Study 30 English IDIOMS that describe PEOPLE

Hey there! I'm Emma from mmmEnglish.

سلام! من اِما هستم از mmmEnglish.

I've got a fun lesson for you today. 

امروز یک درس سرگرم کننده برای شما دارم.

30 beautifully descriptive idioms  that we use to refer to people.

30 اصطلاح توصیفی زیبا که برای اشاره به افراد استفاده می‌کنیم.

These idioms act as nouns in  English sentences and they are  

این اصطلاحات به‌عنوان اسم در جملات انگلیسی عمل می‌کنند و

brilliant entertaining ways to refer to  people when you speak or when you write.

راه‌های سرگرم‌کننده درخشانی برای ارجاع به افراد هنگام صحبت یا نوشتن هستند.

There are 30 English idioms in  this lesson, so what I recommend is 

30 اصطلاح انگلیسی در این درس وجود دارد، بنابراین آنچه من توصیه می‌کنم این است

not to try and learn all of them  at once, but as you're watching  

که سعی نکنید همه آنها را به یکباره یاد بگیرید ، بلکه همانطور که در حال تماشا هستید

take note of some of the ones that you can use to describe people

، برخی از اصطلاحاتی را که می‌توانید برای توصیف افراد

or to refer to people in your life like friends, family members, neighbours, and colleagues.

یا اشاره به افراد استفاده کنید، یادداشت کنید. در زندگی شما مانند دوستان، اعضای خانواده، همسایگان و همکاران.

When I'm talking and I'm introducing each idiom,  if someone pops into your head and you think

وقتی دارم صحبت می‌کنم و هر اصطلاحی را معرفی می‌کنم، اگر کسی به ذهن شما خطور کند و فکر کنید

ah that's so and so! This is  a really good idiom for you to  

آه، چنین است و چنین است! این یک اصطلاح واقعاً خوب برای

learn because you can start associating the idiom

یادگیری است زیرا می‌توانید این اصطلاح

and the meaning  

و معنی را

with someone who's present in your life and that makes it easy to remember. 

با کسی که در زندگی شما حضور دارد مرتبط کنید و به خاطر سپردن آن آسان باشد.

i've got some homework for you too  when you finish watching this lesson.  

وقتی تماشای این درس را تمام کردید، برای شما هم تکالیف دارم.

Write a short paragraph about these people in  your life, add it down into the comments below,

یک پاراگراف کوتاه درباره این افراد در زندگی‌تان بنویسید، آن را در نظرات زیر اضافه کنید

so that I can read about all of these characters

تا بتوانم درباره همه این شخصیت‌ها بخوانم،

but also share a little bit of feedback or  maybe make some corrections if you need it.

اما کمی بازخورد را نیز به اشتراک بگذارم یا شاید در صورت نیاز اصلاحاتی انجام دهم.

Do you know what my favourite thing  about teaching you English idioms is?

آیا می دانید مورد علاقه من در مورد آموزش اصطلاحات انگلیسی به شما چیست؟

I always get to learn so many  interesting idioms from you 

من همیشه می‌توانم اصطلاحات جالب بسیاری را از

down in the comments. Idioms from your own native  language. Idioms that express similar ideas  

شما در نظرات یاد بگیرم. اصطلاحات از زبان مادری خودتان . اصطلاحاتی که ایده‌های مشابهی را بیان

to the ones that I'm sharing but maybe they're  slightly different, and I love that about idioms.

می‌کنند با آنهایی که من به اشتراک می‌گذارم، اما شاید کمی متفاوت باشند، و من این را در مورد اصطلاحات دوست دارم.

So don't hold back if you have one that you want  to share. Write it down in the comments below.

بنابراین اگر موردی دارید که می‌خواهید به اشتراک بگذارید، درنگ نکنید. آن را در نظرات زیر بنویسید.

Share it in your native language,  

آن را به زبان مادری خود،

plus the translation so that  we can all learn something new!

به اضافه ترجمه به اشتراک بگذارید تا همه ما بتوانیم  چیز جدیدی یاد بگیریم!

The first one is a lone wolf. A lone wolf,

اولی یک گرگ تنهاست. یک گرگ تنها،

and this is a person who likes working or  likes doing things without other people.

و این فردی است که دوست دارد کار کند یا دوست دارد کارها را بدون افراد دیگر انجام دهد.

So they're quite independent and  they're quite happy to be on their own.

بنابراین آنها کاملاً مستقل هستند و از اینکه تنها هستند کاملاً خوشحال هستند.

in fact a lone wolf, probably  prefers to be on their own.

در واقع یک گرگ تنها، احتمالاً ترجیح می‌دهد تنها باشد.

As i mentioned in the introduction,  all of these idioms are nouns.

همانطور که در مقدمه ذکر کردم، همه این اصطلاحات اسم هستند.

So in a sentence, they would replace a word like  woman or guy or person. He or she is a lone wolf.

بنابراین در یک جمله، کلمه ای مانند زن یا مرد یا شخص را جایگزین می کنند. او یک گرگ تنها است.

Hmm... John's a bit of a lone wolf actually.

هوم... جان در واقع یک گرگ تنهاست.

He prefers to spend his holidays  up in the mountains hiking alone.

او ترجیح می دهد تعطیلات خود را به تنهایی در کوهستان بگذراند.

Next up we have party animals. A party animal.

بعدی ما حیوانات مهمانی داریم. حیوان مهمانی

someone who enjoys parties and  they go to as many as they can.

کسی که از مهمانی ها لذت می برد و تا جایی که می توانند به مهمانی می روند.

They're always out and about. They love staying  up late, dancing and having a good time.

آنها همیشه بیرون و اطراف هستند. آنها عاشق تا دیر وقت بیدار ماندن، رقصیدن و خوش گذرانی هستند.

They're a party animal. They can't stop.

آنها یک حیوان مهمانی هستند. آنها نمی توانند متوقف شوند.

Do you know any party animals?

آیا حیوانات مهمانی می شناسید؟

A dark horse

یک اسب تیره

I really love this idiom because these people,  

من واقعاً این اصطلاح را دوست دارم زیرا این افراد

they always surprise you,  but in a really positive way.

،   همیشه شما را غافلگیر می‌کنند، اما به روشی واقعاً مثبت.

A dark horse is a person who keeps their ability,  their skill or their achievements a secret.  

اسب تیره کسی است که توانایی ، مهارت یا دستاوردهای خود را مخفی نگه می دارد.

So when you do finally  discover it, it surprises you.

بنابراین وقتی بالاخره آن را کشف کردید، شما را شگفت زده می کند.

You're like: "Wow! I had no idea!"

شما مانند: "وای! من نمی دانستم!"

Like one of my students. Really  shy, hardly ever spoke for a long time

مثل یکی از شاگردانم. واقعاً خجالتی است، به سختی برای مدت طولانی صحبت می‌کرد،

but then one day, I found out  she can speak 10 languages!

اما یک روز فهمیدم که او می‌تواند به 10 زبان صحبت کند!

I had no idea. She'd never mentioned it before.

من هیچ ایده ای نداشتم. قبلاً هرگز به آن اشاره نکرده بود.

A team player. A team player is someone who works  really well with other people, as part of a group.

بازیکن تیم. بازیکن تیمی کسی است که به عنوان بخشی از یک گروه با افراد دیگر واقعاً خوب کار می کند.

It's a pretty common idiom.  You might have heard it before,  

این یک اصطلاح بسیار رایج است. ممکن است قبلاً آن را شنیده باشید،

and it often comes up in professional context

و اغلب در زمینه‌های حرفه‌ای

like at an interview, when you might  get asked if you're a team player.

مانند مصاحبه مطرح می‌شود، زمانی که ممکن است از شما بپرسند که آیا یک بازیکن تیم هستید یا خیر.

Pssst! If they ask this, the right  answer is: "Yes. I'm a team player."

Pssst! اگر آنها این را بپرسند، پاسخ درست این است: "بله. من یک بازیکن تیم هستم."

A culture vulture. Say that  with me. Culture vulture.

یک کرکس فرهنگی این را با من بگو. کرکس فرهنگی.

This idiom is a little outdated, but  still it appears really frequently  

این اصطلاح کمی قدیمی است، اما هنوز

in media and literature so it's  definitely one to be aware of.

در رسانه‌ها و ادبیات بسیار زیاد ظاهر می‌شود، بنابراین قطعاً باید از آن آگاه بود.

What's a culture vulture? It's someone  who really loves culture, in all forms.

کرکس فرهنگی چیست؟ این کسی است که واقعاً فرهنگ را به هر شکلی دوست دارد.

They can't get enough of art and theatre and  literature and music. All of those things.

آنها از هنر و تئاتر و ادبیات و موسیقی سیر نمی شوند. همه اون چیزا

An early bird. I think this is probably one of the  very first idioms that you ever learned, right? 

یک پرنده اولیه فکر می‌کنم این احتمالاً یکی از اولین اصطلاحاتی است که یاد گرفتید، درست است؟

An early bird is someone who is early. Usually  someone who gets up early in the morning  

پرنده زودرس کسی است که زود است. معمولاً کسی که صبح زود

they're awake as the sun comes up. But it can also  be used to refer to people who are first to do  

از خواب بیدار می‌شود، با طلوع خورشید بیدار است. اما همچنین می‌توان از آن برای اشاره به افرادی استفاده کرد که برای اولین بار کاری را انجام می‌دهند

something. You know? It doesn't have to be that  they wake up early. though it's often the case.

. میدونی؟ لازم نیست زود بیدار شوند. اگرچه اغلب اینطور است.

Being an early bird is definitely a good thing and  the idiom is inspired by an old English proverb,  

پرنده اولیه بودن قطعاً چیز خوبی است و این اصطلاح از یک ضرب المثل قدیمی انگلیسی الهام گرفته شده است،

that says: 'the early bird gets the worm'.  Those who are first get the reward. Right?

که می‌گوید: «پرنده اولیه کرم را می‌گیرد». کسانی که اول هستند پاداش می گیرند. درست؟

So now, do you know the opposite of an early bird?

خب حالا، آیا می‌دانید مخالف یک پرنده اولیه است؟

Well it's a night owl of course, and  

البته این یک جغد شب است، و

night owls are people who feel like  they function better during the night.

جغدهای شب افرادی هستند که احساس می‌کنند در طول شب عملکرد بهتری دارند.

They prefer to be awake at  night not in the morning.

آنها ترجیح می دهند شب بیدار باشند نه صبح.

So what about you? Are you a  night owl or an early bird?

درمورد شما چطور؟ آیا شما یک جغد شب هستید یا یک پرنده زودرس؟

A go-getter. Say it with me. A go-getter.

یک راه گشا با من بگو یک راه گشا

A go-getter is someone who is  ambitious. They pursue their goals.

یک طرفدار کسی است که جاه طلب است. آنها اهداف خود را دنبال می کنند.

They know what they want and they go after it. They're a go-getter.

آنها می دانند که چه می خواهند و دنبال آن می روند. آن‌ها یک راهبر هستند.

So it's a really positive idiom.

بنابراین این یک اصطلاح واقعاً مثبت است.

Do you think of yourself as a bit of a go-getter?

آیا فکر می‌کنید خود را کمی اهلی می‌کنید؟

Or, if not, maybe you can think of someone  else in your life who is a go-getter.

یا، اگر نه، شاید بتوانید به شخص دیگری در زندگی‌تان فکر کنید که طرفدار است.

Someone who knows exactly what  they want they go after it.

کسی که دقیقاً می داند چه می خواهد دنبال آن می رود.

A good egg. A good egg is just a good person.  

یک تخم مرغ خوب یک تخم مرغ خوب فقط یک انسان خوب است.

You didn't need to spend your weekend helping me  to move into my new house. You're a good egg.

لازم نبود آخر هفته خود را صرف کمک به من برای نقل مکان به خانه جدیدم کنید. تو تخم مرغ خوبی هستی

But equally, someone can be a bad egg. A bad  egg, and that's a bad person. Don't be a bad egg.

اما به همان اندازه، کسی می تواند تخم مرغ بدی باشد. یک تخم مرغ بد، و این آدم بدی است. تخم مرغ بد نباش

Oooh! A jack-of-all-trades. A jack-of-all-trades.

اوه! یک جک از همه معاملات. یک جک از همه معاملات.

There's some really great linking there for  you to practice. Jack-of-all. Jack-of-all.  

پیوندهای بسیار خوبی در آنجا برای تمرین وجود دارد. جک از همه. جک از همه.

a jack-of-all-trades is someone who is  really good at doing several different jobs  

جک از همه کارها کسی است که در انجام چندین کار مختلف

instead of only being specialised in one  thing. From designing through to construction,  

به جای اینکه فقط در یک کار تخصص داشته باشد واقعاً خوب است. از طراحی تا ساخت،

Frank can do it all. He's a jack-of-all-trades.

فرانک می تواند همه این کارها را انجام دهد. او یک جک از همه تجارت است.

When used in this context, it's a positive thing. 

وقتی در این زمینه استفاده می‌شود، یک چیز مثبت است.

Frank can help you  with anything. He can do it all.

فرانک می‌تواند در هر کاری به شما کمک کند . او همه ی این کار ها را می تواند انجام دهد.

But be careful here, because this expression is not always positive.  

اما در اینجا مراقب باشید، زیرا این عبارت همیشه مثبت نیست.

usually a jack-of-all-trades is a good thing.  But, they are not excellent at any one of them.

معمولا یک جک از همه معاملات چیز خوبی است. اما، آنها در هیچ یک از آنها عالی نیستند.

So another common expression that we use is jack-of-all-trades, master-of-none.

بنابراین عبارت رایج دیگری که استفاده می کنیم، jack-of-all-trades، master-of-none است.

This person can do lots of things  but they can't do them all well.

این شخص می‌تواند بسیاری از کارها را انجام دهد، اما نمی‌تواند همه آنها را به خوبی انجام دهد.

They're not an expert. They're not a specialist.

آنها متخصص نیستند اونا متخصص نیستن

The easiest way to think about this is someone  who comes to your house to fix something.

ساده ترین راه برای فکر کردن به این موضوع کسی است که برای تعمیر چیزی به خانه شما می آید.

If you have a problem with  the tiles in your bathroom,

اگر با کاشی‌های حمام خود مشکل دارید،

there is the type of person who  can come and fix that and do a  

آن دسته از افرادی هستند که می‌توانند بیایند و آن را تعمیر کنند و

perfect job of it because  they are trained only in that

کار عالی آن را انجام دهند، زیرا آنها فقط در این زمینه آموزش دیده‌اند

and then there's the guy who does doors and  

و سپس فردی است که درها و

roofs and builds houses and fixes  things and puts hooks on the wall.

سقف‌ها را انجام می‌دهد و می‌سازد. خانه می‌کند و وسایل را تعمیر می‌کند و قلاب‌ها را روی دیوار می‌گذارد.

He does everything. He's never going to do a job as good as the expert.

او همه کارها را انجام می دهد. او هرگز کاری را به خوبی کارشناس انجام نخواهد داد.

Ahh, this is a lovely one. A man  of his word or a woman of her word.

آه، این یک دوست داشتنی است. مردی که حرفش را بزند یا زن حرفش.

This is a reliable, trustworthy person.  

این یک فرد قابل اعتماد و قابل اعتماد است.

Someone who always does whatever it  is they promise that they will do.

کسی که همیشه هر کاری را انجام می دهد قول می دهد که انجام خواهد داد.

They stay true to the words that they say.

آنها به حرف هایی که می گویند وفادار می مانند.

A mover and shaker. So this is an influential  person. Someone who makes things happen. 

حرکت دهنده و تکان دهنده. بنابراین این یک فرد تأثیرگذار است. کسی که باعث می شود همه چیز اتفاق بیفتد.

Often politicians and leaders might be  

اغلب سیاستمداران و رهبران ممکن است

a mover and shaker. I only know my grandma  

یک محرک و تکان دهنده باشند. من فقط مادربزرگم را

in her retirement but apparently, she was  a real mover and shaker back in the day. 

در دوران بازنشستگی اش می شناسم، اما ظاهراً او در آن روزها یک حرکت دهنده و تکان دهنده واقعی بود.

She fought to introduce new regulations that  ensured all children had access to free education. 

او مبارزه کرد تا مقررات جدیدی را معرفی کند که تضمین کند همه کودکان به آموزش رایگان دسترسی دارند.

A smart cookie. A smart cookie refers to someone  who is really clever. They're good at dealing  

یک کوکی هوشمند کوکی هوشمند به شخصی اطلاق می‌شود که واقعاً باهوش است. آنها در مقابله

with difficult situations or solving problems.

با موقعیت‌های دشوار یا حل مشکلات مهارت دارند.

What's that? You already know all of these idioms?

آن چیست؟ شما قبلاً همه این اصطلاحات را می شناسید؟

Well aren't you a smart cookie then. If you're a smart cookie, then you might be  

خب پس کوکی باهوش نیستی اگر یک کوکی باهوش هستید، ممکن

the teacher's pet. The teacher's pet. I'm sure that you can think of,  

است   حیوان خانگی معلم باشید. حیوان خانگی معلم. مطمئنم که

if you think back to your classes at school,  your teacher's favourite student in the class. 

اگر به کلاس‌های خود در مدرسه فکر کنید، می‌توانید به دانش‌آموز مورد علاقه معلمتان در کلاس فکر کنید.

This is the teacher's pet. Usually they're  the best or they're the most helpful student in the class. 

این حیوان خانگی معلم است. معمولاً آنها بهترین یا مفیدترین دانش آموز کلاس هستند.

The best. The most helpful. This idiom is always used with the definite  

بهترین. مفیدترین. این اصطلاح همیشه با حرف

article 'the'. The teacher doesn't have multiple  pets. They only have one favourite.

معین «the» استفاده می‌شود. معلم چند حیوان خانگی ندارد. آنها فقط یک مورد علاقه دارند.

You can only have one favourite.

شما فقط می‌توانید یک مورد دلخواه داشته باشید.

It's not fair!

این عادلانه نیست!

The teacher's never angry with Jim when he forgets  to do his homework. He's the teacher's pet. 

معلم وقتی جیم را فراموش می‌کند که تکالیفش را انجام دهد هرگز با او عصبانی نمی‌شود. او حیوان خانگی معلم است.

A creature of habit. A creature of habit.

یک موجود عادت موجودی از عادت.

You can use this idiom to talk about yourself or other people,

می‌توانید از این اصطلاح برای صحبت در مورد خود یا افراد دیگر استفاده کنید،

especially if your routine is always the same and you really like it that way, then you're a creature of habit.

به خصوص اگر روال شما همیشه یکسان است و واقعاً آن را دوست دارید، پس شما یک موجود عادت هستید.

You always choose the same thing on the  menu, every time you go to the restaurant or 

شما همیشه همان چیزی را در منو انتخاب می‌کنید، هر بار که به رستوران می‌روید یا

you always go to the same fish  and chip shop down the road even  

همیشه به همان فروشگاه ماهی و چیپس‌فروشی در پایین جاده می‌روید، حتی

though everyone says the new one is better. You still just keep going to that one because  

اگر همه می‌گویند کالای جدید بهتر است. شما همچنان فقط به آن ادامه می دهید زیرا

it's what you know and you like it.  

آن چیزی است که می دانید و دوستش دارید.

A smooth talker. A smooth talker.

خوش صحبت خوش صحبت

This person is really good at persuading  other people to do what they want,  

این شخص واقعاً در متقاعد کردن دیگران به انجام کاری که

or to get themselves out of trouble. They can even convince people of things  

می‌خواهند یا اینکه خود را از دردسر خلاص کند، خوب است. آنها حتی می توانند مردم را در مورد چیزهایی متقاعد کنند

that are not true or convince you to do  something that you never intended to do. 

که درست نیستند یا شما را متقاعد کنند که کاری را انجام دهید که هرگز قصد انجام آن را نداشتید.

The salesman was a real smooth talker.

فروشنده واقعاً خوش صحبت بود.

A busy body. Busy body.  

یه بدن شلوغ بدن شلوغ

Oh I'm sure you know someone who's a busybody. Someone who is overly interested in the lives  

اوه، مطمئنم شما کسی را می شناسید که سرش شلوغ است. کسی که بیش از حد به زندگی افراد دیگر علاقه مند است

of other people or what, what are  they doing? What's happening there?

یا چه کاری انجام می دهند؟ آنجا چه خبر است؟

Laura is always peering out her window to see what  her neighbours are up to. She's such a busy body. 

لورا همیشه به بیرون از پنجره نگاه می کند تا ببیند همسایه هایش چه کار می کنند. اون خیلی بدن شلوغیه

A cheapskate or a tight arse. If someone  is stingy with their money or maybe they're  

یک اسکیت ارزان یا یک آرسه تنگ. اگر کسی با پول خود خسیس است یا شاید در

quite obsessive about avoiding to spend money, then you could call them a cheapskate  

مورد اجتناب از خرج کردن پول کاملاً وسواس دارد، می توانید او را یک اسکیت ارزان قیمت

or a tight arse, but don't say it to their face.  

یا یک آرسه تنگ بنامید، اما این را به صورت او نگویید.

This is not a compliment. You don't want anyone  to hear you talking about them in that way. 

این یک تعارف نیست. شما نمی خواهید کسی بشنود که در مورد آنها به این شکل صحبت می کنید.

George is such a tight arse. He never offers  to pay but he's happy for me to pay the bill. 

جورج خیلی محکم است. او هرگز پیشنهاد پرداخت نمی کند، اما خوشحال است که من صورتحساب را پرداخت کنم.

A fuddy duddy. Try it. Say it with  me. Fuddy duddy. A fuddy duddy.

یک ادم بداخلاق آن را امتحان کنید. با من بگو فادی بابا یک ادم بداخلاق

This is someone who is quite old-fashioned in  their ways or maybe in the way that they think. 

این کسی است که در روش‌های خود یا شاید به روشی که فکر می‌کنند کاملاً قدیمی است.

Their ideas are a bit old-fashioned. They're  quite conservative and a little boring. 

ایده های آنها کمی قدیمی است. آنها کاملاً محافظه کار و کمی خسته کننده هستند.

So again this is definitely not a compliment.  You don't want to say: "you're a fuddy duddy". 

پس باز هم این قطعا یک تعریف نیست. شما نمی خواهید بگویید: "شما یک آدم بداخلاق هستید".

Mr Smith he's such an old fuddy duddy I  can't stand any of his history classes. 

آقای اسمیت، او آنقدر آدم مسن پیری است که نمی‌توانم هیچ یک از کلاس‌های تاریخ او را تحمل کنم.

A goody goody. A goody goodie. This is  someone who always appears to be perfect  

یه چیز خوب یه خوبه خوب این کسی است که همیشه عالی به نظر می رسد

doing the right thing. They try very hard to please  

کار درست را انجام می دهد. آنها بسیار تلاش می‌کنند تا

people in authority so especially people  like teachers or parents or any superior. 

افراد صاحب قدرت را راضی کنند، به‌ویژه افرادی مانند معلمان، والدین یا هر مافوق.

So it's quite similar to the teacher's  pet, but it's a bit more general. 

بنابراین کاملاً شبیه حیوان خانگی معلم است، اما کمی کلی تر است.

A goody goody is not usually liked by everyone else because they're always sucking up to the teacher, their parents.

یک چیز خوب معمولاً مورد پسند دیگران نیست، زیرا آنها همیشه به معلم، والدینشان علاقه دارند.

You know doing the right thing when the rest of us are doing the wrong thing.

شما می‌دانید که کار درست را انجام می‌دهید، وقتی بقیه ما کار اشتباهی انجام می‌دهیم.

Like Jeremy, he's always handing in his homework early. He's such a goody-goody.

مانند جرمی، او همیشه تکالیف خود را زود انجام می دهد. او خیلی خوب است.

A know-it-all. Say it with me, a know-it-all. 

همه چیز را بلد است. با من بگو.

This idiom is exactly as it sounds someone  who knows everything or more accurately  

این اصطلاح دقیقاً همان‌طور است که به نظر می‌رسد کسی که همه چیز را می‌داند یا دقیق‌تر

someone who thinks they know everything and they go around making sure that everyone  

کسی که فکر می‌کند همه چیز را می‌داند و به اطراف می‌رود تا مطمئن شود که همه

knows that they're intelligent  and they have all the answers. 

می‌دانند که باهوش هستند و همه پاسخ‌ها را دارند.

So it's usually used spitefully.  It's not a compliment. 

بنابراین معمولاً با کینه توزی استفاده می شود. تعارف نیست.

Rob is constantly correcting his boss and his  brother and his parents. He's such a know-it-all. 

راب مدام در حال اصلاح رئیس و برادرش و والدینش است. او همه چیز را می داند.

A gold digger. This is also not a compliment. it's  quite a nasty thing to say about someone actually. 

یک جوینده طلا. این هم تعارف نیست. گفتن در مورد کسی واقعاً چیز ناپسندی است.

It's someone who is in a relationship with  someone else only because they're rich. 

این کسی است که فقط به این دلیل که ثروتمند است با شخص دیگری رابطه دارد.

So usually you're making an assumption about  

بنابراین معمولاً

someone else's relationship  when you use this idiom. 

وقتی از این اصطلاح استفاده می‌کنید، در مورد رابطه شخص دیگری فرض می‌کنید.

It implies that they're not there  for love or for anything meaningful. 

به این معنی است که آنها برای عشق یا برای هر چیز معنی‌داری آنجا نیستند.

They're there for the other person's money.

آنها برای پول شخص دیگر آنجا هستند.

If you did come into a bit of money then I'd say you're a lucky duck.

اگر کمی پول به دست آوردید، می‌توانم بگویم که شما یک اردک خوش شانس هستید.

Do you know anyone who's won a big prize or had something great happen to them?

آیا کسی را می شناسید که برنده جایزه بزرگی شده باشد یا اتفاق بزرگی برایش افتاده باشد؟

You can always say, "You're a lucky duck".

شما همیشه می توانید بگویید: "شما یک اردک خوش شانس هستید".

Party poopers. I use this idiom all the  time myself. Don't be a party pooper. 

پارتی پوپرها من خودم همیشه از این اصطلاح استفاده می‌کنم. اهل مهمانی نباش.

A party pooper is someone  who ruins all of the fun. 

پوپر مهمانی کسی است که همه لذت را خراب می کند.

Now it could be at a party but it could also  be someone who doesn't want to participate  

اکنون می‌تواند در یک مهمانی باشد، اما ممکن است فردی باشد که نمی‌خواهد

in an activity that everyone else is doing. Well they're just being really negative and  

در فعالیتی شرکت کند که دیگران انجام می‌دهند. خوب آنها واقعاً منفی

they're saying no to everything. Party  poopers say, "No. I don't want to do it.  

هستند و به همه چیز نه می گویند. افراد مهمانی می گویند: "نه. من نمی خواهم این کار را انجام دهم.

I don't want to go there. I'm going home". They're party poopers. They ruin all the fun.  

نمی خواهم به آنجا بروم. من به خانه می روم". اونا اهل پارتی هستن همه تفریحات را خراب می کنند.

Can you think of the time or someone  that you know who's a party pooper? 

آیا می‌توانید به زمان یا کسی که می‌شناسید اهل مهمانی است فکر کنید؟

A penny pincher. Now this is not quite  as negative as cheapskate and tight arse. 

یک پنیچر. اکنون این به اندازه اسکیت ارزان و اسکیت تنگ منفی نیست.

They're the ones that I mentioned  earlier and they're quite an insult.  

آنها همانهایی هستند که قبلاً به آنها اشاره کردم و کاملاً توهین آمیز هستند.

A penny pincher refers to someone who is  very careful about the money that they spend. 

پنی گیر به شخصی اشاره دارد که بسیار مراقب پولی است که خرج می‌کند.

They're quite thrifty. Cautious with their money.  

آنها کاملاً صرفه جو هستند. احتیاط با پول خود را.

Martha never spends any more  than she actually needs to. 

مارتا هرگز بیش از آنچه واقعاً نیاز دارد خرج نمی کند.

She's extremely careful with her money.  So we can say she's a penny pincher. 

او به شدت مراقب پول خود است. بنابراین می توانیم بگوییم که او یک پنی گیر است.

A backseat driver. Okay this is  another one I use all the time. 

یک راننده صندلی عقب بسیار خوب، این یکی دیگر است که من همیشه استفاده می کنم.

Imagine that you're driving a car and  someone is sitting in the back seat  

تصور کنید که در حال رانندگی هستید و شخصی در صندلی عقب نشسته است و

behind you telling you how to drive. Overtake that car. Don't go so fast.  

به شما می گوید چگونه رانندگی کنید. از اون ماشین سبقت بگیر اینقدر تند نرو

This isn't the best route. Going on the  ring road would have been way quicker. 

این بهترین مسیر نیست رفتن به جاده کمربندی خیلی سریعتر بود.

That person sitting back there, they're a backseat  driver telling you what to do even though you're  

آن شخصی که پشت در آنجا نشسته است، راننده صندلی عقب است که به شما می گوید چه کاری انجام دهید، حتی اگر خودتان

perfectly capable of doing it yourself and it can be used in the context of driving  

کاملاً قادر به انجام آن هستید و می توان از آن در زمینه رانندگی

in the car, don't be a backseat driver,  but it can be used in other contexts too. 

در ماشین استفاده کرد، راننده صندلی عقب نباشید، اما می توان از آن در زمینه های دیگر نیز استفاده کرد.

When someone is watching over your shoulder  or telling you how to do something that you  

وقتی کسی از روی شانه شما مراقبت می کند یا به شما می گوید که چگونه کاری را انجام دهید که

already know how to do. All right  backseat driver, I've got this. 

قبلاً می دانید چگونه انجام دهید. خوب راننده صندلی عقب، من این را دارم.

Oh a worrywart. Worrywarts are people who worry too much.

اوه یک نگرانی نگرانی ها افرادی هستند که بیش از حد نگران هستند.

They worry about unimportant things things that don't really matter.

آنها نگران چیزهای بی اهمیت هستند که واقعاً مهم نیستند.

So people who are anxious, nervous, uncertain people, they tend to be worrywarts.

بنابراین افرادی که افرادی مضطرب، عصبی و نامطمئن هستند، معمولاً نگران هستند.

They worry about all the things that could go wrong when they don't need to.

آنها نگران همه چیزهایی هستند که ممکن است در صورت عدم نیاز به اشتباه پیش بروند.

Stop being such a worrywart. We'll be fine!

دیگر نگران نباش حالمان خوب خواهد شد!

A smart aleck or a smart arse. So  a smart aleck is someone who thinks  

آلک هوشمند یا آرس هوشمند. بنابراین، الک باهوش کسی است که فکر می‌کند

they are highly intelligent and they try to  demonstrate this to others all of the time. 

بسیار باهوش است و سعی می‌کند همیشه این را به دیگران نشان دهد.

A smart arse is more common here in Australia and  I think that smart aleck is more common in the UK.  

الاغ هوشمند در استرالیا رایج‌تر است و فکر می‌کنم الاغ هوشمند در بریتانیا رایج‌تر است.

Correct me if i'm wrong. Let me know in the comments, but we use  

اگر اشتباه می کنم اصلاح کنید در نظرات به من اطلاع دهید، اما ما

smart arse more commonly here in Australia and smart arses often like to contradict  

اینجا در استرالیا بیشتر از الاغ هوشمند استفاده می‌کنیم و الاغ‌های باهوش اغلب دوست دارند با دیگران مخالفت کنند

or correct others so they're not  usually liked or it's sort of a  

یا آن‌ها را تصحیح کنند، بنابراین معمولاً مورد پسند نیستند یا

little bit annoying to have a smart arse around.

داشتن یک الاغ هوشمند در اطراف کمی آزاردهنده است.

After my presentation, Steve publicly questioned the accuracy of my research. That smart arse was  just trying to look good in front of the boss. 

پس از ارائه من، استیو علنا ​​صحت تحقیق من را زیر سوال برد. آن الاغ باهوش فقط سعی می کرد جلوی رئیس خوب به نظر برسد.

A straight shooter or a straight talker.  That's someone who speaks the truth  

تیرانداز مستقیم یا مستقیم سخنگو. این کسی است که حقیقت را می‌گوید،

even if it hurts a little. Brad is a really straight talker.  

حتی اگر کمی آزاردهنده باشد. برد واقعاً رک صحبت می کند.

He's not going to sugarcoat his  feedback. He'll make sure that you know  

او نمی‌خواهد به بازخوردهای خود پاسخ دهد. او مطمئن می‌شود که می‌دانید

what worked well and what you need to improve.

چه چیزی خوب بوده و چه چیزی را باید بهبود دهید.

We did it! 30 beautifully descriptive idioms that you can use to talk about the people in your life.

ما آن را انجام دادیم! 30 اصطلاح توصیفی زیبا که می توانید از آنها برای صحبت در مورد افراد زندگی خود استفاده کنید.

If you're ready for some pronunciation practice, that's where we're headed next. Come join me right here

اگر برای برخی تمرین‌های تلفظ آماده‌اید، به اینجا می‌رویم. بیا همین جا به من بپیوند