوشت،

what should happen in the future.

آنچه باید در آینده اتفاق بیفتد صحبت می کنید.

So, if you believe in all that fate and destiny bullshit,

بنابراین، اگر شما به این همه مزخرفات سرنوشت و سرنوشت اعتقاد دارید،

or you think that the other person does,

یا فکر می‌کنید که طرف مقابل هم چنین است،

that's a great expression to use.

استفاده از این عبارت عالی است.

I don't really think, I don't really feel,

من واقعاً فکر نمی‌کنم، واقعاً احساس نمی‌کنم،

(chuckles) that's probably better,

(می‌خندد) احتمالاً بهتر است،

I don't really feel that we're meant to be a couple.

من واقعاً احساس نمی‌کنم که قرار است ما یک زوج باشیم.

Now, if you just returned from your date

حالا، اگر تازه از قرارتان برگشته

or your date was recent,

اید یا قرارتان اخیر بوده است

you might want to say in past tense,

، ممکن است بخواهید به زمان گذشته بگویید،

I didn't really feel any connection,

من واقعاً هیچ ارتباطی،

any spark, any chemistry.

هیچ جرقه ای، هیچ شیمی احساس نکردم.

For me, this is the most important thing to have,

برای من، این مهمترین چیزی است که باید داشته باشم،

and also, the most important thing to be honest about.

و همچنین، مهمترین چیزی است که باید در مورد آن صادق باشم.

When you meet someone

وقتی کسی را ملاقات می کنید

and you have a connection, a spark, chemistry.

و یک ارتباط، یک جرقه، یک شیمی دارید.

It means you look like the heart eye emoji

این بدان معناست که شما به نظر می‌رسید ایموجی‌ها

and conversation just flows naturally without effort,

و مکالمه‌های چشم قلب به طور طبیعی بدون تلاش جریان می‌یابند،

and you can't wait to see them again.

و شما نمی‌توانید صبر کنید تا دوباره آنها را ببینید.

But, of course, sometimes when you're texting,

اما، البته، گاهی اوقات وقتی پیام می دهید،

everything is great,

همه چیز عالی است،

but when you meet up, it's like.

اما وقتی ملاقات می کنید، اینطور است.

Sometimes, there is no connection, spark or chemistry.

گاهی اوقات، هیچ ارتباط، جرقه یا شیمی وجود ندارد.

But be honest about it.

اما در مورد آن صادق باشید.

I have sent this message before,

من قبلاً این پیام را ارسال کرده

and I've received this message before.

ام و قبلاً این پیام را دریافت کرده ام.

Trust me, it's completely fine.

به من اعتماد کنید، کاملاً خوب است.

90% of the time, the response is like this.

90 درصد مواقع پاسخ اینگونه است.

Yeah, I didn't feel anything either.

آره منم هیچی حس نکردم

I thought we would, but we didn't.

فکر می کردم می کنیم، اما نکردیم.

That's fine.

خوبه.

There's like seven billion people in this world.

حدود هفت میلیارد نفر در این دنیا وجود دارد.

You're gonna have chemistry

شما

with at least one of them, trust me.

حداقل با یکی از آنها شیمی خواهید داشت، به من اعتماد کنید.

But of course, maybe the reason is you.

اما البته شاید دلیلش شما باشید.

If you're very busy,

اگر خیلی سرتان شلوغ است،

you've got a lot going on at the moment.

در حال حاضر کارهای زیادی دارید.

I've taught in my previous videos

من در ویدیوهای قبلی ام آموزش

that to have a lot on means that you have a lot of things

داده ام که زیاد روی به این معنی است که شما کارهای زیادی

that you need to do, you're very busy.

دارید که باید انجام دهید، شما بسیار مشغول هستید.

So, if you're very busy,

بنابراین، اگر شما خیلی سرتان شلوغ است،

I've just got a lot going on at the moment,

من در حال حاضر کارهای زیادی انجام داده

or I've got a lot on at the moment.

ام یا در حال حاضر کارهای زیادی انجام داده ام.

Going in this context is an option.

رفتن در این زمینه یک گزینه است.

It means the same thing, with or without that word.

با یا بدون آن کلمه به همین معناست.

(sighs) I've just got so much going on at the moment.

(آه می کشد) من در حال حاضر خیلی چیزها را درگیر کرده ام.

I've got these books to read,

من این کتاب‌ها را

I've got my Sims family to take care of.

دارم که باید بخوانم، خانواده سیمز را برای مراقبت از آنها دارم.

We can't date anymore.

ما دیگر نمی توانیم قرار بگذاریم.

The next one, I'm not ready to date

مورد بعدی، من برای قرار ملاقات آماده

or I'm not in a place to date.

نیستم یا جایی نیستم که قرار بگذارم.

That's exciting.

این هیجان انگیز است.

Unless you just got divorced or widowed,

مگر اینکه به تازگی طلاق گرفته یا بیوه شده باشید،

that kinda seems like bullshit.

این یک جور مزخرف به نظر می رسد.

Everyone's ready to date, if it's the right person.

همه آماده هستند تا قرار ملاقات بگذارند، اگر فرد مناسبی باشد.

But sure, if you want to use this in your message, fine,

اما مطمئناً، اگر می‌خواهید از این در پیام خود استفاده کنید، خوب است،

but it might seem like bullshit.

اما ممکن است به نظر بیهوده باشد.

And finally, I can't offer you more than my friendship.

و در نهایت، من نمی توانم بیش از دوستی خود را به شما پیشنهاد کنم.

Of course, this gets the friendly bonus.

البته، این پاداش دوستانه را دریافت می کند.

But also know that you're saying,

اما این را هم بدانید که می گویید،

nothing more than friends will happen between us.

چیزی جز دوستان بین ما اتفاق نخواهد افتاد.

You, the brother or sister that I never had,

شما، برادر یا خواهری که من هرگز نداشتم،

you're in the friend zone.

در منطقه دوست هستید.

All these expressions are great.

همه این عبارات عالی هستند.

If you want to say, the problem, it's not you, it's me.

اگه میخوای بگی مشکل تو نیستی منم.

Don't worry, you and I both know it's the other person.

نگران نباش، من و تو هر دو می دانیم که آن شخص دیگری است.

Okay, now what should happen next?

خوب، حالا بعدش چه اتفاقی باید بیفتد؟

What are the next steps?

مراحل بعدی چیست؟

It's no one's fault that things didn't work,

این تقصیر کسی نیست که همه چیز درست نشد،

but we're British and we like to say sorry for everything,

اما ما بریتانیایی هستیم و دوست داریم برای همه چیز متاسفیم،

so I'm really sorry how things turned out.

بنابراین من واقعا متاسفم که اوضاع چطور پیش رفت.

This is a great phrasal verb.

این یک فعل عبارتی عالی است.

Turn out often matches with how,

به نظر می رسد که اغلب با چگونه مطابقت دارد،

because you're asking about the way something finished.

زیرا شما در مورد روشی که چیزی به پایان رسیده می پرسید.

So, how did your relationship turn out?

خوب، رابطه شما چگونه رقم خورد؟

How did the date turn out?

تاریخ چطور شد؟

It turned out really well.

خیلی خوب از کار درآمد.

It turned out really strange.

واقعا عجیب شد

It finished in this way.

به این ترتیب تمام شد.

I think we've all said a version

فکر می‌کنم همه ما نسخه‌ای

of I'd really love us to be friends.

از این را گفته‌ایم که واقعاً دوست دارم با هم دوست باشیم.

I know, we didn't mean it.

میدونم منظورمون نبود

But, by chance, if you do actually

اما، به طور تصادفی، اگر واقعاً

want to continue being friends, just add that.

می خواهید به دوستی خود ادامه دهید، فقط آن را اضافه کنید.

I'd really love us to be friends,

من واقعاً دوست دارم ما با هم دوست باشیم،

if you're okay with it,

اگر شما با آن موافق هستید،

because maybe they still have feelings for you,

زیرا ممکن است آنها هنوز هم نسبت به شما احساسات داشته باشند،

and it's too difficult to be friends,

و دوستی خیلی سخت است،

but maybe you both agree.

اما شاید هر دو موافق باشید.

Yeah, there's no connection, spark or chemistry,

بله، هیچ ارتباط، جرقه یا شیمی وجود ندارد،

but as friends, you're quite compatible and it might work.

اما به عنوان دوستان، شما کاملاً سازگار هستید و ممکن است کار کند.

So who knows?

پس چه کسی می داند؟

Okay, let's end this.

خوب بیایید این را تمام کنیم.

Let's say good bye forever.

برای همیشه خداحافظی کنیم.

Remember I said grammar can change

یادتان هست گفتم گرامر می

the meaning and feeling of it?

تواند معنا و احساس آن را تغییر دهد؟

Well, yeah, we've used past simple here

خب، بله، ما اینجا از گذشته ساده استفاده

because we want to finish this,

کرده‌ایم، زیرا می‌خواهیم این را تمام کنیم،

we don't want to continue it.

نمی‌خواهیم آن را ادامه دهیم.

So it was really nice, it was lovely meeting you.

پس واقعاً خوب بود، دیدار با شما لذت بخش بود.

You've had one date, two dates, three dates,

شما یک قرار، دو قرار، سه قرار داشته اید،

maybe you just met.

شاید به تازگی ملاقات کرده اید.

If it's a bit longer than three dates

اگر کمی

or it feels like longer than three dates,

طولانی‌تر از سه قرار است یا به نظر می‌رسد بیشتر از سه قرار است،

I really enjoyed our time together.

من واقعاً از زمان با هم لذت بردم.

Again, that grammar, that past simple,

دوباره، آن دستور زبان، آن گذشته ساده،

adds that finality bonus,

امتیاز نهایی را اضافه می کند،

because we're saying whatever we did, whatever we had,

زیرا ما می گوییم هر کاری که انجام دادیم، هر کاری که داشتیم،

that's now in the past, it's finished.

اکنون در گذشته است، تمام شده است.

And of course, they're very nice,

و البته، آنها بسیار خوب هستند،

they get the friendly bonus.

آنها پاداش دوستانه را دریافت می کنند.

You're saying, I loved being with you,

تو می گویی، من با تو بودن را دوست داشتم،

I just don't ever want to do it again.

فقط دیگر نمی خواهم این کار را تکرار کنم.

Of course, more simply, you could just say, bye,

البته، ساده تر، می توانید فقط بگویید، خداحافظ،

or see ya, see you around.

یا می بینم، شما را در اطراف می بینم.

It's neutral.

خنثی است.

And lastly, good luck in the future.

و در آخر، موفق باشید در آینده.

It sounds like what a boss says to someone

به نظر می رسد که یک رئیس هنگام ترک شرکت به کسی می گوید

when they leave the company.

.

And to be honest, it might seem sarcastic.

و صادقانه بگویم، ممکن است طعنه آمیز به نظر برسد.

Pfft, good luck without me.

پففت بدون من موفق باشی

But if you are a genuine person,

اما اگر شما یک فرد واقعی

and you have been quite friendly,

هستید و کاملاً دوستانه بوده اید،

this might seem genuine, and in that case, it's fine.

ممکن است به نظر واقعی برسد، و در این صورت، خوب است.

Now of course, if you're in a long term relationship,

البته، اگر در یک رابطه طولانی مدت هستید

a text message isn't gonna be enough.

، پیامک کافی نیست.

You need to sit down and chat about

شما باید بنشینید و در مورد

why you want to break up.

اینکه چرا می خواهید جدا شوید صحبت کنید.

But here's a couple of reasons that you might need

اما در اینجا چند دلیل وجود دارد که ممکن

in order to express why you don't want to be

است برای بیان اینکه چرا دیگر نمی خواهید

in a relationship anymore.

در یک رابطه باشید نیاز داشته باشید.

When you start to love someone,

وقتی شروع به دوست داشتن کسی

you fall in love with someone,

می کنی، عاشق کسی می شوی،

but when that love dies,

اما وقتی آن عشق می میرد،

you fall out of love with them.

از عشق او می افتی.

So you might want to explain why

بنابراین ممکن است بخواهید توضیح دهید که چرا

you have fallen out of love with your partner.

از عشق شریک زندگی خود دور شده اید.

I think we've grown apart

فکر می کنم از هم جدا شده ایم

or I think we've drifted apart.

یا فکر می کنم از هم دور شده ایم.

Two very good phrasal verbs.

دو فعل عبارتی بسیار خوب.

To grow apart from someone,

برای جدا شدن از کسی،

okay, when you meet someone,

خوب، وقتی با کسی ملاقات می کنید،

you start a relationship, you know that person.

رابطه ای را شروع می کنید، آن شخص را می شناسید.

But over time, your personality changes,

اما با گذشت زمان، شخصیت شما تغییر

that person's personality changes.

می کند، شخصیت آن شخص تغییر می کند.

Maybe you become completely different people.

شاید شما تبدیل به افراد کاملاً متفاوتی شوید.

In that situation, you grow apart,

در آن شرایط از هم دور می شوید،

but maybe you live far away from each other

اما شاید دور از هم زندگی کنید

and the communication has got less and less and less.

و ارتباطات کمتر و کمتر شده است.

It's been a week since we spoke,

یک هفته است که صحبت کرده ایم،

we've drifted apart.

از هم دور شده ایم.

To drift apart.

از هم دور شدن

Think of two boats in the ocean that just do this.

به دو قایق در اقیانوس فکر کنید که فقط این کار را انجام می دهند.

They drift apart.

از هم دور می شوند.

So why do you want to break up?

پس چرا میخوای جدا بشی؟

Is it because over time you became different people?

آیا به این دلیل است که با گذشت زمان افراد متفاوتی شده اید؟

Or is it because over time,

یا به این دلیل است که با گذشت زمان

the communication became rubbish?

، ارتباطات به زباله تبدیل شد؟

So now you have a load

بنابراین اکنون شما مجموعه‌ای

of new expressions, idioms and phrasal verbs

از عبارات، اصطلاحات و افعال عبارتی جدید

that you can use to break up with someone.

دارید که می‌توانید از آنها برای قطع رابطه با کسی استفاده کنید.

I want you to practice this

من از شما می خواهم که این را

by breaking up with me in the comments.

با جدا کردن من در نظرات تمرین کنید.

You can pretend that we just started dating,

شما می توانید وانمود کنید که ما تازه شروع به دوستی

that we've been together for a long time,

کرده ایم، مدت زیادی است که با هم هستیم،

it doesn't matter.

مهم نیست.

Be creative.

خلاق بودن.

Practice what you've just learned.

آنچه را که تازه آموخته اید تمرین کنید.

In the comments, break up with me.

در نظرات از من جدا شوید.

Or, if you actually want to break up with someone

یا، اگر واقعاً می‌خواهید از کسی جدا شوید

and you really want me to check your breakup message,

و واقعاً می‌خواهید پیام جدایی‌تان را بررسی

let me know in your comment,

کنم، در نظر خود به من اطلاع دهید،

and I will do my best to correct it for you,

و من تمام تلاشم را می‌کنم تا آن را برای شما اصلاح کنم،

to make sure it's perfect before you send it.

تا مطمئن شوم که قبل از ارسال آن، کامل است. .

So thanks for watching.

بنابراین از تماشای شما متشکرم

I've really enjoyed our time together

من واقعا از زمان با هم بودن و آشنایی با شما لذت بردم

and getting to know you.

.

But to be honest, I think that we've grown apart

اما صادقانه بگویم، فکر می‌کنم که در این چند دقیقه از هم جدا شده‌ایم

in these last few minutes

and I'd like to see you again,

و دوست دارم دوباره شما را ببینم،

but it would just be as friends.

اما به عنوان دوست.

I don't know how you feel about that.

من نمی دانم شما در مورد آن چه احساسی دارید.

See you in the next class?

در کلاس بعدی می بینمت؟

(soft electronic music)

(موسیقی الکترونیکی ملایم)