Words That Will Boost Your English Language Skills

In order to speak English in real life, like a native English speaker, you must

برای اینکه در زندگی واقعی انگلیسی صحبت کنید، مانند یک انگلیسی زبان مادری، باید

learn the words and expressions that Native English speakers use in real life.

کلمات و عباراتی را که انگلیسی زبانان بومی در زندگی واقعی استفاده می کنند، یاد بگیرید.

And that's exactly what our lesson is about today.

و این دقیقاً همان چیزی است که درس امروز ما در مورد آن است.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید همین جا بپریم.

All right, so for today, Sunday, the word I want you to know

بسیار خوب، پس برای امروز یکشنبه، کلمه ای که می خواهم بدانی

and understand is perseverance.

و بفهمی پشتکار است.

Good again after me.

بعد از من بازم خوبه

Perseverance.

استقامت.

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Perseverance.

استقامت.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this word perseverance just means the ability to keep going

حالا این کلمه پشتکار فقط به معنای توانایی ادامه دادن

despite obstacles or difficulties.

با وجود موانع یا مشکلات است.

The ability to press forward, to keep moving even when things get

توانایی فشار دادن به جلو، ادامه حرکت حتی زمانی که همه چیز

difficult, just like you've been doing as an amazing English learner.

سخت می شود، درست مانند کاری که به عنوان یک زبان آموز شگفت انگیز انگلیسی انجام داده اید.

Sometimes it's been difficult, right?

گاهی اوقات سخت بوده است، درست است؟

But because of your perseverance, you keep getting better again.

اما به دلیل پشتکار شما، دوباره بهتر می شوید.

The ability to keep going despite obstacles or difficulties.

توانایی ادامه دادن با وجود موانع یا مشکلات.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

A word that you must know because native English speakers use it in real life.

کلمه ای که باید بدانید زیرا انگلیسی زبانان بومی از آن در زندگی واقعی استفاده می کنند.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

Her perseverance in the face of adversity is truly amazing.

استقامت او در برابر سختی ها واقعا شگفت انگیز است.

Again, her perseverance in the face of adversity is truly amazing.

باز هم، استقامت او در برابر سختی ها واقعا شگفت انگیز است.

Think about athletes that have to go through a lot in order to achieve a goal.

به ورزشکارانی فکر کنید که برای رسیدن به یک هدف باید چیزهای زیادی را طی کنند.

Perseverance.

استقامت.

Make sense?

معنی دارد؟

All right.

Check out this other example sentence with perseverance and hard work.

خیلی خوب.

این جمله مثال دیگر را با پشتکار و سخت کوشی بررسی کنید.

He can achieve anything he sets his mind to.

او می تواند به هر چیزی که در ذهنش باشد دست یابد .

I'm gonna change this.

من اینو عوض میکنم

It's not even in my notes with perseverance, you.

حتی تو یادداشت های من با پشتکار هم نیست.

That's right.

درست است.

You, my friend, can achieve anything you want to with perseverance and hard work

شما دوست من با پشتکار و سخت کوشی می توانید به هر چیزی که می خواهید

you can achieve, and you will achieve each and every one of your English goals.

برسید و به تک تک اهداف انگلیسی خود خواهید رسید.

Do you believe it?

آیا شما آن را باور می کنید؟

Yes, I believe it too.

بله، من هم به آن اعتقاد دارم.

And sentence number three.

و جمله شماره سه

The marathon runner's perseverance paid off when he crossed the finish line again,

پشتکار دونده ماراتن با عبور دوباره از خط پایان نتیجه داد،

the marathon runner's perseverance paid off when he crossed the finish line.

پشتکار دونده ماراتن با عبور از خط پایان نتیجه داد.

You got it?

فهمیدی؟

All right, so remember this is Sunday's word, today's word of the time.

بسیار خوب، پس به یاد داشته باشید که این کلمه یکشنبه است ، کلمه امروز آن زمان.

This is going live.

این در حال پخش زنده است.

Sunday's word.

حرف یکشنبه

I want you to make sure you use it at least one time today.

من از شما می خواهم مطمئن شوید که امروز حداقل یک بار از آن استفاده می کنید.

Now we're going to go to the word for Monday, but before I do that, I wanna tell

حالا می‌خواهیم به کلمه دوشنبه برویم، اما قبل از اینکه این کار را انجام دهم، می‌خواهم

you again if you want to become my homie.

دوباره به شما بگویم که آیا می‌خواهید هم خانواده من شوید.

That's right.

درست است.

I have tons of extra English lessons that are even better.

من هزاران درس انگلیسی اضافی دارم که حتی بهتر است.

Then this one, even though this one is good, if you want to become my homie

بعد این یکی با اینکه این یکی خوبه اگه میخوای همون من بشی

and get exclusive English lessons only for my homies, you have to join

و فقط برای هموطن های من درس های انگلیسی اختصاصی بگیری باید به

this channel, not just subscribe.

این کانال بپیوندی نه اینکه فقط سابسکرایب کنی. اگر در حال تماشای ویدیو هستید،

You have to hit the join button right below this YouTube video

باید دکمه join را درست در زیر این ویدیوی YouTube بزنید

if you're watching the video.

.

Hit the join button and you'll get exclusive lessons from me.

دکمه join را بزنید و از من درس های انحصاری دریافت خواهید کرد.

You'll also get lessons about American culture.

همچنین در مورد فرهنگ آمریکایی درس هایی خواهید گرفت.

You'll get so many other lessons that are not available on this

شما درس های بسیار دیگری خواهید دید که در این کانال در دسترس نیستند

channel unless you are my homie.

مگر اینکه شما خانواده من باشید.

So hit that join button and you'll get some exclusive English

بنابراین دکمه پیوستن را فشار دهید و چند درس انگلیسی منحصر به فرد دریافت خواهید کرد

lessons and learn even more.

و حتی بیشتر یاد خواهید گرفت.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

So on Monday, I want you to learn this word right here and use it resilience.

بنابراین در روز دوشنبه، من از شما می خواهم که این کلمه را همین جا یاد بگیرید و از آن انعطاف پذیری استفاده کنید.

Good.

That L makes it a little tricky.

خوب

که L آن را کمی مشکل می کند.

Right.

Again, resilience.

درست.

باز هم تاب آوری.

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Resilience.

تاب آوری.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just means the ability to recover quickly from difficult situations

اکنون، این فقط به معنای توانایی بازیابی سریع از موقعیت های دشوار

once again, the ability to recover quickly from difficult situations.

یک بار دیگر، توانایی بازیابی سریع از موقعیت های دشوار است.

Now, I want you to stay till the end because for story time, story time,

حالا، از شما می‌خواهم که تا آخر بمانید، زیرا برای زمان داستان، زمان داستان،

at the end, I'm gonna tell you a story about something that happened to me

در پایان، می‌خواهم داستانی را در مورد اتفاقی که

when I was in Korea as a student.

در زمان دانشجویی در کره برای من رخ داده است، برایتان تعریف کنم.

I had to.

مجبور بودم.

Find out the meaning of this word resilience, and I was resilient,

معنی این کلمه تاب آوری را دریابید و من مقاوم بودم،

but don't miss the story at the end.

اما در پایان داستان را از دست ندهید.

Okay.

Here's an example sentence using the word resilience.

باشه. در

اینجا یک جمله مثال با استفاده از کلمه تاب آوری آورده شده است.

The community showed great resilience after the natural disaster.

جامعه پس از فاجعه طبیعی مقاومت زیادی از خود نشان داد.

They recovered quickly.

آنها به سرعت بهبود یافتند.

Next we have this one.

بعد ما این یکی را داریم.

She demonstrated remarkable resilience in overcoming her illness.

او در غلبه بر بیماری خود انعطاف پذیری قابل توجهی از خود نشان داد.

It was difficult.

سخت بود. چالش

It was challenging, but she bounced back, she recovered.

برانگیز بود، اما او برگشت، او بهبود یافت.

And finally this sentence right here.

و بالاخره این جمله همینجا

Resilience is key to success in both personal and professional life.

تاب آوری کلید موفقیت در زندگی شخصی و حرفه ای است.

You have to be able to recover quickly from difficult situations.

شما باید بتوانید به سرعت از شرایط سخت ریکاوری کنید.

In English, we say resilience.

در انگلیسی می گوییم resilience.

You got it.

فهمیدی.

All right, so remember on Monday I want you to use this word at least one

بسیار خوب، پس به یاد داشته باشید که روز دوشنبه می خواهم حداقل یک بار از این کلمه استفاده کنید

time and make sure you understand it.

و مطمئن شوید که آن را متوجه شده اید.

All right?

Let's move on to Tuesday's word.

خیلی خوب؟

بریم سر حرف سه شنبه.

All right.

Tuesday's word, words.

خیلی خوب.

کلمه سه شنبه، کلمات.

You must know because native English speakers use them on a regular basis.

شما باید بدانید زیرا انگلیسی زبانان بومی به طور منظم از آنها استفاده می کنند.

Tuesday's word is authenticity.

کلام سه شنبه اصالت است.

Good job again, authenticity.

دوباره کار خوب، اصالت.

Good that th your tongue through your teeth again last time after me.

چه خوب که آخرین بار بعد از من دوباره زبانت از بین دندانهایت گذشت.

Authenticity.

اعتبار.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means the quality of being genuine and true to oneself.

اکنون این فقط به معنای کیفیت واقعی و صادق بودن به خود است.

Again, the quality of being genuine and true to oneself.

باز هم کیفیت واقعی بودن و صادق بودن نسبت به خود.

I've had many students, many English learners, maybe even

من دانش‌آموزان زیادی داشته‌ام، بسیاری از زبان‌آموزان انگلیسی، شاید حتی

you, that have messaged me and said, TIFF, I love your passion.

شما، که به من پیام داده‌اند و گفته‌اند، TIFF، من عاشق اشتیاق شما هستم.

I love how you teach your English classes.

من عاشق نحوه تدریس شما در کلاس های انگلیسی هستم.

You seem to really enjoy teaching.

به نظر می رسد واقعا از تدریس لذت می برید.

That is a fact.

این یک واقعیت است.

I am truly passionate about helping you understand the English language

من واقعا مشتاق کمک به شما در درک زبان انگلیسی

and speaking English with confidence.

و صحبت کردن انگلیسی با اطمینان هستم.

This shows you that I am being true to myself.

این به شما نشان می دهد که من با خودم صادق هستم.

I am a very authentic teacher.

من یک معلم بسیار معتبر هستم.

This is my explanation of my authenticity.

این توضیح من در مورد صحت من است.

Again, the quality of being genuine and true to oneself.

باز هم کیفیت واقعی بودن و صادق بودن نسبت به خود.

You got it?

فهمیدی؟

All right.

Check out this example sentence.

خیلی خوب.

این جمله مثال را بررسی کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

She always speaks with authenticity and never pretends to be someone she's not.

او همیشه با اصالت صحبت می کند و هرگز وانمود نمی کند که کسی نیست.

This is also true.

این نیز صادق است.

You know, I like to sing right at the end with story time, right?

میدونی، من دوست دارم درست در آخر با زمان داستان بخونم، درسته؟

I am myself when I teach these le these lessons.

وقتی این درس ها را تدریس می کنم، خودم هستم .

So again, she always speaks with authenticity and never

بنابراین دوباره، او همیشه با اصالت صحبت می کند و هرگز

pretends to be someone she's not.

تظاهر نمی کند که کسی نیست.

Next example sentence.

جمله مثال بعدی

Authenticity is highly valued in the art world.

اصالت در دنیای هنر بسیار ارزشمند است.

And finally, this one right here.

و در نهایت، این یکی در اینجا.

The author's authenticity made her memoir a best seller.

اصالت نویسنده، خاطرات او را پرفروش کرد.

Make sense, right?

منطقی است، درست است؟

This word, authenticity.

این کلمه، اصالت.

Now remember, I want you to use it at least one time on Tuesday.

حالا به یاد داشته باشید، من از شما می خواهم حداقل یک بار در روز سه شنبه از آن استفاده کنید.

You got it?

فهمیدی؟

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

Let's move on to Wednesday's word, another important one.

بیایید به حرف چهارشنبه برویم ، یک مورد مهم دیگر.

Introspection.

درون نگری.

Good.

I know it's long.

خوب

میدونم طولانیه

Again, introspection.

باز هم درون نگری.

Excellent.

Last time after me introspection.

عالی

آخرین بار بعد از من درون نگری.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just means the act of examining one's own thoughts and feelings.

حال، این فقط به معنای عمل بررسی افکار و احساسات خود است. به

What are you thinking?

چی فکر میکنی؟

What are you feeling when you stop?

وقتی می ایستید چه احساسی دارید؟

When you pause and actually, huh?

وقتی مکث می کنی و در واقع، ها؟

Think about, Hey, what are my opinions?

فکر کن، هی، نظر من چیست؟

Hey, how am I feeling right now?

هی، الان چه حسی دارم؟

Where has this feeling come from?

این احساس از کجا آمده است؟

Coming from, this is introspection.

برآمده از، این درون نگری است.

Again, the act of examining one's own thoughts and feelings makes sense, right?

باز هم، عمل بررسی افکار و احساسات خود منطقی است، درست است؟

It's important to do a little bit of introspection every once in a while.

این مهم است که هر چند وقت یکبار کمی درون نگری انجام دهید.

Make sense?

معنی دارد؟

All right, good.

باشه، خوبه

Here's the first example sentence.

در اینجا اولین جمله مثال است.

Regular introspection can help improve self-awareness and emotional intelligence.

درون نگری منظم می تواند به بهبود خودآگاهی و هوش هیجانی کمک کند.

You got it.

فهمیدی.

Again, you're seeing how these words are really used by native English speakers and

مجدداً، می بینید که چگونه این کلمات واقعاً توسط انگلیسی زبانان بومی استفاده می شود و

can make you sound more fluent as well.

می تواند باعث شود شما نیز روان تر به نظر برسید.

His journey of introspection led him to make important changes in

سفر درون نگری او باعث شد تا تغییرات مهمی در

his life and finally, Writing is a great way to practice introspection.

زندگی خود ایجاد کند و در نهایت، نوشتن راهی عالی برای تمرین درون نگری است.

You got it.

فهمیدی.

So again, on Wednesday, I want you to make sure to use this word at least one time.

بنابراین، دوباره، در روز چهارشنبه، از شما می خواهم که حتماً حداقل یک بار از این کلمه استفاده کنید.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

Let's move on to Thursday's word, making sure you're taking notes.

بیایید به صحبت های روز پنجشنبه برویم و مطمئن شویم که یادداشت برداری می کنید.

Thursday's word, fortitude.

سخن پنجشنبه، صلابت.

Good again, fortitude.

بازم خوبه، صلابت

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Fortitude.

استحکام.

Good.

خوب

You noticed I said it faster, right?

متوجه شدید که سریعتر گفتم، درسته؟

Fortitude.

استحکام.

Excellent.

عالی

Here's the meaning, courage and strength in the face of adversity.

معنی، شجاعت و قدرت در مواجهه با ناملایمات اینجاست.

Courage and strength in the face of adversity.

شجاعت و قدرت در برابر مشکلات.

Not pulling back, no, I can do this.

عقب نمی کشم، نه، من می توانم این کار را انجام دهم.

I have courage.

من جرات دارم

I'm strong enough.

من به اندازه کافی قوی هستم.

In the face of adversity, we say fortitude.

در برابر ناملایمات می گوییم استقامت.

Check out these example sentences.

این جملات نمونه را بررسی کنید.

The soldiers showed great fortitude.

سربازان استقامت زیادی نشان دادند.

In the last battle of the year, once again, the soldiers showed great

در آخرین نبرد سال، بار دیگر سربازان

fortitude in the battle last year.

در نبرد سال گذشته صلابت زیادی از خود نشان دادند.

I'll read that one more time.

من یک بار دیگر آن را می خوانم.

The soldiers showed great fortitude in the battle last year in the face of adversity.

سربازان در نبرد سال گذشته در برابر ناملایمات استقامت زیادی از خود نشان دادند.

In the face of a difficult battle, they showed courage and strength and fortitude.

در مقابل یک نبرد سخت، شجاعت و قدرت و استقامت از خود نشان دادند.

Here we go, sentence number two.

در اینجا می رویم، جمله شماره دو.

He faced the challenge with fortitude and determination.

او با صلابت و اراده با این چالش روبرو شد.

Makes sense.

منطقی است.

Right?

درست؟

And finally, this sentence, developing fortitude is a key component of

و در نهایت، این جمله، رشد استقامت جزء کلیدی

building resilience in children.

ایجاد تاب آوری در کودکان است.

And now you know the word resilience, right?

و حالا کلمه تاب آوری را می دانید، درست است؟

Again, developing fortitude is a key component of building

باز هم، رشد استقامت جزء کلیدی ایجاد

resilience in children.

تاب آوری در کودکان است.

Make sense?

معنی دارد؟

Excellent.

عالی

I want you to use this word at least one time.

من از شما می خواهم که حداقل یک بار از این کلمه استفاده کنید.

On Thursday.

پنجشنبه.

Now Friday is going to be a very special day On Friday, I have a bonus expression

اکنون جمعه قرار است روز بسیار خاصی باشد

that I want you to understand and use.

.

The expression is, take it.

تعبیر این است، آن را بگیرید.

One day at a time.

یک روز در یک زمان.

Once again, take it one day at a time.

یک بار دیگر، آن را یک روز در یک زمان مصرف کنید.

Now, this just means, it's a phrase that is used to encourage someone

اکنون، این فقط به این معنی است که این عبارتی است که برای تشویق دیگران

to focus on the present rather than worrying about the future.

به تمرکز بر زمان حال به جای نگرانی در مورد آینده استفاده می شود.

For example, your goal is to speak English fluently.

به عنوان مثال، هدف شما این است که انگلیسی را روان صحبت کنید.

Your goal is to truly speak English with confidence right now.

هدف شما این است که در حال حاضر واقعاً انگلیسی را با اعتماد به نفس صحبت کنید.

Focus on what you're doing today.

روی کاری که امروز انجام می دهید تمرکز کنید.

Don't focus on what you can't do, or the fact that you're not able

روی کارهایی که نمی توانید انجام دهید، یا اینکه هنوز نمی توانید

to speak English fluently yet because you'll get overwhelmed.

انگلیسی را روان صحبت کنید، تمرکز نکنید زیرا غرق خواهید شد. روی

Focus on today.

امروز تمرکز کنید.

What are you doing today to achieve that goal again?

امروز برای رسیدن دوباره به آن هدف چه می کنید؟ روزی

Take it one day at a time.

یک عدد مصرف کنید.

Now check out these example sentences.

اکنون این جملات نمونه را بررسی کنید.

Here we go.

Sentence number one.

در اینجا ما می رویم.

جمله شماره یک

He was overwhelmed by the amount of work he had to do, but his friend advised

او از حجم کاری که باید انجام می داد غرق شده بود ، اما دوستش به

him to take it one day at a time.

او توصیه کرد که یک روز آن را انجام دهد.

His friend let him know, Hey, don't stress.

دوستش به او گفت، هی، استرس نداشته باش. روزی

Take it one day at a time.

یک عدد مصرف کنید.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Check out the second sentence.

جمله دوم را بررسی کنید.

She found it hard to imagine life without her ex, but she reminded

تصور زندگی بدون سابقش برای او سخت بود، اما به

herself to take it one day at a time.

خود یادآوری کرد که یک روز آن را تحمل کند.

Listen, don't focus on the end right now.

گوش کن، فعلا روی پایان کار تمرکز نکن. روزی

Take it one day at a time.

یک عدد مصرف کنید.

And finally, this example sentence, the road to recovery can be difficult.

و در نهایت، این جمله مثال، راه بهبودی می تواند دشوار باشد.

But taking it one day at a time can make it more manageable.

اما مصرف آن یک روز در یک زمان می تواند آن را قابل کنترل تر کند.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

This is a very good expression.

این بیان بسیار خوبی است.

So on Friday, right here, I want you to remember, use this expression,

بنابراین در روز جمعه، همینجا، می‌خواهم به خاطر بسپارید، از این عبارت استفاده کنید،

take it one day at a time.

آن را یک روز در یک زمان مصرف کنید.

Now, if you enjoy this lesson, trust me, you have to become

حالا اگر از این درس لذت می برید، به من اعتماد کنید، باید

one of my homies because I have.

یکی از هموطنان من شوید چون من دارم.

Tons of more lessons for you, but they're exclusively for my homies.

هزاران درس بیشتر برای شما، اما آنها منحصراً برای خانواده های من هستند.

So click the join button right below this video, become my homie, and start enjoying

بنابراین روی دکمه join درست در زیر این ویدیو کلیک کنید، دوست من شوید و شروع به لذت بردن از

even more exclusive English lessons.

آموزش های اختصاصی انگلیسی کنید.

And I can't wait to see you become my homie.

و من نمی توانم منتظر بمانم تا ببینم شما هموطن من می شوید.

I can't wait to talk to you in the next lesson.

من نمی توانم صبر کنم تا در درس بعدی با شما صحبت کنم.

Have a wonderful day, and remember to speak English.

روز فوق العاده ای داشته باشید و یادتان باشد انگلیسی صحبت کنید.

Do, do, do.

انجام دهید، انجام دهید، انجام دهید.

You still there?

هنوز اونجایی؟

You know what time it is?

میدونی ساعت چنده؟

It's story time ache.

درد زمان داستان است

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right, today's story time.

بسیار خوب، زمان داستان امروز است.

Wow.

It's really gonna help you understand the words you learned

وای.

این واقعاً به شما کمک می کند تا کلماتی را که امروز یاد گرفتید

today and also the bonus expression.

و همچنین بیان پاداش را درک کنید.

What was the bonus expression again?

باز هم عبارت پاداش چه بود؟

Yes, take it one day at a time.

بله، یک روز مصرف کنید.

And also, remember I told you I was gonna give you a story

و همچنین، به یاد داشته باشید که به شما گفتم می خواهم داستانی

about the word resilience.

در مورد کلمه تاب آوری به شما ارائه دهم.

So many of you know, and maybe you know as well, that while I was in South

خیلی از شما می‌دانید، و شاید هم می‌دانید، زمانی که من در کره جنوبی بودم

Korea, I also attended grad school.

، در مقطع کارشناسی ارشد نیز درس می‌خواندم.

I studied oriental painting, got my master's degree in Oriental painting

من نقاشی شرقی خواندم، مدرک کارشناسی ارشدم را در نقاشی شرقی گرفتم

while the entire program was in Korean.

در حالی که کل برنامه به زبان کره ای بود.

And at the end of the program, before we could graduate, before we could

و در پایان برنامه، قبل از اینکه بتوانیم فارغ التحصیل شویم، قبل از اینکه

actually get our diplomas, we had to write a thesis in Korean and we had

واقعاً دیپلم خود را بگیریم، باید یک پایان نامه به زبان کره ای می نوشتیم و باید

to take an exam that was in Korean and also included some Chinese characters.

امتحانی را می دادیم که به زبان کره ای بود و همچنین شامل تعدادی حروف چینی بود.

When I say that was the hardest exam I have ever taken in my

وقتی می گویم این سخت ترین امتحانی بود که در زندگی ام شرکت کردم،

life, I'm not exaggerating.

اغراق نمی کنم. در

Here's how the test was set up.

اینجا نحوه تنظیم تست آمده است.

You would take the exam if you didn't pass it, you had to wait

اگر قبول نمی شدی در امتحان شرکت می کردی، باید

six months to take it again.

شش ماه صبر می کردی تا دوباره امتحان بدهی.

So I went to the room the very first time to take the exam.

بنابراین اولین بار برای شرکت در امتحان به اتاق رفتم.

It was very difficult and unfortunately I failed.

خیلی سخت بود و متاسفانه شکست خوردم.

Some of my other classmates failed as well, so we said, okay,

برخی از دیگر همکلاسی های من نیز شکست خوردند، بنابراین گفتیم، خوب،

we're just gonna study harder and next time we're gonna get it.

ما فقط می خواهیم سخت تر درس بخوانیم و دفعه بعد آن را خواهیم گرفت.

So we were okay.

پس ما خوب بودیم

We said, Hey, let's just do it.

گفتیم هی، بیا این کار را بکنیم.

So everyone studied.

بنابراین همه مطالعه کردند.

And we came to the test the second time, six months after the first time.

و ما برای بار دوم و شش ماه بعد از بار اول به آزمون آمدیم.

When I looked at the test, I wanted to cry because I didn't

وقتی به تست نگاه کردم، دلم می خواست گریه کنم چون

understand the majority of the exam, but I, I started filling it out.

اکثریت امتحان را متوجه نشدم، اما شروع کردم به پر کردن آن.

I started writing out my essay and everything, and

شروع کردم به نوشتن انشا و همه چیزم و

unfortunately, I did not pass.

متاسفانه قبول نشدم.

Now I'm a pretty resilient woman.

حالا من یک زن نسبتا مقاوم هستم.

I can push myself, move forward, move through challenges with no problem.

من می توانم به خودم فشار بیاورم، به جلو بروم، بدون مشکل از چالش ها عبور کنم.

But something about this time, it really broke me.

اما چیزی در مورد این بار، واقعاً مرا شکست.

But I appeared strong.

اما من قوی ظاهر شدم.

And I remember one of my coworkers, I'm really close to her still, she

و من یکی از همکارانم را به یاد دارم، من هنوز به او نزدیک هستم، او

walked up to me about a week or two after I had failed my exam.

حدود یک یا دو هفته بعد از اینکه امتحانم را رد کردم به سمت من آمد.

She didn't know I had failed.

او نمی دانست که من شکست خورده ام.

And she said, Hey, TIFF, how did your exam go?

و او گفت، هی، TIFF، امتحانت چطور گذشت؟

And I immediately burst into tears.

و من بلافاصله اشک ریختم.

It was so difficult for me to have failed the exam twice, even

برای من خیلی سخت بود که دو بار در امتحان رد شده باشم، با

though I had studied so hard.

اینکه خیلی سخت درس خوانده بودم.

So I talked to her and, and I got through my emotions, right?

بنابراین من با او صحبت کردم و از احساساتم گذشتم، درست است؟

I did some introspection trying to figure out what was making me

من کمی درون نگری انجام دادم تا بفهمم چه چیزی باعث

so sad, and I decided to actually leave Korea for six months.

ناراحتی من شده است و تصمیم گرفتم در واقع به مدت شش ماه کره را ترک کنم.

Remember, I had to wait another six months to take the exam.

یادش بخیر باید شش ماه دیگه صبر کنم تا امتحان بدم.

I was debating whether or not I was gonna take it, but I said, no, TIFF,

داشتم بحث می‌کردم که آیا می‌خواهم آن را بگیرم یا نه، اما گفتم، نه، TIFF، باید کاری را که

you have to finish what you started.

شروع کردی به پایان برسانی.

So I said, I'm gonna take a six month break.

بنابراین من گفتم، من یک 6 ماه استراحت می کنم.

Go back to America.

به آمریکا برگرد

I came back to America and for six months straight day in and

من به آمریکا برگشتم و به مدت شش ماه متوالی هر

day out, excluding Saturdays.

روز، به استثنای شنبه ها.

Cause I go to church on Saturdays, day in and day out.

چون من شنبه ها، روز به روز به کلیسا می روم.

I studied for six months morning until the evening.

شش ماه صبح تا غروب درس خواندم.

I just studied for the exam.

من فقط برای امتحان درس خواندم.

Then I flew back to Korea in order to take the exam.

سپس برای شرکت در آزمون به کره برگشتم.

And I was nervous, but I had studied day in and day out, and

و عصبی بودم، اما روز به روز مطالعه کرده بودم و

it came time to take the test.

زمان امتحان فرا رسید.

When I first looked at it, I wanted to cry again because again, I didn't understand

اول که نگاهش کردم دلم می خواست دوباره گریه کنم چون بازم متوجه

the exam, but then I prayed and all of a sudden things started to make sense.

امتحان نشدم ولی بعد دعا کردم و یکدفعه همه چیز معنی پیدا کرد.

Now, to fast forward, I did pass the exam.

حالا برای سریع جلو رفتن، امتحان را قبول کردم.

And now when I look back at that situation, yes, it was challenging.

و حالا وقتی به آن موقعیت نگاه می کنم، بله، چالش برانگیز بود.

Yes, it was difficult.

بله، سخت بود.

Yes, I had to study day in and day out, but because I was resilient, because

بله، باید روز به روز درس می خواندم، اما چون مقاوم بودم، چون به راهم

I kept going, even though things were difficult, I achieved my goal.

ادامه دادم، با وجود اینکه کارها سخت بود، به هدفم رسیدم.

Never forget that yes, English is difficult.

هرگز فراموش نکنید که بله، انگلیسی دشوار است.

Yes, you may struggle, but if you continue to push forward, if you

بله، ممکن است مشکل داشته باشید، اما اگر به پیشروی ادامه دهید، اگر

study and remain diligent, You will achieve your English goal.

مطالعه کنید و سخت کوش باشید، به هدف انگلیسی خود خواهید رسید.

I'll talk to you in the next lesson.

در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.