50 Important English Expressions for daily conversation

515,796 views ・ 2020-11-27

Speak English With Vanessa


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  
0
160
4400
سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.
00:04
Are you ready to expand your  vocabulary? Let's do it. 
1
4560
3520
آیا آماده هستید که دایره لغات خود را گسترش دهید ؟ بیایید آن را انجام دهیم.
00:13
A few months ago I made this video, 50 Important  English Phrases, and you loved it. Unfortunately  
2
13120
7040
چند ماه پیش این ویدیو را ساختم، 50 عبارت مهم انگلیسی، و شما آن را دوست داشتید. متأسفانه
00:20
there were a lot of phrases that I didn't include  in that lesson. Of course there are more than 50  
3
20160
5120
عبارات زیادی وجود داشت که من در آن درس نیاوردم. البته بیش از 50
00:25
phrases that are important in English, so good  news. Today I'm going to help you to grow your  
4
25280
5440
عبارت در زبان انگلیسی مهم هستند، بنابراین خبر خوب است . امروز قصد دارم به شما کمک کنم
00:30
knowledge, expand your vocabulary, and learn  50 more important phrases in English. These  
5
30720
6080
دانش خود را افزایش دهید، دایره لغات خود را گسترش دهید و 50 عبارت مهم دیگر را در زبان انگلیسی یاد بگیرید. این
00:36
phrases are divided into different categories  like animals, body, work, transportation,  
6
36800
6160
عبارات به دسته‌های مختلفی مانند حیوانات، بدن، کار، حمل‌ونقل،
00:42
wisdom. This will just help you to categorize  them in your mind and help you to remember them,  
7
42960
6560
خرد تقسیم می‌شوند. این فقط به شما کمک می کند تا آنها را در ذهن خود دسته بندی کنید و به شما کمک کند آنها را به خاطر بسپارید،
00:49
I hope. You are definitely going to hear these  when you watch English movies and TV shows and  
8
49520
4640
امیدوارم. وقتی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی انگلیسی را تماشا می‌کنید
00:54
have conversations. We use them all the time.  Let's get started with our first category. 
9
54160
4640
و مکالمه می‌کنید، قطعاً اینها را خواهید شنید. ما همیشه از آنها استفاده می کنیم. بیایید با اولین دسته خود شروع کنیم.
00:58
Our first category are idioms that have to  do with animals or animal characteristics.  
10
58800
5200
دسته اول ما اصطلاحاتی هستند که مربوط به حیوانات یا خصوصیات حیوانی هستند.
01:04
For each of these idioms, I'm going to be  telling you the idiom, then giving you a  
11
64000
5040
برای هر یک از این اصطلاحات، اصطلاح را به شما می گویم، سپس یک جمله نمونه به شما می دهم
01:09
sample sentence. I want you to think about  what might this idiom mean in that context,  
12
69040
6640
. می‌خواهم درباره معنای این اصطلاح در آن زمینه فکر کنید،
01:15
and then I'm going to tell you what the  definition is. This is going to test your  
13
75680
4000
و سپس به شما بگویم تعریف چیست. این مهارت‌های زمینه شما را آزمایش می‌کند
01:19
context skills. Of course, it's just one  sentence, it's not a whole conversation,  
14
79680
5120
. البته، این فقط یک جمله است، یک مکالمه کامل
01:24
but I hope that this will help you be able  to understand these when you hear them in  
15
84800
4400
نیست،   اما امیدوارم که به شما کمک کند وقتی آنها را در مکالمه می‌شنوید، آن‌ها را درک کنید
01:29
conversation so that you can get the full picture. All right, let's start with the first one.  
16
89200
4560
تا بتوانید تصویر کامل را دریافت کنید. خوب، بیایید با اولی شروع کنیم.
01:33
A little bird told me. "A little bird told me  it was your birthday. Here's a present." Mmm,  
17
93760
7080
یک پرنده کوچک به من گفت. "پرنده ای به من گفت تولد تو است. اینم یک هدیه." مام،
01:42
this is when you know a secret but you don't  want to reveal who told you. So, if you're giving  
18
102560
7280
این زمانی است که شما رازی را می‌دانید اما نمی‌خواهید فاش کنید چه کسی به شما گفته است. بنابراین، اگر
01:49
a little present to your friend and your friend  thinks that you don't know that it's his birthday,  
19
109840
5360
هدیه‌ای کوچک به دوستتان می‌دهید و دوستتان فکر می‌کند که نمی‌دانید تولد اوست
01:55
you might say this sentence, "A little bird told  me it was your birthday today. Here you go." 
20
115200
4960
، ممکن است این جمله را بگویید: «پرنده‌ای به من گفت امروز تولد تو بود. "
02:00
As the crow flies. "As the crow flies I'm  pretty close to the school, but because of  
21
120800
5840
به عنوان زاغ مگس. "در حالی که کلاغ پرواز می کند، من تقریباً به مدرسه نزدیک هستم، اما به دلیل
02:06
lots of one-way streets it takes me a long time  to get there." What do you think this means? As  
22
126640
6560
تعداد زیادی خیابان های یک طرفه، زمان زیادی طول می کشد تا به آنجا برسم." فکر می کنی این چه معنایی دارد؟ به
02:13
the crow flies. A crow is a kind of bird. It's  really big and black. There's a lot of crows  
23
133200
6640
عنوان زاغ مگس. کلاغ نوعی پرنده است. واقعاً بزرگ و سیاه است. کلاغ‌های زیادی
02:19
in my yard and they always make loud caw sounds.  Caw, caw, caw. They're always really loud. I'm not  
24
139840
7600
در حیاط خانه من هستند و همیشه صدای گاو بلندی می‌دهند. کاو، گاو، گاو. آنها همیشه واقعاً پر سر و صدا هستند. من
02:27
sure why they chose this for this idiom, but this  means that if you take the straightest distance,  
25
147440
6560
مطمئن نیستم که چرا آنها این را برای این اصطلاح انتخاب کردند، اما این به این معنی است که اگر مستقیم‌ترین فاصله را انتخاب کنید
02:34
not accounting for one-way streets, just  a straight distance, as the crow flies,  
26
154000
5600
،   خیابان‌های یک طرفه را در نظر نگیرید، فقط یک فاصله مستقیم، همانطور که کلاغ پرواز می‌کند،
02:40
"I'm not that far from my school, but because of  one-way streets it takes me forever to get there." 
27
160480
6240
«من چندان دور نیستم مدرسه‌ام، اما به‌خاطر خیابان‌های یک‌طرفه، رسیدن به آنجا برای همیشه طول می‌کشد.»
02:47
To kill two birds with one stone. "I wanted to  bake cookies with my son and I needed to make  
28
167280
6400
کشتن دو پرنده با یک سنگ "من می‌خواستم با پسرم شیرینی بپزم و باید
02:53
another English lesson for you here on YouTube,  so I decided to kill two birds with one stone,  
29
173680
6080
یک درس انگلیسی دیگر برای شما اینجا در YouTube درست کنم، بنابراین تصمیم گرفتم دو پرنده را با یک سنگ
02:59
and I did both." Have you seen the lesson  where I baked cookies, chocolate chip cookies,  
30
179760
5120
بکشم و هر دو را انجام دادم." آیا درسی را دیده‌اید که در آن با پسر سه ساله‌ام کلوچه، شیرینی‌های شکلاتی پختم
03:04
with my three-year-old son? You can watch this up  here. It is a delight. It was delightful to film  
31
184880
7120
؟ می‌توانید این را در اینجا تماشا کنید. این یک لذت است. فیلمبرداری از
03:12
that with him and to eat cookies together. What  do you think this idiom means? Hmm. It means that  
32
192000
6320
آن با او و خوردن کلوچه با هم لذت بخش بود. به نظر شما این اصطلاح به چه معناست؟ هوم به این معنی
03:18
you're getting two things done at the same time.  You're saving time and you're being efficient. 
33
198320
5360
است که   دو کار را همزمان انجام می دهید. شما در زمان صرفه جویی می کنید و کارآمد هستید.
03:24
Curiosity killed the cat. Well, it's getting  close to Christmas time here in the US,  
34
204320
8960
کنجکاوی گربه را کشت. خب، اینجا در ایالات متحده به زمان کریسمس نزدیک می‌شود،
03:33
and if a package arrives at our door and  my son says, "Hey, I see we got a package,"  
35
213920
6400
و اگر بسته‌ای به در خانه ما برسد و پسرم بگوید، "هی، می‌بینم که بسته‌ای داریم،
03:40
I might say, "Hey, curiosity killed the cat.  Don't ask questions around Christmas time."  
36
220880
7120
" ممکن است بگویم: "هی، کنجکاوی گربه را کشت. دان. در زمان کریسمس سؤال نپرسید."
03:48
And that's kind of hinting that probably  this is a Christmas present for him  
37
228720
4480
و این به نوعی اشاره به این است که احتمالاً این یک هدیه کریسمس برای او است
03:53
and I don't want him to open that package. I'm  kind of warning him about being too curious.  
38
233200
6400
و من نمی‌خواهم او آن بسته را باز کند. من به نوعی به او در مورد کنجکاوی بیش از حد هشدار می دهم.
03:59
So this is the meaning of the idiom that being  curious can sometimes get you into trouble. 
39
239600
5520
بنابراین این معنای اصطلاحی است که کنجکاوی گاهی اوقات شما را به دردسر می‌اندازد.
04:05
Cat got your tongue. "What's the matter?  Why are you so quiet? Cat got your tongue?"  
40
245120
5440
گربه زبونتو خورده. "چی شده؟ چرا اینقدر ساکتی؟ گربه زبانت را گرفته است؟"
04:12
Imagine if a cat got your tongue. Mmm. This is  talking about being speechless or not talking,  
41
252000
8960
تصور کنید اگر گربه ای زبان شما را بگیرد. ممم این صحبت درباره بی زبانی یا صحبت نکردن است،
04:20
being quiet, and usually it's probably because  you can't think of something to say. "Oh. Oh,  
42
260960
6560
ساکت بودن، و معمولاً به این دلیل است که نمی‌توانید چیزی برای گفتن به ذهنتان برسد. "اوه. اوه،
04:27
wow, she just told me something really  shocking. Uh, I can't say anything."  
43
267520
3920
وای، او فقط یک چیز واقعاً تکان دهنده به من گفت . اوه، نمی توانم چیزی بگویم."
04:31
And the other person might say, "What? Cat got  your tongue? Why aren't you saying anything?" 
44
271440
3680
و شخص دیگر ممکن است بگوید: "چی؟ گربه زبانت را گرفت؟ چرا چیزی نمی گویی؟"
04:35
To bark up the wrong tree. The word bark is the  sound that a dog makes. Woof, woof. Bark, bark.  
45
275920
6480
برای پارس کردن درخت اشتباه کلمه پارس صدایی است که سگ تولید می کند. ووف، پف واق واق.
04:43
Or we might say in the sample sentence,  "My sister was barking up the wrong tree  
46
283600
4560
یا ممکن است در جمله نمونه بگوییم: «خواهرم داشت از درخت اشتباه پارس می‌کرد
04:48
when she accused me of taking her favorite shirt.  It was in the dirty laundry the whole time.  
47
288160
6480
وقتی مرا متهم کرد که پیراهن مورد علاقه‌اش را گرفته‌ام . تمام مدت در لباس‌شویی کثیف بود.
04:54
I didn't do it." What do you think this means?  It's when you believe or pursue something that's  
48
294640
6400
من این کار را نکردم.» فکر می کنی این چه معنایی دارد؟ زمانی است که شما چیزی را که اشتباه است باور می‌کنید یا دنبال می‌کنید
05:01
wrong. So she was accusing me of taking her  favorite shirt, but I wasn't the one who did it,  
49
301040
5760
. بنابراین او مرا متهم می‌کرد که پیراهن مورد علاقه‌اش را گرفته‌ام، اما من کسی نبودم که این کار را انجام دادم،
05:06
it was just in the dirty laundry basket. I want  to let you know that we often use this idiom to  
50
306800
5280
آن فقط در سبد لباس‌های کثیف بود. می‌خواهم به شما اطلاع دهم که ما اغلب از این اصطلاح برای
05:12
talk about sexuality. For example, the famous TV  host Ellen DeGeneres is married to a woman. So,  
51
312080
7440
صحبت در مورد تمایلات جنسی استفاده می‌کنیم. برای مثال، مجری معروف تلویزیون الن دی جنرس با یک زن ازدواج کرده است. بنابراین،
05:19
if a man flirts with Ellen DeGeneres, she might  say, "Sorry, you're barking up the wrong tree."  
52
319520
8240
اگر مردی با الن دی جنرس معاشقه می‌کند، ممکن است بگوید: "ببخشید، شما در حال پارس کردن از درخت اشتباهی هستید."
05:27
That means, you believe that I'm going  to be interested in you? But that's not  
53
327760
4320
یعنی شما معتقدید که من به شما علاقه مند خواهم شد؟ اما این
05:32
true. You are believing something that's not  true. So we often use it in those situations. 
54
332080
5280
درست نیست. شما به چیزی اعتقاد دارید که درست نیست. بنابراین ما اغلب در آن مواقع از آن استفاده می کنیم.
05:37
Our final idiom for the animal section is to  be packed like sardines. Have you ever eaten  
55
337360
6640
آخرین اصطلاح ما برای بخش حیوانات این است که مانند ساردین بسته بندی شود. آیا تا به حال
05:44
sardines? They're the little fish that are  often packaged in a little tin or in a can,  
56
344000
8240
ساردین خورده اید؟ آنها ماهی های کوچکی هستند که اغلب در یک قوطی کوچک یا در یک قوطی بسته بندی می شوند و اغلب در آن قوطی
05:52
and there are often a lot in that can. So what do  you think about this sentence? "When everyone got  
57
352240
6000
مقدار زیادی وجود دارد. پس درباره این جمله چه فکر می‌کنید؟ "وقتی همه
05:58
in the train, we were packed like sardines."  This is something that hasn't happened much  
58
358240
6560
سوار قطار شدند، ما مثل ساردین شلوغ بودیم." این چیزی است که در سال 2020 زیاد اتفاق نیفتاده است
06:04
in the year 2020 but we can remember back to  the good old days when we were all together,  
59
364800
6080
، اما می‌توانیم به خاطر بیاوریم به روزهای خوب گذشته، زمانی که همه با هم بودیم،
06:10
lots of people together. Well, when you are  packed like sardines, you feel like that  
60
370880
5760
افراد زیادی با هم. خوب، وقتی مثل ساردین بسته می‌شوید، احساس می‌کنید آن
06:16
little fish that's smashed into a tin or into  a jar or a can. You are packed like sardines. 
61
376640
6880
ماهی کوچکی که در یک قوطی یا داخل یک شیشه یا قوطی له شده است. شما مانند ساردین بسته بندی شده اید.
06:24
In our next category, there are a lot of idioms  that have to do with the farm, or farm-related  
62
384080
6800
در دسته بعدی ما، اصطلاحات زیادی وجود دارد که مربوط به مزرعه یا واژگان مربوط به مزرعه است
06:30
vocabulary. But don't worry, you don't have to  be a farmer to use these or understand them. I  
63
390880
5200
. اما نگران نباشید، لازم نیست برای استفاده از اینها یا درک آنها، یک کشاورز باشید.
06:36
hope that they will be useful to you. The first  one in this category is, when pigs fly. "I told  
64
396080
7200
امیدوارم که آنها برای شما مفید باشند. اولین مورد در این دسته، زمانی است که خوک ها پرواز می کنند. «به
06:43
my husband that I would stop eating chocolate when  pigs fly." This is something impossible, something  
65
403280
8960
شوهرم گفتم وقتی خوک‌ها پرواز می‌کنند، از خوردن شکلات دست می‌کشم .» این چیزی غیرممکن است، چیزی
06:52
that will never happen and you can use it in those  situations. "I will never stop eating chocolate.  
66
412240
4800
که هرگز اتفاق نخواهد افتاد و می‌توانید در آن موقعیت‌ها از آن استفاده کنید . "من هرگز از خوردن شکلات دست
06:58
I will stop eating chocolate when pigs fly." To put all of your eggs in one basket. Hmm.  
67
418080
7760
نمی کشم. وقتی خوک ها پرواز می کنند، از خوردن شکلات دست می کشم." برای قرار دادن تمام تخم مرغ های خود در یک سبد. هوم
07:05
When you're applying for a job, don't put  all your eggs in one basket. You should apply  
68
425840
6480
وقتی برای شغلی درخواست می دهید، همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید. باید
07:12
to multiple companies. Mmm, to put all your eggs  in a basket. Are you applying to become a farmer?  
69
432320
6560
برای چندین شرکت درخواست دهید. مام، همه تخم‌مرغ‌هایتان را در یک سبد قرار دهید. آیا متقاضی کشاورز شدن هستید؟
07:19
No. In this situation we're talking about  diversifying. Don't put all of your hope,  
70
439520
7200
نه. در این شرایط، ما در مورد تنوع‌سازی صحبت می‌کنیم . تمام امید و
07:26
all of your dreams, in just one option.  Instead, you should apply to multiple companies.  
71
446720
7280
رویاهایتان را فقط در یک گزینه قرار ندهید. در عوض، باید برای چندین شرکت درخواست دهید.
07:34
It's not a good idea to put all of your  efforts and resources in just one place. 
72
454000
4960
این ایده خوبی نیست که همه تلاش‌ها و منابع خود را فقط در یک مکان قرار دهید.
07:38
Don't count your chickens before they hatch. "I  wanted to buy a car with my end of year bonus that  
73
458960
6880
جوجه های خود را قبل از بیرون آمدن نشمارید. « من می‌خواستم با پاداش پایان سالی که
07:45
I was expecting from my job, but my friend told me  not to count my chickens before they hatch." Hmm,  
74
465840
7880
از شغلم انتظار داشتم، ماشینی بخرم، اما دوستم به من گفت که جوجه‌هایم را قبل از جوجه‌آوری نشماورم». هوم، نمی‌خواهم جوجه‌هایم را
07:54
not to count my chickens before they hatch? This  means that you shouldn't assume something is going  
75
474320
6800
قبل از جوجه‌آوری بشمارم؟ این به این معنی است که شما نباید تصور کنید که قرار است
08:01
to happen. You should wait until you are certain.  You're not sure if you're going to get that end  
76
481120
6720
اتفاقی بیفتد. باید صبر کنید تا مطمئن شوید. مطمئن نیستید که می‌خواهید آن
08:07
of year bonus from your company, so don't buy  a car in advance. Instead, wait until you have  
77
487840
6240
پاداش پایان سال را از شرکتتان دریافت کنید، بنابراین از قبل خودرو نخرید. در عوض، صبر کنید
08:14
the money and then you can buy the car. Don't put the cart before the horse.  
78
494080
5680
تا   پول داشته باشید و سپس بتوانید ماشین را بخرید. گاری را جلوی اسب نگذارید.
08:20
"Don't put the cart before the horse by  quitting your job before you have another  
79
500400
4480
"با ترک شغل خود قبل از داشتن گاری دیگر، گاری را جلوتر از اسب قرار ندهید
08:24
one." Hmm. Can you imagine the same idea,  counting your chickens before they hatch,  
80
504880
5840
." هوم آیا می‌توانید همین ایده را تصور کنید،  جوجه‌هایتان را قبل از بیرون آمدن بشمارید،
08:31
putting the cart before the horse. Mmm,  this is the same idea, talking about doing  
81
511280
5920
گاری را جلوی اسب قرار دهید. مام، این همان ایده است، صحبت از انجام
08:37
something in the wrong order. Before you  quit your job you probably should secure  
82
517200
6080
کاری به ترتیب اشتباه. قبل از اینکه شغل خود را ترک کنید، احتمالاً باید
08:43
another job so that you're not jobless while  you're searching for a job. So don't do things  
83
523280
5600
شغل دیگری را تضمین کنید تا در حالی که به دنبال شغل هستید، بیکار نشوید . بنابراین کارها را
08:48
in the wrong order. Don't put the cart before the  horse. Make sure the cart is behind the horse. 
84
528880
6240
به ترتیب اشتباه انجام ندهید. گاری را جلوتر از اسب قرار ندهید . مطمئن شوید که گاری پشت اسب است.
08:55
Straight from the horse's mouth. "If you don't  believe me, ask him and hear it straight from  
85
535760
6560
مستقیم از دهان اسب. «اگر حرف من را باور نمی‌کنید، از او بپرسید و آن را مستقیماً
09:02
the horse's mouth." Mmm, if your friend  tells you that he just quit his job because  
86
542320
5760
از دهان اسب بشنوید.» ممم، اگر دوستتان به شما بگوید که شغلش را رها کرده است زیرا
09:08
he got a job as an advisor to the entire  company, wow, this is a big promotion, you  
87
548080
6240
به عنوان مشاور کل شرکت شغلی پیدا کرده است، وای، این یک ارتقای بزرگ است،
09:14
might not believe it. So you might say, "Hey, ask  him and get it straight from the horse's mouth."  
88
554320
6480
شاید باور نکنید. بنابراین ممکن است بگویید، "هی، از او بپرس و آن را مستقیماً از دهان اسب بگیر."
09:21
Is that guy a horse? No, it just means hear  it directly from the source. Instead of  
89
561520
5840
آیا آن مرد اسب است؟ نه، فقط به این معنی است که آن را مستقیماً از منبع بشنوید. به جای
09:27
hearing it from someone else, hear something  directly from the source, the horse's mouth. 
90
567360
4880
شنیدن آن از شخص دیگری، چیزی را مستقیماً از منبع، از دهان اسب بشنوید.
09:32
A needle in a haystack. "Trying to find my  friend in a crowd was like trying to find  
91
572800
5920
یک سوزن در انبار کاه. "تلاش برای یافتن دوستم در میان جمعیت مانند تلاش برای
09:38
a needle in a haystack." Do you imagine  that this is an easy task or a tough task?  
92
578720
6320
یافتن سوزنی در انبار کاه بود." آیا تصور می کنید که این یک کار آسان است یا یک کار دشوار؟
09:46
Very tough task. Maybe impossible. If there is  a needle in the middle of a haystack, good luck  
93
586000
6800
کار بسیار سخت شاید غیر ممکن اگر سوزنی در وسط انبار کاه وجود دارد، موفق باشید در
09:52
trying to find it. In fact, this happened to me,  literally, last year. My two-year-old son, Theo,  
94
592800
8240
تلاش برای پیدا کردن آن. در واقع، این به معنای واقعی کلمه، سال گذشته برای من اتفاق افتاد. پسر دو ساله‌ام، تئو،
10:01
dropped a basketball pump needle in our grass.  We were pumping a basketball in the grass. We  
95
601040
7760
سوزن پمپ بسکتبال را در چمن ما انداخت. داشتیم توپ بسکتبال را در چمن پمپ می کردیم. ما
10:08
should not have done this in the grass, we should  have done it on the sidewalk. But he dropped the  
96
608800
4720
نباید این کار را در چمن انجام می‌دادیم، باید آن را در پیاده‌رو انجام می‌دادیم. اما او سوزن را انداخت
10:13
needle and I knew almost exactly where it fell,  but do you know what? It took almost one hour,  
97
613520
7200
و من تقریباً دقیقاً می‌دانستم کجا افتاده است، اما می‌دانی چیست؟ تقریباً یک ساعت طول
10:20
it took me, my husband, two neighbors and my son  trying to find that needle in the grass. It was  
98
620720
7520
کشید،   من، شوهرم، دو همسایه و پسرم تلاش کردیم تا آن سوزن را در چمن پیدا کنیم.
10:28
almost impossible. Thankfully we found it, but  this is a really tough task to find a needle in  
99
628240
6160
تقریباً غیرممکن بود. خوشبختانه ما آن را پیدا کردیم، اما یافتن سوزن در
10:34
a haystack, or in my case, a needle in the grass. To hit the hay. "Are you hitting the hay?"  
100
634400
6160
انبار کاه، یا در مورد من، سوزن در چمن، واقعاً کار سختی است. برای زدن یونجه. "آیا به یونجه می زنی؟"
10:42
No, when we say, "Hoo, after learning these 50  idioms, you are probably going to be ready to hit  
101
642720
7680
نه، وقتی می گوییم، "هو، پس از یادگیری این 50 اصطلاح، احتمالاً آماده خواهید بود که به
10:50
the hay." That means, you're so tired you want to  just go to sleep. Maybe at the end of a long day  
102
650400
6960
یونجه ضربه بزنید." این بدان معناست که شما آنقدر خسته هستید که می خواهید بخوابید. شاید در پایان یک روز طولانی
10:57
you say, "All right, I'm going to go hit the hay.  I'm so tired, I'm going to go hit the hay." You're  
103
657360
6320
شما بگویید، "خوب، من می روم به یونجه ضربه بزنم. خیلی خسته هستم، می روم به علوفه". تو
11:03
not sleeping in a barn, you're just going to bed. Our next section of idioms have to do with  
104
663680
5840
در انبار نمی خوابی، فقط می روی به رختخواب. بخش بعدی اصطلاحات ما مربوط
11:09
the body or different body parts. They might seem  a little bit strange when you first hear them,  
105
669520
6080
به بدن یا اعضای مختلف بدن است. ممکن است وقتی برای اولین بار آنها را می‌شنوید کمی عجیب به نظر می‌رسند،
11:15
but stick with them and you'll be able  to use it. Our first one is, break a leg.  
106
675600
4960
اما به آن‌ها پایبند باشید و می‌توانید از آن استفاده کنید. اولین مورد ما این است که یک پا را بشکنید.
11:22
This sounds kind of like a mean thing to  say, right? "Hey, I hope you break your leg."  
107
682000
5840
به نظر می رسد این یک چیز بدی باشد، درست است؟ "هی، امیدوارم پایت بشکند."
11:29
No, if you say, "Break a leg," to someone, think  about this situation. "Before I went onstage for  
108
689120
6720
نه، اگر به کسی می گویید «پا بشکن»، درباره این وضعیت فکر کنید. "قبل از اینکه برای اجرا روی صحنه
11:35
the performance, my fellow actors told me to  break a leg." Are they evil, terrible people,  
109
695840
8320
بروم، بازیگران همکارم به من گفتند که پای خود را بشکنم." آیا آنها آدم‌های بد و وحشتناکی هستند که
11:44
trying to make me get hurt? No, this simply means  good luck, and it's something that you can use  
110
704160
6320
سعی می‌کنند مرا صدمه ببینند؟ نه، این به سادگی به معنای موفقیت است، و این چیزی است که می‌توانید از آن
11:50
usually in a performing or competing situation. If you're performing or competing, you can say to  
111
710480
6320
معمولاً در موقعیت‌های اجرایی یا رقابتی استفاده کنید. اگر در حال اجرا یا مسابقه هستید، می‌توانید به
11:56
other people, "Break a leg." In fact, sometimes  it's seen as bad luck if you say, "Good luck,"  
112
716800
7760
افراد دیگر بگویید: «یک پا را بشکن». در واقع، گاهی اوقات اگر به کسی که اجرا می‌کند بگویید «موفق باشید» به عنوان بدشانسی تلقی می‌شود
12:04
to someone who's giving a performance. So if  you are a singer and you're going to sing in  
113
724560
4640
. بنابراین، اگر شما خواننده هستید و می‌خواهید در
12:09
front of other people, if someone says to you,  "Good luck, you can do it," you might think,  
114
729200
5680
مقابل دیگران آواز بخوانید، اگر کسی به شما بگوید، "موفق باشید، شما می توانید این کار را انجام دهید"، ممکن است فکر کنید،
12:14
"Oh, no, I'm going to fail." Because in some  situations, depending on how superstitious your  
115
734880
7840
"اوه، نه، من شکست خواهم خورد. " زیرا در برخی موقعیت‌ها، بسته به میزان خرافاتی بودن
12:22
theater group is or your singing group is, saying  good luck can be considered bad luck. So instead,  
116
742720
7520
گروه تئاتر یا گروه آواز شما، گفتن خوش شانسی می‌تواند بدشانسی تلقی شود. بنابراین در عوض،
12:30
this expression, break a leg, is used for these  professional, competing or performing situations. 
117
750240
7600
این عبارت، شکستن پا، برای این موقعیت‌های حرفه‌ای، رقابتی یا اجرا استفاده می‌شود.
12:38
Pulling my leg. "I thought my dad was telling  me a serious story, but it turns out he was  
118
758880
6400
کشیدن پایم "فکر می‌کردم پدرم برایم یک داستان جدی تعریف می‌کند، اما معلوم شد که او
12:45
just pulling my leg." Is my dad pulling my leg?  No. In this situation it just means that he's  
119
765280
8080
فقط پای من را می‌کشد." آیا پدرم پایم را می کشد؟ نه. در این موقعیت فقط به این معنی است که او به
12:53
teasing me or telling me a joke. I want to tell  you a little story. I live in the mountains,  
120
773920
5680
من مسخره می‌کند یا به من جوک می‌گوید. می‌خواهم یک داستان کوچک برایتان تعریف کنم. من در کوهستان زندگی می‌کنم،
12:59
and as I've mentioned before, there's black  bears everywhere. Sometimes there's a black bear  
121
779600
5280
و همانطور که قبلاً هم اشاره کردم، همه جا خرس‌های سیاه وجود دارد. واقعاً گاهی اوقات یک خرس سیاه در
13:04
walking down my street, really. But one time  I was at the store and my hands were full of  
122
784880
6000
خیابان من راه می‌رود. اما یک بار در فروشگاه بودم و دستانم پر از
13:10
grocery bags. I had just bought some  food and I was walking towards my car  
123
790880
4160
کیسه های مواد غذایی بود. من تازه مقداری غذا خریده بودم و داشتم به سمت ماشینم
13:15
when I saw a black bear in the parking lot,  and the black bear started to chase after me,  
124
795040
6000
می رفتم   که یک خرس سیاه را در پارکینگ دیدم، و خرس سیاه شروع به تعقیب من کرد،
13:21
maybe he wanted my food, and I started to run. You should not run when you see a black bear.  
125
801040
5360
شاید او غذای مرا می خواست و من شروع به دویدن کردم. با دیدن خرس سیاه نباید بدوید.
13:27
But that was just my instincts. I ran and I got  my bags and I started running and the black bear  
126
807280
5200
اما این فقط غریزه من بود. دویدم و کیف‌هایم را گرفتم و شروع به دویدن کردم و خرس سیاه کفشم را
13:32
caught my shoe and he started pulling my  leg, just like I'm pulling yours. Ha ha.  
127
812480
6880
گرفت و او شروع کرد به کشیدن پایم، درست مثل من که پای تو را می‌کشم. ها ها
13:39
Do you get it? Do you understand this joke? If  you don't, first of all, don't worry, this story  
128
819360
7760
متوجه شدي؟ آیا این شوخی را درک می کنید؟ اگر این کار را نکنید، اول از همه، نگران نباشید، این
13:47
is not true at all. Well, it is true that there  are black bears in my neighborhood, but a black  
129
827120
5120
داستان اصلاً درست نیست. خوب، درست است که در همسایگی من خرس سیاه وجود دارد، اما یک
13:52
bear has never chased me at the grocery store.  Instead, black bears are really shy and timid,  
130
832240
5680
خرس سیاه هرگز مرا در خواربار فروشی تعقیب نکرده است. درعوض، خرس‌های سیاه واقعاً خجالتی و ترسو هستند،
13:57
and usually if you just go, "Roar," and make  a loud noise, they run away. They're very shy. 
131
837920
5440
و معمولاً اگر فقط «غرش کن» و صدای بلندی درآورید، فرار می‌کنند. خیلی خجالتی هستند
14:04
But I wanted to tell you this story. When  I was little I loved to tell this joke  
132
844240
4880
اما من می خواستم این داستان را برای شما تعریف کنم. وقتی کوچک بودم، دوست داشتم این جوک را بگویم،
14:09
because usually people are listening like, "Oh,  really? Oh, really? Oh, really?" And then you say,  
133
849120
4480
زیرا معمولاً مردم اینگونه گوش می‌دهند: "اوه، واقعا؟ اوه، واقعا؟ اوه، واقعا؟" و بعد می گویی،
14:13
"The black bear was pulling my leg."  This is literally, he's pulling my leg,  
134
853600
5280
"خرس سیاه داشت پایم را می کشید." این به معنای واقعی کلمه است، او پای من را می کشد،
14:18
and then we say, "Just like I'm pulling your  leg," or, "Just like I'm pulling yours."  
135
858880
7360
و سپس می گوییم، "همانطور که من پای تو را می کشم " یا، "همانطور که من پای تو را می کشم."
14:26
And this is called a punch line. That means it's  the end of the joke, it's something funny that  
136
866880
6160
و به این خط پانچ می گویند. این به این معنی است که پایان جوک است، این یک چیز خنده‌دار است که
14:33
was said, and it means, "Ha ha, I'm just teasing  you. I'm just telling a joke." So, if you have any  
137
873040
8640
گفته شد، و به این معنی است: "هههه، من فقط تو را مسخره می‌کنم. من فقط یک جوک می‌گویم." بنابراین، اگر
14:41
English friends or English-speaking friends who  know this idiom, you can tell this little story,  
138
881680
5200
دوستان انگلیسی یا انگلیسی‌زبانی دارید که این اصطلاح را می‌دانند، می‌توانید این داستان کوچک،
14:46
this little joke, and maybe they'll get a good  laugh. If they don't understand this idiom,  
139
886880
5040
این جوک کوچک را بگویید و شاید خنده‌ای برای آنها به همراه داشته باشد. اگر آنها این اصطلاح را نمی فهمند،
14:51
maybe it's a good time to teach them. Keep an eye out. Take your eye out?  
140
891920
5040
شاید زمان خوبی باشد که به آنها آموزش دهید. مراقب باشید. چشمت را بردار؟
14:57
No. Keep an eye out. "Keep an eye  out for snakes when you're hiking,  
141
897680
3920
خیر. مراقب باشید. " وقتی در حال پیاده روی هستید مراقب مارها باشید،
15:02
they're everywhere." A couple of years ago, my  husband Dan and I saw a huge, thick rattlesnake  
142
902160
7120
آنها همه جا هستند." چند سال پیش، شوهرم دن و من یک مار زنگی بزرگ و ضخیم را
15:09
right beside the trail where we were hiking,  and it was a little reality shock for me because  
143
909280
5920
درست در کنار مسیری که در حال پیاده‌روی بودیم، دیدیم، و این یک شوک واقعی برای من بود، زیرا
15:15
when I hike I'm just looking at the trail, I'm not  really thinking about every possibility. But now,  
144
915920
6640
وقتی پیاده‌روی می‌کنم، فقط به مسیر نگاه می‌کنم، من واقعاً به هر احتمالی فکر نمی کنم. اما اکنون،
15:22
because of that experience, I try to keep an eye  out for snakes and always just remember that they  
145
922560
5600
به خاطر آن تجربه، سعی می‌کنم مراقب مارها باشم و همیشه فقط به یاد داشته باشم که آنها
15:28
could be there and to keep an eye out for them.  Can you imagine what this means? It means to be  
146
928160
6080
می‌توانند آنجا باشند و مراقب آنها باشم. آیا می توانید تصور کنید که این به چه معناست؟ به این معنی است
15:34
on the lookout for something. This is like active  searching, so now, whenever I step off the path  
147
934240
6800
که مواظب چیزی باشید. این مانند جستجوی فعال است ، بنابراین اکنون، هر زمان که از مسیر خارج می‌شوم
15:41
or if I step over a log or especially for my kids,  if they're running ahead of me, I need to make  
148
941040
6320
یا اگر از روی چوبی می‌روم یا مخصوصاً برای بچه‌هایم، اگر آنها جلوتر از من می‌دوند، باید
15:47
sure that they're safe because snakes are much  more dangerous for children, so I want to keep  
149
947360
6160
مطمئن شوم که ایمن هستند زیرا مارها برای کودکان بسیار خطرناک‌تر است، بنابراین
15:53
an eye out for snakes. This is actively looking. Keep your eyes peeled. That sounds awful. Usually,  
150
953520
7920
می‌خواهم مراقب مارها باشم. این به طور فعال به دنبال است. چشمان خود را پوست کنده نگه دارید. افتضاح به نظر می رسد. معمولاً،
16:01
for a banana, you peel a banana. But to keep your  eyes peeled? What about this sentence? "When I  
151
961440
8720
برای یک موز، یک موز را پوست می کنید. اما برای اینکه چشم‌هایتان را باز نگه دارید ؟ در مورد این جمله چطور؟ "وقتی
16:10
go hiking I keep my eyes peeled for snakes. I  keep my eyes peeled for snakes." We can imagine  
152
970160
8560
به پیاده‌روی می‌روم، چشم‌هایم را برای مارها نگه می‌دارم. چشمانم را برای مارها نگه دارم." می‌توانیم تصور
16:18
your eyelids are kind of like a banana peel, so  you're keeping your eyes open, you're peeling  
153
978720
7120
کنیم پلک‌های شما به نوعی شبیه پوست موز است، بنابراین، چشمانتان را باز نگه می‌دارید،
16:25
your eyes so that you can be on the lookout  for snakes. This is the exact same meaning,  
154
985840
7600
چشمانتان را پوست می‌کنید تا بتوانید مراقب مارها باشید. این دقیقاً به همان معنی است
16:33
to keep an eye out, to keep your eyes peeled  for something, this is the exact same thing. 
155
993440
5840
،   چشم پوشی کردن، چشم پوشی کردن برای چیزی، این دقیقاً همان است.
16:39
See eye to eye. "We may not see eye to eye on all  issues, but we both love cats." Mmm. This means  
156
999280
10160
چشم در چشم ببینید. ما ممکن است روی همه مسائل چشم به هم نزنیم، اما هر دوی ما گربه‌ها را دوست داریم.» ممم این بدان معناست
16:49
that you agree, or don't agree, with someone  else. We see eye to eye on something. It's  
157
1009440
7280
که شما با شخص دیگری موافق هستید یا موافق نیستید . ما چشم به چشم چیزی را می بینیم.
16:56
very important when you have children that you  and your spouse, this is your husband or wife,  
158
1016720
5920
وقتی بچه دار می‌شوید خیلی مهم است که شما و همسرتان، این شوهر یا همسرتان،
17:02
need to see eye to eye on parenting. How are  you going to teach your children, discipline  
159
1022640
6240
باید چشم در چشم والدین را ببینید. چگونه می خواهید به فرزندان خود آموزش دهید، فرزندان خود را تنبیه
17:08
your children, you need to agree on how you're  going to do that. You need to see eye to eye. 
160
1028880
6560
کنید، باید در مورد نحوه انجام این کار به توافق برسید. شما باید چشم در چشم ببینید.
17:16
My eyes were bigger than my stomach. "When I  put all this food on my plate for Thanksgiving,  
161
1036080
7040
چشمام از شکمم بزرگتر بود "وقتی برای روز شکرگزاری این همه غذا را در بشقابم گذاشتم،
17:24
my eyes were bigger than my stomach." Mmm.  This means that I thought I was hungrier  
162
1044000
8000
چشمانم از شکمم بزرگتر بود." ممم این بدان معناست که فکر می‌کردم گرسنه‌تر
17:32
than I really was, so I put lots of food on my  plate. Oh, my eyes were getting big and excited,  
163
1052000
6800
از آنچه واقعا بودم هستم، بنابراین مقدار زیادی غذا در بشقابم گذاشتم . اوه، چشمانم درشت و هیجان‌زده می‌شد،
17:38
and then when I ate, oh, my stomach  couldn't actually eat all of that food. 
164
1058800
4480
و بعد وقتی غذا می‌خوردم، اوه، معده‌ام نمی‌توانست تمام آن غذا را بخورد.
17:44
Bite off more than you can chew. "Right now I'm  creating two new English courses but I think I  
165
1064160
7600
بیشتر از چیزی که بتوانید بجوید گاز بگیرید. "در حال حاضر در حال ایجاد دو دوره جدید انگلیسی هستم، اما فکر می‌کنم
17:51
might have bitten off more than I can chew. I'm  going to need to delay one of them." Mmm. This  
166
1071760
7600
ممکن است بیشتر از چیزی که بتوانم بجوم، چیزی را گاز گرفته باشم. باید یکی از آنها را به تاخیر بیندازم." ممم این
17:59
means that I overcommitted. I'm doing too much.  I bit... more than I can chew. It's just too  
167
1079360
9840
به این معنی است که من بیش از حد متعهد شدم. من خیلی کار می کنم. گاز گرفتم...بیشتر از چیزی که بتوانم بجوم. صرفاً
18:09
much food, or figuratively, too much work. Keep your chin up. "I know that learning 50  
168
1089200
7440
غذای بسیار زیاد یا به معنای واقعی کار زیاد است. سرتو بالا بگیر. "من می دانم که یادگیری 50
18:16
idioms is tough, but keep your chin up. You can  do it." This is talking about having courage or  
169
1096640
8320
اصطلاح دشوار است، اما چانه خود را بالا نگه دارید. شما می توانید این کار را انجام دهید." این صحبت در مورد داشتن شجاعت یا
18:24
strength during a difficult time. Keep your  chin up, it's a great word of encouragement. 
170
1104960
5680
قدرت در یک زمان دشوار است. چانه خود را بالا نگه دارید ، این یک کلمه تشویق کننده عالی است.
18:31
A chip on your shoulder. "When he missed the  game-winning shot because the other player  
171
1111280
8240
یک تراشه روی شانه شما "وقتی او ضربه بازی را از دست داد زیرا بازیکن دیگر
18:39
hit the ball out of his hands, he left  the game with a chip on his shoulder."  
172
1119520
6240
توپ را از دستانش بیرون زد، با یک چیپ روی شانه اش بازی را ترک کرد."
18:46
Does that mean that there's actually like  a potato chip on his shoulder? No. Instead,  
173
1126640
6720
آیا این بدان معناست که در واقع یک چیپس سیب زمینی روی شانه او وجود دارد؟ نه. در عوض،
18:53
this means that you have some kind of grudge  or grievance or this kind of hard feeling  
174
1133360
6000
این بدان معنی است که شما نوعی کینه یا شکایت یا این نوع احساس سخت
19:00
because of something else. When you feel like  someone did something wrong to you that wasn't  
175
1140080
6720
به دلیل چیز دیگری دارید. وقتی احساس می‌کنید که فردی در حق شما اشتباهی کرده است که
19:06
fair, maybe you have a chip on your shoulder.  He missed the basket at the end of the game,  
176
1146800
8240
منصفانه نبوده است، شاید تراشه‌ای روی شانه‌هایتان باشد. او سبد را در پایان بازی از دست داد،
19:15
but it's maybe because someone hit it, maybe  it's because it was his fault. We don't know,  
177
1155040
5200
اما شاید به این دلیل است که کسی به آن ضربه زده است، شاید به این دلیل است که تقصیر او بوده است. ما نمی دانیم،
19:20
but in any case, he had a chip on his shoulder.  He had this angry feeling inside of him because  
178
1160240
6880
اما در هر صورت، تراشه ای روی شانه اش بود. او این احساس خشم را در درون خود داشت،
19:27
of how he was wronged. Bend over backwards. Mmm,  
179
1167120
6080
زیرا به او ظلم شد. به سمت عقب خم شوید. ممم،
19:33
can you bend over backwards? We might say that  car companies are bending over backwards to sell  
180
1173200
7840
می‌توانید به عقب خم شوید؟ ممکن است بگوییم که امروزه شرکت‌های خودروسازی برای فروش خودرو به عقب خم می‌شوند
19:41
cars nowadays. Because of the difficult economic  situation people aren't buying new cars, so car  
181
1181040
7360
. به دلیل شرایط سخت اقتصادی ، مردم خودروهای جدید نمی‌خرند، بنابراین
19:48
salesmen have to bend over backwards to sell cars.  Mmm. This means they have to make a great effort  
182
1188400
7600
فروشندگان خودرو مجبورند برای فروش خودرو به عقب خم شوند. ممم این بدان معناست که آنها باید تلاش
19:56
in order to do something. They have to  put in a lot of effort to sell cars. 
183
1196640
4160
زیادی انجام دهند تا کاری انجام دهند. آنها باید تلاش زیادی برای فروش خودرو انجام دهند.
20:00
Add insult to injury. So, the injury is when you  get hurt and an insult is a mean word. If you  
184
1200800
9200
توهین را به آسیب اضافه کنید. بنابراین، آسیب زمانی است که شما صدمه می بینید و توهین یک کلمه پست است. اگر
20:10
get hurt, if you fall on the ground, and someone  says, "You're so dumb, you fell on the ground,"  
185
1210000
5280
صدمه ببینی، اگر روی زمین بیفتی، و کسی بگوید، "تو خیلی خنگی، روی زمین افتادی"،
20:15
that's awful. You're hurt and then someone says  something mean to you, how terrible. Look at  
186
1215920
6320
این افتضاح است. صدمه دیده‌ای و بعد یکی می‌گوید برایت بدی، چقدر وحشتناک. به
20:22
this situation. I accidentally locked my keys  in my car, and then, to add insult to injury,  
187
1222240
8800
این وضعیت نگاه کنید. من به طور تصادفی کلیدهایم را در ماشینم قفل کردم ، و سپس، برای اینکه به جراحت بیشتر شود،
20:31
my phone battery died so I couldn't even call a  locksmith. Mmm. You see, one bad thing happened,  
188
1231040
7440
باتری تلفنم از بین رفت و حتی نتوانستم با یک قفل ساز تماس بگیرم. ممم می بینید، یک اتفاق بد افتاد،
20:38
I locked my keys in my car, and then  another bad happened, my phone battery  
189
1238480
6000
کلیدهایم را در ماشینم قفل کردم، و سپس اتفاق بد دیگری افتاد، باتری تلفنم   خاموش شد،
20:44
died so I couldn't call anyone for help. To  add insult to injury. This is about making a  
190
1244480
7040
بنابراین نتوانستم با کسی کمک بگیرم. برای اضافه کردن توهین به جراحت. این در مورد
20:51
bad situation ever worse, to add insult to injury. Rub salt in the wound. A wound is if you get a cut  
191
1251520
11680
بدتر کردن یک وضعیت بد است تا به آسیب اضافه شود. نمک را به زخم بمالید. زخم در صورتی است که بریدگی داشته باشید
21:03
or it could be a lot worse, and you put  salt in that wound. Ouch, that sounds awful.  
192
1263200
5840
یا ممکن است خیلی بدتر باشد و نمک را در آن زخم بریزید. اوه، افتضاح به نظر می رسد.
21:09
Let's look at this situation. My kids woke up  really early and grumpy. They were not happy,  
193
1269600
6400
بیایید به این وضعیت نگاه کنیم. بچه‌های من خیلی زود و بداخلاق بیدار شدند. آن‌ها خوشحال نبودند،
21:16
and then seeing my friend's pictures  of her kids happily playing together  
194
1276000
4880
و بعد از دیدن عکس‌های دوستم از بچه‌هایش که با خوشحالی با هم بازی می‌کردند
21:21
just rubbed salt in the wound. Mmm. My friend  wasn't doing something bad, she was just sharing  
195
1281680
6880
فقط نمک به زخم مالیدند. ممم دوست من کار بدی انجام نمی‌داد، او فقط درباره روزش به اشتراک می‌گذاشت
21:28
about her day, that's no problem. We love to  share pictures, especially of our families,  
196
1288560
4160
، این مشکلی نیست. ما عاشق به اشتراک گذاشتن عکس‌ها، مخصوصاً از خانواده‌هایمان هستیم،
21:33
but, for me, I was already having a tough  situation. My kids woke up early, I was tired,  
197
1293600
5680
اما، برای من، قبلاً شرایط سختی داشتم . بچه‌هایم زود بیدار شدند، من خسته بودم
21:39
they were grumpy, they were not happy, and then,  that was not good, but then it got even worse  
198
1299280
6960
، آنها بدخلق بودند، خوشحال نبودند، و بعد، خوب نبود، اما بعد از آن بدتر شد
21:46
when my friend showed me, "Look, we're playing  together. We're having a happy time." Oh, it makes  
199
1306240
5280
وقتی دوستم به من نشان داد، "ببین، ما داریم با هم بازی می‌کنیم. اوقات خوشی را سپری می‌کنی." اوه، این باعث می‌شود
21:51
me feel not too good. So, it is rubbing salt in my  wound. Does that sound familiar? Mmm. It's making  
200
1311520
8720
که احساس خوبی نداشته باشم. بنابراین، دارد به زخم من نمک می‌مالد. آشنا به نظر می رسد؟ ممم
22:00
a bad situation worse. Yep, this is exactly the  same as our previous idiom. It's making something  
201
1320240
6880
وضعیت بد را بدتر می‌کند. بله، این دقیقاً همان اصطلاح قبلی ما است. این دارد چیزی را
22:07
that was already bad even worse. Go behind someone's back. Mmm.  
202
1327120
6840
که قبلاً بد بود، بدتر می‌کند. پشت سر کسی برو ممم
22:15
"When I told my teenage daughter that she couldn't  go on a date, she went behind my back and climbed  
203
1335040
8720
"وقتی به دختر نوجوانم گفتم که نمی تواند قرار بگذارد، او پشت سر من رفت و
22:23
out her bedroom window to go on a date with him."  Hmm. Do you get a sense that this is a good thing?  
204
1343760
6240
از پنجره اتاق خوابش بالا رفت تا با او قرار بگذارد." هوم آیا احساس می کنید که این چیز خوبی است؟
22:31
No, this means that you're doing something  bad secretively. She snuck out the window,  
205
1351680
6480
نه، این بدان معناست که شما مخفیانه کار بدی انجام می‌دهید . او از پنجره بیرون رفت،
22:39
not exactly a good thing to do if you  want to build trust in a relationship,  
206
1359360
5280
اگر می‌خواهید در یک رابطه اعتماد ایجاد کنید، کار خوبی نیست،
22:44
but here she is going behind my back. Our next category are idioms that have  
207
1364640
5600
اما اینجا او پشت سر من می‌رود. دسته بعدی ما اصطلاحاتی هستند که
22:50
to do with work and productivity. So, if you are a  student, if you are working at a job and you have  
208
1370240
6640
به کار و بهره وری مربوط می شوند. بنابراین، اگر دانشجو هستید، اگر در شغلی کار می‌کنید و
22:56
a lot of projects to do, I'm sure you'll be able  to use these idioms to describe your daily life. 
209
1376880
5600
پروژه‌های زیادی برای انجام دادن دارید، مطمئن هستم که می‌توانید از این اصطلاحات برای توصیف زندگی روزمره خود استفاده کنید.
23:02
Burn the candle at both ends. Hmm. Usually we  burn a candle just on one end, right? But if you  
210
1382480
9600
شمع را در دو انتها بسوزانید. هوم معمولاً یک شمع را فقط در یک طرف می سوزانیم، درست است؟ اما اگر
23:12
burn a candle on the other end, what happens?  Look at this sentence. "I've been burning the  
211
1392080
5680
شمعی را در طرف دیگر بسوزانید، چه اتفاقی می‌افتد؟ به این جمله نگاه کن "من
23:17
candle at both ends by working a morning job and a  nighttime job." Hmm. Do you think that you can do  
212
1397760
9040
شمع را در هر دو انتها با کار صبحگاهی و شبانه سوزانده ام." هوم آیا فکر می‌کنید که می‌توانید
23:26
both of those jobs effectively and keep up your  energy and motivation? Ah, not really. This means  
213
1406800
9760
هر دوی این کارها را به طور مؤثر انجام دهید و انرژی و انگیزه خود را حفظ کنید ؟ آه، نه واقعا. این بدان معناست
23:36
that you're working so hard that you're not  really being effective, that you are working  
214
1416560
6000
که شما آنقدر سخت کار می کنید که واقعاً مؤثر نیستید، خیلی سخت کار می
23:42
too hard. You're burning the candle at both ends,  so this might be some kind of warning that your  
215
1422560
5600
کنید. شما در حال سوزاندن شمع از هر دو طرف هستید، بنابراین این ممکن است نوعی هشدار باشد که
23:48
friend gives you. If you are studying during the  day, studying in the afternoon, in the evening,  
216
1428160
4960
دوستتان به شما می‌دهد. اگر در طول روز مطالعه می‌کنید، بعدازظهر، عصر مطالعه می‌کنید،
23:53
and staying up all night to study, your friend or  your family might say, "Hey, you're burning the  
217
1433120
5760
و تمام شب را برای مطالعه بیدار می‌مانید، دوست یا خانواده‌تان ممکن است بگویند: «هی، تو
23:58
candle at both ends. You can't do that. You need  to get some sleep. You need to get some exercise.  
218
1438880
5120
شمع را از دو طرف می‌سوزی. نمی‌توانی. این کار را انجام دهید. باید کمی بخوابید. باید کمی ورزش کنید.
24:04
You need to eat well. You can't burn the  candle at both ends. It's not a good idea." 
219
1444000
4720
باید خوب غذا بخورید. نمی‌توانید شمع را در دو طرف آن بسوزانید. این ایده خوبی نیست."
24:09
Burn the midnight oil. Even though we don't  use oil lamps anymore, at least I don't,  
220
1449440
6160
روغن نیمه شب را بسوزانید. اگرچه ما دیگر از چراغ‌های نفتی استفاده نمی‌کنیم، حداقل من از آن استفاده نمی‌کنم،
24:16
we can still use this idiom. We might say, "I've  been burning the midnight oil to finish my project  
221
1456560
6800
هنوز هم می‌توانیم از این اصطلاح استفاده کنیم. ممکن است بگوییم، "من روغن نیمه شب را می سوزانم تا پروژه ام را
24:23
on time," just means that you're working really  hard, usually late at night. If you need oil, a  
222
1463360
7200
به موقع به پایان برسانم"، فقط به این معنی است که شما واقعاً سخت کار می کنید ، معمولاً اواخر شب. اگر
24:30
little oil lamp, to work hard, then it's probably  at night, you probably don't need that during the  
223
1470560
5040
برای کار سخت به روغن، یک چراغ نفتی کوچک نیاز دارید، احتمالاً شب است، احتمالاً در طول
24:35
day with sunlight, so we might say, "Yeah, I just  burned the midnight oil last night and finished my  
224
1475600
5440
روز با نور خورشید به آن نیاز ندارید، بنابراین ممکن است بگوییم: "آره، من همین دیشب روغن نیمه شب را سوزاندم و
24:41
project. I got it all done, but I didn't sleep." Running on fumes. "Making holiday preparations has  
225
1481040
7360
پروژه ام را تمام کردم. همه چیز را انجام دادم، اما نخوابیدم." در حال اجرا بر روی دود. «تدارک‌های تعطیلات
24:48
left me so tired I feel like I'm running  on fumes." What are fumes? Mmm. This is  
226
1488400
8640
آنقدر مرا خسته کرده است که احساس می‌کنم با دود در حال دویدن هستم .» دود چیست؟ ممم این
24:57
gas, so when you are driving a car and your  gas meter says low, you might say, "Oh, no,  
227
1497040
11200
بنزین است، بنابراین وقتی در حال رانندگی با ماشین هستید و کنتور بنزین شما کم است، ممکن است بگویید: "اوه، نه،
25:08
I'm running on fumes. I need to go to a gas  station to fill up my car." That means that  
228
1508240
4960
من دود دارم. باید به پمپ بنزین بروم تا ماشینم را پر کنم." این بدان معناست که
25:13
there's not much gasoline left, it's just  air, just some fumes, not a good idea,  
229
1513200
6480
بنزین زیادی باقی نمانده است، فقط هوا است، فقط مقداری دود، ایده خوبی نیست،
25:19
and this is how we're using it but in a figurative  sense, that my body has no energy left, I am just  
230
1519680
6720
و این روشی است که ما از آن استفاده می کنیم، اما به معنای  مجازی ، بدن من انرژی ندارد، من
25:26
running on fumes. I have no real energy, it's  just like air and gas that's keeping me going. 
231
1526400
6960
فقط  دود. من انرژی واقعی ندارم، مثل هوا و گاز است که مرا نگه می دارد.
25:34
Cut corners. "I tried to cut corners when I  was making the meal but I just ruined the whole  
232
1534080
7920
گوشه ها را برش دهید. "وقتی داشتم غذا درست می‌کردم سعی می‌کردم گوشه‌ها را کوتاه کنم ، اما همه چیز را خراب
25:42
thing." Mmm. This means that you're doing  something in the easiest, cheapest or fastest way,  
233
1542000
7360
کردم." ممم این بدان معناست که شما کاری را به ساده‌ترین، ارزان‌ترین یا سریع‌ترین راه انجام می‌دهید،
25:49
and usually that means it's not the best way, so  you are cutting corners. Not always a good idea. 
234
1549920
8240
و معمولاً به این معنی است که بهترین راه نیست، بنابراین  در حال کوتاه‌کردن هستید. همیشه ایده خوبی نیست.
25:58
Get the ball rolling. "You want to get  the ball rolling on your English skills,  
235
1558800
5440
توپ را بچرخانید. «شما می‌خواهید مهارت‌های انگلیسی خود را به‌خوبی تقویت کنید،
26:04
so you're watching this lesson. Great." It means  that you're getting started doing something.  
236
1564240
6000
بنابراین این درس را تماشا می‌کنید. عالی است». این بدان معناست که شما در حال شروع به انجام کاری هستید.
26:10
There is a ball rolling down the hill,  that's great, that's progress. Imagine now  
237
1570240
4480
توپی از تپه در حال غلتیدن است، این عالی است، این پیشرفت است. حالا
26:14
that's your English skills. You're pushing your  English skills ahead by watching this lesson. 
238
1574720
4800
تصور کنید   این مهارت انگلیسی شماست. با تماشای این درس، مهارت‌های انگلیسی خود را به پیش می‌برید.
26:20
Back to the drawing board. Mmm. I'm not an artist  and you don't have to be an artist or an architect  
239
1580240
6880
برگشت به تخته رسم. ممم من هنرمند نیستم و
26:27
to use this expression. Look at this situation.  "My dream of having a beautiful flower garden was  
240
1587120
6160
برای استفاده از این عبارت لازم نیست هنرمند یا معمار باشید. به این وضعیت نگاه کنید. "رویای من برای داشتن یک باغ گل زیبا
26:33
ruined when my neighbor's dog dug up all of my  flowers. Well, back to the drawing board." Hmm,  
241
1593280
8280
زمانی خراب شد که سگ همسایه‌ام همه گل‌هایم را کند. خوب، به تابلوی نقاشی برگردیم." هوم،
26:42
what do you think that means? I have to start  over, completely start over. We often use this  
242
1602320
6560
به نظر شما این به چه معناست؟ باید از نو شروع کنم ، کاملاً از نو شروع کنم. ما اغلب از این
26:48
idiom at the end of a little situation, just  like I did, and we often use it by itself,  
243
1608880
5760
اصطلاح در پایان یک موقعیت کوچک استفاده می‌کنیم، درست مانند من، و اغلب به تنهایی از آن استفاده می‌کنیم
26:54
kind of to say, "Well, there is nothing else I  can do right now, so, back to the drawing board." 
244
1614640
5840
، به‌گونه‌ای که می‌گوییم: «خب، در حال حاضر هیچ کار دیگری نمی‌توانم انجام دهم، پس به نقاشی برگردیم. هیئت مدیره."
27:00
Hit the books. Is this a new study method?  Like some aggressive study method so that  
245
1620480
6000
کتاب ها را بزن آیا این روش مطالعه جدیدی است؟ روش مطالعه تهاجمی را دوست دارید تا
27:06
you can really learn something? No. Look at  this situation. "If I want to get good grades,  
246
1626480
5840
واقعاً بتوانید چیزی یاد بگیرید؟ نه . به این وضعیت نگاه کنید. "اگر می‌خواهم نمرات خوبی کسب
27:12
I need to hit the books." Yeah, if you're  just sleeping all day, taking a nap,  
247
1632320
5040
کنم، باید کتاب‌ها را مطالعه کنم." بله، اگر تمام روز فقط می‌خوابید و چرت می‌زنید،
27:17
your mom might say, "Hey, you need to hit  the books if you're going to pass your exam."  
248
1637360
3760
مادرتان ممکن است بگوید: «هی، اگر می‌خواهی امتحانت را پس بدهی، باید کتاب‌ها را بزنی».
27:22
This means you need to study hard. I don't  recommend hitting your books. Be nice to your  
249
1642000
6000
این بدان معناست که شما باید سخت مطالعه کنید. توصیه نمی‌کنم کتاب‌هایتان را ببینید. با کتاب‌هایتان خوب رفتار کنید
27:28
books, but this means that you are studying hard. Our next couple of idioms are about  
250
1648000
5200
، اما این بدان معناست که شما سخت مطالعه می‌کنید. دو اصطلاح بعدی ما در مورد
27:33
transportation. The first one is, to miss the  boat. "Don't miss the boat on practicing these  
251
1653200
7600
حمل و نقل است. اولین مورد این است که قایق را از دست بدهید . "برای تمرین این اصطلاحات قایق را از دست ندهید
27:40
idioms. Keep watching this lesson. You're  almost there." Don't miss the boat means  
252
1660800
6240
. به تماشای این درس ادامه دهید. تقریباً به آنجا رسیده اید." قایق را از دست ندهید به این معنی است
27:47
don't miss an opportunity. Don't miss  the boat, keep watching this lesson.  
253
1667040
4640
که فرصت را از دست ندهید. قایق را از دست ندهید، به تماشای این درس ادامه دهید. در این بخش حمل و نقل
27:52
You're going to learn a couple of idioms that  have a similar meaning in this transportation  
254
1672640
4160
، چند اصطلاح را خواهید آموخت که معنای مشابهی دارند
27:56
section. Listen up, don't miss the boat. That ship has sailed. "I wanted to buy  
255
1676800
6000
. گوش کن، قایق را از دست نده. آن کشتی حرکت کرده است. "من می خواستم
28:02
some shoes at 50% off but when I went back to the  store, I realized, 'Oh, no, that ship has sailed,'  
256
1682800
6480
چند کفش با 50٪ تخفیف بخرم، اما وقتی به فروشگاه برگشتم، متوجه شدم، "اوه، نه، آن کشتی حرکت کرده است
28:09
the sale was over." Hmm. Can you guess what this  means? There is an opportunity that I missed.  
257
1689840
6960
"، فروش تمام شده است." هوم آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟ فرصتی هست که از دست دادم.
28:17
That ship has sailed, or, I missed the boat.  The sale was over. These have a similar meaning. 
258
1697360
7760
آن کشتی به راه افتاده است، یا من قایق را از دست دادم. فروش تمام شد اینها معنای مشابهی دارند.
28:25
The train has left the station. Mmm. If someone  just told you, "Nope, that train has left the  
259
1705120
7120
قطار ایستگاه را ترک کرده است. ممم اگر کسی به شما گفت: "نه، آن قطار ایستگاه را ترک کرده
28:32
station." Hmm, would you think that they're about  to go on a trip and they missed the boat? Missed  
260
1712240
7040
است." هوم، آیا فکر می کنید که آنها می خواهند به سفر بروند و قایق را از دست داده اند؟ قطار را از دست دادید
28:39
the train? Hmm. Look at this situation. "My  husband said he didn't want to go to the party,  
261
1719280
5840
؟ هوم به این وضعیت نگاه کنید. " شوهرم گفت که نمی‌خواهد به مهمانی برود،
28:45
but that train had already left the station  because I told the host that we would be there."  
262
1725120
6480
اما آن قطار قبلاً ایستگاه را ترک کرده بود، زیرا من به میزبان گفتم که ما آنجا خواهیم بود."
28:53
I don't recommend this situation. I've been  there and done that. If you're going to go  
263
1733760
4640
من این وضعیت را توصیه نمی کنم. من آنجا بوده‌ام و این کار را انجام داده‌ام. اگر می‌خواهید به
28:58
somewhere and it is also involving your  spouse, make sure you consult with them first  
264
1738400
5520
جایی بروید و همسرتان را نیز درگیر می‌کند ،
29:03
before you commit them to go into a party. What do you think this is? There is some  
265
1743920
6640
قبل از اینکه آنها را متعهد به رفتن به مهمانی کنید، ابتدا با او مشورت کنید. فکرمی کنید این چیست؟
29:10
process that is already happening and there  is, in a way, a missed opportunity to say,  
266
1750560
6560
فرآیندی وجود دارد که قبلاً در حال انجام است و به نوعی فرصتی از دست رفته برای گفتن،
29:17
"Yeah, you don't need to go," because you already  said yes, you can go. So I already told the host,  
267
1757120
5600
«آره، نیازی به رفتن نیست» وجود دارد، زیرا قبلاً گفتید بله، می‌توانید بروید. بنابراین من قبلاً به میزبان گفتم،
29:22
"Yep, we'll be there. We'll be at your party." And  when my husband says, "I don't want to go," well,  
268
1762720
5600
"بله، ما آنجا خواهیم بود. ما در مهمانی شما خواهیم بود." و وقتی شوهرم می‌گوید «نمی‌خواهم بروم»، خب،
29:28
sorry, that ship has sailed. Sorry. We missed  the boat. Sorry. That train has left the station,  
269
1768880
6960
متأسفم، آن کشتی حرکت کرده است. متاسف. ما قایق را از دست دادیم. متاسف. آن قطار ایستگاه را ترک کرد،
29:35
because I already made the decision that  we were going to be there. Not a good idea. 
270
1775840
4800
چون من قبلاً تصمیم گرفته بودم که ما آنجا باشیم. ایده ی خوبی نیست.
29:41
Drive someone up a wall. Mmm. Sounds  kind of impossible, huh? We might say,  
271
1781440
7280
کسی را به بالای دیوار برانید ممم به نظر غیرممکن است، نه؟ ممکن است بگوییم،
29:48
"When my neighbor's dog was barking all night,  it was driving me up the wall." Mmm, the dog  
272
1788720
8320
«وقتی سگ همسایه‌ام تمام شب پارس می‌کرد، مرا از دیوار بالا می‌برد.» ممم، سگ
29:57
was driving me up the wall? Well, in this  situation we're talking about being extremely  
273
1797040
5680
داشت مرا از دیوار بالا می برد؟ خوب، در این موقعیت، ما در مورد اینکه
30:02
annoyed or angry because of a situation. You could  also say, "It drove me crazy. It was driving me  
274
1802720
7920
به دلیل یک موقعیت به شدت آزرده یا عصبانی هستیم صحبت می کنیم. همچنین می‌توانید بگویید: "این مرا دیوانه کرد. این مرا
30:10
crazy." Or, "It was driving me up the wall." Our next category of idioms didn't neatly fit  
275
1810640
6240
دیوانه کرد." یا "این داشت مرا از دیوار بالا می برد." دسته بعدی اصطلاحات ما به‌خوبی
30:16
into one of the other categories, but I wanted  to make sure I included them because they're  
276
1816880
4240
در یکی از دسته‌های دیگر قرار نمی‌گرفت، اما می‌خواستم مطمئن شوم که آنها را گنجانده‌ام، زیرا آنها
30:21
really useful and commonly used. Our first  one is, on the fence. "I'm on the fence about  
277
1821120
7600
واقعاً مفید هستند و معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرند. اولین مورد ما روی حصار است. "من در حال
30:28
hiring a professional cleaner to help clean my  house. Maybe I should just do it myself. I'm on  
278
1828720
7280
استخدام یک نظافتچی حرفه ای برای کمک به تمیز کردن خانه ام هستم . شاید باید خودم این کار را انجام دهم. من
30:36
the fence." Hmm. Well, you're not completely on  one side or completely on the other side, you're  
279
1836000
7120
روی حصار هستم." هوم خوب، شما کاملاً در یک طرف یا کاملاً در طرف دیگر نیستید، شما
30:43
in the middle. This means you're unable to make  a decision, or you haven't made a decision yet.  
280
1843120
5840
در وسط هستید. این بدان معناست که نمی‌توانید تصمیمی بگیرید یا هنوز تصمیمی نگرفته‌اید.
30:48
Well, are you going to hire a professional  cleaner? "I don't know, I'm on the fence." 
281
1848960
4880
خوب، آیا قصد دارید یک نظافتچی حرفه ای استخدام کنید ؟ "نمی دانم، من روی حصار هستم."
30:54
I heard it through the grapevine. Mmm, to  hear something through the grapevine. What  
282
1854400
6880
من آن را از طریق درخت انگور شنیدم. ممم، برای شنیدن چیزی از طریق درخت انگور.
31:01
if your friend says to you, "How did you find  out that she was pregnant?" You might say,  
283
1861280
4960
اگر دوستتان به شما بگوید، "از کجا فهمیدی که او باردار است، چه؟" ممکن است بگویید،
31:06
"I heard it through the grapevine." Hmm. Did  a grape tell you this? Did the grapevine send  
284
1866880
8240
"من آن را از طریق درخت انگور شنیدم." هوم آیا یک انگور این را به شما گفته است؟ آیا درخت انگور
31:15
you a little message? Well, in a figurative way,  yes. This means that you learned a secret from,  
285
1875120
5360
پیام کوچکی برای شما ارسال کرد؟ خب، به شکل مجازی، بله. این به این معنی است که شما یک راز را
31:20
usually, an anonymous or a secret source. You  don't want to reveal who told you. This is kind  
286
1880480
6480
معمولاً از یک منبع ناشناس یا مخفی یاد گرفته‌اید. نمی‌خواهید فاش کنید چه کسی به شما گفته است. این به
31:26
of similar to a little birdie told me. "A little  bird told me that she was pregnant." How did  
287
1886960
6000
نوعی شبیه چیزی است که یک مرغک کوچک به من گفت. "پرنده کوچکی به من گفت که باردار است." چگونه
31:32
you hear about it? "I heard about it through the  grapevine." There's a classic oldie song from the  
288
1892960
5680
درباره آن شنیدید؟ "من در مورد آن از طریق درخت انگور شنیدم." یک آهنگ قدیمی کلاسیک از
31:38
'60s called, "I heard it through the grapevine."  I'm sure if you write this idiom into YouTube,  
289
1898640
6560
دهه 60 وجود دارد به نام «از درخت انگور شنیدم». مطمئنم اگر این اصطلاح را در YouTube بنویسید،
31:45
you'll probably be able to listen to this song.  It's a classic and a lot of people love it. 
290
1905200
4880
احتمالاً می‌توانید به این آهنگ گوش دهید. این یک کلاسیک است و بسیاری از مردم آن را دوست دارند.
31:50
A short fuse. A fuse, you can imagine when you  have dynamite, behind the dynamite there's a  
291
1910080
7680
یک فیوز کوتاه یک فیوز، می‌توانید تصور کنید وقتی دینامیت دارید، پشت دینامیت یک
31:57
little string and you use a lighter or some  kind of match and you light the fuse...  
292
1917760
6720
نخ کوچک وجود دارد و از فندک یا نوعی کبریت استفاده می‌کنید و فیوز را روشن می‌کنید...
32:07
And then the dynamite explodes. What if there  is a short fuse? Look at this situation. "My  
293
1927200
6880
و سپس دینامیت منفجر می‌شود. اگر فیوز کوتاه باشد چه؟ به این وضعیت نگاه کنید. "
32:14
geometry teacher had a short fuse. He would often  throw chalk if a student was late to class." Hmm.  
294
1934080
9600
معلم هندسه من فیوز کوتاهی داشت. اگر دانش آموزی دیر به کلاس می آمد اغلب گچ پرتاب می کرد." هوم
32:25
Can kind of imagine that he's easily angry? If you  have a long fuse, no, we don't use this in a...  
295
1945280
7120
آیا می توانید تصور کنید که او به راحتی عصبانی می شود؟ اگر فیوز بلندی دارید، نه، ما از این به
32:32
this kind of positive sense. He has a long fuse,  that means it's difficult for him to get angry.  
296
1952400
6400
معنای مثبت استفاده نمی‌کنیم. او فیوز بلندی دارد، به این معنی که عصبانی شدن برایش سخت است.
32:38
But a short fuse... It's very easy for  him to get angry. He has a short fuse.  
297
1958800
7200
اما یک فیوز کوتاه... خشمگین شدن برای او بسیار آسان است . او یک فیوز کوتاه دارد.
32:46
So if you are the kind of  person who has a short fuse,  
298
1966000
3040
بنابراین، اگر از آن دسته افرادی هستید که فیوز کوتاهی دارید،
32:49
try to take a couple of deep breaths, try to  count to five, count to three, count to 10,  
299
1969760
5360
سعی کنید چند نفس عمیق بکشید، سعی کنید تا پنج بشمارید، تا سه بشمارید، تا 10 بشمارید،
32:55
whatever it takes, because having a  short fuse is usually not a good thing. 
300
1975120
5280
هر چه که لازم است، زیرا داشتن یک فیوز کوتاه معمولاً مشکلی نیست. چیز خوب.
33:00
A stone's throw away. Hmm, a stone is a rock.  "I'm so happy that the closest grocery store is  
301
1980400
8640
یک سنگ دورتر هوم، سنگ یک سنگ است. "خیلی خوشحالم که نزدیکترین خواربارفروشی
33:09
just a stone's throw away." Well, if you have  a little rock and you throw it, you probably  
302
1989040
7040
فقط یک سنگ دورتر است." خوب، اگر کمی سنگ داشته باشید و آن را پرتاب کنید، احتمالاً
33:16
can't throw it that far. It's not too far away,  and that's the same idea here that the grocery  
303
1996080
5600
نمی توانید آن را تا این اندازه پرتاب کنید. خیلی دور نیست، و این همان ایده است که
33:21
store is close to my house. Well, how close is  the grocery stone? It's a stone's throw away. 
304
2001680
7520
خواربارفروشی نزدیک خانه من است. خوب، سنگ خواربار چقدر نزدیک است؟ این یک سنگ است.
33:29
At the drop of a hat. "I know that my friend  will help me at the drop of a hat." Hmm.  
305
2009200
7160
در پایین یک کلاه. «می‌دانم که دوستم به من کمک می‌کند.» هوم
33:36
This means that she's going to pick up my hat?  No, this means that she'll help me immediately.  
306
2016960
5840
یعنی کلاه من را برمی دارد؟ نه، این بدان معناست که او فوراً به من کمک می کند.
33:42
Whenever I need it, she will help me at the drop  of a hat. This is something that my mother-in-law  
307
2022800
5920
هر زمان که به آن نیاز داشته باشم، او به من کمک می کند. این چیزی است که مادرشوهرم
33:48
said to me when my second son was born. We needed  someone to watch my oldest son when we went  
308
2028720
7520
هنگام تولد پسر دومم به من گفت. وقتی برای زایمان رفتیم به کسی نیاز داشتیم که پسر بزرگ‌ترم را تماشا کند
33:56
to give birth, so she said, "Don't worry. I will  come to your house at the drop of a hat. You can  
309
2036240
7760
، بنابراین او گفت: "نگران نباش. من به خانه شما می‌آیم. می‌توانید
34:04
call me at 3:00 a.m. and I will be there and I  will watch your oldest son so that you can go,  
310
2044000
7200
ساعت 3 صبح با من تماس بگیرید و من این کار را انجام خواهم داد. آنجا باش و من بزرگ‌ترین پسرت را تماشا می‌کنم تا بتوانی بروی،
34:11
have a wonderful time giving birth to your second  son without worrying about your first son. So,  
311
2051200
6240
با تولد پسر دومت بدون نگرانی در مورد پسر اولت، لحظات فوق‌العاده‌ای را سپری کن. بنابراین،
34:17
I will help you at the drop of a hat." Very kind. Cut to the chase. When my best friend was telling  
312
2057440
6640
من به تو کمک خواهم کرد." خیلی مهربون سر اصل مطلب. وقتی بهترین
34:24
me about some cute guy that she met, I told her to  cut to the chase. Are they going on a date or not?  
313
2064080
5760
دوستم درباره پسر نازنینی که با او آشنا شده بود به من می گفت، من به او گفتم که دنبالش برود. قرار ملاقات می روند یا نه؟
34:31
Well, maybe she was telling me a lot of details,  and I say, "No. Cut to the chase. Are you going on  
314
2071040
6480
خوب، شاید او جزئیات زیادی را به من می گفت، و من می گویم:
34:37
a date or not?" This means to be direct and to not  tell too many details, just to get it over with,  
315
2077520
7440
"نه. این به این معنی است که مستقیم باشید و جزئیات زیادی را نگویید، فقط برای اینکه آن را به پایان
34:44
tell me what I really want to hear, "Are you  going on a date or not?" Cut to the chase. 
316
2084960
5120
برسانید، به من بگویید چه چیزی واقعاً می‌خواهم بشنوم، "آیا به قرار ملاقات می‌روی یا نه؟" سر اصل مطلب.
34:50
Our final idiom from this category of... Not  really any category, is, once in a blue moon.  
317
2090080
7040
اصطلاح نهایی ما از این دسته از... نه در واقع هیچ دسته ای، یک بار در ماه آبی است.
34:57
"When I was a kid I flossed my teeth once in a  blue moon, but now, as an adult, I floss them  
318
2097120
7280
"وقتی بچه بودم، یک بار در ماه آبی دندان هایم را نخ دندان می کشیدم، اما اکنون، در بزرگسالی، هر روز آنها را نخ دندان می کشم
35:04
every day." Do you see this comparison? Once  in a blue moon, and every day? Mmm. This means,  
319
2104400
7200
." آیا این مقایسه را می بینید؟ یک بار در ماه آبی، و هر روز؟ ممم این به این معنی است،
35:11
not often. I didn't floss my teeth often,  and surprisingly, I never got any cavities.  
320
2111600
6960
نه اغلب. من اغلب از نخ دندان نخ دندان استفاده نمی‌کردم، و در کمال تعجب، هرگز حفره‌ای نداشتم.
35:18
Maybe it's because I didn't eat much sugar. I  don't know, I was very lucky. But now as an adult  
321
2118560
5600
شاید به این دلیل است که قند زیادی نخوردم. نمی دانم، من خیلی خوش شانس بودم. اما اکنون به عنوان یک بزرگسال
35:24
I floss my teeth every day. I don't floss them  once in a blue moon. Now I floss them every day. 
322
2124160
6320
هر روز دندان هایم را نخ دندان می کشم. من آنها را یک بار در ماه آبی نخ دندان نمی کشم. حالا من هر روز آنها را نخ دندان می کشم.
35:30
Our final category has idioms that give words  of wisdom. Don't judge a book by its cover.  
323
2130480
8720
دسته آخر ما اصطلاحاتی دارد که کلمات حکیمانه را بیان می کنند. یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید.
35:39
Maybe there's a similar idiom to this in your  native language. If there is, let me know in  
324
2139200
4000
شاید در زبان مادری شما اصطلاح مشابهی برای این وجود داشته باشد. اگر وجود دارد، در نظرات به من اطلاع دهید
35:43
the comments. Look at this situation. "I walked  into the restaurant. It was small, it didn't have  
325
2143200
5680
. به این وضعیت نگاه کنید. "من وارد رستوران شدم. کوچک بود،
35:48
many decorations, but the food was amazing.  I guess you can't judge a book by its cover."  
326
2148880
5920
تزئینات زیادی نداشت، اما غذا فوق‌العاده بود. حدس می‌زنم نمی‌توان یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت کرد."
35:55
This story has nothing to do with  books. I'm not going to a library,  
327
2155600
3440
این داستان ربطی به کتاب ندارد. من به کتابخانه نمی‌روم،
35:59
I'm not reading a book, nothing like this,  but we can still use it to talk about  
328
2159040
4720
کتابی نمی‌خوانم، چیزی شبیه به این، اما همچنان می‌توانیم از آن برای صحبت در مورد
36:04
forming an opinion based on only appearances.  "Well, the restaurant didn't look that great but  
329
2164880
7120
ایجاد نظر فقط بر اساس ظاهر استفاده کنیم. "خب، رستوران آنقدرها هم عالی به نظر نمی رسید، اما
36:12
really the quality was still there." You might  say this about someone else, if someone doesn't  
330
2172000
6080
واقعاً کیفیت آن همچنان وجود داشت." ممکن است این را درباره شخص دیگری بگویید، اگر کسی
36:18
have amazing clothes and their hair is a mess, you  might say, "Yeah, don't judge a book by its cover.  
331
2178080
6400
لباس‌های شگفت‌انگیز ندارد و موهایش به هم ریخته است، ممکن است بگویید: "آره، کتابی را از روی جلد آن قضاوت نکن.
36:25
He's still an amazing person." Cross that bridge when you come to it. Mmm,  
332
2185120
6400
او هنوز هم آدم شگفت‌انگیزی است." وقتی به آن پل رسیدید از آن پل عبور کنید. ممم،
36:31
a bridge. Cross that bridge. "Well, I  think it might rain next week and ruin  
333
2191520
6560
یک پل. از آن پل عبور کن "خب، من فکر می کنم ممکن است هفته آینده باران ببارد و
36:38
our picnic plans, but let's cross that bridge  when we come to it." Mmm. Weather often changes,  
334
2198080
8320
برنامه های پیک نیک ما را خراب کند، اما بیایید وقتی به آن پل رسیدیم از آن پل عبور کنیم." ممم آب و هوا اغلب تغییر می کند،
36:46
especially a week before, and it could change  a lot. It might not rain, it might rain, so  
335
2206400
6160
به خصوص یک هفته قبل، و ممکن است تغییرات زیادی داشته باشد. ممکن است باران نبارد، ممکن است باران ببارد، بنابراین
36:52
here we're talking about dealing with maybe  a difficult situation when it happens. Don't  
336
2212560
6720
در اینجا ما در مورد مقابله با یک موقعیت دشوار در هنگام وقوع صحبت می کنیم. از
36:59
worry about it in advance. Not before it happens,  especially if you think it might not happen. So,  
337
2219280
6000
قبل نگران آن نباشید. نه قبل از اینکه اتفاق بیفتد، به خصوص اگر فکر می کنید ممکن است اتفاق نیفتد. بنابراین،
37:05
in this situation, it might not rain, so we don't  need to make second plans, third plans, fourth  
338
2225280
5440
در این شرایط، ممکن است باران نبارد، بنابراین نیازی نیست که برنامه‌های دوم، برنامه‌های سوم، برنامه‌های چهارم
37:10
plans. "What if it rains? What else are we going  to do?" No, worry about that closer to the event.  
339
2230720
5920
را انجام دهیم. "اگر بارون بباره چی؟ دیگه چیکار کنیم ؟" نه، نگران این باشید که نزدیکتر به رویداد باشد.
37:16
We'll cross that bridge when we come to it. I personally use this expression a lot because  
340
2236640
5200
وقتی به آن پل رسیدیم از آن پل عبور خواهیم کرد. من شخصاً از این عبارت زیاد استفاده می‌کنم، زیرا
37:22
sometimes when I'm thinking about  different things happening in life,  
341
2242400
3680
گاهی اوقات وقتی به اتفاقات مختلفی در زندگی
37:26
we ask, "Well, what if this happens? What if  this happens? What if this happens?" So I need  
342
2246080
4560
فکر می‌کنم، می‌پرسیم، "خب، اگر این اتفاق بیفتد؟ چه می‌شود؟ اگر این اتفاق بیفتد؟ چه می‌شود؟" بنابراین باید
37:30
to remind myself, "Okay, I'll cross that bridge  when I come to it. If that situation happens,  
343
2250640
6960
به خودم یادآوری کنم، "بسیار خوب، وقتی به آن پل رسیدم از آن پل رد می‌شوم. اگر چنین موقعیتی اتفاق بیفتد،
37:37
then I will deal with it." Of course, it's good to  have some plans in life, but for some situations  
344
2257600
5680
با آن برخورد خواهم کرد." البته، داشتن برنامه‌هایی در زندگی خوب است، اما برای برخی موقعیت‌ها
37:43
that we can absolutely not predict or it's so far  away that it's not worth stressing yourself about,  
345
2263280
6880
که مطلقاً نمی‌توانیم آن‌ها را پیش‌بینی کنیم یا آنقدر دور است که ارزش ندارد به خودتان استرس بدهید،
37:50
you can use this expression. "Okay, I'll  cross that bridge when I come to it.  
346
2270160
4400
می‌توانید از این عبارت استفاده کنید. "خوب، وقتی به آن پل رسیدم از آن پل رد می‌شوم.
37:54
Right now I'm not going to worry about it." No use crying over spilled milk. "Ah, I forgot  
347
2274560
8480
فعلاً نگران آن نیستم." گریه کردن روی شیر ریخته شده فایده ای ندارد. "آه،
38:03
about my diet and had pizza for breakfast, lunch  and dinner. Oh, well, no use crying over spilled  
348
2283040
7360
رژیم غذایی ام را فراموش کردم و برای صبحانه، ناهار و شام پیتزا خوردم . اوه، خوب، گریه کردن برای شیر ریخته شده فایده ای ندارد
38:10
milk. I'll do better tomorrow." If something has  already happened in the past, don't feel upset  
349
2290400
7680
. فردا بهتر خواهم شد." اگر اتفاقی قبلاً در گذشته رخ داده است، از آن ناراحت نشوید
38:18
about it because that is over, that situation  or the decision you made is finished,  
350
2298080
4800
زیرا آن وضعیت تمام شده است، آن موقعیت یا تصمیمی که گرفته‌اید به پایان رسیده است،
38:23
so don't cry because the milk spilled. That has  already happened, that situation is already there,  
351
2303600
7200
بنابراین گریه نکنید زیرا شیر ریخته شده است. این قبلاً اتفاق افتاده است، آن وضعیت از قبل وجود دارد،
38:30
so instead we need to move forward. And our final idiom today is, actions speak  
352
2310800
6240
بنابراین در عوض باید به جلو حرکت کنیم. و آخرین اصطلاح امروز ما این است که کردار
38:37
louder than words. I think that this is almost  a universal idiom because it's so true. A lot  
353
2317040
6480
بلندتر از کلمات صحبت می کنند. من فکر می کنم که این تقریباً یک اصطلاح جهانی است زیرا بسیار درست است. بسیاری
38:43
of English learners say that they want to practice  their English, they want to improve their English,  
354
2323520
4640
از زبان‌آموزان انگلیسی می‌گویند که می‌خواهند انگلیسی خود را تمرین کنند، می‌خواهند انگلیسی خود را بهبود بخشند،
38:48
but actions speak louder than words. You are  actually doing it. A lot of people are just  
355
2328720
6240
اما عملکردها بلندتر از کلمات صحبت می‌کنند. شما در واقع این کار را انجام می دهید. بسیاری از مردم
38:54
sitting there thinking, "Oh, I wish I had time to  do this. I wish I could improve my English." But  
356
2334960
5120
آنجا نشسته اند و فکر می کنند، "اوه، ای کاش برای انجام این کار وقت داشتم. کاش می توانستم زبان انگلیسی خود را بهبود بخشم." اما
39:00
no, you are the one who's taking action, and your  actions show that you are really serious about  
357
2340080
7440
نه، شما هستید که اقدام می‌کنید، و اقدامات شما نشان می‌دهد که واقعاً در
39:07
learning English. Actions speak louder than words.  What you do is more important than what you say.  
358
2347520
8160
یادگیری انگلیسی جدی هستید. دو صد گفته چون نیم کردار نسیت. کاری که انجام می دهید مهمتر از آنچه می گویید است.
39:15
This is very true in relationships. Make sure that  you show love to the people around you instead of  
359
2355680
7200
این در روابط بسیار صادق است. مطمئن شوید به جای اینکه
39:22
just saying, "Yeah, I care about you. Yeah, you're  my friend." Okay. Well, put some action behind  
360
2362880
5200
فقط بگویید: "آره، من به تو اهمیت می دهم. آره، تو دوست من هستی" به اطرافیان خود عشق نشان می دهید. باشه. خوب، کمی پشت
39:28
that and do something special or show  that you care about the people around you. 
361
2368080
4720
این کار قرار بگیرید و کاری خاص انجام دهید یا نشان دهید که به افراد اطرافتان اهمیت می دهید.
39:32
Well, congratulations on flooding your  mind with 50 important English idioms.  
362
2372800
6320
خوب، تبریک می‌گوییم که ذهن خود را با 50 اصطلاح مهم انگلیسی پر کرده‌اید.
39:39
You did it. I'm on the fence about  which of these idioms is my favorite,  
363
2379120
4800
توانجامش دادی. من نمی‌دانم کدام یک از این اصطلاحات مورد علاقه من است،
39:43
but I hope that you will keep an eye out for these  as you're watching English movies and TV shows and  
364
2383920
5840
اما امیدوارم هنگام تماشای فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی انگلیسی و مکالمه، مراقب این اصطلاحات باشید
39:49
having conversations. Break a leg. You can do it. And now I have a question for you. Use one of  
365
2389760
6320
. یک پا بشکن شما می توانید آن را انجام دهید. و حالا من یک سوال از شما دارم. از یکی از
39:56
these idioms in the comments. Try to use what  you've learned, and thank you so much for learning  
366
2396080
5520
این اصطلاحات در نظرات استفاده کنید. سعی کنید از آنچه آموخته اید استفاده کنید و از اینکه با من انگلیسی یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم
40:01
English with me. I'll see you again next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel. Bye. 
367
2401600
5600
. جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم. خدا حافظ.
40:07
The next step is to download my free eBook, Five  Steps to Becoming a Confident English Speaker.  
368
2407840
6720
مرحله بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است.
40:14
You'll learn what you need to do  to speak confidently and fluently.  
369
2414560
4080
یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید.
40:18
Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for more free lessons. Thanks so much. Bye.
370
2418640
5200
فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال YouTube من مشترک شوید . خیلی ممنون. خدا حافظ.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7