5 Phrasal Verbs with BLOW! 🌬 Vocabulary Lesson | Practice English

Hello! I'm Emma from mmmEnglish!

سلام! من اِما هستم از mmmEnglish!

Back with another phrasal verbs lesson this week

این هفته با یک درس افعال عبارتی دیگر برگشتیم

and I wonder if you can guess

و نمی‌دانم آیا می‌توانید حدس بزنید

what the verb in our phrasal verb is this week.

که فعل در این هفته چیست؟

Blow.

فوت کردن، دمیدن.

Actually, a lot of my students have trouble

در واقع، بسیاری از دانش آموزان من در

pronouncing this word. Do you?

تلفظ این کلمه مشکل دارند. آیا تو؟

The two consonant sounds at the start are a

دو صدای همخوان در شروع کار

little tricky to push together

کمی دشوار است

and so it can sound a little bit like you're

و بنابراین می تواند کمی شبیه آنچه در

saying below.

زیر می گویید به نظر برسد.

It's quite hard to hear the difference between the two.

شنیدن تفاوت بین این دو بسیار سخت است.

Blow.

فوت کردن، دمیدن.

And

و در

below.

زیر.

They sound very similar, don't they?

خیلی شبیه هم هستند، نه؟

And that's because the first syllable is

و این به این دلیل است که هجای اول

unstressed in below and you can hear

در زیر بدون تاکید است و شما می توانید

the very, very lazy schwa sound

صدای بسیار بسیار تنبل شوا را در

below.

زیر بشنوید.

Below.

در زیر.

Now, blow.

حالا ضربه بزن

My tongue is already in the position of the

زبان من از قبل در موقعیت

sound

صدا قرار دارد

when my lips part to make the

که لب هایم برای ایجاد

sound.

صدا از هم جدا می شوند.

Blow.

فوت کردن، دمیدن.

Blow.

فوت کردن، دمیدن.

Blow is one syllable

دمیدن یک هجا

and below is two syllables.

و زیر آن دو هجا است.

There's a little extra vowel sound in there

کمی صدای مصوت اضافی در آن وجود دارد

that you need to make sure that you include

که باید مطمئن شوید که

when you say below

هنگام گفتن زیر آن را

and you exclude when you say blow.

درج کرده اید و وقتی می گویید ضربه را حذف کنید.

Okay, I got a little sidetracked there.

خوب، من آنجا کمی منحرف شدم.

So I started talking about something different to what I

بنابراین من شروع کردم به صحبت در مورد چیزی متفاوت از چیزی که

really wanted to talk to you about today!

واقعاً می خواستم در مورد آن امروز با شما صحبت کنم!

Phrasal verbs with blow.

افعال عبارتی با ضربه.

Blow.

فوت کردن، دمیدن.

So all phrasal verbs in English are

بنابراین تمام افعال عبارتی در

made up of a verb

انگلیسی از یک فعل

and either a preposition like up

و یا یک حرف اضافه مانند up

or an adverb like apart.

یا یک قید مانند apart تشکیل شده اند.

Now phrasal verbs are frustrating to learn

اکنون یادگیری افعال عبارتی ناامید کننده است،

but super fun to use once you know how

اما استفاده از آن بسیار سرگرم کننده است، زمانی که بدانید چگونه

and I have made a video with my top tips for learning

و من یک ویدیو با نکات برتر خود برای یادگیری

phrasal verbs. You can check it out right there

افعال عبارتی ساخته ام. می‌توانید آن را همانجا بررسی کنید،

but one tip that I do want to share with you today

اما نکته‌ای که امروز می‌خواهم با شما به اشتراک بگذارم

is don't let phrasal verbs overwhelm you!

این است که اجازه ندهید افعال عبارتی شما را تحت تأثیر قرار دهند!

There are hundreds and hundreds of phrasal verbs

صدها و صدها فعل عبارتی وجود دارد

that you will need to learn

که باید آنها را یاد بگیرید،

but today you're just going to focus on five

اما امروز فقط بر روی پنج فعل

and this week, I only want you to focus on those

تمرکز خواهید کرد و این هفته، من فقط از شما می خواهم که روی آن

five phrasal verbs.

پنج فعل عبارتی تمرکز کنید.

Okay, let's crack on with the lesson!

خوب بیایید درس را ادامه دهیم!

Starting with blow off.

شروع با ضربه خاموش.

Now blow off has a few different meanings

حال

depending on who you're talking to.

بسته به اینکه با چه کسی صحبت می کنید، blow off چند معانی متفاوت دارد.

My American friends like to use this word

دوستان آمریکایی من زمانی دوست دارند از این کلمه

when they're deliberately not meeting someone

استفاده کنند که عمداً با کسی ملاقات نمی کنند،

when they've made a plan or

زمانی که برنامه ریزی کرده اند یا

they've said that they would

گفته اند که این کار را انجام می

but they're deliberately choosing not to.

دهند اما عمداً تصمیم می گیرند این کار را نکنند.

They don't care about the commitment that they made.

آنها به تعهدی که داده اند اهمیتی نمی دهند.

I'm supposed to meet Sam in 20 minutes

من قرار است تا 20 دقیقه دیگر سم را

but I'll just blow him off.

ببینم اما او را منفجر خواهم کرد.

But my British friends

اما دوستان بریتانیایی من

always laugh at this phrasal verb because it means

همیشه به این فعل عبارتی می خندند زیرا به معنای

to fart.

گوز زدن است.

To pass wind?

برای عبور از باد؟

Oh I don't know there's about a hundred different ways

اوه، نمی دانم حدود صد راه مختلف

to say that but

برای گفتن این حرف وجود دارد، اما

it's the air that comes from your bum.

این هواست که از بی رمقی تو می آید.

Did you just blow off?!

تازه منفجر شدی؟!

In Australia we rarely use that phrasal verb for anything

در استرالیا ما به ندرت از آن فعل عباراتی برای هر چیزی

but we do use the expression

استفاده می کنیم، اما از عبارت

"to blow someone's socks off"

"به باد دادن جوراب دیگران" استفاده می کنیم

which is an idiom used when someone or something

که اصطلاحی است که زمانی استفاده می شود که کسی یا چیزی

really surprises or impresses you.

واقعاً شما را شگفت زده یا تحت تأثیر قرار دهد.

He said the show blew his socks off.

او گفت که نمایش جوراب هایش را منفجر کرد.

Blow out.

منفجر کردن

Used with candles.

با شمع استفاده می شود.

When it's your birthday you've got to blow out the

وقتی تولدت است باید

candles on your cake.

شمع های کیک را فوت کنی.

Have you heard of the expression

آیا این عبارت را شنیده اید که

to blow someone or something out of the water?

کسی یا چیزی را از آب بیرون بیاورید؟

It means to completely destroy or completely

به این معنی است که چیزی را کاملاً از بین ببرید یا کاملاً

beat something to show that someone or something

شکست دهید تا نشان دهید که کسی یا

is much, much better than someone else.

چیزی بسیار بسیار بهتر از شخص دیگری است.

Now I know that I can swim fast

حالا می دانم که می توانم سریع شنا کنم

but Katherine blew me out of the water.

اما کاترین مرا از آب بیرون انداخت.

Now you'll also see this phrasal verb

اکنون این فعل عبارتی را نیز

as a compound noun

به عنوان یک اسم مرکب خواهید دید

which might confuse you for a second

که ممکن است برای یک ثانیه شما را گیج کند

but this is a noun.

اما این یک اسم است.

Most often it's used when a car tire bursts

اغلب زمانی که لاستیک ماشین می ترکد استفاده می شود،

especially if you're travelling at really high speeds.

به خصوص اگر با سرعت بسیار بالا سفر می کنید.

We were running on time, but we've had a blowout,

ما به موقع می دویدیم، اما یک انفجار داشتیم،

so I don't think we'll arrive at 6.

بنابراین فکر نمی کنم به 6 برسیم.

Now in Australia, we also use this phrasal verb

اکنون در استرالیا، ما اغلب از این فعل عبارتی

quite frequently to describe a sudden

برای توصیف

increase in something.

افزایش ناگهانی چیزی استفاده می کنیم.

Usually relating to money.

معمولاً مربوط به پول است.

We've had a bit of a blowout.

ما یک مقدار انفجار داشته ایم.

We spent too much, we've spent too much money.

ما خیلی خرج کردیم، خیلی پول خرج کردیم.

The government was under pressure

after the huge budget blowout.

پس از انفجار عظیم بودجه، دولت تحت فشار بود.

To blow up.

بادکردن.

Now, blow up has a few different meanings

حال، انفجار چند معانی

one is used when something is destroyed

متفاوت دارد، زمانی که چیزی در

by an explosion.

اثر انفجار از بین می‌رود استفاده می‌شود.

Often it's used with bombs or cars or buildings.

اغلب از آن برای بمب ها یا اتومبیل ها یا ساختمان ها استفاده می شود.

The soldiers blew up the old shoe factory.

سربازان کارخانه قدیمی کفش را منفجر کردند.

As the sun rose,

با طلوع آفتاب

they saw that the hospital had been blown up.

دیدند که بیمارستان منفجر شده است.

Now this phrasal verb can be separable or inseparable.

حال این فعل عبارتی می تواند قابل تفکیک یا غیر قابل تفکیک باشد.

You can also say they blew the hospital up.

همچنین می توان گفت بیمارستان را منفجر کردند.

You can also blow something up by filling it with air

شما همچنین می توانید چیزی را با پر کردن آن با هوا

like a balloon or a tire or a beach ball.

مانند بالون یا لاستیک یا توپ ساحلی منفجر کنید.

The front wheel on my bike needs blowing up.

چرخ جلوی دوچرخه من نیاز به باد کردن دارد.

Can you help me blow up these balloons?

آیا می توانید به من کمک کنید تا این بادکنک ها را منفجر کنم؟

When you're talking about a photo that you want

وقتی در مورد عکسی صحبت می کنید که می خواهید

to make larger or bigger to fit in a frame,

آن را بزرگتر یا بزرگتر کنید تا در یک قاب قرار بگیرد،

then you would blow it up.

آن را منفجر می کنید.

How much will it cost to blow up this picture?

منفجر کردن این عکس چقدر هزینه دارد؟

Now you could blow up at somebody too,

حالا شما هم می‌توانید سر کسی منفجر شوید،

which means to become really angry at them.

یعنی واقعاً از دست او عصبانی شوید.

My dad blew up at me when I arrived home late.

وقتی دیر به خانه رسیدم پدرم مرا منفجر کرد.

I didn't mean to blow up at you before, I'm sorry.

من قبلاً قصد نداشتم تو را منفجر کنم، متاسفم.

Now there's an idiom that you may have heard before,

حالا یک اصطلاحی وجود دارد که ممکن است قبلاً شنیده

it's when something blows up in your face.

باشید، زمانی است که چیزی در صورت شما منفجر می شود.

That's when something goes wrong unexpectedly.

آن وقت است که چیزی به طور غیرمنتظره ای اشتباه می شود.

Maybe it embarrasses you or makes you feel ashamed.

شاید شما را شرمنده کند یا باعث شرمندگی شما شود.

I'm worried that that plan is going to

من نگرانم که آن نقشه

blow up in your face, it's not a good idea.

در صورت شما منفجر شود، این ایده خوبی نیست.

Well, that blew up in my face, didn't it?

خوب، آن در صورت من منفجر شد، اینطور نیست؟

To blow apart.

منفجر کردن.

To blow apart is used in a similar context.

از هم جدا کردن در یک زمینه مشابه استفاده می شود.

When something is completely destroyed

وقتی چیزی در یک انفجار به طور کامل از بین می رود

in an explosion, it is blown apart.

، از بین می رود.

After the gas explosion, the main factory was

پس از انفجار گاز، کارخانه اصلی به

completely blown apart.

طور کامل منفجر شد.

But this phrasal verb can also be used to show that

اما این فعل عبارتی همچنین می‌تواند برای نشان دادن اینکه

an idea is completely false

یک ایده کاملاً نادرست است

by putting forward another much better argument.

با ارائه یک استدلال بسیار بهتر دیگر استفاده شود.

The student's explanation blew apart

توضیحات دانشجو

the professor's theory.

نظریه استاد را زیر و رو کرد.

So the students explanation proved that the professor's

بنابراین توضیحات دانشجویان ثابت کرد که

theory was incorrect or not true.

نظریه استاد نادرست بوده یا درست نیست.

He blew it apart,

آن را منفجر کرد،

completely shattered it.

کاملاً خرد کرد.

To blow away.

منفجر کردن.

So a strong wind can blow something away, right?

بنابراین یک باد شدید می تواند چیزی را دور بزند، درست است؟

The wind blows and if it's strong, it's going to blow

باد می وزد و اگر شدید باشد،

things away, rubbish, trees.

چیزها، زباله ها، درختان را می برد.

Really strong winds, cars, boats.

واقعا باد شدید، ماشین، قایق.

But you've probably heard me use this phrasal verb

اما احتمالاً شنیده‌اید که من از این فعل عبارتی استفاده

to say that I'm really impressed

می‌کنم تا بگویم واقعاً تحت تأثیر

and pleased by something.

چیزی هستم و از چیزی راضی هستم.

I use it all the time.

من همیشه از آن استفاده می کنم.

In fact, there is another video where you can watch me

در واقع، یک ویدیوی دیگر وجود دارد که می توانید ببینید که من

explain it right here.

در اینجا توضیح می دهم.

The fact that I'm sitting here in my home in Australia

این واقعیت که من اینجا در خانه ام در استرالیا نشسته ام و به

teaching students all around the world, blows me away!

دانش آموزان در سراسر جهان آموزش می دهم، مرا غافلگیر می کند!

Well, how many of these phrasal verbs

خوب، چند تا از این افعال عبارتی

did you already know?

را قبلا می دانستید؟

Perhaps you knew all of them

شاید شما همه آنها را می دانستید

but maybe you learnt a couple of new ways to use them.

اما شاید چند راه جدید برای استفاده از آنها آموخته باشید.

If you enjoyed this lesson

اگر از این درس لذت

make sure you subscribe to my channel by clicking

بردید، حتماً با کلیک روی

that red button right there.

دکمه قرمز در آنجا، در کانال من مشترک شوید.

I make a new lesson every single week.

من هر هفته یک درس جدید می سازم.

Now if you want my top tips and recommendations

حالا اگر نکات و توصیه‌های برتر من را

for using and learning phrasal verbs,

برای استفاده و یادگیری افعال عبارتی

then make sure you check out this video right here.

می‌خواهید، حتماً این ویدیو را در اینجا ببینید.

Or just check out some of my other lessons

یا فقط برخی از درس های دیگر من

on that playlist there.

در آن لیست پخش را در آنجا بررسی کنید.

Thanks for watching and I'll see you next week.

از تماشای شما متشکرم و هفته آینده شما را می بینم.

Bye for now!

فعلا خداحافظ!