Hypnotism - 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute

سلام. این 6 دقیقه

English from BBC Learning

انگلیسی از BBC Learning

English. I'm Rob.

English است. من راب هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

Now, Sam, look into my

حالا سام، به

eyes! You are feeling

چشمان من نگاه کن! شما احساس

sleepy! Relax!

خواب آلودگی می کنید! آروم باش!

What are you doing, Rob?

راب داری چیکار میکنی؟

Trying to hypnotise me?

می خواهید مرا هیپنوتیزم کنید؟

Well, since hypnotism is

خوب، از آنجایی که

the topic of this programme,

هیپنوتیزم موضوع این برنامه است،

I thought I'd give it a try! So

فکر کردم آن را امتحان کنم! پس

how do you feel, Sam?

چه احساسی داری سام؟

Are you under my spell?

آیا تحت طلسم من هستی؟

Hmmm, I don't think so, Rob.

هوم، من اینطور فکر نمی کنم، راب.

It's not so easy to put me into

قرار دادن من در

a hypnotic trance - that's the

یک خلسه هیپنوتیزمی چندان آسان نیست - این

word to describe the state of

کلمه برای توصیف وضعیت

mind of someone who's been

ذهنی فردی است که هیپنوتیزم شده است

hypnotised and isn't

و

completely in control.

کاملاً تحت کنترل نیست.

You mean like those stage

یعنی شما مثل آن

magicians who trick people

شعبده بازان صحنه که مردم را فریب می دهند

into clucking like a chicken

تا مثل مرغ قایق کنند

or playing an imaginary violin?

یا یک ویولن خیالی بزنند؟

Yes, some hypnotists make

بله، برخی از هیپنوتیزورها مردم را وادار می

people do silly things for

کنند تا کارهای احمقانه ای برای

entertainment but hypnotism

سرگرمی انجام دهند، اما

has real benefits as

هیپنوتیزم مزایای واقعی

well - curing phobias,

نیز دارد - برای مثال، فوبیا را درمان می کند

for example.

.

Maybe so, but for other people

شاید اینطور باشد، اما برای افراد دیگر

the very idea of a hypnotic

ایده خلسه هیپنوتیزمی

trance is nonsense. And even if

مزخرف است. و حتی اگر

hypnotism is real, why would you

هیپنوتیزم واقعی باشد، چرا اجازه می

let a complete stranger

دهید یک غریبه کاملاً

inside your head?

داخل سرتان باشد؟

Don't worry, Rob. I won't

نگران نباش راب من کاری نمیکنم

make you cluck like a chicken!

که مثل یک جوجه بکوبی!

Please don't! At least, not

لطفا نکن! حداقل، نه

before my quiz question,

قبل از سوال مسابقه من،

which is about a well-known

که در مورد یک

20th century hypnotist.

هیپنوتیزم کننده معروف قرن بیستم است.

One of the first Europeans

یکی از اولین اروپایی هایی

to hypnotise people, this

که مردم را هیپنوتیزم کرد، این

man became so famous that

مرد آنقدر معروف شد که

his name is forever associated

نامش برای همیشه

with hypnotic trances - but

با خلسه های هیپنوتیزمی گره خورده است - اما

who was he? Was it:

او که بود؟ آیا این بود:

a) Sigmund Freud?,

الف) زیگموند فروید؟،

b) Franz Mesmer?, or

ب) فرانتس مسمر؟، یا

c) Harry Houdini?

ج) هری هودینی؟

Well, people who want to

خوب، افرادی که می خواهند

quit smoking sometimes use

سیگار را ترک کنند، گاهی اوقات از

a kind of therapy involving

نوعی درمان شامل

hypnotism, so maybe it's

هیپنوتیزم استفاده می کنند، بنابراین شاید

a) Sigmund Freud!

الف) زیگموند فروید!

OK, we'll find out if that's right

خوب، ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که آیا این درست است یا خیر

at the end of the programme.

.

One question that's often

یک سوال که اغلب

asked is whether anyone can

پرسیده می شود این است که آیا می توان هر کسی را

be hypnotised - or are there

هیپنوتیزم کرد - یا

people, maybe like you, Sam,

افرادی هستند، شاید مانند شما، سم،

who are less hypnotisable

که کمتر

than others?

از دیگران هیپنوتیزم شوند؟

Professor Amir Raz is a

پروفسور امیر راز یک

psychiatrist at The Brain

روانپزشک در موسسه مغز

Institute in Orange County,

در اورنج کانتی،

California. According to him,

کالیفرنیا است. به گفته او، همانطور که او به برنامه سرویس جهانی بی بی سی، The Why Factor گفت،

there are two things which

دو چیز وجود دارد که

explain what makes one

توضیح می دهد که چه چیزی باعث می شود یک

person more or less

فرد کم و بیش

hypnotisable than another,

از دیگری هیپنوتیزم پذیر باشد

as he told BBC World

Service programme,

The Why Factor.

.

And listen out for the

و به

first thing he mentions:

اولین چیزی که او اشاره می کند گوش دهید:

Initially people thought

در ابتدا مردم فکر

that if you're very intelligent

می کردند که اگر شما بسیار باهوش

you're likely to be less

هستید، احتمالا کمتر

suggestible; if you are male

پیشنهاد پذیر خواهید بود. اگر مرد

you're likely to be less

هستید، احتمالاً نسبت به زن بودن، کمتر قابل

suggestible than if you're

پیشنهاد هستید

female; and so on. These

. و غیره اینها

have been largely dismissed.

تا حد زیادی رد شده اند.

In fact, it's about two things.

در واقع این در مورد دو چیز است.

First, absorption.

اول، جذب.

Your ability to get engrossed

توانایی شما برای غرق شدن

in a particular activity - we

در یک فعالیت خاص -

all know people who are

همه ما افرادی را می شناسیم که می

capable of reading a book

توانند کتاب بخوانند

and losing track of time, we

و زمان را از دست

know the same thing about

می دهند، همین چیزها را در مورد

people who are watching

افرادی که در حال

a film and beginning to cry,

تماشای فیلم هستند و شروع به گریه می کنند

having all these emotional

و این همه

reactions, again getting very

واکنش های احساسی دارند می دانیم. دوباره به

much sucked into the

شدت در صحنه مکیده شده

scene and being riveted.

و پرچ می شود.

People often think you

مردم اغلب فکر می کنند که

can be easily hypnotised

if you are suggestible, or

اگر قابل تلقین باشید یا

easily influenced by others.

به راحتی تحت تأثیر دیگران باشید، می توانید به راحتی هیپنوتیزم شوید.

In fact, hypnotism is

در واقع

about two things. Did

هیپنوتیزم دو چیز است.

you hear the first thing, Sam?

اولین چیزی رو شنیدی سام؟

Yes - it's getting absorbed;

بله - در حال جذب است.

so absorbed that you lose

به قدری جذب می‌شوید که

track of time - become so

زمان را از دست می‌دهید -

occupied with something

آنقدر درگیر چیزی

that you are unaware of

می‌شوید که

the passing time.

از گذشت زمان غافل می‌شوید.

And getting absorbed

و جذب شدن

can also mean you get

می تواند به این معنی باشد که شما

sucked into something -

در چیزی غرق می شوید -

become involved in a

در

situation when you do

موقعیتی درگیر شوید که

not want to be involved.

نمی خواهید درگیر شوید.

Stage hypnotists often

هیپنوتیزم‌کننده‌های صحنه اغلب

speak in a soothing, gentle

به روش‌های آرام‌بخش و ملایمی صحبت می‌کنند

ways to help this process

تا به این فرآیند

of getting someone

absorbed or sucked in!

جذب یا مکیدن کسی کمک کنند!

But according to Professor

اما به گفته پروفسور

Raz, there's a second

راز، دومین

important part to

بخش مهم

being hypnotised: attention.

در هیپنوتیزم شدن وجود دارد: توجه.

Listen to the definition

به

of attention Professor

تعریف توجهی که پروفسور

Raz gives to BBC World

راز به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی می‌دهد گوش دهید

Service programme,

The Why Factor:

، فاکتور چرا

The ability to get

: توانایی

focused, to concentrate

تمرکز، تمرکز

and hone in on

و دقت در

particular, select pieces

موارد خاص، انتخاب

of information to the

قطعات اطلاعات به

exclusion of others.

استثنای دیگران.

Besides the relaxed,

علاوه بر احساس آرامش و

dream-like feeling of

رویا مانند

being absorbed, what's

جذب شدن، چیزی که

also needed is the

همچنین مورد نیاز است

concentration to

hone in on something,

تمرکز بر روی چیزی است،

in other words, to give

به عبارت دیگر،

it your full attention.

توجه کامل به آن.

What you hone in on

چیزی که شما به

could be the way the

آن توجه می کنید می تواند نحوه

hypnotist speaks, like

صحبت هیپنوتیزور باشد، مانند

how Rob said, 'Look into

اینکه راب گفت: "به

my eyes!' at the beginning

چشمان من نگاه کن!" در

of the programme.

ابتدای برنامه

Or it could be some

یا ممکن است یک

other object, like a

شیء دیگر باشد، مانند

moving finger, a

انگشت متحرک،

pendulum or a swinging

آونگ یا

watch that some

ساعت در حال چرخش که برخی

hypnotists use.

هیپنوتیزورها از آن استفاده می کنند.

Well, I don't feel

خوب، من احساس هیپنوتیزم نمی کنم

hypnotised, Rob, but

، راب، اما

I'm certainly focused

مطمئناً

on one thing - my lunch!

روی یک چیز متمرکز هستم - ناهار من!

So come on, tell me -

پس بیا، به من بگو

what's the correct answer

- پاسخ صحیح

to the quiz question?

به سوال مسابقه چیست؟

OK, Sam. I asked you

باشه سام از شما پرسیدم

which hypnotist was

کدام هیپنوتیزور

so famous that his name

آنقدر معروف است که نامش

became used as a verb.

به عنوان فعل در آمده است.

And what did you say?

و چه گفتی؟

I guessed it was

حدس زدم

a) Sigmund Freud.

الف) زیگموند فروید باشد.

It was a good guess -

حدس خوبی بود -

but the correct answer

اما پاسخ صحیح این

was b) a German doctor

بود ب) یک پزشک آلمانی

called, Franz Mesmer.

به نام فرانتس مسمر.

Of course! And the

البته! و

word named after him

کلمه ای که به نام او

was mesmerised - to

بود مسحور شد -

have your attention

توجه خود را

completely fixed so

کاملاً ثابت کنید

that you can't

تا نتوانید به

think of anything else.

چیز دیگری فکر کنید.

Well, that might be a

خوب،

problem if you want to

اگر می‌خواهید

remember this vocabulary,

این واژگان را به خاطر بسپارید، ممکن است مشکلی ایجاد شود،

so let's recap the words

پس بیایید کلماتی را

we've learned, starting

که یاد گرفته‌ایم،

with trance - a state of

با خلسه شروع کنیم - حالتی از

consciousness in which

هوشیاری که در آن

you are not completely

کاملاً آگاه نیستید

aware or in control.

یا در کنترل آن نیستید.

Someone who is

کسی که

suggestible is easily

تلقین پذیر است به راحتی

influenced by other people.

تحت تأثیر افراد دیگر قرار می گیرد.

When you lose track of time,

وقتی حس زمان را از دست می دهید

you become so absorbed

، چنان

with something that you

در چیزی غرق می شوید

are unaware of time passing.

که از گذر زمان غافل می شوید.

And you might get sucked in -

و ممکن است درگیر

become involved in a

situation that you

موقعیتی شوید که

don't want to.

نمی خواهید.

Hypnotism also depends

هیپنوتیزم همچنین

on concentration and the

به تمرکز و

ability to hone in on

توانایی توجه به

something - to give

چیزی بستگی دارد -

something your full attention...

توجه کامل به چیزی...

, ...until you're mesmerised - you

، ... تا زمانی که مسحور شوید -

have your attention completely

توجه خود را کاملاً

fixed so that you cannot

ثابت کرده اید تا نتوانید به

think of anything else.

چیز دیگری فکر کنید.

That's all for this hypnotic

این همه برای این سفر هیپنوتیزمی است

journey. Bye for now!

. فعلا خداحافظ!

Bye bye!

خداحافظ!