English Addict ( Quick Fix 17 ) Monday 25th October 2021- Live Chat from England with Mr Duncan

it's a new day it's a new week but it is  the same old me for which i apologise right  

این یک روز جدید است، یک هفته جدید است، اما همان من قدیمی است که به خاطرش عذرخواهی

now here we go then yes it's a beautiful  sunny day and it's looking rather nice and  

می‌کنم، حالا می‌رویم، بله، یک روز آفتابی زیباست و نسبتاً خوب به نظر می‌رسد و به

dare i say it autumnal you can see many of the  leaves on the trees are now starting to turn  

جرأت می‌گویم پاییز است، شما می‌توانید بسیاری از برگ‌ها را روی آن ببینید. درختان اکنون شروع به چرخیدن می کنند

as autumn finally arrives here we are then we  are back together with another english addict  

وقتی پاییز بالاخره فرا می رسد، ما هستیم، سپس  با یک معتاد انگلیسی دیگر برگشتیم

quick fix coming to you from the birthplace of the  english language which just happens to be england

راه حل سریع از زادگاه انگلیسی زبان که اتفاقاً انگلیس است به سراغ

are we really here again

شما می آید، آیا ما واقعاً دوباره اینجا هستیم

hi everybody this is mr duncan  in england how are you today  

سلام به همه این آقای دانکن در انگلستان امروز چطوری

are you okay i hope so are you happy i hope you  are feeling super duper tip top fine and dandy

حال شما خوب است، امیدوارم که خوشحال باشید، امیدوارم احساس خوبی داشته باشید، خوب و شیک پوش هستید،

my name is duncan do i really  need to introduce myself  

نام من دانکن است، واقعاً باید خودم را معرفی

i seem to be on youtube all the time at the  moment i'm sure you must know who i am i talk  

کنم   به نظر می رسد همیشه در یوتیوب هستم لحظه‌ای که مطمئن هستم باید بدانید که من کی هستم درباره انگلیسی صحبت می‌کنم،

about english i love the english language in  fact you might say that i am an english addict  

من عاشق زبان انگلیسی هستم، در واقع ممکن است بگویید که من یک معتاد انگلیسی هستم،

did you see yesterday we were talking  all about different types of addiction  

آیا دیروز دیدید که ما در مورد انواع مختلف اعتیاد

not only english but other things as well thank  you very much by the way for your lovely response  

صحبت می‌کنیم. چیزهای او نیز از شما بسیار متشکرم به خاطر پاسخ دوست داشتنی شما

to yesterday's live stream a lot of people got in  touch to say wow what an incredible live stream  

به پخش زنده دیروز، بسیاری از افراد تماس گرفتند تا بگویند وای چه پخش زنده باورنکردنی است

yesterday you talked about some very deep and  maybe for some people controversial subjects  

دیروز شما در مورد موضوعات بسیار عمیق و شاید برای برخی افراد بحث برانگیز صحبت کردید

but i think you should be allowed to talk  about anything discussing sharing your opinions  

اما من فکر می کنم باید به شما اجازه داده شود درباره هر چیزی صحبت کنید و درباره به اشتراک گذاشتن نظرات خود صحبت کنید

even if we don't agree with each other i am a firm  believer that talking about things is the best way  

حتی اگر ما با هم موافق نباشیم.

not always to solve problems so even if you talk  about things for hours days weeks months or in  

روزها هفته‌ها ماه‌ها یا در

some cases years it doesn't necessarily solve  the problem but the important thing is there is  

برخی موارد سال‌ها لزوماً مشکل را حل نمی‌کند ، اما مهم این است که

some sort of dialogue taking place a conversation  is taking place even if the subject is not easy  

نوعی گفت‌وگو در حال انجام است، یک مکالمه در حال انجام است، حتی اگر

to talk about it is better to talk about  something that is not easy to discuss  

صحبت کردن درباره موضوع آسان نباشد، بهتر است درباره آن صحبت کنید. چیزی که بحث

than not to talk about it at all  and that often builds mistrust  

کردن درباره آن آسان نیست   نه اینکه اصلاً در مورد آن صحبت نکنیم  و اغلب باعث ایجاد بی اعتمادی می شود

so that's my belief anyway here we go it's another  live stream this is my final week of special live  

بنابراین این اعتقاد من است به هر حال ما می رویم این یک پخش زنده دیگر است این آخرین ما است ek از پخش زنده   ویژه

streams to celebrate my 15th year and that is the  reason why i have one of these on my hat 15 years  

برای جشن 15 سالگی من و به همین دلیل است که من یکی از اینها را روی کلاه خود دارم 15 سال

next sunday will be the official birthday so  not only the queen of england the queen of  

یکشنبه آینده تولد رسمی خواهد بود، بنابراین نه تنها ملکه انگلیس، ملکه

england has two birthdays did you know that she  has her real birthday and her official birthday  

انگلیس دو تولد دارد آیا می دانید که او تولد واقعی خود و تولد رسمی خود را دارد

where all the soldiers march around and lots  of guns are fired into the sky and many pigeons  

که در آن همه سربازان راهپیمایی می کنند و تعداد زیادی اسلحه به آسمان شلیک می شود و بسیاری از کبوترها

fly away and hide but we also have an official  birthday for my life and also my recorded  

پرواز می کنند و پنهان می شوند، اما ما همچنین یک تولد رسمی برای زندگی من و همچنین کانال انگلیسی ضبط شده من داریم

english channel which is this the thing you are  watching right now so next sunday we are going to  

که این چیزی است که شما در حال تماشای آن هستید، بنابراین یکشنبه آینده ما قرار است   جشن بگیریم،

celebrate i'm not sure what we're going to do  at the moment i haven't decided nothing too big  

من مطمئن نیستم که چه کاری انجام خواهیم داد در حال حاضر تصمیمی برای هیچ چیز خیلی بزرگی ندارم   هیچ

nothing too grand but we will be  commemorating my 15th anniversary  

چیز خیلی بزرگی نیست، اما ما پانزدهمین سالگرد من را گرامی خواهیم داشت

i wonder if youtube will  send any gift or any message

نمی‌دانم که آیا یوتیوب هدیه یا پیامی ارسال می‌کند

here we are then yes it is monday the  start of a new week for some people  

، بله، دوشنبه است، شروع یک هفته جدید برای برخی از افراد.

it is a bad day some people  don't like mondays at all

as i've said before i don't mind mondays mondays  are okay especially when the weather is as nice  

مهم نیست دوشنبه ها روزها خوب هستند، به خصوص وقتی هوا

as it is today look at that behind me we have some  amazing weather today it is bright sunny mild as  

به خوبی امروز است، نگاه کنید که پشت سر من هوای شگفت انگیزی داریم امروز، آفتابی روشن و معتدل است،

well it really does not feel as if november  is just around the corner it does not feel  

همچنین واقعاً احساس نمی‌شود که انگار نوامبر نزدیک است، این احساس نیست.

that late in the year it feels rather spring-like  

در اواخر سال خیلی شبیه بهار است

if you if you asked me to tell  you what the weather felt like  

اگر از من بخواهید که به شما بگویم هوا چه حسی دارد

i would say that it felt spring-like outside  but no next week of course november arrives  

من می گویم که بیرون بهاری است اما هفته آینده البته نوامبر فرا نمی رسد

it doesn't feel like it we are having some really  glorious weather and as if you needed any proof  

احساس نمی کنیم که ما حال و هوای واقعاً باشکوهی دارید و انگار به مدرکی نیاز دارید

look at that right now so that is the view  outside the window right at this very moment  

همین الان به آن نگاه کنید تا نمای بیرون از پنجره درست در همین لحظه

in time it's looking nice not too bad  and also my more familiar view the one  

در زمان خوب به نظر می رسد نه خیلی بد و همچنین دیدگاه آشناتر من همانی

that i'm sure you are very familiar with and  you can see a lot of blue sky around today  

که من مطمئنم که شما خیلی آشنا هستید و می‌توانید آسمان آبی زیادی را در اطراف ببینید.

we are having a rather nice monday very  sunny very nice i really can't complain  

ما یک دوشنبه نسبتاً خوب داریم، بسیار آفتابی بسیار خوب، من واقعاً نمی‌توانم شکایت

and nor should i especially when you have  something like that to look at lovely i wonder  

کنم. من تعجب

how many white vans we will spot today can you  see over there if you notice there and also up  

می کنم   چگونه بسیاری از ون‌های سفید را که امروز می‌بینیم، می‌توانید آنجا را ببینید اگر متوجه شدید آنجا و همچنین بالا

there there is a road there and also a road there  i wonder how many white vans we are going to see  

جاده‌ای وجود دارد و همچنین جاده‌ای در آنجا من تعجب می‌کنم که امروز چند ون سفید را خواهیم دید

today i wonder i also wonder who was first  on today's live chat who was first today oh

همچنین تعجب می‌کنم که اولین کسی که بوده است. در چت زنده امروز چه کسی اولین نفر بود، اوه

oh my goodness

خدای من،

why do i bother asking there's no point there's  no need for me to ask who was first vytas

چرا حوصله می‌کنم بپرسم فایده‌ای ندارد، نیازی نیست بپرسم اولین کسی که بوده است.

guess what vytas you are  first on today's live chat

congratulations vitas you are first today once  more beatriz hello to you as well welcome back  

سلام به شما هم خوش آمدید

also drs hafsah i i'm intrigued by your name for  a moment i thought maybe you are a doctor i'm not  

همچنین دکتر حفصه من یک لحظه مجذوب نام شما هستم فکر کردم شاید شما دکتر هستید

sure hello flower flower espoire is back as well  we also have vietnam vietnam new win who i think  

مطمئن نیستم که hello flower flower spoire نیز بازگشته است همچنین ما برنده جدید ویتنام ویتنام داریم که من فکر کن

is watching in vietnam serena also maria and we  have yes louis mendes is here today hello lewis i  

در حال تماشای سرنا در ویتنام نیز ماریا است و ما داریم بله لوئیس مندز امروز اینجاست سلام لوئیس من

hope you are okay and i hope your wife is keeping  well also please send her my best regards zuzika  

امیدوارم حالت خوب باشد و امیدوارم همسرت حالش خوب باشد همچنین لطفا بهترین سلام های من را برای او ارسال

bo bogena borgeno giovanni hello to you i like  your name by the way it's very nice almost poetic  

کنید. n اتفاقاً خیلی زیباست تقریباً شاعرانه

hello also ma roots monica and randee or randar  hello mr duncan i can't catch your live fix today  

سلام همچنین ما روتز مونیکا و راندی یا راندار  سلام آقای دانکن من امروز نمی‌توانم برنامه زنده شما را ببینم

i am going to watch the recorded one the best  of luck to you thank you randa it's okay one of  

می‌خواهم فیلم ضبط شده را تماشا کنم  با آرزوی موفقیت برای شما متشکرم راندا مشکلی نیست

the good things about youtube is you can watch me  live but of course if you miss my live streams you  

از   خوبی‌های یوتیوب این است که می‌توانید من را به‌صورت زنده تماشا کنید، اما البته اگر پخش‌های زنده من را از دست دادید،

can also watch me again recorded with captions as  well and also don't forget if you're watching live  

همچنین می‌توانید دوباره من را با زیرنویس ضبط شده تماشا کنید و همچنین فراموش نکنید اگر در حال تماشای زنده

you can also have captions at the bottom of the  screen live it's incredible i love it i like it  

هستید   همچنین می‌توانید زیرنویس‌هایی در پایین صفحه  زنده است باورنکردنی است من آن را دوست

a lot semhila or semil semi samiha hello to you  nice to see you back as well eric hello eric

دارم   خیلی semhila یا semil semi samiha سلام به شما خوشحالم که دوباره شما را می بینم و همچنین eric hello eric

hello oim oim we also have oh  myori myori myori myori myori myori  

hello oim Oim ما هم داریم اوه myori myori myori myori myori

maori congratulations by the way on your  successful speech that you gave i saw your  

myori   مائوری تبریک توسط راه سخنرانی موفقیت‌آمیز شما که

message yesterday when i played my live stream  back so i often watch the live stream later but  

دیروز وقتی پخش زنده‌ام را پخش کردم پیام شما را دیدم، بنابراین اغلب پخش زنده را بعداً

i don't watch me i actually watch you on the live  chat and it's always amazing how many messages  

تماشا می‌کنم اما من را تماشا نمی‌کنم، در واقع شما را در چت زنده تماشا می‌کنم و همیشه شگفت‌انگیز است که چند نفر پیام ها

i miss or how many messages i don't see when i'm  on live because i'm concentrating on doing this  

i از دست دادن یا چند پیام را نمی بینم وقتی در پخش زنده هستم، زیرا روی انجام این کار تمرکز می کنم،

so i don't always see your live messages however  myori well then for your your your speech that  

بنابراین همیشه پیام های زنده شما را نمی بینم، اما برای سخنرانی شما که   گفتید

you gave and apparently lots of people were  coming up to you and complimenting your english  

و ظاهراً تعداد زیادی پیام مردم به سمت شما می آمدند و انگلیسی شما را تعریف می کردند

and i hope i am somewhere in there with helping  you i hope so that is my job after all hello  

و امیدوارم جایی در آنجا باشم و به شما کمک کنم امیدوارم این کار من باشد سلام

palmyra we also have sari hello sarri hello  teacher and hi guys hi guys i remember in the 90s  

پالمیرا ما هم ساری داریم سلام ساری سلام معلم و سلام بچه ها سلام بچه ها یادم می آید در دهه 90

because i am that old i remember the  1990s that's how old i am mr duncan  

چون من آنقدر پیر هستم، یادم می آید که 1990 چند ساله هستم آقای

were you really around in the 1990s what what  was it like living in the 1990s was it good it  

دانکن، شما واقعاً در دهه 1990 بودید زندگی در دهه 1990 چگونه بود، خوب بود،

was all right yes it wasn't too bad we had we had  some interesting things happening in the world  

خوب بود، بله، خیلی بد نبود که داشتیم چیزهای جالبی در دنیا اتفاق می‌افتد

we had friends on television we had  what else did we have we had seinfeld  

ما دوستانی در تلویزیون داشتیم  داشتیم چه کارهای دیگری داشتیم ما seinfeld

we had a lot of good tv shows to watch the  1990s and a lot of people would use the word  

داشتیم   ما برنامه‌های تلویزیونی خوبی برای تماشای دهه 1990 داشتیم و بسیاری از مردم از کلمه    بچه‌ها استفاده می‌کردند،

guys guys so if you were addressing a group of  people if you were talking to a group of people  

پس اگر شما خطاب می‌کردید یک گروه از افراد اگر صحبت می کردید به گروهی از مردم

or you were coming into a room and there were some  of your friends sitting around quite often you  

یا داشتید وارد اتاقی می‌شدید و تعدادی از دوستانتان اغلب دور هم می‌نشستند، شما

would say hi guys now quite often we associate the  word guy with man or male but in fact during the  

به بچه‌ها سلام می‌گویید، اکنون اغلب ما کلمه پسر را با مرد یا مرد مرتبط می‌کنیم، اما در واقع در طول

1990s people would use guys as a general term for  a group of people even if some of them were female  

دهه 1990 مردم از مردان استفاده می‌کردند. به‌عنوان یک اصطلاح کلی برای گروهی از مردم، حتی اگر برخی از آنها زن

and some were male in the same place you would  still say hi guys i'm not sure about nowadays  

و برخی مذکر در همان مکان باشند، هنوز هم می‌گویید سلام بچه‌ها، من مطمئن نیستم که این روزها از

politically things have changed quite a  lot but i do remember way back in the 1990s  

نظر سیاسی، همه چیز خیلی تغییر کرده است، اما من خیلی به یاد دارم. در دهه

wow such a long time ago before youtube before  we had any of that stuff there was none of it  

1990   خیلی وقت پیش قبل از یوتیوب  قبل از اینکه  هر کدام از آن چیزها را داشتیم، هیچ کدام از آن‌ها وجود

but i do remember we used to use the  word guys as a general term for everyone

نداشت   اما یادم می‌آید ما از کلمه بچه‌ها به عنوان یک اصطلاح کلی برای همه

regardless of their gender hello also udom nice  to see you back as well mr duncan it is the same  

بدون در نظر گرفتن جنسیتشان استفاده می‌کردیم. شما هم همینطور آقای دانکن همینطور است

every day i am always waiting for you because  i like your style from the old man in thailand  

هر روز من همیشه منتظر شما هستم زیرا من سبک شما را از پیرمردی در تایلند

that's not me saying that i'm not calling him the  old man that's actually in the message you see  

دوست دارم   این من نیستم که می گویم او را پیرمردی که در واقع در پیامی که می بینید خطاب نمی کنم.

so thank you very much for joining me today also  david nuin mr duncan are you okay i am from saigon  

پس متشکرم v خیلی خوشحالم که امروز به من ملحق شدی دیوید نوین آقای دانکن آیا شما خوب هستید من اهل سایگون هستم

in vietnam so you are you are mr saigon not miss  saigon hello also marijuana i want to hear my name  

در ویتنام پس شما آقای سایگون هستید، سایگون را از دست ندهید سلام همچنین ماریجوانا من می خواهم نامم را

with the echo oh okay we will see what we  can do let's have a let's have a try marawire

با صدای اکو بشنوم، اوه باشه، خواهیم دید که چه می توانیم بیایید امتحان کنیم ماروایر

is that okay i hope so christina says the 1990s  was the best period of my life well i was already

این است که بسیار خوب، امیدوارم کریستینا می‌گوید دهه 1990 بهترین دوره زندگی من بود و من قبلاً وارد دوران خوبی شده بودم،

entering into well i suppose  i was in my my late 20s and  

فکر می‌کنم در اواخر دهه 20 و

at the end of the 1990s i was in my early  30s so i would say that the 1990s for me  

در اواخر دهه 1990 بودم. در اوایل 30 سالگی ام بودم، بنابراین می توانم بگویم که دهه 1990 برای

was was in my in my 20s and then into my early  30s was the 1990s however i suppose for me

من در 20 سالگی من بود و سپس در اوایل 30 سالگی من در دهه 1990 بود، اما فکر می کنم برای

my teenage years were in the 1980s and i  suppose all of the things that i i started  

من سال های نوجوانی در دهه 1980 بود و فکر می کنم همه چیزهایی که من شروع

to like and started to admire or enjoy all of  that occurred in the 1980s however by the time  

کردم   همه چیزهایی را که در دهه 1980 رخ داد دوست داشته باشم و شروع به تحسین یا لذت بردن از آن کردم، اما با فرا رسیدن

the 1990s came i had sort of established my view  of the world or so i thought little did i know  

دهه 1990 به نوعی دیدگاه خود را نسبت به جهان تثبیت کردم یا فکر می کردم کمتر می دانم

that after the 1990s and as the new  millennium arrived there were many new  

که بعد از دهه 1990 و به عنوان جدید هزاره فرا رسید،

and exciting adventures waiting for me and i think  you know what i'm talking about including this  

ماجراهای جدید و هیجان انگیز زیادی وجود داشت منتظر من هستم و فکر می کنم  شما می دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم از جمله این

i always see this as an adventure it's like an  adventure every day especially when i'm live  

من همیشه این را به عنوان یک ماجراجویی می بینم، هر روز مانند یک ماجراجویی است، به خصوص وقتی زنده هستم

because i don't know what's going to happen  i don't know what's going to happen i don't  

چون نمی دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد  نمی دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد، من نمی

know what you're going to say sometimes  i don't even know what i'm going to say  

دانم گاهی اوقات شما چه خواهید گفت ، حتی نمی دانم چه می خواهم بگویم،

but i still say it mohsen says in the 1990s i was  a child yet it seems like such a long time ago  

اما هنوز هم می گویم که محسن می گوید در دهه 1990 من یک کودک بودم، اما به نظر می رسد چنین چیزی باشد. خیلی وقت

i don't know if you've noticed but if you ever  see maybe a news item or maybe a news report that  

پیش   نمی‌دانم متوجه شده‌اید یا نه، اما اگر تا به حال یک خبر یا شاید یک گزارش خبری می‌بینید

was done maybe in the early 1990s it looks quite  old it looks old-fashioned the the quality of the  

که    شاید در اوایل دهه 1990 انجام شده است، شاید کاملاً قدیمی به نظر می‌رسد، کیفیت تصویر  قدیمی به نظر می‌رسد.

picture and and the way it is filmed and edited  it looks old-fashioned it almost looks like it  

و نحوه فیلمبرداری و ویرایش آن قدیمی به نظر می رسد، تقریباً به نظر می رسد

is from the 1980s so it's very interesting to note  that in the early 1990s a lot of the fashion and a  

که مربوط به دهه 1980 است، بنابراین بسیار جالب است که توجه داشته باشید که در اوایل دهه 1990 بسیاری از مدها و

lot of the things people did were still almost in  the 1980s so it did take maybe two or three years  

بسیاری از کارهایی که مردم انجام می دادند هنوز تقریباً بود. در دهه 1980، پس شاید دو یا سه سال طول

before the 1980s faded away it might sound  strange but if you lived through the 1980s  

کشید تا دهه 1980 از بین برود، ممکن است به نظر برسد. عجیب است، اما اگر از دهه 1980

into the 1990s i'm sure you will agree  that it did take a while the music  

تا دهه 1990 زندگی کرده باشید، مطمئن هستم که موافق خواهید بود که مدتی طول کشید

the fashion everything took a while  before it started to look new and fresh

موسیقی   مد همه چیز کمی طول کشید  قبل از اینکه جدید و تازه به نظر برسد

or am i wrong am i completely wrong the  1990s there was some good music around  

یا اشتباه می کنم آیا در دهه 1990 کاملاً در اشتباه هستم. موسیقی خوبی در اطراف وجود داشت

although as you know i still believe  that the best music was in the 1980s  

اگرچه همانطور که می دانید من هنوز معتقدم  بهترین موسیقی در دهه 1980 بود

and maybe towards the end of the  1970s hello also to oh we have

و شاید در اواخر دهه 1970 سلام به اوه ما

tan hui tanhui hello to you as well eric says you  

tan hui tanhui داریم سلام به شما همچنین اریک می گوید

look great mr duncan i don't know why  but your t-shirt reminds me of a sailor

شما  عالی به نظر می رسید آقای دانکن نمی‌دانم چرا اما تی شرتت مرا یاد ملوان می‌اندازد

hello shall i give you a salute  as you as you come aboard my ship  

سلام، آیا وقتی سوار کشتی من می‌شوی به تو سلام می‌کنم،

but please be careful of the poop deck  because i haven't cleaned it yet hello  

اما لطفا مراقب عرشه مدفوع باش چون هنوز آن را تمیز

christina hello also to eva mess hello to you  as well today we're talking about the workplace  

نکرده‌ام سلام کریستینا سلام همچنین امروز در مورد محل کار صحبت می کنیم

a job a job you might have a type of job there are  many ways of expressing jobs maybe the collective  

یک شغل، یک شغل که ممکن است یک نوع شغل داشته باشید، راه های زیادی برای بیان مشاغل وجود دارد، شاید

nouns that we use when we are talking about  people who work in a certain place for a certain  

اسم های جمعی که وقتی در مورد افرادی که کار می کنند استفاده می کنیم. در یک مکان خاص برای یک مکان خاص

company and it always amazes me one of the things  that always amazes me is is how how do you run  

شرکت و همیشه مرا شگفت زده می کند یکی از چیزهایی که همیشه مرا شگفت زده می کند این است که چگونه

a big company i often think of these things  normally when i'm asleep or trying to get to sleep  

یک شرکت

at night how do you run a big company so imagine  i'm sure you can think of many big companies  

بزرگ را اداره می کنید. شرکت بنابراین تصور کنید من مطمئن هستم که می‌توانید به شرکت‌های بزرگ زیادی فکر کنید

so i can think of maybe for example supermarkets  so there are big chains or brands of supermarkets  

بنابراین می‌توانم به عنوان مثال به سوپرمارکت‌ها فکر کنم بنابراین زنجیره‌های بزرگ یا مارک‌های سوپر مارکت وجود دارد

i always think of supermarkets like tesco tesco  is a huge company and they have branches here in  

همیشه به سوپرمارکت‌هایی فکر می‌کنم که تسکو تسکو شرکت بزرگی است و شعبه‌هایی در اینجا دارند.

the uk but also around the world so i always find  it amazing when when you hear about the logistics  

در بریتانیا و همچنین در سراسر جهان، بنابراین وقتی درباره تدارکات

and the way in which huge companies  are run and how they actually do it  

و نحوه اداره شرکت‌های بزرگ و نحوه انجام آن‌ها واقعاً این کار را می‌شنوم همیشه شگفت‌انگیز می‌شوم،

so if you are running a small company maybe you  only have two or three people working for you  

بنابراین اگر یک شرکت کوچک را اداره می‌کنید، شاید فقط دو یا سه شرکت داشته باشید. افرادی که برای شما

or with you then i suppose it's much easier but  even then there are a lot of things you have to do  

یا با شما کار می‌کنند، فکر می‌کنم خیلی راحت‌تر است، اما حتی در این صورت، کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام دهید.

there is a lot of paperwork you have to record  all of your sales you have to make sure that  

your workers or the people working for you are  happy so even if you are running a small company  

مردم کار می کنند برای شما خوشحال است، بنابراین حتی اگر یک شرکت کوچک را

the amount of work you have to do is is incredible  so imagine if you are running one of these huge  

اداره می‌کنید، میزان کاری که باید انجام دهید باورنکردنی است، بنابراین تصور کنید که یکی از این

multi-corporations that have branches uh and  maybe shops or offices all around the world  

چند شرکت بزرگ را اداره می‌کنید که شعبه‌هایی دارند و شاید مغازه‌ها یا دفاتری در سراسر جهان وجود داشته باشند. دنیا

incredible i i can't even begin to imagine what  that must be like delivering food another thing  

باورنکردنی است، من حتی نمی توانم تصور کنم که چه چیزی باید مانند تحویل غذا باشد، چیز دیگری

that always amazes me is how supermarkets are  able to get such a high volume of food into  

که همیشه مرا شگفت زده می کند این است که چگونه سوپرمارکت ها می توانند حجم بالایی از مواد غذایی را به

each of their branches each of their supermarkets  i always find all of that quite fascinating  

هر یک از شعبه های خود در سوپرمارکت هایشان وارد کنند من همیشه همه چیز را پیدا می کنم این بسیار جذاب است

and of course a lot of it happens during the night  if you drive along the motorways here in the uk  

و البته بسیاری از آن در طول شب اتفاق می‌افتد  اگر در طول شب در بزرگراه‌های اینجا در بریتانیا رانندگی

at night you will see lots and lots  of huge lorries and quite often  

کنید، تعداد زیادی کامیون بزرگ خواهید دید و اغلب

well certainly a lot of them are supermarket  lorries they are delivering the fresh goods  

خوب مطمئناً بسیاری از آنها کامیون‌های سوپرمارکتی هستند که آنها تحویل می‌دهند. کالاهای

or the fresh produce in the early morning but i  do find those sort of things quite fascinating  

تازه   یا محصولات تازه در صبح زود، اما من  این نوع چیزها را بسیار جذاب می دانم

just just organizing those things  preparing those things incredible  

فقط سازماندهی آن چیزها آماده کردن آن چیزها باورنکردنی است

hello oh tomek is here i haven't seen you yet  today there you are flashing away on my live chat  

سلام اوه تومک اینجاست من هنوز تو را ندیده ام امروز آنجا در چت زنده من رد می شوی

if you ask me you just run a company as  smoothly as possible you need to be on top of  

اگر از من بپرسی فقط یک شرکت را تا حد امکان راحت اداره می کنی، باید در بالای

everything yes i think if you if you have a  large company if you are part of a large company  

همه چیز قرار بگیری، بله فکر می کنم اگر شرکت بزرگی دارید اگر بخشی از یک شرکت بزرگ

i think you will find your level of management  is quite vast solid so you have to have a solid  

هستید، فکر می‌کنم سطح مدیریت شما کاملاً قوی است، بنابراین باید یک تیم مدیریتی قوی داشته باشید

management team and i think that's  always the part that fascinates me is how  

و فکر می‌کنم این همیشه چیزی است که من را مجذوب می‌کند این است که

all of these different teams all of these  different areas communicate with each other  

همه این تیم‌های مختلف چگونه هستند. این حوزه‌های مختلف با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند

and how things well i'm sure things do go wrong  sometimes but it is it is the whole network the  

و چقدر همه چیز خوب است، مطمئن هستم که بعضی اوقات همه چیز اشتباه می‌شود، اما این کل شبکه است

chain the the management chain the worker chain  all of these things that have to be monitored

زنجیره زنجیره مدیریت زنجیره کارگر همه این موارد باید تحت نظر باشند

hello ricardo all companies run with teams  and the management only gear them yes  

سلام ریکاردو به همه شرکت‌ها با تیم‌ها اجرا کنید و مدیریت فقط آنها را آماده می‌کند بله

i did used to work for quite a large company a  number of years ago they they no longer exist  

من چندین سال پیش برای یک شرکت بزرگ کار

it's not my fault but they were they were they had  a lot of management and sometimes i think in large  

می‌کردم، آنها دیگر وجود ندارند   تقصیر من نیست، اما آنها بودند که  مدیریت زیادی داشتند و گاهی اوقات من جوهر در شرکت‌های بزرگ،

companies you can sometimes have too many managers  too many people giving out the instructions  

گاهی اوقات می‌توانید مدیران زیادی داشته باشید، افراد بسیار زیادی دستورالعمل‌ها را ارائه می‌دهند

or making the instructions or the orders so i  think sometimes in large companies i i think the  

یا دستورالعمل‌ها یا دستورات را می‌دهند، بنابراین فکر می‌کنم گاهی اوقات در شرکت‌های بزرگ، فکر می‌کنم

one one of the companies big companies that have  been criticized over the years is the bbc the bbc  

یکی از شرکت‌های بزرگی که در طول سال‌ها مورد انتقاد قرار گرفته است، بی‌بی‌سی

the british broadcasting corporation is well  known for having lots of levels of management  

بی‌بی‌سی   شرکت پخش بریتانیایی به دلیل داشتن سطوح مدیریتی فراوان

people overseeing certain departments and they are  often criticized for wasting money public money  

افرادی که بر بخش‌های خاصی نظارت می‌کنند، به خوبی شناخته شده است و اغلب به خاطر هدر دادن پول عمومی

on teams of managers and having lots of levels of  management so the bbc is one of those companies  

برای تیم‌های مدیران و داشتن سطوح  مدیریتی زیاد مورد انتقاد قرار می‌گیرند، بنابراین بی‌بی‌سی یکی از آن‌هاست. شرکت‌ها

especially at the moment that over the next two  or three years the whole future of the bbc is  

مخصوصاً در لحظه‌ای که طی دو یا سه سال آینده کل آینده بی‌بی‌سی

going to be decided there are going to be some big  changes made but that at the moment is early days  

تصمیم‌گیری می‌شود که تغییرات بزرگی ایجاد خواهد شد، اما در حال حاضر روزهای اولیه

eric oh mr duncan by the way there  is a new show called that 90s show  

است. یک برنامه جدید به نام آن برنامه دهه 90

oh yes i remember i remember that 70s show i  didn't know there was one called that 90s show  

اوه بله، یادم می‌آید آن برنامه دهه 70 را به یاد می‌آورم نمی‌دانستم یکی به نام آن نمایش دهه 90

it is the same as the 70s show but it is also  nostalgic yes it always seems strange to me  

وجود دارد   همان برنامه دهه 70 نشان می دهد اما نوستالژیک است، بله، همیشه برای من عجیب به نظر می رسد

that people reminisce or remember the 1990s as  if it is a long long time ago in the distant past  

اینکه مردم دهه 1990 را به یاد می آورند یا آن را به یاد می آورند، انگار که مدت ها پیش در گذشته های دور است

but to me the 1990s is a recent memory so i  remember lots of things from the 90s or the 1990s  

اما برای من دهه 1990 یک خاطره اخیر است، بنابراین چیزهای زیادی را به یاد می آورم. دهه 90 یا 1990

for example i i started traveling quite a lot  during the 1990s so i didn't actually start  

برای مثال من در طول دهه 1990 سفرهای زیادی را شروع کردم، بنابراین در واقع

traveling abroad i didn't fly in a plane  until 1991 so 1991 was the first time that  

سفر به خارج از کشور را شروع نکردم، تا سال 1991 با هواپیما پرواز نکردم، بنابراین سال 1991 اولین باری بود

i actually went up in an airplane with mr  steve so we shared that experience together

که   در واقع با هواپیما رفتم. آقای استیو بنابراین ما آن تجربه را با هم به اشتراک گذاشتیم،

but yes the 1990s to me is still quite  vivid i remember it quite clearly  

اما بله، دهه 1990 برای من هنوز کاملاً واضح است، من کاملاً واضح به یاد دارم که

in fact christina is asking about  the situation with the truck drivers  

در واقع کریستینا در مورد وضعیت رانندگان کامیون می پرسد

the lorry drivers how is the situation in the  uk well no no it hasn't really been resolved  

رانندگان کامیون وضعیت در بریتانیا چگونه است، نه نه واقعاً حل نشده است

but not many people are talking about it  at the moment but it hasn't actually been  

اما در حال حاضر افراد زیادی در مورد آن صحبت نمی‌کنند، اما واقعاً

solved or settled at all so no that is still  happening we haven't sorted that problem out

حل نشده یا حل نشده است، بنابراین نه هنوز اتفاق می‌افتد، ما آن مشکل را حل

tomek says communication and transparency  is the key to running any business i reckon  

نکرده‌ایم تامک می‌گوید ارتباطات و شفافیت به نظر من کلید اداره هر کسب و کاری است

yes regardless of the size of the company  there are certain rules that you have to follow  

بله، صرف نظر از اندازه شرکت ، قوانین خاصی وجود دارد که باید

certain ways or methods of doing things i think  you're right yes good one ricardo says the bbc  

از راه‌ها یا روش‌های خاصی برای انجام کارها پیروی کنید.

is a dependent or no dependent company and  the and this is very difficult to manage

بدون شرکت وابسته و مدیریت

over the years and i think the bbc is a very  good example of showing how things have changed  

این امر در طول سال‌ها بسیار دشوار است و من فکر می‌کنم بی‌بی‌سی نمونه‌ای بسیار خوب برای نشان دادن این است که چگونه همه چیز در

over the years as far as the the business  side of a large company how it can change  

طول سال‌ها تغییر کرده است تا جایی که جنبه تجاری یک شرکت بزرگ چگونه می‌تواند آن‌ها را تغییر دهد.

those changes have have been  a lot over the last few years  

تغییرات در چند سال اخیر بسیار زیاد بوده است

so the strange thing about the bbc is that it is  funded by us the taxpayer so we all have to pay a  

بنابراین نکته عجیب در مورد bbc این است که بودجه آن توسط ما مالیات دهندگان تأمین می شود، بنابراین همه ما باید

certain amount of money every year to fund the bbc  however over the years the bbc has gone off into  

هر سال مقدار مشخصی پول برای تأمین مالی bbc بپردازیم، اما در طول سال ها bbc وارد

private enterprise doing things and setting up  side companies that are still using the bbc name  

شرکت خصوصی شده است که کارها را انجام می‌دهد و شرکت‌های جانبی را راه‌اندازی می‌کند که هنوز از نام bbc استفاده

so that is one of the reasons why there is more  pressure on the bbc being completely privatized  

می‌کنند   بنابراین یکی از دلایلی است که فشار بیشتری بر خصوصی‌سازی کامل بی‌بی‌سی وارد می‌شود

so we will not have to pay the bbc for for  their their money and their their running costs

بنابراین ما مجبور به پرداخت هزینه نخواهیم بود. بی‌بی‌سی برای پول‌هایشان و هزینه‌های جاری‌شان،

but we will see what happens there it is  a very hot topic here in the country here  

اما خواهیم دید در آنجا چه اتفاقی می‌افتد، موضوعی بسیار داغ در اینجا

in this country at the moment a very hot  topic the funding and the future of the bbc

در این کشور در این کشور در حال حاضر موضوع بسیار داغی است درباره بودجه و آینده بی‌بی‌سی

hello to palmyra today my nephew has flown from  liverpool to lithuania and the ticket only cost  

سلام به پالمیرا امروز برادرزاده من از لیورپول به لیتوانی پرواز کرده است و بلیط فقط

five pounds it really did palmyra  i have a feeling maybe your nephew  

پنج پوند هزینه داشت، واقعاً پالمیرا بود من احساس می‌کنم شاید برادرزاده شما

was flying with ryanair i think  that's one of those budget discount  

با رایانایر پرواز می‌کرد، فکر می‌کنم  این یکی از آن خطوط هوایی تخفیف‌های ارزان قیمت است،

airlines so i would imagine it would be ryanair  ryanair is a very well-known airline and a  

بنابراین تصور می‌کنم که رایانایر باشد ryanair است یک شرکت هواپیمایی بسیار معروف و یک

very well-known company because they do very  cheap flights and sometimes you can get them  

شرکت بسیار معروف زیرا آنها پروازهای بسیار ارزان انجام می‌دهند و گاهی اوقات شما می‌توانید آنها

incredibly cheap so maybe it was ryanair or  maybe easyjet so those two companies actually  

را به‌طور باورنکردنی ارزان دریافت کنید، بنابراین شاید رایانایر یا شاید easyjet بود، بنابراین این دو شرکت در واقع

do provide a service they provide flights that are  quite cheap so maybe it was maybe it was ryanair  

خدماتی را ارائه می‌کنند که پروازهایی کاملاً ارزان است. ارزان پس شاید این بود شاید ryanair بود.

i must admit i i i'm trying to remember if  i've ever flown with ryanair i'm not quite  

sure i think i think maybe i have i think maybe  i have palmyra says yes mr duncan it was ryanair  

ave palmyra می‌گوید بله آقای دانکن این رایانایر بود

and sometimes you can get some good deals with  ryanair but the problem is and this is one of the  

و گاهی اوقات می‌توانید معاملات خوبی با رایانایر بگیرید، اما مشکل اینجاست و این یکی از

things they've been criticized for over the years  is quite often they have lots of hidden costs  

مواردی است که آنها در طول سال‌ها به خاطر آن مورد انتقاد قرار گرفته‌اند اغلب آنها هزینه‌های پنهان زیادی دارند

so maybe if you want to book a ticket and  then you want to bring some luggage onto  

پس شاید اگر می‌خواهید بلیط رزرو کنید و سپس می‌خواهید مقداری چمدان

the plane you will have to pay extra money so  you have to be careful sometimes if you go with  

به هواپیما بیاورید، باید پول بیشتری بپردازید، بنابراین ، گاهی اوقات باید مراقب باشید، اگر با

budget airlines cheap airlines you might  find that there are some hidden costs  

خطوط هوایی ارزان قیمت از خطوط هوایی ارزان استفاده می‌کنید، ممکن است متوجه شوید که هزینه‌های پنهانی وجود دارد.

that you will have to pay so your ticket might  be 5 pounds or 20 pounds but then suddenly there  

باید بپردازید تا بلیط شما ۵ پوند یا ۲۰ پوند باشد، اما ناگهان

are some extra charges that you have to pay  on top so it's it might look cheap sometimes  

هزینه‌های اضافی وجود دارد که باید بپردازید، بنابراین ممکن است گاهی ارزان به نظر برسد،

but you can also find that in the end you  have to pay a lot of money unfortunately  

اما همچنین می‌توانید متوجه شوید که در نهایت باید بپردازید. پول زیادی متأسفانه

yes ryanair they are they are both loved and hated  by people so it depends on your experience with  

بله ryanair هستند، آنها هم مورد علاقه مردم هستند و هم از آنها متنفر هستند، بنابراین این بستگی به تجربه شما

the company if you if you have a good experience  with the company then you will love them but if  

با   شرکت دارد، اگر تجربه خوبی با شرکت داشته باشید، آنها را دوست خواهید داشت، اما اگر

you have a bad experience with the company  then you will hate them so it really does

داشته باشید یک تجربه بد با شرکت، پس از آن‌ها متنفر خواهید شد، بنابراین واقعاً به

it really does depend on your experience  with them to be honest christina says i  

تجربه شما با آنها بستگی دارد.

have always travelled with ryanair although  it has some pretty boring baggage rules yes  

there are many hidden costs that you  might have to pay not always but sometimes  

ممکن است مجبور شوید همیشه پول بپردازید، اما گاهی اوقات

hello sarri oh sarri says i hate all airlines  i'm not ready to die by falling from 5  

سلام ساری اوه ساری می‌گوید من از همه خطوط هوایی متنفرم، حاضر نیستم با سقوط از

000 meters i haven't lost my mind to travel by  plane sorry are you saying that you've never  

ارتفاع 5000 متری بمیرم، هنوز ذهنم را برای سفر با هواپیما از دست نداده‌ام هرگز

flown you've never been in an airplane i must  admit sometimes i feel nervous when i'm flying  

پرواز نکرده‌اید، هرگز در هواپیما نبوده‌اید، باید اعتراف کنم که گاهی اوقات هنگام پرواز احساس می‌کنم عصبی می‌شوم،

especially when the plane starts moving and  shaking i have been on some terrible flights  

مخصوصاً وقتی هواپیما شروع به حرکت می‌کند و می‌لرزد، من در پروازهای وحشتناکی بوده‌ام

where the plane was dropping and shaking so i i  know i know what you mean i know what you mean  

که هواپیما در حال سقوط و لرزش بوده است، بنابراین می‌دانم که چه چیزی را می‌دانم. منظورت این است که منظورت را می‌دانم

i i am not a good flyer i can be quite nervous  when i'm on a plane i will agree with you there

من هواپیمای خوبی نیستم، می‌توانم کاملاً عصبی باشم  وقتی در هواپیما هستم با شما موافق خواهم بود،

mayor says i haven't travelled with any  airlines but i promise one day i will  

شهردار می‌گوید من با هیچ هواپیمایی سفر نکرده‌ام اما قول می‌دهم یک روز

yes promise yourself tell yourself if you  want to do something why not that's what i say  

بله قول بدهم خودت به خودتان بگویید اگر می‌خواهید کاری انجام دهید، چرا من این را نمی‌گویم

hello madhu oh hello to you as well what do  i think do you mean what do i think well i've  

سلام بزرگو اوه سلام به شما نیز چه می‌گویم، فکر می‌کنم منظور شما چیست، فکر می‌کنم خوب است من

travelled with many airlines over the years  one of my favourite airlines well two of them  

طی سال‌ها با خطوط هوایی بسیاری سفر کرده‌ام  یکی از خطوط هوایی مورد علاقه من خوب دو تا از آن‌ها

two of them um malaysia airlines i used them a lot  

دو تای آن‌ها از خطوط هوایی مالزی من از آنها بسیار استفاده کردم

over the years i've flown many times  over very long distances with malaysia  

در طول سال‌ها، بارها در مسافت‌های بسیار طولانی با

airlines and i've always enjoyed them i've  always thought they were a good service  

خطوط هوایی مالزی پرواز کرده‌ام و همیشه از آنها لذت برده‌ام، همیشه فکر می‌کردم که آنها خدمات خوبی هستند

even though they did have some very serious  problems a few years ago for various reasons

حتی اگر آنها چند سال پیش به دلایل مختلف مشکلات بسیار جدی داشتند،

you should always think positive when you take  an airplane i do i try my best and one of the  

شما باید همیشه وقتی با هواپیما می‌روید مثبت فکر کنید.

things many people do when they get onto an  airplane is they drink alcohol which actually  

is the worst thing you can do it is  it doesn't help in fact in some cases  

بدترین کاری است که می توانید انجام دهید این است که در واقع در برخی موارد کمکی نمی

it might make you worse it might make you feel  worse and more nervous about what is happening

کند ممکن است شما را بدتر کند ممکن است باعث شود احساس بدتر و عصبی تر از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است داشته باشید

rosa says i like to travel but i don't like  to go in an airplane it isn't comfortable  

روزا می گوید من دوست دارم سفر کنم اما دوست ندارم  با هواپیما بروید راحت

maybe in first class

نیستم   شاید در فرست

i've never flown first class and  i have a feeling that i never will  

کلاس هرگز پرواز فرست کلاس نداشته باشم و  احساس می کنم که هرگز نخواهم

it would have to be something  that other people have paid for  

کرد   این باید چیزی باشد که دیگران برای آن پول پرداخته اند

because i can't afford it british airways have  you seen how expensive how expensive it is  

زیرا من نمی توانم هزینه آن را بپردازم خطوط هوایی بریتانیا دیدی چقدر گران است گران

to travel by british airways one of the  most expensive airlines in the world just  

است   سفر با بریتیش ایرویز یکی از گران‌ترین خطوط هوایی جهان، فقط

for a basic ticket you are talking six or seven  hundred pounds and if you want to go first class  

برای یک بلیط اولیه، شش یا هفت صد پوند صحبت می‌کنید و اگر می‌خواهید

with british airways maybe two or  three thousand pounds for a ticket  

با بریتیش ایرویز به کلاس پروازی بریتیش ایرویز بروید، شاید دو یا سه هزار پوند برای بلیط بروید.

that's too expensive so i can  see why a lot of people are using  

خیلی گران است، بنابراین می‌توانم متوجه شوم که چرا بسیاری از مردم از

budget airlines like ryanair and easyjet so they  are two very popular ones the hardest part of  

خطوط هوایی مقرون به صرفه مانند رایانایر و ایزی جت استفاده می‌کنند، بنابراین آنها دو مورد بسیار محبوب هستند.

a flight the hardest part is taking off well  i would say the hardest part is taking off  

but also landing as well but yes you are  right the most crucial stages of any flight  

همچنین فرود می آید اما بله، شما درست می گویید، مهم ترین مراحل هر پرواز

apparently is the first few moments as the plane  leaves the runway and takes off apparently that  

ظاهراً اولین لحظاتی است که هواپیما از باند فرودگاه خارج می شود و بلند می شود، ظاهراً

is one of the most crucial parts of the  flight that is where things can go wrong  

این یکی از مهم ترین قسمت ها است. پرواز جایی است که همه چیز ممکن است اشتباه پیش برود

that is where if there is a technical problem  or a mechanical problem quite often they will  

، جایی که اگر مشکل فنی یا مشکل مکانیکی وجود داشته باشد، اغلب

be discovered quite quickly and also one of  the problems i hope no one's taking a flight  

به سرعت کشف می شوند و همچنین یکی از مشکلاتی است که امیدوارم هیچ کس پروازی را انجام ندهد.

by the way one of the big problems with  taking off is you don't have enough height  

مشکلات بزرگ با برخاستن از زمین این است که ارتفاع کافی ندارید

so if something goes wrong you are still climbing  you are still going up so if if you have a major  

بنابراین اگر مشکلی پیش بیاید همچنان در حال صعود هستید هنوز در حال بالا رفتن هستید، بنابراین اگر

problem with the plane that is the reason why  many planes crash just after take-off if there  

با هواپیما مشکل بزرگی دارید به همین دلیل است که بسیاری از هواپیماها درست پس از پرواز سقوط می کنند. اگر مشکل مکانیکی وجود داشته باشد خاموش

is a mechanical problem because you don't have  the altitude you don't have time to put it right

است، زیرا ارتفاع را ندارید، زمانی برای درست کردن آن ندارید

i'm sure that has cheered everyone up i  hope i have cheered you up on this monday  

، مطمئن هستم که همه را خوشحال کرده است، امیدوارم در این دوشنبه

with my my talk of airline safety

با صحبت هایم در مورد خط هوایی، شما را خوشحال کرده باشم. ایمنی

ricardo ricardo that is very funny  

ریکاردو ریکاردو که بسیار خنده دار است

on ryanair you even have to pay for  the air you have to pay for breathing

در رایان ایر حتی باید برای هوایی که باید برای تنفس بپردازید هزینه

what is the longest flight you've ever taken i  have taken a flight it was 13 and a half hours

کنید طولانی ترین پروازی که تا به حال داشته اید من پرواز کرده ام 13 ساعت

13 and a half hours and that was when i was going  over to malaysia a night flight to malaysia and  

و نیم و 13 ساعت و نیم بوده است. و آن زمانی بود که داشتم می رفتم یک پرواز شبانه به مالزی به مالزی

it was it was over 13 hours sitting on a plane  in economy so i wasn't in first class i wasn't  

و بیش از 13 ساعت نشستن در هواپیما در اکونومی بود، بنابراین من در کلاس اول نبودم،

enjoying all of that lovely leg room i i didn't  have a bed i just had a small chair and you know  

از آن اتاق پا دوست داشتنی لذت نمی بردم ، تخت نداشتم، فقط صندلی کوچکی داشتی و می‌دانی

what happens when you sit in economy there are  always people around you who are quite annoying  

وقتی در اقتصاد می‌نشینی چه اتفاقی می‌افتد همیشه افرادی در اطراف شما هستند که آزاردهنده

to be near there is always someone in front  of you who wants to push their seat right back

هستند   نزدیک بودن همیشه یک نفر جلوی شما است که می‌خواهد صندلی‌اش را درست به عقب هل دهد،

you know who i mean and and the other problem when  you're flying is quite often the person next to  

می‌دانید منظورم کیست و مشکل دیگر زمانی که در حال پرواز هستید اغلب شخصی است که در کنار

you wants to put their their their elbow on on the  seat on the seat so your elbow rest so quite often  

شما می‌خواهید آرنج خود را روی صندلی روی صندلی بگذارد تا آرنج شما خیلی وقت‌ها استراحت

people will take the elbow rest next to  them as they're sitting down so flying  

کند. نشستن طوری

is not the best experience sadly i have never  experienced first class or business class ever  

پرواز کردن بهترین تجربه نیست متأسفانه من هرگز کلاس درجه یک یا بیزینس کلاس را تجربه نکرده

and i probably never will but i can only  dream it must be lovely it must be very nice  

ام و احتمالاً هرگز تجربه نخواهم کرد، اما فقط می توانم رویاپردازی کنم که باید دوست داشتنی باشد، باید خیلی خوب

so we've been mentioning business  businesses workers workers rights  

باشد.

and i suppose all of these things can  be defined as the work environment  

و من فکر می کنم همه این چیزها را می‌توان به عنوان محیط کار تعریف کرد،

so when we talk about the work environment we  are talking about the place in which we live  

بنابراین وقتی در مورد محیط کار صحبت می‌کنیم، در مورد مکانی صحبت می‌کنیم که در آن زندگی می‌کنیم،

but also all the things connected and involved  with that work as well so the word work covers  

بلکه در مورد همه چیزهایی که با آن کار مرتبط و مرتبط هستند صحبت می‌کنیم، بنابراین کلمه کار موارد زیادی را پوشش می‌دهد.

a lot of things your work place the place you  work the thing you do the company you work for  

محل کار جایی که کار می‌کنید کاری که انجام می‌دهید شرکتی که در آن

maybe you work for a small company  maybe you work for a large company  

کار می‌کنید   شاید برای یک شرکت کوچک کار می‌کنید  شاید برای یک شرکت بزرگ

so there are many words we can use when connecting  

بنابراین کلمات زیادی وجود دارد که می‌توانیم هنگام اتصال

things we do in our situation to the workplace  for example personnel is a good word the personnel  

کارهایی که در موقعیت خود انجام می‌دهیم به محل کار استفاده کنیم   پرسنل کلمه خوبی است پرسنل

quite often we use this word to describe those  that work for a company the people that work  

اغلب ما از این کلمه برای توصیف کسانی استفاده می‌کنیم که برای یک شرکت کار می‌کنند، افرادی که

in your place the people that work  with you or for you generally speaking  

در محل شما کار می‌کنند، افرادی که با شما کار می‌کنند یا به طور کلی برای شما

we often use the word personnel when we  are talking about the people who work for  

ما اغلب از کلمه پرسنل وقتی صحبت می‌کنیم استفاده می‌کنیم. افرادی که برای   یک شرکت کار می کنند

a company your personnel what i find  interesting is it almost sounds like personal  

، پرسنل شما، چیزی که به نظر من جالب است این است که تقریباً شخصی

and you would be right in thinking that so the  personnel are the people working for a company  

به نظر می رسد  و شما درست فکر می کنید که پرسنل افرادی هستند که برای یک شرکت کار می کنند. ompany

another word we can use staff staff this is a word  we often use in british english so quite often you  

کلمه دیگری که می‌توانیم از کارکنان کارکنان استفاده کنیم، این کلمه‌ای است که ما اغلب در انگلیسی انگلیسی استفاده می‌کنیم، بنابراین اغلب

will hear the word staff used when we are talking  about people in the workplace those working for  

کلمه کارکنان را می‌شنوید که در مورد افرادی در محل کار صحبت می‌کنیم، کسانی که

a company your staff maybe there is a place where  the people working for you can meet and have food  

برای   شرکتی کار می‌کنند، شاید کارکنان شما جایی باشد که افرادی که برای شما کار می کنند می توانند ملاقات کنند و غذا

your staff room also those working in schools  as well teachers are often referred to as staff  

بخورند   اتاق کارمندان شما همچنین کسانی که در مدارس کار می کنند و همچنین معلمان اغلب به عنوان کارکنان شناخته می

as well i suppose another one we can use is  employees i like this one employees the employees  

شوند   همچنین فکر می کنم یکی دیگر از ما می توانیم از آنها استفاده کنیم کارمندان من این یکی را دوست دارم کارمندان

work for an employer an employer employs  employees so the people working for someone are  

کارمندان برای یک کارفرما کار می کنند کارفرما کارمندان را استخدام می‌کند، بنابراین افرادی که برای کسی کار

the employees very nice here's another one we  often use the word team this is something i  

می‌کنند، کارمندان بسیار خوبی هستند، این مورد دیگری است که ما اغلب از کلمه تیم استفاده می‌کنیم، این چیزی است که من

was talking to steve about i think it was last  week and your team normally is part of a group  

با استیو درباره آن صحبت می‌کردم، فکر می‌کنم هفته گذشته بود و تیم شما معمولاً بخشی از گروهی

of employees so quite often you you will divide  your employees into groups and then they will be  

از کارمندان است. اغلب شما کارمندان خود را به گروه‌هایی تقسیم می‌کنید و سپس به آن‌ها

referred to as teams the group of people working  together as a team we sometimes use the word body  

به عنوان تیم‌ها گفته می‌شود، گروهی از افرادی که با هم به عنوان یک تیم کار می‌کنند که گاهی اوقات از کلمه بدن

as well it seems like a strange word to use  but a group of people a team of people together  

به عنوان w استفاده می‌کنیم. استفاده از آن کلمه عجیبی به نظر می‌رسد، اما گروهی از افراد، تیمی از افراد با هم

can be described as a body a group of things  or a group of things associated with each other  

را می‌توان به‌عنوان مجموعه‌ای از چیزها یا گروهی از چیزهایی که با یکدیگر مرتبط هستند توصیف کرد

we can also use workforce as well  your workforce the workforce is

همچنین می‌توانیم از نیروی کار نیز استفاده کنیم.

your personnel the people working for you is  the workforce however we can also use this word  

پرسنل شما، افرادی که برای شما کار می کنند، نیروی کار هستند، اما ما همچنین می توانیم این کلمه را

generically to describe the workforce in a country  so all of the people around the country who are  

به طور کلی برای توصیف نیروی کار در یک کشور به کار ببریم، بنابراین همه افرادی که در سراسر کشور در

employed by various different companies they  are the workforce the workforce of a nation the  

شرکت های مختلف استخدام می شوند، نیروی کار، نیروی کار یک کشور هستند.

workforce of a company so the workforce is often  used in a very generic term or way workers the  

نیروی کار یک شرکت، بنابراین نیروی کار اغلب در یک اصطلاح بسیار کلی استفاده می‌شود یا به روشی به کار می‌رود که کارگران،

workers this always sounds a little old-fashioned  i don't know why whenever i think of workers it  

کارگران، همیشه کمی قدیمی به

sound it sounds like something from the 1920s the  workers the workers coming out of the coal mines  

نظر می‌رسد. کارگرانی که از معادن زغال‌سنگ بیرون می‌آیند

after their long shift underground another phrase  that sounds a little old-fashioned labour force  

بعد از شیفت طولانی‌شان در زیرزمین، عبارت دیگری که کمی قدیمی به نظر می‌رسد نیروی

your labour force is your workers or are your  workers they are the people that are working  

کار  نیروی کار شما کارگران شما هستند یا عیب شما هستند. آنها افرادی هستند که

for you they are the people doing the heavy work  or the hard work so we often think of the word  

برای شما کار می کنند   آنها افرادی هستند که کارهای سنگین یا کارهای سخت را انجام می دهند، بنابراین ما اغلب کلمه

labour as being something that is done that  might also be hard or difficult or gruelling  

کار را به عنوان کاری انجام می دهیم که ممکن است سخت یا دشوار یا طاقت فرسا باشد

i like that word gruelling gruelling something  that is gruelling is difficult it is hard work  

من این کلمه طاقت فرسا را ​​دوست دارم چیزی طاقت‌فرسا که طاقت‌فرسا است، کار سختی است

here is a phrase the first time i  ever heard this phrase i thought

اینجا عبارتی است اولین باری که این عبارت را شنیدم، فکر

it sounded rather odd it sounded a little  cold and clinical and maybe unfeeling  

کردم خیلی عجیب به نظر می‌رسد، کمی سرد و بالینی و شاید بی‌احساس به

human resources most companies  nowadays have a department where  

نظر می‌رسد   منابع انسانی  امروزه اکثر شرکت‌ها دارای بخشی هستند که در

they deal with all of the problems  that arise concerning their employees  

آن سروکار دارند. با تمام مشکلاتی که در مورد کارمندانشان ایجاد

human resources is the department that  normally deals with those problems i think

می‌شود، بخش منابع انسانی است که معمولاً با آن مشکلات سروکار دارد، من

it's a very strange term what do  you think it sounds rather cold  

فکر می‌کنم این یک اصطلاح بسیار عجیب است، به نظر شما خیلی سرد

it sounds like something from a george  orwell novel you must go to human resources  

به نظر می‌رسد. منابع

human resources will deal with your problem  they will sort your problem out so i always  

منابع انسانی با مشکل شما برخورد خواهند کرد آنها مشکل شما را حل می کنند بنابراین من همیشه

think human resources is a very strange term it  sounds very cold and unfeeling what do you think  

فکر می کنم منابع انسانی اصطلاح بسیار عجیبی است خیلی سرد و بی احساس به نظر می رسد. شما چه فکر می کنید

do you agree with me or do you think it is  okay quite often it will be abbreviated to hr  

آیا با من موافق هستید یا فکر می کنید اشکالی ندارد غالباً به اختصار hr

human resources but many companies nowadays  do have a department where they deal with  

منابع انسانی خوانده می شود، اما امروزه بسیاری از شرکت ها دارای بخشی هستند که در آن با

all the problems that arise concerning those  working for them disputes or maybe punishment  

تمام مشکلاتی که در این زمینه ایجاد می شود سروکار دارند. کسانی که برای آنها کار می‌کنند، اختلاف می‌کنند یا شاید مجازات می‌شوند.

normally they are those things are handled  or taken care of by human resources  

معمولاً اینها چیزهایی هستند که توسط منابع انسانی مدیریت می‌شوند یا از آنها مراقبت می‌شود.

here's another one staff rotation so quite often  if you work for a big company if you work for a  

اینجا یک چرخش کارکنان دیگر است، بنابراین اغلب اگر برای یک شرکت بزرگ کار می‌کنید، اگر برای یک

large company you might find that people work  for a certain amount of time and then they will  

شرکت بزرگ کار می‌کنید، ممکن است متوجه شوید که افراد کار می‌کنند. برای مدت زمان معینی و سپس آنها

take a rest maybe for a day or a couple of  days so your staff rotation normally happens  

شاید برای یک روز یا چند روز استراحت خواهند کرد، بنابراین

if you are in a place that has long working hours  or maybe a place that never closes like a factory  

اگر در مکانی هستید که ساعات کاری طولانی دارد یا شاید جایی هستید که هرگز مانند یک کارخانه بسته نمی‌شود، چرخش کارکنان شما معمولاً اتفاق می‌افتد.

a place where people always have to be there  so quite often you will have a staff rotation  

جایی که مردم همیشه باید آنجا باشند  بنابراین اغلب اوقات شما یک چرخش کارکنان خواهید داشت

we often call this a rotor rotor or schedule as  well so your staff rotation you decide when people  

ما اغلب به آن روتور یا برنامه زمانبندی می گوییم بنابراین چرخش کارکنان شما تصمیم می گیرید که

are working and for how long they work and you  always make sure that all of your staff have a  

افراد   دوباره کار می‌کنید و برای چه مدتی کار می‌کنند و شما همیشه مطمئن می‌شوید که همه کارکنانتان

period of time when they can rest contract oh i'm  sure we all know this one i think we all know this  

مدت زمانی دارند که می‌توانند قرارداد استراحت کنند، مطمئنم که همه ما این را می‌دانیم، فکر می‌کنم همه ما این را می‌دانیم که

your contract quite often when you start  a job you will normally have to sign some  

قرارداد شما اغلب اوقات شغلی را شروع کنید، معمولاً باید یک

contract or some sort or a type of contract  to decide how long you work for how much your  

قرارداد یا نوعی یا یک نوع قرارداد امضا کنید تا تصمیم بگیرید چه مدت کار می‌کنید برای

pay will be how many days holiday you get all  of the conditions surrounding your employment  

اینکه حقوقتان چند روز تعطیل باشد، همه شرایط مربوط به

normally it is contained within a contract but of  course there are many different types of contract  

شغلتان را دریافت کنید. یک قرارداد اما مطمئناً انواع مختلفی از قرارداد وجود

you might have a temporary contract so perhaps you  are working in a place for a short period of time  

دارد   ممکن است یک قرارداد موقت داشته باشید، بنابراین شاید شما در مکانی برای مدت کوتاهی کار می کنید

a good example is here in the uk where  normally around christmas time the post office  

یک مثال خوب اینجا در انگلستان است که معمولاً در نزدیکی کریسمس اداره پست

the company responsible for delivering everyone's  mail and parcels they will often employ extra  

شرکت است. مسئول تحویل پست‌ها و بسته‌های همه افراد، اغلب

people during christmas time and the period of  time before christmas because many people are  

افراد اضافی را در طول کریسمس و دوره زمانی قبل از کریسمس به کار می‌گیرند، زیرا بسیاری از افراد

sending parcels and letters through the mail so  quite often they will have extra workers extra  

بسته‌ها و نامه‌ها را از طریق آن ارسال می‌کنند. پست‌ها اغلب کارکنان اضافی دارند

staff working for the post office but their  contracts will not be full time they will just  

که برای اداره پست کار می‌کنند، اما قراردادهای آنها تمام وقت نخواهد بود، فقط

be temporary they will not be permanent they  will just be temporary during that busy period  

موقتی نخواهد بود ، بلکه در طول آن دوره شلوغ موقت خواهد بود.

another type of contract that we have here and  it has been quite controversial over the years is  

در اینجا دارید و در طول سال‌ها کاملاً بحث‌برانگیز بوده است

something called a zero hours contract and as its  name suggests it means you don't have any contract  

چیزی به نام قرارداد ساعت صفر است و همانطور که از نام آن پیداست به این معنی است که شما هیچ قراردادی

you work for a company but you don't actually  have any agreed contract you have no hours that  

ندارید   شما برای یک شرکت کار می‌کنید اما در واقع هیچ قرارداد توافق شده‌ای ندارید. ساعاتی

you have to work you have no holiday pay and  in many cases you have no health care either  

که   باید کار کنید، حقوق تعطیلی ندارید و در بسیاری موارد هیچ مراقبت بهداشتی هم ندارید

so quite often zero hours contracts are  given out in this country quite often for  

بنابراین اغلب قراردادهای ساعت صفر در این کشور اغلب برای

maybe supermarkets maybe large companies where  they need lots of people working for them  

شاید سوپرمارکت‌ها و شاید شرکت‌های بزرگی که به افراد زیادی برای کار برای آنها نیاز دارند، بسته می‌شود.

temporarily not permanently temporarily  so quite often zero hours contracts  

به طور موقت نه به طور دائم به طور موقت بنابراین اغلب اوقات صفر ساعت قرارداد

quite a controversial thing over the past two  or three years in this country because more and  

یک چیز کاملاً بحث برانگیز در طول دو یا سه سال گذشته در این کشور است زیرا بیشتر و

more companies in the uk are using zero hours  contracts and then finally before we finish we  

شرکت‌های سنگ معدن در بریتانیا از قراردادهای ساعت صفر استفاده می‌کنند و در نهایت قبل از اینکه کار را تمام

have something called gig contract gig the  gig economy i'm sure you've heard of this  

کنیم، چیزی به نام کنسرت قرارداد کنسرت اقتصاد گیگ داریم، مطمئنم که در مورد آن شنیده‌اید،

so a lot of people these days they work for  a company and they have a contract they have  

بنابراین بسیاری از مردم این روزها برای یک شرکت کار می‌کنند و آنها قرارداد دارند، آنها

a lot of security however if you have a  gig contract or maybe you are on gig hours  

امنیت زیادی دارند، اما اگر شما یک قرارداد کنسرت دارید یا ممکن است در ساعات برگزاری کنسرت هستید

or perhaps you are in an area that is known as  the gig economy that means you have no security  

یا شاید در منطقه ای هستید که به عنوان اقتصاد گیگ شناخته می شود ، این بدان معناست که

whatsoever you have no security nothing has  been assured there is no contract nothing so  

شما هیچ امنیتی ندارید. مطمئن باشید که هیچ قراردادی وجود ندارد، بنابراین

maybe you have to work when you are required but  it doesn't mean your job is permanent or safe  

شاید مجبور باشید زمانی که به شما نیاز است کار کنید، اما به این معنی نیست که شغل شما دائمی یا ایمن

sometimes you might go through the whole  month without working at all and then you  

است.

will earn no money whatsoever so that is one  of the the most i would say it might be unfair

این یکی از بیشترین مواردی است که می‌توانم بگویم

if you are working under a gig  contract or maybe a zero hours contract  

اگر تحت یک قرارداد گیگ یا شاید یک قرارداد صفر ساعت کار می‌کنید، ممکن است ناعادلانه باشد،

but also you will be amazed how many  people nowadays work for themselves  

اما همچنین تعجب خواهید کرد که چگونه بسیاری از افراد امروزه برای خودشان

and quite often their their income or their  earnings or their salary is not guaranteed  

و اغلب آنها کار می‌کنند. درآمد یا درآمد یا دستمزد آنها تضمین نمی‌شود

i suppose a good example of that  would be an actor if you are acting  

فکر می‌کنم یک مثال خوب از آن  یک بازیگر باشد اگر بازیگری

maybe you appear in the theatre or maybe you get  small parts on a television show or in a movie  

می‌کنید   شاید در تئاتر ظاهر می‌شوید یا شاید بخش‌های کوچکی در یک برنامه تلویزیونی یا در یک فیلم دریافت می‌کنید

but unfortunately you you might find that you are  having long periods of time where you are doing  

اما متأسفانه شما ممکن است متوجه شوید که دوره‌های زمانی طولانی‌ای را سپری می‌کنید که در آن

no work at all and that can also be described  as gig economy the gig economy you are part  

هیچ کاری انجام نمی‌دهید و همچنین می‌توان آن را به‌عنوان اقتصاد گیگ توصیف

of a group of people whose work is not  guaranteed you might work for a whole month  

کرد.

but the following month you won't work  at all you will have no work at all

اما ماه بعد اصلاً کار نخواهید کرد، اصلاً کاری نخواهید داشت،

thank you for your company today it's been good i  hope you've enjoyed this oh by the way i have a i  

از شرکتتان متشکرم امروز خیلی خوب بود، امیدوارم از این کار لذت برده باشید، به هر حال،

forgot to mention this so this was actually here  on friday but i forgot to mention it so i'm going  

فراموش کردم این را ذکر کنم، بنابراین این در واقع اینجا بود در روز جمعه اما فراموش کردم آن را ذکر کنم، بنابراین می خواهم

to mention it again this is my anagram i won't  give you the answer today but you can tomorrow  

دوباره به آن اشاره کنم این آنگرام من است، امروز جواب شما را نمی دهم، اما فردا می توانید

because i am back with you tomorrow i'm with you  all week aren't you lucky well i feel lucky anyway

چون من فردا با شما برمی گردم، تمام هفته با شما هستم. تو خوش شانسی من به هر حال احساس می کنم خوش شانس

christina says these contracts that have  no security are absurd and should not exist  

هستم ریستینا می‌گوید این قراردادهایی که امنیت ندارند، پوچ هستند و نباید وجود داشته باشند

it's been a big problem a big problem over the  past well i would say maybe five or maybe even  

این یک مشکل بزرگ بوده است، یک مشکل بزرگ در گذشته، من می‌توانم بگویم شاید پنج یا شاید حتی

10 years i think this zero hours contract  the the situation where you have no security  

10 سال، فکر می‌کنم این ساعت صفر در شرایطی است که شما امنیت ندارید.

and maybe also your your job  might end at any time is not good  

و همچنین ممکن است شغل شما هر لحظه به پایان برسد خوب

but i think many companies now are starting  to to not do that especially at the moment  

نیست، اما من فکر می‌کنم بسیاری از شرکت‌ها در حال حاضر شروع به انجام ندادن این کار کرده‌اند، به خصوص در حال حاضر،

because we are finding it hard to get people  to work in certain areas in certain professions

زیرا برای ما سخت است که افراد را در زمینه‌های خاصی در حرفه‌های خاص کار کنیم،

but that's all i'm saying about that i'm  not going to say anything else about that  

اما این تمام چیزی که در مورد آن می گویم ، قصد ندارم در مورد آن چیز دیگری بگویم

thank you vietnam vietnam thank you very  much and yes don't forget i'm back tomorrow  

متشکرم ویتنام ویتنام بسیار متشکرم و بله فراموش نکنید فردا

from 2pm uk time you can watch this again a lot of  people forget that you can actually watch my live  

از ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان برمی گردم، می توانید این را دوباره تماشا کنید. فراموش کنید که می‌توانید پخش‌های زنده   من

streams again and again as many times as you want  if you want to watch them once twice or even a  

را بارها و بارها هر چند بار که می‌خواهید تماشا کنید، اگر می‌خواهید آن‌ها را یک‌بار دو بار یا حتی

thousand times you can no problem thank you sandra  it's been good fun and don't forget to catch tomo  

هزاران بار تماشا کنید، مشکلی نیست ممنون ساندرا خیلی سرگرم کننده بود و فراموش نکنید که تماشا کنید mo

yesterday can you watch yesterday's live stream it  was very interesting we talked about some rather  

دیروز می‌توانید پخش زنده دیروز را تماشا کنید خیلی جالب بود ما در مورد برخی صحبت کردیم

maybe controversial perhaps controversial  would you describe yesterday's conversation  

شاید بحث‌برانگیز شاید بحث‌برانگیز آیا گفتگوی دیروز   را بحث‌انگیز توصیف می‌کنید،

as controversial but we did talk about  some interesting subjects yesterday  

اما ما دیروز در مورد چند موضوع جالب صحبت کردیم

so if you haven't watched yesterday's live stream  with myself and mr steve i do strongly suggest  

بنابراین اگر پخش زنده دیروز را با خودم و تماشا نکردید آقای استیو اکیداً پیشنهاد

that you watch the whole two hours maybe you can  watch a little piece of it or a small part of it  

می‌کنم که دو ساعت کامل را تماشا کنید، شاید بتوانید قسمت کوچکی از آن یا قسمت کوچکی از آن را

and then have a rest and then watch another  part of it later so you don't have to watch  

تماشا کنید و سپس استراحت کنید و بعداً قسمت دیگری از آن را تماشا کنید تا مجبور به تماشای آن نباشید.

the whole live stream in one go maybe  you can watch a little bit of it and  

کل پخش زنده یکباره ممکن است بتوانید کمی از آن را تماشا کنید و

then watch a little bit of it later and  then another bit later on after that  

سپس کمی از آن را تماشا کنید و سپس کمی دیگر بعداً بعد از آن

hello marwah is the word gig an acronym it is not  it is actually a proper word gig unfortunately  

hello marwah کلمه gig است مخفف آن نیست  در واقع یک کلمه Gig مناسب است متأسفانه

there is no there is no derivation so i don't  actually know where it comes from in fact nobody  

هیچ اشتقاقی وجود ندارد، بنابراین من در واقع  نمی دانم از کجا آمده است، در واقع هیچ کس

does even the oxford english dictionary doesn't  know where gig comes from with that particular  

نمی داند حتی فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد هم نمی داند که gig از کجا می آید آن تعریف خاص،

definition so we don't know we don't know  where it comes from its origin is unknown

بنابراین ما نمی دانیم که نمی دانیم منشأ آن از کجا می آید، ناشناخته است،

thank you very much for your company i am going in  a moment i hope you've enjoyed today's live stream  

بسیار متشکرم از شرکت شما، من در آینده

as we approach three o'clock here in the  uk enjoy the rest of your monday i will be  

می روم. "ساعت اینجا در بریتانیا از بقیه دوشنبه خود لذت ببرید،

back with you tomorrow from 2 p.m uk time is  when i'm back with you and i hope to see you  

فردا از ساعت 2 بعدازظهر با شما خواهم بود و امیدوارم فردا شما را ببینم از همراهی

tomorrow thanks for your company thanks  for joining me today it's been nice  

شما متشکرم از اینکه امروز به من ملحق شدید. خوب

and fun thanks for watching everyone  alessandra also ricardo beatriz luis mendes

و سرگرم کننده است از تماشای همه متشکرم الساندرا همچنین ریکاردو بئاتریز لوئیس مندس

apparently luis mendes my son in his job sometimes  goes to india and it is not the flight but the  

ظاهراً لوئیس فکر می کند پسرم در شغلش گاهی به هند می رود و این پرواز نیست بلکه

time in the plane yes i suppose where it depends  where you are traveling from but yes you are right  

زمان در هواپیما است بله فکر می کنم بستگی به این دارد که از کجا سفر می کنید اما بله حق با شماست

maybe if you are going from maybe europe to india  or maybe imagine traveling from south america  

شاید اگر از شاید اروپا به هند می‌روید یا شاید تصور کنید که از آمریکای جنوبی

to to india or china a very long distance  see you tomorrow take care everyone and

به هند یا چین در یک مسافت طولانی سفر می‌کنید  فردا می‌بینم شما مراقب همه باشید و

as i always say this is mr duncan in the  birthplace of english saying thanks for  

همانطور که همیشه می‌گویم این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است. گفتن متشکرم برای

watching see you tomorrow tomorrow is tuesday  and we will have another one of these together  

تماشای شما فردا سه شنبه است و ما یکی دیگر از اینها را با هم خواهیم داشت

and of course until the next time we meet  

و البته تا دفعه بعدی که همدیگر را ملاقات می

if it isn't tomorrow maybe later in the  week you know what's coming next yes you do

کنیم   اگر فردا نیست شاید بعداً در هفته می دانید که بعداً چه می شود بله

have a good day

دارید فعلا روز بخیر

ta ta for now