Top Business English Phrasal Verbs and Idioms

Vanessa: Hi, I'm Vanessa, from SpeakingEnglishwithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم، از SpeakingEnglishwithVanessa.com.

Do you know any business idioms or phrasal verbs?

آیا اصطلاحات تجاری یا افعال عبارتی را می شناسید؟

Let's talk about them.

بیایید در مورد آنها صحبت کنیم.

Today you're going to learn three business phrasal verbs and three business idioms.

امروز سه فعل عبارتی تجاری و سه اصطلاح تجاری را یاد خواهید گرفت.

But as you might know, a lot of the videos on my channel are about conversational English.

اما همانطور که می دانید، بسیاری از ویدیوهای کانال من در مورد مکالمه انگلیسی هستند.

So when I wanted to make a video about business English, I thought, "Who are some experts

بنابراین وقتی می‌خواستم ویدیویی درباره انگلیسی تجاری بسازم ، فکر کردم، "چه کسانی متخصص هستند

who can help me with professional English expressions?"

که می‌توانند با عبارات حرفه‌ای انگلیسی به من کمک کنند؟"

A-ha.

الف-ها.

I have a great solution for you.

من یک راه حل عالی برای شما دارم.

Today, I'm joined with Leila and Sabrah from Love English; the Love English YouTube channel.

امروز به لیلا و صبرا از Love English پیوستم. کانال YouTube Love English.

They are university English teachers.

آنها معلمان زبان انگلیسی دانشگاه هستند.

So, every day they help students with professional, polite English.

بنابراین، هر روز آنها با زبان انگلیسی حرفه ای و مودبانه به دانش آموزان کمک می کنند.

Whether that is passing an important English exam, so that you can get a promotion, so

چه گذراندن یک امتحان مهم انگلیسی ، برای اینکه بتوانید ارتقا پیدا کنید، تا

that you can get a better job, so that you get a Visa to go to another country, they

بتوانید شغل بهتری پیدا کنید، به طوری که برای رفتن به کشور دیگری ویزا بگیرید، آنها

are experts at this kind of professional, polite English.

در این نوع انگلیسی حرفه ای و مودبانه متخصص هستند .

Make sure that after you watch this video, you check out the link in the description

مطمئن شوید که پس از تماشای این ویدیو ، لینک در توضیحات مربوط

to the lesson that we did on their channel about the top English interview questions

به درسی را که در کانال آنها درباره سوالات و پاسخ های برتر مصاحبه انگلیسی انجام دادیم،

and answers.

بررسی کنید.

This is a fun, entertaining and useful lesson that we did together.

این یک درس سرگرم کننده، سرگرم کننده و مفید است که ما با هم انجام دادیم.

It's really great to work with other English teachers, and I hope that it will be to your

کار با سایر معلمان انگلیسی واقعاً عالی است و امیدوارم که به

benefit.

نفع شما باشد.

Sabrah: Hello, everybody.

صبره: سلام به همه.

We're Love English.

ما عاشق انگلیسی هستیم

I'm Sabrah.

من صبره هستم

Leila: And I'm Leila.

لیلا: و من لیلا هستم.

Sabrah: Thank you so much, Vanessa, for having us on your channel and asking us to help you

صبرا: از شما بسیار متشکرم، ونسا، که ما را در کانال خود دارید و از ما می خواهید

out with explaining some of these business expressions and idioms.

که در توضیح برخی از این عبارات و اصطلاحات تجاری به شما کمک کنیم.

Leila: So, we are British, if you can't tell.

لیلا: پس ما بریتانیایی هستیم، اگر نمی توانید بگویید.

Our accents are British, and we've got a flag, just to help you recognize where we're from.

لهجه ما بریتانیایی است، و ما یک پرچم داریم، فقط برای کمک به شما در تشخیص اینکه اهل کجا هستیم.

We are real teachers.

ما معلمان واقعی هستیم.

We teach at a British University college.

ما در یک کالج دانشگاه بریتانیا تدریس می کنیم.

We help students go to university and improve their language.

ما به دانش آموزان کمک می کنیم تا به دانشگاه بروند و زبان خود را تقویت کنند.

Sabrah: Thank you so much, Vanessa.

صبرا: خیلی ممنون، ونسا.

Let's get on with the expressions.

بیایید با عبارات ادامه دهیم.

Vanessa: The first phrasal verb that we're going to talk about is: To go over something.

ونسا: اولین فعل عبارتی که می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم این است: از چیزی عبور کردن.

The first idiom is: To cut corners.

اصطلاح اول این است: گوشه بریدن.

Leila and Sabrah, how would you use these in professional business situations?

لیلا و صبرا، چگونه از اینها در موقعیت های تجاری حرفه ای استفاده می کنید؟

To go over something.

از چیزی عبور کردن

To go over something.

از چیزی عبور کردن

Leila: Let's start with a phrasal verb: To go over something.

لیلا: بیایید با یک فعل عبارتی شروع کنیم: از چیزی عبور کردن.

A very common phrasal verb, isn't it, Sabrah?

یک فعل عبارتی بسیار رایج، اینطور نیست، صبرا؟

Sabrah: Yes, it is.

صبره: بله همینطور است.

Definitely, yeah.

قطعا، آره

Leila: When we go over something, we review.

لیلا: وقتی یه چیزی رو مرور می کنیم، مرور می کنیم.

Often a document or a plan, or even a business proposal.

اغلب یک سند یا یک طرح یا حتی یک پیشنهاد تجاری.

So, it means to review and look at in detail to make sure there's no problems.

بنابراین، به این معنی است که بررسی کنید و جزئیات را بررسی کنید تا مطمئن شوید مشکلی وجود ندارد.

Sabrah: So, if you want somebody to check something at work you might say, "Can you

صبرا: بنابراین، اگر می‌خواهید کسی چیزی را در محل کار بررسی کند، می‌توانید بگویید: "

go over this for me?

می‌توانی این را برای من مرور کنی؟

I'm not sure about these numbers.

من در مورد این اعداد مطمئن نیستم.

Could you go over the figures?"

آیا می‌توانی ارقام را مرور کنی؟"

Leila: Perfect example.

لیلا: مثال عالی.

Yes, figures is something, and numbers.

بله، ارقام چیزی است، و اعداد.

Sabrah: Yes, and numbers.

صبره: بله و اعداد.

Vanessa: To cut corners.

ونسا: برای بریدن گوشه ها.

To cut corners.

برای بریدن گوشه ها.

Sabrah: An idiom that kind of means that opposite is, to cut corners.

صابره: اصطلاحی که به معنای آن است که در مقابل، گوشه و کنار باشد.

To cut corners means to reduce the amount of time or money spent on doing something.

کوتاه کردن به معنای کاهش زمان یا هزینه ای است که برای انجام کاری صرف می شود.

Often, it ends up that you don't do such a good job because you've cut corners.

اغلب، به این نتیجه می رسد که شما کار خوبی انجام نمی دهید، زیرا گوشه ها را کوتاه کرده اید.

Vanessa: Yes, exactly.

ونسا: بله، دقیقا.

Sabrah: So, for example, if you cut corners when you're a student learning English, you

صبرا: بنابراین، برای مثال، اگر زمانی که دانش آموزی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، گوشه و کنارتان را کوتاه کنید،

might get someone else to help you write your essays.

ممکن است از شخص دیگری کمک بگیرید تا مقاله هایتان را بنویسید .

Yeah, you go the quick way, but it might not necessarily mean that you do such a good job

بله، شما راه را سریع می‌روید، اما ممکن است لزوماً به این معنا نباشد که شما کار خوبی انجام

or that you learn as much.

می‌دهید یا به همان اندازه یاد می‌گیرید.

How would we use it in business, Leila?

لیلا، چگونه از آن در تجارت استفاده کنیم؟

Leila: In business you may try and cut corners when it comes to a project that you are investing

لیلا: در کسب و کار ممکن است سعی کنید در پروژه‌ای که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنید تلاش کنید و از آن بکاهید

in.

.

So you might want to save some money and maybe not have as many members of staff that you

بنابراین ممکن است بخواهید مقداری پول پس انداز کنید و شاید به تعداد کارکنان

need, which means that the job really isn't as good as it should be.

مورد نیاز خود نداشته باشید، به این معنی که کار واقعاً درست نیست. آنقدر که باید خوب نیست

Sabrah: So generally it's a bit of a negative thing, guys, to cut corners.

صبرا: بنابراین به طور کلی ، بچه ها، کوتاه کردن یک چیز منفی است.

I hope you guys aren't doing that.

امیدوارم شما بچه ها این کار را انجام ندهید.

Vanessa: Thanks so much for going over these important expressions.

ونسا: خیلی ممنون که به این عبارات مهم پرداختید.

You certainly didn't cut any corners.

شما مطمئناً هیچ گوشه ای را کوتاه نکردید.

The next expressions that we're going to talk about are: To come up, and, better late than

عبارات بعدی که در مورد آنها صحبت خواهیم کرد عبارتند از: آمدن، و بهتر از

never.

هرگز.

Leila and Sabrah, how would you use these?

لیلا و صبرا چطور از اینها استفاده می کنید؟

To come up.

بالا آمدن.

To come up.

بالا آمدن.

Leila: Okay.

لیلا: باشه.

Another phrase that you will probably hear in the office is to come up.

عبارت دیگری که احتمالاً در دفتر خواهید شنید این است که بالا بیایید.

Something comes up.

یه چیزی پیش میاد

And this just simply means that another situation arises.

و این فقط به این معنی است که وضعیت دیگری بوجود می آید.

To come up means to rise.

بالا آمدن یعنی برخاستن.

Another situation arises and you need to delay what you are doing.

موقعیت دیگری پیش می آید و باید کاری را که انجام می دهید به تعویق بیندازید.

So you may have planned to have a meeting, but something might come up.

بنابراین ممکن است برای یک جلسه برنامه ریزی کرده باشید، اما ممکن است چیزی پیش بیاید.

You might get caught in a business phone call that you have to take and you can't go to

ممکن است گرفتار یک تماس تلفنی کاری شوید که مجبور به انجام آن هستید و نتوانید

the meeting.

به جلسه بروید.

Sabrah: Yeah.

صابرا: آره.

"So sorry.

"ببخشید.

This opportunity has come up.

این فرصت پیش آمد.

I can't miss it."

من نمی توانم آن را از دست بدهم."

Things like that.

چیزهایی مثل آن.

Sometimes people will leave a meeting early because they'll say, "I'm really sorry, but

گاهی اوقات افراد جلسه را زودتر ترک می کنند زیرا می گویند: "من واقعا متاسفم، اما

actually something more important has come up.

در واقع چیز مهمتری پیش آمده است .

I have to leave.

من باید آن را ترک

I'm so sorry."

کنم. خیلی متاسفم."

Things like that.

چیزهایی مثل آن.

So yes, it is very, very common in the workplace.

بنابراین بله، در محل کار بسیار بسیار رایج است.

And it happens unexpectedly, really.

و به طور غیر منتظره اتفاق می افتد، واقعا.

Vanessa: Better late than never.

ونسا: دیر کردن بهتر از هرگز نرسیدن است.

Better late than never.

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.

Sabrah: Right.

صابره: درست است.

This one, guys, actually it's a great expression.

این یکی، بچه ها، در واقع یک بیان عالی است.

Leila: It is.

لیلا: همینطوره.

Sabrah: Because I actually say it.

صبره: چون من واقعاً آن را می گویم.

Leila: Yes, you do.

لیلا: بله، شما.

Sabrah: I tend to be a bit of a late person.

صابرا: من تمایل دارم کمی دیرتر باشم.

I'm not the best with time management.

من با مدیریت زمان بهترین نیستم.

Leila knows.

لیلا می داند.

So I will often say, better late than never.

بنابراین من اغلب می گویم، بهتر است دیر از هرگز.

Leila: No, I'll say it when you turn up late.

لیلا: نه، وقتی دیر اومدی میگم.

Sabrah: Yeah, that's true, actually.

صبرا: بله، در واقع این درست است.

Leila: "Oh, sorry, Leila.

لیلا:اوه ببخشید لیلا

I'm late."

دیر اومدم.

"Oh, all right.

"اوه، بسیار خوب.

Better late than never."

دیر کردن بهتر از هرگز."

Sabrah: So it means it's better to arrive than to never come, to never arrive.

صبره: پس یعنی رسیدن بهتر از نیامدن، نرسیدن است .

So yes, I think it's very easy to understand that one, better late than never.

بنابراین بله، من فکر می‌کنم درک این موضوع بسیار آسان است، بهتر است دیر از هرگز.

Leila: It's not just talking about arriving, though.

لیلا: بحث فقط رسیدن نیست.

That's a great example.

این یک مثال عالی است.

But it is meaning things like waiting for a telephone call.

اما به معنای چیزهایی مانند انتظار برای تماس تلفنی است.

It might mean you're waiting for somebody to come back with an answer about a project.

ممکن است به این معنی باشد که شما منتظر هستید تا کسی با پاسخی در مورد یک پروژه برگردد.

Sabrah: Yes, coming in then.

صبره: بله، پس وارد شوید.

Leila: Yeah, you're expecting something.

لیلا: آره تو داری منتظر چیزی هستی.

Sabrah: Yes, exactly.

صبره: بله دقیقا.

Vanessa: Thanks for that great explanation.

ونسا: ممنون از توضیحات عالی.

The next time that something comes up and you're late, you can say, "Well, better late

دفعه بعد که چیزی پیش آمد و شما دیر کردید، می توانید بگویید "خب، بهتر است دیر

than never."

از هرگز".

The next two expressions that we're going to talk about are: to wrap up, and call it

دو عبارت بعدی که در مورد آنها صحبت خواهیم کرد عبارتند از: به پایان رساندن، و آن را

a day.

یک روز بنامیم.

Leila and Sabrah, what do these mean?

لیلا و صبره اینها یعنی چه؟

To wrap up something.

جمع کردن چیزی

To wrap up something.

جمع کردن چیزی

Leila: Another phrase with that, actually, I would say we maybe use a little bit less

لیلا: عبارت دیگر با آن، در واقع، من می‌توانم بگویم که ما شاید در بریتانیا کمی کمتر از آن استفاده کنیم

here in the U.K. but definitely I've heard the Americans use this phrase ...

، اما قطعاً من شنیده‌ام که آمریکایی‌ها از این عبارت استفاده می‌کنند...

Sabrah: It's very big in America, yeah.

صبرا: در آمریکا خیلی بزرگ است، بله.

Leila: To wrap things up.

لیلا: برای جمع کردن کارها.

And basically it means to bring things to a close, to finish.

و اساساً به معنای به پایان رساندن کارها ، به پایان رساندن است.

So if we're in a meeting, you might say, "All right, let's ..."

بنابراین اگر در جلسه ای هستیم، ممکن است بگویید: "خیلی خب، بیایید..."

Sabrah: "Let's wrap things up, guys.

صبره: "بچه ها بیایید کارها را جمع بندی کنیم. همین.

That's it.

We don't have any more time now, let's wrap it up."

الان دیگر وقت نداریم، بیایید آن را جمع بندی کنیم. "

Leila: You might also be working on a project with somebody and you might say, "Okay.

لیلا: ممکن است شما هم در حال کار روی یک پروژه با کسی باشید و بگویید: "باشه.

Let's do this, this and this, and then wrap things up."

بیا این کار را انجام دهیم، این و این و بعد کارها را جمع بندی کنیم."

Sabrah: It's also used very often in the film making industry.

صبرا: در صنعت فیلمسازی نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

Leila: It is.

لیلا: همینطوره.

Sabrah: They say, "And that's a wrap," when it's finished.

صبره: می گویند: «وَ أَنْ أَلْفَهُ» وقتی تمام شد.

Yes.

آره.

Not so much in business, but definitely used in Hollywood.

نه چندان در تجارت، اما قطعا در هالیوود استفاده می شود .

Vanessa: To call it a day.

ونسا: به آن روز بگویم.

To call it a day.

آن را یک روز بنامیم.

Sabrah: Okay.

صابرا: باشه.

So an idiom for this is, "Let's call it a day."

بنابراین یک اصطلاح برای این است، "بیایید آن را یک روز بنامیم."

Let's call it a day means that's it now.

بگذارید آن را یک روز بنامیم یعنی همین الان است.

Let's call it a day.

بگذارید آن را یک روز بنامیم.

The day has finished.

روز تمام شد

So the working day is over.

پس روز کاری تمام شد.

Let's call it the end of the day, for example.

مثلاً آن را پایان روز بنامیم.

Very common.

بسیار شایع.

We say this to each other, actually.

ما در واقع این را به یکدیگر می گوییم.

Vanessa: We say it, yeah, yeah.

ونسا: ما این را می گوییم، بله، بله.

Sabrah: After we've been filming for Love English, we'll go, "Phew ..."

صبرا: بعد از این که برای Love English فیلمبرداری کردیم، می رویم، "Phew..."

Leila: "Let's call it a day."

لیلا: "بیا اسمش را بگذاریم یک روز."

Sabrah: "We've done enough now so let's just call it a day."

صابرا: "ما در حال حاضر به اندازه کافی کار کرده ایم، پس بیایید آن را یک روز بنامیم."

So it just means that's it.

بنابراین فقط به این معنی است که همین است.

The day is finished, let's go home.

روز تموم شد، بریم خونه.

Leila: All right, guys.

لیلا: باشه بچه ها.

We are going to call it a day now, and thank you and Vanessa for watching this lesson and

اکنون می خواهیم آن را یک روز بنامیم، و از شما و ونسا برای تماشای این درس و

joining us on this great collaboration.

همراهی ما در این همکاری عالی تشکر می کنیم.

Sabrah: Thank you so much for having us, again, Vanessa, and hello to all your audience.

صابرا: از اینکه ما را در اختیار دارید بسیار سپاسگزارم، باز هم ونسا، و سلام به همه مخاطبانتان.

It's great to get to know you guys a little bit.

خیلی خوب است که کمی شما را بشناسم .

Thank you so much for having us, and good luck in all your business meetings.

از اینکه ما را همراهی کردید بسیار متشکریم و در تمام جلسات کاری خود موفق باشید.

Leila: Absolutely.

لیلا: حتما.

Sabrah: Don't cut any corners, and make sure you go over things very carefully.

صبرا: هیچ گوشه ای را برش ندهید و مطمئن شوید که مسائل را با دقت بررسی می کنید.

Vanessa: All right.

ونسا: خیلی خب.

Let's wrap up this lesson.

بیایید این درس را به پایان برسانیم.

It's time to call it a day.

وقت آن است که آن را یک روز بنامیم.

Let me know in the comments below this lesson, were any of these phrasal verbs or idioms

در نظرات زیر این درس به من اطلاع دهید ، آیا هیچ یک از این افعال یا اصطلاحات

new to you?

برای شما جدید بود؟

Do you ever cut corners?

آیا تا به حال گوشه ها را بریده اید؟

When did something come up?

کی چیزی پیش اومد؟

What time are you ready to call it a day at your job?

چه ساعتی آماده هستید که آن را یک روز در محل کار خود صدا کنید؟

Thank you so much for joining me in this special video with Leila and Sabrah from Love English.

از اینکه در این ویدیوی ویژه با لیلا و صبرا از Love English همراه من بودید بسیار سپاسگزارم.

Make sure you check out the other video we did together on their channel about the top

حتماً ویدیوی دیگری را که با هم در کانال آنها انجام دادیم در مورد

interview questions and how to answer them and how not to answer them.

سؤالات برتر مصاحبه و نحوه پاسخ دادن به آنها و نحوه پاسخ ندادن به آنها بررسی کنید.

You can click on the link in the description or up here.

می توانید روی لینک در توضیحات یا اینجا کلیک کنید.

Thanks so much for joining me and I'll see you again next Friday.

از اینکه به من پیوستید بسیار متشکرم و جمعه آینده دوباره شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free e-book.

مرحله بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من است.

Five steps to becoming a confident English speaker.

پنج قدم برای تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس .

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.