Advanced English LISTENING Quiz: Can you understand?

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Are you ready to test your listening skills?

آیا برای آزمایش مهارت های شنیداری خود آماده اید؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Do you want to understand movies and TV shows and fast English-speakers?

آیا می خواهید فیلم ها و برنامه های تلویزیونی و انگلیسی زبان های سریع را درک کنید؟

Yes, of course you do, but there are countless reductions and linking in English that make

بله، مطمئناً این کار را می‌کنید، اما کاهش‌ها و پیوندهای بی‌شماری در زبان انگلیسی وجود دارد که کار

it difficult, so the best way to understand fast English conversations is to study fast

را دشوار می‌کند، بنابراین بهترین راه برای درک مکالمات سریع انگلیسی، مطالعه مکالمات سریع

English conversations.

انگلیسی است.

And that's what we're going to do today.

و این کاری است که ما امروز انجام خواهیم داد.

We're going to be listening to five quick English conversations, and I'm going to give

ما قرار است به پنج مکالمه سریع انگلیسی گوش دهیم ، و من

you three sentences for each conversation.

برای هر مکالمه سه جمله به شما خواهم گفت.

I want you to guess which sentence you hear in each conversation.

می خواهم حدس بزنید در هر مکالمه کدام جمله را می شنوید .

If this exercise is too easy for you, then this is my challenge.

اگر این تمرین برای شما خیلی آسان است، پس این چالش من است.

I challenge you to not look at the screen, but to try to write every single word that

من شما را به چالش می کشم که به صفحه نگاه نکنید، بلکه سعی کنید تک تک کلماتی را که

you hear from that conversation.

از آن مکالمه می شنوید بنویسید.

This way, instead of listening for specific words that you already know will happen in

به این ترتیب، به جای گوش دادن به کلمات خاصی که از قبل می‌دانید در

that conversation that I give to you, you're going to be trying to write just from your

مکالمه‌ای که من به شما می‌دهم اتفاق می‌افتد، سعی خواهید کرد

listening skills every word that you hear.

هر کلمه‌ای را که می‌شنوید، فقط از روی مهارت‌های شنیداری خود بنویسید.

These conversations that you're about to hear are all part of the 30 Day Listening Challenge,

این مکالماتی که می‌خواهید بشنوید، همگی بخشی از چالش 30 روزه گوش دادن،

PACK 4, which is open now until December 31st.

بسته 4 هستند که اکنون تا 31 دسامبر باز است.

If you'd like to join hundreds of other English learners who are deciding to start the new

اگر می‌خواهید به صدها زبان‌آموز دیگر انگلیسی بپیوندید که تصمیم دارند سال جدید

year 2020 by improving your listening skills, great, you can click on the link up here or

2020 را با بهبود مهارت‌های شنیداری خود شروع کنند، می‌توانید روی پیوند اینجا یا

in the description to find out more about the listening challenge.

در توضیحات کلیک کنید تا درباره چالش شنیداری بیشتر بدانید.

Are you ready to listen to the first conversation?

آیا برای گوش دادن به اولین مکالمه آماده هستید؟

I'm going to give you three sentences that I want you to listen for.

من سه جمله را به شما می گویم که می خواهم به آنها گوش دهید.

I want you to choose which one is going to be in the conversation.

من از شما می خواهم انتخاب کنید که کدام یک در مکالمه قرار می گیرد.

Let's take a look at those sentences.

بیایید نگاهی به آن جملات بیندازیم.

You didn't take it seriously.

جدی نگرفتی

You didn't take in seriously.

جدی نگرفتی

You didn't take on seriously.

جدی نگرفتی

Let's listen to the conversation clip and I want you to choose.

بیایید به کلیپ گفتگو گوش دهیم و من می خواهم شما انتخاب کنید.

Did you hear number one, two or three?

شماره یک، دو یا سه را شنیدی؟

All right, let's listen a couple of times to the clip.

خیلی خب، چند بار به کلیپ گوش کنیم.

Dan: I had probably a poor work ethic.

دن: احتمالاً اخلاق کاری ضعیفی داشتم.

Vanessa: Oh yeah, you didn't take it seriously?

ونسا: اوه آره، جدی نگرفتی؟

Dan: I didn't have to try very hard in high school.

دن: من در دبیرستان مجبور نبودم خیلی تلاش کنم .

Vanessa: As in you could do okay and not try?

ونسا: همانطور که می‌توانی خوب عمل کنی و تلاش نکنی؟

Dan: I didn't have to study it that much to get by in my high school, because my high

دن: من مجبور نبودم آنقدر آن را بخوانم تا در دبیرستانم موفق شوم، زیرا

school didn't have very high standards.

دبیرستانم استانداردهای خیلی بالایی نداشت.

Vanessa: Oh, I see.

ونسا: اوه، می بینم.

Dan: I had probably a poor work ethic.

دن: احتمالاً اخلاق کاری ضعیفی داشتم.

Vanessa: Oh yeah, you didn't take it seriously?

ونسا: اوه آره، جدی نگرفتی؟

Dan: I didn't have to try very hard in high school.

دن: من در دبیرستان مجبور نبودم خیلی تلاش کنم .

Vanessa: As in you could do okay and not try?

ونسا: همانطور که می‌توانی خوب عمل کنی و تلاش نکنی؟

Dan: I didn't have to study it that much to get by in my high school, because my high

دن: من مجبور نبودم آنقدر آن را بخوانم تا در دبیرستانم موفق شوم، زیرا

school didn't have very high standards.

دبیرستانم استانداردهای خیلی بالایی نداشت.

Vanessa: Oh, I see.

ونسا: اوه، می بینم.

Which sentence did you hear?

کدام جمله را شنیدی؟

Did you hear number one, "You didn't take it seriously."?

شماره یک را شنیدی که «جدی نگرفتی»؟

I hope so.

امیدوارم.

In this conversation, Dan said that he didn't work really hard in high school, and I clarified

دن در این گفتگو گفت که در دبیرستان واقعاً سخت کار نکرده است و من با این

his statement by saying, "You didn't take it seriously."

جمله که «جدی نگرفتی» حرف او را روشن کردم .

What is it in this sentence?

در این جمله چیست؟

It's school.

مدرسه است.

You didn't take school seriously.

مدرسه را جدی نگرفتی

This is a wonderful expression, to take something seriously.

این یک بیان فوق العاده است، برای جدی گرفتن چیزی .

Let's listen to that clip again, and now that you know which sentence you're listening for,

بیایید دوباره آن کلیپ را گوش کنیم، و حالا که می‌دانید کدام جمله را گوش

and you know the general idea of the clip, hopefully you'll be able to hear it clear.

می‌دهید و ایده کلی کلیپ را می‌دانید، امیدوارم بتوانید آن را واضح بشنوید.

Dan: I had probably a poor work ethic.

دن: احتمالاً اخلاق کاری ضعیفی داشتم.

Vanessa: Oh yeah, you didn't take it seriously?

ونسا: اوه آره، جدی نگرفتی؟

Dan: I didn't have to try very hard in high school.

دن: من در دبیرستان مجبور نبودم خیلی تلاش کنم .

I had probably a poor work ethic.

احتمالاً اخلاق کاری ضعیفی داشتم.

Vanessa: Oh yeah, you didn't take it seriously?

ونسا: اوه آره، جدی نگرفتی؟

Dan: I didn't have to try very hard in high school.

دن: من در دبیرستان مجبور نبودم خیلی تلاش کنم .

Vanessa: Did you hear, "You didn't take it seriously."?

ونسا: شنیدی " جدی نگرفتی"؟

I hope so.

امیدوارم.

Let's go on to quiz question number two.

بیایید به سوال مسابقه شماره دو برویم.

While you listen to this clip, I want you to guess which one of these sentences you're

در حین گوش دادن به این کلیپ، از شما می خواهم حدس بزنید که کدام یک از این جملات را

actually hearing.

واقعا می شنوید.

Is it number one, you have be like five or six years old.

آیا شماره یک است، شما پنج یا شش ساله شده اید.

Number two, you have to be like five or six years old, or number three, you have to been

شماره دو، شما باید مانند پنج یا شش ساله باشید، یا شماره سه، شما باید

like five or six years old.

مانند پنج یا شش ساله باشید.

Let's listen to the clip and choose which one you're hearing.

بیایید به کلیپ گوش کنیم و انتخاب کنیم که کدام یک را می شنوید.

So they have it for all ages?

بنابراین آنها آن را برای تمام سنین دارند؟

James: Yes.

جیمز: بله.

Well, I think you have to be a certain age.

خوب، من فکر می کنم شما باید یک سن خاص داشته باشید.

You have to be like five or six years old.

شما باید مثل پنج یا شش سالگی باشید.

Vanessa: Oh, gotcha.

ونسا: اوه، گوچا.

So at least at that studio, are there quite a few adults who are a part of the program?

بنابراین حداقل در آن استودیو، آیا تعداد کمی از بزرگسالان در برنامه حضور دارند؟

James: Yes, there are definitely more people there.

جیمز: بله، قطعا افراد بیشتری آنجا هستند.

I am typically the oldest one in the place for the most part.

من معمولاً در بیشتر موارد قدیمی ترین فرد در آن مکان هستم .

I'm 45.

من 45 ساله هستم.

Vanessa: So they have it for all ages?

ونسا: پس آنها آن را برای همه سنین دارند؟

James: Yes.

جیمز: بله.

Well, I think you have to be a certain age.

خوب، من فکر می کنم شما باید یک سن خاص داشته باشید.

You have to be like five or six years old.

شما باید مثل پنج یا شش سالگی باشید.

Vanessa: Oh, gotcha.

ونسا: اوه، گوچا.

So at least at that studio, are there quite a few adults who are a part of the program?

بنابراین حداقل در آن استودیو، آیا تعداد کمی از بزرگسالان در برنامه حضور دارند؟

James: Yes, there are definitely more people there.

جیمز: بله، قطعا افراد بیشتری آنجا هستند.

I am typically the oldest one in the place for the most part.

من معمولاً در بیشتر موارد قدیمی ترین فرد در آن مکان هستم .

I'm 45.

من 45 سالمه

Vanessa: Which sentence did you hear?

ونسا: کدوم جمله رو شنیدی؟

Did you hear number two, "You have to be like five or six years old."?

آیا شماره دو را شنیده اید، "شما باید پنج یا شش ساله باشید."

Here in this clip, James is talking about the minimum age to participate in the martial

در اینجا در این کلیپ، جیمز در مورد حداقل سن برای شرکت در

arts club that he's a part of.

باشگاه هنرهای رزمی که بخشی از آن است صحبت می کند.

It's five or six years old.

پنج شش ساله است.

Did you also hear how old he is?

آیا شما هم شنیدید که او چند سال دارد؟

Did you catch that number?

آن شماره را گرفتی؟

He said 45.

گفت 45.

All right, we're going to listen to that key sentence a couple times so that you can hear,

باشه، یکی دوبار به اون جمله کلیدی گوش میدیم تا بشنوی:

"You have to be like five or six years old."

"باید مثل پنج یا شش سالگی باشی."

Let's listen.

بیا گوش بدهیم.

So they have it for all ages?

بنابراین آنها آن را برای تمام سنین دارند؟

James: Yes.

جیمز: بله.

Well, I think you have to be a certain age.

خوب، من فکر می کنم شما باید یک سن خاص داشته باشید.

You have to be like five or six years old.

شما باید مثل پنج یا شش سالگی باشید.

Vanessa: So they have it for all ages?

ونسا: پس آنها آن را برای تمام سنین دارند؟

James: Yes.

جیمز: بله.

Well, I think you have to be a certain age.

خوب، من فکر می کنم شما باید یک سن خاص داشته باشید.

You have to be like five or six years old.

شما باید مثل پنج یا شش سالگی باشید.

Vanessa: Did you hear, "You have to be like five or six years old."?

ونسا: شنیدی، "باید پنج یا شش ساله باشی."

I hope so.

امیدوارم.

Let's go on to quiz question number three.

بریم سراغ سوال مسابقه شماره سه.

I want you to listen for which one of these three sentences you hear.

از شما می خواهم گوش کنید که کدام یک از این سه جمله را می شنوید.

Number one, she spent up living with me for seven months.

شماره یک، او هفت ماه با من زندگی کرد .

Number two, she went up living with me for seven months.

شماره دو، او به مدت هفت ماه با من زندگی کرد .

Number three, she ended living with me for seven months.

شماره سه، او هفت ماه زندگی با من را به پایان رساند .

Let's listen to the clip, and I want you to choose which sentence you hear.

بیایید به کلیپ گوش کنیم و من می خواهم شما انتخاب کنید که کدام جمله را می شنوید.

David: Actually, when I was there, I met a girl from Montreal, Chantelle her name was.

دیوید: در واقع، زمانی که من آنجا بودم، با دختری از مونترال آشنا شدم، نامش Chantelle بود.

I saw her on the beach and I said, Oh, she's beautiful.

من او را در ساحل دیدم و گفتم: اوه، او زیباست.

I must meet her.

من باید او را ملاقات کنم.

She spoke no English.

او انگلیسی صحبت نمی کرد.

I spoke no French.

من فرانسوی صحبت نکردم

Vanessa: That didn't matter.

ونسا: این مهم نبود.

David: She had a friend that was with her.

دیوید: او دوستی داشت که با او بود.

They had come down from Montreal for a vacation a couple of weeks, and she ended up living

آنها چند هفته ای برای تعطیلات از مونترال آمده بودند و او در نهایت

with me for seven months.

هفت ماه با من زندگی کرد.

Actually, when I was there, I met a girl from Montreal, Chantelle her name was.

در واقع، وقتی آنجا بودم، با دختری از مونترال آشنا شدم ، نامش Chantelle بود.

I saw her on the beach and I said, Oh, she's beautiful.

من او را در ساحل دیدم و گفتم: اوه، او زیباست.

I must meet her.

من باید او را ملاقات کنم.

She spoke no English.

او انگلیسی صحبت نمی کرد.

I spoke no French.

من فرانسوی صحبت نکردم

Vanessa: That didn't matter.

ونسا: این مهم نبود.

David: She had a friend that was with her.

دیوید: او دوستی داشت که با او بود.

They had come down from Montreal for a vacation a couple of weeks, and she ended up living

آنها چند هفته ای برای تعطیلات از مونترال آمده بودند و او در نهایت

with me for seven months.

هفت ماه با من زندگی کرد.

Vanessa: Which sentence did you hear?

ونسا: کدام جمله را شنیدی؟

Did you hear number three, "She ended up living with me for seven months."?

آیا شماره سه را شنیده اید، "او در نهایت هفت ماه با من زندگی کرد."

I hope so.

امیدوارم.

In this quick conversation, David's talking about a special girl who he met and they didn't

در این گفتگوی سریع، دیوید در مورد دختر خاصی صحبت می کند که با او آشنا شده و آنها به

speak the same language, but it didn't matter.

یک زبان صحبت نمی کنند، اما مهم نیست.

They lived together for seven months.

آنها هفت ماه با هم زندگی کردند.

He uses a great phrasal verb, to end up.

او از یک فعل عبارتی عالی برای پایان استفاده می کند.

"She ended up living with me for seven months."

او در نهایت هفت ماه با من زندگی کرد.

We use this phrasal verb, to end up, to talk about a conclusion, but it's usually a surprising

ما از این فعل عبارتی، برای پایان دادن، برای صحبت در مورد نتیجه گیری استفاده می کنیم، اما معمولاً یک

conclusion.

نتیجه گیری شگفت انگیز است.

For example, I checked into my flight to go to New York city, and I ended up getting moved

به عنوان مثال، من برای رفتن به شهر نیویورک پروازم را چک کردم و در نهایت به فرست کلاس منتقل شدم

to first class.

.

Woah, this is a surprising conclusion because I didn't pay for first-class, I didn't expect

وای، این یک نتیجه‌گیری شگفت‌انگیز است، زیرا من برای فرست کلاس پولی پرداخت نکردم، انتظار نداشتم در کلاس اول باشم

to be in first-class, maybe they had some extra seats or they needed to put someone

، شاید آنها چند صندلی اضافی داشتند یا نیاز داشتند شخص

else in the back of the plane, so we could say, I ended up getting moved to first-class.

دیگری را در عقب هواپیما بگذارند، بنابراین می توانیم بگوییم، من در نهایت به درجه یک منتقل شدم.

Great.

عالی.

All right, let's listen to that original clip again so that you can hear a little bit more

خیلی خب، بیایید دوباره آن کلیپ اصلی را گوش کنید تا

accurately, everything that we say.

هر چه می گوییم، کمی دقیق تر بشنوید.

David: She had a friend that was with her.

دیوید: او دوستی داشت که با او بود.

They had come down from Montreal for a vacation a couple of weeks, and she ended up living

آنها چند هفته ای برای تعطیلات از مونترال آمده بودند و او در نهایت

with me for seven months.

هفت ماه با من زندگی کرد.

She had a friend that was with her.

او دوستی داشت که با او بود.

They had come down from Montreal for a vacation a couple of weeks, and she ended up living

آنها چند هفته ای برای تعطیلات از مونترال آمده بودند و او در نهایت

with me for seven months.

هفت ماه با من زندگی کرد.

Vanessa: Did you hear, "...ended up."?

ونسا: شنیدی، "... پایان یافت."؟

I hope so.

امیدوارم.

Let's go on to quiz question number four.

بریم سراغ سوال مسابقه شماره چهار.

I want you to listen for which one of these three sentences you're about to hear.

از شما می خواهم گوش کنید که کدام یک از این سه جمله را می خواهید بشنوید.

Number one, I just kind of self-got myself the rest.

شماره یک، من فقط یک جورهایی خودم را به بقیه رساندم.

Number two, I just kind of self-taught myself the rest.

شماره دو، من فقط یک جورهایی به خودم یاد دادم بقیه.

Number three, I just kind of self-bought myself the rest.

شماره سه، من فقط به نوعی بقیه را برای خودم خریدم .

Let's listen.

بیا گوش بدهیم.

Jessie: It actually started with a friend of mine that was not Cherokee at all.

جسی: در واقع با یکی از دوستانم که اصلاً چروکی نبود شروع شد.

Even though she had no native American heritage, she was still interested in it.

اگرچه او هیچ میراث بومی آمریکایی نداشت، اما همچنان به آن علاقه داشت.

She taught me, and I would make the rooms with different types of sticks, all different

او به من یاد داد و من اتاق ها را با انواع چوب ها، انواع مختلف، درست

types.

می کردم.

Vanessa: Yeah, it looks definitely all natural.

ونسا: بله، قطعاً طبیعی به نظر می رسد.

Jessie: Yeah, all different types.

جسی: آره، همه انواع مختلف.

Vanessa: She got into making dream catchers- Jessie: And she showed me, and then I just

ونسا: او وارد ساختن رؤیاپردازان شد- جسی: و او به من نشان داد، و بعد من به

kind of self-taught myself the rest.

نوعی بقیه را به خودم آموزش دادم.

It actually started with a friend of mine that was not Cherokee at all.

در واقع با یکی از دوستانم که اصلاً چروکی نبود شروع شد.

Even though she had no native American heritage, she was still interested in it.

اگرچه او هیچ میراث بومی آمریکایی نداشت، اما همچنان به آن علاقه داشت.

She taught me, and I would make the rooms with different types of sticks, all different

او به من یاد داد و من اتاق ها را با انواع چوب ها، انواع مختلف، درست

types.

می کردم.

Vanessa: Yeah, it looks definitely all natural.

ونسا: بله، قطعاً طبیعی به نظر می رسد.

Jessie: Yeah, all different types.

جسی: آره، همه انواع مختلف.

Vanessa: She got into making dream catchers- Jessie: And she showed me, and then I just

ونسا: او وارد ساختن رؤیاپردازان شد- جسی: و او به من نشان داد، و بعد من به

kind of self-taught myself the rest.

نوعی بقیه را به خودم آموزش دادم.

Vanessa: Which sentence did you hear?

ونسا: کدام جمله را شنیدی؟

Did you hear number two, "I just kind of self-taught myself the rest."?

آیا شماره دو را شنیده اید، "من فقط به خود آموختم بقیه چیزها"؟

I hope so.

امیدوارم.

In this quick conversation clip, Jessie is talking about learning a Native American craft

در این کلیپ گفتگوی سریع، جسی در مورد یادگیری یک هنر بومی آمریکایی

called dream catchers.

به نام رویا گیر صحبت می کند.

She explains that her friend who has no native American heritage taught her some basics about

او توضیح می دهد که دوستش که هیچ میراث بومی آمریکایی ندارد به او برخی از اصول اولیه

how to make them, but Jessie self-taught.

ساخت آنها را یاد داده است، اما جسی خودآموز است.

She taught herself the rest.

بقیه را خودش یاد داد.

What does this expression, the rest, mean?

این عبارت، بقیه، به چه معناست؟

This means that she learned the remaining part by herself.

این بدان معنی است که او بخش باقی مانده را خودش یاد گرفت.

For example, I cleaned most of my house in the morning, and then I cleaned the rest in

مثلاً من صبح بیشتر خانه ام را تمیز می کردم و بعد از ظهر بقیه را تمیز می کردم

the afternoon.

. بعد از ظهر

I cleaned the remaining part of my house in the afternoon.

قسمت باقی مانده از خانه را تمیز کردم .

All right, let's listen to that original clip again, so that you can hear and hopefully

بسیار خب، بیایید دوباره آن کلیپ اصلی را گوش کنیم تا بتوانید آن عبارات را بشنوید و امیدوارم

catch those expressions.

دریافت کنید.

Let's listen.

بیا گوش بدهیم.

She got into making dream catchers- Jessie: And she showed me, and then I just

او شروع به ساختن رؤیاپردازان کرد- جسی: و او به من نشان داد، و بعد من به

kind of self-taught myself the rest.

نوعی بقیه را به خودم آموزش دادم.

Vanessa: She got into making dream catchers- Jessie: And she showed me, and then I just

ونسا: او وارد ساختن رؤیاپردازان شد- جسی: و او به من نشان داد، و بعد من به

kind of self-taught myself the rest.

نوعی بقیه را به خودم آموزش دادم.

Vanessa: Did you hear, "I just kind of self-taught myself the rest."?

ونسا: شنیدی، "من بقیه را به خودم یاد دادم."؟

I hope so.

امیدوارم.

Let's move on to the final quiz question, number five.

بریم سراغ سوال نهایی مسابقه شماره پنج.

This one's a little bit tricky because we speak at the same time as each other, but

این یکی کمی مشکل است زیرا ما همزمان با یکدیگر صحبت می کنیم، اما

you've got it.

شما آن را فهمیدید.

Listen carefully.

با دقت گوش کن

Which one of these three sentences are you going to hear?

کدام یک از این سه جمله را می شنوید؟

Number one, they're coming to the restaurant to avoid that.

شماره یک، آنها برای جلوگیری از آن به رستوران می آیند.

Number two, they come into the restaurant to avoid that.

شماره دو، آنها برای جلوگیری از آن به رستوران می آیند.

Number three, they're come to the restaurant to avoid that.

شماره سه، آنها به رستوران آمده اند تا از آن اجتناب کنند.

Let's listen.

بیا گوش بدهیم.

Kevin: I never got an autograph except one time in all these years, and it was from David

کوین: من در تمام این سالها به جز یک بار امضا نگرفتم ، آن هم از دیوید

Bowie.

بووی.

Vanessa: Okay.

ونسا: باشه.

Kevin: Because my chef was in love with David Bowie, and it was just a big deal.

کوین: چون سرآشپز من عاشق دیوید بووی بود و این فقط یک معامله بزرگ بود.

Vanessa: Yeah, you can't be the paparazzi when they're coming to the restaurant to avoid

ونسا: بله، شما نمی توانید پاپاراتزی باشید وقتی آنها به رستوران می آیند تا از

that.

آن جلوگیری کنند.

Kevin: Right.

کوین: درست است.

Tourists find out where they are.

گردشگران متوجه می شوند که کجا هستند.

I never got an autograph except one time in all these years, and it was from David Bowie.

من در تمام این سالها به جز یک بار امضا نگرفتم ، آن هم از دیوید بووی.

Vanessa: Okay.

ونسا: باشه.

Kevin: Because my chef was in love with David Bowie, and it was just a big deal.

کوین: چون سرآشپز من عاشق دیوید بووی بود و این فقط یک معامله بزرگ بود.

Vanessa: Yeah, you can't be the paparazzi when they're coming to the restaurant to avoid

ونسا: بله، شما نمی توانید پاپاراتزی باشید وقتی آنها به رستوران می آیند تا از

that.

آن جلوگیری کنند.

Kevin: Right.

کوین: درست است.

Tourists find out they are.

گردشگران متوجه می شوند که هستند.

Vanessa: Which sentence did you hear?

ونسا: کدام جمله را شنیدی؟

Did you hear sentence number one?

جمله شماره یک را شنیدی؟

"They're coming to the restaurant to avoid that."

"آنها برای جلوگیری از آن به رستوران می آیند ."

I hope so.

امیدوارم.

In this conversation clip, Kevin is talking about his experience as a server in one of

در این کلیپ گفتگو، کوین در مورد تجربه خود به عنوان یک سرور در یکی از

the most popular restaurants in Hollywood where celebrities like to go to avoid tourists,

محبوب ترین رستوران های هالیوود صحبت می کند که افراد مشهور دوست دارند به آنجا بروند تا از گردشگران دوری کنند،

to avoid paparazzi.

تا از پاپاراتزی دوری کنند.

It's a hidden spot where they could feel safe.

این یک نقطه پنهان است که در آن می توانند احساس امنیت کنند.

The second sentence that you were listening for, they come into the restaurant to avoid

جمله دومی که گوش می‌دادید ، آن‌ها برای جلوگیری از آن وارد رستوران می‌شوند

that, it's grammatically correct, but it's not what I said.

، از نظر گرامری درست است، اما این چیزی که من گفتم نیست.

So make sure you're listening for exactly what I said.

پس مطمئن شوید که دقیقاً به آنچه گفتم گوش می دهید.

"They're coming to the restaurant to avoid that."

"آنها برای جلوگیری از آن به رستوران می آیند ."

All right, let's listen to that quick clip again so that you can pick up on this expression.

بسیار خوب، بیایید دوباره آن کلیپ سریع را گوش کنیم تا بتوانید این عبارت را درک کنید.

Yeah, you can't be the paparazzi when they're coming to the restaurant to avoid that.

بله، شما نمی توانید زمانی که آنها به رستوران می آیند برای جلوگیری از آن، پاپاراتزی باشید.

Kevin: Right.

کوین: درست است.

Tourists find out where they are.

گردشگران متوجه می شوند که کجا هستند.

Vanessa: Yeah, you can't be the paparazzi when they're coming to the restaurant to avoid

ونسا: بله، شما نمی توانید پاپاراتزی باشید وقتی آنها به رستوران می آیند تا از

that.

آن جلوگیری کنند.

Kevin: Right.

کوین: درست است.

Tourists find out where they are.

گردشگران متوجه می شوند که کجا هستند.

Vanessa: How did you do?

ونسا: چطوری؟

Did you hear, "They're coming to the restaurant to avoid that."?

آیا شنیده اید، "آنها برای جلوگیری از آن به رستوران می آیند."

I hope so.

امیدوارم.

How did you do on this quiz?

در این مسابقه چگونه عمل کردید؟

Let me know in the comments, what was your score?

در نظرات به من اطلاع دهید، امتیاز شما چقدر بود؟

Did you get all of them correct or maybe none?

آیا همه آنها را درست دریافت کردید یا شاید هیچ کدام؟

I hope that you can do this quiz again and again so that you can test your listening

امیدوارم بتوانید این مسابقه را بارها و بارها انجام دهید تا بتوانید مهارت شنیداری خود را محک

skills.

بزنید.

If the quiz was easy, like I mentioned at the beginning, go back.

اگر مسابقه آسان بود، همانطور که در ابتدا ذکر کردم ، به عقب برگردید.

Don't look at those sample sentences, but just listen to the audio and try to write

به آن جملات نمونه نگاه نکنید، بلکه فقط به صوت گوش دهید و سعی کنید

exactly what you hear.

دقیقا همان چیزی را که می شنوید بنویسید.

See if you can pick up on every single word without any hints from me.

ببینید آیا می توانید تک تک کلمات را بدون هیچ اشاره ای از من دریافت کنید.

This is what we'll be doing in the 30 Day Listening Challenge, PACK 4.

این کاری است که ما در چالش 30 روزه Listening، PACK 4 انجام

We'll be boosting your listening skills so that you can understand every fast native

خواهیم داد. ما مهارت های شنیداری شما را تقویت خواهیم کرد تا بتوانید هر مکالمه سریع بومی را درک کنید

speaker conversation.

.

You'll be studying one conversation like this every day, testing your listening skills,

شما هر روز یک مکالمه شبیه به این را مطالعه خواهید کرد ، مهارت های شنیداری خود را آزمایش می کنید،

trying to write exactly what you hear, and checking it to see, is it correct, and learning

سعی می کنید دقیقاً آنچه را می شنوید بنویسید، و بررسی کنید که آیا درست است یا خیر، و

new expressions along the way.

در طول مسیر عبارات جدیدی یاد می گیرید. با چالش 30 روزه گوش دادن، بسته 4، به

Join me and thousands of other English learners around the world with the 30 Day Listening

من و هزاران زبان آموز دیگر زبان انگلیسی در سراسر جهان بپیوندید. با 30

Challenge, PACK 4.

For $30 you'll get 30 lessons, one every day during the month of January.

دلار، 30 درس، هر روز در طول ماه ژانویه دریافت خواهید کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر و پیوستن به ما

You can click on the link up here or in the description to learn more and to join us.

می توانید روی لینک بالا اینجا یا در توضیحات کلیک کنید .

Thanks so much for learning English with me, and I'll see you again next Friday for a new

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم، و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel.

درس جدید در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to join the 30 day English listening challenge.

قدم بعدی این است که به چالش 30 روزه شنیداری انگلیسی بپیوندید .

You'll be on the right path to increasing your listening skills and understanding fast

شما در مسیر درستی برای افزایش مهارت های شنیداری و درک سریع

English speakers.

سخنرانان انگلیسی خواهید بود.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much.

خیلی ممنون.

Bye.

خدا حافظ.