Speak Like An American: 4 American Idioms [Advanced English Lesson]

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Today we're going to talk about four American idioms.

امروز قصد داریم در مورد چهار اصطلاح آمریکایی صحبت کنیم .

Let's get started.

بیا شروع کنیم.

You might be wondering what in the world is an American idiom?

شاید از خود بپرسید که اصطلاح آمریکایی در دنیا چیست؟

Well, these idioms might be understood by people in the UK but they are most often used

خوب، این اصطلاحات ممکن است توسط مردم بریتانیا قابل درک باشد ، اما اغلب

by Americans.

توسط آمریکایی ها استفاده می شود.

And if you said one of these to someone from the US, they would instantly understand what

و اگر یکی از اینها را به کسی از ایالات متحده بگویید، او فوراً

you meant and they wouldn't feel weird at all like you were using an expression that

منظور شما را می‌فهمد و اصلاً احساس عجیبی نمی‌کند که شما از عبارتی استفاده می‌کنید که

they hadn't heard very often.

اغلب آنها را نشنیده‌اند.

For each of these idioms I'm going to tell you a little story and I want you to guess

برای هر یک از این اصطلاحات، من قصد دارم داستان کوچکی را برای

what you think the idiom means based on the context.

شما تعریف کنم و از شما می‌خواهم بر اساس زمینه، حدس بزنید که این اصطلاح به چه معناست .

So for our first idiom I want to tell you a quick story about last week.

بنابراین برای اولین اصطلاح ما می خواهم یک داستان کوتاه درباره هفته گذشته برای شما بگویم.

One of my friends who has a small baby, we were going to get together and in the morning

یکی از دوستام که یه بچه کوچولو داره قرار بود دور هم جمع بشیم و صبح

when we were about to get together she called me and said, "Hey, Vanessa, I'm sorry, I've

که میخواستیم دور هم جمع بشیم با من تماس گرفت و گفت: هی ونسا، ببخشید، باید

got to take a rain check because my baby's not feeling too well.

برم چک باران چون بچه من خیلی حالش خوب نیست.

So I want to just relax at home and maybe we can get together next week."

بنابراین می‌خواهم در خانه استراحت کنم و شاید بتوانیم هفته آینده دور هم جمع شویم."

What do you think this idiom, "Take a rain check means?"

به نظر شما این اصطلاح "برداشتن چک باران" یعنی چه؟

Take a rain check, think about it for a moment.

یک چک باران بگیرید، یک لحظه به آن فکر کنید.

In this context, we were going to get together but we needed to change some plans because

در این زمینه، قرار بود دور هم جمع شویم، اما باید برخی برنامه‌ها را تغییر می‌دادیم، زیرا

her baby wasn't feeling well.

بچه او حال خوبی نداشت.

That's exactly what this idiot means, change your plans.

منظور این احمق دقیقاً همین است، برنامه هایت را عوض کن.

We need to delay or just push back our plans because something happened.

ما باید برنامه های خود را به تعویق بیندازیم یا فقط به این دلیل که اتفاقی افتاده است عقب نشینی کنیم.

Maybe you just are feeling tired or you're feeling sick, so you need to change your plans.

شاید شما فقط احساس خستگی می کنید یا احساس بیماری می کنید، بنابراین باید برنامه های خود را تغییر دهید.

You could say, "I need to take a rain check or let's take a rain check and do our event

می توانید بگویید، "من باید چک باران بگیرم یا بیایید چک باران بگیرم و

next week."

هفته آینده رویدادمان را انجام دهیم."

Let's take a rain check, it's easy to remember this expression if you can remember the base

بیایید چک باران بگیریم، اگر بتوانید کلمه پایه باران را به خاطر بسپارید، به خاطر سپردن این عبارت آسان است

word rain.

.

Let's imagine you're trying to have some kind of event outside, maybe you're trying to get

بیایید تصور کنیم که شما در حال تلاش برای برگزاری نوعی مراسم در بیرون هستید، شاید شما در حال تلاش برای

married outside like I was and it rains like it was on my wedding.

ازدواج در خارج از خانه مانند من هستید و باران می بارد مانند آن در عروسی من.

Well, you can't have the event outside, you have to go inside so you need to change your

خوب، شما نمی توانید رویداد را در بیرون برگزار کنید، باید به داخل بروید، بنابراین باید

plans because of the weather.

برنامه های خود را به دلیل آب و هوا تغییر دهید.

This is kind of the origin of the expression, but we can use it in any situation where you're

این به نوعی منشأ بیان است، اما ما می توانیم آن را در هر شرایطی که در

changing plans.

حال تغییر برنامه ها هستید استفاده کنیم.

The second American idiom is to shoot the breeze, let me tell you a quick story so you

دومین اصطلاح آمریکایی این است که به نسیم شلیک کنید ، بگذارید یک داستان سریع به شما بگویم تا بتوانید

can guess the meaning.

معنی آن را حدس بزنید.

In a couple of days I'm getting together with a childhood friend who I haven't seen for

چند روز دیگه دارم با یه دوست دوران بچگیم که خیلی وقته ندیدمش

a while and when I told my husband that I was going to get together with her he said,

جمع میشم و وقتی به شوهرم گفتم قراره باهاش ​​جمع

"What are you going to do?

بشم گفت چیکار میکنی؟

You haven't seen her for a long time."

مدت زیادی است که او را ندیده ام."

And I said, "I don't know, shoot the breeze, just sit together, you know, we'll figure

و من گفتم: "نمیدونم، به نسیم شلیک کن، فقط کنار هم بشین، میدونی، ما

out something."

یه چیزی رو متوجه میشیم."

What do you think from this quick story that shoot the breeze means?

نظر شما از این داستان سریع که به نسیم شلیک می کند چه معنایی دارد؟

Well, we can imagine the word breeze means like a small wind, we can imagine a breeze

خوب، ما می توانیم تصور کنیم که کلمه نسیم به معنای مانند یک باد کوچک است، می توانیم تصور کنیم نسیمی

coming out of your mouth when you're talking.

از دهان شما هنگام صحبت کردن خارج می شود.

So shooting the breeze means just to chit-chat together, to talk about daily life.

بنابراین شلیک به نسیم یعنی فقط چت کردن با هم، صحبت کردن در مورد زندگی روزمره.

Nothing too deep or important, just to chat.

هیچ چیز خیلی عمیق یا مهم نیست، فقط برای چت کردن.

I said, "I'm going to just shoot the breeze with her."

گفتم: من فقط با او به نسیم شلیک می کنم.

I'm not going to take a gun and shoot the wind.

من قرار نیست اسلحه بردارم و به باد شلیک کنم .

That would be a pretty crazy activity together but instead we just talked.

این یک فعالیت بسیار دیوانه کننده با هم خواهد بود، اما در عوض ما فقط صحبت کردیم.

So there was wind coming out of our mouths, breeze, and this means we didn't really talk

بنابراین باد از دهانمان بیرون می آمد، نسیمی، و این بدان معناست که ما واقعاً در

about anything serious or substantial, just chit-chat, just chatting.

مورد هیچ چیز جدی یا اساسی صحبت نکردیم، فقط چت، فقط چت.

The third American idiom is to plead the Fifth.

سومین اصطلاح آمریکایی این است که پنجمین را مدعی شود.

Let me tell you a quick story so you can guess what it means.

بگذارید یک داستان سریع برای شما تعریف کنم تا بتوانید معنی آن را حدس بزنید.

Let's imagine that your friend comes over to your house and he says, "Oh, man, I just

بیایید تصور کنید که دوست شما به خانه شما می آید و می گوید: "اوه مرد،

went on a date with Sara yesterday, it was so great."

من همین دیروز با سارا قرار گذاشتم، خیلی عالی بود."

And then you say, "Did you kiss her?"

و سپس می گویید "آیا او را بوسید؟"

He might say, "I plead the Fifth."

او ممکن است بگوید: "من از پنجمین درخواست دارم."

What does this mean?

این یعنی چی؟

Why did he say I plead the Fifth?

چرا گفت من خواهان پنجمین هستم؟

Well, the word plead means I beg, please, please, I'm begging.

خب کلمه plead یعنی التماس می کنم، خواهش می کنم، خواهش می کنم، دارم التماس می کنم.

And the Fifth, what in the world is the Fifth?

و پنجمین، پنجمین در دنیا چیست؟

Why not the fourth, the tenth?

چرا چهارمی، دهمی نه؟

Why is there a number here?

چرا اینجا شماره است؟

Well, this is referencing the Constitution of the United States.

خب، این ارجاع به قانون اساسی ایالات متحده است.

In the Constitution, the Fifth Amendment says, "You don't need to say anything that is going

در قانون اساسی، متمم پنجم می گوید: «نیازی نیست در دادگاه چیزی بگویید که

to incriminate you in court."

شما را متهم کند».

But when your friend was talking to you about kissing a girl on a date, was he worried about

اما وقتی دوستتان در مورد بوسیدن دختری در یک قرار ملاقات با شما صحبت می کرد، آیا نگران

going to court or going to jail?

رفتن به دادگاه یا زندان بود؟

No.

نه.

So let's talk about the original meaning of this expression, the political meaning, and

پس بیایید در مورد معنای اصلی این عبارت، معنای سیاسی،

then we'll talk about how it got interpreted in daily conversation.

صحبت کنیم و سپس در مورد چگونگی تفسیر آن در گفتگوهای روزانه صحبت خواهیم کرد.

Well, let's imagine that you're driving really fast and a policeman pulls you over and you

خوب، بیایید تصور کنیم که شما واقعاً سریع رانندگی می کنید و یک پلیس شما را می کشد و شما

roll down your window and he says, "Excuse me, have you been drinking alcohol?

شیشه خود را پایین می اندازید و او می گوید: " ببخشید، آیا مشروبات الکلی می خوردید؟

Have you been smoking weed?

آیا علف هرز می کشیدید؟

Have you been doing drugs?"

آیا مواد مخدر مصرف می کردید؟"

You could say, "I plead the Fifth."

می توانید بگویید: "من از پنجمین درخواست دارم."

This means you know that it's the law, you don't have to say anything to him that could

این به این معنی است که شما می دانید که این قانون است، لازم نیست چیزی به او بگویید که

make you get in trouble with the court later.

بعداً باعث شود با دادگاه به مشکل بخورید.

If he's going to take you to court, you're going to say it in the court.

اگر قرار است شما را به دادگاه ببرد، آن را در دادگاه بگویید.

You're not going to say it in this informal area in your car, you want to make sure that

شما قرار نیست آن را در این منطقه غیررسمی در ماشین خود بگویید، می خواهید مطمئن شوید

there's a lawyer, you want to make sure that it is done the right way.

که یک وکیل وجود دارد، می خواهید مطمئن شوید که این کار به روش درست انجام می شود.

So you could say I plead the Fifth because that Fifth Amendment of the Constitution says

بنابراین می توانید بگویید من از پنجمین درخواست می کنم زیرا آن متمم پنجم قانون اساسی می گوید

you don't need to answer his questions, you don't need to say that.

شما نیازی به پاسخگویی به سؤالات او ندارید، نیازی به گفتن آن ندارید.

In daily life we often use this when we don't want to answer a question.

در زندگی روزمره ما اغلب زمانی که نمی خواهیم به سوالی پاسخ دهیم از این استفاده می کنیم .

So you asked your friend, "Did you kiss her?"

پس از دوستت پرسیدی "آیا او را بوسید؟"

He said, "I plead the Fifth."

گفت: من از پنجمین استدعا می کنم.

This means he doesn't want to answer your question.

این بدان معناست که او نمی خواهد به سؤال شما پاسخ دهد .

He doesn't say, "Legally, I don't have to answer your question."

نمی گوید از نظر قانونی من مجبور نیستم به سوال شما پاسخ دهم.

No, this is just colloquially he's saying, "I don't want to answer your question."

نه، این فقط عامیانه است که او می گوید: "من نمی خواهم به سوال شما پاسخ دهم."

But there is a subtle meaning here.

اما در اینجا یک معنای ظریف وجود دارد.

When you use this in daily conversation, it means, "I don't want to tell you but your

وقتی از این در مکالمه روزانه استفاده می کنید، به این معنی است که "نمی خواهم به شما بگویم اما

answer is correct."

پاسخ شما درست است."

He said, "Did you kiss her?"

گفت: بوسش کردی؟

And he said, "I plead the Fifth."

و گفت: من از پنجمین خواهش می کنم.

Really it means, "Yes, but I don't want to tell you."

واقعاً یعنی "بله، اما نمی‌خواهم به شما بگویم."

If you use this expression, you're not really hiding the truth, you're telling them what

اگر از این عبارت استفاده می‌کنید، حقیقت را پنهان نمی‌کنید، بلکه چیزی را

they already know but you just don't want to say it.

که قبلاً می‌دانند به آنها می‌گویید، اما شما نمی‌خواهید آن را بگویید.

So let me give you one other quick situation.

بنابراین اجازه دهید یک موقعیت سریع دیگر را به شما ارائه دهم.

The other day I was sneakily eating a piece of chocolate in the kitchen and Dan, my husband,

روز قبل داشتم یواشکی یک تکه شکلات در آشپزخانه می خوردم و دان، شوهرم،

walked into the kitchen and said, "Did you eat the last piece of chocolate?"

وارد آشپزخانه شد و گفت: " آخرین تکه شکلات را خوردی؟"

Well, I had eaten the last piece of chocolate and I said, "I plead the Fifth."

خب من آخرین تکه شکلات را خورده بودم و گفتم: پنجمین را التماس می کنم.

This means, "I don't want to tell you but it's true, I did eat the last piece of chocolate."

این یعنی «نمی‌خواهم به شما بگویم، اما درست است، من آخرین تکه شکلات را خوردم».

So even though I didn't say I ate the last piece, yes, you are correct.

پس با اینکه نگفتم تیکه آخر رو خوردم، بله درست میگی.

It is implied when you use this expression.

هنگامی که از این عبارت استفاده می کنید به طور ضمنی معنا می شود.

If you use it with a police officer, he's going to be suspicious because you're not

اگر با یک افسر پلیس از آن استفاده کنید، او مشکوک خواهد شد زیرا شما

answering his question but this is the legal situation so it's okay to use it.

به سوال او پاسخ نمی دهید، اما این وضعیت قانونی است، بنابراین استفاده از آن اشکالی ندارد.

It doesn't mean, "Yes, I was drinking alcohol.

این به این معنی نیست که "بله، من مشروب می خوردم.

Yes, I was smoking.

بله، سیگار می کشیدم.

Yes, I was doing drugs."

بله، مواد مصرف می کردم."

No, it doesn't imply that in the legal situation but in the colloquial situation it does.

خیر، در وضعیت حقوقی به این معنا نیست، اما در وضعیت محاوره ای چنین است.

It implies, "Yes, I did that thing that you were accusing me of but I don't want to say

به این معنی است که "بله، من آن کاری را انجام دادم که شما مرا متهم می کردید، اما نمی خواهم

it."

آن را بگویم."

The fourth American idiom is to give props to someone.

چهارمین اصطلاح آمریکایی این است که وسایل را به کسی بدهید.

Let me tell you a quick story, let's imagine that you want to study abroad in the US and

بگذارید یک داستان سریع به شما بگویم، بیایید تصور کنیم که می خواهید در خارج از کشور در ایالات متحده تحصیل کنید و

you'd like to get your master's degree at Harvard.

می خواهید مدرک کارشناسی ارشد خود را در هاروارد بگیرید.

Well, your goal is to get your master's degree but you think, "Why not, I'm going to try

خوب، هدف شما این است که مدرک کارشناسی ارشد خود را بگیرید، اما فکر می کنید، "چرا که نه، من سعی می کنم

to apply to Harvard because they have a great reputation."

برای هاروارد درخواست کنم زیرا آنها شهرت زیادی دارند ."

So you try to get into Harvard and you don't make it.

بنابراین شما سعی می کنید وارد هاروارد شوید و موفق نمی شوید.

Then your friend asks you, "Hey, how did it go?

سپس دوستتان از شما می پرسد: "هی، چطور شد ؟

Did you get a reply?

جواب گرفتی؟

Did you make it into Harvard?"

وارد هاروارد شدی؟"

You probably say, "No, I didn't make it."

احتمالاً می گویید: "نه، من موفق نشدم."

They would say to you, "Well, I give you props for trying."

آنها به شما می گفتند: "خب، من به شما وسایلی می دهم که تلاش کنید."

What does this mean?

این یعنی چی؟

I give you props for trying.

من به شما وسایلی برای تلاش می دهم.

This expression props means proper respect, but it's just been shortened over time and

این عبارت props به معنای احترام مناسب است، اما به مرور زمان کوتاه شده است و

if you asked most Americans, "What does props mean?"

اگر از اکثر آمریکایی ها بپرسید "پروپ به چه معناست؟"

They probably wouldn't be able to tell you.

آنها احتمالاً نمی توانند به شما بگویند.

I just looked it up online because I was curious, but we can imagine from this full expression,

من فقط آن را آنلاین جستجو کردم زیرا کنجکاو بودم، اما می توانیم از این عبارت کامل تصور کنیم:

"I'm giving you my proper respect for trying to get into Harvard.

"من به شما احترام می گذارم که تلاش کردید وارد هاروارد شوید.

Even though you didn't make it, you tried hard, I give you my respect."

حتی اگر موفق نشدید، خیلی تلاش کردید ، من به تو احترام بگذارم."

Well, we can shorten this expression to say, "I give you props for trying to get into Harvard.

خوب، می‌توانیم این عبارت را کوتاه کنیم و بگوییم: "من به شما وسایلی می‌دهم که سعی می‌کنید وارد هاروارد

I give you props for something that you did."

شوید.

When you want to show that, "Oh, someone didn't succeed but you still are respecting them

وقتی می خواهید این را نشان دهید، "اوه، کسی موفق نشد، اما شما همچنان به او احترام می گذارید،

because they tried."

زیرا آنها تلاش کردند."

This is a great expression to use, and you know what, you can even give yourself props.

این یک عبارت عالی برای استفاده است، و می دانید چه چیزی، حتی می توانید به خودتان وسایلی بدهید.

So let's imagine that you see a lost foreign traveler in your city and you want to try

پس بیایید تصور کنیم که یک مسافر خارجی گمشده را در شهر خود می بینید و می خواهید سعی

to speak English with them but you feel a little nervous but you do it anyway.

کنید با او انگلیسی صحبت کنید اما کمی عصبی هستید اما به هر حال این کار را انجام می دهید.

You go to them, they ask you some questions, you didn't understand everything but you tried

شما به آنها مراجعه می کنید، آنها از شما سؤالاتی می پرسند، شما همه چیز را متوجه نشدید اما تمام تلاش

your best, you can say, "Well, I give myself props for trying.

خود را کردید، می توانید بگویید: "خب، من به خودم وسایلی می دهم که تلاش کنم.

I give myself props for approaching them and trying to speak English."

من به خودم وسایلی می دهم که به آنها نزدیک شوم و سعی کنم انگلیسی صحبت کنم. "

You did it, maybe it wasn't perfect but you tried.

تو این کار را کردی، شاید عالی نبود اما تلاش کردی.

So you can use this as encouragement for yourself.

بنابراین می توانید از این به عنوان تشویق برای خود استفاده کنید.

Now it's your turn, I want to know have you ever needed to plead the Fifth?

حالا نوبت شماست، می‌خواهم بدانم آیا تا به حال نیاز داشته‌اید که پنجمین را درخواست کنید؟

Did you ever need to take a rain check or maybe give props to someone?

آیا تا به حال نیاز داشته اید که چک باران بگیرید یا شاید وسایلی را به کسی بدهید؟

Who do you like to shoot the breeze with?

دوست داری با کی به نسیم شلیک کنی؟

Let me know in the comments below.

با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید.

Try to use these expressions and expand your vocabulary.

سعی کنید از این عبارات استفاده کنید و دایره لغات خود را گسترش دهید .

Thanks so much for learning with me and I'll see the next time.

خیلی ممنون که با من یاد گرفتید و دفعه بعد می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free ebook, 5 Steps to Becoming a Confident English Speaker.

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، 5 مرحله برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much, bye.

خیلی ممنون، خداحافظ