Order Food in an American Restaurant

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from  speakenglishwithvanessa.com.  

ونسا: سلام، من ونسا هستم از speakenglishwithvanessa.com.

Are you hungry? I hope so. Let's talk about it. 

آیا شما گرسنه هستید؟ امیدوارم. بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Do you like to cook meals at home nonstop,  then doing the dishes and then preparing  

آیا دوست دارید بدون وقفه در خانه غذا بپزید، سپس ظرف ها را بشوئید و سپس

what you're going to make for the next meal  all the time? Probably not. Sometimes it's  

آنچه را که قرار است برای وعده غذایی بعدی درست کنید، همیشه آماده کنید؟ احتمالا نه. گاهی اوقات

nice to go to a restaurant, but nowadays  things have changed a bit. Here in the U.S.  

رفتن به یک رستوران خوب است، اما امروزه همه چیز کمی تغییر کرده است. اینجا در ایالات متحده،

restaurants are slowly starting to  open, but not everyone feels comfortable  

رستوران‌ها کم کم شروع به باز شدن می‌کنند، اما همه احساس راحتی نمی‌کنند

going to a restaurant. For me, I have two young  children. So, even without the current situation,  

که به رستوران بروید. برای من، دو فرزند خردسال دارم. بنابراین، حتی بدون شرایط فعلی

it's still a little bit complicated to go into  a restaurant. But we don't always want to cook.  

،   هنوز رفتن به  یک رستوران کمی پیچیده است . اما ما همیشه نمی خواهیم آشپزی کنیم.

Sometimes it's nice to eat restaurant food.  So, what we can do is order food on the phone,  

گاهی اوقات خوردن غذاهای رستورانی خوب است. بنابراین، کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که از طریق تلفن غذا سفارش دهیم،

pick up the food and take it home to eat.  Or sometimes we take it to a park to eat.  

غذا را برداریم و برای خوردن به خانه ببریم. یا گاهی آن را به پارک می بریم تا غذا بخوریم.

And that is what I would like to do today  with you. I'd like to invite you to join me  

و این همان کاری است که من می خواهم امروز با شما انجام دهم. می‌خواهم از شما دعوت کنم که

as I order food on the phone and pick it up. This is a very natural daily life situation.  

به من بپیوندید. این یک وضعیت بسیار طبیعی در زندگی روزمره است.

You are going to hear a fast conversation that I  have on the phone with the woman who's working at  

قرار است مکالمه سریعی را بشنوید که من تلفنی با خانمی که در رستوران کار می‌کند، دارم

the restaurant. But after each short clip from the  conversation, I'm going to be explaining to you  

. اما بعد از هر کلیپ کوتاه از مکالمه،

the phrases we used, the different expressions, so  that you can use this as well, because sometimes  

عباراتی را که استفاده کرده‌ایم، عبارات مختلف را برای شما توضیح می‌دهم تا بتوانید از آن نیز استفاده کنید، زیرا گاهی اوقات

talking on the phone is tough. You can't see the  other person, but also there's a lot of background  

صحبت کردن با تلفن سخت است. شما نمی‌توانید شخص دیگری را ببینید، اما نویز پس‌زمینه زیادی نیز وجود دارد

noise. Sometimes the restaurant is loud. The  person on the phone is just speaking quickly.  

. گاهی اوقات صدای رستوران بلند است. شخصی که در تلفن است فقط به سرعت صحبت می کند.

They're not thinking about your perspective. So, today I want to break down this conversation  

آنها به دیدگاه شما فکر نمی کنند. بنابراین، امروز می‌خواهم این گفتگو را قطع کنم

and help you to tackle this seemingly tough  situation. But after this conversation,  

و به شما کمک کنم تا با این وضعیت به ظاهر سخت مقابله کنید . اما پس از این مکالمه،

I hope it will be more doable and approachable.  We're going to be watching each of the clips  

امیدوارم انجام پذیرتر و قابل دسترس تر باشد. ما قرار است هر یک از کلیپ‌های

from the conversation, one time, then I'm  going to explain it and then you'll watch  

مکالمه را یک بار تماشا

it again after my explanation. I hope that the  second time will be more understandable to you.  

کنیم، سپس آن را توضیح می‌دهم و بعد از توضیح من دوباره آن را تماشا خواهید کرد. امیدوارم بار دوم برای شما قابل درک تر باشد.

Your listening skills will have improved. Your  grammar and vocabulary will have improved.  

مهارت شنیداری شما بهبود یافته است. گرامر و واژگان شما بهبود یافته است.

So, put your helmet on, put your seatbelt on. This  is going to be a fast ride, but you can do it.  

بنابراین، کلاه ایمنی خود را بپوشید، کمربند ایمنی خود را ببندید. این یک سواری سریع خواهد بود، اما شما می توانید آن را انجام دهید.

All right. Let's get started with my clip. We just got back from a hike and I'm so hungry,  

خیلی خوب. بیایید با کلیپ من شروع کنیم. ما تازه از پیاده روی برگشتیم و من خیلی گرسنه هستم،

but we really don't have much food in our fridge.  So, we decided to order out and I thought I would  

اما واقعاً غذای زیادی در یخچال نداریم. بنابراین، تصمیم گرفتیم سفارش بدهیم و فکر کردم

invite you to join me in the process of ordering  food out at a restaurant to go pick up. So,  

از شما دعوت می‌کنم تا در روند سفارش غذا در رستوران برای تحویل گرفتن به من بپیوندید. بنابراین،

let's see what happens. Waitress: Stoney Knob  

بیایید ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. پیشخدمت: کافه Stoney Knob

Cafe, this is Mackenzie, how can I help you? Vanessa: Hi, I'd like to make an order for pickup. 

، این مکنزی است، چگونه می توانم به شما کمک کنم؟ ونسا: سلام، من می خواهم برای پیکاپ سفارش بدهم.

This was a pretty fast start. Wasn't it? Well, in  this first clip, I introduced what I wanted to do  

این یک شروع بسیار سریع بود. اینطور نبود؟ خب، در این کلیپ اول، کاری را که می‌خواستم انجام دهم،

very clearly and directly. I said, "I would  like to make an order for pickup." For pickup,  

خیلی واضح و مستقیم معرفی کردم. گفتم: « می‌خواهم سفارش تحویل بگیرم». برای تحویل،

means that I'm going to be the one getting the  food, but we could switch that out and say,  

به این معنی است که من کسی هستم که غذا را دریافت می‌کنم، اما می‌توانیم آن را تغییر دهیم و بگوییم،

"I would like to make a order for delivery."  And that means that, that restaurant  

«می‌خواهم برای تحویل سفارش بدهم». و این بدان معنی است که آن رستوران

will bring the food to your house. Now, this  is typically, in the U.S., only available for  

غذا را به خانه شما خواهد آورد. اکنون، این  معمولاً در ایالات متحده فقط برای

big restaurants, like chain restaurants,  the restaurant that I'm ordering from,  

رستوران‌های بزرگ، مانند رستوران‌های زنجیره‌ای ،  رستورانی که از آن سفارش می‌دهم،

there's only one of them near my house. It's  not an international, or even a national,  

در دسترس است،   فقط یکی از آنها در نزدیکی خانه من وجود دارد. این  یک رستوران بین المللی، یا حتی ملی،

or even a citywide restaurant. There's only one  of them. So, they don't have a delivery service. 

یا حتی یک رستوران در سطح شهر نیست. فقط یکی از آنها وجود دارد. بنابراین، آنها خدمات تحویل ندارند.

So, that's why I said, "for pickup" and I used  the verb "would". "I would like", very polite,  

بنابراین، به همین دلیل است که گفتم، "برای پیکاپ" و از فعل "would" استفاده کردم. «می‌خواهم»، بسیار مؤدبانه،

"I would like to make an order for pickup." All  right, we're going to listen to that clip one more  

«می‌خواهم سفارشی برای تحویل گرفتن بدهم». بسیار خوب، یک بار دیگر به آن کلیپ گوش می

time. I hope that you'll be able to understand a  little bit more. I know it starts off with a bang,  

دهیم. امیدوارم که بتوانید کمی بیشتر درک کنید. می دانم که با صدای بلند شروع می شود،

but I hope you'll be able to understand a little  bit more. We're going to listen to that first  

اما امیدوارم بتوانید کمی بیشتر درک کنید. ما به قسمت اول کلیپ گوش خواهیم داد

part of the clip. And then you're going to  watch the second part of the clip as well,  

. و سپس قسمت دوم کلیپ را نیز تماشا

that I'll explain in just a minute. Let's go. Waitress: Stoney Knob Cafe, this is Mackenzie,  

خواهید کرد، که در عرض یک دقیقه توضیح خواهم داد. بیا بریم. پیشخدمت: کافه استونی ناب، این مکنزی است،

how can I help you? Vanessa: Hi. I'd like  

چگونه می توانم به شما کمک کنم؟ ونسا: سلام.

to make an order for pickup? Waitress: Yeah, that's all  

می‌خواهم سفارشی برای تحویل بگیرم؟ پیشخدمت: بله، همه چیز

right. What can I get for you? Vanessa: Yes. I'd like to get  

درست است. چی میتونم برات بگیرم؟ ونسا: بله. من می‌خواهم

the duck spring rolls. Waitress: All right. 

اسپرینگ رول اردک را بگیرم. پیشخدمت: خیلی خب.

Vanessa: Also, a big Greek salad. Waitress: All right. 

ونسا: همچنین یک سالاد بزرگ یونانی. پیشخدمت: خیلی خب.

Vanessa: You heard, "What can I get for  you?" She said, "What can I get for you?"  

ونسا: شنیدی، "چه چیزی می توانم برای تو بگیرم ؟" او گفت: «چه چیزی برایت بیاورم؟»

This is a common restaurant expression when  you're ordering on the phone. She wants to  

وقتی تلفنی سفارش می‌دهید، این یک عبارت رایج در رستوران است . او می‌خواهد

know what are you going to order. This is  similar to the phrase. "How can I help you?"  

بداند چه چیزی می‌خواهید سفارش دهید. این شبیه به عبارت است. "چگونه می توانم به شما کمک کنم؟"

But usually we hear, "What can I get for you?"  At a restaurant, and "How can I help you?"  

اما معمولاً می شنویم: "چه چیزی می توانم برای شما بگیرم؟" در یک رستوران، و "چگونه می توانم به شما کمک کنم؟"

In a retail store, where you're going to buy  clothes or buy a phone or something like this. 

در یک خرده‌فروشی، جایی که می‌خواهید لباس بخرید یا تلفن یا چیزی شبیه به این بخرید.

Notice that in my answer, I used the word "the",  before my order, this is extremely common in a  

توجه داشته باشید که در پاسخ خود از کلمه "the" استفاده کردم، قبل از سفارشم، این در یک رستوران بسیار رایج است

restaurant. I said, "the duck spring rolls.",  "I'd like to order the duck spring rolls." I'm  

. گفتم، "دک اسپرینگ رول."، "می‌خواهم اسپرینگ رول اردک را سفارش بدهم." من

talking about a specific item on the menu. So,  you might say, as you were looking at the menu,  

درباره یک مورد خاص در منو صحبت می کنم. بنابراین ،  ممکن است بگویید، همانطور که به منو نگاه می‌کردید،

even in a fast food restaurant, you might  say, "Oh, I'd like to order the number five  

حتی در یک رستوران فست فود، ممکن است بگویید: "اوه، می‌خواهم کوفته‌های خوک شماره پنج را سفارش بدهم

pork dumplings." Okay. You're talking about  that specific item, the number five. All right.  

." باشه. شما در مورد آن مورد خاص، شماره پنج صحبت می کنید. خیلی خوب.

Now we're going to listen to that clip one more  time. Listen for "What can I get for you?" And my  

حالا یک بار دیگر به آن کلیپ گوش می دهیم. گوش دادن به "چه چیزی می توانم برای تو بگیرم؟" و

answer, "the duck spring rolls." After we listen  to that clip, we're going to immediately listen to  

پاسخ من، "اردک فنر می‌چرخد." پس از گوش دادن به آن کلیپ، بلافاصله به

the next clip. So, get ready. Let's listen. Waitress: Yeah. That's all right.  

کلیپ بعدی گوش خواهیم داد. پس آماده شو بیا گوش بدهیم. پیشخدمت: آره. مشکلی نیست.

What can I get for you? Vanessa: Yes. I'd like to get  

چی میتونم برات بگیرم؟ ونسا: بله. من می‌خواهم

the duck spring rolls. Waitress: All right. 

اسپرینگ رول اردک را بگیرم. پیشخدمت: خیلی خب.

Vanessa: Also, a big Greek salad. Waitress: All right. 

ونسا: همچنین یک سالاد بزرگ یونانی. پیشخدمت: خیلی خب.

Vanessa: Also, Enter the Dragon. Waitress: And how did you want that cooked? 

ونسا: همچنین، وارد اژدها شوید. پیشخدمت: و چطور می‌خواستی پخته شود؟

Vanessa: What do you recommend? Waitress: We recommend medium rare to rare. 

ونسا: چه چیزی را توصیه می کنید؟ پیشخدمت: ما متوسط ​​تا نادر را توصیه می کنیم.

Vanessa: Okay. How about medium rare? Waitress: Alrighty. 

ونسا: باشه. متوسط ​​کمیاب چطور؟ پیشخدمت: باشه.

Vanessa: There is a lot happening in  this short clip, I ordered a tuna dish,  

ونسا: در  این کلیپ کوتاه اتفاقات زیادی می افتد ، من یک غذای ماهی تن سفارش دادم،

and this dish just has a fancy name, "Enter the  Dragon", on their menu. She asked me an important  

و این غذا فقط یک نام فانتزی، "Enter the Dragon" در منوی آنها دارد. او یک سوال مهم از من پرسید

question. She said, "How did you want that  cooked?" Notice that she uses the past tense. "How  

. او گفت: "چطور می‌خواستی پخته شود؟" توجه کنید که او از زمان گذشته استفاده می کند. "

did you want that cooked?" And you can  use this equally the same amount as, "How  

چطور می‌خواستی پخته شود؟" و می‌توانید از این مقدار به همان اندازه استفاده کنید: «

do you want that cooked?" She could have asked  me either question and they both would have been  

چطور می‌خواهید پخته شود؟» او می‌توانست یکی از دو سؤال را از من بپرسد و هر دو به یک

equally fine. "How did you want that  cooked?", "How do you want that cooked?"  

اندازه خوب بودند. «چطور می‌خواستی پخته شود؟»، «چطور می‌خواهی پخته شود؟»

Sometimes we use these kinds of flexible tenses  to be more polite in these restaurant situations.  

گاهی اوقات از این نوع زمان‌های انعطاف‌پذیر استفاده می‌کنیم تا در این موقعیت‌های رستورانی مودب‌تر رفتار کنیم.

Unless you are working in a restaurant, maybe you  are, you don't need to worry about the tense. It's  

تا زمانی که در رستوران کار نمی کنید، شاید هم هستید، لازم نیست نگران تنش باشید.

more important to understand the context and how  to answer, but you might hear people say this,  

فهمیدن زمینه و نحوه پاسخ دادن مهم‌تر است، اما ممکن است بشنوید که مردم این جمله را می‌گویند:

"How did you want that cooked?"  Or "How do you want that cooked?" 

«چطور می‌خواستی پخته شود؟» یا "چطور می خواهی پخته شود؟"

She's asking about how done or how cooked I want  my tuna. This is often asked for fish like tuna,  

او می‌پرسد ماهی تنم چقدر پخته یا پخته شده است . این اغلب برای ماهی هایی مانند ماهی تن،

salmon, and sometimes for hamburgers or  steak, which you'll see in just a minute.  

سالمون، و گاهی برای همبرگر یا استیک سؤال می شود که فقط در عرض یک دقیقه خواهید دید.

There are different levels of doneness. This is  what we call it, doneness. How much you would like  

انجام سطوح مختلفی وجود دارد. این همان چیزی است که ما آن را انجام دادن می نامیم. چقدر دوست دارید

it cooked. There is rare, which is basically raw,  very red in the middle. Then we have medium rare,  

که پخته شود. کمیاب وجود دارد که اساساً خام است و وسط آن بسیار قرمز است. سپس متوسط ​​کمیاب،

pretty red still. Then we have medium, a little  pink in the middle. Then we have medium well,  

تقریباً قرمز هنوز داریم. سپس متوسط، کمی صورتی در وسط داریم. سپس خوب متوسط،

just a small amount of pink. And then well done  or well, and this is no pink in the middle,  

فقط مقدار کمی رنگ صورتی داریم. و بعد خوب یا خوب، و این وسط صورتی نیست،

this is completely cooked. Usually, this is  not recommended for these types of meats.  

این کاملاً پخته شده است. معمولاً این برای این نوع گوشت‌ها توصیه نمی‌شود.

So, what I like to do is what you just saw. I  like to ask the restaurant what they recommend. 

بنابراین، کاری که من دوست دارم انجام دهم این است که شما همین الان دیدید. دوست دارم از رستوران بپرسم که چه چیزی را توصیه می‌کنند.

You're welcome to do this too. This is very  common in a restaurant. I want to know what the  

شما هم می توانید این کار را انجام دهید. این در رستوران بسیار رایج است. می‌خواهم بدانم

chef or what the restaurant thinks is the best  amount of doneness for the meat. I don't want it  

سرآشپز یا رستوران بهترین مقدار پخت گوشت را چه می‌داند. من نمی خواهم

overcooked. I don't want it undercooked. I want  them to make the best decision here. Of course,  

بیش از حد پخته شود. نمی خوام نیم پز بشه می‌خواهم آنها بهترین تصمیم را در اینجا بگیرند. البته،

if you have some special diet needs, then you  can say what you want and it's not going to  

اگر به رژیم غذایی خاصی نیاز دارید، می‌توانید آنچه را که می‌خواهید بگویید و به

offend the restaurant. If they say, "We recommend  medium." And you say, "Oh, no, no, no, I don't  

رستوران آزار نمی‌دهید. اگر بگویند «ما متوسط ​​را توصیه می‌کنیم». و شما می گویید، "اوه، نه، نه، نه، من

want any red. I want it to be well done." That's  fine. They'll do what you want. The customer is  

رنگ قرمز نمی خواهم. می خواهم به خوبی انجام شود." خوبه. آنها آنچه شما می خواهید انجام می دهند.

always right. But for me, I like to ask what they  recommend. You also heard me say this phrase,  

همیشه حق با مشتری است. اما برای من، دوست دارم بپرسم آنها چه توصیه‌ای دارند. شما همچنین شنیدید که من این عبارت را

"How about medium rare?". "How about", why  did I say this? Usually, we use "how about"  

گفتم،   «متوسط ​​نادر چطور؟». «چطور»، چرا این را گفتم؟ معمولاً

to give a polite suggestion to other people. For example, you might say to your friends,  

برای ارائه یک پیشنهاد مودبانه به افراد دیگر از «چگونه درباره» استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، ممکن است به دوستان خود بگویید،

"How about we go to the beach this afternoon?"  And you're just giving a suggestion. You're  

"چطور می شود امروز بعدازظهر به ساحل برویم؟" و شما فقط یک پیشنهاد می دهید.

not saying, "We have to go to the beach."  You're just giving a suggestion. Does it  

شما نمی‌گویید، "باید به ساحل برویم." تو فقط یه پیشنهاد میدی آیا

seem a little bit strange that the customer  would give a suggestion to the restaurant?  

کمی عجیب به نظر می رسد که مشتری پیشنهادی به رستوران بدهد؟

Because they will do whatever I want. I'm the  customer. This is very normal. Why do I need to  

چون هر کاری بخواهم انجام می دهند. من مشتری هستم. این خیلی عادی است. چرا باید

give a suggestion? Well, I'm just being polite.  This is a common phrase that we use when we're in  

پیشنهادی بدهم؟ خب من فقط مودب هستم این عبارت رایجی است که وقتی در

these type of restaurant or store situations. Let's imagine that you're trying on a shirt  

این نوع رستوران یا موقعیت‌های فروشگاهی قرار می‌گیریم از آن استفاده می‌کنیم. بیایید تصور کنیم که یک پیراهن را

in a store and you like the shirt, but you don't  exactly like the color. So, the employee comes  

در یک فروشگاه امتحان می‌کنید و پیراهن را دوست دارید، اما دقیقاً از رنگ آن خوشتان نمی‌آید. بنابراین، کارمند پیش

to you and says, "Can I get that for you in  a different color?" You might say, "Yeah.  

شما می آید و می گوید: "آیا می توانم آن را با رنگ دیگری برای شما تهیه کنم؟" ممکن است بگویید، "آره.

How about red?" You're suggesting, "I would like  to try this shirt, but in a different color",  

قرمز چطور؟" شما پیشنهاد می‌کنید، "من می‌خواهم این پیراهن را امتحان کنم، اما در رنگ دیگری"

you might say, "Yeah. How about red?" Or you  could also say, "Do you have red? I'd like to try  

،   ممکن است بگویید، "آره. قرمز چطور؟" یا می‌توانید بگویید: "آیا قرمز دارید؟ می‌خواهم قرمز را امتحان کنم

red." But we often use this lovely expression, how  about. "How about medium rare?", "How about red?"  

." اما ما اغلب از این عبارت دوست داشتنی استفاده می کنیم، چطور؟ "متوسط ​​کمیاب چطور؟"، "قرمز چطور؟"

Great. All right. Let's watch that clip one  more time. I want you to listen carefully for  

عالی. خیلی خوب. بیایید یک بار دیگر آن کلیپ را تماشا کنیم . از شما می‌خواهم به دقت گوش کنید

how she asked me about how I want it cooked, how I  answered, how I said, "how about", and then we're  

که چگونه او از من در مورد اینکه می‌خواهم پخته شود، چگونه پاسخ دادم، چگونه گفتم "چطور است"، و سپس

going to go on to the next clip where I'm also  going to continue my order. Listen carefully. 

به کلیپ بعدی می‌رویم، جایی که من نیز می‌روم. برای ادامه سفارشم با دقت گوش کن

Also, Enter the Dragon. Waitress:  

همچنین، وارد اژدها شوید. پیشخدمت:

And how did you want that cooked? Vanessa: What do you recommend? 

و چطور می‌خواستی پخته شود؟ ونسا: چه چیزی را توصیه می کنید؟

Waitress: We recommend medium rare to rare. Vanessa: Okay. How about medium rare? 

پیشخدمت: ما متوسط ​​تا نادر را توصیه می کنیم. ونسا: باشه. متوسط ​​کمیاب چطور؟

Waitress: Alrighty. Vanessa: And finally,  

پیشخدمت: باشه. ونسا: و در نهایت

the Gustavo's Gourmet Hamburger Steak. 

، استیک همبرگر لذیذ گوستاوو.

Waitress: All right. Wonderful.  And how would you like that cooked? 

پیشخدمت: خیلی خب. فوق العاده است. و دوست دارید چطور پخته شود؟

Vanessa: What do you think? You  think medium well is normal for that? 

ونسا: نظرت چیه؟ فکر می‌کنید وضعیت متوسط ​​برای آن عادی است؟

Waitress: Most people go for medium on that one. Vanessa: Okay. Let's just do medium then. 

پیشخدمت: اکثر مردم به سراغ آن می روند. ونسا: باشه. پس بیایید متوسط ​​انجام دهیم.

All right. In this clip, I finished ordering  all of the food that I was going to get  

خیلی خوب. در این کلیپ، من سفارش تمام غذاهایی را که می‌خواستم دریافت

because I... You'll see later, I have a gift  certificate. So, I decided to order a lot of  

کنم، تمام کردم چون... بعداً خواهید دید، من یک گواهی هدیه دارم . بنابراین، تصمیم گرفتم مقدار زیادی

food because I wouldn't really need to pay for it.  But did you notice in this clip, if you did not,  

غذا سفارش دهم، زیرا واقعاً نیازی به پرداخت هزینه آن ندارم. اما آیا در این کلیپ متوجه شدید، اگر متوجه نشدید،

when we watch it again, please try to notice. I  said, "the", in front of my order, "the Gustavo's  

وقتی دوباره آن را تماشا می کنیم، لطفاً سعی کنید متوجه شوید. جلوی

Hamburger Steak". The, because I'm talking  about a specific item on their menu.  

سفارشم گفتم «استیک همبرگر گوستاوو». چون من درباره یک مورد خاص در منوی آنها صحبت می کنم.

When I asked her about what is normal  for the doneness of the hamburger steak,  

وقتی از او پرسیدم که برای آماده شدن استیک همبرگر چه چیزی طبیعی است،

she said, "Most people go for medium on that  one." Do you know this phrasal verb, "to go  

او گفت: "بیشتر مردم به سراغ آن می روند ." آیا این فعل عبارتی "to go

for"? "Most people go for medium on this one." It is extremely common to use this phrasal verb  

for" را می شناسید؟ "بیشتر مردم در این مورد به سمت متوسط ​​می روند." استفاده از این فعل عبارتی در رستوران ها بسیار رایج است

in restaurants. When you are ordering something,  you might say, "All right, I'm going to go for the  

. وقتی چیزی سفارش می‌دهید، ممکن است بگویید: «خیلی خب، من می‌روم برای

tuna and the steak.", "I'm going to go for the  salad.". "I'm going to go for", this just means to  

تن ماهی و استیک»، «می‌خواهم برای سالاد بروم». "من می روم برای"، این فقط به معنای

choose. "I'm going to choose that one." But we use  this phrasal verb a lot when we're ordering in a  

انتخاب است. "من آن را انتخاب می کنم." اما وقتی در رستورانی سفارش می‌دهیم، از این فعل عبارتی زیاد استفاده می‌کنیم

restaurant. All right, let's watch that clip again  and go on to the next clip. Listen carefully. 

. بسیار خوب، بیایید دوباره آن کلیپ را تماشا کنیم و به کلیپ بعدی برویم. با دقت گوش کن

And finally, the Gustavo's  Gourmet Hamburger Steak. 

و در نهایت، استیک همبرگر لذیذ گوستاوو.

Waitress: All right. Wonderful.  And how would you like that cooked? 

پیشخدمت: خیلی خب. فوق العاده است. و دوست دارید چطور پخته شود؟

Vanessa: What do you think? You  think medium well is normal for that? 

ونسا: نظرت چیه؟ فکر می‌کنید وضعیت متوسط ​​برای آن عادی است؟

Waitress: Most people go for medium on that one. Vanessa: Okay. Let's just do medium then. 

پیشخدمت: اکثر مردم به سراغ آن می روند. ونسا: باشه. پس بیایید متوسط ​​انجام دهیم.

Waitress: Alrighty. And anything else for you? Vanessa: That's all. 

پیشخدمت: باشه. و هر چیز دیگری برای شما؟ ونسا: همین.

Waitress: All right. So, that's the duck spring  rolls. The Greek salad. The tuna, cooked medium  

پیشخدمت: خیلی خب. بنابراین، این همان رول‌های فنری اردک است . سالاد یونانی. ماهی تن، متوسط ​​پخته شده

rare. Then the Gustavo, cooked medium? Vanessa: Yes. That's it. 

نادر است. سپس گوستاوو، متوسط ​​پخته شده؟ ونسا: بله. خودشه.

Here, she is repeating my order to make sure that  I got everything correct. I think this is a common  

در اینجا، او دستور من را تکرار می کند تا مطمئن شود همه چیز را درست انجام داده ام. فکر می‌کنم این یک

practice around the world in restaurants. It seems  like a good idea, right? But I used two phrases  

رویه رایج در سرتاسر جهان در رستوران‌ها است. به نظر ایده خوبی است، درست است؟ اما من از دو عبارت

with the word "that", they're slightly different.  So, I want to help you understand them and also  

با کلمه "that" استفاده کردم، آنها کمی متفاوت هستند. بنابراین، می‌خواهم به شما کمک کنم آنها را درک کنید و همچنین

use them because we use them all the time,  like a lot of expressions from this video. So,  

از آنها استفاده کنید زیرا ما همیشه از آنها استفاده می‌کنیم، مانند بسیاری از عبارات این ویدیو. بنابراین،

when she asks, "Anything else for you?" She's  wanting to know, are you going to order anything  

وقتی او می‌پرسد، "چیز دیگری برای شما وجود دارد؟" او می‌خواهد بداند، آیا می‌خواهید چیز دیگری سفارش

else? "Anything else for you?" And I said,  "That's all." That's all, means I'm finished.  

دهید؟ "چیز دیگری برای شما؟" و من گفتم: "همین." این همه، یعنی من تمام شده ام.

There is no more. This is the end. That's all.  It's not rude to say, it is extremely helpful,  

دیگر وجود ندارد. این آخرشه. همین. گفتن بی ادبانه نیست، بسیار مفید است،

in fact, to say, "Anything else I can get  for you.", "Nope. That's all. Thank you."  

در واقع، گفتن، "هر چیز دیگری که می توانم برای شما بگیرم."، "نه. همین. متشکرم."

After she listed all of the things that I  ordered, I said, "That's it." That's it. 

بعد از اینکه او همه چیزهایی را که من سفارش دادم فهرست کرد، گفتم: "همین است." خودشه.

"Yes. That's it." How is this different from  "That's all."? Well here, I'm telling her,  

"آره همینه." این چه تفاوتی با «همین است» دارد؟ خوب اینجا، من به او می گویم،

"You got it, correct. That's it." This is common  in other situations too, not just restaurants.  

"تو متوجه شدی، درست است. همین است." این در موقعیت‌های دیگر نیز رایج است، نه فقط در رستوران‌ها.

This is very useful for you, as an English  learner. If you're having a conversation and  

این برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی بسیار مفید است . اگر در حال مکالمه

you forget a word, which happens to us  all, even for native English speakers,  

هستید و کلمه‌ای را فراموش می‌کنید، که برای همه ما اتفاق می‌افتد ، حتی برای انگلیسی‌زبان‌های بومی،

this happens too, you might be talking  about an experience you had driving.  

این اتفاق هم می‌افتد، ممکن است درباره تجربه‌ای صحبت کنید که در رانندگی داشته‌اید.

"I was driving down the street, and then a dog ran  into the road and I didn't want to hit the dog.  

"من در خیابان رانندگی می‌کردم، و بعد یک سگ وارد جاده شد و من نمی‌خواستم به سگ ضربه

So, I turned my car and I ran into a... What's  that word? The thing on the side of the road,  

بزنم. بنابراین، ماشینم را چرخاندم و به یک... آن کلمه چیست؟ چیز کناری از جاده

it goes down. Rain is in it sometimes." And your  friend might say, "A ditch, you ran into a ditch." 

، پایین می‌رود. گاهی باران در آن می‌بارد." و دوست شما ممکن است بگوید: "یک گودال، به یک گودال برخورد کردی."

And here you can use our key expression. You can  say, "That's it. Yes. I ran into a ditch." You're  

و در اینجا می توانید از عبارت کلیدی ما استفاده کنید. می‌توانید بگویید، "همین است. بله. به یک گودال برخورد کردم." شما

letting that person know, with enthusiasm, that  they got it correct. That was the word that you  

با اشتیاق به آن شخص اطلاع می دهید که آن را درست متوجه شده است. این کلمه ای بود که تو

were thinking of. So, here I used "that's it" to  tell her, "You got my order, correct. Yep. That's  

به آن فکر می کردی. بنابراین، در اینجا من از "همین است" استفاده کردم تا به او بگویم، "تصویر من را گرفتی، درست است. بله. همین

it." Or you can tell your friend, "That's it. You  understood the word that I was trying to say."  

است." یا می‌توانید به دوستتان بگویید: «همین.

All right, let's go back and watch this  clip and then go on to the next clip. 

بسیار خوب، بیایید برگردیم و این کلیپ را تماشا کنیم و سپس به کلیپ بعدی برویم.

Waitress: Alrighty. And anything else for you? Vanessa: That's all. 

پیشخدمت: باشه. و هر چیز دیگری برای شما؟ ونسا: همین.

Waitress: All right. So, that's the duck spring  rolls. The Greek salad. The tuna, cooked medium  

پیشخدمت: خیلی خب. بنابراین، این همان رول‌های فنری اردک است . سالاد یونانی. ماهی تن، متوسط ​​پخته شده

rare. Then the Gustavo, cooked medium? Vanessa: Yes, that's it. 

نادر است. سپس گوستاوو، متوسط ​​پخته شده؟ ونسا: بله، همین است.

Waitress: All right. Perfect.  We'll have this ready for pickup  

in probably about 15 minutes. Is that okay? Vanessa: Yes. I have a quick question though,  

پیشخدمت: خیلی خب. کامل. احتمالاً تا 15 دقیقه دیگر این را برای تحویل آماده

خواهیم کرد. خوبه؟ ونسا: بله. من یک سوال سریع دارم،   به

I was given a gift certificate  to Stoney Knob. When I pay,  

من یک گواهی هدیه به Stoney Knob داده شد. وقتی پرداخت می‌کنم،

should I just bring that  with me or what should I do? 

آیا باید آن را با خودم بیاورم یا چه کاری باید انجام دهم؟

Because I don't order pickup very often. I wasn't  sure what this restaurant wanted to do. I didn't  

چون زیاد سفارش پیکاپ نمی کنم. مطمئن نبودم که این رستوران می‌خواهد چه کار کند.

know if they wanted me to pay over the phone,  sometimes they'll ask for your card number over  

نمی‌دانستم می‌خواهند تلفنی پرداخت کنم، گاهی اوقات از طریق تلفن شماره کارتتان را

the phone, or if they wanted me to just pay when  I went to the restaurant. So, that's why I asked,  

می‌خواهند، یا وقتی به رستوران می‌روم می‌خواهند فقط پول را پرداخت کنم. بنابراین، به همین دلیل پرسیدم،

and because I had a gift certificate, I wasn't  sure what their process was. So, I simply asked  

و چون گواهی هدیه داشتم، مطمئن نبودم که روند آنها چگونه است. بنابراین، من به سادگی از

them, "What should I do?" And this is good  news for you because maybe there's multiple  

آنها پرسیدم، "چه باید بکنم؟" و این برای شما خبر خوبی است، زیرا شاید چندین   رویه فرهنگی وجود داشته باشد

cultural practices that you're not sure  about. It is no problem to ask. I asked,  

که در مورد آنها مطمئن نیستید. پرسیدن مشکلی نیست. پرسیدم،

you saw me ask, I didn't know what to do. This  is my home country. I feel familiar with a lot  

دیدی که می پرسم، نمی دانستم چه کار کنم. این کشور زادگاه من است. من احساس می کنم با بسیاری

of the customs, but there's still things  that I don't know too. And I want to make  

از آداب و رسوم آشنا هستم، اما هنوز چیزهایی وجود دارد که من هم نمی دانم. و می‌خواهم

sure that I'm being polite to that restaurant. So, I just asked, "What should I do?" And I  

مطمئن شوم که با آن رستوران مودب رفتار می‌کنم. بنابراین، من فقط پرسیدم: "چه باید بکنم؟" و من

also... Because it's a gift certificate, I wanted  them to be aware of this, in case there were any  

همچنین... چون این یک گواهی هدیه است، می خواستم آنها از این موضوع آگاه باشند، در صورتی که

little rules about the gift certificate, sometimes  gift certificates or gift cards have rules like,  

قوانین کمی در مورد گواهی هدیه وجود داشته باشد، گاهی اوقات گواهی های هدیه یا کارت های هدیه دارای قوانینی مانند

you need to go into the store to pay, or you  need to spend this much money to use it. So,  

،   باید به فروشگاه بروید. پرداخت کنید، یا برای استفاده از آن باید این مقدار پول خرج کنید. بنابراین،

I just wanted them to be aware so that there  were no surprises when I went to pick up my food.  

من فقط می‌خواستم آن‌ها آگاه باشند تا وقتی برای برداشتن غذای خود رفتم، هیچ غافلگیرکننده‌ای نباشد.

All right. Let's watch this clip  and then go on to our next one. 

خیلی خوب. بیایید این کلیپ را تماشا کنیم و سپس به کلیپ بعدی خود برویم.

Waitress: All right. Perfect. We'll have  this ready for pickup in probably about  

پیشخدمت: خیلی خب. کامل. احتمالاً تا 15 دقیقه دیگر این را برای تحویل آماده

15 minutes. Is that okay? Vanessa: Yes. I have a quick question though,  

خواهیم کرد. خوبه؟ ونسا: بله. من یک سوال سریع

I was given a gift certificate to  Stoney Knob. When I pay, should I  

دارم،   یک گواهی هدیه به  Stoney Knob به من داده شد . وقتی پرداخت می‌کنم، آیا

just bring that with me or what should I do? Waitress: Yeah. Just bring it with you and we'll  

فقط آن را با خود بیاورم یا چه کار باید بکنم؟ پیشخدمت: آره. فقط آن را با خود بیاورید و ما

be able to... We can just take it from you. You  can either come in to pay with it, or we can just  

قادر خواهیم بود... فقط می توانیم آن را از شما بگیریم. می‌توانید برای پرداخت با آن وارد شوید، یا فقط می‌توانیم

take it from you in the car and do it inside. Vanessa: Okay. 

آن را در ماشین از شما بگیریم و آن را در داخل انجام دهیم. ونسا: باشه.

Waitress: So, either way, yeah.  But just bring it with you. 

پیشخدمت: پس، در هر صورت، آره. اما فقط آن را با خود بیاورید.

Vanessa: In this clip, she's giving me two  options. One option is, I can go into the  

ونسا: در این کلیپ، او دو گزینه به من می دهد. یکی از گزینه‌ها این است که من می‌توانم به

restaurant and pay for the food when I arrive, or  they will come to my car, take my payment, go in,  

رستوران بروم و وقتی رسیدم هزینه غذا را پرداخت کنم، یا آنها به ماشین من می‌آیند، پولم را می‌گیرند، می‌روند،

make the payment and bring it back to me. There  are two options. She uses a lovely expression  

پرداخت را انجام می‌دهند و آن را برای من برمی‌گردانند. دو گزینه وجود دارد. او در اینجا از یک بیان دوست داشتنی استفاده می کند

here. She says, "either way", you can use this  in so many situations in daily life. If you and  

. او می‌گوید، «در هر صورت»، می‌توانید از آن در موقعیت‌های زیادی در زندگی روزمره استفاده کنید. اگر شما و

your friend are going to drive to the beach, and  you're not sure whose car you're going to take,  

دوستتان می‌خواهید به سمت ساحل رانندگی کنید، و مطمئن نیستید که سوار ماشین چه کسی می‌شوید،

you might say, "Well, should you drive, or should  I?" And your friend might say, "I don't know,  

ممکن است بگویید: "خب، باید رانندگی کنی یا من؟" و دوست شما ممکن است بگوید، "نمی دانم،

either way is fine with me." Or if your friend  says, "Well, do you want to cook tonight,  

هر دو راه برای من خوب است." یا اگر دوستتان بگوید، "خب، می‌خواهی امشب غذا درست

or do you want to go to a restaurant?" You  might say, "Oh, either way is fine with me."  

کنی، یا می‌خواهی به رستوران بروی؟" ممکن است بگویید، "اوه، هر دو حالت برای من خوب است."

Either way. Both of these are okay with you,  either way. All right, let's go and watch  

در هر صورت. هر دوی اینها برای شما مشکلی ندارد،  در هر صورت. بسیار خوب، بیایید برویم و

this clip again and then go on to our next one. Waitress: Yeah. Just bring it with you and we'll  

دوباره این کلیپ را تماشا کنیم و سپس به کلیپ بعدی خود برویم. پیشخدمت: آره. فقط آن را با خود بیاورید و ما

be able to... We can just take it from you. You  can either come in to pay with it, or we can just  

قادر خواهیم بود... فقط می توانیم آن را از شما بگیریم. می‌توانید برای پرداخت با آن وارد شوید، یا فقط می‌توانیم

take it from you in the car and do it inside. Vanessa: Okay. 

آن را در ماشین از شما بگیریم و آن را در داخل انجام دهیم. ونسا: باشه.

Waitress: So, either way, yeah.  But just bring it with you. 

پیشخدمت: پس، در هر صورت، آره. اما فقط آن را با خود بیاورید.

Vanessa: Okay. I should just  give you a call when I get there? 

ونسا: باشه. من فقط باید وقتی به آنجا رسیدم با شما تماس بگیرم؟

Waitress: Yes, ma'am. That would be great. Vanessa: I live in the South of the U.S. and it is  

پیشخدمت: بله خانم. این عالی خواهد بود. ونسا: من در جنوب ایالات متحده زندگی می‌کنم و

quite common to use the term "ma'am", even though  I'm probably not that much older than she is. I'm  

استفاده از عبارت "خانم" بسیار رایج است، حتی اگر سن من زیاد از او بیشتر نباشد. من

not her mother or her grandmother, but it's still  polite in the South to say "ma'am". So, if someone  

مادر یا مادربزرگ او نیستم، اما هنوز هم در جنوب گفتن "خانم" مودبانه است. بنابراین، اگر کسی

asks me a question, I might say, "Oh, yes, ma'am,  that's right." If I'm talking on the phone to my  

از من سؤالی بپرسد، ممکن است بگویم، "اوه، بله، خانم ، درست است." اگر با بانکم تلفنی صحبت می‌کنم

bank, or even if I go into a restaurant, I might  say that or into the bank, this is polite, but it  

، یا حتی اگر به رستورانی می‌روم، ممکن است بگویم یا به بانک، مودبانه است، اما

is not necessary. If you say this in the North  or in the West or in the Midwest of the U.S.,  

لازم نیست. اگر این را در شمال یا در غرب یا در غرب میانه ایالات متحده

I don't think this is as common,  but in the South of the U.S.,  

می گویید،   فکر نمی کنم این امر رایج باشد، اما در جنوب ایالات متحده،

when you say "ma'am", this is only for women, just  to let you know, when you say "ma'am", to a woman,  

وقتی می گویید "خانم"، این فقط برای خانم‌ها، فقط برای اینکه به شما اطلاع بدهند، وقتی به یک زن می‌گویید "خانم"،

or "yes, sir", to a man, their eyes get all  sparkly and lit up because you're being so polite. 

یا "بله، آقا"، به یک مرد، چشم‌هایشان برق می‌زند و می‌درخشد زیرا شما بسیار مودب هستید.

And in Southern culture, where I live, this  is kind of what children are taught. They're  

و در فرهنگ جنوب، جایی که من زندگی می کنم، این چیزی است که به کودکان آموزش داده می شود. به آنها

taught that when you say "Yes, ma'am. Yes,  sir." You're being polite to older people,  

آموزش داده می شود که وقتی می گویید "بله، خانم. بله، آقا." شما با افراد مسن‌تر مودب هستید،

but even in restaurant situations,  when there's not a big age difference,  

اما حتی در موقعیت‌های رستوران، وقتی تفاوت سنی زیادی وجود ندارد،

this is still a polite situation with a store  and a customer. So, you're going to hear those  

این وضعیت هنوز هم برای یک فروشگاه و یک مشتری مودبانه است. بنابراین،

expressions if you visit the South of the U.S.  Please don't feel like you need to use, ma'am,  

اگر از جنوب ایالات متحده بازدید کنید، این عبارات را خواهید شنید. لطفاً احساس نکنید که نیازی به استفاده از آن ندارید، خانم،

when you're talking with people on a daily basis,  but I just wanted you to know why she said "ma'am"  

وقتی که با مردم به طور روزانه صحبت می کنید، اما من فقط شما را می خواستم تا بدانم چرا در تلفن به من گفت "خانم"

to me on the phone. All right. Let's watch that  clip one more time and then go on to our next one. 

. خیلی خوب. بیایید یک بار دیگر آن کلیپ را تماشا کنیم و سپس به کلیپ بعدی خود برویم.

Okay. I should just give  you a call when I get there? 

باشه. وقتی رسیدم باید با شما تماس بگیرم؟

Waitress: Yes, ma'am. That would be great. Vanessa: All right. 

پیشخدمت: بله خانم. این عالی خواهد بود. ونسا: خیلی خب.

Waitress: And, let me see.  What's the name for your order? 

پیشخدمت: و بگذار ببینم. نام سفارش شما چیست؟

Vanessa: Vanessa. Waitress: And a phone number? 

ونسا: ونسا. پیشخدمت: و یک شماره تلفن؟

Vanessa: It's (412)... Did you hear that question she asked?  

ونسا: این (412) است... آیا این سوال را شنیدی؟

"What's the name for the order?" Why didn't she  ask me, "What's your name?" She wants to know who  

"اسم سفارش چیه؟" چرا او از من نپرسید، "اسم تو چیست؟" او می‌خواهد بداند چه کسی

can they write on the receipt or on the ticket  so they could deliver it to the right person  

می‌تواند روی رسید یا روی بلیط بنویسد تا بتواند آن را به شخص مناسب

in their car. But why didn't she ask me  "What's your name?" She could have said that,  

در ماشینش تحویل دهد. اما چرا از من نپرسید «اسمت چیست؟» او می‌توانست این را بگوید،

and you might hear that sometimes for pickup  orders, but it's a little bit more common to hear,  

و ممکن است گاهی برای سفارش‌های پیکاپ آن را بشنوید، اما شنیدن این جمله کمی رایج‌تر است:

"What's the name for the order?" Because maybe I'm  not going to be the person who picks up the order.  

«اسم سفارش چیست؟» چون شاید من کسی نباشم که سفارش را تحویل بگیرم .

Maybe it's going to be someone else. Maybe I'm  making an order for someone else. For some reason,  

شاید قرار باشد شخص دیگری باشد. شاید دارم برای شخص دیگری سفارش می‌دهم. به دلایلی،

this expression is just more common in restaurant  situations, when you're making an order. 

این عبارت در موقعیت‌های رستوران، زمانی که سفارش می‌دهید، رایج‌تر است.

"What's the name for the order?" It  feels a little more indirect, too.  

"اسم سفارش چیه؟" کمی غیرمستقیم‌تر نیز به نظر می‌رسد.

Not too personal like, "What's your name? I want  be your friend." It's a little more separated. So,  

نه خیلی شخصی مانند «اسم تو چیست؟ می‌خواهم دوستت باشم». کمی جداتر است. بنابراین،

you feel like it's a professional situation.  They're only asking for a business reason,  

احساس می‌کنید که این یک موقعیت حرفه‌ای است. آنها فقط یک دلیل تجاری می‌خواهند،

not for a personal reason. "What's the name  for the order?" And I just told her my name.  

نه دلیل شخصی. " نام سفارش چیست؟" و من فقط اسممو بهش گفتم

Okay. Let's watch that little clip again, and then  we will finish this first conversation in the next  

باشه. بیایید دوباره آن کلیپ کوچک را تماشا کنیم و سپس در کلیپ بعدی این گفتگوی اول را به پایان خواهیم رساند

clip. All right. Take a deep breath. Let's watch. Waitress: And, let me see. What's the name  

. خیلی خوب. یک نفس عمیق بکش. بیایید تماشا کنیم. پیشخدمت: و بگذار ببینم.

for your order? Vanessa: Vanessa. 

نام سفارش شما چیست؟ ونسا: ونسا.

Waitress: And a phone number? Vanessa: It's (412)... 

پیشخدمت: و یک شماره تلفن؟ ونسا: این (412) است...

Waitress: All right. And so, if you don't mind,  just give us a call when you pull in. We'll bring  

پیشخدمت: بسیار خوب. و بنابراین، اگر مشکلی ندارید، فقط وقتی وارد شدید با ما تماس بگیرید. ما

it out to you and get the gift card and all that. Vanessa: Okay. Thank you so much. 

آن را برای شما می آوریم و کارت هدیه و همه اینها را دریافت می کنیم. ونسا: باشه. خیلی ممنونم.

Waitress: No problem. We'll see you then. Vanessa: Bye. 

پیشخدمت: مشکلی نیست. اونوقت میبینیمت ونسا: خداحافظ.

Waitress: All right. Bye-bye. Vanessa: She uses another polite expression here,  

پیشخدمت: خیلی خب. خداحافظ. ونسا: او در اینجا از یک عبارت مودبانه دیگر استفاده می کند،

"if you don't mind, just give us a call when you  pull in." This phrase, "If you don't mind." Is  

"اگر اشکالی ندارد، فقط وقتی وارد شدی با ما تماس بگیر." این عبارت، "اگر اشکالی ندارد."

lovely to use in business situations, or  just any time that you want to be polite.  

برای استفاده در موقعیت‌های تجاری، یا هر زمانی که می‌خواهید مودب باشید، دوست‌داشتنی است.

You might ask your co-worker, "If you don't mind,  can you send me an email when you're all done?"  

ممکن است از همکارتان بپرسید: "اگر مشکلی ندارید، می‌توانید وقتی همه چیز تمام شد برای من ایمیل بفرستید؟"

If you don't mind. Or maybe my husband  already has a long list of things that he's  

اگر اشکالی ندارد. یا شاید شوهرم فهرست بلندبالایی از چیزهایی که

going to make at the grocery store, or things  that he's going to buy at the grocery store,  

قرار است در خواربارفروشی درست کند، یا چیزهایی که قرار است از خواربارفروشی بخرد، داشته باشد،

and as he's leaving the door, I might say, "Oh,  wait. If you don't mind, can you pick up another  

و در حین خروج از در، ممکن است بگویم: "اوه، صبر کنید. اگر مهم نیست، می‌توانی

bag of apples?" This is a little bit... Maybe  a little bit inconvenient for him because  

کیسه سیب دیگری برداری؟» این کمی است... شاید برای او کمی ناخوشایند باشد زیرا

he already has a list, he's about to leave.  So, I just want to use this polite expression.  

او از قبل فهرستی دارد و در شرف ترک است. بنابراین، من فقط می خواهم از این عبارت مودبانه استفاده کنم.

You don't always need to use it, but there are  many situations when you can, just to be polite. 

همیشه لازم نیست از آن استفاده کنید، اما موقعیت‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید، فقط برای اینکه مودب باشید.

Did you recognize that she used a phrasal verb at  the end of her question? To pull in. Do you know  

آیا متوجه شدید که او در انتهای سوالش از فعل عبارتی استفاده کرده است ؟ برای ورود به داخل. آیا می‌دانید

what that means? "Just give us a call when you  pull in." This is talking about my car arriving  

این به چه معناست؟ "فقط وقتی وارد شدی با ما تماس بگیر." این در مورد رسیدن ماشین من

to the parking lot. That means that I have arrived  at the restaurant. You might use this phrasal verb  

به پارکینگ است. این بدان معناست که من به رستوران رسیده‌ام. می‌توانید از این فعل عبارتی

to text your friend, or to call your friend, when  you are meeting her at a store, for example. You  

برای ارسال پیامک به دوستتان یا برای تماس تلفنی با دوستتان استفاده کنید، مثلاً وقتی با او در فروشگاه ملاقات می‌کنید.

might say, "Hey, I'll be in, in a minute. I just  pulled in." That means that your car just arrived  

ممکن است بگویید، "هی، من یک دقیقه دیگر وارد می‌شوم. همین الان وارد شدم." این بدان معناست که ماشین شما به تازگی

in the parking lot. This is especially if you're  driving. If you're taking the bus, you might say,  

وارد پارکینگ شده است. این مخصوصاً اگر در حال رانندگی هستید. اگر سوار اتوبوس می‌شوید، ممکن است بگویید،

"Yeah, the bus just pulled in. I'll be there in  just a second." But we use it more often for when  

"بله، اتوبوس به‌تازگی وارد شد. من فقط یک ثانیه دیگر آنجا خواهم بود." اما بیشتر برای زمانی

we're driving. "I just pulled in. I'll be inside  in a minute." All right. We have successfully made  

که در حال رانندگی هستیم از آن استفاده می‌کنیم. "تازه وارد شدم. یک دقیقه دیگر داخل خواهم شد." خیلی خوب. ما با موفقیت

an order on the phone, but we need to pick it up.  So, there's a couple more clips that I'd like to  

یک سفارش تلفنی انجام دادیم، اما باید آن را تحویل بگیریم. بنابراین، چند کلیپ دیگر وجود دارد که می‌خواهم به

show you so that you can successfully pick up  food in English. Let's watch the first clip. 

شما نشان دهم تا بتوانید با موفقیت غذا را به زبان انگلیسی انتخاب کنید. بریم اولین کلیپ رو ببینیم

Hey, so sorry. Waitress: No, you're fine. 

هی، خیلی متاسفم پیشخدمت: نه، شما خوب هستید.

Vanessa: I was coming to pick up a pickup order. Waitress: Okay. What was the name? 

ونسا: می‌خواستم سفارش پیکاپ بگیرم. پیشخدمت: باشه. اسمش چی بود؟

Vanessa: Vanessa. Waitress: Vanessa. Okay,  

ونسا: ونسا. پیشخدمت: ونسا. باشه

I'll go see if that's ready. Vanessa: Thank you. 

،   می روم ببینم آماده است یا نه. ونسا: ممنون.

I used the phrase. "I was coming to pick up a  pickup order." You see how I use this as a verb,  

من از عبارت استفاده کردم «می‌خواستم یک سفارش تحویل بگیرم.» می بینید که چگونه از این به عنوان فعل،

to pick up. And then also as a noun, a  pickup order. It's the same idea here,  

برای برداشتن استفاده می کنم. و سپس به عنوان یک اسم، یک سفارش تحویل. اینجا هم همین ایده است،

but I used an interesting verb tense. I said, "I  was coming." Do you notice how this is the past?  

اما من از زمان فعل جالبی استفاده کردم. گفتم: داشتم می آمدم . آیا متوجه شده اید که چگونه این گذشته است؟

We saw this earlier as well, that we sometimes  are a little bit more fluid in tenses when we're  

این را قبلاً هم دیدیم، که گاهی اوقات

being extra polite, but it is no problem to say,  "I'm picking up a pickup order." In the present  

وقتی بیش از حد مؤدب هستیم، در زمان‌ها کمی روان‌تر می‌شویم، اما این مشکلی نیست که بگوییم: «دارم سفارش پیکاپ می‌گیرم». در زمان حال

tense. "I am picking up an order." Or "I'm  here to pick up a pickup order." No problem.  

. "من دارم سفارش میگیرم." یا «من اینجا هستم تا سفارش تحویل بگیرم». مشکلی نیست

There's a couple of different expressions we  can use. And that's just the one that I chose. 

چند عبارت مختلف وجود دارد که می‌توانیم استفاده کنیم. و این فقط یکی است که من انتخاب کردم.

I'm not sure it's the same for your country  nowadays, but in the U.S., we are still required  

مطمئن نیستم که این روزها برای کشور شما یکسان باشد ، اما در ایالات متحده، هنوز از ما خواسته می‌شود

or suggested to wear a mask in face-to-face  conversations that are close together,  

که در مکالمات رو در رو که نزدیک به هم هستند، ماسک بزنیم،

especially in these kind of public situations like  restaurants and stores, these types of things. So,  

مخصوصاً در این نوع موقعیت‌های عمومی مانند رستوران‌ها و فروشگاه ها، این نوع چیزها بنابراین،

for her, she, probably a little bit uncomfortable,  she needs to wear her mask during her whole work  

برای او، احتمالاً کمی ناراحت کننده است، او باید در کل روز کاری خود ماسک خود را بپوشد

day. But for me, only when I'm interacting with  the customer, is this type of thing... Or with  

. اما برای من، تنها زمانی که با مشتری در حال تعامل هستم ، این نوع چیزها وجود دارد... یا

the employee, is this type of thing necessary. I'm  curious what it's like in your country right now.  

با کارمند، این نوع چیزها ضروری است. کنجکاو هستم که در حال حاضر در کشور شما چگونه است.

Let me know in the comments, what that's like. All  right. Let's watch that clip one more time. I want  

در نظرات به من اطلاع دهید که چگونه است. خیلی خوب. یه بار دیگه اون کلیپ رو ببینیم

you to listen carefully for my wonderful phrase,  and then we're going to watch the next clip. 

می‌خواهم   به عبارت فوق‌العاده من با دقت گوش کنید و سپس کلیپ بعدی را تماشا کنیم.

Hey, so sorry. Waitress: No, you're fine. 

هی، خیلی متاسفم پیشخدمت: نه، شما خوب هستید.

Vanessa: I was coming to pick up a pickup order. Waitress: Okay. What was the name? 

ونسا: می‌خواستم سفارش پیکاپ بگیرم. پیشخدمت: باشه. اسمش چی بود؟

Vanessa: Vanessa. Waitress: Vanessa. Okay,  

ونسا: ونسا. پیشخدمت: ونسا. باشه

I'll go see if that's ready. Vanessa: Thank you. 

،   می روم ببینم آماده است یا نه. ونسا: ممنون.

Waitress: The total is going to be 65.27. Vanessa:  

پیشخدمت: کل 65.27 خواهد بود. ونسا:

Okay. I have my... It's a gift certificate  that someone gave me, and my card. 

باشه. من دارم... این یک گواهی هدیه  است که شخصی به من داده است، و کارت من.

Waitress: All right. I'll be right back. Vanessa: Thanks so much. 

پیشخدمت: خیلی خب. من بلافاصله برمی گردم. ونسا: خیلی ممنون.

Did you notice that she told me the total for  my order, but she didn't use the word "dollar"?  

آیا متوجه شدید که او کل سفارش من را به من گفت، اما از کلمه "دلار" استفاده نکرد؟

She said "That's going to be 65.27." This is a lot  more than I normally spend at a restaurant, maybe  

او گفت: "این 65.27 خواهد بود." این مقدار بسیار بیشتر از چیزی است که معمولاً در یک رستوران خرج می‌کنم، شاید

double the amount that I normally  spend, but I had a gift certificate.  

دو برابر مبلغی که معمولاً خرج می‌کنم، اما من یک گواهی هدیه داشتم.

So, I felt like it was okay to splurge a it.  Usually eating out at a local restaurant is not  

بنابراین، من احساس کردم که اشکالی ندارد که آن را ولخرجی کنم. معمولاً غذا خوردن در رستوران محلی

that expensive. At least in my city. If you come  to visit a small town in the U.S., don't worry,  

آنقدر گران نیست. حداقل در شهر من. اگر برای بازدید از یک شهر کوچک در ایالات متحده می‌آیید، نگران نباشید،

it's usually not that expensive, but I thought  that it would be a fun time to splurge a bit. 

معمولاً آنقدر گران نیست، اما فکر می‌کردم  زمان سرگرم‌کننده‌ای است که کمی ولخرجی کنم.

So, I want you to know that when she was telling  me the amount of money, she didn't say "dollar",  

بنابراین، می‌خواهم بدانید که وقتی او مقدار پول را به من می‌گفت، «دلار» نگفت،

she only said the number, 65.27. If you'd  like to practice some big numbers in English,  

او فقط عدد را گفت: 65.27. اگر می‌خواهید اعداد بزرگ را به زبان انگلیسی تمرین کنید،

like hotel numbers, phone numbers, dates,  these types of things. I made a whole video,  

مانند شماره هتل، شماره تلفن، تاریخ، این نوع چیزها. من یک ویدیوی کامل

just specifically for how to say big numbers in  English. It can be a little bit complex. We have  

درست کردم،   فقط برای نحوه گفتن اعداد بزرگ به انگلیسی. ممکن است کمی پیچیده باشد.

a lot of different expressions for this. So, you  can check out that lesson up here if you want to  

ما عبارات مختلفی برای این کار داریم. بنابراین، اگر می‌خواهید عمیق‌تر به آن بپردازید، می‌توانید آن درس را از اینجا ببینید

dive deeper into it. All right. Let's watch that  clip one more time and then go onto the next one. 

. خیلی خوب. بیایید یک بار دیگر آن کلیپ را تماشا کنیم و سپس به کلیپ بعدی برویم.

Waitress: The total is going to be 65.27. Vanessa:  

پیشخدمت: کل 65.27 خواهد بود. ونسا:

Okay. I have my... it's a gift certificate  that someone gave me, and my card. 

باشه. من گواهی هدیه‌ای را دارم که شخصی به من داده است و کارت من.

Waitress: All right. I'll be right back. Vanessa: Thanks so much. 

پیشخدمت: خیلی خب. من بلافاصله برمی گردم. ونسا: خیلی ممنون.

Waitress: All right, and if  you could sign these for us. 

پیشخدمت: بسیار خوب، و اگر می توانید اینها را برای ما امضا کنید.

Vanessa: Yes. Do you guys have a lot of  people come in to do pickup like this? 

ونسا: بله. آیا شما افراد زیادی برای انجام چنین پیکاپی وارد می‌شوند؟

Waitress: Yeah. Vanessa: That's awesome. 

پیشخدمت: آره. ونسا: عالیه.

Do you know why I asked her, "Do you have people  coming in for pickup orders like this often?"  

آیا می‌دانید چرا از او پرسیدم: "آیا افرادی دارید که اغلب برای سفارش‌های پیکاپ به این شکل مراجعه می‌کنند؟"

Why did I ask her that? It's not necessary,  but sometimes I kind of like to have a little  

چرا این را از او پرسیدم؟ لازم نیست، اما گاهی اوقات دوست دارم

small talk at a grocery store or at a restaurant,  because I'm curious about what their experience  

در یک خواربارفروشی یا رستوران کمی صحبت کنم، زیرا کنجکاو هستم که تجربه آنها چگونه

is like. So, if I'm at the grocery store, I might  ask. "Yeah. Have you guys been really busy today?"  

است. بنابراین، اگر در خواربارفروشی باشم، ممکن است بپرسم. "آره. بچه ها امروز واقعاً مشغول بودید؟"

Or just some kind of question to ask about them.  Maybe it's not appreciated by them. Maybe it is.  

یا فقط نوعی سوال در مورد آنها پرسیده شود. شاید مورد قدردانی آنها نباشد. شاید هم باشد.

I don't know, but it's just something interesting  for me. But I want to talk about one expression  

نمی‌دانم، اما برای من چیز جالبی است . اما می‌خواهم در مورد یک عبارت صحبت

that we used here so that you can use it too.  She said, "If you could sign these for us."  

کنم که در اینجا استفاده کردیم تا شما هم بتوانید از آن استفاده کنید. او گفت: "اگر می توانید اینها را برای ما امضا کنید."

If you could, this is extremely polite. We  often use the full expression. "If you could  

اگر می توانید، این بسیار مودبانه است. ما اغلب از عبارت کامل استفاده می‌کنیم. "اگر بتوانید

sign these for us, it would be great." "It would be great." Is used at the end,  

اینها را برای ما امضا کنید، عالی خواهد بود." "عالی خواهد بود." در پایان استفاده می‌شود،

make sure that you use "would". "It would be  great." This is using a, if, type of sentence.  

مطمئن شوید که از «wild» استفاده می‌کنید. "عالی خواهد بود ." این از نوع جمله ای استفاده می کند.

"If you could sign these, that would be great."  But she cut off that end part. It is implied  

اگر بتوانید اینها را امضا کنید، عالی خواهد بود.» اما او آن قسمت انتهایی را قطع کرد. ضمنی

or understood. I knew what she meant. That's  perfectly fine. It's very normal to do that. But  

یا قابل درک است. میدونستم منظورش چیه این کاملاً خوب است. انجام این کار بسیار طبیعی است. اما

at the beginning, she's asking me to do something.  Do you know what she's asking me to sign?  

در ابتدا، او از من می خواهد کاری انجام دهم. آیا می دانید او از من می خواهد چه چیزی را امضا کنم؟

This is the receipt. She's asking me to sign  it because I used my debit card, but also  

این رسید. او از من می‌خواهد آن را امضا کنم، زیرا از کارت نقدی‌ام استفاده کرده‌ام، اما

I needed to write a tip on the receipt.  And there's a spot on the receipt. It says,  

همچنین باید روی رسید یک نکته بنویسم. و یک نقطه روی رسید وجود دارد. می‌گوید،

"The total", and then underneath that, there's  a line that says, "Tip", and then beyond that,  

«مجموع»، و سپس در زیر آن، خطی وجود دارد که می‌گوید «نکته»، و بعد از

it says, "Total". So, you have to do a little  math, but usually in the U.S., it is common,  

آن،  می‌گوید «کل». بنابراین، شما باید کمی ریاضی انجام دهید، اما معمولاً در ایالات متحده،

even for pickup orders where there's not  a normal server, to give 20% for a tip. 

حتی برای سفارش‌های پیکاپی که در آن سرور معمولی وجود ندارد، معمولاً 20٪ برای انعام داده می‌شود.

So, the easiest way to do this is to take  the first number. So, for in my case, that's  

بنابراین، ساده ترین راه برای انجام این کار این است که شماره اول را بگیرید. بنابراین، در مورد من، این

6 and to double it, which is 12. And because  it was 65, I could add an extra dollar. So,  

6 است و برای دو برابر کردن آن، یعنی 12. و چون 65 بود، می‌توانم یک دلار اضافی اضافه کنم. بنابراین،

I could give her a $13 tip, or you can  give more if you want to be extra generous.  

می‌توانم به او انعام ۱۳ دلاری بدهم، یا اگر می‌خواهید سخاوتمندتر باشید، می‌توانید بیشتر به او بدهید.

Or if the service is not too good, you can  give less, but 20% is expected. This is a...  

یا اگر سرویس خیلی خوب نیست، می‌توانید کمتر بدهید، اما انتظار می‌رود ۲۰٪ باشد. این

Kind of an annoying custom in the U.S. because  all of a sudden your bill gets a lot higher,  

یک عادت آزاردهنده در ایالات متحده است زیرا ناگهان صورتحساب شما بسیار بیشتر می شود،

but it is necessary. And it's pretty rude,  extremely rude, if you don't give a tip.  

اما لازم است. و اگر انعام ندهید بسیار بی‌ادب، بسیار بی‌ادب است.

In fact, for this server, my tip is the only  money that she's going to make. The restaurant  

در واقع، برای این سرور، انعام من تنها پولی است که او قرار است به دست آورد. رستوران

doesn't really pay her. I think they pay her like  $2 an hour. It just covers some basic fees, but it  

واقعاً به او پولی نمی‌دهد. فکر می‌کنم ساعتی ۲ دلار به او می‌دهند. این فقط برخی از هزینه‌های اولیه را پوشش می‌دهد،

doesn't really go to her, kind of, tax money. But my money, your tip money, is the money,  

اما واقعاً به او نمی‌رسد، نوعی پول مالیاتی. اما پول من، پول انعام شما، پول است

the only salary that the server will make. This  is very different from other countries. So,  

،   تنها حقوقی که سرور خواهد گرفت. این با کشورهای دیگر بسیار متفاوت است. بنابراین

keep this in mind, as you are tipping your server.  For me, I've been a server for a part-time job,  

،   این را در نظر داشته باشید، زیرا به سرور خود انعام می دهید. برای من، بارها در دبیرستان و کالج، یک سرور برای یک شغل پاره وقت بوده‌ام

many times in high school and in college.  So, I know that tips are very important  

. بنابراین، می دانم که نکات

for servers. And if I can be extra generous  for a tip, I always try to do this.  

برای سرورها بسیار مهم هستند. و اگر بتوانم برای یک انعام سخاوتمندتر باشم، همیشه سعی می‌کنم این کار را انجام دهم.

That's just something that's appreciated. So,  I wrote the tip amount. Then I did some math  

این فقط چیزی است که قابل تقدیر است. بنابراین، مبلغ انعام را نوشتم. سپس مقداری ریاضی انجام دادم

to see how much it would cost in total, and I  gave it back to her. A quick note about a gift  

تا ببینم در کل چقدر هزینه دارد، و آن را به او پس دادم. یادداشتی سریع درباره گواهی هدیه

certificate. If you have a gift certificate or  a gift card, for me, my total was $67 and I had  

. اگر گواهی هدیه یا کارت هدیه دارید، برای من، مجموع من 67 دلار بود و

a $50 gift card, but I gave a 20% tip based on the  total amount, not based on the amount that I paid. 

کارت هدیه 50 دلاری داشتم، اما 20٪ انعام بر اساس کل مبلغ دادم، نه بر اساس مبلغی که پرداخت کردم.

So, I gave a 20% tip from $67. Not from the  amount that I paid. This is important because  

بنابراین، من یک انعام 20٪ از 67 دلار دادم. نه از مبلغی که پرداخت کردم. این مهم است زیرا

there's some complicated stuff that goes on in  the restaurant where you should... In the end,  

چیزهای پیچیده‌ای وجود دارد که در  رستورانی که باید در آنجا اتفاق می‌افتد... در پایان

you should give a 20% tip based on the total  amount. Even if you have a gift card, even if  

،   باید بر اساس کل مبلغ، 20٪ انعام بدهید . حتی اگر کارت هدیه داشته باشید، حتی

you have a coupon, gift certificate, any of this,  based on the total amount. All right, let's go  

اگر   کوپن، گواهی هدیه، هر یک از اینها، بر اساس مبلغ کل داشته باشید. بسیار خوب، بیایید

on to our final clip. We're going to watch that  clip one more time, then go on to our final clip.  

به آخرین کلیپ خود برویم. یک بار دیگر آن کلیپ را می‌بینیم، سپس به آخرین کلیپ خود می‌رویم.

Take a deep breath. Let's watch. Waitress: All  

یک نفس عمیق بکش. بیایید تماشا کنیم. پیشخدمت: خیلی

right, and if you could sign these for us. Vanessa: Yes. Do you guys have a lot of people  

خب، و اگر می توانید اینها را برای ما امضا کنید. ونسا: بله. آیا شما بچه‌ها افراد

come in to do pick up like this? Waitress: Yeah. 

زیادی دارید که برای انجام این کار وارد شوند؟ پیشخدمت: آره.

Vanessa: That's awesome. Cool.  

ونسا: عالیه. سرد.

And I don't need that back, I  have to give that to you guys. 

و من به آن نیازی ندارم، باید آن را به شما بدهم.

Waitress: Yeah. All right. Here you are. Sorry. Vanessa: Great. Thanks so much. 

پیشخدمت: آره. خیلی خوب. بفرمایید. متاسف. ونسا: عالیه خیلی ممنون.

Waitress: Thank you. Vanessa:  

پیشخدمت: ممنون. ونسا:

In this clip, she said, "Here you are." Is she  saying, I am in the car? "Here you are, in the  

در این کلیپ، او گفت: "اینجا هستی." آیا او می‌گوید، من در ماشین هستم؟ "اینجا هستی، در

car." No, instead, this is common when you hand  someone something from a store, from a restaurant,  

ماشین." نه، در عوض، وقتی چیزی از یک فروشگاه، از یک رستوران،

these type of situations. She could also have  said, "Here you go." They both mean exactly the  

این نوع موقعیت‌ها را به شخصی تحویل می‌دهید، رایج است. او همچنین می‌توانست بگوید، "بفرما." هر دو دقیقاً به

same thing. "Here you go.", "Here you are." If you  go to a store and the cashier gives you a bag that  

یک معنا هستند. "اینجا می روی."، "اینجا هستی." اگر به فروشگاهی بروید و صندوقدار کیفی را

has your dress, that you just purchased in it, the  cashier might say, "Here you go, have a nice day."  

به شما بدهد که لباس شما را در آن خریده‌اید، صندوقدار ممکن است بگوید: «بفرمایید، روز خوبی داشته باشید».

They're just handing you the bag, that's a common  expression for giving someone something. Here  

آنها فقط کیف را به شما می دهند، این یک عبارت رایج برای دادن چیزی به کسی است.

you go. Here you are. All right, let's watch that  clip. One final time. Are you ready? Let's do it. 

بفرمایید. بفرمایید. بسیار خب، بیایید آن کلیپ را تماشا کنیم . یک بار آخر اماده ای؟ بیایید آن را انجام دهیم.

And I don't need that back, I  have to give that to you guys. 

و من به آن نیازی ندارم، باید آن را به شما بدهم.

Waitress: Yeah. All right. Here you are. Sorry. Vanessa: Great. Thanks so much. 

پیشخدمت: آره. خیلی خوب. بفرمایید. متاسف. ونسا: عالیه خیلی ممنون.

Waitress: Thank you. Vanessa: Thanks so much for  

پیشخدمت: ممنون. ونسا: خیلی متشکرم که                  که

joining me as I ordered food on the phone and  picked it up. I hope that you learned a lot of  

به من پیوستید، وقتی تلفنی غذا سفارش دادم و آن را برداشتم، بسیار متشکرم. امیدوارم در این درس عبارات روزانه مفید زیادی را یاد گرفته باشید

useful daily expressions in this lesson. And  now I have a question for you. In the comments,  

. و اکنون من یک سوال از شما دارم. در نظرات،

let me know. How often do you eat in a  restaurant? Or you can use the phrasal verb,  

به من اطلاع دهید. چند بار در یک  رستوران غذا می خورید ؟ یا می توانید از فعل عبارتی استفاده کنید،

how often do you eat out? Let me know in the  comments and thank you so much for learning  

هر چند وقت یکبار بیرون غذا می خورید؟ در نظرات به من اطلاع دهید و از اینکه با من انگلیسی یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم

English with me. I'll see you again next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel.  

. جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم.

Bye. And now my family is enjoying our food as  a little picnic on our back deck. It was so nice  

خدا حافظ. و اکنون خانواده من از غذای ما به عنوان یک پیک نیک کوچک روی عرشه ما لذت می برند. خیلی خوب

to not cook, to not clean up dishes, and to just  be able to enjoy this special meal as a family. 

بود   آشپزی نکردن، ظرف ها را تمیز نکردیم، و فقط توانستیم از این غذای ویژه به عنوان یک خانواده لذت ببریم.

The next step is to download my free ebook, 5  Steps To Becoming A Confident English Speaker.  

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، 5 قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است.

You'll learn what you need to do  to speak confidently and fluently.  

یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for more free lessons. Thanks so much. Bye.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال YouTube من مشترک شوید . خیلی ممنون. خدا حافظ.