LIVING in a FANTASY world / English Addict ExTra / LIVE CHAT / WED 4th May 2022

Oh, this is the exciting part.

اوه، این قسمت هیجان انگیز است.

When everything begins. Here we go.

وقتی همه چیز شروع می شود. در اینجا ما می رویم.

We are back together once more.

ما یک بار دیگر با هم برگشتیم.

Hello to everyone out there. Are you ready?

سلام به همه اونجا اماده ای؟

Are you ready to rumble? Here we go.

آیا برای غرش آماده هستید؟ در اینجا ما می رویم.

English addict with you once again, coming to you

معتاد انگلیسی بار دیگر با شما،

from a very wet and soggy

از زادگاه بسیار خیس و خیس

birthplace of the English language,

زبان انگلیسی،

which just happens to be England.

که اتفاقاً انگلستان است، به سراغ شما می آید.

Yemeni M.M., M.M., Mahmood

م.م یمنی، م.م.، محمود

Hi, everybody.

This is Mr.

سلام، همگی.

این آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلیس است.

How are you today? Are you okay?

امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

Are you feeling

آیا

happy today?

امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I hope you are feeling good.

امیدوارم حالتون خوب باشه

Here we go again for those who don't know what this is.

در اینجا دوباره به سراغ کسانی می رویم که نمی دانند این چیست.

Well, this is the Internet.

خب این اینترنته

This is where anything can happen.

اینجاست که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.

And quite often anything does happen.

و اغلب هر چیزی اتفاق می افتد.

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

Yes, it is.

بله همینطور است.

English addict with myself, Mr. Duncan.

معتاد انگلیسی با خودم، آقای دانکن.

I am one of those.

من یکی از آنها هستم.

You see, I am an English addict,

ببینید، من یک معتاد انگلیسی هستم

and I have a feeling that you might be one of those as well.

و این احساس را دارم که ممکن است شما هم یکی از این افراد باشید.

We are back together again live.

ما دوباره با هم به صورت زنده برگشتیم.

There are still

هنوز

people who don't believe that this is live.

افرادی هستند که باور نمی کنند این زنده است.

It is live.

زنده است.

100%.

100%

I can promise you that right now.

میتونم همین الان بهت قول بدم

And I hope you are having a good day.

و امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

We have made it all the way to the middle of the week

ما بدون اینکه خودمان را منفجر کنیم تا اواسط هفته پیش رفتیم

without blowing ourselves up. Yet

. با این حال

it's Wednesday

چهارشنبه است

baby, baby,

عزیزم، عزیزم،

baby, baby, baby, baby, baby, baby, baby, baby,

عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم،

baby, baby.

عزیزم، عزیزم.

We are back together and I hope you are having

ما دوباره با هم هستیم و امیدوارم

a superduper Wednesday so far today.

امروز چهارشنبه سوپردوپری داشته باشید.

I hope it's turning out exactly

امیدوارم دقیقاً همان

how you dreamt it would hmm.

طور که آرزو می کردید پیش بیاید.

You're not feeling too bad today.

امروز خیلی احساس بدی ندارید.

My voice.

صدای من.

I don't know why my voice cannot decide whether it wants to work or not.

نمی دانم چرا صدای من نمی تواند تصمیم بگیرد که می خواهد کار کند یا نه.

I have a slight sore throat.

گلو درد خفیفی دارم

I don't know why,

نمی‌دانم چرا،

but I've just had some water, and I feel much better now.

اما تازه کمی آب خورده‌ام و الان خیلی احساس بهتری دارم.

Here we go. Yes, it is a wet one today.

در اینجا ما می رویم. بله، امروز مرطوب است.

I will be honest with you.

من با شما صادق خواهم بود.

We have had a lot of rain over the past 12 hours.

در 12 ساعت گذشته بارندگی زیادی داشته ایم.

You can see outside, there are some rain clouds

می توانید بیرون را ببینید، چند ابر بارانی

in the sky looking very ominous.

در آسمان وجود دارد که بسیار شوم به نظر می رسد.

Oh, I like that. Word.

اوه، من آن را دوست دارم. کلمه.

If something is ominous,

اگر چیزی شوم است، به

it means it might bring danger

این معنی است که ممکن است خطری را به همراه داشته

or maybe damage something that is

باشد یا به چیزی آسیب برساند که

seen as a warning. Even

به عنوان یک هشدار تلقی می شود. با

so, there is the view out of my studio window right now.

این حال، در حال حاضر منظره ای از پنجره استودیوی من وجود دارد .

And yes, we are back together again

و بله، ما دوباره با هم برگشتیم

and it's ever so nice to be with you.

و از بودن با شما خیلی خوب است.

It really is.

واقعا هست.

And I hope you are having a good Wednesday

و امیدوارم چهارشنبه خوبی داشته باشید

this is English Addict Extra.

.

Of course, we have together time on Sunday.

البته یکشنبه هم وقت داریم.

We are together on Sunday.

یکشنبه با هم هستیم

From 2 p.m.

از ساعت 2 بعد از ظهر

but also during the week as well.

بلکه در طول هفته نیز.

I like to give you something extra

من دوست دارم در طول هفته یک چیز اضافی به شما بدهم

during the week and I hope you enjoy it.

و امیدوارم از آن لذت ببرید.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Of course, we have the live chat.

البته ما چت زنده داریم.

Hello, live chat. Nice to see you here.

سلام چت زنده خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Congratulations to Victoria and Victoria against what you are.

به ویکتوریا و ویکتوریا در برابر آنچه که هستید تبریک می گویم.

First on today's live chat.

اول در چت زنده امروز.

Congratulations to you mm.

بهت تبریک میگم مم.

Good.

خوب

That's great. That's fantastic.

عالیه. این فوق العاده است.

Congratulations to you also Beatrice,

به شما نیز بئاتریس تبریک می گویم،

we have Mosen here as well.

ما موسن را هم اینجا داریم.

We also have Beatrice.

بئاتریس هم داریم.

Did I just say Beatrice?

من فقط گفتم بئاتریس؟

Maybe I'm stuck in a time loop.

شاید من در یک حلقه زمانی گیر کرده ام.

Maybe that is what is happening. Palmyra.

شاید این چیزی است که اتفاق می افتد. پالمیرا

We also have Vitesse.

ویتسه هم داریم.

Hello, Vitesse.

سلام، ویتسه.

You are not first today.

امروز اول نیستی

Unfortunately, we also have.

متاسفانه ما هم داریم.

I think I've said hello to Vittoria.

فکر می کنم به ویتوریا سلام کرده ام.

We also have oh, hello to

ما همچنین آه، سلام به

Louis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Thank you very much. Louis,

بسیار از شما متشکرم. لویی،

can I also say thank you very much for your lovely message?

من هم می توانم از پیام زیبای شما تشکر کنم؟

Last week I received a lovely email from Louis

هفته گذشته یک ایمیل دوست داشتنی از لویی دریافت

just reassuring me that I'm still young

کردم که فقط به من اطمینان داد که هنوز جوان هستم

and I have my health.

و سلامتی ام را دارم.

I am feeling much better after my little adventure

من بعد از ماجراجویی کوچکم

with Corona virus, but I am feeling much better.

با ویروس کرونا خیلی بهتر هستم، اما حالم خیلی بهتر است.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

There are certain parts of my body that are still not working properly.

قسمت های خاصی از بدن من هنوز به درستی کار نمی کند.

There are some things that are still a little strange,

چیزهایی وجود دارد که هنوز کمی عجیب هستند،

although I think I had those before I caught COVID.

اگرچه فکر می کنم قبل از ابتلا به کووید این موارد را داشتم. صادقانه

I think some of those things my might already

بگویم، فکر می کنم برخی از آن چیزهایی که ممکن است من از قبل

exist, to be honest.

وجود داشته باشد.

Oh, I'm going out tonight.

اوه من امشب میرم بیرون

I know you are always interested to find out what happens in my life.

من می دانم که شما همیشه علاقه مند هستید که بفهمید در زندگی من چه اتفاقی می افتد.

I know it.

من آن را می دانم.

Yes, you are on to you.

بله، شما در کنار شما هستید.

Is any one

tonight. I'm off to see a show Mr.

امشب یکی هست من برای دیدن برنامه ای که آقای

Steve myself and also one of our friends is going to see.

استیو خودم و همچنین یکی از دوستانمان قرار است ببینم، رفته ام.

We are going to see a lovely amateur dramatic show tonight.

امشب قرار است یک نمایش دراماتیک آماتوری دوست داشتنی ببینیم .

And I think we are also having a meal before that as well.

و من فکر می کنم قبل از آن نیز یک وعده غذایی می خوریم.

So just in case you're watching, Martin. Hello, Martin.

پس فقط در صورتی که تماشا می کنی، مارتین. سلام مارتین

We will see you later.

بعدا شما را خواهیم دید.

And we are going to see

و ما قصد

a show called Kinky Boots.

داریم نمایشی به نام چکمه های گره خورده را ببینیم.

I have to be honest with you, I've never heard of the show.

من باید با شما صادق باشم، من هرگز در مورد نمایش نشنیده ام.

I've never seen any of this show.

من هیچکدام از این نمایش را ندیده ام

I know nothing about it.

من در این مورد هیچی نمی دونم.

So everything that happens tonight

بنابراین هر اتفاقی که امشب رخ

will be a big surprise.

می دهد یک شگفتی بزرگ خواهد بود.

So I can't wait for that.

بنابراین من نمی توانم برای آن صبر کنم.

I'm assuming we are going for a carry.

من فرض می کنم ما برای حمل و نقل می رویم.

Are we are we having to carry later?

آیا باید بعدا حمل کنیم؟

Oh, no, I am excited. I really am.

اوه، نه، من هیجان زده هستم. من واقعا هستم.

Hello also to Jemmy.

سلام به جمی هم.

Jemmy from Hong Kong is here as well. Also

جمی از هنگ کنگ نیز اینجاست. همچنین

who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Let's have a look.

Fernando. Magdalena.

بیایید نگاهی بیندازیم.

فرناندو ماگدالنا.

Hello, Magdalena. Nice to see you back.

سلام ماگدالنا خوشحالم می بینم برگشتی.

It feels like a long time since we were here

به نظر خیلی وقت است که ما اینجا

together, but nice to see you back as well.

با هم نبودیم، اما خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

Z Seeker is here.

Z Seeker اینجاست.

We also have

ما همچنین در

moving down the list,

لیست پایین آمده ایم،

Samir, Samir al Mir, who says

سمیر، سمیر المیر، که می گوید

Oh well, those look like tears. Why?

اوه خوب، اینها شبیه اشک هستند. چرا؟

Why are you crying? Don't cry.

چرا گریه می کنی؟ گریه نکن

Cheer up, everyone.

همگی شاد باشید

Also, we have a morale.

همچنین ما روحیه داریم.

Marwan

مروان خوش اومدی

welcome back.

Today Galip is here as well.

امروز گالیپ نیز اینجاست.

Mohammed is here.

محمد اینجاست

Mohammed el Sanji.

محمد ال سانجی.

I hope I pronounce your name correctly.

امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

And also hello to do so.

و همچنین سلام برای انجام این کار.

We also have Alexandro, and we have.

ما الکساندرو هم داریم و داریم.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Oh, I'm just trying to read your name,

اوه، من فقط سعی می کنم نام شما را بخوانم،

but unfortunately it is not in English.

اما متاسفانه به زبان انگلیسی نیست.

But I will say hello to you anyway, and thank you very much for your lovely comment.

اما من به هر حال به شما سلام می کنم و از نظر زیبای شما بسیار سپاسگزارم.

About my voice. Your voice is sweet.

در مورد صدای من صدایت شیرین است

Well, I'm not sure if everyone agrees with that.

خوب، من مطمئن نیستم که آیا همه با آن موافق هستند یا خیر.

A lot of people don't like my voice.

خیلی ها صدای من را دوست ندارند.

They say it's very annoying.

می گویند خیلی آزاردهنده است.

Mr. Duncan, sometimes your voice is very annoying.

آقای دانکن گاهی صدای شما خیلی آزاردهنده است.

Well, I will try my best to please everyone.

خوب من تمام تلاشم را می کنم که همه را راضی کنم.

Of course, the problem with doing

البته، مشکل انجام

that is if you try to please everyone, you eventually please

این کار این است که اگر سعی کنید همه را راضی کنید، در نهایت

no one, because you can never please everyone.

هیچ کس را راضی نمی کنید، زیرا هرگز نمی توانید همه را راضی کنید.

That is the problem.

مشکل همین است.

Today, we are looking at fantasy because today

امروز، ما به فانتزی نگاه می کنیم زیرا

is the 4th of May,

امروز چهارم می است،

and a lot of people now have adopted this day

و بسیاری از مردم اکنون این روز را

as Star Wars Day because it is May.

به عنوان روز جنگ ستارگان انتخاب کرده اند، زیرا ماه می است.

The Fourth, you say may the force be with you. Hmm.

چهارم، شما می گویید ممکن است نیرو با شما باشد. هوم

Yes, I remember as a child way back

بله، به یاد دارم که در دوران کودکی

in the 1970s, the late 1970s, we used to make that joke

در دهه 1970، اواخر دهه 1970، سال ها پیش قبل از اینکه مد شود، آن شوخی را انجام می دادیم

many years ago before it became trendy.

.

So yes, we know all about that.

بنابراین بله، ما همه چیز را در مورد آن می دانیم.

As older people

مانند افراد

who were around when Star Wars

مسن‌تری که در زمان اکران جنگ ستارگان

was originally released in the cinemas.

در سینماها حضور داشتند.

So I remember a period of time

بنابراین، دوره‌ای را به یاد می‌آورم که

before there was anything called Star Wars

قبل از آن چیزی به نام جنگ ستارگان وجود داشته باشد

and then suddenly it arrived

و سپس ناگهان از راه رسید

and the world seemed to change in many ways,

و به نظر می‌رسید که دنیا از بسیاری جهات تغییر کرده است،

certainly the way in which movies are made

مطمئناً نحوه ساخت و تولید فیلم‌ها به

and produced changed because of that one movie.

خاطر همین یک فیلم تغییر کرده است.

But hello to everyone and oh hello

اما سلام به همه و سلام

to Fam Fam to trend.

به فام فام به ترند.

Yes, it is May the fourth.

بله، چهارم اردیبهشت است.

And today we are looking at living in reality

و امروز ما به زندگی در واقعیت

or living in a fantasy see,

یا زندگی در یک صفحه فانتزی نگاه می کنیم،

because of course Star Wars is often

زیرا البته جنگ ستارگان اغلب

categorised as being fantasy.

به عنوان فانتزی دسته بندی می شود.

It is something that is not real it has been created.

چیزی است که واقعی نیست ایجاد شده است.

So it is not real.

پس واقعی نیست.

It is not reality, although sometimes it is possible

واقعیت نیست، اگرچه گاهی اوقات ممکن است

to slip into a situation

در موقعیت

or a way of life that is not real.

یا روشی از زندگی که واقعی نیست لغزید.

However, the person living that life

با این حال، شخصی که آن زندگی را

believes that it is real.

سپری می کند، معتقد است که این زندگی واقعی است.

So it is possible to slip from reality, which is this

بنابراین امکان لغزش از واقعیت وجود دارد، یعنی این

to fantasy,

به فانتزی،

which is something else quite different indeed.

که در واقع چیز دیگری کاملاً متفاوت است.

Can I say hello to my son?

آیا می توانم به پسرم سلام کنم؟

Hello, Mazen. Nice to see you.

سلام مازن. از دیدن شما خوشحالم.

He is.

Well, it's a good day to be with us.

او هست.

خوب، روز خوبی است که با ما باشید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

There are subtitle calls.

تماس های زیرنویس وجود دارد.

If you want to have captions, you can.

اگر می خواهید زیرنویس داشته باشید، می توانید.

I often forget to mention that during the live stream

اغلب فراموش می کنم ذکر کنم که در طول پخش

there are live captions

زنده زیرنویس های زنده وجود دارد

and you can activate the captions

و می توانید

by pressing sea on your keyboard.

با فشار دادن sea روی صفحه کلید خود، زیرنویس ها را فعال کنید.

So yes, you can have captions.

بنابراین بله، می توانید زیرنویس داشته باشید.

I mean, I mean Sheeran of

منظورم این است که شیران از

we do actually have live captions

ما واقعاً زیرنویس‌های زنده

and we also have recorded captions as well later on.

داریم و همچنین بعداً زیرنویس‌هایی ضبط کرده‌ایم.

So if you are watching the replay,

بنابراین اگر در حال تماشای پخش مجدد هستید،

if you are watching the recorded version of this live stream,

اگر نسخه ضبط شده این پخش زنده را تماشا می کنید

then you can also have captions as well.

، می توانید زیرنویس نیز داشته باشید.

It's nice to be back with you today.

خوشحالم که امروز با شما برگشتم.

So we are looking at fantasy.

بنابراین ما به فانتزی نگاه می کنیم.

There are two ways of living your life.

دو راه برای زندگی کردن وجود دارد.

You can live in reality

شما می توانید در واقعیت زندگی کنید

which is this

که این است

or you can live in fantasy,

یا می توانید در خیال زندگی کنید،

which is something that is not real.

چیزی که واقعی نیست.

You might be amazed to find out

شاید تعجب

just how many people live their lives

کنید که بدانید چند نفر

in a fantasy world.

در یک دنیای فانتزی زندگی می کنند.

They don't live in reality and I suppose there are many situations

آنها در واقعیت زندگی نمی‌کنند و من فکر می‌کنم موقعیت‌های زیادی وجود دارد که در آن‌ها

where a person might find it difficult to cope

ممکن است فرد برای کنار آمدن

or to handle

یا اداره

daily life.

زندگی روزمره مشکل پیدا کند.

So maybe moving into a fantasy world

بنابراین، شاید رفتن به دنیای فانتزی

or creating fantasy for yourself is a way of coping

یا ایجاد فانتزی برای خود راهی برای مقابله

or dealing with the pressures of reality.

یا مقابله با فشارهای واقعیت باشد.

So I'm sure we do it sometimes.

بنابراین من مطمئن هستم که ما گاهی اوقات این کار را انجام می دهیم.

We all sometimes like to daydream.

همه ما گاهی اوقات دوست داریم رویاپردازی کنیم.

I do it, and I'm pretty sure you do it as well.

من این کار را انجام می دهم، و مطمئنم که شما هم این کار را انجام می دهید.

During your daytime, you will suddenly drift away in your mind.

در طول روز ، ناگهان در ذهن خود دور می شوید.

You will not.

شما نمی خواهید.

You will probably imagine doing a different job.

احتمالاً تصور خواهید کرد که کار دیگری انجام می دهید.

Perhaps you will imagine

شاید تصور کنید

having a completely different life with a completely different person.

که زندگی کاملاً متفاوتی با یک شخص کاملاً متفاوت داشته باشید.

Maybe

you dream about finding that perfect partner

شاید رویای پیدا کردن آن شریک کامل را داشته باشید،

even if you're already married, it can happen.

حتی اگر قبلاً ازدواج کرده باشید، ممکن است این اتفاق بیفتد.

So even a husband or wife might fantasise, they might daydream

بنابراین حتی یک زن یا شوهر ممکن است خیال پردازی کنند، آنها ممکن است

about finding that perfect person,

در مورد یافتن آن شخص عالی خیال پردازی کنند،

even if they are already in a relationship.

حتی اگر قبلاً در یک رابطه باشند.

So I think it's fair to say that we all do it.

بنابراین من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم همه ما این کار را انجام می دهیم.

We all drift away sometimes in our minds.

همه ما گاهی اوقات در ذهن خود دور می شویم.

We like to daydream.

ما دوست داریم رویاپردازی کنیم.

However, I always think that daydreaming is a short thing.

با این حال، من همیشه فکر می کنم که خیال پردازی چیز کوتاهی است.

It doesn't really affect your life in any way,

این واقعاً به هیچ وجه روی زندگی شما تأثیر نمی گذارد،

but it is possible to turn those fantasies

اما ممکن است آن خیالات

into something that's become a big part of your life.

را به چیزی تبدیل کنید که بخش بزرگی از زندگی شما شده است.

And I think that's the danger when your fantasies that you have in your head

و من فکر می کنم این خطر زمانی است که خیال پردازی هایی که در سر دارید

somehow become involved in the reality of your life.

به نحوی در واقعیت زندگی شما نقش می بندد.

And I have met a lot of people.

و با افراد زیادی آشنا شده ام.

I've met people I've had people in my life who

من با افرادی ملاقات کرده ام که در زندگی ام افرادی را داشته

don't exactly live in the real world.

ام که دقیقاً در دنیای واقعی زندگی نمی کنند.

They have I suppose I would call it a fantasy life,

آنها فکر می‌کنم اسمش را بگذارم یک زندگی فانتزی،

or they believe that this reality is their fantasy

یا معتقدند که این واقعیت خیال آنهاست

and sometimes the other way around, maybe they believe their fantasy is their reality.

و گاهی برعکس، شاید فکر می‌کنند خیالشان واقعیت آنهاست.

It can happen.

ممکن است اتفاق بیفتد.

Palmyra does not like Star Wars.

پالمیرا جنگ ستارگان را دوست ندارد.

It's OK.

I still like you. It's all right.

مشکلی نیست.

من هنوز ازت خوشم میاد. همه چیز درست است.

You don't have to like it.

شما مجبور نیستید آن را دوست داشته باشید.

I'm a big fan of Star Wars.

من از طرفداران پر و پا قرص جنگ ستارگان هستم.

It changed my child.

فرزندم را تغییر داد.

Hood way back in 1978

هود در سال 1978

when I went to see Star Wars for the first time.

زمانی که برای اولین بار برای دیدن جنگ ستارگان رفتم.

And it did change my life, I suppose

و این زندگی من را تغییر داد، فکر می کنم

we all have to have something that we enjoy.

همه ما باید چیزی داشته باشیم که از آن لذت ببریم.

We all have to have some sort of escape.

همه ما باید نوعی فرار داشته باشیم.

So we often see fantasy as

بنابراین ما اغلب فانتزی را به عنوان

a type of escape

نوعی فرار

from the dread

از وحشت

of real life drudge.

زندگی واقعی می بینیم.

It's a great word that when we talk about Drudge,

این یک کلمه عالی است که وقتی در مورد Drudge صحبت می کنیم،

we mean the boring things, the things that seem to go on forever.

منظور چیزهای خسته کننده است ، چیزهایی که به نظر می رسد برای همیشه ادامه دارند.

Maybe in your daily life, if you have something you have to do every day,

شاید در زندگی روزمره‌تان، اگر کاری دارید که باید هر روز انجام دهید

the same thing again, and again

، دوباره همان کار را انجام دهید، و بارها

and again, we often describe this as Drudge.

و بارها، ما اغلب آن را به عنوان Drudge توصیف می‌کنیم.

It's a great word.

این یک کلمه عالی است.

In fact, I will put that on the live chat.

در واقع، من آن را در چت زنده قرار خواهم داد.

Do you mind?

اشکالی نداره؟

I'm just going to put that

من فقط قصد دارم آن را در

there it is.

آنجا قرار دهم.

Drudge.

خشمگین کردن

It's a great word.

این یک کلمه عالی است.

It means something that is the same, something that is tedious.

یعنی چیزی که همان است، چیزی که خسته کننده است.

Or something repetitive that you have to keep doing again and again.

یا کاری تکراری که باید آن را بارها و بارها انجام دهید.

The word is Drudge.

کلمه Drudge است.

I like that.

من آن را دوست دارم.

I hope you enjoyed it as well.

امیدوارم شما هم لذت برده باشید.

Petraeus says, I like to put a bit of fantasy in my life every day,

پترائوس می‌گوید، من دوست دارم هر روز مقداری فانتزی را در زندگی‌ام قرار دهم،

but not Star Wars fantasy.

اما فانتزی جنگ ستارگان را نه.

So you never get the urge.

بنابراین هیچ وقت هوس نمی کنید.

You never feel as if you want to dress up like Princess Leia.

شما هرگز احساس نمی کنید که می خواهید مانند پرنسس لیا لباس بپوشید.

Or an E walk.

یا یک پیاده روی E.

You never feel the urge to do that.

شما هرگز هوس انجام این کار را احساس نمی کنید.

Have you ever been to a science fiction convention

آیا تا به حال به یک کنفرانس علمی تخیلی

across the world?

در سراسر جهان رفته اید؟

There are lots of conventions, lots of

تعداد زیادی کنوانسیون، جلسات گروهی زیادی وجود دارد

group meetings where people come together

که در آن افراد دور هم جمع می شوند

and they will all share their love

و همه آنها عشق خود را

of a certain type of fantasy, maybe Star Wars,

به نوع خاصی از فانتزی به اشتراک می گذارند، شاید جنگ ستارگان،

maybe Lord of the Rings,

شاید ارباب حلقه ها،

which is coming back by the way, Lord of the Rings is coming back.

که اتفاقاً باز می گردد، ارباب حلقه ها درحال برگشتن است.

They've made a TV show.

آنها یک برنامه تلویزیونی ساخته اند.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

Will it be successful

آیا موفقیت

or will it be just a load of Wolk nonsense?

آمیز خواهد بود یا فقط یک بار مزخرفات ولک خواهد بود؟

We will have to wait and see.

باید منتظر بمانیم و ببینیم.

Perhaps you like Harry Potter.

شاید شما هری پاتر را دوست دارید.

Maybe you like dressing up like Harry Potter.

شاید دوست دارید مثل هری پاتر لباس بپوشید.

Or who's the other guy?

یا آن پسر کیست؟

Who's the big hairy guy?

آن پسر موی بزرگ کیست؟

Is it hard to rid Hagrid, Hagrid,

آیا خلاص شدن از هاگرید، هاگرید،

Hagrid,

هاگرید سخت است،

maybe you like dressing up as Hagrid

شاید دوست داری لباس هاگرید بپوشی

and walking around the streets

و در خیابان ها قدم بزنی

hello, Mohammed.

سلام محمد.

Hello, all. So Vitesse.

سلام به همگی. پس ویتسه.

Vitesse says hard worker bridge, hard work. Yes.

ویتسه می گوید پل کارگر سخت، کار سخت. آره.

Labour normally things that that you have to do again and again.

به طور معمول کارهایی را انجام دهید که باید بارها و بارها انجام دهید.

No one likes to have their daily drudge.

هیچ کس دوست ندارد سختی های روزانه خود را داشته باشد.

We can also describe it as drudgery.

ما همچنین می توانیم آن را به عنوان سخت گیری توصیف کنیم.

As well.

Drudgery, the daily drudge of life.

همچنین.

دلتنگی، سختی روزمره زندگی.

You have to work every day.

شما باید هر روز کار کنید.

You have to do the same things over and over again

شما باید همان کارها را بارها و بارها انجام دهید،

as though says Hello.

انگار که سلام کنید.

What does the sentence may the force be with you?

جمله ممکن است نیرو با شما باشد؟

Well, it is actually what we call a play on words.

خوب، این در واقع همان چیزی است که ما آن را بازی با کلمات می نامیم.

So instead of saying, may the force be with you,

پس به جای اینکه بگوییم زور با تو باشد

we say, may the force be with you

می گوییم زور با تو باشد

because today is May the fourth.

چون امروز چهارم اردیبهشت است.

So you might say that it is a kind of pun or joke.

بنابراین ممکن است بگویید که این یک نوع جناس یا شوخی است.

We are

taking one sentence and turning it into something else.

ما یک جمله را می گیریم و آن را به چیز دیگری تبدیل می کنیم.

So that's the reason why we're doing that today.

بنابراین به همین دلیل است که ما امروز این کار را انجام می دهیم.

So that's what we're looking at in a few moments.

بنابراین این چیزی است که ما در چند لحظه به آن نگاه می کنیم.

Talking of work

صحبت از کار

can I just send

می‌توانم فقط

some lovely congratulations to someone in Brazil?

به کسی در برزیل تبریک بفرستم؟

I know I have a lot of viewers in Brazil, but here is a story

من می دانم که در برزیل بینندگان زیادی دارم، اما این داستانی است

that really made me smile this morning.

که امروز صبح واقعاً باعث لبخند من شد.

Congratulations to 100 year old Brazilian man

به مرد 100 ساله برزیلی،

Walter Ofman,

والتر آفمن،

who has worked for the same company

که بیش از 85 سال در همان شرکت

for over 85 years, having started work at the age of 15.

کار کرده است، از 15 سالگی شروع به کار کرده است، تبریک می گویم.

So he actually started working for the same company

بنابراین او در واقع شروع به کار در همان شرکتی

that he still works for now.

کرد که هنوز هم اکنون کار می کند.

At the age of 15.

در سن 15 سالگی.

And now he is 100 years old.

و اکنون 100 سال دارد.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

He is still working for the same company

او هنوز هم برای همان شرکت کار

100 year old Brazilian

man becomes the longest serving employee of a company.

می کند، مرد برزیلی 100 ساله به طولانی ترین کارمند یک شرکت تبدیل می شود.

As I said, his name is Walter Altman and he has worked

همانطور که گفتم نام او والتر آلتمن است و

for the same company for over 85 years.

بیش از 85 سال در همان شرکت کار کرده است.

Can you imagine for a moment

آیا می توانید برای لحظه ای تصور کنید

working for the same company,

که در یک شرکت

doing the same job for 85 years?

کار کنید و به مدت 85 سال همان کار را انجام دهید؟

I have to be honest with you, I don't think I could do that.

من باید با شما صادق باشم، فکر نمی کنم بتوانم این کار را انجام دهم.

I think I might go a little bit crazy

فکر می کنم ممکن است کمی دیوانه شوم

Walter was officially added

والتر رسماً طی مراسمی ویژه

to the Guinness Book of Records during a special ceremony,

به کتاب رکوردهای گینس اضافه شد ،

so there he is there is Walter receiving his special award.

بنابراین او آنجاست که والتر جایزه ویژه خود را دریافت می کند.

And also he has been officially added

و همچنین او رسماً

to the Guinness Book of Records

for being the longest serving employee of one company

به عنوان طولانی ترین کارمند یک شرکت

for the longest period of time ever.

برای طولانی ترین مدت زمان به کتاب رکوردهای گینس اضافه شده است.

Congratulations, Walter.

تبریک میگم والتر

I wonder how many more years he will be working for that company.

نمی دانم چند سال دیگر در آن شرکت کار خواهد کرد.

I suppose we can all ask that question

فکر می کنم همه ما می توانیم هر از گاهی این سوال را بپرسیم

from time to time.

.

How much longer will I be doing this?

تا کی دیگر این کار را انجام خواهم داد؟

How much longer

چه مدت دیگر

will I be here on YouTube?

اینجا در YouTube خواهم بود؟

I sometimes ask that question

من گاهی اوقات این سوال را

sometimes I ask it to myself just before I start my live stream.

می پرسم، گاهی اوقات درست قبل از شروع پخش زنده از خودم می پرسم.

How much longer?

چقدر دیگر؟

How much longer can I carry on doing this?

چه مدت دیگر می توانم این کار را ادامه دهم؟

Maybe another five years, perhaps another 20 years,

شاید پنج سال دیگر، شاید 20 سال دیگر،

maybe another 50 years.

شاید 50 سال دیگر.

I suppose it depends on how long I live for.

فکر می کنم بستگی به مدت زندگی من دارد.

So if my life is short and I die

بنابراین اگر عمرم کوتاه باشد و

at an early age, then then I won't be doing it for very long.

در سنین پایین بمیرم، پس مدت زیادی این کار را انجام نخواهم داد.

Really, when you think about it,

واقعاً، وقتی به آن فکر می کنید،

hello also to Florence.

به فلورانس نیز سلام کنید.

Hello, Florence.

سلام فلورانس

Congratulations to this man, Walt. Sir.

تبریک به این مرد، والت. آقا

Yes, working for the same company

بله، کار برای یک

the for over 85 years

شرکت برای بیش از 85 سال

amazing.

شگفت انگیز است.

I'm impressed.

من تحت تاثیر قرار گرفتم.

Now, in the past I'm only talking about here

اکنون، در گذشته فقط در مورد اینجا در انگلیس صحبت می کنم،

in England in the past we used to sometimes work for a company

در گذشته گاهی اوقات برای یک شرکت کار

and we would expect to stay with that company for many years.

می کردیم و انتظار داشتیم سال ها در آن شرکت بمانیم.

Although these days I think things have changed quite often, especially with young people.

اگرچه این روزها فکر می کنم همه چیز اغلب تغییر کرده است ، به خصوص در مورد جوانان.

I don't think young people want

فکر نمی‌کنم جوانان

to stay in the same job forever and ever.

بخواهند همیشه و همیشه در همان شغل باقی بمانند.

So in the past, for example, I suppose my father

بنابراین در گذشته، برای مثال، فکر می‌کنم پدرم

and my grandfather I suppose I would think that they

و پدربزرگم فکر می‌کنم که

they started their job at an early age

آنها کار خود را از سنین پایین شروع کرده‌اند

and then did it for many years, the same job for many many years.

و سپس سال‌ها این کار را انجام داده‌اند، همان کار را برای چندین سال.

But I think these days

اما فکر می کنم این روزها

I think a lot of people don't want to do that.

فکر می کنم بسیاری از مردم نمی خواهند این کار را انجام دهند.

They actually don't want to do the same job

آنها در واقع نمی خواهند یک کار را

for many, many years.

برای چندین و چند سال انجام دهند.

So I've been doing this now for nearly 16 years on YouTube,

بنابراین من اکنون نزدیک به 16 سال است که این کار را در YouTube انجام

16 years I can't believe it.

می دهم، 16 سال است که نمی توانم آن را باور کنم.

But before that, of course I've done other jobs, I've had lots of jobs in my life,

اما قبل از آن، مطمئناً من کارهای دیگری انجام داده ام، مشاغل زیادی در زندگی ام داشته ام،

lots of situations lots of interesting jobs,

موقعیت های زیادی مشاغل جالب

and sometimes lots of

و گاهی اوقات

not so interesting jobs.

کارهای نه چندان جالب.

So one of the things about finding work,

بنابراین یکی از چیزهایی که در مورد پیدا کردن کار،

one of the things about finding a job

یکی از چیزهایی که در مورد پیدا کردن کار وجود

is that sometimes you have no choice

دارد این است که گاهی اوقات شما هیچ انتخابی ندارید،

sometimes you don't have much choice of the job that you take.

گاهی اوقات شما انتخاب زیادی از شغلی که انتخاب می کنید ندارید.

So that has happened to me in my life.

بنابراین این اتفاق برای من در زندگی من افتاده است.

Sometimes you have to take the job that you can find.

گاهی اوقات باید شغلی را که می توانید پیدا کنید انتخاب کنید.

It might not be the best job in the world.

شاید بهترین شغل دنیا نباشد.

It might not be a satisfying job.

ممکن است شغل رضایت بخشی نباشد.

However, you do get paid,

با این حال، شما حقوق دریافت می کنید،

and sometimes that is the most important part of it.

و گاهی اوقات این مهم ترین بخش آن است.

Hello, Paul Ley.

سلام، پل لی.

Hello, Paul Lay this May on the 17th.

سلام، پل لای امسال در 17 می.

My father in law will turn 100 years old congratulations.

پدر شوهرم 100 ساله می شود تبریک می گویم.

I will also tell him about the story that you shared recently.

در مورد داستانی که اخیراً به اشتراک گذاشتید نیز به او خواهم گفت .

Yes. Well, what I find amazing about that

آره. خوب، چیزی که من در مورد داستان والتر شگفت انگیز می دانم این

that story about Walter

is that he still works for the company.

است که او هنوز برای شرکت کار می کند.

I think he's still working that's incredible.

من فکر می کنم او هنوز کار می کند که باور نکردنی است.

So imagine that.

پس تصور کنید که

Imagine enjoying your job so much

تصور کنید آنقدر از کار خود لذت

that you are willing to do it for 85 years.

می برید که برای 85 سال حاضر به انجام آن هستید.

Incredible.

باور نکردنی

Hello to Beyond Awake.

سلام به Beyond Awake.

Hello Beyond Awake.

سلام فراتر از بیدار.

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

So we also have Luanne.

بنابراین ما نیز Luanne را داریم.

Luanne Trevisan, who says I am your number one fan.

لوان ترویسان که می گوید من طرفدار شماره یک شما هستم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Pedro. Hello, Pedro.

پدرو. سلام پدرو

Or should I say Pedro? Belmont

یا باید بگویم پدرو؟ بلمونت

is here today.

امروز اینجاست.

I won't be here very long.

من زیاد اینجا نخواهم بود

Only about 10 minutes.

فقط حدود 10 دقیقه.

That's all right, Pedro.

همه چیز درست است، پدرو.

It's lovely to see you here anyway.

به هر حال دیدن شما در اینجا بسیار لذت بخش است.

And can you see behind me, it's raining

و آیا می توانید پشت سر من را ببینید،

outside my studio window.

بیرون از پنجره استودیو من باران می بارد.

The rain is now coming down again.

اکنون دوباره باران می بارد.

We have a very wet day today.

امروز یک روز بسیار مرطوب داریم.

In a few moments, we are talking about today's main subject,

چند لحظه دیگر درباره موضوع اصلی امروز

which is living in a fantasy world.

یعنی زندگی در دنیای فانتزی صحبت می کنیم.

The I think the rain

فکر می‌کنم باران

is getting into my connexion, my internet connexion.

در حال ورود به رابط من است، اتصال اینترنت من.

I hope I'm still here.

امیدوارم هنوز اینجا باشم.

The rain is falling and maybe my

باران در حال باریدن است و شاید

my hot internet wire is getting a bit hot.

سیم اینترنت داغ من کمی داغ شود.

And also wet

و همچنین

due to

به دلیل

Hello.

سلام.

Welcome back.

خوش برگشتی.

Today we are looking at living in a fantasy world.

امروز ما به زندگی در دنیای فانتزی نگاه می کنیم.

We were talking about working for a company

ما در مورد کار کردن در یک شرکت

or working in your job for many, many years.

یا کار در شغل شما برای چندین سال صحبت می کردیم.

Florence says

فلورانس می گوید

Oh, wait there a moment, pal.

اوه، یک لحظه صبر کن، رفیق.

Palmira says

پالمیرا می گوید

My husband has worked for 42 years

شوهرم 42 سال

in the same school.

در همان مدرسه کار کرده است.

42 years.

42 سال.

That is a very long time.

این مدت زمان بسیار طولانی است.

I think sometimes if you like your job,

من فکر می کنم گاهی اوقات اگر شغل خود را دوست دارید،

if you love your job,

اگر شغل خود را دوست دارید،

then why would you change it?

پس چرا آن را تغییر می دهید؟

Why would you move somewhere else?

چرا باید به جای دیگری نقل مکان کنید؟

Why would you change everything?

چرا همه چیز را تغییر می دهید؟

I also think sometimes the longer you do something

همچنین فکر می‌کنم گاهی هر چه کاری را طولانی‌تر انجام

the harder it becomes to change from it or to move away from it.

دهید، تغییر از آن یا دور شدن از آن سخت‌تر می‌شود.

So I think if you work for a company for maybe ten or 12 years,

بنابراین فکر می‌کنم اگر ده یا ۱۲ سال برای یک شرکت کار کنید

you might find that it becomes much more difficult

، ممکن است متوجه شوید که

to give up that job or to change that job.

رها کردن آن شغل یا تغییر آن شغل بسیار دشوارتر می‌شود.

So I think that can also happen as well.

بنابراین من فکر می کنم که این نیز می تواند اتفاق بیفتد.

Congratulations, Palmira, your husband working for 42 years and Florence says yes.

تبریک می گویم، پالمیرا، شوهرت 42 سال کار می کند و فلورانس می گوید بله.

42 years is a very long time, I think.

به نظر من 42 سال زمان بسیار زیادی است.

42 years is a long time to do anything

42 سال زمان زیادی برای انجام هر

anything to be honest, anything in your life whatsoever.

کاری برای صادق بودن، هر کاری در زندگی شماست.

Hello to hello.

سلام به سلام.

Hello. Can I say hello to hello?

سلام. آیا می توانم سلام به سلام کنم؟

Hello to you.

درود بر تو.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I don't recognise your name.

من اسم شما را نمی شناسم

Is it your first time here?

آیا اولین بار است که اینجا هستید؟

If it is, please let me know.

اگر هست لطفا به من اطلاع دهید.

So we are looking at fantasy and reality

بنابراین ما به فانتزی و واقعیت

and I thought it would be an interesting subject because today is

نگاه می کنیم و فکر می کردم موضوع جالبی باشد زیرا امروز

May the fourth.

چهارم می است.

You see

شما می بینید

a lot of people say that this is Star Wars

که بسیاری از مردم می گویند که این روز جنگ ستارگان است

Day because you can say

زیرا می توانید بگویید که

May the force be with you.

ممکن است نیرو با شما باشد.

May the fourth.

چهارم اردیبهشت.

You say it's a joke.

میگی شوخیه

A lot of people enjoy that joke for some reason.

بسیاری از مردم به دلایلی از آن شوخی لذت می برند.

Some people don't of course, reality and fantasy.

برخی از افراد البته واقعیت و خیال را ندارند.

We are looking at the subject of living in a reality.

ما به موضوع زندگی در یک واقعیت نگاه می کنیم.

But what is reality?

اما واقعیت چیست؟

Well, first of all, we look at maybe two sides of the coin,

خوب، اول از همه، ما شاید به دو روی سکه

so we can look at living in the real world, living in reality.

نگاه کنیم، بنابراین می توانیم به زندگی در دنیای واقعی، زندگی در واقعیت نگاه کنیم.

So the things that we see around us, the things that we can see, hear, touch,

بنابراین چیزهایی که در اطراف خود می بینیم، چیزهایی که می توانیم ببینیم، بشنویم، لمس کنیم،

smell or taste

بو کنیم یا بچشیم

reality, that is reality.

، این واقعیت است.

We can also live in an unreal world,

ما همچنین می‌توانیم در دنیای غیرواقعی زندگی کنیم،

which I think is quite topical because a lot of people these days

که فکر می‌کنم کاملاً موضوعی است، زیرا بسیاری از مردم این روزها

are talking more about artificial intelligence

بیشتر در مورد هوش مصنوعی صحبت می‌کنند

and also living in the

و همچنین در جهان متناوب زندگی می‌کنند

alternate universe, which is now seen as

، که اکنون دیده می‌شود که

becoming more more common

with virtual reality.

با واقعیت مجازی رایج‌تر شده است.

Some people believe that in the future

برخی از مردم بر این باورند که در آینده

there will be no reality that you actually touch

واقعیتی وجود نخواهد داشت که شما واقعاً آن را لمس کنید

or you actually have contact with

یا واقعاً با آن تماس داشته باشید

it's a little bit scary, to be honest.

، صادقانه بگویم، کمی ترسناک است.

I'm not going to joke with you.

من قصد ندارم با شما شوخی کنم.

It is a little bit scary, actually.

در واقع کمی ترسناک است.

So living in the Unreal World

بنابراین زندگی در دنیای غیرواقعی را

might be also described as living in a fantasy world as well.

می توان به عنوان زندگی در یک دنیای فانتزی نیز توصیف کرد.

The word reality relates to what is real

کلمه واقعیت به آنچه واقعی است

and perceived as true.

و به عنوان واقعی درک می شود مربوط می شود.

So when we say that you perceive something, it is your sense

بنابراین وقتی می گوییم که شما چیزی را درک می کنید، این حس

your sense,

شماست، حس شما

the sense of seeing, hearing,

، حس دیدن، شنیدن،

and I suppose also understanding

و همچنین تصور می کنم درک،

so the word reality relates to what is real

بنابراین کلمه واقعیت به آنچه واقعی است

and perceived as true,

و به عنوان واقعی درک می شود،

a real thing.

یک چیز واقعی مربوط می شود.

Is tangible.

ملموس است.

I like that word.

من آن کلمه را دوست دارم.

So if you describe something as tangible,

بنابراین اگر چیزی را محسوس توصیف می کنید، به

it means it can be grasped

این معنی است که می توان آن را درک

or understood something that is tangible.

یا درک کرد که قابل لمس است.

A real thing is tangible.

یک چیز واقعی ملموس است.

It is, except it as real

این است، جز اینکه

to live in the real world

زندگی در دنیای واقعی به عنوان واقعی بودن

is to accept what is seen as reality.

، پذیرش چیزی است که به عنوان واقعیت دیده می شود.

So quite often when we talk about reality,

بنابراین اغلب وقتی در مورد واقعیت

we talk about the things that are accepted as being real,

صحبت می کنیم، در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که به عنوان واقعی پذیرفته شده اند،

maybe information, maybe the things that you've seen

شاید اطلاعات، شاید چیزهایی که شما دیده اید

can be also described as reality.

نیز می توانند به عنوان واقعیت توصیف شوند.

The sense of reality allows us

حس واقعیت به ما این امکان را می دهد که

to have continue pretty and stability.

به زیبایی و ثبات ادامه دهیم.

So again, having a sense of reality

بنابراین باز هم، داشتن حس

is seen as also having a sense of stability

واقعیت به عنوان داشتن احساس

you will stable and also continuity.

ثبات، ثبات و همچنین تداوم تلقی می شود.

So every day we live our life

بنابراین هر روز که زندگی می

we experience the world around us and then we go to bed and we have a sleep.

کنیم، دنیای اطراف خود را تجربه می کنیم و سپس به رختخواب می رویم و می خوابیم.

But the next day we wake up and all of that reality

اما روز بعد از خواب بیدار می شویم و همه

is still there, but also it is still there

آن واقعیت هنوز وجود دارد، اما

appear in our minds.

همچنان در ذهن ما ظاهر می شود.

So all grasp of reality

بنابراین تمام درک واقعیت

allows us to have continuity

به ما امکان می دهد تداوم

and also stability as well.

و همچنین ثبات داشته باشیم.

The next part,

بخش بعدی،

we gain our sense of reality from many different sources,

ما حس واقعیت را از منابع مختلف،

many different places.

مکان‌های مختلف به دست می‌آوریم.

We gain our sense of reality from many different sources,

ما حس واقعیت را از منابع مختلف به دست می

our own senses

آوریم، حواس

help us to construct the feeling of what is real.

خودمان به ما کمک می کنند تا احساس واقعی را بسازیم.

For example,

مثلا

your five senses, the senses that we have

حواس پنج گانه شما، حواس هایی که ما

your sense of sight,

حس بینایی

your sense of hearing, your sense of touch.

شما را داریم، حس شنوایی شما، حس لامسه شما.

Quite often they help you to construct

اغلب آنها به شما کمک می کنند

the feeling of what is real,

تا احساس واقعی را بسازید،

acquiring knowledge

کسب دانش

as to what is real also helps to build a sense of reality.

در مورد آنچه واقعی است نیز به ایجاد حس واقعیت کمک می کند.

So the things that you see, the things that you learn,

بنابراین چیزهایی که می‌بینید، چیزهایی که یاد می‌گیرید،

knowledge can also help to give you a base

دانش نیز می‌تواند به شما کمک کند که پایه‌ای

of what is real reality.

از واقعیت واقعی به شما بدهد.

Acquiring knowledge learning.

کسب دانش یادگیری.

And I suppose that is the reason why we see education is such an important thing.

و فکر می‌کنم به همین دلیل است که ما آموزش را بسیار مهم می‌دانیم.

It is. That's why

این است. به همین دلیل

education is important because it is part of

آموزش مهم است زیرا بخشی

building your understanding of the world around you.

از درک شما از دنیای اطرافتان است.

So it's not just seeing and hearing

بنابراین، فقط دیدن و شنیدن

it, it's also knowing as well,

آن نیست، ممکن است بگویید، همچنین دانستن این

you might say, that one person's reality differs from another person's

است که واقعیت یک فرد با دیدگاه شخص دیگر نسبت

view of what is real or true.

به واقعیت یا واقعیت متفاوت است.

Yes, I think that is perfectly fair.

بله، به نظر من این کاملاً منصفانه است.

I think it's very fair to say that one person's reality might be slightly different

من فکر می‌کنم بسیار منصفانه است که بگوییم واقعیت یک فرد ممکن است کمی با

from another person's reality,

واقعیت شخص دیگر متفاوت باشد،

especially when we're talking about opinions.

به خصوص وقتی در مورد عقاید صحبت می‌کنیم.

One person's opinion would be different from another.

نظر یک نفر با دیگری متفاوت خواهد بود.

But why is this so?

اما چرا اینطور است؟

Why are the opinions of people different?

چرا نظرات مردم متفاوت است؟

It is because of their perception of the world around them.

این به دلیل درک آنها از دنیای اطراف است.

So quite often you will find that a person's knowledge, experience

بنابراین اغلب متوجه می‌شوید که دانش، تجربه و نحوه نگرش یک شخص

and how they see the world will also shape

به جهان،

their opinions as well.

نظرات او را نیز شکل می‌دهد.

And that is the reason why

و این دلیلی است که

people often disagree.

مردم اغلب با هم موافق نیستند.

We all see things from a different angle.

همه ما چیزها را از زاویه دیگری می بینیم.

I think it's very, very fair to say that

من فکر می کنم بسیار بسیار منصفانه است که

we all see things from different angles

بگوییم همه ما چیزها را از زوایای

different perspectives.

مختلف از دیدگاه های متفاوت می بینیم.

The word reality and fantasy

کلمه واقعیت و خیال

relate to what is real and what is created.

به آنچه واقعی و آفریده شده است مربوط می شود.

So reality is real

بنابراین واقعیت واقعی است

and fantasy is created

و خیال ایجاد می شود

the word fact relates to truth

، کلمه واقعیت به حقیقت مربوط می شود

while the word the word fiction relates to untruth.

در حالی که کلمه کلمه تخیل به ناحقیقت مربوط می شود.

So we talk about facts as being reality or real or true.

بنابراین ما در مورد حقایق به عنوان واقعیت یا واقعی یا واقعی صحبت می کنیم.

And then we look at the word fiction,

و سپس به کلمه تخیلی نگاه می کنیم

which relates to that that is seen as untrue,

که به آن چیزی که نادرست،

false or fake.

دروغ یا جعلی تلقی می شود مربوط می شود.

So there are different ways of looking

بنابراین راه های مختلفی برای نگاه کردن

at both of those things.

به هر دوی این موارد وجود دارد.

You might say that

ممکن است بگویید

the reality is the actual

که واقعیت امر بالفعل است

and fantasy is the notional

و تخیل تصوری است

so the actual thing is the reality.

پس امر بالفعل واقعیت است.

And then we look at notional.

و سپس ما به فرضی نگاه می کنیم.

If something notional is something that is thought

اگر چیزی تصوری چیزی است که درباره آن فکر می‌شود،

about maybe a theory, a way of looking at something,

شاید یک نظریه، شیوه‌ای برای نگاه کردن به چیزی،

maybe a person's perspective of something

شاید دیدگاه یک فرد از چیزی،

so it is not necessarily real.

بنابراین لزوماً واقعی نیست.

It is not necessarily true.

لزوماً درست نیست.

A person might find living in a fantasy world

ممکن است برای یک فرد زندگی در دنیای فانتزی

more appealing and a source of comfort.

جذاب تر و منبع راحتی باشد.

And this is what can happen.

و این چیزی است که می تواند اتفاق بیفتد.

I think

من فکر می کنم

an individual, a person

یک فرد، یک فرد

can begin to live in a fantasy world.

می تواند شروع به زندگی در یک دنیای فانتزی کند.

Maybe the reality may be their real life

شاید واقعیت

is too hard to bear.

این باشد که تحمل زندگی واقعی آنها خیلی سخت است.

Maybe there are parts of their real life that they don't like.

شاید قسمت هایی از زندگی واقعی آنها وجود دارد که آنها را دوست ندارند.

So they will invent they will create

بنابراین آنها اختراع خواهند کرد

a fantasy life or a fantasy world,

که یک زندگی فانتزی یا یک دنیای فانتزی ایجاد می کنند

and that will give them comfort

و این به آنها آرامش می دهد که

some people will exaggerate or create their own reality

برخی افراد با زندگی فانتزی اغراق می کنند یا واقعیت خود را ایجاد می کنند

by living a fantasy life.

.

So that is when things become a little bit

بنابراین در آن زمان است که همه چیز کمی

more serious, so to say.

جدی تر می شود.

So instead of daydream im'ing, instead of thinking of things that you would like to do,

بنابراین به جای اینکه رویاپردازی کنید، به جای فکر کردن به کارهایی که دوست دارید انجام دهید،

those fantasies start to become part of your real life.

آن تخیلات به بخشی از زندگی واقعی شما تبدیل می شوند.

You introduce your fantasies, your daydreams.

توهمات و رویاهایت را معرفی می کنی.

They are no longer dreams.

آنها دیگر رویا نیستند.

They become reality.

تبدیل به واقعیت می شوند.

They become a type of reality.

آنها به نوعی واقعیت تبدیل می شوند.

That is to say, the reality that you see

یعنی واقعیتی که می بینید

there are many forms

اشکال مختلفی

of living in a fantasy world, such as creating a fake past.

از زندگی در دنیای فانتزی وجود دارد، مانند ایجاد گذشته ای جعلی.

This happens a lot now.

الان خیلی این اتفاق می افتد.

I'm going to say something now, but

من الان چیزی می گویم، اما

I'm not going to make any personal judgements.

هیچ قضاوت شخصی نمی کنم.

But I have known people in my life

اما من در زندگی ام افرادی را می شناسم

who have turned out

که

to be living a completely fake life.

ظاهراً زندگی کاملاً ساختگی دارند.

Maybe they tell me things they've done in their past

شاید آنها کارهایی را به من می گویند که در گذشته انجام داده اند،

maybe they create situations that never happened,

شاید موقعیت هایی را ایجاد می کنند که هرگز اتفاق نیفتاده است،

but they do it because it makes them feel more comfortable.

اما این کار را انجام می دهند زیرا باعث می شود احساس راحتی بیشتری کنند.

Or maybe because they need extra attention.

یا شاید به این دلیل که نیاز به توجه بیشتری دارند.

So I have known people in the past

بنابراین من در گذشته افراد را می

and I still know some now

شناختم و هنوز هم برخی را می شناسم که اکنون

I have to be careful what I'm saying.

باید مراقب حرف هایم باشم.

By the way, I do know people.

اتفاقا من مردم را می شناسم.

There are people who I've met in my life

افرادی هستند که من در زندگی ام با آنها ملاقات کرده ام و

who eventually have revealed

در نهایت نشان داده اند

that the things they've told me about themselves were actually not true.

که چیزهایی که درباره خودشان به من گفته اند در واقع درست نبوده اند.

They have made things up

آنها

quite often to make themselves feel better

اغلب

by pretending to have a serious illness

با تظاهر به داشتن یک بیماری جدی

or a tragedy in one light one's life.

یا یک تراژدی در زندگی یک چیزهایی را ساخته اند تا احساس بهتری داشته باشند.

So a person might pretend to be

بنابراین یک فرد ممکن است وانمود کند که

ill seriously ill.

بیمار است و به شدت بیمار است.

They might fake an illness to get attention.

آنها ممکن است برای جلب توجه یک بیماری جعل کنند.

Or maybe they will pretend that something bad has happened in their life.

یا شاید آنها وانمود کنند که اتفاق بدی در زندگی آنها افتاده است.

I know a person again.

من دوباره یک نفر را می شناسم.

I have to be careful what I'm saying, but I do know someone

من باید مراقب حرف هایم باشم، اما کسی را می شناسم

who once pretended that their father had died.

که یک بار وانمود می کرد که پدرش مرده است.

They told me that their father had died.

به من گفتند پدرشان فوت کرده است.

And of course, for many days afterwards

و البته تا چند روز بعد از آن وضعیت

we were concerned and worried

نگران و نگران بودیم

about that situation.

.

But unfortunately, the problem

اما متأسفانه،

with that kind of lie, that type of lie is quite often

مشکل این نوع دروغ، آن نوع دروغ اغلب

it will eventually be revealed to be untrue.

این است که در نهایت نادرست بودن آن آشکار می شود.

So sometimes living that fantasy

بنابراین گاهی اوقات زندگی در آن فانتزی

and creating things that didn't really happen sometimes.

و خلق چیزهایی که واقعاً گاهی اوقات اتفاق نمی افتد .

Well, I think it's a risk that you take,

خب، من فکر می‌کنم این ریسکی است که شما می‌پذیرید،

especially if you are saying that someone died when they didn't

مخصوصاً اگر می‌گویید که کسی مرده است،

maybe a person tells you that their father has died.

ممکن است شخصی به شما بگوید که پدرش مرده است.

And then a few weeks later you find out that their father is still alive

و چند هفته بعد متوجه می شوید که پدر آنها هنوز زنده است

and not dead.

و نمرده است.

It can happen

ممکن است این اتفاق بیفتد

and I suppose we live in a modern age,

و فکر می‌کنم ما در عصر مدرن زندگی می‌کنیم

the age of computers, the age of the Internet,

، عصر رایانه‌ها، عصر اینترنت

a person who craves attention or sympathy

، شخصی که میل به توجه یا همدردی دارد،

might create drama relating to their own life.

ممکن است درام مرتبط با زندگی خود ایجاد کند.

So a person might actually invent things

بنابراین یک شخص ممکن است در واقع چیزهایی را

for attention or sympathy

برای توجه یا همدردی اختراع کند،

maybe they pretend that they are divorced,

شاید وانمود کند که طلاق گرفته است،

or maybe they pretend that they've

یا شاید وانمود کند که

recently lost a close relative.

اخیراً یکی از بستگان نزدیک خود را از دست داده است.

As I said a few moments ago, a person who craves attention

همانطور که چند لحظه پیش گفتم ، شخصی که هوس توجه

or sympathy might create drama

یا همدردی دارد ممکن است درام

relating to their own lives.

مربوط به زندگی خود را خلق کند.

As I mentioned a few moments ago,

همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم

the Internet, uh, yes, the Internet.

، اینترنت، اوه، بله، اینترنت.

You can go onto the internet and you can,

شما می توانید وارد اینترنت شوید و می توانید،

you can invent yourself from the very beginning.

می توانید از همان ابتدا خود را اختراع کنید.

You can create your own childhood,

شما می توانید کودکی خود را بسازید،

you can create your own life,

می توانید زندگی خود را بسازید،

you can create your own career.

می توانید حرفه خود را ایجاد کنید.

You can virtually be whoever you want

شما می توانید

literally, virtually.

به معنای واقعی کلمه، مجازی، هر کسی که می خواهید باشید.

And of course, over the past few years,

و البته، در چند سال گذشته،

there have been people who have been caught in their own fantasy

افرادی بوده اند که

by pretending to be someone or something that they are not.

با تظاهر به کسی یا چیزی که نیستند، گرفتار خیالبافی خود شده اند.

So the Internet has allowed us to exaggerate our lives

بنابراین اینترنت به ما اجازه داده است که در زندگی خود اغراق کنیم

and to only show what we want other people to see.

و فقط آنچه را که می خواهیم دیگران ببینند را نشان دهیم.

We only reveal what we want other people to see.

ما فقط آنچه را که می خواهیم دیگران ببینند آشکار می کنیم.

And sometimes we make those things up.

و گاهی اوقات ما آن چیزها را می سازیم.

Maybe a person makes that thing up.

شاید یک نفر آن چیز را بسازد.

They pretend that maybe a person says that they are a doctor

آنها وانمود می کنند که ممکن است شخصی بگوید که آنها دکتر

or an aircraft pilot

یا خلبان هواپیما

or a magician

یا شعبده باز هستند،

although I don't know why.

هرچند نمی دانم چرا.

Why would anyone pretend to be a magician?

چرا کسی تظاهر به جادوگری می کند؟

I don't know why you would do that.

نمی دانم چرا این کار را می کنی.

So that is one of the things about the Internet you can

بنابراین این یکی از چیزهایی است که در مورد اینترنت وجود دارد که می توانید واقعیت

virtually create your own

خود را

reality to other people.

به صورت مجازی برای دیگران ایجاد کنید.

So people will view you differently.

بنابراین مردم شما را متفاوت می بینند.

The occurrence of fake personalities on social media

در سال‌های اخیر حضور شخصیت‌های جعلی در شبکه‌های

has become widespread over recent years.

اجتماعی بسیار گسترده شده است.

So as I mentioned a few moments ago, there have been very high profile personalities

بنابراین همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم، تأثیرگذاران شخصیت های بسیار بالا

influencers on the Internet, either on Instagram

در اینترنت، چه در اینستاگرام و چه در

or here on YouTube.

اینجا در یوتیوب، وجود داشته اند.

There have been many people who have been exposed.

افراد زیادی بوده اند که لو رفته اند.

They've been revealed

مشخص

to not be the person they pretend they are

شده است که آنها فردی نیستند که وانمود می کنند هستند

quite often people will pretend to be wealthy.

اغلب مردم وانمود می کنند که ثروتمند هستند.

This happens a lot on Instagram.

این اتفاق در اینستاگرام زیاد می افتد.

There are many people on there who who flex

افراد زیادی در آنجا هستند که خم می‌شوند

and they show their wealth,

و ثروت خود را نشان می‌دهند،

but they've also been revealed not to be wealthy.

اما همچنین مشخص شده است که ثروتمند نیستند.

And not to have those things.

و نداشتن آن چیزها.

And that is I suppose that's a very good example of creating your own reality,

و من فکر می کنم که این یک مثال بسیار خوب از خلق واقعیت خود است،

creating a reality that is not real.

ایجاد واقعیتی که واقعی نیست.

And I suppose it's easy to do these days.

و فکر می کنم این روزها انجام آن آسان است. اگر

It's very easy to do it

بخواهید انجام آن بسیار آسان است

if you want.

.

Not everyone does it

همه این کار را

what about you, Mr.

نمی کنند، آقای دانکن، شما

Duncan?

چطور؟

Is your life real or did you just make it all up?

آیا زندگی شما واقعی است یا فقط آن را ساخته اید؟

Unfortunately,

متأسفانه،

I'm sorry to say

متأسفم که می

it's all true

گویم همه

everything that's happened in my life

that I've told you about is true.

چیز درست است.

And the reason why I know that

و دلیل اینکه من این را می دانم این

is because I share everything

است که همه چیزهایی

you know, all about my life, the ups

که شما می دانید را به اشتراک می گذارم، همه چیز در مورد زندگی من، فراز

and the downs

و نشیب ها

uh, christina makes a very interesting point.

، کریستینا نکته بسیار جالبی را بیان می کند.

I do not believe in finding love on the Internet.

من به یافتن عشق در اینترنت اعتقادی ندارم.

That is a very good point.

این نکته بسیار خوبی است.

I like that.

من آن را دوست دارم.

Yes, I didn't even mention that.

بله، من حتی به آن اشاره نکردم.

So maybe if a person is looking for love, maybe they are trying to find a partner

بنابراین شاید اگر فردی به دنبال عشق است، شاید در تلاش برای یافتن شریک

or a relationship with someone, they might

یا رابطه با کسی است، ممکن است

pretend to be something they are not.

وانمود کند که چیزی نیست که نیست.

So that is a very good point. I like that one.

پس این نکته بسیار خوبی است. من آن را دوست دارم.

Yes. It can be

آره.

a difficult situation if you are trying to find a relationship yep.

اگر در تلاش برای یافتن یک رابطه هستید، ممکن است شرایط دشواری باشد.

And you use the Internet,

و شما از اینترنت استفاده می کنید

you have to be careful because you might end up being

، باید مراقب باشید زیرا ممکن است در نهایت تبدیل به

I think they call it catfished is that right?

گربه ماهی شوید، درست است؟

A catfish is a person

گربه ماهی شخصی است

who goes on the Internet and they pretend to be one person

که به اینترنت سر می‌زند و وانمود می‌کنند که یک نفر هستند

or they create a fake life, but in reality they are a completely different person.

یا یک زندگی ساختگی ایجاد می‌کنند، اما در حقیقت آنها یک فرد کاملاً متفاوت هستند.

I think it is called catfishing.

فکر کنم بهش میگن گربه ماهیگیری.

Am I right?

درست میگم؟

I believe there was a TV programme

من معتقدم یک برنامه تلویزیونی وجود داشت

devoted to that actual subject

که به آن موضوع واقعی اختصاص داده شده بود،

it has become much harder to verify

تأیید

what a person says about their past

اینکه یک شخص در مورد گذشته خود چه می گوید بسیار دشوارتر شده است،

so if a person goes on the internet

بنابراین اگر شخصی به اینترنت سر بزند

and creates a fake life,

و زندگی جعلی ایجاد کند

you might find it difficult to prove that that life

، ممکن است برای شما دشوار باشد که آن زندگی را ثابت کنید.

is fake.

جعلی است.

However, there are people now who dedicate

با این حال، اکنون افرادی هستند که

a lot of their time to trying to find out

زمان زیادی را صرف تلاش برای یافتن

whether that person is a real person or not,

اینکه آیا آن شخص یک شخص واقعی است یا نه،

or perhaps they are just living

یا شاید آنها فقط

in a fantasy Wow.

در یک واو فانتزی زندگی می کنند.

The rain is really coming down now.

الان واقعا بارون داره میاد.

Can you see the rain is now falling behind me?

می بینی الان باران پشت سرم می بارد؟

We have a very rainy day here. In England.

ما اینجا یک روز بسیار بارانی داریم. در انگلستان.

We might describe this type of person as a fantasist

ما ممکن است این نوع از افراد را به عنوان یک فانتزیست

or a Walter Mitty character.

یا یک شخصیت والتر میتی توصیف کنیم.

Walter Mitty

والتر میتی اتفاقاً

Walter Mitty, by the way, is not a real person.

والتر میتی یک شخص واقعی نیست.

He is the hero of the story, The Secret Life of Walter Mitty,

او قهرمان داستان زندگی مخفی والتر میتی است

which was written by James Thurber way back in 1939.

که توسط جیمز تربر در سال 1939 نوشته شد

The character of Walter Mitty was someone who indulged

in extravagant daydreams of his own triumphs.

.

So he was a fantasist,

بنابراین او یک فانتزیست بود،

he wasn't a real character.

او یک شخصیت واقعی نبود.

He's a fictional character.

او یک شخصیت خیالی است.

But in the story of Walter Mitty,

اما در داستان والتر میتی،

he often daydreams and believes

او اغلب خیال‌پردازی می‌کند و معتقد

that he can do more with his life than he really does.

است که می‌تواند بیشتر از آنچه واقعاً انجام می‌دهد، با زندگی‌اش انجام دهد.

Or really has

یا واقعاً

something very serious. Now,

چیزی بسیار جدی دارد. اکنون،

the disorder,

این اختلال،

Munchausen syndrome, is the act of seeking attention

سندرم مونچاوزن، عمل جلب توجه

through personal illness or suffering.

از طریق بیماری یا رنج شخصی است.

However,

با این حال،

that particular illness or suffering is not real.

آن بیماری یا رنج خاص واقعی نیست.

Or maybe you do something to make yourself ill.

یا شاید کاری می کنید که خود را بیمار کنید.

And there are people who do this.

و افرادی هستند که این کار را انجام می دهند.

So because they are so desperate to get sympathy and attention,

بنابراین از آنجایی که آنها بسیار ناامید از جلب همدردی و توجه هستند،

they will actually make themselves ill

در واقع خود را بیمار

in reality.

می کنند.

So maybe they take

بنابراین شاید آنها هر روز

a small amount of poison

مقدار کمی سم

every day to make themselves ill.

مصرف می کنند تا خود را بیمار کنند.

So to other people around them, their illness is real

بنابراین برای سایر افراد اطراف، بیماری آنها واقعی است

because the symptoms are also real.

زیرا علائم نیز واقعی هستند.

So we often

بنابراین ما

describe this particular illness as a mental illness

اغلب این بیماری خاص را به عنوان یک بیماری روانی

called Munchausen Syndrome,

به نام سندرم مونچاوزن توصیف

and it can happen.

می کنیم و ممکن است اتفاق بیفتد.

There is also Munchausen by proxy,

همچنین Munchausen توسط پروکسی وجود دارد

which involves using the illness or suffering

که شامل استفاده از بیماری یا

of another person for attention.

رنج شخص دیگری برای توجه است.

Quite often a child.

اغلب یک کودک.

So may be a mother will make her child ill

بنابراین ممکن است یک مادر عمداً فرزندش را

on purpose, so she will get attention.

بیمار کند، بنابراین توجه او را جلب کند.

The mother is looking for attention, so she will purposely

مادر به دنبال جلب توجه است، بنابراین

make her child ill or unwell

او عمداً فرزند خود را بیمار یا بد

to get attention.

می کند تا توجه را جلب کند.

And this is something that also happens

و این چیزی است که اتفاق می افتد،

but what about you?

اما در مورد شما چطور؟

Have you ever met anyone in your life?

آیا تا به حال کسی را در زندگی خود ملاقات کرده اید؟

Do you know someone who lives in a fantasy world?

آیا کسی را می شناسید که در دنیای فانتزی زندگی کند؟

Maybe we all do.

شاید همه ما انجام دهیم.

There are some people who believe that we all live

برخی از افراد معتقدند که همه ما

in a fantasy world and that nothing is real

در یک دنیای فانتزی زندگی می کنیم و هیچ چیز

a little bit like The Matrix.

کمی مانند ماتریکس واقعی نیست.

You see

می بینید،

so I suppose

بنابراین من فکر می کنم

for some people, reality can be anything they want it to be.

برای برخی از مردم، واقعیت می تواند هر چیزی باشد که آنها می خواهند باشد.

But what about you?

اما شما چطور؟

Have you ever met someone?

آیا تا به حال با کسی ملاقات کرده اید؟

Have you ever had a friend or work colleague, someone you've known in your life?

آیا تا به حال یک دوست یا همکار، کسی که در زندگی خود می شناسید داشته اید؟

And they've been creating their life.

و آنها زندگی خود را خلق کرده اند. آقای دانکن می‌گوید:

They've been pretending to do a certain job,

آنها تظاهر به انجام یک کار خاص کرده‌اند،

or maybe they've been pretending

یا شاید آنها تظاهر

to have an illness,

به بیماری کرده‌اند

a part of their life that can be

، بخشی از زندگی‌شان که می‌توان آن

seen as fake

را

Vitoria, says Mr Duncan.

ویتوریا جعلی دانست.

I suppose deep down many of us are a little bit like Walter Mitty.

من فکر می کنم در اعماق وجود بسیاری از ما کمی شبیه والتر میتی هستیم.

Well, I suppose so, but I think the danger is

خب، من فکر می کنم اینطور است، اما فکر می کنم خطر

when it starts to become part of your real life.

زمانی است که شروع به تبدیل شدن به بخشی از زندگی واقعی شما کند.

So I don't think there is anything wrong with fantasy.

بنابراین فکر نمی کنم فانتزی اشکالی داشته باشد.

Fantasy

فانتزی

is, is quite a healthy thing.

یک چیز کاملا سالم است.

I think it's great to enjoy something

به نظر من لذت بردن از چیزی

that is not necessarily real.

که لزوما واقعی نیست عالی است.

However, you have to make sure also

با این حال، باید مطمئن شوید

that you keep your feet on the ground

که پاهای خود را روی زمین نگه

and that you you don't start to believe

دارید و باور نکنید

that the fantasy is real and that is the problem.

که این خیال واقعی است و مشکل همین است.

I think

فکر می کنم

Cristina says, I live in the real world.

کریستینا می گوید، من در دنیای واقعی زندگی می کنم.

Sometimes it's the best place to be.

گاهی اوقات بهترین مکان برای بودن است.

It's not pretty,

زیبا نیست،

it's not pleasant.

خوشایند نیست.

Living in reality

زندگی در واقعیت

sometimes can be a little difficult and not very

گاهی ممکن است کمی سخت و

not very pleasant.

نه چندان خوشایند باشد.

Not everybody on the Internet is fake.

همه افراد در اینترنت جعلی نیستند.

Well, that is true. Yes, you are right.

خوب، این درست است. بله حق با شماست.

Not everyone who uses the Internet, not everyone looking for love,

نه همه کسانی که از اینترنت استفاده می کنند، نه همه کسانی که به دنبال عشق هستند،

not everyone who takes photographs

نه همه کسانی که

of their expensive house not everyone is fake.

از خانه گران قیمت خود عکس می گیرند، نه همه جعلی هستند.

However, there are situations where a person might do it.

با این حال، شرایطی وجود دارد که یک فرد ممکن است این کار را انجام دهد.

They might be pretending to be wealthy or married.

آنها ممکن است تظاهر به ثروتمند یا متاهل کنند.

They might be pretending to have a successful career.

آنها ممکن است وانمود کنند که یک شغل موفق دارند.

It can happen. It really can

ممکن است اتفاق بیفتد. واقعاً می تواند

and the problem with that is

و مشکل این است که

quite often that person will then destroy another person's life.

اغلب اوقات آن شخص زندگی شخص دیگری را نابود می کند.

Another person will also be damaged

شخص دیگری

because they became close.

نیز به دلیل نزدیک شدن آسیب می بیند.

Maybe they developed a relationship with the person

شاید آنها با شخصی

who was living in a fantasy world.

که در یک دنیای فانتزی زندگی می کرد رابطه برقرار کردند.

So you do have to be careful.

بنابراین شما باید مراقب باشید.

And I think when you are doing things on the Internet,

و من فکر می‌کنم وقتی در اینترنت کارهایی انجام می‌دهید،

I think when you are doing things on the Internet,

فکر می‌کنم وقتی کارهایی را در اینترنت انجام می‌دهید،

it is very easy to be

tricked or misled.

فریب خوردن یا گمراه شدن بسیار آسان است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

It has been a little bit different.

کمی متفاوت بوده است.

We've had a lot of rain here today.

امروز اینجا باران زیادی داشتیم.

I think it's stopped again.

فکر کنم دوباره متوقف شده

Has the rain stopped?

باران قطع شده است؟

No, it hasn't.

نه، این کار را نکرده است.

It's still raining outside. Look

بیرون هنوز باران می بارد. ببین

it's not a very nice day today, I will be honest with you,

امروز روز خیلی خوبی نیست، من با شما صادق خواهم بود،

but I hope I have still managed to bring a little bit of sunshine into your day.

اما امیدوارم هنوز هم توانسته باشم کمی آفتاب به روز شما بیاورم.

I will be back with you on Sunday, by the way.

اتفاقاً یکشنبه با شما برمی گردم.

Don't forget Sunday.

یکشنبه را فراموش نکنید.

I will be here with you from 2 p.m.

من از ساعت 14 اینجا با شما خواهم بود.

UK time and Mr Steve will be here as well.

زمان بریتانیا و آقای استیو نیز اینجا خواهند بود.

Yes, there he is. Can you see him?

بله، او آنجاست. ایا مینوانید او را ببینید؟

Mr Steve will be with us as well on Sunday.

آقای استیو نیز یکشنبه با ما خواهد بود.

We will be back don't forget also on Sunday

ما برمی گردیم، فراموش نکنید که یکشنبه

it is episode 200 of English addict

هم قسمت 200 معتاد انگلیسی

200 episodes

200 قسمت است،

so on

on Sunday we will have our 200th English addict

بنابراین یکشنبه دویستمین معتاد انگلیسی

with myself and also Mr Steve as well.

خود را با خودم و همچنین آقای استیو خواهیم داشت.

You can watch this lesson again.

می توانید دوباره این درس را تماشا کنید.

There will be captions as well and I hope to see you again

زیرنویس نیز وجود خواهد داشت و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم

soon, which will be on Sunday the usual time.

که روز یکشنبه به وقت معمول خواهد بود.

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time is when I'm here with you and I will see you then.

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم و شما را می بینم.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I hope the past hour has been useful

امیدوارم ساعت گذشته

sometimes fantasising about something.

گاهی اوقات برای خیال پردازی در مورد چیزی مفید بوده باشد.

Pretending can be very therapeutic.

تظاهر می تواند بسیار درمانی باشد.

It can however, it is also important

با این حال، مهم است

to make sure that you stay in the real world as well.

که مطمئن شوید که در دنیای واقعی نیز بمانید.

Keep it real.

آن را واقعی نگه دارید.

Everyone

همه

keep your feet on the ground

پاهایت را روی زمین نگه می دارند

and maybe sometimes you can have your head

و شاید گاهی اوقات بتوانی سرت

in the clouds as well.

را هم در ابرها بگذاری.

Catch you on Sunday. This is Mr.

یکشنبه میگیرمت این آقای

Duncan in England saying Thank you for watching thank you very much for joining me.

دانکن در انگلیس است که می گوید از تماشای شما متشکرم از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course, until the next time we meet here,

و البته، تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم،

right here on YouTube.

درست اینجا در یوتیوب.

You know, what's coming next.

میدونی بعدش چی میشه

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

ta ta for now.

تا تا فعلا