Meaning of BUTTERFLIES IN MY STOMACH - A Really Short English Lesson with Subtitles

So if I was to say that I had butterflies in my stomach it would mean that I'm nervous

بنابراین اگر بخواهم بگویم که در شکمم پروانه وجود دارد به این معنی است که از چیزی عصبی

about something.

هستم.

It would mean that I am anxious about something.

این بدان معنی است که من در مورد چیزی مضطرب هستم.

We often use this phrase to express when we are feeling nervous.

ما اغلب از این عبارت برای بیان زمانی که احساس عصبی می کنیم استفاده می کنیم.

I remember when I use to use Skype to practice my French.

یادم می آید زمانی که از اسکایپ برای تمرین زبان فرانسه استفاده می کردم.

I would go on Skype and speak with a native French speaker and before I did I would have

من به اسکایپ می رفتم و با یک فرانسوی زبان مادری صحبت می کردم و قبل از این کار،

butterflies in my stomach because I was always nervous to speak a different language.

پروانه هایی در شکمم وجود داشت، زیرا همیشه نگران صحبت کردن به زبان دیگری بودم.

I was nervous to speak a language that wasn't my native language.

از صحبت کردن به زبانی که زبان مادری من نبود عصبی بودم.

So I would have butterflies in my stomach.

بنابراین من پروانه ها را در شکمم خواهم داشت.

You might have the same thing when you know that you'll be having a conversation with

وقتی می دانید که با یک انگلیسی زبان مادری مکالمه خواهید داشت، ممکن است شما هم همین موضوع را داشته باشید

a native English speaker.

.

It's quite possible that you are nervous and it's quite possible that you have butterflies

این کاملاً ممکن است که شما عصبی باشید و کاملاً ممکن است که

in your stomach before you have that conversation.

قبل از انجام آن مکالمه، پروانه هایی در شکم خود داشته باشید.

So if you're still here you're watching Youtube.

بنابراین اگر هنوز اینجا هستید، یوتیوب را تماشا می کنید.

I'm not sure yet if I'm going to make the videos longer every day, but what I am going

هنوز مطمئن نیستم که هر روز ویدیوها را طولانی‌تر کنم یا نه، اما کاری که

to do is give you three more example sentences.

می‌خواهم انجام دهم این است که سه جمله مثال دیگر به شما ارائه دهم.

So, yesterday I had butterflies in my stomach.

بنابراین، دیروز من پروانه هایی در شکمم داشتم.

Today I have butterflies in my stomach.

امروز در شکمم پروانه دارم.

And tomorrow I will have butterflies in my stomach but I would probably say, "Tomorrow

و فردا در شکمم پروانه خواهم داشت، اما احتمالاً می گویم، "

I might have butterflies in my stomach."

فردا ممکن است در شکمم پروانه داشته باشم."

Because I wouldn't really be sure if I was going have butterflies in my stomach tomorrow

چون واقعاً مطمئن نبودم که فردا در شکمم پروانه داشته باشم

or not.

یا نه.