Hi everybody !

So. Hello, everyone.

بنابراین. سلام به همه

Welcome.

خوش آمدی.

Here we are.

اینجا هستیم.

For those wondering what the heck is going on, Mr.

آقای دانکن، برای کسانی که می‌پرسند چه اتفاقی می‌افتد

Duncan, we don't know what is going on.

، ما نمی‌دانیم چه خبر است.

What is happening?

چه اتفاقی می افتد؟

Normally there is a full English,

به طور معمول یک انگلیسی کامل وجود دارد،

or should I say an English addict live stream.

یا بهتر است بگویم پخش زنده یک معتاد انگلیسی.

But things are slightly different today because.

اما امروز همه چیز کمی متفاوت است زیرا.

Well, let's just say I'm making some changes.

خوب، بیایید بگوییم که من در حال ایجاد تغییراتی هستم.

But enough of that.

اما از بس.

Look outside.

بیرون را نگاه کن.

It is an absolutely glorious day.

این یک روز کاملاً باشکوه است.

The only problem is it's quite cold.

تنها مشکلش اینه که خیلی سرده

It is chilly outside.

بیرون هوا سرد است

So that what you can see at the moment

به طوری که آنچه در حال حاضر می توانید ببینید،

is the weather at the moment here in the UK, in England.

آب و هوای حال حاضر اینجا در انگلستان، در انگلستان است.

In fact, I hope you are okay and having a good day.

در واقع امیدوارم حالتون خوب باشه و روز خوبی داشته باشید.

But where am I?

اما من کجا هستم؟

Mr. Duncan, we can't see you.

آقای دانکن، ما نمی توانیم شما را ببینیم.

Please show yourself. Okay, then.

لطفا خودتان را نشان دهید. باشه پس

If you insist.

اگراصرار کنی.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr.

Duncan in England.

این آقای

دانکن در انگلیس است.

How are you today?

امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you having a chaotic day like me?

آیا شما هم مثل من روز آشفته ای را سپری می کنید؟

Well, yes, maybe.

خب، بله، شاید.

Quite likely.

کاملا محتمل است.

For those wondering where my English attic

برای کسانی که نمی‌دانند پخش زنده انگلیسی من در اتاق زیر شیروانی

live stream is, well, it isn't going to be on today.

کجاست، خوب، امروز پخش نخواهد شد.

And there is a reason for that.

و دلیلی برای آن وجود دارد.

We're making some technical changes, some big changes.

ما در حال ایجاد برخی تغییرات فنی، برخی تغییرات بزرگ هستیم.

In fact, I've been really busy over the past few days.

در واقع، من در این چند روز خیلی سرم شلوغ بود.

Doing all sorts of things, technical and helping me.

انجام انواع کارها، فنی و کمک به من.

Here he is.

او اینجا است.

Of course, we have Mr.

البته ما آقای

Steve as well.

استیو را هم داریم.

There he is. Hello, Mr. Duncan.

او آنجاست. سلام آقای دانکن

Hello. Hello.

سلام. سلام.

Lovely viewers across the world, Steve.

بینندگان دوست داشتنی در سراسر جهان، استیو.

What is going on here?

اینجا چه خبر است؟

Well, Mr.

خب، آقای

Duncan, this there's bits of computer all over the living room floor. Yes.

دانکن، این یک تکه کامپیوتر در سرتاسر کف اتاق نشیمن است. آره.

This is a clue to what is happening at the moment.

این یک سرنخ از آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد است.

Everywhere.

هر کجا.

Everywhere you step, Mr.

آقای دانکن هرجا قدم می گذارید،

Duncan, there are bits of computers, fancy circuit boards.

تکه هایی از کامپیوترها، بردهای مدار شیک وجود دارد.

I got entangled in these wires

من گیر کردم در این سیم

that you just left lying around.

هایی که تو آن را دراز کشیده بودی.

We didn't get to bed last night until nearly 2:00.

دیشب تا ساعت 2:00 نخوابیدیم.

In the morning.

در صبح.

I was up almost all night.

تقریبا تمام شب بیدار بودم.

Now, what I'm doing at the moment, I've decided to become very clever

اکنون، کاری که در حال حاضر انجام می‌دهم، تصمیم گرفته‌ام بسیار باهوش

and I'm trying to build

شوم و سعی

my own computer, a brand new computer,

می‌کنم کامپیوتر خود را بسازم، یک کامپیوتر کاملاً جدید،

using some parts of my previous computer, but also some new parts as well.

با استفاده از برخی از قطعات کامپیوتر قبلی‌ام، و همچنین برخی از قطعات جدید. .

So that is what I'm doing at the moment.

بنابراین این همان کاری است که من در حال حاضر انجام می دهم.

And yes,

و بله،

we are here alive, but this is not normal.

ما اینجا زنده ایم، اما این طبیعی نیست.

This is not our usual thing. What have you got there?

این چیز معمول ما نیست. اونجا چی داری؟

I don't know what that is.

من نمی دانم آن چیست.

Mr. Duncan, I nearly stepped on it.

آقای دانکن، من نزدیک بود روی آن پا بگذارم.

So this is it.

You see, this is part of my old computer.

خوب پس اینه.

ببینید، این بخشی از کامپیوتر قدیمی من است.

So this is a part that I'm not re-using.

بنابراین این بخشی است که من دوباره از آن استفاده نمی کنم.

But there are some parts that I am using.

اما برخی از قطعات وجود دارد که من از آنها استفاده می کنم.

For example, this fan, a very useful piece of equipment

به عنوان مثال، این فن، یک قطعه بسیار مفید از تجهیزات

for keeping everything nice and cool you see?

برای نگه داشتن همه چیز خوب و خنک می بینید؟

Do you want to show people what our living room floor looks like?

آیا می خواهید به مردم نشان دهید که کف اتاق نشیمن ما چگونه است؟

So to give you an idea, look,

بنابراین برای اینکه ایده ای به شما بدهم، نگاه کنید،

look on the floor, and you can see what has been going on.

به زمین نگاه کنید، و می توانید ببینید چه اتفاقی افتاده است.

There it is. There is.

ایناهاش. وجود دارد.

There is the chaos.

هرج و مرج وجود دارد.

This is the scene of the crime.

اینجا صحنه جنایت است.

And you can see exactly what has been going on.

و شما می توانید ببینید دقیقا چه اتفاقی افتاده است.

So that's the reason why we are here in the living room

بنابراین به همین دلیل است که ما اینجا در اتاق نشیمن هستیم

and not in the studio, because there isn't a studio at the moment.

و در استودیو نیستیم، زیرا در حال حاضر استودیو وجود ندارد.

I'm building a new computer.

من در حال ساختن یک کامپیوتر جدید هستم.

Here are some parts.

در اینجا چند قسمت وجود دارد.

I don't need this.

من به این نیاز ندارم

I do need this and on the floor,

من به این نیاز دارم و روی زمین،

you can see there are lots of bits and pieces as well

می‌توانید ببینید که قطعات و تکه‌های زیادی نیز وجود دارد

that I might use and I might not use.

که ممکن است استفاده کنم و ممکن است استفاده نکنم.

I'm not sure at the moment.

در حال حاضر مطمئن نیستم.

And of course, what you are trying to do, Mr.

و البته، کاری که شما سعی دارید انجام دهید، آقای

Duncan, yesterday was to re build or build this new computer.

دانکن، دیروز این بود که این کامپیوتر جدید را دوباره بسازید یا بسازید.

Unfortunately, however,

با این حال متأسفانه

although at 1:00 this morning,

اگرچه ساعت 1 صبح امروز

you put the switch on and it worked, it works worked.

سوئیچ را روشن کردید و کار کرد، اما کار کرد.

But there are a few teething problems, so it's been unable Mr.

اما چند مشکل دندان درآوردن وجود دارد، بنابراین ناتوان است. آقای

Duncan has been unable to connect up to all the usual monitors

دانکن نتوانسته است به همه مانیتورهای معمولی

and all his usual studio equipment and the cameras and everything, because you just haven't had time. Yes.

و همه تجهیزات معمول استودیویی خود و دوربین ها و همه چیز متصل شود، زیرا شما وقت ندارید. آره.

Well, to do that, you know what happens whenever you deal

خوب، برای انجام این کار، می‌دانید که هر وقت

with technology, things never go the way they should.

با فناوری سر و کار دارید چه اتفاقی می‌افتد، همه چیز آنطور که باید پیش نمی‌رود.

They never go the way you want them to.

آنها هرگز آنطور که شما می خواهید پیش نمی روند.

And that's what's happening at the moment.

و این چیزی است که در حال حاضر اتفاق می افتد.

So even though I finished my new computer, I've almost built it.

بنابراین، با وجود اینکه کامپیوتر جدیدم را تمام کردم، تقریباً آن را ساخته‌ام.

It's almost complete.

تقریباً تمام شده است.

But but of course, there are some slight problems.

اما البته، مشکلات جزئی وجود دارد.

We normally refer to these as teething problems.

ما معمولاً به این مشکلات به عنوان مشکلات دندان درآوردن اشاره می کنیم.

So at the moment we have some teething problems with my new computer

بنابراین در حال حاضر ما با کامپیوتر جدیدم مشکلاتی در دندان درآوردن داریم،

but our thing to do with our teeth, the thing is I built it myself.

اما کاری که باید با دندان هایمان انجام دهیم، این است که خودم آن را ساخته ام.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

I bought some parts and, and over the past

من برخی از قطعات را خریدم و طی

couple of days I've been busy building it

چند روز گذشته مشغول ساختن آن

and I've actually almost 99%

بودم و در واقع تقریباً 99٪

completed the new computer.

کامپیوتر جدید را تکمیل کردم.

So today we are just using the little mobile phone.

بنابراین امروز ما فقط از تلفن همراه کوچک استفاده می کنیم.

So that is why the image is not as good

بنابراین به همین دلیل است که تصویر به خوبی نیست

and we can't really see very much of the live chat either at the moment

و ما واقعاً نمی‌توانیم در حال حاضر خیلی از چت زنده را

because it's, it sort of comes and goes on the live stream.

ببینیم زیرا اینطور است، به نوعی در جریان زنده می‌آید و می‌رود.

We haven't got quite the same view and I haven't got Mr.

ما دید کاملاً یکسانی نداریم و من

Duncan's lovely big monitors

مانیتورهای بزرگ دوست داشتنی آقای دانکن را

but we're still here.

ندارم، اما ما هنوز اینجا هستیم.

We are here if only for a brief few moments.

ما اینجا هستیم اگر فقط برای چند لحظه کوتاه.

Yes. Outside, the weather is gorgeous.

آره. بیرون، هوا فوق العاده است.

We were going to go outside, but unfortunately it's quite cold.

قرار بود بریم بیرون ولی متاسفانه هوا خیلی سرده.

Even though it looks lovely outside, it is actually quite cold.

حتی اگر بیرون زیبا به نظر می رسد، در واقع بسیار سرد است.

Let me just show you

اجازه دهید فقط به شما نشان دهم

so there it is, the view outside.

تا آنجا باشد، منظره بیرون.

If I zoom in, you can see, ooh, look at that.

اگر بزرگنمایی کنم، می توانید ببینید، اوه، به آن نگاه کنید.

You can see the daffodils in the garden.

شما می توانید نرگس ها را در باغ ببینید.

So everything looking rather nice outside.

بنابراین همه چیز در بیرون زیبا به نظر می رسد.

It is a sunny day, but not warm.

روز آفتابی است، اما گرم نیست.

We don't have much warm.

خیلی گرم نداریم

What a beautiful looking lawn.

چمن چه ظاهر زیبایی داره

Mr. Steve yesterday went outside

آقای استیو دیروز بیرون رفت

and he cut the lawn for the first time for the first time this year.

و امسال برای اولین بار چمن را برید .

It was very long, so I had to get out my mother.

خیلی طولانی بود، بنابراین مجبور شدم مادرم را بیرون بیاورم.

Did somebody say that Sergio was on?

آیا کسی گفته است که سرجیو حضور دارد؟

I thought I saw somebody say that.

فکر کردم دیدم یکی اینو میگه

Sergio was on.

سرجیو روشن بود.

Is this correct?

آیا این درست است؟

I don't know.

Well, we'd like to know.

من نمی دانم.

خوب، ما می خواهیم بدانیم.

Well, the thing is, we can't see all the live chat, so if that is true,

خب، موضوع این است که ما نمی‌توانیم همه چت‌های زنده را ببینیم، بنابراین اگر این درست است،

please say hi and reveal yourself or somebody let us know.

لطفاً سلام کنید و خودتان را فاش کنید یا کسی به ما اطلاع دهد.

Okay.

باشه.

But I can see that Pedro's here.

اما می توانم ببینم که پدرو اینجاست.

Pedro Belmont.

پدرو بلمونت

That's Pedro.

این پدرو است.

Belmont, and see that Luis is here as well.

بلمونت، و ببین که لوئیس هم اینجاست.

I can see that Tomic is here, the task is here,

من می‌توانم ببینم که Tomic اینجاست، کار اینجاست،

but it's going to be difficult for us to read the live chat

اما خواندن گفتگوی زنده برای ما دشوار خواهد بود،

because on the on the phone that Mr.

زیرا روی تلفنی که آقای

Duncan is using today, yes, we can see the lives.

دانکن امروز استفاده می‌کند، بله، ما می‌توانیم زندگی‌ها را ببینیم.

It just comes up very briefly and then disappears.

فقط خیلی کوتاه می آید و بعد ناپدید می شود.

You can, you could almost tell that there is chaos taking place here.

می توانید، تقریباً می توانید بگویید که اینجا هرج و مرج در حال وقوع است.

We you can tell that we're not right at the moment.

ما می توانیم بگوییم که در حال حاضر درست نیستیم.

Steve seems a little different and I, I definitely feel different, but I'm on the wrong side for a start.

استیو کمی متفاوت به نظر می رسد و من، قطعاً احساس متفاوتی دارم، اما برای شروع در طرف اشتباهی هستم.

Oh yes, of course.

اوه بله، البته.

I'm usually to the other side of you, to the right of you.

من معمولا آن طرف شما هستم ، سمت راست شما.

I left of you.

من از تو رفتم

I felt something was wrong with right.

احساس کردم چیزی درست نیست.

Let's correct that. That's not better.

بیایید آن را اصلاح کنیم. این بهتر نیست.

Is that better, Steve? Yes.

این بهتر است استیو؟ آره.

Oh, I knew there was something wrong.

اوه میدونستم مشکلی پیش اومده

I didn't feel right. The other side of you must think

حس خوبی نداشتم طرف مقابل شما باید اینطور فکر

so. Now, we've swapped

کند. اکنون، ما جای خود را عوض کرده ایم

places, but yes, we are alive and only for a short time.

، اما بله، ما زنده ایم و فقط برای مدت کوتاهی.

I have to go back into that room behind me, as I call it now.

من باید برگردم به اتاق پشت سرم، همانطور که اکنون آن را می نامم.

I call it the torture room because every time I step in there,

من آن را اتاق شکنجه می نامم زیرا هر بار که وارد آنجا می شوم،

there is a new horror for me to to sort out.

وحشت جدیدی برایم پیش می آید که باید آن را حل کنم.

Hello to Hannah.

سلام به هانا

Hello, Black Eagle.

سلام عقاب سیاه

I think we have lots of our regular focus areas by.

من فکر می کنم که ما بسیاری از مناطق تمرکز منظم خود را داریم.

Hello, Olga.

سلام، اولگا.

Yes, I'll keep saying this,

بله، این را ادامه می‌دهم،

but we can't see the livestream comes up extremely quickly.

اما نمی‌توانیم ببینیم که پخش زنده به سرعت بالا می‌آید.

Only two or three peoples,

فقط دو یا سه نفر،

what they've put are we can go backwards.

چیزی که آنها گذاشته اند این است که ما می توانیم به عقب برگردیم.

Yeah, right. Okay.

بله درسته. باشه.

This is something we could normally do that.

این کاری است که ما به طور معمول می توانستیم آن را انجام دهیم.

You control that? Yes.

شما آن را کنترل می کنید؟ آره.

So, yes, Mr.

Duncan, all day yesterday practically was put.

بنابراین، بله، آقای

دانکن، تمام روز دیروز عملاً گذاشته شد.

I don't know how he did it to be honest with you, I still don't know how.

نمی دانم چطور این کار را کرد تا با شما صادق باشم، هنوز هم نمی دانم چگونه.

I didn't know how he did it.

نمی دانستم چگونه این کار را کرد.

The room was full of all these circuit boards, and somehow Mr.

اتاق پر از این همه برد مدار بود، و به نوعی آقای

Duncan managed to put it all together.

دانکن توانست همه آن ها را جمع کند.

I've built very clever.

من بسیار هوشمندانه ساخته ام.

You know, I, I, I can't tell you how proud I feel for myself.

میدونی، من، من، نمیتونم بهت بگم چقدر به خودم افتخار میکنم.

I feel quite proud that I've managed to do this.

من کاملاً احساس غرور می کنم که موفق به انجام این کار شده ام.

I've built a computer.

من یک کامپیوتر ساخته ام.

We've got to be careful that Mr.

ما باید مواظب باشیم که

Duncan's head doesn't get bigger and bigger.

سر آقای دانکن بزرگ و بزرگتر نشود.

You say that's become so boastful about his achievement.

شما می گویید که در مورد دستاورد او بسیار مغرور شده است.

You say that every time I do something, it isn't.

شما می گویید هر وقت کاری را انجام می دهم، اینطور نیست.

Very often I achieve anything.

خیلی وقت ها به هر چیزی می رسم.

Pedro wants to see my bedroom

پدرو می خواهد اتاق خواب من را ببیند

you can see it, Pedro.

شما می توانید آن را ببینید، پدرو.

As long as you're in it, there is the only thing you're going to see today is our beautiful faces.

تا زمانی که در آن هستید، تنها چیزی که امروز خواهید دید، چهره های زیبای ماست.

And then.

و سپس.

Then there will be nothing else, because we will go.

آن وقت هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت، زیرا ما خواهیم رفت.

So I've been all morning.

بنابراین من تمام صبح بودم.

I've been in the studio sorting out this computer this new computer.

من در استودیو بودم و این رایانه جدید را مرتب کردم.

Computer?

کامپیوتر؟

Did you say computer? Computer, computer?

گفتی کامپیوتر؟ کامپیوتر، کامپیوتر؟

Did someone say computer?

یکی گفت کامپیوتر؟

It would appear that this short

به نظر می رسد که این

chat will turn into a two hour live stream.

گپ کوتاه به یک پخش زنده دو ساعته تبدیل می شود.

Well, you know what happens when we are alive?

خوب، می دانید وقتی ما زنده ایم چه اتفاقی می افتد؟

When we start talking, we can't we can't be quiet for a moment.

وقتی شروع به صحبت می کنیم، نمی توانیم یک لحظه ساکت باشیم.

Oh, I think my laugh is so loud.

اوه، فکر می کنم خنده ام خیلی بلند است.

Then somebody said that it that it Partridge Yes.

سپس یکی گفت که آن کبک بله.

Well, with my powerful voice, I need to project manager.

خوب، با صدای قدرتمندم، به مدیر پروژه نیاز دارم.

Thank you, Mr. Duncan.

ممنون آقای دانکن

We're not new cats here as well.

ما اینجا هم گربه جدیدی نیستیم.

Hello, sir.

سلام آقا.

As is Alex Alexandra.

مثل الکس الکساندرا.

Hello, Alessandra. Sorry.

سلام الساندرا متاسف.

And also we have Willie.

و همچنین ما ویلی را داریم.

Now, you both are on the right or in the right position.

اکنون، شما هر دو در سمت راست یا در موقعیت مناسب هستید.

Yes, yes. There you go. So I'm here.

بله بله. شما بروید. پس من اینجا هستم.

Yes. And Mr. Steve is there. How's it going?

آره. و آقای استیو آنجاست. اوضاع چطوره؟

We are now the right way round.

ما الان راه درستی هستیم

I love it when Mr.

وقتی آقای

Steve uses his great big fingers, right?

استیو از انگشتان بزرگ خود استفاده می کند، دوست دارم، درست است؟

Has a double meaning. Yes.

معنایی دوگانه دارد. آره.

Yes, that's right. Yes, to be correct.

بله درست است. بله، درست است.

And also your position in relation to another person.

و همچنین موقعیت شما در رابطه با شخص دیگری.

So one person will be on your left.

بنابراین یک نفر در سمت چپ شما خواهد بود.

For example, Mr.

مثلاً آقای

Steve is on my left and I am on Mr.

استیو در سمت چپ من است و من در

Steve's right.

سمت راست آقای استیو.

And of course you can be correct. You can be.

و البته می توانید درست بگویید. شما می توانید باشید.

You can be right.

شما می توانید حق داشته باشید.

What do you ask?

Funny

چه میپرسی؟ دلیل

خنده دار

cause I'm a physician.

من یک پزشک هستم.

Oh, yeah. And there is. Yes.

اوه، آره و وجود دارد. آره.

Says I look like I've got a crown above my head.

میگه انگار یه تاجی بالای سرم دارم.

You look like the Statue of Liberty.

شما شبیه مجسمه آزادی هستید.

There we go.

ما میرویم آنجا.

So. So there is Mr. Steve doing.

بنابراین. بنابراین آقای استیو این کار را انجام می دهد.

That's what it looks like. Yes.

این چیزی است که به نظر می رسد. آره.

And if I'm here, I look very regal.

و اگر من اینجا باشم، بسیار شاهانه به نظر می رسم.

You look like.

شما شبیه.

Yes, you look like the Statue of Liberty.

بله، شما شبیه مجسمه آزادی هستید.

I strange.

من غریبم

I didn't realise I was standing in that position.

من متوجه نشدم که در آن موقعیت ایستاده ام.

Yes, I straight like it looks like Mr.

بله، من کاملاً به نظر می رسد که آقای

Steve is wearing a crown.

استیو تاج بر سر دارد.

My subject's beneath me.

سوژه من زیر دست من است

Okay. Me.

باشه. من

Okay, calm down, Steve.

باشه، آرام باش استیو.

We can tell that Mr.

می‌توانیم بگوییم که آقای

Steve's being in the garden, and he's had some fresh air because he's very excited.

استیو در باغ است و کمی هوای تازه داشته است، زیرا بسیار هیجان‌زده است.

I haven't been outside at all today.

امروز اصلا بیرون نبودم متاسفانه

I haven't had a chance to sample a beautiful weather, unfortunately, because,

من فرصتی برای نمونه آب و هوای زیبا نداشتم، زیرا

as I have, I mentioned my computer today.

همانطور که داشتم، امروز به کامپیوترم اشاره کردم.

A big head. Mr. Duncan no.

یه سر بزرگ آقای دانکن نه.

Well, I wasn't showing off.

خب من خودنمایی نکردم

Your head will swell with pride. Yes. Okay.

سرت از غرور متورم خواهد شد. آره. باشه.

Stop attacking me.

از حمله به من دست بردار

It isn't very often I achieve anything in my in my small worthless life.

خیلی وقت‌ها پیش نمی‌آید که در زندگی کوچک و بی‌ارزش خود به چیزی دست پیدا می‌کنم.

Just crown.

I like.

فقط تاج

من دوست دارم.

This is quite good, isn't it? Yes, it looks great.

این خیلی خوب است، اینطور نیست؟ بله، عالی به نظر می رسد.

If I've been, I need to wear some kind of gown to ermine and fur.

اگر بوده‌ام، باید نوعی لباس مجلسی برای گل سرخ و خز بپوشم.

Yes, you look on my neck.

آره تو به گردن من نگاه میکنی

You actually look like you looked like Hellraiser.

شما در واقع شبیه به Hellraiser هستید.

Mr. Duncan, did you see the photograph that I sent um.

آقای دانکن، عکسی را که برایم فرستادم دیدی؟

Probably not at the moment,

احتمالاً فعلاً نه،

because I'm not checking my email or anything because, well,

زیرا من ایمیل یا هر چیز دیگری را چک نمی‌کنم زیرا، خوب،

I've only just got my computer, my new computer that I built myself.

من فقط رایانه‌ام، رایانه جدیدم را که خودم ساخته‌ام، دریافت کرده‌ام.

We're not going to hear the last of this.

ما قرار نیست آخرین این را بشنویم.

No, but that's a phrase that people use and not going to hear the last.

نه، اما این عبارتی است که مردم از آن استفاده می کنند و آخرین آن را نمی شنوند.

So this it means that somebody is going to keep talking on and on and on, and Mr.

بنابراین این بدان معناست که یک نفر به صحبت کردن ادامه خواهد داد و آقای

Jenkins is going to talk on and on and on about his computer.

جنکینز در مورد کامپیوترش صحبت خواهد کرد.

I don't know I'm I'm not boasting.

نمی دونم دارم لاف نمی زنم.

It's just that I don't achieve anything very often in my life.

فقط این است که من اغلب در زندگی به هیچ چیز نمی رسم.

I think the last thing I achieved

فکر می کنم آخرین چیزی که به دست آوردم این

was I think I got a badge

بود که فکر می

when I was in the Boy Scouts, and that was the last time I achieved anything.

کنم وقتی در پیشاهنگی پسر بودم یک نشان گرفتم و این آخرین باری بود که به چیزی رسیدم.

So so I take this as a big success.

بنابراین من این را یک موفقیت بزرگ می دانم.

The crown is getting bigger. Hello.

تاج بزرگتر می شود. سلام.

Oh, yes, hello, Tomic.

اوه، بله، سلام، تومیک.

Hello, Beatrice.

سلام بئاتریس

I'm sorry that this live the back I go the more.

متاسفم که هر چه بیشتر بروم این زندگی می کنم.

Yeah, let me just.

آره اجازه بده

Let me just talk.

بذار فقط حرف بزنم

Steve, it's not your show.

استیو، این نمایش شما نیست.

It's mine. It's my show.

این مال من است. این نمایش من است.

Please remember that.

لطفاً این را به خاطر بسپارید.

If you are wondering what is going on, don't worry.

اگر تعجب می کنید که چه خبر است، نگران نباشید.

It's okay.

مشکلی نیست.

You haven't had a stroke.

تو سکته نکرده ای

But we are here live.

اما ما به صورت زنده اینجا هستیم.

But we don't have the studio today.

اما امروز استودیو نداریم.

Although we do have Mr.

اگرچه ما آقای

Steve, who looks like the sun God at the moment for some reason.

استیو را داریم که در حال حاضر به دلایلی شبیه خدای خورشید است.

Okay, Steve, we get the message. Egyptian sun God.

خوب، استیو، ما پیام را دریافت می کنیم. خدای خورشید مصری

Okay, if you're really flogging a dead horse, there is something different.

بسیار خوب، اگر واقعاً یک اسب مرده را شلاق می زنید، چیز دیگری وجود دارد.

And I certainly, as you should be, wearing computer chips

و من مطمئناً، همانطور که شما باید باشید، با پوشیدن تراشه‌های کامپیوتری

dangling from your ears

که از گوش‌های شما آویزان است

we've got quite a few spare parts.

، تعدادی قطعات یدکی داریم.

I think Mr. Duncan's is going to make me

من فکر می کنم آقای دانکن قرار

a computer out of all the spare parts that are left over.

است از تمام قطعات یدکی که باقی مانده است، یک کامپیوتر برای من بسازد.

I think what I'm going to do, I'm going I'm going to put some of the spare spare parts in Mr.

فکر می‌کنم کاری که قرار است انجام دهم، می‌خواهم چند قطعه یدکی را در

Steve's head.

سر آقای استیو بگذارم.

I need a bit of extra memory.

من به کمی حافظه اضافی نیاز دارم.

He needs a little bit more ram and

او به کمی رام بیشتر نیاز دارد و

I think journos, you know,

فکر می کنم روزنامه نگاران، می دانید،

might be able to help me out in that direction.

ممکن است بتوانند در این مسیر به من کمک کنند.

Well, what do you mean by that?

خب منظورت از اون چیه؟

Well, I've got to say it exactly how you're being are you being disgusting and rude?

خوب، من باید دقیقاً بگویم که چگونه هستید، آیا منزجر کننده و بی ادب هستید؟

Well, Pedro said earlier he wants to see my bedroom, you know,

خوب، پدرو قبلاً گفته بود که می‌خواهد اتاق خواب من را ببیند، می‌دانی،

so maybe I can you know, you seem obsessed.

پس شاید بتوانم بدانم، به نظر وسواسی داری.

You seem obsessed with these

به نظر می رسد شما در این موقعیت ها وسواس دارید

situations.

.

I don't know, almost anything about Mr.

من تقریباً هیچ چیز در مورد آقای استیو نمی دانم

Steve, but I'm glad to see him here today.

، اما خوشحالم که امروز او را اینجا می بینم.

Thank you very much.

Well, all I can say all I can say is you are the lucky one.

بسیار از شما متشکرم.

خوب، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که تو خوش شانسی.

You know nothing about Mr.

شما چیزی در مورد آقای استیو نمی دانید

Steve you are very lucky.

، شما بسیار خوش شانس هستید.

Few dollars since Tomic.

چند دلار از زمان تومیک.

Really?

Okay, then you rescued us on the job done

واقعا؟

خوب، پس شما ما را در کار انجام شده نجات دادید

yes. It's going well without any computer.

بله. بدون هیچ کامپیوتری به خوبی پیش می رود.

Well, exactly.

خوب دقیقا

We don't need to spend thousands on new computers parts,

ما نیازی به خرج کردن هزاران دلار برای قطعات کامپیوترهای جدید

so we haven't spent thousands.

نداریم، بنابراین هزاران دلار خرج نکرده ایم.

Steve, stop saying these things.

استیو، از گفتن این چیزها دست بردار.

We got all the parts we did.

ما تمام قطعاتی را که انجام دادیم به دست آوردیم.

So we didn't spend thousands.

پس هزاران خرج نکردیم.

We got all the parts from the local charity shop.

تمام قطعات را از فروشگاه خیریه محلی تهیه کردیم.

No, we didn't do that either.

نه، ما هم این کار را نکردیم.

But we didn't spend thousands.

اما ما هزاران خرج نکردیم.

I'm joking, people.

شوخی میکنم مردم

No, I'm joking. No, but

نه من شوخی می کنم. نه، اما

we live in times where everything is taken, literally.

ما در زمان هایی زندگی می کنیم که همه چیز به معنای واقعی کلمه گرفته می شود.

Mr. Duncan and Mr.

آقای دانکن و آقای

Steve, let's go and give us a room tour.

استیو، بیایید برویم و به ما یک گشت و گذار در اتاق بدهیم.

We will not be doing that.

ما این کار را نخواهیم کرد.

Well, we had one request for the bedroom.

خوب، ما یک درخواست برای اتاق خواب داشتیم.

Yes, you've just literally said that

بله، شما به معنای واقعی کلمه گفتید که

we are going nowhere else.

ما به جای دیگری نمی رویم.

This is the only view you are having today.

این تنها دیدگاهی است که امروز دارید.

This and also outside as well.

این و همچنین بیرون.

But nothing else looks lovely out there.

اما هیچ چیز دیگری در آنجا زیبا به نظر نمی رسد.

Mr. Duncan, are we going to go for a walk later?

آقای دانکن بعدا بریم قدم بزنیم؟

We're going to have a deal.

قرار است معامله ای داشته باشیم.

You show us your house and everywhere that we might show you.

شما خانه خود و همه جا را به ما نشان دهید تا ما به شما نشان دهیم.

Oh, yes, I see pictures of you.

اوه، بله، من عکس های شما را می بینم. می‌دانید،

We want email addresses, all sorts of things,

ما آدرس‌های ایمیل، انواع چیزها

you know, to verify your identities when you come on the list.

را می‌خواهیم تا وقتی در لیست قرار گرفتید، هویت شما را تأیید کنیم .

You don't need the computer.

شما به کامپیوتر نیاز ندارید

Mr. Duncan, your mobile phone does the job perfectly well.

آقای دانکن ، تلفن همراه شما کار را به خوبی انجام می دهد.

It is a good question.

این سوال خوبیه.

Well, it does when it works.

خوب، زمانی که کار می کند انجام می شود.

Roser says.

روزر می گوید.

Is the rabbit in the garden?

آیا خرگوش در باغ است؟

Well, yes, it is.

خب بله همینطوره

And in fact, I scared the rabbit yesterday

و در واقع، دیروز خرگوش را ترساندم،

because when I started up the lawnmower,

زیرا وقتی ماشین چمن زنی را راه اندازی

I've never seen anything run so fast

کردم، هرگز چیزی ندیده بودم که به این سرعت

trying to escape the noise.

از سر و صدا فرار کند.

And obviously it wasn't used to people walking around outside, you know,

و بدیهی است که به مردمی که در بیرون راه می‌رفتند

because it's had the garden to itself all winter.

عادت نداشت، زیرا تمام زمستان باغ را برای خود نگه داشته است.

And but now I've disturbed it, so we haven't seen it.

و اما الان مزاحمش شدم، پس ندیدیمش.

Have we seen it today? Yes, it was there this morning.

آیا امروز آن را دیدیم؟ بله، امروز صبح آنجا بود.

Right. Okay.

It was there this morning.

درست. باشه.

امروز صبح اونجا بود

It was it was on the grass munching

روی علف ها بود که چمن ها را می

and chewing on the grass. Yes.

جوید و می جوید. آره.

The rabbit is still around and it's nice to see it back.

خرگوش هنوز در اطراف است و دیدنش خوشحال است.

Very nice.

بسیار خوب.

Okay, Mr.

باشه، آقای

Steve, I'm going to change the position.

استیو، من موقعیت را عوض می کنم.

Here you go. I'm going to move now. Now.

بفرمایید. الان میرم حرکت کنم اکنون.

So you have to move now, Steve.

پس الان باید حرکت کنی استیو.

Oh, I like the sun. God, Mr.

اوه، من خورشید را دوست دارم. خدایا آقای

Dean, I'm sorry.

It's spoilsport as best spoilsport I'm not a spoilsport.

دین، متاسفم.

این spoilsport به عنوان بهترین اسپویل اسپویل اسپویل اسپویل است من یک اسپویل اسپورت نیستم.

He says he doesn't like the attention that I'm getting there.

او می گوید از توجهی که من به آنجا می کنم خوشش نمی آید .

Do you think that anything I have noticed is.

آیا شما فکر می کنید که هر چیزی که من متوجه شده ام است.

Steve, this is the real height of Steve

استیو، این

have you noticed

Steve is actually at his normal height to the garden?

قد واقعی استیو است.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, because I'm much taller than Steve.

دانکن، چون من خیلی بلندتر از استیو هستم.

Only a couple of inches.

فقط چند اینچ.

Oh, you know what they say a couple of inches

اوه، می دانید که آنها می گویند چند اینچ

can make all the difference on size.

می تواند همه تفاوت را در اندازه ایجاد کند.

Isn't everything Mr.

آیا همه چیز نیست آقای

Duncan, even though you have got a huge computer, I've got a big wall.

دانکن، با وجود اینکه شما یک کامپیوتر بزرگ دارید، من یک دیوار بزرگ دارم.

You ought to see the size of his case.

شما باید اندازه پرونده او را ببینید.

It's a big and it's a big it's a very big case.

این یک پرونده بزرگ است و یک پرونده بزرگ است.

Itanium finish.

پرداخت ایتانیوم

It's made by a company called Fractal Design.

این توسط شرکتی به نام Fractal Design ساخته شده است.

Have a look on the Internet for Fractal Design.

برای طراحی فراکتال به اینترنت نگاهی بیندازید.

Computer cases.

کیس های کامپیوتری

And they do a computer case that is huge.

و یک کیس کامپیوتری می سازند که بسیار بزرگ است.

You can live inside it.

می توانید درون آن زندگی کنید.

I think people will be that bothered

فکر می‌کنم مردم

Have we got any computer nerds watching you?

آنقدر اذیت می‌شوند.

Don't call you don't call them nerds.

به شما زنگ نزنید به آنها نگویید حشره.

But, you know,

اما، می دانید،

computer expert I'm saying it in a in a in a nice way. Yes.

متخصص کامپیوتر، من آن را به شیوه ای زیبا می گویم . آره.

Computer expert.

متخصص کامپیوتر.

So I am now a computer expert.

بنابراین من در حال حاضر یک متخصص کامپیوتر هستم.

Oh, I almost can't get on the screen. Mr.

اوه، من تقریبا نمی توانم روی صفحه نمایش قرار بگیرم. آقای

Duncan, your head's so big.

دانکن، سر شما خیلی بزرگ است.

I want to go outside and tell everyone I want to tell all my neighbours that I've just built

می‌خواهم به بیرون بروم و به همه بگویم که می‌خواهم به همه همسایه‌هایم بگویم که به

my first ever computer on my own.

تازگی اولین رایانه‌ام را به تنهایی ساخته‌ام.

Right. Go on, Steve.

درست. برو استیو

Use your big put your big fingers on the screen and say, well, Mr.

از انگشتان بزرگ خود استفاده کنید و انگشتان بزرگ خود را روی صفحه نمایش قرار دهید و بگویید، خوب، آقای

Duncan.

دانکن.

Yes, 100, $100 and you dob under Debbie.

بله، 100، 100 دلار و شما زیر نظر دبی میل می کنید.

Yes. Well, Mr.

Duncan was contemplating

آره. خب، آقای

دانکن در فکر

setting up a little sideline business,

راه اندازی یک کسب و کار حاشیه ای کوچک،

building computers for him, so I might have to do that.

ساختن کامپیوتر برای او بود، بنابراین ممکن است مجبور باشم این کار را انجام دهم.

The only trouble is you got to be careful setting yourself up in business.

تنها مشکل این است که باید مراقب راه اندازی خود در تجارت باشید.

You know, if something goes wrong, you've got I have got liabilities I've just spent all my money on this.

می‌دانی، اگر مشکلی پیش بیاید، تو باید بدهی‌هایی دارم که تمام پولم را صرف این موضوع کرده‌ام.

I have no good, no money, no sausage fingers.

نه چیز خوبی دارم، نه پولی، نه انگشت سوسیس.

Yes, Mr. Steve has sausage things. Thank you.

بله، آقای استیو چیزهای سوسیس دارد. متشکرم.

Thank you for noticing that Steve has sausage fingers.

ممنون که متوجه شدید استیو انگشتان سوسیس دارد.

They are they are big fingers.

آنها انگشتان بزرگی هستند.

But I have got quite big hands, actually.

اما در واقع دست های بسیار بزرگی دارم.

Yes. Sort of strangling ham.

آره. نوعی ژامبون خفه کننده

You're your father had big hands.

تو پدرت دست های بزرگی داشت

Do you remember? You used to use a bunch of bananas.

یادت میاد؟ شما قبلا از یک دسته موز استفاده می کردید.

We did. To play the piano with your father.

ما انجام دادیم. با پدرت پیانو بزنی

Really hated it.

واقعا ازش متنفر بود

Yes. We my sister and I, when we were very young,

آره. من و خواهرم، وقتی خیلی جوان بودیم،

we used to because dad's hands were very big and fat.

عادت می‌کردیم چون دست‌های بابا خیلی بزرگ و چاق بود.

We used to when he used to play the piano

زمانی که او پیانو می‌نواخت، عادت می‌کردیم که وقتی او برای جو می‌نواخت،

and we used to get a bunch of bananas and put them over the keys

یک دسته موز می‌گرفتیم و روی کلیدها

when he was playing to Joe, pretending they were his father's fingers and he didn't like it.

می‌گذاشتیم، وانمود می‌کردیم که انگشتان پدرش هستند و او این کار را دوست ندارد.

But yes,

اما بله،

yes, I've got strangling hands, so I've got these I've got a nice message here.

بله، من دست‌های خفه‌کننده‌ای دارم، بنابراین اینها را دارم، یک پیام خوب در اینجا دارم.

Khalid Hello? Khalid Tyre.

خالد سلام؟ خالد تایر.

Mr. Duncan had a great impact on me back in 2009

آقای دانکن در سال 2009

when I started learning from his first English learning videos.

زمانی که شروع به یادگیری از اولین ویدیوهای یادگیری انگلیسی او کردم، تأثیر زیادی روی من گذاشت .

And I'm really thankful and grateful to his superb method.

و من واقعاً از روش عالی او سپاسگزار و سپاسگزارم.

Thank you very much. It's very kind of you.

بسیار از شما متشکرم. این از شما بسیار مهربان است.

Coloured, coloured.

رنگی، رنگی.

Tanya thank you very much.

تانیا خیلی ممنون

That's very kind of you to say.

این خیلی لطف شماست که می گویید.

I've received some lovely messages over the past few days

در چند روز گذشته پیام‌های دوست‌داشتنی دریافت

talking about my videos and many people who've been watching for many years.

کرده‌ام که درباره ویدیوهایم و بسیاری از افرادی که سال‌هاست آن را تماشا کرده‌اند صحبت می‌کنند.

And also there are people who have rediscovered

و همچنین افرادی هستند که دوباره کشف کرده اند

that I'm still alive and doing this.

که من هنوز زنده هستم و این کار را انجام می دهم.

So I have received quite a lot of messages recently

بنابراین اخیراً پیام‌های زیادی دریافت کرده‌ام

are we excited about Artemus?

آیا ما در مورد Artemus هیجان‌زده هستیم؟

I don't know.

من نمی دانم.

I'm not sure what Artemus is.

من مطمئن نیستم که آرتموس چیست.

I'm not sure either. Please let us know.

من هم مطمئن نیستم. لطفا اجازه دهید تا ما بدانیم.

I'm not sure that my big fat fingers again.

من مطمئن نیستم که دوباره انگشتان چاق من.

Oh, it's gone.

اوه، از بین رفت.

I've broken it, Mr. Duncan.

من آن را شکستم، آقای دانکن.

Everything

اتفاقاً

At least one of us is good with technology, by the way.

حداقل یکی از ما با فناوری خوب است.

That's me.

منم.

Really?

Lewis, is Lewis here?

واقعا؟

لوئیس، لوئیس اینجاست؟

Oh, yes.

آه بله.

Look, Lewis, Mendez is here to date.

ببین، لوئیس، مندز تا امروز اینجاست.

Hello, Lewis. Nice to see you here.

سلام، لوئیس. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

There.

I'm a computer engineer.

آنجا.

من مهندس کامپیوتر هستم.

Says oh, make up, make all car your computer engineer.

می گوید آه، آرایش کن، همه ماشین ها را مهندس کامپیوترت کن.

I'm a computer engineer, and I'm really enjoying this session.

من یک مهندس کامپیوتر هستم و واقعا از این جلسه لذت می برم.

Yes, well, I'm enjoying it very much.

بله، خوب، من بسیار لذت می برم.

You might be the only one because I have just graduated

شاید شما تنها باشید زیرا من به تازگی

from the university of building your own computer.

از دانشگاه ساخت کامپیوتر شخصی شما فارغ التحصیل شده ام.

And I've done it.

و من آن را انجام داده ام.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

Steve, tell them what happened last night when I.

استیو، به آن‌ها بگو دیشب چه اتفاقی افتاد.

When I turn the computer on, and it actually worked.

وقتی کامپیوتر را روشن کردم، واقعاً کار کرد.

I was so happy he was so happy. We had a here.

من خیلی خوشحال شدم او خیلی خوشحال بود. ما اینجا داشتیم

But you said, tell people what happened, and then you just told them.

اما شما گفتید به مردم بگویید چه اتفاقی افتاده است و بعد فقط به آنها گفتید.

Yes, I was so excited.

بله، من خیلی هیجان زده بودم.

I said to Steve, is it go and get going?

به استیو گفتم، می‌روی و برو؟

Get a bottle of beer. We're going to have a beer.

یک بطری آبجو بگیرید. میریم یه آبجو بخوریم

Oh, Max Po asks, Which fractal design case did you use?

اوه، مکس پو می پرسد، از کدام کیس طراحی فراکتال استفاده کردید؟

Good grief.

غم خوب

This is getting very yeah, it's getting very nerdy now.

این خیلی داره آره، الان خیلی بد شده

I will show you.

I'll bring you the box. Wait there.

من به شما نشان خواهم داد.

جعبه را برایت می آورم. اونجا صبر کن

Yes. Mr.

آره. آقای

Duncan has searched high and he's got very excited because the other week

دانکن زیاد جستجو کرده است و بسیار هیجان زده شده است، زیرا یک هفته دیگر

he put some new memory cards in his existing computer.

چند کارت حافظه جدید را در رایانه فعلی خود قرار داده است.

And ever since then, he's been thinking about wanting to build his own computer.

و از آن زمان، او به این فکر می کند که بخواهد کامپیوتر خود را بسازد.

That's the trouble.

دردسر همینه

Once you start to upgrade one thing, it's like your house

هنگامی که شروع به ارتقاء یک چیز می کنید، مثل این است که خانه

once you start doing one thing in the house, then you notice that something else needs upgrading.

شما وقتی شروع به انجام یک کار در خانه می کنید، سپس متوجه می شوید که چیز دیگری نیاز به ارتقا دارد.

So it's the same with a computer.

پس در مورد کامپیوتر هم همینطور است.

That's a big one. Mr.

این یک مورد بزرگ است. آقای

Donga, as soon as you start to upgrade one thing,

دونگا، به محض اینکه شما شروع به ارتقاء یک چیز می کنید،

you then have to upgrade everything else as well.

باید همه چیزهای دیگر را نیز ارتقا دهید.

So it becomes, you know, a never ending thing. Yes.

بنابراین، می دانید، به یک چیز بی پایان تبدیل می شود. آره.

Yes. So it's the fractal

آره. بنابراین این طرح فراکتال

fractal design.

فراکتال است.

Define Excel. 02.

اکسل را تعریف کنید 02.

It's so big we could live inside it.

آنقدر بزرگ است که می توانیم در آن زندگی کنیم.

So we literally could live inside this computer case.

بنابراین ما به معنای واقعی کلمه می توانستیم در داخل این کیس کامپیوتر زندگی کنیم.

I mean, it might be a bit noisy and quite warm, but,

منظورم این است که ممکن است کمی پر سر و صدا و کاملاً گرم باشد، اما،

you know, we know where to hide

می دانید، ما می دانیم کجا باید پنهان

I don't know why we're back different.

شویم، نمی دانم چرا متفاوت هستیم.

Everything is the wrong way round.

همه چیز برعکس است.

I'm sure that's fascinating for people to see

مطمئنم این برای مردم جذاب است که ببینند شما به

which case that you go, oh, I think I think

کدام پرونده می روید، اوه، فکر

that the thing about this is

می کنم موضوع این است

you are everywhere around the world and you all have different interests.

که شما در همه جای دنیا هستید و همه شما علایق متفاوتی دارید.

You see so this is this is one of the things

می بینید که این یکی از چیزهایی

it's a way of knowing what we do when we're not doing our English shows.

است که بدانیم وقتی نمایش های انگلیسی خود را انجام نمی دهیم چه می کنیم.

Well, what you're doing, I don't get involved.

خوب، شما چه کار می کنید، من درگیر نمی شوم.

No, no, I don't get involved in the technical side of things

نه، نه، من درگیر مسائل فنی نمی‌شوم،

because really I'm not very good at it.

زیرا واقعاً در آن مهارت ندارم.

I mean, with my great big fat fingers,

منظورم این است که با انگشتان بزرگ چاقم

I only have to sort of touch things and they break.

، فقط باید چیزهایی را لمس کنم و آنها می شکنند.

Hello, I'm a git. I'm a cheat.

سلام من گیتی هستم من یک کلاهبردار هستم.

Amarjit cool.

آمارجیت باحال.

After a long time, I have the chance to join your life

پس از مدت ها، من این شانس را دارم که به زندگی شما بپیوندم،

as I have my exam in march.

زیرا در ماه مارس امتحان دارم.

And finally, they are over. Congrats relations.

و بالاخره به پایان رسیدند. تبریک به روابط

I hope you've done well.

امیدوارم خوب کار کرده باشی

And I hope everything everything went smoothly for

و امیدوارم همه چیز برای

your exams.

امتحانات شما خوب پیش برود.

It's a strange pose, Mr.

ژست عجیبی است آقای

Duncan.

دانکن.

Yes, well, of course, because we teach English, rather.

بله، خوب، البته، زیرا ما انگلیسی تدریس می کنیم.

Mr. Duncan does.

آقای دانکن انجام می دهد.

I do.

It's always very exciting to know when people are taking English.

انجام میدهم.

دانستن اینکه چه زمانی مردم انگلیسی می خوانند همیشه بسیار هیجان انگیز است .

I'm not sure what you do.

من مطمئن نیستم که شما چه کار می کنید.

I don't know what Steve is.

من نمی دانم استیو چیست.

I just bring home the bacon. Mr. Duncan. That's what I.

من فقط بیکن را به خانه آوردم. آقای دانکن این چیزی است که من.

That is true.

این درست است.

I mean, you know, one of us has got to Mr. Steve. Mr.

منظورم این است که می دانید، یکی از ما به آقای استیو رسیده است. آقای

Steve is the bread winner.

استیو برنده نان است.

That is very true.

این بسیار درست است.

Well, I

خوب،

don't know if we've got a subject to discuss today.

نمی دانم امروز موضوعی برای بحث داریم یا نه.

No computers.

بدون کامپیوتر

Well, no, we were only going to come on for 5 minutes, and already we've been on for half an hour.

خوب، نه، ما فقط قرار بود 5 دقیقه بیایم و قبلاً نیم ساعت است که روشن شده ایم.

Well, you know what happens.

خب میدونی چی میشه

Yes. So when you've had a period

آره. بنابراین، هنگامی که شما دوره ای

like we have during winter when I haven't been able to go out into the garden,

مانند ما در زمستان داشته اید، زمانی که من نمی توانستم به باغ بروم،

what I've discovered is, as happens every year, is that, you know, when you have to go

چیزی که من کشف کردم، همانطور که هر سال اتفاق می افتد ، این است که، می دانید، چه زمانی باید بروید.

and do the gardening again, like I did yesterday and a bit this morning,

و باغبانی را دوباره انجام دهید، مانند من دیروز و کمی امروز صبح

it's very tiring because your muscles,

، بسیار خسته کننده است، زیرا ماهیچه های

you used to use all during the last year's growing season

شما، که در طول فصل رشد سال گذشته از همه استفاده می کردید

and the spring and summer have have sort of wasted a bit.

و بهار و تابستان کمی هدر رفته است.

And so you have to do little chunks

و بنابراین شما باید تکه های کوچکی را انجام دهید،

so I used to be able to do like 2 hours outside of the garden.

بنابراین من قبلاً می توانستم مانند 2 ساعت خارج از باغ این کار را انجام دهم.

But if I did that now, I'd be exhausted.

اما اگر الان این کار را می کردم، خسته می شدم.

I thought I was sort of falling over in our gardens quite slow.

فکر می‌کردم کم کم دارم در باغچه‌هایمان می‌افتم.

Come on, it's your rage.

بیا، این خشم توست.

It could be.

میتونه باشه.

But of course, if I'm if I'm finding finding that I'm

اما مطمئناً، اگر بخواهم متوجه شوم که

sort of losing my balance, I just have to grab hold of something with my giant strong fingers.

دارم تعادلم را از دست می‌دهم، فقط باید چیزی را با انگشتان غول‌پیکر قوی‌ام بگیرم.

Yes. And immediately I'm righted. Okay.

آره. و بلافاصله من حق دارم. باشه.

Do you like our lovely photo of Bush, Mr.

آیا عکس دوست داشتنی ما از بوش، آقای

Duncan, which is coming out and always comes out with lovely red leaves?

دانکن، که در حال بیرون آمدن است و همیشه با برگ های قرمز دوست داشتنی بیرون می آید را دوست دارید؟

Do I like if we got any gardeners watching, which I know that we do.

آیا دوست دارم باغبانی را تماشا کنیم که می‌دانم ما تماشا می‌کنیم.

No one can see it.

هیچ کس نمی تواند آن را ببیند.

I know, but I was from what I was saying, Mr.

من می دانم، اما من از چیزی که می گفتم، آقای

Duncan, is maybe you should show it, but I can't, because then I'll be showing other people's houses.

دانکن، شاید شما باید آن را نشان دهید، اما من نمی توانم، زیرا در آن صورت من خانه های دیگران را نشان خواهم داد.

I've got to be careful.

من باید مراقب باشم

You say that's very true, Mr. Duncan.

شما می گویید این خیلی درست است، آقای دانکن.

We do see at the local. This is what happens.

ما در محلی می بینیم. این چیزی است که اتفاق می افتد.

This is so, Steve, you are going to get me into trouble. Now.

این طوری است، استیو، تو مرا به دردسر می اندازی. اکنون.

Okay.

There it is. There we go. It is.

باشه.

ایناهاش. ما میرویم آنجا. این است.

So that's what's that called?

پس اسمش اینه؟

Faux to the fountain tinea.

Faux to the fountain tinea.

So it's quite unusual.

بنابراین کاملا غیر معمول است.

It's quite a decorative sort of.

این کاملا یک نوع تزئینی است.

But it's a bush.

اما این یک بوته است.

Yeah, but

بله، اما

in spring,

در بهار،

the new leaves burst out with this glorious red colour

برگ های جدید با این رنگ قرمز باشکوه می ترکند

which is highlighted very nice

که به خوبی

against the green old leaves underneath.

در برابر برگ های قدیمی سبز رنگ زیر آن برجسته شده است.

And it's one of my favourite bushes is quite that one's called.

و این یکی از بوته های مورد علاقه من است که به آن می گویند.

That's called Red Robin.

به آن رابین قرمز می گویند.

Oh, I see one.

اوه، من یکی را می بینم.

It's very tiny red robin because the colour of the leaves is almost

این رابین قرمز بسیار ریز است زیرا رنگ برگها

the same colour as the breast of a robin. Yes.

تقریباً همرنگ سینه خروس است. آره.

And so they're not flowers.

و بنابراین آنها گل نیستند.

They look probably they could look to you, to you viewers watching.

به نظر می‌رسند احتمالاً می‌توانند به شما نگاه کنند، به شما بینندگانی که تماشا می‌کنید.

They could look like they could look like flowers from here but they're not there actually leaves.

آن‌ها می‌توانند از اینجا شبیه گل‌ها به نظر برسند، اما در واقع برگ‌هایی نیستند.

And when the leaves first come out in the spring like they are that colour

و هنگامی که برگها در بهار برای اولین بار مانند آن رنگ بیرون می آیند

and then they gradually go to a deep glossy green as the after about

و سپس به تدریج به رنگ سبز براق تیره می روند، همانطور که بعد از

maybe about a couple of months of the red would have gone and they will have turned green.

حدوداً چند ماه از قرمزی می گذرد و سبز می شوند.

But it's quite nice for a couple of months to see the new growth.

اما برای چند ماه دیدن رشد جدید بسیار خوب است.

But we also have some daffodils.

اما ما چند گل نرگس هم داریم.

The daffodils are out right now

نرگس ها در حال حاضر بیرون هستند

and there is a bird there.

و یک پرنده آنجاست.

There is a pigeon sitting

یک کبوتر نشسته

looks a bit sleepy, mister.

است که کمی خواب آلود به نظر می رسد، آقا.

I think it's a sleepy pigeon

من فکر می‌کنم این یک کبوتر خواب‌آلود است

that is a pigeon, a wood pigeon

که یک کبوتر است، یک کبوتر چوبی

sitting in the garden having a nice time.

که در باغ نشسته و خوش می‌گذرد.

And then if we go over, oh, there is another pigeon

و بعد اگر برویم، آه، کبوتر دیگری

sitting in the shade it looks like it's cleaning itself.

در سایه نشسته است که به نظر می رسد دارد خودش را تمیز می کند.

It is preening its I think there could be a couple of those two buttresses

من فکر می کنم ممکن است یک جفت از آن دو تکیه گاه

that they would normally be fighting if that was two males or they'd be fighting.

وجود داشته باشد که اگر آن دو مرد بودند یا دعوا می کردند، معمولاً با آنها می جنگیدند.

But I think because there's one on the ground and one not

اما من فکر می کنم چون یکی روی زمین است و یکی نه

very far away, I think that probably they've probably paired up.

چندان دور، فکر می کنم احتمالاً آنها با هم جفت شده اند.

Yes, they're a couple and they want to have some children.

بله، آنها یک زوج هستند و می خواهند چند فرزند داشته باشند.

So they are babies.

بنابراین آنها نوزاد هستند.

They're a pair of love pigeons.

آنها یک جفت کبوتر عشق هستند.

Yes, yes.

بله بله.

Well, with that grass just looks magnificent.

خوب، با آن چمن فقط با شکوه به نظر می رسد.

Mr. Duncan, I have to say, Mr.

آقای دانکن، باید بگویم، آقای

Steve, your grass your lawn looks amazing.

استیو، چمن شما شگفت انگیز به نظر می رسد.

Well, you know, it's hard work all year round.

خوب، می دانید، کار در تمام طول سال سخت است.

You have to rake it.

شما باید آن را چنگک بزنید.

You have to fertilise it, you have to cut it.

باید کودش کنی، باید قطعش کنی.

It's a never ending.

این یک پایان ناپذیر است.

People get very took about computer nerds.

مردم در مورد آدم‌های کامپیوتری خیلی گرفته می‌شوند.

People get very nerdy with their gardens and

مردم با باغچه های خود بسیار بداخلاق می شوند و

particularly people of a certain age.

به خصوص افراد در سن خاصی.

Once you start getting over 60, you spend lots of time in your garden.

هنگامی که شروع به رسیدن به بالای 60 سال می کنید ، زمان زیادی را در باغ خود می گذرانید.

I mean, it's very good exercise

منظورم این است که تمرین بسیار خوبی است

how many steps did we do yesterday, Mr.

که دیروز چند قدم انجام دادیم، آقای

Duncan, walking into mulch when looking back?

دانکن، وقتی به پشت سر نگاه می کنیم، وارد مالچ شدیم؟

I did

well, how many steps did we do yesterday?

خوب انجام دادم دیروز چند مرحله انجام دادیم؟

About 9700.

حدود

A lot.

9700. زیاد.

So what is the difference between a dive and a pigeon?

پس تفاوت بین شیرجه و کبوتر چیست؟

A pigeon is a much larger doves tend to be smaller

کبوتر یک کبوتر بزرگتر است که معمولاً کوچکتر است

and quite often their their feathers look much different from pigeons.

و اغلب پرهای آنها بسیار متفاوت از کبوترها به نظر می رسد.

So that is the main difference between the pigeon and the dive.

بنابراین این تفاوت اصلی بین کبوتر و شیرجه است.

Also, they make different sounds as well.

همچنین، آنها صداهای مختلفی نیز تولید می کنند.

They make different noises.

صداهای متفاوتی تولید می کنند.

So pigeons are more sort of

بنابراین کبوترها بیشتر هستند

and doves are more

و کبوترها بیشتر

there you go.

آنجا هستند.

We're not sure if that's accurate.

ما مطمئن نیستیم که آیا این درست است.

Cheese is perfect, is it?

پنیر عالی است، اینطور است؟

On the third, cheekily accurate?

در مورد سوم، بسیار دقیق است؟

I think I make the most amazing bird and animal sounds.

فکر می کنم شگفت انگیزترین صداهای پرندگان و حیوانات را می سازم.

I really do.

I did the guinea pig.

من حتما انجام میدم.

من خوکچه هندی را انجام دادم.

I did a guinea pig. The other day.

من یک خوکچه هندی انجام دادم. چند روز قبل.

I'm the sun god again.

من دوباره خدای خورشید هستم

Yes, I am mega

بله، من

the pigeons.

مگا کبوتر هستم.

The ugly version of the dive said,

نسخه زشت شیرجه

right, I don't tan because I can't.

گفت درسته من برنزه نمیشم چون نمیتونم.

You don't tap you.

شما به شما ضربه نمی زنید.

You you swipe your story.

شما داستان خود را بکشید.

Yes, you're right.

The doves are much more attractive birds

بله حق با شماست.

کبوترها پرنده های بسیار جذاب تری هستند

yes, they look very attractive,

، بله، بسیار جذاب به نظر می رسند،

whereas the pigeons are a bit uglier.

در حالی که کبوترها کمی زشت تر هستند.

But nevertheless, we saw lots of pigeons yesterday on our walk.

اما با این وجود دیروز در پیاده رویمان کبوترهای زیادی دیدیم.

There's lots of pigeons that are all sort of gathering together now,

بسیاری از کبوترها هستند که اکنون به نوعی دور هم جمع شده اند،

like the blackbirds because it's spring.

مانند مرغ سیاه چون بهار است.

They're thinking of mating and having babies.

آنها به جفت گیری و بچه دار شدن فکر می کنند.

So they're getting very territorial.

بنابراین آنها بسیار قلمرو می شوند.

They're getting a fighting, trying to get a mate.

آنها در حال دعوا هستند، سعی می کنند یک همسر پیدا کنند.

Oh, trying to get the food, the new food that's coming out in the spring.

اوه، تلاش برای تهیه غذا، غذای جدیدی که در بهار بیرون می آید.

So there's all sorts of things going on.

بنابراین همه چیز در حال وقوع است.

We're hoping we've got a a wooden birds

امیدواریم یک جعبه چوبی

bird box at my sister purchased for me for my birthday,

پرنده در خواهرم برای تولدم برای من خریده باشیم و

gave me as a birthday present last year, which I've put in the tree.

سال گذشته به عنوان کادو تولد به من داد و آن را در درخت گذاشتم.

We didn't get anything nesting in it last year, but we're hoping that

ما سال گذشته چیزی برای لانه سازی در آن به دست نیاوردیم، اما امیدواریم

this year we will get some

که امسال

bird's nest in it.

لانه پرنده ای در آن داشته باشیم.

But so far we've seen no activity.

اما تاکنون هیچ فعالیتی ندیده ایم.

It's too early any of this at all. It's too early.

برای هیچ کدام از اینها خیلی زود است. خیلی زود است.

It's too early for small birds.

برای پرندگان کوچک خیلی زود است.

They will not be nesting yet.

آنها هنوز لانه سازی نخواهند کرد.

Normally April, April and then into may

معمولاً آوریل، آوریل و پس از آن ممکن

be May the blackbirds I think are nesting already.

است تا ماه مه، پرندگان سیاه در حال حاضر لانه سازی کنند. پرندگان

Blackbirds are the first nests of the year, so blackbirds

سیاه اولین لانه های سال هستند، بنابراین

are always the first birds to to nest.

پرندگان سیاه همیشه اولین پرندگانی هستند که لانه می کنند.

Yes, that's true.

بله، این درست است.

Valentine says that

ولنتاین می گوید که

their lawn has a yellow white colour.

چمن آنها یک رنگ سفید زرد دارد.

Yes, well, parts of mine particularly the shady bits,

بله، خوب، بخش‌هایی از من به‌ویژه قسمت‌های سایه‌دار،

they're going to need some attention and that's the reason is very good.

نیاز به توجه دارند و این دلیل بسیار خوبی است.

Would it be fair to say, Steve, that's the reason why it goes yellow because of a lack of light.

آیا منصفانه است که بگوییم استیو، دلیل زرد شدن آن به دلیل کمبود نور است.

Lack of light?

کمبود نور؟

Yeah. So what could it be?

آره پس چی میتونه باشه؟

Depending on to know what Valentine?

بسته به دانستن چه ولنتاین؟

I don't know what your climate is like there during the during the winter months,

من نمی دانم آب و هوای شما در ماه های زمستان در آنجا چگونه است،

but yes, if you get sick, if you get oh, I don't want to be that close up, Mr.

اما بله، اگر مریض شدید، اگر اوه شدید، من نمی خواهم آنقدر از نزدیک باشم، آقای

Duncan.

دانکن. اونوقت

I see all the flaws

همه ایرادات رو میبینم

then.

Yes, it can go yellow.

بله، ممکن است زرد شود.

I mean, it could be very it could be if you're a very cold climate,

منظورم این است که اگر آب و هوای بسیار سردی داشته باشید، ممکن است بسیار زیاد باشد،

it can damage the grass, particularly if it's being covered with snow,

می تواند به چمن آسیب برساند، به ویژه اگر مثلاً پوشیده از

for example.

برف باشد.

But we haven't had any snow at all this year.

اما امسال اصلا برف نداشتیم.

No, it's been very wet.

نه خیلی خیس بوده

I did fertilise and kill the moss off in autumn.

من خزه ها را در پاییز کود دادم و کشتم.

So in late September, I spread some moss

بنابراین در اواخر سپتامبر، مقداری خزه

and fertiliser over the lawn to keep it healthy during the winter.

و کود روی چمن پخش کردم تا در زمستان سالم بماند.

And I think it's paid off.

و فکر می کنم نتیجه داده است.

So paid off.

پس نتیجه داد

It means the result is good from what I did.

یعنی نتیجه کار من خوب است.

I think we have a birthday can I just say hello to Mo son?

فکر کنم تولد داریم میتونم فقط به مو سلام کنم پسرم؟

Is it your birthday?

تولد شما است؟

Thank you for all the birthday and wishes to me.

بابت تمام تولد و آرزوها برای من ممنونم.

I appreciate this Mo.

من از این ماه قدردانی می کنم.

So is it really your birthday today?

پس آیا واقعاً امروز تولد شماست؟

Oh my goodness.

اوه خدای من.

Can I say happy birthday?

میشه بگم تولدت مبارک؟

I hope you have a good day and

امیدوارم روز خوبی داشته باشید و

I hope you get everything you wish for.

امیدوارم به هر چیزی که آرزو دارید برسید.

I hope you get everything you wish for.

امیدوارم به هر چیزی که آرزو میکنی برسی

Happy Birthday. My reason I don't know if

تولدت مبارک. دلیل من نمیدانم

Oh, dear.

Right. Yes, there's a lot of caring about at the moment.

اوه عزیزم.

درست. بله، در حال حاضر مراقبت های زیادی وجود دارد.

Palmira says that changing the subject

پالمیرا میگه الان سوژه رو

now you don't tap.

Yes, you swipe.

عوض نمیکنی.

بله، شما سوایپ کنید.

How many times?

چند بار؟

If I said this in the past, you don't tap.

اگر این را در گذشته گفتم، شما ضربه نمی زنید.

You swipe, Steve swipe, not tap.

شما تند تند بکشید، استیو بکشید، نه ضربه بزنید.

Any COVID cases are going through the roof.

هر مورد COVID از پشت بام عبور می کند.

That means they're getting very high.

این بدان معناست که آنها بسیار بالا می روند.

Lots of them. Okay.

تعداد زیادی از آنها. باشه.

I was supposed to see some customers this week and half of them cancelled

من قرار بود این هفته چند مشتری را ببینم و نیمی از آنها کنسل

because they either got it or somebody else in the way they work had also got it.

کردند زیرا یا آن را دریافت کردند یا شخص دیگری در روش کار آنها نیز آن را دریافت کرده بود.

Well, it would appear that lots of people have forgotten all about COVID and forgotten all about it.

خوب، به نظر می رسد که بسیاری از مردم همه چیز در مورد COVID را فراموش کرده اند و همه چیز را در مورد آن فراموش کرده اند.

It's gone. It's just vanished.

آن رفته. تازه ناپدید شده

It's like. It's like, poof.

مثل اینه که. انگار پوف

It's just it's.

فقط همین است.

No, that's the sound you see of something disappearing.

نه، این همان صدایی است که از ناپدید شدن چیزی می بینید.

Poof, it's disappeared.

پوف، ناپدید شد

Got a few meanings.

چند معنی پیدا کرد.

That word has Mr.

این کلمه اکنون آقای

Lincoln now.

لینکلن را دارد.

We were going to we were going to eat

قرار بود بریم

live a cake when

کیک زنده بخوریم که

we that I went to work and I thought, you going to say

ما که من رفتم سر کار فکر کردم تو میخوای بگی

we're going to eat something, leave something that's still alive?

یه چیزی میخوریم، یه چیزی بذاریم که هنوز زنده باشه؟

Oh, yes, of course.

اوه، بله، البته.

Hot cross buns, not tea cake.

نان کراس داغ، نه کیک چای.

We've got a hot cross.

ما یک صلیب داغ داریم.

But there was one left yesterday, and Mr.

اما دیروز یکی مانده بود و آقای

Steve has said that he's willing to go into the kitchen and make a hot cross buns.

استیو گفته است که حاضر است به آشپزخانه برود و یک نان کراس داغ درست کند.

Shall we make you all very hungry by eating hot, crisp and alive?

آیا همه شما را با خوردن گرم، ترد و زنده بسیار گرسنه کنیم؟

I think we could go into the kitchen with the camera, but I think we might lose the signal.

فکر می کنم می توانیم با دوربین وارد آشپزخانه شویم، اما فکر می کنم ممکن است سیگنال را از دست بدهیم.

You say, all right, that's the problem. So that's the reason.

شما می گویید، خوب، مشکل همین است. پس دلیلش همینه

Why do you want me to do that, Mr. Duncan?

چرا از من می خواهی این کار را بکنم آقای دانکن؟

Do you want me to go make a hot cross burn

آیا می خواهید من بروم یک صلیب داغ بسوزانم

and or

و یا

do you think people would not appreciate us eating live?

فکر می کنید مردم از خوردن زنده ما قدردانی نمی کنند؟

Now, you tell us if you want us to eat.

حالا شما به ما بگویید که آیا می خواهید ما بخوریم.

Well, to be honest with you, I'm starving.

خوب، راستش را بخواهم، من دارم از گرسنگی می میرم.

You've had nothing to eat today.

امروز چیزی برای خوردن نداشتی

I've had nothing to eat today because I'm going to get the computer ready.

امروز چیزی برای خوردن نداشتم چون می خواهم کامپیوتر را آماده کنم.

I've been busy working on my computer that I built myself

من مشغول کار روی کامپیوترم بودم که خودم

at Rafael from this angle, Mr.

در رافائل از این زاویه ساخته بودم،

Duncan may look skinny, but I can assure you I am.

ممکن است آقای دانکن لاغر به نظر برسد، اما می توانم به شما اطمینان دهم که هستم.

I need my birthday.

من به تولدم نیاز دارم

Well, it's gone. Unfortunately, 100 dub.

خب دیگه رفت متاسفانه 100 دوبله.

My birthday is in February,

تولد من در فوریه است،

so we've got to wait, you know? Good.

پس باید صبر کنیم، می دانید؟ خوب

11 months before that comes by mine don't swi.

11 ماه قبل از اینکه توسط من بیاید، swi نکنید.

Oh, yes,

اوه، بله،

how many times have

چند بار

I said to you, swipe, don't tap, have a go.

به شما گفتم، سوایپ، ضربه نزن، برو.

You see what I have to put up with I say things to him

می بینید که من باید چه چیزهایی را تحمل کنم به او چیزهایی می گویم

and he just does not listen at all.

و او اصلاً گوش نمی دهد.

Swipe.

انگشت خود را بکشید.

Don't tap that spell.

به آن طلسم ضربه نزنید.

That's one thing I've got to learn today. Yes.

این چیزی است که امروز باید یاد بگیرم. آره.

I'll be swiping you in a minute.

یک دقیقه دیگر شما را سوایپ می کنم.

Oh, are we going to have a no, not cross.

آه، آیا قرار است یک نه، نه صلیب داشته باشیم؟

We'll have a well, I don't know. You can do if you want to.

ما یک چاه خواهیم داشت، نمی دانم. اگر بخواهید می توانید انجام دهید.

I want it. I know.

من آن را می خواهم. میدانم.

What would you like, Mr.

دوست داری آقای

Steve to go into the kitchen and make a hot cross, but.

استیو بره تو آشپزخونه و یه صلیب داغ درست کنه، اما.

So he's going to put it in the toaster and we're going to have hot, hot all right, I'll do it.

بنابراین او آن را در توستر می گذارد و ما می خواهیم داغ و داغ بخوریم، من این کار را انجام می دهم.

Yes, I will return.

بله برمی گردم.

Yeah, the sun. God will return. And I will do with.

آره خورشید خدا برمی گردد. و من انجام خواهم داد.

I will keep you entertained for a few more moments.

چند لحظه دیگر شما را سرگرم خواهم کرد.

See you shortly, because obviously we're not going.

به زودی می بینمت، زیرا واضح است که ما نمی رویم.

I was only supposed to be here for a few seconds, but look.

قرار بود فقط چند ثانیه اینجا باشم، اما ببین.

Look what's happened.

ببین چی شده

It's turned into a big show, as things often do.

این به یک نمایش بزرگ تبدیل شده است، همانطور که همه چیز اغلب انجام می دهد.

Thank you very much for joining us.

از اینکه به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم.

By the way, this is something slightly different

به هر حال، این چیزی است که

Ahmed Jeet says, my

احمد جیت می گوید کمی متفاوت است،

birthday was on the 9th of March at the beginning of this month.

تولد من در 9 مارس در ابتدای این ماه بود.

So I hope you had a nice time as well.

پس امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشد.

Hello to Saeed, Mr.

سلام به سعید، آقای

Duncan and Mr. Steve.

دانکن و آقای استیو.

We are going to the new year in the next hour in Iran.

یک ساعت دیگر در ایران به سوی سال جدید می رویم.

And my family are sitting at the table now.

و خانواده من الان پشت میز نشسته اند.

Hello, Saeed, and I hope you have a nice New Year's

سلام سعید و امیدوارم در ایران که هستید جشن سال نوی خوبی داشته باشید

celebration where you are in Iran.

.

Hello to you.

درود بر تو.

How much did you pay for this, Mr. Duncan?

چقدر برای این هزینه دادی آقای دانکن؟

What's it worth then?

اونوقت ارزشش چیه؟

It's what's going on.

این چیزی است که در حال وقوع است.

Oh, I see. Look at that.

اوه می فهمم. به آن نگاه کنید.

Look at the hot cross bun.

به نان صلیب داغ نگاه کنید.

It's a little bit too hot.

یه کم خیلی گرمه

They've burnt it, Mr. Duncan.

آنها آن را سوزانده اند، آقای دانکن.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

How much do they charge you for that?

برای آن چقدر از شما پول می گیرند؟

Yes. I'm not going to tell you, I say.

آره. من به شما نمی گویم، می گویم.

Well, I think we can still eat it.

خوب، من فکر می کنم ما هنوز هم می توانیم آن را بخوریم.

It smells nice, though.

هر چند بوی خوبی داره

It's just a little bit burnt.

فقط کمی سوخته

What was I saying?

چی داشتم می گفتم؟

Just.

فقط

I lost my train of thought.

رشته افکارم را گم کردم.

Yes. The hot cross burn is a little bit too hot.

آره. سوختگی متقاطع داغ کمی بیش از حد داغ است.

I think it's been burnt in the shop.

فکر کنم تو مغازه سوخته

But Mr.

اما آقای

Steve will do his best.

استیو تمام تلاشش را خواهد کرد.

I'm sure he will, because he's a genius.

من مطمئن هستم که او این کار را خواهد کرد، زیرا او یک نابغه است.

Of course he is.

البته او هست.

He's the most amazing person ever besides me.

او غیر از من شگفت انگیزترین فرد تاریخ است.

And you

و تو

Oh, hello. We have.

اوه، سلام. ما داریم.

Oh, hello, Vitesse.

اوه، سلام، ویتسه.

Vitesse, Vitesse.

ویتسه، ویتسه.

It's nice to see you here where you belong.

خوشحالم که شما را اینجا جایی که به آن تعلق دارید می بینم.

So, yes, we have Iran watching at the moment

بنابراین، بله، ما ایران را در حال تماشا داریم

and just approaching the new year.

و تازه به سال جدید نزدیک می‌شویم.

Hello to third do.

سلام به انجام سوم

So how was your day, Mr. Duncan?

پس روز شما چطور گذشت، آقای دانکن؟

My day to day was busy.

روزم شلوغ بود

I'm just finishing off

من تازه در حال تکمیل

the the technical

adjustments to my new computer that I've just built.

تنظیمات فنی کامپیوتر جدیدم هستم که به تازگی ساخته ام.

I built it myself.

خودم ساختمش

Mr. Duncan, why don't you make YouTube?

آقای دانکن چرا یوتیوب نمیسازید؟

Sure.

مطمئن.

Thank you. Partridge.

متشکرم. کبک.

When you say shorts, do you mean shorts?

وقتی می گویید شورت منظورتان شلوارک است؟

That you wear on your legs?

که روی پاهایت می پوشی؟

Because I am wearing my shorts today

چون امروز شلوارکم را پوشیده ام

because it's quite warm in the house.

چون در خانه کاملا گرم است.

Mr. Duncan, what about your beautiful hat?

آقای دانکن، کلاه زیبای شما چطور؟

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

This is my lovely hat that I'm wearing

این کلاه دوست داشتنی من است که

to try to shade my eyes from.

سعی می کنم چشمانم را از آن سایه بزنم.

From the bright sunlight that is coming into the house.

از نور آفتابی که به داخل خانه می آید.

Hello?

سلام؟

To Brazil or dressing.

به برزیل یا لباس پوشیدن.

Hello. Or dress.

سلام. یا لباس بپوش

Yo, nice to see you here as well.

اوه، خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Quite a lot of people joining in

اتفاقاً افراد زیادی

on the live chat, by the way.

در چت زنده شرکت می کنند.

Can I tell you something?

میشه یه چیزی بهت بگم؟

There is something

happening in April concerning my YouTube channel.

اتفاقی در ماه آوریل در مورد کانال یوتیوب من رخ می دهد.

There is something happening in April.

اتفاقی در ماه آوریل رخ می دهد.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

I can't say anything else, but

من نمی توانم چیز دیگری بگویم، اما

there is something special happening

یک اتفاق خاص

in April.

در ماه آوریل رخ می دهد.

That's all I'm saying. For now.

این تمام چیزی است که من می گویم. در حال حاضر.

I can't give give you any more clues without revealing what the secret is.

من نمی توانم بدون فاش کردن این راز، سرنخ دیگری به شما بدهم.

But yes, there is something happening, and I hope you will join me in April for that.

اما بله، اتفاقی در حال رخ دادن است، و امیدوارم در ماه آوریل برای آن به من بپیوندید.

No, Mr. Duncan, you service sausage.

نه، آقای دانکن، شما خدمات سوسیس.

YouTube Shorts is a YouTube feature

YouTube Shorts یک ویژگی یوتیوب است

where they allow you to upload a one minute video.

که در آن به شما امکان می دهد یک ویدیوی یک دقیقه ای آپلود کنید.

Oh, I know what you mean.

اوه میدونم منظورت چیه

It's very similar to what they do on Instagram, because Instagram

این بسیار شبیه به کاری است که آنها در اینستاگرام انجام می دهند، زیرا اینستاگرام

also have that particular feature.

نیز این ویژگی خاص را دارد.

And I think also it's very similar to Tik Tok.

و من فکر می کنم که بسیار شبیه به تیک توک است.

So I would imagine that YouTube shorts

بنابراین من تصور می کنم که شورت های یوتیوب

is very similar to what

بسیار شبیه به کاری است که

Tik Tok is doing.

تیک توک انجام می دهد.

By the way, I don't have a Tik Tok.

در ضمن من تیک توک ندارم.

I don't have a tik tok account.

من اکانت tik tok ندارم.

For those wondering

برای کسانی که تعجب

I think I'm too old for tik tok.

می کنند فکر می کنم برای تیک توک خیلی پیر شده ام.

So that is why

پس به همین دلیل

I do it.

این کار را انجام می دهم.

Here on YouTube.

اینجا در یوتیوب

But yes.

اما بله.

You all right?

There are a lot of people now doing very short videos.

شما خوبی؟

در حال حاضر افراد زیادی هستند که ویدیوهای بسیار کوتاهی را انجام می دهند.

Very short ones.

خیلی کوتاه ها

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

What is happening on the 1st of April?

در اول فروردین چه خبر است؟

Hello, doppelganger.

سلام داپلگانگر

Doppelganger. 48. 27.

دوپلگانگر 48. 27.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

As well on this very unusual live stream on Sunday.

همچنین در این پخش زنده بسیار غیرمعمول در روز یکشنبه.

Yes, we all live at the moment.

بله، همه ما در حال حاضر زندگی می کنیم.

Coming to you live from England.

به صورت زنده از انگلستان به شما می‌آیم.

A very sunny England today.

انگلستان امروز بسیار آفتابی است.

Would you like to have a look outside?

آیا دوست دارید بیرون را نگاه کنید؟

There it is.

ایناهاش.

There is the view today. Wow.

منظره امروز وجود دارد. وای.

It is a lovely

امروز یک

sunny day today.

روز آفتابی دوست داشتنی است.

Look that is not nice.

ببین قشنگ نیست

Wow. To compare things,

وای. برای مقایسه چیزها

a comparative is when you compare one thing with another.

، مقایسه زمانی است که شما یک چیز را با چیز دیگر مقایسه کنید.

A superlative is when you are expressing how good something is

عالی زمانی است که شما بیان می کنید که چقدر خوب یک چیز

a superlative.

برتر است.

There are many superlatives that people use

موارد فوق العاده زیادی وجود دارد که مردم

to describe my live

برای توصیف پخش زنده من از

streams They say Wonderful.

آنها استفاده می کنند و می گویند شگفت انگیز است.

Amazing. Fantastic.

شگفت انگيز. خارق العاده.

Stunning.

خیره کننده.

Quite. Quite.

کاملا. کاملا.

Unbelievable. Even.

باور نکردنی. زوج.

Yes. It is a nice day today.

آره. امروز روز خوبی است.

We are having some lovely weather.

هوای خوبی داریم

And I think Mr.

و من فکر می کنم که آقای

Steve is about to arrive with

استیو با

the very burnt

hot cross burn halfway through.

سوختگی داغ سوخته در نیمه راه می رسد.

So we have hot cross buns, hot cross buns,

بنابراین ما نان های کراس داغ، نان های متقاطع داغ،

one a penny to a penny.

یک پنی به یک پنی داریم.

Hot cross buns.

نان متقابل داغ.

Oh, delicious.

اوه خوشمزه

Ooh, I'm going to have a little

اوه، من قصد دارم کمی

whipped, so please excuse us.

شلاق بخورم، پس لطفا ما را ببخشید.

We are going to eat some food now.

الان میخوایم یه غذا بخوریم

It's a bit rude.

کمی بی ادبی است.

It's very rude to eat when you're on a live stream.

وقتی در یک پخش زنده هستید، خوردن بسیار بی ادبانه است.

Mr. Duncan, I think what we'll have to do is

آقای دانکن، من فکر می کنم کاری که باید انجام دهیم این است

we'll have to take it in turns.

که باید به نوبت آن را انجام دهیم.

So I'll talk while you're eating.

پس من حرف می زنم در حالی که شما غذا می خورید.

You can see there is butter You take one bites. Butter

می بینید که کره هست یک لقمه می گیرید. کره بزن

so I'll let you swallow that, Mr.

تا اجازه بدهم آن را قورت بدهی، آقای

Duncan, and then you can talk, and then I'll take another bite

دانکن، و بعد می توانی صحبت کنی، و بعد من یک گاز دیگر می خورم

and tell Mr.

و به آقای

Duncan. That's disgusting. Hurry up and swallow.

دانکن می گویم. حال به هم زنه. عجله کن و قورت بده

And then you can talk, and I can have a bite as well.

و بعد شما می توانید صحبت کنید، و من هم می توانم گاز بگیرم.

It is delicious.

آن خوشمزه است.

It's got cinnamon.

دارچین داره

And currants

و مویز

and raisins

و کشمش

and Mr.

و آقای

Duncan, it was my turn this first to be my turn to take a bite.

دانکن، این اول نوبت من بود که یک لقمه بخورم.

You've got to take it in turns

تو باید به نوبت

mine.

مال من بگیری

You're going to be very.

قراره خیلی بشی

You need all your energy, Mr.

شما به تمام انرژی خود نیاز دارید، آقای

Duncan, so that you can rebuild your computer.

دانکن، تا بتوانید کامپیوتر خود را بازسازی کنید.

Anyway, I'm not going to bite

به هر حال، من گاز نمی گیرم

It's like,

yes, Emma.

، مثل این است که،

بله، اما.

You can hear

می توانید بشنوید

the food going into my mouth.

که غذا به دهان من می رود.

Don't open your mouth in front of the camera, Mr.

دهنتو جلوی دوربین باز نکن آقای

Duncan. It's disgusting.

دانکن. آن نفرت انگیز است.

Well, that's why I was suggesting

خب برای همین پیشنهاد

that we take it in turn so that

می دادم که به نوبت

we don't insult our viewers. With

بگیریم تا به بیننده مان توهین نکنیم.

the the very bad etiquette

با آداب بسیار بد

of opening your mouth and talking while you are eating,

دهان باز کردن و صحبت کردن در حین غذا خوردن،

which is something that British people just never do.

کاری که مردم بریتانیا هرگز انجام نمی دهند.

Because, see, the live chat is already gone because people have.

زیرا، ببینید، چت زنده قبلاً از بین رفته است زیرا مردم این کار را کرده اند.

Oh, no, it's come back again.

اوه، نه، دوباره برگشت.

Don't tap swipe.

روی کشیدن انگشت ضربه نزنید.

I will go.

من خواهم رفت.

I love Cinnamon says to.

من دوست دارم دارچین می گوید به.

Right? Yes,

درست؟ بله،

it's one of those spices that goes very well with bread.

از آن ادویه هایی است که با نان خیلی خوب می آید.

You can put it in.

می توانید آن را داخل آن بریزید.

I've got a friend who who has makes a pork dish

من دوستی دارم که یک غذای خوک درست می کند

and he puts cinnamon in with the pork

و دارچین را با گوشت خوک

into this gravy just a small amount

به مقدار کمی در این سس ریخته

and it's absolutely delicious.

و کاملاً خوشمزه است.

There's something about a small amount of cinnamon with pork in this sort of like a stew.

چیزی در مورد مقدار کمی دارچین با گوشت خوک در این نوع خورش وجود دارد.

Sorry if there's any Muslims watching,

ببخشید اگر مسلمانی تماشا می کند،

but for anyone who isn't

اما برای هرکسی که تماشا نمی کند

and you're cooking pork or vegetarian, it's a little bit of

و شما گوشت خوک یا گیاهخوار می پزید ، کمی

cinnamon in there, and it somehow brings out the flavour.

دارچین در آن وجود دارد و به نوعی طعم آن را نشان می دهد.

Not quite sure how that works.

کاملاً مطمئن نیستید که چگونه کار می کند.

Another interesting thing, every weekend Mr.

یک چیز جالب دیگر، هر آخر هفته آقای

Steve makes

استیو

chilli con carne with spicy

فلفل دلمه ای را با طعم

feel slightly spicy, but the strange thing is

تند کمی تند می کند، اما نکته عجیب این است که

Steve puts chocolate

استیو

in his chilli con carne,

در فلفل دلمه ای خود شکلات می ریزد،

just a little bit of chocolate, dark chocolate.

فقط کمی شکلات، شکلات تلخ.

And it really does make the flavour quite amazing.

و واقعاً طعم را بسیار شگفت انگیز می کند.

It does.

این کار را انجام می دهد.

I read that it's dark chocolate, so cook

من خوندم که شکلات

fry the beef with the onions

تلخه پس گوشت گاو رو با پیاز تفت میدیم و

put the spice in the tomatoes and then add

ادویه رو داخل گوجه میذاریم و بعد

three small cubes, a very dark chocolate

سه حبه کوچیک یه شکلات خیلی تیره اضافه

and it brings out the flavour of the chilli con carne.

میکنیم و عطر و طعم چیلی کان کارنه رو میده.

I don't know why it just does.

من نمی دانم چرا این کار را انجام می دهد.

You wouldn't imagine.

You wouldn't imagine that meat and chocolate would go together.

شما نمی توانید تصور کنید.

شما تصور نمی کنید که گوشت و شکلات با هم باشند.

Paul Mary put cinnamon on a herring,

پل مری روی شاه ماهی که ماهی است دارچین گذاشت

which is a fish.

.

Which is fish. Of course,

که ماهی است. البته،

you can probably put it on everything, but it's normally used

احتمالاً می توانید آن را روی همه چیز بگذارید، اما معمولاً

in cakes.

در کیک ها استفاده می شود.

I was tapping again, never mind

من دوباره ضربه می زدم، مهم نیست

Yes, very interesting.

بله، بسیار جالب است.

All my life I've been a pacifist.

تمام زندگی ام یک صلح طلب بودم.

Says, says Lewis, one of my causes that made me leave

لوئیس می گوید، یکی از دلایلی که باعث شد کشورم را ترک

my country was the Portuguese colonial war.

کنم، جنگ استعماری پرتغال بود.

Yeah, exactly.

بله دقیقا.

You can understand both sides, but war is, of course, stupid.

شما می توانید هر دو طرف را درک کنید، اما جنگ، البته، احمقانه است.

And obviously it's waged

و بدیهی است که

between psychopathic leaders of different countries.

بین رهبران روان پریش کشورهای مختلف انجام می شود.

Oh, well, it is it good for. Absolutely.

اوه، خوب، برای آن خوب است. کاملا.

Nothing, whereas this cinnamon bun is very good for me.

هیچی، در حالی که این نان دارچینی برای من خیلی خوب است.

What are you doing, Mr.

داری چیکار میکنی آقای

Duncan?

You're wandering around in, and that was gorgeous in the periphery.

دانکن؟

شما در اطراف پرسه می زنید، و این در حاشیه بسیار زیبا بود.

I want more food.

من غذای بیشتری می خواهم.

Oh, I know what I could have. I could have a Joan that

اوه، من می دانم چه چیزی می توانستم داشته باشم. من می توانستم جوآن را

because I haven't had mine.

داشته باشم چون مال خودم را نداشتم.

Steve had his Jo nicked, which is a kind of traffic

استیو جو خود را نفی کرد، که نوعی ترافیک

b c don't tap swipe Partridge I didn't make this.

است.

We actually cheated and bought this yesterday,

ما در واقع دیروز تقلب کردیم و این را خریدیم،

but it's a hot cross burn, which is

اما این یک سوختگی متقاطع داغ است که همان

bread.

نان است.

Basically, yeah.

اساسا، بله.

It's everything with raisins and currants added

همه چیز با کشمش و مویز اضافه شده

and some spice dominantly cinnamon,

و مقداری ادویه عمدتاً دارچین،

but probably some ginger in there as well.

اما احتمالاً مقداری زنجبیل نیز وجود دارد.

And it's a traditional for those of you that don't know, probably most of you do.

و برای کسانی از شما که نمی‌دانید، این یک امر سنتی است ، احتمالاً بیشتر شما می‌دانید.

It's a traditional

این یک

cake edition of Cake that is made around Easter

نسخه کیک سنتی از کیک است که در حدود عید پاک درست می شود

and it has a cross on the top

و در بالای آن یک صلیب

to signify

برای نشان دادن

Christianity because that's what it's all about.

مسیحیت وجود دارد، زیرا همه چیز در مورد آن است.

It's all about Easter because Easter is coming as well.

همه چیز مربوط به عید پاک است زیرا عید پاک نیز در راه است.

I think it's in April this year, Easter.

فکر می کنم در آوریل امسال، عید پاک است.

And of course Easter is all about the chocolate eggs.

و البته عید پاک همه چیز در مورد تخم مرغ های شکلاتی است.

Oh, well, have you noticed that everything that happens

اوه، خوب، آیا دقت کرده اید که هر اتفاقی که

in our lives has something to do with food?

در زندگی ما می افتد به غذا مربوط می شود؟

I think religious people, Christians would get rather angry

من فکر می‌کنم که افراد مذهبی، مسیحیان، نسبتاً عصبانی می‌شوند

if you were to suggest that Easter was all about the chocolate

اگر بخواهید بگویید که عید پاک فقط مربوط به شکلات است،

because of course it is supposed to be about

زیرا مطمئناً قرار است در مورد

resurrection and all that.

رستاخیز و این چیزها باشد.

Steve, I've just pulled this out of your brain.

استیو، من همین الان این را از مغزت بیرون کشیدم.

That's why I'm not functioning very well.

به همین دلیل است که من عملکرد خوبی ندارم.

I think this is this.

من فکر می کنم این است.

This needs completely replacing.

این نیاز به تعویض کامل دارد.

It's burnt out.

سوخته است

That happened many, many years ago.

خیلی سال پیش این اتفاق افتاد.

You can be the sun.

تو میتونی خورشید باشی

You can be the sun.

تو میتونی خورشید باشی

God, that attack the stroke. No,

خدایا، که حمله به سکته مغزی. نه،

I do. I like ice cream.

من انجام می دهم. من بستنی دوست دارم.

Yes, I do.

بله، من انجام می دهم.

My favourite is very is rum and raisin.

مورد علاقه من بسیار رم و کشمش است.

My favourite ice cream is rum and raisin.

بستنی مورد علاقه من رام و کشمش است.

Which is basically vanilla ice cream

که اساساً بستنی وانیلی

with some small amount of rum, rum,

با مقدار کمی رم، رم،

essence or actual rum to drink with.

اسانس یا رم واقعی برای نوشیدن است.

I don't think it's raisins.

فکر نکنم کشمش باشه

It's my favourite because I like anything spicy.

این مورد علاقه من است زیرا هر چیزی تند را دوست دارم.

I like a bit of spice of my life.

من کمی از چاشنی زندگی ام را دوست دارم.

So my second favourite would be vanilla,

بنابراین دومین مورد علاقه من وانیل است،

but I often make rum and raisin ice cream myself.

اما اغلب خودم بستنی رام و کشمش درست می کنم.

I buy vanilla ice cream and then stir, then

من بستنی وانیلی می خرم و بعد هم می زنم و بعد

melt it ever so slightly.

کمی ذوب می کنم.

Well, I put it into the dish that I'm going to eat.

خوب، من آن را در ظرفی که قرار است بخورم، ریختم.

This is fascinating.

این جذاب است.

And then I add a handful of raisins and a couple of little,

و سپس من یک مشت کشمش و یک دو

a little teaspoon or two teaspoons of rum

قاشق چای خوری کمی یا دو قاشق چای خوری رم اضافه می کنم

and then stir it all in and it's lovely.

و سپس همه را هم می زنم و دوست داشتنی است.

Rum and raisin ice cream is quite popular in the UK.

بستنی رام و کشمش در بریتانیا بسیار محبوب است.

Well, actually I don't know if it's that popular, but I think it swipe.

خب، در واقع نمی‌دانم که آنقدر محبوب است یا نه، اما فکر می‌کنم آن را بکشید.

Don't spicy ice cream.

بستنی تند نزنید

Yes, swipe. Don't tap well Mr. Duncan, I think

بله، سوایپ کنید. خوب نزن آقای دانکن، من فکر می کنم

to you I think I might toddle off.

به شما فکر می کنم من ممکن است به آرامی.

Oh, well, how much longer do you want to continue as we are going to go on for another 5 minutes.

اوه، خوب، چقدر دیگر می خواهید ادامه دهید که ما قرار است 5 دقیقه دیگر ادامه دهیم.

Okay.

And then we are going to say goodbye after 5 minutes.

باشه.

و بعد از 5 دقیقه خداحافظی می کنیم.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

Oh, coincidentally, I am eating ice cream right now.

آخه اتفاقا الان دارم بستنی میخورم.

Says for do so. For Do so.

می گوید برای انجام این کار. برای انجام این کار.

Duncan, really?

دانکن، واقعا؟

What type of ice cream are you eating?

چه نوع بستنی می خورید؟

Is it nice ice cream?

بستنی خوبیه؟

Is it is it a little bit of vanilla or is it

آیا این مقدار کمی از وانیل است یا

something more sophisticated?

چیزی پیچیده تر است؟

That's it.

خودشه.

Yes. We tend to only eat ice cream in the summer

آره. ما معمولاً در بریتانیا فقط در تابستان بستنی می خوریم

in the UK because it doesn't really go in the cold winter months.

زیرا در ماه های سرد زمستان واقعاً بستنی نمی خورد.

But some people do have it all year round.

اما برخی از مردم آن را در تمام طول سال دارند.

Mr. D Mr.

آقای د آقای

Steve Rothery Charges Battery. Yes, exactly.

استیو روتری باتری را شارژ می کند. بله دقیقا.

I wish I could just plug myself in

ای کاش می توانستم خودم را به برق وصل کنم

but a good, strong cup of coffee might do that.

اما یک فنجان قهوه خوب و قوی ممکن است این کار را انجام دهد.

Do the same thing.

همین کار را انجام دهید.

Lewis is going Lewis is going see the Lewis that's how Lewis see you next week.

لوئیس می‌رود لوئیس می‌رود لوئیس را ببیند.

I hope I will be with you a Wednesday and everything will be a little bit

امیدوارم یک چهارشنبه با شما باشم و همه چیز کمی

more normal.

عادی تر شود.

You mean you might have your new computer,

منظورتان این است که ممکن است کامپیوتر جدیدتان را داشته باشید،

which I built yourself up

که من خودتان آن را درست کردم

and running, and then you'll have full functionality.

و آن را اجرا کردم، و سپس عملکرد کاملی خواهید داشت.

Hopefully everything that we normally see.

امیدوارم همه چیزهایی که به طور معمول می بینیم.

What did you say about a special announcement or a surprise?

درباره اعلان ویژه یا سورپرایز چه گفتید؟

Yes. Well, something happening in April.

آره. خوب، اتفاقی در آوریل رخ می دهد.

I that's all I'm saying. Nothing else.

من این تمام چیزی است که می گویم. هیچ چیز دیگر.

But there will be something slightly different happening in April.

اما در ماه آوریل اتفاق کمی متفاوت خواهد افتاد.

And when are you going to announce that?

و کی قراره اعلام کنی؟

In April.

در آوریل.

Well, your teeth look nice as bell rings.

خوب، دندان های شما با زنگ زدن زیبا به نظر می رسند.

Yeah, my teeth.

آره دندونام

You would know, of course, being a dentist, you can give me a Check-Up now.

مطمئناً می دانید که به عنوان یک دندانپزشک، می توانید اکنون به من یک چک آپ بدهید.

Claudia, would you like to give me a Check-Up of my teeth?

کلودیا، آیا می‌خواهی دندان‌هایم را چکاپ کنم؟

I wouldn't get to hear you go

من نمی تونم بشنوم که رفتن

let me go.

منو رها کن.

Lots of expensive work required

کارهای پرهزینه زیادی

all right.

Okay.

Please update us on your community page

لازم است.

باشه.

لطفاً

before one day before the live stream.

قبل از یک روز قبل از پخش زنده، ما را در صفحه انجمن خود به‌روزرسانی کنید.

Oh, right. Yeah.

درسته. آره

Oh, okay. That's a good idea. Yes.

اوه، باشه این ایده خوبی است. آره.

We will keep you posted.

ما پست شما را حفظ می کنیم.

We will keep you informed.

شما را در جریان خواهیم گذاشت.

So, yes, we're going in 3 minutes.

بنابراین، بله، ما تا 3 دقیقه دیگر می رویم.

3 minutes. I'm going to wait until the hour.

3 دقیقه. من تا ساعت صبر می کنم.

Well, I don't think it matters it.

خب فکر نمیکنم مهم باشه

Well, 3 minutes will be alright.

خب 3 دقیقه درست میشه

I can't see that for me.

من نمی توانم آن را برای خودم ببینم.

Oh, yeah, yeah. Oh, I say yes. My eyes.

اوه، آره، آره اوه، من می گویم بله. چشمانم.

How could I have my eyes taken?

چگونه می توانم چشمانم را بگیرم؟

I really do think Steve needs glasses.

من واقعا فکر می کنم استیو به عینک نیاز دارد.

I know. I've resisted.

میدانم. من مقاومت کرده ام

I always said I will not have my eyes tested until I'm 60

من همیشه می گفتم که تا 60 سالگی چشمم را آزمایش نمی کنم

and I've

already gone one year and a bit beyond that yeah.

و

یک سال و کمی فراتر از آن رفته ام بله.

What worries me, what really worries me is

چیزی که من را نگران می کند، چیزی که واقعاً من را نگران می کند این است که

Steve drives a car

استیو ماشین می راند

and I think sometimes he can't see where he's going.

و فکر می کنم گاهی اوقات او نمی تواند ببیند کجا می رود.

That's not true either.

این هم درست نیست.

There's nothing wrong with my, but with my distant sight, you know?

هیچ ایرادی در من نیست، اما با دید دور من، می دانید؟

You know that cars can drive themselves, but

می دانید که ماشین ها خودشان می توانند رانندگی کنند،

but it doesn't mean that it's not like a guide dog.

اما این بدان معنا نیست که مانند یک سگ راهنما نیست.

So, yes, I need to get them tested.

بنابراین، بله، باید آنها را آزمایش کنم.

Only because I'm finding it difficult to read things close up.

فقط به این دلیل که خواندن مطالب از نزدیک برایم دشوار است .

Now, Steve has difficulty focussing.

اکنون استیو برای تمرکز مشکل دارد.

Yeah. So I probably should go for a check.

آره پس احتمالا باید برم چک کنم

I mean, at my age. Yeah,

یعنی در سن من بله،

because if you have a car accident

چون اگر تصادف

and they test your eyes afterwards and it turns out that your eyes are defective,

کردید و بعد از آن چشمانتان را آزمایش کردند و مشخص شد که چشمان شما معیوب است

then it may invalidate your insurance or you might get prosecuted.

، ممکن است بیمه شما را باطل کند یا ممکن است مورد پیگرد قانونی قرار بگیرید.

So I think I do need to get them tested.

بنابراین فکر می کنم باید آنها را آزمایش کنم.

I don't drive.

من رانندگی نمی کنم

No, Mr.

Duncan definitely doesn't drive and please don't try and encourage him to do so.

نه، آقای

دانکن قطعا رانندگی نمی کند و لطفا سعی نکنید و او را به این کار تشویق نکنید.

He would not be very good as a driver, but that's the reason why I decided

او به عنوان یک راننده خیلی خوب نخواهد بود، اما به همین دلیل است که تصمیم

to take the sensible approach and not drive

گرفتم رویکرد معقولی را در پیش بگیرم و رانندگی نکنم،

we have a new rule in the UK for driving now.

اکنون قانون جدیدی در بریتانیا برای رانندگی داریم.

Oh, a rule of hierarchy.

اوه، یک قانون سلسله مراتبی.

Well, you can drive on the pavement now.

خوب، اکنون می توانید روی پیاده رو رانندگی کنید.

I know they've introduced a new rule.

من می دانم که آنها یک قانون جدید معرفی کرده اند.

Yeah, a rule of hierarchy.

بله، یک قانون سلسله مراتبی.

Okay, so who is, who is the the most important thing then?

خوب، پس کیست، چه کسی مهمترین چیز است؟

What is the most important thing on the road now?

اکنون مهمترین چیز در جاده چیست؟

It's the pedestrian.

این عابر پیاده است.

The person walking along the road is now the most important thing.

کسی که در امتداد جاده راه می رود اکنون مهمترین چیز است.

That's it. So the

خودشه. بنابراین،

what we used to have to do is if somebody was crossing

کاری که قبلاً باید انجام می‌دادیم این بود که اگر کسی در حال عبور بود،

certainly if they were in a pedestrian crossing,

مطمئناً اگر در یک گذرگاه عابر پیاده بود،

you had to give way to pedestrians crossing okay.

شما باید راه را به عابران پیاده بدهید که خوب عبور می‌کنند.

But if, if they weren't and then if you're at a junction,

اما اگر، اگر نبودند و سپس اگر در یک تقاطع

you didn't have to give right to a pedestrian

هستید، مجبور نیستید به یک عابر پیاده حق بدهید،

unless they were already crossing the road.

مگر اینکه قبلاً از جاده عبور کرده باشد.

But now they've introduced this new rule that even if a pedestrian

اما اکنون آنها این قانون جدید را معرفی کرده اند که حتی اگر یک عابر پیاده

is waiting on the side of the road and you have to stop,

در کنار جاده منتظر است و شما مجبور به توقف هستید،

say you were turning left into another.

بگویید که در حال چرخش به چپ به دیگری هستید.

Let me just say can I just say pedestrian is a person walking

اجازه دهید فقط بگویم می‌توانم بگویم عابر پیاده شخصی است که راه می‌رود،

then even if they are

حتی اگر آنها

just standing at the side and you want to turn left into another road

فقط در کنار ایستاده باشند و شما بخواهید به سمت چپ در جاده دیگری بپیچید

and they are standing want it, you know, I can see that.

و آنها ایستاده باشند، می‌خواهید، می‌دانید، من می‌توانم آن را ببینم.

By the way, you're doing all these hand actions.

به هر حال، شما تمام این حرکات دستی را انجام می دهید.

Yes. So you're going along the road and you want to turn left into another road.

آره. بنابراین شما در امتداد جاده می روید و می خواهید به سمت چپ به جاده دیگری بپیچید.

All right.

خیلی خوب.

Okay. All right.

باشه. خیلی خوب.

And you see a pedestrian waiting.

و عابر پیاده ای را می بینی که منتظر است.

They want to cross now.

الان می خواهند عبور کنند.

Previously, you didn't have to give right but now you have to stop it and let them cross.

قبلاً لازم نبود حق بدهید، اما اکنون باید جلوی آن را بگیرید و اجازه دهید عبور کنند.

That's it.

خودشه.

So, in other words, fascinating person

بنابراین، به عبارت دیگر، افراد جذابی که در

walking has more, right

حال پیاده روی هستند، بیشتر

to cross the road than a car that's using the road.

از ماشینی که از جاده استفاده می کند، حق عبور از جاده را دارد.

That's it.

خودشه.

But the the bigger you are, the more people

اما هر چه بزرگتر باشید، افراد بیشتری

you have to give way too so a lorry, for example, is the biggest.

را مجبور خواهید کرد که جای خود را رها کنید ، بنابراین برای مثال یک کامیون بزرگ‌ترین است.

But we don't have we don't have anything bigger than a lorry on the road.

اما ما نداریم، چیزی بزرگتر از یک کامیون در جاده نداریم.

You could have an elephant on Rollerskates.

شما می توانید یک فیل روی اسکیت سواری داشته باشید.

You could do so a lorry has to give way to a bus.

شما می توانید این کار را انجام دهید که یک کامیون باید جای خود را به اتوبوس بدهد.

To a lorry has to give way to a van.

یک کامیون باید جای خود را به یک ون بدهد.

A van has to give way to a car.

یک ون باید جای خود را به ماشین بدهد.

A car has to give way to

یک ماشین باید جای خود را به

a pedestrian and

یک عابر پیاده بدهد و

a bicycle has to give way to a pedestrian as well.

یک دوچرخه نیز باید جای خود را به یک عابر پیاده بدهد.

So it's the bigger you are, the more people you have to give way to now.

بنابراین هر چه بزرگتر باشید، اکنون باید به افراد بیشتری راه بدهید.

And as a person walking along the road has to give way to a mouse.

و همانطور که شخصی که در امتداد جاده راه می رود باید جای خود را به یک موش بدهد.

Exactly. And a mouse has to give way to an ant.

دقیقا. و یک موش باید جای خود را به مورچه بدهد.

And an ant has to give way to a bacteria.

و مورچه باید جای خود را به باکتری بدهد.

No bacteria has to give way to a virus.

هیچ باکتری نباید جای خود را به ویروس بدهد.

And the virus has to give way to an atom. Yes.

و ویروس باید جای خود را به یک اتم بدهد. آره.

And has that and it's causing a bit of controversy.

و آن را دارد و کمی جنجال ایجاد می کند.

Controversy in the UK because a car that is going to turn off a main road

جنجال در بریتانیا به این دلیل است که ماشینی که قرار است یک جاده اصلی

into a side road still, you know, you if you have to stop

را به یک جاده فرعی تبدیل کند، هنوز، می دانید، اگر مجبور شدید توقف

to give way to a place and somebody could go up your backside, look

کنید تا جای خود را به مکانی بدهید و کسی بتواند از پشت شما بالا برود، نگاه کنید

and you could could cause accidents.

و می توانید باعث تصادف شود

So it's causing a bit of a bit of controversy.

بنابراین کمی بحث و جدل ایجاد می کند.

The last thing you want is someone going up your backside go right how many rules?

آخرین چیزی که می خواهید این است که کسی از پشت شما بالا برود و چند قانون را رعایت کند؟ رافائل می گوید

It seems that new generations are becoming more dumb, says Raphael.

، به نظر می رسد که نسل های جدید گنگ تر می شوند.

Well, I suppose really it would be fair to say that at the moment

خب، فکر می‌کنم واقعاً منصفانه است که بگوییم در حال حاضر

there is a lot of argument and a lot of people

مشاجره‌های زیادی وجود دارد و افراد زیادی

squabbling and fighting,

با هم دعوا و دعوا می‌کنند،

especially between people

مخصوصاً بین افرادی

who drive cars and people who ride bicycles.

که ماشین می‌رانند و افرادی که دوچرخه‌سواری می‌کنند.

That is the the hot topic at the moment here in the UK and in England.

این موضوع داغ در حال حاضر اینجا در بریتانیا و انگلیس است.

Especially in the big cities like London.

به خصوص در شهرهای بزرگی مانند لندن.

So quite often motorists, people

بنابراین اغلب رانندگان، افرادی

who drive cars will actually have fights

که ماشین سواری می کنند، در واقع به

literally.

معنای واقعی کلمه دعوا می کنند.

They will have fights with with people on bicycles.

آنها با افراد دوچرخه سوار دعوا خواهند کرد.

Yes, well bicycles.

بله دوچرخه ها

There's a new rule for bicycles and how they bicycles are supposed to

یک قانون جدید برای دوچرخه‌ها وجود دارد و اینکه دوچرخه‌ها چگونه

they can now it's best to stay in the left hand side

می‌توانند می‌توانند اکنون بهتر است در سمت چپ بمانند

so that you can, you know, but now they can they're allowed to ride in the middle of the road.

تا بتوانید، می‌دانید، اما اکنون آنها می‌توانند اجازه دارند در وسط جاده سوار شوند.

A pedal cyclist is allowed to ride in the middle of the road in order to be safe.

دوچرخه‌سوار رکابی مجاز است در وسط راه به منظور ایمن تردد کند.

But what they're going to end up doing is probably holding up the traffic anyway on that.

اما کاری که آنها در نهایت انجام خواهند داد احتمالاً به هر حال ترافیک را در آن نگه می دارند.

I think it's a good way of slowing down the traffic, though, in.

من فکر می کنم این راه خوبی برای کاهش سرعت ترافیک است.

So so then everyone drive safely.

بنابراین همه با خیال راحت رانندگی کنند.

Yeah, but I think it's just going to annoy people and then people will lose their temper,

بله، اما من فکر می کنم این فقط باعث آزار مردم می شود و سپس مردم عصبانی می شوند،

especially Steve. Yes.

به خصوص استیو. آره.

Oh, yes.

آه بله.

There's nothing.

چیزی نیست.

Steve hates more on the road than someone driving in front of him.

استیو در جاده بیشتر از کسی که جلوی او رانندگی می کند متنفر است.

Slowly. Not true. Oh, slowly, but no.

به آرامی. درست نیست. اوه، به آرامی، اما نه.

Well, cyclists

خوب، دوچرخه سواران

anyway, right?

به هر حال، درست است؟

That's a bit controversial.

این کمی بحث برانگیز است.

We're going to go now. Really?

الان میریم واقعا؟

There are far more controversial things we could talk about.

چیزهای بحث برانگیز تری وجود دارد که می توانیم در مورد آنها صحبت کنیم.

Yes. Well, yes, a lot of controversy over those.

آره. خب، بله، بحث و جدل های زیادی در مورد آنها وجود دارد.

What are those sort of electric scooters that people are riding?

آن دسته از اسکوترهای برقی که مردم سوار آن می شوند چیست؟

But what bicycles anyway? Let's let's leave that. Okay.

اما اصلاً چه دوچرخه هایی؟ بیایید آن را رها کنیم. باشه.

Lovely to be here.

دوست داشتنی اینجا بودن

Thank you, Steve.

متشکرم، استیو.

We've nearly done

ما تقریباً

a full show. Yes.

یک نمایش کامل را انجام داده ایم. آره.

Despite the fact that we're not in our usual positions.

با وجود این واقعیت که ما در موقعیت های معمول خود نیستیم.

Okay. Lovely.

باشه. دوست داشتني.

Lovely to see you. And Mr.

دوست دارم ببینمت و آقای

Duncan's got a special announcement.

دانکن اعلامیه ویژه ای دارد.

When are you going to make it? This week.

کی میخوای درستش کنی؟ این هفته.

Well, at the end of this month.

خب آخر این ماه

Oh, right.

Okay, so you have a little bit more time to wait, right?

درسته.

خوب، پس کمی زمان بیشتری برای صبر کردن دارید، درست است؟

So see you all next week.

پس هفته آینده همه شما را می بینم.

And what's the message you've learnt today?

و پیامی که امروز آموختید چیست؟

What have you learnt today?

امروز چه آموختی؟

I'm a swipe, not

من یک تند وشدید زدن هستم، نه

stamp.

مهر.

No, not swipe, not tap swipe.

نه، نه سوایپ، نه روی کشیدن ضربه بزنید.

Not tap swipe.

روی کشیدن ضربه بزنید.

Not tap, not swipe, not tap, swipe, not tap swipe.

نه ضربه بزنید، نه تند کشیدن، نه ضربه بزنید، بکشید، نه ضربه بزنید.

Not tap swipe.

روی کشیدن ضربه بزنید.

Steve, can I just be the sun god for just one

استیو، آیا می توانم فقط برای

few seconds more?

چند ثانیه بیشتر خدای خورشید باشم؟

You look slightly.

کمی نگاه می کنی

You look slightly insane.

کمی دیوانه به نظر میرسی

Actually, I am your ruler. By.

در واقع من حاکم شما هستم. توسط.

Thank you, Mr. Steve.

ممنون آقای استیو.

That was Mr. Steve, by the way.

اتفاقاً آن آقای استیو بود.

In case you weren't sure what was going on, maybe you thought you were

اگر مطمئن نبودید چه خبر است، شاید فکر می کردید

having a nervous breakdown, but no, it is just Mr. Steve.

که دچار حمله عصبی شده اید، اما نه، فقط آقای استیو است.

There he goes by Steve.

آنجا او از استیو عبور می کند.

Is he coming back? Yes.

آیا او برمی گردد؟ آره.

Let me guess, is he is he coming back again?

بگذار حدس بزنم، آیا او دوباره برمی گردد؟

No, no, he's not coming back again.

نه، نه، او دیگر برنمی گردد.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I hope this has been interesting.

امیدوارم این جالب بوده باشد.

To someone.

به شخصی.

I'm hoping that someone out there and YouTube

من امیدوارم که کسی وجود دارد و یوتیوب

and found this interesting.

و این جالب است.

I will be back with you on Wednesday from 2 p.m.

چهارشنبه از ساعت 14 با شما خواهم بود.

UK time, hopefully.

به وقت انگلستان، امیدوارم.

And I'm hoping that

و امیدوارم

the computer that I built myself who

کامپیوتری که خودم ساختم

will be working as well.

هم کار کند.

Thank you very much for your company and I will see you very soon.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم و به زودی شما را خواهم دید.

Hello at IIB Hat IIB

سلام در IIB Hat IIB

Abood says hi.

Abood می گوید سلام.

Hi hi. Hi hi hi.

سلام سلام. سلام سلام سلام.

Hi. Hi hi.

سلام. سلام سلام.

Hello.

سلام.

And hi to you as well.

و همچنین سلام به شما

Thank you, Maria.

ممنون ماریا

Thank you also. Beatriz

ممنونم همچنین. Beatriz

I have to go now because I must go back over there

اکنون باید بروم زیرا باید به آنجا

into my studio and I have to go

به استودیوی خود برگردم و باید بروم

and finish setting up my computer

و راه اندازی رایانه

that I built myself. Oh,

ام را که خودم ساخته ام به پایان برسانم. اوه

thank you, Rosa.

ممنون رزا

Thank you, Alexandra.

ممنون الکساندرا

Thank you. Palmira. It's been nice being with you.

متشکرم. پالمیرا. از بودن با تو خوب بود

I couldn't resist I felt really guilty

نمی‌توانستم مقاومت کنم و واقعاً احساس گناه می‌کردم

not being here, so I thought I should do something.

که اینجا نبودم، بنابراین فکر کردم باید کاری انجام دهم.

Even if it's only this

حتی اگر

whatever this is,

this is Mr.

Duncan saying thanks for watching.

فقط همین باشد.

Remember, swipe not tap.

به یاد داشته باشید، انگشت خود را لمس نکنید.

See, on Wednesday.

ببینید، چهارشنبه

And, of course, you know what's coming next. Yes, you do.

و، البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد. بله، شما انجام می دهید.

Until the next time we meet here.

تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم.

I don't forget.

من فراموش نمی کنم.

Stay happy, stay safe.

شاد باشید، ایمن بمانید.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And I will see you soon.

و به زودی شما را خواهم دید.

And, of course, you know what's coming next.

و، البته، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do...

بله،

ta ta for now.

فعلاً... تا تا.