Level Up Your Vocabulary: Advanced English Lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Are you ready to level up your English?

آیا برای ارتقای سطح زبان انگلیسی خود آماده اید؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Drum roll.

درام رول.

Come away with me and fly to amazing English land today.

با من بیا و امروز به سرزمین شگفت انگیز انگلیسی پرواز کن .

Have you ever felt like you use the same English phrases again and again and again, or have

آیا تا به حال احساس کرده اید که از همان عبارات انگلیسی بارها و بارها و بارها استفاده می کنید، یا

you ever watched an English movie or TV show and thought, "Man, I would love to speak English

تا به حال یک فیلم یا برنامه تلویزیونی انگلیسی را تماشا کرده اید و فکر کرده اید: "مرد، من دوست دارم اینطور انگلیسی صحبت

like that."

کنم."

Well, never fear.

خب هرگز نترس

Today, I'm going to help you level up your English by changing some common English phrases

امروز، من قصد دارم با تغییر برخی از عبارات رایج انگلیسی

into more advanced wonderful English idioms that native English speakers often use in

به اصطلاحات پیشرفته تر انگلیسی شگفت انگیزی که انگلیسی زبانان بومی اغلب در

daily conversation, but I don't often hear English learners use.

مکالمات روزانه استفاده می کنند، به شما کمک کنم تا سطح زبان انگلیسی خود را ارتقا دهید، اما من اغلب نمی شنوم که زبان آموزان انگلیسی از آنها استفاده می کنند.

So you will be able to use them in this lesson.

بنابراین شما می توانید از آنها در این درس استفاده کنید.

And to help you understand all of these expressions and continue to remember them so that you

و برای اینکه به شما کمک کنم همه این عبارات را بفهمید و همچنان آنها را به خاطر بسپارید تا بتوانید

can use them when you go out into the real world, I've created a free PDF worksheet for

زمانی که به دنیای واقعی می روید از آنها استفاده کنید ، یک کاربرگ PDF رایگان برای

you.

شما ایجاد کرده ام.

In this worksheet, you can learn the more common phrases changed into advanced beautiful

در این کاربرگ می توانید عبارات رایج تر تبدیل شده به عبارات زیبای پیشرفته

phrases and also some sample sentences.

و همچنین چند جمله نمونه را بیاموزید.

And you can answer Vanessa's challenge question at the end of the worksheet.

و می توانید به سوال چالش ونسا در انتهای کاربرگ پاسخ دهید. برای دانلود کاربرگ رایگان

You can click on the link in the description to download the free worksheet, put it under

می توانید روی لینک موجود در توضیحات کلیک کنید ، هنگام خواب آن را زیر

your pillow as you sleep, and soak in English.

بالش خود قرار دهید و به زبان انگلیسی خیس کنید.

All right.

خیلی خوب.

Are you ready to get started learning these wonderful English phrases, including one that

آیا برای شروع یادگیری این عبارات فوق العاده انگلیسی، از جمله عباراتی که

apparently I've been using wrong my whole life?

ظاهراً من در تمام عمرم به اشتباه از آن استفاده کرده ام، آماده اید؟

And I just found it out as I was making this lesson.

و همین که داشتم این درس را می ساختم متوجه شدم.

All right, let's get started.

خیلی خب، بیایید شروع کنیم.

The conversation was confusing.

گفتگو گیج کننده بود.

The conversation was all over the map.

گفتگو سراسر نقشه بود.

Oh, much better.

اوه خیلی بهتره

This idiom, "all over the map" means that there is no logic, no flow, it jumps from

این اصطلاح، "در سراسر نقشه" به این معنی است که هیچ منطقی وجود ندارد، هیچ جریانی وجود ندارد، از

one idea to the other.

یک ایده به ایده دیگر می پرد.

It is all over the map.

سراسر نقشه است.

It's pretty confusing and difficult to understand.

بسیار گیج کننده و درک آن دشوار است.

Man, that conversation was all over the map.

مرد، آن مکالمه سراسر نقشه بود.

I'm learning about these English idioms.

من در مورد این اصطلاحات انگلیسی یاد می گیرم.

I'm trying to get the hang of it.

دارم سعی می کنم از پسش بر بیام

Oh, much better.

اوه خیلی بهتره

This idiom, "to get the hang of it" means that you're learning something new and you're

این اصطلاح، "به دست آوردن آن" به این معنی است که شما چیز جدیدی یاد می گیرید و

trying to become more comfortable with it.

سعی می کنید با آن راحت تر شوید.

When you're going from beginner to intermediate to advanced, well, you are trying to get the

وقتی از مبتدی به متوسط به پیشرفته می‌روید، خوب، سعی می‌کنید

hang of English so that you can speak comfortably.

زبان انگلیسی را به دست آورید تا بتوانید راحت صحبت کنید.

Excellent.

عالی

Get the hang of it.

دست به کار شوید.

Summer is almost over.

تابستان تقریباً تمام شده است.

Before you know it, it will be fall.

قبل از اینکه بدانی، پاییز خواهد بود.

Ooh.

اوه

Before you know it, this is an excellent English idiom and it means something will happen soon

قبل از اینکه متوجه شوید، این یک اصطلاح انگلیسی عالی است و به این معنی است که به زودی

or almost immediately.

یا تقریباً بلافاصله اتفاقی خواهد افتاد.

Before you know it.

قبل از اینکه بدانی.

Oh, it's going to happen so soon that I won't even have time to think about it.

آه، آنقدر زود اتفاق می افتد که من حتی فرصت فکر کردن به آن را ندارم.

You know what?

میدونی چیه؟

Before you know it, you are going to be speaking English confidently.

قبل از اینکه متوجه شوید، باید با اطمینان انگلیسی صحبت کنید.

One day you'll just keep practicing and practicing and then, "Oh, I didn't even realize it, but

یک روز شما فقط به تمرین و تمرین ادامه خواهید داد و سپس، "اوه، من حتی آن را متوجه نشدم، اما

my confidence has been growing."

اعتماد به نفس من در حال افزایش است."

Before you know it, you will be speaking English confidently.

قبل از اینکه متوجه شوید، با اطمینان انگلیسی صحبت می کنید .

Wow, they really like each other.

وای واقعا همدیگه رو دوست دارن

Wow, they are head over heels for each other.

وای اینا سر به سر همدیگه دارن

This is a fun English idiom that means you are completely in love with someone.

این یک اصطلاح انگلیسی سرگرم کننده است که به این معنی است که شما کاملاً عاشق کسی هستید.

To be head over heels.

سر به پا بودن.

We can imagine when you fall in love, your head and your heels are switching positions.

می‌توانیم تصور کنیم وقتی عاشق می‌شوید، سر و پاشنه‌هایتان در حال تغییر موقعیت هستند.

So they are head over heels for each other.

بنابراین آنها سر به پای یکدیگر هستند.

Completely in love.

کاملا عاشق.

What a wonderful phrase.

چه عبارت فوق العاده ای

Let me know if your plans change.

اگر برنامه های شما تغییر کرد به من اطلاع دهید.

Keep me posted.

مرا در جریان بگذار.

Keep me in the loop.

مرا در جریان نگه دار

All those are great phrases.

همه آن عبارات عالی هستند.

Keep me posted.

مرا در جریان بگذار.

We can imagine a poster with some announcement on it or keep me in the loop.

می‌توانیم پوستری را تصور کنیم که روی آن اعلان‌هایی وجود دارد یا من را در جریان نگه داریم.

Here we have a circle and there is some important information inside that circle, that's kind

در اینجا ما یک دایره داریم و اطلاعات مهمی در داخل آن دایره وجود دارد، این به

of the literal meaning of this figurative idiom.

نوعی معنای تحت اللفظی این اصطلاح مجازی است.

Can you imagine it means to get some updates about something, to make sure that I have

آیا می توانید تصور کنید که این به معنای دریافت برخی به روز رسانی ها در مورد چیزی است تا مطمئن شوید

the most recent information.

که جدیدترین اطلاعات را دارم.

We often use this for events, maybe for someone's health condition, if your friend just had

ما اغلب از این برای رویدادها استفاده می کنیم، شاید برای وضعیت سلامتی کسی، اگر دوست شما به

a baby and you say, "Hey, I'm going to bring you some food so that you have dinner tonight,

تازگی بچه دار شده است و شما می گویید: "هی، من می خواهم برای شما غذا بیاورم تا امشب شام بخورید،

but keep me posted and let me know if you need anything else."

اما من را در جریان بگذارید و به من اجازه دهید. بدانید که اگر به چیز دیگری نیاز دارید."

Okay.

باشه.

Keep me posted.

مرا در جریان بگذار.

They're not going to send you a poster, but it means they'll just text you with some updates.

آنها قرار نیست برای شما پوستری بفرستند، اما به این معنی است که آنها فقط به شما پیامک خواهند داد.

"Hey, could you come over and hold my baby while I take a shower?"

"هی، می توانی بیایی و بچه ام را در حالی که من دوش می گیرم در آغوش بگیری؟"

Oh, this is great.

اوه، این عالی است.

This is an update about what's going on or we could just exchange it with the other phrase.

این یک به روز رسانی در مورد آنچه در حال وقوع است است یا فقط می توانیم آن را با عبارت دیگری مبادله کنیم.

"Hey, can you keep me in the loop?

"هی، می‌توانی من را در جریان نگه‌داری؟

Just keep me in the loop.

فقط من را در جریان نگه دارید.

Let me know if you need anything and make sure I have some updates."

اگر به چیزی نیاز دارید به من اطلاع دهید و مطمئن شوید که به‌روزرسانی‌هایی دارم."

Excellent.

عالی

The students didn't get in trouble.

دانش آموزان دچار مشکل نشدند.

The teacher let them off the hook.

معلم آنها را رها کرد.

Ooh, this fun English idiom, "let someone off the hook," we can imagine a fish.

اوه، این اصطلاح سرگرم کننده انگلیسی، "بگذارید کسی از قلاب خارج شود"، ما می توانیم یک ماهی را تصور کنیم.

You caught a fish and it doesn't seem like good news for that fish, right?

شما ماهی گرفتید و به نظر نمی رسد خبر خوبی برای آن ماهی باشد، درست است؟

He's about to be eaten.

او در شرف خوردن است.

But if you let him off the hook, if you take him off the hook and throw him back into the

اما اگر او را از قلاب خارج کنید، اگر او را از قلاب بردارید و دوباره به

water, he's free.

آب بیندازید، او آزاد است.

And this is the same idea here.

و این همان ایده در اینجا است.

The students did something not so great and the teacher did not punish them.

دانش آموزان کاری نه چندان بزرگ انجام دادند و معلم آنها را تنبیه نکرد.

Instead, the teacher let them off the hook.

در عوض، معلم آنها را رها کرد.

Oh, what a wonderful English idiom that means you don't get in trouble.

اوه، چه اصطلاح انگلیسی فوق العاده ای است که به این معنی است که شما به دردسر نمی افتید.

The consequences are less than you thought.

عواقب آن کمتر از آن چیزی است که فکر می کردید.

Oh, I didn't think they would let me off the hook, but I'm free.

اوه، من فکر نمی کردم آنها مرا از قلاب خارج کنند ، اما من آزادم.

Excellent.

عالی

How are you doing?

حال شما چطور است؟

I'm having a pretty good day today.

امروز روز خیلی خوبی دارم

How are you doing today?

امروز چطوری؟

So far so good.

تا اینجای کار خیلی خوبه.

Oh, that's a great expression.

اوه، این یک بیان عالی است.

When someone asks you, "How are you doing?"

وقتی کسی از شما می پرسد: "حالت چطور است؟"

You can say, "So far so good."

می توانید بگویید: "تا اینجا خیلی خوب است."

This is a great way to respond to this common question.

این یک راه عالی برای پاسخ به این سوال رایج است .

And in fact, it's a little bit funny too, because it kind of implies that everything

و در واقع، کمی خنده دار نیز هست، زیرا به نوعی نشان می دهد که

is going well so far, but at any time something bad could happen.

تا اینجا همه چیز خوب پیش می رود، اما هر لحظه ممکن است اتفاق بدی بیفتد.

So it's not a perfectly optimistic phrase.

بنابراین یک عبارت کاملاً خوش بینانه نیست.

It's kind of a realistic phrase with a little bit of humor.

این یک جمله واقع گرایانه با کمی طنز است.

How are you doing?

حال شما چطور است؟

So far so good.

تا اینجای کار خیلی خوبه.

Great.

عالی.

At any time something terrible could happen, but right now everything is great.

در هر زمانی ممکن است اتفاق وحشتناکی رخ دهد، اما در حال حاضر همه چیز عالی است.

So far so good.

تا اینجای کار خیلی خوبه.

Excellent.

عالی

I hope you can use this in your daily conversations.

امیدوارم بتوانید در مکالمات روزانه خود از آن استفاده کنید.

Oh, hey, I was just talking about you.

اوه، هی، من فقط در مورد شما صحبت می کردم.

Speak of the devil.

سخنی از شیطان.

Oh, much better.

اوه خیلی بهتره

This phrase, "speak of the devil" is used when you're talking about someone and then

این عبارت "از شیطان صحبت کن" زمانی استفاده می شود که شما در مورد کسی صحبت می کنید و سپس او

they walk in the room.

در اتاق راه می رود.

Oh, speak of the devil.

اوه، از شیطان صحبت کن.

Are you calling your friend the devil?

دوستت را شیطان خطاب می کنی؟

No, you are not implying that they are bad or evil.

نه، شما به معنای بد یا بد بودن آنها نیستید .

This is just an idiom that shows we were talking about you and then there you are.

این فقط یک اصطلاح است که نشان می دهد ما در مورد شما صحبت می کردیم و سپس شما اینجا هستید.

It's kind of like magic.

این یک جورهایی شبیه جادو است.

All of a sudden he appears.

ناگهان ظاهر می شود.

So I would recommend using this in casual situations with friends.

بنابراین من استفاده از این را در موقعیت های معمولی با دوستان توصیه می کنم .

And usually if you say this, they will wonder, "What were they saying about me?"

و معمولاً اگر این را بگویید، آنها تعجب می کنند که "آنها در مورد من چه می گفتند؟"

So if you are saying something secretive about that person, maybe don't use this phrase.

بنابراین اگر در مورد آن شخص چیز محرمانه ای می گویید ، شاید از این عبارت استفاده نکنید.

You don't want them to know that you were talking about them.

شما نمی خواهید آنها بدانند که شما در مورد آنها صحبت می کنید.

But if you say, "Oh, speak of the devil, there he is."

اما اگر بگویید: "اوه، از شیطان صحبت کن، او آنجاست."

Well, you might need to explain, "Oh, we were talking about your birthday party last week

خوب، شاید لازم باشد توضیح دهید، "اوه، ما در مورد جشن تولد شما در هفته گذشته صحبت می کردیم

and how much fun it was."

و چقدر سرگرم کننده بود."

You're going to need to explain a little bit what you were talking about.

شما باید کمی توضیح دهید که در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

But you know what?

اما میدونی چیه؟

Sometimes this phrase is said "speaking of the devil" and this phrase I found out is

گاهی به این عبارت گفته می شود «صحبت از شیطان» و این عبارتی که من متوجه شدم از نظر

technically wrong, but that's what I say.

فنی اشتباه است، اما من همین را می گویم.

I say "speaking of the devil" and actually that's what my son says too because that's

من می گویم "از شیطان صحبت می کنم" و در واقع پسرم هم همین را می گوید، زیرا

what I say.

من هم همین را می گویم.

So one time I heard my four year old son say, "Speaking of the devil," and I thought, "What?

بنابراین یک بار از پسر چهار ساله‌ام شنیدم که می‌گوید "از شیطان صحبت می‌کند" و فکر کردم "چی؟

How did he learn that phrase?"

او چگونه این عبارت را یاد گرفت؟"

And then I realized, "Oh, that's what I say."

و بعد متوجه شدم: "اوه، این چیزی است که من می گویم."

So when I say this phrase, I add I-N-G, speaking of the devil.

بنابراین وقتی این عبارت را می گویم، I-N-G را اضافه می کنم، صحبت از شیطان.

But as I was doing a little bit of research about this, I realized I'm wrong.

اما همانطور که کمی در مورد این موضوع تحقیق می کردم، متوجه شدم که اشتباه می کنم.

So instead it should be "speak of the devil", but you will hear people say, "speaking of

بنابراین در عوض باید «از شیطان صحبت کن» باشد، اما می‌شنوید که مردم می‌گویند «از شیطان صحبت می‌کنم

the devil".

».

Technically it's incorrect, but you will hear people say that like me and you know what?

از نظر فنی نادرست است، اما می‌شنوید که افرادی مثل من این را می‌گویند و می‌دانید چیست؟

It's okay.

مشکلی نیست.

We get the same meaning and you know what?

ما همین معنی را دریافت می کنیم و می دانید چیست؟

Let's just roll with it.

بیایید فقط با آن رول شویم.

Speak of the devil.

سخنی از شیطان.

Speaking of the devil, there he is.

صحبت از شیطان، او وجود دارد.

That's true, I agree.

این درست است، من موافقم.

You could say that again.

شما می توانید این را دوباره بگویید.

Oh, what a great phrase.

اوه چه عبارت عالی

You could say say that again.

میشه گفت بازم

This is a rhetorical statement.

این یک بیانیه بلاغی است.

You're not actually asking someone to repeat themselves.

شما در واقع از کسی نمی خواهید که خودش را تکرار کند.

Instead, you are emphasizing that you absolutely agree with them.

در عوض، شما تأکید می کنید که کاملاً با آنها موافق هستید.

Maybe if someone says, "Oh, it is so hot today."

شاید اگر کسی بگوید: "اوه، امروز خیلی گرم است."

You could say, "You could say that again."

شما می توانید بگویید: "می توانی دوباره این را بگو."

Or if someone says, "Oh, this cake is amazing".

یا اگر کسی بگوید: "اوه، این کیک شگفت انگیز است".

What can you say?

چی میتونی بگی؟

"You could say that again."

"میتونی دوباره اینو بگی."

That means I absolutely agree with you.

یعنی کاملا با شما موافقم

It's so hot today.

امروز خیلی گرمه

This cake is amazing.

این کیک شگفت انگیز است.

You could say that again.

شما می توانید این را دوباره بگویید.

And they don't need to repeat it, but it just means, I definitely agree with you.

و آنها نیازی به تکرار آن ندارند، اما این فقط به این معنی است که من قطعاً با شما موافقم.

This lesson is so helpful.

این درس بسیار مفید است.

You could say that again.

شما می توانید این را دوباره بگویید.

I hope so.

امیدوارم.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

I can't understand it.

من نمی توانم آن را درک کنم.

I can't wrap my head around it.

نمی توانم سرم را دور آن بپیچم.

I can't wrap my brain around it.

نمی توانم مغزم را دور آن بپیچم.

Oh, what a lovely expression.

اوه چه تعبیر قشنگی

The idea of wrapping your head or your brain around something just means to understand

ایده پیچیدن سر یا مغزتان به دور چیزی فقط به معنای درک

something.

چیزی است.

But we often use this English idiom for tragic events or something that is really difficult

اما ما اغلب از این اصطلاح انگلیسی برای رویدادهای غم انگیز یا چیزهایی استفاده می کنیم که درک آن واقعاً دشوار

to comprehend.

است.

So for example, recently there were some bad floods in Europe and in China and for these

به عنوان مثال، اخیراً سیل‌های بدی در اروپا و چین رخ داده است و برای این

tragic events, especially when you're watching it on the news, sometimes it's hard to comprehend.

رویدادهای غم انگیز، به خصوص وقتی آن را در اخبار تماشا می‌کنید، گاهی اوقات درک آن دشوار است.

I'm not there.

من آنجا نیستم.

I'm not experiencing that in person, so we could use this type of phrase.

من شخصاً آن را تجربه نمی کنم، بنابراین می توانیم از این نوع عبارت استفاده کنیم.

It's really hard to wrap your brain around the kind of tragedy and the kind of damage

واقعاً سخت است که مغز خود را در اطراف نوع تراژدی و نوع آسیبی

that's happening because of the floods.

که به دلیل سیل رخ می دهد، بپیچانید.

It's hard to wrap your head around something because you seem removed from it.

سخت است که سر خود را دور چیزی بپیچید زیرا به نظر می رسد از آن دور شده اید.

It's too tragic to handle.

خیلی غم انگیز است که بتوان آن را مدیریت کرد.

So we can use this expression, "I just can't wrap my brain around it", but we can also

بنابراین می‌توانیم از این عبارت استفاده کنیم، «من نمی‌توانم مغزم را دور آن بپیچم»، اما همچنین می‌توانیم

use it for simple things too, like if you are looking at a math problem and it's extremely

از آن برای چیزهای ساده نیز استفاده کنیم، مثلاً اگر به یک مسئله ریاضی نگاه می‌کنید و بسیار

complicated.

پیچیده است.

You can say, "Oh, I just can't wrap my brain around this problem.

می توانید بگویید: "اوه، من فقط نمی توانم مغزم را دور این مشکل بپیچم.

I don't think I'm ever going to solve it."

فکر نمی کنم هیچ وقت آن را حل کنم."

So we can use it for these big events or for simple problems.

بنابراین می توانیم از آن برای این رویدادهای بزرگ یا برای مشکلات ساده استفاده کنیم.

On the other hand, it's not hard to figure out.

از سوی دیگر، تشخیص آن کار سختی نیست.

It's not rocket science.

این علم موشک نیست.

Oh, much better.

اوه خیلی بهتره

We're not actually talking about becoming a rocket scientist.

ما در واقع در مورد تبدیل شدن به یک دانشمند موشکی صحبت نمی کنیم.

Instead, we're talking about something that's not complicated and we almost always use this

در عوض، ما در مورد چیزی صحبت می کنیم که پیچیده نیست و تقریباً همیشه این

idiom with the word not.

اصطلاح را با کلمه نه استفاده می کنیم.

It's not rocket science.

این علم موشک نیست.

Let me give you a couple of examples because sometimes this can be used to encourage and

اجازه بدهید چند مثال برای شما بزنم زیرا گاهی می توان از این برای تشویق استفاده کرد و

sometimes this can be used to make fun of someone.

گاهی برای مسخره کردن کسی.

So I want to make sure that you use it and you understand how it's being used in that

بنابراین می‌خواهم مطمئن شوم که از آن استفاده می‌کنید و متوجه می‌شوید که چگونه از آن به روش

correct way.

صحیح استفاده می‌شود.

Last week when the gate on my deck broke, my mom was with me and I said, "We can fix

هفته پیش که دروازه روی عرشه من شکست، مامانم همراهم بود و گفتم: "ما می توانیم درستش

it.

کنیم.

It isn't rocket science, right?"

این علم موشک نیست، درست است؟"

"Yeah, let's figure out how to fix this."

"آره، بیایید بفهمیم که چگونه این مشکل را برطرف کنیم."

So here I'm just trying to encourage myself and encourage my mom that this project is

بنابراین در اینجا من فقط سعی می کنم خودم را تشویق کنم و مادرم را تشویق کنم که این پروژه

not too complicated.

خیلی پیچیده نیست.

It isn't rocket science, right?

این علم موشک نیست، درست است؟

We can do this.

ما میتونیم این کارو انجام بدیم.

It seems like it might be challenging, but no, it's not rocket science.

به نظر می رسد ممکن است چالش برانگیز باشد، اما نه، این علم موشک نیست.

We got this.

ما این رو گرفتیم.

We can do it.

ما می توانیم آن را انجام دهیم.

So that's kind of an encouraging way to use this, but we can also use this to make fun

بنابراین این یک روش تشویق کننده برای استفاده از آن است، اما ما همچنین می توانیم از این برای مسخره

of someone too.

کردن کسی نیز استفاده کنیم.

Let's imagine that my mom was trying to fix the gate and she said, "Oh, I just can't figure

بیایید تصور کنیم که مادرم سعی می کرد دروازه را تعمیر کند و گفت: "اوه، من فقط نمی توانم بفهمم

out how to fix the gate."

که چگونه دروازه را تعمیر کنم."

What if I said to her, "It isn't rocket science.

چه می شود اگر به او بگویم "این علم موشکی نیست.

You can do it."

شما می توانید آن را انجام دهید."

Can you tell by the tone in my voice, I'm kind of making fun of the fact that she can't

از لحن صدای من می توانی بفهمی که من به نوعی این واقعیت را مسخره می کنم که او نمی تواند

figure out that simple thing?

آن چیز ساده را بفهمد؟

It isn't rocket science.

این علم موشکی نیست.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

So here be careful using this in those types of situations where you're not participating.

بنابراین در اینجا مراقب استفاده از این در آن دسته از موقعیت‌هایی باشید که در آن شرکت نمی‌کنید.

If you're just telling someone, "You can do it, it's not rocket science."

اگر فقط به کسی می گویید: "می توانید این کار را انجام دهید ، این علم موشکی نیست."

You're kind of saying, "Hey, why can't you figure that out?

شما به نوعی می گویید: "هی، چرا نمی توانی این را بفهمی؟

Are you dumb?

آیا تو خنگی؟

Because it's not rocket science.

زیرا این علم موشک نیست.

It's a really simple thing."

این یک چیز واقعاً ساده است."

But if you're participating in the activity and you're encouraging yourself too, "All

اما اگر در این فعالیت شرکت می‌کنید و خودتان را تشویق می‌کنید، "بسیار

right, we can do this.

خوب، ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

It's not rocket science.

این علم موشکی نیست.

We got this."

ما این را فهمیدیم."

That's no problem, but make sure that you don't just tell this to someone with that

این مشکلی نیست، اما مطمئن شوید که این موضوع را فقط به کسی با آن

kind of sneer.

نوع تمسخر نگویید.

It's not rocket science.

این علم موشک نیست.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Make sure that you don't say it like that unless you really want to express yourself

مطمئن شوید که آن را اینطور نگویید مگر اینکه واقعاً بخواهید خود را

in that way.

به این شکل بیان کنید.

All right, let's go to our next phrase.

بسیار خوب، بیایید به عبارت بعدی خود برویم.

I'm finished with work.

من کارم تموم شد

Let's call it a day.

بیایید آن را یک روز بنامیم.

Oh, excellent.

اوه عالی

Let's call it a day or I'm going to call it a day just means I'm finished with work and

بیایید آن را یک روز بنامیم یا می خواهم آن را یک روز بنامم فقط به این معنی است که کارم تمام شده است و

I'm going to go home or I'm going to finish.

می خواهم به خانه بروم یا تمام کنم.

This is an extremely common phrase in the office or in a work culture.

این یک عبارت بسیار رایج در اداره یا در فرهنگ کاری است.

We often say, "Let's call it a day.

ما اغلب می گوییم، "بیایید آن را یک روز

Let's call it a day.

بنامیم، بگذارید آن را یک روز بگذاریم

It's been so long.

. خیلی طولانی شده است

I'm going to call it a day.

. قرار است آن را یک روز

I'm done with this project for now."

بگذارم. فعلا با این پروژه تمام شده است."

Excellent.

عالی

To call it a day means I'm all done.

اینکه آن را یک روز بنامیم به این معنی است که همه چیز تمام شده است.

I'm finished and I'll start working again another time.

کارم تموم شده و یه وقت دیگه کارم رو شروع میکنم .

Excellent.

عالی

Let's call it a day.

بیایید آن را یک روز بنامیم.

That is so irritating.

این خیلی تحریک کننده است.

That is so annoying.

که خیلی آزار دهنده است.

That ruffles my feathers.

که پرهایم را به هم می زند.

Oh, what a lovely expression.

اوه چه تعبیر قشنگی

We can imagine a bird.

ما می توانیم یک پرنده را تصور کنیم.

When a bird is angry, it's feathers kind of puff up a little bit.

وقتی پرنده ای عصبانی است، پرهایش کمی پف می کنند.

That's kind of ruffling its feathers.

این به نوعی پرهایش را به هم می زند.

It's getting irritated and annoyed about something.

در مورد چیزی عصبانی و آزرده می شود.

Well, we can imagine you are like that bird.

خوب، ما می توانیم تصور کنیم که شما مانند آن پرنده هستید.

You're irritated and annoyed.

شما عصبانی و عصبانی هستید.

One time I went to a fireworks show and we were waiting for the fireworks to start, waiting

یک بار به یک برنامه آتش بازی رفتم و منتظر بودیم که آتش بازی شروع شود و

for the sun to set a little bit.

منتظر بودیم که خورشید کمی غروب کند.

And there was a mother with a couple children and the mother kept telling her kids, "Sit

و مادری با چند فرزند بود و مادر مدام به بچه‌هایش می‌گفت: "بنشین،

still.

Stop fidgeting.

بی قراری نکن.

Be quiet."

ساکت باش."

And then she just looked at her phone.

و بعد فقط به تلفنش نگاه کرد.

She is doing something to pass the time until the fireworks start, but she's not letting

او برای گذراندن زمان تا شروع آتش بازی کاری انجام می دهد ، اما به بچه هایش اجازه نمی دهد

her kids do something to pass the time, like moving around and fidgeting.

کاری برای گذراندن وقت انجام دهند، مانند حرکت در اطراف و بی قراری.

This type of unfairness, especially to children really ruffles my feathers.

این نوع بی انصافی، به ویژه در مورد کودکان، واقعاً پرهای من را به هم می زند.

Having more equal standards or understanding the situation of children is a nice thing

داشتن استانداردهای برابر یا درک موقعیت کودکان کار خوبی

to do.

است.

So when there is unfairness towards children, that really ruffles my feathers.

بنابراین وقتی نسبت به کودکان بی انصافی وجود دارد، این واقعاً پرهای من را به هم می زند.

That makes me feel irritated and annoyed.

این باعث می شود که من احساس عصبانیت و ناراحتی کنم.

Well, what did you think of these common English idioms that will help you to level up your

خوب، نظر شما در مورد این اصطلاحات رایج انگلیسی که به شما کمک می کند تا دایره لغات خود را ارتقا دهید،

vocabulary?

چه بود؟

I hope they didn't ruffle your feathers and I hope this lesson wasn't all over the map.

امیدوارم آنها پرهای شما را در هم نریزند و امیدوارم این درس سراسر نقشه نبوده باشد.

So don't forget to download the free PDF worksheet for this lesson.

پس دانلود کاربرگ PDF رایگان این درس را فراموش نکنید.

I've included all of the first normal phrases, then the leveled up idioms, some sample sentences,

من همه اولین عبارات عادی، سپس اصطلاحات سطح شده، چند جملات نمونه را قرار داده ام

and also at the end of the free worksheet, you can answer Vanessa's challenge question

و همچنین در پایان کاربرگ رایگان، می توانید به سوال چالش ونسا پاسخ دهید

and use what you've learned.

و از آموخته های خود استفاده کنید.

Don't forget to download that PDF in the link in the description below this so that you

فراموش نکنید که آن PDF را در لینکی که در توضیحات زیر است دانلود کنید تا

can continue to immerse yourself in English and speak confidently.

بتوانید به زبان انگلیسی غوطه ور شوید و با اطمینان صحبت کنید.

And now I have a question for you.

و حالا من یک سوال از شما دارم.

Are you still trying to wrap your head around these phrases or are you starting to get the

آیا هنوز سعی می کنید سر خود را دور این عبارات بپیچید یا شروع به

hang of it?

درک آن کرده اید؟

Let me know in the comments below.

با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید.

Try to use one of these wonderful idioms and I will see you again next Friday for a new

سعی کنید از یکی از این اصطلاحات فوق العاده استفاده کنید و من جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel.

درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download the free PDF worksheet for this lesson.

مرحله بعدی دانلود کاربرگ PDF رایگان این درس است.

With this free PDF you will master today's lesson and never forget what you have learned.

با این PDF رایگان شما بر درس امروز مسلط خواهید شد و هرگز آموخته های خود را فراموش نکنید.

You can be a confident English speaker.

شما می توانید یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس باشید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for a free English lesson every Friday.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

Bye.

خدا حافظ.