'Traditions' - English Addict - 171 - LIVE CHAT / Sunday 17th OCTOBER 2021 - Mr Duncan in England

have you ever noticed sometimes  when you look in the mirror  

آیا تا به حال متوجه شده‌ای که گاهی وقتی در آینه

you look better than certain days when  you look in the mirror and you think

نگاه می‌کنی بهتر از روزهای خاصی می‌شوی که در آینه نگاه می‌کنی و فکر می‌کنی

oh my goodness what is that i don't know why  this morning maybe it was the sunlight coming  

خدای من چه چیزی است که نمی‌دانم چرا امروز صبح شاید نور خورشید بود که

into my bathroom but i thought this morning i  thought oh mr duncan you look very well today

به حمام من می‌آمد. فکر کردم امروز صبح فکر کردم اوه آقای دانکن شما امروز خیلی خوب به نظر می رسید

i will leave you to be the judge of that  here we go then yes we are back together  

من شما را می گذارم که قاضی

at the weekend it is english addict coming to  you live right now check your watch it is now

آن باشید.

it is honestly it it is  right now live from england  

راستش همین الان هست از انگلیس زندگی می‌کنم

from the birthplace of the english language yes  i said it once and i'm going to see it again

از زادگاه زبان انگلیسی بله، یک بار گفتم و می‌خواهم

it's england

دوباره ببینمش، انگلیس است،

oh look at that

اوه

you see you see what i mean now  don't you yes you're thinking

ببین که می‌بینی منظورم را الان می‌بینی. تو آره تو فکر میکنی

oh mr duncan what a dish

اوه آقای دانکن چه غذای خوبی داره

hi everybody this is mr duncan in england how are  you today are you okay i hope so are you happy  

سلام به همه این آقای دانکن در انگلیس چطوری امروز حال شما خوب است امیدوارم خوشحال باشید

is there a smile on your face today well  i hope if there isn't i will bring one  

آیا امروز لبخند روی لبان شماست خوب  امیدوارم اگر نباشد من یکی

to you i will bring a lovely smile to your face  i hope so my name is duncan i talk about english  

را برایت می‌آورم، لبخندی دوست‌داشتنی به لبت می‌آورم e  امیدوارم اسم من دانکن باشد من در مورد انگلیسی صحبت می‌کنم   من زبان انگلیسی را

i like the english language you  might say that i am an english addict  

دوست دارم که ممکن است بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم

and i have a feeling you might be as well it is a  beautiful day here in england we are having a very  

و احساس می‌کنم ممکن است شما هم باشید، این یک روز زیبا است اینجا در انگلیس، ما در حال گذراندن یک روز بسیار

nice day can i just say right now we're having  a lovely day sunny mild quite mild for the time  

خوب هستیم. روز می توانم فقط بگویم در حال حاضر یک روز دوست داشتنی آفتابی و نسبتاً معتدل برای

of year so normally at this time of year it will  start to get quite cold especially in the morning  

زمان سال داریم بنابراین به طور معمول در این زمان از سال هوا شروع به سرد شدن می کند به خصوص صبح ها

but we are having nice mild weather at the moment  you can see behind me yes for all those who keep  

اما هوای معتدل خوبی داریم در لحظه می‌توانید پشت سر من بله را ببینید برای همه کسانی که

asking yes that is live behind me so everything  that happens behind me is live right now  

بله را می‌پرسند که پشت سر من است، بنابراین هر چیزی که پشت سر من اتفاق می‌افتد همین الان

in this present moment of time so  i talk about the english language  

در این لحظه از زمان زنده است، بنابراین من در مورد زبان انگلیسی صحبت می‌کنم

i've been doing this forever such a long  time how long mr duncan thanks for asking  

من همیشه این کار را انجام می‌دهم. خیلی وقت است که آقای دانکن بابت پرسیدن

nearly 15 years and this month i am celebrating my  15th anniversary here on youtube can you believe  

حدود 15 سال متشکرم

it i've been doing this for nearly 15 years so  that's what i'm doing this month a special series  

سریال

a special season of live streams and i will  give you the details very quickly because i  

یک فصل خاص n از پخش زنده و من جزئیات را خیلی سریع به شما می دهم

have a feeling there are still some of you who  don't realize so during this month the month of  

زیرا احساس می کنم هنوز برخی از شما هستند که متوجه نمی شوند بنابراین در طول این ماه

october from monday to friday i am with you from 2  p.m uk time 2 pm uk time is when i'm here with you  

اکتبر از دوشنبه تا جمعه من از ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان با شما هستم ساعت 2 بعد از ظهر زمان انگلستان زمانی است که من در ماه اکتبر اینجا با شما

during october and of course i'm also with you as  well on sunday which i i have a feeling you know  

هستم   و البته یکشنبه نیز با شما هستم که احساس می‌کنم

because you're here now watching so there it is  the introductions are out of the way i'm here six  

می‌دانید   زیرا اکنون اینجا هستید و تماشا می‌کنید، بنابراین آنجاست  مقدمه‌ها خارج شده‌اند همانطور که من شش

days a week monday to friday and sunday during  october even though now i'm already receiving  

روز در هفته از دوشنبه تا جمعه و یکشنبه در طول اکتبر اینجا هستم، حتی اگر اکنون در

already i'm receiving messages from people  asking mr duncan can you please be live every day

حال دریافت پیام‌هایی از مردم هستم که از آقای دانکن می‌پرسند آیا می‌توانید هر روز زنده

can i just say i am not as young as i used  to be i'm getting older i have to have a nap  

باشید. همانطور که قبلاً جوان بودم، دارم بزرگتر می‌شوم، باید

in the afternoon that's how bad things have become  

بعد از ظهر چرت بزنم، به همین دلیل است که همه چیز در

during the afternoon almost every day including  today i often go and have a lie down on the bed  

طول بعد از ظهر تقریباً هر روز بد شده است، از جمله امروز، اغلب می‌روم و

for an afternoon nap so that's it there  there it is right there if you needed  

برای یک چرت بعدازظهر روی تخت دراز می‌کشم. پس همین آنجاست اگر به کمک نیاز

proof that i am no longer a young man i have  to have my little afternoon nap on the bed  

داشتید همانجاست اگر من دیگر یک مرد جوان نیستم، مجبور می‌شوم یک چرت بعدازظهر کوچک روی تخت داشته باشم،

i'm sure a lot of other people do it as well i  have a feeling i'm not the only person maybe it is  

مطمئن هستم که بسیاری از افراد دیگر نیز این کار را انجام می‌دهند، احساس می‌کنم من تنها کسی نیستم، شاید این

one of your traditions maybe it is something you  like to do every day i know in some countries many  

یکی از شماست. شاید این کاری باشد که شما دوست دارید هر روز انجام دهید، می‌دانم در برخی از کشورها، بسیاری از

people have a tradition of having an afternoon nap  or a siesta during the day so i don't think it's  

مردم سنت دارند که در طول روز یک چرت بعدازظهر یا یک استراحت شبانه داشته باشند، بنابراین فکر نمی‌کنم این امر

particularly unusual however i do find that by  the time the afternoon comes and as the afternoon  

به‌خصوص غیرعادی باشد، اما متوجه می‌شوم که تا زمانی که بعدازظهر فرا می رسد و وقتی بعد از ظهر

wears on or moves along i find that i become quite  tired i feel fatigued oh i like that word fatigue  

می گذرد یا می گذرد، متوجه می شوم که کاملاً خسته می شوم، احساس خستگی می کنم، اوه، این کلمه خستگی   خستگی را دوست دارم،

tiredness so if you have fatigue it means  you are sleepy you are feeling tired you  

بنابراین اگر خستگی دارید به این معنی است که  خواب آلود هستید، احساس خستگی می کنید   خسته شده اید

are exhausted maybe you've had a busy morning  so that's my world for now how is your world is  

، شاید قبلاً این کار را داشته اید. یک صبح شلوغ پس دنیای من در حال حاضر دنیای شما چگونه

it okay i hope you've had a good week yes we have  made it all the way to the end of another weekend  

است   خوب است، امیدوارم هفته خوبی را سپری کرده باشید، بله، ما آن را به پایان یک آخر هفته دیگر رسانده‌ایم

and we are now halfway through the month  as well in fact slightly more than halfway

و اکنون در نیمه راه هستیم حقیقت کمی بیشتر از نیمه راه

yes it's sunday

بله

there's nothing wrong with  having a nap during the day  

یکشنبه است چیزی نیست

if you want to have a nap in the  afternoon go on do it don't be ashamed

اگر می‌خواهید بعدازظهر بخوابید، این کار را انجام دهید، خجالت نکشید

there is no need to be ashamed or  feel embarrassed about having a nap  

، نیازی به خجالت یا خجالت از چرت زدن

so we are here on sunday and yes we are just  over halfway through october and in about a  

نیست، بنابراین ما یکشنبه اینجا هستیم و بله، تقریباً نیمی از اکتبر گذشته است و تقریباً

couple of weeks in fact i am celebrating my 15th  anniversary on the 31st of october which is sunday  

چند هفته دیگر من پانزدهمین سالگرد خود را در 31 اکتبر که یکشنبه

so that's great we can share the celebration  together on our sunday live stream so i'm looking  

است جشن می‌گیرم، خیلی خوب است که بتوانیم جشن را با هم در پخش زنده یکشنبه‌مان به اشتراک بگذاریم، بنابراین مشتاقانه

forward to that i'm i'm pretty sure there will be  some special things happening on that day i have  

منتظرم تا که مطمئنم در آن روز  اتفاقات خاصی خواهد افتاد،

a feeling hello by the way to the live chat hello  can you see me waving at the moment with my hand  

من  احساس سلامی به چت زنده دارم سلام می‌توانی ببینی که در حال حاضر با دستم تکان می‌دهم

hello live chat it's nice to see you here i wonder

سلام چت زنده، دیدنش لذت بخش است شما اینجا هستید من تعجب می

i wonder who was first on today's live chat  

کنم که چه کسی اولین نفر در چت زنده امروز بود

do i need to guess i'm sure we  all know who was first today

آیا باید حدس بزنم مطمئن هستم همه ما می دانیم که امروز چه کسی اولین بود

i thought so congratulations vitas guess what  you are king of the hill once again you are the  

، فکر کردم پس تبریک می گویم.

the crowned king of having a fast finger  because you are first on today's live chat

از داشتن انگشت تند زیرا شما f اولین بار در چت زنده امروز

congratulations vitas you are first here  again you have a very fast finger i know a  

تبریک می گویم شما اولین اینجا هستید  دوباره شما یک انگشت بسیار سریع دارید می دانم

lot of people are saying mr duncan it's not fair  why is vitas always first well i can only guess  

بسیاری از مردم می گویند آقای دانکن این عادلانه نیست چرا ویتا همیشه اول خوب است من فقط می توانم حدس

that his finger is very fast faster than superman  even hello also olga guess what olga you are  

بزنم   انگشت او بسیار سریعتر از سوپرمن است حتی سلام همچنین olga حدس بزنید

second today on the live chat tomek is here  hello tomek nice to see you here again as well  

امروز در چت زنده چه اولگا هستید   دومین نفر امروز در چت زنده تومک اینجاست سلام تومک خوشحالم که دوباره شما را اینجا می بینم

beatriz i hope you are feeling better  beatrice we had a very unusual occurrence  

beatriz امیدوارم حالت بهتری داشته باشید beatrice

last week during one of my live streams when my  electricity was cut off for a few moments but  

هفته گذشته در یکی از پخش زنده من یک اتفاق بسیار غیرعادی داشتیم   وقتی برق من برای چند لحظه قطع شد

what it actually meant was my whole live  stream stopped working but i was able to  

اما در واقع معنی آن این بود که کل پخش زنده من کار نمی کرد اما من توانستم

recover my live stream afterwards and join you  again so fortunately the electricity only went  

پخش زنده خود را پس از آن بازیابی کنم و دوباره به شما بپیوندم، بنابراین خوشبختانه برق فقط

off for a few seconds and then it came back on  however beatriz was also having problems with  

برای چند ثانیه قطع شد و سپس خاموش شد دوباره روشن شد، اما بیت‌ریز

her electricity on the same day which i thought  was quite strange hello also to oh louis mendes

در همان روز با برقش مشکل داشت که فکر می‌کردم خیلی عجیب بود سلام به اوه لوئیس مندس

luis mendes is here today hello palmyra  hello willian nice to see you back also we  

لوئیس مندس امروز اینجاست سلام پالمیرا. سلام ویلیان خوشحالم که دوباره شما را می بینم   ما

have guadalupe hello guadalupe oh my goodness it  seems like a very long time since i've seen you  

گوادالوپ داریم سلام گوادالوپ، خدای من، به نظر می رسد مدت زیادی است که شما

here on the live chat is it my imagination or  has it been a long time since you've been here  

را در چت زنده ندیده ام، تصور من است یا خیلی وقت است که شما را ندیده اید. اینجا

quite a loop nice to see you back wow i always get  very excited have you noticed i get quite ecstatic

خیلی خوشحالم که برگشتی وای من همیشه خیلی هیجان‌زده می‌شوم، آیا متوجه شده‌اید

when i recognize some of the names valentin  is here as well zuzika mr bruno we also have

که وقتی می‌شناسم برخی از نام‌های والنتین را می‌شناسم خیلی به وجد می‌آیم.

if mohammed hello to you as well and also  maria maria miriam oh maria i'm saying hello  

ماریا میریام اوه ماریا من

to maria it's been a long time  since i've said hello to you  

به ماریا سلام می‌کنم. مدت زیادی است که به تو

hello also to olga who says i missed last sunday's  live stream because i went to the cinema to watch  

سلام نکرده‌ام   همچنین به اولگا سلام می‌کنم که می‌گوید پخش زنده یکشنبه گذشته را از دست دادم، زیرا برای

the latest ding ding ding ding ding ding ding  ding ding ding ding ding ding ding ding ding ding

تماشای  آخرین دینگ دینگ دینگ دینگ به سینما رفتم. دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ

they should have a gay james bond  

باید جیمز باند همجنس گرا داشته باشند

imagine that oh hello james bond here i'm going  to get my weapon out and shoot you i really am i  

تصور کنید که اوه سلام جیمز باند اینجا من می خواهم سلاحم را بیرون بیاورم و به شما شلیک کنم من واقعاً هستم.

know i'm going to get into trouble for doing that  so some people are saying there should be a black  

برای انجام این کار دچار مشکل می‌شوید، بنابراین برخی افراد می‌گویند باید یک

james bond or maybe a female james bond  or how about a gay james bond imagine that

جیمز باند سیاه‌پوست یا شاید یک جیمز باند زن وجود

you see you could have all of them you could  have all of those things at the same time

داشته باشد.

maybe not welsh you could have a welsh james bond  i want him to have a welsh accent i mean we had a  

جیمز باند من می‌خواهم او لهجه‌ای ولشی داشته باشد، یعنی ما یک

scottish james bond with sean connery because he  was scottish you see so if you can have a scottish  

جیمز باند اسکاتلندی با شان کانری داشتیم زیرا او اسکاتلندی بود، می‌بینید، بنابراین اگر می‌توانید جیمز باند اسکاتلندی داشته

james bond i'm sure you can have a welsh james  bond i think so yes zika we also have oh hello  

باشید، مطمئن هستم که می‌توانید جیمز باند ولشی داشته باشید ، فکر می‌کنم اینطور باشد. بله زیکا ما هم اوه سلام

to marawi hello to you thanks for joining  me today lots of people on the live chat

به ماراوی داریم سلام به شما از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم بسیاری از افراد در چت زنده

hello amadou who says my brother has a  baby girl do you mean that your brother has  

سلام آمادو که می گوید برادرم یک دختر دارد آیا منظور شما این است که برادر

not given birth but maybe his wife has given birth  to a baby girl isn't that lovely where is mr steve  

شما   به دنیا نیاورده است اما شاید همسرش زایمان کرده باشد تولد یک دختر خیلی دوست‌داشتنی نیست کجاست آقای استیو

ah mr steve will be joining us soon don't worry  don't panic everyone calm down take a deep breath  

آه آقای استیو به زودی به ما ملحق می‌شود نگران نباشید نترسید همه آرام نشوید نفس عمیق بکشید.

mr steve will be here saturino talking about  having an afternoon nap a nap oh yes you can have  

چرت آه بله شما می توانید

a nap of maybe half an hour to recharge my brain  to get along until 2 or 3 a.m when my day ends  

یک چرت نیمی داشته باشید ساعتی برای شارژ کردن مغزم تا ساعت 2 یا 3 صبح که روزم تمام می‌شود

and i have to go to bed i suppose so  some people work very long hours and i  

و باید به رختخواب بروم، فکر می‌کنم برخی از افراد ساعت‌های طولانی کار می‌کنند و من

do realize this quite often in certain  jobs you might have to work for many  

این را اغلب در مشاغل خاصی می‌دانم که ممکن است مجبور شوید برای بسیاری کار کنید.

hours my brother-in-law i don't normally  talk about him but my brother-in-law works  

ساعت‌ها برادر شوهرم من معمولاً درباره او صحبت نمی‌کنم، اما برادر شوهرم

very long hours because he works in a particular  field a particular area i won't say where  

ساعت‌های طولانی کار می‌کند چون در یک زمینه خاص کار می‌کند، نمی‌گویم

i'm not sure if he wants me to tell you  you see but he works long hours and shifts  

کجا   مطمئن نیستم که می‌خواهد من به شما بگویم که می‌بینی اما او ساعت‌های طولانی کار می‌کند و شیفت کاری می‌کند،

so some people do work for for very long hours  maybe you are a person who is a security guard  

بنابراین برخی از افراد ساعت‌های طولانی کار می‌کنند، شاید شما فردی هستید که نگهبانی

in a building you have to stay awake all  night i don't know how i could do that  

در یک ساختمان دارید و باید تمام شب را بیدار بمانید، نمی‌دانم چگونه می‌توانستم این کار را انجام

i couldn't you see i would fall asleep i would  be the world's worst security guard i would  

دهم   نمی‌توانستم ببینم می‌خوابم، بدترین نگهبان امنیتی جهان می‌شوم

i would wake up and everything in the building  would be gone everything i would be terrible

،   بیدار می‌شدم و همه چیز در ساختمان از بین می‌رفت همه چیز وحشتناک

hello beatrice

می‌شدم سلام بئاتریس

hello to also to shirin sharon is here  as well vlaxido is here hello vlaxido  

سلام به شیرین شارون اینجاست همچنین vlaxido اینجاست سلام vlaxido

i like your name by the way very nice hello to  claudia hello claudia have you had a busy week  

من اسم شما را خیلی دوست دارم سلام به کلودیا سلام کلودیا هفته‌ای پرمشغله را پشت سر گذاشتید

brushing and polishing and maybe pulling  

مسواک زدن و پولیش کردن و شاید

do you pull many teeth out of people's heads  these days i have a feeling that dentists don't  

کشیدن   آیا دندان‌های زیادی را از سر مردم بیرون می‌کشید  این روزها احساس می‌کنم که دندانپزشکان

want to pull your teeth out unless it's absolutely  necessary many years ago dentists would just pull  

نمی‌خواهند دندان‌های شما را بیرون بیاورند مگر اینکه سال‌ها پیش کاملاً ضروری باشد. دندانپزشکان فقط

your teeth out all the time whatever it was they  would just pull them out i remember when i was a  

دندان‌های شما را همیشه بیرون می‌کشیدند، آنها را بیرون می‌کشیدند. یادم می‌آید وقتی

child i went to the dentist and they pulled 10  teeth from my mouth 10 teeth at the same time

بچه بودم، به دندان‌پزشک رفتم و همزمان 10 دندان از دهانم

is that 10 i think it was ten  ten teeth at the same time  

کشیدند. همزمان ده ده دندان بود

but i think these days i don't think  dentists like to take a person's teeth  

اما فکر می‌کنم این روزها فکر نمی‌کنم دندانپزشکان دوست ندارند دندان‌های یک نفر را

out i don't think they like doing it anymore  hello to hell in person hello to you chien  

بیرون بیاورند   فکر نمی‌کنم دیگر دوست نداشته باشند این کار را انجام دهند سلام به جهنم شخصاً سلام به شما چین

phoenix is here hello chien chien phoenix rising  once again from the ashes to say hello nice to  

فینیکس اینجاست سلام chien chien phoenix که یک بار دیگر از خاکستر برمی خیزد برای سلام، خوشحالم که

see you all here today we are talking about  traditions so a few moments ago i mentioned  

امروز همه شما را اینجا می بینم، ما در مورد سنت ها صحبت می کنیم، بنابراین چند لحظه پیش

the tradition of having a sleep in the afternoon  there are certain countries certain cultures  

به سنت خواب بعد از ظهر اشاره کردم. کشورهای خاصی گواهی می دهند فرهنگ‌هایی

that observe that tradition quite often people  will go to bed or have a sleep in the afternoon  

که این سنت را مشاهده می‌کنند معمولاً مردم بعدازظهر به رختخواب می‌روند یا می‌خوابند

and that is what we are talking about today  one of the things we are talking about today  

و این همان چیزی است که امروز درباره آن صحبت می‌کنیم یکی از چیزهایی که امروز در مورد آن صحبت

is the subject of tradition things that  we often do things that we feel obliged  

می‌کنیم موضوع کارهای سنتی است که  اغلب کارهایی را انجام می‌دهیم که ما احساس می کنیم موظف هستیم

to do the word oblige we often use the word oblige  if you feel as if you have to do something or  

کلمه مکلف را انجام دهیم، اگر احساس می کنید باید کاری را انجام دهید یا

something you feel you must do so we think of  tradition as something that is often done or  

کاری را که احساس می کنید باید انجام دهید، اغلب از کلمه موظف استفاده می کنیم، بنابراین ما به  سنت به عنوان کاری فکر می کنیم که اغلب انجام می شود یا

observed so that's what we're talking about  today traditions there are many different  

رعایت می شود، بنابراین این چیزی است که ما داریم انجام می دهیم. در مورد سنت‌های امروزی، سنت‌های بسیار متفاوتی وجود دارد

traditions and i think it's fair to say that  from one country to another those traditions  

و من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم از کشوری به کشور دیگر، این سنت‌ها

will change so maybe in one country there is a  certain tradition that is followed or observed  

تغییر خواهند کرد، بنابراین شاید در یک کشور سنت خاصی وجود داشته باشد که پیروی یا رعایت شود

and then maybe in another place there  is a completely different tradition  

و سپس در جایی دیگر سنت کاملاً متفاوت

so today we are going to look at some traditions  with mr steve and myself and also you as well  

بنابراین امروز می‌خواهیم به برخی از سنت‌ها با آقای استیو و من و همچنین شما و

we will also be looking at your own traditions  traditions that maybe you have in your country  

همچنین شما نگاهی بیندازیم. شاید شما در کشور خود دارید

so that is something i will be asking you about  later on i hope you will join us or stay with us  

بنابراین این چیزی است که بعداً در مورد آن از شما سؤال خواهم کرد، امیدوارم به ما بپیوندید یا با ما بمانید

until then i really do also we are talking about  teams today i don't think i've ever discussed  

تا آن زمان من واقعاً دارم همچنین امروز درباره تیم‌هایی صحبت می‌کنیم که فکر نمی‌کنم تا به حال در مورد آن صحبت کرده باشم.

this topic before but i'm going to talk about  teams we often think certainly in the workplace  

این موضوع قبلاً مطرح شده است، اما من در مورد تیم‌هایی صحبت می‌کنم که اغلب فکر می‌کنیم در محل کار مطمئناً در

we talk about teams quite often in a company or  maybe in an office environment or maybe in sales  

مورد تیم‌ها صحبت می‌کنیم.

probably sales definitely i think so i'm  pretty sure in sales you often have teams  

فروش شما اغلب تیم دارید

so that's another thing we are talking about  today i hope you will stay with me oh by the way

بنابراین این موضوع دیگری است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم امیدوارم با من بمانید، به

it is now starting to look like autumn i was out  yesterday walking around and it is definitely  

هر حال الان شبیه پاییز است، من دیروز بیرون بودم  و قدم می زدم و قطعاً  دارد

starting to look like autumn has arrived  now there aren't many leaves on the ground  

به نظر می رسد که پاییز فرا رسیده است. حالا برگ های زیادی روی زمین

there are some but not many but you can see  they they have definitely started to fall  

وجود ندارد   بعضی ها هستند اما زیاد نیستند اما می توانید ببینید آنها قطعاً شروع به ریزش کرده اند

and some of the leaves on the trees  have also started to change colour  

و برخی از برگ های درختان  نیز شروع به تغییر رنگ کرده اند

but very slowly i don't know what's happened  this year it's been a very strange year  

اما خیلی آهسته نمی دانم چیست اتفاق بیفتد d امسال سال بسیار عجیبی بود

but this year we've had very mild weather  unseasonal so even today it's quite warm  

اما امسال ما هوای بسیار معتدل  غیر فصلی داشتیم، بنابراین حتی امروز هوا کاملاً گرم است

and i i couldn't resist showing you a couple of  views of the the autumn weather as autumn slowly  

و من نمی‌توانم مقاومت نکنم که چند نما از هوای پاییزی را به شما نشان دهم که پاییز کم کم

arrives isn't that lovely one of the things i love  about autumn is the sound of the leaves crunching  

می‌رسد   یکی از چیزهای دوست‌داشتنی که در پاییز دوست دارم، صدای خرچنگ برگ‌ها

under your feet i love walking through leaves  that have fallen from the trees i don't know why  

زیر پاهای توست، من عاشق راه رفتن در میان برگ‌هایی هستم که از درخت‌ها افتاده‌اند، نمی‌دانم چرا

there's something really pleasant about that sound  oh hello mr pigeon did you see the pigeon then  

چیزی واقعاً دلپذیر در آن صدا وجود دارد. اوه سلام آقای کبوتر سپس کبوتر را ببینید

so there it is the scene at the moment here  

پس این صحنه در حال حاضر اینجاست

in england and this was me yesterday having  a little walk into town with mr steve

در انگلیس و این من دیروز بودم که با آقای استیو کمی قدم زدم

and we had a nice afternoon in town yesterday  we went to our our new favourite place

و دیروز بعد از ظهر خوبی را در شهر گذراندیم به مکان مورد علاقه جدیدمان رفتیم

to have a cup of tea well in fact we had a cup  of coffee this particular cafe in much wenlock  

تا یک یک فنجان چای خوب در واقع ما یک فنجان قهوه خوردیم این کافه خاص در خیلی

does the most amazing coffee they use one of those  big machines that grinds and then makes the coffee  

سریع ترین قهوه را انجام می دهد. آنها از یکی از آن دستگاه های بزرگ استفاده می کنند که آسیاب می کنند و سپس

it presses the coffee so all of that lovely  coffee goodness comes out i believe it's called  

قهوه را درست می کنند. خیلی خوب ظاهر می شود من معتقدم که به آن می گویند

tamping is that right so when you when  you squeeze the coffee when you squeeze  

کوبیدن درست است، بنابراین وقتی شما وقتی قهوه را فشار می دهید وقتی می فشارید

all of that coffee goodness and flavour i think  it's called tamping you use pressure i think so  

تمام آن خوبی و طعم قهوه را فشار می دهید فکر می کنم اسمش کوبیدن است شما از فشار استفاده می کنید من فکر می کنم همینطور است.

but i do love the sound of of leaves as you walk  around and i also like the smell of coffee as well  

اما من عاشق صدای برگ ها هستم. همانطور که در اطراف قدم می زنید و من نیز بوی قهوه را دوست دارم

another person who loves the smell of coffee is  mr steve and he will be with us in a few moments  

یکی دیگر از افرادی که بوی قهوه را دوست دارد، آقای استیو است و او چند لحظه دیگر با ما خواهد بود

right after we have watched one  of my many lessons here on youtube  

درست پس از تماشای یکی از درس های متعدد من در اینجا در یوتیوب

one of my full english lessons we we will  sit and watch this together and then mr steve  

یکی از آنها درس‌های کامل انگلیسی من، ما می‌نشینیم و با هم این را تماشا می‌کنیم و بعد آقای استیو

will be here with us live  in the studio ah incredible

اینجا با ما خواهد بود به صورت زنده در استودیو آه باورنکردنی

oh hello there welcome to another full english  lesson with me mr duncan i hope you are feeling  

اوه سلام به یک درس کامل انگلیسی دیگر با من خوش آمدید آقای دانکن، امیدوارم امروز احساس

good today what is full english i hear you ask  full english can be about anything connected  

خوبی داشته باشید، چه چیزی پر است. انگلیسی می‌شنوم می‌پرسید انگلیسی کامل می‌تواند درباره هر چیزی مرتبط باشد

to the english language new words new  expressions new ways of using familiar words  

به زبان انگلیسی کلمات جدید جدید عبارات روش‌های جدید استفاده از کلمات آشنا

perhaps that is the reason why we are here  before i begin i have a little brain teaser  

شاید به همین دلیل است که ما اینجا هستیم قبل از شروع من کمی دارم بازی فکری

for you what common word can be used alongside  these five words down wet super place  

برای شما چه کلمه رایجی را می توان در کنار این پنج کلمه down wet super place

and stall i will give you the answer at the end  of today's episode so get your thinking caps on

و stall به کار برد، پاسخ شما را در پایان  قسمت امروز خواهم داد، بنابراین در

here's an interesting phrase have you ever  been in a situation where you've reached  

اینجا یک عبارت جالب وجود دارد که آیا تا به حال در موقعیتی بوده اید شما به

the point of no return to be in a position  where you find yourself unable to go back on  

نقطه بی بازگشتی رسیده اید که در موقعیتی قرار بگیرید که نمی توانید به

something you have said or done is to be at  the point of no return a moment of anger or  

چیزی که گفته اید یا انجام داده اید به عقب برگردید، این است که در نقطه بی بازگشت باشید، یک لحظه عصبانیت یا

frustration might cause you to say or do something  which you cannot go back on it cannot be undone  

ناامیدی ممکن است باعث شود شما بگویید یا کاری را انجام بده که نمی توانی به آن برگردی، آن را نمی توان

there is no way back i told my boss he can  stick his job where the sun doesn't shine  

بازگرداند   راه برگشتی وجود ندارد، به رئیسم گفتم او می تواند کارش را در جایی که خورشید

i got so angry at my neighbour and  said some very hurtful things to her  

نمی تابد، نگه دارد.

we can also say that you have burned your bridges  an action that causes irreversible consequences  

همچنین بگویید که پل های خود را سوزانده اید عملی که باعث عواقب غیرقابل برگشت

might be described as burning your bridges  those actions are irrevocable irreversible  

می شود   ممکن است به عنوان سوزاندن پل های شما توصیف شود این اقدامات غیر قابل برگشت هستند برگشت ناپذیر   نهایی غیر قابل برگشت

final irretrievable and permanent they can't  be undone sometimes it is best to choose your  

و دائمی نیستند  گاهی اوقات بهترین کار است برای انتخاب

words and actions carefully or else you might  find yourself stuck with the consequences of  

دقیق کلمات و اعمال خود در غیر این صورت ممکن است خود را در عواقب وضعیتی گیر بیاورید که در آن

a situation where there is no going back  you have reached the point of no return

بازگشتی وجود ندارد، به نقطه بی بازگشتی رسیده

it's time to take a look at another biz word a  buzz word is a word or phrase that is popular  

اید، وقت آن رسیده است که نگاهی به کلمه بیز دیگری بیندازید. یا عبارتی که

during a certain period or is often used today's  buzz word is litigate the word litigate is a verb  

در یک دوره معین رایج است یا اغلب استفاده می شود. کلمه buzz امروزی دعوا است.

that means to go ahead or proceed with legal  action against someone the action of litigation  

is the process of taking a person to court due to  a perceived wrongdoing or in an attempt to receive  

به یک تخلف محرز یا در تلاش برای دریافت

payment for damages or some other form of  recompense the word lawsuit is often used  

پرداخت برای خسارت یا هر شکل دیگری از غرامت، کلمه شکایت اغلب استفاده می‌شود

when naming this action you issue a lawsuit  and you begin the process of litigation  

هنگام نامگذاری این اقدام، شما یک دادخواست صادر می‌کنید  و فرآیند دعوا را شروع می‌کنید

we might also use the word sue when legal action  is carried out against someone normally this  

همچنین ممکن است در هنگام اقدام قانونی از کلمه sue استفاده کنیم. معمولاً علیه شخصی انجام می‌شود این

involves the claiming of money for damages  caused to a person's reputation or good name

شامل مطالبه وجه برای خسارات وارده به شهرت یا نام نیک یک شخص است

here are two words that begin with the same  letter but have very different meanings  

در اینجا دو کلمه وجود دارد که با یک شروع می‌شوند اجازه دهید ter اما معانی بسیار متفاوتی دارند

the words are help and hinder to help or  offer help is to give assistance or offer aid  

کلمات کمک و مانع برای کمک کردن هستند یا پیشنهاد کمک عبارت است از کمک کردن یا ارائه کمک

to someone with a task of some sort an action  that is useful to someone can be described as  

به فردی با نوعی کار که برای کسی مفید است  را می توان به عنوان

help you give help you offer help you are helping  someone then there is the word hinder which means  

کمک به شما در ارائه کمک به ارائه کمک توصیف کرد. شما دارید به کسی کمک می‌کنید پس کلمه hinder وجود دارد که به معنای

to prevent or obstruct someone to distract or  interfere with the smooth flow of something is  

جلوگیری یا ممانعت از کسی برای منحرف کردن یا دخالت در جریان روان چیزی است.

hinder you hold something back by getting in the  way a hindrance might occur when two actions clash  

two different languages being used at  the same time might hinder a conversation  

استفاده همزمان ممکن است مانع مکالمه شود

so help and hinder can be used as opposites  one is useful whilst the other is not

بنابراین کمک و مانع می توانند به عنوان متضاد مورد استفاده قرار گیرند یکی مفید است در حالی که دیگری نیست

can you see where i'm standing i am  behind bars the bars on these railings  

آیا می توانید ببینید کجا ایستاده ام من پشت میله ها هستم میله های این نرده

are in the way they are partially blocking my  view and are preventing me from moving forward  

ها   به شکلی هستند که تا حدی هستند دید من را مسدود می‌کند و مانع حرکت من می‌شود

bars are often used as a safety measure  gates and fences might have bars on them  

میله‌ها اغلب به عنوان یک اقدام ایمنی استفاده می‌شوند دروازه‌ها و نرده‌ها ممکن است میله‌هایی روی آن‌ها داشته باشند

windows sometimes have bars so as to  prevent break-ins or in the case of prisons  

پنجره‌ها گاهی اوقات میله‌هایی دارند تا از دمیدن جلوگیری کنند. k-ins یا در مورد

breakouts you can bar someone as an action to ban  or list someone as not welcome can be described as  

فرار از زندان   می‌توانید کسی را ممنوع کنید به عنوان اقدامی برای ممنوع کردن یا لیست کردن کسی که مورد استقبال قرار نمی‌گیرد، می‌تواند به‌عنوان

barring you might be barred from your local  pub for bad behaviour to be added to a list  

منع شما از میخانه محلی خود به دلیل رفتار بد برای اضافه شدن به

of people who are not allowed to enter a  place or join a group is described as being  

لیست   افرادی که اجازه ورود به یک مکان یا پیوستن به یک گروه را ندارند، به‌عنوان منع شده توصیف می‌شود.

barred i have been barred from the local pub  for fighting with the manager then there is  

من از میخانه محلی به دلیل درگیری با مدیر محروم شده‌ام،

the expression raise the bar which refers to the  standard or level of something being increased  

سپس عبارت raise the bar وجود دارد که به استاندارد یا سطح چیزی در حال

the bar is used figuratively to show  the expected standard of something  

افزایش نوار اشاره دارد. به صورت مجازی برای نشان دادن استاندارد مورد انتظار از چیزی استفاده می‌شود،

so by raising the bar you are increasing the  standard or difficulty of something of course  

بنابراین با بالا بردن میله، استاندارد یا سختی چیزی را افزایش می‌دهید،

the opposite can also be true it is possible to  lower the bar when standards are being lowered the  

البته برعکس نیز می‌تواند درست باشد، زمانی که استانداردها پایین می‌آیند، می‌توانید نوار را پایین

quality of something is not as high as it used to  be the bar has been lowered the phrase behind bars  

بیاورید، کیفیت آن چیزی نیست. همان‌قدر که قبلاً میله‌ها پایین آمده است، عبارت پشت

is often used to describe a person who is serving  a prison sentence they are literally behind bars

میله‌ها اغلب برای توصیف فردی که در حال گذراندن یک حکم زندان است استفاده می‌شود.

well sadly we have come to the end of another  full english lesson at the start of this video  

در ابتدای این ویدیو به پایان یک درس انگلیسی کامل بیایید

i asked you to work out what common words can  be used with each of the following words down  

از شما خواستم بفهمید چه کلمات رایجی را می‌توان با هر یک از کلمات زیر استفاده کرد down

wet super place and stall the answer is  

wet super place and stall پاسخ این است

market you can have down market which  means cheap with no frills you can have  

market you can have down market که یعنی ارزان و بدون زواید شما می توانید

wet market which is a place where fish is sold  you can have supermarket which is a large food  

بازار مرطوب داشته باشید که مکانی است که در آن ماهی فروخته می شود  شما می توانید سوپرمارکتی داشته باشید که یک فروشگاه بزرگ مواد غذایی است

retail store you can have marketplace which is  an area where traders gather to sell their goods  

خرده فروشی شما می توانید بازاری داشته باشید که منطقه ای است که تاجران برای فروش کالاهای خود جمع می شوند

and you can have market stall which is a position  where a trader will sell their goods from  

و می توانید غرفه بازار داشته باشید. این موقعیتی است که در آن یک تاجر کالاهای خود را از   می‌فروشد

i hope you have enjoyed today's full english  lesson and i hope also that you will join  

، امیدوارم از درس کامل امروز انگلیسی  لذت برده باشید و همچنین امیدوارم که

me very soon for another one this is mr duncan  in the birthplace of english that is of course  

خیلی زود به من بپیوندید و یکی دیگر از آنها آقای دانکن است در زادگاه انگلیسی که البته

england saying thanks for watching  see you again soon and of course

انگلیسی می‌گوید. از تماشای شما متشکرم به زودی دوباره شما را می‌بینم و البته

ta ta for now

در حال

there it was one of my later much  more recent full english lessons  

حاضر این یکی از درس‌های انگلیسی کامل اخیر من بود

and they are all available on my youtube  channel to watch as many times as you want

و همه آن‌ها در کانال یوتیوب من برای تماشای چند بار در دسترس هستند همانطور که شما می خواهید

he's here

او اینجاست

hello hello mr duncan hello lovely viewers  watching from all across the planet  

سلام سلام آقای دانکن سلام بینندگان دوست داشتنی  که از سرتاسر سیاره تماشا می کنند

it's mr steve i wondered what who you meant then  he's here i thought who i've got a special guest  

این آقای استیو است، تعجب کردم که منظور شما چه کسی است، پس او اینجاست، فکر کردم چه کسی یک مهمان ویژه دارم

well of course it's you i know but you know you  are always a special guest i'm so modest i like to  

البته این شما هستید که می شناسم اما شما می دانید شما همیشه یک مهمان ویژه هستید، من خیلی متواضع هستم، دوست دارم

think it's somebody else somebody famous from the  local area but of course you're the most famous  

فکر کنم این شخص دیگری است که از منطقه محلی مشهور است، اما البته شما مشهورترین

person in much when not mr duncan yes i would  wager even though i'm not i'm not on the wikipedia  

فرد هستید در حالی که آقای دانکن نیست، بله، من شرط می‌بندم حتی اگر اینطور نباشم. من مدت زیادی در سایت ویکی‌پدیا   نیستم، در حالی

site for much when even though i keep putting  myself on there it's great i put myself on there  

که با وجود اینکه مدام خودم را در آنجا می‌گذارم، خیلی خوب است، خودم را به

as a famous local person and then someone comes  and they take me off again so this has been a  

عنوان یک فرد مشهور محلی در آنجا قرار می‌دهم و بعد یکی می‌آید و دوباره مرا از آنجا خارج می‌کند، بنابراین این یک

long-running battle for about the last four  years so i i will go and put myself on there  

نبرد طولانی مدت بوده است. برای تقریباً چهار سال گذشته، بنابراین من می روم و خودم را آنجا

because i think i am a well-known person here in  much wenlock i think i deserve to be on that list  

می گذارم   زیرا فکر می کنم در اینجا شخص شناخته شده ای هستم، فکر می کنم لیاقت این را دارم که در آن لیست

of dignitaries famous people and every time i do  it someone else goes and they take me off again  

افراد سرشناس قرار بگیرم و هر بار که این کار را شخص دیگری انجام می دهم. می رود و دوباره مرا پیاده می کنند

what we need is for somebody somebody maybe out  there to put mr duncan on wikipedia for much  

wh در ما نیاز داریم این است که کسی در آنجا باشد تا آقای دانکن را برای مدت زیادی در ویکی‌پدیا قرار

wenlock and then it can't be taken down is that  correct anyone can take it down oh i see yeah  

دهد و بعد نتوان آن را حذف کرد.

what mean spirited people mind you we have got a  famous television star living in much wenlock yes  

ستاره مشهور تلویزیونی که در قفل اجتماعی زندگی می‌کند بله،

quite a few well mary beard as well she's famous  she's still alive and incredibly famous and she is  

ریش‌های زیادی دارد و همچنین او مشهور است، او هنوز زنده است و به‌طور باورنکردنی مشهور است و او

from much wenlock and and she often appears on  television talking about literature and poetry  

از دوران زندگی اجتماعی است و اغلب در تلویزیون ظاهر می‌شود و درباره ادبیات و شعر صحبت می‌کند.

so yeah she's very famous so quite a few famous  people have come from here much wenlock and you  

بنابراین بله، او بسیار مشهور است. تعداد کمی از افراد مشهور از اینجا آمده‌اند و

are let's say you're the third most famous person  yes let's say the third i want i want to say first  

شما   فرض کنید سومین فرد مشهور هستید بله، سومین نفری را که می‌خواهم بگویم می‌خواهم اول

would i be the fourth probably not no i don't  i'm not sure what you're famous for maybe you  

بگویم   آیا چهارمین نفر باشم احتمالاً نه نه من نیستم مطمئن باشید که به خاطر چه چیزی معروف هستید شاید شما

are infamous maybe you're famous in your company  i'm infamous by the way we're talking about teams  

بدنام هستید شاید شما در شرکت خود مشهور هستید . من از این جهت که امروز در مورد تیم ها صحبت می کنیم بدنام هستم

today and this is something that steve knows a lot  about talking about teamwork being in a team some  

و این چیزی است که استیو چیزهای زیادی درباره صحبت کردن درباره کار گروهی در یک تیم می داند. برخی از

people are very good at working together whilst  others are not i would say that i'm one of those  

افراد مردم در کار کردن با هم خیلی خوب هستند در حالی که دیگران اینطور نیستند، من می‌گویم که من یکی از آن‌ها هستم،

well i don't think we work very well together  as a team no anyway we're not talking about the  

خوب، فکر نمی‌کنم ما به‌عنوان یک تیم خیلی خوب با هم کار کنیم.

subject yet oh okay before you launch i'm going to  say can i explain the word infamous first oh okay  

راه‌اندازی می‌خواهم بگویم آیا می‌توانم ابتدا کلمه بدنام را توضیح دهم، اوه خوب

because i think i mentioned that word  somebody might want to know what it means  

چون فکر می‌کنم این کلمه را ذکر کردم  ممکن است کسی بخواهد معنی آن را بداند

if you're famous it means that  everybody knows you if you're infamous  

اگر معروف هستید به این معنی است که همه شما را می‌شناسند اگر بدنام هستید

it means you're known for something bad you're  known for something bad something you've done  

یعنی شما "به خاطر چیز بدی شناخته می شوی، تو به خاطر کار بدی که مرتکب

wrong and there are many infamous people  i can i can think of three infamous people  

اشتباه شده ای شناخته می شوی" و افراد بدنام زیادی وجود دارند . من می توانم به سه نفر

hitler is that a good one yes hitler yeah i  think he's infamous i think a lot of people know  

بدنام فکر کنم. بسیاری از مردم می دانند

that he did bad things uh another one attila  the hun attila the hun he was a really angry guy  

که او کارهای بدی انجام داده است، یکی دیگر آتیلا  هان آتیلا، هان، او یک مرد واقعاً عصبانی بود

so anybody that lots of people know about  but it's because they've done a bad thing  

بنابراین هر کسی که بسیاری از مردم در مورد او می‌دانند اما به این دلیل است که آنها کار بدی انجام

we say they're infamous uh or you know infamous  infamous yes that's it right so that's that one  

داده‌اند   ما می‌گوییم بدنام هستند اوه یا شما می دانید بدنام بدنام بله درست است این یکی است

and uh luckily with stalin says tomek yes yes  exactly yes there's lots of infamous people  

و خوشبختانه با استالین می‌گوید تومک بله بله دقیقاً بله افراد بدنام زیادی وجود دارند

but you tend to use it as a joke when you say to  people if somebody says that somebody's talking  

اما شما تمایل دارید از آن به عنوان شوخی استفاده کنید وقتی به مردم می‌گویید اگر کسی می‌گوید که کسی در

about themselves you tend to use it as a joke with  people or you're infamous you are you might have  

مورد خودش صحبت می‌کند، تمایل دارید از آن به عنوان شوخی استفاده کنید. مردم یا بدنام هستید، ممکن است

done something bad at work it doesn't have to be  somebody who's done something really very bad no  

کار بدی در محل کار انجام داده باشید، لازم نیست کسی باشد که کار بسیار بدی

you could have done something bad at work you know  you might be known for always having accidents or  

انجام داده باشد، نه   می‌توانید کار بدی در محل کار انجام داده باشید، می‌دانید  ممکن است به خاطر همیشه تصادف یا تصادف معروف باشید.

it doesn't have to be genocide no it doesn't have  to be genocide it can be something that it's a bit  

لازم نیست نسل‌کشی باشد نه لازم نیست نسل‌کشی باشد، می‌تواند چیزی باشد که در محل

of a joke at work say you you're always tripping  up and falling over or you're always you're always  

کار کمی شوخی است، می‌گویند شما همیشه در حال زمین خوردن و افتادن هستید یا همیشه هستید و همیشه هستید.

breaking the i.t systems or something oh you're  infamous you are you're always breaking the  

شکستن سیستم‌های i.t یا چیزی که شما بدنام هستید، همیشه در حال شکستن

computer systems everybody knows about you and  in all the different offices maybe they're just  

سیستم‌های رایانه‌ای هستید که همه درباره شما می‌دانند و در تمام دفاتر مختلف، شاید فقط

always late you can be infamous for a certain  for a certain thing and maybe you didn't know  

همیشه دیر می‌آیند، شما می‌توانید برای یک مورد خاص برای یک چیز خاص بدنام شوید. شاید تو نمی دانم

that people were sort of talking about you uh in  the background um and then somebody says oh you're  

که مردم به نوعی در پس زمینه در مورد شما صحبت می کردند و سپس یکی می گوید اوه

infamous you are because you're known for  something that's probably not that good  

شما بدنامی هستید، زیرا شما به دلیل چیزی که احتمالاً آنقدرها هم خوب نیست شناخته شده اید

and we didn't we did name some earlier we did  name some of those people yes so it's normally  

و ما قبلاً نام بعضی از آنها را ذکر نکردیم. ما نام برخی از آن افراد را دادیم بله، بنابراین معمولاً

pretty pretty horrible people they usually say  it's usually said in a bit of a jokey way yes  

افراد بسیار وحشتناکی هستند که معمولاً

okay anyway we're talking about traditions as  well and there are many traditions by the way can  

i say happy mother's day to argentina because in  argentina today it is mother's day right because  

می گویند. روز مادر را به آرژانتین تبریک می گویم زیرا در آرژانتین امروز روز مادر است،

it's often celebrated at different times of the  year so we celebrate our mother's day earlier  

زیرا اغلب در زمان های مختلف سال جشن گرفته می شود، بنابراین ما روز مادرمان را زودتر جشن می گیریم

in the year don't we i think it's around april  yes and then in some countries it's much later  

در سال، فکر نمی کنم حدود آوریل است، بله و سپس در برخی کشورها این روز است. خیلی دیرتر

for example october in argentina yes so hello to  all the mothers watching in argentina today and  

مثلاً اکتبر در آرژانتین بله پس سلام به همه مادرانی که امروز در آرژانتین تماشا می‌کنند و

they're well i i've got a tradition mr uh duncan  mr duncan yes mr duncan that's no name that's me  

آنها خوب هستند.

a tradition now is you doing a live stream on  a sunday yes i suppose so your tradition yeah  

اوه آیا شما یک روز یکشنبه پخش زنده انجام می دهید بله فکر می کنم پس سنت شما بله

this is this is a sort of this is a sort of  tradition i suppose and we're going to look  

این یک نوع سنت است فکر می کنم و ما به

at many words there are many words that you  can use many words and many ways of expressing  

بسیاری از کلمات نگاه می کنیم که کلمات زیادی وجود دارد که می توانید استفاده کنید بسیاری از کلمات و روش‌های زیادی برای بیان

things that are seen as traditions i feel you  want to say something did you say we're talking  

چیزهایی که به‌عنوان سنت دیده می‌شوند، احساس می‌کنم می‌خواهید چیزی بگویید آیا شما گفتید ما در

about teams as well we are talking about teams  well you see there we go that tomek's revealing  

مورد تیم‌ها صحبت می‌کنیم خوب می‌بینید که ما به آنجا می‌رویم که تومک افشاگری

his i think what he does for a living because  uh nobody would use the phrase there is no i  

می‌کند   فکر می‌کنم او چیست این کار را برای امرار معاش انجام می‌دهد، زیرا هیچ‌کس از عبارت «من در تیم وجود ندارد» استفاده

in team i don't think unless they were involved in  sort of sales or something to do with that because  

نمی‌کند، فکر نمی‌کنم، مگر اینکه درگیر فروش یا چیزی مرتبط با آن باشند، زیرا

it sort of drummed into i think we do know what  atomic does there isn't revealed to us before  

به نوعی درگیر این موضوع شده است، فکر می‌کنم ما می‌دانیم که اتمی چه می‌کند. قبلاً به ما فاش

there is no eye in team but there is me yes no one  ever notices that yes they always say there's no i  

نشده است   هیچ چشمی در تیم نیست اما من هستم بله هیچ کس هرگز متوجه نشده است که بله همیشه می‌گویند من

in team but there is me in team yes m-e it's  in there check it have a look now me is in team

در تیم نیستم اما من در تیم هستم بله من در تیم هستم بررسی کنید اکنون نگاه کنید من در

you can blow that one straight out of the water so  what are we talking about first teams or um what  

تیم هستم بعد از آن، درباره چه تیم‌های اول صحبت می‌کنیم یا

was the other subject i've forgotten already  traditions traditions well look at the screen  

موضوع دیگر چه بود، من قبلاً سنت‌ها را فراموش کرده‌ام، سنت‌ها را خوب به صفحه نگاه کنید

which one there's so many i don't know which  one to look at it's just a wall of screens in  

کدام یک خیلی زیاد است، من نمی‌دانم کدام یک را باید نگاه کنم، فقط یک دیوار از صفحه نمایش است

front of us steve gets very easily confused and  distracted traditions we are looking at traditions  

استیو خیلی راحت گیج می‌شود و حواس‌مان پرت می‌شود. ما به سنت‌ها نگاه می‌کنیم

first of all words phrases ways of describing  or expressing traditions traditions are things  

اول از همه عبارات کلمات روش‌های توصیف یا بیان سنت‌ها، سنت‌ها چیزهایی

that are done at certain times or for certain  reasons i would say that that was a fair enough  

هستند   که در زمان‌های خاص یا به دلایل  معینی انجام می‌شوند، می‌توانم بگویم که این توضیح به اندازه کافی منصفانه بود.

explanation of what traditions are a  certain custom or event with significance  

اینکه سنت‌ها چه سنت‌هایی هستند، یک رسم یا رویداد

is a tradition so it can be something that  a lot of people observe at a certain time of  

مهم، یک سنت است، بنابراین می‌تواند چیزی باشد که بسیاری از مردم در زمان خاصی از سال یا در یک دوره زمانی خاص آن را رعایت می‌کنند،

year or during a certain period of time  these traditions can be small or large  

این سنت‌ها می‌توانند کوچک

casual or grandiose oh i like that word something  grandiose is something extravagant opulent  

یا بزرگ باشند. مانند آن کلمه، چیزی بزرگ، چیزی مجلل فوق‌العاده است

so maybe there is a big festival where lots of  people do things maybe they have big meals and  

بنابراین شاید جشنواره بزرگی وجود داشته باشد که در آن افراد زیادی کارهایی انجام می‌دهند، شاید وعده‌های غذایی بزرگ می‌خورند و

celebrations in the street and lots and lots of  things happen maybe there is a carnival that takes  

جشن می‌گیرند. در خیابان و خیلی چیزها اتفاق می‌افتد، شاید کارناوالی

place during that tradition so these traditions  can be small or large casual or grandiose  

در طول آن سنت برگزار می‌شود، بنابراین این سنت‌ها می‌توانند کوچک یا بزرگ معمولی یا

yes grandiose grand so lots of people are dressing  up in maybe uniforms and their finest clothes  

باشکوه باشند.

maybe like going to ascot it's quite  a horse famous horse racing event uh  

شاید مثل رفتن به آسکوت یک رویداد اسب دوانی اسب دوانی بسیار باشکوه

it would be grandiose because everybody would  dress up if you went to the queen's garden party  

باشد زیرا اگر شما به مهمانی باغ ملکه بروید، همه لباس می پوشند.

which we're you know expecting an invite one  day for our services to english uh then we  

might get invited to the queen's garden party  and that would be grandiose because we would  

ممکن است به مهمانی باغ ملکه دعوت شوم و این بسیار باشکوه خواهد بود، زیرا ما با

dress up uh in our finest clothes i've been to  quite a few queens god and parties really that  

بهترین لباس‌هایمان

doesn't surprise me mr duncan that's another story  an act that is customary is a type of tradition  

لباس می‌پوشیم. مرسوم بودن نوعی سنت است

so something that you often do in a certain  period of time or maybe on a certain day of  

بنابراین کاری که شما اغلب در یک بازه زمانی خاص یا شاید در روز خاصی

the week which we will be looking at a little bit  later on so there are traditions that we might do  

از هفته انجام می دهید که کمی بعداً آن را بررسی خواهیم کرد. در اینجا سنت هایی وجود دارد که ممکن است

at a certain time maybe on a certain day or  during a certain month for example this month  

در یک زمان خاص انجام دهیم، شاید در یک روز خاص یا در یک ماه خاص، به عنوان مثال در این

a lot of people are talking about and  celebrating and observing black history month  

ماه، افراد زیادی در مورد آن صحبت می کنند و جشن می گیرند و ماه تاریخ سیاه را جشن می گیرند

so there is a tradition that has come to light  and come to mind the minds of many people over the  

بنابراین سنتی وجود دارد که آشکار شده است. در طی 10 یا 15 سال گذشته به ذهن بسیاری از مردم بیفتد،

past 10 or 15 years so it's become more and more  popular even though in the united states black  

بنابراین روز به روز محبوب تر شده است، حتی اگر در ایالات متحده،

history month has been around for a very long  time but now it is being observed in other parts  

ماه تاریخ سیاه برای مدت بسیار طولانی وجود داشته باشد، اما اکنون در بخش های دیگر مشاهده می شود.

of the world as well have we mentioned mother's  day being a tradition have we mentioned that yes  

در دنیا هم گفته‌ایم که روز مادر یک سنت است، آیا ذکر کرده‌ایم که بله،

that is a tradition it is yes well in argentina  as i said it is a tradition so it is a moment  

این یک سنت است، بله، در آرژانتین خوب است، همانطور که گفتم این یک سنت است، بنابراین لحظه‌ای است که

for people to say thank you mommy for giving  me a helping hand or a helping start in life  

مردم بگویند از شما تشکر می‌کنم که به من کمک کردید.

people can say in their own families it doesn't  have to be something that everybody does in a  

افراد می توانند در خانواده خود بگویند این کاری نیست که همه در یک

particular country it can be you might do  something in your family yes every month  

کشور خاص انجام می دهند، ممکن است شما هر ماه یا هر سال کاری را در خانواده خود انجام دهید.

or every year that's it you might have something  that your family will do together and you call  

ممکن است کاری داشته باشید که خانواده‌تان با هم انجام دهند و به این می‌گویید

that a tradition that's it it might be a big  family get together we are going to be covering  

که یک سنت است که ممکن است یک خانواده بزرگ دور هم جمع شوند، ما قرار است

all of these things steve so we're just looking  at the meanings first so you can have cultural  

همه این چیزها را پوشش دهیم استیو، بنابراین ابتدا به معانی آن نگاه می‌کنیم. بنابراین می‌توانید سنت‌های فرهنگی داشته باشید،

traditions i like the way when i like the way  that steve sometimes does the rest of the lesson  

من وقتی دوست دارم روشی را دوست دارم که استیو گاهی اوقات بقیه درس را

well because i don't know what you're  doing i just come on i've been busy  

خوب انجام می‌دهد، زیرا من نمی‌دانم شما چه کار می‌کنید، فقط بیا من مشغول

doing other things and i just come on don't i you  can have cultural traditions or social traditions  

انجام کارهای دیگر بودم و من فقط بیایید، نمی‌توانید سنت‌های فرهنگی یا سنت‌های اجتماعی داشته باشید،

so cultural traditions are the ones that are  deeply embedded in cultures as it suggests  

بنابراین سنت‌های فرهنگی آن‌هایی هستند که عمیقاً در فرهنگ‌ها جای گرفته‌اند، همانطور که نشان می‌دهد

social traditions might just be things  we do in certain areas at certain times  

سنت‌های اجتماعی ممکن است کارهایی باشند  که ما در مناطق خاصی در زمان‌های خاص انجام

maybe you have a social tradition in your  family or a social tradition with your friends  

می‌دهیم   شاید شما یک سنت اجتماعی دارید. در خانواده یا یک سنت اجتماعی با دوستانتان

hey we've got one from willian said in brazil in  february and february and march there's a carnival  

هی ما یکی از ویلیان داریم که در برزیل در فوریه و فوریه و مارس یک کارناوال برگزار می‌شود

a big party with samba and costumes it's a  brazilian tradition although willian says  

یک مهمانی بزرگ با سامبا و لباس‌ها این یک سنت برزیلی است. ویلیان می‌گوید

he's not a fan but it does have well i'd like to  see it you know a lot of these things can be very  

او طرفدار نیست، اما خیلی خوب است، می‌خواهم آن را ببینم، می‌دانی که بسیاری از این چیزها می‌تواند بسیار

noisy not everyone likes noise so if you have  banging drums and street festivals and people  

پر سر و صدا باشد، نه همه سروصدا را دوست دارند، بنابراین اگر شما به طبل کوبیدن و جشنواره‌های خیابانی و مردمی دارید که

blowing whistles and making lots of noise not  everyone likes that you see but it is a bit of fun  

سوت می‌زنند و چیزهای زیادی درست می‌کنند. سر و صدا نیست همه چیزهایی را که می‌بینید دوست ندارند، اما کمی سرگرم‌کننده است

i suppose once you've been to one  of them and it's not every day  

فکر می‌کنم وقتی به یکی از آنها رفته‌اید و هر روز

no exactly imagine every day imagine if you did  that every day just every day you had to run  

نیست   دقیقاً تصور نکنید هر روز تصور کنید اگر این کار را هر روز انجام می‌دادید، فقط هر روز باید بدوید

around the streets blowing whistles and making  lots of noise that would be a lot of headaches  

در اطراف خیابان ها سوت زدن و سر و صدای زیاد ایجاد می شود که باعث سردردهای زیادی می شود.

here's another way of looking at traditions  well traditions as you mentioned earlier steve  

در اینجا روش دیگری برای نگاه کردن به سنت ها است. همانطور که قبلاً اشاره کردید استیو

can be related to family time family time and  i think this is a tradition well i certainly  

می تواند مربوط به زمان خانواده در خانواده باشد و فکر می کنم این یک سنت است که مطمئناً

remember it and i'm sure you do as well steve  traditions involving the family and there will  

به یاد دارم. آن را و من مطمئن هستم که شما نیز سنت‌های مربوط به خانواده را انجام می‌دهید و

be lots of lovely family traditions that people  would observe individually or as a small group  

سنت‌های خانوادگی دوست‌داشتنی زیادی وجود خواهد داشت که مردم به صورت جداگانه یا به‌عنوان یک گروه کوچک رعایت می‌کنند.

maybe people would get together at certain  times of the year maybe you would have just an  

شاید افراد در برخی موارد دور هم جمع شوند. در مواقعی از سال شاید فقط یک

occasional get-together i like that word if you  have a get-together it means you meet together  

گاه به گاه دور هم جمع شوید، من این کلمه را دوست دارم اگر دور هم جمع شوید، به این معنی است که با هم

as a group you come together and you have a social  event and particularly for example if families are  

به عنوان یک گروه گرد هم می آیید و یک رویداد  اجتماعی دارید و به خصوص اگر خانواده ها

spread around in different parts of the country  which is very common these days in the uk that  

پراکنده هستند  در نقاط مختلف کشور که این روزها در بریتانیا بسیار رایج است که

people don't aren't born in one town and stay  there all their lives with all their families  

مردم در یک شهر به دنیا نمی آیند و تمام زندگی خود را با

around their aunts their uncles mother father  brothers and sisters quite often people move  

خانواده در آنجا می مانند. مردم

away they might go to university they might get a  job somewhere else and the families are split up  

دور می‌شوند، ممکن است به دانشگاه بروند، ممکن است در جای دیگری شغل پیدا کنند و خانواده‌ها در

all over the place we won't go into the into  the pros and cons of that but then once a year  

همه جا از هم جدا

they might all meet in the same place  everybody comes together so that the family  

شوند. در همان مکان همه دور هم جمع می‌شوند تا خانواده

all meet once a year maybe they go out  for a meal something like that well  

همه سالی یک بار دور هم جمع شوند، شاید برای صرف یک وعده غذایی بیرون بروند، چیزی شبیه به آن چاه

you often find in countries that have well large  populations or are large i suppose a good example  

که اغلب در کشورهایی می‌بینید که جمعیت بسیار زیادی دارند یا پرجمعیت هستند، فکر می‌کنم مثال خوبی است.

is india a lot of people live far away from their  families so family reunions are a very big event  

هند است بسیاری از مردم دور از خانواده‌های خود زندگی می‌کنند، بنابراین گردهمایی‌های خانوادگی یک رویداد بسیار بزرگ است.

they are important events especially if you live  hundreds of miles away from your family because  

آنها رویدادهای مهمی هستند، مخصوصاً اگر صدها مایل دورتر از خانواده خود زندگی کنید، زیرا

you are living in a big country india china is  another one one of the largest movements of people  

شما در کشور بزرگی زندگی می‌کنید، هند چین یکی دیگر از این موارد است. بزرگترین جابجایی افراد

in the world happens during the chinese new year  in china nowhere else on the planet do so many  

در جهان در طول سال جدید چینی  در چین اتفاق می‌افتد، در هیچ کجای این سیاره، بسیاری از

people move all at the same time from place to  place millions and millions and millions of people  

افراد به طور همزمان از مکانی به مکان دیگر نقل مکان می‌کنند، میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیون‌ها نفر

move and they go to visit their family they go  to stay with their family for the spring festival  

حرکت می‌کنند و به دیدار خانواده خود می‌روند. آنها می‌روند برای جشنواره بهار با خانواده‌شان بمانند

because china is so large and people live hundreds  sometimes maybe a thousand miles away from their  

زیرا چین بسیار بزرگ است و مردم صدها گاهی شاید هزاران مایل دورتر از

family and they have to spend three or four days  going back home can you imagine spending three or  

خانواده شان زندگی می‌کنند و باید سه یا چهار روز را برای بازگشت به خانه سپری کنند.

four days traveling back home maybe on a train or  in a car oh my goodness i couldn't do that i could  

به خانه برگردم، شاید در قطار یا در ماشین، خدای من، نمی‌توانستم این کار را انجام دهم،

not do that but yes family time and i suppose  the simplest form steve would be just sitting  

نمی‌توانستم این کار را انجام دهم، اما بله وقت خانواده است و فکر می‌کنم ساده‌ترین شکل استیو همین باشد.

with your family on on any normal day sunday  lunch yes we're talking about that in a moment  

با خانواده‌تان در هر روز معمولی یکشنبه ناهار می‌روید، بله، ما در مورد آن صحبت می‌کنیم

there's a there's a song if  anybody has ever seen the show  

اگر کسی تا به حال نمایش

fiddler on the roof which is a well-known  musical there is a song in that called tradition  

کمانچه‌زن روی پشت بام را دیده باشد که یک موزیکال معروف است، آهنگی در آن وجود دارد، وجود دارد. به نام سنت

and that's uh because i don't think there's  many songs about traditions but that's one  

و این به این دلیل است که فکر نمی‌کنم آهنگ‌های زیادی درباره سنت‌ها وجود داشته باشد، اما این یکی است

and it's quite a well-known song and  it's talking about different traditions  

و یک آهنگ کاملاً شناخته شده است و  در مورد سنت‌های مختلف صحبت می‌کند

um i think within the jewish community in this  particular uh context in that show uh but yes  

اوم فکر می‌کنم در جامعه یهودی در این زمینه خاص در آن نمایش، اوه، اما بله

worth listening to that if you like show songs  which of course i do having appeared in so many  

ارزش شنیدن آن را دارد اگر آهنگ های نمایشی را دوست دارید که البته من در بسیاری از آهنگ ها ظاهر

not that one though i was going to appear in  fiddler on the roof uh but then the the show  

شدم   نه آن یکی اگرچه قرار بود در کمانچه نواز روی پشت بام ظاهر شوم، اما بعداً نمایش

was cancelled uh it was a big disappointment  to me because i've always wanted to do that  

لغو شد، برای من ناامید کننده بزرگی بود. چون همیشه می‌خواستم این کار را انجام

much to the relief of many people never mind oh  i'm right okay so family time can can be just  

دهم تا خیال خیلی‌ها راحت شود، اوه، من درست می‌گویم، بنابراین وقت خانواده می‌تواند فقط

sitting down with your family and i think this is  one tradition that doesn't really happen anymore  

با خانواده‌تان بنشینید و فکر می‌کنم این یک سنت است که واقعاً اتفاق نمی‌افتد. بیشتر

look beatrice says here pizza on saturday night  with family or friends is one of the traditions  

نگاه کنید بئاتریس می‌گوید اینجا پیتزا در شنبه شب با خانواده یا دوستان یکی از سنت‌هایی است

that uh beatrice does uh there we go um so  that's good yes please tell us if you've got  

که اوه بئاتریس انجام می‌دهد اوه ما می‌رویم، بنابراین خوب است، بله، لطفاً به ما بگویید   اگر

sort of family traditions things that you do  on a regular basis could be every week once a  

نوعی سنت خانوادگی دارید که به طور منظم انجام می‌دهید. اساساً می تواند هر هفته یک بار در

month once a year you know just let us know  we'd like to know but i remember as a child  

ماه یک بار در سال باشد شما می دانید فقط به ما اطلاع دهید دوست داریم بدانیم، اما من به عنوان یک کودک به یاد دارم

that all of our family would sit  down my mum my dad if he was there  

که همه اعضای خانواده ما اگر او آنجا بود، مادرم پدرم می نشستند

my sisters and myself we would all sit down  together normally we would have our evening tea or  

خواهرهایم و من ما به طور معمول همه با هم می‌نشستیم، چای عصرانه یا

evening dinner and then we'd all sit down and  watch the television we would spend some time  

شام عصرانه‌مان را می‌خوردیم و سپس همه می‌نشستیم و تلویزیون تماشا می‌کردیم و مدتی را

together as a group and the reason why that  happened more than anything else steve was  

با هم به عنوان گروه می‌گذراندیم و دلیل اینکه این اتفاق بیشتر از هر چیز دیگری افتاد، استیو بود.

because there was nothing really else to do yeah  but also it was a nice way of just spending time  

واقعاً هیچ چیز دیگری برای انجام دادن نبود، بله، اما روش خوبی برای صرف وقت

with your family so i i have many fond memories  of sitting with my family especially on sunday  

با خانواده شما بود، بنابراین من خاطرات شیرین زیادی از نشستن با خانواده ام به خصوص در یکشنبه

evenings and we would all sit around and watch a  bit of television maybe a little bit of bullseye  

شب ها دارم و همه دور هم می نشستیم و کمی تلویزیون تماشا می کردیم. شاید کمی دلخراش

our favorite quiz show at the moment that's become  a tradition for us to sit down every night and  

نمایش مسابقه مورد علاقه ما در حال حاضر که برای ما به یک سنت تبدیل شده است که هر شب بنشینیم و

watch two episodes of a quiz program that ended  in 1990 four four yes but but but it but it was  

دو قسمت از یک برنامه مسابقه را تماشا کنیم که  در سال 1990 به پایان رسید، چهار چهار بله، اما اما

running during the 1980s as well so it was on for  many years but my family would sit down i would be  

در طول دوره  در حال اجرا بود. دهه 1980 همینطور بود، بنابراین برای سال‌ها ادامه داشت، اما خانواده‌ام می‌نشستند، من با آنها بودم

with them and we would all sit and watch a little  bit of television so it was family time that's  

و همه می‌نشستیم و کمی تلویزیون تماشا می‌کردیم، بنابراین وقت خانواده بود، این

what i like to describe it as and that's how i  remember it sitting there all happy together and

چیزی است که دوست دارم آن را توصیف کنم. به یاد داشته باشید که آنجا همه با هم شاد نشسته‌اید

it's it's it's a special moment however these  days i don't think family time really does happen  

و این یک لحظه خاص است، اما این روزها فکر نمی‌کنم زمان خانواده واقعاً به یک شکل اتفاق می‌افتد

in quite the same way maybe there is family time  but they're all in different parts of the house  

، شاید زمان خانواده وجود داشته باشد، اما همه آنها در قسمت‌های مختلف

having yes not everybody wants to  get get together with their families  

خانه هستند   بله همه نمی‌خواهند با خانواده‌هایشان دور هم جمع شوند،

um but um it you know it's a good idea  to stay in touch with people so yeah  

اما شما می‌دانید که این ایده خوبی است که با مردم در ارتباط بمانید، تا بله

little these little traditions can can uh  can start um without people realizing like  

، این سنت‌های کوچک می‌توانند شروع کنند بدون اینکه مردم متوجه شوند مانند

groups of friends yes and things and they  suddenly realize they've done the same thing  

گروه‌های دوستان بله. و چیزهایی و ناگهان متوجه می‌شوند که همان کاری را انجام داده‌اند

you know every year or they've done that every  week they might every friday they might go out for  

که می‌دانید هر سال یا آنها این کار را انجام داده‌اند هر هفته ممکن است هر جمعه ممکن است

a meal together friends at work or something and  then suddenly someone will say oh this has become  

برای صرف غذا با هم دوستان در محل کار یا چیزی بیرون بروند و سپس ناگهان کسی بگوید اوه این تبدیل به

a tradition now we always go out on a friday night  a group of us from work and the you know they can  

یک سنت شده است اکنون ما همیشه در یک شب جمعه گروهی از ما از محل کار بیرون می‌رویم و می‌دانید که آنها

sort of just start in that way they're not big  traditions that have been around for sort of  

می‌توانند به‌گونه‌ای شروع کنند، سنت‌های بزرگی نیستند که برای

decades or hundreds of years but they're just  little ones that start up within groups of friends  

چند دهه یا صدها سال وجود داشته‌اند. اما آنها فقط کوچک‌هایی هستند که در گروه‌های دوستان شروع به کار می‌کنند

so traditions don't have to be big things they  don't have to be the day that your country became  

بنابراین سنت‌ها نباید چیزهای بزرگی باشند ، بلکه لازم نیست روزی باشند که کشور شما  مستقل شد،

independent so those are big grandiose traditions  but they can be anything meeting up with your  

بنابراین اینها سنت‌های بزرگ و بزرگی هستند ، اما می‌توانند هر چیزی را ملاقات کنند.

friends once a month can become a tradition so  here's a good one steve now this is one that  

یکبار در ماه بودن با دوستانتان می‌تواند تبدیل به یک سنت شود، بنابراین یک سنت خوب استیو اکنون این یکی است که

i always think of i always think of this when i  think of traditions especially in in your normal  

من همیشه به آن فکر می‌کنم، همیشه وقتی به سنت‌ها فکر می‌کنم، مخصوصاً در

week in your normal day-to-day in your normal  activities from monday to sunday well sunday  

هفته‌های معمولی شما، در روزهای عادی شما به این فکر می‌کنم. در شما فعالیت‌های معمولی شما از دوشنبه تا یکشنبه و

is often seen as a separate day from everything  else so i remember years ago sunday used to be so  

یکشنبه اغلب به‌عنوان یک روز جدا از همه چیز تلقی می‌شود، بنابراین یادم می‌آید سال‌ها پیش یکشنبه آنقدر

i want to say unique because i i think it was  because everywhere would be shut yes you couldn't  

منحصربه‌فرد بود   من می‌خواهم بگویم که منحصربه‌فرد بود زیرا فکر می‌کنم به این دلیل بود که همه جا بسته می‌شد، بله، نمی‌توانستید

do anything on sunday all the shops were shut all  the shops were in the 1970s when we grew up yes

انجام دهید. روز یکشنبه همه مغازه‌ها بسته بودند، همه مغازه‌ها در دهه 1970 بودند، زمانی که ما بزرگ شدیم، بله،

and uh you couldn't get anything if you'd run  out of milk yeah or bread you had to go and  

و اوه، اگر شیر یا نان تمام می‌شد، نمی‌توانستید چیزی به دست بیاورید، باید می‌رفتید و

ask your neighbour yes so it is true that from  from my childhood i remember sundays being quite  

از همسایه‌تان می‌پرسیدید بله. درست است که از دوران کودکی به یاد می‌آورم که یکشنبه‌ها

quite dull and they could be quite boring  yes they had a fear a certain feel to them  

کاملاً کسل‌کننده بودند و می‌توانستند کاملاً خسته کننده باشند.

um something you couldn't put into words that  um when you grew up sunday had that feeling  

because there were certainly lots of religious  things going on church bells would be ringing  

مطمئناً چیزهای مذهبی زیادی وجود داشت که زنگ‌های کلیسا به صدا در می‌آمدند

my mother always went to church on a sunday  and she'd always come back very happy

مادرم همیشه یکشنبه‌ها به کلیسا می‌رفت و همیشه خیلی خوشحال

and uh then we'd cook sunday lunch dad would  always do roast beef or something like that  

برمی‌گشت و اوه بعد ناهار یکشنبه را می‌پزیم پدر همیشه کباب بیف یا چیزی شبیه به آن می‌خورد. که

so that's a good that's a good example steve yes  of a sunday tradition so there are things even now  

بنابراین این خوب است که مثال خوبی است استیو بله از یک سنت یکشنبه پس چیزهایی وجود دارد حتی در حال حاضر

even though the shops are open all the time now  including sundays so many shops will still be open  

حتی اگر مغازه‌ها همیشه باز هستند از جمله یکشنبه‌ها، بنابراین بسیاری از مغازه‌ها همچنان باز خواهند بود

even on sunday however there are some traditions  that we still observe some people do go to church  

حتی یکشنبه‌ها، اما برخی سنت‌ها وجود دارد که ما هنوز مشاهده کنید که برخی از مردم به کلیسا می‌روند

i will say not many you if you if you ever go  to any church on a sunday morning you won't see  

من نمی‌گویم اگر روز یکشنبه به کلیسایی بروید،

hundreds of people you might see 20 or 15 or 30  but not hundreds so going to church is is not  

صدها نفر را نخواهید دید که ممکن است 20 یا 15 یا 30 نفر را ببینید، اما صدها نفر را نه، بنابراین رفتن به کلیسا است.

really seen as is something many people do anymore  however there is one tradition that many people do  

واقعاً دیگر مانند کاری که بسیاری از مردم انجام می‌دهند دیده نمی‌شود، اما یک سنت وجود دارد که بسیاری از مردم انجام می‌دهند.

can you guess what it is steve sunday lunch no  in the morning uh clean their teeth that's not a  

tradition is it no in on a sunday yes on a sunday  in the morning yeah go to church no no i've just  

یک یکشنبه در صبح بله به کلیسا بروید نه نه، فقط

mentioned that um what lots of people do it do  they they do especially for a walk no they get  

اشاره کردم که خیلی ها چه کاری انجام می دهند  آنها مخصوصاً برای پیاده روی انجام می دهند نه دریافت می کنند

the sunday paper oh the sunday paper the  sunday paper yes it is a big tradition  

روزنامه یکشنبه آه روزنامه یکشنبه روزنامه یکشنبه بله این کار بزرگ است سنت

in this country i don't know where you are i  don't know about where you are but here sunday  

در این کشور سعی کن نمی‌دانم کجا هستی، نمی‌دانم کجا هستی، اما روزنامه‌های یکشنبه اینجا هستی

papers and the reason why the sunday newspaper is  so popular is because it's not just the newspaper  

و دلیل اینکه روزنامه یکشنبه اینقدر محبوب است این است

if you buy if you buy a sunday newspaper in  this country it's normally full of magazines  

که اگر یک روزنامه یکشنبه بخری، فقط روزنامه نیست. کشور معمولاً مملو از مجلات

and other things to read as well piles of paper so  normally your newspaper on sunday is is this thick  

و چیزهای دیگر برای خواندن و همچنین انبوه کاغذ است، بنابراین معمولاً روزنامه شما در روز یکشنبه

it's full of things most of which you never read  and end up being thrown away um you get all these  

اینقدر ضخیم است   پر از چیزهایی است که اغلب آنها را هرگز نمی‌خوانید و در نهایت دور انداخته می‌شوند.

supplements supplements extra sort of things that  are that are added in like a newspaper on travel  

چیزهایی که مانند روزنامه در سفر به آن اضافه

you might get a little magazine about travel and  i used to search through my father's stack of  

می‌شوند   ممکن است یک مجله کوچک در مورد سفر دریافت کنید و من قبلاً در پشته‌ای از

new sunday papers for the one that talked  about cars there was always a separate piece  

روزنامه‌های یکشنبه جدید پدرم جستجو می‌کردم که در مورد اتومبیل صحبت می‌کرد، همیشه یک قطعه جداگانه  وجود داشت

that talked about cars the latest cars or road  testing things so our our sunday newspaper drink  

که صحبت می‌کرد. درباره ماشین‌ها جدیدترین ماشین‌ها یا چیزهای آزمایش جاده، بنابراین نوشیدنی روزنامه یکشنبه ما   روزنامه یکشنبه

our sunday newspaper is not really a sunday  newspaper it's it's just everything it's a massive  

ما واقعاً یک روزنامه یکشنبه نیست، فقط همه چیز است،

pile of magazines and things and you just take  it home and then you you you divide everything up  

انبوهی از مجلات و چیزها است. و شما فقط آن را به خانه می برید و سپس همه چیز را تقسیم می کنید

and then you read the newspaper first to fall and  then you go through the magazines and as steve  

و سپس روزنامه را می خوانید تا سقوط کنید و سپس مجله ها را مرور می کنید و همانطور که استیو

rightly said maybe you have a magazine included  that has news about cars or fashion or travel  

به درستی گفت، شاید مجله ای در آن گنجانده شده است  که اخباری در مورد اتومبیل یا مد یا سفر دارد.

celebrities that's the big one now so there  are many of these supplements that are put  

سلبریتی‌ها اکنون بزرگ‌تر هستند، بنابراین تعداد زیادی از این مکمل‌ها وجود دارند که

inside your newspaper on a sunday about celebrity  gossip i used to think what good value you've got  

در روز یکشنبه در روزنامه‌تان درباره شایعات مربوط به افراد مشهور قرار می‌گیرند، قبلاً فکر می‌کردم چه ارزش خوبی دارید.

this great you could literally read all week how  much comes with the sunday newspapers of course  

البته روزنامه‌ها

i think that's a tradition  that's dying out because  

فکر می‌کنم این یک سنت است که رو به نابودی است،

i mean for example um i'm the next  generation obviously after my parents well  

منظورم این است که مثلاً من نسل بعدی هستم، مشخصاً بعد از اینکه پدر و مادرم خوب شدند

my mother and father every week went out  every sunday went out to get the sunday papers  

مادر و پدرم هر هفته بیرون می‌رفتند هر یکشنبه بیرون می‌رفتند تا روزنامه‌های یکشنبه را بگیرند

but i haven't i don't do that no we well we don't  really read newspapers anyway no but you know i  

اما من نگرفتم. من این کار را نمی‌کنم، نه، ما واقعاً روزنامه نمی‌خوانیم، نه، اما می‌دانید

haven't carried that on because newspapers are  going online more now you read newspapers a lot  

که من این کار را ادامه نداده‌ام، زیرا روزنامه‌ها بیشتر آنلاین می‌شوند، حالا شما روزنامه‌ها را زیاد می‌خوانید.

you have to subscribe to them on the internet  so i think it's people of a certain age  

در اینترنت مشترک آن‌ها شوید بنابراین فکر می‌کنم این افراد در سن خاصی

maybe maybe over 60 in the uk over 70 that still  go out every week for their sunday newspapers i  

شاید بالای 60 سال در انگلستان بالای 70 سال هستند که هنوز هر هفته برای روزنامه‌های یکشنبه‌شان بیرون می‌روند،

think i i would uh well i don't know anybody of  my age or younger that still goes out and buys a  

فکر می‌کنم که خب من هیچ‌کس در سن یا سن من را نمی‌شناسم. جوان‌تر که هنوز بیرون می‌رود و یک

sunday newspaper even my mother stopped doing you  will be surprised steve if you go to a news agent  

روزنامه یکشنبه می‌خرد، حتی مادرم دیگر از شما استفاده نمی‌کند، اگر صبح ساعت 8:30 یا 9 صبح به یک خبرگزاری بروید، استیو تعجب می‌کند،

at 8 8 30 or 9 o'clock in the morning you'll find  people fighting literally fighting over the sunday  

می‌بینید که افرادی که به معنای واقعی کلمه در حال دعوا کردن یکشنبه هستند.

sunday newspapers but not as much as they  used to not as much everybody bought us a  

روزنامه‌های یکشنبه اما نه به اندازه‌ای که قبلاً می‌رفتند، نه به‌اندازه‌ای

newspaper when we were growing up i think if  we did go though we would easily win the fight  

که وقتی بزرگ شدیم، همه برای ما روزنامه می‌خریدند، فکر می‌کنم اگر می‌رفتیم، اما به راحتی در این مبارزه پیروز می‌شدیم،

because you know most of them would be quite  elderly yes and we'd easily be able to push  

زیرا می‌دانید که اکثر آنها کاملاً مسن خواهند بود، بله و ما. می‌توانم به راحتی

them out of the way we just come on i'm having  the last paper get out of the way your old bag  

آنها را از مسیری که تازه آمده‌ایم بیرون بکشم، من دارم  آخرین کاغذ را از روی کیف قدیمی‌تان می‌آورم

mr duncan uh we've had somebody here say  ahmadu bar has said thank you so much  

آقای دانکن، اوه، کسی اینجا داشتیم که می‌گوید احمدو بار از شما تشکر کرده

for your lessons over the years  how much do we have to pay you oh

است   درس‌هایی در طول سال‌ها چقدر باید به شما بپردازیم اوه،

i've been watching you since second class in  college thank you i was the chairperson in  

من از کلاس دوم کالج شما را تماشا کرده‌ام، متشکرم، من رئیس

our school wow so hopefully that mr duncan has  helped you uh over the years so thank you very  

مدرسه ما بودم وای، امیدوارم که آقای دانکن در طول این سال‌ها به شما کمک کرده باشد، بنابراین بسیار

much for that that comment it's very nice to hear  that thank you very much yes well well i've been  

سپاسگزارم برای آن نظر، شنیدن این تشکر بسیار خوب است. شما خیلی بله خوب

i've been doing this for nearly 15 years at  the end of october 15th anniversary two weeks  

من بودم   تقریباً 15 سال است که این کار را انجام می دهم در پایان سالگرد 15 اکتبر، دو هفته بعد

from now we will be here celebrating my 15th  year so we are doing our sunday live stream  

از این به بعد، ما اینجا خواهیم بود و پانزدهمین سال زندگی من را جشن می گیریم، بنابراین ما در حال انجام پخش زنده یکشنبه

steve on the actual anniversary which is pretty  good yes it's the same day today no not today  

استیو در سالگرد واقعی که خیلی خوب است بله امروز همان روز است نه امروز

right you obviously didn't listen to a single  word i just said i'm reading the live stream and  

درست است که واضح است که حتی یک کلمه هم گوش نکردی من فقط گفتم دارم پخش زنده را می خوانم و پخش زنده را می خوانم

reading the live stream maybe i should just talk  into your ear like this very annoying mr duncan uh  

شاید باید فقط در گوش شما صحبت کنم این آقای دانکن بسیار آزاردهنده اوه

vitas has asked me specifically a question  which i'm sure you would be able to answer  

ویتا از من به طور خاص سؤالی پرسیده است که مطمئنم می‌توانید به آن پاسخ دهید

what's the longest word in the english language  oh everyone keeps doing this every week  

طولانی‌ترین کلمه در زبان انگلیسی چیست اوه همه این کار را هر هفته انجام

is it supercalifragilistic no because that's not a  real word i know it isn't but that's made up there  

می‌دهند   آیا فوق‌العاده ضعیف است نه زیرا یک کلمه واقعی نیست، می‌دانم که نیست، اما در آنجا ساخته شده است

there are there are two or three very long words  in english but there is one that is a specialist  

دو یا سه کلمه بسیار طولانی در انگلیسی وجود دارد، اما یکی وجود دارد که یک

word a medical word which relates to a type  of lung condition and it has a very long name  

کلمه تخصصی   کلمه پزشکی است که به نوعی بیماری ریوی مربوط می‌شود. نام بسیار طولانی

it's made up of about maybe 10 or 15 different  syllables but it's really long and i'm not going  

دارد   از حدود 10 یا 15  هجا مختلف تشکیل شده است، اما واقعاً طولانی است و من

to try and pronounce it and it doesn't mean i  don't know about english if i can't pronounce it  

سعی نمی‌کنم آن را تلفظ کنم و به این معنی نیست که اگر نمی‌توانم انگلیسی را تلفظ کنم، انگلیسی نمی‌دانم. این

so there but it is long look it up it's the  internet for goodness sake just google the  

پس آنجاست، اما خیلی وقت است نگاه کن این اینترنت است برای خدا، فقط   چیز خونین را در گوگل جستجو کن،

bloody thing uh yes just google it is eating very  uh varenic verenicki oh you're okay i said yeah  

بله، فقط در گوگل جستجو کن که غذا می‌خورد خیلی اوه وارنیک ورنیکی اوه تو خوبی، گفتم آره

uh it's a tradition for me not to be able to  pronounce words that people put on the live stream  

اوه این یک سنت است که من نتوانم برای تلفظ کلماتی که مردم در پخش زنده می‌گذارند

for a moment i thought you were having a stroke  uh thank you uh it's a tradition traditional dish  

برای لحظه‌ای فکر کردم سکته می‌کنید  اوه متشکرم این یک غذای سنتی سنتی است

a belarusian dish pasta mashed  potatoes fried onions and bacon  

یک غذای بِلمانی پوره ماکارونی سیب‌زمینی سرخ‌شده پیاز و بیکن

you had me at mashed potatoes that's it exactly  just mashed potatoes would have been enough if it  

شما من را در پوره سیب‌زمینی قرار دادید که دقیقاً همین الان پوره شده است سیب زمینی می شد enou

is if it involves mashed potatoes i am there count  me in well that's another tradition isn't it food  

اگر شامل پوره سیب‌زمینی می‌شود، من آنجا هستم، این یک سنت دیگر است، آیا این غذا نیست

and lots of traditions around food in the  uk it's turkey at christmas not so much in  

و سنت‌های زیادی در مورد غذا در بریتانیا وجود دارد، این بوقلمون در کریسمس است، نه در

america i think they have turkey at thanksgiving  don't they don't sure what they do at christmas  

آمریکا، فکر می‌کنم در روز شکرگزاری بوقلمون می‌خورند. آنها مطمئن نیستند که در کریسمس

maybe they have turkey anyway but yes we are food  related ones we're digressing and of course it's  

چه می کنند   شاید به هر حال بوقلمون می خورند، اما بله، ما به غذا مربوط می شویم و در حال انحراف هستیم و البته   این

making people hungry already another tradition  that we have in this country and you might  

باعث می شود مردم گرسنه شوند، سنت دیگری که در این کشور داریم و ممکن است

have them where you are as well so these might be  different depending on where you are in the world  

شما  آنها را در آنجا داشته باشید. شما هم هستید، بنابراین بسته به اینکه در کجای دنیا هستید، ممکن است اینها متفاوت

bank holiday so yes this this is a tradition  that i i remember for all of my life  

باشند   تعطیلات بانکی، بله، این یک سنت است که من در تمام عمرم به یاد

i i can't think of a time when there wasn't a bank  holiday so your bank holidays would be a public  

دارم   نمی توانم به زمانی فکر کنم که تعطیلات بانکی وجود نداشته باشد. بنابراین تعطیلات بانکی شما یک تعطیلات عمومی   خواهد بود

holiday and it would allow people to celebrate  normally religious festivals so that's how the  

و به مردم این امکان را می‌دهد که جشن‌های معمولی مذهبی را جشن بگیرند، بنابراین

whole thing came about so people wanted to have  their own special day or their own special holiday  

کل ماجرا به این شکل پیش آمد تا مردم بخواهند روز خاص خود یا تعطیلات خاص خود را داشته باشند

and of course the word holiday derives from holy  day which is a day when you would have a rest and  

و البته کلمه تعطیلات از روز مقدس گرفته شده است که در آن روزی است که در آن استراحت

you would be able to go to church and pray to  your god and say please please don't smite me  

می‌کنید و می‌توانید به کلیسا بروید و به خدای خود دعا کنید و بگویید لطفاً لطفاً به من ضربه نزنید.

anarchy says the the in spain the tradition  for christmas night dinner is arguments  

شام شب مشاجره است

well we can all relate to that when families  come together i mean christmas is all can be very  

خوب همه ما می‌توانیم با این موضوع ارتباط برقرار کنیم که وقتی خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند، منظورم این است که کریسمس همه چیز می‌تواند بسیار

stressful yes it's all the preparation leading up  to it making sure you've got all the food having  

استرس‌زا باشد، بله، همه اینها آماده‌سازی است  که به آن منتهی می‌شود و مطمئن شوید که تمام مواد غذایی

to fit working around that it's very stressful  and then of course somebody might say something  

برای کار کردن در اطراف شما بسیار مناسب است. استرس‌زا و البته ممکن است کسی

during the christmas meal yes and then there's  big arguments in fact there was a big argument in  

در طول وعده غذایی کریسمس چیزی بگوید بله و بعد بحث‌های بزرگی پیش می‌آید، در واقع یک بحث بزرگ در

our family years and years ago when i was a young  child now i'm interested yes i thought you would  

خانواده ما سال‌ها و سال‌ها پیش، زمانی که من یک کودک خردسال بودم، اکنون علاقه‌مندم بله فکر می‌کردم شما می‌شوید.

be come on uh when i was a young child apparently  my brother my your brother my father you have a  

بیا آه وقتی من بچه بودم ظاهراً  برادرم برادرم برادرت پدرم تو یک

brother my father maybe it's you maybe that's what  the row was about oh yeah you're finding out you  

برادر داری پدرم شاید این تو هستی شاید این موضوع در مورد این بود اوه آره تو

had a brother well probably do have in various  countries your father was a sailor well exactly  

داری متوجه میشی  احتمالاً برادری داشتی در کشورهای مختلف پدر شما یک ملوان بود دقیقاً

we've got relations all over the world a woman  in every port yes but anyway surrounded by seaman  

ما در سرتاسر دنیا با یک زن در هر بندری رابطه داریم بله اما به هر حال توسط دریانورد احاطه شده است.

uh but yeah mr duncan but yes i mean i could  well have um you know brothers and sisters half  

و خواهران ناتنی

brothers and sisters all over the world they  could be little mr steves everywhere around the  

برادران و خواهران در سرتاسر دنیا، می‌توانند آقای استیو کوچک در همه جای

world so if you're you know in a port somewhere  uh in a seaside place where you have a big port  

دنیا باشند، بنابراین اگر در بندری جایی را می‌شناسید، در یک مکان ساحلی که یک بندر بزرگ

so if you have you see somebody who's bald  if you have a brother that looks like this  

دارید   پس اگر دارید کسی را می‌بینید که کچل اگر برادری به این شکل دارید

there is a good chance that maybe you know at some  point but anyway talking going back to my original  

احتمال زیادی وجود دارد که شاید در یک مقطع زمانی می‌دانید، اما به هر حال صحبت کردن به

story yes i want to hear about the argument yes  the argument my mother always tells me this story  

داستان اصلی‌ام بله، من می‌خواهم در مورد بحث بشنوم بله، استدلالی که مادرم همیشه این داستان را به من می‌گوید.

um quite regularly uh it was many years ago  where i think i was quite young maybe a baby  

خیلی منظم سال‌ها پیش بود، جایی که فکر می‌کنم خیلی جوان بودم، شاید

okay and my father and mother and my father's  brother and his wife and their young children  

بچه‌ای هستم.

and my grandparents all got together for  christmas christmas day big massive argument  

روز کریسمس مشاجره بزرگی

and my father's brother walked out uh on  christmas apparently with his family and  

و برادر پدرم در کریسمس ظاهراً با خانواده‌اش

all drove back home okay and but no that you've  left the bet the best part out why i don't know  

بیرون رفتند و  همه با ماشین به خانه برگشتند، اما نه اینکه شما شرط را رها کرده‌اید بهترین بخش این است که چرا

the story was it because of all your father's  illegitimate children nothing to do with that  

نمی‌دانم   داستان به خاطر این بوده است همه فرزندان نامشروع پدرت هیچ ربطی به آن ندارند.

allegedly mr duncan allegedly i'll sue you for  for that for that if you carry on no apparently  

گفته می شود آقای دانکن به خاطر همین از شما شکایت می کنم اگر ادامه ندهید

apparently i just love the idea of lots of  little mr steve my father's brother my uncle  

ظاهراً من فقط ایده تعداد زیادی از آقای استیو کوچک برادر پدرم

and uh his father my grandfather okay never really  got on they didn't together they never got along  

عمویم و او را دوست دارم. پدر پدربزرگ من خیلی خوب هرگز واقعاً به هم نرسید، آنها با هم نبودند، آنها هرگز با هم کنار

together he didn't get on very well i think my  father was seen as the favourite out of the two  

آمدند   او خیلی خوب با هم برخورد نکرد، من فکر می‌کنم پدرم به عنوان یکی از محبوب‌ترین افراد در بین آن دو شناخته

and uh there was always sort of tension and i  think uh there was a big argument yeah and uh my  

می‌شد و اوه همیشه نوعی تنش وجود داشت و فکر می‌کنم اوه دعوای بزرگی پیش آمد، آره، و اوه،

uncle walked out and uh there we go yes i really  i want to know why though that i want to know yeah

عمویم بیرون رفت و اوه ما رفتیم، بله، من واقعاً می‌خواهم بدانم چرا هر چند که می‌خواهم بدانم بله

i don't think she remembers what she remembers  is the horrible feeling of that happening because  

، فکر نمی‌کنم او چیزی را که به خاطر می‌آورد به یاد بیاورد، احساس وحشتناک آن اتفاق است. زیرا

you know rushing out and it was late at night  as well wow and um you know just drove out of  

می‌دانی که با عجله بیرون می‌روی و شب دیر شده بود، وای و اوم، می‌دانی که همین الان از خانه بیرون رفتی

the house maybe there was some alcohol being  consumed right could well have been i remember my  

، شاید مقداری الکل درست مصرف می‌شد، می‌توانست به یاد داشته

my grandad can you believe this by  my grandad and my father getting into  

باشم، پدربزرگم، می‌توانی این را با پدربزرگ و پدرم باور کنی. وارد شدن

almost into a fist fight one one christmas and  that was all because of drink all because of  

به دعوای مشتی یکی یکی کریسمس و این همه به خاطر

alcohol and and they would get more and more they  would get louder and louder and then eventually  

مشروبات الکلی بود و آنها بیشتر و بیشتر می‌شدند، بلندتر و بلندتر می‌شدند و در نهایت

you know you know how it happens when you have a  bit of booze and people start talking more freely  

می‌دانید که وقتی کمی می‌خورید چطور اتفاق می‌افتد. مشروبات الکلی و مردم آزادانه تر شروع به صحبت کردن

and and saying what they think and in the  end i think it was almost picture of the  

و گفتن آنچه فکر می کنند و در نهایت فکر می کنم تقریباً تصویری از

scene almost my father and my grandad going  out of the house to have to have a fight  

صحنه بود که پدرم و پدربزرگم از خانه بیرون می رفتند تا مجبور شوند

in the garden so that would have been my father  and his father you see so now you can see why that  

در باغ دعوا کنند. می‌بینید که پدر من و پدرش بوده‌اند، بنابراین اکنون می‌توانید ببینید که چرا این

would happen quite often the friction friction  disagreements between children or the offspring  

اتفاق اغلب رخ می‌دهد، اختلافات اصطکاک بین بچه‌ها یا فرزندان

or or and the parents would often come around  during certain festivities so bank holiday is when  

یا یا و والدین اغلب در طول سال به این طرف می‌آیند. جشن ها را برگزار کنید تا تعطیلات بانکی

everyone gets a little bit of time off from their  job traditionally it would have been a religious  

زمانی باشد که   همه کمی از کارشان مرخصی می گیرند، به طور سنتی، این یک جشنواره مذهبی  بود.

festival maggie p says that in germany the shops  are still closed on sunday oh i didn't know that  

no well there you go some traditions that we don't  have anymore still exist in other countries yes  

برخی از سنت‌هایی که ما دیگر نداریم هنوز در کشورهای دیگر وجود دارد،

yes yes it's quite sad really i mean it used  to be nice that uh i suppose it's good was it  

بله، بله، واقعاً غم انگیز است، منظورم این است که قبلاً خوب بود که آه، فکر می‌کنم خوب بود این بود که

margaret thatcher that in that introduced  opening on sundays i can't remember now  

مارگارت تاچر در آن افتتاحیه معرفی شده در یکشنبه‌ها نمی‌توانم حالا به یاد داشته باش

margaret thatcher was responsible  for many things most of them bad  

مارگارت تاچر مسئول خیلی چیزها بود که بیشتر آنها بد بودند

uh but allegedly we won't get into it  allegedly uh i don't think they were all bad um  

اوه، اما ظاهراً ما وارد آن نمی‌شویم  ظاهراً اوه من فکر نمی‌کنم همه آنها بد

in uh in the beach yeah in willian says uh that  people go and go to the beach and jump the waves  

بودند. به ساحل بروید و از امواج بپرید

three times oh i see a new year ah there are  many of those though aren't there steve so  

سه بار اوه، سال جدید را می‌بینم، آه، تعداد زیادی از آن‌ها هستند، اما استیو وجود ندارد، بنابراین

we used to have the tradition where you would  run out the house and carry a piece of coal  

ما عادت داشتیم که از خانه بیرون بزنی و تکه‌ای زغال سنگ را در اطراف خانه حمل کنی.

around the house around the streets and  i think you did it maybe three times and  

در اطراف s درختان و فکر می‌کنم شاید سه بار این کار را انجام دادی و

then went back into the house so you'd bring the  hot coal then into the house and that supposedly  

سپس به خانه برگشتی تا زغال داغ را به خانه بیاوری و

is bringing the new year in to the house but  there are many of these traditions that exist  

ظاهراً   سال جدید را وارد خانه می‌کنی، اما بسیاری از این سنت‌ها وجود دارد.

around the new year i think you're right  there steve definitely i don't remember  

تقریباً در سال جدید فکر می‌کنم حق با شماست استیو قطعاً یادم نمی‌آید

running around the house with a piece of coal no  around the house outside okay not in the house  

با یک تکه زغال در اطراف خانه دویدم نه  در اطراف خانه بیرون، خوب نه در خانه

please don't run around the house don't run  inside the house with a big piece of hot coal  

لطفاً در خانه ندوید، داخل خانه بدوید خانه با یک تکه بزرگ زغال داغ

because you might burn your house down and that is  not a good way of starting the year to be honest  

زیرا ممکن است خانه خود را بسوزانید و این راه خوبی برای شروع سال نیست صادقانه

not a good day no not a good way willian's put on  a very very long word which obviously is a medical  

بگویم   روز خوبی نیست نه راه خوبی یک

term yes i won't even attempt that's the one  that's the one don't don't count the words that's

اصطلاح پزشکی بله، من حتی تلاش

has said i can't stop saying myori myori myori

نمی‌کنم این همان چیزی است که حرف‌های گفته شده را به حساب نمی‌آورم من نمی‌توانم از گفتن myori myori myori دست بردارم

really yes i didn't see that in in georgia says uh  monica uh we used to eat mashed corn with cheese  

واقعاً بله، من آن را ندیدم در گرجستان می‌گوید آه مونیکا اوه ما ذرت له شده را با

oh now fat sounds quite nice cheese with corn that  is a very strange combination but if you added  

پنیر می‌خوردیم پنیر خوب با ذرت که ترکیب بسیار عجیبی است، اما اگر

potatoes into that mashed potatoes imagine what  that was in fact we had something very similar  

سیب زمینی را به پوره سیب زمینی اضافه کنید، تصور کنید که در واقع چیزی شبیه به

last night yes we had mashed potatoes with sweet  corn and also lentils lentils yes lentil and  

آن بود.

potato pie and spinach and what you didn't know  is that i added in your favourite ingredient  

و اسفناج و چیزی که نمی‌دانستید این است که من مواد مورد علاقه‌تان را اضافه

except it's not your favourite ingredient uh  because mr duncan hates it i hate it you i hate  

کردم، جز این که این ماده مورد علاقه‌تان نیست، آه، چون آقای دانکن از آن متنفر است، من از آن متنفرم، من از

it wasn't that disgusting stuff that looks like  it looks like tiny eggs i've i've added in some uh

آن متنفرم. من مقداری اضافه کرده‌ام

some i think you pronounce it quinoa quinoa  quinoa which is all i had this last week but  

، فکر می‌کنم شما آن را تلفظ کنید quinoa quinoa quinoa که تمام چیزی است که هفته گذشته داشتم، اما

we didn't have time to to show it it's a grain uh  but mr it's hot it's a bit mr duncan doesn't like  

وقت نداشتیم نشان دهیم که یک دانه است، اوه، اما آقای گرم است، کمی آقای دانکن آن را دوست

it but i put some sneak some in the pie last  night because it's very good for you and this  

ندارد   اما من دیشب مقداری دزدکی داخل پای گذاشتم زیرا برای شما بسیار خوب است و

comes all the way from peru yeah so is anybody  watching from peru we've got your quinoa quinoa  

این  همه از پرو می آید، بله، آیا کسی از پرو تماشا می کند، ما کینوآ کینوا شما را

in our house quinoa i think it's pronounced quinoa  it's disgusting it's very posh if you say you eat  

در خانه خود داریم quinoa i فکر کنید qu تلفظ می شود اینوآ افتضاح است، خیلی شیک است اگر بگویید کینوا می‌خورید،

quinoa in the uk people think oh how how terribly  cultured of your posh this is really moving away  

مردم در بریتانیا فکر می‌کنند آه که چقدر به طرز وحشتناکی فرهنگ شیک شما واقعاً

from what we're talking about we've got a whole  nother subject to talk about we have that's  

از چیزی که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم دور می‌شود.

right yes yes anybody watching from peru okay now  what's that what now this will be a test mr duncan  

درست است بله بله هر کسی که از پرو تماشا می‌کند خوب حالا این چه چیزی است که اکنون این یک آزمایش خواهد بود آقای دانکن

yes no let's forget about it because i'll be  talking about something i know nothing about  

بله نه بیایید آن را فراموش کنیم زیرا من درباره چیزی صحبت خواهم کرد که هیچ چیزی در مورد آن نمی‌دانم

i'll get everything wrong well that looks stupid  that's just a normal uh week isn't it nobody's  

همه چیز را اشتباه متوجه خواهم شد که احمقانه به نظر می‌رسد. فقط یک هفته معمولی، مگه هیچ کس

noticed by the way you're not very observant  today what's the difference between me doing this  

متوجه نشد از این جهت که تو خیلی مراقب نیستی امروز چه فرقی بین انجام این کار دارم

hello hello everybody don't make it too obviously  me doing this you should have just let it go on on  

سلام سلام به همه، خیلی واضح این کار را نکن.

it so well nobody's noticed i got my red pen yes  i swapped it for a black one okay anyway steve  

خیلی خوب هیچ کس متوجه نشد من خودکار قرمزم را گرفتم بله، من آن را با یک قلم سیاه عوض کردم، به هر حال استیو،

really really this this is so dull and boring here  we go it might be to you a commemoration steve a  

واقعاً این خیلی کسل کننده و خسته کننده است .

type of tradition can also be a commemoration so  when you think of commemorations can you think of  

بنابراین، وقتی به یادبودها فکر می‌کنید، می‌توانید به

one well we commemorate the for example  every year the the dead from world wars  

یاد بیاورید، مثلاً هر سال یادبود کشته شدگان جنگ‌های جهانی را

we commemorate their memories every year wars  centre not necessarily world wars but any war  

گرامی می‌داریم، ما هر سال خاطرات آنها را گرامی می‌داریم.

that's what we do isn't it every year yes and  some people have mentioned that as well that they  

بله و برخی از افراد نیز اشاره کرده‌اند که

commemorate the dead once a year probably from  wars but yes we do that well there is a tradition

سالی یک بار احتمالاً از جنگ‌ها یاد مردگان را گرامی می‌دارند، اما بله، ما این کار را به خوبی انجام می‌دهیم،

there is a tradition in in asian countries  where people remember their dead relatives  

در کشورهای آسیایی سنتی وجود دارد که در آن مردم از بستگان مرده خود یاد می‌کنند

and they call it tomb sweeping so they  call it tomb sweeping festival it happens  

و آن را جارو کردن مقبره می‌نامند. بنابراین آنها به آن می‌گویند جشنواره جارو کردن مقبره اتفاق می‌افتد

i think it happens in japan and also in china i'm  not sure about other asian countries but there  

فکر می‌کنم در ژاپن و همچنین در چین اتفاق می‌افتد، در مورد سایر کشورهای آسیایی مطمئن نیستم،

i know so every year there will be a festival  where people remember their their relations who  

اما می‌دانم که هر سال جشنواره‌ای برگزار می‌شود که در آن مردم روابط خود را به یاد می‌آورند.

have passed on but they will also go to their  grave and they will clean it and attend to it  

اما آنها همچنین به قبر خود خواهند رفت و آن را تمیز می کنند و به آن رسیدگی می کنند.

uh in china they call it cl tomb sweeping tomb  sweeping i remember because sometimes my friends  

اوه در چین به آن می گویند قبر جارو کردن آرامگاه جارو کردن به یاد دارم زیرا گاهی اوقات

would call me and say i can't see you tomorrow  i'm going to to sweep my grandmother's two really  

دوستانم به من زنگ بزن و بگو فردا نمی‌توانم ببینمت من می‌روم تا دوتای مادربزرگم را جارو کنم واقعاً

yes and i i just thought what that's that's  not a that's not a phrase that's not a sentence  

بله و من فقط فکر کردم این چه چیزی است  نه یک جمله نیست که یک جمله

you would normally expect to hear it's  showing respect for your dead relatives  

نیست   معمولاً انتظار شنیدن آن برای نشان دادن احترام است برای بستگان

look at that enaki is uh sorry maggie  p is cooking right now with with quinoa  

مرده‌تان   ببینید که اناکی متأسفم، مگی پ در حال پختن با کینوآ است

quinoa yes uh anakin says it's a first class  protein yes it is there's not many vegetable  

کینوآ بله اوه آناکین می‌گوید این یک پروتئین درجه یک است بله، پروتئین‌های گیاهی زیادی

proteins that have a good balance of all the  amino acids that you need to meet you know like  

وجود ندارد که تعادل خوبی از تمام اسیدهای آمینه موجود در شما داشته باشد. نیاز به ملاقات با شما می‌دانید مانند

chicken animal food animal protein is very high  in all the essential amino acids that you need but  

غذای حیوانی مرغ پروتئین حیوانی بسیار بالا در تمام اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز شما است، اما

normally something like rice or lentils have  got aren't very good quality whereas quinoa is  

به طور معمول چیزی مانند برنج یا عدس دارای کیفیت بسیار خوبی نیستند، در حالی که

virtually identical to meet i'm starting to think  that mr steve has shares no i don't in a quinoa  

کینوا تقریباً با من یکسان است. فکر کنید که آقای استیو سهامی دارد نه من در یک

company zika says it's a bit expensive it it is  but it's come down dramatically in price okay  

شرکت کینوا زیکا می‌گوید کمی گران است اما قیمتش به شدت پایین آمده است خوب است

actually over the last right okay is it cheaper  than all even maggie peas is it cheaper than oil

در واقع نسبت به آخرین مورد، خوب است، ارزان‌تر از همه است. نخود مگی ارزان‌تر از

or petrol commemorations so quite often around  the world there are different commemorations  

مراسم بزرگداشت نفت یا بنزین است، بنابراین اغلب در سراسر جهان، مراسم بزرگداشت متفاوتی وجود دارد.

remembering a certain event maybe a certain  tragedy maybe a certain change maybe a certain law  

or something else changed during a period of  time so the commemoration can be just remembering  

فقط به یاد می‌آورم

something that happened did you know there is  a joan of arc festival in france really they  

اتفاقی را که اتفاق افتاده است، آیا می‌دانستید که در فرانسه جشنواره ژان آو آرک وجود دارد، واقعاً آنها

have a festival where people all gather together  and they dress up like joan of arc and they they  

جشنواره‌ای دارند که در آن مردم همه دور هم جمع می‌شوند  و مانند ژان آرک لباس می‌پوشند و

have a big festival there i'm sure louis yes and  and i think as well and i think willian as well

جشنواره بزرگی در آنجا برگزار می‌کنند، مطمئنم لوئیس بله و و من همینطور فکر می کنم و فکر می کنم ویلیان هم

maybe they can tell us yes there is a joan of ark  festival and everyone gathers together and they  

شاید بتوانند به ما بگویند بله جشنواره ژان آو آرک برگزار می شود و همه دور هم جمع می شوند و

dress up like joan of arc i is that true is that  a real thing or did i just imagine it in my brain  

مانند ژان آرک لباس می پوشند. در مغز من

maybe it was once but not so much now maybe um i  did see tomek that you tomek was joking that he  

شاید یک بار بود اما نه الان شاید اوم من تومک را دیدم که تومک شوخی می کرد

was he was in peru oh but he's since retracted the  comment but too late because i saw it very good  

که او در پرو بود اما از آن زمان نظر را پس گرفت اما خیلی دیر شده بود. استفاده کنید من آن را خیلی خوب دیدم

so commemorations are a type of tradition i  suppose so for example here here's a tradition  

بنابراین بزرگداشت‌ها یک نوع سنت هستند فکر می‌کنم بنابراین برای مثال اینجا یک سنت است

that we have here normally the summer months  are lovely and bright if you are lucky you will  

که ما در اینجا داریم معمولاً ماه‌های تابستان دوست‌داشتنی و روشن هستند اگر خوش شانس باشید

have sunshine during british summer months and  quite often we will have a summer fate fate so  

در طول ماه‌های تابستان بریتانیا آفتاب خواهید داشت و اغلب ما سرنوشت تابستانی خواهد داشت، بنابراین

you can see the word their fate we could also say  festival or fair and people will gather together  

می‌توانید کلمه سرنوشت آنها را ببینید که می‌توانیم بگوییم جشنواره یا نمایشگاه و مردم دور هم جمع

they will sell cakes and food and there will be  lots of games to play we have one here don't we  

می‌شوند   کیک و غذا می‌فروشند و بازی‌های زیادی برای بازی وجود خواهد داشت، ما یکی را اینجا داریم،

much wenlock we do in fact a couple of years ago  we were there live at the at the local summer fair  

نه   wenlock ما در واقع چند سال پیش انجام می‌دهیم  ما آنجا در نمایشگاه تابستانی محلی

in much wenlock and we were there live doing a  live stream church fates are very common as well  

در wenlock بودیم و در آنجا بودیم و پخش زنده پخش می‌کردیم.

uh that you have a church fate where normally  they're trying to raise money for the church  

سعی می‌کنم برای کلیسا پول جمع‌آوری

so they're might be selling old clothes somebody  might make some cakes or jam uh there might be  

کنم   تا ممکن است لباس‌های قدیمی بفروشند، ممکن است کسی کیک یا مربا درست کند، ممکن است

some fun little things to do as well a tom bowler  there might be a raffle where you've got prizes  

کارهای کوچک سرگرم‌کننده‌ای برای انجام دادن وجود داشته باشد، همچنین ممکن است یک تام بولر  ممکن است قرعه‌کشی در آنجا انجام شود. جوایز

and you pay so much money for a ticket and then  hopefully you get the winning ticket and then  

و پول زیادی برای یک بلیط می‌پردازید و سپس امیدواریم بلیط برنده را دریافت کنید و سپس

you can pick one of the prizes yes fates are often  used to raise money aren't they for churches yes  

می‌توانید یکی از جوایز را انتخاب کنید بله سرنوشت اغلب  برای جمع‌آوری پول استفاده می‌شود، آیا برای کلیساها نیست بله

so so quite often there is some charity involved  and maybe there is some money being raised for  

بنابراین اغلب اوقات خیریه وجود دارد. درگیر و شاید مقداری پول برای

for good causes so we do have summer fates here  apparently the largest festival in the world is  

برای اهداف خوب جمع‌آوری شده باشد، بنابراین ما در اینجا سرنوشت تابستانی داریم ظاهراً بزرگترین جشنواره جهان

in brazil that must be the one that william was  referring to and referring to earlier lots of  

در برزیل است که باید همان جشنواره‌ای باشد که ویلیام  به آن اشاره می‌کرد و به

noise lots of color lots of drums beating away  with that wonderful and as you know if you are  

بسیاری از   سر و صداهای زیادی اشاره می‌کرد. طبل‌های زیادی با آن شگفت‌انگیز به صدا در می‌آیند و همانطور که می‌دانید

a regular viewer you will know that i love  that sort of music latin american music sort of  

اگر  بیننده معمولی باشید، می‌دانید که من آن نوع موسیقی را دوست دارم، موسیقی آمریکای لاتین،

because of my opening music that i play during  the countdown so i i love that sort of music  

به خاطر موسیقی آغازینم که در طول شمارش معکوس پخش می‌کنم، بنابراین من آن نوع موسیقی را دوست دارم.

it really makes you feel like steve  it makes you feel like moving like  

موسیقی   واقعاً به شما احساس استیو می‌دهد  باعث می‌شود احساس کنید مثل استیو حرکت می‌کنید

yes yes exactly yes so it's a nice bit  of a nice bit of samba or calypso music

بله بله دقیقاً بله بنابراین کمی زیبا از موسیقی سامبا یا کالیپسو است

yes and just the fun of  everything everybody dressing up  

بله و فقط لذت هر چیزی که همه شما را می‌پوشند p

we don't really have them here we have the um  what's that one they have in london every year  

ما واقعاً آنها را اینجا نداریم، ما آنها را داریم هر سال در لندن

the carnival i can't remember what it's called  gay pride no not that one wasn't thinking of that  

دارند   کارناوال یادم نمی‌آید به آن چه می‌گویند  غرور همجنس‌بازی‌ها، نه اینکه یکی به آن فکر

one uh like a caribbean sort of festival they have  every year and what you mean notting hill carnival  

نمی‌کرد   مثل کارائیب جشنواره ای که آنها هر سال دارند و منظور شما از کارناوال

notting hill they have that every year and that  looks like a load of fun i've never been to it  

نوتینگ هیل است که هر سال آن را برگزار می کنند و به نظر خیلی سرگرم کننده است که من هرگز به آن نرفته ام

but uh none of these things are happening at the  moment for two years so there are no fates no  

اما اوه هیچ یک از این چیزها در حال حاضر برای دو سال اتفاق نمی افتد. هیچ سرنوشتی وجود ندارد، نه

festivals a lot of things have not been happening  for obvious reasons uh harvest festival here's  

جشنواره‌ها، خیلی چیزها به دلایل واضح اتفاق نمی‌افتند، اوه جشنواره برداشت،

another one steve a tradition many years ago it  used to be a very big thing i remember growing  

یکی دیگر از سنت‌های سال‌ها پیش استیو ، اتفاق بسیار بزرگی بود که به یاد دارم وقتی در مدرسه‌ام بزرگ

up at my school we would we would celebrate  the harvest festival yes everyone would bring  

شدم، جشن می‌گرفتیم . جشن برداشت، بله، همه

little pieces of food or cans of food and then we  would leave it at the school and then that would  

تکه‌های کوچک غذا یا قوطی‌های غذا می‌آورند و سپس آن‌ها را در مدرسه می‌گذاریم و سپس

be donated to someone a local cause or a local  charity so harvest festival traditionally again  

آن‌ها را به یک هدف محلی یا یک خیریه محلی اهدا می‌کنیم، بنابراین جشنواره برداشت به‌طور سنتی دوباره

religious it was all based on religion so  you were you were basically getting together  

مذهبی است. این همه بر اساس مذهب بود، بنابراین شما که بودید، اساساً دور هم جمع می‌شدید

and saying thank you god for allowing us once  again to have some lovely nice corn to eat but  

و می‌گفتید خدایا شکرت که اجازه دادی یک بار دیگر ذرت خوشمزه بخوریم،

of course in america they call it thanksgiving uh  you know they're thanking you know and then giving  

اما البته در آمریکا به آن شکرگزاری می‌گویند، اوه، می‌دانی که از تو تشکر می‌کنند. بدانید و سپس

to the poor in society uh giving because that's  what we used to do isn't it you take food in  

به فقرا در جامعه بدهید، آه دادن، زیرا این همان کاری است که ما قبلاً انجام می‌دادیم، این نیست که شما غذا را

uh to the church um maybe something  that you've grown in your own garden  

به کلیسا می‌بردید، شاید چیزی که در باغ خود پرورش داده‌اید

and then it would be given out to the poor in  society um as well but yes you you are thanking  

و سپس به آن داده می‌شد. فقرای جامعه هم همینطور، اما بله، شما

god for your for the the bountiful harvest um  and then you're also uh helping poorer people  

خدا را به خاطر برداشت پربارتان شکر می‌کنید و سپس به افراد فقیرتر

in society by giving them some of the food  that's come out of course well i mean it's  

جامعه کمک می‌کنید و با دادن مقداری از غذایی که به دست می‌آیند، به آنها کمک می‌کنید.

um autumn normally i mean that's at the moment  mr duncan autumn we talked about autumn earlier  

اوم پاییز معمولاً منظورم همین لحظه است آقای دانکن پاییز ما در مورد پاییز زودتر صحبت کردیم   بسیار

okay that's one of the traditions of autumn as  you say the harvest festival or thanksgiving in  

خوب این یکی از سنت‌های پاییز است که شما می‌گویید جشن برداشت محصول یا شکرگزاری در

america but it's very late this year isn't it in  this country what uh because harvest well because  

آمریکا اما امسال خیلی دیر است، آیا در این کشور اینطور نیست h زیرا برداشت خوب است

the the the season has extended on and on i mean  it i mean if we're nearly in november and it feels  

زیرا فصل طولانی شده و در ادامه منظورم این است که منظورم این است که اگر تقریباً در ماه نوامبر هستیم و به نظر می

like september the weather's unbelievable yes i  mentioned this earlier it's it's so warm we could  

رسد که هوا در ماه سپتامبر غیرقابل باور است بله قبلاً به این موضوع اشاره کردم آنقدر گرم است که

almost go outside now in our shorts and t-shirt  and and we would feel comfortable it's bizarre  

تقریباً می توانیم اکنون در خارج از خانه برویم. شورت و تی شرت ما و ما احساس راحتی می کنیم که عجیب است

and yet november is just two weeks away and  yet the leaves are still on the trees normally  

و با این حال نوامبر فقط دو هفته دیگر است و با این حال برگها هنوز روی درختان هستند به طور معمول

they've gone off the deciduous trees the leaves  have fallen off but it's nearly november and  

آنها از درختان برگریز رفته اند برگها  افتاده اند اما تقریباً نوامبر است و

they're still there on most of the trees it  only just started to turn their normal sort  

آن‌ها هنوز روی بیشتر درخت‌ها هستند، تازه شروع به تغییر

of shades of autumn colours but you'd normally  expect that in end of september beginning of  

رنگ‌های معمولی رنگ‌های پاییزی خود کرده‌اند، اما شما معمولاً انتظار دارید که در پایان سپتامبر، اوایل

i think it's gone on for an extra month we've  had an extra month of of summer weather yeah well  

فکر می‌کنم یک ماه دیگر ادامه داشته باشد. یک ماه اضافی از هوای تابستانی بله

the strange thing was in september we had more  heat and longer days of sunshine than in august  

خب   چیز عجیب این بود که در سپتامبر ما گرمای بیشتری داشتیم و روزهای آفتابی طولانی تری نسبت به آگوست

in so september was more like summer than august  was very strange but we we are still having lovely  

داشتیم   در سپتامبر بیشتر شبیه تابستان بود تا آگوست  بسیار عجیب بود اما ما هنوز هم داریم. گرم دوست داشتنی

mild weather as you can see behind with our live  view as the birds fly by do we celebrate saint  

آب و هوای معتدل همانطور که از پشت با نمای زنده ما می بینید همانطور که پرندگان در حال پرواز هستند آیا ما سنت را جشن می گیریم.

john's night says anarchy oh um the shortest  night of the year well yes that is the uh

i'm going to reveal my ignorance and say i've  never heard of st john's night no no well we have  

من هرگز در مورد شب سنت جان نشنیده ام نه خوب، ما

one coming up soon in november we have a little  tradition uh guy fawkes night yes on fire night  

یکی داریم که به زودی در نوامبر برگزار می شود، ما یک سنت داریم آه پسر فاوکس شب بله در شب آتشی

yes that's a good one mr duncan on the  5th of november where people get together  

بله، آقای دانکن در 5 نوامبر، جایی که مردم دور هم جمع می شوند، خوب است.

and we commemorate the the failure of guy  fawkes and his co-conspirators blowing up  

ما شکست مرد فاوکس و توطئه‌گرانش را به یاد می‌آوریم

they tried to blow up the houses of parliament  and and that is a tradition that we we hold on to  

که سعی کردند خانه‌های پارلمان را منفجر کنند و این سنتی است که ما به آن پایبند

we do now that i can't remember what year that is  we should know we should know yes but just don't  

هستیم   اکنون انجام می‌دهیم که یادم نمی‌آید آن سال چه سالی است ما باید بدانیم که بله، اما

draw attention to it if we don't know something  don't draw our attention to something we don't  

اگر چیزی را نمی دانیم توجه خود را به آن جلب نکنیم، توجه ما را به چیزی که نمی دانیم جلب نکنیم،

know so yes i mean i don't suppose that  happens in other countries guy fawkes night  

بنابراین بله، منظورم این است که فکر نمی کنم در کشورهای دیگر چنین اتفاقی بیفتد. شب فاوکس

where we think it was the 17th century  someone will tell us please google it  

جایی که فکر می‌کنیم قرن هفدهم بود به ما می‌گوید لطفاً آن را در گوگل جستجو کنید

um we should we should know but yes somebody's  trying to blow up the heist as a parliament yes  

اوم باید بدانیم، اما بله، یک نفر سعی می‌کند دزدی را به عنوان یک مجلس منفجر کند، بله،

uh and uh why you dress up a scarecrow to look  like a guy a scarecrow uh you you dress you you  

آه و آه، چرا مترسک می‌پوشید تا شبیه یک مرد مترسک به نظر بیاید، آه، شما لباستان را می‌پوشانید.

dress up a mannequin because guy fawkes was was  arrested and burnt wasn't he yeah on a bonfire  

یک مانکن چون فاکس بود دستگیر شد و سوزانده شد، آیا او آره روی آتش سوزی

actually he was he was um i as i understand it  he was actually disembowelled and then and then  

نبود.

burned and then burned on a bonfire so every year  in this country on the 5th of november people put  

در پنجم نوامبر

a guide for they dress they dress up a doll or  dress dress up you know in old clothes stick him  

مردم راهنمایی می‌کنند که لباس بپوشند، عروسک می‌پوشند یا می‌دانی لباس‌های قدیمی او

on the top of the bonfire put a hat on and and  set fire to it but they don't disembowel anyone  

را بچسبانند   بالای آتش، کلاه بگذارند و آتش بزنند، اما روده‌شان را جدا نمی‌کنند. هر کسی

we don't do that anymore no but but we do recreate  the punishment tomic says i'm going to mention it

ما دیگر این کار را انجام نمی‌دهیم، نه اما ما دوباره ایجاد می‌کنیم  تومیک مجازات می‌گوید من به آن اشاره می‌کنم که سرجیو کجاست،

where is sergio i don't know we don't know where  he's gone i don't know well i know he was blocked  

نمی‌دانم نمی‌دانیم کجا رفته است، خوب نمی‌دانم، او را مسدود شد

somebody blocked him but it wasn't me can  i just say it wasn't me yes that's what i  

یکی او را بلاک کرد اما من نبودم می‌توانم فقط بگویم من نبودم بله این همان چیزی است که من

just said he was being naughty wasn't he's being  naughty he upset people yes but the thing is no  

فقط گفتم که او شیطون می‌کند، نه اینکه او شیطنت می‌کند، او مردم را ناراحت می‌کند بله، اما موضوع این است

it's it's closed but you can't unblock him can  you because unless he comes down he can't do  

که نه، بسته است اما نمی‌توانید او را رفع انسداد کنید، می‌توانید این کار را انجام دهید، مگر اینکه او پایین بیاید، نمی‌تواند

i just wish you'd know when to stop well i'm  just saying we can't bring him back because  

انجام دهد. می‌دانستم چه زمانی باید متوقفش کنم، فقط می‌گویم نمی‌توانیم او را برگردانیم

we don't want to bring him back he was causing  chaos and being real anyway right why would you  

زیرا نمی‌خواهیم او را برگردانیم.

bring someone back who insults the people on  your live chat okay stevens no i have zero zero  

چت زنده باشه استیونز نه من صفر دارم

steve just let me finish my bloody sentences  zero tolerance if people come on here and  

استیو فقط اجازه بده جملات خونینم رو تمام کنم اگر مردم اینجا بیایند و

they they are purposely hating and being  disrespectful and hurtful to other people  

آنها عمداً از آنها متنفر باشند و به دیگران بی احترامی و آزاردهنده باشند

then then i i don't know who blocked him  but he's blocked and he he's not coming back

پس من نمی دانم چه کسی او را مسدود کرده است اما او مسدود شده است و او دیگر برنمی‌گردد،

sometimes i wonder if it is my show but not  on a sunday no clearly it's become a tradition  

گاهی فکر می‌کنم این برنامه من است، اما نه یک‌شنبه، نه واضح است که به یک سنت تبدیل شده است.

i do like it when steve brings up things subjects  and and facts that he actually doesn't know about  

and then reveals our ignorance so i can't remember  the exact year of the gunpowder powder plot  

نادانی ما پس نمی توانم سال دقیق طرح پودر باروت را به یاد بیاورید

but somebody tell us but it wasn't it was  the 5th of november and that's all it matters  

اما یکی به ما بگوید اما اینطور نبود، پنجم نوامبر بود و این همه مهم

we all get together we burn little effigies on  bonfires and then we eat lots of lovely hot food  

است   همه دور هم جمع می شویم، مجسمه های کوچکی را روی آتش می سوزانیم و سپس مقدار زیادی غذای گرم و دوست داشتنی می خوریم،

but not many people do it anymore it's it's  another thing that is slowly dwindled so not  

اما نه خیلی‌ها دیگر این کار را انجام می‌دهند، این چیز دیگری است که به آرامی کاهش می‌یابد، بنابراین

not as many people celebrate it as before steve  i'm getting to the end of this i think i said  

نه خیلی‌ها مثل قبل از استیو آن را جشن می‌گیرند من دارم به پایان این کار می‌رسم، فکر می‌کنم گفتم

they tend to have this sort of big sort of  mass bonfires now yes we always used to have  

آن‌ها اکنون تمایل دارند این نوع آتش‌سوزی‌های دسته جمعی داشته باشند. بله، ما همیشه یکی را داشتیم که

one everyone had one in their garden but it's sort  of everyone goes through a big mass event now yes  

هر کسی یکی را در باغ خود داشت، اما اینطوری است که همه از یک رویداد بزرگ بزرگ عبور می‌کنند، بله،

and they're not going yeah anyway right move  on hurry up mr duncan i just love it when you  

و به هر حال نمی‌خواهند بله حرکت

interrupt yourself you start saying something  then you interrupt yourself you you actually  

درستی را انجام دهند. شروع کن به گفتن چیزی، سپس خودت را قطع می‌کنی، در واقع

interrupt your own sentences i haven't i've  never met anyone that does that by the way

جملات خود را قطع می‌کنی، من تا به حال کسی را ندیده‌ام که این کار را انجام دهد.

oh dear well go on what well you said you  wanted to move on to something else causing  

an interruption so there are it's interesting  just to notice how many traditions there are  

وقفه وجود دارد، جالب است فقط توجه کنید که واقعاً در کشور شما چند سنت  وجود دارد،

in fact in your country i i imagine in  your country can you name a tradition  

من تصور می کنم در کشور شما می توانم یک سنت را نام ببرید

that maybe you have what traditions do you  have in your country and they can be anything  

که شاید شما چه سنت هایی در کشور خود دارید و آنها می توانند هر چیزی باشند

and i would imagine steve many of them will be  religious festivals because that's what the whole  

و من تصور می کنم استیو بسیاری از آن‌ها جشن‌های مذهبی خواهند بود، زیرا این همان چیزی است که کل

thing came from many traditions were or are based  on religious events or religious beliefs things  

چیز از بسیاری از سنت‌ها برخاسته است یا مبتنی بر رویدادهای مذهبی یا اعتقادات مذهبی است.

that are written things that happened maybe a  hundred years ago or a thousand years ago or  

two thousand years ago or one and a half thousand  years ago depending on where you sit and how you  

یا یک و نیم هزار سال پیش بسته به اینکه کجا می‌نشینید و چگونه دعا می‌کنید،

pray so what traditions do you have do you have  any special traditions we don't really follow them  

پس چه سنت‌هایی دارید، آیا سنت‌های خاصی دارید، ما واقعاً از آنها

anymore do we steve i wouldn't say we have any  big traditions that we follow i suppose the only  

پیروی نمی‌کنیم. که ما از آن پیروی می کنیم، فکر می کنم

one is christmas christmas yes we don't really  follow easter anymore no um but then you'd have  

تنها مورد کریسمس کریسمس است، بله، ما واقعاً دیگر از عید پاک پیروی نمی کنیم، نه امم، اما پس از آن

to be quite religious to want to follow that one  maybe um oh i was right about i was right about  

شما باید کاملاً مذهبی باشید تا بخواهید آن را دنبال کنید. یک شاید اوه من درست می گفتم در مورد من درست

because i thought guy fawkes it was 1605 wow which  was the start of the 17th century so i knew that  

می گفتم   چون فکر می کردم سال 1605 است واو که شروع قرن هفدهم بود، بنابراین می دانستم که

just wanted to see if anybody else did i really  don't think you did i really don't think you did

فقط می خواستم ببینم آیا کس دیگری این کار را کرده است، من واقعاً فکر نمی کنم شما این کار را کرده باشید. من واقعاً فکر نمی‌کنم شما

oh yes eid there we go that's a celebration  that which has uh for muslims celebrating eid  

عید را انجام دادید، ما می‌رویم این یک جشن است  جشنی که برای مسلمانان در حال جشن گرفتن عید است

yes that's just happened recently hasn't it uh and  we have big celebrations in the uk with that yes  

بله این اخیراً اتفاق افتاده است، نه و ما جشن‌های بزرگی در بریتانیا داریم که

um well i remember when we were in malaysia  when the chinese new year and also eid  

بله خوب به یاد دارم زمانی که ما در مالزی بودیم، زمانی که سال نو چینی و همچنین عید

fell at the same time and they called it  something slightly different in different  

همزمان می‌شد و آن‌ها به آن می‌گفتند کمی متفاوت در کشورهای مختلف،

countries when we were in malaysia  uh used to be called harry rya  

زمانی که ما در مالزی بودیم، قبلاً هری رایا نامیده می‌شد.

harry ryan i don't know what i don't know what  the what that was that's probably somebody's name  

نمی دانم چه چیزی بود که احتمالاً نام کسی است

so if anyone's from malaysia you'll know about  harry rya maybe it's in other countries as well  

بنابراین اگر کسی اهل مالزی است درباره هری ریا می دانید شاید در کشورهای دیگر هم باشد

i think it's a type of greeting yes eid is is  right after ramadan then we have diwali as well  

فکر می کنم این یک نوع تبریک است بله عید درست بعد از ماه رمضان است پس ما دیوالی داریم به عنوان

the festival of lights that's right that one also  observed in this country you will find many people  

خوب   جشن همه چراغ‌ها درست است که یکی هم در این کشور مشاهده کردید، خواهید دید که بسیاری از مردم

put put small lights in their windows around  the country um during that time around the world  

چراغ‌های کوچکی را در پنجره‌های خود در سراسر کشور قرار داده‌اند، امم در آن زمان در سراسر جهان.

country others are the gum tree the country yes no  unfortunately that was my asthma you see my asthma  

آسم من را ببینید   به

just kicked in there but thanks steve i think  it's the food i'm going to i want to be invited  

تازگی وارد شده است، اما متشکرم استیو، فکر می‌کنم  این غذایی است که می‌روم، می‌خواهم به

to um one of these festivals um because uh the  food must be amazing because i love i love uh  

یکی از این جشنواره‌ها دعوت شوم، چون آه، غذا باید شگفت‌انگیز باشد، زیرا من عاشق

what we would call a curry which is spicy food um  oh yes in fact i went out for a curry mr duncan  

چیزی هستم که به آن می‌گوییم. کاری که غذای تند است، اوه بله، در واقع من برای خوردن کاری بیرون رفتم آقای دانکن،

didn't i on thursday night fascinating yes yes  tell us all about it that's a tradition for me  

آیا پنجشنبه شب جذاب، بله، همه چیز را به ما بگویید.

to meet up with my friend that i've known for  40 years to meet up for a curry once a month  

40 سال است که ماهی یک بار برای کاری دور همدیگر قرار می‌گیریم،

pardon i said he's a lunatic i said he's a lunatic

ببخشید، گفتم او یک دیوانه است، گفتم او دیوانه است،

i'm not going to comment mr duncan yes we  know it's mother's day alfredo yes uh in uh  

من نظری نمی‌دهم آقای دانکن بله، می‌دانیم که روز مادر است آلفردو بله

in argentina yes which of course is  um a tradition okay great anything  

در آرژانتین بله که البته همینطور است. یک سنت خوب است هر

else you did last week lots of people have  i'm just just having conversation mr duncan  

چیز دیگری شما در هفته گذشته بسیاری از مردم با هم صحبت کردند من فقط دارم صحبت می کنم آقای دانکن

um yeah that's all in fact interesting story  um on the way back my friend's car broke down

اوم بله این در واقع داستان جالبی است اوم در راه بازگشت ماشین دوستم در راه برگشت خراب شد

broke down on the way back quite late at night  it's not the only thing that broke it's not the  

این تنها چیز نیست این

only thing that broke down it's not very nice  to break down late at night on a lonely road  

تنها چیزی نیست که خراب شده، خیلی خوب نیست، دیر شب در یک جاده خلوت شکسته می‌شوم

i feel like i might be breaking down  myself mind you he can take care of himself

. احساس می‌کنم ممکن است در حال شکستن باشم.

saint martin's day in italy nobody else will  during this day people celebrate the autumn  

در این روز مردم پاییز را جشن می گیرند   با

drinking the new wine and eating good food  well i like the sound of that laura the one  

نوشیدن شراب جدید و خوردن غذای خوب  خوب من صدای آن لورا را

thing i love about religion is is quite often  there's lots of lovely food involved yes i would  

دوست دارم   چیزی که من در مورد مذهب دوست دارم این است که اغلب غذاهای دوست داشتنی زیادی وجود دارد بله من می

i would like to sign up to all the religions  that exist in the world and then go along to  

خواهم   من می خواهم در همه ثبت نام کنم مذاهبی که در جهان وجود دارند و سپس به

all of the festivals just pretend just for the  food just pretend that you have uh converted  

همه جشنواره‌ها می‌روند، فقط برای غذا وانمود می‌کنند که

to all these different religions  and then you can go along to  

به این همه ادیان مختلف تبدیل شده‌اید و سپس می‌توانید به

all the celebrations i don't think it works  like that uh no you'd soon be found out

همه جشن‌ها بروید. من فکر نمی‌کنم اینطور کار کند، نه، به زودی متوجه می‌شوید

right what are we moving on to now mister  we've had lots of people have been sending  

که اکنون به چه چیزی می‌رویم، آقای.

in lots of traditions already we've  already mentioned lots of them  

there's a festival of colour as well yes holly or  holy which is the festival of colour right okay  

آنها   جشنواره ای از رنگ ها وجود دارد، بله هالی یا مقدس، که جشنواره رنگ است، درست است،

people make carpets on corpus christi day i've  heard it on the streets and use many materials  

مردم در روز کالبد مسیحی فرش می سازند، من آن را در خیابان ها شنیده ام و از مواد زیادی استفاده می کنند

like coffee powder sand and rice husk that's  very interesting yes um well the carpet i think  

مانند پودر قهوه شن و پوسته برنج که بسیار جالب است بله اوم خوب فرش فکر می کنم

i think it's it's things that are scattered  around so i don't think it's actual carpets  

فکر می کنم چیزهایی هستند که در اطراف پراکنده شده اند، بنابراین فکر نمی کنم فرش های واقعی باشد

i think it's just the things they they take all  of those things and scatter them around and that  

فکر می کنم فقط چیزهایی است که آنها همه آن چیزها را برمی دارند و آنها را به اطراف پراکنده می کنند و این

one of my favorite festivals i think  is it in i think it's in thailand  

یکی از جشنواره های مورد علاقه من است. فکر کنم در تایلند

there is a wonderful festival where they  they throw tomatoes at each other is that  

است   جشنواره فوق‌العاده‌ای وجود دارد که در آن به طرف یکدیگر گوجه‌فرنگی پرتاب می‌کنند این

is that thailand i think it is i remember seeing  a documentary a report about this years ago when  

است که   آن تایلند است، فکر می‌کنم یادم می‌آید که سال‌ها پیش یک مستند گزارشی در این مورد دیدم که

everyone is throwing or is it water i think it's a  water festival but there is another country where  

همه دارند پرتاب می‌کنند یا آب است، فکر می‌کنم جشنواره آب است، اما کشور دیگری وجود دارد که در آن به طرف

they throw tomatoes at each other as well they  used to do that here and they if you've been bad  

هم گوجه‌فرنگی پرتاب می‌کنند و همین‌طور قبلاً این کار را می‌کردند و اگر شما بد

they used to throw rotten tomatoes at you daniel  um shafiq says it's quite interesting that i  

بودید، گوجه‌فرنگی‌های گندیده را به سمت شما پرتاب می‌کردند دانیل ام شفیق می‌گوید این کاملاً خوب است. جالب است که من

mentioned harry rya but yes well please tell me i  can't remember what it is is it to do with ramadan  

به هری ریا اشاره کردم، اما بله، لطفاً به من بگویید، نمی‌توانم به یاد

uh i think it is it's not a person it's definitely  not a person yeah so uh please tell me exactly  

بیاورم که این یک شخص نیست، قطعاً یک شخص نیست، بله، لطفاً به من بگویید دقیقاً

what that is because i can't remember all i used  to know is that that used to happen in malaysia  

چه چیزی است. چون نمی‌توانم تمام چیزی را که قبلاً می‌دانستم به خاطر بیاورم این است که قبلاً در مالزی اتفاق می‌افتاد،

because when we were there they would often  be celebrating it if it coincided when we were  

زیرا زمانی که ما آنجا بودیم، اغلب آن‌ها آن را جشن می‌گرفتند، اگر مصادف بود با زمانی

there at the time and there was so much food  oh yes nashad says do you celebrate halloween  

که در آن زمان آنجا بودیم و غذای زیادی وجود داشت. اوه بله نشاد می‌گوید. آیا شما هالووین را

in the uk not as much as we used to however in the  united states halloween is celebrated and observed  

در بریتانیا جشن می‌گیرید نه به اندازه گذشته، اما در ایالات متحده هالووین اغلب جشن گرفته و برگزار می‌شود،

quite quite often and a lot however there is a  lesson by the way this is a good chance for me to  

اما درسی وجود دارد که این فرصت خوبی برای من است

to mention one of my lessons that i did all about  halloween but here in this country it's not such  

تا به یکی از آنها اشاره کنم. درس های من که من همه چیز را در مورد هالووین انجام دادم اما اینجا در این کشور

a big thing it has become more commercial but i  wouldn't say that it is as as popular as in the  

چیز بزرگی نیست، تجاری‌تر شده است، اما نمی‌توانم بگویم که به اندازه

united states they love halloween but they they  like anything that that allows you to dress up  

ایالات متحده محبوب است که آنها هالووین را دوست دارند، اما آنها هر چیزی را که اجازه می‌دهد دوست دارند. شما باید لباس

and decorate your house and and drink lots of  alcohol i don't think that's anyway yes i mean  

بپوشید و خانه خود را تزئین کنید و مقدار زیادی الکل بنوشید، فکر نمی‌کنم به هر حال بله، منظورم این است

we never used to celebrate it here i mean  when we grew up when i was growing up in  

که ما هرگز آن را در اینجا جشن نمی‌گرفتیم، منظورم این است که وقتی بزرگ شدیم، در

the 1960s 70s we didn't really celebrate  halloween it sort of has come from america  

دهه 1960، در دهه 70 میلادی واقعاً هالووین را جشن می‌گیریم، این به نوعی از آمریکا آمده است

and traditionally people dress  up of course in horror outfits  

و به طور سنتی مردم لباس‌های ترسناک می‌پوشند

and then go and knock on people's doors and the  children this is how ask for sweets but once again  

و سپس می‌روند و در خانه‌های مردم و بچه‌ها را می‌کوبند، اینگونه درخواست شیرینی می‌کنند، اما یک بار دیگر

it's a religious festival that's it yeah halloween  stems from all hallows eve which was the belief  

این یک جشنواره مذهبی است که بله، هالووین از آن ناشی می‌شود. شب همه مقدسات که این اعتقاد

that ghosts and the undead or the dead would rise  again and their spirits would float around and  

بود   ارواح و مردگان یا مردگان دوباره برمی خیزند و ارواح آنها در اطراف شناور می شوند و

it's it's all connected to religion and paganism  and then it was moved and stolen by other people  

همه اینها به دین و بت پرستی مرتبط است و سپس توسط دیگران جابجا و دزدیده می شود.

to to stop people from celebrating that's why  christmas is in december it's one of the reasons  

مردم   برای جلوگیری از جشن گرفتن مردم به همین دلیل کریسمس در دسامبر است، این یکی از دلایل  است

why we have christmas at that time of year to  to annoy all of the pagans it's true look it up  

که چرا ما در آن زمان از سال کریسمس داریم تا  همه بت پرستان را آزار دهیم، درست است نگاه کنید

i think uh we don't celebrate uh pound me we don't  we don't celebrate anything on the 4th of november  

من فکر می کنم آه ما جشن نمی گیریم ما در 4 نوامبر هیچ چیز را جشن نمی گیریم.

uh on the 5th of november that's guy  fawkes night that's what we celebrate um  

اوه در 5 نوامبر این مرد است.

and i just to be lovely i used to like going  to uh particularly it's a love guy for tonight  

because it was always it was november so it  was always cold sort of wet um mum would make  

چون همیشه نوامبر بود، بنابراین همیشه سرد بود یک جور مرطوب. اوم مامان

uh gingerbread men yeah she would always make  gingerbread men which is a sort of like a biscuit  

مردان شیرینی زنجفیلی درست می کرد آره او همیشه مردان شیرینی زنجفیلی درست می کرد که به نوعی شبیه بیسکویت

yeah um pressed into the shape of like a bear  isn't it i think a bear yes i know that was it  

است. فکر می‌کنم یک خرس بله، می‌دانم که این

was it or was it into yes used to have it used to  make the pastry and then press out and it would  

بود   بود یا قبلاً از آن برای درست کردن شیرینی استفاده می‌کرد و سپس فشار می‌داد و

give a metal mould a ginger a gingerbread man it's  a bear i'm getting it wrong of course uh and it's  

به یک قالب فلزی یک زنجبیل و یک زنجبیل می‌داد. البته اشتباه است و

just shaped into a person about that big yes arms  and legs but not necessarily a man because that's  

فقط به شکل پر در آمده است پسر در مورد بازوها و پاهای بزرگ بله، اما نه لزوماً یک مرد، زیرا این یک

sexist you'd have to call it a gingerbread  person no well not even person not even  

جنسیت است، شما باید آن را یک آدم شیرینی زنجفیلی بنامید، نه حتی یک نفر، نه

the person you know you've got to be careful a  gingerbread figure figure yes of indeterminate sex  

حتی   فردی که می‌دانید باید مراقب باشید. جنسیت نامشخص

gender gender not sex you don't use the word sexes  okay you wouldn't survive a second by the way  

جنسیت جنسیت نه جنسیت، شما از کلمه جنسیت استفاده نمی‌کنید باشه، اتفاقاً یک ثانیه هم زنده

i'm so glad that you're not on social media all  the time because they would come around and they  

نمی‌مانید   خیلی خوشحالم که همیشه در شبکه‌های اجتماعی  نیستید زیرا آنها می‌آیند و   می‌کشند

would drag your your carcass along the road i'd  be cancelled straight away you know i wouldn't be  

لاشه‌ات در امتداد جاده بلافاصله لغو می‌شوم، می‌دانی که

on the on the television for more than ten minutes  you would be cancelled before you even started but  

بیش از ده دقیقه در تلویزیون حضور نخواهم داشت، حتی قبل از شروع کنسل می‌شوی، اما

yes mum always had it was like a ginger biscuit  gingerbread bed shape of a figure a figure human  

بله، مادر همیشه آن را مثل یک بیسکویت زنجبیلی می‌خورد. شکل تخت شکل یک شکل یک انسان   شکل انسان

figure yeah which i presume was representing maybe  guy forks i don't know but she'd bake those in  

بله که فکر می‌کنم نمایانگر آن چنگال‌های پسر بود، نمی‌دانم، اما او آن‌ها را

the oven and we'd always have um baked potatoes  are sure it wasn't baked bears baked potatoes so  

در فر می‌پخت و ما همیشه سیب‌زمینی پخته می‌داشتیم. مطمئن باشید که خرس پخته نبود. سیب‌زمینی‌ها تا

dad would put the baked potatoes in the bonfire  they'd cook in the bonfire then we'd put  

پدر صیغه پخته را بگذارد سیب زمینی در آتش می‌پزند، سپس

butter and salt on them uh and you have  to be careful though because uh when you  

روی آن‌ها کره و نمک می‌زدیم، و شما باید مراقب باشید، زیرا وقتی

build the bomb fight you normally build the  bonfire sort of a week or two in advance  

بمب را می‌سازید، معمولاً یک یا دو هفته قبل آتش می‌زنید.

oh sorry are you still talking so you get your  old twigs and branches and things as high as you  

اوه متاسفم که هنوز صحبت می‌کنید، بنابراین شاخه‌ها و شاخه‌های قدیمی‌تان را بالا می‌برید و چیزهایی را تا جایی که می‌توانید بالا ببرید،

can possibly go um very high but of course what  happens is in those week or two weeks after you've  

اما مطمئناً اتفاقی که                                                                          که شما آتش را به آتش کشیده‌اید، اتفاق می‌افتد.

made the bonfire all the hedgehogs think that's a  good place to go and uh to go and hibernate okay  

جای خوبی برای رفتن و اوه برای رفتن و خواب زمستانی خوب است

so you have to check first before you light the  fight maybe the occasional [ __ ] and of course  

بنابراین باید ابتدا قبل از اینکه دعوا را روشن کنید بررسی کنید شاید گاه به گاه [ __ ] و البته

you have said it's food baked potatoes and  gingerbread men yes uh gingerbread persons

گفته اید که این غذا است سیب زمینی پخته و مردان شیرینی زنجفیلی بله، افراد شیرینی زنجفیلی

can we say human now is that can we still use the  phrase humans well that's described something it's  

می توانیم بگوییم انسان حالا این است که آیا ما هنوز می توانیم از عبارت انسان ها به خوبی استفاده کنیم که چیزی را

got man in it oh dear it's not huge it's now a  huge person it's hugh person the world's gone  

or homo sapien are you a homo sapien i've been  described it's been the other words have used  

توصیف کرده است. را از کلمات دیگر

to have been used to describe me in that way where  are a couple of more derogators we are a couple of  

برای توصیف من استفاده شده است به این صورت که در آن چند نفر بیشتر تحقیر کننده هستند، ما یک جفت

homo sapiens we are exactly and uh so we had the  bonfire and then we'd have fireworks of course  

هومو ساپینس هستیم، ما دقیقاً هستیم و اوه بنابراین ما آتش می‌گیریم و سپس آتش بازی می‌کردیم البته

yes oh my god are you replaying this in real time  well i thought you wanted me i thought we were  

بله اوه من خدایا این را در زمان واقعی تکرار می‌کنی  خوب فکر می‌کردم تو مرا می‌خواهی، فکر می‌کردم ما هستیم   یه

sort of you know we've got 20 about 18 minutes  left i thought you hadn't got anything else to do  

جورایی می‌دانیم که ما 20 دقیقه فرصت داریم، حدود 18 دقیقه باقی مانده است، فکر می‌کردم کار دیگری برای انجام دادن ندارید

another bloody subject oh i didn't know that i  thought you wanted me to vamp you know just carry  

سوژه خونین دیگری، آه، نداشتم بدان که فکر می‌کردم می‌خواستی من را خون‌آرام کنم، می‌دانی فقط

on talking i wanted you to shut up fond memories  but usually damp cold and wet we have we have a  

به صحبت کردن ادامه بدهی، می‌خواستم خاطرات شیرین را خاموش کنی، اما معمولاً سرد و مرطوب است، ما یک

whole other subject about teams do you remember  do you remember what i said when you first arrived  

موضوع کلی دیگر درباره تیم‌ها داریم. برای اولین بار وارد شده   به

vaguely oh my god it's like it's like having a day  out with your granddad nashad says that they just  

طور مبهم، خدای من، مثل این است که یک روز بیرون از خانه با پدربزرگ خود داشته باشید نشاد می‌گوید که آنها فقط

watch horror movies and of course there are lots  of horror films set around halloween halloween  

فیلم‌های ترسناک تماشا می‌کنند و البته فیلم‌های ترسناک زیادی در مورد هالووین وجود دارد

if you go out in the street at night on  halloween you will be grabbed by the ghoulies

اگر شب در روز هالووین شما به خیابان بروید. گرفته خواهد شد تخت کنار غول ها

or the ghosts oh it's here oh bears gingerbread  bears oh right mr duncan you know how to draw  

یا ارواح اوه اینجاست آه خرس ها شیرینی زنجبیلی خرس ها اوه درست است آقای دانکن شما می دانید چگونه

attention to my failing memory i just  don't i don't even know how where did  

توجه را به خاطره ناتوان من جلب

you get that from i don't know well you can have  gingerbread bears gingerbread men look it up why

کنید. خوب بدانید که می‌توانید خرس‌های شیرینی زنجفیلی را داشته باشید، مردان به دنبال آن هستند که چرا

well come on then mr duncan move on to your next  subject you keep saying you want to move on to  

خب پس آقای دانکن به سراغ موضوع بعدی بروید، شما مدام می‌گویید که می‌خواهید

the next subject i'm still i'm still completely  blown away by your your well you know what my  

به موضوع بعدی بروید. تو خوب می‌دانی وقتی زنده هستم مغز من چگونه است، می‌دانی که

brain's like when i'm live you know i can only do  so much i get there eventually all i'm doing now  

من فقط می‌توانم کارهای زیادی انجام دهم، در نهایت تمام کاری که اکنون انجام

is picturing these these gingerbread bears look  valentine says i'm a great storyteller thank you  

می‌دهم این است که این خرس‌های زنجبیلی را به تصویر بکشم.

very much yeah but the problem is they go  on a little bit too long well do you know  

بله، اما مشکل این است که آنها کمی طولانی‌تر ادامه می‌دهند، خوب آیا

you know war and peace is shorter than your  stories sure people are interested in what we do  

می‌دانید که می‌دانید جنگ و صلح کوتاه‌تر از داستان‌های شما هستند، مطمئن باشید که مردم به کاری که ما انجام می‌دهیم علاقه‌مند هستند

in this country you know on 5th of november which  isn't far off by the way we used to celebrate  

در این کشور که می‌دانید در 5 نوامبر که دور نیست. به هر حال ما قبلاً جشن

that didn't we what we to have fireworks  we used to we have fireworks every sunday  

می گرفتیم آتش بازی داشته باشید ما عادت داشتیم هر یکشنبه آتش بازی داشته

that's true that's euphemism isn't it it  means things things are becoming heated  

باشیم   درست است که تعبیر می شود، نه این  به این معنی است که همه چیز داغ می شود

or heated people are arguing yes we say  that there are fireworks that's right

یا افراد داغدار بحث می کنند بله ما می گوییم آتش بازی وجود دارد که درست است

i think people know what  fireworks sound like mr duncan

، فکر می کنم مردم می دانند که آتش بازی شبیه به آقای دانکن

that's right come on then teams teams  someone said that our uh thumbnail today  

است. درست است، پس تیم‌ها یکی می‌گوید که تصویر کوچک

makes us look like sex offenders i don't  know what they mean right i haven't seen it  

امروز ما ما را شبیه مجرمان جنسی می‌کند، نمی‌دانم منظورشان چیست، درست من آن

i'll have a look later i'll show  you later i don't think it does  

را ندیده‌ام   بعداً نگاهی می‌اندازم، بعداً به شما نشان خواهم داد . فکر نمی کنم این

it's a tradition for me to sneeze on your live  streams like the one coming on steve is now going  

یک سنت است برای من عطسه کردن در پخش زنده شما مانند آن که استیو در حال حاضر

to sneeze i'm allergic to you i think what it is  think of not sneezing if you think of not sneezing

عطسه می کند

my nose is itching i'm trying to  suppress shall i call the doctor  

. خارش را دارم سعی می‌کنم سرکوب کنم آیا با

shall i call a doctor or a priest if you  press there it can very often stop the sneeze  

دکتر تماس می‌گیرم   اگر آن را فشار دهید به پزشک یا کشیش زنگ بزنم، اغلب می‌تواند عطسه را

i've heard if you put it if you put a  polythene bag over your head and then tie it  

متوقف کند   شنیده‌ام اگر کیسه پلی‌اتیلن را روی سر خود قرار دهید و سپس آن را بگذارید آن را به اینجا گره بزنید

here that can also stop you from sneezing thank  you very much mr duncan and everything else

که همچنین می تواند شما را از sn باز دارد خیلی متشکرم از شما آقای دانکن و همه چیزهای دیگر

anyway we are talking now about teamwork are we

به هر حال ما اکنون در مورد کار گروهی صحبت می کنیم،

finally i'm trying to here we go teamwork  now i think this is something i've done this  

بالاخره من سعی می کنم به اینجا برویم کار تیمی حالا فکر می کنم این کاری است که من این کار را

for you by the way wow because i think  this is why you're asking me why sorry

برای شما انجام داده ام وای چون فکر می کنم  به همین دلیل است که از من می‌پرسی چرا متاسفم،

you know one week i am going to cry i'm going  to burst into tears teamwork so so you work  

می‌دانی که یک هفته من گریه خواهم

with a company and you you work as part of  a team as well yes these are things that i  

کرد. من

feel you should know already i don't know why i  pretend that i'm working in a team i'm actually  

احساس می‌کنم از قبل باید بدانی، نمی‌دانم چرا وانمود می‌کنم که در یک تیم

just working by myself yes but we often we often  use the word team in various ways including team  

کار می‌کنم، در واقع فقط خودم دارم کار می‌کنم بله، اما ما اغلب از کلمه تیم به روش‌های مختلف از جمله تیم‌سازی استفاده می‌کنیم

building and i think in many companies especially  where you have a lot of employees working  

و فکر می‌کنم بسیاری از شرکت‌ها، به‌خصوص که در آن‌ها کارمندان زیادی دارید که

in a similar field and by that i mean sales so  i suppose sales you would often have teams yes  

در یک زمینه مشابه کار می‌کنند و منظورم فروش است، بنابراین فکر می‌کنم فروش اغلب تیم‌هایی دارید بله،

because the companies think and they're  probably right that if they can get people  

زیرا شرکت‌ها فکر می‌کنند و احتمالاً درست می‌گویند که اگر بتوانند افراد را

working together sharing ideas sharing best  practice then you will get more results that way  

ترغیب کنند که با هم کار کنند، به اشتراک بگذارند. ایده‌ها بهترین عملکرد را به اشتراک می‌گذارند ، سپس شما می‌توانید به این ترتیب نتایج بیشتری به دست خواهد آورد

um so i mean i i think it probably does  work um i think tomek probably works in a  

اوم، بنابراین منظورم این است که فکر می‌کنم احتمالاً کار می‌کند امم فکر می‌کنم تومک احتمالاً در

in an industry where teams are important i'm  getting the impression from uh the uh comments  

در صنعتی کار می‌کند که تیم‌ها در آن مهم هستند.

that he's made earlier and from in the past  okay and it wears me down a bit mr duncan how  

گذشته  خیلی خوب است و من را کمی خسته می کند آقای دانکن که

the companies are constantly trying to forces our  little local sales team of about six seven of us  

چگونه   شرکت ها دائماً سعی می کنند تیم کوچک فروش محلی ما را متشکل از حدود شش هفت نفر ما مجبور کنند

this is a very interesting way of handing in your  resignation no but uh i think they go over the top  

این روش بسیار جالبی برای ارائه استعفای شما است، اما اوه من فکر می کنم آنها به این موضوع رسیدگی می کنند. بالا

i think they do it too much they're always having  social events or bonding where you have to sort of  

من فکر می‌کنم آن‌ها این کار را بیش از حد انجام می‌دهند، همیشه رویدادهای اجتماعی دارند یا با هم ارتباط برقرار می‌کنند که باید به نوعی

you know climb ropes or do something together  to to overcome some obstacle in the middle of a  

از طناب‌ها بالا برید یا کاری با هم انجام دهید تا بر مانعی در وسط جنگل غلبه کنید، در

forest somewhere or or something or or beat  somebody the other team in some other game  

جایی یا چیزی یا چیزی یا کسی را کتک بزنید. تیم دیگر در یک بازی دیگر

because they think that if you all bond together  then you'll phone each other up and share best  

زیرا آنها فکر می کنند که اگر همه با هم ارتباط برقرار کنید آنگاه با یکدیگر تماس می گیرید و بهترین

practice on how you did that and that'll move  things forward i'm not sure i'm not sure that it  

تمرین را در مورد نحوه انجام این کار به اشتراک می گذارید و این کارها را به جلو می برد. مطمئن نیستم مطمئن نیستم که آن

how much effect it really does  have because i think ultimately  

هو واقعاً تأثیر زیادی دارد زیرا در نهایت فکر

particularly if you're in sales you always  want to beat other people so you're always  

می‌کنم   مخصوصاً اگر در فروش هستید، همیشه می‌خواهید دیگران را شکست دهید، بنابراین همیشه

going to keep something back for yourself  some little nugget of truth some little  

چیزی را برای خود نگه می‌دارید  مقداری از حقایق کوچک

way in to the customer that you don't want to  share with somebody else because ultimately you  

راه کمی برای مشتری شما نمی‌خواهید با دیگران به اشتراک بگذارید زیرا در نهایت

want to be numero you know in the sales chart  uni yumio you know numero you know uno uno

می‌خواهید عددی باشید که در نمودار فروش می‌دانید.

it's numero uno yes that's what  i said yesterday it was not  

it's exactly what i said it was not what you  said it's almost as bad as gingerbread bears

چیزی که شما گفتید تقریباً به بدی خرس‌های زنجبیلی بد است،

maybe we've started but what i actually  wanted steve was was the meaning of  

شاید ما شروع کرده‌ایم، اما چیزی که من واقعاً می‌خواستم استیو این بود که معنای

team building not not not a dire tribe  about it so you said you'd done it for me  

تیم‌سازی بود نه یک قبیله بد درباره آن، بنابراین گفتی که این کار را برای من انجام دادی.

yes what it's a tradition for us to argue on the  live treat streams the subject the subject is  

این یک سنت است که ما در جریان‌های پخش زنده بحث کنیم موضوع موضوع

team work which i did for you i didn't do the team  building for you so team building is normally when  

کار تیمی است که من برای شما انجام دادم، تیم‌سازی را برای شما انجام ندادم، بنابراین تیم‌سازی معمولا زمانی است که

you gather your colleagues or people that work for  you together and you want them to bond together so  

شما همکاران یا افرادی را که برای شما کار می‌کنند جمع می‌کنید. با هم و می‌خواهید با هم پیوند بخورند، بنابراین

normally you give them activities some of the  activities that steve very helpfully mentioned  

معمولاً برخی از فعالیت‌هایی را که استیو بسیار مفید به آنها اشاره کرد، به آنها می‌دهید،

so it's building not only the team but i would  say also it is building a sense of trust as well  

بنابراین نه تنها تیم را می‌سازید، بلکه می‌توانم بگویم که باعث ایجاد حس اعتماد نیز می‌شود.

and here's the i love this steve there is no i  in team yes i think tomek mentioned this earlier  

استیو هیچ من در تیم وجود ندارد بله فکر می‌کنم تومک قبلاً به این موضوع

he did yes that is a well-worn phrase yes well  used well used or well-worn everybody says it  

there is no i in team but as i said earlier look  there is me m e so you have me in team even though  

اشاره کرد. من من هستم بنابراین شما من را در تیم دارید حتی اگر    من

there is no i and the reason why we say that is  because there is no individual person in a group  

وجود نداشته باشد و دلیل اینکه ما می گوییم این است  زیرا هیچ فرد فردی در یک گروه

or team so everyone works together there is  no one singular individual who stands out  

یا تیم وجود ندارد بنابراین همه با هم کار می کنند هیچ فرد منحصر به فردی وجود ندارد که متمایز باشد

you all work together as a team however i've  noticed that there is the word me in team  

همه شما با هم کار می کنید به‌عنوان یک تیم، متوجه شده‌ام که کلمه من در تیم وجود دارد،

very clever mr duncan by the way when we go to  visit louis in paris which we will do one day

آقای دانکن بسیار باهوش، وقتی به بازدید از لوئیس در پاریس می‌رویم، کاری که روزی انجام

we will not ask to go and see the eiffel tower  because uh louis says that when people come  

می‌دهیم، نخواهیم خواست برای دیدن برج ایفل برویم، زیرا اوه لوئیس می گوید که وقتی مردم بیا

to paris the first thing they want to see is  the eiffel tower so you have to go up with them  

به پاریس اولین چیزی که می‌خواهند ببینند برج ایفل است، پس باید با آن‌ها بالا بروی.

don't worry no i was disappointed we won't  go up the iphone we won't ask to go up the  

نگران نباش، نه من ناامید شدم، ما از آیفون بالا نمی‌رویم، ما نمی‌خواهیم از برج ایفل بالا برویم.

eiffel tower we won't okay because because  well first of all it's surrounded by glass  

ما مشکلی نداریم زیرا اولاً اطراف آن را شیشه احاطه کرده است

now at the bottom you can't get near it there's a  long queue we don't like you so anything involving  

اکنون در پایین آن نمی توانید به آن نزدیک شوید، یک صف طولانی است که ما شما را دوست نداریم، بنابراین هر چیزی که

a queue we won't be interested in well there  is a reason you see because everyone has to  

شامل   صف باشد ما به خوبی در آنجا علاقه مند نخواهیم شد دلیلی است که می بینید زیرا همه باید

go through metal detectors that's right and  they have to strip down to their underpants  

از فلزیاب عبور کنند که درست است و آنها باید تا زیر شلوار خود در

and they have to have body cavity searches i  think you're exaggerating we have to make sure  

بیایند   و باید حفره بدن را جستجو کنند  فکر می کنم شما اغراق می کنید ما باید مطمئن شویم

that you don't have any any explosives hidden  inside your bum abdul is watching from malaysia  

که شما هیچ ندارید. هر گونه مواد منفجره پنهان در داخل بوم عبدالله شما از مالزی در حال تماشا است

hello abdul so we did ask earlier because  i mentioned the phrase or term harry rya  

سلام عبدالله، بنابراین ما قبلاً سؤال کردیم زیرا  عبارت یا اصطلاح جشن هری را ذکر کردم،

celebration so maybe abdul because we have been to  malaysia i don't know if you were on earlier when  

بنابراین شاید عبد به این دلیل است که ما به مالزی رفته‌ایم، نمی‌دانم که شما قبلاً در آن زمان بودید یا خیر

i mentioned this because we were talking about  traditions and celebrations and the the end of  

. این به این دلیل است که ما در مورد آن صحبت می کردیم سنت‌ها و جشن‌ها و پایان ماه

ramadan being one of them and yes i couldn't  remember because we got friends in malaysia  

رمضان یکی از آن‌ها بود و بله، نمی‌توانستم به خاطر بیاورم زیرا دوستانی در مالزی پیدا

they said they were celebrating  harry ryan and i couldn't remember  

کردیم، آنها گفتند که هری رایان را جشن می‌گیرند و من نمی‌توانم به یاد بیاورم.

does that just mean does that just mean um you  know the normal tradition is it another word for  

آیا این فقط به این معنی است که سنت معمولی این کلمه دیگری برای

ramadan please let me know i would like i'd  like to know but yes back to teams i'm i'm i'm  

رمضان است لطفاً به من اطلاع دهید می‌خواهم می‌خواهم بدانم، اما بله، به تیم‌ها بازگردم، من هستم، دارم

divulging into something else you're divulging  yes side tracking side tracking into something  

در مورد چیز دیگری فاش می‌کنم که شما در حال افشای آن هستید بله ردیابی جانبی چیز

else i think i think my blood sugar's dropping i  think you mean diverting yes no no no divulging  

دیگری   فکر می کنم فکر می کنم قند خونم در حال پایین آمدن است، فکر می کنم منظور شما از انحراف است بله نه نه فاش کردن

yes that means i reveal something as a bit of  information uh that maybe other people didn't know

بله به این معنی است که من چیزی را به عنوان اطلاعات کمی فاش می کنم، اوه که شاید دیگران

my blood sugar's dropping mr duncan you  better hurry up we've only got five minutes  

از افت قند خون من اطلاعی نداشته باشند آقای دانکن شما بهتر است عجله کنید ما فقط پنج دقیقه وقت داریم

six minutes steve steve all right teams

شش دقیقه استیو استیو همه تیم‌های خوب

tomorrow by the way it's only me tomorrow there  will be no mr steve he will be upstairs pretending  

فردا، به هر حال فردا فقط من هستم ، آقای استیو وجود نخواهد داشت.

to work pretending to be involved in teamwork  yes i suppose also you could have teamwork or  

باید کار تیمی داشته باشید یا

creating a team because it creates or you  will create a sense of belonging as well  

تیم بسازید زیرا باعث ایجاد می شود یا شما احساس تعلق ایجاد می کنید.

so quite often within a company you have maybe  there are certain phrases that you use i know  

بنابراین اغلب در یک شرکت ممکن است عبارات خاصی وجود داشته باشد که از آنها استفاده می کنید، می دانم

in your particular company there are phrases and  there are things that you always have to remember  

در شرکت خاص شما عباراتی وجود دارد و چیزهایی وجود دارد که شما همیشه باید به یاد داشته باشید

and as a group those things are normally  said uh during your day-to-day work  

و به عنوان یک گروه، این چیزها معمولاً  در طول کار روزانه

so quite often you will learn things  together and you will learn things as a team  

شما گفته می شود   بنابراین اغلب چیزهایی با هم یاد می گیرید و چیزهایی را به عنوان یک تیم یاد می گیرید

and discuss things as a team especially nowadays  because many people are using the internet they're  

و درباره مسائل به صورت گروهی بحث می کنید مخصوصاً امروزه زیرا بسیاری از افراد دارند از اینترنت استفاده می‌کنند

using facetime and other things to to communicate  thanks to coronavirus all right louis we don't  

از فیس‌تایم و چیزهای دیگر برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند به لطف ویروس کرونا، خیلی خب، ما

want to go up the eiffel tower we don't we're not  we don't want to go i don't want to but it looks  

نمی‌خواهیم از برج ایفل بالا برویم، ما نیستیم، نمی‌خواهیم برویم، نمی‌خواهیم نمی‌خواهم، اما به نظر

like we'll be forced to too many people this is  going to drag us up there whether we like it or  

می‌رسد که ما مجبور خواهیم شد به افراد زیادی مجبور شویم این ما را به سمت بالا بکشاند، چه بخواهیم یا

not too many people it's not that funny i'm only  joking but yes no i mean you you they starting  

نه افراد زیادی، خنده‌دار نیست، من فقط شوخی می‌کنم اما بله نه منظورم شما شما هستید شروع

to introduce things like team charters yeah i  i steve i would i would stop criticizing your  

برای معرفی مواردی مانند منشورهای تیم بله، من استیو، من از انتقاد کردن از شرکت شما دست بردارم،

company no all companies do it and you spend hours  creating these team charters and then everyone  

نه همه شرکت‌ها این کار را انجام می‌دهند و شما ساعت‌ها صرف ایجاد این منشورهای تیمی می‌کنید و بعد همه

just ignores them no one knows what a cheap team  charter is oh so it's a it's a series of sort of  

آنها را نادیده می‌گیرند، هیچ‌کس نمی‌داند که منشور تیم ارزان چیست، پس این یک سری از

almost like rules yes that you say in our team we  will do these things and you normally what is it  

تقریباً مانند قوانین بله که شما در تیم ما می گویید ما این کارها را انجام خواهیم داد و شما معمولاً

when you assign a a word and all the letters of  that word you you have other words coming off it  

وقتی یک کلمه و همه حروف آن کلمه را اختصاص می دهید کلمات دیگری از آن بیرون می آیند چیست

well it sounds like an acronym yes and then you  have an acronym acronym like you might have a  

خوب به نظر می رسد مخفف بله است. و سپس یک مخفف نام اختصاری دارید مثل اینکه ممکن است یک

team charter starts with sales and then you have  words one beginning with s like uh or a and then  

منشور تیمی با فروش شروع می‌شود و سپس کلمه‌هایی دارید که یکی با s شروع می‌شود مانند uh یا a و سپس

you form these little acronyms and then everybody  sort of supposedly is all bonding as you do it  

این مخفف‌های کوچک را تشکیل می‌دهید و بعد ظاهراً همه به نوعی با هم مرتبط هستند همانطور که شما این کار را انجام می‌دهید.

but i don't nobody really believes in it and as  soon as it's created everybody just forgets about  

اما من واقعاً هیچ کس به آن اعتقاد ندارد و به محض اینکه ایجاد شد همه فراموش می کنند

it by the way if steve's boss is watching  you can send the p45 to the usual address  

اتفاقاً اگر رئیس استیو در حال تماشای آن است می توانید p45 را به آدرس معمولی بفرستید

when you get to my age ultimately companies just  want results by the way a p45 is what is what an  

وقتی به سن من رسیدید در نهایت نه فقط نتایج می‌خواهد به هر حال P45 همان چیزی است که

employer will give you when they fire you or when  you lose your job we are coming towards the end  

کارفرما وقتی شما را اخراج می‌کند یا وقتی شغلتان را از دست می‌دهید به شما می‌دهد.

of today's live stream can you believe it steve i  can't believe it yes i can oh you can believe it  

من می توانم اوه، شما می توانید آن را باور

it felt like it's dragged a bit today the time  no i'm only i'm joking if you say the time has  

کنید   احساس می کردم امروز زمان کمی کشیده شده است نه من فقط شوخی می کنم اگر بگویید زمان

dragged see i'm just using this opportunity  to explain a new phrase are you okay say time  

کشیده شده   ببینید من فقط از این فرصت استفاده می کنم برای توضیح یک عبارت جدید آیا شما خوب هستید بگویید زمان

is dragging i have a feeling it means it's going  slowly i know what steve is going to do after this  

دارد می‌گذرد، احساس می‌کنم که به آرامی پیش می‌رود ، می‌دانم استیو قرار است بعد از این چه کاری انجام دهد

he's going to go to one of those genealogy sites  where you can look up your family history and  

او به یکی از آن سایت‌های شجره‌شناسی می‌رود که می‌توانید تاریخچه خانواده‌تان را جستجو کنید و

he's going to try and find if he's got any little  brothers or little sisters living around the world  

او سعی می‌کند پیدا کند که آیا دارد یا نه. هر برادر کوچک یا خواهر کوچکی که در سرتاسر دنیا زندگی می‌کند،

maybe you can put your dna into the  database and then see how many little little  

شاید بتوانید DNA خود را در پایگاه داده قرار دهید و سپس ببینید که چند

little children pop up around the world and  all of the places where your dad sailed to  

کودک کوچک در سراسر جهان و همه مکان‌هایی که پدرتان

when he when you were a child around the world  his and i can visit everyone and you know have  

در دوران کودکی شما به آنجا سفر می‌کردند. در سراسر جهان ، من و او می توانیم ببینیم همه و تو می دانی

a look around anybody looks like me all i  can say you have you have my deepest sympathy  

که نگاهی به اطرافت بیندازی هر کسی شبیه من است فقط می توانم بگویم که تو عمیق ترین همدردی من

there's something in this studio that makes me  sneeze my my nose is all sort of maybe that's why  

را داری   چیزی در این استودیو وجود دارد که باعث می شود عطسه کنم بینی ام به نوعی ممکن است به همین دلیل

you're you know having a few problems this week  there's something in here mr duncan that's causing  

باشد   تو می دانی که چند مشکل در این هفته چیزی در اینجا وجود دارد آقای دانکن که باعث

an allergic reaction you had a reply by the way to  your thing about harry ryan did i yes i've missed  

واکنش آلرژیک می‌شود، شما پاسخی به  چیزی که در مورد هری رایان دارید پاسخ دادید بله من از دست داده‌ام

that yes oh after ramadan oh the end of ramadan  okay that's fine then so it's like the festival  

که بله اوه بعد از ماه رمضان آه پایان ماه رمضان خیلی خوب است پس بنابراین مثل جشنواره است

so imagine imagine a festival that signifies or  represents the end of a festival or something  

بنابراین تصور کنید جشنواره ای نشان دهنده یا نشان دهنده پایان یک جشنواره است یا چیزی

happening okay it is on the first day of siwal  which is the tenth month of the islamic calendar  

اتفاق می افتد خوب، در روز اول سیوال که دهمین ماه تقویم اسلامی است

there we go thank you very much for that we  have cleared that up cleared it completely  

آنجا می رویم از شما بسیار سپاسگزاریم برای این که داریم  پاک شد

completely cleared that's it i think we are  coming towards the end we are approaching  

کاملاً پاک شد   کاملاً پاک شد همین است من فکر می‌کنم داریم  به پایان می‌رسیم، داریم به

four o'clock everyone it's almost time to say  goodbye but don't worry well you won't be you  

ساعت چهار نزدیک می‌شویم، تقریباً وقت آن است که خداحافظی کنیم، اما نگران نباش، تو نیستی

won't be seeing steve tomorrow which i'm sure  you are quite relieved about i'll be working  

برنده شدی فردا استیو را نخواهم دید که مطمئنم از این بابت کاملاً راحت شده‌ای که من کار

pretending to be very team-like yeah i don't  because i i i get on very well with all my  

می‌کنم   وانمود کنم که بسیار تیمی هستم، بله، نمی‌بینم زیرا من با همه هم تیمی‌هایم خیلی خوب رفتار می‌کنم

uh fellow teammates well one interesting thing  by the way is steve is the only man in his team  

، خوب یک چیز جالب. راه این است که استیو تنها مرد تیمش است

and i'm only half a man yes he's the only man  he is surrounded he is surrounded by women all  

و من فقط نیمی از مرد هستم بله او تنها مرد است  او در محاصره زنان است

the time when he goes when he goes on to the uh  the face time meeting with all of his colleagues  

همه زمانی که به جلسه ملاقات با او می رود. همه همکارانش

mr steve is the only man on the screen and all  the rest of the the people on there are our ladies  

آقای استیو تنها مردی است که روی صفحه نمایش می‌رود و همه  بقیه افرادی که در آنجا حضور دارند، خانم‌های ما

they are in our team yes in fact in our  company generally in the sales department  

هستند   آنها در تیم ما هستند، بله در واقع در شرکت ما به طور کلی در بخش

the majority of people are women now um used  to be half and half but i don't know why  

فروش  اکثر مردم اکنون زن هستند. قبلاً نصفه و نیمه بودم، اما

don't know why just just the way  it is i'm happy with that you know  

نمی‌دانم چرا   نمی‌دانم چرا همین‌طور که هست، خوشحالم که می‌دانی

i've got no axe to grind okay why would you i  don't know what well i mean i can i can i can  

من تبر برای خرد کردن ندارم، خوب چرا شما نمی‌دانم چیست؟ خوب منظورم این است که من می توانم، می

get on with anyone i can mr so that just in uh  we can now confirm that steve is not a misogynist  

توانم، می توانم با هر کسی که می توانم آقایی که می توانم رابطه برقرار کنم، بنابراین ما اکنون می توانیم تأیید کنیم که استیو نه یک زن ستیز

great i'm lucky yes i'm lucky nashad i am  to have wonderful teammates and a wonderful  

عالی، من خوش شانس هستم، بله، خوش شانس هستم، البته ، هم تیمی های فوق العاده و یک رئیس فوق العاده

boss of course and unfortunately i am not so  fortunate because i'm surrounded by mr steve  

دارم و متأسفانه من آنقدر خوش شانس نیستم، زیرا در تمام طول روز توسط آقای استیو احاطه شده

all day and every day right is it time to go yes  it's time for you to go and it's time for me to  

ام و هر روز وقت آن است که برو بله وقت آن است که تو بروی و وقت آن است که

wrap things up well it's been lovely  being here mr duncan with you good  

کارها را به خوبی جمع بندی کنم خیلی دوست داشتنی است اینجا بودن آقای دانکن با شما خوب

uh even though i've sort of clearly been  losing my mind over the last 10 or 15  

i think it's because i my blood sugar's low i  haven't had any any dinner today it's your fault  

است. چون قند خونم پایین است، امروز هیچ شامی نخوردم، این تقصیر شماست،

so i'm going to go in there and have something to  be oh but the bread shops reopening we've heard  

پس من می‌روم آنجا و چیزی می‌خواهم که بخواهم، اوه، اما نان‌فروشی‌ها بازگشایی می‌شوند، شنیده‌ایم

good news it's closed down we thought it was close  for good it's reopening so we think so fingers  

خبر خوب تعطیل است، فکر کردیم نزدیک بود برای همیشه در حال بازگشایی است، بنابراین فکر می‌کنیم که انگشتان دست

crossed we'll be able to get tea cakes again  are you ready to fade me out in the traditional  

بتوانیم دوباره کیک چای بگیریم آیا آماده‌ای که من را به روش

traditional very professional way i was ready to  fade you out when you first came on it's a lot  

سنتی   سنتی بسیار حرفه‌ای محو کنی. خیلی

bye everyone and see you again next week you've  got mr duncan with you for the rest of the week  

خداحافظ همه و هفته آینده دوباره می بینمت آقای دانکن را تا آخر هفته با شما همراهی کردم

and um i hope you all have a lovely  week and learn some new english words

و اوم، امیدوارم همه شما هفته خوبی داشته باشید و چند کلمه انگلیسی جدید یاد بگیرید

mommy i want my mummy thank you  mr steve that was very educational

مامان من می خواهم مامانم ممنونم آقای استیو که بسیار آموزنده بود،

it certainly taught me a lesson

مطمئناً درسی به من آموخت.

thank you very much for your company  it was a rather busy one today i hope  

برای شرکت شما امروز خیلی شلوغ بود امیدوارم

you've enjoyed today's live stream and  yes as i said i am back tomorrow what  

از پخش زنده امروز لذت برده باشید و بله همانطور که گفتم

really i am really back tomorrow  it is true i am i'm back tomorrow  

فردا برمی گردم چه   واقعاً فردا برمی گردم  درست است من فردا برمی گردم

just in case you don't believe me look at this see  you tomorrow at 2 pm uk time it says there on the  

فقط در صورت انجام دادن باور کن به این نگاه کن فردا ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان روی صفحه می گوید

screen and my screen never lies see you tomorrow  from 2pm uk time is when i'm with you and i'm with  

و صفحه نمایش من هرگز دروغ نمی گوید فردا را می بینم  از ساعت 14 به وقت انگلستان زمانی است که من با شما هستم و

you from monday to friday as well thank you very  much for your company i hope you've enjoyed the  

از دوشنبه تا جمعه با شما هستم همچنین از همراهی شما بسیار سپاسگزارم، امیدوارم از

last two hours you'll be pleased to hear that  it is over it's coming to an end don't worry  

دو ساعت گذشته لذت برده باشید و از شنیدن این خبر خوشحال خواهید شد که تمام شده است، نگران نباشید،

you can now carry on with your normal day thanks  for watching see you tomorrow 2 p.m uk time is  

اکنون می توانید به روز عادی خود ادامه دهید، متشکرم فردا ساعت 2 بعدازظهر در حال تماشای دیدنت هستم، زمان

when i am back with you and i hope you have a good  sunday i hope you have a good rest of this day  

زمانی است که من با شما برگشته‌ام و امیدوارم که شما یک گل داشته باشید اوود یکشنبه، امیدوارم در این روز استراحت خوبی داشته

enjoy it keep that smile on your face as you walk  around amongst the human race have a lovely time  

باشید   از آن لذت ببرید همانطور که در میان نسل بشر راه می‌روید، لبخند بر لب

and of course until the next time we meet here  on youtube you know what's coming next yes you do

داشته باشید.

see you tomorrow 2 p.m uk  time live again and of course

فردا ساعت 2 بعد از ظهر به وقت بریتانیا

i'm off to the kitchen to  make some gingerbread bears

دوباره می بینمت

i will ask mr steve how to make them

ta ta for now