STOP USING THE DICTIONARY To Learn English Words

You have to stop using the dictionary to learn new English words.

برای یادگیری کلمات جدید انگلیسی باید استفاده از فرهنگ لغت را متوقف کنید .

You heard me right.

درست شنیدی

And today I'm going to tell you, why are you ready?

و امروز می خواهم به شما بگویم، چرا آماده اید؟

Well, then I'm teacher, Tiffani let's jump right in.

خوب، پس من معلم هستم، تیفانی بیایید به داخل بپریم.

Here's the important message.

این پیام مهم است.

You must stop using the dictionary to learn new English words.

برای یادگیری لغات جدید انگلیسی باید استفاده از فرهنگ لغت را متوقف کنید .

In other words, If your goal is to speak English fluently, like a native

به عبارت دیگر، اگر هدف شما این است که انگلیسی را روان صحبت کنید، مانند یک

English speaker, you have to stop memorizing words from the dictionary.

انگلیسی زبان مادری، باید از حفظ کردن کلمات از فرهنگ لغت خودداری کنید.

If you only use the dictionary, you will never speak English

اگر فقط از فرهنگ لغت استفاده کنید ، هرگز

like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری انگلیسی صحبت نخواهید کرد.

Now, listen, I'm going to give you the solution.

حالا، گوش کن، من راه حل را به شما می دهم.

So don't be discouraged.

پس ناامید نباش

You see, because when I was studying Korean in South Korea,

می بینید، چون زمانی که من در کره جنوبی زبان کره ای می خواندم،

just like you, I was excited.

درست مثل شما، هیجان زده بودم.

I was studying the dictionary.

در حال مطالعه فرهنگ لغت بودم.

I was memorizing tons of words.

داشتم هزاران کلمه را حفظ می کردم.

I remember getting up early in the morning and memorizing tons of words.

یادم می آید صبح زود بیدار می شدم و هزاران کلمه را حفظ می کردم.

But the problem was when I tried to use those dictionary words with

اما مشکل این بود که من سعی کردم از آن کلمات فرهنگ لغت با

my Korean friends, they would, Mmm.

دوستان کره ای خود استفاده کنم، آنها این کار را می کردند، Mmm.

You don't sound natural.

تو طبیعی به نظر نمیرسی

We don't use those words.

ما از این کلمات استفاده نمی کنیم.

TIFF and I would get frustrated because I was learning Korean words.

من و TIFF ناامید می شدیم زیرا در حال یادگیری کلمات کره ای بودم.

How come when I used them?

چطور وقتی از آنها استفاده کردم؟

My friends told me I didn't sound like a Korean again.

دوستانم به من گفتند که دیگر شبیه کره ای ها نیستم.

I had to stop using the dictionary.

مجبور شدم استفاده از فرهنگ لغت را متوقف کنم.

Let me give you some reasons.

اجازه بدهید چند دلیل برایتان بیاورم.

There are many words in the dictionary that are truly not used by native

کلمات زیادی در فرهنگ لغت وجود دارد که واقعاً توسط

English speakers on a daily basis.

انگلیسی زبانان بومی روزانه استفاده نمی شود.

So you just like I did will get frustrated when you use a word from the

بنابراین شما هم مثل من ناامید خواهید شد وقتی از کلمه ای از

dictionary that no one uses in daily life, you'll get frustrated and discouraged.

فرهنگ لغت استفاده کنید که هیچ کس در زندگی روزمره از آن استفاده نمی کند، ناامید و دلسرد خواهید شد.

Another reason why you can't just use the dictionary is because if you only.

یکی دیگر از دلایلی که شما نمی توانید فقط از فرهنگ لغت استفاده کنید این است که اگر فقط می توانید از فرهنگ لغت استفاده کنید.

Focus on the dictionary.

روی فرهنگ لغت تمرکز کنید.

You will start to sound like a book instead of a natural English speaker.

شما به جای یک زبان انگلیسی طبیعی مانند یک کتاب به نظر خواهید رسید.

you heard?

I did that.

شنیدی؟

من انجامش دادم.

When you only learn words from the dictionary, you'll start sounding like

هنگامی که فقط کلمات را از فرهنگ لغت یاد می گیرید،

written English instead of spoken English.

به جای انگلیسی گفتاری مانند انگلیسی نوشتاری به نظر می رسید.

That's why you have to stop only using the diction.

به همین دلیل است که باید فقط از دیکشنری استفاده نکنید.

The third reason is when you memorize words from the dictionary, you don't

دلیل سوم این است که وقتی کلمات را از فرهنگ لغت حفظ می کنید، یاد نمی

learn how to use the words in context.

گیرید که چگونه از کلمات در متن استفاده کنید.

In other words, you don't know the right time and place to use the words.

به عبارت دیگر، شما زمان و مکان مناسب برای استفاده از کلمات را نمی شناسید.

How many times has this happened to you?

چند بار این اتفاق برای شما افتاده است؟

You learn a new word from the dictionary, and then you search for

شما یک کلمه جدید را از فرهنگ لغت یاد می گیرید و سپس به

example, sentences, because you don't know how to use the word in real life.

عنوان مثال جملات را جستجو می کنید، زیرا نمی دانید چگونه از کلمه در زندگی واقعی استفاده کنید.

That's what happens when you only use the diction.

وقتی فقط از دیکشنری استفاده می کنید این اتفاق می افتد.

So what's the solution.

پس راه حل چیست

Let me break it down for you.

بذار برات بشکنم

Like this.

مثل این.

The solution is to learn new English words from native English speakers

راه حل این است که به جای استفاده از فرهنگ لغت، کلمات جدید انگلیسی را از زبان مادری انگلیسی یاد بگیرید

instead of only using the dictionary.

.

In other words, listen to real English conversations and pay attention to

به عبارت دیگر، به مکالمات واقعی انگلیسی گوش دهید و

the English words that native English speakers actually use in real.

به کلمات انگلیسی که انگلیسی زبانان بومی در واقع به صورت واقعی استفاده می کنند توجه کنید.

Listen notice I said conversations between native English speakers.

به مکالمات بین انگلیسی زبانان بومی گوش دهید.

So not watching an English lesson only you need to find a video or a podcast

بنابراین برای تماشای یک درس انگلیسی فقط باید یک ویدیو یا یک پادکست پیدا کنید

where two native English speakers are speaking to each other about a topic.

که در آن دو زبان مادری انگلیسی در مورد یک موضوع با یکدیگر صحبت می کنند.

Then as you listen, you'll learn new words.

سپس در حین گوش دادن، کلمات جدیدی را یاد خواهید گرفت.

So let me break it down.

پس اجازه دهید آن را تجزیه کنم.

Like.

پسندیدن.

First, you're going to find a conversation about a topic that you are interested in.

ابتدا، می‌خواهید درباره موضوعی که به آن علاقه دارید، مکالمه‌ای پیدا کنید.

What do you like speaking about already in your own language?

دوست دارید در مورد چه چیزی به زبان خودتان صحبت کنید؟

Now, as you listen to the conversation, you're going to write

اکنون، همانطور که به مکالمه گوش می دهید ،

down the words that you don't know.

کلماتی را که نمی دانید یادداشت می کنید.

You see, I told you to stop using the dictionary alone, but you're

می بینید، من به شما گفتم که استفاده از فرهنگ لغت را به تنهایی متوقف کنید، اما

still going to be learning new words.

همچنان در حال یادگیری کلمات جدید هستید.

It's just that the starting point will not be the dictionary.

فقط نقطه شروع فرهنگ لغت نخواهد بود.

The starting point will be real conversations between

نقطه شروع مکالمات واقعی بین

native English speakers.

انگلیسی زبانان بومی خواهد بود.

So you'll know for a fact, listen, the words that I'm learning are

بنابراین شما به درستی می دانید، گوش دهید ، کلماتی که من یاد می گیرم

words that native English speakers actually use in real life.

کلماتی هستند که انگلیسی زبانان بومی در واقع در زندگی واقعی استفاده می کنند.

Exactly.

دقیقا.

All right.

خیلی خوب.

Write down the words that you don't.

کلماتی را که نمی دانید بنویسید.

Next after listening to the conversation.

بعد از گوش دادن به گفتگو.

Notice I said after listening to the conversation, don't pause.

توجه کنید که بعد از گوش دادن به مکالمه گفتم مکث نکنید.

Just write the words down as you listen.

فقط هنگام گوش دادن کلمات را یادداشت کنید.

And after you listen to the conversation, then take out your dictionary and look up

و پس از گوش دادن به مکالمه، فرهنگ لغت خود را بیرون بیاورید

the words that you wrote down and try to make your own sentences using the words.

و کلماتی را که یادداشت کرده اید جستجو کنید و سعی کنید با استفاده از کلمات جملات خود را بسازید.

Notice I said the first, the starting point is the

توجه کنید که اولی را گفتم، نقطه شروع

conversation, not the dictionary.

گفتگو است، نه فرهنگ لغت.

That's the.

همین است.

Sometimes you take out the dictionary and just start learning words.

گاهی اوقات شما فرهنگ لغت را بیرون می آورید و فقط شروع به یادگیری کلمات می کنید.

No, start with the conversations.

نه، با گفتگوها شروع کنید.

Then you have the words that native English speakers use.

سپس شما کلماتی را دارید که انگلیسی زبانان بومی استفاده می کنند.

Then look up the definitions after doing that.

سپس پس از انجام این کار تعاریف را جستجو کنید.

Finally, listen to the conversation again, to see if you understand it.

در نهایت، دوباره به مکالمه گوش دهید تا ببینید آیا آن را متوجه شده اید یا خیر.

This is a totally different way of learning new words and actually

این یک روش کاملاً متفاوت برای یادگیری کلمات جدید و در واقع به کار

applying them and using them in your real life so that you can

بردن آنها و استفاده از آنها در زندگی واقعی است تا بتوانید

sound like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

Now, I want us to practice this together.

حالا می خواهم این را با هم تمرین کنیم.

Let's practice.

بیایید تمرین کنیم.

Let's put this technique into practice with a short conversation about fashion.

بیایید این تکنیک را با گفتگوی کوتاه در مورد مد و فشن عملی کنیم.

Now, again, it seems very simple.

حالا باز هم خیلی ساده به نظر می رسد.

Start with the conversation between two native English speakers.

با مکالمه بین دو زبان مادری انگلیسی شروع کنید.

As you listen, write the words down that you don't know.

همانطور که گوش می دهید، کلماتی را که نمی دانید بنویسید.

And then after you listen, learn the meanings of the

و بعد از گوش دادن، معانی

words and also make sentences.

کلمات را یاد بگیرید و همچنین جمله بسازید.

So here we go.

پس بزن که بریم.

I want you to check out.

من می خواهم شما را بررسی کنید.

Short clip from a conversation I had with teacher Carly.

کلیپ کوتاهی از مکالمه ای که با معلم کارلی داشتم.

We actually went over this very briefly in the last lesson.

در واقع در درس گذشته به طور خلاصه به این موضوع پرداختیم.

You can check it out if you didn't see it.

اگر ندیدید می توانید آن را بررسی کنید.

So I want you to listen to this short clip, this conversation,

بنابراین از شما می خواهم که به این کلیپ کوتاه، این گفتگوی

Carly and I had about fashion.

من و کارلی در مورد مد گوش دهید.

I love it.

عاشقشم.

All right, so I'll get started.

باشه پس من شروع میکنم

The first question I wanna ask you is.

اولین سوالی که می خواهم از شما بپرسم این است.

What is fashionable in your city nowadays?

این روزها چه چیزی در شهر شما مد شده است؟

Um, like, do you like the current fashion?

اوم، آیا شما مد فعلی را دوست دارید؟

And if so, why?

و اگر چنین است، چرا؟

If not, why not?

اگر نه، چرا که نه؟

Like, so what's the kind of the current, you know what I'm saying?

مثلاً، پس نوع جریان چیست، می دانید چه می گویم؟

The trendy fashion statement right now.

بیانیه مد مد روز در حال حاضر.

Okay.

So right now I'm currently in like Northwest Atlanta and I'm

باشه.

بنابراین در حال حاضر من در حال حاضر در شمال غربی آتلانتا هستم و

in like a little suburban area.

در یک منطقه کوچک حومه شهر هستم.

So a lot of times you just see.

بنابراین بسیاری از اوقات شما فقط می بینید.

Sweatpants leggings and like athletic wear it's called ath leisure.

ساق شلوار ورزشی و مانند لباس های ورزشی به آن ath leisure می گویند.

Yes.

Um, you feel that a lot.

آره.

اوم، شما این را خیلی احساس می کنید.

And when I first moved here, I was like, Ew, never.

و زمانی که برای اولین بار به اینجا نقل مکان کردم، مثل او بودم، هرگز.

How dare they wear athletic clothes when they're not going to the gym?

وقتی به باشگاه نمی روند، چطور جرات می کنند لباس های ورزشی بپوشند؟

But, you know, ever since COVID started.

اما، می دانید، از زمانی که کووید شروع شد.

And I basically, I work from home and I don't really do much.

و من اساساً در خانه کار می کنم و واقعاً کار زیادی انجام نمی دهم.

Exactly.

دقیقا.

I have turned into one of those people that wear athletic clothes,

من به یکی از افرادی تبدیل شده

even when I'm not going to the gym.

ام که حتی زمانی که به باشگاه نمی روم، لباس های ورزشی می پوشند.

Yes.

آره.

I, I have adapted to all the other moms in this area and I wear

من، با همه مادرهای دیگر در این زمینه سازگار شده ام

sweatpants or leggings, hoodies.

و شلوار گرمکن یا شلوار لی، هودی می پوشم.

Different like different workout shirts just to go to the store and

متفاوت مثل پیراهن های تمرینی مختلف فقط برای رفتن به فروشگاه و

people look at me like, oh, she must have just worked out good for her.

مردم به من نگاه می کنند، اوه، او باید برای او خوب کار کرده باشد.

And I'm like, I just spent seven hours on Netflix.

و من فقط هفت ساعت را در نتفلیکس گذراندم.

and then I came here to get me some grocer wearing these clothes.

و سپس من به اینجا آمدم تا برایم بقالی بیاورم که این لباس ها را بپوشد.

You know, now you can tell that I was having a wonderful time

می‌دانی، اکنون می‌توانی بگوییم

speaking with Carly about fashion.

که با کارلی در مورد مد، لحظات فوق‌العاده‌ای را سپری می‌کردم.

But during that short clip, that short real English conversation

اما در طول آن کلیپ کوتاه، آن مکالمه کوتاه انگلیسی واقعی

between two native English speakers, there were so many new words

بین دو زبان مادری انگلیسی، کلمات جدید زیادی

connected to the topic that popped.

به موضوع مرتبط بود که ظاهر شد.

So again, putting into practice what I'm teaching.

بنابراین، دوباره، آنچه را که آموزش می دهم، عملی می کنم.

You start with the conversations, not with the dictionary.

شما با مکالمات شروع می کنید، نه با فرهنگ لغت.

So now we have watched the conversation.

بنابراین اکنون ما گفتگو را تماشا کردیم.

Here's the first word I want to teach you from that conversation.

این اولین کلمه ای است که می خواهم از آن مکالمه به شما یاد بدهم.

During the conversation, I asked her this question, what

در حین صحبت از او این سوال را پرسیدم

is fashionable in your city?

که در شهر شما چه مد روزی است؟

Nowaday?

امروزه؟

The word, fashionable, fashionable.

کلمه، مد روز، مد روز.

Well, this word looking it up, right?

خوب، این کلمه به دنبال آن است، درست است؟

It means following a style that is popular at a particular time.

این به معنای پیروی از سبکی است که در یک زمان خاص محبوب است.

Ah, okay.

آهان باشه.

Kind of following what is popular, what is trendy?

نوعی پیروی از آنچه محبوب است، چه چیزی مرسوم است؟

That was another word.

این یک کلمه دیگر بود.

Now let's make some sentences.

حالا بیایید چند جمله بسازیم.

All right.

خیلی خوب.

So we understand this word.

بنابراین ما این کلمه را درک می کنیم.

Here's the first sentence.

این اولین جمله است.

She always wears fashionable clothes.

او همیشه لباس های مد روز می پوشد.

Ah, makes sense.

آه، منطقی است.

Fashionable clothes.

لباس های مد روز.

Second tattoos are very fashionable among young people this year.

خالکوبی دوم امسال در بین جوانان بسیار مد شده است.

That's true.

درست است.

Young people.

جوانان.

It's kind of popular for them to get tattoos.

خالکوبی کردن برای آنها بسیار محبوب است.

You see fashionable and finally, sentence three.

می بینید مد روز و در نهایت جمله سه.

There are many choices available for fashionable snow boots.

انتخاب های زیادی برای چکمه های برفی مد روز وجود دارد.

Fashionable snow boots.

چکمه های برفی شیک.

So you see in the conversation, I said, what is fashionable in your city?

پس در گفتگو می بینید ، گفتم در شهر شما چه مد است؟

Nowadays?

این روزها؟

We looked it up.

ما آن را جستجو کردیم.

Now we understand the meaning.

حالا معنی آن را فهمیدیم.

And we also have some example sentences starting with the conversation first.

و همچنین چند جمله مثال داریم که ابتدا با مکالمه شروع می شود.

Now the other word that came up during the conversation was F.

حالا کلمه دیگری که در حین گفتگو مطرح شد F.

Leisure.

Leisure بود.

I know this is a brand new word for you, but we as native English speakers

من می دانم که این یک کلمه کاملاً جدید برای شما است، اما ما به عنوان انگلیسی زبانان بومی

use this word and you're not gonna find it in a regular book or just by

از این کلمه استفاده می کنیم و شما نمی توانید آن را در یک کتاب معمولی یا فقط با

searching through the dictionary without knowing what Americans actually use.

جستجو در فرهنگ لغت بدون اینکه بدانید آمریکایی ها واقعاً از چه چیزی استفاده می کنند، پیدا کنید.

So in the conversation, this is what was said.

بنابراین در گفتگو، این همان چیزی است که گفته شد.

So a lot of times you just see sweatpants leggings and like athletic wear.

بنابراین اغلب اوقات شما فقط شلوارهای شلوار ورزشی را می بینید و لباس های ورزشی را دوست دارید.

Oh, it's called AF leisure.

اوه، به آن می گویند AF اوقات فراغت.

So ath leisure, a fashion trend characterized by athletic

بنابراین ath leisure، یک روند مد است که مشخصه آن لباس های ورزشی است

clothing that is both comfortable and aesthetically appealing.

که هم راحت و هم از نظر زیبایی شناسی جذاب است.

So now you understand odds kind of like nowadays, a lot of women enjoy

بنابراین اکنون متوجه می‌شوید که به نوعی مانند این روزها، بسیاری از خانم‌ها از

wearing leggings out or leggings and sweaters, but they're really cute.

پوشیدن شلوار ساق‌دار یا شلوار لی و ژاکت لذت می‌برند، اما آنها واقعاً زیبا هستند.

They don't look like they're just sitting at home.

انگار نه انگار که فقط در خانه نشسته اند.

They look very fashionable.

آنها بسیار شیک به نظر می رسند.

Why?

Because.

چرا؟

زیرا.

Enjoying a leisure.

لذت بردن از اوقات فراغت.

All right.

خیلی خوب.

Makes sense.

Right.

منطقی است.

درست.

So example sentences.

بنابراین جملات مثال.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The first one is ath.

اولی ath است.

Leisure is perfect for traveling.

اوقات فراغت برای سفر بسیار مناسب است.

I honestly love ath leisure.

راستش من عاشق اوقات فراغت هستم.

Whenever I travel.

هر وقت سفر می کنم.

This is my choice of fashion.

این انتخاب مد من است.

It's comfortable and it looks good as well.

راحت است و ظاهر خوبی هم دارد.

Sentence two.

جمله دو.

We like to wear a leisure outfits nowadays.

ما امروزه دوست داریم لباس های تفریحی بپوشیم.

You're seeing how it's used now in real conversations.

اکنون می بینید که چگونه در مکالمات واقعی از آن استفاده می شود .

And finally the AF leisure trend grew out of women wearing yoga pants.

و در نهایت روند تفریحی AF از زنانی که شلوار یوگا می پوشیدند رشد کرد.

And that's actually true.

و این در واقع درست است.

So now again, we have this second word that came up during the

بنابراین اکنون دوباره، این کلمه دوم را داریم که در خلال

conversation I was having with teacher Carly, but we started with the

مکالمه ای که من با معلم کارلی داشتم مطرح شد ، اما ما با گفتگو شروع کردیم

conversation, not with the dictionary.

، نه با فرهنگ لغت.

So we know for a fact, this is a word that native English speakers actually use.

بنابراین ما به درستی می دانیم که این کلمه ای است که انگلیسی زبانان بومی از آن استفاده می کنند.

And what about this one during the conversation?

و این یکی در طول مکالمه چطور؟

This is what was said.

این چیزی است که گفته شد.

I have adapted to all the other moms in this area.

من با تمام مادران دیگر در این زمینه سازگار شده ام.

And I wear sweatpants or leggings or hoodies teacher.

و من شلوار گرمکن یا شلوار لی یا هودی می پوشم.

Carly said that right now.

کارلی همین الان گفت.

Again, right here.

باز هم همینجا

We see adapted.

اقتباس شده را می بینیم.

So we have adapt, right?

بنابراین ما سازگار شده ایم، درست است؟

She was speaking about the past tense, but the word is adapt and it just means

او درباره زمان گذشته صحبت می کرد، اما این کلمه تطبیق است و فقط به معنای

to adjust or modify something to a particular situation or a circumstance.

تنظیم یا تغییر چیزی به یک موقعیت یا شرایط خاص است.

So now we have a connection, a trigger in our brains.

بنابراین اکنون ما یک ارتباط داریم، یک محرک در مغزمان.

Why.

چرا.

The conversation.

گفتگو.

We heard it first.

اول شنیدیم

She used the word adapt, and now we understand to adjust or modify something

او از کلمه تطبیق استفاده کرد، و اکنون می‌دانیم که چیزی را

to a particular situation or circumstance.

به یک موقعیت یا شرایط خاص تعدیل یا تغییر دهیم.

Let me change to match the circumstance.

اجازه دهید تغییر کنم تا با شرایط مطابقت داشته باشم.

Here's an example sentence that will help you understand this word even more.

در اینجا یک جمله مثال آورده شده است که به شما در درک بیشتر این کلمه کمک می کند.

It's amazing how quickly people adapt, just like teacher Carly

شگفت‌انگیز است که مردم چقدر سریع خود را تطبیق می‌دهند، درست مانند معلمی که کارلی

adapted to her situation.

با شرایط خود سازگار شد.

Sentence two James needed to adapt to a new weather pattern.

جمله دو جیمز برای انطباق با الگوی آب و هوای جدید نیاز داشت.

He had to adjust or modify things.

او باید چیزها را تنظیم یا اصلاح می کرد.

And finally, after Lou lost one arm in a car accident, he had

و در نهایت، پس از اینکه لو یک دست خود را در یک تصادف رانندگی از دست داد،

to adapt to a prosthetic limb.

مجبور شد با یک اندام مصنوعی سازگار شود.

He had to change or adjust.

او باید تغییر می کرد یا تنظیم می کرد.

Makes sense.

Right?

منطقی است.

درست؟

So again, what did we do?

خب بازم چیکار کردیم؟

We first listened to the conversation.

ابتدا به گفتگو گوش دادیم.

Then we wrote down the words as we were listening and finally

سپس در حین گوش دادن کلمات را یادداشت کردیم و

looked them up at the end and also had some example sentences.

در آخر آنها را جستجو کردیم و همچنین چند جمله مثال داشتیم.

So again, the key is you must start with the conversation between

بنابراین، دوباره، نکته کلیدی این است که شما باید با مکالمه بین

two native English speakers, then go to the dictionary, stop

دو زبان مادری انگلیسی شروع کنید، سپس به فرهنگ لغت بروید،

using the dictionary as your.

از دیکشنری به عنوان خود استفاده نکنید.

Option or the first thing you use go to the conversations first and you

گزینه یا اولین چیزی که استفاده می کنید ابتدا به مکالمات بروید

will improve your English and start sounding like a native English speaker.

و انگلیسی خود را بهبود بخشید و مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

Now, honestly, what I taught you today is actually step two of a five step method.

اکنون، صادقانه بگویم، آنچه امروز به شما آموزش دادم در واقع مرحله دو از یک روش پنج مرحله ای است.

I teach to my students, teaching them how to speak English, like a native.

من به دانش آموزانم آموزش می دهم و به آنها یاد می دهم که چگونه انگلیسی صحبت کنند، مانند یک بومی.

And if you wanna keep studying with me and learn even more about this five

و اگر می‌خواهید با من به مطالعه ادامه دهید و در مورد این روش پنج مرحله‌ای بیشتر بدانید

step method that will help you start sound like a native English speaker.

که به شما کمک می‌کند مانند یک انگلیسی زبان مادری صدا کنید.

All you have to do is go to www.englishfluencyplan.com again,

تنها کاری که باید انجام دهید این است که دوباره به www.englishfluencyplan.com،

www.englishfluencyplan.com.

www.englishfluencyplan.com مراجعه کنید.

We're looking forward to you joining our family and finally learning

ما مشتاقانه منتظریم که به خانواده ما بپیوندید و در نهایت

how to speak English fluently.

نحوه صحبت روان انگلیسی را یاد بگیرید.

I'll talk to you next time, but as always remember to speak English.

دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد، اما مثل همیشه یادتان باشد که انگلیسی صحبت کنید.

You still there you know what time it is?

شما هنوز آنجا هستید می دانید ساعت چند است؟

It's story time.

زمان داستان است

A, I said it's story time.

پاسخ، گفتم زمان داستان است.

Like I kind of slowed it down there.

مثل اینکه یه جورایی سرعتش رو کم کردم.

all right.

خیلی خوب.

Today's story puts a smile on my face today's story.

داستان امروز لبخند بر لبانم نشست داستان امروز.

I've told this story a long time ago, maybe about two years ago, a year or two.

من این داستان را خیلی وقت پیش گفته ام، شاید حدود دو سال پیش، یکی دو سال پیش.

about my niece.

در مورد خواهرزاده ام

So I am an early bird and I am a teacher.

بنابراین من یک پرنده اولیه هستم و یک معلم هستم.

I'm your English teacher, but I also teach a Bible class on Saturday mornings.

من معلم زبان انگلیسی شما هستم، اما صبح‌های شنبه یک کلاس کتاب مقدس نیز تدریس می‌کنم.

Because I teach this Bible class on Saturday mornings.

چون من این کلاس کتاب مقدس را شنبه صبح تدریس می کنم.

I have to get up early on Saturday mornings to prepare for the class.

من باید شنبه صبح زود بیدار شوم تا برای کلاس آماده شوم.

So many times I get up at 4:00 AM on Saturdays to teach the class

خیلی وقت ها شنبه ها ساعت 4 صبح بیدار می شوم تا کلاس درس بدهم

or to prepare for the class.

یا برای کلاس آماده شوم.

So on this Saturday morning, my niece just happened to be

بنابراین در صبح امروز شنبه، خواهرزاده ام

staying with us at this time.

در این زمان با ما می ماند.

I was staying with my parents.

من پیش پدر و مادرم می ماندم.

So I was.

من هم همینطور.

The office that I had at their house.

دفتری که در خانه آنها داشتم.

And I was preparing the lesson for the Bible study, right?

و داشتم درس را برای مطالعه کتاب مقدس آماده می کردم، درست است؟

It was about four 30 in the morning.

ساعت حدود چهار و 30 صبح بود.

At that time I had been up for a while and I was organizing the slides

در آن زمان من مدتی بیدار بودم و اسلایدها را مرتب می کردم

and organizing the information.

و اطلاعات را مرتب می کردم.

And my niece, actually, both of them were sleeping in the room across from my

و خواهرزاده من، در واقع، هر دوی آنها در اتاق روبروی دفتر من خوابیده بودند

office, my other niece at the time, she was about 10 years old, uh, 11 years old.

، خواهرزاده دیگر من در آن زمان، او حدود 10 ساله بود، اوه، 11 ساله.

And my youngest niece was about three years old.

و کوچکترین خواهرزاده من حدود سه سال داشت.

And she had a habit of every time she woke up the youngest niece, she

و او عادت داشت که هر بار که کوچکترین خواهرزاده را بیدار می کرد،

would always want to come into my room and I always let her come in,

همیشه می خواست به اتاق من بیاید و من همیشه به او اجازه می دادم وارد شود،

but it was four 30 in the morning.

اما ساعت چهار و 30 صبح بود.

So the expectation was that they wouldn't be up for another two hours.

بنابراین انتظار این بود که تا دو ساعت دیگر بیدار نشوند.

So around four 30, I'm really focused and creating slides and working hard.

بنابراین در حدود 4 30، من واقعاً متمرکز هستم و اسلاید ایجاد می کنم و سخت کار می کنم.

I hear this little

من این کمی را

at my door.

در خانه خود می شنوم.

I said, wait a minute.

I.

گفتم یه لحظه صبر کن

من.

I'm the only one awake.

تنها من بیدارم.

So I kept working and then I heard the noise again, and I realized

بنابراین به کارم ادامه دادم و دوباره صدای سر و صدا را شنیدم و متوجه شدم

someone was knocking at my door and I knew it was my youngest niece.

که کسی در خانه ام را می زند و می دانستم که جوان ترین خواهرزاده ام است.

So I said, come in, she opens the door, hide TT.

بنابراین گفتم، بیا داخل، او در را باز می کند، تی تی را پنهان کن.

She calls me TT and she had her blanket or her little Teddy bear.

او مرا تی تی صدا می کند و پتو یا خرس عروسکی کوچکش را داشت.

And she looked at me.

و او به من نگاه کرد.

Like, can I come in?

مثلا میتونم بیام داخل؟

And I said, you can come in.

و من گفتم، شما می توانید وارد شوید.

So she walked in, I said, okay, shut, shut the door lightly.

بنابراین او وارد شد، من گفتم، باشه، ببند، در را به آرامی ببند.

So she closed the door because she didn't.

بنابراین او در را بست زیرا این کار را نکرد.

I told her don't wake anybody else up.

بهش گفتم هیچکس دیگه رو بیدار نکن

My parents were sleeping.

پدر و مادرم خواب بودند.

My other niece was sleeping.

خواهرزاده دیگرم خواب بود.

So she came in and she sat on my lap.

بنابراین او وارد شد و روی بغل من نشست.

I said, TT is working.

گفتم TT کار می کند.

I'm I'm creating this, you know, we have a Bible study today.

من دارم این را ایجاد می کنم، می دانید، امروز مطالعه کتاب مقدس داریم.

So TT has to make the slides.

بنابراین TT باید اسلایدها را بسازد.

She said, okay.

او گفت، باشه.

She sat on my lap.

روی بغلم نشست

And again, she was small.

و دوباره او کوچک بود.

She was sitting on my lap and I was working on my computer trying to

او روی بغل من نشسته بود و من روی کامپیوترم کار می کردم و سعی می کردم

create the slides for our Bible class.

اسلایدهایی را برای کلاس کتاب مقدسمان ایجاد کنم.

And about five minutes later, Again, she was just watching me.

و حدود پنج دقیقه بعد، دوباره، او فقط مرا تماشا می کرد.

She said, TT.

او گفت، تی تی.

I said, yes, baby.

گفتم آره عزیزم

She said, why are you up so early?

گفت چرا اینقدر زود بیدار شدی؟

. I said, what now?

. گفتم حالا چی؟

Remember I did this every Saturday morning.

به یاد داشته باشید که من این کار را هر شنبه صبح انجام می دادم.

I'm a grown woman preparing for a class this three year old looks

من یک زن بالغ هستم که برای کلاس آماده می شوم، این کودک سه ساله به

at me and says, why are you awake?

من نگاه می کند و می گوید: چرا بیداری؟

Why are you up so early?

چرا اینقدر زود بیدار شدی؟

So I looked at her and like, I was half smiling.

بنابراین به او نگاه کردم و انگار نیمه لبخند بودم.

I.

من

Why are you awake?

چرا بیداری؟

And she just laughed because she knew what she was doing.

و او فقط می خندید زیرا می دانست چه کار می کند.

I said, you are up and you shouldn't be awake.

گفتم شما بیدار هستید و نباید بیدار باشید.

TTDs to be awake.

TTD ها بیدار بودن

And she just laughed and we both laughed.

و او فقط خندید و ما هر دو خندیدیم.

And of course I kissed her and I truly love my nieces.

و البته من او را بوسیدم و من واقعاً خواهرزاده هایم را دوست دارم.

And I remember moments like those moments, like, um, moments where

و من لحظاتی مانند آن لحظات را به یاد می آورم ، مانند، ام، لحظاتی که

their little personalities come out.

شخصیت های کوچک آنها ظاهر می شود.

And at that moment, her personality came out.

و در آن لحظه شخصیت او ظاهر شد.

She's just a child.

او فقط یک کودک است.

She loves, she's very inquisitive.

او دوست دارد، او بسیار کنجکاو است.

She wants to know what's happening.

او می خواهد بداند چه اتفاقی می افتد.

But at that moment she knew I shouldn't be awake, but I want to be with TT.

اما در آن لحظه او می دانست که من نباید بیدار باشم، اما می خواهم با تی تی باشم.

I should be sleeping, but I wanna be with TT and she stayed with me.

من باید بخوابم، اما می خواهم با تی تی باشم و او پیش من ماند.

She didn't go back to bed.

او به رختخواب برنگشت.

She stayed with me for the next three hours as I prepared the Bible study class.

وقتی کلاس مطالعه کتاب مقدس را آماده می کردم، او تا سه ساعت دیگر با من ماند.

So I will never forget that moment.

پس هرگز آن لحظه را فراموش نمی کنم.

why are you up so early?

چرا اینقدر زود بیدار شدی

so maybe your nieces or nephews have done something like that to you asked

بنابراین شاید خواهرزاده ها یا برادرزاده های شما چنین کاری را با شما انجام داده

you a question and you've been in shock.

اند و شما در شوک قرار گرفته اید.

Hopefully you have amazing, uh, memories as well.

امیدوارم شما هم خاطرات شگفت انگیزی داشته باشید .

If not remember to start making them right now.

اگر نه به یاد داشته باشید که از همین الان شروع به ساخت آنها کنید.

All right.

Again, I hope you enjoy today's lesson.

خیلی خوب.

باز هم امیدوارم از درس امروز لذت ببرید.

If you wanna keep studying with me, don't forget to hit the link in the description

اگر می خواهید با من به مطالعه ادامه دهید، فراموش نکنید که لینک موجود در توضیحات را بزنید

and go to www dot English, fluency.com.

و به www dot English, fluency.com بروید.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم