"Bonjour!" - "Bon Soir" - "Merci beaucoup!" -- English Addict 226 / Sunday 11th December 2022

Oh, Bonjour...

اوه، بونجور...

Bonjour, Madame, Bonjour Monsieur.

بونجور، خانم، بونجور مسیو.

Bonjour. les enfant...

بونجور. les enfant...

Je ma pel monsiour Duncan coming to you live

Je ma pel monsiour Duncan که به صورت زنده

from the city of romance.

از شهر عاشقانه نزد شما می آید.

They say here or the people will come to fall in love.

اینجا می گویند وگرنه مردم می آیند عاشق می شوند. آیا

Are you in love with the English language?

شما عاشق زبان انگلیسی هستید؟

Talking of the English, did you see the match last night?

از انگلیسی ها صحبت می کنیم، بازی دیشب را دیدی؟

Those naughty English, They were saying this.

آن انگلیسی های شیطون، آنها این را می گفتند. داشتند می

They were going to.

رفتند.

Beat us, but we beat them.

ما را زدیم، اما ما آنها را شکست دادیم.

They are not three lions.

آنها سه شیر نیستند.

They are actually. Three little kitty cats.

آنها در واقع هستند. سه گربه بچه گربه کوچک.

You know.

میدونی.

Today we will be talking.

امروز صحبت خواهیم کرد.

Go to bat.

برو به خفاش

Is that a lovely English language,

آیا این یک زبان انگلیسی دوست داشتنی است

which, as you can tell, I speak very,

که، همانطور که می توانید بگویید، من

very well indeed.

واقعاً خیلی خوب صحبت می کنم.

We are looking at French words

ما در حال نگاه کردن به کلمات فرانسوی هستیم

that are used in the English language and once again a V.

که در زبان انگلیسی استفاده می شود و یک بار دیگر یک V.

We have in the World Cup, even though sometimes my accent

ما در جام جهانی داریم، حتی اگر گاهی اوقات لهجه من به

sounds like it might be German, but it doesn't.

نظر می رسد که ممکن است آلمانی باشد، اما اینطور نیست.

It's supposed to be French.

قراره فرانسوی باشه

I hope you will stick around

امیدوارم بمانید

and you will stay with us for the homework of today's livestream.

و برای تکالیف پخش زنده امروز با ما بمانید.

Don't go. Away, you.

نرو دور، تو

naughty little thing

au revoir for now.

در حال حاضر چیز کوچک شیطانی است.

Bonjour my little crepe suzette.

کرپ سوزت کوچک من را بنوشید.

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

We are back, everyone. Hi, everybody. This is Mr.

همه برگشتیم سلام به همه. این آقای

Duncan in England. How are you today?

دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy today? I hope so.

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟ امیدوارم.

We have had a very busy morning here

اینجا صبح خیلی شلوغی داشتیم

because it's been snowy and in fact,

چون برف بود و در واقع

it is still snowing outside right now.

الان بیرون هنوز برف می بارد.

Poor Mr. Steve.

بیچاره آقای استیو.

Poor Mr. Steve.

بیچاره آقای استیو.

What a shame.

چه شرم آور.

Mr. Steve is now driving to Wolverhampton

آقای استیو اکنون در این هوای وحشتناک در حال رانندگی به سمت ولورهمپتون است

in this awful weather.

.

All I can say is I'm glad I am not doing it, but outside it looks amazing.

تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خوشحالم که این کار را انجام نمی دهم، اما از بیرون به نظر شگفت انگیز است.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

It is so lovely today.

امروز خیلی دوست داشتنی است

Is that incredible?

آیا این باور نکردنی است؟

We have a very wintry view to look at.

ما منظره ای بسیار زمستانی برای تماشا داریم.

Here's another one. Look at that.

اینم یکی دیگه به آن نگاه کنید.

Isn't it amazing?

شگفت انگیز نیست؟

We are having the most amazing day.

شگفت انگیزترین روز را سپری می کنیم.

It really does look as if winter has arrived.

واقعاً انگار زمستان فرا رسیده است.

And hi, everybody.

و سلام به همه

Yes, we are back together again.

بله، ما دوباره با هم برگشتیم.

For those who don't know who I am, my name is Mr. Duncan.

برای کسانی که نمی دانند من کیستم، اسم من آقای دانکن است.

Or should I say today, Mr.

یا باید امروز بگویم آقای

Duncan, a big a bone jaw to you.

دانکن، یک فک استخوانی بزرگ به شما.

I hope you are having a good time wherever you are in the world.

امیدوارم هرجای دنیا که هستید لحظات خوبی رو سپری کنید.

It is freezing cold at the moment

در حال حاضر

here in England because, well, it's winter.

اینجا در انگلیس سرد است زیرا، خوب، زمستان است.

A lot of people

over the last few days have been asking questions on television.

در چند روز گذشته افراد زیادی در تلویزیون سوال می پرسیدند.

They've been saying things like, why is it so cold?

آنها چیزهایی از این قبیل می گفتند، چرا هوا اینقدر سرد است؟

My answer to that question is because it's winter.

پاسخ من به این سوال این است که زمستان است. به

That's why I don't know why.

همین دلیل است که نمی دانم چرا.

But every year, every year here in England,

اما هر سال، هر سال اینجا در انگلیس،

people get very excited

مردم بسیار هیجان زده می شوند

and some people get a little bit worried and scared

و برخی از مردم در این زمان از سال کمی نگران و می ترسند

at this time of year because they think, oh, it's going to be cold again.

زیرا فکر می کنند، اوه، دوباره سرد خواهد شد.

To be honest, it is cold every year at this time

راستش را بخواهید هر سال در این فصل زمستان سرد است

it's winter.

. به

That's why I love the English language.

همین دلیل است که من عاشق زبان انگلیسی هستم.

I love it so much.

من آن را خیلی دوست دارم.

In fact, I love it so much.

در واقع من آن را خیلی دوست دارم.

I like to come here onto YouTube to talk about the English language.

من دوست دارم به اینجا در یوتیوب بیایم تا در مورد زبان انگلیسی صحبت کنم. به

That's how much I love English.

همین دلیل من انگلیسی را دوست دارم.

I love it over such a lot.

خیلی دوستش دارم

And I have a feeling maybe you love it as well.

و من این احساس را دارم که شاید شما هم آن را دوست داشته باشید.

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

We have made it to the end of another weekend

ما به پایان یک آخر هفته دیگر

and also another week without blowing ourselves up.

و همچنین یک هفته دیگر بدون اینکه خودمان را منفجر کنیم، رسیدیم.

For now.

در حال حاضر.

Yes, it's Sunday.

بله، یکشنبه است.

It is Dimanche,

as they say in French.

همانطور که در فرانسه می گویند دیمانش است.

We might be talking quite a lot about French today.

ممکن است امروز خیلی درباره زبان فرانسه صحبت کنیم.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Is there any particular reason

آیا دلیل خاصی وجود دارد

why I should be talking about French or the French people today?

که من امروز در مورد فرانسه یا مردم فرانسه صحبت کنم؟

Any reason? Can you think of any reason?

هر دلیلی؟ آیا می توانید به هر دلیلی فکر کنید؟

If you think you know why I am talking about French

اگر فکر می‌کنید می‌دانید چرا امروز درباره فرانسوی صحبت می‌کنم

today, please let me know On the live chat.

، لطفاً در چت زنده به من اطلاع دهید.

Talking of which, we have the live chat everyone.

صحبت از آن، ما چت زنده همه را داریم.

Are you excited to be here today?

آیا شما هیجان زده هستید که امروز اینجا هستید؟

I am very glad to have you joining us right now live on YouTube.

خیلی خوشحالم که هم اکنون به صورت زنده در یوتیوب به ما ملحق می شوید.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Who was first, I wonder?

من تعجب می کنم که اولین کسی بود؟

Let's have a look. Oh, very interesting.

بیایید نگاهی بیندازیم. اوه خیلی جالبه

We have quite a race taking place today.

امروز مسابقه‌ای داریم.

In first place on the live chat,

در وهله اول در چت زنده،

Beatrice is Congratulations, Beatrice.

بئاتریس تبریک است، بئاتریس.

Well done.

آفرین.

It is. Say fantastic.

این است. بگو فوق العاده

Magnifique.

بزرگنمایی.

Magnificent.

باشکوه.

Even that you are first on today's live chat.

حتی اینکه شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

So I thought I would give you some apple sauce.

بنابراین فکر کردم به شما سس سیب بدهم.

Oh, no, I meant applause.

اوه، نه منظورم تشویق بود.

Is that a French word?

آیا این یک کلمه فرانسوی است؟

Oh, find out later on.

اوه بعدا بفهم

Also, we have Tomic.

همچنین، ما Tomic را داریم.

Tomic is second.

تومیک دوم است.

And as you know, in this game, you get nothing for coming second.

و همانطور که می دانید، در این بازی، چیزی برای دوم شدن دریافت نمی کنید.

It's a bit like the World Cup early.

کمی شبیه اوایل جام جهانی است.

You get you get nothing if you're second.

اگر دومی باشی، چیزی به دست نمی‌آوری.

If you win the World Cup, you get a lovely trophy.

اگر جام جهانی را ببری، یک جام دوست داشتنی به دست می آوری.

But if you come second, you get nothing.

اما اگر در رتبه دوم قرار بگیرید، چیزی دریافت نمی کنید.

And these are the same rules that we apply here.

و این همان قوانینی است که ما در اینجا اعمال می کنیم.

Tomic is in second place and also we have Vitesse, Paolo

تومیک در رتبه دوم قرار دارد و همچنین ویتسه داریم،

Vittoria Valentyn diary is

خاطرات پائولو ویتوریا والنتین

Dave Newberg

دیو نیوبرگ است

and who else is here?

و چه کسی دیگر اینجاست؟

The School for your future.

مدرسه برای آینده شما

Oh yes. Call.

آه بله. زنگ زدن.

They call me in school or call Mean school.

در مدرسه با من تماس می گیرند یا به مدرسه متوسط ​​می گویند.

Yes. Very good.

آره. خیلی خوب.

Nice.

خوب.

It's nice to see you joining in with the French flavour

خوشحالم که شما را با طعم فرانسوی

of today's livestream,

پخش زنده امروزی همراهی می‌کنید،

you might be able to smell the onions

شاید بتوانید بوی پیاز

and maybe a little hint of garlic as well.

و شاید کمی سیر را نیز حس کنید.

Also joining us here from the place

همچنین لوئیس مندز که از جایی که

I've mentioned already a few times,

قبلاً چند بار به آن اشاره کردم به ما می پیوندد

Luis Mendez is here today.

.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you back as well.

از بازگشت شما نیز خوشحالم.

We are here live from England for those getting a little bit

ما اینجا از انگلیس به صورت زنده برای کسانی که کمی گیج می شوند، اینجا هستیم،

confused, you're wondering what the hell are you talking about, Mr.

شما می دانید در مورد چه لعنتی صحبت می کنید، آقای

Lingard, we all know that you are in England.

لینگارد، همه ما می دانیم که شما در انگلیس هستید.

I am in England.

من در انگلستان هستم.

But today I've decided to be French

اما امروز تصمیم گرفتم فرانسوی باشم،

After all, I do have a little bit of French blood as well.

بالاخره، من هم کمی خون فرانسوی دارم.

You may know if you are regular here,

شاید بدانید اگر اینجا منظم هستید،

you will know that I have a little bit of French in my family.

می دانید که من در خانواده ام کمی فرانسوی دارم.

It is true.

درست است.

Who else?

کی دیگه؟

Magdalena is here as well.

ماگدالنا نیز اینجاست.

Nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

It's nice and warm here in the studio.

اینجا در استودیو خوب و گرم است.

Unfortunately, outside it is now

متأسفانه، هوا در خارج از آن اکنون

zero of zero degrees because we've had snow this morning.

صفر و صفر درجه است زیرا امروز صبح برف داشتیم.

And poor Mr.

Steve, who is not here, by the way, we have no Mr.

و آقای

استیو بیچاره که اینجا نیست، اتفاقا ما آقای

Steve. So if you want to go and do something else,

استیو نداریم. بنابراین اگر می خواهید بروید و کار دیگری انجام دهید، می

you can.

توانید.

But there is no Mr. Steve today.

اما امروز آقای استیو وجود ندارد.

He's he's gone to perform in a Christmas choir concert.

او برای اجرای کنسرت کریسمس رفته است.

So that is what he's doing today.

پس این همان کاری است که او امروز انجام می دهد. به

That is why there is no Mr. Steve. It's a shame, really.

همین دلیل است که آقای استیو وجود ندارد. واقعا شرم آوره

I know. I know you are disappointed.

میدانم. میدونم ناامید شدی

I know Mr.

می دانم که آقای

Steve has a lot of fans who love watching him.

استیو طرفداران زیادی دارد که عاشق تماشای او هستند.

We also have Florence Zizic.

فلورانس ژیژیک را هم داریم.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Alessandra, If I have missed your name from the list, please don't get upset.

الساندرا، اگر نام شما را در لیست گم کرده ام، لطفا ناراحت نشوید.

Please don't write those angry messages to me telling me how I stink

لطفاً آن پیام های عصبانی را برای من ننویسید که به من بگویید چگونه بو می دهم

and how I'm a poopy pants.

و چگونه یک شلوار پوفی هستم.

I can't say hello to everyone because there are so many people watching right now.

من نمی توانم به همه سلام کنم زیرا افراد زیادی در حال حاضر تماشا می کنند.

So why are we talking about French today?

پس چرا امروز در مورد فرانسه صحبت می کنیم؟

Well, there are two reasons.

خب دو دلیل داره

First of all, yesterday, did you see the match between England

اول اینکه دیروز بازی انگلیس

and France?

و فرانسه رو دیدی؟

Interesting.

جالب هست.

A very interesting state of affairs.

یک وضعیت بسیار جالب.

Now, of course, France are very good at football,

البته الان فرانسه در فوتبال خیلی خوب است،

which is ironic really, because England is the place where football was created.

که واقعاً طعنه آمیز است، زیرا انگلیس جایی است که فوتبال در آن ایجاد شده است.

But the French play very well.

اما فرانسوی ها خیلی خوب بازی می کنند.

Of course, the other

البته

shock yesterday was Portugal being knocked out by Morocco.

شوک دیگر دیروز، حذف پرتغال از مراکش بود.

Morocco, I believe they are the first African country

مراکش، من معتقدم که آنها اولین کشور آفریقایی هستند

to get through to the semi-finals.

که به نیمه نهایی راه یافته اند.

I think they are, if I'm not mistaken.

فکر می کنم اگر اشتباه نکنم هستند.

Helo two Oh, Moussa is here as well.

سلام دو اوه، موسی هم اینجاست.

Wow. Mr.

Duncan, watching you on the P.C.

وای. آقای

دانکن، در حال تماشای شما در P.C.

is much better than watching on the phone.

خیلی بهتر از تماشا کردن با تلفن است.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

Some people watch me on their big TV screens in their house, so

برخی از مردم من را روی صفحه‌های تلویزیون بزرگ خود در خانه‌شان تماشا می‌کنند، بنابراین می‌توانید از

you can actually use the YouTube app on your television

برنامه YouTube در تلویزیون خود استفاده کنید

and you can have me big.

و می‌توانید من را بزرگ کنید.

Imagine me 55 inches.

من را 55 اینچ تصور کنید. آیا

Can you imagine if I was 55 inches in front of you right now?

می توانید تصور کنید که من الان 55 اینچ جلوی شما بودم؟

That is almost life size, to be honest.

صادقانه بگویم که تقریباً اندازه واقعی است.

Hello, Rose, sir.

سلام، رز، قربان.

Hello.

Also to who else is here today?

سلام.

همچنین برای چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Francesca. Hello, Francesca.

فرانچسکا سلام فرانچسکا

Nice to see you.

از دیدن شما خوشحالم.

A big happy Bond show to you as well.

یک نمایش شاد بزرگ باند برای شما نیز.

Yes, we've had a lot of snow and, well, this is what it looked like earlier.

بله، ما برف زیادی باریده ایم و خب، این همان چیزی است که قبلاً به نظر می رسید.

Would you like to see it?

دوست دارید آن را ببینید؟

So this is the snow that we had earlier.

پس این همان برفی است که قبلا داشتیم.

I will show you now on the screen.

اکنون روی صفحه نمایش به شما نشان خواهم داد.

And this is what it looked like this morning when I woke up,

و این همان چیزی بود که امروز صبح که از خواب بیدار شدم،

it was snowing quite a lot.

برف بسیار زیادی می بارید.

So that was the view from my studio window this morning as the snow started and poor Mr.

بنابراین این منظره از پنجره استودیو من امروز صبح بود که برف شروع شد و آقای

Steve was starting to panic.

استیو بیچاره شروع به وحشت کرد.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Have you had any snow yet?

تا حالا برف نخوردی؟

We've had our first heavy snow today,

ما امروز اولین برف سنگین خود را داشتیم،

so I suppose I would say that today is the first day

بنابراین فکر می کنم می توانم بگویم که امروز اولین روزی است

that we've had a lot of snow.

که برف زیادی باریده ایم.

I think it's fair to say

من فکر می کنم منصفانه است که به

hello also who else?

چه کسی دیگر سلام کنم؟

Rosa is here.

رزا اینجاست

It's very nice to see you all here today.

خیلی خوشحالم که امروز همه شما را اینجا می بینم.

Poor Mr. Steve.

بیچاره آقای استیو.

Actually, I was watching the video about Mr.

در واقع، من داشتم ویدیوی مربوط به

Steve's Christmas songs just before the class.

آهنگ های کریسمس آقای استیو را درست قبل از کلاس تماشا می کردم.

He is wonderful indeed.

او واقعا فوق العاده است.

Thank you and congratulations.

با تشکر و تبریک.

Thank you, Beatrice. Yes.

متشکرم، بئاتریس. آره.

There is a selection of Christmas songs sung by Mr.

منتخبی از آهنگ های کریسمس توسط آقای

Steve. I'm not joking.

استیو خوانده شده است. شوخی نمی کنم.

Mr. Steve is very good at singing Unfortunate at Lay.

آقای استیو در خواندن Unfortunate at Lay بسیار خوب است.

I am not very good at singing, but Mr.

من در آواز خواندن خیلی خوب نیستم، اما آقای

Steve is very good at it.

استیو در آن خیلی خوب است.

So that is why

بنابراین به همین دلیل است که

Steve is now performing in a Christmas concert.

استیو اکنون در کنسرت کریسمس اجرا می کند.

Christina Hello.

کریستینا سلام.

Christina We like your hat.

کریستینا کلاه شما را دوست داریم.

Of course.

البته.

This is a traditional French hat called a beret.

این یک کلاه سنتی فرانسوی به نام برت است.

Beret.

برت.

Very nice.

بسیار خوب.

Do you think so?

تو هم اینجور فکر میکنی؟

I bought this from Paris when I went to Paris

وقتی

way back in 2019.

در سال 2019 به پاریس رفتم این را از پاریس خریدم.

And we had a very nice time there.

و ما در آنجا اوقات بسیار خوبی را سپری کردیم.

We were exploring the streets.

داشتیم خیابان ها را کاوش می کردیم.

We were talking to the people.

داشتیم با مردم صحبت می کردیم.

We even saw some of the famous landmarks

ما حتی برخی از مکان های دیدنی معروف را دیدیم

and oh, we

و اوه،

we actually I went just before the livestream started.

ما در واقع درست قبل از شروع پخش زنده رفتیم.

So there it was, some lovely views of the beautiful city of Paris.

پس آنجا بود، چند مناظر دوست داشتنی از شهر زیبای پاریس.

I hope you enjoyed that very much.

امیدوارم از آن بسیار لذت برده باشید.

I really do.

من حتما انجام میدم.

It is English Addict on a Sunday.

در یک یکشنبه معتاد انگلیسی است.

It's only myself today.

امروز فقط خودم هستم

Yesterday, of course, England were knocked out.

البته دیروز انگلیس حذف شد.

They were defeated.

آنها شکست خوردند.

They suffered a huge blow

آنها ضربه بزرگی را متحمل شدند

because they are no longer in the World Cup 2022.

زیرا دیگر در جام جهانی 2022 نیستند.

Which is interesting because yesterday before the match started,

جالب اینجاست که دیروز قبل از شروع بازی،

a certain well-known newspaper here in England

یک روزنامه معروف در اینجا در انگلیس

decided to put some large

تصمیم گرفت

illuminated posters around the city of Paris, including this one here.

پوسترهای بزرگ نورانی را در اطراف شهر پاریس نصب کند، از جمله این. یکی اینجا

So there it is.

بنابراین وجود دارد.

It says Three Lions Roar.

می گوید سه شیر غرش می کنند.

And that was on the side of one of the buildings in Paris.

و آن در کنار یکی از ساختمان های پاریس بود.

In fact, there were lots of them around the city.

در واقع، تعداد زیادی از آنها در اطراف شهر وجود داشت.

And you know what they say Sometimes they say

و می دانید چه می گویند گاهی اوقات می گویند

that pride comes before a fall.

غرور قبل از سقوط است.

So sometimes it is possible to be too proud.

بنابراین گاهی اوقات ممکن است بیش از حد مغرور بود.

Just like this particular newspaper.

درست مثل همین روزنامه خاص.

They thought that England were going to beat France.

آنها فکر می کردند که انگلیس قرار است فرانسه را شکست دهد.

But unfortunately, the French

اما متاسفانه فرانسوی ها

in this particular situation were the better team.

در این شرایط خاص تیم بهتری بودند.

Talking of

صحبت از

French, we are also talking about words, looking at words and phrases

فرانسوی، ما همچنین در مورد کلمات صحبت می کنیم، به کلمات و عبارات

connected to the English language that are used from or have been borrowed.

مرتبط با زبان انگلیسی که از آنها استفاده می شود یا به عاریت گرفته شده اند نگاه می کنیم.

I use the word borrowed very loosely,

من کلمه قرض گرفته شده را خیلی آزاد به کار می برم،

but borrowed from French.

اما از زبان فرانسه وام گرفته شده است.

And that's what we're looking at later on today.

و این همان چیزی است که امروز بعداً به آن نگاه می کنیم.

I should also tell you that today's live stream is a little bit shorter than normal,

همچنین باید به شما بگویم که پخش زنده امروز کمی کوتاهتر از حد معمول است،

so it's not the full 2 hours,

بنابراین 2 ساعت کامل نیست،

but hopefully things will be back to normal next week.

اما امیدوارم هفته آینده همه چیز به حالت عادی بازگردد.

Of course, there are some extra live streams as well.

البته، چند پخش زنده اضافی نیز وجود دارد.

I am with you next week.

هفته آینده با شما هستم.

Don't forget, I'm with you on Tuesday and Thursday.

یادتون نره سه شنبه و پنج شنبه با شما هستم.

Next week, Tuesday, Thursday, and then I'm back next Sunday with Mr.

هفته بعد، سه شنبه، پنج شنبه، و سپس یکشنبه آینده با آقای

Steve as well, I hope.

استیو نیز برمی گردم، امیدوارم.

And of course, next week we will be approaching that

و البته، هفته آینده با نزدیک شدن به کریسمس

magic time of year as

به آن زمان جادویی سال نزدیک خواهیم شد

Christmas approaches.

.

So yes, there was no I did not see the match.

بنابراین بله، من مسابقه را ندیدم وجود نداشت.

Can I just say I did not watch the football match last night between England and France.

فقط می توانم بگویم که مسابقه فوتبال دیشب بین انگلیس و فرانسه را تماشا نکردم.

I did not watch it.

من آن را تماشا نکردم.

I did look at the result and I suppose I wasn't too surprised

من به نتیجه نگاه کردم و فکر می‌کنم زیاد تعجب نکردم

because of course, French people love football.

زیرا مسلماً فرانسوی‌ها فوتبال را دوست دارند.

Now, I suppose when you think of different countries,

حالا، فکر می کنم وقتی به کشورهای مختلف فکر می کنید،

you might think of their popular sports.

ممکن است به ورزش های محبوب آنها فکر کنید.

And I think I think it's fair to say

و من فکر می کنم منصفانه است که بگویم

I'm sure you will tell me if I'm wrong.

مطمئن هستم اگر اشتباه می کنم به من خواهید گفت.

You will say, Mr. Duncan, you silly sausage.

شما خواهید گفت، آقای دانکن، سوسیس احمقانه.

You are wrong, you silly little valorant,

تو اشتباه می کنی، ای شجاع کوچولو احمق،

you are wrong.

اشتباه می کنی.

I think every country has its own favourite sport.

فکر می کنم هر کشوری ورزش مورد علاقه خود را دارد.

But I think it's also fair to say that football is probably popular

اما من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم فوتبال احتمالاً

and played quite a lot in many countries around the world.

در بسیاری از کشورهای جهان محبوب است و بسیار زیاد بازی می‌شود.

So we have Brazil, for example, Argentina for example,

بنابراین ما برزیل را داریم، مثلاً آرژانتین،

and I suppose Spain, Portugal as well.

و فکر می‌کنم اسپانیا، پرتغال هم همین‌طور.

Portugal, of course, were knocked out yesterday.

پرتغال البته دیروز حذف شد.

Paul Ronaldo, did you see him?

پل رونالدو، او را دیدی؟

He did not look happy, although he he

او خوشحال به نظر نمی رسید، اگرچه او

he has spent most of his time sitting on the bench, to be honest,

بیشتر وقت خود را صرف نیمکت نشینی کرده است، صادقانه بگویم که

which is not a good place to be when you are worth millions and millions of euros.

وقتی میلیون ها و میلیون ها یورو ارزش دارید، جای خوبی برای بودن نیست.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello to the live chat. Hello to Vietnam.

سلام به چت زنده سلام به ویتنام

Oh, can I say hello to Vietnam?

اوه، می توانم به ویتنام سلام کنم؟

Are you having any snow at the moment in Vietnam?

آیا در حال حاضر در ویتنام برف دارید؟

We've had some snow this morning.

امروز صبح کمی برف داشتیم

So you can see behind me that is the view in the garden right now.

بنابراین شما می توانید پشت سر من را ببینید که منظره باغ در حال حاضر است.

It's lovely.

دوست داشتنی است.

It is now zero

اکنون صفر

zero Celsius.

صفر است.

We have no degrees Celsius today.

ما امروز درجه سانتیگراد نداریم.

It is zero. Nothing.

صفر است. هیچ چی.

It is freezing.

یخ می زند.

Very, very cold.

خیلی خیلی سرد

Yes. A lot of people talking about the England match.

آره. بسیاری از مردم در مورد بازی انگلیس صحبت می کنند.

Harry Kane missed the penalty

هری کین پنالتی را از دست داد

because he is having difficulty

زیرا به سختی

putting his weight on his foot.

وزن خود را روی پای خود می گذارد. زمانی که می خواهید فوتبال بازی کنید،

That can be a big disadvantage when you are trying to play football.

این می تواند یک نقطه ضعف بزرگ باشد .

If your feet don't work very well, you might find that your

اگر پاهای شما خیلی خوب کار نمی کند، ممکن است متوجه شوید که

your football skills may become diminished somewhat.

مهارت های فوتبالی شما ممکن است تا حدودی کاهش یابد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Hello also you, Dom.

سلام به شما، دام.

Nice to see you here, Chit chat,

خوشحالم که شما را اینجا می بینم، چت چیت، در حال

talking.

صحبت کردن. بیا

Let's have a natter.

یه نتر داشته باشیم

It's a good opportunity to do it.

فرصت خوبی برای انجام آن است.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

I was outside yesterday.

دیروز بیرون بودم

It was a very cold day and as you know,

روز بسیار سردی بود و همانطور که می دانید،

I love going outside to film the nature

من عاشق بیرون رفتن برای فیلمبرداری از طبیعتی هستم

that surrounds me here in much Wenlock

که در اینجا در ونلاک بسیار مرا احاطه کرده است

and yesterday I decided to take some video

و دیروز تصمیم گرفتم چند

clips of the sheep.

کلیپ ویدیویی از گوسفندها بگیرم.

Would you like to see them?

آیا دوست دارید آنها را ببینید؟

Okay, here they are

خوب، آنها در حال حاضر اینجا هستند

right now. The

.

and there they were at the back of the house yesterday.

و دیروز پشت در خانه بودند. راستش

The sheep are not looking very happy at the moment, to be honest.

گوسفندها در حال حاضر خیلی خوشحال به نظر نمی رسند .

They are not looking very happy because it's freezing cold and there isn't much grass.

آنها خیلی خوشحال به نظر نمی رسند زیرا هوا سرد است و علف زیادی وجود ندارد.

But fortunately yesterday the farmer came

اما خوشبختانه دیروز کشاورز

with some food and he put it on the ground

با مقداری غذا آمد و آن را روی زمین گذاشت

and that's what they were doing in that video you just saw.

و این همان کاری است که آنها در آن ویدیویی که شما دیدید انجام می دادند .

So the sheep are okay. I was worried as well.

پس گوسفندان خوب هستند. من هم نگران بودم

I was really concerned because I noticed that the sheep were still at the back of the house,

من واقعاً نگران بودم زیرا متوجه شدم که گوسفندها هنوز در پشت خانه هستند،

despite the fact that it's freezing bursts.

علیرغم این واقعیت که در حال انجماد است.

The farmer is coming and he's taking care of them as well.

کشاورز می آید و از آنها نیز مراقبت می کند.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

We have a lot of people here.

ما اینجا افراد زیادی داریم. آیا

Can I say hello to Anna and Rita?

می توانم به آنا و ریتا سلام کنم؟ از اینکه

Thank you very much for joining me today on this very special day because we've had snow.

امروز در این روز بسیار خاص به من پیوستید بسیار سپاسگزارم زیرا برف باریده ایم.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

It was snowing this morning and

امروز صبح برف بارید و

it looks very nice.

خیلی خوب به نظر می رسد.

Very nice.

بسیار خوب. آیا

Have I put my Christmas tree up yet?

هنوز درخت کریسمس خود را بلند کرده ام؟

No, I haven't.

نه، ندارم.

I'm going to do it maybe tomorrow or Tuesday.

من می خواهم این کار را انجام دهم شاید فردا یا سه شنبه.

We are supposed to be having some visitors tomorrow to the house,

قرار است فردا چند بازدیدکننده به خانه داشته باشیم،

but I have a feeling that they're not going to come.

اما احساس می کنم که آنها نمی آیند.

Maybe they might have to cancel the appointment, which is a shame, really,

شاید مجبور شوند قرار را لغو کنند، که واقعا شرم آور است،

because we were looking forward to welcoming some guests tomorrow.

زیرا ما مشتاقانه منتظر پذیرایی از مهمانان فردا بودیم.

But no, it doesn't look as if it's going to happen.

اما نه، به نظر نمی رسد که این اتفاق بیفتد.

Hello, Rosa.

سلام رزا

Celia, hello to you as well.

سلیا، سلام به شما نیز.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

We are going to take a look at some words, some phrases that are used well,

ما قصد داریم نگاهی بیندازیم به برخی از کلمات، برخی از عبارات که

they used in the French language, but as you know, if you have studied English for a long time,

در زبان فرانسه به خوبی استفاده می شوند، اما همانطور که می دانید اگر مدت زیادی زبان انگلیسی را مطالعه کرده باشید،

you will know that quite a lot of words in English

می دانید که کلمات بسیار زیادی در انگلیسی

come from other languages

از زبان های دیگر آمده است

or they have been slightly changed or altered and then used in English.

یا اندکی تغییر یا تغییر یافته و سپس در انگلیسی استفاده شده است.

Maybe the spelling has been changed,

شاید املا تغییر کرده باشد،

maybe the meanings are different, but quite often

شاید معانی متفاوت باشد، اما اغلب

you will notice that the words are very easy

متوجه خواهید شد که تشخیص کلماتی

to identify the ones that have been taken from other languages

که از زبان های دیگر گرفته شده اند بسیار آسان است

and here in the English language we do use

و در اینجا در زبان انگلیسی ما از

many French words in everyday life.

بسیاری از کلمات فرانسوی در روزمره استفاده می کنیم. زندگی

We'll be looking at that a little bit later on.

کمی بعد به آن خواهیم پرداخت.

So the World Cup is happening.

بنابراین جام جهانی در حال وقوع است. به

Who do you think will win?

نظر شما چه کسی برنده خواهد شد؟

Will it be Morocco?

آیا مراکش خواهد بود؟

Maybe the French?

شاید فرانسوی ها؟

We will have to wait and see.

باید منتظر بمانیم و ببینیم.

You could see my nipples then.

اون موقع می تونستی نوک سینه هامو ببینی

Naughty Mr.

Duncan.

شیطون آقای

دانکن.

So who is going to win the World Cup 2022?

پس چه کسی برنده جام جهانی 2022 است؟

We have to wait for another four years.

باید چهار سال دیگر صبر کنیم.

By the way, before England once again can try and win.

به هر حال، قبل از اینکه انگلیس یک بار دیگر بتواند تلاش کند و پیروز شود.

But at least we tried.

اما حداقل ما تلاش کردیم.

A lot of people yesterday were saying those three lions,

خیلی ها دیروز می گفتند آن سه شیر،

they were roaring and fortunately

غرش می کردند و خوشبختانه

they all fell asleep in their cage, which is a shame when you think about it.

همگی در قفس خوابشان برد که وقتی فکرش را می کنید شرم آور است. به

A lot of people seem to think that friends are going to win the World Cup.

نظر می رسد بسیاری از مردم فکر می کنند که دوستان قرار است جام جهانی را ببرند.

Oh, I see.

اوه می فهمم.

They do appear to be the free favourites, especially now.

به نظر می رسد که آنها علاقه مندی های رایگان هستند، به خصوص در حال حاضر.

Portugal have gone, so they were knocked out yesterday by Morocco.

پرتغال رفته است، بنابراین آنها دیروز توسط مراکش حذف شدند.

Lots of celebrations.

جشن های زیادی.

Did you see people last night in London?

دیشب مردم را در لندن دیدی؟

They took to the streets to celebrate the win of Morocco.

آنها به خیابان ها آمدند تا پیروزی مراکش را جشن بگیرند. صادقانه بگویم،

A lot of people did get rather excited about it, to be honest.

بسیاری از مردم نسبت به آن هیجان زده شدند.

It is amazing how sport quite often

شگفت آور است که چگونه ورزش اغلب

brings with it a lot of passion.

شور و شوق زیادی را به همراه دارد.

I think.

So now I am not really and I'm going to be honest with you, you know, I'm often honest

من فکر می کنم.

بنابراین اکنون من واقعاً نیستم و قرار است با شما صادق باشم، می دانید، من اغلب اوقات صادق هستم

most of the time.

.

I am an honest person.

من آدم صادقی هستم. محسن می‌گوید:

I don't really follow sport, but

من واقعاً ورزش را دنبال نمی‌کنم، اما

I have been watching little bits of it for various reasons,

به دلایل مختلف کمی از آن را تماشا می‌کنم،

some of it because of the sport and some of it

برخی به خاطر ورزش و برخی

because of the politics as well, Mohsin says.

به دلیل سیاست.

Congratulations to the Moroccan team.

به تیم مراکش تبریک می گویم.

Yes, they did very well.

بله، خیلی خوب کار کردند.

They did quite well.

آنها کاملاً خوب عمل کردند. تا

They've got this far.

اینجا پیش رفته اند

Hello, Tomic.

Who says

سلام تومیک

چه کسی می گوید

Tomic is being a little bit mean.

تومیک کمی بدجنس است.

He hopes to see Messi crying in the tunnel

او امیدوار است بعد از بازی مقابل کرواسی، مسی را در حال گریه در تونل ببیند

after the match against Croatia.

.

This is it.

You see, people become very passionate about sport

این است.

ببینید، مردم

when they follow something, when they become a fan of something.

وقتی چیزی را دنبال می کنند، وقتی طرفدار چیزی می شوند، به شدت به ورزش علاقه مند می شوند.

Quite often they will take it all away.

اغلب آنها همه را از بین می برند.

They will become very involved in the sport.

آنها بسیار درگیر این ورزش خواهند شد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So we've had some snow today, but not too much.

بنابراین امروز مقداری برف داشتیم، اما نه خیلی زیاد.

We are looking at French words in a few moments

ما در چند لحظه به لغات فرانسوی نگاه می کنیم

and we will be looking at lots of words that we use

و به کلمات زیادی که

in the English language quite often.

اغلب در زبان انگلیسی استفاده می کنیم نگاه خواهیم کرد.

We might use a few today, but

ممکن است امروز از چند مورد استفاده کنیم، اما

oh boy.

اوه پسر.

Zero, everyone.

صفر، همه

And welcome to English Addict on a Sunday afternoon.

و در یک بعد از ظهر یکشنبه به English Addict خوش آمدید.

The interview.

مصاحبه.

And we are back.

و ما برگشتیم.

Did you see the food there?

غذای اونجا رو دیدی؟

I have to say, watching that video with all of the food

باید بگویم، صادقانه بگویم، تماشای آن ویدیو با همه غذاها

and fortunately has now made me feel rather hungry, to be honest.

و خوشبختانه اکنون احساس گرسنگی را در من ایجاد کرده است .

I hope you are feeling good today on this Sunday.

امیدوارم امروز در این یکشنبه احساس خوبی داشته باشید.

It's a fun day.

این یک روز سرگرم کننده است.

It's time to study English.

زمان مطالعه زبان انگلیسی است.

We are looking at French words that are used in the English language.

ما به کلمات فرانسوی که در زبان انگلیسی استفاده می شود نگاه می کنیم.

We will go through some of them right now.

در حال حاضر برخی از آنها را مرور خواهیم کرد.

Are you ready?

اماده ای؟

French In English, It is quite common

فرانسوی در انگلیسی،

to see words from other languages in the English

دیدن کلماتی از زبان های دیگر در

language used in their original form.

زبان انگلیسی که به شکل اصلی خود استفاده می شوند بسیار رایج است.

It isn't unusual, but you might notice

غیرعادی نیست، اما ممکن است متوجه شوید

that most of the words that are used in that way

که بیشتر کلماتی که در این روش استفاده می‌شوند،

tend to be French.

فرانسوی هستند.

I suppose in certain ways we are neighbours,

فکر می کنم از جهات خاصی همسایه هستیم،

we are very close to each other.

خیلی به هم نزدیکیم.

There is just a little bit of ocean, a little bit of sea dividing us from them.

فقط کمی اقیانوس وجود دارد، کمی دریا ما را از آنها جدا می کند.

So we are pretty much neighbours.

بنابراین ما تقریباً همسایه هستیم.

So I suppose it's no coincidence many words and phrases are used

بنابراین من فکر می کنم تصادفی نیست که بسیاری از کلمات و عبارات

in the English language and we're going to look at some of them right now.

در زبان انگلیسی استفاده می شود و ما در حال حاضر به برخی از آنها نگاه خواهیم کرد.

Are you ready?

اماده ای؟

First of all, the first word that we use

اول از همه، اولین کلمه ای که

in English that is actually French

در انگلیسی استفاده می کنیم که در واقع فرانسوی است،

is the word rendezvous.

کلمه rendezvous است.

Rendezvous.

میعادگاه.

It is an arranged meeting

این یک جلسه مرتب

at a certain place quite often.

در یک مکان خاص اغلب است.

Also at a certain time you will have a meeting, a gathering,

همچنین در یک زمان معین یک جلسه خواهید داشت، یک گردهمایی، با

you will meet together, you will have a rendezvous,

هم ملاقات خواهید کرد، یک قرار ملاقات خواهید داشت،

You will meet at a certain place.

در یک مکان خاص ملاقات خواهید کرد.

Quite often.

اغلب.

At a certain time you will have a place normally prearranged.

در یک زمان معین، مکانی را خواهید داشت که معمولاً از قبل تعیین شده است.

You will arrange the place to have your rendezvous.

شما محل قرار ملاقات خود را ترتیب خواهید داد.

It's a great word. So to meet.

این یک کلمه عالی است. بنابراین برای ملاقات.

To meet in a certain place at a certain time, you meet together,

برای ملاقات در یک مکان خاص در یک زمان خاص، شما با هم ملاقات می کنید، به هم می پیوندید، دور

you join up, you get together,

هم جمع می شوید،

you have a pre arranged meeting.

یک جلسه از پیش تعیین شده دارید.

It is a rendezvous.

میعادگاه است.

Very nice.

بسیار خوب.

Oh, here's another one.

اوه، اینم یکی دیگه

If you like watching mime artist.

اگر دوست دارید هنرمند میمکی تماشا کنید.

It's like this. They pretend

اینجوریه آنها وانمود می کنند

to be trapped inside a glass box

که در داخل یک جعبه شیشه ای محبوس شده اند،

like I am right now.

مثل من الان.

See, I'm trapped behind this screen.

ببین من پشت این صفحه گیر افتاده ام

I can't.

I can't get out.

من نمی توانم.

من نمی توانم بیرون بیایم.

I'm trapped behind this. I can't get out. Can you?

من پشت این گیر افتاده ام من نمی توانم بیرون بیایم. میتوانی؟

Can you see I'm trapped in here?

می بینی که من اینجا گیر افتاده ام؟

Help! Help me.

کمک! کمکم کنید.

I'm trapped.

من به دام افتادم.

Silhouette.

سیلوئت.

Quite often we use the word silhouette to describe the outline of something,

اغلب ما از کلمه silhouette برای توصیف طرح کلی چیزی استفاده می کنیم،

especially when the details of the object cannot be seen.

به خصوص زمانی که جزئیات آن جسم قابل مشاهده نباشد.

So you might say the outline of something

بنابراین ممکن است طرح کلی چیزی

or the shape of a shadow, the silhouette.

یا شکل یک سایه، شبح را بگویید.

So something that can't be seen clearly quite often.

بنابراین چیزی که اغلب به وضوح دیده نمی شود.

It is something that is lit from behind,

چیزی است که از پشت روشن می شود،

but you can't see the detail of that thing.

اما شما نمی توانید جزئیات آن چیز را ببینید.

You can only see the outline of that particular thing.

شما فقط می توانید طرح کلی آن چیز خاص را ببینید.

We describe it as a silhouette.

ما آن را به عنوان یک شبح توصیف می کنیم.

Very nice. And yes, it is used

بسیار خوب. و بله،

in English,

در انگلیسی استفاده می شود،

even though it comes from the French language, it is used

با وجود اینکه از زبان فرانسه آمده است،

quite a lot, something that is not clearly seen.

بسیار زیاد استفاده می شود، چیزی که به وضوح دیده نمی شود.

You can only see the outline.

شما فقط می توانید طرح کلی را ببینید.

It is a silhouette.

یک سیلوئت است.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

This one is cash.

این یکی پول نقده

Cash.

پول نقد

Now, this is not spelt in the same way as money,

حالا این مثل پول نوشته نمی شود

which is c a, s h, This is a different spelling.

که c a، s h است، این املای دیگری است.

You can see that.

شما می توانید آن را ببینید.

And this particular word means a quantity of supplies,

و این کلمه خاص به معنای مقداری از لوازم است،

something that is gathered or kept in a certain place,

چیزی که در مکان معینی جمع آوری یا نگهداری می شود،

normally a quantity of something is a cash.

معمولاً مقداری از چیزی نقد است.

You might have a cash of food,

ممکن است پول نقد،

something kept in a safe place,

چیزی که در مکانی امن نگهداری می شود،

something that you will use over a period of time,

چیزی که در یک دوره زمانی از آن استفاده خواهید کرد،

the quantity of supplies, things that you need, you

مقدار لوازم، چیزهایی که نیاز دارید،

you have kept them or put in a certain place.

آنها را نگه داشته اید یا در مکان خاصی قرار داده اید، داشته باشید.

Also in computing as well.

همچنین در محاسبات نیز.

Quite often we will use the word cash to describe

اغلب ما از کلمه نقدی برای توصیف

a temporary memory, maybe a place where something is kept inside

یک حافظه موقت استفاده می کنیم، شاید جایی که چیزی در داخل

the computer in the memory for a temporary period of time.

کامپیوتر برای مدتی موقت در حافظه نگهداری می شود.

Quite often, if you are watching a video, normally you will need

اغلب، اگر در حال تماشای یک ویدیو هستید، معمولاً باید

to do something called buffering,

کاری به نام بافر انجام دهید، به این

which means a certain amount of information has to be read

معنی که قبل از پخش ویدیو، ابتدا مقدار مشخصی از اطلاعات باید خوانده شود

first before the video is played.

.

And quite often if you are looking at something on the internet or maybe you are writing something

و اغلب اگر به چیزی در اینترنت نگاه می کنید یا ممکن است چیزی بنویسید

or editing a video, quite often will also need some cache

یا یک ویدیو را ویرایش کنید، اغلب به مقداری

memory cache, a place where

حافظه کش نیز نیاز دارید، جایی که

a certain amount of information is stored

مقدار معینی از اطلاعات

quite often temporarily is another one.

اغلب به طور موقت ذخیره می شود، مکان دیگری است.

Oh, this is one

اوه، این یکی از مواردی است که

we often use these in everyday English.

ما اغلب از آنها در انگلیسی روزمره استفاده می کنیم.

Sometimes when we are trying to be clever we will use these.

گاهی اوقات وقتی سعی می کنیم باهوش باشیم از اینها استفاده می کنیم.

The word is cliche, cliche

كلمه كليشه است، كليشه

a cliche.

كليشه.

It's an overused thought or idea.

این یک فکر یا ایده است که بیش از حد استفاده شده است.

Something that a person says that seems witty

چیزی که شخص می گوید

or amusing to them,

برای او شوخ یا سرگرم کننده به نظر می رسد،

but to the person listening, it is something that is that has been done many times before,

اما برای کسی که گوش می دهد، چیزی است که قبلاً بارها انجام شده است،

something that a person has said many times

چیزی که شخص بارها گفته است

or something that has been done many times.

یا کاری که بارها انجام شده است.

It is not original.

اصل نیست.

It is something unoriginal.

چیزی غیر اصلی است.

Or I suppose the other word we could use is trite.

یا گمان می کنم کلمه دیگری که می توانیم استفاده کنیم ساده است.

I like that word.

من آن کلمه را دوست دارم.

So something that's been done many times before and someone is doing it,

بنابراین کاری که قبلاً بارها انجام شده است و کسی آن را انجام می دهد،

maybe they think they are being clever or smart, but they're not.

شاید فکر می کند باهوش یا باهوش است، اما اینطور نیست.

Because what they are doing or what they are saying is a cliche.

چون کاری که انجام می دهند یا می گویند کلیشه ای است.

You might say that this

ممکن است بگویید این کاری

that I'm doing today is a cliche.

که من امروز انجام می دهم یک کلیشه است.

When we think of French people, we often think of

وقتی به فرانسوی‌ها فکر می‌کنیم، اغلب به

the beret, the hat,

کلاه، کلاه فکر می‌کنیم،

and we often think of striped clothing

و اغلب به لباس‌های راه راه

as well, quite often a t shirt or a long sleeve shirt.

نیز فکر می‌کنیم، اغلب یک تی شرت یا یک پیراهن آستین بلند.

So this my appearance today

بنابراین این ظاهر امروز من را

could be described as a cliche

می‌توان به‌عنوان یک کلیشه

or stereotype, and that is what it means in French.

یا کلیشه توصیف کرد، و این همان معنایی است که در فرانسه می‌گوید.

So the stereotype of something that has been done many times before,

بنابراین کلیشه ای از کاری که قبلاً بارها انجام شده است،

something we think of, but it is not original.

چیزی که ما به آن فکر می کنیم، اما اصلی نیست.

It is something that has been done many times

کاری است که قبلاً بارها انجام شده است

before.

.

Here is another one

در اینجا یک معضل دیگر وجود دارد

cul de sac.

.

This is used in English,

این در زبان انگلیسی استفاده می شود

and quite often you will see streets, small

و اغلب خیابان ها،

streets or roads that end.

خیابان های کوچک یا جاده هایی را می بینید که به پایان می رسند.

Suddenly they have no way through.

ناگهان راهی برای عبور ندارند.

So a cul de sac is a road that you can go up

بنابراین کول د ساک جاده ای است که می توانید از آن بالا بروید

or along, but there is no way through.

یا از آن عبور کنید، اما راهی وجود ندارد.

You can go up and, down, but you can't go through.

شما می توانید بالا و پایین بروید، اما نمی توانید از آن عبور کنید.

It is a dead end.

بن بست است.

So a dead end is a cul de sac, a road

بنابراین بن بست یک بن بست است، جاده ای

that has no way through, unfortunately.

که متاسفانه راهی ندارد.

And as I understand it, the French

و همانطور که من متوجه شدم،

pronunciation of cul de sac,

تلفظ فرانسوی cul de sac،

the definition is bottom of the back.

تعریف پایین قسمت پشت است.

I think it is the bottom of the bag.

فکر کنم ته کیف باشه

And another one, this is a very common one.

و یکی دیگر، این یک مورد بسیار رایج است.

I think you will know this one very well.

من فکر می کنم شما این یکی را به خوبی می دانید.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, you have you have the little thingy there.

دانکن، شما چیزهای کوچکی در آنجا دارید.

Look very nice.

خیلی زیبا به نظر برسید

You've made it look all French.

شما آن را کاملا فرانسوی جلوه داده اید.

Cafe, cafe, cafe, cafe.

کافه، کافه، کافه، کافه.

It is a word that literally means coffee.

کلمه ای است که در لغت به معنای قهوه است.

Although quite often these days we will say cafe

اگرچه این روزها اغلب ما کافه را

to mean anywhere that serves drinks and snacks,

به معنای هر جایی که نوشیدنی و تنقلات سرو می کند، می گوییم،

normally a place with a very relaxed atmosphere.

معمولا مکانی با فضایی بسیار آرام.

So it isn't formal.

پس رسمی نیست

It is something that is relaxed.

چیزی است که آرامش دارد.

Maybe there is seating inside for people

شاید در داخل صندلی برای مردم وجود داشته باشد

to sit at and drink their tea or coffee or their lovely snacks,

که در آن بنشینند و چای یا قهوه یا تنقلات دوست داشتنی خود را بنوشند،

or maybe quite often outside as well, on the streets.

یا شاید اغلب در بیرون، در خیابان ها نیز وجود داشته باشد.

And that's what I did with Mr. Steve. When we went to Paris.

و این کاری است که من با آقای استیو انجام دادم. وقتی به پاریس رفتیم.

We sat in the street, we sat outside a cafe drinking coffee,

تو خیابون نشستیم بیرون یه کافه نشستیم و قهوه میخوردیم

and it was very nice, a small eatery or coffee shop.

و خیلی خوب بود، یه غذاخوری یا کافی شاپ کوچیک.

Of course, it can also be a place that sells snacks

البته می‌تواند محلی باشد که تنقلات

and tea as well as coffee,

و چای و قهوه می‌فروشد،

so not necessarily a place that only sells coffee.

پس لزوماً جایی نیست که فقط قهوه می‌فروشد.

So quite often we will use the word cafe

بنابراین اغلب ما از کلمه کافه

as a generic word for a place to go into

به عنوان یک کلمه عمومی برای مکانی برای رفتن به

to have a snack and a cup of tea or a cup of coffee.

یک میان وعده و یک فنجان چای یا یک فنجان قهوه استفاده می کنیم.

So we often use that to mean a place

بنابراین ما اغلب از آن به معنای مکانی استفاده می کنیم

where we can grab something to eat quickly.

که می توانیم به سرعت چیزی برای خوردن برداریم.

And you might notice there as well there was an interesting word

و ممکن است متوجه شوید که در آنجا یک کلمه جالب وجود دارد،

eatery, a word

کلمه ای

that means a place to consume food eatery.

که به معنای محلی برای مصرف غذاخوری است.

So this is a real word.

پس این یک کلمه واقعی است. به

It looks made up, but it is real, an eatery.

نظر آرایش شده است، اما واقعی است، یک غذاخوری.

So when we talk about a place that is designed

بنابراین وقتی در مورد مکانی صحبت می کنیم که

food to be served and consumed, we can call it an eatery.

غذایی برای سرو و مصرف طراحی شده است، می توانیم آن را یک غذاخوری بنامیم.

And the generic term is

و اصطلاح عمومی در

here's another one.

اینجا یکی دیگر است.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Dunkin, you're very good with your French spelling. You.

دانکین، شما با املای فرانسوی خود خیلی خوب هستید. شما.

Thank you. Merci beaucoup.

متشکرم. مرسی بیوکاپ.

And Ambassador, envoy

و سفیر، فرستاده

or a representative is often referred to

یا نماینده اغلب

as an attaché.

به عنوان وابسته نامیده می شود.

Attaché.

وابسته

So a person who has a certain amount of authority, quite often

بنابراین فردی که دارای مقدار مشخصی از اختیارات است، اغلب

they are connected with the government or maybe an embassy of a certain country.

با دولت یا شاید سفارت یک کشور خاص در ارتباط است.

They will travel to different places and have discussions and meetings.

آنها به جاهای مختلف سفر خواهند کرد و بحث و گفتگو خواهند کرد.

Quite often that person will be described as an attaché

اغلب آن شخص به عنوان یک وابسته توصیف می شود

and maybe that person is representing a certain country

و شاید آن شخص نماینده کشور خاصی

like Great Britain, France, Germany, Spain,

مانند بریتانیای کبیر، فرانسه، آلمان، اسپانیا باشد،

or maybe a person who is travelling from one place

یا شاید فردی که

to another to represent that particular country.

برای نمایندگی آن کشور از مکانی به مکان دیگر سفر می کند.

Diplomat I suppose we can also use the word diplomat.

دیپلمات فکر می کنم می توانیم از کلمه دیپلمات هم استفاده کنیم. آقای دانکن می‌گوید که

They often represent their own country

آنها اغلب کشور خود را

normally on behalf of the government,

به نمایندگی از دولت،

quite often pale mirror, says Mr.

اغلب آینه‌ای رنگ پریده، نمایندگی می‌کنند

Duncan. What about Bistro?

. در مورد Bistro چطور؟

Yes, I believe Bistro is very similar.

بله، من معتقدم Bistro بسیار شبیه است.

It is a small cafe or maybe a place that serves hot food.

یک کافه کوچک یا شاید جایی است که غذای گرم سرو می کند.

And Palmira says it comes

و پالمیرا می گوید

from the Russian word bistro, which means quickly.

از کلمه روسی bistro می آید که به معنای سریع است.

So a place where you can go and get food

بنابراین مکانی که می توانید

fast or quickly without having to wait.

بدون نیاز به صبر به آن بروید و غذا را سریع یا سریع تهیه کنید.

BISTRO Yes, you are right.

BISTRO بله، حق با شماست. یادم می‌آید

I remember when I was in Paris, I saw a lot of places

وقتی در پاریس بودم، مکان‌های زیادی را دیدم که از

using the word bistro, a place where you can go in

کلمه بیسترو استفاده می‌کردند، جایی که می‌توانید به سرعت وارد آن شوید

and have a meal quickly.

و غذا بخورید.

You don't have to wait for a long time to be served.

برای سرویس دهی لازم نیست مدت زیادی منتظر بمانید.

Bistro I like that one.

من آن یکی را دوست دارم.

Hello to Christina.

سلام به کریستینا

Christina Jackson says, I have been studying French for many years.

کریستینا جکسون می‌گوید، من سال‌هاست که زبان فرانسه می‌خوانم.

I would imagine I would imagine that learning French

من تصور می کنم تصور می کنم که یادگیری زبان فرانسه

is easier.

آسان تر است.

I'm taking a big risk here.

من اینجا ریسک بزرگی می کنم.

I think it's easier to learn French

فکر می‌کنم یادگیری زبان فرانسه آسان‌تر

than it is to learn many other languages,

از یادگیری بسیاری از زبان‌های دیگر است،

especially if you already have a grasp of English.

به خصوص اگر از قبل به زبان انگلیسی تسلط داشته باشید.

So I always think and this is what I discovered when I started learning French at school,

بنابراین من همیشه فکر می‌کنم و این همان چیزی است که وقتی در مدرسه شروع به یادگیری زبان فرانسه کردم،

I realised how easy it was to pick up certain French words

متوجه شدم که چقدر آسان است که برخی از کلمات فرانسوی را انتخاب کنم،

because they're so similar to words that are used in English.

زیرا آنها بسیار شبیه به کلماتی هستند که در انگلیسی استفاده می‌شوند.

So I always find that quite interesting.

بنابراین من همیشه آن را بسیار جالب می دانم.

Hello to Senator Reid, who

سلام به سناتور رید، که

sat RINO is talking about football

نشسته RINO دارد در مورد فوتبال صحبت می کند،

as a lot of people are during these

همانطور که بسیاری از مردم در

these World Cup times.

این زمان های جام جهانی هستند.

The 18th of December is

هجدهم دسامبر،

when the World Cup final is going to be held, which I always think is quite amazing

زمانی است که فینال جام جهانی برگزار می شود، که من همیشه فکر می کنم بسیار شگفت انگیز است،

because we never normally have the World Cup so close to Christmas.

زیرا ما به طور معمول هرگز جام جهانی را اینقدر نزدیک به کریسمس نداریم.

So we just feel feel strange.

بنابراین ما فقط احساس غریبی می کنیم.

It feels very weird that we're talking about having the World Cup

خیلی عجیب است که ما در مورد برگزاری جام جهانی

just before Christmas arrives.

درست قبل از فرا رسیدن کریسمس صحبت می کنیم.

There is a strange hello to Jemmy Jemmy from Hong Kong.

سلام عجیبی به جمی جمی از هنگ کنگ وجود دارد.

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Denoon meant yes, a narrative term,

Denoon به معنای بله، یک اصطلاح روایی بود که

referring to a series of closing actions in a plot.

به مجموعه ای از اقدامات پایانی در یک طرح اشاره دارد.

So the the final act or the closing act.

بنابراین عمل نهایی یا عمل پایانی.

As something comes to a conclusion, you are concluding that particular thing.

وقتی چیزی به نتیجه می رسد، شما در حال نتیجه گیری آن چیز خاص هستید.

Beatrice says. Mr.

بئاتریس می گوید. آقای

Duncan, don't forget to tell people to to give you a like

دانکن، فراموش نکنید که به مردم بگویید که به شما یک لایک بدهند،

they we go like if you like what you see,

ما می‌خواهیم اگر چیزی را که می‌بینید دوست دارید،

if you like what you are listening to right now, please

اگر چیزی را که در حال حاضر گوش می‌دهید دوست دارید، لطفاً

give me a lovely like press your like button.

یک لایک دوست‌داشتنی به من بدهید، دکمه لایک خود را فشار دهید.

Now give me a big

حالا یک لایک بزرگ به من بدهید

like right now.

.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Hello Miller.

سلام میلر.

Miller is here.

میلر اینجاست.

Miller Slavin Skyler, I hope I pronounce your name right.

میلر اسلاوین اسکایلر، امیدوارم نام شما را درست تلفظ کرده باشم.

Hello.

سلام.

Also to who else is here?

همچنین برای چه کسی دیگر اینجاست؟

Hello, Israel, who is also asking people to press the like button.

سلام اسرائیل که از مردم هم می خواهد دکمه لایک را فشار دهند.

Press the like button.

دکمه like را فشار دهید.

Now you know you want to.

حالا می دانید که می خواهید.

It will keep me happy for the rest of the day.

این من را برای بقیه روز راضی نگه می دارد.

We are looking at French words in English.

ما به کلمات فرانسوی در انگلیسی نگاه می کنیم.

I also noticed yesterday the latest edition

من همچنین دیروز متوجه شدم که آخرین نسخه

of the much Wenlock Herald arrived.

از Wenlock Herald وارد شده است.

So it's interesting to read this because there are lots of lovely things

بنابراین خواندن این مطلب جالب است زیرا چیزهای دوست داشتنی زیادی

to read little articles about Christmas and why we celebrate it.

برای خواندن مقالات کوچک در مورد کریسمس و دلیل جشن گرفتن آن وجود دارد.

So I thought that was quite nice to receive that yesterday.

بنابراین فکر کردم دریافت آن دیروز خیلی خوب بود.

So every month here in Much Wenlock, we always receive

بنابراین هر ماه اینجا در Much Wenlock، ما همیشه

a little magazine through our door and it's often telling

یک مجله کوچک از درب خانه دریافت می کنیم و اغلب به

all the residents in this

همه ساکنان این

area about what is going on.

منطقه در مورد آنچه در حال وقوع است می گوید.

However, can you believe it?

با این حال، آیا می توانید آن را باور کنید؟

They never ever mention me.

آنها هرگز از من نام نمی برند.

I don't know why I think they should.

من نمی دانم چرا فکر می کنم آنها باید.

One week, maybe one month, because this is a monthly publication.

یک هفته، شاید یک ماه، چون این یک نشریه ماهانه است.

They should actually do an article about me

آنها باید در واقع یک مقاله درباره من بنویسند

because I still think I am of the most famous people and much Wenlock.

زیرا هنوز فکر می کنم که من از مشهورترین افراد و ونلاک هستم.

I really do.

من حتما انجام میدم.

Hello.

سلام.

Also to raise a prince boy.

همچنین برای بزرگ کردن یک پسر شاهزاده.

Hello Mr.

سلام

Prince boy.

پسر شاهزاده.

Nice to see you here as well. Watching in India.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. تماشا در هند

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Here we go. Another phrase.

در اینجا ما می رویم. عبارت دیگر.

So this is not a word, I suppose you might describe this

بنابراین این یک کلمه نیست، فکر می کنم شما ممکن است این را

as a phrase used quite often in English.

به عنوان عبارتی که اغلب در انگلیسی استفاده می شود توصیف کنید.

This is for all those who are into art.

این برای همه کسانی است که به هنر علاقه دارند.

Maybe you are a person who is artistic

شاید شما فردی هنرمند هستید

and you love art very much.

و هنر را بسیار دوست دارید.

Film noir.

فیلم نوآر.

It is a certain genre which also is a French word genre,

این یک ژانر خاص است که همچنین یک کلمه فرانسوی ژانر است

which means a thing of a particular category, the category genre.

که به معنای چیزی از یک دسته خاص، ژانر دسته بندی است.

It is belonging to a certain category.

متعلق به یک دسته خاص است.

So film noir is a darkly filmed movie,

بنابراین فیلم نوآر یک فیلم تیره است،

normally with gloomy themes.

معمولاً با مضامین غم انگیز.

So we often think of film noir when we are talking about movies

بنابراین وقتی در مورد فیلم‌هایی

from maybe the late forties, 1950s.

از اواخر دهه چهل، دهه 1950 صحبت می‌کنیم، اغلب به فیلم نوآر فکر می‌کنیم. در

There were a lot of film noir

movies made during that time.

آن زمان فیلم‌های نوآر زیادی ساخته شد.

Often they were filmed in black and white, of course,

البته اغلب آنها سیاه و سفید فیلمبرداری می شدند

and quite often the themes were dark.

و اغلب مضامین تیره بودند.

Maybe, maybe it is fair to say that film

شاید، شاید منصفانه باشد که بگوییم فیلم

noir is a type of filmmaking

نوآر نوعی فیلمسازی است

that is not particularly pleasant or happy.

که چندان خوشایند یا شاد نیست.

So quite often there are tragedies or difficulties,

بنابراین اغلب اوقات تراژدی ها یا مشکلاتی وجود دارد،

or maybe a person is in love with someone, but that other person does not love them.

یا ممکن است شخصی عاشق کسی باشد، اما آن شخص او را دوست ندارد.

Maybe there is some sort of romantic story taking place,

شاید نوعی داستان عاشقانه در حال وقوع باشد،

but everything is hidden within the shadow

اما همه چیز در سایه پنهان است،

is it is a certain type of moviemaking

این نوع خاصی از فیلمسازی است

that we call film noir

که ما آن را فیلم نوآر

a darkly filmed movie with gloomy themes.

فیلمی تاریک با مضامین غم انگیز می نامیم.

Talking of which,

صحبت از آن،

here is another word that derives

در اینجا کلمه دیگری است که

from the French language cinema.

از سینمای فرانسوی زبان گرفته شده است.

When you go to the cinema, you go to see a movie, you go to watch the latest movie.

وقتی به سینما می روید، می روید فیلم می بینید، می روید آخرین فیلم را تماشا کنید. آیا

Have you been to see the latest Avatar movie?

برای دیدن آخرین فیلم آواتار رفته اید؟

A lot of people talking about it.

افراد زیادی در مورد آن صحبت می کنند.

I've never seen the first one.

من هرگز اولی را ندیده ام

If I was honest with you, I've never seen the first Avatar movie.

اگر با شما صادق باشم، هرگز اولین فیلم آواتار را ندیده ام.

I was not interested.

من علاقه ای نداشتم.

Too many people were talking about it, so I did want to go and see it.

افراد زیادی در مورد آن صحبت می کردند، بنابراین من می خواستم بروم و آن را ببینم.

I didn't I didn't get to see it.

نگرفتم نتونستم ببینمش

So it is unlikely that I will see

بنابراین بعید است که

the second Avatar movie.

فیلم دوم آواتار را ببینم.

The word cinema comes from the French cinematograph.

کلمه سینما از سینماتوگراف فرانسوی گرفته شده است.

It's true.

درسته.

It basically means a moving image.

در اصل به معنای تصویر متحرک است.

One more. I think we have one more and then we are going.

یکی بیشتر. فکر می کنم یکی دیگر داریم و بعد می رویم.

Unfortunately, it is a short one today for which I apologise, but Mr.

متأسفانه، امروز کوتاه است که از آن عذرخواهی می کنم، اما آقای

Steve will be back tomorrow.

استیو فردا برمی گردد.

I have some things that I must do today, unfortunately.

متاسفانه امروز باید کارهایی را انجام دهم. از

Sorry about that.

این بابت متاسفم.

Hello to the live chat. Nice to see so many people here.

سلام به چت زنده از دیدن افراد زیادی در اینجا خوشحالم.

Very nice.

بسیار خوب.

Alessandra says Louis, I am not a football fan,

الساندرا می گوید لویی، من طرفدار فوتبال نیستم،

but surely Maradona was special, very highly regarded.

اما مطمئنا مارادونا خاص بود، بسیار مورد توجه بود.

Maradona, Diego Maradona.

مارادونا، دیگو مارادونا.

Although I suppose for England fans,

اگرچه فکر می کنم برای هواداران انگلیس،

there is a

slight problem.

یک

مشکل جزئی وجود دارد.

Who remembers the hand of God?

کی یاد دست خداست؟

Uh, dear, I almost sound like I know what I'm talking about.

اوه، عزیز، تقریباً به نظر می رسد که می دانم درباره چه چیزی صحبت می کنم.

The final word for today.

حرف آخر برای امروز

This is a word that is often used in English.

این کلمه ای است که اغلب در انگلیسی استفاده می شود.

You might find it also used in American English.

ممکن است در انگلیسی آمریکایی نیز استفاده شود.

Boulevard. Boulevard.

بلوار. بلوار.

A wide avenue too often lined with trees.

یک خیابان عریض که اغلب مملو از درختان است.

So the boulevard is normally a very wide road.

بنابراین بلوار معمولاً یک جاده بسیار عریض است.

And quite often there is lots of space as well for people to walk along.

و اغلب اوقات فضای زیادی برای راه رفتن افراد وجود دارد.

And maybe there are trees or maybe signposts,

و شاید درختان یا شاید تابلوهای راهنما،

maybe things for you to look at whilst you are walking along

شاید چیزهایی برای شما وجود داشته باشد که در حین قدم زدن در امتداد

the Road Boulevard, a very wide

بلوار جاده، خیابانی بسیار وسیع

avenue, often with trees.

، اغلب با درختان، به آنها نگاه کنید.

And we do use this particular word in English.

و ما از این کلمه خاص در انگلیسی استفاده می کنیم.

And of course in the United States there are many streets and avenues

و البته در ایالات متحده خیابان‌ها و خیابان‌های زیادی وجود دارد

and they have the word boulevard in the

و در آنها کلمه بلوار وجود دارد

I'm sure

you can think of some of yours as well.

.

Abdelkader, hello to you.

عبدالقادر سلام بر شما

You say ah of wa.

تو بگو آه از وا.

Yes, that's a good one.

بله، این یکی خوب است.

It's a good way of saying goodbye.

این یک راه خوب برای خداحافظی است.

If you say au revoir, it means you are saying goodbye.

اگر بگویید au revoir به این معنی است که دارید خداحافظی می کنید.

Goodbye.

خداحافظ.

Maybe if a person is going on a trip, maybe they are travelling

شاید اگر شخصی به سفر می رود، شاید در حال سفر به

somewhere, you might say to them a bon voyage.

جایی است، ممکن است به او بگویید یک سفر خوب.

Ah, it means have a good journey.

آه، یعنی سفر خوبی داشته باشید.

Bon voyage.

سفر خوب

Ah, good journey.

آه، سفر بخیر

Beatrice says we use the word boulevard many times.

بئاتریس می گوید ما بارها از کلمه بولوار استفاده می کنیم.

We have lots of avenues that are like the boulevard.

ما خیابان های زیادی داریم که شبیه بلوار هستند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Miller is waiting to go to see the latest horror, not horror.

میلر منتظر است که برای دیدن آخرین ترسناک برود، نه ترسناک.

It could be horror

ممکن است

for some people.

برای برخی افراد ترسناک باشد.

The latest Harry Potter film, Harry Potter and the Cursed Child.

جدیدترین فیلم هری پاتر، هری پاتر و کودک نفرین شده.

Now, is Johnny Depp in that film

حالا جانی دپ تو اون فیلمه

because you know that Johnny Depp had a little bit of trouble, didn't it?

چون میدونی جانی دپ یه کم دردسر داشت، نه؟

But now he doesn't have that trouble anymore.

اما حالا دیگر آن دردسر را ندارد.

He's out of trouble. So.

او از دردسر خارج شده است. بنابراین.

So will Johnny Depp be returning

آیا جانی دپ

to the prequels of the Harry Potter films, as they say?

همان طور که می گویند به پیش درآمدهای فیلم های هری پاتر بازخواهد گشت؟

Anybody know? Do you know? Do I know?

کسی میدونه میدونی؟ آیا می دانم؟

Does anyone know?

کسی میدونه؟

Does anyone care?

آیا کسی اهمیت می دهد؟

Thank you very much for your company today.

از شرکت امروز شما بسیار سپاسگزارم.

It's been good and I will wish you well.

خوب بود و برایت آرزوی سلامتی خواهم کرد.

And you, as you.

و شما، به عنوان شما.

So you and you.

پس تو و تو

And you and I will be back with you on Tuesday.

و من و تو روز سه شنبه با شما برمی گردیم.

Mr. Steve might be here on Tuesday.

آقای استیو ممکن است سه شنبه اینجا باشد.

The only problem at the moment is Steve has a lot going on.

تنها مشکل در حال حاضر این است که استیو چیزهای زیادی در جریان است.

He's doing some Christmas performances.

او در حال اجرای چند نمایش کریسمس است.

He's singing in some concerts.

او در چند کنسرت آواز می خواند.

So Steve might not be with us on Tuesday, but I'm hoping he will be.

بنابراین ممکن است استیو روز سه شنبه با ما نباشد، اما من امیدوارم که باشد.

It's very nice to see you here today.

خیلی خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

So many people already joining us. Thank you very much.

افراد زیادی در حال حاضر به ما ملحق شده اند. بسیار از شما متشکرم.

You've had a lovely hour.

ساعت خوبی را سپری کردی

I hope you've enjoyed it. I've enjoyed it.

امیدوارم از آن لذت برده باشید. من از آن لذت برده ام.

And I hope you have as well.

و امیدوارم شما هم داشته باشید.

I hope it's been very satisfying.

امیدوارم خیلی راضی کننده بوده باشه

Thank you for your lovely messages.

ممنون از پیام های زیبای شما

Don't forget to give me a lovely like as well.

فراموش نکنید که به من هم یک لایک دوست داشتنی بدهید.

You might not realise it, but likes.

شما ممکن است متوجه آن نباشید، اما دوست دارید.

Oh well, they're a little bit like currency to be honest

اوه خوب، صادقانه بگویم، آنها کمی شبیه ارز هستند،

because the more of these I get,

زیرا هرچه تعداد بیشتری از اینها را دریافت کنم،

the more people will see my videos,

افراد بیشتری ویدیوهای من را خواهند دید،

which is very nice.

که بسیار خوب است.

Thank you for your company. I'm going now.

ممنون از همراهی شما من الان میرم

I will not keep you any longer.

من دیگر تو را نگه نمی دارم. از

Enjoy the rest of your Sunday and I will see you on Tuesday from 2 p.m.

بقیه یکشنبه خود لذت ببرید و من شما را روز سه شنبه از ساعت 14 می بینم. به

UK time.

وقت انگلستان از

Enjoy whatever you are doing and I always say

هر کاری که انجام می دهید لذت ببرید و من همیشه می گویم

whatever you are doing, always have a smile on your face, always

هر کاری که انجام می دهید همیشه لبخند بر لبانتان باشد همیشه

be happy

شاد باشید

because one day you won't be able to be happy.

زیرا یک روز نمی توانید شاد باشید.

You won't be able to be anything. In fact.

شما نمی توانید چیزی باشید. در حقیقت.

And of course

و البته

au revoir for now,

au revoir فعلاً،

or should I say

یا باید

ta ta for now.

فعلاً بگویم ta ta.