50 Important Phrasal Verbs in English

1,648,607 views ・ 2021-04-23

Speak English With Vanessa


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.
0
110
4760
ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.
00:04
Are you ready to master the top 50 phrasal verbs?
1
4870
4470
آیا برای تسلط بر 50 فعل عبارتی برتر آماده هستید؟
00:09
Yes, let's do it.
2
9340
6150
بله، بیایید آن را انجام دهیم.
00:15
Have you ever been listening to an English conversation but you just can't figure out
3
15490
5090
آیا تا به حال به یک مکالمه انگلیسی گوش کرده اید اما نمی توانید بفهمید
00:20
what they're saying?
4
20580
1710
که آنها چه می گویند؟
00:22
You know the individual words, but the meaning just doesn't add up.
5
22290
5020
شما تک تک کلمات را می‌شناسید، اما معنی آن جمع نمی‌شود.
00:27
If you've been putting off learning phrasal verbs, you may want to check out today's lesson.
6
27310
6100
اگر یادگیری افعال عبارتی را به تعویق انداخته اید، ممکن است بخواهید درس امروز را بررسی کنید.
00:33
It will take you from huh to bring it on in no time.
7
33410
5950
این شما را از خخخ تا آن را در کمترین زمان ممکن است.
00:39
So what are phrasal verbs?
8
39360
1870
پس افعال عبارتی چیست؟
00:41
Well, phrasal verbs are a two or three-part verb like this.
9
41230
5690
خب، افعال عبارتی مانند این فعل دو یا سه بخشی هستند .
00:46
There is a normal verb try plus a second part.
10
46920
5200
یک فعل عادی try به اضافه قسمت دوم وجود دارد.
00:52
That second part could be called a participle, could be called a preposition, it doesn't
11
52120
4619
آن قسمت دوم را می‌توان مضارع نامید، می‌توان آن را حرف اضافه نامید،
00:56
really matter.
12
56739
1191
واقعاً مهم نیست.
00:57
That second part is what makes this a phrasal verb.
13
57930
3860
قسمت دوم آن چیزی است که این را به یک فعل عبارتی تبدیل می کند .
01:01
To try is different than to try on or to try out.
14
61790
6689
تلاش کردن با امتحان کردن یا امتحان کردن متفاوت است.
01:08
These have different meanings.
15
68479
1971
اینها معانی مختلفی دارند.
01:10
So when we use phrasal verbs, it changes the meaning of the original verb.
16
70450
5340
بنابراین وقتی از افعال عبارتی استفاده می کنیم، معنای فعل اصلی را تغییر می دهد.
01:15
Phrasal verbs are incredibly common in daily conversations, so I hope that these top 50
17
75790
6329
افعال عبارتی به طور باورنکردنی در مکالمات روزانه رایج هستند ، بنابراین امیدوارم که این 50
01:22
phrasal verbs in this lesson will help you to gain some confidence in your speaking but
18
82119
4411
فعل عبارتی برتر در این درس به شما کمک کند تا در صحبت کردن خود اعتماد به نفس خود را به دست آورید و
01:26
also to help you understand what other people are saying.
19
86530
3519
همچنین به شما در درک آنچه دیگران می گویند کمک کند.
01:30
Because it's important to know the nuances and the different meanings of these phrasal
20
90049
4661
زیرا دانستن تفاوت های ظریف و معانی مختلف این افعال عبارتی مهم است
01:34
verbs.
21
94710
1000
.
01:35
Let's get started with number one.
22
95710
1460
بیایید با شماره یک شروع کنیم.
01:37
Number one is to add up, to add up.
23
97170
3720
شماره یک جمع کردن، جمع کردن است.
01:40
Take a look at this sentence, her story didn't add up, I think she's lying.
24
100890
7220
به این جمله نگاه کن داستانش جمع نشد فکر کنم دروغ میگه.
01:48
What do you think this phrasal verb means?
25
108110
2890
به نظر شما این فعل عبارتی به چه معناست؟
01:51
Instead of me directly telling you right away the meaning of the phrasal verb, I want you
26
111000
4840
به جای اینکه مستقیماً معنی فعل عبارتی را به شما بگویم، می خواهم
01:55
to guess based on the sentence.
27
115840
2319
بر اساس جمله حدس بزنید.
01:58
That's what we're going to be doing for all 50 of these phrasal verbs.
28
118159
3061
این کاری است که ما برای تمام 50 فعل عبارتی انجام خواهیم داد.
02:01
It's kind of like a 50-question test, hopefully a fun test.
29
121220
5590
این شبیه یک آزمون 50 سوالی است، امیدوارم یک تست سرگرم کننده باشد.
02:06
What do you think add up means here, her story didn't add up, I think she's lying.
30
126810
6800
به نظر شما add up اینجا یعنی چی، داستانش جمع نشد، فکر کنم داره دروغ میگه.
02:13
This means it didn't make sense.
31
133610
3510
این یعنی معنی نداشت
02:17
Something about it seemed not logical or strange, it didn't add up.
32
137120
5420
چیزی در مورد آن منطقی یا عجیب به نظر نمی رسید، جمع نمی شد.
02:22
We usually use this phrasal verb in a negative sentence, so that's what's happening here.
33
142540
4930
ما معمولاً از این فعل عبارتی در یک جمله منفی استفاده می کنیم ، بنابراین این چیزی است که در اینجا اتفاق می افتد.
02:27
Her story did not add up.
34
147470
3800
داستان او جمع نشد.
02:31
If you are a student and you go to your teacher and say, "I'm sorry, I don't have my homework
35
151270
5990
اگر دانش آموز هستید و پیش معلمتان می روید و می گویید: «ببخشید، تکالیفم
02:37
finished because last night I got into a car wreck, and I had to go visit my grandmother
36
157260
5390
تمام نشده است، چون دیشب تصادف کردم و مجبور شدم به بیمارستان بروم و مادربزرگم را ملاقات کنم
02:42
in the hospital.
37
162650
1250
.
02:43
And then I had my dog, and my dog was eating my homework."
38
163900
3559
و بعد من سگم را داشتم و سگم مشغول خوردن تکالیف من بود."
02:47
This story seems a little bit unbelievable, so the teacher might think, "Oh, your story
39
167459
7530
این داستان کمی غیر قابل باور به نظر می رسد، بنابراین معلم ممکن است فکر کند: "اوه، داستان
02:54
doesn't add up, I think you're lying.
40
174989
2851
شما جمع نمی شود، فکر می کنم شما دروغ می گویید.
02:57
You just didn't do your homework."
41
177840
1320
شما فقط تکالیف خود را انجام ندادید."
02:59
So here, the story doesn't make sense, it's not logical, it doesn't add up.
42
179160
5460
بنابراین اینجا، داستان معنی ندارد ، منطقی نیست، جمع نمی شود.
03:04
Let's go to number two, to back somebody up.
43
184620
4320
بیایید به شماره دو برویم تا از کسی حمایت کنیم.
03:08
Take a look at this sentence, my parents backed me up when I decided to apply for graduate
44
188940
5530
به این جمله نگاه کنید، وقتی تصمیم گرفتم برای تحصیلات تکمیلی اقدام کنم والدینم از من حمایت
03:14
school.
45
194470
1150
کردند.
03:15
My parents backed me up, what do you think this means?
46
195620
3550
پدر و مادرم از من حمایت کردند، به نظر شما این به چه معناست؟
03:19
My back, backed me up.
47
199170
3590
پشتم از من حمایت کرد
03:22
We can imagine your back the part of your body, it gives you support.
48
202760
5850
می‌توانیم پشت شما را بخشی از بدنتان تصور کنیم، که از شما حمایت می‌کند.
03:28
You can't sit up or stand up or do much without your back.
49
208610
4780
شما نمی توانید بدون پشت خود بنشینید یا بایستید یا کارهای زیادی انجام دهید.
03:33
So when you back someone up, you give them support.
50
213390
3270
بنابراین وقتی از کسی حمایت می کنید، از او حمایت می کنید.
03:36
My parents supported me when I decided to apply for graduate school.
51
216660
5130
وقتی تصمیم گرفتم برای تحصیلات تکمیلی اقدام کنم والدینم از من حمایت کردند .
03:41
This is a great example of how a phrasal verb can directly replace another maybe more textbook
52
221790
8119
این یک مثال عالی از این است که چگونه یک فعل عبارتی می‌تواند مستقیماً جایگزین یک کلمه درسی دیگر شود
03:49
word.
53
229909
1000
.
03:50
It's not wrong to say my parents supported me, but it's even better to say my parents
54
230909
6061
این اشتباه نیست که بگوییم پدر و مادرم از من حمایت کردند ، اما حتی بهتر است بگویم
03:56
backed me up when I decided to apply for graduate school.
55
236970
4129
وقتی تصمیم گرفتم برای تحصیلات تکمیلی درخواست بدهم والدینم از من حمایت کردند.
04:01
Phrasal verbs will just make you sound more comfortable and like you know what you're
56
241099
4431
افعال عبارتی فقط باعث می شود که شما راحت تر به نظر برسید و دوست داشته باشید که بدانید چه می
04:05
saying.
57
245530
1000
گویید.
04:06
Let's take a look at a similar expression, it's kind of a bonus tip that I'd like to
58
246530
3110
بیایید نگاهی به یک عبارت مشابه بیندازیم، این یک نوع نکته اضافی است که من می خواهم
04:09
add.
59
249640
1000
اضافه کنم.
04:10
What if I said to you I've got your back, I've got your back.
60
250640
5420
چه می شود اگر به تو بگویم پشتت را گرفته ام، پشتت را گرفته ام.
04:16
Can you guess what this means?
61
256060
2079
آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟
04:18
This isn't a phrasal verb, it's just a bonus phrase that is kind of similar to this phrasal
62
258139
3791
این یک فعل عبارتی نیست، بلکه فقط یک عبارت اضافی است که به نوعی شبیه به این فعل عبارتی است
04:21
verb.
63
261930
1160
.
04:23
It means I will support you, I am supporting you all the way, I got your back.
64
263090
6540
یعنی ازت حمایت می کنم، در تمام راه ازت حمایت می کنم، پشتت رو گرفتم.
04:29
We often use this when we want to give encouragement to someone.
65
269630
3719
ما اغلب زمانی از این استفاده می کنیم که می خواهیم کسی را تشویق کنیم.
04:33
So if your friend is maybe going to do something a little bit risky, you can say, "I will support
66
273349
6861
بنابراین اگر دوست شما ممکن است کار کمی مخاطره آمیز انجام دهد، می توانید بگویید: "هر چه باشد از شما حمایت خواهم کرد، من از
04:40
you no matter what, I got your back."
67
280210
3030
شما حمایت کردم."
04:43
Great, wonderful phrase to use.
68
283240
1910
عبارت عالی و فوق العاده برای استفاده
04:45
Let's go onto our next phrasal verb, to blow up.
69
285150
4949
بیایید به فعل عبارتی بعدی خود برویم، to blow up.
04:50
Take a look at this sentence.
70
290099
1810
به این جمله دقت کنید.
04:51
When I told her I couldn't come to her party, she blew up.
71
291909
4751
وقتی به او گفتم نمی توانم به مهمانی او بیایم، منفجر شد.
04:56
This is the past tense, this is an irregular past tense verb.
72
296660
3800
این زمان گذشته است، این یک فعل زمان گذشته نامنظم است.
05:00
She blew up, do you think she is really happy?
73
300460
3709
او منفجر شد، به نظر شما او واقعا خوشحال است؟
05:04
No.
74
304169
1000
نه.
05:05
Instead, this is to become suddenly angry, she blew up.
75
305169
6370
در عوض، این برای این است که ناگهان عصبانی شود، او منفجر شد.
05:11
So if this is part of your personality to easily blow up, maybe there's some deep breaths
76
311539
7551
بنابراین اگر این بخشی از شخصیت شماست که به راحتی منفجر می شود، شاید چند نفس عمیق وجود دارد
05:19
you can take, clear your mind a bit.
77
319090
4039
که می توانید بکشید، ذهن خود را کمی پاک کنید.
05:23
If you are easily angry, well, maybe you easily blow up.
78
323129
4490
اگر به راحتی عصبانی می شوید، خوب، شاید به راحتی منفجر شوید.
05:27
I need to calm down a bit.
79
327619
2821
من باید کمی آرام باشم.
05:30
All right.
80
330440
1000
خیلی خوب.
05:31
Let's go to our next one, to bring on something, to bring on something.
81
331440
4960
بریم سراغ بعدیمون، یه چیزی بیارن ، یه چیزی بیارن.
05:36
50 new phrasal verbs.
82
336400
2060
50 فعل عبارتی جدید.
05:38
Yeah.
83
338460
1000
آره
05:39
Bring it on.
84
339460
1209
آن را بیاورید.
05:40
Can you tell by my facial expression it's not like the previous one, I'm not blowing
85
340669
4571
آیا از حالت صورت من می توانی تشخیص بدهی که مثل قبلی نیست، منفجر نمی کنم
05:45
up, I'm not angry?
86
345240
2329
، عصبانی نیستم؟
05:47
Instead, I am excited about accepting some kind of challenge with confidence.
87
347569
6391
در عوض، من از پذیرش نوعی چالش با اطمینان هیجان زده هستم.
05:53
Yes, 50 new phrasal verbs, I can do it, bring it on.
88
353960
4269
بله، 50 فعل عبارتی جدید، می توانم آن را انجام دهم، آن را بیاورم.
05:58
We often use this to give encouragement to ourselves.
89
358229
4110
ما اغلب از این برای تشویق خودمان استفاده می کنیم.
06:02
If you are faced with some kind of challenge and you want to really encourage yourself,
90
362339
4200
اگر با نوعی چالش روبرو هستید و می‌خواهید واقعاً خود را تشویق کنید،
06:06
you could say, "All right.
91
366539
1410
می‌توانید بگویید: "بسیار خوب،
06:07
Bring it on, I can do it."
92
367949
3080
آن را بیاور، من می‌توانم انجامش دهم."
06:11
To bring up, you shouldn't bring up politics in this house unless you're ready for a long
93
371029
6211
برای مطرح کردن، نباید سیاست را در این خانه مطرح کنید، مگر اینکه برای یک بحث طولانی آماده باشید
06:17
discussion.
94
377240
2489
.
06:19
You shouldn't bring up politics, this means you shouldn't mention politics in conversation
95
379729
8460
شما نباید سیاست را مطرح کنید، این بدان معناست که شما نباید در مکالمه به سیاست اشاره کنید،
06:28
unless you want a long discussion because people here are quite passionate about politics.
96
388189
6111
مگر اینکه بخواهید یک بحث طولانی داشته باشید، زیرا مردم اینجا کاملاً به سیاست علاقه دارند.
06:34
To bring up something, what's something that you shouldn't bring up in your country?
97
394300
6139
برای مطرح کردن چیزی، چه چیزی را در کشورتان نباید مطرح کنید؟
06:40
What is a topic that you should maybe avoid in your country?
98
400439
5440
موضوعی که شاید در کشورتان باید از آن اجتناب کنید چیست؟
06:45
If you'd like to check out some common taboo questions in English and especially in the
99
405879
6750
اگر می خواهید برخی از سوالات رایج تابو را در زبان انگلیسی و به ویژه در
06:52
US that you should avoid, check out this video that I made up here.
100
412629
3801
ایالات متحده بررسی کنید که باید از آنها اجتناب کنید، این ویدیو را که من در اینجا ساخته ام را بررسی کنید.
06:56
It will help you know which topics you shouldn't bring up unless you want to have a long discussion.
101
416430
8349
این به شما کمک می کند که بدانید چه موضوعاتی را نباید مطرح کنید مگر اینکه بخواهید بحث طولانی داشته باشید.
07:04
To call off.
102
424779
1790
برای فراخوانی.
07:06
Instead of calling off the wedding, the couple decided to elope.
103
426569
6520
این زوج به جای لغو عروسی، تصمیم به فرار گرفتند.
07:13
Probably last year if you tried to get married in your country, it might have been a little
104
433089
4241
احتمالاً سال گذشته اگر قصد ازدواج در کشور خود را داشتید، ممکن بود کمی
07:17
difficult because you couldn't have big weddings.
105
437330
2820
سخت باشد زیرا نمی توانستید عروسی های بزرگ برگزار کنید.
07:20
Very unfortunate for a lot of people who wanted to get married last year and probably continuing
106
440150
5650
برای بسیاری از افرادی که سال گذشته می خواستند ازدواج کنند و احتمالا امسال نیز ادامه می دهند بسیار متاسف است
07:25
this year too.
107
445800
1759
.
07:27
So what's your other choice?
108
447559
2121
پس انتخاب دیگر شما چیست؟
07:29
Well, you could call off the wedding or you could elope.
109
449680
6639
خوب، شما می توانید عروسی را لغو کنید یا می توانید فرار کنید.
07:36
What do you think this phrasal verb means, to call off the wedding?
110
456319
3910
به نظر شما این فعل عبارتی یعنی لغو عروسی چیست؟
07:40
It just means to cancel the wedding.
111
460229
2840
این فقط به معنای لغو عروسی است.
07:43
We're going to cancel the wedding.
112
463069
1770
قراره عروسی رو کنسل کنیم
07:44
Well, maybe you still want to get married, so you could elope.
113
464839
4061
خوب، شاید هنوز هم می خواهید ازدواج کنید، بنابراین می توانید فرار کنید.
07:48
If you watched one of my previous videos about 10 funny jokes in English, we talked about
114
468900
5220
اگر یکی از ویدیوهای قبلی من را در مورد 10 جوک خنده دار به زبان انگلیسی تماشا کردید، در مورد
07:54
this word elope.
115
474120
1229
این کلمه elope صحبت کردیم.
07:55
It means to run away with your lover, to get married maybe in some court house or maybe
116
475349
7460
یعنی با معشوق فرار کنی، شاید در دادگاه یا
08:02
in a nice destination, but it's just the two of you, you are eloping.
117
482809
4440
در یک مقصد خوب ازدواج کنی، اما فقط شما دو نفر هستید، فرار می کنید.
08:07
So you could call off your wedding, you could cancel the wedding or you could elope.
118
487249
5660
بنابراین می توانید عروسی خود را لغو کنید، می توانید عروسی را لغو کنید یا می توانید فرار کنید.
08:12
To calm down.
119
492909
2880
آرام شدن.
08:15
When I have a stressful day, I like to calm down by taking a nice long walk outside.
120
495789
7860
وقتی روز پر استرسی دارم، دوست دارم با یک پیاده روی طولانی در بیرون آرام شوم.
08:23
Maybe you feel the same way.
121
503649
1170
شاید شما هم همین احساس را داشته باشید.
08:24
When you take a long walk outside, it helps you to calm down.
122
504819
6460
وقتی بیرون از خانه پیاده روی طولانی می کنید، به شما کمک می کند آرام شوید.
08:31
This phrasal verb means to relax, to calm down.
123
511279
5200
این فعل عبارتی به معنای آرام کردن، آرام کردن است.
08:36
To catch up, to catch up.
124
516479
2051
به دست آوردن، تا رسیدن.
08:38
I met my friend for lunch to catch up because we haven't seen each other in a long time.
125
518530
6720
من دوستم را برای ناهار ملاقات کردم تا به هم نزدیک شویم، زیرا مدت زیادی است که همدیگر را ندیده ایم.
08:45
Am I running after my friend and catching her?
126
525250
4050
آیا من دنبال دوستم می دوم و او را می گیرم؟
08:49
No, take a look at this other question.
127
529300
3149
نه، به این سوال دیگر نگاهی بیندازید.
08:52
Want to meet for coffee and catch up?
128
532449
2351
آیا می‌خواهید برای قهوه با هم ملاقات داشته باشید و با هم صحبت کنید؟
08:54
Want to meet for coffee and catch up?
129
534800
2140
آیا می‌خواهید برای قهوه با هم ملاقات داشته باشید و با هم صحبت کنید؟
08:56
We're not running, I'm not inviting you to have a race.
130
536940
3920
ما نمی دویم، من شما را برای مسابقه دعوت نمی کنم .
09:00
Instead, this means that you are meeting with someone who you haven't seen for a while.
131
540860
5789
در عوض، این بدان معنی است که شما با کسی ملاقات می کنید که مدتی است ندیده اید.
09:06
You want to find out what has been happening in their life recently.
132
546649
4951
شما می خواهید بفهمید که اخیراً در زندگی آنها چه اتفاقی افتاده است.
09:11
You want to catch up.
133
551600
1830
شما می خواهید به عقب برگردید.
09:13
Sometimes we say catch up on what's happening in your life.
134
553430
3880
گاهی اوقات می گوییم به اتفاقاتی که در زندگی شما می افتد، توجه کنید.
09:17
Yeah, I want to catch up on what's happening, so tell me all about it.
135
557310
4279
بله، من می‌خواهم به اتفاقاتی که در حال وقوع است پی ببرم، پس همه چیز را به من بگو.
09:21
To catch up on.
136
561589
1821
برای رسیدن به.
09:23
To check in.
137
563410
1700
برای تحویل گرفتن به
09:25
Look at this sentence, I went to the hotel to check in while my husband parked the car.
138
565110
6779
این جمله نگاه کنید، در حالی که شوهرم ماشین را پارک کرده بود برای تحویل گرفتن به هتل رفتم.
09:31
To check in, what am I doing in the hotel?
139
571889
2291
برای ثبت نام، در هتل چه کار می کنم؟
09:34
Check, check, check.
140
574180
1680
چک کن چک کن
09:35
No, this just means that you're registering at a hotel.
141
575860
3909
نه، این فقط به این معنی است که شما در یک هتل ثبت نام می کنید.
09:39
You're telling them, "Hey, I'm here," and they write in the computer, "All right, Vanessa
142
579769
5521
شما به آنها می گویید "هی، من اینجا هستم" و آنها در کامپیوتر می نویسند: "بسیار خوب، ونسا
09:45
is here, here's your keys."
143
585290
2080
اینجاست، اینجا کلیدهای شماست."
09:47
This process is called checking in.
144
587370
2910
این فرآیند چک کردن نامیده می
09:50
To check out.
145
590280
1410
شود.
09:51
To check out could have the opposite meaning.
146
591690
2180
بررسی کردن می تواند معنای مخالف داشته باشد.
09:53
When you leave the hotel, you check out.
147
593870
3409
وقتی هتل را ترک می کنید، اتاق را چک می کنید.
09:57
You give them back the keys and you say, "I'm done, I'm leaving.
148
597279
3110
شما کلیدها را به آنها پس می دهید و می گویید " تموم شد، دارم می روم.
10:00
Thank you so much."
149
600389
1331
خیلی ممنون."
10:01
But I'd like to give you another meaning, what if you saw this sentence, I'm excited
150
601720
4960
اما می‌خواهم معنای دیگری به شما بدهم ، اگر این جمله را دیدید، خوشحال می‌شوم که
10:06
to check out the new park in my city.
151
606680
4090
پارک جدید شهرم را بررسی کنم.
10:10
To check out the new park.
152
610770
2340
برای بررسی پارک جدید
10:13
Or what if I just said check it out.
153
613110
2719
یا اگر من فقط بگویم آن را بررسی کنید چه می شود.
10:15
Oh, what do you think this means?
154
615829
2873
اوه به نظر شما این یعنی چی؟
10:18
This means to see something or to try something.
155
618702
3228
این به معنای دیدن چیزی یا امتحان کردن چیزی است.
10:21
I can't wait to see the new park in my city, I can't wait to check out the new park in
156
621930
5860
بی صبرانه منتظر دیدن پارک جدید شهرم هستم، بی صبرانه منتظر دیدن پارک جدید
10:27
my city.
157
627790
1000
شهرم هستم.
10:28
Walk all around, see what's going on.
158
628790
2120
همه جا قدم بزن ببین چه خبره
10:30
Great, you're checking it out.
159
630910
2500
عالی است، شما آن را بررسی می کنید.
10:33
We sometimes use this phrase all by itself, check it out.
160
633410
4070
ما گاهی اوقات از این عبارت به تنهایی استفاده می کنیم، آن را بررسی کنید.
10:37
And this just means look at this.
161
637480
2419
و این فقط به این معنی است که به این نگاه کنید.
10:39
Check it out, I can't believe that my son finished a 100-piece puzzle by himself.
162
639899
5591
ببینید، باورم نمی‌شود که پسرم یک پازل 100 تکه‌ای را خودش تمام کرده باشد.
10:45
Check it out, look at this.
163
645490
3020
آن را بررسی کنید، به این نگاه کنید.
10:48
It's kind of an expression of surprise and amazement.
164
648510
3420
این به نوعی بیان تعجب و شگفتی است.
10:51
Wow, check it out.
165
651930
2260
وای، آن را بررسی کنید.
10:54
To chip in.
166
654190
1839
10:56
I couldn't go to the party, but I still wanted to chip in for a gift.
167
656029
6860
من نمی توانستم به مهمانی بروم، اما هنوز هم می خواستم برای یک هدیه شرکت کنم.
11:02
I want to help participate in something.
168
662889
5151
من می خواهم به مشارکت در چیزی کمک کنم.
11:08
It might be with money or with your energy and time.
169
668040
5469
ممکن است با پول یا انرژی و زمان شما باشد.
11:13
Take a look at this, my son likes to chip in and help me with the garden.
170
673509
6080
به این نگاه کنید، پسرم دوست دارد وارد باغ شود و به من کمک کند.
11:19
He's giving his time and energy digging and weeding and helping me with the garden.
171
679589
6891
او وقت و انرژی خود را صرف کندن و علف های هرز می کند و در باغ به من کمک می کند.
11:26
He's not giving me money, he's not participating by giving money.
172
686480
4959
او به من پول نمی دهد، با دادن پول مشارکت نمی کند.
11:31
Instead, it's his time.
173
691439
1861
در عوض، وقت اوست.
11:33
So if you can't go to a party but you want to help pay for a special present, you could
174
693300
7931
بنابراین اگر نمی توانید به یک مهمانی بروید اما می خواهید برای پرداخت یک هدیه ویژه کمک کنید، می توانید
11:41
give some money to your friend and say, "Here's some money because I want to chip in for the
175
701231
6869
مقداری پول به دوست خود بدهید و بگویید: "اینم مقداری پول، زیرا می خواهم برای هدایای خود پول بدهم
11:48
present."
176
708100
1000
."
11:49
And they will use that money to help pay for the present.
177
709100
2339
و آنها از آن پول برای کمک به پرداخت هزینه فعلی استفاده خواهند کرد.
11:51
It's a great phrasal verb.
178
711439
1821
این یک فعل عبارتی عالی است.
11:53
To close down, to close down.
179
713260
2939
بستن، بستن.
11:56
This is different than to close.
180
716199
2700
این با بستن متفاوت است.
11:58
Take a look at this.
181
718899
1690
یه نگاهی به این بنداز.
12:00
Because of construction, they closed down two lanes of the highway.
182
720589
7211
به دلیل ساخت و ساز، دو خط بزرگراه را بستند.
12:07
They closed down two lanes of the highway.
183
727800
2110
دو باند بزرگراه را بستند.
12:09
Or during the pandemic, a lot of restaurants closed down.
184
729910
5469
یا در طول همه گیری، بسیاری از رستوران ها تعطیل شدند.
12:15
Can you get the sense of this phrasal verb?
185
735379
3210
آیا می توانید معنای این فعل عبارتی را دریافت کنید؟
12:18
It means that they closed completely, sometimes forever.
186
738589
5131
یعنی به طور کامل بسته شدند، گاهی برای همیشه.
12:23
So the highway, they completely closed two lanes because they were doing construction
187
743720
6289
بنابراین، بزرگراه را به طور کامل بستند، زیرا آنها در حال ساخت و ساز بودند
12:30
or for the businesses they closed forever because of the pandemic.
188
750009
4142
یا برای مشاغلی که برای همیشه به دلیل بیماری همه گیر بسته بودند.
12:34
It's a very unfortunate situation.
189
754151
2849
این یک وضعیت بسیار ناگوار است.
12:37
To come down with something.
190
757000
4189
با چیزی پایین آمدن
12:41
I'm not feeling so well, I think I'm coming down with something.
191
761189
6070
حالم چندان خوب نیست، فکر می‌کنم دارم با چیزی پایین می‌آیم.
12:47
Can you guess that this means to start to feel sick, to come down with something.
192
767259
6870
آیا می توانید حدس بزنید که این به این معنی است که شروع به احساس بیماری کنید، با چیزی پایین بیایید.
12:54
We use this for not serious sicknesses.
193
774129
3690
ما از این برای بیماری های غیر جدی استفاده می کنیم.
12:57
For example, maybe you have a cold, maybe you have a sore throat.
194
777819
4810
مثلا شاید سرما خورده اید، شاید گلو درد دارید.
13:02
Maybe you even have the flu, but it's not something so serious.
195
782629
4580
حتی ممکن است آنفولانزا داشته باشید، اما این یک چیز چندان جدی نیست.
13:07
You might use this as an excuse, "Sorry, I can't come to your party, I think I'm coming
196
787209
5170
ممکن است از این بهانه استفاده کنید، "ببخشید، نمی توانم به مهمانی شما بیایم، فکر می کنم
13:12
down with something."
197
792379
1750
با چیزی پایین می آیم."
13:14
We often use something with this phrasal verb because at the beginning of a sickness, you
198
794129
6781
ما اغلب از چیزی با این فعل عبارتی استفاده می کنیم زیرا در ابتدای بیماری،
13:20
might not know what it is.
199
800910
2010
ممکن است ندانید آن چیست.
13:22
But you could say, "Sorry, I think I'm coming down with a cold."
200
802920
4440
اما می توانید بگویید: "ببخشید، فکر می کنم دارم سرما خورده ام."
13:27
You could be specific if you know or, "I think I'm coming down with the flu, I should stay
201
807360
7050
اگر می‌دانید می‌توانید مشخص کنید یا، "فکر می‌کنم در حال ابتلا به آنفولانزا هستم، باید
13:34
away from people for a few days.
202
814410
2190
چند روزی از مردم دور باشم
13:36
To come down with some type of sickness.
203
816600
2779
. با نوعی بیماری پایین بیایم.
13:39
And the opposite of this, to come down with, to come up with.
204
819379
4560
و برعکس این، پایین بیایم. با، برای رسیدن به
13:43
To come up with something, take a look at this sentence.
205
823939
2721
چیزی برای رسیدن به چیزی، به این جمله نگاهی بیندازید.
13:46
I need to come up with a great present for my mom's birthday.
206
826660
4119
من باید برای تولد مامانم
13:50
Come up with a great present.
207
830779
1240
یک هدیه عالی بیاورم.
13:52
Am I picking up a great present?
208
832019
2940
13:54
No.
209
834959
1000
13:55
Take a look at this other sentence, I couldn't come up with anything special, so I just baked
210
835959
6291
به این جمله دیگر نگاه کنید، من چیز خاصی پیدا نکردم، بنابراین فقط
14:02
a cake.
211
842250
2800
یک کیک پختم.
14:05
This means you're finding an idea.
212
845050
3039
این یعنی شما دارید یک ایده پیدا می کنید.
14:08
To come up with a present means that I need to think about a great idea for a birthday
213
848089
7401
برای ارائه یک هدیه به این معنی است که من باید به یک چیز عالی فکر کنم. ایده ای برای یک هدیه تولد
14:15
present, I can't come up with a great idea.
214
855490
3990
، من نمی توانم ایده خوبی پیدا کنم.
14:19
Or maybe you need to write a thesis paper, you need to come up with an original idea.
215
859480
6049
یا شاید لازم باشد یک مقاله پایان نامه بنویسید ، باید یک ایده اصلی داشته باشید.
14:25
You need to find an idea that is original for your thesis paper, to come up with something.
216
865529
6430
باید ایده ای را پیدا کنید که برای مقاله پایان نامه خود اصلی باشد. , یه چیزی به ذهنم
14:31
To cut back on, to cut back on.
217
871959
5180
14:37
Take a look at this sentence.
218
877139
2401
برسه , کم کردن , به این جمله نگاه کن ,
14:39
I'm trying to cut back on fried food, but it's so tasty.
219
879540
6469
سعی میکنم از غذای سرخ شده کم کنم ولی خیلی خوشمزه ,
14:46
I'm trying to cut back on fried food.
220
886009
2691
سعی میکنم کم کنم روی غذای سرخ شده
14:48
Do you think I'm trying to eat more?
221
888700
2150
فکر می کنی من دارم سعی می کنم بیشتر بخورم؟
14:50
Nope.
222
890850
1000
جواب منفی.
14:51
Instead, that means you're trying to do less of something.
223
891850
4580
در عوض، این بدان معناست که شما سعی می کنید کاری را کمتر انجام دهید .
14:56
You're trying to take something out of your life, to cut back on your consumption of fried
224
896430
6659
شما سعی می کنید چیزی را از زندگی خود حذف کنید تا مصرف غذاهای سرخ شده را کاهش دهید
15:03
food.
225
903089
1370
.
15:04
Or you could say it just by itself.
226
904459
2421
یا می توانید آن را به تنهایی بگویید.
15:06
If someone says, "Why aren't you eating ice cream?"
227
906880
4019
اگر یکی بگوید "چرا بستنی نمی خوری؟"
15:10
You could say, "I'm trying to cut back."
228
910899
3431
می توانید بگویید: "من سعی می کنم کاهش بدهم."
15:14
You don't need to use on because you don't need to repeat I'm trying to cut back on ice
229
914330
5000
نیازی به استفاده نیست چون نیازی به تکرار نیست من سعی می کنم
15:19
cream because they just said ice cream.
230
919330
3210
بستنی را کم کنم چون فقط بستنی گفتند.
15:22
So we know the general topic and context here.
231
922540
4010
بنابراین ما موضوع و زمینه کلی را در اینجا می دانیم.
15:26
You could say ice cream again, I'm trying to cut back on ice cream, but you could just
232
926550
4070
می توانید دوباره بگویید بستنی، من سعی می کنم بستنی را کم کنم، اما شما فقط
15:30
say this by itself, I'm trying to cut back.
233
930620
3180
می توانید این را به خودی خود بگویید، من سعی می کنم کم کنم.
15:33
This is a really natural thing to say.
234
933800
2319
گفتن این حرف واقعاً طبیعی است.
15:36
To cut off, to cut off.
235
936119
3001
قطع کردن، قطع کردن.
15:39
Cut off my hair?
236
939120
1370
موهایم را کوتاه کنم؟
15:40
Nope, that's not what we're talking about.
237
940490
2279
نه، این چیزی نیست که ما در مورد آن صحبت می کنیم.
15:42
Take a look at this.
238
942769
1000
یه نگاهی به این بنداز.
15:43
The driver in the red car cut me off and almost caused a wreck.
239
943769
6921
راننده ماشین قرمز حرفم را قطع کرد و نزدیک بود خراب شود.
15:50
Cut me off.
240
950690
1000
حرفم را قطع کن
15:51
It's kind of an angering situation, you're driving, and another car comes in.
241
951690
6459
این یک وضعیت عصبانی است، شما در حال رانندگی هستید و ماشین دیگری وارد می شود.
15:58
And you go, you slam on the brakes or you have to swerve to the side and be safe.
242
958149
7271
16:05
He has made it so it was kind of ending abruptly or stopping something quickly.
243
965420
7150
او آن را طوری ساخته است که به نوعی به طور ناگهانی تمام می شود یا چیزی را به سرعت متوقف می کند.
16:12
Usually, we use this in driving, that driver cut me off or with speaking.
244
972570
6730
معمولاً ما در رانندگی از این استفاده می کنیم، آن راننده حرف من را قطع کرد یا با صحبت کردن.
16:19
You could say he tried to tell the teacher his excuse, but she cut him off mid sentence.
245
979300
9240
می توان گفت او سعی کرد بهانه خود را به معلم بگوید، اما او وسط جمله او را قطع کرد.
16:28
Maybe she thought his story didn't add up.
246
988540
2549
شاید او فکر می کرد که داستان او به هم نمی خورد.
16:31
So as he's speaking, boom, she cut him off.
247
991089
3151
پس همینطور که داره حرف میزنه، بوم، حرفش رو قطع کرد.
16:34
Ed, no, no, no, I don't think that's an excuse.
248
994240
2659
اد، نه، نه، نه، فکر نمی کنم این بهانه ای باشد.
16:36
No, you need to have your homework.
249
996899
1851
نه، شما باید تکالیف خود را داشته باشید.
16:38
She cut him off, this idea of ending abruptly what he was thinking.
250
998750
5830
او حرفش را قطع کرد، این ایده که ناگهان به چیزی که او فکر می کرد پایان دهد.
16:44
To drop by or to drop in.
251
1004580
3660
16:48
Take a look at this.
252
1008240
1000
این را نگاه کنید.
16:49
Hey, are you home?
253
1009240
1550
هی خونه هستی؟
16:50
I'm in the neighborhood, and I wanted to drop by.
254
1010790
3370
من در همسایگی هستم و می‌خواستم بروم.
16:54
If you call your friend and tell your friend this, I'm in the neighborhood and wanted to
255
1014160
5289
اگر به دوستت زنگ بزنی و این را به دوستت بگویی ، من در همسایگی هستم و می خواستم بروم
16:59
drop by.
256
1019449
1190
.
17:00
Does that mean you want to drop something on the ground or you want to give something
257
1020639
4851
آیا این بدان معناست که شما می خواهید چیزی را روی زمین بیندازید یا می خواهید چیزی را
17:05
to your friend?
258
1025490
1150
به دوست خود بدهید؟
17:06
Nope, it just means I want to see you.
259
1026640
3069
نه، این فقط به این معنی است که من می خواهم شما را ببینم.
17:09
You're kind of spontaneously going for a visit, to drop by.
260
1029709
4600
شما به نوعی خود به خود برای بازدید می روید.
17:14
And usually this is a quick visit.
261
1034309
3500
و معمولا این یک بازدید سریع است.
17:17
Doesn't necessarily need to be, but usually it's this quick visit.
262
1037809
4130
لزوماً نیازی نیست، اما معمولاً این بازدید سریع است.
17:21
You can even use drop in in similar situations.
263
1041939
3240
حتی می توانید در شرایط مشابه از drop in استفاده کنید.
17:25
Maybe you want to encourage your friends to visit you at any time, you could say drop
264
1045179
4811
شاید بخواهید دوستانتان را تشویق کنید تا هر زمان که بخواهید به شما سر بزنند، می‌توانید بگویید
17:29
in whenever you want.
265
1049990
2000
هر زمان که خواستید، به شما مراجعه کنند.
17:31
Drop in whenever you want or drop by whenever you want.
266
1051990
3939
هر زمان که خواستید وارد شوید یا هر زمان که خواستید مراجعه کنید.
17:35
Please, I would love to see you at any time.
267
1055929
2801
لطفا، من دوست دارم شما را هر زمان که بخواهید ببینم.
17:38
To end up, to end up.
268
1058730
3890
به پایان رساندن، به پایان رساندن.
17:42
We ended up just ordering pizza and not going to the fancy restaurant.
269
1062620
5919
در نهایت فقط پیتزا سفارش دادیم و به رستوران شیک نرفتیم.
17:48
We ended up just ordering pizza.
270
1068539
4000
ما در نهایت فقط پیتزا سفارش دادیم.
17:52
Maybe it's raining.
271
1072539
1000
شاید باران می بارد.
17:53
Maybe you're just tired.
272
1073539
2140
شاید شما فقط خسته شده اید.
17:55
You had plans to go to a fancy restaurant, but that is not what happened.
273
1075679
4761
شما قصد داشتید به یک رستوران شیک بروید، اما این اتفاق نیفتاد.
18:00
Instead, you just ordered pizza.
274
1080440
3640
در عوض، شما فقط پیتزا سفارش دادید.
18:04
So we're talking about the conclusion.
275
1084080
3510
بنابراین ما در مورد نتیجه گیری صحبت می کنیم.
18:07
What is really happening at the end?
276
1087590
2470
واقعاً در پایان چه اتفاقی می افتد؟
18:10
Well, we ended up ordering pizza.
277
1090060
3350
خب بالاخره پیتزا سفارش دادیم.
18:13
We can also use this in a little bit of a deeper way.
278
1093410
4040
ما همچنین می توانیم از این به روشی کمی عمیق تر استفاده کنیم.
18:17
Instead of saying just some actions that happen, sometimes we use this to talk about our character.
279
1097450
6140
به جای گفتن برخی از اعمالی که اتفاق می افتد، گاهی اوقات از این برای صحبت در مورد شخصیت خود استفاده می کنیم.
18:23
For example, you might say he doesn't want to end up like his father.
280
1103590
5920
به عنوان مثال، ممکن است بگویید او نمی خواهد مانند پدرش شود.
18:29
This is a little strong, but maybe his father is an alcoholic.
281
1109510
7899
این کمی قوی است، اما شاید پدرش الکلی باشد.
18:37
Maybe his father is really rude or has some characteristics that the son doesn't want
282
1117409
6571
شاید پدرش واقعا بی ادب است یا ویژگی هایی دارد که پسر نمی خواهد
18:43
to have.
283
1123980
1290
داشته باشد.
18:45
So we could say he doesn't want to end up like his father.
284
1125270
5639
بنابراین می توانیم بگوییم که او نمی خواهد مانند پدرش تمام شود.
18:50
What is happening in his father's life as an adult, he doesn't want, the son doesn't
285
1130909
5841
اتفاقی که در زندگی پدرش در بزرگسالی می افتد ، او نمی خواهد، پسر نمی
18:56
want the same thing to happen to him.
286
1136750
2890
خواهد همان اتفاق برای او بیفتد.
18:59
I don't want to end up like my father, so I'm going to try to surround myself with good
287
1139640
5180
من نمی‌خواهم مانند پدرم به پایان برسم، بنابراین سعی می‌کنم اطرافم را با افراد خوب احاطه
19:04
people and get a good education and focus on positivity.
288
1144820
3530
کنم و آموزش خوبی ببینم و روی مثبت بودن تمرکز کنم.
19:08
Okay, there's things you can do to not end up like someone who you don't want to end
289
1148350
5640
بسیار خوب، کارهایی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا در نهایت شبیه کسی نشوید که نمی خواهید در
19:13
up like.
290
1153990
1059
نهایت شبیه او شوید.
19:15
To figure out, to figure out.
291
1155049
3271
فهمیدن، فهمیدن.
19:18
The mechanic tried to figure out what was wrong with my car.
292
1158320
5219
مکانیک سعی کرد بفهمد مشکل ماشین من چیست.
19:23
He tried to figure out what was wrong with my car.
293
1163539
3281
او سعی کرد بفهمد مشکل ماشین من چیست.
19:26
This means he's trying to find a solution, find what's happening here.
294
1166820
5020
این به این معنی است که او سعی می کند راه حلی بیابد، آنچه در اینجا اتفاق می افتد را بیابد.
19:31
We can simply say, "Oh, I can't figure it out.
295
1171840
3920
ما به سادگی می توانیم بگوییم: "اوه، من نمی توانم آن را بفهمم. می
19:35
Can you help me please?"
296
1175760
2040
توانید لطفا به من کمک کنید؟"
19:37
This is a really common question, a very polite question.
297
1177800
3450
این یک سوال واقعا رایج است، یک سوال بسیار مودبانه .
19:41
It means you tried.
298
1181250
1299
یعنی تلاش کردی
19:42
I tried to figure it out, but I can't figure it out.
299
1182549
4321
سعی کردم بفهممش ولی نمیتونم بفهمم
19:46
Can you help me please?
300
1186870
1760
لطفا می توانید به من کمک کنید؟
19:48
To fill in, to fill in.
301
1188630
2220
برای پر کردن، برای پر کردن.
19:50
I missed the meeting, can someone fill me in?
302
1190850
5960
من جلسه را از دست دادم، کسی می تواند من را پر کند؟
19:56
Notice here that we're talking about someone, fill me in.
303
1196810
5229
توجه کنید که ما در مورد کسی صحبت می کنیم، من را پر کنید.
20:02
Does that mean that I need to drink a lot of water to fill my stomach?
304
1202039
4481
آیا این بدان معناست که من باید مقدار زیادی آب بنوشم تا شکمم پر شود؟
20:06
No.
305
1206520
1019
نه.
20:07
Here, we're talking about giving some information.
306
1207539
3981
در اینجا، ما در مورد ارائه برخی اطلاعات صحبت می کنیم.
20:11
Usually, this is spoken information.
307
1211520
3910
معمولاً این اطلاعات گفتاری است.
20:15
If you miss a business meeting and you want to find out what happened, this is the perfect
308
1215430
4820
اگر یک جلسه کاری را از دست دادید و می خواهید بفهمید چه اتفاقی افتاده است، این
20:20
phrasal verb to use.
309
1220250
1669
فعل عبارتی عالی برای استفاده است.
20:21
Can someone fill me in, what happened at the meeting?
310
1221919
3011
کسی می تواند من را پر کند، در جلسه چه اتفاقی افتاد ؟
20:24
Or maybe if you walk into your house and it's an absolute disaster, things are such a mess
311
1224930
4859
یا شاید اگر وارد خانه تان می شوید و این یک فاجعه مطلق است، همه چیز آنقدر به هم ریخته است
20:29
and your kids look up and say, Hi mom," you might use this phrasal verb and say, "all
312
1229789
6890
و بچه هایتان به بالا نگاه می کنند و می گویند، سلام مامان، ممکن است از این فعل عبارتی استفاده کنید و بگویید: «
20:36
right, someone fill me in.
313
1236679
1391
خوب، یکی مرا پر کند
20:38
What happened in this house?"
314
1238070
2310
. در این خانه اتفاق افتاده است؟"
20:40
So you want them to give you some information, some spoken information.
315
1240380
4730
بنابراین می خواهید آنها اطلاعاتی به شما بدهند، برخی اطلاعات گفتاری را.
20:45
Notice that this is spoken because our phrasal verb is going to be the opposite.
316
1245110
4679
توجه کنید که این گفته می شود زیرا فعل عبارتی ما برعکس خواهد بود.
20:49
To fill out, fill out.
317
1249789
2610
برای پر کردن، آن را پر کنید.
20:52
When you go to a new doctor's office, you need to fill out a lot of paperwork.
318
1252399
4870
وقتی به یک پزشک جدید مراجعه می کنید دفتر، شما باید مدارک زیادی را پر کنید.
20:57
Are you talking to someone?
319
1257269
4021
آیا با کسی صحبت می کنید؟
21:01
No.
320
1261290
1000
21:02
You're giving information, but it's written.
321
1262290
2930
21:05
It's written down.
322
1265220
1490
21:06
So at the doctor's office, the secretary might say, "All right, can you please fill out these
323
1266710
5070
لطفاً این فرم‌ها را پر کنید و پس از
21:11
forms and give them back to me when you're finished," fill out these forms.
324
1271780
5700
اتمام به من برگردانید
21:17
I think a good way to remember fill in and fill out is to imagine the image of information
325
1277480
7040
21:24
going into you.
326
1284520
2360
.
21:26
So when someone fills you in, the information is going in.
327
1286880
5090
" شما را پر می کند، اطلاعات وارد می شود.
21:31
But when you fill out a form, the information is going out of the pen.
328
1291970
6200
اما وقتی فرمی را پر می کنید، اطلاعات از قلم خارج می شود
21:38
The ink is going out of the pen.
329
1298170
1720
. جوهر از قلم خارج می شود
21:39
So you need to fill out the form, but you want someone to fill you in.
330
1299890
4870
بنابراین باید فرم را پر کنید، اما می خواهید کسی شما را پر
21:44
I hope that helps.
331
1304760
1560
کند. امیدوارم که کمک کند.
21:46
To find out, to find out.
332
1306320
3270
برای کشف کردن، برای کشف کردن.
21:49
In the next episode, we will find out who the mysterious man is, to find out.
333
1309590
8069
در قسمت بعدی متوجه خواهیم شد که مرد مرموز کیست تا بفهمیم.
21:57
This just means that you're learning something that you didn't know before, some kind of
334
1317659
4441
این فقط به این معنی است که شما در حال یادگیری چیزی هستید که قبلاً نمی دانستید، نوعی
22:02
information that you didn't know before.
335
1322100
2680
اطلاعات که قبلاً نمی دانستید.
22:04
Or you might say, "Oh, today I found out that phrasal verbs are really important."
336
1324780
5720
یا ممکن است بگویید، "اوه، امروز فهمیدم که افعال عبارتی واقعا مهم هستند."
22:10
This is something new that you learned that you didn't know before.
337
1330500
3580
این چیز جدیدی است که شما یاد گرفتید و قبلاً نمی دانستید.
22:14
I found out, this is an irregular past tense verb.
338
1334080
4150
متوجه شدم، این یک فعل گذشته بی قاعده است .
22:18
I found out or I am finding that out now.
339
1338230
4700
من فهمیدم یا الان دارم متوجه میشم
22:22
To get along or to get along with.
340
1342930
2850
کنار آمدن یا کنار آمدن با.
22:25
Take a look at this, I get along with my neighbors really well.
341
1345780
4509
به این نگاه کنید، من با همسایه هایم خیلی خوب کنار می آیم .
22:30
I get along with my neighbors.
342
1350289
3681
من با همسایه هایم کنار می آیم.
22:33
This means I have a friendly relationship with them.
343
1353970
3170
یعنی من با آنها رابطه دوستانه دارم.
22:37
We could switch this sentence up a little bit and take out with.
344
1357140
3970
ما می توانیم این جمله را کمی تغییر دهیم و با آن حذف کنیم.
22:41
Take a look at this, my neighbors and I get along well.
345
1361110
7520
به این نگاه کنید، من و همسایه هایم با هم خوب هستیم.
22:48
Notice how the sentence construction is different.
346
1368630
2740
توجه کنید که چگونه ساخت جمله متفاوت است.
22:51
We have both people as the subject of the sentence.
347
1371370
4410
ما هر دو نفر را موضوع جمله داریم.
22:55
My husband and I get along well.
348
1375780
4210
من و شوهرم با هم خوب هستیم.
22:59
Or we could switch it up and say I get along with my husband really well.
349
1379990
6809
یا می توانیم آن را تغییر دهیم و بگوییم که من با شوهرم خیلی خوب کنار می آیم.
23:06
So if we have both people at the beginning, you can cut out the word with.
350
1386799
5011
بنابراین اگر در ابتدا هر دو نفر را داریم، می توانید کلمه را با آن قطع کنید.
23:11
But if you want to have one and then the other, you can add the word with.
351
1391810
5040
اما اگر می خواهید یکی و سپس دیگری داشته باشید، می توانید کلمه را با اضافه کنید.
23:16
This is a great way to be flexible with phrasal verbs.
352
1396850
3610
این یک راه عالی برای انعطاف پذیری با افعال عبارتی است .
23:20
To get around.
353
1400460
2010
برای دور زدن.
23:22
Usually we add to get around to it, to get around to doing something.
354
1402470
5540
معمولاً برای رسیدن به آن، برای انجام کاری، اضافه می کنیم.
23:28
Take a look at this.
355
1408010
1000
یه نگاهی به این بنداز.
23:29
One day, I'll get around to cleaning the garage, but not today.
356
1409010
4870
یک روز، من به تمیز کردن گاراژ خواهم رسید، اما امروز نه.
23:33
I'll get around to cleaning the garage but not today.
357
1413880
5870
من به تمیز کردن گاراژ می رسم اما امروز نه.
23:39
This means you're eventually doing something.
358
1419750
3940
این بدان معنی است که شما در نهایت دارید کاری انجام می دهید.
23:43
Usually you're delaying it, "Oh, I'll get around to that later."
359
1423690
4949
معمولاً شما آن را به تأخیر می اندازید، "اوه، بعداً به آن خواهم پرداخت."
23:48
This is a common phrase, I'll get around to that or it, I'll get around to it later.
360
1428639
6510
این یک عبارت رایج است، I'll get around to that or it، بعداً به آن خواهم رسید.
23:55
So if you told your husband, "All right, I'm going to clean the garage," and then you don't
361
1435149
4711
بنابراین اگر به شوهرتان بگویید "خوب، من می روم گاراژ را تمیز کنم" و بعد این
23:59
do it and he says, "hey, why is the garage still a mess?"
362
1439860
3590
کار را انجام ندهید و او گفت: "هی، چرا گاراژ هنوز خراب است؟"
24:03
You might say, "Oh, I'll get around to it later.'
363
1443450
2490
ممکن است بگویید: "اوه، بعداً به آن خواهم پرداخت ."
24:05
I'll delay it, I delayed it.
364
1445940
2150
من آن را به تعویق می‌اندازم، آن را به تعویق می‌اندازم.
24:08
But eventually, I'll just do it later.
365
1448090
2240
اما در نهایت، فقط بعداً انجامش می‌دهم.
24:10
Or when you do it, you could say I finally got around to cleaning the garage.
366
1450330
5319
یا وقتی این کار را انجام می‌دهید، می‌توانید بگویید که بالاخره به تمیز کردن گاراژ رسیدم.
24:15
Oh, this means you have been delaying it for so long, you've been procrastinating.
367
1455649
6311
اوه، این یعنی شما برای این کار آن را به تعویق انداخته‌اید. خیلی وقته معطل
24:21
You said eventually I'll do it, and then you did it.
368
1461960
2849
کردی. گفتی بالاخره انجامش میدم و بعد انجامش دادی.
24:24
I finally got around to cleaning the garage.
369
1464809
4631
بالاخره رسیدم به تمیز کردن گاراژ.
24:29
To get back at, to get back at.
370
1469440
4859
برای برگشتن، برای برگشتن. به
24:34
Look at this, my sister took my shoes to get back at me for taking her sweater.
371
1474299
8970
این نگاه کن، خواهرم من را گرفت. کفش‌هایی که به خاطر گرفتن ژاکتش به من پاسخ می‌دهند.
24:43
If you have any siblings and you shared clothes with them, this can work out really well sometimes,
372
1483269
6371
اگر خواهر و برادری دارید و با آنها لباس‌های مشترک دارید ، این می‌تواند گاهی اوقات واقعاً خوب عمل کند،
24:49
but sometimes it doesn't work out so well.
373
1489640
2639
اما گاهی اوقات آنقدرها هم خوب کار نمی‌کند.
24:52
So what's happening in this sentence with to get back at?
374
1492279
5171
پس در این جمله چه اتفاقی می‌افتد. برگرد
24:57
My sister is trying to take revenge.
375
1497450
3270
25:00
She's angry that I took her sweater, so what's she going to do?
376
1500720
3919
25:04
She's going to take my shoes.
377
1504639
1181
25:05
Maybe she's going to wear my shoes and not tell me about it.
378
1505820
3599
25:09
She took my shoes to get back at me for taking her sweater.
379
1509419
5521
؟ کفش‌هایم را به من برگرداند که ژاکتش را گرفته‌ام.
25:14
We can use this as a question too.
380
1514940
2140
ما می‌توانیم از این به عنوان یک سؤال نیز استفاده کنیم.
25:17
If you are not sure about someone's motives, you might say, "Are you just trying to get
381
1517080
6520
اگر از انگیزه‌های کسی مطمئن نیستید، ممکن است بگویید: "آیا شما فقط هستید؟ سعی
25:23
back at me for taking your sweater?"
382
1523600
2610
می‌کنی به خاطر برداشتن پلیورت از من برگردی؟»
25:26
And she might say, "Yep, I am."
383
1526210
2500
و او ممکن است بگوید: «بله، هستم.»
25:28
Are you trying to get back at me, are you trying to get revenge because you're angry
384
1528710
4590
آیا می‌خواهید به من پاسخ دهید، آیا می‌خواهید انتقام بگیرید زیرا
25:33
about something I did?
385
1533300
2270
از کاری که من انجام دادم عصبانی هستید؟
25:35
Maybe so.
386
1535570
1000
شاید اینطور باشد.
25:36
To give up.
387
1536570
1370
تسلیم شدن.
25:37
To give up?
388
1537940
1920
تسلیم شدن؟
25:39
No, look at this sentence.
389
1539860
1949
نه به این جمله نگاه کن
25:41
After trying to change the oil in my car for a couple hours, I finally gave up and went
390
1541809
6360
بعد از چند ساعت تلاش برای تعویض روغن ماشینم ، بالاخره منصرف شدم و
25:48
to a mechanic.
391
1548169
1421
به مکانیک رفتم.
25:49
Could you guess that I'm really happy about doing this, it was really a successful?
392
1549590
5559
آیا می توانید حدس بزنید که من واقعاً از انجام این کار خوشحالم، واقعاً موفقیت آمیز بود؟
25:55
No, I gave up and went to a mechanic.
393
1555149
3341
نه، منصرف شدم و رفتم پیش مکانیک.
25:58
This means I quit.
394
1558490
2100
این یعنی من ترک کردم
26:00
I tried a lot, and then I quit, and I just went to a mechanic.
395
1560590
3770
خیلی تلاش کردم و بعد انصراف دادم و فقط پیش مکانیک رفتم.
26:04
We can also use this phrasal verb to give some encouragement to someone.
396
1564360
4740
ما همچنین می توانیم از این فعل عبارتی برای تشویق کردن به کسی استفاده کنیم.
26:09
So I know that in today's lesson there is a lot of information, a lot of phrasal verbs,
397
1569100
4250
بنابراین می دانم که در درس امروز اطلاعات زیادی وجود دارد، افعال عبارتی زیادی وجود دارد،
26:13
but I want to tell you, don't give up, you can do it.
398
1573350
4270
اما می خواهم به شما بگویم تسلیم نشوید، می توانید این کار را انجام دهید.
26:17
Continue learning, say some of the sentences out loud with me.
399
1577620
4260
به یادگیری ادامه دهید، برخی از جملات را با صدای بلند با من بگویید.
26:21
Repeat them, enjoy yourself, take some notes.
400
1581880
2810
آنها را تکرار کنید، از خودتان لذت ببرید، چند یادداشت بردارید.
26:24
Maybe cook some food, have a glass of wine at the same time that you're studying this
401
1584690
4060
شاید همزمان که این درس را می خوانید کمی غذا بپزید، یک لیوان شراب
26:28
lesson, don't give up, you got this.
402
1588750
3130
بخورید، تسلیم نشوید، این را گرفتید.
26:31
To grow up, to grow up.
403
1591880
2140
بزرگ شدن، بزرگ شدن.
26:34
This one is to grow up?
404
1594020
2430
این یکی برای بزرگ شدن؟
26:36
Actually, yes.
405
1596450
1420
در واقع، بله.
26:37
When I was a child, I couldn't wait to grow up.
406
1597870
3790
وقتی بچه بودم، نمی توانستم صبر کنم تا بزرگ شوم .
26:41
Isn't that funny?
407
1601660
1240
خنده دار نیست؟
26:42
When we're kids, we just want to grow up.
408
1602900
2460
وقتی بچه هستیم، فقط می خواهیم بزرگ شویم.
26:45
And then when we're adults, we look at kids and say, "Oh, how innocent, how happy they
409
1605360
5690
و بعد وقتی بزرگ شدیم، به بچه ها نگاه می کنیم و می گوییم: "اوه، چقدر معصوم هستند، چقدر خوشحال
26:51
are.
410
1611050
1000
هستند.
26:52
This means that you're getting older."
411
1612050
2080
این یعنی شما دارید بزرگ می شوید."
26:54
But we can also use this as an insult to tell someone to stop acting like a child.
412
1614130
8150
اما می‌توانیم از این به عنوان توهین هم استفاده کنیم تا به کسی بگوییم مثل بچه‌ها رفتار نکند.
27:02
So let's imagine that you make a little body sound, maybe you fart and somebody laughs.
413
1622280
8840
پس بیایید تصور کنیم که کمی صدای بدن در می آورید، ممکن است گوز بزنید و کسی بخندد.
27:11
And use say, "That wasn't funny, grow up."
414
1631120
4210
و از بگویید: "این خنده دار نبود، بزرگ شو."
27:15
Well, kids like to laugh at these types of things, hey, adults do too.
415
1635330
5060
خوب، بچه ها دوست دارند به این نوع چیزها بخندند، هی، بزرگترها هم این کار را می کنند.
27:20
But it's usually considered a childish thing to laugh at.
416
1640390
4940
اما معمولاً خندیدن به آن یک چیز کودکانه در نظر گرفته می شود .
27:25
So you might say, "Hey, that wasn't funny, grow up.
417
1645330
6069
بنابراین ممکن است بگویید: "هی، این خنده دار نبود، بزرگ شو.
27:31
Stop acting like a child, grow up."
418
1651399
2331
مثل یک بچه رفتار نکن، بزرگ شو."
27:33
This is pretty harsh.
419
1653730
1679
این خیلی خشن است
27:35
And you could say it with a laugh tone in your voice, "Hey, grow up, that's not funny."
420
1655409
4760
و شما می توانید آن را با لحن خنده در صدای خود بگویید: "هی، بزرگ شو، این خنده دار نیست."
27:40
You could say it like that lightly, but it can be pretty strong if you say this seriously.
421
1660169
3990
شما می توانید آن را به آرامی بگویید، اما اگر این را جدی بگویید می تواند بسیار قوی باشد.
27:44
All right.
422
1664159
1000
خیلی خوب.
27:45
Let's go to our next phrasal verb, to hang on.
423
1665159
2821
بیایید به فعل عبارتی بعدی خود برویم، تا بمانیم.
27:47
Oh, can you hear hang on for just a sec while I check this message?
424
1667980
5910
اوه، می‌شنوید فقط یک ثانیه صبر کنید تا من این پیام را بررسی کنم؟
27:53
That's a great way to use this phrasal verb.
425
1673890
1760
این یک راه عالی برای استفاده از این فعل عبارتی است.
27:55
Can you hang on for just a sec?
426
1675650
1820
آیا می توانید فقط یک ثانیه صبر کنید؟
27:57
This is just a second.
427
1677470
2720
این فقط یک ثانیه است.
28:00
Can you imagine what this means?
428
1680190
2069
آیا می توانید تصور کنید که این به چه معناست؟
28:02
To wait, to pause for just a minute.
429
1682259
3461
صبر کردن، فقط یک دقیقه مکث کردن.
28:05
Sometimes we even use this to pause the conversation.
430
1685720
5579
حتی گاهی اوقات از این برای توقف مکالمه استفاده می کنیم.
28:11
If someone tells you something shocking, they say, "Oh yeah, I was hiking and I saw rattlesnake,
431
1691299
4720
اگر کسی چیز تکان دهنده ای به شما بگوید، آنها می گویند: "اوه بله، من در حال پیاده روی بودم و مار زنگی را دیدم
28:16
and I picked it up," and then they just keep talking.
432
1696019
3961
و آن را برداشتم" و سپس آنها فقط به صحبت کردن ادامه می دهند.
28:19
To pick up a rattlesnake is a very bad idea.
433
1699980
3920
برداشتن مار زنگی ایده بسیار بدی است.
28:23
So you might say, "Hang on, you did what?"
434
1703900
4500
بنابراین ممکن است بگویید: "صبر کن، چه کردی؟"
28:28
You're telling them, pause the conversation, stop what's happening.
435
1708400
4290
شما به آنها می گویید، مکالمه را متوقف کنید، آنچه را که اتفاق می افتد متوقف کنید.
28:32
Hang on, you did what.
436
1712690
1640
صبر کن چیکار کردی
28:34
Don't pick up a rattlesnake.
437
1714330
2360
مار زنگی را بلند نکنید
28:36
So here it's the same idea, you're asking someone, "Hey, can you hang on just a sec
438
1716690
4270
بنابراین اینجا همان ایده است، شما از کسی می‌پرسید ، "هی، می‌توانی فقط یک ثانیه
28:40
while I check this message?
439
1720960
1819
صبر کنی تا من این پیام را بررسی کنم؟
28:42
Hang on, pause what we're doing while I check this message," or, "pause the conversation,
440
1722779
7181
صبر کن، کاری را که انجام می‌دهیم متوقف کنید، در حالی که من این پیام را بررسی می‌کنم،" یا، "مکث کنید مکالمه،
28:49
don't pick up a rattlesnake."
441
1729960
1180
مار زنگی نگیرید."
28:51
Vanessa's public service announcement of the day.
442
1731140
3510
اعلامیه روز خدمات عمومی ونسا .
28:54
Please don't pick up dangerous snakes unless you are a professional.
443
1734650
4170
لطفا مارهای خطرناک را بلند نکنید مگر اینکه حرفه ای باشید.
28:58
To hang out, to hang out.
444
1738820
1900
پاتوق کردن، پاتوق کردن.
29:00
Do you want to come over to my house and hang out?
445
1740720
4760
میخوای بیای خونه ی من و باهم سر بزنی؟
29:05
This means we're just casually spending time together.
446
1745480
2610
این به این معنی است که ما به طور معمولی با هم وقت می گذرانیم.
29:08
Do you want to come over and hang out?
447
1748090
2719
آیا می خواهید بیایید و با هم وقت بگذارید؟
29:10
There's no plan, there's no specific event.
448
1750809
3161
هیچ برنامه ای وجود ندارد، رویداد خاصی وجود ندارد.
29:13
Just maybe throwing a Frisbee in the backyard, maybe making some tea and coffee and some
449
1753970
7650
فقط شاید یک فریزبی در حیاط خلوت پرتاب کنیم، شاید چای و قهوه و چند
29:21
little snacks, and we'll just hang out.
450
1761620
2710
تنقلات کوچک درست کنیم، و ما فقط با هم بنشینیم.
29:24
We sometimes use this phrasal verb as a way to answer a common question.
451
1764330
5589
ما گاهی از این فعل عبارتی به عنوان راهی برای پاسخ به یک سوال رایج استفاده می کنیم.
29:29
If someone says, "What did you do this weekend?"
452
1769919
3651
اگر کسی بگوید "این آخر هفته چه کار کردی؟"
29:33
And either you did nothing or you don't want to tell them, you might say, "Oh, I just hung
453
1773570
5330
و یا کاری نکردید یا نمی خواهید به آنها بگویید، ممکن است بگویید "اوه، من همین الان پاتوق
29:38
out."
454
1778900
1000
کردم."
29:39
This is an irregular past verb, so you might say I just hung out, hung out.
455
1779900
6830
این یک فعل گذشته نامنظم است، بنابراین ممکن است بگویید من فقط پاتوق کردم، پاتوق کردم.
29:46
And it means I sat around the house, I didn't do anything special, I just hung out.
456
1786730
5500
و این یعنی من دور خانه نشستم، کار خاصی انجام ندادم، فقط پاتوق کردم.
29:52
Great, it's a way to answer this common question.
457
1792230
2939
عالی است، این راهی برای پاسخ به این سوال رایج است.
29:55
"Hey, what did you do this weekend?"
458
1795169
1630
"هی، این آخر هفته چیکار کردی؟"
29:56
"Man, I just hung out.
459
1796799
2350
"مرد، من فقط پاتوق کردم.
29:59
Nothing special."
460
1799149
1000
چیز خاصی نیست."
30:00
If you'd like to see some other ways to answer this question, what do you do this weekend
461
1800149
4591
اگر می‌خواهید راه‌های دیگری برای پاسخ به این سوال ببینید، این آخر هفته چه کار می‌کنید یا این آخر هفته چه کاری انجام
30:04
or what you got going on this weekend, you can check out this video I made up here where
462
1804740
4590
می‌دهید، می‌توانید این ویدیو را که من ساخته‌ام در اینجا ببینید، جایی
30:09
you're going to have the opportunity to learn some common questions, answer those questions,
463
1809330
5360
که فرصت دارید چند سوال متداول را یاد بگیرید، به آن سوالات پاسخ دهید
30:14
and also practice speaking with me.
464
1814690
2300
و همچنین صحبت کردن با من را تمرین کنید.
30:16
I hope that you'll enjoy that lesson, make sure you check it out.
465
1816990
2960
امیدوارم از آن درس لذت ببرید، حتما آن را بررسی کنید.
30:19
To hold on, to hold on.
466
1819950
3229
نگه داشتن، نگه داشتن.
30:23
I'm holding on to hope that someday we'll be able to travel again soon.
467
1823179
5370
امیدوارم روزی به زودی دوباره بتوانیم سفر کنیم.
30:28
Oh, wouldn't that be great?
468
1828549
2141
اوه، این عالی نیست؟
30:30
We can get the idea I'm holding on to hope.
469
1830690
3930
می‌توانیم ایده‌ای را که من به آن امیدوار هستم، دریافت کنیم.
30:34
I'm not holding on to my phone.
470
1834620
3600
گوشیم را نمی گیرم
30:38
No, it's something more figurative, I'm holding onto hope.
471
1838220
3880
نه، این چیزی مجازی تر است، من به امید خود ادامه می دهم.
30:42
It's a great way to use this phrasal verb, which means you cling to stuff.
472
1842100
5490
این یک راه عالی برای استفاده از این فعل عبارتی است، به این معنی که شما به چیزها می چسبید.
30:47
But sometimes we use this in a more figurative way.
473
1847590
3610
اما گاهی اوقات ما از این به شیوه ای مجازی تر استفاده می کنیم.
30:51
Remember how I just talked about, hang on, you did what, you picked up a rattlesnake?
474
1851200
4750
یادت هست که من در موردش صحبت کردم، صبر کن ، تو چه کردی، مار زنگی برداشتی؟
30:55
Hang on.
475
1855950
1000
صبر کن.
30:56
Well, we could also say hold on, you did what?
476
1856950
4480
خوب، ما همچنین می توانیم بگوییم دست نگه دار، چه کردی؟
31:01
Hold on, you did what?
477
1861430
3150
صبر کن چیکار کردی
31:04
So we're clinging to this moment in the conversation.
478
1864580
4110
بنابراین ما به این لحظه در گفتگو چسبیده ایم.
31:08
Wait, you picked up a rattlesnake?
479
1868690
1940
صبر کن، مار زنگی برداشتی؟
31:10
No, don't talk about other things, I want to talk about this thing that you just said,
480
1870630
4440
نه، در مورد چیزهای دیگر صحبت نکنید، من می خواهم در مورد این چیزی که شما گفتید صحبت کنم،
31:15
it's shocking.
481
1875070
1109
این تکان دهنده است.
31:16
Hold on, you did what?
482
1876179
2281
صبر کن چیکار کردی
31:18
Also, if you would like to incorporate phrasal verbs into your life in a fun way with songs,
483
1878460
5309
همچنین، اگر دوست دارید افعال عبارتی را به شیوه ای سرگرم کننده با آهنگ ها وارد زندگی خود کنید،
31:23
take a look at this fun sentence.
484
1883769
2051
به این جمله سرگرم کننده نگاهی بیندازید.
31:25
Hold on, I'm coming (singing).
485
1885820
3760
صبر کن، دارم میام (آواز میخونم).
31:29
This is a classic Sam & David song, I recommend searching for it on YouTube.
486
1889580
5589
این یک آهنگ کلاسیک سام و دیوید است، توصیه می کنم آن را در YouTube جستجو کنید.
31:35
Some of the words are a little tough to understand in the way that he's singing it, but you can
487
1895169
4240
درک برخی از کلمات در روشی که او آن را می خواند کمی سخت است، اما می
31:39
check out the lyrics at the same time that you're listening.
488
1899409
2860
توانید همزمان با گوش دادن به متن اشعار آن را بررسی کنید.
31:42
But he uses this phrasal verb hold on.
489
1902269
2591
اما او از این فعل عبارتی hold on استفاده می کند.
31:44
And he's saying, "Wait, don't go away, stay here.
490
1904860
3490
و او می گوید: "صبر کن، نرو، اینجا بمان.
31:48
I want to cling to this relationship, and I will help you.
491
1908350
4309
من می خواهم به این رابطه بچسبم و به تو کمک خواهم کرد.
31:52
I'm coming, I'm coming help you.
492
1912659
2020
می آیم، می آیم کمکت.
31:54
Hold on."
493
1914679
1200
صبر کن."
31:55
It's fun when you can recognize phrasal verbs in songs, in movies and TV shows.
494
1915879
5081
وقتی می‌توانید افعال عبارتی را در آهنگ‌ها، فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی تشخیص دهید، سرگرم‌کننده است.
32:00
And when you hear them and you understand them, it brings such joy and excitement because
495
1920960
5949
و وقتی آنها را می شنوید و آنها را درک می کنید، چنین شادی و هیجانی را به ارمغان می آورد زیرا
32:06
you're studying, your hard work is worth it.
496
1926909
3531
شما در حال مطالعه هستید، کار سخت شما ارزش آن را دارد.
32:10
To keep on.
497
1930440
2099
برای ادامه دادن
32:12
If you keep on practicing, you'll get better.
498
1932539
2551
اگر به تمرین ادامه دهید، بهتر خواهید شد.
32:15
That's true.
499
1935090
1000
درست است.
32:16
If you keep on practicing the piano, eventually you'll get better.
500
1936090
5089
اگر به تمرین پیانو ادامه دهید، در نهایت بهتر خواهید شد.
32:21
Maybe it will take a long time, maybe it will take a week, but you'll get better.
501
1941179
4740
شاید زمان زیادی طول بکشد، شاید یک هفته طول بکشد، اما شما بهتر خواهید شد.
32:25
What's this mean?
502
1945919
1971
این یعنی چی؟
32:27
If you continue practicing, you'll get better.
503
1947890
3930
اگر به تمرین ادامه دهید، بهتر خواهید شد.
32:31
I feel like this phrasal verb to keep on is used a lot more than to continue.
504
1951820
5739
من احساس می کنم این فعل عبارتی to keep on خیلی بیشتر از ادامه استفاده می شود.
32:37
To continue is very descriptive.
505
1957559
2371
ادامه دادن بسیار توصیفی است.
32:39
But in daily conversation, we use keep on a lot more.
506
1959930
4109
اما در مکالمه روزانه، ما از نگه داشتن بیشتر استفاده می کنیم.
32:44
I have to keep on working, I have a lot to do.
507
1964039
3520
من باید به کار ادامه دهم، کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.
32:47
Keep on doing something.
508
1967559
2141
به انجام کاری ادامه بده
32:49
There's a fixed phrase that we sometimes use to encourage other people using this phrasal
509
1969700
5329
یک عبارت ثابت وجود دارد که ما گاهی اوقات از آن برای تشویق دیگران به استفاده از این فعل عبارتی
32:55
verb twice, keep on keeping on.
510
1975029
4991
دو بار استفاده می کنیم، ادامه دهید.
33:00
What do you think this means?
511
1980020
1000
فکر می کنی این چه معنایی دارد؟
33:01
If someone told you, "I know you're learning lots of phrasal verbs.
512
1981020
3629
اگر کسی به شما گفت: "می دانم که شما در حال یادگیری افعال عبارتی زیادی هستید
33:04
It's a lot, but keep on keeping on."
513
1984649
3660
. زیاد است، اما ادامه دهید."
33:08
This means continue continuing.
514
1988309
2191
این یعنی ادامه دادن.
33:10
You're doing a hard job, this is a lot.
515
1990500
2830
شما کار سختی انجام می دهید، این خیلی زیاد است.
33:13
But do you know what, Keep on doing it, you got this.
516
1993330
3390
اما آیا می دانید چیست، به این کار ادامه دهید، این را دریافت کردید.
33:16
Keep on keeping on.
517
1996720
2699
ادامه بده
33:19
To look forward to.
518
1999419
3480
برای انتظار.
33:22
I'm looking forward to visiting my family over the summer, I'm looking forward to it.
519
2002899
6201
من مشتاقانه منتظر دیدار خانواده ام در تابستان هستم، مشتاقانه منتظر آن هستم.
33:29
This means there's something in the future that I'm excited about or maybe something
520
2009100
4790
این بدان معنی است که چیزی در آینده وجود دارد که من در مورد آن هیجان زده هستم یا شاید چیزی
33:33
I'm not excited about.
521
2013890
2370
که در مورد آن هیجان زده نیستم.
33:36
No one looks forward to tax time maybe unless you're a tax accountant and that's what makes
522
2016260
6720
هیچ کس منتظر زمان مالیات نیست، شاید مگر اینکه حسابدار مالیاتی باشید و این چیزی است که
33:42
you excited.
523
2022980
2329
شما را هیجان زده می کند.
33:45
But we can say most people don't look forward to tax time.
524
2025309
5061
اما می توان گفت که بیشتر مردم منتظر زمان مالیات نیستند.
33:50
It's not an exciting thing that you're waiting for.
525
2030370
2990
این چیز هیجان انگیزی نیست که منتظرش باشید.
33:53
No, I don't look forward to tax time, but I look forward to seeing my family.
526
2033360
5520
نه، من منتظر زمان مالیات نیستم، اما مشتاقانه منتظر دیدن خانواده ام هستم.
33:58
To look out.
527
2038880
1520
برای نگاه کردن.
34:00
When you hike, look out for snakes.
528
2040400
2340
وقتی پیاده روی می کنید، مراقب مارها باشید.
34:02
I don't know why I'm thinking about snakes a lot right now, maybe because it's getting
529
2042740
3240
نمی دانم چرا در حال حاضر زیاد به مارها فکر می کنم، شاید به این دلیل که هوا
34:05
warmer and they're coming out a lot more, especially where I live.
530
2045980
3380
گرمتر می شود و آنها خیلی بیشتر بیرون می آیند، مخصوصاً جایی که من زندگی می کنم.
34:09
So you have to look out for snakes.
531
2049360
2500
پس باید مراقب مارها باشید.
34:11
This means you need to be careful, watch out for snakes.
532
2051860
4910
این بدان معنی است که شما باید مراقب باشید، مراقب مارها باشید.
34:16
Watch out is actually another phrasal verb we'll talk about later.
533
2056770
3470
Watch out در واقع یکی دیگر از فعل های عبارتی است که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
34:20
But let's start with look out, look out for snakes.
534
2060240
3520
اما بیایید با نگاه کردن شروع کنیم، مراقب مارها باشید.
34:23
There's another great idiom that has a similar meaning, it's kind of a bonus idiom, it's
535
2063760
4430
یک اصطلاح عالی دیگر نیز وجود دارد که معنای مشابهی دارد ، این اصطلاح به نوعی یک اصطلاح اضافی است،
34:28
not a phrasal verb.
536
2068190
1470
این یک فعل عبارتی نیست.
34:29
But we might say you need to keep an eye out for snakes.
537
2069660
6220
اما ممکن است بگوییم که باید مراقب مارها باشید.
34:35
Don't take your eye out and look for snakes.
538
2075880
2700
چشمت را بیرون نکش و دنبال مار نگرد.
34:38
No, no, no.
539
2078580
1680
نه نه نه.
34:40
But we use the singularly.
540
2080260
1110
اما ما به صورت مفرد استفاده می کنیم.
34:41
I mean, it's a good idea to use both your eyes to look out for snakes.
541
2081370
4200
منظورم این است که بهتر است از هر دو چشم خود برای مراقبت از مارها استفاده کنید.
34:45
But for some reason, this idiom just uses eye, you should keep an eye out for snakes.
542
2085570
7690
اما به دلایلی، این اصطلاح فقط از چشم استفاده می کند ، شما باید مراقب مارها باشید.
34:53
Keep an eye out for snakes, you never know when you might see one.
543
2093260
2820
مراقب مارها باشید، هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است مارها را ببینید.
34:56
You don't want to accidentally step on one, keep an eye out for snakes, look out for snakes.
544
2096080
5850
شما نمی خواهید تصادفاً روی یکی از آنها قدم بگذارید ، مراقب مارها باشید، مراقب مارها باشید.
35:01
To look up.
545
2101930
1000
برای نگاه کردن به بالا.
35:02
To look up?
546
2102930
1740
برای نگاه کردن؟
35:04
Not exactly this meaning.
547
2104670
2570
دقیقاً این معنی نیست.
35:07
You might say, "I didn't know the meaning of the word to hold on, so I looked it up
548
2107240
6000
ممکن است بگویید: "من معنی کلمه را نمی دانستم که باید آن را نگه دارم، بنابراین آن را
35:13
in the dictionary."
549
2113240
2700
در فرهنگ لغت جستجو کردم."
35:15
This is when you search for something usually online or in a book or in a dictionary to
550
2115940
7090
این زمانی است که معمولاً چیزی را به صورت آنلاین یا در کتاب یا فرهنگ لغت جستجو می
35:23
get some more information.
551
2123030
1360
کنید تا اطلاعات بیشتری به دست آورید.
35:24
I looked it up in the dictionary.
552
2124390
2970
من آن را در فرهنگ لغت جستجو کردم.
35:27
You might even just say I looked it up.
553
2127360
2930
حتی ممکن است بگویید من آن را جستجو کردم.
35:30
If someone says, "Oh, how do you know so much about river otters?"
554
2130290
5770
اگر کسی بگوید: "اوه، شما از کجا اینقدر در مورد سمورهای رودخانه ای می دانید؟"
35:36
You might say, "Oh, I looked it up," or, "I looked up some information about them last
555
2136060
5550
ممکن است بگویید، "اوه، من آن را جستجو کردم"، یا، " من هفته گذشته اطلاعاتی را در مورد آنها جستجو کردم
35:41
week.
556
2141610
1000
.
35:42
So that's how I know a lot about river otters, I looked it up."
557
2142610
3360
بنابراین اینگونه است که من چیزهای زیادی در مورد سمورهای رودخانه ای می دانم، آنها را جستجو کردم."
35:45
To pull over.
558
2145970
1880
برای کشیدن.
35:47
It was raining so hard that I had to pull over and wait for the rain to stop.
559
2147850
6270
آنقدر باران می بارید که مجبور شدم خود را کنار بکشم و منتظر بمانم تا باران بند بیاید.
35:54
I had to pull over.
560
2154120
2470
مجبور شدم کنار بکشم.
35:56
You get the sense here that it's not safe to drive.
561
2156590
2960
اینجا این حس را پیدا می کنید که رانندگی ایمن نیست.
35:59
I didn't continue driving, I pulled over.
562
2159550
4470
به رانندگی ادامه ندادم، خودمو کشیدم کنار.
36:04
This means you steer your car to the side of the road or maybe to a gas station or somewhere
563
2164020
5910
این بدان معناست که ماشین خود را به کنار جاده یا شاید به پمپ بنزین یا جایی
36:09
safe and wait.
564
2169930
2690
امن هدایت می کنید و منتظر می مانید.
36:12
You might just stop completely or you're just waiting for a period of time.
565
2172620
4710
ممکن است کاملاً متوقف شوید یا فقط برای مدتی منتظر بمانید.
36:17
We often use this phrasal verb for police.
566
2177330
3440
ما اغلب از این فعل عبارتی برای پلیس استفاده می کنیم.
36:20
So you could say, "Yeah, I was driving too fast.
567
2180770
3069
بنابراین می توانید بگویید: "آره، من خیلی سریع رانندگی می کردم .
36:23
And when I saw police lights behind me, I pulled over."
568
2183839
5631
و وقتی چراغ های پلیس را پشت سرم دیدم، خود را کنار کشیدم ."
36:29
But we can use this in more specific ways to talk about this situation.
569
2189470
4610
اما ما می توانیم از این به روش های خاص تری برای صحبت در مورد این وضعیت استفاده کنیم.
36:34
You might say he, the police officer, he pulled me over, he pulled me over.
570
2194080
6420
ممکن است بگویید او، افسر پلیس، من را کشید، او مرا کشید.
36:40
Or if we want to use this indirectly, this is a really common phrase, you might just
571
2200500
4180
یا اگر بخواهیم به طور غیرمستقیم از آن استفاده کنیم، این یک عبارت واقعاً رایج است، ممکن است فقط
36:44
say, "I got pulled over on my way to the party, I got pulled over."
572
2204680
6000
بگویید: "در راه رفتن به مهمانی کشیده شدم، کشیده شدم."
36:50
This means someone is doing the action to me.
573
2210680
3170
این به این معنی است که کسی این عمل را با من انجام می دهد .
36:53
I wouldn't have stopped if the police weren't behind me, I would've just kept driving.
574
2213850
5760
اگر پلیس پشت سرم نبود توقف نمی کردم، فقط به رانندگی ادامه می دادم.
36:59
So who did this?
575
2219610
1420
پس چه کسی این کار را کرد؟
37:01
Well, I didn't directly say in my sentence, but this phrase always means the police.
576
2221030
5820
خوب من مستقیم در جمله ام نگفتم اما این عبارت همیشه به معنای پلیس است.
37:06
I got pulled over.
577
2226850
2100
کشیده شدم
37:08
There were some lights, a siren.
578
2228950
3150
چند چراغ، آژیر بود.
37:12
Man, I'm getting pulled over, I got pulled over.
579
2232100
3920
مرد، من دارم کشیده میشم، کشیده شدم.
37:16
I hope that doesn't happen to you anytime soon.
580
2236020
3000
امیدوارم به این زودی ها این اتفاق برای شما نیفتد .
37:19
To put off, to put off.
581
2239020
3650
به تعویق انداختن، به تعویق انداختن.
37:22
Look at this.
582
2242670
1050
به این نگاه کن
37:23
I put off learning phrasal verbs for too long, it's time to start today.
583
2243720
6850
من یادگیری افعال عبارتی را برای مدت طولانی به تعویق انداختم، وقت آن است که امروز شروع کنم.
37:30
I put off, this means you are postponing something, you are delaying something.
584
2250570
7970
من به تعویق افتادم، این یعنی شما چیزی را به تعویق می اندازید، چیزی را به تعویق می اندازید.
37:38
I can't put it off for any longer, I need to start today.
585
2258540
4800
دیگر نمی توانم آن را به تعویق بیندازم، باید از امروز شروع کنم.
37:43
When I saw Vanessa had this lesson about 50 phrasal verbs, I knew it was time to stop
586
2263340
5660
وقتی دیدم ونسا این درس را در مورد 50 فعل عبارتی دارد، می دانستم که زمان آن رسیده است
37:49
putting off learning phrasal verbs.
587
2269000
2400
که یادگیری افعال عبارتی را به تعویق بیندازم.
37:51
Today was my chance, bring it on.
588
2271400
3010
امروز فرصت من بود، آن را بیاور.
37:54
To put up with.
589
2274410
1780
قرار داده تا با.
37:56
To put up with?
590
2276190
1050
قرار داده تا با؟
37:57
No, we're not raising something up.
591
2277240
2430
نه، ما چیزی را مطرح نمی کنیم.
37:59
You might say, "Oh, my sweet husband puts up with my terrible singing, he puts up with
592
2279670
5900
ممکن است بگویید: "اوه، شوهر نازنین من آواز وحشتناک من را تحمل می کند، او
38:05
my terrible singing."
593
2285570
2130
آواز وحشتناک من را تحمل می کند."
38:07
Do you want to listen to terrible singing?
594
2287700
3060
آیا می خواهید به آواز وحشتناک گوش دهید؟
38:10
Probably not.
595
2290760
1890
احتمالا نه.
38:12
But if someone puts up with your terrible singing, they tolerate it.
596
2292650
5650
اما اگر کسی آواز وحشتناک شما را تحمل کند، آن را تحمل می کند.
38:18
Yeah, he puts up with my terrible singing because he knows that it makes me happy to
597
2298300
4870
بله، او آواز وحشتناک من را تحمل می کند زیرا می داند که خواندن آن باعث خوشحالی من می شود
38:23
sing.
598
2303170
1000
.
38:24
So we can use put up with for tolerating something, "Yup, he puts up with my singing."
599
2304170
7370
بنابراین ما می توانیم از put up with برای تحمل چیزی استفاده کنیم، "بله، او آواز خواندن من را تحمل می کند."
38:31
Or we can use it for someone, but this is a little harsher.
600
2311540
4950
یا می توانیم از آن برای کسی استفاده کنیم، اما این کمی سخت تر است.
38:36
What if you said, "I don't know how he puts up with her?"
601
2316490
5800
اگر بگویی: "نمی دانم چگونه او را تحمل می کند؟"
38:42
Well, let's say that two people are dating and the girl in this situation is a little
602
2322290
8500
خوب فرض کنید دو نفر با هم قرار می گیرند و دختر در این شرایط
38:50
bit difficult.
603
2330790
1230
کمی سخت است.
38:52
Well, you might be talking or gossiping about their relationship, you might say, "I don't
604
2332020
5050
خوب، شما ممکن است در مورد رابطه آنها صحبت کنید یا غیبت کنید ، ممکن است بگویید: "من نمی
38:57
know how he puts up with her, I don't know how he tolerates her."
605
2337070
5020
دانم چگونه او را تحمل می کند، نمی دانم چگونه او را تحمل می کند."
39:02
Do you see here how this is not one part of her singing?
606
2342090
4550
آیا اینجا می بینید که چگونه این یکی از بخش های آواز او نیست؟
39:06
No, this is just her in general, her character, her personality.
607
2346640
4730
نه، این فقط او به طور کلی است، شخصیت او، شخصیت او.
39:11
This is a little bit harsher to say I cannot tolerate that person.
608
2351370
5270
این کمی سخت تر است که بگویم نمی توانم آن شخص را تحمل کنم.
39:16
That's much stronger than saying I can't tolerate this one thing that that person does.
609
2356640
7070
این خیلی قوی تر از این است که بگویم من نمی توانم این کاری را که آن شخص انجام می دهد تحمل کنم.
39:23
It's okay to say, "I can't put up with your singing right now.
610
2363710
2910
اشکالی ندارد که بگوییم: "در حال حاضر نمی توانم آواز شما را تحمل کنم.
39:26
Please stop, I'm trying to study."
611
2366620
2130
لطفا دست بردارید، من سعی می کنم درس بخوانم."
39:28
It's different than saying, "I can't put up with you."
612
2368750
2620
این با گفتن "نمی توانم تو را تحمل کنم" متفاوت است.
39:31
This is a little strong.
613
2371370
2190
این کمی قوی است.
39:33
So make sure if you use this, you use it in very strong situations.
614
2373560
4240
بنابراین مطمئن شوید که اگر از این استفاده می کنید، در موقعیت های بسیار قوی از آن استفاده می کنید.
39:37
To run away.
615
2377800
1790
فرار.
39:39
My dog is too lazy to run away.
616
2379590
2590
سگ من برای فرار تنبل است.
39:42
He knows where the food is, so he's going to stay here.
617
2382180
2760
او می داند که غذا کجاست، پس می خواهد اینجا بماند.
39:44
He's too lazy to run away.
618
2384940
2640
او برای فرار تنبل است.
39:47
Or did you ever try to run away from home as a kid?
619
2387580
4240
یا آیا در کودکی سعی کرده اید از خانه فرار کنید ؟
39:51
This is a common phrase to run away from home, and it means to escape.
620
2391820
6050
این عبارت رایج فرار از خانه است و به معنای فرار است.
39:57
My dog knows that the food is here, so he's not going to run away.
621
2397870
4370
سگ من می داند که غذا اینجاست، بنابراین او فرار نمی کند.
40:02
He's not going to escape because it's not better out there, it's better here where there's
622
2402240
4880
او فرار نمی کند زیرا بیرون بهتر نیست، اینجا بهتر است جایی که
40:07
food.
623
2407120
1000
غذا هست.
40:08
And the same as a kid, well, you might run away from home.
624
2408120
4790
و به عنوان یک بچه، خوب، شما ممکن است از خانه فرار کنید.
40:12
This fixed phrase, yeah, she tried to run away from home last week, but she only made
625
2412910
4780
این عبارت ثابت، بله، او هفته گذشته سعی کرد از خانه فرار کند، اما او
40:17
it to the neighbor's house.
626
2417690
1540
فقط به خانه همسایه رسید.
40:19
To run away, to escape.
627
2419230
2200
فرار کردن، فرار کردن.
40:21
To run into.
628
2421430
2100
برای برخورد.
40:23
Well, not exactly a physical running into someone, but it's a similar idea.
629
2423530
6500
خوب، دقیقاً برخورد فیزیکی با کسی نیست، اما ایده مشابهی است.
40:30
Look at this sentence, I don't want to run into a bear while I'm hiking.
630
2430030
4290
به این جمله نگاه کنید، من نمی خواهم در حال کوهنوردی با خرس برخورد کنم.
40:34
Yes, of course you don't want to physically hit a bear while you're hiking.
631
2434320
5480
بله، مطمئناً شما نمی خواهید هنگام پیاده روی به خرس ضربه فیزیکی بزنید.
40:39
But a more likely situation is to unexpectedly see a bear, I don't want to run into a bear.
632
2439800
9110
اما یک موقعیت محتمل تر دیدن غیرمنتظره یک خرس است، من نمی خواهم با یک خرس برخورد کنم.
40:48
Or you might say, "I ran into my high school English teacher last week at the grocery store."
633
2448910
6080
یا ممکن است بگویید، " هفته گذشته در خواربارفروشی با معلم انگلیسی دبیرستانم برخورد کردم."
40:54
I didn't plan to meet her there, it was just unexpected.
634
2454990
3480
من قصد نداشتم او را آنجا ملاقات کنم، فقط غیرمنتظره بود.
40:58
I unexpectedly saw my teacher, my old high school teacher at the grocery store, I ran
635
2458470
7061
من به طور غیرمنتظره معلمم را دیدم، معلم قدیمی دبیرستانم در خواربارفروشی، با
41:05
into my teacher.
636
2465531
1569
معلمم برخورد کردم.
41:07
Or we could use this as kind of a question, you'll never guess who I ran into today.
637
2467100
5970
یا می‌توانیم از این به عنوان یک سؤال استفاده کنیم ، هرگز حدس نمی‌زنید که امروز با چه کسی برخورد کردم.
41:13
This is a fun little question to ask someone, and then they guess really random people.
638
2473070
5240
این یک سوال کوچک جالب است که از کسی بپرسید، و سپس آنها افراد واقعاً تصادفی را حدس می زنند.
41:18
You'll never guess who I ran into today.
639
2478310
2590
شما هرگز حدس نمی زنید که امروز با چه کسی برخورد کردم.
41:20
Good question.
640
2480900
1400
سؤال خوبی بود.
41:22
To run out of or to run out.
641
2482300
2660
تمام شدن یا تمام شدن.
41:24
We ran out of milk and eggs yesterday, so I need to go to the store, we ran out of.
642
2484960
6850
دیروز شیر و تخم مرغ ما تمام شد، بنابراین باید به فروشگاه بروم، ما تمام شدیم.
41:31
Am I carrying milk and eggs and running out of the house?
643
2491810
3850
آیا من شیر و تخم مرغ حمل می کنم و از خانه بیرون می روم ؟
41:35
No.
644
2495660
1000
نه.
41:36
This just means that there's none left, it's all finished.
645
2496660
3030
این فقط به این معنی است که دیگر چیزی باقی نمانده است، همه چیز تمام شده است.
41:39
We ran out of milk and eggs, so it's time to go to the store.
646
2499690
3970
شیر و تخم مرغ ما تمام شد، پس وقت رفتن به فروشگاه است.
41:43
But we can also just use to run out.
647
2503660
2660
اما ما همچنین می توانیم فقط برای اجرا استفاده کنیم.
41:46
Take a look at this.
648
2506320
1070
یه نگاهی به این بنداز.
41:47
There's no more milk, sorry, we ran out yesterday.
649
2507390
3750
دیگر شیری نیست، ببخشید دیروز تمام شدیم.
41:51
Why did I not say we ran out of milk?
650
2511140
3750
چرا نگفتم شیرمان تمام شد؟
41:54
Well, we already know the context, we know that we're talking about milk.
651
2514890
4930
خوب، ما از قبل زمینه را می دانیم، می دانیم که در مورد شیر صحبت می کنیم.
41:59
So you could just say, "Yeah, sorry, we ran out yesterday, and I haven't bought any new
652
2519820
5290
بنابراین می توانید بگویید: "بله، ببخشید، ما دیروز تمام شدیم و من
42:05
milk yet."
653
2525110
1000
هنوز شیر جدیدی نخریده ام."
42:06
We ran out.
654
2526110
1050
ما فرار کردیم.
42:07
To stick with, to stick with.
655
2527160
2740
چسبیدن با، چسبیدن با.
42:09
I tried guitar, piano, violin.
656
2529900
2790
گیتار، پیانو، ویولن را امتحان کردم.
42:12
And finally, I decided to stick with the drums.
657
2532690
4830
و در نهایت تصمیم گرفتم به طبل ها بچسبم.
42:17
What do you think that means?
658
2537520
3420
به نظر شما یعنی چه؟
42:20
That means you are continuing to do something.
659
2540940
3250
این بدان معناست که شما به انجام کاری ادامه می دهید.
42:24
To continue playing the drums.
660
2544190
2940
برای ادامه نواختن درام.
42:27
I stopped playing guitar, stopped playing piano, stopped playing violin and continued
661
2547130
4910
از نواختن گیتار دست کشیدم، پیانو ننوازم، ویولن ننواختم و به
42:32
playing the drums.
662
2552040
1060
نواختن درام ادامه دادم.
42:33
I think I'm going to stick with the drums.
663
2553100
3250
فکر کنم به طبل ها بچسبم.
42:36
Or we could use this for friends.
664
2556350
1420
یا می توانیم از این برای دوستان استفاده کنیم.
42:37
We could say good friends stick with each other even through hard times.
665
2557770
6370
می‌توانیم بگوییم دوستان خوب حتی در زمان‌های سخت به هم می‌چسبند.
42:44
They continue their friendship even through hard times.
666
2564140
4810
آنها حتی در روزهای سخت به دوستی خود ادامه می دهند .
42:48
To think over, to think over.
667
2568950
3620
فکر کردن، فکر کردن.
42:52
It's a good idea to think over big purchases before you buy them.
668
2572570
5370
بهتر است قبل از خرید روی خریدهای بزرگ فکر کنید.
42:57
Before you buy a car, you should think it over.
669
2577940
2890
قبل از خرید ماشین، باید در مورد آن فکر کنید.
43:00
This is a great phrase to maybe give someone advice.
670
2580830
4260
این یک عبارت عالی است که شاید بتوان به کسی توصیه کرد.
43:05
Think it over, this means you need to consider it seriously.
671
2585090
5670
بیشتر فکر کنید، این بدان معناست که باید آن را جدی در نظر بگیرید.
43:10
Think it over before you make the decision.
672
2590760
2690
قبل از تصمیم گیری در مورد آن فکر کنید.
43:13
You need to think over a big purchase before you buy it.
673
2593450
4560
قبل از خرید باید روی یک خرید بزرگ فکر کنید.
43:18
To turn down.
674
2598010
1470
برای رد کردن.
43:19
No, this is not really talking about physically turning something down.
675
2599480
5120
نه، این واقعاً به معنای رد کردن چیزی نیست.
43:24
Take a look at this sentence.
676
2604600
1410
به این جمله دقت کنید.
43:26
I was so full from dinner that I had to turn down dessert.
677
2606010
4370
از شام آنقدر سیر شده بودم که مجبور شدم دسر را رد کنم.
43:30
I love dessert, but I was so full that I had to turn down dessert.
678
2610380
7580
من عاشق دسر هستم، اما آنقدر سیر بودم که مجبور شدم دسر را رد کنم.
43:37
This means you're refusing something.
679
2617960
2910
این به این معنی است که شما چیزی را رد می کنید.
43:40
You might even use this politely and say, "I'm sorry, I need to turn it down.
680
2620870
4860
حتی ممکن است از این مودبانه استفاده کنید و بگویید: "متاسفم، باید آن را رد
43:45
I'm so full.
681
2625730
1120
کنم.
43:46
I need to refuse dessert because I'm just so full."
682
2626850
3690
43:50
We can use this for people too.
683
2630540
3430
ما می توانیم از این برای مردم نیز استفاده کنیم.
43:53
Like I mentioned before with some of the other phrasal verbs, it's a little more serious.
684
2633970
3750
همانطور که قبلاً در مورد برخی از افعال عبارتی دیگر ذکر کردم، کمی جدی تر است.
43:57
If you are proposing to your girlfriend, you are asking her to marry you, and she says
685
2637720
5200
اگر از دوست دخترتان خواستگاری می کنید، از او می خواهید با شما ازدواج کند و او می گوید
44:02
no.
686
2642920
1550
نه.
44:04
Well you might say, "She turned me down."
687
2644470
3330
خوب ممکن است بگویید، "او من را رد کرد."
44:07
This means she refused me.
688
2647800
1690
این یعنی او من را رد کرد.
44:09
And it's kind of deeper about your character or who you are, it's very serious.
689
2649490
5150
و این به نوعی عمیق تر در مورد شخصیت شما یا اینکه شما هستید، بسیار جدی است.
44:14
She turned me down, I can't believe it.
690
2654640
3390
او من را رد کرد، من نمی توانم آن را باور کنم.
44:18
To turn off.
691
2658030
1980
برای خاموش کردن.
44:20
It's a good habit to turn off your phone an hour or more before bed.
692
2660010
4760
این عادت خوبی است که تلفن خود را یک ساعت یا بیشتر قبل از خواب خاموش کنید.
44:24
To turn off.
693
2664770
2090
برای خاموش کردن.
44:26
This means you're stopping your phone, but we can imagine you're stopping the flow of
694
2666860
5660
این به این معنی است که شما تلفن خود را متوقف می کنید، اما می توانیم تصور کنیم که جریان چیزی را متوقف می
44:32
something because we can use this more figuratively too.
695
2672520
2620
کنید زیرا ما می توانیم از آن به صورت مجازی نیز استفاده کنیم.
44:35
We might say that some people have trouble turning off their brain before bed.
696
2675140
6310
ممکن است بگوییم برخی از افراد در خاموش کردن مغز خود قبل از خواب مشکل دارند.
44:41
You lay in bed and you just keep thinking about so many things.
697
2681450
3620
تو در رختخواب دراز کشیده ای و فقط به چیزهای زیادی فکر می کنی.
44:45
You need to turn off your brain in order to relax and sleep.
698
2685070
4690
برای استراحت و خوابیدن باید مغز خود را خاموش کنید .
44:49
You don't want to have your brain turned off all the time.
699
2689760
2950
شما نمی خواهید مغزتان همیشه خاموش باشد.
44:52
But before bed, it's important to turn off your brain.
700
2692710
2600
اما قبل از خواب، مهم است که مغز خود را خاموش کنید.
44:55
You're stopping the flow of thoughts, the flow of energy.
701
2695310
4660
شما جریان افکار، جریان انرژی را متوقف می کنید .
44:59
Just like you need to turn off your phone, you need to turn off your brain a little bit
702
2699970
3490
همانطور که باید گوشی خود را خاموش کنید، باید مغز خود را نیز کمی خاموش
45:03
too.
703
2703460
1000
کنید.
45:04
To turn up, to turn up.
704
2704460
1960
بالا آمدن، بالا آمدن.
45:06
I surprised my family when I turned up to the party unannounced.
705
2706420
4160
وقتی بی خبر به مهمانی رفتم، خانواده ام را غافلگیر کردم .
45:10
Can you guess what this means?
706
2710580
2430
آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟
45:13
I appeared unexpectedly.
707
2713010
2380
من به طور غیر منتظره ظاهر شدم.
45:15
They didn't think that I was coming, and then I knocked on the door, and there I was.
708
2715390
5551
آنها فکر نمی کردند من می آیم و بعد در زدم و آنجا بودم.
45:20
I turned up unexpectedly.
709
2720941
1809
من به طور غیر منتظره ظاهر شدم.
45:22
Or you could say my cat was gone for two days and then he just turned up out of nowhere.
710
2722750
5410
یا می توانید بگویید گربه من برای دو روز از بین رفته بود و بعد از آن بی دلیل ظاهر شد.
45:28
I have no idea where he was, he didn't tell me.
711
2728160
2960
نمی دانم کجا بود، به من نگفت.
45:31
He just turned up, he appeared unexpectedly out of nowhere.
712
2731120
4980
او فقط ظاهر شد، به طور غیرمنتظره ای از ناکجاآباد ظاهر شد.
45:36
To warm up to.
713
2736100
2250
برای گرم کردن.
45:38
Talking about cats, it took my cat a while to warm up to me.
714
2738350
5220
در مورد گربه ها صحبت کردم، مدتی طول کشید تا گربه با من گرم شود.
45:43
It took my cat a while to warm up to me.
715
2743570
2220
گربه مدتی طول کشید تا با من گرم شود.
45:45
If you know anything about the difference between cats and dogs.
716
2745790
3470
اگر چیزی در مورد تفاوت بین گربه و سگ می دانید.
45:49
Well, dogs always want to.
717
2749260
3420
خوب، سگ ها همیشه می خواهند.
45:52
But cats, sometimes they need more time.
718
2752680
3170
اما گربه ها، گاهی اوقات به زمان بیشتری نیاز دارند.
45:55
And that's this idea of to warm up to, to start to like someone.
719
2755850
4560
و این ایده گرم کردن، شروع دوست داشتن کسی است.
46:00
It takes time.
720
2760410
1430
طول می کشد.
46:01
We can imagine a curling iron that sometimes people use to curl their hair.
721
2761840
6270
می‌توانیم یک اتوی فرکننده را تصور کنیم که گاهی افراد برای فر کردن موهای خود از آن استفاده می‌کنند.
46:08
It doesn't heat up immediately, it takes time.
722
2768110
4060
بلافاصله گرم نمی شود، زمان می برد.
46:12
And that's the idea here of someone or something, my cat took time to warm up to me.
723
2772170
6350
و این ایده کسی یا چیزی است، گربه من زمان می برد تا با من گرم شود.
46:18
Immediately, he didn't sit on my lap and love me.
724
2778520
3150
بلافاصله روی بغلم ننشست و عاشق من شد.
46:21
No, he had to make sure that I was okay first.
725
2781670
3360
نه، او ابتدا باید مطمئن می شد که حالم خوب است.
46:25
We can warm up to someone or something, but we could also warm up to something more figuratively
726
2785030
5090
ما می‌توانیم با کسی یا چیزی گرم شویم، اما همچنین می‌توانیم با چیزی
46:30
like an idea.
727
2790120
1090
شبیه به یک ایده گرم شویم.
46:31
We might say, "I didn't want to get a trampoline.
728
2791210
3600
ممکن است بگوییم، "نمی‌خواستم ترامپولین بگیرم.
46:34
But after some time, I started to warm up to the idea.
729
2794810
5390
اما بعد از مدتی شروع به درک این ایده کردم. به
46:40
I thought about it, realized, yeah, it could be pretty fun, and now we have a trampoline."
730
2800200
7530
آن فکر کردم، متوجه شدم، بله، می‌تواند بسیار سرگرم کننده باشد، و حالا ما یک ترامپولین داریم. "
46:47
I started to warm up to the idea.
731
2807730
3150
شروع کردم به گرم کردن ایده.
46:50
Watch out.
732
2810880
1000
مواظب باش.
46:51
Oh, watch out for falling rocks.
733
2811880
2680
اوه، مراقب سقوط سنگ ها باشید.
46:54
Or watch out, sometimes bees make a nest in the ground around there, don't step without
734
2814560
7090
یا مراقب باشید، گاهی زنبورها در زمین اطراف لانه می سازند، بدون
47:01
looking.
735
2821650
1000
نگاه پا نگذارید.
47:02
Watch out.
736
2822650
1720
مواظب باش.
47:04
This is used to caution someone, to be aware.
737
2824370
3870
از این برای احتیاط به کسی استفاده می شود تا آگاه باشد.
47:08
Watch out when you hike, sometimes bears will walk by unexpectedly.
738
2828240
6000
هنگام پیاده روی مراقب باشید، گاهی اوقات خرس ها به طور غیرمنتظره ای از کنارشان عبور می کنند.
47:14
Watch out.
739
2834240
1000
مواظب باش.
47:15
To wear off.
740
2835240
1630
از بین رفتن.
47:16
The energy from my morning tea starts to wear off around noon.
741
2836870
6030
انرژی حاصل از چای صبحگاهی من از حوالی ظهر شروع به از بین رفتن می کند.
47:22
That's soon.
742
2842900
1310
به زودی.
47:24
The energy from my tea from my tea starts to wear off.
743
2844210
3090
انرژی حاصل از چای من از چای من شروع به از بین رفتن می کند.
47:27
Can you guess what this means?
744
2847300
2780
آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟
47:30
It's fading away.
745
2850080
2570
داره محو میشه
47:32
When I first drank my tea, I had lots of energy and then it's starting to fade away, it's
746
2852650
5670
وقتی برای اولین بار چایم را نوشیدم، انرژی زیادی داشتم و بعد شروع به محو شدن کرد، از
47:38
wearing off.
747
2858320
1880
بین رفت.
47:40
We could also use this for something that you write with.
748
2860200
3490
ما همچنین می توانیم از این برای چیزی که شما با آن می نویسید استفاده کنیم.
47:43
For example, you might say the marker is starting to wear off.
749
2863690
4610
برای مثال، ممکن است بگویید نشانگر در حال از بین رفتن است.
47:48
A couple of weeks ago, my son was really excited because he learned to write his name.
750
2868300
5090
چند هفته پیش پسرم خیلی هیجان زده بود چون یاد گرفت اسمش را بنویسد.
47:53
And he took a marker.
751
2873390
2480
و یک نشانگر گرفت.
47:55
And during his nap time, he wrote his name all over his sheets.
752
2875870
4990
و موقع چرت زدن اسمش را روی برگه هایش می نوشت.
48:00
You can see this here.
753
2880860
2360
شما می توانید این را اینجا ببینید.
48:03
He kept writing his name everywhere.
754
2883220
2790
او مدام نام خود را همه جا می نوشت.
48:06
And it's pretty funny, the marker is washable, it's not a big deal.
755
2886010
3200
و بسیار خنده دار است، نشانگر قابل شستشو است، این مسئله مهمی نیست.
48:09
He was really excited.
756
2889210
1530
او واقعا هیجان زده بود.
48:10
And now the marker is starting to wear off, so it's fading away.
757
2890740
6800
و اکنون نشانگر شروع به از بین رفتن کرده است، بنابراین در حال محو شدن است.
48:17
But I'm sure he will write it more and more because he is so excited about his new skill.
758
2897540
6160
اما من مطمئن هستم که او آن را بیشتر و بیشتر خواهد نوشت زیرا در مورد مهارت جدید خود بسیار هیجان زده است.
48:23
Phrasal verb number 50, you're finally here, congratulations, is to work something out.
759
2903700
6490
فعل عبارتی شماره 50، شما بالاخره اینجا هستید، تبریک می گویم، این است که کاری را حل کنید.
48:30
Take a look at this.
760
2910190
1050
یه نگاهی به این بنداز.
48:31
My husband likes the mountains, I like the beach.
761
2911240
3490
شوهرم کوه را دوست دارد، من ساحل را دوست دارم .
48:34
So for our next vacation, we're going to need to work something out.
762
2914730
4360
بنابراین برای تعطیلات بعدی ما باید کاری انجام دهیم.
48:39
I could have said, "We're going to need to work out a mutually beneficial solution for
763
2919090
5740
می‌توانستم بگویم: "ما باید برای تعطیلات خود راه حلی دوجانبه سودمند پیدا
48:44
our vacation."
764
2924830
1620
کنیم."
48:46
A little too much.
765
2926450
1030
کمی بیش از حد.
48:47
It's a much more natural to say, "We need to work something out."
766
2927480
3690
بسیار طبیعی تر است که بگوییم: "ما باید کاری را انجام دهیم."
48:51
This means we need to find a compromise.
767
2931170
2780
این بدان معنی است که ما باید یک مصالحه پیدا کنیم.
48:53
Sometimes parents save this to their children if their children are fighting and they say,
768
2933950
5000
گاهی اوقات والدین اگر بچه‌هایشان دعوا می‌کنند، این را برای بچه‌هایشان ذخیره می‌کنند و می‌گویند:
48:58
"Mom, help me.
769
2938950
1000
"مامان کمکم کن
48:59
No, she did this.
770
2939950
1000
، نه، او این کار را کرد
49:00
No, he did this," and the parent doesn't want to get involved.
771
2940950
3010
، نه، او این کار را کرد" و والدین نمی‌خواهند درگیر شوند.
49:03
Your parent might say, "Well, you guys need to work something out yourselves.
772
2943960
5730
والدین شما ممکن است بگویند، "خب، شما بچه ها باید خودتان کاری انجام دهید.
49:09
This is something that I'm not going to get involved in, both of you need to come up with
773
2949690
4520
این چیزی است که من درگیر آن نمی شوم ، هر دوی شما باید به
49:14
some kind of compromise."
774
2954210
1220
نوعی مصالحه کنید."
49:15
You need to work something out yourselves.
775
2955430
2530
شما باید خودتان کاری را انجام دهید.
49:17
So how did you do?
776
2957960
1070
خب چکار کردی؟
49:19
Are you starting to warm up to some of these phrasal verbs?
777
2959030
3620
آیا شروع به گرم کردن برخی از این افعال عبارتی کرده اید؟
49:22
If you stick with practicing them, they'll get better and easier with time.
778
2962650
4540
اگر به تمرین آنها ادامه دهید، با گذشت زمان آنها بهتر و آسان تر می شوند.
49:27
Now, I want you to think over the phrases that you just learned and tell me in the comments
779
2967190
5150
حالا می‌خواهم به عباراتی که تازه یاد گرفته‌اید فکر کنید و در نظرات به من بگویید
49:32
what are you looking forward to doing this weekend?
780
2972340
3140
که منتظر انجام این آخر هفته هستید؟
49:35
I can't wait to read what you have to say and to see what you've come up with.
781
2975480
3950
من نمی توانم منتظر بمانم تا آنچه را که می گویید بخوانم و ببینم به چه چیزی رسیده اید.
49:39
Well, thank you so much for learning English with me, and I'll see you again next Friday
782
2979430
4590
خوب، خیلی ممنون که با من انگلیسی یاد گرفتید ، و جمعه آینده دوباره شما را
49:44
for a new lesson here on my YouTube channel.
783
2984020
2660
برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.
49:46
Bye.
784
2986680
1000
خدا حافظ.
49:47
The next step is to download my free ebook, Five Steps to Becoming a Confident English
785
2987680
5820
گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است
49:53
Speaker.
786
2993500
1000
.
49:54
You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.
787
2994500
3980
شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .
49:58
Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.
788
2998480
3540
فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .
50:02
Thanks so much.
789
3002020
1120
خیلی ممنون.
50:03
Bye.
790
3003140
600
خدا حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7