50 Important English TRAVEL Phrases

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  Let's travel together.  

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com. بیا با هم سفر کنیم

Do you like to travel? Do you wish that you  could travel more? Well, if you have ever  

آیا دوست دارید سفر کنید؟ آیا آرزو می کنید که بتوانید بیشتر سفر کنید؟ خوب، اگر تا به حال

visited another country, you know that English  is essential or at least very helpful when you  

به کشور دیگری سفر کرده باشید، می‌دانید که انگلیسی هنگام سفر ضروری است یا حداقل بسیار مفید است

travel. So, I have some good news. Today, you are  going to learn 50 important phrases for travel.  

. بنابراین، من یک خبر خوب دارم. امروز، 50 عبارت مهم برای سفر را یاد خواهید گرفت.

You'll learn how to plan for a trip, how to talk  about directions and transportation, how to talk  

شما یاد خواهید گرفت که چگونه برای یک سفر برنامه ریزی کنید، چگونه درباره مسیرها و حمل و نقل صحبت کنید، چگونه

at the airport and at a hotel. And finally, how  to tell someone about a trip that you just took. 

در فرودگاه و در هتل صحبت کنید. و در نهایت، چگونه درباره سفری که به تازگی رفته اید به کسی بگویید.

I know that 50 expressions is a lot. So, to  help you, I've created a free PDF worksheet  

من می دانم که 50 عبارت بسیار است. بنابراین، برای کمک به شما، یک کاربرگ PDF رایگان ایجاد کرده‌ام

that you can download with the link in the  description. Never forget what you've learned,  

که می‌توانید آن را با پیوند در توضیحات دانلود کنید. هرگز آموخته‌های خود را فراموش نکنید،

review everything and answer Vanessa's Challenge  question at the end of the PDF worksheet. 

همه چیز را مرور کنید و به سؤال چالش ونسا در انتهای کاربرگ PDF پاسخ دهید.

Let's get started with how to  plan or book a trip in English.  

بیایید با نحوه برنامه‌ریزی یا رزرو سفر به زبان انگلیسی شروع کنیم.

Where would you like to go? Excellent starter  question. Where would you like to go? Also,  

دوست داری کجا بری؟ سوال شروع عالی . دوست داری کجا بری؟ همچنین،

you can answer this by saying, "I've never been  to Rio de Janeiro. I've never been to Rome.  

می‌توانید به این پاسخ بگویید: " من هرگز به ریودوژانیرو نرفته‌ام. هرگز به رم نرفته‌ام

I've never been to Tokyo." Excellent phrase. "We should book tickets now." This verb, to book,  

. هرگز به توکیو نرفته‌ام." عبارت عالی "ما باید الان بلیط رزرو کنیم." این فعل، رزرو کردن،

means to reserve. We're not talking about  something that you read. This is the noun,  

به معنای رزرو کردن است. ما در مورد چیزی که شما خوانده اید صحبت نمی کنیم. این اسم

a book. This is talking about reserving something.  "We should book tickets now because it's a  

، کتاب است. این در مورد رزرو چیزی صحبت می کند. "ما باید همین الان بلیط رزرو کنیم، زیرا این یک

popular destination, so let's book tickets." "I hate making plans. Let's just do something  

مقصد محبوب است، پس بیایید بلیط رزرو کنیم." "من از برنامه ریزی متنفرم. بیایید فقط کاری را انجام

spur of the moment." Spur of the moment  means without plan, something spontaneous.  

دهیم که در لحظه به آن کمک می کند." انگیزه لحظه به معنای بدون برنامه، چیزی خودجوش است.

Well, you need to book tickets to go to another  country, but maybe when you get there, you don't  

خوب، برای رفتن به کشور دیگری باید بلیت رزرو کنید ، اما شاید وقتی به آنجا رسیدید،

want to have every hour planned. You like to do  things spur of the moment. "Oh, there's a great  

نخواهید برای هر ساعت برنامه ریزی داشته باشید. شما دوست دارید کارهایی را انجام دهید که در لحظه تحریک می شوند. "اوه، یک پارک عالی وجود

park. Let's go there. Oh, that's a cool museum.  Let's go there." This is spur of the moment. 

دارد. بیایید به آنجا برویم. اوه، این یک موزه باحال است. بیایید به آنجا برویم." این انگیزه لحظه است.

A similar phrase you can use is, "We decided  that we'll just go wherever the wind blows us."  

عبارت مشابهی که می‌توانید استفاده کنید این است: «ما تصمیم گرفتیم که هر کجا باد ما را می‌وزد، برویم».

Maybe the wind will blow me to that museum.  Maybe the wind will blow me to that restaurant.  

شاید باد مرا به آن موزه ببرد. شاید باد مرا به آن رستوران ببرد.

I don't know. This has the same idea as spur of  the moment. It's not planned. It's spontaneous. 

من نمی دانم. این همان ایده‌ی Spur of the moment را دارد. برنامه ریزی نشده است. این خود به خودی است.

Maybe you are the opposite kind of person. You  might say, "We need to make a reservation."  

شاید شما آدم دیگری هستید. ممکن است بگویید، "باید رزرو کنیم."

This is a great phrase to know: to make a  reservation. You can make a reservation at a  

این یک عبارت عالی برای دانستن است: رزرو کردن. می‌توانید در یک

popular restaurant, you can make a reservation  at a hotel, you can make a reservation for a  

رستوران محبوب رزرو کنید، می‌توانید در یک هتل رزرو کنید، می‌توانید برای یک

seat at a concert. There's a lot of different  things that you can make a reservation for. 

صندلی در کنسرت رزرو کنید. چیزهای مختلف زیادی وجود دارد که می‌توانید برای آن‌ها رزرو کنید.

When you go to a museum or somewhere similar,  you might ask, "Do you have an audio guide?  

وقتی به موزه یا مکانی مشابه می‌روید، ممکن است بپرسید، "

Do you have an audio guide?" This is actually a  great way to improve your English. Because if you  

آیا راهنمای صوتی دارید؟" این در واقع یک راه عالی برای بهبود زبان انگلیسی شماست. زیرا اگر

listen to an audio guide in English,  as you're walking around the museum,  

هنگام قدم زدن در موزه به یک راهنمای صوتی به زبان انگلیسی گوش دهید،

I bet you are going to learn a ton of new  vocabulary, some great expressions for describing  

شرط می‌بندم هزاران واژگان جدید را یاد بگیرید ، چند عبارات عالی برای توصیف

what you're seeing. This is an excellent way to  enjoy something, but also learn some English.  

آنچه می‌بینید. این یک راه عالی برای لذت بردن از چیزی، اما همچنین یادگیری زبان انگلیسی است.

You can ask, "Do you have an audio guide?" When you go somewhere, you can ask, "Do you  

می توانید بپرسید "آیا راهنمای صوتی دارید؟" وقتی به جایی می‌روید، می‌توانید بپرسید، "آیا

accept cash or credit card? Do you accept cash or  credit card?" Depending on the country you're in,  

پول نقد یا کارت اعتباری را می‌پذیرید؟ آیا پول نقد می‌پذیرید یا کارت اعتباری؟" بسته به کشوری که در آن هستید

they might prefer one option instead of the other.  And we often use the word cash to talk about  

، ممکن است یک گزینه را به جای دیگری ترجیح دهند. و ما اغلب از کلمه پول نقد برای صحبت در مورد

physical dollar bills or the physical  money of the place that you're visiting.  

اسکناس‌های فیزیکی دلار یا پول فیزیکی مکانی که بازدید می‌کنید استفاده می‌کنیم.

"Do you accept cash or credit card? Because I only  have a credit card. I don't have any cash with me.  

"آیا پول نقد می پذیرید یا کارت اعتباری؟ چون من فقط یک کارت اعتباری دارم. من پول نقد همراه خود ندارم.

If you need cash, then I got to come back." You might ask, "What are the hours for the  

اگر به پول نقد نیاز دارید، باید برگردم." ممکن است بپرسید، "ساعت‌های

museum? What are the hours for the tour? What are  the hours for some kind of event or place?" It's  

موزه چند است؟ ساعت‌های تور چند ساعت است ؟ ساعت‌هایی برای نوعی رویداد یا مکان چیست؟" این

a great question to ask, "When are you open?" What  are the hours for something that you want to see? 

یک سؤال عالی است که بپرسید، "چه زمانی باز هستید؟" ساعت چیزی که می‌خواهید ببینید چقدر است؟

Our final question under this first category of  planning or booking your vacation is an excellent  

آخرین سؤال ما در این دسته اول برنامه‌ریزی یا رزرو تعطیلات، یک سؤال عالی است

question, "What should I pack for? What should  I pack for?" Well, of course, for vacation. Now,  

، "برای چه چیزی باید بسته بندی کنم؟ برای چه باید وسایل را جمع کنم؟" خوب، البته، برای تعطیلات. اکنون،

this question has another meaning. It means I  want to know what kind of activities we'll do,  

این سؤال معنای دیگری دارد. این بدان معناست که می‌خواهم بدانم چه نوع فعالیت‌هایی انجام خواهیم داد

what the weather is going to be. I want  to know, do I need to pack a swimsuit?  

،   آب و هوا چگونه خواهد بود. می‌خواهم بدانم، آیا باید لباس شنا بپوشم؟

Do I need to pack a winter coat? What should I  pack for? That means what should I prepare for? 

آیا باید یک کت زمستانی بپوشم؟ برای چه باید بسته بندی کنم؟ یعنی برای چه چیزی باید آماده شوم؟

This is really helpful as you're trying to  fit everything inside your small suitcase,  

این واقعاً مفید است زیرا سعی می‌کنید همه چیز را داخل چمدان کوچکتان جا کنید،

this always happens to me, and you really need  to decide, "Okay, what do I need to pack four?  

این همیشه برای من اتفاق می‌افتد، و شما واقعاً باید تصمیم بگیرید: "خوب، برای بسته بندی چهار چمدان به چه چیزی نیاز دارم؟

Okay, I don't need three winter sweaters.  It's probably going to be not too cold.  

خوب، من به سه تا زمستان نیاز ندارم. ژاکت. احتمالاً خیلی سرد نخواهد بود.

I'll just bring something else." You  can ask, "What do I need to pack for?" 

فقط چیز دیگری می‌آورم.» می‌توانید بپرسید، "برای چه چیزی باید بسته بندی کنم؟"

The next phrases have to do with transportation  and directions. I want to help you not be lost in  

عبارات بعدی مربوط به حمل و نقل و مسیرها هستند. می‌خواهم به شما کمک کنم در یک جای خارجی گم نشوید،

a foreign place with no words to say to help  yourself. So, let's talk about 10 important  

بدون هیچ کلمه‌ای برای گفتن برای کمک به خودتان. بنابراین، اجازه دهید در مورد 10

phrases for transportation and directions. The first one is a great question. You can  

عبارت مهم برای حمل و نقل و مسیرها صحبت کنیم. سوال اول یک سوال عالی است. می‌توانید

ask someone else or they might ask you,  if you look really lost, you might hear,  

از شخص دیگری بپرسید یا ممکن است از شما بپرسند، اگر واقعاً گمشده به نظر می‌رسید، ممکن است بشنوید:

"Where are you headed?" This is often reduced to  simply, "Where ya headed?" We cut out the verb  

«به کجا می‌روی؟» این اغلب به سادگی به «کجا رفتی؟» کاهش می‌یابد. ما فعل

are and we reduced you to ya, "Where ya headed?  Where are you headed?" If you look really lost,  

are را حذف کردیم و شما را به یا کاهش دادیم، "Where ya headed? Where are you headed?" اگر واقعاً گمشده به نظر می‌رسید،

someone might say, "Hey, where ya headed?  Can I help you?" This great verb, to head,  

ممکن است کسی بگوید: "هی، کجا رفتی؟ می‌توانم به شما کمک کنم؟" این فعل عالی، به سر کردن،

means the direction that you're going in.  So, you're going somewhere. "I'm headed to  

به معنای جهتی است که در آن می روید. بنابراین، شما به جایی می روید. "من به

the store. I'm headed to the doctor's office.  I'm headed to the metro station. Where is it?" 

سمت فروشگاه می روم. به سمت مطب دکتر می روم. به سمت ایستگاه مترو می روم. کجاست؟"

So, someone might ask you, "Where ya headed?"  Or, if you see someone who's lost, you can ask  

بنابراین، ممکن است کسی از شما بپرسد، "کجا رفتی؟" یا اگر کسی را دیدید که گم شده است، می‌توانید

this too, "Excuse me. Can you tell me how to  get to the metro station? Excuse me, can you  

این را هم بپرسید: "ببخشید. می‌توانید به من بگویید چگونه به ایستگاه مترو بروم؟ ببخشید، می‌توانید

tell me how to get to the subway station?" It's  great to introduce a lot of these questions with,  

به من بگویید چگونه به ایستگاه مترو بروم؟" خیلی خوب است که بسیاری از این سؤالات را با

"Excuse me," because you're interrupting someone  else and really it is the easiest way to be polite  

«ببخشید» معرفی کنید، زیرا در حال قطع صحبت با شخص دیگری هستید و واقعاً این ساده‌ترین راه برای مودب بودن

in a simple way. "Excuse me, can you tell me how  to get to the subway station? Excuse me, can you  

به روشی ساده است. "ببخشید، می‌توانید به من بگویید چگونه به ایستگاه مترو بروم؟ ببخشید، می‌توانید

tell me how to get to the museum?" To wherever  you'd like to go. "Excuse me, how far is it to the  

به من بگویید چگونه به موزه بروم؟" به هر کجا که می‌خواهید بروید. "ببخشید، تا

airport? Excuse me, how far is it to the airport?" You might ask this to your bus driver as you're  

فرودگاه چقدر فاصله دارد؟ ببخشید، تا فرودگاه چقدر فاصله دارد؟" هنگامی

getting on the bus to go to the airport and you're  worried about missing your flight. You'd want to  

که برای رفتن به فرودگاه سوار اتوبوس می شوید و نگران از دست دادن پرواز خود هستید، ممکن است این را از راننده اتوبوس خود بپرسید. می‌خواهید

know, is it going to take 30 minutes? Is it going  to take two hours? Is it going to take 10 minutes?  

بدانید، آیا 30 دقیقه طول می‌کشد؟ آیا دو ساعت طول می‌کشد؟ 10 دقیقه طول میکشه؟

"Excuse me, how far is it to the  airport?" And then they'll tell you,  

"ببخشید، تا فرودگاه چقدر راه است؟" و سپس آنها به شما خواهند گفت،

"Oh, don't worry. It's just going to take  10 minutes. We'll be there pretty soon." 

"اوه، نگران نباشید. فقط 10 دقیقه طول می کشد. ما خیلی زود آنجا خواهیم بود."

I don't know about you, but I have had many  experiences looking for a bus stop and being  

من شما را نمی‌دانم، اما من تجربه‌های زیادی در جستجوی ایستگاه اتوبوس داشته‌ام و

so lost. Sometimes bus stops are not obvious. It's  just a little sign or maybe it's just a pole and  

آنقدر گم شده‌ام. گاهی اوقات ایستگاه های اتوبوس مشخص نیستند. این فقط یک علامت کوچک است یا شاید فقط یک قطب باشد و

everyone knows where you should go, except  for you because you're not from that area.  

همه می‌دانند کجا باید بروید، به جز شما که اهل آن منطقه نیستید.

So, this is a great question. You can ask,  "Excuse me, which way to the bus stop?  

بنابراین، این یک سوال عالی است. می‌توانید بپرسید، «ببخشید، از

Excuse me, which way to the bus stop?  This way, that way, over here, back  

کدام طرف به ایستگاه اتوبوس می‌روید؟   ببخشید، از کجا به ایستگاه اتوبوس

there?" "Excuse me, which way to the bus stop?" "Excuse me, where's the closest ATM?" This phrase,  

می‌روید؟ "ببخشید، از کجا به ایستگاه اتوبوس؟" "ببخشید، نزدیکترین دستگاه خودپرداز کجاست؟" این عبارت

ATM, stands for Automated Teller Machine. And it's  just that machine, some other countries call these  

،   ATM مخفف Automated Teeller Machine است. و فقط آن دستگاه است، برخی از کشورها به این

cash points where you can put your debit card  or credit card into the machine and you can get  

نقاط نقدی می گویند که می توانید کارت نقدی یا کارت اعتباری خود را در دستگاه قرار دهید و می توانید

cash. So, if you happen to go to a store  that requires cash, but you have no cash,  

پول نقد دریافت کنید. بنابراین، اگر به فروشگاهی رفتید که به پول نقد نیاز دارد، اما پول نقد ندارید،

you can ask this question, "Oh, do you  know where's the closest ATM?" "Excuse me,  

می‌توانید این سوال را بپرسید: "اوه، آیا می‌دانی نزدیک‌ترین دستگاه خودپرداز کجاست؟" "ببخشید،

where's the closest ATM. I need to get some cash."  Great question. And the word ATM is most commonly  

نزدیکترین دستگاه خودپرداز کجاست. باید پول نقد بگیرم." سوال عالی و کلمه ATM

used in the US. Some other countries might use  other expressions, but if you're visiting the US,  

بیشتر در ایالات متحده استفاده می شود. برخی از کشورهای دیگر ممکن است از عبارات دیگری استفاده کنند، اما اگر از ایالات متحده بازدید می‌کنید،

ATM is an excellent word to use. Are you hungry? You can ask,  

خودپرداز واژه‌ای عالی برای استفاده است. آیا شما گرسنه هستید؟ می‌توانید بپرسید،

"Is there a grocery store nearby? I don't  want to go to another expensive restaurant.  

"آیا خواربارفروشی در این نزدیکی هست؟ من نمی‌خواهم به رستوران گران‌قیمت دیگری بروم.

I just want to get some simple food that I can  cook back at my place. Is there a grocery store  

فقط می‌خواهم غذای ساده‌ای تهیه کنم که بتوانم آن را در خانه‌ام بپزم. آیا خواربارفروشی

nearby?" Notice the pronunciation of this  word. There's two pronunciations. Actually,  

در این نزدیکی هست؟" به تلفظ این کلمه توجه کنید . دو تا تلفظ داره در واقع،

you can say grocery, grocery with an S, grocery.  But you're more likely to hear, at least that's  

می‌توانید بگویید مواد غذایی، خواربارفروشی با S، خواربارفروشی. اما احتمال شنیدن شما بیشتر است، حداقل این

what I say, you're more likely to hear it grocery,  like an SH. Grocery, grocery, grocery store.  

چیزی است که من می‌گویم، احتمال بیشتری دارد که آن را بقالی بشنوید، مانند SH. خواربار فروشی، خواربار فروشی، خواربارفروشی.

"Is there a grocery store nearby?" Great question. "When is the next train? When's the next train?"  

"آیا یک فروشگاه مواد غذایی در این نزدیکی هست؟" سوال عالی "قطار بعدی کی است؟ قطار بعدی کی است؟"

If the board with all of the train information is  so confusing, just ask someone, "Excuse me, when's  

اگر تابلوی با تمام اطلاعات قطار بسیار گیج کننده است، فقط از کسی بپرسید: "ببخشید،

the next train?" Great. If still confused, you can  ask, "When does the next... leave? When does the  

قطار بعدی کی است؟" عالی. اگر هنوز گیج هستید، می‌توانید بپرسید، "بعدی... کی حرکت می‌کند

next bus leave? When does the next train leave?  When does the next flight leave? I need to go  

؟ اتوبوس بعدی کی حرکت می‌کند؟ قطار بعدی کی حرکت می‌کند؟ پرواز بعدی کی حرکت می‌کند؟ من باید

now." When does the next... leave? Great question. Will the departure be on time? Maybe you come from  

همین الان بروم." بعدی کی میره؟ سوال عالی آیا حرکت به موقع خواهد بود؟ شاید شما

a country where things are always on time and  you expect it to be on time, but you realize  

از کشوری آمده‌اید که همه چیز همیشه به موقع است و انتظار دارید به موقع انجام شود، اما متوجه می‌شوید که

in the country that you're in right now,  things are not on time or maybe the opposite  

در کشوری که در حال حاضر در آن هستید، همه چیز به موقع نیست یا شاید برعکس باشد

and you need to know, "Excuse me, will the  departure be on time?" That's important. 

و باید بدانید، "ببخشید، آیا حرکت به موقع خواهد بود؟" این مهم است.

Our final phrase for transportation and directions  is actually kind of a two for one. Let's imagine  

عبارت نهایی ما برای حمل و نقل و مسیرها در واقع به نوعی دو در برابر یک است. بیایید تصور

that you're in a taxi, sometimes we call those a  cab, and you're at your destination, but maybe the  

کنیم   شما در یک تاکسی هستید، گاهی اوقات ما به آن تاکسی می گوییم، و شما در مقصد خود هستید، اما شاید

taxi driver is looking for, "Oh, where should I  drop them?" You can use this phrase, "You can drop  

راننده تاکسی به دنبال این باشد: "اوه، کجا باید آنها را رها کنم؟" می‌توانید از این عبارت استفاده کنید، "می‌توانید

me here. You can drop me here." It doesn't mean  that they're holding you and dropping you. This is  

مرا اینجا رها کنید. می‌توانید مرا اینجا رها کنید." این بدان معنا نیست که آنها شما را نگه می دارند و شما را رها می کنند. این عبارت

shortened from, "Drop me off." To drop off someone  means that you're driving them and they leave.  

کوتاه شده است: «Drop me off». پیاده کردن شخصی به این معنی است که شما او را رانندگی می کنید و او می رود.

You're dropping them off. Maybe you drop off your  kids at school every morning. This is a great  

شما آنها را رها می کنید. شاید هر روز صبح بچه هایتان را در مدرسه رها کنید. این یک

phrase to use in a taxi, "You can drop me here." Or if you want to make it even shorter, you can  

عبارت عالی برای استفاده در تاکسی است، "شما می توانید مرا اینجا رها کنید." یا اگر می‌خواهید آن را کوتاه‌تر کنید، می‌توانید

just say, "This is me." You see your hotel out  the window or you see the place you need to go,  

فقط بگویید «این من هستم». هتلتان را از پنجره بیرون می‌بینید یا مکانی را می‌بینید که باید بروید،

you can just say, "Oh, excuse me. This is me."  Well, this is you here now. This just means,  

می‌توانید فقط بگویید: "اوه، ببخشید. این من هستم." خوب، این شما در حال حاضر اینجا هستید. این فقط به این معنی است،

"This is where I need to go." You'll often  hear this in a taxi and you can use it too. 

"این جایی است که باید بروم." اغلب این را در تاکسی می شنوید و می توانید از آن نیز استفاده کنید.

The next 10 important phrases for travel  will help you to talk at the airport.  

10 عبارت مهم بعدی برای سفر به شما کمک می کند در فرودگاه صحبت کنید.

They'll help you to speak, but also they'll  help you to understand, because a lot of these  

آنها به شما کمک می کنند صحبت کنید، اما همچنین به شما کمک می کنند تا بفهمید، زیرا بسیاری از این

phrases and questions, you will get asked. A  lot of things get asked when you're traveling,  

عبارات و سؤالات را از شما پرسیده می شود. وقتی در حال سفر هستید،

when you're entering a new country. And I want to  make sure that you can understand completely. So,  

وقتی وارد کشور جدیدی می‌شوید، چیزهای زیادی پرسیده می‌شود. و من می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید کاملاً بفهمید. بنابراین،

let's start with the first one. You get to the airport. You look around,  

بیایید با اولین مورد شروع کنیم. به فرودگاه میرسی شما به اطراف نگاه می کنید،

there's so many people, so many things going  on, you feel lost. Well, you can easily ask,  

افراد زیادی هستند، چیزهای زیادی در جریان هستند ، احساس می کنید گم شده اید. خوب، می‌توانید به راحتی بپرسید،

"Excuse me, where's the Delta counter? Excuse  me, where's the Delta check-in?" Both of these  

"ببخشید، پیشخوان دلتا کجاست؟ ببخشید، تحویل دلتا کجاست؟" هر دوی این

questions are great for finding where can I go  for my airline? If you know what your airline is,  

سوالات برای یافتن اینکه کجا می توانم برای خط هوایی خود مراجعه کنم عالی هستند؟ اگر می‌دانید خط هوایی شما چیست،

and I hope you do, you can just insert that.  "Excuse me, where's the American Airlines counter?  

و امیدوارم بدانید، می‌توانید آن را وارد کنید. "ببخشید، باجه امریکن ایرلاینز کجاست؟

Excuse me, where's the American Airlines  check-in?" Excellent question to get started. 

ببخشید، چک این امریکن ایرلاینز کجاست؟" سوال عالی برای شروع

After you arrive at your gate, you want to  make sure that you don't miss your flight.  

پس از رسیدن به دروازه، می‌خواهید مطمئن شوید که پرواز خود را از دست ندهید.

Even though you're there, you're so close, but  maybe you need to go down the hall and get some  

حتی اگر آنجا هستید، خیلی نزدیک هستید، اما شاید لازم باشد از راهرو بروید و کمی

food or go to the bathroom. You need to ask,  "Excuse me, when will the plane be boarding?  

غذا بگیرید یا به دستشویی بروید. باید بپرسید، "ببخشید، هواپیما کی سوار می شود؟

When will the plane be boarding?" And that means:  when will the people be going on the airplane?  

هواپیما کی سوار می شود؟" و این بدان معناست: مردم چه زمانی سوار هواپیما خواهند شد؟

When will the people board? "Excuse me, when will  the plane be boarding?" If they tell you, "Oh,  

مردم کی سوار می شوند؟ "ببخشید، هواپیما کی سوار می شود؟" اگر به شما بگویند "اوه،

we'll board in 30 minutes." Cool. You have plenty  of time. Go get some food, go to the bathroom,  

30 دقیقه دیگر سوار می شویم." سرد. تو وقت زیادی داری . برو غذا بیار، برو دستشویی،

stretch a little bit. Excellent question. If you've ever been at the airport, you know you  

کمی کشش بده. سوال عالی اگر تا به حال در فرودگاه بوده‌اید، می‌دانید

get asked lots of questions. One of those might  be, "What's your flight number?" Especially if  

که سؤالات زیادی از شما پرسیده می‌شود. یکی از آنها ممکن است این باشد، "شماره پروازت چیست؟" به خصوص

you're lost and you're not sure where to go. And  you say, "Excuse me, I'm lost. Can you help me?"  

اگر گم شده اید و مطمئن نیستید کجا بروید. و شما می گویید، "ببخشید، من گم شدم. می توانید به من کمک کنید؟"

They might ask, "Oh, what's your flight number?"  And they'll look either at your tickets or they'll  

آنها ممکن است بپرسند: "اوه، شماره پرواز شما چیست؟" و آن‌ها یا به بلیط‌های شما

look on your phone or they'll look on the board  and they'll be able to help you not be so lost. 

نگاه می‌کنند یا به تلفن شما نگاه می‌کنند یا روی تابلو نگاه می‌کنند و می‌توانند به شما کمک کنند اینقدر گم نشوید.

When you're checking in, you will be asked,  "Do you have your passport? Do you have  

هنگامی که در حال تحویل گرفتن هستید، از شما می پرسند: "آیا پاسپورت خود را دارید؟ آیا

your passport?" You might be asked a more direct  question. They might just say, "Passport, please.  

پاسپورت خود را دارید؟" ممکن است یک سؤال مستقیم‌تر از شما پرسیده شود . آنها ممکن است فقط بگویند، "گذرنامه، لطفا.

Passport, please." And as long as you're familiar  with the word passport, you know, "Aha, I need to  

پاسپورت، لطفا." و تا زمانی که با کلمه پاسپورت آشنا هستید، می‌دانید، "آها، باید

give them my passport." Just a little note. Make  sure that you always get your passport back. 

پاسپورتم را به آنها بدهم." فقط یک نکته کوچک مطمئن شوید که پاسپورت خود را همیشه پس می گیرید.

When I first traveled to another  country, I didn't know this.  

وقتی برای اولین بار به کشور دیگری سفر کردم، این را نمی دانستم.

And I thought that you were supposed  to give them your passport and they  

و من فکر کردم که قرار است پاسپورتت را به آنها بدهی و آن‌ها

kept it until you got on the flight. I don't  know. I was a young traveler. I had no idea.  

آن را نگه داشتند تا اینکه وارد پرواز شدی. من نمی دانم. من یک مسافر جوان بودم. من هیچ ایده ای نداشتم.

So, make sure that you get your passport after  you check in, when you enter your flight. 

بنابراین، هنگام ورود به پرواز، مطمئن شوید که پاسپورت خود را پس از ورود به هواپیما دریافت کنید.

When you go through security,  you'll hear, "Boarding pass, please.  

وقتی از بخش امنیتی عبور کردید،  می‌شنوید: « کارت پرواز

Boarding pass, please." Or when you enter  the airplane, they might ask you this,  

، لطفاً.   کارت پرواز، لطفاً». یا وقتی وارد هواپیما می‌شوید، ممکن است از شما این سؤال

"Boarding pass, please." And that's the piece of  paper that the airline has printed out, and it has  

را بپرسند، «لطفاً کارت پرواز». و این همان کاغذی است که شرکت هواپیمایی چاپ کرده است، و

all of your information, your flight number, your  seat, all of this stuff is on your boarding pass. 

تمام اطلاعات شما، شماره پرواز، صندلی شما، و همه این موارد در کارت پرواز شما موجود است.

You'll also hear the question,  "Are you checking any luggage?"  

همچنین این سؤال را خواهید شنید، «آیا چمدانی را چک می‌کنید؟»

Or, "Do you have anything to check? Are  you checking any luggage?" It doesn't mean  

یا «آیا چیزی برای چک کردن دارید؟ آیا چمدانی را چک می‌کنید؟» این بدان معنا نیست

I'm checking luggage. No, this means that  you are giving the airline a big suitcase  

که در حال چک کردن چمدان هستم. نه، این بدان معناست که شما یک چمدان بزرگ به شرکت هواپیمایی می‌دهید

and they will take it and put it  under the airplane. If you do this,  

و آنها آن را می‌گیرند و زیر هواپیما می‌گذارند. اگر این کار را انجام دهید،

maybe you might need to pay extra. They need to  probably weigh your suitcase. So, this is a good  

شاید لازم باشد هزینه بیشتری بپردازید. احتمالاً باید چمدان شما را وزن کنند. بنابراین، این یک سوال خوب است

question that you will be asked, "Are you checking  any luggage?" Or, "Do you have anything to check?" 

که از شما پرسیده می‌شود، " آیا چمدانی را چک می‌کنید؟" یا "آیا چیزی برای بررسی دارید؟"

When you are returning home from your wonderful  travels, you might be asked at the airport,  

وقتی از سفرهای شگفت‌انگیزتان به خانه بازمی‌گردید ، ممکن است در فرودگاه از شما بپرسند:

"Do you have anything to declare?" To  declare. Usually this means to speak,  

«آیا چیزی برای اعلام دارید؟» اعلام. معمولاً این به معنای صحبت کردن است،

"I declare that it's a beautiful day today," kind  of old fashioned English to use it like that.  

«من اعلام می‌کنم که امروز روز زیبایی است»، به نوعی انگلیسی قدیمی برای استفاده از آن.

But in a modern sense, we use this at the  airport to mean, if you bought anything,  

اما به معنای امروزی، ما از این در فرودگاه استفاده می‌کنیم به این معنا که اگر چیزی خریدید،

especially anything expensive on your travels,  well, you might need to pay a specific tax  

به‌ویژه هر چیزی که در سفرهایتان گران‌قیمت است، خوب، ممکن است لازم باشد مالیات خاصی

to bring it back to your home country. So,  make sure that you know, so that they don't  

بپردازید تا آن را به کشور خود بازگردانید. بنابراین، مطمئن شوید که می‌دانید، تا

see something in your suitcase and say, "Why did  you not declare this $500 million diamond ring?"  

چیزی در چمدان شما نبینند و نگویند، "چرا این انگشتر الماس 500 میلیون دلاری را اعلام نکردید؟"

So, you will be asked, "Do you have anything  to declare?" And you can say yes or no. 

بنابراین، از شما پرسیده می شود، "آیا چیزی برای اعلام دارید؟" و می توانید بگویید بله یا خیر.

Oftentimes when you land in a new country, for  example, if you land in New York City, they  

اغلب اوقات وقتی در یک کشور جدید فرود می‌آیید ، مثلاً اگر در شهر نیویورک فرود می‌آیید،

might ask you, "Is this your final destination?  Is New York your final destination?" If you're  

ممکن است از شما بپرسند: "آیا این مقصد نهایی شماست؟ آیا نیویورک مقصد نهایی شماست؟"

going to Chicago, you could say, "No, I have a  connecting flight. I have a connecting flight."  

اگر به شیکاگو می‌روید، می‌توانید بگویید: "نه، من یک پرواز ارتباطی دارم. من یک پرواز ارتباطی دارم."

Or maybe your flight is late, so you might say,  "I missed my connecting flight." That's always  

یا شاید پرواز شما دیر شده است، بنابراین ممکن است بگویید: «پرواز اتصالم را از دست دادم». این همیشه

really annoying because you're going to have to  figure something out. Spend time on the phone,  

واقعا آزاردهنده است زیرا باید چیزی را کشف کنید. وقت خود را با تلفن بگذرانید،

spend time at a counter, talking to someone. But  it's a good question to understand, and to be able  

وقت خود را پشت باجه بگذرانید و با کسی صحبت کنید. اما این سوال خوبی است که بفهمید و

to answer, "Is this your final destination?"  "Yes." Or, "No, I have a connecting flight." 

بتوانید پاسخ دهید: "آیا این مقصد نهایی شماست؟" "آره." یا، "نه، من یک پرواز اتصال دارم."

So, you finally land in your destination and you  need to get your luggage. But what if you can't  

بنابراین، در نهایت در مقصد خود فرود می آیید و باید چمدان خود را دریافت کنید. اما اگر نتوانید

find it? What can you ask? That's a great  question. You can ask. "Excuse me, can you tell  

آن را پیدا کنید چه؟ چه چیزی می توانید بپرسید؟ این یک سؤال عالی است . می توانی بپرسی. "ببخشید، می‌توانید به

me where baggage claim is? Excuse me, can you tell  me where luggage claim is?" Both of these words:  

من بگویید مطالبه چمدان کجاست؟ ببخشید، می‌توانید به من بگویید مطالبه چمدان کجاست؟" هر دوی این کلمات:

luggage claim and baggage claim are both used  interchangeably. And it's a great question to ask  

ادعای چمدان و ادعای بار هر دو به جای هم استفاده می‌شوند. و

if you're trying to find your suitcase. "Excuse  me, can you tell me where baggage claim is?" 

اگر می‌خواهید چمدان خود را پیدا کنید، سؤال بسیار خوبی است. « ببخشید، می‌توانید به من بگویید مطالبه چمدان کجاست؟»

When you go through customs, you will probably  be asked this coming question, "Are you traveling  

وقتی از گمرک عبور می‌کنید، احتمالاً این سؤال از شما پرسیده می‌شود: "آیا برای کاری سفر می‌کنید

for business or pleasure? Are you traveling  for business or pleasure?" And that means,  

یا برای تفریح؟ آیا برای کار یا تفریح ​​سفر می‌کنید؟" و این بدان معناست که،

"Are you coming here because of work or are you  coming here just for the fun of traveling?" This  

"به خاطر کار به اینجا می آیی یا فقط برای تفریح ​​سفر به اینجا می آیی؟"

is also a question that a fellow traveler might  ask you. Maybe when you sit down on the airplane,  

این   همچنین سؤالی است که ممکن است یک همسفر از شما بپرسد. شاید وقتی در

your seat mate might ask you, "Hey, are you  traveling for business or pleasure? Why are you  

هواپیما می‌نشینید، همکارتان ممکن است از شما بپرسد: "هی، آیا برای کار یا تفریح ​​سفر می‌کنی؟ چرا

going to Chicago?" Maybe they'll ask you, maybe  they won't. But it's a common question, especially  

به شیکاگو می‌روی؟" شاید از شما بپرسند، شاید نخواهند. اما این یک سؤال رایج است، به خصوص

in customs, "I'm traveling for business."  "No, I'm just traveling for pleasure." Great. 

در گمرک، "من برای کاری سفر می کنم." "نه، من فقط برای لذت سفر می کنم." عالی.

The next 10 important phrases for travel are at  the hotel to help you speak naturally and have the  

10 عبارت مهم بعدی برای سفر در هتل هستند تا به شما کمک کنند طبیعی صحبت کنید و

right words to use when you get to your hotel. The  first one is when you first arrive at the hotel,  

هنگام رسیدن به هتل خود کلمات مناسبی را برای استفاده از آنها داشته باشید. اولین مورد زمانی است که برای اولین بار به هتل می‌رسید

you need to check in. So, you can say, "Hello.  I have a reservation for Prothe." That's my  

،   باید بررسی کنید. بنابراین، می‌توانید بگویید: "سلام. من برای Prothe رزرو دارم." این

last name. Or you might say, "Hello, checking  in for Prothe." Whatever your last name is,  

نام خانوادگی من است. یا ممکن است بگویید، "سلام، در حال بررسی برای Prothe" هستم. نام خانوادگی شما هر چه باشد،

you can insert it here. That's when you come up  to the counter or maybe you call in, in advance,  

می‌توانید آن را در اینجا درج کنید. این زمانی است که به پیشخوان می‌آیید یا ممکن است از قبل با آن تماس بگیرید،

depending on what that hotel does. You can use  this phrase, "Hello? I have a reservation under  

بسته به کاری که آن هتل انجام می‌دهد. می‌توانید از این عبارت استفاده کنید، "سلام؟ من یک رزرو تحت

Prothe." Or, "Hello. Checking in  for Prothe." You can use either  

پروته دارم." یا، "سلام. در حال بررسی برای Prothe." شما می توانید

one of these phrases and both are perfectly fine. "Is there somewhere I can print my boarding pass,  

یکی از این عبارات را استفاده کنید و هر دو کاملاً خوب هستند. «آیا جایی هست که بتوانم کارت پرواز،   بلیط اتوبوس را چاپ کنم

bus tickets?" Et cetera. This is a great  travel tip. Most hotels have a business room  

؟» و غیره این یک نکته عالی برای سفر است. بیشتر هتل‌ها یک اتاق تجاری   دارند

that has a printer, and most guests can use this  for free. So, if you need to print anything,  

که دارای چاپگر است، و بیشتر مهمان‌ها می‌توانند از آن به‌صورت رایگان استفاده کنند. بنابراین، اگر نیاز به چاپ هر چیزی دارید،

print a boarding pass, ticket, something  like this, just ask the hotel this question,  

کارت پرواز، بلیط، چیزی شبیه به این را چاپ کنید، فقط این سؤال را از هتل بپرسید:

"Is there somewhere I can print my boarding  pass?" And there probably is. Great. 

«آیا جایی وجود دارد که بتوانم کارت پروازم را چاپ کنم ؟» و احتمالا وجود دارد. عالی.

If you arrive late, you're super hungry,  you can ask someone at the front desk,  

اگر دیر رسیدید، خیلی گرسنه هستید، می‌توانید از کسی در میز پذیرش بپرسید:

"Is there a good restaurant nearby? Is there a  good restaurant nearby?" Don't feel hesitant to  

«آیا رستوران خوبی در این نزدیکی هست؟ آیا رستوران خوبی در این نزدیکی هست؟» در مورد

use the staff who works at the hotel for some  advice. They really know about the area where  

استفاده از کارکنانی که در هتل کار می کنند برای برخی از مشاوره ها تردید نکنید. آنها واقعاً در مورد منطقه ای که

you're living, especially that specific area close  to the hotel. They might know, "Oh yeah, there's  

شما در آن زندگی می کنید، می دانند، به خصوص آن منطقه خاص نزدیک به هتل. آنها ممکن است بدانند، "اوه، بله،

a good restaurant just two blocks over. Make sure  you check it out. You don't need to take the bus  

فقط دو بلوک آنطرفتر یک   رستوران خوب وجود دارد. مطمئن شوید  آن را بررسی کنید. نیازی نیست سوار اتوبوس شوید

and it's open late at night. Go check it out." You might ask, "Can I get some more towels?  

و تا دیروقت شب باز است. بروید آن را بررسی کنید." ممکن است بپرسید، "آیا می توانم حوله های

Can I get some more pillows? Can I get some  more blankets?" These are all polite questions  

بیشتری تهیه کنم؟ اینها همه سؤالات مؤدبانه

and perfectly reasonable at a hotel. "Do you have a map? Do you have a map?"  

و کاملاً منطقی در یک هتل هستند. "نقشه داری؟ نقشه داری؟"

Most hotels have a map and they will be more than  happy to help you find your way around the city.  

بیشتر هتل‌ها دارای نقشه هستند و بسیار خوشحال خواهند شد که به شما کمک کنند مسیر خود را در شهر پیدا کنید.

And they often have free maps that you can  use to find your way around, "Excuse me,  

و اغلب نقشه‌های رایگانی دارند که می‌توانید از آنها برای پیدا کردن مسیرتان استفاده کنید، «ببخشید،   از

which way to the elevators?" This is especially  helpful if you have a lot of luggage and you don't  

کدام سمت آسانسور می‌روید؟» اگر چمدان‌های زیادی دارید و

want to go down one hallway and then try another  and pull your luggage everywhere, or maybe you're  

نمی‌خواهید از یک راهرو پایین بروید و سپس راهرو دیگری را امتحان کنید و چمدان‌هایتان را همه جا بکشید، مفید است، یا شاید

just tired. It's the end of the day. You're not  thinking straight. You just traveled 24 hours  

فقط خسته شده باشید. آخر روز است. شما درست فکر نمی‌کنید . شما فقط 24 ساعت

from your home country to New York City. Just,  "Excuse me, which way to the elevators?" Maybe you  

از کشور خود به شهر نیویورک سفر کردید. فقط، «ببخشید، از کجا به آسانسور می‌روید؟» شاید

can't even see the sign because you're so tired.  I just need a little help. That's totally fine. 

حتی نتوانید علامت را ببینید زیرا خیلی خسته هستید. من فقط به یک کمک کوچک نیاز دارم. این کاملاً خوب است.

When you're booking a room, you might ask, "Can  I get a queen bed? Can I get a double bed? Can I  

وقتی در حال رزرو اتاق هستید، ممکن است بپرسید، "آیا می توانم یک تخت کوئین بگیرم؟ آیا می توانم یک تخت دو نفره بگیرم؟ آیا می توانم دو تخت دو نفره بگیرم

get two twin beds?" Depending on your sleeping  situation, it might be helpful to be specific,  

؟" بسته به وضعیت خوابتان، ممکن است مفید باشد که مشخص کنید،

"Well, it's going to be my husband and I, and my  two kids. They can sleep in the same bed, but it  

«خب، من و شوهرم و دو بچه‌ام خواهیم بود. آنها می‌توانند در یک تخت بخوابند، اما

might be best if they each had their own beds, so  they don't stay up all night." So, you could ask,  

شاید بهتر باشد که هر کدام تخت خود را داشته باشند. تخت‌ها، تا تمام شب بیدار نمانند." بنابراین، می‌توانید بپرسید:

"Do you have a queen bed and two twin beds in  a room?" Great. You want to be specific so that  

«آیا یک تخت کوئین و دو تخت دو نفره در یک اتاق دارید؟» عالی. شما می خواهید دقیق باشید تا

you can have the most comfortable time possible. Oftentimes hotels in the US will have a breakfast  

بتوانید راحت ترین زمان ممکن را داشته باشید. اغلب اوقات، هتل‌های ایالات متحده یک گزینه صبحانه دارند

option. It's sometimes included and sometimes  not in your fee. So, you could ask, "Excuse me,  

. گاهی اوقات شامل کارمزد شما می‌شود و گاهی نه. بنابراین، می‌توانید بپرسید، "ببخشید

is breakfast included? Excuse me, is  breakfast included?" And that implies,  

،   صبحانه نیز گنجانده شده است؟ ببخشید، آیا صبحانه گنجانده شده است؟» و این بدان معناست،

"Is it included in the price that I already paid  for the hotel room?" Sometimes it is, sometimes  

«آیا شامل قیمتی است که قبلاً برای اتاق هتل پرداخته‌ام؟» گاهی اوقات اینطور است، گاهی اوقات

it's not, but it's a great question to ask. Usually breakfast is not available all day,  

اینطور نیست، اما پرسیدن سوال بسیار خوبی است. معمولاً صبحانه در تمام طول روز در دسترس نیست،

so you can ask, "Excuse me, what time is breakfast  served? Excuse me, what time is breakfast served?"  

بنابراین می‌توانید بپرسید، "ببخشید، صبحانه چه ساعتی سرو می‌شود؟ ببخشید، صبحانه چه ساعتی سرو می‌شود؟"

And when you check in, the person who's  checking you in, they'll probably tell  

و وقتی شما را چک می‌کنید، شخصی که شما را چک می‌کند،

you those things in advance. But if you didn't  catch it or maybe they just didn't mention it,  

احتمالاً آن چیزها را از قبل به شما می‌گوید. اما اگر متوجه نشدید یا شاید آن‌ها به آن اشاره نکرده‌اند،

these are good questions to ask so that you can  not be too hungry in the morning when you wake up. 

اینها سؤالات خوبی هستند که بپرسید تا صبح که از خواب بیدار می‌شوید خیلی گرسنه نباشید.

Another common way to get food, while you're in  your hotel room, is room service. You can ask,  

یکی دیگر از راه‌های رایج برای تهیه غذا، زمانی که در اتاق هتل خود هستید، سرویس اتاق است. می‌توانید بپرسید

"Can I get room service, please? Can I get room  service?" That means someone comes to your door  

،   "لطفا می‌توانم سرویس اتاق دریافت کنم؟ آیا می‌توانم سرویس اتاق دریافت کنم؟" این بدان معناست که شخصی

with food that they've made in the hotel. In my  experience, in the US this is very expensive and  

با غذایی که در هتل درست کرده است به درب منزل شما می آید. طبق تجربه من، در ایالات متحده این غذا بسیار گران است

not always the best quality food, but in certain  circumstances, maybe this is something you want.  

و همیشه بهترین غذا با کیفیت نیست، اما در شرایط خاص، شاید این چیزی باشد که شما می خواهید.

So, you could ask the question,  "Can I get room service?" Excellent. 

بنابراین، می‌توانید این سؤال را بپرسید: «آیا می‌توانم سرویس اتاق دریافت کنم؟» عالی

Our final 10 important phrases for talking  about your travels is to talk about your travel  

10 عبارت مهم آخر ما برای صحبت درباره سفرهایتان این است که درباره تجربیات سفر خود صحبت کنید

experiences. That this is when you have finished  traveling and you want to explain to someone the  

. این زمانی است که شما سفر را تمام کرده اید و می خواهید

great or terrible vacation that you just had. If  you'd like to take these expressions to the next  

تعطیلات عالی یا وحشتناکی را که به تازگی داشته اید برای کسی توضیح دهید. اگر می‌خواهید این عبارات را به سطح بعدی

level, don't miss a chance to tell me about your  city and where I should travel to in your city.  

ارتقا دهید، فرصتی را از دست ندهید تا در مورد شهر خود و جایی که باید در شهر شما به آن سفر کنم بگویید.

In this lesson, you'll get a chance to practice  speaking with me and tell me about where you live. 

در این درس، فرصتی خواهید داشت که صحبت کردن با من را تمرین کنید و در مورد محل زندگی خود به من بگویید.

The first important phrase for talking about  where you just went is to ask this question,  

اولین عبارت مهم برای صحبت در مورد جایی که به تازگی رفته اید این است که این سوال را بپرسید:

"Have you ever been to Paris? Have you ever  been to LA?" When you're telling someone about  

"آیا تا به حال به پاریس بوده اید؟ آیا تا به حال به لس آنجلس رفته اید؟" وقتی به کسی درباره

your trip, you want to see if they've had  a similar experience. Great question to ask  

سفر خود می‌گویید، می‌خواهید ببینید آیا تجربه مشابهی داشته است یا خیر.

if they say, "Oh, no, I've never  been to LA, but I would love to."  

اگر می گویند، "اوه، نه، من هرگز به لس آنجلس نرفته ام، اما دوست دارم."

What a good chance to give them some tips  or advice about good things that you did,  

چه شانس خوبی برای دادن نکات یا توصیه هایی در مورد کارهای خوبی که انجام دادید،

maybe things they should avoid. And they might  be interested to hear what you have to say. 

شاید چیزهایی که باید از آنها اجتناب کنند. و ممکن است علاقه مند شوند که شما چه می گویید.

You might hear the question, "What  was your favorite thing about  

ممکن است این سوال را بشنوید، " چیزی مورد علاقه شما در

LA? What was your favorite thing about Paris?"  Well, you can ask this question to someone else,  

لس آنجلس چیست؟ چیز مورد علاقه شما در مورد پاریس چیست؟" خوب، می‌توانید این سؤال را از شخص دیگری

or they might ask you that, and it helps to  kind of prompt a conversation about where you  

بپرسید،   یا ممکن است این سؤال را از شما بپرسند، و به نوعی کمک می‌کند که در مورد جایی که    به آن جا رفته‌اید، گفتگو کنید

just went. If someone just heard that you went  to Paris, the first question they might ask is,  

. اگر کسی به تازگی شنید که به پاریس رفته‌اید، اولین سوالی که ممکن است بپرسد این است:

"Did you see the Eiffel Tower?" Of course, everyone who goes to Paris sees the  

«آیا برج ایفل را دیدی؟» البته، هرکسی که به پاریس می رود، برج ایفل را می بیند

Eiffel Tower. Why not? It's amazing. Every time  that I've seen it, even though it's been hundreds  

. چرا که نه؟ این شگفت انگیز است. هر بار که آن را دیده‌ام، حتی اگر

of times because I used to live in Paris, it's  always amazing. I still love it. But there are  

صدها بار بوده است، زیرا قبلاً در پاریس زندگی می‌کردم، همیشه شگفت‌انگیز است. من هنوز آن را دوست دارم. اما

often places that are not touristy that you enjoy.  So, you could use this phrase, "My favorite places  

اغلب مکان‌هایی وجود دارند که توریستی نیستند و از آن‌ها لذت می‌برید. بنابراین، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید، "مکان‌های

are off the beaten path. I love finding new places  to visit." So, "Yes, the Eiffel Tower is great,  

مورد علاقه‌ام   در مسیری غیرعادی قرار دارند. من عاشق پیدا کردن مکان‌های جدید برای بازدید هستم.» بنابراین، "بله، برج ایفل عالی است،

but I love to find places off the beaten path." The beaten path is where your feet are beating  

اما من دوست دارم مکان هایی را خارج از مسیر نامرتب پیدا کنم." مسیر ضرب و شتم جایی است که پاهای شما

down the path. There's so many people, everyone  is visiting the Eiffel Tower, but over here,  

در مسیر می‌کوبند. افراد زیادی هستند، همه در حال بازدید از برج ایفل هستند، اما اینجا

there's a hidden cathedral that's so beautiful  and no one visits. But right beside it,  

، کلیسای جامعی پنهان است که بسیار زیباست و هیچ‌کس از آن بازدید نمی‌کند. اما درست در کنار آن

there's a little hot chocolate restaurant, "You  have to go there. It's off the beaten path." 

،   یک رستوران کوچک شکلات داغ وجود دارد، " باید به آنجا بروید. این از مسیر معمولی خارج است."

On the same note, you might say, "There's so  many hidden gems in Paris, you could spend  

در همان یادداشت، ممکن است بگویید: " جواهرات بسیار زیادی در پاریس پنهان شده است که می توانید

years discovering them all." Hidden gems. A  gem is like a diamond or a ruby. These kinds  

سال ها را صرف کشف همه آنها کنید." سنگهای پنهان. گوهر مانند الماس یا یاقوت است. این نوع

of precious stones. And we can use this  in a more figurative way to talk about  

سنگ‌های قیمتی. و ما می‌توانیم از این به روشی تصویری‌تر برای صحبت درباره

an amazing place, especially somewhere that's  hidden, "There's so many hidden gems around  

یک مکان شگفت‌انگیز استفاده کنیم، به‌ویژه جایی که پنهان است، "جواهرات بسیار زیادی در

the city. It's an excellent place to visit." On the other hand, what happens when everyone  

اطراف شهر وجود دارد. این مکان عالی برای بازدید است." از سوی دیگر، وقتی همه آنجا باشند، چه اتفاقی می‌افتد

is there? Well, you might say, "That city used to  be nice, but now it's just a big tourist trap."  

؟ خوب، ممکن است بگویید، "آن شهر قبلاً زیبا بود، اما اکنون فقط یک تله توریستی بزرگ است."

Have you ever been to Venice? Venice is  beautiful. It's so cool. But now it has  

آیا تا به حال به ونیز رفته اید؟ ونیز زیباست. خیلی باحاله اما اکنون به

kind of turned into a tourist trap. All of the  shops, all of the restaurants, all the activities  

نوعی به یک تله گردشگری تبدیل شده است. همه مغازه‌ها، همه رستوران‌ها، همه

are only for tourists. It's kind of lost that  livable feeling. And I don't know if that's  

فعالیت‌ها فقط برای گردشگران هستند. به نوعی آن احساس قابل زندگی از دست رفته است . و من نمی‌دانم که آیا این

just something that's inevitable, it's going  to happen no matter what, or if it's something  

فقط چیزی است که اجتناب‌ناپذیر است، بدون توجه به هر اتفاقی رخ می‌دهد، یا چیزی است

that can be prevented, but that's the way it is.  It's kind of a tourist trap. Still worth visiting,  

که بتوان از آن جلوگیری کرد، اما این طور است. این یک نوع تله توریستی است. به نظر من هنوز ارزش بازدید دارد

in my opinion. But it's a tourist trap. When I was 18 years old, I went on a road trip  

. اما این یک تله توریستی است. وقتی 18 ساله بودم، با بهترین دوستم به یک سفر جاده ای

with my best friend and we drove for three days.  In the US, it's extremely common to go on a road  

رفتیم و سه روز رانندگی کردیم. در ایالات متحده، رفتن به یک سفر جاده ای بسیار رایج است

trip. We don't have great public transportation.  There's not trains that go all over the US in an  

. ما حمل و نقل عمومی خوبی نداریم. قطاری وجود ندارد که به روشی آسان در سراسر ایالات متحده

easy way. So, instead, we drive and we often take  a road trip. This is a common form of vacation  

حرکت کند. بنابراین، در عوض، رانندگی می‌کنیم و اغلب به یک سفر جاده‌ای می‌رویم. این یک شکل رایج از تعطیلات

in the US, maybe in your country too. Do  you ever take road trips for a vacation? 

در ایالات متحده است، شاید در کشور شما نیز. آیا تا به حال برای تعطیلات به سفرهای جاده ای می روید؟

The next phrase for travel is one that  you might see more often in writing than  

عبارت بعدی برای سفر عبارتی است که ممکن است بیشتر آن را به صورت نوشتاری ببینید تا

in spoken conversation, but I want to make sure  you can understand it. It is, "I need some R&R."  

در مکالمه گفتاری، اما من می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید آن را درک کنید. این است، "من به مقداری R&R نیاز دارم."

And it's often used with the symbol &,  and a capital R and another capital R.  

و اغلب با نماد &، و R بزرگ و R بزرگ دیگر استفاده می‌شود.

This does not mean railroad because sometimes RR  means railroad. This means rest and relaxation. 

این به معنای راه‌آهن نیست، زیرا گاهی اوقات RR به معنای راه‌آهن است. این یعنی استراحت و آرامش.

So, if you're feeling super stressed and  you're just texting with your friends saying,  

بنابراین، اگر خیلی استرس دارید و فقط با دوستانتان پیامک می‌فرستید و می‌گویید:

"I think I'm going to go on vacation next week.  I need some R&R." We don't often say that,  

«فکر می‌کنم هفته آینده به تعطیلات می‌روم. به کمی تحقیق و تحقیق نیاز دارم». ما اغلب نمی گوییم،

"I need some R&R." But you might write that in  a text or write that in a message to talk about,  

"من به مقداری R&R نیاز دارم." اما می‌توانید این را در یک متن بنویسید یا در پیامی بنویسید که درباره آن صحبت کنید،

"I just need to take a break. I need some R&R." If you need some R&R, you don't want to take  

«فقط باید استراحت کنم. به تحقیق و تحقیق نیاز دارم». اگر به R&R نیاز دارید، نمی‌خواهید به

a whirlwind trip. I have done this. It is very  hectic. It means that you visit a ton of places in  

یک سفر گردباد بروید. من این کار را کرده ام. خیلی شلوغ است. به این معنی است که شما در مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی مکان را بازدید می کنید یا در

a short period of time or you see a ton of things  in a short period of time. It's a whirlwind. 

مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی چیز را می بینید . این یک گردباد است.

When my husband and I visited Thailand, we  only had four days, I think. And we visited  

وقتی من و شوهرم از تایلند بازدید کردیم ، فکر می‌کنم فقط چهار روز فرصت داشتیم. و ما

Bangkok for a couple of days. And then we took  a train, a bus, a taxi, and then another bus  

برای چند روز از بانکوک بازدید کردیم. و سپس با قطار، اتوبوس، تاکسی و سپس اتوبوس دیگری

to the south of the country, to the beach. And  then we did the same thing to go back to Bangkok,  

به سمت جنوب کشور، به ساحل رفتیم. و سپس همان کار را انجام دادیم تا به بانکوک برگردیم،

to fly back to where we were living in Korea. It  was a whirlwind trip. I wish we had more time. And  

برای پرواز به جایی که در کره زندگی می‌کردیم. این یک سفر طوفانی بود. کاش وقت بیشتری داشتیم و

someday I'd love to go back and spend a month, two  months just exploring the country in a little bit  

روزی دوست دارم به عقب برگردم و یک ماه، دو ماه را صرف کاوش در کشور با سرعت کمی

more of a slow pace. That would be amazing. When you travel somewhere far away,  

بیشتر کنم. این شگفت انگیز خواهد بود. وقتی به جایی دور سفر می‌کنید،

you might use this phrase, "I'm so  tired. I'm still suffering from jet lag."  

ممکن است از این عبارت استفاده کنید: «خیلی خسته‌ام. هنوز از جت لگ رنج می‌برم».

Jet lag. It's one of the worst things  when you travel. If you travel far away,  

جت لگ این یکی از بدترین چیزها هنگام سفر است. اگر به دور سفر می‌کنید،

maybe the morning for you is the night where  you're traveling to. You need some time  

شاید صبح برای شما همان شبی باشد که به آن سفر می‌کنید. برای بازیابی به مدتی زمان نیاز دارید

to recover. Your body needs some time to not  feel tired, to realize what time of day it is. 

. بدن شما به زمان نیاز دارد تا احساس خستگی نکند تا بفهمد چه زمانی از روز است.

It's something we don't often think about when we  travel to another place that's far away. At least  

این چیزی است که معمولاً وقتی به مکان دیگری سفر می‌کنیم که دور است به آن فکر نمی‌کنیم. حداقل

I don't often think about until I get there and  realize, "Oh no, it's the morning. I haven't slept  

من اغلب به آن فکر نمی کنم تا زمانی که به آنجا برسم و بفهمم، "اوه نه، صبح است. من

for two days. I have to wait another 12 hours  before I sleep." You are suffering from jet lag. 

دو روز است که نخوابیده ام. باید 12 ساعت دیگر صبر کنم تا بخوابم." شما از جت لگ رنج می برید.

Our final phrase is an excellent one to conclude  talking about your travels. And that is, "I can't  

عبارت پایانی ما یک جمله عالی برای نتیجه گیری درباره سفرهایتان است. و این است، "من نمی

wait to go back. I can't wait to go back." If you  had an excellent time, if you're dreaming about  

توانم صبر کنم تا برگردم. من نمی توانم صبر کنم تا برگردم." اگر اوقات خوبی را سپری کرده‌اید، اگر رویای

it, you can say, "I can't wait to go back." Well, congratulations practicing these 50  

آن را می‌بینید، می‌توانید بگویید: «بی‌تابی برای بازگشت». خوب، به شما تبریک می گویم که این 50

important phrases for travel. And now I have a  question for you. Let me know in the comments,  

عبارت مهم برای سفر را تمرین می کنید. و اکنون یک سوال از شما دارم. در نظرات به من اطلاع دهید،

where would you like to go? Where is your dream  destination? Or maybe somewhere that you've  

دوست دارید کجا بروید؟ مقصد رویایی شما کجاست؟ یا شاید جایی که

already been, and you say, "I can't wait to go  back." Let us know in the comments. And don't  

قبلاً بوده‌اید و می‌گویید: «بی‌صبرانه منتظر برگشتن هستم». در نظرات به ما اطلاع دهید. و

forget to download the free PDF worksheet for  today's lesson. I know 50 expressions is a lot.  

فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان برای درس امروز را دانلود کنید. من می دانم 50 عبارت بسیار است.

So, download the worksheet, review them, never  forget what you've learned, and answer Vanessa's  

بنابراین، کاربرگ را دانلود کنید، آن‌ها را مرور کنید، هرگز آموخته‌های خود را فراموش نکنید و به

Challenge question at the end of the worksheets. Thanks so much for learning English with me,  

سؤال چالش ونسا در انتهای کاربرگ‌ها پاسخ دهید. از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم،

and I'll see you again next Friday for a new  lesson here on my YouTube channel. Bye. The next  

و جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ.

step is to download the free PDF worksheet for  this lesson. With this free PDF, you will master  

مرحله بعدی دانلود کاربرگ PDF رایگان برای این درس است. با این PDF رایگان،

today's lesson and never forget what you have  learned. You can be a confident English speaker.  

بر درس امروز تسلط خواهید داشت و هرگز آموخته‌های خود را فراموش نمی‌کنید. شما می توانید یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس باشید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for a free English lesson every Friday. Bye.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال YouTube من مشترک شوید. خدا حافظ.