REAL LIFE ENGLISH | Speak English Like A Native Speaker Episode 8

Hey, welcome to today's English lesson.

سلام، به درس امروز انگلیسی خوش آمدید.

Now, in this lesson, I am going to teach you real life.

حالا در این درس قصد دارم زندگی واقعی را به شما آموزش دهم.

English words.

کلمات انگلیسی.

English words, that if you start using them right now, you will sound

کلمات انگلیسی، که اگر همین الان شروع به استفاده از آنها کنید،

like me, a native English speaker.

شبیه من، یک انگلیسی زبان مادری خواهید بود.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید به داخل بپریم. بسیار

All right, so I want you to take a look at this image.

خوب، بنابراین می خواهم به این تصویر نگاهی بیندازید.

This is a scene, and I want you to see what's happening.

این یک صحنه است و من از شما می خواهم که ببینید چه اتفاقی می افتد.

Now when I look at this image, the first thing my eye is drawn to is her hat.

حالا وقتی به این تصویر نگاه می کنم، اولین چیزی که چشمم به آن جلب می شود کلاه اوست.

Another word is beanie After me.

کلمه دیگر beanie After me است.

Beanie.

بانی.

Excellent.

عالی

One more time.

یک بار دیگر

Beanie.

بانی.

Good job.

آفرین.

So when I saw that hat on her head, I immediately thought of the word beanie.

بنابراین وقتی آن کلاه را روی سر او دیدم، بلافاصله به فکر کلمه beanie افتادم.

Now let me tell you the meaning of this word.

حالا بگذارید معنی این کلمه را به شما بگویم.

A beanie is just a small, close fitted.

یک لوبیا فقط کوچک و نزدیک است.

Worn on the back of the head.

در پشت سر پوشیده شده است.

Now when we look at this image, we can see that her hat is not

حالا وقتی به این تصویر نگاه می کنیم، می بینیم که کلاه او

necessarily on the back of her head, but we still can call this a beanie.

لزوما پشت سر او نیست، اما هنوز هم می توانیم این را یک باقالی بنامیم.

When you look online and type beanie, you'll see a hat like this online as well.

وقتی به صورت آنلاین نگاه می کنید و beanie را تایپ می کنید، کلاهی مانند این را آنلاین نیز خواهید دید.

So again, beanie.

پس دوباره، بابی.

Excellent.

Now here's an example sentence.

عالی

حالا این یک جمله مثال است.

Did you see the man with the beanie on yesterday?

آیا دیروز مردی را با حبوبات دیدی؟

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Did you see the man with the beanie on yesterday?

آیا دیروز مردی را با حبوبات دیدی؟

That close fitted hat?

اون کلاه نزدیک؟

Yes, so you can start sounding like a native English speaker.

بله، بنابراین می توانید مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

Now, there are some synonyms, similar words that actually match the word beanie.

اکنون، چند مترادف، کلمات مشابهی وجود دارد که در واقع با کلمه beanie مطابقت دارند.

So you can say tap or fitted hat.

بنابراین می توانید بگویید کلاه ضربه ای یا نصب شده.

Fitted hat.

کلاه نصب شده.

This is something that I heard a lot growing up.

این چیزی است که من در بزرگ شدن زیاد شنیدم.

I, I grew up in Maryland, but on the East coast, like my friends that are

من، من در مریلند بزرگ شدم، اما در سواحل شرقی، مانند دوستانم که

from New York, I got my fitted cap on.

اهل نیویورک هستند، من کلاه خود را پوشیدم.

So again, cap or fitted hat.

بنابراین دوباره، کلاه یا کلاه نصب شده.

Again, synonyms for the word beanie.

باز هم مترادف کلمه beanie.

You got it.

فهمیدی.

Now I wanna help you with your pronunciation as well, because

حالا می‌خواهم در تلفظتان هم به شما کمک کنم ، زیرا

pronunciation is very important.

تلفظ بسیار مهم است.

All right?

So once again, bean.

خیلی خوب؟

بنابراین یک بار دیگر، لوبیا.

Very good.

خیلی خوب.

Now, if pronunciation is tricky for you or you want to learn even more

اکنون، اگر تلفظ برای شما مشکل است یا می خواهید کلمات بیشتری را یاد بگیرید

words, don't forget to download my.

، فراموش نکنید که my را دانلود کنید.

English with Tiffani.

انگلیسی با تیفانی.

It's totally free to download.

دانلود آن کاملا رایگان است.

You can hit the link, write in the description, learn new words, improve your

می توانید لینک را بزنید، در توضیحات بنویسید، کلمات جدید یاد بگیرید، مهارت های مکالمه خود را بهبود

conversation skills, and so much more.

بخشید و خیلی چیزهای دیگر.

So hit the link and get your app right now,

پس لینک را بزنید و همین الان اپلیکیشن خود را،

English with Tiffani.

انگلیسی با تیفانی دریافت کنید.

Now let's

حالا

move on to the second thing that I see when I look at this image.

بیایید به دومین چیزی که با نگاه کردن به این تصویر می بینم برویم.

So we have.

پس ما داریم.

But as I move down, I see something else.

اما وقتی به سمت پایین حرکت می کنم چیز دیگری می بینم.

I see her shirt that she's wearing, and it looks very comfy.

من پیراهنش را می بینم که پوشیده است و خیلی راحت به نظر می رسد.

Comfy after me.

راحت بعد از من

Comfy.

راحت

Very good.

خیلی خوب.

Last time after me be excellent.

آخرین بار بعد از من عالی باشید

Now, this word comfy, it literally just means comfort.

حالا، این کلمه راحت، در لغت به معنای راحتی است.

Yeah, it's kind of the shortened version of the word, comfortable.

بله، این یک نوع کوتاه شده کلمه است، راحت.

Oh, this is a very comfy shirt.

اوه، این یک پیراهن بسیار راحت است.

To be honest.

صادقانه بگویم.

The shirt that I'm wearing right now is extremely comfy, very comfortable.

پیراهنی که در حال حاضر می پوشم بسیار راحت است، بسیار راحت است.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

All right.

خیلی خوب.

Now I'm saying comfortable fast because you want to sound

حالا من می گویم راحت سریع چون شما می خواهید

like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

Comfortable.

راحت.

Good.

Here we go.

خوب

در اینجا ما می رویم.

Here's the example.

در اینجا مثال است.

They decided to buy the comfy chair.

آنها تصمیم گرفتند صندلی راحت را بخرند.

Woo.

The chair that they sat in.

وو

صندلی که روی آن نشستند.

Man, it was so comfortable.

مرد، خیلی راحت بود.

It was a comfy chair.

صندلی راحتی بود

You got it right.

درست متوجه شدید.

Okay.

Now let me give you some synonyms again, I want you to use these words in real life.

باشه.

حالا بگذارید دوباره چند مترادف به شما بدهم، می خواهم از این کلمات در زندگی واقعی استفاده کنید.

There are four synonyms for the word comfy.

چهار مترادف برای کلمه comfy وجود دارد.

The first one is cozy.

اولی دنج است.

Good.

خوب

The second one is cushy . Yes.

دومی نرم است. آره.

You can use this word when you're speaking about a comfy blanket.

وقتی در مورد یک پتوی راحت صحبت می کنید، می توانید از این کلمه استفاده کنید .

Ooh, this is a nice cushy blanket.

اوه، این یک پتوی زیباست.

Right.

درست.

Next we have snug.

بعد ما راحت هستیم.

Mmm, the blanket.

ممم، پتو.

Ooh.

It was so snug.

اوه

خیلی دنج بود

Snug.

راحت

And finally, soft.

و در نهایت نرم.

Yes.

آره.

You know that word, right?

شما آن کلمه را می شناسید، درست است؟

Soft.

نرم.

So four synonyms for the word, comfy, cozy, cushy, snug or soft.

بنابراین چهار مترادف برای کلمه، راحت، دنج، نرم، راحت یا نرم.

You got it.

فهمیدی.

You're learning a lot of real life English words.

شما در حال یادگیری بسیاری از کلمات انگلیسی زندگی واقعی هستید.

Now, if we go back to the image, let's see, what's the next

حالا، اگر به تصویر برگردیم، بیایید ببینیم، کلمه بعدی

word that pops into my head.

که به ذهن من می رسد چیست.

We move just a little bit further down and we see that she's holding

کمی پایین تر حرکت می کنیم و می بینیم که او چیزی را در دست گرفته

something, she's holding a computer, and I immediately think of the word.

است، او یک کامپیوتر در دست دارد، و من بلافاصله به کلمه فکر می کنم.

Studious.

اهل مطالعه

Yes, after me.

بله بعد از من

Studious.

اهل مطالعه

Excellent.

Last time.

عالی

آخرین بار.

Right here, studious.

همین جا، اهل مطالعه

Great job.

کارت عالی بود.

Now this word studious, it literally just means a person that enjoys

حالا این کلمه مطالعه‌کننده، در لغت به معنای فردی است که از مطالعه لذت می‌برد

studying or spends a lot of time.

یا زمان زیادی را صرف می‌کند.

Like you, I think you are a very studious individual.

من هم مثل شما فکر می کنم که شما فردی بسیار مطالعه هستید.

You are trying to learn a lot of English words.

شما در حال تلاش برای یادگیری بسیاری از کلمات انگلیسی هستید.

You enjoy the process.

از این روند لذت می برید.

You're enjoying this lesson, right?

شما از این درس لذت می برید، درست است؟

Yeah.

آره

. So you are a very studious individual.

. بنابراین شما فردی بسیار مطالعه هستید.

Now, here's the example sentence.

حالا، این جمله مثال است.

Many people said that the little boy was very studious.

خیلی ها می گفتند که پسر بچه خیلی اهل مطالعه است.

Woo.

That little boy, oh my goodness.

وو

اون پسر کوچولو، خدای من

That little boy, he studies so hard.

اون پسر کوچولو خیلی سخت درس میخونه

He enjoys learning.

او از یادگیری لذت می برد.

He is a very studious little boy.

او یک پسر کوچک بسیار مطالعه است.

Make sense?

معنی دارد؟

All right, now let's check out some synonyms for this word.

خوب، حالا بیایید چند مترادف این کلمه را بررسی کنیم.

All right, so we have four synonyms and I want you to pay

بسیار خوب، بنابراین ما چهار مترادف داریم و از شما می خواهم

close attention to these synonyms.

که به این مترادف ها دقت کنید.

The first one is scholarly.

اولی علمی است.

Yeah, there are a lot of Ls.

بله، Ls های زیادی وجود دارد.

La, la, la, right?

لا، لا، لا، درسته؟

. There's a lot of L's in this word.

. Lهای زیادی در این کلمه وجود دارد.

Again, scholarly . Good job.

باز هم علمی. آفرین.

Good job.

آفرین.

The second one, academic.

دومی، دانشگاهی.

Oh good.

خوب است.

The third synonym intellectual.

مترادف سوم روشنفکر.

Oh good.

Let's do that again.

خوب است.

بیایید دوباره این کار را انجام دهیم.

Intellectual.

پر فکر.

Ooh.

اوه

Great job.

کارت عالی بود.

And the fourth synonym.

و چهارمین مترادف.

Brainy.

خوش فکر.

Good.

خوب

So again, you understand the word studious and for synonyms are scholar.

پس باز هم شما کلمه مطالعه و مترادف آن را محقق می فهمید.

Academic, intellectual, and brainy.

آکادمیک و روشنفکر و خوش فکر.

Again, real life words that you can use right now to sound

باز هم، کلمات واقعی زندگی که می‌توانید در حال حاضر از آنها استفاده کنید تا

like a native English speaker.

شبیه یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسند.

So let's move on to the next word.

پس بریم سراغ کلمه بعدی.

Again, going back to the image of, you're watching this video now.

باز هم به تصویر برمی گردیم که اکنون در حال تماشای این ویدیو هستید.

I'm going right back up and wait a minute.

من دوباره می روم بالا و یک دقیقه صبر می کنم.

Looking at her facial expression, she just seems happy and like a nice person.

با نگاه کردن به حالت چهره اش، او فقط خوشحال به نظر می رسد و مانند یک فرد خوب است.

The word that comes to my mind, Pleasant.

کلمه ای که به ذهنم می رسد، دلپذیر.

Yes.

آره.

Again, pleasant, excellent.

باز هم دلپذیر، عالی.

Last time, pleasant.

آخرین بار، دلپذیر.

Very good.

خیلی خوب.

Now, this word, pleasant a word that I actually really like.

حالا، این کلمه، کلمه ای دلپذیر است که واقعاً آن را دوست دارم.

It just means enjoyable, attractive, friendly, or easy to like.

این فقط به معنای لذت بخش، جذاب ، دوستانه یا دوست داشتن آسان است.

Again, enjoyable, attractive, friendly, or easy to like.

باز هم، لذت بخش، جذاب ، دوستانه یا دوست داشتنی آسان.

So once again, if we look at this image of the.

بنابراین یک بار دیگر، اگر به این تصویر از آن نگاه کنیم.

She looks like a nice person.

او آدم خوبی به نظر می رسد.

She looks attractive.

او جذاب به نظر می رسد.

She looks like she would be a very nice individual to have

به نظر می رسد که او فرد بسیار خوبی

a conversation with, right?

برای گفتگو با او خواهد بود، درست است؟

She looks very pleasant, so here's the example sentence.

او بسیار خوشایند به نظر می رسد، بنابراین این جمله مثال است.

He had a pleasant personality, just super nice, very friendly, a pleasant person.

او شخصیتی دلپذیر داشت، فقط فوق العاده خوب، بسیار دوستانه، فردی خوش برخورد.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Okay.

باشه.

Now let's check out some real life synonyms that you can use for this word.

حالا بیایید چند مترادف واقعی را بررسی کنیم که می توانید برای این کلمه استفاده کنید.

There are two agreeable and enjoyable.

دو مورد موافق و لذت بخش وجود دارد.

Again agreeable.

باز هم موافق

Hey, everything's okay.

هی، همه چیز اوکی است.

It's a yes.

این یک بله است.

Listen.

گوش کنید.

Everything is okay.

همه چیز خوب است.

Very pleasant, agreeable.

بسیار دلنشین، قابل قبول

Second, enjoyable.

دوم، لذت بخش.

I love being around that person.

من عاشق بودن در کنار آن شخص هستم.

I love watching that person.

من عاشق تماشای آن شخص هستم.

I love looking at their YouTube English videos.

من عاشق تماشای ویدیوهای انگلیسی YouTube آنها هستم.

, right?

، درست؟

Enjoyable.

لذت بخش

Very pleasant.

بسیار دلنشین.

Make sense?

معنی دارد؟

All right.

You've gotten a lot of words so far, real life words, but there's one more.

خیلی خوب.

شما تا به حال کلمات زیادی را دریافت کرده اید، کلمات واقعی، اما یک مورد دیگر وجود دارد.

There's one more that I want us to take a look at.

یک مورد دیگر وجود دارد که می خواهم به آن نگاهی بیندازیم.

Zooming out of the image and all of a sudden we see the background.

با زوم کردن تصویر و ناگهان پس زمینه را می بینیم.

It's quite wide and big in English.

در زبان انگلیسی بسیار گسترده و بزرگ است.

I would say expensive, yes.

من می گویم گران است، بله.

Again, after me.

بازم بعد از من

Expensive.

گران.

Very good.

خیلی خوب.

Last time, expansive.

آخرین بار، گسترده.

Excellent.

Now, this word expensive, it just means covering a large area,

عالی

حالا این کلمه گران، فقط به معنای پوشاندن یک منطقه بزرگ است،

again, covering a large area.

باز هم پوشش یک منطقه بزرگ.

So once again, the image, the woman is standing and it looks like it's a

بنابراین یک بار دیگر، تصویر، زن ایستاده است و به نظر می‌رسد که یک

cafe, an outdoor cafe, but it looks like there are lots of tables, and

کافه است، یک کافه در فضای باز، اما به نظر می‌رسد که میزهای زیادی وجود دارد، و

it goes way back into the background, expansive again, covering a large area.

دوباره به پس‌زمینه بازمی‌گردد، باز هم گسترده، و یک منطقه بزرگ را پوشش می‌دهد.

Now here's the example.

حالا این مثال است.

There was an expansive view from the window.

منظره وسیعی از پنجره وجود داشت.

I could see everything again, there was an expansive view from the window.

دوباره همه چیز را می دیدم ، منظره وسیعی از پنجره بود.

Now, let's check out some synonyms for this word, extensive or spacious.

حالا بیایید چند مترادف این کلمه را بررسی کنیم، گسترده یا جادار.

Two synonyms.

دو مترادف.

Once again, extensive, good or spacious.

بار دیگر، گسترده، خوب یا جادار.

Excellent.

All right, so now you've learned these five words, words that can help you

عالی

بسیار خوب، اکنون شما این پنج کلمه را یاد گرفته اید ، کلماتی که می توانند به شما کمک

sound more like a native English speaker.

کنند بیشتر شبیه یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

I hope you enjoyed this lesson and I can't wait to talk to you in the next one.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید و بی صبرانه منتظرم تا در درس بعدی با شما صحبت کنم.

Don't forget to speak English and I'll talk to you next.

یادتون نره انگلیسی صحبت کنید و بعد با شما صحبت خواهم کرد.

Do

you still there?

آیا هنوز آنجا هستید؟

? You know what time?

? میدونی ساعت چنده؟

It's, it's story time.

زمان داستان است.

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right.

خیلی خوب. راستش

This is one of my favorite memories, to be honest.

این یکی از خاطرات مورد علاقه من است.

One of my favorite memories from Korea.

یکی از خاطرات مورد علاقه من از کره.

Now, I lived in Korea for about 10 years, and that time will always

اکنون حدود 10 سال در کره زندگی کردم و آن زمان همیشه

hold a special place in my heart.

جایگاه ویژه ای در قلب من خواهد داشت.

Now, as you know, I am an African American woman, but something else that's very

در حال حاضر، همانطور که می دانید، من یک زن آفریقایی آمریکایی هستم ، اما چیز دیگری که در

interesting about me is that my hair is.

مورد من بسیار جالب است، این است که موهای من هستند.

That means I don't use any chemicals in my hair at all.

یعنی من اصلا از مواد شیمیایی برای موهایم استفاده نمی کنم.

It's not permed Normally, when an African American woman perms her

به طور معمول، وقتی یک زن آفریقایی-آمریکایی

hair, it gets really straight, depending on her hair texture.

موهای خود را صاف می کند، بسته به بافت مو، موهایش واقعا صاف می شوند.

So my hair, as you can see, if you're watching the video, it's

بنابراین، همانطور که می بینید، اگر در حال تماشای ویدیو هستید

actually curly at the end, right?

، موهای من در انتها مجعد است، درست است؟

So my hair is not naturally straight.

بنابراین موهای من به طور طبیعی صاف نیست.

I'd have to get a perm or add a chemical to make it straight

من باید یک پرم بگیرم یا یک ماده شیمیایی اضافه

so my hair is natural, right?

کنم تا موهایم صاف شود، درست است؟

I can pull it and move it around.

من می توانم آن را بکشم و حرکت دهم.

It's natural now because my hair is natural.

الان طبیعیه چون موهام طبیعیه.

It is very, From Korean's, hair type.

این بسیار، از کره ای، نوع مو است.

So when I was in South Korea, right, again, African American

بنابراین وقتی در کره جنوبی بودم، درست است، دوباره، یک زن آفریقایی آمریکایی

woman, natural hair, curly, I could actually have an afro, a short afro.

، با موهای طبیعی، فرفری، در واقع می توانستم یک آفرو، یک آفرو کوتاه داشته باشم.

I could do twists like I have right now.

می‌توانستم مثل الان پیچش‌هایی انجام دهم.

I could do many different styles, but one day I was teaching a class

من می‌توانستم سبک‌های مختلفی را انجام دهم، اما یک روز در کلاسی تدریس می‌کردم

and this class included little.

که این کلاس کم بود.

They were about, mm, let's say between the ages of six and eight.

آنها حدوداً، مثلاً بین شش تا هشت سالگی بودند.

Very young.

بسیار جوان.

Very young, cute.

خیلی جوان، ناز

I absolutely loved them.

من کاملا آنها را دوست داشتم.

Now, on this specific day, I had changed my hairstyle, and my

حالا، در این روز خاص، من مدل موهایم را تغییر داده بودم، و

hairstyle was actually exactly like it is right now in twists.

مدل موهایم در واقع دقیقاً مثل الان بود.

If you're listening to this, I have twists in my hair now.

اگر داری به این گوش می کنی ، الان موهایم پیچ خورده است.

The twist looked very d.

پیچ و تاب بسیار d به نظر می رسید.

From my students hair.

از موهای شاگردانم.

So when I walked into the classroom, the kids were all talking to each other,

بنابراین وقتی وارد کلاس شدم ، بچه ها همه با هم صحبت می کردند،

Hey, you know, talking to each other.

هی، می دانید، با هم صحبت می کردند.

I opened the door and I walked in and everything stopped.

در را باز کردم و وارد شدم و همه چیز متوقف شد.

Remember, they're between six and eight.

به یاد داشته باشید، آنها بین شش تا هشت هستند.

Many of them did not really know a lot of foreigners.

بسیاری از آنها واقعاً بسیاری از خارجی ها را نمی شناختند.

They had not met a lot of foreigners.

آنها با خارجی های زیادی ملاقات نکرده بودند.

I was probably the first African American woman they had ever met

من احتمالاً اولین زن آفریقایی- آمریکایی بودم که آنها قبلاً ملاقات کرده بودند و یکدفعه

before, and all of a sudden my hair was.

موهام اینطور شد.

And they all just looked at me.

و همه فقط به من نگاه کردند.

Their eyes got really wide, and I could speak Korean at the time,

چشمان آنها واقعا گشاد شد و من در آن زمان می توانستم کره ای صحبت

so I knew what they were saying.

کنم، بنابراین می دانستم آنها چه می گویند.

But in Korean, they were saying, what happened to her hair?

اما به زبان کره ای می گفتند موهاش چه شد؟

Is that real?

آیا این واقعی است؟

What is that?

اون چیه؟

They were so curious.

خیلی کنجکاو بودند.

Now I was tasked with teaching the children English, but at that moment I

حالا من وظیفه آموزش زبان انگلیسی به بچه‌ها را داشتم، اما در آن لحظه

realized English again is not just about.

متوجه شدم که انگلیسی دوباره فقط در مورد آن نیست.

English is also about understanding culture.

انگلیسی نیز در مورد درک فرهنگ است.

So I wanted to teach the kids a little bit about my culture,

بنابراین می‌خواستم کمی در مورد فرهنگ خودم،

which included my hairstyle.

که شامل مدل موهایم نیز می‌شود، به بچه‌ها آموزش دهم.

So I walked in class and I asked the teacher, Hey, is it okay if I teach

بنابراین من در کلاس راه افتادم و از معلم پرسیدم: سلام، اشکالی ندارد اگر

the kids something about my hair?

به بچه ها چیزی در مورد موهایم یاد بدهم؟

Now, the teacher was Korean, and she said, sure, because she wanted to know as well.

حالا معلم کره ای بود و گفت حتماً چون می خواست هم بداند.

So for the next 10 minutes, I literally showed the kids how I did my hair.

بنابراین برای 10 دقیقه بعدی، به معنای واقعی کلمه به بچه ها نشان دادم که چگونه موهایم را درست می کنم.

I would pick up one of my twists and I let the kids come to the front.

یکی از پیچ هایم را برمی داشتم و می گذاشتم بچه ها بیایند جلو.

I, I undid one of my twists and I let them touch my hair.

من، یکی از پیچ هایم را باز کردم و اجازه دادم موهایم را لمس کنند.

This is something that normally African American women don't do as

این کاری است که معمولاً زنان آفریقایی-آمریکایی

far as letting other people touch their hair, especially in public.

تا آنجا که اجازه می دهند دیگران موهای خود را لمس کنند، انجام نمی دهند، به خصوص در مکان های عمومی.

Normally that's not okay.

به طور معمول این اشکالی ندارد.

You don't just walk up to someone and touch their.

شما فقط به سمت کسی نمی روید و او را لمس نمی کنید.

But remember, they were kids and I loved children, and I knew that they needed

اما به یاد داشته باشید، آنها بچه بودند و من عاشق بچه‌ها بودم، و می‌دانستم که آنها

to experience what it was like to touch an African American woman's hair to

باید تجربه کنند که لمس کردن موهای یک زن آفریقایی آمریکایی برای

understand the different hair types.

درک انواع موها چگونه است.

So they all got outta their seats.

بنابراین همه آنها از صندلی خود خارج شدند.

They were about, literally 20 of them got up.

آنها نزدیک بودند، به معنای واقعی کلمه 20 نفر از آنها بلند شدند.

They came to the front, they touched my hair, and instead of being

آمدند جلو، دستی به موهایم زدند و به جای

shocked in a way that, oh, this is different, I don't like it, they were.

شوکه شدن یک جوری که آه، این فرق می کند، من دوست ندارم، آنها بودند.

They were curious.

آنها کنجکاو بودند.

They said, teacher, wow, this is really beautiful.

گفتند استاد وای این واقعا زیباست.

This is so different from mine.

این خیلی با من فرق داره

I like my hair, but yours is also nice.

من موهایم را دوست دارم، اما موهای شما نیز زیبا هستند.

And in that moment, they experienced something that they would've never

و در آن لحظه، آنها چیزی را تجربه کردند که

experienced if I didn't decide to let them touch my hair, if I hadn't decided

اگر من تصمیم نمی‌گرفتم به موهایم دست بزنند، هرگز تجربه نمی‌کردند، اگر

to, Hey, let me show you what it's like to do someone's hair like this.

تصمیم نمی‌گرفتم، هی، بگذار به شما نشان دهم که انجام دادن موهای دیگران چگونه است. این.

And I love that memory.

و من آن خاطره را دوست دارم.

I love that situation because they learned a lot about.

من آن موقعیت را دوست دارم زیرا آنها چیزهای زیادی در مورد آن یاد گرفتند.

They learned a lot about African American women and they learned that in the

آنها چیزهای زیادی در مورد زنان آفریقایی آمریکایی یاد گرفتند و آموختند که در

world there are many different people.

جهان افراد مختلفی وجود دارد.

We're not all the same, but we're all beautiful and we all

همه ما مثل هم نیستیم، اما همه ما زیبا هستیم و همه

have unique characteristics.

ما ویژگی های منحصر به فردی داریم.

So I'll never forget the time I taught my Korean students how

بنابراین هرگز فراموش نمی کنم زمانی را که به دانش آموزان کره ای ام آموزش دادم که

to twist a black woman's hair.

چگونه موهای یک زن سیاه پوست را بچرخانند.

I hope you enjoyed this story, and I hope to see you in the next lesson.

امیدوارم از این داستان لذت برده باشید و امیدوارم در درس بعدی شما را ببینم.