The hay fever challenge / on the hottest day in England - JUNE 2022

Oh, hello there.

اوه، سلام.

Hi, everybody.

سلام به همه.

Welcome to my special live stream.

به پخش زنده ویژه من خوش آمدید.

A very unusual moment of time I have to say,

یک لحظه بسیار غیرعادی از زمان باید بگویم،

I wasn't planning on doing this, but here I am anyway.

من قصد انجام این کار را نداشتم، اما به هر حال اینجا هستم.

With you now live, I hope you can hear me clearly.

با شما در حال حاضر زندگی می کنم، امیدوارم که صدای من را به وضوح بشنوید.

Please, tell me, Mr.

لطفاً به من بگویید، آقای

Duncan, we can hear you clearly, and then we can get on with the fun.

دانکن، ما می توانیم به وضوح صدای شما را بشنویم، و سپس می توانیم به سرگرمی ادامه دهیم.

Oh, and I.

اوه، و من.

I really hope we will be having some fun today.

من واقعاً امیدوارم امروز کمی خوش بگذرانیم.

Or maybe a few moments of panic

یا شاید چند لحظه وحشت

and perhaps suffering as well.

و شاید هم رنج.

Hello, everyone. For those who don't know who I am.

سلام به همه برای اونایی که نمیدونن من کی هستم

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I'm talking to you live now from the birthplace of English, which is England.

من الان از زادگاه انگلیسی ها که انگلستان است با شما به صورت زنده صحبت می کنم .

And I hope you're feeling good today.

و امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

I wish I was feeling good.

کاش حالم خوب بود

Unfortunately, I am under the weather with my seasonal allergy.

متاسفانه من با حساسیت فصلی زیر آب و هوا هستم.

And I thought today it would be interesting to come outside.

و فکر کردم امروز بیرون آمدن جالب خواهد بود.

Now, as you know, many years ago,

اکنون همانطور که می دانید سال ها

I made the very strange decision

پیش تصمیم بسیار عجیبی

to move to the countryside.

گرفتم که به روستا بروم.

And that's where I am right now.

و من الان اینجا هستم.

The English countryside on the hottest day of the year.

حومه انگلیسی در گرم ترین روز سال.

At the moment it is around 29

در حال حاضر حدود 29

Celsius at the moment. 29.

درجه سانتیگراد است. 29.

Some people might say, Mr.

ممکن است برخی بگویند، آقای

Duncan, that is not hot.

دانکن، این داغ نیست.

What are you talking about?

چی میگی تو؟

You crazy man.

ای مرد دیوانه

That's not hot.

این که داغ نیست.

It's not hot at all.

اصلا گرم نیست

It's nothing There are people at the moment

چیزی نیست در حال حاضر

who are experiencing very intense heat.

افرادی هستند که گرمای بسیار شدیدی را تجربه می کنند.

In some places, around 4040 Celsius.

در برخی نقاط، حدود 4040 سانتیگراد.

Can you put that?

Can you imagine that?

می توانید آن را قرار دهید؟

آیا می توانید آن را تصور کنید؟

I can't even imagine experiencing such a high temperature.

من حتی نمی توانم تصور کنم که چنین دمای بالایی را تجربه کنم.

I really can't

من واقعا نمی توانم

Oh, hello.

اوه، سلام.

We have the live chat. Can you hear me OK?

ما چت زنده را داریم. می شنوی خوب؟

If there is a problem with the volume or the sound, please.

اگر صدا یا صدا مشکل دارد لطفا

Let me know.

خبرم کن.

I can make some adjustments.

من می توانم برخی از تنظیمات را انجام دهم.

I am talking to you today through my iPhone.

من امروز از طریق آیفون با شما صحبت می کنم.

So that's the reason why things might look slightly

بنابراین به همین دلیل است که ممکن است همه چیز کمی

different or sound different.

متفاوت به نظر برسد یا متفاوت به نظر برسد.

But I hope you can hear me anyway.

اما امیدوارم به هر حال صدایم را بشنوی.

I hope I am coming through clearly

امیدوارم

So many years ago,

سالها پیش به وضوح از سر گذرانده

I made the decision to come and live in the countryside.

باشم ، تصمیم گرفتم بیایم و در روستا زندگی کنم.

Of course, there is one thing I forgot about, and that's the fact that I suffer from

البته یک چیز را فراموش کرده ام و آن این است که از تب یونجه رنج می

hay fever

and now I'm living

برم و اکنون

in the middle of the countryside, surrounded by farmland.

در وسط روستا زندگی می کنم و در محاصره زمین های کشاورزی هستم.

Lots of crop

محصولات زیادی

that definitely

که قطعاً

fields, grass, and of course, lots of pollen as well.

مزارع، چمن، و البته گرده های زیادی نیز وجود دارد.

My particular hay fever and I will explain what hay fever is in a moment.

تب یونجه خاص من و من در یک لحظه توضیح خواهیم داد که تب یونجه چیست.

For those who don't know,

برای کسانی که نمی دانند،

my particular hay fever is grass pollen.

تب یونجه خاص من گرده علف است.

So when the grass starts to produce, it's pollen.

بنابراین وقتی علف شروع به تولید می کند، گرده است.

That is when my hay fever begins

این زمانی است که تب یونجه من شروع می شود

and that is what is happening right now.

و این چیزی است که در حال حاضر اتفاق می افتد.

So I thought I would come outside on the hottest day of the year.

بنابراین فکر کردم در گرم ترین روز سال بیرون بیایم.

The pollen is in the air

گرده ها در هوا هستند

and I have been suffering from hay fever.

و من به تب یونجه مبتلا شده ام.

So I'm not sure how long this will actually last for.

بنابراین من مطمئن نیستم که این واقعا چقدر طول خواهد کشید.

And I certainly don't know how long I will last for.

و من مطمئناً نمی دانم چقدر دوام خواهم داشت.

Maybe just for a few moments, we will see what happens.

شاید فقط برای چند لحظه، ببینیم چه می شود.

I will say hello to the live chat in a moment.

من یک لحظه دیگر به چت زنده سلام خواهم کرد.

But first, I must explain what hay fever is here

اما ابتدا باید توضیح دهم که تب یونجه اینجا

in England and across the UK

در انگلستان و در سراسر بریتانیا

and in many parts of Europe

و در بسیاری از نقاط اروپا

and in other parts of the world as well, where

و همچنین در سایر نقاط جهان، جایی که

certain plants or trees grow.

گیاهان یا درختان خاصی رشد می کنند، چیست.

There are people who are sent ative

افرادی هستند که

to certain types of pollen produced

به سمت انواع خاصی از گرده های تولید شده

by flowers, grass and trees.

توسط گل ها، علف ها و درختان فرستاده می شوند.

And at this time, of year, normally normally at the start of June

و در این زمان از سال، معمولاً در آغاز ژوئن

and the end of July

و پایان

is when most people see

جولای زمانی است که بیشتر

the pollen at its highest point.

مردم گرده را در بالاترین نقطه خود می بینند.

That's when the pollen is everywhere.

آن وقت است که گرده همه جا را فرا می گیرد.

So at the moment, we are having

بنابراین در حال حاضر،

a very intense pollen season.

فصل گرده افشانی بسیار شدیدی را سپری می کنیم.

In fact, a lot of people are complaining.

در واقع، بسیاری از مردم شاکی هستند.

They are saying that the pollen count

آنها می گویند که گرده ها را می شمارند

so they can measure the amount of pollen that is in the air.

تا بتوانند مقدار گرده موجود در هوا را اندازه گیری کنند .

The pollen count is as high as it's ever been.

تعداد گرده ها به همان اندازه ای است که قبلاً بوده است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Maybe it's because we are having a lot of intense heat.

شاید به این دلیل است که ما گرمای شدید زیادی داریم.

Perhaps. I don't know.

شاید. من نمی دانم.

But a lot of people have been saying how much worse

اما بسیاری از مردم می گویند که

their hay fever is this year.

امسال تب یونجه آنها چقدر بدتر شده است.

So today we are having the hottest day of the year.

بنابراین امروز گرم ترین روز سال را سپری می کنیم.

So far.

تا حالا.

It might get hotter next month.

ممکن است ماه آینده گرمتر شود.

We don't know. We have no idea.

ما نمی دانیم. ما هیچ ایده ای نداریم.

But for the time being, at the moment, we have to just wait

اما در حال حاضر، در حال حاضر، فقط باید منتظر بمانیم

and see what happens next with

و ببینیم بعد از آن

the weather.

با آب و هوا چه اتفاقی می‌افتد.

Apparently tomorrow it's going to become very cool.

ظاهرا فردا قراره خیلی باحال بشه

Again.

از نو.

So today's heatwave is just for one day.

بنابراین موج گرمای امروز فقط برای یک روز است.

But apparently in southern Europe, a lot of people are suffering

اما ظاهراً در جنوب اروپا ، افراد زیادی از گرمای شدید رنج می برند

and have been suffering for many days through intense heat.

و روزهای زیادی است که رنج می برند .

Certain parts of Spain, Portugal,

مناطق خاصی از اسپانیا، پرتغال،

they've had temperatures as high as 43,

دمای آنها به 43،

43 degrees.

43 درجه رسیده است.

Now it's too hot.

الان خیلی گرمه

It's far too hot.

خیلی گرمه

So what about hay fever?

پس در مورد تب یونجه چطور؟

What happens when you get hay fever?

وقتی تب یونجه می گیرید چه اتفاقی می افتد؟

How do you deal with it?

چطور با این کنار میای؟

Well, first of all, you need plenty of these.

خوب، اول از همه، شما به مقدار زیادی از اینها نیاز دارید.

You need a lot of tissue paper, a lot of paper

شما به مقدار زیادی دستمال کاغذی، مقدار زیادی کاغذ

or a handkerchief to wipe your nose

یا یک دستمال نیاز دارید تا بینی خود را پاک کنید

and wipe all the disgusting,

و تمام مخاط های نفرت انگیز و

horrible mucus away from your face.

وحشتناک را از صورت خود پاک کنید.

So these are always something that you have to have nearby

بنابراین وقتی تب یونجه دارید، همیشه باید اینها را در نزدیکی

when you have hay fever.

داشته باشید.

So imagine hay fever as a type of cold,

بنابراین تب یونجه را به عنوان یک نوع سرماخوردگی تصور کنید،

maybe when you get a cold.

شاید زمانی که سرما می خورید.

The symptoms of hay fever

علائم تب یونجه

and a cold or fever are very similar.

و سرماخوردگی یا تب بسیار شبیه هستند.

You will sneeze, your eyes will become so your nose will be painful.

شما عطسه خواهید کرد، چشمان شما به طوری که بینی شما دردناک خواهد شد.

Your throat will also become sore and you will sneeze a lot.

گلوی شما هم درد می کند و زیاد عطسه خواهید کرد.

So we will see

پس خواهیم دید

how many times I will sneeze today.

که امروز چند بار عطسه خواهم کرد.

So far, I have only sneeze twice.

تا الان فقط دوبار عطسه کردم.

Did you hear it?

شنیدی؟

I was sneezing earlier in the garden before I came on.

قبل از اینکه بیایم در باغچه عطسه می کردم.

But we will see what happens anyway.

اما به هر حال خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

So far,

تا

I don't feel too bad, although my nose is already beginning

الان خیلی احساس بدی ندارم، هرچند که بینی من از قبل شروع

to feel a little itchy, a little sore.

به احساس خارش و کمی درد کرده است.

So I might be sneezing in a few moments for those wondering where I am.

بنابراین ممکن است در چند لحظه برای کسانی که نمی‌دانند کجا هستم، عطسه می‌کنم.

I am in England right now, standing in my garden

من در حال حاضر در انگلیس هستم

on, as I mentioned, the hottest day of the year so far.

و همانطور که اشاره کردم در گرمترین روز سال تا کنون در باغ خود ایستاده ام.

I also have some medicine as well

من همچنین مقداری دارو

that I normally take to ease,

دارم که معمولا برای تسکین،

not cure, because there is no cure for hay fever.

نه درمان، مصرف می کنم، زیرا هیچ درمانی برای تب یونجه وجود ندارد.

One of the things that people who suffer from hay fever

یکی از مواردی که افراد مبتلا به تب یونجه

complain about quite often is the fact that you can't

اغلب از آن شکایت دارند این است که شما نمی

get rid of it.

توانید از شر آن خلاص شوید.

It's very hard to get rid of it.

خلاص شدن از شر آن بسیار سخت است.

So to ease the symptoms, you can't cure hay fever.

بنابراین برای کاهش علائم، نمی توانید تب یونجه را درمان کنید.

Unfortunately not yet anyway.

متاسفانه هنوز نه به هر حال.

Not yet.

نه هنوز. همانطور که گفتم

There are many things you can take to,

موارد زیادی وجود دارد که می توانید به آنها بپردازید

as I said, and not cure your hay fever.

و تب یونجه خود را درمان نکنید.

Because there is no cure, although I believe there is some new medicine

زیرا هیچ درمانی وجود ندارد، اگرچه من معتقدم داروی جدیدی

or there is a new vaccine that you can actually have

وجود دارد یا واکسن جدیدی وجود دارد که می توانید در واقع آن را داشته باشید

that is supposed to ease the symptoms of hay fever.

که قرار است علائم تب یونجه را کاهش دهد.

So we will take

بنابراین ما

a look at the things that are available now.

به مواردی که اکنون در دسترس هستند نگاهی خواهیم انداخت.

First of all, well, first of all, we have this you can put this up your nose.

اول از همه، خوب، اول از همه، ما این را داریم که می توانید آن را روی بینی خود قرار دهید.

It is a type of spray And what you do

این یک نوع اسپری است و کاری که شما انجام می دهید

is you spray this thing up your nose

این است که این ماده را روی بینی خود اسپری می کنید

and it is supposed to to ease all of the sensitivity

و قرار است تمام حساسیت

It does work, but only for a very short time.

آن را کاهش دهد.

So what I find is when I use this stuff,

بنابراین چیزی که می‌بینم این است که وقتی از این چیزها استفاده می‌کنم،

it works for maybe an hour

شاید یک ساعت

or sometimes just a few minutes.

یا گاهی فقط چند دقیقه کار کند.

And then after that, I'm sneezing again.

و بعد از آن، دوباره عطسه می کنم.

So that is something that many people use.

بنابراین این چیزی است که بسیاری از مردم از آن استفاده می کنند.

It is something you spray up your nose and it is liquid.

چیزی است که روی بینی خود اسپری می کنید و مایع است.

It looks a little bit like water, but it has lots of other

کمی شبیه آب به نظر می رسد، اما چیزهای دیگری

things added as well.

نیز به آن اضافه شده است.

Very common.

بسیار شایع.

This on many different types of this particular

این در بسیاری از انواع مختلف این

medicine is available

داروی خاص موجود است

They call it a nasal spray nasal.

که به آن اسپری بینی بینی می گویند.

It's a great word.

این یک کلمه عالی است.

The word nasal refers to anything connected with your nose.

کلمه بینی به هر چیزی که با بینی شما مرتبط است اشاره دارد .

Nasal spray.

اسپری بینی.

Another thing a lot of people take

چیز دیگری که بسیاری از مردم

is a certain type of medicine called anti histamine.

مصرف می کنند نوع خاصی از دارو به نام آنتی هیستامین است.

And the antihistamine is something

و آنتی هیستامین چیزی است

that you can take.

که می توانید مصرف کنید.

The only problem is it can also make you sleepy, drowsy.

تنها مشکل این است که می تواند شما را نیز خواب آلود و خواب آلود کند.

So one of the problems with this particular type of medicine,

بنابراین یکی از مشکلات این نوع خاص از دارو،

this will will help your hay fever,

این است که به تب یونجه شما کمک می کند،

but it will also knock you out.

اما شما را نیز از کار می اندازد.

It will make you drowsy and sleepy

شما را خواب آلود و خواب آلود

and you will suddenly have no energy whatsoever.

می کند و ناگهان هیچ انرژی نخواهید داشت.

So these do work.

بنابراین اینها کار می کنند.

But again, the level of success varies.

اما باز هم سطح موفقیت متفاوت است.

Some people say that these work very well and some people say that they don't.

بعضی ها می گویند این ها خیلی خوب کار می کنند و بعضی ها می گویند که نمی کنند.

So there are many different types of this particular medicine, as you can see.

بنابراین ، همانطور که می بینید، انواع مختلفی از این داروی خاص وجود دارد.

So there isn't just one.

بنابراین فقط یکی وجود ندارد.

There are many different types of this particular antihistamine,

انواع مختلفی از این آنتی هیستامین خاص وجود دارد

and they all can contain very similar ingredients very similar things.

و همه آنها می توانند حاوی مواد بسیار مشابهی باشند.

They contain very similar ingredients.

آنها حاوی مواد بسیار مشابه هستند.

Oh, here we go.

اوه، ما به اینجا می رویم.

Ooh, my nose is now starting to itch.

اوه، بینی من الان شروع به خارش کرده است.

I think I might be sneezing in a few moments.

فکر می کنم ممکن است چند لحظه دیگر عطسه کنم.

I hope not.

امیدوارم اینطور نباشه.

Because it will be very embarrassing.

زیرا بسیار شرم آور خواهد بود.

You might notice the sun is now coming around.

ممکن است متوجه شوید که خورشید اکنون در حال آمدن است.

It is coming around the side of the house

دارد به اطراف خانه

and it is starting now to come into my field of view.

می آید و اکنون شروع به ورود به میدان دید من می کند.

That was easy.

آن آسان بود.

I suppose I should say hello to the live chat.

فکر می کنم باید به چت زنده سلام کنم.

Can I say hello to the live chat?

آیا می توانم به چت زنده سلام کنم؟

I think I should. Really?

فکر می کنم باید. واقعا؟

Of course I should.

البته باید.

Come on, Mr. Duncan.

بیا آقای دانکن

Say hello to the live chat.

به چت زنده سلام کنید.

Hello to the live chat there.

سلام به چت زنده آنجا.

I've done it now.

الان انجامش دادم

Hello, Vitesse.

سلام، ویتسه.

Hello. Also to Z Z care.

سلام. همچنین به Z Z مراقبت.

Hello, Trung.

سلام، ترانگ.

Hello, Truong.

سلام، تروونگ.

Truong Vo.

ترونگ وو.

I think maybe you are watching in Vietnam at the moment.

من فکر می کنم شاید شما در حال حاضر در ویتنام تماشا می کنید.

We also have Florence.

فلورانس هم داریم.

Hello, Florence.

سلام فلورانس

Welcome to my really weird live stream.

به پخش زنده واقعا عجیب من خوش آمدید.

I am outside with my hay fever challenge.

من با چالش تب یونجه بیرون هستم.

I'm trying to see how long I can stay out here before I start sneezing.

دارم سعی می کنم ببینم قبل از شروع عطسه چقدر می توانم اینجا بمانم.

We also have

ما هم

100. Hello.

100. سلام.

100. Dobbie.

100. دابی.

Nice to see you back as well on the live chat.

خوشحالم که دوباره شما را در چت زنده می بینم.

Florence says, Mr.

فلورانس می گوید، آقای

Duncan, you are approaching 1 million subscribers.

دانکن، شما به 1 میلیون مشترک نزدیک می شوید.

Yes. It's exciting, isn't it?

آره. هیجان انگیز است، اینطور نیست؟

So I think sometime next week, maybe Tuesday or Wednesday,

بنابراین فکر می‌کنم هفته آینده، شاید سه‌شنبه یا چهارشنبه،

I think we will reach

1 million subscribers next week.

هفته آینده به 1 میلیون مشترک برسیم.

So I'm looking forward to that.

بنابراین من مشتاقانه منتظر آن هستم.

The only problem is

تنها مشکل این است

there are other things happening next week. Mr.

که هفته آینده چیزهای دیگری در حال رخ دادن است.

Steve's mother is coming to stay here next week, which is not a bad thing.

مادر آقای استیو هفته آینده می آید اینجا بماند که چیز بدی نیست.

It's lovely.

دوست داشتنی است.

We will have Mr. Steve's mother staying here.

ما مادر آقای استیو را در اینجا خواهیم داشت.

The only problem is it might also mean that I won't be able to celebrate

تنها مشکل این است که ممکن است به این معنی باشد که

my 1 million subscribers, unfortunately.

متأسفانه نمی‌توانم 1 میلیون مشترکم را جشن بگیرم.

So I might not be actually here

بنابراین ممکن است

when the 1 million subscriber

وقتی 1 میلیون

subscribes to my YouTube channel.

مشترک در کانال یوتیوب من مشترک شوند، واقعاً اینجا نباشم.

Let's see what happens anyway.

به هر حال ببینیم چه می شود.

We will see what happens next week.

خواهیم دید که در هفته آینده چه اتفاقی می افتد.

Hello, unique life design Hello to you.

سلام طراحی بی نظیر زندگی سلام بر شما.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Yes, the garden.

بله باغ

I have to say, the garden is looking rather nice.

باید بگویم که باغ نسبتاً زیبا به نظر می رسد.

One of our neighbours actually complimented the garden.

یکی از همسایه های ما در واقع از باغ تعریف کرد.

They said, your garden is immaculate.

گفتند باغت پاک است.

Immaculate I love that word, by the way.

به هر حال من این کلمه را دوست دارم.

The word immaculate.

کلمه بی آلایش

When we say that something is immaculate,

وقتی می گوییم چیزی بی عیب و نقص است،

we mean it is very impressive.

منظورمان آن است که بسیار چشمگیر است.

Something special, something that is extraordinary.

چیزی خاص، چیزی که خارق العاده است.

Something is immaculate.

چیزی بی عیب و نقص است.

So they might describe your garden as being immaculate

بنابراین اگر باغ شما باورنکردنی یا شگفت‌انگیز به نظر برسد، ممکن است باغ شما را

if it looks incredible or amazing.

بی‌نقص توصیف کنند.

And I of course, passed the message on to Mr.

و البته من پیام را به آقای

Steve.

استیو دادم.

So Mr.

Steve, who does a lot of the work in this garden,

بنابراین آقای

استیو که بسیاری از کارهای این باغ را انجام می دهد

is the one who is responsible for this not me.

، مسئول این کار است نه من.

And you can see there are lots of flowers now in the garden.

و شما می توانید ببینید که اکنون تعداد زیادی گل در باغ وجود دارد.

If you look over there, you can see there are some roses

اگر به آنجا نگاه کنید، می بینید که تعدادی گل رز

growing over there.

در آنجا رشد می کنند.

And lots of colourful

و تعداد زیادی

yellow flowers growing there behind me.

گل زرد رنگارنگ که پشت سرم رشد می کنند.

Please don't ask me to name them.

لطفا از من نخواهید نام آنها را بگویم.

I'm not an expert on flowers.

من متخصص گل نیستم.

I think Mr.

فکر می کنم آقای

Steve is more more of an expert than I am.

استیو بیشتر از من متخصص است.

If I was honest with you.

اگر با شما صادق بودم

Oh, another thing you need on a hot day like this

اوه، چیز دیگری که در چنین روزهای گرمی به آن نیاز

is, of course, water.

دارید، البته آب است.

And I have the biggest bottle of water that I could find to bring outside.

و من بزرگترین بطری آبی را دارم که بتوانم بیرون بیاورم.

So I do have plenty of water.

بنابراین من مقدار زیادی آب دارم.

I know that a lot of people worry

من می دانم که بسیاری از مردم نگران هستند

that I am punishing myself

که من خودم را تنبیه کنم،

but I'm doing my live streams, especially when I'm doing them for a long time.

اما من در حال انجام پخش زنده خود هستم، به خصوص زمانی که آنها را برای مدت طولانی انجام می دهم.

But I have some water here as well to soothe

اما من اینجا هم مقداری آب

my throat Hmm.

دارم که گلویم را آرام کند.

Very nice.

بسیار خوب.

And for those wondering, I haven't actually

و برای کسانی که تعجب می کنند، من امروز در

taken any medicine today, so I haven't taken any

واقع هیچ دارویی مصرف نکرده ام، بنابراین امروز اصلاً هیچ

hay fever medicine

دارویی برای تب یونجه مصرف نکرده ام

at all today.

.

I'm OK.

من خوبم.

I thought I was going to sneeze then, but I didn't.

اون موقع فکر میکردم میخوام عطسه کنم ولی نشد.

By the way, I was hoping

اتفاقاً من امیدوار بودم

that we would see the cows today,

که امروز گاوها را ببینیم،

but unfortunately, they seem very shy.

اما متأسفانه آنها بسیار خجالتی به نظر می رسند.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

But we have lots of cows at the back of the house.

اما ما در پشت خانه گاوهای زیادی داریم.

I will turn the camera around so you can see

من دوربین را می چرخانم تا بتوانید

so normally at the back of the house there,

به طور عادی پشت خانه را ببینید،

probably there are lots of lovely cows.

احتمالاً گاوهای دوست داشتنی زیادی وجود دارد.

But of course, because I'm here now,

اما البته چون الان اینجا

they've decided to go somewhere cool

هستم تصمیم گرفته اند

to rest and relax.

برای استراحت و استراحت به یک جای خنک بروند.

And that is the view looking the other way.

و این دیدگاهی است که به سمت دیگری می نگرد.

And at the back of the house, of course, there is a big field

و در پشت خانه، البته ، یک زمین بزرگ

and living in the back.

و زندگی در پشت وجود دارد.

We have some cows at the moment enjoying themselves, although

ما در حال حاضر گاوهایی داریم که از خود لذت می برند، اگرچه

they've decided to be a little bit shy, unfortunately.

آنها متأسفانه تصمیم گرفته اند کمی خجالتی باشند.

And maybe you can

و شاید بتوانید

see what's happening here.

ببینید اینجا چه خبر است.

Oh, yes, there we go.

اوه، بله، ما به آنجا می رویم.

So you can see

بنابراین می توانید

some of the trees in the garden looking very sunny.

برخی از درختان باغ را ببینید که بسیار آفتابی به نظر می رسند.

It really does feel as if summer has arrived.

واقعاً انگار تابستان از راه رسیده است.

I have to be honest, with you.

من باید صادق باشم، با شما.

It really does feel as if we have summer in the air finally.

واقعاً احساس می شود که بالاخره تابستان را در هوا داریم .

We've been waiting for many months

ما ماه ها منتظر بودیم

for the summer months to actually arrive.

تا ماه های تابستان واقعاً فرا برسد.

And here they are.

و اینجا هستند.

Finally, we can enjoy the summer time.

بالاخره می توانیم از تابستان لذت ببریم.

Although

اگرچه

although already

people are complaining, they are saying

مردم قبلاً شاکی هستند، اما می گویند

that it's too hot.

که هوا خیلی گرم است.

Hello, Eric.

سلام اریک

Hello, Eric. Nice to see you here.

سلام اریک خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Do you can you smell the cows?

آیا می توانید بوی گاو را حس کنید؟

Strangely, no.

عجیب است، نه.

You would imagine that we would be able to smell the the the poop

شما تصور می کنید که ما می توانیم بوی مدفوع

and the pee.

و ادرار را حس کنیم.

Because if there's one thing that cows love doing,

زیرا اگر یک چیز وجود داشته باشد که گاوها انجام آن را دوست دارند،

it's having big poos.

آن داشتن مدفوع بزرگ است.

So the field does have a lot of cow poop.

بنابراین مزرعه مدفوع گاو زیادی دارد.

But the strange thing is, you can't smell it.

اما نکته عجیب این است که شما نمی توانید آن را بو کنید.

So. No, no, there is no smell anywhere around here.

بنابراین. نه، نه، اینجا هیچ بویی نمی آید.

The odour, the odour from

بو،

the cows can not be detected.

بوی گاو قابل تشخیص نیست.

So, no, we've never noticed that.

بنابراین، نه، ما هرگز متوجه این موضوع نشده‌ایم.

In fact, we can never smell any of the animals, any of that,

در واقع، ما هرگز بوی هیچ یک از حیوانات را نمی

because sometimes we have sheep at the back of the house as well.

توانیم حس کنیم، زیرا گاهی اوقات در پشت خانه نیز گوسفند داریم.

Sometimes we have sheep.

گاهی اوقات ما گوسفند داریم.

Sometimes we have cows or bullocks.

گاهی اوقات ما گاو یا گاو نر داریم.

No, I wasn't swearing.

نه فحش ندادم

Before anyone complains, I was not swearing.

قبل از اینکه کسی شکایت کند، من فحش نمی دادم.

Bullocks.

گاو نر.

We have bulls and bullocks.

ما گاو نر و گاو نر داریم.

That is OK, Eric. Don't worry.

خوب است، اریک. نگران نباشید.

Mr. Duncan, did you see how these cows were milked?

آقای دانکن، دیدی این گاوها چگونه دوشیده شدند؟

And who did that?

و چه کسی این کار را کرد؟

The strange thing is, at the moment, those cows are not producing milk.

نکته عجیب این است که در حال حاضر آن گاوها شیر تولید نمی کنند.

They are actually quite young.

آنها در واقع کاملا جوان هستند.

So they are very young cows.

بنابراین آنها گاوهای بسیار جوانی هستند.

And they.

و آنها.

They are not producing milk at the moment.

آنها در حال حاضر شیر تولید نمی کنند.

So there is no need to milk the cows because there is no milk

بنابراین نیازی به دوشیدن گاوها نیست زیرا شیری برای شیر دادن وجود ندارد

to milk.

.

That's interesting, because you can use the word milk

این جالب است، زیرا می توانید از کلمه milk

as a verb and also a noun.

به عنوان فعل و همچنین یک اسم استفاده کنید.

So you can milk something

پس می توانی چیزی را

when you are milking account to milk something,

وقتی می دوشی حسابی می دوشی تا چیزی را می دوشی،

you are taking something from another thing

از چیز دیگری چیزی می گیری

In this case,

در این صورت،

you are milking the cow.

گاو را می دوشی.

You are extracting the milk from the cows udder.

شما در حال استخراج شیر از پستان گاو هستید.

Oh, interesting.

اوه جالبه

What is a bullock?

گاو نر چیست؟

Bullock.

بولاک

A bullock.

یک گاو نر

Is a bull that has

آیا گاو نر که

had certain parts of its body cut off

قسمت های خاصی از بدنش بریده شده است

That's all I'm saying.

این تنها چیزی است که می گویم.

So that's what a bullock is.

پس گاو نر همین است.

A bullock is a bull that is had some parts of its body

گاو نر گاوی است که برخی از اعضای بدنش را

cut off

بریده اند

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

Nothing else.

هیچ چیز دیگر.

I'm not saying anything else.

من چیز دیگری نمی گویم.

I want to have a dance.

من می خواهم یک رقص داشته باشم.

Can I have a dance?

آیا می توانم رقصی داشته باشم؟

I'm enjoying the spam.

من از اسپم لذت می برم.

By the way, the spam is very lovely today.

به هر حال، اسپم امروز بسیار دوست داشتنی است.

Can I say her big hello to all of the spam as well.

آیا می توانم سلام بزرگ او را به همه اسپم ها نیز بگویم.

Now, a lot of people say, Mr.

حالا خیلی ها می گویند آقای

Duncan, you never say hello to the spam.

دانکن، شما هرگز به اسپم ها سلام نمی کنید.

So I am going to say hello to all of the lovely spam bots here today as well.

بنابراین من امروز نیز می خواهم به همه ربات های اسپم دوست داشتنی سلام کنم.

It's always nice to see you here selling your

همیشه خوشحالم که شما را در اینجا می بینم که

very dubious websites.

وب سایت های بسیار مشکوک خود را می فروشید.

Hello to Mosen. Hello, Mosen.

سلام به موسن. سلام موسن

We also have Pedro.

پدرو را هم داریم.

Belmont is here today.

بلمونت امروز اینجاست.

Hello, Pedro.

سلام پدرو

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

You deserve

شما

to celebrate your

شایسته جشن گرفتن

1 million subscribers.

1 میلیون مشترک خود هستید.

Well, I will. I am hoping to celebrate.

خوب، من. امیدوارم جشن بگیرم

The only thing next week is Mr.

تنها چیزی که هفته آینده وجود دارد این است

Steve's mother is coming here as well.

که مادر آقای استیو نیز به اینجا می آید.

So that might change some of the arrangements.

بنابراین ممکن است برخی از ترتیبات تغییر کند.

But I will be with you on Sunday normally.

اما من یکشنبه به طور معمول با شما خواهم بود.

And I will be with you next Wednesday.

و چهارشنبه آینده با شما خواهم بود.

So there might be a celebration

بنابراین ممکن است

next week before Mr.

هفته آینده قبل از آمدن

Steve's mother arrives.

مادر آقای استیو جشنی برگزار شود.

She is not arriving until Wednesday.

او تا چهارشنبه نمی آید.

So that's where Mr. Steve's mother is coming to.

پس این جایی است که مادر آقای استیو به آنجا می آید.

Stay with us.

با ما بمان.

Hello, Tomek. Hello.

سلام تومک سلام.

Tomek.

تومک.

Tomek is also talking about milking

Tomek همچنین در مورد شیردوشی صحبت

You can milk a company.

می کند شما می توانید یک شرکت را شیر کنید.

I mean, you can take advantage of it.

منظورم این است که شما می توانید از آن بهره ببرید.

For instance, using a phone company

به عنوان مثال، استفاده از یک شرکت تلفن

for personal uses or purposes. Yes.

برای استفاده یا اهداف شخصی. آره.

Yes. You can use it in another way as well.

آره. می توانید به روش دیگری نیز از آن استفاده کنید.

It is possible to use it in another way as well,

می توان آن را به شکل دیگری نیز استفاده کرد،

to milk something, to take advantage

چیزی را دوشید،

of something for your own benefit.

از چیزی به نفع خود بهره برد.

Is to milk something.

دوشیدن چیزی است

You are taking that thing away.

تو داری اون چیز رو میبری

You are milking that thing.

تو داری اون چیز رو می دوشی

I Can I just say I always feel excited.

می توانم فقط بگویم که همیشه احساس هیجان دارم.

I always feel quite happy when people try to spam my life chat

من همیشه احساس خوشحالی می کنم وقتی مردم سعی می کنند چت زندگی من را اسپم کنند

because it means that I'm being noticed.

زیرا به این معنی است که من مورد توجه قرار می گیرم.

So I always take it as a compliment. To be honest,

بنابراین من همیشه آن را به عنوان یک تعریف می گیرم. صادقانه بگویم،

I always do.

من همیشه این کار را می کنم.

I'm flattered that you think

من خوشحالم که فکر می

my YouTube channel is worthy of your spam

کنید کانال یوتیوب من ارزش اسپم شما را دارد

Hello, Valentin.

سلام، والنتین.

Oh, hello, Valentin.

اوه، سلام، والنتین.

Mr. Duncan streaming on Friday.

آقای دانکن در روز جمعه پخش می شود.

Quite unusual.

کاملا غیر معمول

It is unusual.

غیر معمول است.

I'm doing some unusual things today.

من امروز کارهای غیرعادی انجام می دهم.

Excuse me.

ببخشید.

My hay fever is starting to affect me.

تب یونجه من شروع به تأثیرگذاری روی من کرده است.

So just a moment.

پس فقط یک لحظه

I'm sure you don't want to hear this.

من مطمئن هستم که شما نمی خواهید این را بشنوید.

Sorry about that.

از این بابت متاسفم.

I decided to turn the sound off

تصمیم گرفتم صدا را خاموش

so you couldn't hear that terrible noise.

کنم تا آن صدای وحشتناک را نشنوی.

Then I was blowing my nose.

بعد داشتم دماغم را باد می کردم.

Yes. The hay fever is starting.

آره. تب یونجه شروع می شود.

It's coming

my hay fever is starting to affect me.

داره میاد تب یونجه داره روی من تاثیر میذاره.

So I will try to stay here as long as I can.

بنابراین سعی می کنم تا زمانی که بتوانم اینجا بمانم.

Maybe one hour.

شاید یک ساعت

So we have another half hour, maybe.

پس شاید نیم ساعت دیگر فرصت داریم.

I will try my best.

من نهایت تلاشم رو میکنم.

I will move my camera slightly.

دوربینم را کمی حرکت می دهم.

And maybe we can enjoy another.

و شاید بتوانیم از دیگری لذت ببریم.

Another view Would you like to do that?

دیدگاه دیگر آیا دوست دارید این کار را انجام دهید؟

I will try.

من تلاش خواهم کرد.

Try my best.

تمام تلاشم را بکن.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I hope the signal doesn't disappear.

امیدوارم سیگنال ناپدید نشود.

So I hope you can still hear me.

پس امیدوارم هنوز بتوانید صدایم را بشنوید.

OK, so we're going around here in a slightly different

خوب، پس ما در یک موقعیت کمی متفاوت به اینجا می رویم

position.

.

There we go.

ما میرویم آنجا.

How is that

چطور

Is that better?

این بهتر است؟

So now I'm in a bit of a

بنابراین اکنون در

a sunny area.

یک منطقه آفتابی هستم.

I'm just trying to adjust my screen,

من فقط سعی می‌کنم صفحه‌ام را تنظیم کنم،

so I hope you can hear me OK.

بنابراین امیدوارم صدایم را خوب بشنوید.

If you can't, please let me know if you can hear me.

اگر نمی توانید، لطفاً اگر صدای من را می شنوید، به من اطلاع دهید.

Please let me know

لطفاً به من اطلاع دهید

For those wondering what the hell this is,

برای کسانی که می‌پرسند این چه جهنمی است،

it's a very unusual live stream

این یک پخش زنده بسیار غیرمعمول

from England with the best kept secret.

از انگلستان است که بهترین راز را دارد.

I am.

من هستم.

Did you know that I am the best kept secret on YouTube?

آیا می دانستید که من بهترین راز در یوتیوب هستم؟

So few people know about my English channel.

بنابراین تعداد کمی از مردم در مورد کانال انگلیسی من می دانند.

Very few people.

تعداد کمی مردم.

But I do like that because it means that we are

اما من این را دوست دارم زیرا به این معنی است که ما

in a very exclusive club.

در یک باشگاه بسیار انحصاری هستیم.

Did you know that?

Did you realise that if you are watching this right now,

آیا می دانستید که؟

آیا متوجه شدید که اگر در حال تماشای این فیلم

you are actually part of a very exclusive club?

هستید، در واقع بخشی از یک باشگاه بسیار انحصاری هستید؟

Hmm. It's true.

هوم درسته.

What are you saying?

چی میگی؟

Oh, yes. We can hear you loud and clear. Good.

آه بله. ما می توانیم صدای شما را با صدای بلند بشنویم. خوب آقای دانکن می‌گوید

As long as I'm not too loud and as long as I'm not too

تا زمانی که زیاد صدا نداشته باشم و تا زمانی که خیلی

quiet

ساکت

Valentin says Mr.

نباشم

Duncan, a few more days from now and we will see a new millionaire.

، چند روز دیگر یک میلیونر جدید خواهیم دید.

Well,

خب،

I'm not sure about Millionaire.

من در مورد میلیونر مطمئن نیستم.

I'm a very long way from being a millionaire.

من تا میلیونر شدن خیلی فاصله دارم.

But if you are talking about subscribers, then, yes,

اما اگر در مورد مشترکین صحبت می کنید، بله،

I will be a millionaire next week

من هفته آینده میلیونر

as I reach 1 million subscribers.

خواهم شد زیرا به 1 میلیون مشترک خواهم رسید.

Mr. Crow.

آقای کلاغ.

Mr. Crow was saying hello then. Did you hear that?

آن موقع آقا کلاغ سلام می کرد. شنیدی؟

Hello, Mr. Crowe.

سلام آقای کرو.

What are you doing up there?

اون بالا چیکار میکنی؟

Why are you disturbing my life stream

چرا مزاحم زندگی

I'm enjoying the view.

من می شوی من از منظره لذت می برم.

It is fantastic.

این خارق العاده است.

We can see the sun rays coming through the trees.

ما می توانیم اشعه های خورشید را ببینیم که از میان درختان می آیند.

Oh, OK.

Then I can't really see the picture very well, you see, because now I'm in the sunlight,

آهان باشه.

سپس من واقعاً نمی توانم تصویر را خیلی خوب ببینم، می بینید، زیرا اکنون در نور خورشید هستم،

so it is a little difficult

بنابراین

to actually see what is happening on the screen.

دیدن واقعی آنچه روی صفحه اتفاق می افتد کمی دشوار است.

That is the problem you see, being outside in bright sunlight.

این مشکلی است که می بینید، بیرون بودن در نور شدید خورشید.

And if you are trying to use your your mobile phone

و اگر سعی می کنید از تلفن همراه خود

outside, it can be difficult,

در بیرون استفاده کنید، ممکن است دشوار باشد

and sometimes it can be impossible.

و گاهی اوقات غیرممکن است.

So I am trying to see the screen but it's not very clear.

بنابراین من سعی می کنم صفحه را ببینم اما خیلی واضح نیست.

Unfortunately, because the sun is shining bright onto it.

متأسفانه، زیرا خورشید به آن می تابد.

See, one, as I mentioned, we have a lot of things going on next week.

ببینید، یکی، همانطور که اشاره کردم، ما در هفته آینده چیزهای زیادی در حال انجام هستیم.

It is a busy week next week.

هفته آینده یک هفته شلوغ است.

But I can assure you. Can I just say

اما من می توانم به شما اطمینان دهم. آیا می توانم فقط بگویم

can I just.

می توانم فقط.

Can I just say that I will be with you on Sunday

فقط میتونم بگم یکشنبه

and also next next Wednesday as well.

و چهارشنبه آینده هم با شما هستم.

And if we reach 1 million subscribers before then,

و اگر قبل از آن به 1 میلیون مشترک برسیم،

I will do a special live stream to celebrate.

یک پخش زنده ویژه برای جشن انجام خواهم داد.

So it all depends on when the actual 1 million subscribers happens.

بنابراین همه چیز به این بستگی دارد که 1 میلیون مشترک واقعی چه زمانی اتفاق می افتد.

It all depends when it actually happens.

همه چیز بستگی به زمان وقوع دارد.

It is so light.

خیلی سبکه

It is very bright outside today.

امروز بیرون بسیار روشن است.

I hope you can see me clearly because I can't see a thing.

امیدوارم بتوانید مرا به وضوح ببینید زیرا من چیزی را نمی بینم.

Hello. Live chat. Hello.

سلام. چت زنده. سلام.

100 Dobbie. Hello.

100 دابی. سلام.

Unique says you are the best English teacher.

یونیک می گوید شما بهترین معلم زبان انگلیسی هستید.

Well, I would always, always say that I try my best.

خوب، من همیشه، همیشه می گویم که تمام تلاشم را می کنم.

I don't think I'm always successful.

فکر نمی کنم همیشه موفق باشم.

I don't think I'm always good at what I do.

فکر نمی کنم همیشه در کاری که انجام می دهم خوب باشم.

But quite often

اما اغلب اوقات

I am good.

من خوب هستم.

So it is worth the wait.

پس ارزش صبر کردن را دارد.

Don't be too modest, Mr. Duncan.

خیلی متواضع نباشید، آقای دانکن.

Once you reach 1 million subscribers, the fandom

هنگامی که به 1 میلیون مشترک رسیدید، هواداران

and the big money are only a matter of time.

و پول کلان فقط موضوع زمان است.

I'm not sure about that.

مطمئن نیستم.

One of the things I love about doing

یکی از چیزهایی که من در مورد انجام این کار دوست دارم

this is people always assume

این است که مردم همیشه تصور می کنند

that you are earning lots and lots of money from this.

که شما از این کار پول زیادی به دست می آورید.

Can I just say, you don't.

فقط می توانم بگویم، شما این کار را نمی کنید.

You don't earn lots of money from YouTube

شما پول زیادی از یوتیوب به دست نمی آورید

unless unless you have millions and millions of subscribers,

مگر اینکه میلیون ها و میلیون ها مشترک داشته باشید،

which I don't have

که من ندارم،

So these days,

بنابراین این روزها

having 1 million subscribers is not very much is not very many.

داشتن 1 میلیون مشترک زیاد نیست.

So when you tell someone that you have nearly a million subscribers, they don't really care.

بنابراین وقتی به کسی می گویید که نزدیک به یک میلیون مشترک دارید، واقعاً اهمیتی نمی دهند.

They say, oh, OK, so what

آنها می گویند، اوه، خوب، پس

the cows just went by then?

از آن گاوها چه چیزی رفتند؟

Did you see the moo

moo

Hello.

سلام رو دیدی

Sorry, I'm just waving to the cows.

ببخشید، من فقط برای گاوها دست تکان می دهم.

They just went by

آنها فقط رفتند

Sadly, the cows do not want to play today.

متاسفانه، گاوها نمی خواهند امروز بازی کنند.

They've just gone by

آنها به تازگی از بین رفته اند

We're getting lots of spam today.

ما امروز هرزنامه های زیادی دریافت می کنیم.

Good. I'm enjoying it. Wow.

خوب من از آن لذت می برم. وای.

Makes me it.

باعث میشه

Makes me very excited when we get spam.

وقتی هرزنامه دریافت می کنیم، من را بسیار هیجان زده می کند.

Something I was reading about this morning because, as you know,

چیزی که امروز صبح در مورد آن می خواندم ، زیرا همانطور که می دانید،

I like Browne using the internet in the morning when I.

من دوست دارم براون از اینترنت در صبح استفاده

When I wake up in the early hours,

I like to browse the internet and see what's new in the world.

کند.

And I was reading a very interesting article about people

و من داشتم یک مقاله بسیار جالب در مورد افرادی

who buy books

که کتاب می خرند می خواندم،

but there is a certain type of person who buys books,

اما یک نوع خاص از افراد هستند که کتاب می خرند،

especially books that are currently popular

به خصوص کتاب هایی که در حال حاضر محبوب هستند

or maybe a book that is bought by many people or read by many people.

یا شاید کتابی که توسط افراد زیادی خریداری شده یا توسط افراد زیادی خوانده می شود.

Apparently, it's very common for people to buy books but never read them.

ظاهراً بسیار رایج است که مردم کتاب می خرند اما هرگز آن را نمی خوانند.

In fact, some people collect books, but they never read them.

در واقع برخی از مردم کتاب جمع می کنند، اما هرگز آن را نمی خوانند.

They just like to have them nearby.

آنها فقط دوست دارند آنها را در نزدیکی خود داشته باشند.

So maybe for example, if a new book comes out

بنابراین شاید برای مثال، اگر یک کتاب جدید منتشر شود

and everyone is talking about it,

و همه در مورد آن صحبت کنند،

many people will just go to the shops and buy the book.

بسیاری از مردم فقط به مغازه ها می روند و کتاب را می خرند.

And then they bring it home.

و سپس آن را به خانه می آورند.

But they don't

اما آنها کتاب را نمی

read the book.

خوانند.

They just put it

آنها فقط آن را

in the bookcase or maybe on

در قفسه کتاب یا شاید

top of a pile of other books, but they never read them.

بالای انبوهی از کتاب های دیگر می گذارند، اما هرگز آنها را نمی خوانند.

So I was wondering if you ever do that.

بنابراین می خواستم بدانم آیا شما هرگز این کار را انجام می دهید؟

Have you ever bought books Have you ever bought an actual book from a bookshop?

آیا تا به حال کتاب خریده اید آیا تا به حال یک کتاب واقعی از یک کتابفروشی خریداری کرده اید؟

And I know that these days not many people are doing that, but

و می دانم که این روزها افراد زیادی این کار را نمی کنند، اما

do you actually read the book or do you just buy it,

آیا شما واقعاً کتاب را می خوانید یا فقط آن را می خرید

take it home and then not read it?

، آن را به خانه می برید و سپس آن را نمی خوانید؟

So apparently this is this is a big thing that people do now.

بنابراین ظاهراً این کار بزرگی است که مردم اکنون انجام می دهند.

Another thing, apparently, if you

یک چیز دیگر، ظاهراً،

if you often commute on a train to work in the morning,

اگر صبح‌ها اغلب با قطار به سر کار می‌روید،

apparently a lot of people will take a book with them, but they just pretend to read it.

ظاهراً افراد زیادی کتابی را با خود می‌برند، اما آنها فقط وانمود می‌کنند که آن را می‌خوانند.

So they will take a book.

بنابراین آنها یک کتاب خواهند گرفت.

They will open the book and they just pretend to read the book so

آن‌ها کتاب را باز می‌کنند و فقط وانمود می‌کنند که کتاب را

they don't have to make eye contact with anyone else,

می‌خوانند تا مجبور نباشند با هیچ‌کس دیگر،

with any other passengers on the plane or train.

با مسافران دیگری در هواپیما یا قطار ارتباط چشمی برقرار کنند.

So they are just reading, but they're not really reading.

بنابراین آنها فقط می خوانند، اما واقعاً نمی خوانند.

They're just pretending to read

آنها فقط وانمود می کنند که می

so they don't have to look at the other passengers

خوانند تا مجبور نباشند به مسافران دیگر نگاه کنند

One of the most awkward social situations

یکی از بدترین موقعیت های اجتماعی

to be in is when you are sitting on a train

زمانی است که در قطار نشسته اید

and there are lots of people around you.

و افراد زیادی در اطراف شما هستند.

And you have to try not to look at other people

و شما باید سعی کنید به دیگران نگاه نکنید

because people don't like being stereotyped.

زیرا مردم دوست ندارند کلیشه شوند.

They don't like it when someone is

آنها دوست ندارند وقتی کسی

staring at them like this.

اینطور به آنها خیره شده است.

People don't like it.

مردم آن را دوست ندارند.

Apparently,

ظاهراً،

so what they often do is they will take a book with them.

بنابراین کاری که اغلب انجام می دهند این است که کتابی را با خود می برند.

They will sit on the train and then they will pretend to read the book.

آنها در قطار خواهند نشست و سپس تظاهر به خواندن کتاب می کنند.

And quite often it will be a book that is currently popular,

و اغلب این کتابی است که در حال حاضر محبوب است،

or maybe a book that is about some sort of

یا شاید کتابی که در مورد نوعی

big subject like the meaning of the universe

موضوع بزرگ مانند معنای جهان

or something like that, to make themselves

یا چیزی شبیه به آن باشد تا خود

look intellectual as well.

را نیز روشنفکر جلوه دهند.

So you do find this situation sometimes where people will take

بنابراین گاهی اوقات با این وضعیت مواجه می شوید که مردم

a take a book onto a train and they will pretend to read it

کتابی را سوار قطار می کنند و وانمود می کنند که آن را می خوانند

just so they don't have to make

فقط برای اینکه مجبور نباشند

I contact with other people or communicate with anyone else.

من را با افراد دیگر ارتباط برقرار کنند یا با دیگران ارتباط برقرار کنند.

Unique Life says I am reading.

زندگی بی نظیر می گوید من دارم می خوانم.

I wish

ای

I wish I could see my screen but the sunlight is blocking.

کاش می توانستم صفحه نمایشم را ببینم اما نور خورشید مسدود شده است.

I am reading the book.

در حال خواندن کتاب هستم.

I thought it said the big sheep.

فکر کردم میگه گوسفند بزرگ.

The big sheep

the big sleep.

گوسفند بزرگ خواب بزرگ

Oh, okay,

اوه، باشه،

I. I thought it said the big sheep.

من فکر کردم میگه گوسفند بزرگ.

I was.

من بودم.

I was going to get very excited by that, you see, because I love sheep so much.

می بینید که از این موضوع بسیار هیجان زده می شدم، زیرا من گوسفند را بسیار دوست دارم.

I love them. I love watching them in the field.

من آنها را دوست دارم. من عاشق تماشای آنها در میدان هستم.

Not the big sheep. The big sleep.

نه گوسفند بزرگ خواب بزرگ

Yes, that was, of course, that was made into a movie, wasn't it, as well?

بله، البته این هم فیلمی بود، اینطور نیست؟

It was a very famous movie as well.

خیلی فیلم معروفی هم بود

So I, I would imagine that the movie is,

بنابراین من، تصور می‌کنم که فیلم

is a version of the book

، نسخه‌ای از کتابی است

I wish I could see the screen today.

که کاش می‌توانستم امروز صفحه نمایش را ببینم.

I am reading

من

the dense dilemma,

معضل متراکم را می خوانم،

but unfortunately it is not in English, but it is in French.

اما متأسفانه به زبان انگلیسی نیست، بلکه به زبان فرانسوی است.

Well, Florence, how good is your French?

خوب، فلورانس، فرانسوی شما چقدر خوب است؟

Can you read French?

آیا می توانید فرانسوی بخوانید؟

Is your French magnifique?

آیا شکوه فرانسوی شماست؟

Hello? Money, sir. Oh, money, sir, is here.

سلام؟ پول آقا اوه، پول، آقا، اینجاست.

Money is sir.

پول آقاست

Money, sir is joining me today.

پول، آقا امروز به من ملحق می شود.

I am live in the garden and I'm having my

من در باغ زندگی می کنم و

hay fever challenge today

امروز چالش تب یونجه خود را

because we are having the hottest day.

دارم زیرا گرم ترین روز را سپری می کنیم.

It is the hottest day this year

گرم ترین روز امسال

so far at a quarter

تا کنون در ساعت یک ربع

to three in the afternoon on Friday.

تا سه بعد از ظهر روز جمعه است.

It is Friday.

جمعه است.

What's the date?

It's the 17th. Today

چه تاریخی است؟

هفدهمین است. امروز

we are approaching

ما

the longest day as well here in the UK.

به طولانی ترین روز در بریتانیا نزدیک می شویم.

So in a few days from now, we will have the longest day,

بنابراین در چند روز دیگر، ما طولانی ترین روز

the longest period of sunlight during the day

، طولانی ترین دوره نور خورشید در طول روز را خواهیم داشت

and then the year

و سپس سال

will suddenly come to an end

به طور ناگهانی به پایان می رسد

and it will be Christmas again.

و دوباره کریسمس خواهد بود. سلام

It's not nice

خوب نیست

hello.

Learn English.

انگلیسی یاد بگیر.

Hello.

سلام.

I am now in Britain and I am in

من اکنون در بریتانیا هستم و

the the Be the Beatles

در گروه Be the Beatles

am I getting heatstroke?

هستم. آیا من دچار گرمازدگی می شوم؟

Maybe my brain is being fried by the sun.

شاید مغزم در آفتاب سرخ شده است.

Which one of the Beatles are you?

شما کدام یک از بیتل ها هستید؟

Are you? Are you Paul McCartney?

شما هستید؟ شما پل مک کارتنی هستید؟

Are you Ringo Starr

آیا شما رینگو استار

or are you the other guy you know the other guy?

هستید یا آن شخص دیگری هستید که آن شخص را می شناسید؟

The guy that was in the Beatles.

مردی که در گروه بیتلز بود.

But then he left

اما سپس

Pete Best

پیت بست

Paul, Paul, Pete Best.

پل، پل، پیت بست را ترک کرد.

What a shame.

چه شرم آور.

Pete Best.

پیت بست.

He left the Beatles and then they became international

او بیتلز را ترک کرد و سپس آنها به ستاره های پاپ بین المللی تبدیل شدند

pop stars.

.

Excuse me,

I'm trying not to sneeze.

ببخشید سعی میکنم عطسه نکنم

I don't want to sneeze.

من نمی خواهم عطسه کنم.

You see, I'm trying to do my best.

می بینید، من سعی می کنم بهترین کار را انجام دهم.

That is the challenge.

چالش همین است.

The challenge today is to stand outside

چالش امروز این است که

with terrible hay fever and not sneeze.

با تب یونجه وحشتناک بیرون بایستید و عطسه نکنید.

So at the moment, I'm doing very well.

بنابراین در حال حاضر، من خیلی خوب هستم.

I haven't sneezed at all.

من اصلا عطسه نکردم

My favourite book

کتاب مورد علاقه من

is Gone with the Wind.

بر باد رفته است.

Oh, OK, then

اوه، خوب، پس

why not Gone With the Wind?

چرا رفته با باد؟

Of course, a famous movie as well with Rhett Butler.

البته یک فیلم معروف هم با رت باتلر.

And who was the other one.

و دیگری کی بود

Who is the woman?

زن کیست؟

Who is the Lady Scarlett?

لیدی اسکارلت کیست؟

Was it Scarlett O'Hara and Rhett Butler?

آیا اسکارلت اوهارا و رت باتلر بودند؟

And there is that famous line.

و آن خط معروف وجود دارد.

Frankly, my dear, I don't give a damn

صادقانه بگویم، عزیزم، من به هیچ وجه نمی تونم به چیزی بدی،

if you can't give a damn about something, it means you don't care about it.

یعنی بهش اهمیت نمی دهی.

You have no interest in that particular thing.

شما هیچ علاقه ای به آن چیز خاص ندارید.

Frankly, my dear, I don't give a damn.

صادقانه بگویم عزیزم من به هیچ وجه دستم را نمی دهم.

Of course, in the past that was a very rude thing to say,

البته در گذشته این حرف بسیار بی ادبانه بود،

but these days no one really cares about it.

اما این روزها هیچ کس واقعاً به آن اهمیت نمی دهد.

To be honest.

صادقانه بگویم.

Nowadays people read less books because they spend more time

امروزه مردم کمتر کتاب می خوانند، زیرا زمان بیشتری را

on social media per present.

در شبکه های اجتماعی صرف می کنند.

Hello, Paris.

So thank you very much for that lovely comment as well.

سلام پاریس

بنابراین از شما برای آن کامنت زیبا نیز بسیار سپاسگزارم.

Very kind of you.

لطف داری.

I wish I could see my screen.

کاش می توانستم صفحه نمایشم را ببینم.

Edgar.

ادگار.

Oh, we have Edgar here. Hello, Edgar.

اوه، ما اینجا ادگار را داریم. سلام ادگار

Edgar says I love your

ادگار می گوید

I love your videos.

من عاشق ویدیوهای شما هستم.

I love your videos very much. Thank you very much.

من ویدیوهای شما را خیلی دوست دارم. بسیار از شما متشکرم.

I have had a big problem.

من یک مشکل بزرگ داشته ام.

Would you like to hear my problem?

آیا می خواهید مشکل من را بشنوید؟

I know we all have problems at the moment,

من می دانم که همه ما در حال حاضر مشکل داریم،

but right now

اما در حال حاضر

I have a problem with copyright.

من با کپی رایت مشکل دارم.

Some of my old videos, there are certain people

برخی از ویدیوهای قدیمی من، افراد خاصی هستند که به دلیل برخی از موسیقی هایی که در ویدیوها وجود دارد،

who are now claiming those videos as theirs

اکنون ادعا می کنند که آن ویدیوها متعلق به آنهاست

because of some of the music that is contained in the videos.

.

So some of my videos are now actually being claimed by other people

بنابراین برخی از ویدیوهای من در حال حاضر توسط افراد دیگر ادعا شده است

and it started to cause me a big problem.

و شروع به ایجاد یک مشکل بزرگ برای من کرد.

So I have spent the last maybe three or four weeks trying to sort this big problem out

بنابراین، شاید سه یا چهار هفته گذشته را صرف حل این مشکل بزرگ کردم

Hello, Eric.

سلام، اریک.

Eric, the worst book I have ever read is Fire and Blood.

اریک، بدترین کتابی که تا به حال خوانده ام آتش و خون است.

By George R.R.

نوشته جورج آر آر

Martin.

مارتین

Is that the Game of Thrones guy?

آیا آن پسر بازی تاج و تخت است؟

He's. He's a big.

او هست. او بزرگ است.

He's a big, well-built chap with a big beard.

او یک دختر بزرگ و خوش اندام با ریش بزرگ است.

He looks like Gandalf.

او شبیه گندالف است.

If Gandalf

اگر گندالف

was addicted to fast food.

به فست فود معتاد بود.

Is he reminds me of Gandalf, but very, very.

آیا او مرا به یاد گندالف می اندازد، اما بسیار، بسیار.

I don't want to use the word fat because you can't say that nowadays.

من نمی خواهم از کلمه چاق استفاده کنم زیرا این روزها نمی توان گفت.

Big. He's a very big guy, and he is the writer.

بزرگ. او مرد بسیار بزرگی است و نویسنده است.

I think he's also the writer of Game of Thrones.

فکر می کنم او نویسنده بازی تاج و تخت نیز باشد.

Am I right?

درست میگم؟

I have to be honest with you.

من باید با شما صادق باشم.

I never watched Game of Thrones.

من هرگز بازی تاج و تخت را ندیدم.

I never saw it. I didn't watch any of it.

من هرگز آن را ندیدم. من هیچ کدومش رو ندیدم

But I do know the name of the author

اما من نام نویسنده را می دانم

but apparently

اما ظاهراً

some of his later work was not very good.

برخی از کارهای بعدی او خیلی خوب نبودند.

I remember reading the story about George.

یادم می آید که داستان جورج را خواندم.

Are or

آره یا

Martin, and some of his later

مارتین، و برخی از کارهای بعدی

work was not actually very good.

او در واقع خیلی خوب نبودند.

People were

مردم از

complaining about how bad they were.

بد بودنشان شاکی بودند.

Mr. Duncan, why don't you put your microphone Mr.

آقای دانکن، چرا میکروفونت را نمی گذاری آقای

Duncan, I can hardly hear you.

دانکن، من به سختی صدایت را می شنوم.

OK, can you hear me now?

باشه، حالا صدایم را می شنوی؟

Is that better?

آیا این بهتر است؟

What about now?

حالا چطور؟

Can you hear me now? Is that better?

حالا صدایم را می شنوی؟ آیا این بهتر است؟

If you can't hear me, please let me know

اگر صدای من را نمی شنوید لطفاً به من اطلاع دهید

or else I'm wasting my time and I'm also wasting your time.

وگرنه وقتم را تلف می کنم و وقت شما را نیز تلف می کنم.

Is that better?

آیا این بهتر است؟

Can you hear me now?

حالا صدایم را می شنوی؟

You should be able to hear me now.

الان باید بتونی حرفمو بشنوی

I can't turn my microphone up any more.

دیگر نمی توانم میکروفونم را روشن کنم.

It won't go any further.

بیشتر از این پیش نمی رود.

Unfortunately,

متاسفانه،

Oh, hello.

اوه، سلام.

Hello, Colonel.

سلام جناب سرهنگ

Colonel says I can't hear you, Mr. Duncan.

سرهنگ می گوید من صدای شما را نمی شنوم، آقای دانکن.

Yes, he is the author of

بله، او نویسنده

Game of Thrones. Yes.

بازی تاج و تخت است. آره.

I never saw it.

من هرگز آن را ندیدم.

Isn't it strange that when certain TV programmes come along

آیا عجیب نیست که وقتی برنامه های تلویزیونی خاصی می آیند

and you suddenly hear lots of people talking about

و ناگهان می شنوید که افراد زیادی در مورد

all of these things

همه این چیزها صحبت می

it's very loud.

کنند، بسیار بلند است.

Is that good or bad?

آیا این خوب است؟ یا بد؟

One of the problems with being outside is you can't hear the sound.

یکی از مشکلات بیرون بودن این است که صدا را نمی شنوید.

That is one of the problems with coming outside and doing this.

این یکی از مشکلات بیرون آمدن و انجام این کار است.

You never quite know if if everyone can hear you

شما هرگز نمی دانید که آیا همه شما را می شنوند

or if the sound quality is good or bad.

یا کیفیت صدا خوب است یا بد.

So I hope you can hear me now and I hope it is clear I will try my best anyway.

بنابراین امیدوارم اکنون صدای من را بشنوید و امیدوارم واضح باشد که در هر صورت تمام تلاشم را خواهم کرد.

How many books have you ever read?

تا به حال چند کتاب خوانده اید؟

I've read a lot of books in my time when I was at school,

من در دوران مدرسه ام کتاب های زیادی خوانده ام ،

One of my favourite lessons, one of my favourite classes

یکی از درس های مورد علاقه من، یکی از کلاس های مورد علاقه من

was English literature.

ادبیات انگلیسی بود.

So our English teacher used to read stories to us.

بنابراین معلم انگلیسی ما برای ما داستان می خواند.

Sometimes we would read a book together,

گاهی اوقات با هم کتاب می‌خواندیم،

so we would sit in the classroom and we would all have a copy of a book

پس در کلاس می‌نشستیم و همه‌مان یک نسخه از یک کتاب می‌داشتیم

and then the teacher would read and we would follow and she read.

و بعد معلم می‌خواند و ما دنبال می‌کردیم و او می‌خواند.

So it was a very good way of looking at

بنابراین روش بسیار خوبی برای نگاه کردن به

words, understanding the meaning of the words.

کلمات و درک معنای کلمات بود.

And also my English teacher had a very nice voice.

و همچنین معلم انگلیسی من صدای بسیار خوبی داشت.

She she had a lovely English accent.

او لهجه انگلیسی دوست داشتنی داشت.

So I think I think maybe she was responsible for the way I speak.

بنابراین فکر می کنم شاید او مسئول نحوه صحبت من بود.

Maybe

شاید

Hello, Mr.

سلام، آقای

Duncan. How are you?

دانکن. چطور هستید؟

I am I am a new subscriber and I study English literature.

من یک مشترک جدید هستم و ادبیات انگلیسی می خوانم.

I want to be fluent in English.

من می خواهم به زبان انگلیسی مسلط باشم.

Would you please give me some advice? Yes.

لطفا راهنماییم کنید؟ آره.

There is a lot of advice I could give you if you want to be good at English.

اگر می خواهید در زبان انگلیسی خوب باشید، توصیه های زیادی می توانم به شما بدهم.

Like learning anything, learning anything.

مثل یادگیری هر چیزی، یادگیری هر چیزی.

The rules are always similar.

قوانین همیشه مشابه هستند.

Do it as much as you can.

تا جایی که می توانید این کار را انجام دهید.

Spend time concentrating on what you are learning.

زمان خود را صرف تمرکز بر آنچه در حال یادگیری هستید بگذرانید.

Because nowadays people want everything to be fast and instant.

زیرا امروزه مردم می خواهند همه چیز سریع و فوری باشد.

They don't want to wait.

آنها نمی خواهند منتظر بمانند.

So when we talk about learning English, a lot of people will say But Mr.

بنابراین وقتی در مورد یادگیری زبان انگلیسی صحبت می کنیم ، بسیاری از مردم می گویند اما آقای

Duncan, I don't want to spend many, many months learning English.

دانکن، من نمی خواهم ماه های زیادی را صرف یادگیری زبان انگلیسی کنم.

I want to do it in a few days.

میخوام چند روز دیگه انجامش بدم

But you can't.

اما شما نمی توانید.

You can't learn English in just a few days.

فقط در چند روز نمی توانید انگلیسی یاد بگیرید.

There are many, many

راه های زیادی

ways of improving your English,

برای بهبود زبان انگلیسی شما وجود دارد،

but I always say that the most important thing to remember

اما من همیشه می گویم که مهم ترین چیزی که باید به خاطر

is the way you

بسپارید نحوه نگرش شما به

view English.

زبان انگلیسی است.

So don't just for you English as another subject.

بنابراین فقط برای شما انگلیسی به عنوان یک موضوع دیگر نباشید.

It isn't.

این نیست.

It is something that is part of you.

این چیزی است که بخشی از شماست.

You have to make English part of your

شما باید انگلیسی را بخشی از

your life and part of your feelings,

زندگی خود و بخشی از احساسات خود کنید،

because English is a language that is used to express

زیرا انگلیسی زبانی است که برای بیان

feelings and emotions.

احساسات و عواطف استفاده می شود.

So I always say that it is good to make English part

بنابراین من همیشه می گویم که خوب است انگلیسی را بخشی

of your life, part of your your everyday life.

از زندگی خود، بخشی از زندگی روزمره خود کنید.

You should view it like part of your body.

شما باید آن را مانند بخشی از بدن خود ببینید.

It becomes part of you.

بخشی از تو می شود.

Something that you think about in the morning, something that you study in the afternoon

چیزی که صبح به آن فکر می کنید، چیزی که بعد از ظهر

or in the evening.

یا عصر مطالعه می کنید.

You make it something that becomes part of your life.

شما آن را به چیزی تبدیل می کنید که بخشی از زندگی شما می شود.

So I hope that is helpful.

بنابراین امیدوارم که مفید باشد.

But there are many ways of improving your English,

اما راه های زیادی برای بهبود زبان انگلیسی شما وجود دارد

and that is one of the reasons why I come here to do this.

و این یکی از دلایلی است که من برای انجام این کار به اینجا آمده ام.

I always hope that that

من همیشه امیدوارم که

my lessons are helpful.

درس های من مفید باشد.

Oh, we have arriving

اوه، لوئیس مندز از راه رسیدیم

Luis Mendez.

.

I'm sorry, Luis.

متاسفم لوئیس

I don't have my echo.

من اکو ندارم

Maybe I can go over there and do it right there.

شاید بتوانم به آنجا بروم و آن را همانجا انجام دهم.

I will do it over there, and maybe we will have some echo.

من این کار را در آنجا انجام خواهم داد، و شاید کمی پژواک داشته باشیم.

Wait there.

اونجا صبر کن

So joining us today, it is

بنابراین امروز به ما ملحق می شوید،

Louis Mendez,

لوئیس مندز است،

Louis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Louis. I hope you enjoyed that.

سلام، لویی. امیدوارم از آن لذت برده باشید.

I have just disturbed

من به تازگی مزاحم

all of my neighbours

همه همسایه هایم شده ام، خواندن

Which English book do you recommend reading during the summer?

کدام کتاب انگلیسی را در تابستان توصیه می کنید؟

Well, I suppose it depends what type of book you enjoy reading.

خب، فکر می کنم بستگی به نوع کتابی دارد که از خواندن آن لذت می برید.

I suppose it depends what type of stories you enjoy.

من فکر می کنم بستگی به نوع داستان هایی دارد که از آن لذت می برید.

I always think that books are very similar to movies.

من همیشه فکر می کنم که کتاب ها خیلی شبیه فیلم ها هستند.

Everyone has their own favourite type of book.

هرکسی نوع کتاب مورد علاقه خود را دارد.

Everyone has their own favourite type of movie

هر کسی نوع مورد علاقه خود را از

things that they enjoy reading and different things

چیزهای فیلم دارد که از خواندن آنها لذت می برد و چیزهای مختلفی

that they can learn from

که می تواند از

reading those books.

خواندن آن کتاب ها بیاموزد.

Hello to Abdul

سلام به

Abdul Rahman or Abdul Rahman

عبدالرحمن یا عبدالرحمن

I have read a book

من

of The Elephant Man.

کتاب مرد فیل را خوانده ام.

Oh, yes, yes, yes.

اوه، بله، بله، بله.

There have been many things written about The Elephant Man.

چیزهای زیادی در مورد مرد فیل نوشته شده است.

Maybe you've seen the movie based on

شاید شما این فیلم را بر اساس

some of the memoirs of The Doctor

برخی از خاطرات دکتری

Who Befriended The Elephant Man.

که با مرد فیل دوست شد، دیده باشید.

Of course, his real name was Joseph Merrick.

البته نام اصلی او جوزف مریک بود.

That's his real name.

اسم واقعیش همینه

And he was around.

و او در اطراف بود.

I think it was George.

فکر کنم جورج بود

I want to say the I don't think it was Edwardian times.

می‌خواهم بگویم که فکر نمی‌کنم زمان ادواردیان باشد.

I think he was actually a little bit later than that.

من فکر می کنم او در واقع کمی دیرتر از آن بود.

But he was around at a time

اما او در

when there were many circus shows, side shows,

زمانی حضور داشت که نمایش‌های سیرک، نمایش‌های جانبی زیادی وجود داشت

and some people would call them freak shows, although these days we don't use that term.

و برخی از مردم به آن‌ها نمایش‌های عجیب و غریب می‌گفتند، اگرچه این روزها ما از این اصطلاح استفاده نمی‌کنیم.

It is a little bit offensive.

کمی توهین آمیز است.

But yes, yes, I know very much I know a lot about him because

اما بله، بله، من خیلی می دانم که درباره او چیزهای زیادی می دانم زیرا

when I was at school, we had to write an essay

وقتی در مدرسه بودم، باید انشا

and we had to stand in front of the class

می نوشتیم و باید جلوی کلاس می ایستادیم

and read the essay out.

و انشا را بیرون می خواندیم.

And can you guess

و آیا می توانید حدس بزنید

but can you guess what the subject of my essay was?

اما آیا می توانید حدس بزنید موضوع مقاله من چه بود؟

The subject was the life of Joseph

موضوع زندگی جوزف

Merrick, otherwise known as The Elephant Man.

مریک بود که به نام فیل مرد شناخته می شود.

And yes, there was also a film made as well starring

و بله، فیلمی نیز با بازی

John Hurt, who played the part.

جان هرت ساخته شد که نقش آن را بازی کرد.

He he played the role of The Elephant Man.

او نقش مرد فیل را بازی کرد.

But yes, a great story.

اما بله، یک داستان عالی.

And also a very moving story as well.

و همچنین یک داستان بسیار تکان دهنده.

The film is very good.

فیلم خیلی خوبیه

And yes, there have been many books written

و بله، کتاب های زیادی

about the life of Joseph

در مورد زندگی جوزف

Merrick, otherwise known as The Elephant Man.

مریک نوشته شده است که به نام مرد فیل شناخته می شود.

But I know quite a bit about that, actually,

اما من کمی در مورد آن می دانم، در واقع

Hello to Niko.

سلام به نیکو.

Hello, Niko.

سلام نیکو

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Hello, teacher from Valencia.

سلام، معلم از والنسیا.

We have 43 degrees

ما

It's 43 degrees in Valencia.

43 درجه داریم در والنسیا 43 درجه است.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

Is it really 43 degrees where you are?

آیا واقعاً 43 درجه در جایی که شما هستید؟

That's incredible.

این باور نکردنی است.

I think here at the moment it's around 29.

من فکر می کنم اینجا در حال حاضر حدود 29 است.

So here in England,

بنابراین اینجا در انگلیس

the place I'm standing now talking to you live from

، جایی که من اکنون ایستاده ام و از آنجا زنده با شما صحبت می کنم

is hot.

داغ است.

It is.

این است.

It's. It's a round.

این است. این یک دور است.

Yes, it is.

بله همینطور است.

Around 30 degrees today here.

امروز اینجا حدود 30 درجه است.

The hottest day of the year so far.

گرم ترین روز سال تا الان.

I believe it's quite hot in France as well.

من معتقدم در فرانسه نیز بسیار گرم است.

Louis, is it hot where you are today?

لویی، امروز جایی که هستی گرمه؟

I am very aware that the sun

من کاملاً می دانم که

is coming down on my neck.

خورشید روی گردنم فرو می رود.

I can feel the sun burning the back of my neck.

می توانم احساس کنم که خورشید پشت گردنم را می سوزاند.

So I might,

بنابراین

I might actually get sunburned today.

ممکن است امروز واقعا آفتاب سوخته شوم.

The amazing thing is my

نکته شگفت انگیز این است که

my hay fever seems to have disappeared.

به نظر می رسد تب یونجه من ناپدید شده است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

It's not strange.

عجیب نیست.

When I came outside, my hay fever was terrible.

وقتی بیرون آمدم، تب یونجه‌ام وحشتناک بود.

But now it seems it seems to have eased off

اما اکنون به نظر می رسد که کاهش یافته است

Maybe I found the cure for hay fever

شاید من در جریان پخش زنده درمان تب یونجه را پیدا کردم

during a live stream.

.

This is it.

این است.

So the next time I feel as if I have bad hay fever

بنابراین دفعه بعد احساس می‌کنم که تب یونجه بدی

or my hay fever is making me suffer what I will do.

دارم یا تب یونجه‌ام باعث می‌شود که چه کار خواهم کرد.

I will come outside and I will do a live stream outside

من بیرون خواهم آمد و یک پخش زنده در خارج انجام خواهم داد،

It's not a good idea.

ایده خوبی نیست.

Maybe that is it.

شاید همین باشد.

Maybe that is the cure.

شاید درمانش همین باشه

Maybe I have discovered the cure

شاید درمان تب یونجه را کشف کرده باشم

for hay fever.

.

All you have to do is

تنها کاری که باید انجام دهید این است

do a live stream

که یک پخش زنده انجام دهید

and then everything will be all right.

و سپس همه چیز درست می شود.

I'm going to move.

من قصد دارم حرکت کنم.

I hope you don't mind. I'm going to.

امیدوارم مشکلی نداشته باشی من می روم.

To move the camera.

برای حرکت دادن دوربین

And also move myself away from the sun.

و همچنین خود را از خورشید دور کنم.

Because it's a little bit too hot for me.

چون هوا برای من کمی گرم است.

I'm not sure if that's better.

مطمئن نیستم که بهتر است یا نه.

Is that better?

آیا این بهتر است؟

I'm not sure if that's actually better or worse.

مطمئن نیستم که واقعا بهتر است یا بدتر.

Anyway, I hope you can see me.

به هر حال امیدوارم بتونی منو ببینی

All right. And hear me all right.

خیلی خوب. و خوب به من گوش کن

A lot of people seem to be saying that the sound wasn't very good.

به نظر می رسد بسیاری از مردم می گویند که صدا خیلی خوب نبود.

So I hope I have I'm coming through clearly now

بنابراین من امیدوارم که من اکنون به وضوح از

your listeners are and to taining Mr.

شنوندگان شما عبور کرده و آقای

Duncan. Natalie. Hello, Natalie.

دانکن را جذب کرده ام. ناتالی. سلام ناتالی

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I remember many years ago there was a there was a singer

یادم می آید سال ها پیش خواننده ای بود

called Natalie.

به نام ناتالی.

I'm trying to remember her second name.

من سعی می کنم نام دوم او را به خاطر بسپارم.

I can't remember his second name.

اسم دومش یادم نیست

There Natalie.

اونجا ناتالی

It wasn't Natalie Imbruglia.

ناتالی ایمبروگلیا نبود.

Or Imbruglia.

یا ایمبروگلیا

Natalie Imbruglia.

ناتالی ایمبروگلیا

And she had she had a very big hit

و او موفق شد

with a song called Torn which I'm sure you've heard of.

با آهنگی به نام پاره شده که مطمئنم شما نامش را شنیده‌اید، موفقیت بزرگی به دست آورد.

It was a very big hit.

ضربه بسیار بزرگی بود.

I think it was a hit in the 1990s to

من فکر می کنم در دهه 1990 موفقیت آمیز بود

the live chat is going very quiet.

تا چت زنده بسیار آرام پیش می رود.

Oh, hello, Alexander.

اوه، سلام، اسکندر.

Alexander Silva

الکساندر سیلوا

says, I used to live in London.

می گوید، من قبلاً در لندن زندگی می کردم.

When I first arrived, I couldn't say a word of English.

وقتی برای اولین بار وارد شدم، نمی توانستم یک کلمه انگلیسی بگویم.

And then eventually I found your channel

و در نهایت کانال شما را پیدا کردم

that's what happens.

که این اتفاق می افتد.

Sorry.

متاسف.

I will try to read that again.

سعی می کنم دوباره آن را بخوانم.

Yes. Alexander Silva.

آره. الکساندر سیلوا

I used to live in London, and I remember when I first arrived,

من قبلاً در لندن زندگی می کردم و یادم هست وقتی برای اولین بار وارد

I couldn't say a word of English, and eventually I found your channel.

شدم، نمی توانستم یک کلمه انگلیسی بگویم و در نهایت کانال شما را پیدا کردم.

And guess what? My. My English improved a lot.

و حدس بزنید چه؟ من زبان انگلیسی من خیلی پیشرفت کرد.

Thank you.

متشکرم.

Thank you very much, Alexander.

خیلی ممنون اسکندر.

You are welcome. It is my pleasure.

خواهش میکنم. باعث افتخار من است.

Over 15 years

بیش از 15 سال

Even I can't believe it.

حتی من نمی توانم آن را باور کنم.

Over 15 years I've been doing this.

بیش از 15 سال است که این کار را انجام می دهم.

And this year I will be celebrating my 16th

و امسال

16 years in October.

16 سالگی 16 سالگی خود را در اکتبر جشن خواهم گرفت.

Oh, here we go again.

اوه، دوباره می رویم.

I'm enjoying having the spam today.

امروز از داشتن اسپم لذت می برم.

It always makes me feel happy because it means that

این همیشه باعث خوشحالی من می شود زیرا به این معنی است که

someone has noticed me

کسی به من توجه کرده است

It always makes me so excited

. همیشه

when I get disgusting messages on my live chat

وقتی پیام های نفرت انگیزی را در چت زنده خود از مردم دریافت می کنم بسیار هیجان زده می شوم

from people

and it means that I've been noticed

و به این معنی است که به من توجه شده است

I take it as a compliment

Who I'm suddenly feeling quite hot.

. ناگهان احساس گرما کرد

You are doing great in this challenge, says Erik.

اریک می گوید، شما در این چالش عالی عمل می کنید.

Yes, I seem to be doing quite well at the moment.

بله، به نظر می رسد در حال حاضر خیلی خوب کار می کنم.

I don't know how or why but it seems my hay

نمی دانم چگونه و چرا، اما به نظر می رسد تب یونجه من

fever is not as bad as I thought it would be.

آنقدرها هم که فکر می کردم بد نیست.

Although it was bad this morning, I was really unwell this morning.

با اینکه امروز صبح بد بود اما امروز صبح واقعا حالم بد بود.

I couldn't stop sneezing.

نمی توانستم جلوی عطسه را بگیرم.

And that's the reason why I decided to do this challenge today.

و به همین دلیل تصمیم گرفتم امروز این چالش را انجام دهم.

I thought it would be a bit of fun for a Friday

فکر می‌کردم برای جمعه کمی سرگرم‌کننده خواهد بود

If there's

one thing I enjoy doing on Friday is having fun.

اگر

یکی از کارهایی که در جمعه انجام می‌دهم لذت بردن است.

Why not?

چرا که نه؟

It's not against the law. Yet.

خلاف قانون نیست هنوز.

It will be maybe a couple of years ago

شاید یکی دو سال پیش باشد

or sorry, a couple of years from now.

یا متاسفم، چند سال دیگر.

Having fun will be illegal.

تفریح ​​غیر قانونی خواهد بود.

Against the law.

خلاف قانون.

They'll say

آنها می گویند

they will say, stop having fun.

که می گویند، از تفریح ​​دست بردارید.

You're not allowed to have fun.

شما مجاز به تفریح ​​نیستید.

Stop it. It is illegal.

بس کن غیرقانونیه.

You can't have a good time.

نمیتونی خوش بگذرونی

Take that smile off your face.

این لبخند را از روی صورت خود بردارید.

Hello, teacher.

I am a new student.

سلام معلم.

من یک دانشجوی جدید هستم.

Hello.

Morning.

سلام.

صبح.

Morning. Hello to you.

صبح. درود بر تو.

Where are you watching at the moment?

در حال حاضر کجا را تماشا می کنید؟

Please let me know where you are.

لطفا به من اطلاع دهید که کجا هستید.

I am in England at the moment, standing in my garden and

من در حال حاضر در انگلیس هستم و در باغ خود ایستاده ام و

Excuse me.

ببخشید.

I'm being attacked by pigeons.

من مورد حمله کبوترها هستم.

Pigeons keep flying over my head, and it's very distracting.

کبوترها مدام بالای سرم پرواز می کنند و این خیلی حواسش را پرت می کند.

Paris says we will send you lots of energy.

پاریس می گوید ما برای شما انرژی زیادی می فرستیم.

I need your positive energy to make my high fever go away.

من به انرژی مثبت شما نیاز دارم تا تب شدیدم برطرف شود.

Yes, I would appreciate that very much.

بله، من از آن بسیار سپاسگزارم.

Dimitri says how many years

دیمیتری می گوید چند سال

have you been doing your live broadcasts?

است که پخش زنده خود را انجام می دهید؟

I've been doing my live streams for six years.

من شش سال است که پخش زنده ام را انجام می دهم.

Six years I've been doing live streams.

شش سال است که پخش زنده انجام می دهم.

Even I can't believe that.

حتی من هم نمی توانم این را باور کنم.

So out of my 15 years on YouTube,

بنابراین از 15 سال حضورم در یوتیوب

I've actually been doing my livestreams for six years.

، در واقع شش سال است که پخش زنده خود را انجام می دهم.

I started doing them in July of 2016

من شروع به انجام آنها در جولای 2016 کردم

and there is a very long and interesting story that goes with that.

و داستان بسیار طولانی و جالبی وجود دارد که با آن همراه است.

But I won't tell you today

اما امروز به شما نمی

because I'm sure a lot of people have heard the story many times.

گویم زیرا مطمئن هستم که بسیاری از مردم این داستان را بارها شنیده اند .

But yes, there is an interesting story that is connected

اما بله، داستان جالبی وجود دارد که

to how I started doing my live streams.

به نحوه شروع پخش زنده ام مربوط می شود.

It was all completely accidental.

همه اینها کاملا تصادفی بود.

I did not intend to do it.

من قصد انجام آن را نداشتم.

It just happened by accident.

فقط به طور تصادفی اتفاق افتاد.

Alexander says, I also forgot to mention

الکساندر می‌گوید، یادم رفت

I have picked up the British accent again and a big thanks to you.

بگویم که دوباره لهجه بریتانیایی را انتخاب کردم و از شما سپاسگزارم.

I can't believe that I could.

باورم نمی شود که بتوانم.

Thank you for all that

بابت همه ی آن

Yes, well, you are.

چیزها متشکرم بله، خوب، شما هستید.

You are very welcome.

خیلی خوش آمدید.

After all those many years of learning from your lessons, I am so proud.

بعد از آن همه سال آموختن از درس های شما، بسیار افتخار می کنم.

Well, I'm all I can say as I feel

خوب، من تنها چیزی هستم که می توانم بگویم، زیرا همچنین احساس

also proud as well

غرور می کنم

that I've been able to help you learn your English.

که توانستم به شما در یادگیری زبان انگلیسی خود کمک کنم.

And I hope it has been helpful in your life.

و امیدوارم در زندگی شما مفید بوده باشد.

One of the things I used to always say to my students is

یکی از چیزهایی که همیشه به دانش آموزانم می گفتم این است

when I was teaching directly

که وقتی مستقیم

in the classroom, I used to always say, English

در کلاس درس می دادم، همیشه می گفتم

is an opportunity.

انگلیسی یک فرصت است.

English is a door waiting to open.

انگلیسی دری است که منتظر باز شدن است.

English can improve your life in many ways.

زبان انگلیسی می تواند زندگی شما را از طرق مختلف بهبود بخشد.

And that is something that I, I believe in.

و این چیزی است که من به آن اعتقاد دارم.

That is something I've always believed in.

این چیزی است که من همیشه به آن اعتقاد داشته ام.

To be honest, it is not just about the language.

صادقانه بگویم، این فقط به زبان مربوط نمی شود.

It is also about the opportunities

همچنین در مورد فرصت هایی است

that English can bring to you as well.

که انگلیسی می تواند برای شما به ارمغان بیاورد.

And that is one of the reasons why I love teaching English.

و این یکی از دلایلی است که من عاشق آموزش زبان انگلیسی هستم.

It is a skill.

این یک مهارت است.

It is something that can help your life.

این چیزی است که می تواند به زندگی شما کمک کند.

It is something that can give you more opportunities,

این چیزی است که می‌تواند فرصت‌های بیشتری به شما بدهد،

can work in many different places,

می‌تواند در مکان‌های مختلف کار کنید،

doing many different types of job you can travel.

انواع مختلفی از مشاغل را انجام دهید که می‌توانید سفر کنید.

So there are many opportunities

بنابراین فرصت های زیادی وجود دارد

that can come your way from learning English.

که می تواند از طریق یادگیری زبان انگلیسی در اختیار شما قرار گیرد.

And that is the reason why I enjoy teaching it.

و به همین دلیل است که از تدریس آن لذت می برم.

I always hope that my lessons are helpful,

من همیشه امیدوارم که درس هایم مفید باشد،

even though this afternoon I am standing outside.

حتی اگر امروز بعد از ظهر بیرون ایستاده ام.

Palmira makes a very interesting comment, and this is something that I,

پالمیرا نظر بسیار جالبی می دهد و این چیزی است که

I only read about this morning very quickly

من فقط امروز صبح در مورد آن خیلی سریع

so I don't have all the details, but I do believe that

خواندم بنابراین همه جزئیات را ندارم، اما معتقدم

the Eurovision Song Contest

مسابقه آواز یوروویژن

that was held maybe two or three weeks ago.

که شاید دو یا سه هفته پیش برگزار شد. .

And as you know, the Ukraine,

و همانطور که می دانید، شرکت اوکراین

the Ukrainian entry won the contest.

، اوکراین برنده مسابقه شد.

And it is traditional for the winner

و رسم بر این است که برنده

to host the next Eurovision song contest,

مسابقه بعدی آهنگ یوروویژن را میزبانی کند، به

which means, of course, the next Eurovision

این معنی که البته مسابقه بعدی

Song Contest will be held in Ukraine.

یوروویژن در اوکراین برگزار خواهد شد.

However,

با این حال،

because of the situation that's ongoing at the moment,

به دلیل وضعیتی که در حال حاضر ادامه دارد،

it would appear that it's not going to be held in Ukraine.

به نظر می رسد که قرار نیست در اوکراین برگزار شود.

It would appear that it will be held here.

به نظر می رسد که در اینجا برگزار می شود.

Well, not here, not in my garden.

خوب، نه اینجا، نه در باغ من.

It's not big enough.

به اندازه کافی بزرگ نیست. برای میزبانی مسابقه آواز یوروویژن

I would need a very big garden

به یک باغ بسیار بزرگ نیاز دارم

to host the Eurovision Song Contest.

.

But apparently the UK has proposed

اما ظاهرا انگلیس پیشنهاد

holding the Eurovision Song Contest in this country.

برگزاری مسابقه آواز یوروویژن در این کشور را داده است.

In this country.

در این کشور.

So very interesting state of affairs.

بنابراین وضعیت بسیار جالب است.

I don't have all the details because I only saw the I only saw the story this morning.

من همه جزئیات را ندارم زیرا فقط داستان را که فقط امروز صبح دیدم دیدم.

Dimitri.

دیمیتری.

Hello. Dimitri is watching in Ukraine.

سلام. دیمیتری در اوکراین تماشا می کند.

Hello to you.

درود بر تو.

Very nice to see you here today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

Live in the garden

on a very hot day.

در یک روز بسیار گرم در باغ زندگی کنید.

That is the reason why I have my bottle of water, you see.

به همین دلیل است که من بطری آب خود را دارم.

I have my water to keep me refreshed.

من آب خود را دارم تا سرحال باشم.

I miss London so much.

دلم برای لندن خیلی تنگ شده

I used to work in a bar called the Yard Bar in Soho,

من قبلاً در یک بار به نام بار حیاط در سوهو کار می

and I had very good times there.

کردم و اوقات بسیار خوبی را در آنجا سپری کردم.

Well, maybe one day you can go back there

خب، شاید یک روز بتوانید به آنجا برگردید

and become reacquainted.

و دوباره با هم آشنا شوید.

Reacquainted?

دوباره آشنا شد؟

To reacquaint is to get back in

آشنایی مجدد به معنای برقراری تماس مجدد

touch with something from your past.

با چیزی از گذشته است.

Maybe something you used to do in the past.

شاید کاری که در گذشته انجام می دادید.

Here we go.

I'm going to sneeze

در اینجا ما می رویم.

من می روم

There you go.

عطسه کنم.

I just sneezed. I'm sorry. Just a just a moment.

من فقط عطسه کردم متاسفم. فقط یک لحظه

All right.

خیلی خوب.

Oh, there you go.

اوه، شما بروید.

It's arrived.

رسیده است.

Hmm. Hay fever

هوم تب یونجه

has suddenly arrived

ناگهان

again.

دوباره وارد شد.

One of the things that creates

یکی از چیزهایی که

my problem is when it's windy.

مشکل من را ایجاد می کند زمانی است که باد می وزد.

So when the wind is blowing.

پس وقتی باد می وزد.

And you might notice today the wind is blowing around me.

و شاید امروز متوجه شوید که باد در اطراف من می وزد.

And, of course, the pollen from the plants

و البته، گرده

is being carried everywhere,

گیاهان به همه جا و همه جا منتقل می

all over the place.

شود.

And the pollen is then going at my nose.

و سپس گرده به بینی من می رود.

And that's the reason why I'm sneezing.

و به همین دلیل است که من عطسه می کنم.

I have hay fever

من تب یونجه دارم

and that's the reason why I'm here today.

و به همین دلیل است که امروز اینجا هستم.

Outside

در

a lot of people wishing that

خارج بسیاری از مردم آرزو می کنند

the war in Ukraine will finish soon. Yes.

که جنگ در اوکراین به زودی پایان یابد. آره.

Well,

خوب

the sad thing about any situation

، نکته غم انگیز در مورد هر

that is costing lives

موقعیتی که به قیمت جان انسان ها تمام

and taking away people's freedom

می شود و آزادی مردم را می گیرد این

is after a while,

است که پس از مدتی،

people stop thinking about it or stop talking about it.

مردم دیگر به آن فکر نمی کنند یا دیگر در مورد آن صحبت نمی کنند.

So when when something first happens,

بنابراین وقتی برای اولین بار اتفاقی می افتد،

everyone is interested in that particular subject or that particular story.

همه به آن موضوع خاص یا آن داستان خاص علاقه مند می شوند.

So when the invasion of Ukraine first happened, everyone was talking about it

بنابراین زمانی که حمله به اوکراین برای اولین بار اتفاق افتاد، همه در مورد آن صحبت می کردند

and the news was constantly reporting on the situation.

و اخبار دائماً وضعیت را گزارش می کردند.

But now, because many, many days have passed,

اما اکنون، چون روزهای بسیار زیادی می گذرد،

I think it's over a hundred days now

فکر می کنم از زمان تهاجم بیش از صد روز

since the invasion took place.

گذشته است.

So a lot of people seem to

بنابراین به نظر می رسد بسیاری از مردم

have forgotten all about it or they don't report it very much,

همه چیز را فراموش کرده اند یا خیلی آن را گزارش نمی کنند،

even though everything is still happening there.

حتی اگر همه چیز هنوز در آنجا اتفاق می افتد.

And you might also say the same thing

و همچنین ممکن است

about other parts of the world where conflicts are taking place.

در مورد سایر نقاط جهان که در آن درگیری ها در حال وقوع است، همین را بگویید.

I suppose you could talk about places like Yemen as well.

فکر می کنم می توانید در مورد مکان هایی مانند یمن نیز صحبت کنید.

Syria is a very good example

سوریه نمونه بسیار خوبی

of of a conflict that is still going on but

از درگیری است که هنوز ادامه دارد اما

is hardly ever mentioned.

به ندرت به آن اشاره شده است.

So it is it is interesting how these big stories come along

بنابراین جالب است که چگونه این داستان‌های بزرگ پیش می‌آیند

and they are talked about quite a lot, but then

و درباره آن‌ها بسیار صحبت می‌شود، اما

it all fades away.

بعد همه چیز محو می‌شود.

The media and the people who are reporting on these things,

رسانه ها و مردمی که از این چیزها خبر می دهند،

they will find a new subject or a new thing

موضوع جدیدی پیدا می کنند یا چیز جدیدی

to talk about.

برای صحبت پیدا می کنند.

Christina says, I've been following you

کریستینا می‌گوید، من چندین سال است که شما را دنبال می‌کنم

for so many years, and honestly, my English pronunciation has improved.

و راستش، تلفظ انگلیسی من بهتر شده است.

Thank you very much. Again.

بسیار از شما متشکرم. از نو.

I'm glad that I've been able to help you in some way.

خوشحالم که توانستم به نوعی به شما کمک کنم.

That's the reason why

به همین دلیل است که

I do this.

من این کار را انجام می دهم.

It's okay.

I'm not crying. I'm not crying, honestly.

مشکلی نیست.

من گریه نمیکنم. راستش من گریه نمی کنم.

These are not tears

این اشک نیست

I have tea coming out of my nose.

من چای از بینی ام بیرون می آید.

Lovely.

دوست داشتني.

Very nice.

بسیار خوب.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Oh, trying to see the live chat.

اوه، سعی می کنم چت زنده را ببینم.

Unfortunately, it is so small on the screen.

متاسفانه روی صفحه نمایش خیلی کوچک است.

I can hardly see the writing.

من به سختی می توانم نوشته را ببینم.

I will.

من خواهم.

I will be going in a few moments because my hay fever is now starting to get worse.

من تا چند لحظه دیگر می روم زیرا تب یونجه من اکنون شروع به بدتر شدن کرده است.

And I.

و من.

I don't want to start suffering.

من نمی خواهم شروع به رنج کنم.

Oh. Oh, I see.

اوه اوه می فهمم.

I've decided to do a spec to prepare tide and hay fever.

من تصمیم گرفتم برای تهیه جزر و مد و تب یونجه مشخصاتی انجام دهم.

It must be very, very satisfying.

باید خیلی خیلی راضی کننده باشد.

Mr. Don't herbal tea or not?

آقای چای گیاهی نخورید یا نه؟

Oh, Claudia.

اوه، کلودیا.

What is in the port What is in the pot there?

در پورت چه چیزی در گلدان وجود دارد؟

What are you cooking today?

امروز چی میپزی؟

Well, you're making something nice.

خب داری یه چیز قشنگ درست میکنی

We are having a vegetable.

داریم سبزی میخوریم

Spicy vegetable bean burgers tonight.

همبرگر لوبیا سبزی تند امشب.

Bean burgers.

برگر لوبیا.

Something simple and fast on a Friday night.

چیزی ساده و سریع در یک شب جمعه.

So that's what we're having.

پس این چیزی است که ما داریم.

So what is in my pot?

پس در گلدان من چیست؟

Alexander says Mr. Duncan.

الکساندر می گوید آقای دانکن.

Duncan is your real name. Yes, it is.

دانکن نام واقعی شماست. بله همینطور است.

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

That's the name that my parents gave me one another.

این نامی است که پدر و مادرم به من دادند.

And my first words were

و اولین حرف من این بود که

Whatever you do,

هر کاری می کنی،

don't call me Duncan.

مرا دانکن صدا نکن.

Clearly, they didn't listen to a single word I said.

واضح است که به یک کلمه هم که گفتم گوش نکردند.

It's almost like they couldn't understand me.

تقریباً مثل اینکه آنها نمی توانند مرا درک کنند.

Oh, Claudia says today

اوه، کلودیا می‌گوید امروز

I am having a tart with ham and cheese.

یک تارت با ژامبون و پنیر می‌خورم.

That sounds very nice when you say tart.

وقتی می گویید تارت خیلی خوب به نظر می رسد.

Do you mean quiche?

منظورت کیش هست؟

Quiche.

کیش.

So maybe it is a type of quiche, which is pastry.

پس شاید یک نوع کیش باشد که شیرینی است.

And we call that quiche.

و ما به آن کیش می گوییم.

I think it's skew

من فکر می کنم این

You c h e

quiche.

کج است.

A quiche is

کیش

a type of I suppose you would call it.

نوعی از است که فکر می کنم شما آن را می نامید.

I suppose the other word is flambe type of pie.

گمان می کنم کلمه دیگر از نوع پای فلامبه باشد.

Yes, I think it might be quiche, you know.

بله، من فکر می کنم ممکن است کیش باشد، می دانید.

I think it might

فکر

if I remember on Sunday, I will

می‌کنم اگر روز یکشنبه به خاطر بیاورم،

I have to now resign.

اکنون باید استعفا بدهم.

Mr. Duncan.

Thank you in advance. Mr.

آقای دانکن

پیشاپیش از شما متشکرم. آقای

Duncan Phillips, YouTube livestream, even though not feeling good,

دانکن فیلیپس، پخش زنده یوتیوب، با وجود اینکه احساس خوبی ندارد،

but it's useful and amazing knowledge to bring to is.

اما دانش مفید و شگفت انگیزی است که باید به آن بیاورید.

Thank you. Thank you.

متشکرم. متشکرم.

100 Dobb.

100 داب.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Claudia says

کلودیا

the connexion is not very good

می‌گوید کانکس خیلی خوب

I have to be honest, I'm quite impressed with the Connexion today.

نیست.

And the reason is I don't know why or how

و دلیلش این است که نمی‌دانم چرا و چگونه،

but apparently we now have 5G connexion here.

اما ظاهراً ما اکنون در اینجا اتصال 5G داریم.

I don't know how because I'm

من نمی دانم چگونه زیرا

in the middle of the countryside so I don't quite know how.

در وسط روستا هستم بنابراین کاملاً نمی دانم چگونه.

But we do have 5G connexion.

اما ما اتصال 5G داریم.

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

So I have to say, I'm rather I'm rather impressed

بنابراین باید بگویم، من بیشتر تحت

by the fact that we can now get 5G.

تأثیر این واقعیت هستم که اکنون می توانیم 5G دریافت کنیم.

Fortunately, my phone that I'm using at the moment also has 5G.

خوشبختانه گوشی من که در حال حاضر از آن استفاده می کنم 5G نیز دارد.

So that might be the reason why the connexion is very good, I hope.

بنابراین این ممکن است دلیلی باشد که اتصال بسیار خوب است، امیدوارم.

I hope it is anyway.

امیدوارم به هر حال باشد.

I I hope the connexion is good.

امیدوارم ارتباط خوب باشه

Christina says Today I have made a potato pie.

کریستینا می گوید امروز یک پای سیب زمینی درست کرده ام.

I have to say I like the sound of potato pie.

باید بگویم که صدای پای سیب زمینی را دوست دارم.

If anyone is interested, I am very interested.

اگر کسی علاقه مند است، من بسیار علاقه مند هستم.

If you know me well, you will know that I love potato

اگر من را به خوبی بشناسید، می دانید که من عاشق سیب زمینی

I can eat potatoes at any time

هستم، می توانم در هر زمانی

with anything, anywhere.

با هر چیزی و در هر مکانی سیب زمینی بخورم.

So yes, I do like oh.

پس بله، آه را دوست دارم.

Louis also says the connexion is not very good.

لوئیس همچنین می گوید که اتصال خیلی خوب نیست.

Oh, ok.

آهان باشه.

Maybe it is me.

شاید من هستم.

Maybe my 5G connexion is not very good. Hmm.

شاید اتصال 5G من خیلی خوب نباشد. هوم

Maybe I should move.

شاید باید حرکت کنم.

OK, I will try something else.

باشه یه چیز دیگه امتحان میکنم

I will move around slightly.

کمی به اطراف حرکت خواهم کرد.

Excuse me.

ببخشید.

OK. I'm under the tree now.

خوب. الان زیر درختم

That's better.

این بهتر است.

It's a little bit cooler now.

الان یه کم خنک تره

It's a little bit cooler under the tree.

زیر درخت کمی خنک تر است.

That is better for you and me.

این برای من و شما بهتر است.

I'm now out of the sun.

من الان زیر نور خورشید هستم.

I was very aware that the sun was burning the back of my neck.

خیلی حواسم بود که آفتاب پشت گردنم را می سوزاند.

So the connexion is better now.

بنابراین اتصال در حال حاضر بهتر است.

I'm sorry about that.

درباره ی آن قضیه متاسفم.

I hope you can stay with me.

امیدوارم بتونی پیشم بمونی

I will be going in a moment. Don't worry.

یه لحظه دیگه میرم نگران نباشید.

I will be going because we've been on for an hour and 20 minutes.

من میرم چون یک ساعت و 20 دقیقه روشن بودیم.

Really?

واقعا؟

I can't believe I've been on for so long.

باورم نمی شود که این مدت طولانی بوده ام.

So I am going in a moment.

بنابراین من در یک لحظه می روم.

I hope you've enjoyed this unusual live stream.

امیدوارم از این پخش زنده غیرمعمول لذت برده باشید.

And I hope you've also enjoyed watching me

و امیدوارم شما هم از تماشای

suffer from hay fever as well.

رنج من از تب یونجه لذت برده باشید.

Very bad hay fever today,

امروز تب یونجه بسیار بد

for which I apologise.

است که از آن عذرخواهی می کنم.

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Oh, thank you. Very tense.

اوه، متشکرم. خیلی پرتنش

That's very kind of you.

این خیلی از شما مهربان است.

I love potatoes.

من عاشق سیب زمینی هستم.

I love potatoes, says Alexandra.

الکساندرا می گوید من عاشق سیب زمینی هستم.

I think it must be my most favourite food of all.

فکر می‌کنم باید از همه بیشتر غذای مورد علاقه‌ام باشد.

Of all the food that I love and enjoy.

از تمام غذاهایی که دوست دارم و لذت می برم.

Potatoes always at the top.

سیب زمینی همیشه بالاست.

I love them so much.

من خیلی دوستشون دارم.

Thanks for this surprise, Mr.

ممنون از این سورپرایز، آقای

Duncan. You are welcome.

دانکن. خواهش میکنم.

I will keep this live stream on my YouTube channel.

من این پخش زنده را در کانال یوتیوب خود نگه خواهم داشت.

So you can watch it again.

بنابراین می توانید دوباره آن را تماشا کنید.

You can watch it as many times as you like if you want.

در صورت تمایل می توانید هر چند بار که دوست دارید تماشا کنید.

And also later on, there will be captions

و همچنین بعداً، وقتی این ویدیو در YouTube پردازش

there will be captions on here later

شد، زیرنویس‌هایی در اینجا وجود خواهد داشت

when this video has processed on YouTube.

.

Thanks a lot. For your company.

خیلی ممنون. برای شرکت شما

And of course, I am back with you on Sunday.

و البته من یکشنبه با شما برگشتم.

Don't forget with you Sunday from 2 p.m.

فراموش نکنید یکشنبه از ساعت 14 با شما همراه باشید.

UK time and

به وقت انگلستان و

I hope you will enjoy the rest of your Friday and have a good Saturday.

امیدوارم از بقیه جمعه خود لذت ببرید و شنبه خوبی داشته باشید.

And I will hopefully see you on Sunday

و من امیدوارم یکشنبه شما را ببینم،

when we will be back together again for 2 hours.

زمانی که دوباره برای 2 ساعت با هم خواهیم بود.

And I will be in the studio on Sunday.

و یکشنبه در استودیو خواهم بود.

I won't be out here at all.

من اصلا اینجا بیرون نخواهم بود

On Sunday.

روز یکشنبه.

Paris says I am going to make apple pancakes now.

پاریس می گوید من الان می خواهم پنکیک سیب درست کنم.

It also sounds nice.

صدای خوبی هم داره

All this talk of food is making me feel quite hungry.

تمام این صحبت ها در مورد غذا باعث می شود من کاملاً احساس گرسنگی کنم.

If I was honest with you,

اگر با شما صادق باشم،

it was quite a useful live stream.

پخش زنده بسیار مفیدی بود.

This thank you, Mr. Duncan.

این از شما متشکرم، آقای دانکن.

Thank you, Louis. I hope you've enjoyed it.

ممنون لویی امیدوارم از آن لذت برده باشید.

I look forward to seeing you all on Sunday from 2 p.m.

من مشتاقانه منتظر دیدار همه شما در یکشنبه از ساعت 14 هستم.

UK time I will leave you with some of the sights

به وقت انگلستان، در حال حاضر برخی از مناظر اینجا را برای شما باقی می گذارم

here at the moment, and then

و سپس

I will end the live stream.

پخش زنده را پایان می دهم.

I will disconnect myself from the matrix

من خودم را از ماتریکس جدا می کنم

and go back to my normal life,

و به زندگی عادی خود باز می گردم

which, to be honest, sometimes is not very exciting.

، که صادقانه بگویم، گاهی اوقات خیلی هیجان انگیز نیست.

That's why I love being here with you.

به همین دلیل است که من اینجا با شما بودن را دوست دارم.

OK, I will see you later.

باشه بعدا میبینمت

This is Mr. Duncan in England saying Thanks for watching.

این آقای دانکن در انگلیس است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم.

See you soon. And of course, until the next time we meet.

به زودی میبینمت. و البته تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم.

You know what's coming next

میدونی بعدش

you know what's coming next.

چی میاد میدونی بعدش چی میاد

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

To ta for now.

تا فعلا.

Hello, Manuel.

سلام مانوئل

I hope you're feeling OK.

امیدوارم حالتون خوب باشه

Stay cool.

خونسرد بمان.

I think that's that's my best piece of advice for today.

فکر می کنم این بهترین توصیه من برای امروز است.

Stay cool.

خونسرد بمان.