Criticise POLITELY without being RUDE | Polite English Criticism Phrases

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Hello everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today we are going to talk about

امروز قصد داریم در مورد

alternatives for one of the most hated phrases

جایگزین هایی برای یکی از منفورترین عبارات

in the English language.

زبان انگلیسی صحبت کنیم.

No offence.

بدون منظور.

Is there a more offensive phrase than no offence?

آیا عبارت توهین آمیزتر از عدم توهین وجود دارد؟

When somebody says no offence,

وقتی کسی می‌گوید توهین نمی‌شود،

but you know they're going to follow that

اما شما می‌دانید که آن را

with something offensive.

با چیزی توهین‌آمیز دنبال می‌کنند.

It's just the way people are.

این دقیقاً همین گونه است که مردم هستند.

So I have 11 alternatives for you

بنابراین من 11 جایگزین برای شما دارم

that you can use to give criticism politely.

که می توانید از آنها برای انتقاد مؤدبانه استفاده کنید.

So this video is perfect for improving your vocabulary,

بنابراین این ویدیو برای بهبود دایره لغات شما عالی است،

but if you want to improve your listening skills

اما اگر می‌خواهید مهارت‌های شنیداری

and your pronunciation skills even further,

و مهارت‌های تلفظ خود را حتی بیشتر بهبود

then I highly recommend the special method

ببخشید، روش ویژه

of reading a book whilst listening

خواندن یک کتاب در حین گوش دادن

to the audiobook version on Audible.

به نسخه کتاب صوتی در Audible را به شدت توصیه می‌کنم.

It sounds a bit odd, but let me explain.

کمی عجیب به نظر می رسد، اما اجازه دهید توضیح دهم.

It's a really good method.

واقعا روش خوبیه

Take a book that you have already read in English

کتابی را که قبلاً به زبان انگلیسی خوانده اید

or a book that you would like to read in English and read it

یا کتابی را که دوست دارید به زبان انگلیسی بخوانید،

whilst listening to the audiobook version on Audible.

بردارید و در حین گوش دادن به نسخه کتاب صوتی در Audible آن را بخوانید.

Reading alone will not help you with your pronunciation.

خواندن به تنهایی در تلفظ شما کمکی نمی کند .

The way a word is spelled in English

نحوه املای یک کلمه در انگلیسی

doesn't necessarily give you much information

لزوماً اطلاعات زیادی

as to how it's pronounced in English.

در مورد نحوه تلفظ آن در انگلیسی به شما نمی دهد.

If you listen to a word as you read it,

اگر در حین خواندن یک کلمه به آن گوش دهید،

your brain will start making connections

مغز شما شروع به برقراری ارتباط می کند

and the next time you see that word written down,

و دفعه بعد که آن کلمه را یادداشت

you'll know exactly how to say it, how it's meant to sound,

کردید، دقیقاً می دانید که چگونه آن را بگویید، چگونه به صدا در می آید

the pronunciation and the next time you hear that word

، تلفظ و دفعه بعد. شما آن کلمه را می شنوید

you'll know exactly how it should be spelled.

، دقیقاً می دانید که چگونه باید املا شود.

You're combining two skills

شما دو مهارت را با هم ترکیب می کنید

but developing all of your skills.

اما همه مهارت های خود را توسعه می دهید.

It's such an effective method

این روش بسیار مؤثری است

and the best part is you can get one free audiobook,

و بهترین بخش این است که می توانید یک کتاب صوتی رایگان دریافت کنید،

that's a 30 day free trial on Audible.

این یک دوره آزمایشی رایگان 30 روزه در Audible است.

All you've got to do is click on the link

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند

in the description box and sign up.

موجود در کادر توضیحات کلیک کرده و ثبت نام کنید.

Then you can download one of my many recommendations

سپس می توانید یکی از بسیاری از توصیه های من را

which are also in the description box.

که در جعبه توضیحات نیز موجود است دانلود کنید.

Give it a try.

آن را امتحان کنید.

It really works.

واقعا کار می کند.

Right, number one is with respect

درست است، شماره یک با احترام

or with all due respect.

یا با تمام احترام است.

With all due respect, that's slightly more formal.

با تمام احترام، این کمی رسمی تر است.

This is something you can add

این چیزی است که

before you are going to say something that could

می‌توانید قبل از گفتن چیزی که

potentially cause offence.

می‌تواند باعث توهین شود اضافه کنید.

You're showing the listener that you're not trying

شما به شنونده نشان می دهید که سعی نمی

to be disrespectful.

کنید بی احترامی کنید.

You're saying it in a respectful way.

با احترام میگی

An example, with all due respect,

به عنوان مثال، با تمام احترامی که

I really don't think it's appropriate

برایم قائل هستم، واقعاً به نظر من

to wear a white dress as a wedding guest.

پوشیدن لباس سفید به عنوان مهمان عروسی مناسب نیست.

Is this a thing in your country and culture?

آیا این موضوع در کشور و فرهنگ شما وجود دارد؟

I know not all cultures have white wedding dresses,

من می‌دانم که همه فرهنگ‌ها لباس عروس سفید ندارند،

we do here in the UK

ما اینجا در بریتانیا

and it is extremely frowned upon to wear white

داریم و پوشیدن لباس‌های سفید

to someone's wedding.

برای عروسی دیگران بسیار بد است.

And I went to a wedding last summer

و من تابستان گذشته به عروسی رفتم

and there was a woman in a long white dress

و زنی با لباس سفید بلند

and I was appalled, I tell you.

بود و من به شما می گویم که وحشت زده شدم.

Did I say anything about it to her?

آیا من چیزی در مورد آن به او گفتم؟

No I didn't because I'm British.

نه چون بریتانیایی هستم این کار را نکردم.

Did I silently judge her?

آیا من در سکوت او را قضاوت کردم؟

Of course, I did because I'm British.

البته این کار را کردم چون بریتانیایی هستم.

Number two is I'm going to be very honest with you

شماره دو این است که من با شما بسیار صادق

or I'm gonna be honest with you.

خواهم بود یا با شما صادق خواهم بود.

If you want to be a bit more informal

اگر می خواهید کمی غیر رسمی تر باشید

and speak using slang terms like gonna.

و با استفاده از اصطلاحات عامیانه مانند gonna صحبت کنید.

This is something you can say again

این چیزی است که می توانید

before you say something that could be offensive.

قبل از گفتن چیزی که می تواند توهین آمیز باشد، دوباره بگویید.

You are preparing the listener for the criticism

شما شنونده را برای انتقادی

that is going to come next.

که قرار است بعداً بیاید آماده می کنید.

An example, I'm going to be very honest with you,

به عنوان مثال، من می خواهم بسیار با شما صادق باشم،

I wasn't happy with how you behaved in my party.

من از رفتار شما در مهمانی من راضی نبودم.

Now, this was said in all English speaking countries,

در حال حاضر، این در همه کشورهای انگلیسی زبان،

but especially in Britain

به ویژه در بریتانیا گفته می شود،

because we do have a habit of not being honest.

زیرا ما عادت داریم که صادق نباشیم.

The example I gave before

مثالی که

of how I didn't tell the woman

قبلا زدم که چطور به زن

that she shouldn't have worn white.

نگفتم که نباید سفید می پوشید.

Well, that's pretty common behaviour.

خب، این یک رفتار بسیار رایج است.

We don't necessarily say things.

ما لزوماً چیزهایی نمی گوییم.

We like to avoid confrontation,

ما دوست داریم از رویارویی اجتناب کنیم،

so for us, if we are going to confront someone,

بنابراین برای ما، اگر قرار است با کسی روبرو

it's a big deal and we need to prepare them.

شویم، این یک مشکل بزرگ است و باید او را آماده کنیم.

I'm going to be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

That brings me onto my next one.

این باعث می‌شود من به مرحله بعدی برسم.

Number three, let's be frank.

شماره سه، بیایید صریح باشیم.

Let's be frank.

بیایید صریح باشیم.

To be frank is to be honest and direct.

رک بودن به معنای صادق بودن و مستقیم بودن است.

If somebody is a frank person

اگر کسی فردی صریح باشد، در

then they are very to the point,

این صورت بسیار دقیق است،

this means pretty much the same thing,

این به معنای تقریباً یکسان است،

but it kind of opens the opportunity

اما به نوعی فرصت

to have an honest conversation.

گفتگوی صادقانه را باز می کند.

Let's be honest with one another.

بیایید با هم صادق باشیم

Let's have an honest conversation.

بیایید یک گفتگوی صادقانه داشته باشیم.

It's not me saying, I'm going to be honest with you,

این من نیستم که می گویم، من با شما صادق خواهم بود،

it's saying, let's be frank,

بلکه می گویم، بیایید رک باشیم،

let's be honest with each other.

بیایید با هم صادق باشیم.

An example, let's be frank.

یک مثال، بیایید رک باشیم.

You haven't excelled in your exams this year.

امسال در امتحانات خود موفق نشدید .

Number four is a very, very common one

شماره چهار یک مورد بسیار بسیار رایج است

and it's actually considered more slang in the UK.

و در واقع در بریتانیا بیشتر به عنوان زبان عامیانه در نظر گرفته می شود.

It's actually a phrase that I think

این در واقع عبارتی است که من فکر می کنم

a lot of people might think is overused

بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته

or becoming overused.

یا بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است.

It is, I'm not going to lie

این است، من قرار نیست دروغ بگویم

or now just shortened down to, not gonna lie, (chuckles)

یا اکنون فقط کوتاه شده است، نه دروغ می گویم، (خنده می زند)

not gonna lie.

نه دروغ می گویم.

And you say it before you're about to criticise someone

و شما این را قبل از اینکه بخواهید از کسی

or something, or maybe when you're gonna give

یا چیزی انتقاد کنید، می گویید، یا شاید وقتی می خواهید

a really honest, negative opinion about someone,

یک نظر واقعا صادقانه و منفی در مورد کسی بدهید،

not gonna lie, your singing wasn't great.

نه اینکه دروغ بگویید، آواز خواندن شما عالی نبود.

Not gonna lie, her top was the ugliest top

دروغ نمی گویم، تاپ او زشت ترین تاپ

I've ever seen in my life.

بود که تا به حال در زندگی ام دیده بودم.

My God, that's so, so mean.

خدای من، این خیلی بد است.

(laughing)

(با خنده)

But it's one that is thrown around a lot.

اما این یکی از مواردی است که زیاد مورد توجه قرار می گیرد.

It is used a lot and it can be very confusing

زیاد استفاده می شود و می تواند بسیار گیج کننده باشد

because you might think, well, of course you shouldn't lie.

زیرا ممکن است فکر کنید خوب ، البته نباید دروغ بگویید.

Why would you lie?

چرا دروغ میگی؟

It's just a phrase.

این فقط یک عبارت است.

Now, number five,

حالا، شماره پنج،

sometimes you do just want to say, no offence,

گاهی اوقات شما فقط می خواهید بگویید، توهین نیست،

but we can say it in a much

اما می توانیم آن را به روشی بسیار

more formal way.

رسمی تر بگوییم.

We could say, I don't mean to offend,

می‌توانیم بگوییم، من قصد توهین ندارم،

but, or I don't mean to offend you,

اما، یا قصد توهین ندارم،

but, this sounds a little bit nicer.

اما، این کمی زیباتر به نظر می‌رسد.

Sometimes you just can't escape using no offence. (chuckles)

گاهی اوقات نمی توانید بدون توهین فرار کنید. (خنده می خندد)

We can also say, without meaning to offend you

همچنین می توانیم بگوییم، بدون اینکه به شما توهین کند

or without meaning to offend.

یا بی معنی باشد.

An example, without meaning to offend you,

به عنوان مثال، بدون اینکه به شما توهین کند،

your work hasn't been up to scratch recently.

کار شما اخیراً خوب نبوده است.

Up to scratch means up to the standard.

تا خراش یعنی تا حد استاندارد.

Number six is another slang one.

شماره شش عامیانه دیگری است.

It's very commonly used.

بسیار رایج استفاده می شود.

It's, don't get me wrong.

این است، اشتباه نکنید.

Don't get me wrong,

اشتباه نکنید،

and we're using get here as in receive.

و ما از get here به عنوان دریافت استفاده می کنیم.

I've got a video all about the many uses of get.

من یک ویدیو دارم که در مورد کاربردهای متعدد get است.

There are a lot, I warn you,

خیلی زیاد است، من به شما هشدار می دهم،

but we're saying, don't receive me in the wrong way.

اما ما می گوییم، من را اشتباه نپذیرید.

Don't interpret what I'm saying in the wrong way.

حرف های من را اشتباه تفسیر نکنید.

It basically means don't misunderstand me.

اساساً به این معنی است که من را اشتباه نفهمید.

An example, don't get me wrong,

یک مثال، اشتباه نکنید،

but I think we need to have a chat about the incident.

اما فکر می‌کنم باید در مورد حادثه صحبت کنیم.

You wouldn't really use this in a formal situation.

شما واقعاً از این در یک موقعیت رسمی استفاده نمی کنید.

This is more between friends and acquaintances.

این بیشتر بین دوستان و آشنایان است.

Number seven is a nice phrase that you can say

شماره هفت جمله خوبی است که می توانید به جای این جمله بگویید

instead of, I've been watching you

: من تو را تماشا می

and I've seen that you've done something wrong.

کردم و دیدم کار اشتباهی انجام دادی.

If you want to of course, express

البته اگر می خواهید بیان کنید

that you have been watching someone

که کسی

and they have been doing something wrong,

را تماشا کرده اید و او کار اشتباهی انجام داده است،

you can say, I've noticed that.

می توانید بگویید من متوجه این موضوع شده ام.

I've noticed that,

من متوجه شده ام که

this is something that's said a lot in offices.

این چیزی است که در ادارات زیاد گفته می شود.

I've noticed that you've been spending

من متوجه شده ام که شما

a lot of time by the water cooler

زمان زیادی را در کنار کولر آبی سپری

or I've noticed that you aren't always

کرده اید یا متوجه شده ام که همیشه

reaching your deadlines.

به ضرب الاجل خود نمی رسید.

It's a nice way of saying,

این روش خوبی است برای گفتن،

I've been observing you and you're not doing anything right.

من شما را مشاهده کرده ام و شما هیچ کاری را درست انجام نمی دهید.

Number eight, a way of saying you're doing

شماره هشت، راهی برای گفتن اینکه شما کارهای

lots of things wrong

زیادی را

and you're really not performing as you should.

اشتباه انجام می دهید و واقعاً آنطور که باید عمل نمی کنید.

You could say, there's room for improvement,

می توان گفت، جا برای پیشرفت

there's room for improvement.

وجود دارد، جا برای پیشرفت وجود دارد.

You're doing okay,

کار شما خوب است،

but there's still a little room for improvement.

اما هنوز جای کمی برای پیشرفت وجود دارد.

An example, I appreciate how hard you've worked,

به عنوان مثال، من قدردانی می‌کنم که چقدر سخت کار کرده‌اید،

but there still is room for improvement here.

اما هنوز جایی برای پیشرفت در اینجا وجود دارد.

Now, number nine,

حالا شماره

is using a conditional to express criticism.

نه از شرطی برای بیان انتقاد استفاده می کند.

It is this lovely phrase, if you can learn it

این عبارت دوست داشتنی است، اگر بتوانید آن را یاد بگیرید

and use it as a set phrase, that's fantastic.

و از آن به عنوان یک عبارت مجموعه استفاده کنید، فوق العاده است.

If I were you, I would,

اگر من جای شما بودم انجام می دادم

and then the advice, what you would do.

و بعد نصیحت می کردم که چه کار می کردید.

Instead of saying you should do this,

به جای اینکه بگویید باید این کار را انجام دهید، کاری

which people don't necessarily like.

که مردم لزوماً آن را دوست ندارند.

If I were you, I would do it this way.

من اگه جای تو بودم اینجوری میکردم

Oh, people love that.

آه، مردم آن را دوست دارند.

An example, if I were you,

به عنوان مثال، اگر من جای شما

I would look at implementing a different strategy.

بودم، به اجرای یک استراتژی متفاوت نگاه می کردم.

Translates roughly as change your strategy. (chuckles)

تقریباً به عنوان تغییر استراتژی شما ترجمه می شود . (می خندد)

Number 10 what about a nice rhetorical question

شماره 10 در مورد یک سوال لفاظی خوب

to set off some criticism?

برای ایجاد برخی انتقادات چطور؟

Oh, I love them.

اوه، من آنها را دوست دارم.

If you want to give someone some constructive criticism,

اگر می خواهید انتقاد سازنده ای به کسی وارد کنید ،

you could say, believe it or not,

می توانید بگویید، باور کنید یا نه،

could I offer you a bit of constructive criticism?

آیا می توانم کمی انتقاد سازنده به شما ارائه دهم ؟

They can't exactly say no, can they?

آنها دقیقا نمی توانند نه بگویند، می توانند؟

Especially if you're their boss. (laughing)

به خصوص اگر شما رئیس آنها باشید. (با خنده)

An example, can I offer you a little constructive criticism?

یک مثال، می توانم کمی انتقاد سازنده به شما ارائه کنم ؟ قبل از تحویل دادن تکلیف خود

Try using a spellchecker

از یک غلط‌گیر املا استفاده کنید

before handing in your assignment. (chuckles)

. (می خندد)

Now, number 11, is something that we actually

حالا شماره 11 چیزی است که در واقع

add to the end of sentences

به انتهای جملات اضافه

to emphasise them a little bit.

می کنیم تا کمی بر آنها تأکید کنیم.

In English, especially in British English,

در انگلیسی، به ویژه در انگلیسی بریتانیایی،

we have the habit,

ما این عادت را داریم،

a huge habit of reducing everything,

یک عادت بزرگ برای کاهش همه چیز،

trying to make things seem not quite as important

تلاش برای اینکه چیزها به اندازه واقعیشان مهم

or profound as they actually are.

یا عمیق به نظر نرسند.

For example, if you gave me the most disgusting

برای مثال، اگر مشمئز کننده ترین

cup of tea ever, I would say,

فنجان چای را به من می دادید، می گفتم،

oh, well, it's not the worst tea I've ever had,

اوه، خوب، این بدترین چایی نیست که تا به حال خورده ام،

or oh yes, I think I could get used to it.

یا اوه بله، فکر می کنم می توانم به آن عادت کنم.

It's a real issue, and we often use this technique

این یک مسئله واقعی است، و ما اغلب از این تکنیک

whilst delivering criticism,

در حین ارائه انتقاد استفاده می‌کنیم،

but if you decide that you actually do want the receiver

اما اگر تصمیم دارید که واقعاً می‌خواهید

of the criticism to realise how badly they've performed,

گیرنده انتقاد متوجه شود که چقدر بد عمل کرده است،

you can add to say the least onto the end.

می‌توانید حداقل به انتها اضافه کنید.

I think you could have done better, to say the least.

فکر می کنم حداقل می توانستید بهتر عمل کنید.

Or to put it mildly,

یا

you don't smell great, to put it mildly.

به عبارت ساده، بوی خوبی ندارید.

Both of these are used to suggest that something

هر دوی اینها برای نشان دادن اینکه

is far worse or more extreme than you are saying.

چیزی بسیار بدتر یا افراطی تر از آنچه شما می گویید استفاده می شود.

It does make the English language quite complex

این زبان انگلیسی را کاملاً پیچیده می کند

because we don't actually say what we mean,

زیرا ما در واقع منظورمان را نمی گوییم،

but don't shoot the messenger.

اما به پیام رسان شلیک نمی کنیم.

I'm just trying to help out. (laughing)

من فقط سعی می کنم کمک کنم (با خنده)

An example, you behaved in appropriately

به عنوان

at the staff party, to say the least.

مثال، حداقل در مهمانی کارکنان رفتار مناسبی داشتید.

And number 12, this one is used in the middle

و شماره 12 این یکی در

of a criticising sentence,

وسط جمله انتقادی استفاده می شود

and this one actually is quite different

و این یکی در واقع

to the previous one.

با جمله قبلی کاملاً متفاوت است.

This one is used to make a statement

این یکی برای اینکه یک بیانیه

or criticism appear less severe or offensive.

یا انتقاد کمتر شدید یا توهین آمیز به نظر برسد استفاده می شود.

It is, shall we say.

این است، باید بگوییم.

Shall we say.

ما باید بگوییم.

An example, your report was, shall we say, a little lacking.

به عنوان مثال، اگر بگوییم گزارش شما کمی کم بود.

It's almost like, how do I put this?

تقریباً مثل این است که چگونه این را قرار دهم؟

How can I choose a non-offensive term

چگونه می توانم یک اصطلاح غیر توهین آمیز

to describe the monstrosity

برای توصیف هیولایی

with which I have been presented?

که با آن معرفی شده ام انتخاب کنم؟

Your report was, shall we say, a little lacking,

اگر بگوییم گزارش شما کمی کم

or your reaction was, shall we say, a little over the top,

بود، یا واکنش شما کمی بیش از حد بود،

meaning your reaction was completely

یعنی واکنش شما کاملا

and utterly over the top right. (laughing)

و کاملاً از سمت راست بالا بود. (با خنده)

Right, that's it for today's lesson,

درست است، این برای درس امروز است،

how to say offensive things

چگونه می توان چیزهای توهین آمیز گفت

and give criticism without causing offence

و بدون ایجاد توهین

in a polite, or at least British manner.

به شیوه ای مؤدبانه یا حداقل انگلیسی انتقاد کرد.

Don't forget to check out Audible.

فراموش نکنید که Audible را بررسی کنید.

You can claim your free audiobook.

می توانید کتاب صوتی رایگان خود را درخواست کنید.

I've got loads of recommendations

من توصیه‌های زیادی

down in the description box,

را در کادر توضیحات آورده‌ام،

and the link to claim your book is there too.

و پیوند ادعای کتاب شما نیز در آنجا وجود دارد.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, my Instagram, my Twitter,

من فیس بوک، اینستاگرام، توییتر

and my new, kind of new personal channel,

و کانال شخصی جدید و جدیدم، کانال

my Lucy Bella Earl channel where I talk about

لوسی بلا ارل خود را دارم که در آن درباره

everything that isn't English, lifestyle, et cetera.

هر چیزی که انگلیسی نیست، سبک زندگی و غیره صحبت می کنم.

I will see you soon for another lesson.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)