5 ENGLISH EXPRESSIONS THAT WILL MAKE YOU SOUND MORE LIKE A NATIVE SPEAKER

101,975 views

2023-01-22 ・ Speak English With Tiffani


New videos

5 ENGLISH EXPRESSIONS THAT WILL MAKE YOU SOUND MORE LIKE A NATIVE SPEAKER

101,975 views ・ 2023-01-22

Speak English With Tiffani


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hey, in today's English lesson, I am going to teach you five English expressions
0
630
4830
سلام، در درس انگلیسی امروز، من قصد دارم پنج عبارت انگلیسی را
00:05
that Native English speakers know and use, and now you will be able to as well.
1
5580
5760
که انگلیسی زبانان بومی می دانند و استفاده می کنند، به شما آموزش دهم و اکنون شما نیز قادر خواهید بود.
00:11
Are you ready?
2
11520
630
اماده ای؟
00:12
Well, then I'm teacher Tiffani, let's jump right in.
3
12690
4740
خب، پس من معلم تیفانی هستم، بیایید به داخل بپریم
00:17
All right, so the very first expression is to talk trash about somebody . I know
4
17730
8460
. بسیار خوب، بنابراین اولین عبارت این است که در مورد کسی صحبت کنیم. می
00:26
you're probably wondering, Tiffani, what?
5
26190
1950
دانم که احتمالاً از خود می پرسید، تیفانی، چه؟
00:28
Talking trash about somebody, even me.
6
28770
2790
صحبت کردن در مورد سطل زباله در مورد کسی، حتی من.
00:31
Well, let me explain.
7
31890
930
خب بذار توضیح بدم
00:32
Talking trash about somebody, it literally means to say
8
32970
4320
صحبت کردن در مورد یک نفر به معنای واقعی کلمه به معنای
00:37
insulting things about someone.
9
37350
3840
توهین کردن به کسی است.
00:41
The best way to understand this is gossiping.
10
41490
3600
بهترین راه برای درک این موضوع شایعه پراکنی است.
00:45
You're talking trash about someone.
11
45750
2070
شما در مورد کسی صحبت می کنید زباله.
00:47
You're saying something about them that's unkind.
12
47820
2640
شما در مورد آنها چیزی می گویید که نامهربانی است.
00:50
You're insulting them.
13
50580
1290
تو بهشون توهین میکنی
00:52
You are gossiping about them or talking about them.
14
52020
3960
شما در مورد آنها غیبت می کنید یا در مورد آنها صحبت می کنید.
00:56
In other words, you are talking trash about somebody.
15
56040
5460
به عبارت دیگر، شما در مورد کسی صحبت می کنید.
01:01
Now, let me give you an example sentence.
16
61860
1800
حالا یک جمله مثال بزنم.
01:03
Here we go.
17
63665
475
در اینجا ما می رویم.
01:05
I heard from a mutual friend.
18
65460
2430
از یک دوست مشترک شنیدم.
01:08
That he's been talking trash about you.
19
68490
3600
این که او در مورد تو حرف های آشغال زده است. پشت سرت
01:12
He's been talking about you behind your back.
20
72539
2640
داره ازت حرف میزنه
01:15
He's been gossiping about you behind your back.
21
75179
3091
پشت سرت داره غیبت میکنه
01:18
Again, I heard from a mutual friend that he's been talking trash about you.
22
78690
8099
باز هم از یکی از دوستان مشترک شنیدم که در مورد تو حرف های آشغال زده است.
01:26
The easiest way to remember this, again, trash is something that's
23
86910
3870
ساده ترین راه برای به خاطر سپردن این موضوع، باز هم، زباله چیزی است که دور
01:30
thrown out, something that's not good.
24
90780
1919
ریخته می شود، چیزی که خوب نیست.
01:32
It has a negative connotation.
25
92820
1859
مفهوم منفی دارد.
01:35
So when someone is talking trash about you, they are something, they're
26
95580
4020
بنابراین وقتی کسی در مورد شما حرف های بیهوده ای می زند ، چیزی است، در
01:39
saying something negative about you.
27
99600
1890
مورد شما چیز منفی می گوید.
01:41
Right?
28
101610
419
درست؟
01:42
Again, we say talking trash about somebody.
29
102419
3361
باز هم می گوییم در مورد کسی به سطل زباله صحبت می کنیم.
01:46
Now, here's another example sentence.
30
106229
1950
حال، در اینجا یک جمله مثال دیگر است.
01:48
Why are you talking trash when he's nothing but kind to everyone?
31
108960
5189
چرا حرف های آشغال میزنی در حالی که او چیزی جز مهربانی با همه ندارد؟
01:54
He's been nothing but kind to you, to our friends.
32
114509
3330
او چیزی جز مهربانی با شما و دوستان ما نداشته است.
01:57
Why are you talking about him?
33
117990
1830
چرا در مورد او صحبت می کنید؟
01:59
Why are you speaking negatively about?
34
119820
2519
چرا در موردش منفی حرف میزنی؟
02:03
One more time.
35
123179
750
یک بار دیگر
02:04
Why are you talking trash when he's been nothing but kind to.
36
124170
5100
چرا حرف های آشغال میزنی در حالی که او چیزی جز مهربانی با او نداشته است.
02:09
Everyone makes sense, right?
37
129810
1770
همه منطقی هستند، درست است؟
02:11
Okay, here's the third example sentence.
38
131910
2430
خوب، در اینجا مثال سوم است.
02:15
Stop talking trash if you can't back up your statement.
39
135000
4170
اگر نمی توانید از بیانیه خود نسخه پشتیبان تهیه کنید، از سطل زباله صحبت نکنید.
02:19
Now, this is something very interesting.
40
139740
1920
حالا این یک چیز بسیار جالب است.
02:21
This is another use of the same expression, but it's when
41
141930
4020
این استفاده دیگری از همان عبارت است، اما زمانی است که
02:25
you are, for example, playing.
42
145950
1860
مثلاً در حال بازی هستید.
02:28
I love basketball, right?
43
148695
1620
من عاشق بسکتبال هستم، درست است؟
02:30
And sometimes when you play basketball, you say, listen, I'm better than you.
44
150495
3390
و گاهی وقتی بسکتبال بازی می کنی، می گویی، گوش کن، من از تو بهترم.
02:34
I can beat you in any game, any time, any day.
45
154065
3060
من می توانم شما را در هر بازی، هر زمان و هر روز شکست دهم.
02:37
I know my skills are better than yours.
46
157485
2040
می دانم که مهارت های من از شما بهتر است.
02:39
So I, in this example, am talking trash to that person, right?
47
159645
4920
بنابراین، من، در این مثال، دارم با آن شخص صحبت می کنم، درست است؟
02:44
I'm saying that my skills are better than their skills.
48
164805
3180
من می گویم که مهارت های من از مهارت های آنها بهتر است.
02:48
I'm in essence speaking negatively about them.
49
168385
2930
من در اصل درباره آنها منفی صحبت می کنم.
02:52
We say talking trash.
50
172200
1770
ما می گوییم آشغال حرف می زنیم.
02:54
So again, stop talking trash If you can't back up or support your statement.
51
174120
5970
بنابراین، اگر نمی‌توانید از بیانیه‌تان نسخه پشتیبان تهیه کنید یا از آن حمایت کنید، دیگر از سطل زباله صحبت نکنید.
03:00
Makes sense, right?
52
180570
960
منطقی است، درست است؟
03:01
So again, the expression is to talk trash about somebody.
53
181530
5840
بنابراین، دوباره، عبارت این است که در مورد کسی به سطل زباله صحبت کنید.
03:07
Now, this next expression is also a good one.
54
187890
2939
حال، این عبارت بعدی نیز یک عبارت خوب است.
03:11
A one.
55
191040
479
03:11
A one, one, the native English speakers also.
56
191940
3329
یکی
یک، یک، زبان مادری انگلیسی نیز.
03:16
This one is concrete details.
57
196110
3900
این یکی جزئیات ملموس است.
03:21
Concrete details now concrete details.
58
201220
3170
جزئیات بتن اکنون جزئیات ملموس.
03:24
I want you to repeat after me for pronunciation practice.
59
204390
2870
می خواهم بعد از من برای تمرین تلفظ تکرار کنید.
03:28
Concrete details.
60
208575
1590
جزئیات بتنی
03:32
Excellent.
61
212415
280
03:32
Now, concrete details.
62
212715
1800
عالی
حالا جزئیات ملموس
03:34
This just means a specific description of a particular item, person, or setting.
63
214515
8100
این فقط به معنای توصیف خاصی از یک مورد، شخص یا تنظیمات خاص است.
03:42
So concrete details, it just refers to this term, this expression, giving
64
222885
5580
بنابراین جزئیات عینی، فقط به این اصطلاح اشاره می کند، این عبارت، دادن
03:48
exact information, factual, something that a person can take away and say,
65
228525
6090
اطلاعات دقیق، واقعی، چیزی که انسان می تواند آن را از بین ببرد و بگوید
03:54
Hey, this is truth, for example.
66
234615
2160
، مثلاً هی، این حقیقت است.
03:57
Let me give you concrete details.
67
237315
2310
اجازه دهید جزئیات دقیق را به شما ارائه دهم.
03:59
My next class will be on this day at this time.
68
239745
4260
کلاس بعدی من در این روز در این ساعت خواهد بود.
04:04
Concrete details, date and time.
69
244945
2000
جزئیات دقیق، تاریخ و زمان.
04:07
Again, details that are factual, right in English, we say concrete details.
70
247005
6930
باز هم جزئیاتی که واقعی هستند، درست در انگلیسی، جزئیات ملموس را می گوییم.
04:13
Now here's an example sentence.
71
253995
2040
حالا این یک جمله مثال است.
04:16
I'm going to need concrete details before we detain.
72
256635
4350
قبل از بازداشت به جزئیات دقیق نیاز دارم.
04:21
Before we keep him, I need to know the facts.
73
261615
2610
قبل از اینکه او را نگه داریم، باید حقایق را بدانم.
04:24
Tell me the concrete details.
74
264344
2131
جزئیات دقیق را به من بگویید.
04:26
Give me the concrete details.
75
266625
2370
جزئیات دقیق را به من بدهید.
04:29
Make sense?
76
269325
600
04:29
Right.
77
269925
419
معنی دارد؟
درست.
04:30
Here we go.
78
270645
540
در اینجا ما می رویم.
04:31
Next we have sentence two.
79
271455
1650
بعد جمله دو داریم.
04:34
A patient may need to have the research described in concrete detail,
80
274365
5850
یک بیمار ممکن است نیاز داشته باشد که تحقیق را با جزئیات مشخص و
04:40
all the facts to make his decision.
81
280395
2940
تمام حقایق برای تصمیم گیری خود شرح دهد.
04:43
He needs to know exactly what's going.
82
283340
2335
او باید دقیقا بداند چه اتفاقی می افتد.
04:46
And finally, sentence three.
83
286680
1500
و در نهایت جمله سه.
04:48
Detectives must have concrete details of the crime to start their investigation.
84
288270
6750
کارآگاهان برای شروع تحقیقات خود باید جزئیات دقیق جنایت را داشته باشند.
04:55
They can't go off of people's opinions or suggestions.
85
295169
3990
آنها نمی توانند از نظرات یا پیشنهادات مردم خارج شوند.
04:59
They need the facts, the concrete details.
86
299159
5070
آنها به حقایق، جزئیات ملموس نیاز دارند.
05:04
Makes sense, right?
87
304645
840
منطقی است، درست است؟
05:05
Again, so this one is very helpful, concrete details.
88
305485
4620
باز هم، بنابراین این یکی بسیار مفید است، جزئیات دقیق.
05:10
Now the third English expression is also one that will help you as you
89
310225
4560
اکنون سومین عبارت انگلیسی نیز یکی از مواردی است که به شما کمک می کند زیرا
05:14
are trying to speak English fluently.
90
314785
1500
سعی می کنید انگلیسی را روان صحبت کنید.
05:16
This expression is to hint at something again, to hint at something.
91
316795
9450
این عبارت برای اشاره به چیزی دوباره، اشاره به چیزی است.
05:26
Let me give you an example before I tell you the meaning.
92
326245
2190
اجازه دهید قبل از اینکه معنی را به شما بگویم یک مثال برای شما می زنم.
05:29
So imagine a little.
93
329485
2460
پس کمی تصور کنید.
05:33
Right before Christmas Day, he's talking to his parents and he says, Hey, mommy and
94
333125
6219
درست قبل از روز کریسمس، او با پدر و مادرش صحبت می‌کند و می‌گوید: سلام، مامان و
05:39
daddy, you look like you're doing well.
95
339344
2701
بابا، به نظر می‌رسد که حالتان خوب است.
05:42
He said, you know, I was just thinking to myself, man, tomorrow's Christmas and woo.
96
342705
5850
او گفت، می دانید، من فقط با خودم فکر می کردم، مرد، کریسمس فردا و وای.
05:49
How wonderful it would be to have something that I could ride on outside.
97
349590
6780
چقدر عالی است که چیزی داشته باشم که بتوانم بیرون از آن سوار شوم.
05:56
Something that, um, is, is kind of electric and I could ride on it.
98
356370
4320
چیزی که، اوم، نوعی برقی است و من می‌توانم سوار آن شوم.
06:00
Wow, that would be so wonderful.
99
360690
2430
وای، این خیلی فوق العاده خواهد بود.
06:03
I know that tomorrow is Christmas.
100
363419
1771
من می دانم که فردا کریسمس است.
06:05
You kind of caught it right?
101
365789
1411
یه جورایی درست متوجه شدی؟
06:07
The little boy is actually trying to give his parents some clues
102
367590
4050
پسر کوچولو در واقع سعی می کند به والدینش سرنخ
06:11
that he wants an electric car.
103
371760
1860
هایی بدهد که نشان می دهد او یک ماشین برقی می خواهد.
06:13
Right.
104
373620
270
06:13
The little toy cars, kids driving.
105
373890
1709
درست.
ماشین های اسباب بازی کوچک، بچه ها در حال رانندگی.
06:16
He's actually hinting at something and that just means that he's talking
106
376185
6630
او در واقع به چیزی اشاره می کند و این فقط به این معنی است که او در
06:22
about something in an indirect way.
107
382815
3150
مورد چیزی به صورت غیر مستقیم صحبت می کند.
06:26
You know, mommy and daddy, tomorrow's Christmas and I will love, you know,
108
386745
6299
می دانید، مامان و بابا، فردا کریسمس است و من چیزی را دوست خواهم داشت
06:33
something that moves and that's electric.
109
393044
2321
که حرکت می کند و آن الکتریکی است.
06:35
He is hinting at something, speaking about it in an indirect way.
110
395805
3929
او به چیزی اشاره می کند و به طور غیر مستقیم در مورد آن صحبت می کند.
06:40
Makes sense.
111
400094
630
06:40
All right.
112
400724
481
منطقی است.
خیلی خوب.
06:41
Okay.
113
401445
420
06:41
Now here's the example sentence.
114
401865
1580
باشه.
حالا این جمله مثال است.
06:44
He's been hinting at the possibility of running for mayor.
115
404130
5729
او به احتمال نامزدی برای شهرداری اشاره کرده است.
06:51
Not saying that I wanna be selected, but I could do the job well.
116
411059
4740
نمی گویم که می خواهم انتخاب شوم، اما می توانم کار را به خوبی انجام دهم.
06:56
Hinting at the possibility of running for mayor next.
117
416340
4230
اشاره به احتمال نامزدی برای شهرداری بعدی
07:00
My son has been hinting to me about going out for ice cream mom.
118
420840
5670
پسرم به من اشاره کرده است که برای مامان بستنی بروم بیرون.
07:06
Ice cream would be great, wouldn't it?
119
426510
1589
بستنی عالی خواهد بود، اینطور نیست؟
07:08
What do you think?
120
428159
781
شما چی فکر میکنید؟
07:09
Saying these things over and over again.
121
429660
2040
گفتن این چیزها بارها و بارها.
07:11
My son has been hinting to me about going for ice cream or going out
122
431970
5850
پسرم به من اشاره می کرد که برای بستنی بروم یا برای بستنی بیرون
07:17
for ice cream, and finally I tried hinting at my interest to Jane, but
123
437820
6330
بروم، و در نهایت من سعی کردم به جین اشاره ای به علاقه ام داشته باشم، اما
07:24
she's not picking up any signals.
124
444155
1945
او هیچ علامتی دریافت نمی کند.
07:26
I'm trying to speak about them in an indirect way, but she's
125
446105
4035
من سعی می کنم به طور غیرمستقیم در مورد آنها صحبت کنم، اما او
07:30
not catching what I'm saying.
126
450145
1505
متوجه حرف من نمی شود.
07:32
Again, in English, we say to hint at something.
127
452520
5730
باز هم در انگلیسی می گوییم به چیزی اشاره کنیم.
07:38
Now this fourth expression, this fourth English expression, will also help you
128
458789
4891
اکنون این چهارمین عبارت، این چهارمین عبارت انگلیسی نیز به شما کمک می‌کند که
07:43
sound more like a native English speaker.
129
463680
2400
بیشتر شبیه یک انگلیسی زبان مادری باشید.
07:46
The expression is first of all, first of all, now, first of all, this one literally
130
466320
8190
عبارت اول از همه، اول از همه، اکنون، اول از همه، این یک
07:54
just means before doing anything else.
131
474539
3151
در لغت به معنای قبل از انجام هر کار دیگری است.
07:58
At the beginning.
132
478635
930
در آغاز.
07:59
So first I want you to do this first.
133
479984
3000
بنابراین اول از شما می خواهم این کار را انجام دهید.
08:02
I want to make this point first, first of all, before doing anything else.
134
482984
5701
من می خواهم قبل از هر کاری ابتدا این نکته را بیان کنم.
08:08
So, for example, here's an example sentence.
135
488685
2159
بنابراین، برای مثال، در اینجا یک جمله مثال است.
08:11
First of all, let me ask you something before you make your judgment.
136
491234
4591
قبل از هر چیزی اجازه دهید قبل از قضاوت از شما چیزی بپرسم.
08:15
Hey, I wanna stop you really quickly before you move forward.
137
495825
4170
هی، من می خواهم خیلی سریع جلوی شما را بگیرم قبل از اینکه به جلو حرکت کنید.
08:19
The first thing I wanna do, first of all, let me ask you something again at the.
138
499995
5549
اولین کاری که می‌خواهم انجام دهم، اول از همه، اجازه دهید دوباره چیزی از شما بپرسم.
08:26
Next.
139
506820
390
بعد.
08:27
Here we go.
140
507210
660
در اینجا ما می رویم.
08:28
First of all, I'd like to give you a little background information at
141
508170
4230
اول از همه، من می خواهم
08:32
the beginning right now, before we do anything else, even for this lesson.
142
512400
4350
قبل از انجام هر کار دیگری، حتی برای این درس، کمی اطلاعات پیش زمینه را در ابتدا به شما بدهم.
08:37
First of all, I wanna make sure you're able to pronounce the word
143
517049
3901
اول از همه، می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید
08:40
properly first after me first.
144
520955
3435
ابتدا بعد از من کلمه را به درستی تلفظ کنید.
08:45
Excellent.
145
525750
450
عالی
08:46
You see, normally when I'm teaching vocabulary, I wanna make
146
526200
3300
می بینید، معمولاً زمانی که من واژگان را آموزش می دهم، می خواهم
08:49
sure you as an English learner can pronounce the word properly.
147
529500
3530
مطمئن شوم که شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی می توانید کلمه را به درستی تلفظ کنید.
08:53
First of all, let's go over the pronunciation.
148
533790
3060
اول از همه، بیایید به تلفظ بپردازیم.
08:57
You got it?
149
537330
690
فهمیدی؟
08:58
All right.
150
538230
450
08:58
Here's another example sentence.
151
538740
1740
خیلی خوب.
در اینجا یک جمله مثال دیگر است.
09:01
First of all, you need to clean the wall before you start painting it.
152
541080
5190
ابتدا باید دیوار را قبل از شروع رنگ آمیزی تمیز کنید.
09:06
I think that's the best thing to do First, clean the wall again.
153
546275
4795
فکر می کنم این بهترین کاری است که می توان انجام داد ابتدا دیوار را دوباره تمیز کنید.
09:11
In English, we say, first of all, before doing anything else at the.
154
551070
5520
در زبان انگلیسی، ما می گوییم، اول از همه، قبل از انجام هر کار دیگری در.
09:17
Now we have four English expressions that are very helpful, but
155
557850
2820
اکنون چهار عبارت انگلیسی داریم که بسیار مفید هستند، اما
09:20
this fifth, this fifth English expression is also very good.
156
560670
3540
این پنجم، این پنجمین عبارت انگلیسی نیز بسیار خوب است.
09:24
It's to change one's mind, and it just means to adopt
157
564420
6210
این برای تغییر عقیده است و فقط به معنای اتخاذ
09:30
a different opinion or plan.
158
570930
3210
نظر یا برنامه متفاوت است.
09:34
Again, in English, we say to change one's mind.
159
574170
2970
باز هم در انگلیسی می گوییم تغییر نظر.
09:37
Hey, you know, normally I do one podcast episode a week, but you know, I wanna help
160
577140
10260
هی، می دانید، من معمولاً هفته ای یک قسمت پادکست انجام می دهم ، اما می دانید، من می خواهم بیشتر به
09:47
my students more, so I'm gonna actually have two podcast episodes every week.
161
587400
5580
دانش آموزانم کمک کنم، بنابراین در واقع هر هفته دو قسمت پادکست خواهم داشت.
09:53
I just changed my mind, and actually it's true on my podcast,
162
593520
4170
من فقط نظرم را تغییر دادم، و در واقع در پادکست من درست است،
09:57
speak English with Tiffani.
163
597690
1249
با تیفانی انگلیسی صحبت کنید.
09:59
There are two episodes now.
164
599160
1440
الان دو قسمت هست
10:00
There used to only be one.
165
600660
1140
قبلا فقط یکی بود
10:01
Now there are two episodes.
166
601830
1080
الان دو قسمت هست
10:02
You can check them out, but again, I changed my mind.
167
602915
3295
می توانید آنها را بررسی کنید، اما دوباره نظرم تغییر کرد.
10:06
I adopted a different opinion or plan.
168
606390
3150
من نظر یا طرح دیگری را اتخاذ کردم.
10:09
Now here's the first example sentence.
169
609810
1950
حالا این اولین جمله مثال است.
10:12
After showing her the evidence, she changed her mind about him.
170
612824
4351
پس از نشان دادن شواهد، او نظر خود را در مورد او تغییر داد.
10:17
You know what, Brandon?
171
617175
2190
میدونی چیه براندون؟
10:19
He's a good guy.
172
619995
930
او پسر خوبی است.
10:21
After seeing the evidence.
173
621375
1740
بعد از دیدن شواهد
10:23
Now this next sentence is also good.
174
623324
2011
حالا این جمله بعدی هم خوب است.
10:26
I changed her mind after showing her the reviews of the restaurant.
175
626055
5790
بعد از اینکه نظرات رستوران را به او نشان دادم نظرش تغییر کردم.
10:31
I said, listen, look at the reviews.
176
631845
2280
گفتم گوش کن، نقدها را نگاه کن.
10:35
This restaurant is good.
177
635085
1950
این رستوران خوبه
10:37
I changed her.
178
637515
1590
عوضش کردم
10:40
And finally the third example sentence.
179
640065
2310
و در نهایت جمله مثال سوم. جو
10:42
After trying to plan a trip, Joe changed his mind due to
180
642675
4440
پس از تلاش برای برنامه ریزی برای سفر، به دلیل پیش بینی هواشناسی این هفته نظر خود را تغییر داد
10:47
this week's weather forecast.
181
647115
2040
.
10:49
Joe looked online and noticed that it was going to be extremely cold.
182
649335
4080
جو آنلاین را نگاه کرد و متوجه شد که هوا به شدت سرد خواهد بود.
10:54
Where he wanted to go.
183
654030
990
جایی که می خواست برود.
10:55
Nope, I'm gonna change my plans.
184
655050
2010
نه، من برنامه هایم را تغییر می دهم.
10:57
He changed his mind.
185
657180
2340
نظرش عوض شد.
10:59
So once again, the fifth expression again.
186
659520
2370
بنابراین یک بار دیگر، دوباره عبارت پنجم.
11:02
Once again, we have change one's mind.
187
662040
4590
یک بار دیگر، ما نظر خود را تغییر دادیم.
11:06
Change one's mind.
188
666660
1470
تغییر دادن ذهنیت یک نفر.
11:08
Now, I hope you enjoy today's lesson.
189
668280
1740
حالا امیدوارم از درس امروز لذت ببرید.
11:10
I hope you use each of the five English, English.
190
670020
3360
امیدوارم از هر پنج انگلیسی، انگلیسی استفاده کنید.
11:14
I'm gonna lead that in there, English expressions, and I hope
191
674099
4081
من عبارات انگلیسی را در آنجا معرفی می کنم ، و امیدوارم که
11:18
they help you each and every day to sound more like a native English.
192
678180
3570
آنها هر روز به شما کمک کنند تا بیشتر شبیه یک انگلیسی بومی به نظر برسید.
11:22
I'll talk to you in the next lesson.
193
682520
2220
در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.
11:26
Do, do Is understanding you still there?
194
686930
7230
آیا، آیا درک شما هنوز وجود دارد؟
11:36
. You know what time it is.
195
696170
2279
. میدونی ساعت چنده.
11:38
Here we go.
196
698540
630
در اینجا ما می رویم.
11:39
Altogether it's story time eight.
197
699170
4529
در مجموع زمان داستان هشتم است.
11:43
I said it story time.
198
703850
1940
گفتم زمان داستان
11:46
Alright.
199
706430
450
بسيار خوب.
11:47
Today's.
200
707540
480
امروز
11:49
It is actually kind of funny, , so this happened to me when I was living in South
201
709170
5355
این در واقع به نوعی خنده دار است، بنابراین زمانی که در کره جنوبی زندگی می کردم این اتفاق برای من افتاد
11:54
Korea, so you know that I'm an early bird.
202
714525
2595
، بنابراین می دانید که من یک پرنده اولیه هستم.
11:57
I wake up normally around 4:00 AM literally, and sometimes earlier.
203
717150
3870
من به طور معمول حدود ساعت 4:00 صبح به معنای واقعی کلمه و گاهی زودتر از خواب بیدار می شوم.
12:01
I'm an early bird.
204
721020
960
من یک پرنده زودرس هستم.
12:02
That means I go to bed extremely early.
205
722370
3480
یعنی خیلی زود به رختخواب می روم.
12:05
I normally go to bed around 8:00 PM or at least I'm in the bed by 8:00 PM.
206
725850
4680
من معمولاً حدود ساعت 8 شب به رختخواب می روم یا حداقل تا ساعت 8 شب در رختخواب هستم.
12:11
The same was true of me when I was living in South Korea.
207
731340
2940
زمانی که در کره جنوبی زندگی می کردم، همین موضوع در مورد من صادق بود.
12:15
Because I was an early bird, I had no problem teaching the 6:00 AM class.
208
735315
4980
چون زودتر بودم، مشکلی برای تدریس کلاس 6 صبح نداشتم.
12:20
That's right.
209
740295
480
12:20
I had a 6:00 AM class, so individuals, uh, office workers that wanted
210
740985
4500
درست است.
من ساعت 6 صبح کلاس داشتم، بنابراین افراد، آه، کارمندان اداری که می خواستند
12:25
to study English before going to work, they'd come to my class.
211
745485
3000
قبل از رفتن به سر کار انگلیسی بخوانند، به کلاس من می آمدند.
12:28
So I loved the class.
212
748515
1800
بنابراین من کلاس را دوست داشتم.
12:30
I had no problem getting up in the morning because I was an early bird.
213
750375
3120
من هیچ مشکلی نداشتم که صبح از خواب بیدار شوم چون زودتر بودم.
12:33
I would teach that class, but what would happen is was at night, at around
214
753645
6870
من آن کلاس را تدریس می‌کردم، اما اتفاقی که می‌افتاد این بود که شب، حدود
12:40
6:00 PM I would start getting extremely sleepy because I had woken up so early.
215
760515
6240
ساعت 6 بعد از ظهر به شدت خوابم می‌آمد، زیرا خیلی زود از خواب بیدار شده بودم.
12:47
So again, even when I was in Korea, I'd probably eat dinner around five 30.
216
767115
4260
بنابراین دوباره، حتی زمانی که در کره بودم، احتمالاً شام را حدود پنج ساعت 30 می‌خوردم.
12:51
Then around 6, 6 30, I'd go to my room, maybe watch some TV or something and
217
771375
4770
سپس حدود ساعت 6، 6، 30، به اتاقم می‌رفتم، شاید تلویزیون یا چیزی دیگر را تماشا
12:56
kind of wind down by eight o'clock I was in bed and ready to be asleep on this
218
776145
5700
می‌کردم و تا ساعت هشت صبح کم می‌شد. ساعت من در رختخواب بودم و آماده بودم که در این
13:01
night, remember I was an early bird.
219
781845
2610
شب بخوابم، یادت باشد من یک پرنده زودرس بودم.
13:04
I had a class at six.
220
784485
1110
من ساعت شش کلاس داشتم.
13:07
, I was sleeping, knocked out when, all of a sudden, now let me pause real
221
787035
5910
، خواب بودم، ناک اوت شدم که ناگهان، حالا اجازه دهید سریع مکث کنم
13:12
quick and put a pin in the story.
222
792945
1260
و یک سنجاق در داستان بگذارم.
13:14
I go to sleep early, but I am not easily awakened.
223
794775
2970
من زود می خوابم اما به راحتی بیدار نمی شوم.
13:18
Like I don't wake up easily.
224
798015
2370
مثل اینکه به راحتی از خواب بیدار نمی شوم.
13:20
Or if someone does wake me up, normally I'm okay because I can fall back asleep.
225
800925
4050
یا اگر کسی مرا از خواب بیدار کند، معمولاً خوب هستم زیرا می توانم دوباره بخوابم.
13:25
However, on this night I was sleeping soundly, woos
226
805515
5280
با این حال، در این شب من به آرامی می خوابیدم،
13:30
great, and I heard some loud.
227
810795
4410
عالی بود، و صدای بلندی شنیدم.
13:35
Noises.
228
815609
990
صداها
13:37
Now, it wasn't my roommates.
229
817199
2341
حالا هم اتاقی های من نبودند.
13:39
They were talking, but that didn't bother me.
230
819719
1591
آنها صحبت می کردند، اما من را ناراحت نمی کرد.
13:42
The person that lived above me, their child, I had never met them
231
822209
5071
کسی که بالای سر من زندگی می کرد، فرزندشان، قبلاً آنها را
13:47
before, but I knew it was a little boy because I could hear him.
232
827285
2965
ندیده بودم، اما می دانستم که پسر کوچکی است زیرا می توانستم او را بشنوم.
13:50
He was yelling, throwing things, and I could hear the mother yelling
233
830489
4460
او فریاد می زد، چیزهایی را پرت می کرد و من می توانستم صدای مادر را بشنوم که سر او فریاد می زد و به
13:55
at him, telling him to stop.
234
835170
1140
او می گفت بس کنید.
13:56
Now, it was all happening in Korean, but I could speak.
235
836310
2190
حالا همه چیز به زبان کره ای اتفاق می افتاد ، اما من می توانستم صحبت کنم.
14:00
and it went on and on and on after about 15 minutes and
236
840135
5640
و بعد از حدود 15 دقیقه ادامه پیدا کرد و
14:05
I couldn't go back to sleep.
237
845775
1230
من نتوانستم دوباره بخوابم.
14:07
That was the problem.
238
847010
985
مشکل همین بود.
14:08
Normally, I can go back to sleep without any issues.
239
848485
1850
به طور معمول، می توانم بدون هیچ مشکلی دوباره بخوابم.
14:11
I couldn't go back to sleep.
240
851115
1080
نمیتونستم برگردم بخوابم
14:13
Now I was tired and I had to wake up early, so I got out of my bed.
241
853185
4230
حالا خسته بودم و باید زود بیدار می شدم و از تخت بلند شدم.
14:17
I was irritated.
242
857445
810
من عصبانی بودم.
14:18
I got out of my bed.
243
858255
960
از تختم بلند شدم.
14:19
I put my shoes.
244
859215
910
کفشامو گذاشتم
14:20
and I opened my door.
245
860685
960
و در را باز کردم
14:21
Now, my roommates, they were in shock because they had late classes, and so when
246
861675
3990
حالا، هم اتاقی های من، آنها در شوک بودند، زیرا دیر کلاس داشتند، و بنابراین وقتی
14:25
I opened the door, it was about 11:30 PM and they were like, TIFF, are you okay?
247
865665
3840
در را باز کردم، ساعت حدود 11:30 شب بود و آنها گفتند، TIFF، حالت خوب است؟
14:29
Like, did we wake you up?
248
869510
895
مثلا بیدارت کردیم؟
14:30
I said, no, and my eyes were half closed.
249
870735
2280
گفتم نه و چشمانم نیمه بسته بود.
14:33
I said, you didn't wake me up.
250
873015
1170
گفتم بیدارم نکردی
14:34
I'll be right back.
251
874575
930
من بلافاصله برمی گردم.
14:36
They looked at each other, looked at me, I said, I'll be right back.
252
876285
3180
همدیگر را نگاه کردند، به من نگاه کردند ، گفتم من برمی گردم.
14:40
and I, again, I had my, I say night, night clothes, my clothes
253
880425
3720
و من، دوباره، لباس شبانه، می گویم، شب،
14:44
to sleep and my pajamas on.
254
884145
1350
لباس خواب و پیژامه پوشیده بودم.
14:46
I had my bonnet for African American women.
255
886065
2250
من کلاه خود را برای زنان آفریقایی آمریکایی داشتم.
14:48
Black women.
256
888675
450
زنان سیاه پوست
14:49
We wear bonnets.
257
889125
720
14:49
At night, I had my bonnet on my pajamas and my shoes, and
258
889845
4440
ما کلاه می پوشیم.
شب، کاپوتم را روی پیژامه و کفش هایم گذاشته بودم و
14:54
I proceeded to walk upstairs.
259
894285
2160
به سمت طبقه بالا رفتم.
14:56
Remember, I was in Korea.
260
896445
1290
یادت باشد من در کره بودم.
14:57
I had never met these individuals, these people.
261
897945
1920
من هرگز این افراد، این افراد را ندیده بودم.
15:00
I went right to the apartment that was above me, and I rang the doorbell.
262
900345
4530
درست به آپارتمانی که بالای سرم بود رفتم و زنگ در را زدم.
15:05
Now, remember, black woman in South Korea and they had never met me before.
263
905265
4620
حالا، به یاد بیاورید، یک زن سیاه پوست در کره جنوبی و آنها قبلاً من را ملاقات نکرده بودند.
15:10
I had my bonnet on, my pajamas on and some shoots.
264
910455
3030
من کاپوتم را پوشیده بودم، لباس خوابم را پوشیده بودم و تعدادی گلوله.
15:13
It was 1130 at night and I rang the door.
265
913755
2460
ساعت 1130 شب بود و در را زدم.
15:17
And the woman opened the door.
266
917474
1561
و زن در را باز کرد.
15:19
I knew it was the mom, and I could see the little boy, right?
267
919334
2610
می دانستم مادر است و می توانم پسر کوچک را ببینم، درست است؟
15:22
The mom opened the door and she was in shock again because I was
268
922515
4980
مامان در را باز کرد و دوباره شوکه شد چون من
15:27
a black woman and she probably didn't expect me to speak Korean.
269
927495
3209
یک زن سیاه پوست بودم و احتمالاً انتظار نداشت من کره ای صحبت کنم.
15:31
She opened the door and she looked at me and the little boy was standing there.
270
931005
3449
در را باز کرد و به من نگاه کرد و پسر کوچک آنجا ایستاده بود.
15:34
He was also kind of shocked because many kids at that time had not seen
271
934454
2880
او همچنین به نوعی شوکه شده بود زیرا بسیاری از بچه ها در آن زمان
15:37
black people either, and I looked at the woman, and I'll say it in
272
937485
3630
سیاه پوستان را ندیده بودند و من به آن زن نگاه کردم و به
15:41
English, but I said it in Korean.
273
941115
1229
انگلیسی می گویم اما به کره ای گفتم.
15:42
I said, I have to wake up and teach a class at 6:00 AM in the morning.
274
942555
4904
گفتم ساعت 6 صبح باید بیدار شوم و کلاس درس بدهم.
15:48
I need to sleep, and your son is being extremely too loud.
275
948300
4230
من باید بخوابم و پسرت خیلی سر و صدا می کند.
15:53
Please, please keep him quiet.
276
953189
3541
لطفا ساکتش کن لطفا
15:57
That's what I said in Korean.
277
957569
1111
این چیزی است که من به کره ای گفتم.
15:58
Again, I wasn't raising my voice or anything.
278
958709
1561
باز هم نه صدایم را بلند کردم نه چیزی.
16:00
I really just wanted to go back to sleep.
279
960270
1419
من واقعاً می خواستم دوباره بخوابم.
16:04
But what happened next?
280
964245
1530
اما بعد چه شد؟
16:05
I will never forget.
281
965835
1350
من هرگز فراموش نمی کنم. پیژامه و کفش کاپوت
16:07
Remember black woman bonnet pajamas, shoes.
282
967245
3510
زنانه سیاه را به خاطر داشته باشید .
16:10
This woman that probably had never seen a black person in person in real
283
970905
3750
این زن که احتمالاً هرگز در زندگی واقعی یک سیاه پوست را ندیده
16:14
life now looks at me, . She said, can you help me ? I kid you not.
284
974660
10195
بود، اکنون به من نگاه می کند. اون گفت میتونی کمکم کنی؟ با تو شوخی ندارم.
16:25
That was enough to shock me and wake me out of like I was still half.
285
985455
3740
همین کافی بود تا من را شوکه کند و انگار هنوز نیمه شده ام، مرا از این وضعیت بیدار کند.
16:29
And I said, nay, nay just means pardon of me.
286
989760
2370
و من گفتم، نه، نه فقط به معنای عفو من است.
16:32
Like she said, he won't listen to me.
287
992190
3480
همانطور که او گفت، او به من گوش نمی دهد.
16:36
Can you tell him to be quiet?
288
996000
2280
میشه بهش بگی ساکت باشه؟
16:39
And I said, in my head, I said, am I in a movie right now?
289
999270
3240
و گفتم تو سرم گفتم الان در فیلم هستم؟
16:43
So I said, the little boy was standing there looking at us, looking at me,
290
1003230
3150
بنابراین من گفتم، پسر کوچک آنجا ایستاده بود و به ما نگاه می کرد، به من
16:46
and looking at his mom as we're having this conversation fully in Korean.
291
1006380
2820
نگاه می کرد و به مادرش نگاه می کرد، در حالی که ما این مکالمه را به طور کامل به زبان کره ای انجام می دهیم.
16:49
So he knew what was happening.
292
1009200
1200
پس می دانست چه اتفاقی دارد می افتد.
16:51
So I looked at her and I said, ma'am, I can't raise your son.
293
1011450
3690
پس به او نگاه کردم و گفتم: خانم من نمی توانم پسر شما را بزرگ کنم.
16:55
I can't tell him what to do and what not to do.
294
1015410
2010
من نمی توانم به او بگویم که چه کاری انجام دهد و چه کاری را انجام ندهد.
16:58
I'm not coming back up here tonight.
295
1018830
1860
من امشب اینجا برنمیگردم
17:01
I'm gonna go back to sleep and it's going to be quiet.
296
1021110
2400
من برمیگردم بخوابم و ساکت میشه
17:03
Now.
297
1023780
240
اکنون.
17:04
I was actually indirectly speaking to the little boy, but the mom and
298
1024020
4680
من در واقع غیرمستقیم با پسر کوچک صحبت می کردم، اما من و مامان
17:08
I were talking to each other, but I was actually telling the little boy,
299
1028700
2670
داشتیم با هم صحبت می کردیم، اما در واقع به پسر
17:11
little boy, I don't wanna hear anything else out of you, but I was saying it
300
1031400
3810
کوچک می گفتم، پسر کوچولو، من نمی خواهم چیز دیگری از تو بشنوم، اما داشتم می گفتم.
17:15
to the mom and I think she caught it and she said, okay, we're so sorry.
301
1035210
4410
به مادر و من فکر می کنم او آن را گرفت و او گفت، خوب، ما خیلی متاسفیم.
17:19
I said, it's okay.
302
1039620
780
گفتم اشکالی نداره
17:20
I just want you to know, like I really wake up early in the morning and so it's
303
1040400
2939
فقط می‌خواهم بدانید، مثل اینکه من واقعاً صبح زود از خواب بیدار می‌شوم و بنابراین
17:23
very hard when it's loud up, you know?
304
1043339
2131
وقتی صدای بلند است، خیلی سخت است، می‌دانید؟
17:27
. She said, okay, we're so sorry little boy's still standing there looking at me.
305
1047165
3000
. او گفت، باشه، ما خیلی متاسفیم که پسر کوچولو هنوز آنجا ایستاده و به من نگاه می کند.
17:30
Still in shock.
306
1050165
750
17:30
A black woman, but she's speaking Korean.
307
1050915
1650
هنوز هم ... در شوک.
یک زن سیاه پوست، اما کره ای صحبت می کند.
17:32
She has a bonnet on, I don't even know what a bonnet is, mommy,
308
1052565
2550
کلاه سرش داره مامان حتی نمی دونم کاپشن چیه
17:35
because we don't wear them in Korea.
309
1055115
1350
چون تو کره اونها رو نمی پوشیم.
17:36
A lot was happening.
310
1056735
1110
اتفاقات زیادی در حال رخ دادن بود.
17:38
She said, I'm so sorry.
311
1058835
960
او گفت، من خیلی متاسفم.
17:39
And they shut the door.
312
1059825
870
و در را بستند.
17:41
Now I lived in that apartment for a full year.
313
1061325
1950
حالا من یک سال کامل در آن آپارتمان زندگی کردم.
17:43
After that, I never heard that little boy again, . I was never,
314
1063679
5851
بعد از آن دیگر هرگز آن پسر کوچک را نشنیدم. من هرگز
17:49
uh, awakened by any sounds at all.
315
1069950
2340
با هیچ صدایی از خواب بیدار نشدم.
17:52
I will never forget that situation again.
316
1072860
3180
دیگر هرگز آن وضعیت را فراموش نمی کنم.
17:56
It did wake me up in the middle of the night, but that mom looking at
317
1076070
3599
نصف شب از خواب بیدارم کرد ، اما آن مادر به من نگاه می
17:59
me and saying, would you help me
318
1079669
2041
کرد و می گفت، آیا کمکم می کنی
18:02
I will never forget that.
319
1082230
1550
من هرگز آن را فراموش نمی کنم.
18:04
I hope you enjoyed this story and I hope you have an awesome week, and
320
1084169
4141
امیدوارم از این داستان لذت برده باشید و امیدوارم هفته
18:08
I'll talk to you in the next lesson.
321
1088310
1849
خوبی داشته باشید و در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7