AMERICAN vs BRITISH ENGLISH Vocabulary Differences

Vanessa: Hi, I'm  

ونسا: سلام، من

Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com, and  today I have a very special guest. Let's see. 

ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com، و امروز یک مهمان بسیار ویژه دارم. اجازه بدید ببینم.

Are you ready to meet my very special guest today?  

آیا برای دیدار با مهمان ویژه امروز من آماده اید؟

You are going to meet Anna from English  Like A Native, and Anna is from the UK.  

شما قرار است آنا را از زبان انگلیسی مانند یک بومی ملاقات کنید و آنا اهل بریتانیا است.

So today you will be seeing my kitchen and  Anna's kitchen, American kitchen versus British  

بنابراین امروز آشپزخانه من و آنا را خواهید دید ، آشپزخانه آمریکایی در مقابل آشپزخانه بریتانیایی

kitchen. We're going to be talking about some  vocabulary differences, some cultural differences,  

. ما در مورد برخی از تفاوت‌های واژگان، برخی تفاوت‌های فرهنگی صحبت خواهیم کرد

and I hope that our chitchat will help you to  expand your vocabulary and have a fun time. 

و امیدوارم که گفتگوی ما به شما کمک کند تا دایره لغات خود را گسترش دهید و اوقات خوشی داشته باشید.

Thank you so much, Anna, for joining me. Anna: 

خیلی ممنون آنا از اینکه به من ملحق شدی. آنا:

Oh, hi, Vanessa. Thank you  for having me on the channel. 

اوه، سلام، ونسا. از اینکه من را در کانال دارید متشکرم.

Vanessa: Thanks so much. Well,  

ونسا: خیلی ممنون. خوب،

I want to let our students know before we  start with our tours that like always, I have  

من می‌خواهم قبل از شروع تورهایمان، به دانش‌آموزانمان اطلاع دهم که مانند همیشه،

created a free PDF worksheet with all of today's  vocabulary, pronunciation tips, cultural tips,  

من  یک کاربرگ PDF رایگان با همه واژگان امروزی، نکات تلفظی، نکات فرهنگی،

anything that comes up along the way. So you  can download that free PDF with the link in  

هر چیزی که در طول مسیر پیش می‌آید ایجاد کرده‌ام. بنابراین می‌توانید آن PDF رایگان را با پیوند موجود

the description. All right, let's get started  by watching the tour of my American kitchen,  

در توضیحات دانلود کنید. بسیار خوب، بیایید با تماشای گشت و گذار در آشپزخانه آمریکایی من شروع کنیم،

and then after that, we'll take a look at your  kitchen, Anna. Let's watch the tour of my kitchen. 

و سپس بعد از آن، نگاهی به آشپزخانه شما خواهیم داشت ، آنا. بیایید گشت و گذار در آشپزخانه من را تماشا کنیم.

Welcome to my American kitchen. Today I'd like  to give you a mini tour around the kitchen,  

به آشپزخانه آمریکایی من خوش آمدید. امروز می‌خواهم یک گشت کوچک در آشپزخانه به شما بدهم،

and I'm curious, what's different from your  country? We all probably have a place to cook,  

و کنجکاو هستم که چه تفاوتی با کشور شما دارد؟ احتمالاً همه ما مکانی برای آشپزی داریم،

but I'm sure that it looks different all around  the world. So let's get started by taking a look  

اما مطمئنم که در سرتاسر دنیا متفاوت به نظر می رسد . پس بیایید با نگاهی

at the place where we keep our food, the fridge.  Fridges in the US have a stereotype of being huge,  

به مکانی که غذای خود را در آن نگهداری می‌کنیم، یعنی یخچال، شروع کنیم. یخچال‌ها در ایالات متحده یک کلیشه بزرگ بودن دارند،

and it's true. This is our fridge. It is very  big, and it's great for keeping lots of food.  

و این درست است. این یخچال ماست خیلی بزرگ است و برای نگهداری مقدار زیادی غذا عالی است.

Because I have kids, the fridge is covered in  memorabilia, things from our children, pictures. 

از آنجا که من بچه دارم، یخچال با یادگاری‌ها، چیزهایی از فرزندانمان، تصاویر پوشیده شده است.

Underneath the fridge is the  freezer, which you can't really see,  

در زیر یخچال فریزر وجود دارد که واقعا نمی توانید آن را ببینید،

but it is also very big. It's great for keeping  lots of things. Every two weeks or every three  

اما همچنین بسیار بزرگ است. برای نگه‌داشتن خیلی چیزها عالی است. هر دو هفته یا هر سه

weeks, I buy a lot of food. So I guess this is  different depending on the size of your fridge. 

هفته، مقدار زیادی غذا می خرم. بنابراین حدس می‌زنم این بسته به اندازه یخچال شما متفاوت باشد.

Beside the fridge is the oven or  the stove. So here's the stove top  

در کنار یخچال فر یا اجاق گاز قرار دارد. بنابراین در اینجا صفحه اجاق گاز

and underneath here is the oven, but it's pretty  typical in the US to have either an electric  

و زیر آن فر قرار دارد، اما در ایالات متحده بسیار معمول است که یا یک

stove top like I have or a gas stove top that has  a little flame and it cooks. This is what I have  

اجاق گاز برقی مانند من یا یک اجاق گازی که دارای شعله کمی باشد و بپزد. این چیزی است که من

there's knobs for turning it on. And over here are  some other little appliances, like our toaster.  

دارم   دستگیره هایی برای روشن کردن آن وجود دارد. و در اینجا چند وسیله کوچک دیگر مانند توستر ما وجود دارد.

We have a four-slice toaster. There are four  people in our family, so this is very convenient. 

ما یک توستر چهار برش داریم. در خانواده ما چهار نفر وجود دارد ، بنابراین این بسیار راحت است.

And let me take you over to this side to take  a look at where we wash the dishes. So fun.  

و بگذارید شما را به این طرف ببرم تا نگاهی به جایی که ظرف ها را می شوییم بیندازید. خیلی جالب.

Before we get to the sink, I have my electric tea  kettle. I'd say that having an electric tea kettle  

قبل از اینکه به سینک برسیم، من کتری چای برقی ام را دارم . من می‌توانم بگویم که داشتن یک کتری چای برقی

is pretty common in most homes in the US. Over here is my sink. So this is a really  

در اکثر خانه‌ها در ایالات متحده بسیار رایج است. اینجا سینک من است بنابراین این یک

typical sink in the US. It has two basins.  These are the sink basins. And there is  

سینک واقعاً معمولی در ایالات متحده است. دو حوض دارد. این ها حوض های سینک هستند. و

hot and cold water that come out. We also have a  little drinking water spigot right here. This is  

آب سرد و گرم وجود دارد که بیرون می‌آید. همین‌جا کمی آب آشامیدنی هم داریم. این

common, but it's not always filtered. It's often  just cold. It might be filtered a little bit more  

رایج است، اما همیشه فیلتر نمی‌شود. اغلب فقط سرد است. ممکن است کمی بیشتر

than your usual tap water. That water isn't that  great to me. Instead, really excellently filtered  

از آب معمولی شما فیلتر شود. آن آب برای من آنقدرها هم عالی نیست. در عوض، آب بسیار عالی فیلتر شده

water tastes so good. We also have a spray  nozzle. This is also really typical in the US.  

بسیار مزه خوبی دارد. ما همچنین یک نازل اسپری داریم . این نیز در ایالات متحده بسیار معمول است.

Right now it won't spray anything, because I  haven't turned on the water in the sink. But if  

در حال حاضر چیزی را اسپری نمی کند، زیرا من آب سینک را روشن نکرده ام. اما اگر

I turn on the water in the sink, I can spray. On this side is my husband's coffee supplies  

آب سینک را روشن کنم، می‌توانم اسپری کنم. در این سمت، لوازم قهوه شوهرم

and our countertop where we do most of our  food preparation. And a cutting board. I have a  

و میز پیشخوان ما قرار دارد که ما بیشتر کارهای آماده سازی غذا را انجام می دهیم. و یک تخته برش. من یک

little thing for compost. It's quite full  right now, actually. I need to take it outside.  

چیز کوچک برای کمپوست دارم. در واقع در حال حاضر کاملاً پر است. باید ببرمش بیرون

But whenever we have food scraps or things like  that, I can put them in that little compost  

اما هر زمان که ضایعات غذا یا چیزهایی از این قبیل داریم، می‌توانم آنها را در آن ظرف کمپوست کوچک قرار دهم

container, because we don't have a disposal, which  is pretty common in the US, especially in modern  

، زیرا ما دفع نداریم، که در ایالات متحده، به خصوص در خانه‌های مدرن بسیار رایج است

houses, but my house is from the late 1960s. One thing that you might notice I don't have  

، اما خانه من متعلق به اواخر است. دهه 1960 چیزی که ممکن است متوجه شوید که من

in here, and that is laundry. We have a separate  laundry room. It's actually just like a big closet  

اینجا ندارم، و آن لباسشویی است. ما یک اتاق خشکشویی جداگانه داریم. در واقع درست مانند یک کمد بزرگ است

that has a washer and a dryer in it. You  will never see a washer and a dryer visible  

که یک ماشین لباسشویی و یک خشک کن در آن وجود دارد. شما هرگز یک ماشین لباسشویی و یک خشک کن را در آشپزخانه مشاهده نخواهید کرد

in the kitchen. It's possible that it might be  in a closet behind doors that you can't see,  

. ممکن است در کمد پشت درهایی باشد که نتوانید آن را ببینید،

like a little laundry closet. These rooms are  always separate, and that's just how it is. 

مانند یک کمد لباسشویی کوچک. این اتاق‌ها همیشه مجزا هستند، و همین‌طور است.

There's one more appliance I'd like to  show you, but I'm going to need to bring  

یک وسیله دیگر وجود دارد که می‌خواهم به شما نشان دهم، اما باید

you down here to show you. In almost  every kitchen in the US, you will find  

شما را به اینجا بیاورم تا به شما نشان دهم. تقریباً در هر آشپزخانه ای در ایالات متحده،

a lovely dishwasher. Uh, I love the dishwasher  so much and I feel so grateful for this, but it's  

یک ماشین ظرفشویی دوست داشتنی پیدا خواهید کرد. اوه، من ماشین ظرفشویی را خیلی دوست دارم و از این بابت بسیار سپاسگزارم، اما

very typical in the US. I think you would be very  hard pressed to find a house in the US that does  

در ایالات متحده بسیار معمولی است. فکر می‌کنم برای پیدا کردن خانه‌ای در ایالات متحده که

not have a dishwasher. Beside the dishwasher  is our trash can, and we have a recycling bin  

ماشین ظرفشویی نداشته باشد، سخت سخت می‌شوید. کنار ماشین ظرفشویی سطل زباله ما قرار دارد و یک سطل بازیافت

out of view. In the US, most places, most cities  offer recycling, but usually you just throw  

خارج از دید داریم. در ایالات متحده، بیشتر مکان‌ها، بیشتر شهرها بازیافت را پیشنهاد می‌کنند، اما معمولاً

all of your recycling in one bin and you don't  need to sort it. So you don't need to sort glass  

تمام بازیافت‌هایتان را در یک سطل می‌ریزید و نیازی به مرتب‌سازی آن ندارید. بنابراین نیازی به مرتب کردن شیشه

and paper. I know some countries, you have to sort  colors of glass. There's a really strict process. 

و کاغذ ندارید. من برخی از کشورها را می شناسم، شما باید رنگ های شیشه را مرتب کنید. یک روند واقعا سخت وجود دارد.

I'm curious, is your kitchen  different than mine? Let me know. 

کنجکاوم، آیا آشپزخانه شما با آشپزخانه من متفاوت است؟ خبرم کن.

All right, well that was my American kitchen.  Now let's take a look at Anna's British kitchen.  

خوب، خب، آن آشپزخانه آمریکایی من بود. حالا بیایید نگاهی به آشپزخانه بریتانیایی آنا بیندازیم.

Let's see if there's any differences or any  similarities. And I want you to be thinking about  

بیایید ببینیم که آیا تفاوت یا شباهتی وجود دارد. و من از شما می خواهم که به

your kitchen, too, and comparing it with what  we're showing you. All right. Let's watch that,  

آشپزخانه خود نیز فکر کنید و آن را با آنچه به شما نشان می دهیم مقایسه کنید. خیلی خوب. بیایید آن را تماشا کنیم،

and then we'll have a little chitchat about it. Anna: 

و سپس کمی در مورد آن صحبت خواهیم کرد. آنا:

Hello, hello. Here we are today in my kitchen. So  let me show you around. It's quite a large kitchen  

سلام، سلام. امروز اینجا در آشپزخانه من هستیم. پس اجازه دهید اطراف را به شما نشان دهم. این یک آشپزخانه کاملاً بزرگ

for a house in the UK, and many of our kitchens  are quite small, and we have this little island.  

برای خانه‌ای در بریتانیا است، و بسیاری از آشپزخانه‌های ما بسیار کوچک هستند، و ما این جزیره کوچک را داریم.

Now, you don't always have space to have  an island here in the UK. We tend to cook  

اکنون، همیشه فضایی برای داشتن یک جزیره در اینجا در بریتانیا ندارید.

here on the hob and we tend to eat at the  island regularly. We eat here, snack here. 

ما تمایل داریم اینجا روی اجاق غذا درست کنیم و به طور منظم در جزیره غذا بخوریم. ما اینجا غذا می خوریم، اینجا میان وعده می خوریم.

So above our hob we have our hood, and we can  turn on the lights or turn on the extractor fan.  

بنابراین بالای صفحه ما هود خود را داریم و می‌توانیم چراغ‌ها را روشن کنیم یا فن استخراج را روشن کنیم.

It's very noisy. And I've got a very messy herb  shelf here, a little herb rack. Now behind here,  

خیلی پر سر و صدا است و من اینجا یک قفسه گیاهی بسیار نامرتب دارم ، یک قفسه گیاهی کوچک. اکنون در پشت اینجا

we have our plug sockets and the main switch, a  main power switch to turn off the power to the  

،   پریزهای دوشاخه و کلید اصلی، یک کلید برق اصلی برای خاموش کردن برق

hob as well as the power to the hood here. And  then there's pots and pans in those drawers. 

اجاق گاز و همچنین برق هود در اینجا داریم. و سپس قابلمه‌ها و تابه‌هایی در آن کشوها هستند.

We have a blackboard that we sometimes use to  write lists or let the children draw on. Now,  

ما یک تخته سیاه داریم که گاهی اوقات از آن برای نوشتن فهرست استفاده می‌کنیم یا به کودکان اجازه می‌دهیم روی آن نقاشی کنند. اکنون،

this inbuilt cupboard here is actually our  fridge. So big fridge. As you see, we have  

این کمد داخلی در اینجا در واقع یخچال ما است . یخچال خیلی بزرگ همانطور که می بینید، ما آن را

filled it. And we have our freezer actually  in the garage, which is through there.  

پر کرده ایم. و ما فریزر خود را در واقع در گاراژ داریم که از آنجاست.

We're lucky to have that extra space there. And  we keep our washer, dryer, and freezer in there.  

ما خوش شانس هستیم که آن فضای اضافی را در آنجا داریم. و ماشین لباسشویی، خشک کن و فریزر را در آنجا نگه می داریم.

Normally that stuff would also be in the kitchen. And then moving around, we have more cupboards  

معمولاً آن چیزها در آشپزخانه نیز وجود دارد. و سپس با حرکت در اطراف، کمدهای بیشتری

and our microwave, which is built in up  here. And our oven. It's a mess in there.  

و مایکروویو خود را داریم که در اینجا تعبیه شده است. و فر ما اونجا کلافه شده

Don't look in the oven. And then these  cupboards here aren't actually cupboards.  

به فر نگاه نکنید و سپس این کمدهای اینجا در واقع کمد نیستند.

This one houses our dishwasher. And this one  here just below the sink is our recycling drawer. 

این ماشین ظرفشویی ما را در خود جای داده است. و این یکی اینجا درست زیر سینک، کشوی بازیافت ماست.

The appliances we have out are an air fryer,  which we cook a lot of chips and maybe chicken,  

وسایلی که ما در اختیار داریم یک سرخ کن بادی است که مقدار زیادی چیپس و شاید مرغ،

[inaudible 00:07:59], things like that. Our toaster, then we have our electric kettle with  

[نامفهوم 00:07:59]، چیزهایی از این قبیل می‌پزیم. توستر ما، سپس کتری برقی با

all our tea supplies. And we actually have  a soda stream. And then moving around here,  

همه لوازم چایمان را داریم. و ما در واقع یک جریان نوشابه داریم. و سپس با حرکت در اینجا،

we have our sink. We tend to have a loose  basin that we can fill, have on the side,  

سینک خود را داریم. ما معمولاً یک لگن شل داریم که می‌توانیم آن را پر کنیم، کنار آن داشته باشیم،   را

wash up, and then pour away any excess juices and  water down the sink here. Now we actually have  

بشوییم، و سپس آب اضافی و آب را در سینک در اینجا بریزیم. اکنون ما در واقع

a mixer tap and our draining board. Obviously,  I've been doing some washing up this morning. And  

یک شیر مخلوط کن و تخته تخلیه داریم. بدیهی است که امروز صبح مشغول شست و شو بودم. و

then on the side here, we just have a compost bin  for our waste food, and then our main bin is here. 

سپس در کنار اینجا، ما فقط یک سطل کمپوست برای ضایعات غذایمان داریم، و سپس سطل اصلی ما اینجاست.

And then we have one more appliance out at  all times, which is our coffee machine. Very,  

و سپس ما همیشه یک دستگاه دیگر داریم که دستگاه قهوه ما است. خیلی،

very important. And then in the lower draws, it's  a mixture of things that we need on a daily basis. 

خیلی مهم. و سپس در قرعه کشی های پایین تر ، ترکیبی از چیزهایی است که روزانه به آن ها نیاز داریم.

That is my kitchen. Vanessa: 

اون آشپزخونه منه ونسا:

Well, thank you so much, Anna, for showing us  your kitchen. There are a lot of similarities,  

خب، خیلی ممنون، آنا، که آشپزخانه ات را به ما نشان دادی. شباهت‌های زیادی وجود دارد،

but a lot of very interesting differences  that I thought we could talk about. 

اما تفاوت‌های بسیار جالبی وجود دارد که فکر می‌کردم می‌توانیم درباره‌شان صحبت کنیم.

Anna: Yeah, there were quite a few that surprised me,  

آنا: بله، تعداد زیادی بودند که مرا شگفت زده کردند،

actually. But I know some common differences,  but there were so many things that I was like,  

در واقع. اما من تفاوت‌های مشترکی را می‌دانم، اما چیزهای زیادی وجود داشت که می‌گفتم:

"Wow, I did not know that." Vanessa: 

«وای، این را نمی‌دانستم». ونسا:

Yes. And especially to have you explain it  with the vocabulary you would use. I think  

بله. و مخصوصاً اینکه آن را با واژگانی که استفاده می کنید توضیح دهید. فکر می‌کنم

one of the first things that stood out to me  was when you were describing the area where you  

یکی از اولین چیزهایی که برای من قابل توجه بود، زمانی بود که منطقه‌ای را که

would put a pot or a pan, you said the hob. I  thought I knew something about British English,  

در آن یک قابلمه یا ماهیتابه قرار می‌دادید، توصیف می‌کردید. فکر می‌کردم درباره انگلیسی بریتانیایی چیزی می‌دانم،

but I've never heard that term before. Anna: 

اما قبلاً این اصطلاح را نشنیده بودم. آنا:

Really? Vanessa: 

راستی؟ ونسا:

Is that pretty common? Anna: 

آیا این خیلی معمول است؟ آنا:

Yeah, absolutely. You called it a stovetop? Vanessa: 

بله، قطعا. اسمش را گذاشتی اجاق گاز؟ ونسا:

Yeah. It could be the stove or the stovetop. Anna: 

آره. این می تواند اجاق گاز یا اجاق گاز باشد. آنا:

Yeah. So I think we do use stove, but I think  for us, the stove could refer to the entire  

آره. بنابراین فکر می‌کنم ما از اجاق گاز استفاده می‌کنیم، اما فکر می‌کنم برای ما، اجاق گاز می‌تواند به کل

cooker with hob. But that section at the top,  ours is separate from our actual oven. So that  

اجاق گاز با اجاق گاز اشاره داشته باشد. اما آن بخش در بالا، قسمت ما از فر واقعی ما جدا است. بنابراین آن

section on the top is the hob. So even if it's  on top of a cooker or stove, that's the hob  

بخش  در بالا، اجاق گاز است. بنابراین حتی اگر بالای اجاق گاز یا اجاق گاز باشد، این اجاق گاز است

and you either have a gas hob or an  electric hub, and I had an induction hub. 

و شما یا یک اجاق گاز دارید یا یک هاب برقی، و من یک هاب القایی داشتم.

Vanessa: Oh, okay. And  

ونسا: اوه، باشه.

is it common that it's separate like that, or  is it usually together and yours is different? 

و آیا معمول است که اینطور جداست، یا معمولاً با هم است و مال شما متفاوت است؟

Anna: I think it just depends on the layout  

آنا: فکر می‌کنم این فقط به چیدمان آشپزخانه بستگی دارد

of the kitchen. In the past, it wasn't common,  but now with new technology and fancy designs,  

. در گذشته متداول نبود، اما اکنون با فناوری جدید و طراحی‌های فانتزی

it's becoming more common. Vanessa: 

،   رایج‌تر شده است. ونسا:

Ah, and you called it a cooker underneath? I would  call that an oven, but you called it a cooker. 

آه، و تو اسمش را اجاق گاز گذاشتی؟ من به آن می‌گفتم فر، اما شما به آن می‌گفتید اجاق‌پز.

Anna: Yeah. So I think for us, the unit that  

آنا: آره بنابراین من فکر می کنم برای ما، واحدی

is the entire grill, the oven, and the hob in one,  that is a cooker. We'd actually call the bit that  

که کل گریل، اجاق گاز و اجاق گاز در یک واحد است، که یک اجاق گاز است. ما در واقع به ذره ای که در آن

you bake in and cook in, we'd call that the oven. Vanessa: 

پخت و پز می کنید، آن را فر می نامیم. ونسا:

Oh. I don't think I would use the word cooker.  The only time I might use that is if I said  

اوه. فکر نمی کنم از کلمه اجاق گاز استفاده کنم. تنها زمانی که ممکن است از آن استفاده کنم این است که

a slow cooker. Do you use those? It's like the  separate device that you can plug in and cook meat  

بگویم آهسته پز. آیا شما از آنها استفاده می کنید؟ مانند دستگاه جداگانه‌ای است که می‌توانید آن را وصل کنید و گوشت را در

overnight or something? Anna: 

طول شب بپزید یا چیزی؟ آنا:

Yeah, we keep it on top of our cupboard. We  actually used to have two, because we like  

بله، آن را بالای کمدمان نگه می‌داریم. ما قبلاً دو تا می‌داشتیم، زیرا دوست

to make big stews. Vanessa: 

داریم خورش‌های بزرگ درست کنیم. ونسا:

But did you notice any other differences  as you were watching this video? 

اما آیا هنگام تماشای این ویدیو متوجه تفاوت‌های دیگری هم شدید؟

Anna: Yeah. So above your stovetop, you didn't have  

آنا: آره بنابراین در بالای اجاق گاز خود،  پنکش استخراجی

an extractor fan or it didn't seem like you did. Vanessa: 

نداشتید یا به نظر نمی رسید که دارید. ونسا:

Ah, yes. Anna: 

آه، بله. آنا:

So what do you do when you are ... I'm assuming  you never burn anything because you seem to be a  

پس وقتی هستید چه کار می‌کنید... من فرض می‌کنم که هیچ‌وقت چیزی را نمی‌سوزی چون به نظر می‌رسد

whiz in the kitchen, but sometimes things are very  steamy or a little bit smokey. What do you do with  

در آشپزخانه تند تند هستید، اما گاهی اوقات همه چیز بسیار بخار یا کمی دود است. با

all the steam and stuff? Vanessa: 

این همه بخار و چیزهای دیگر چه می‌کنید؟ ونسا

The microwave almost always in American kitchens  is placed above the stove, and there's a little  

: مایکروویو تقریباً همیشه در آشپزخانه‌های آمریکایی بالای اجاق گاز قرار می‌گیرد، و

button on the microwave you can push and it's  for a fan, because underneath the microwave,  

دکمه‌ای کوچک روی مایکروویو وجود دارد که می‌توانید فشار دهید و برای یک پنکه است، زیرا زیر مایکروویو

there's a little fan. But I don't think it goes  anywhere. I could be wrong, but it's certainly  

،   یک فن کوچک وجود دارد. اما فکر نمی‌کنم به جایی برسد. ممکن است اشتباه کنم، اما مطمئناً

not as intense as yours is. Anna: 

به اندازه شما شدید نیست. آنا:

One thing that came up for me was I was  surprised to see that you actually had a  

یکی از چیزهایی که برای من پیش آمد این بود که وقتی دیدم شما واقعاً یک

kettle in your kitchen, because I thought  that it wasn't very common in America  

کتری در آشپزخانه دارید، متعجب شدم، زیرا فکر می‌کردم در آمریکا داشتن کتری زیاد معمول نیست

to have a kettle. I thought you guys just had your  coffee and your coffee pots, but you have a kettle  

. من فکر می‌کردم شما بچه‌ها قهوه و قوری‌های قهوه‌تان را خوردید، اما شما یک کتری

and you called it a tea kettle. Vanessa: 

دارید و آن را کتری چای نامیدید. ونسا:

Yes. It's almost always called a tea kettle,  maybe because we only use it for tea. 

بله. تقریباً همیشه به آن کتری چای می گویند،  شاید به این دلیل که ما فقط از آن برای چای استفاده می کنیم.

Anna: You also had a very interesting sink. 

آنا: سینک خیلی جالبی هم داشتی.

Vanessa: Yes. Your sink was  

ونسا: بله. سینک شما

much different than mine. What did you notice that  was striking to you about mine compared to yours? 

بسیار متفاوت از سینک من بود. چه چیزی در مورد من در مقایسه با شما برای شما قابل توجه بود؟

Anna: You have two sinks, which I think seems like a bit  

آنا: تو دو سینک داری، که فکر می‌کنم کمی نعمت به نظر می‌رسد

of a blessing, really, especially when you've got  a family. We have this plastic bowl in our sink.  

، به خصوص وقتی که خانواده داشته باشی. ما این کاسه پلاستیکی را در سینک خود داریم.

But actually if we had two sinks, I think I'd  probably work a bit differently when I'm washing  

اما در واقع اگر دو سینک داشتیم، فکر می‌کنم احتمالاً وقتی در حال شستشو هستم کمی متفاوت کار می‌کردم

up. How do you use those sinks? What do you do? Vanessa: 

. چگونه از آن سینک ها استفاده می کنید؟ چه کار میکنی؟ ونسا:

Well, first of all, I don't wash up. This is a  very British English phrasal verb. I love it. I  

خب، اول از همه، من شستشو نمی‌دهم. این یک فعل عبارتی انگلیسی بسیار بریتانیایی است. عاشقشم.

think the first time that I heard wash up, I'm  not sure why, but it just struck me as being so  

فکر می‌کنم اولین باری که شنیدم wash up، مطمئن نیستم چرا، اما به نظرم خیلی

cute. I wonder why cute was the word that came to  mind? We would say, "I wash the dishes," or, "It's  

زیبا بود. تعجب می کنم که چرا کلمه ای که به ذهنم خطور کرد ناز بود؟ می گفتیم، "ظروف را می شوم" یا، "وقت شستن

time to do the dishes. I have to do the dishes."  I would never say, "It's time to wash up," or,  

ظروف است. من باید ظرف ها را بشورم." من هرگز نمی گویم، "زمان شستن است"، یا،

"I need to wash up." I would just use that full  expression, "Wash my hands, wash the dishes."  

"من باید خود را بشوییم." من فقط از آن عبارت کامل استفاده می‌کنم ، «دست‌هایم را بشور، ظرف‌ها را بشور».

But I think a lot of Americans use the double sink  basin for rinsing the dishes and then for putting  

اما من فکر می‌کنم بسیاری از آمریکایی‌ها از سینک دوگانه برای شستن ظروف و سپس برای قرار دادن

really dirty dishes in, or they use it for two  different purposes. But for us, I've never really  

ظروف واقعاً کثیف در آن استفاده می‌کنند، یا از آن برای دو منظور مختلف استفاده می‌کنند. اما برای ما، من

found that to be the cleanest way to do dishes.  But I think that's what a lot of people do is  

هرگز این را تمیزترین روش برای شستن ظروف ندیدم. اما من فکر می‌کنم این کاری است که بسیاری از مردم انجام می‌دهند این است

they'll fill up or they'll soak the dishes on one  side and then they'll just set them on the other  

که پر می‌شوند یا ظروف را از یک طرف خیس می‌کنند و سپس آنها را روی طرف دیگر

side. But that's a common way to use it. Anna: 

می‌چینند. اما این یک روش رایج برای استفاده از آن است. آنا:

Yeah, I think there's a common belief that in  the UK, we don't wash our dishes very well.  

بله، فکر می‌کنم یک باور رایج وجود دارد که در بریتانیا، ما ظرف‌هایمان را خیلی خوب نمی‌شویم.

Because I remember doing a little short  video about washing up once and people were  

چون به یاد دارم که یک ویدیوی کوتاه درباره شستن یک بار انجام دادم و مردم از

shocked that we rinse the soap suds off  afterwards, like, "The British don't do that." 

اینکه ما کف صابون را بعداً می‌شوییم شوکه شدند ، مانند «انگلیسی‌ها این کار را نمی‌کنند».

Vanessa: That's a funny  

ونسا: این یک

stereotype that you're just going to eat with  the soap suds still dried onto the plates. 

تصور کلیشه‌ای خنده‌دار است که می‌خواهید فقط با کف صابون که هنوز روی بشقاب‌ها خشک شده است بخورید.

Anna: Maybe some people do do that,  

آنا: شاید برخی از مردم این کار را انجام دهند،

but it's not what I do or people I know do. Vanessa: 

اما این کاری نیست که من انجام می دهم یا افرادی که می شناسم انجام می دهند. ونسا:

So you would wash and rinse the dishes or lightly  rinse them, I guess, and wash them and then put  

بنابراین شما می‌توانید ظروف را بشویید و آبکشی کنید یا به‌آرامی آن‌ها را بشویید، حدس می‌زنم، و آنها را بشویید و سپس

them in the dishwasher. Anna: 

آنها را در ماشین ظرفشویی قرار دهید. آنا:

Yeah. Normally I'd put a nice, big, hot bowl of  soapy water and then I'll rinse the dish before  

آره. معمولاً یک کاسه خوب، بزرگ و داغ از آب صابون می‌گذارم و سپس

I put it in if it's gloopy and nasty so that I'm  not dirtying the water too much. And then wash the  

اگر کدر و بد است ظرف را قبل از قرار دادن داخل آن آب می‌کشم تا آب را زیاد کثیف نکنم. و سپس

dish, rinse the dish or whatever it is, and then  put it on the drainer. But yeah, I've never really  

ظرف را بشویید، ظرف یا هر چیز دیگری را که هست آبکشی کنید و سپس روی آبکش بگذارید. اما بله، من واقعاً هرگز

understood washing dishes before putting them in  the dishwasher unless they're absolutely caked in  

درک نکرده‌ام که ظرف‌ها را قبل از گذاشتن آنها در ماشین ظرفشویی می‌شستم، مگر اینکه کاملاً در

egg or something that's sticky and  hard for the dishwasher to break down. 

تخم‌مرغ یا چیزی چسبناک باشد و به سختی ماشین ظرف‌شویی خراب شود.

Vanessa: What did you call that thing  

ونسا: به آن چیزی

that you dry the dishes in? Anna: 

که ظرف‌ها را در آن خشک می‌کنید، چه می‌گفتید؟ آنا:

A drainer. Vanessa: 

یک آبکش. ونسا:

A drainer. Oh, okay. I would call that a drying  rack. I have a little one beside our sink,  

یک آبچکان. اوه، باشه من آن را قفسه خشک کن می نامم. من یک کوچولو در کنار سینک خود دارم،

but it's just one of those kinds with the pins  that come up and you put bottles in it, and  

اما این فقط یکی از آن دسته از سنجاق‌هایی است که بالا می‌آید و شما بطری‌ها را در آن می‌گذارید، و

we don't use bottles, but for some reason that's  the one that stuck because we don't really hand  

ما از بطری استفاده نمی‌کنیم، اما به دلایلی این همان چیزی است که گیر کرده است زیرا ما نمی‌کنیم. خیلی ظروف را واقعاً با دست

wash many dishes. So it's just a tiny thing. Anna: 

بشویید. بنابراین این فقط یک چیز کوچک است. آنا:

We've just changed our tap. Because normally, we  have these separate taps, which is quite common  

ما به تازگی شیر آب را عوض کرده ایم. زیرا به طور معمول، ما این شیرهای مجزا را داریم که در بریتانیا بسیار رایج است

in the UK. And I know other people find that  surprising. This comes down to our very old  

. و می‌دانم که دیگران این را شگفت‌انگیز می‌دانند. این به سیستم لوله‌کشی بسیار قدیمی ما

plumbing system in the UK. It was necessary  for hygiene, I think, to have separate taps.  

در بریتانیا برمی‌گردد. برای بهداشت، فکر می‌کنم، شیرهای جداگانه لازم بود.

But now as things are improving, we're able to use  mixed taps more often. And so we installed a mixed  

اما اکنون که اوضاع در حال بهبود است، می‌توانیم بیشتر از شیرهای ترکیبی استفاده کنیم. و بنابراین ما یک شیر ترکیبی نصب کردیم

tap. And our mixed tap is very special because  you can have it squirt, like spray, or just  

. و شیر مخلوط ما بسیار خاص است، زیرا می‌توانید آن را مانند اسپری یا فقط به‌طور

the normal. Vanessa: 

Oh. It's got a button and you can choose  the amount of water that comes out? 

معمول به‌هم بزنید. ونسا:

اوه. این یک دکمه دارد و می‌توانید مقدار آبی که خارج می‌شود را انتخاب کنید؟

Anna: Yeah. Yeah. But you've got one that's  

آنا: آره آره اما شما یکی دارید که

separate. I thought that was quite fancy. Vanessa: 

جداست. من فکر کردم که کاملاً فانتزی بود. ونسا:

Yeah. So we have hot and cold water nozzle.  It comes out of the faucet or the spigot.  

آره. بنابراین ما نازل آب سرد و گرم داریم. از شیر آب یا لوله بیرون می آید.

I like how you called that a mixer tap. When  I first heard you say that, it sounded like  

من دوست دارم که شما آن را شیر مخلوط کن نامیدید. وقتی اولین بار از شما شنیدم که این حرف را زدید، به نظر می‌رسید

something with alcohol, like a mixed drink. Anna: 

که با الکل همراه باشد، مانند نوشیدنی مخلوط. آنا:

So you just call that a faucet. Vanessa: 

پس شما آن را شیر آب می نامید. ونسا:

Yeah, it would be a faucet. I think I might have  used the word spigot, too. A spigot or a faucet. 

بله، این یک شیر آب خواهد بود. فکر می‌کنم ممکن است از کلمه spigot نیز استفاده کرده باشم. یک لوله یا یک شیر آب.

Anna: [inaudible 00:15:38] water spout  

آنا: [نامفهوم 00:15:38]

thing that you had going on. Vanessa: 

چیزی که شما در حال انجام آن بودید، فوران آب می کند. ونسا:

Oh, yes. And that's the spray nozzle,  and that's just for washing out  

اوه، بله. و این نازل اسپری است و فقط برای

the sink. So that's pretty common in the  US, though, and I think it's pretty handy. 

شستن سینک است. بنابراین در ایالات متحده بسیار رایج است، و به نظر من بسیار مفید است.

Anna: Remembering how you  

آنا: به یاد آوردن اینکه چگونه

went around your kitchen. I'm now remembering,  you talked about having your cutting board- 

در آشپزخانه خود رفتید. الان یادم می آید، در مورد داشتن تخته برش صحبت کردی-

Vanessa: Yes. 

ونسا: بله.

Anna: ... on your lovely wooden side.  

آنا: ... در سمت چوبی دوست داشتنی شما.

I found that fascinating because we don't call  it cutting board, although that's very practical.  

من آن را جذاب دیدم زیرا ما آن را تخته برش نمی‌نامیم، اگرچه این بسیار عملی است.

It's what it's for. We call it a chopping board. Vanessa: 

این چیزی است که برای آن است. ما به آن تخته خردکن می گوییم. ونسا:

For chopping. Okay. Sometimes we use  the verb to chop for actually what you  

برای خرد کردن. باشه. گاهی اوقات ما از فعل chop برای واقعاً کاری که

do. "I need to chop some carrots," but  it's always a cutting board in the US. 

انجام می‌دهید استفاده می‌کنیم. «من باید مقداری هویج را خرد کنم»، اما در ایالات متحده همیشه یک تخته برش است.

Anna: A cutting board. 

آنا: یک تخته برش.

Vanessa: Yeah. I wanted to ask you about your  

ونسا: آره. می‌خواستم درباره

refrigerator and your dishwasher, too, because  they are so smoothly hidden into the cupboards  

یخچال و ماشین ظرف‌شویی‌تان هم بپرسم، زیرا آن‌ها به قدری آرام در کمدها پنهان شده‌اند

that you wouldn't even notice that they're  there. I haven't ever seen that in the US.  

که حتی متوجه وجود آن‌ها هم نمی‌شوید. من هرگز آن را در ایالات متحده ندیده ام.

It looks so nice. I love that aesthetic. Anna: 

خیلی خوب به نظر می رسد من عاشق این زیبایی شناسی هستم. آنا:

I think we call it integrated. So I think  you might say it's an integrated dishwasher,  

فکر می کنم ما آن را یکپارچه می نامیم. بنابراین فکر می‌کنم  ممکن است بگویید این یک ماشین ظرفشویی یکپارچه است،

because it's integrated into the kitchen unit.  Dishwashers, it's very common for them to be  

زیرا در واحد آشپزخانه ادغام شده است. ماشین‌های ظرفشویی، یکپارچه شدن آن‌ها بسیار رایج است

integrated. Fridge is not so much. It's really  handy. It makes the kitchen look nice. And the  

. یخچال زیاد نیست واقعاً مفید است. ظاهر آشپزخانه را زیبا می کند. و

only problem is I can't do that lovely thing that  you've done with your fridge, which is to have  

تنها مشکل این است که من نمی‌توانم آن کار دوست‌داشتنی را که با یخچال خود انجام داده‌اید انجام دهم، یعنی داشتن

all the magnets and all the things on the front  of the fridge because it's just a wooden door. 

همه آهن‌رباها و همه چیزها در جلوی یخچال، زیرا فقط یک در چوبی است.

Vanessa: Oh, it's not metal? It's not magnetized? 

ونسا: اوه، این فلز نیست؟ مغناطیسی نیست؟

Anna: No. I wanted to ask you about the refrigerator  

آنا: نه. می‌خواستم در مورد یخچال هم از شما بپرسم

as well, because we do use refrigerator,  but more often than not, we just say fridge.  

، زیرا ما از یخچال استفاده می‌کنیم، اما اغلب فقط می‌گوییم یخچال.

Do you always say refrigerator? Vanessa: 

همیشه می گویید یخچال؟ ونسا:

No. We say both. I think I did just say  refrigerator before, but fridge is great. Yes,  

نه. ما هر دو را می گوییم. فکر می‌کنم قبلاً فقط گفتم یخچال، اما یخچال عالی است. بله

absolutely. And that's what I often tell  my students, too, is just easy, fridge. 

کاملا. و این همان چیزی است که من اغلب به دانش‌آموزانم می‌گویم که آسان است، یخچال.

Anna: Nice and quick and short. 

آنا: زیبا و سریع و کوتاه.

Vanessa: There was one thing  

ونسا : یک چیز بود

I wanted to mention about your coffee maker. I  think it said espresso on the top. Does it make- 

که می خواستم در مورد قهوه ساز شما به آن اشاره کنم. فکر می‌کنم روی آن اسپرسو نوشته شده بود. آیا این کار را می کند-

Anna: Nespresso. Nespresso. 

Vanessa: ... espresso? Just an espresso drink? 

آنا: نسپرسو. نسپرسو

ونسا: ... اسپرسو؟ فقط یک نوشیدنی اسپرسو؟

Anna: It's the brand. So  

آنا: این مارک است.

the brand is Nespresso coffee and they provide  their own brand of coffee beans, little pods.  

بنابراین   مارک قهوه نسپرسو است و آنها دانه‌های قهوه، غلاف‌های کوچک، مارک خود را ارائه می‌کنند.

You don't have Nespresso in the States? Vanessa: 

نسپرسو در ایالات متحده ندارید؟ ونسا:

If it makes espresso, like a little concentrated,  what I would think is concentrated coffee, it is  

اگر اسپرسو درست می‌کند، مانند قهوه غلیظ، چیزی که من فکر می‌کنم قهوه غلیظ است،

not super common in the US. If you have an  espresso machine in your house, it's very  

در ایالات متحده خیلی رایج نیست. اگر در خانه خود دستگاه اسپرسوساز دارید، بسیار

fancy. That's high level. Usually you just have  a big coffee pot. To see that your only item  

شیک است. این سطح بالایی است. معمولاً فقط یک قهوه جوش بزرگ دارید. دیدن اینکه تنها مورد شما

makes espresso might be a little bit shocking for  Americans visiting a house or staying somewhere in  

اسپرسو درست می‌کند ممکن است برای آمریکایی‌هایی که از یک خانه دیدن می‌کنند یا جایی

the UK, and that's their only option for coffee. Anna: 

در بریتانیا می‌مانند کمی تکان‌دهنده باشد و این تنها گزینه آنها برای قهوه است. آنا:

It doesn't just do espressos. It would make  an Americano if that's what you wanted,  

فقط اسپرسو درست نمی کند. اگر این چیزی باشد که شما می‌خواهید، یک Americano می‌شود،

but it doesn't do a big pot. Vanessa: 

اما نمی‌تواند قابل توجه باشد. ونسا:

Was there anything else you wanted to mention  about the kitchen before I tell them about our  

قبل از اینکه درباره

other video that we made together? Anna: 

ویدیوی دیگری که با هم ساختیم به آنها بگویم، چیز دیگری بود که بخواهید درباره آشپزخانه ذکر کنید؟ آنا:

Yeah. There were a couple of things. So you don't  have a waste disposal unit, but it's really common  

آره. یکی دو چیز بود. بنابراین شما یک واحد دفع زباله ندارید، اما واقعاً

in America, isn't it? Vanessa: 

در آمریکا رایج است، اینطور نیست؟ ونسا:

Yes. Anna: 

بله. آنا:

In the UK, it really isn't. But all  I know about waste disposal units is  

در بریتانیا، واقعاً اینطور نیست. اما تنها چیزی که درباره واحدهای دفع زباله می‌دانم،

what I know from horror films. It's like  someone gets caught in the waste disposal  

همان چیزی است که از فیلم‌های ترسناک می‌دانم. مثل این است که یک نفر در بخش دفع زباله در فیلم گرفتار شود

unit in the film. Vanessa: 

. ونسا:

Yeah. A disposal. We call it a disposal.  The disposal is pretty common to have. 

آره. یک دفع ما به آن می گوییم دفع. دفع بسیار معمول است.

Anna: We have a compost bin,  

آنا: ما یک سطل کمپوست داریم

which is almost identical to yours. Vanessa: 

که تقریباً مشابه سطل شماست. ونسا:

I saw that. It looks so similar. Anna: 

من آن را دیدم. خیلی شبیه به نظر میاد آنا

The only difference is that  you call the waste food scraps. 

:  تنها تفاوت این است که شما ضایعات را ضایعات غذا می نامید.

Vanessa: Yeah. Scraps of food, like ends of carrots and the  

ونسا: آره. تکه های غذا، مانند انتهای هویج و

seeds in the middle of a pepper. That's scraps. Anna: 

دانه های وسط فلفل. این قراضه است. آنا:

Yeah. So I think we just call it food waste.  The scraps is something I'd give to the dog,  

آره. بنابراین من فکر می کنم ما فقط به آن ضایعات غذا می گوییم. ضایعات چیزی است که من به سگ می‌دهم،   ضایعاتی را به

give the dog some scraps, which are just some like  last little bit leftover bits of meat or whatever.  

سگ می‌دهم، که فقط برخی از آن‌ها مانند آخرین تکه‌های باقی مانده گوشت یا هر چیز دیگری هستند.

It refers to the same thing, but when  I'm putting food into the compost bin,  

به همین موضوع اشاره دارد، اما وقتی  غذا را در سطل کمپوست می‌ریزم،

I just call it food waste. Vanessa: 

آن را ضایعات غذا می‌نامم. ونسا:

In the US, it's not very common  to have a compost bin. The only  

در ایالات متحده، داشتن سطل کمپوست چندان رایج نیست. تنها

reason we have that is because we have  a garden and we have a big compost pile  

دلیلی که داریم این است که یک باغ داریم و یک توده کمپوست بزرگ

in the back. And that way we can use it on the  vegetable garden and those types of things. But  

در پشت داریم. و به این ترتیب می‌توانیم از آن در باغ سبزی و آن نوع چیزها استفاده کنیم. اما

most people would just put their food scraps  in the trash or down the disposal if they have  

اکثر مردم فقط ضایعات غذای خود را در سطل زباله یا در سطل

a disposal. Anna: 

زباله می‌گذارند. آنا:

Wow. And the last thing was obviously there's  a difference in vocabulary with your bin. Yours  

وای. و آخرین مورد این بود که مشخصاً تفاوتی در واژگان با سطل شما وجود دارد.

is a trash can, when we just say bin. We never say  trash. We might say trash when we're talking about  

وقتی می گوییم سطل زباله، سطل زباله شماست. ما هرگز نمی گوییم زباله. ممکن است وقتی

on the computer, like the little trash can on the  computer, but we always say a bin or a rubbish bin  

در رایانه در مورد   صحبت می‌کنیم، مانند سطل زباله کوچک روی رایانه، بگوییم سطل آشغال، اما اگر یکی از آن سطل‌های فلزی کوچک در دفتر شما باشد، همیشه می‌گوییم سطل زباله یا سطل زباله  یا سطل زباله

or a waste paper bin if it's one of  those little metal ones in your office. 

.

Vanessa: Oh. What do you throw  

ونسا: اوه چه چیزی را

into the bin? Do you throw trash into the bin? Anna: 

به سطل زباله می اندازید؟ آیا زباله ها را به سطل زباله می اندازید؟ آنا:

No, never. Just rubbish. Vanessa: 

نه، هرگز. فقط آشغال ونسا:

Oh. So you've got rubbish. You've  got bin. We have trash and trash can. 

اوه. پس تو آشغال داری شما سطل زباله دارید. ما زباله و سطل زباله داریم.

Anna: And then you said you do all your  

آنا: و بعد گفتی که تمام

recycling. Does that go all in the trash can? Vanessa: 

بازیافت هایت را انجام می دهی. آیا این همه در سطل زباله می رود؟ ونسا

There's a separate recycling. It's a blue bin,  and you put everything in there, and you know  

:  یک بازیافت جداگانه وجود دارد. این یک سطل آبی است، و همه چیز را در آنجا می گذارید، و می دانید

what? A lot of places in the US don't even have an  option for recycling. So you just put everything,  

چی؟ بسیاری از مکان‌ها در ایالات متحده حتی گزینه‌ای برای بازیافت ندارند. بنابراین شما فقط همه چیز را،

glass, cans, anything straight in the trash, which  I think is a big shame. I don't know. What's it  

شیشه، قوطی، هر چیزی را مستقیماً در سطل زباله بریزید، که فکر می‌کنم مایه شرمساری است. من نمی دانم.

like for you? Anna: 

برای شما چگونه است؟ آنا:

We have this system where we have to prepare  everything in the way that it's supposed to be  

ما این سیستم را داریم که در آن باید همه چیز را به روشی که قرار است

prepared depending on where you live. So there'll  be a different system whichever borough or council  

بسته به محل زندگی شما آماده شود، آماده کنیم. بنابراین سیستم متفاوتی در هر منطقه یا

you come under. And it's frustrating, because  you have to do a lot to prepare everything. All  

شورایی که تحت آن قرار بگیرید وجود خواهد داشت. و این ناامید کننده است، زیرا برای آماده کردن همه چیز باید کارهای زیادی انجام دهید.

the plastic and glass has to be washed,  cleaned, but then you hear that actually  

همه پلاستیک‌ها و شیشه‌ها باید شسته شوند، تمیز شوند، اما بعد از آن می‌شنوید که در واقع

all we're doing is shipping it halfway across  the world where they can't cope with our waste  

کاری که ما انجام می‌دهیم این است که آن‌ها را به نصف راه به سراسر دنیا ارسال می‌کنیم، جایی که آنها نمی‌توانند با زباله‌های ما کنار بیایند

and they have to burn it or it ends up in  the oceans and you're just like, "Well,  

و مجبورند آن را بسوزانند یا در نهایت به اقیانوس‌ها و شما فقط می‌گویید: «خب،

why are we bothering if our government can't deal  with it in the way it's supposed to deal with it?" 

چرا ما زحمت می‌کشیم اگر دولت ما نمی‌تواند آنطور که باید با آن برخورد کند؟»

Vanessa: Thank you so much, Anna, for talking  

ونسا: خیلی از شما متشکرم، آنا، که

about your kitchen, talking about my kitchen, just  being here on my YouTube channel, too. Thank you. 

درباره آشپزخانه‌تان صحبت کردید، در مورد آشپزخانه من صحبت کردید، همینطور در کانال YouTube من اینجا هستید. متشکرم.

Anna: It's been a real pleasure,  

آنا: این یک لذت واقعی بود،

an eye-opening experience. Vanessa: 

یک تجربه چشم نواز. ونسا:

I'm so glad. Well, if you all enjoyed this  comparison video, we also did one about  

خیلی خوشحالم. خوب، اگر همه شما از این ویدیوی مقایسه لذت بردید، ما هم در کانال آنا یک مورد درباره حمام انجام دادیم

bathrooms on Anna's channel. I'll put a link  to that in the description. It's English  

. من پیوندی به آن در توضیحات قرار خواهم داد. این انگلیسی

Like A Native. And you can see our bathroom  similarities, some shocking bathroom differences,  

مانند یک بومی است. و می‌توانید شباهت‌های حمام ما ، برخی از تفاوت‌های حمام تکان‌دهنده،

all of these types of things, and see what it  is like in your country to compare with what  

همه این نوع چیزها را ببینید، و ببینید که مقایسه کردن با تجربه شما در کشورتان چگونه

your experience is. And like always, make sure  that you download the free PDF for this lesson.  

است. و مانند همیشه، مطمئن شوید که PDF رایگان این درس را دانلود کرده‌اید.

All of our kitchen vocabulary, kitchen cultural  concepts that we talked about. And like always,  

همه واژگان آشپزخانه ما، مفاهیم فرهنگی آشپزخانه که در مورد آنها صحبت کردیم. و مانند همیشه،

at the bottom of the PDF, you can answer Vanessa's  challenge question so that you never forget  

در پایین PDF، می‌توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید تا هرگز

these wonderful British and American expressions. Well, thank you so much, Anna, for joining me. I  

این عبارات شگفت‌انگیز بریتانیایی و آمریکایی را فراموش نکنید. خب، خیلی ممنون آنا، که به من ملحق شدی.

hope you have a wonderful day. Anna: 

امیدوارم روز فوقالعاده ای داشته باشید. آنا:

Thank you. Thank you for having me. Vanessa: 

متشکرم. از اینکه من را دارید متشکرم ونسا:

Thanks so much. And we'll see you all next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel. Bye. 

خیلی ممنون. و همه شما را جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من می بینیم. خدا حافظ.

Anna: Bye.

آنا: خداحافظ.