5 ENGLISH EXPRESSIONS YOU MUST KNOW

184,500 views ・ 2022-05-01

Speak English With Tiffani


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hey in today's English lesson, I'm going to teach you five English expressions.
0
460
4200
سلام، در درس انگلیسی امروز، پنج عبارت انگلیسی را به شما آموزش می دهم.
00:04
You must know in order to sound like a native English speaker.
1
4750
4110
برای اینکه شبیه یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید باید بلد باشید.
00:09
Are you ready?
2
9160
660
اماده ای؟
00:10
Well, then I'm teacher Tiffani.
3
10390
2060
خب، پس من معلم تیفانی هستم.
00:12
Let's jump right in.
4
12520
1710
بیایید درست وارد شویم
00:14
The very first English expression you must know is to catch up with.
5
14650
5310
. اولین عبارت انگلیسی که باید بدانید این است که به آن برسید.
00:21
To catch up with now, as you listen to the story, see if you can guess the meaning
6
21010
6060
برای رسیدن به این موضوع، در حین گوش دادن به داستان، ببینید آیا می توانید معنای عبارت را حدس بزنید که باید به
00:27
of the expression to catch up with.
7
27100
2370
آن برسید.
00:30
It was their high school reunion.
8
30099
3030
دیدار مجدد دبیرستان آنها بود.
00:33
It had been 20 years since the last time they spent time together and
9
33550
4409
20 سال از آخرین باری که آنها با هم گذرانده بودند می گذشت و
00:37
they were excited to see each other, talk about their families, take
10
37959
4140
از دیدن یکدیگر، صحبت در مورد خانواده خود،
00:42
pictures and catch up with each other.
11
42099
2410
گرفتن عکس و تماس با یکدیگر هیجان زده بودند.
00:44
They were having a wonderful time reminiscing about high school and
12
44819
5200
آنها با یادآوری خاطرات دبیرستان و
00:50
talking about everything that had happened over the last 20 years.
13
50139
3691
صحبت در مورد همه چیزهایی که در 20 سال گذشته اتفاق افتاده بود، اوقات فوق العاده ای را سپری می کردند.
00:53
They were catching up with each other.
14
53980
1680
داشتند به همدیگر می رسیدند.
00:56
But in the midst of their conversations, Barbara, one of the friends said, "Hey
15
56349
4981
اما در میان صحبت های آنها، باربارا، یکی از دوستان گفت: "هی
01:01
guys, have you all heard from Brian?"
16
61330
2610
بچه ها، آیا همه از برایان شنیده اید؟"
01:05
And they all said, "Man, no, we haven't heard from Brian in years either."
17
65245
4290
و همه گفتند: "مرد، نه، ما هم سال هاست از برایان خبری نداریم."
01:10
And Barbara said, "Man, I would love to catch up with Brian.
18
70045
3150
و باربارا گفت: "ای مرد، من خیلی دوست دارم با برایان برسم.
01:13
When we were in high school, we always hung out with each other,
19
73435
2760
وقتی دبیرستانی بودیم، همیشه با هم معاشرت می‌کردیم،
01:16
but I haven't been able to get in contact with him for years."
20
76195
3689
اما سال‌هاست که نمی‌توانم با او ارتباط برقرار کنم."
01:20
And as Barbara was speaking, guess who walked up behind her?
21
80274
4110
و در حالی که باربارا داشت صحبت می کرد، حدس بزنید چه کسی پشت سر او راه رفته است؟
01:25
Brian.
22
85184
571
برایان
01:26
Brian tapped her on the shoulder and said, "Hey, Barbara, how are you doing?"
23
86094
4260
برایان ضربه ای به شانه او زد و گفت: هی، باربارا، حالت چطور است؟
01:30
Barbara screamed, "Brian you're here."
24
90984
2010
باربارا فریاد زد: "برایان تو اینجایی."
01:32
And she gave him a big hug.
25
92994
1651
و او را در آغوش گرفت.
01:35
And he said, "You know, Barbara, I'm looking forward to
26
95035
2640
و او گفت: "می دانی باربارا، من هم مشتاقانه منتظر
01:37
catching up with you as well."
27
97675
1470
هستم تا با تو برسم."
01:40
Do you know the meaning?
28
100104
901
آیا معنی آن را می دانید؟
01:41
Could you guess the meaning of the expression to catch up with,
29
101664
3091
آیا می توانید معنای عبارت را حدس بزنید،
01:45
well, let me tell you the meaning.
30
105235
1319
خوب، بگذارید معنی آن را به شما بگویم.
01:46
So the expression to catch up.
31
106705
1800
پس بیان برای رسیدن.
01:49
It means to speak to someone home.
32
109285
3750
به معنای صحبت کردن با کسی در خانه است.
01:53
One has not seen for some time or for a long time in order to
33
113065
6179
برای مدتی یا مدت زیادی است که کسی ندیده است تا
01:59
find out what they've been doing.
34
119244
2401
بفهمد چه کار کرده است.
02:02
Just like Barbara in the story missed speaking to Brian.
35
122065
4320
درست مثل باربارا در داستان که دلش برای صحبت با برایان تنگ شده بود.
02:06
She wanted to catch up with Brian to find out what he had been
36
126385
3900
او می خواست با برایان تماس بگیرد تا بفهمد او در
02:10
doing over the last 20 years.
37
130285
2370
20 سال گذشته چه کار کرده است.
02:12
Make sense right now, let me give you some examples sentences that
38
132835
3570
در حال حاضر منطقی باشید، اجازه دهید چند نمونه جملات
02:16
will help you use this in real.
39
136405
2090
را به شما بگویم که به شما کمک می کند از آن به صورت واقعی استفاده کنید.
02:19
Sentence number one.
40
139315
1230
جمله شماره یک
02:21
It's always great to catch up with old friends, just like the high
41
141160
6090
رسیدن به دوستان قدیمی همیشه عالی است ، درست مانند
02:27
school friends were catching up with each other during their reunion.
42
147250
3990
دوستان دبیرستانی که در حین ملاقات مجدد با یکدیگر ملاقات می کردند.
02:31
So again, it's always great to catch up with old friends.
43
151420
5220
بنابراین باز هم، همیشه خوب است که با دوستان قدیمی خود برسید.
02:37
Next, Samantha left to go catch up with some old friends from college.
44
157030
7290
بعد، سامانتا رفت تا با چند دوست قدیمی از دانشگاه ملاقات کند.
02:44
She wanted to catch up with her friends to find out what they had been.
45
164410
4150
او می خواست با دوستانش صحبت کند تا بفهمد آنها چه بوده اند.
02:49
And finally the third one high school reunions, like.
46
169465
4200
و در نهایت سومین دیدار دبیرستان، مانند.
02:54
Are great ways for old friends and classmates to catch up with each other.
47
174820
7260
راه‌هایی عالی برای دوستان قدیمی و همکلاسی‌ها برای رسیدن به همدیگر.
03:02
All right.
48
182560
330
03:02
So it makes sense.
49
182890
750
خیلی خوب.
بنابراین منطقی است.
03:03
You can now use this expression to catch up with very good.
50
183640
5400
اکنون می توانید از این عبارت برای رسیدن به خیلی خوب استفاده کنید.
03:09
Now the next expression is also very important.
51
189250
3510
حال عبارت بعدی نیز بسیار مهم است.
03:12
The next expression is to get ripped off by, to get ripped off by.
52
192970
9480
عبارت بعدی این است که از دست ، پاره شدن توسط.
03:23
Now as you listen to the story, see if you, again, can guess the meaning of
53
203050
5370
حالا که به داستان گوش می‌دهید، ببینید آیا می‌توانید معنای عبارت را حدس بزنید یا
03:28
the expression to get ripped off by.
54
208420
3510
نه.
03:32
It was their very first date.
55
212740
3270
اولین قرار آنها بود.
03:36
They were excited to be going out to a restaurant together and she was
56
216730
4560
آنها هیجان زده بودند که با هم به یک رستوران می روند و او
03:41
holding her flowers excited because she had liked him for a long time.
57
221290
4440
گل هایش را هیجان زده در دست گرفته بود زیرا مدت ها بود که او را دوست داشت.
03:45
And he was looking forward to taking her to his favorite restaurant.
58
225910
4460
و مشتاقانه منتظر بود تا او را به رستوران مورد علاقه اش ببرد.
03:51
So they finally arrived and he took her purse and he took the flowers and said,
59
231070
5039
پس بالاخره رسیدند و کیف او را گرفت و گلها را گرفت و گفت:
03:56
"Hey, I'll let you sit down first."
60
236170
2310
هی، اول اجازه می‌دهم بنشینی.
03:58
And he let her sit down
61
238780
1110
و اجازه داد بنشیند
03:59
and he cleared his throat and said, "Um, um, uh, I really
62
239890
4890
و گلویش را صاف کرد و گفت: "اوم، اوم، اوه، من واقعاً
04:04
have liked you for a long time."
63
244780
2130
مدتهاست که دوستت دارم."
04:06
And she said, "I've liked you too."
64
246910
3060
و او گفت: "من هم تو را دوست داشتم."
04:10
And they proceeded to talk for a long time after they ordered their food and they
65
250329
4771
و بعد از اینکه غذایشان را سفارش
04:15
were having a wonderful time together.
66
255100
2210
دادند و لحظات فوق العاده ای را با هم سپری کردند، مدت زیادی با هم صحبت کردند.
04:17
The food came and she enjoyed her meal and he enjoyed his meal.
67
257640
4375
غذا آمد و او از غذایش لذت برد و او هم از غذایش لذت برد.
04:22
But then the bill came.
68
262705
1800
اما پس از آن صورتحساب آمد.
04:24
Now, it was his favorite restaurant, so he knew the majority of the prices.
69
264895
5280
حالا رستوران مورد علاقه اش بود، بنابراین بیشتر قیمت ها را می دانست.
04:30
But when the waiter brought the bill, he looked at it and something was wrong.
70
270685
6750
اما وقتی پیشخدمت صورتحساب را آورد، به آن نگاه کرد و چیزی اشتباه بود.
04:37
He didn't want to reveal that the bill looked a little bit off.
71
277555
4410
او نمی خواست فاش کند که این صورت حساب کمی بد به نظر می رسد.
04:41
It didn't look correct, but he knew something was wrong.
72
281965
3884
درست به نظر نمی رسید، اما او می دانست که چیزی اشتباه است.
04:45
And he looked at the waiter and the waiter kind of had a smirk on his face.
73
285849
4500
و به پیشخدمت نگاه کرد و گارسون یه جورایی پوزخندی روی صورتش بود.
04:50
He said, "This is your bill, sir."
74
290590
1220
گفت: این قبض شماست قربان.
04:52
But the young man, he didn't want to be embarrassed in front of the young
75
292539
3541
اما مرد جوان، او نمی خواست در مقابل
04:56
lady he had invited out to dinner.
76
296080
1440
خانم جوانی که برای شام دعوت کرده بود، خجالت بکشد.
04:57
So he took out his card and he gave it to the waiter.
77
297520
3090
پس کارتش را بیرون آورد و به گارسون داد.
05:00
And the waiter said, "Thank you."
78
300940
1350
و پیشخدمت گفت: متشکرم.
05:02
The waiter took the bill back with his card and a wrung his
79
302710
3480
پیشخدمت صورتحساب را با کارتش و یک کارتش به هم زد
05:06
card and swiped this card.
80
306190
1620
و این کارت را کشید.
05:07
And then he brought it back to the young man and said, "Thank you, sir."
81
307810
3060
و سپس آن را به مرد جوان بازگرداند و گفت: آقا ممنون.
05:11
So the young man put his card back in his wallet, but the, the young
82
311380
3060
بنابراین مرد جوان کارت خود را در کیف پولش گذاشت، اما
05:14
girl could tell something was wrong.
83
314440
1770
دختر جوان می‌توانست بگوید چیزی اشتباه است.
05:16
And she said, "Are you okay?"
84
316210
1800
و او گفت: "خوبی؟"
05:18
He said, "I'm fine.
85
318550
980
گفت من خوبم
05:19
Let's just go."
86
319530
700
بیا بریم.
05:20
So she picked up her flowers, she picked up her purse, and she followed
87
320770
3880
پس گلهایش را برداشت، کیفش را برداشت و
05:24
him outside of the restaurant.
88
324650
1650
بیرون از رستوران دنبالش رفت.
05:26
And they went to find their bikes and she said, "Something is wrong."
89
326300
3300
و آنها رفتند تا دوچرخه های خود را پیدا کنند و او گفت: "یک چیزی اشتباه است."
05:29
He said, "I just got ripped off."
90
329600
3150
او گفت: من تازه از خودم جدا شدم.
05:33
She said, "What do you mean?
91
333380
930
گفت:منظورت چیه
05:34
The food was great.
92
334520
810
؟غذا عالی
05:35
I don't understand."
93
335330
480
بود.نفهمیدم.
05:36
He said, "I just got ripped off.
94
336790
1800
او گفت: "تازه پاره شدم
05:38
The waiter charged me much more than was on than what was on the menu."
95
338620
5250
. گارسون خیلی بیشتر از آنچه در منو بود از من پول گرفت."
05:44
She said, "Really?
96
344440
780
گفت: واقعاً
05:45
Why didn't you say anything?"
97
345820
1260
چرا چیزی نگفتی؟
05:47
He said, "Well, honestly, I didn't want to cause a scene or make a scene in the
98
347080
5400
او گفت: "خب، راستش، من نمی خواستم در رستوران صحنه ای ایجاد کنم یا صحنه ای بسازم
05:52
restaurant, but I know he charged me more than I should have been charged.
99
352480
4080
، اما می دانم که او بیشتر از آن چیزی که باید از من اتهام می زد، از
05:56
And I really got ripped off."
100
356680
1740
من پول گرفت.
05:58
And the young lady said, "Listen, the meal was great.
101
358960
2880
و بانوی جوان گفت: "گوش کن، غذا عالی بود
06:01
The company was great.
102
361870
1090
. شرکت عالی بود.
06:03
But I don't like that you got ripped off.
103
363310
2085
اما من دوست ندارم که تو را خراب کنند.
06:05
Let's walk back in the restaurant and talk to the manager."
104
365455
2490
بیا به رستوران برگردیم و با مدیر صحبت کنیم."
06:08
And the young man looked at her and said, "You'd be okay with that?"
105
368665
3210
و مرد جوان به او نگاه کرد و گفت: "با این کار مشکلی نیست؟"
06:12
She said, "Listen, you're a great guy.
106
372385
1710
او گفت: "گوش کن، تو پسر بزرگی هستی.
06:14
You don't deserve to get ripped off."
107
374095
2280
تو لیاقت این را نداری."
06:17
And he smiled and said, "Man, I like you even more."
108
377065
3030
و لبخندی زد و گفت: مرد، من تو را بیشتر دوست دارم.
06:20
And they walked back into the restaurant and spoke with the manager and told the
109
380395
3540
و آنها به رستوران برگشتند و با مدیر صحبت کردند و به مدیر گفتند
06:23
manager that they had gotten ripped off and the manager took care of everything.
110
383935
3690
که آنها از بین رفته اند و مدیر مراقب همه چیز است.
06:28
Do you know the meaning of the expression?
111
388750
1740
آیا معنی عبارت را می دانید؟
06:31
Come on, get ripped off.
112
391090
1980
بیا، پاره شو
06:33
You got it.
113
393370
630
فهمیدی.
06:34
Now the expression get ripped off.
114
394180
2610
در حال حاضر عبارت پاره شده است.
06:36
It means to cheat someone by charging them too much for something just
115
396820
7020
این به معنای فریب دادن کسی است که با گرفتن هزینه بیش از حد از او برای چیزی درست
06:43
like the waiter charged the young.
116
403840
2420
مانند گارسون از جوان پول می گیرد.
06:46
More than he should have been charged again in English.
117
406955
3840
بیش از آنچه که باید دوباره به انگلیسی متهم می شد.
06:50
We say to get ripped off by so to cheat someone by charging them too much.
118
410825
6480
ما می گوییم که از دستش بریده می شویم تا با پرداخت هزینه زیاد به کسی فریب دهیم .
06:57
Now I want to give you some examples sentences using this expression.
119
417335
3900
اکنون می‌خواهم چند مثال با استفاده از این عبارت به شما بگویم.
07:01
Here we go.
120
421235
570
در اینجا ما می رویم.
07:02
The first example, sentence, the man at the kiosk ripped me off by charging me too
121
422045
7650
مثال اول، جمله، مردی که در کیوسک بود، با گرفتن هزینه بیش از
07:09
much for something that broke so easily.
122
429695
3480
حد برای چیزی که به راحتی شکسته شد، من را از پا درآورد.
07:13
Sentence number two.
123
433895
1380
جمله شماره دو
07:16
The restaurant is a rip off because its price is over
124
436510
4680
این رستوران به دلیل اینکه قیمتش
07:21
the moon with mediocre taste.
125
441190
2580
بالای ماه با طعم متوسط ​​است، بسیار نابسامان است.
07:23
The food's not even that good.
126
443830
1950
غذا حتی آنقدرها هم خوب نیست.
07:26
Now sentence number three, concession stands.
127
446350
4410
اکنون جمله شماره سه، امتیاز پابرجاست.
07:30
All right.
128
450820
330
خیلی خوب.
07:31
Huge rip off due to the quality of food and snacks you
129
451150
5550
به دلیل کیفیت غذا و تنقلات که
07:36
could get for the same price.
130
456700
1620
می‌توانید با همان قیمت تهیه کنید، خرابی بسیار زیادی دارد.
07:39
Elsewhere again in English we say to get ripped off by.
131
459100
5520
در جای دیگر دوباره در زبان انگلیسی می گوییم به پاره شدن توسط.
07:44
So it makes sense right now we're going to move on to our third expression,
132
464860
4380
بنابراین منطقی است که در حال حاضر به سومین عبارت خود برویم،
07:49
but I want to let you know something.
133
469240
1440
اما من می خواهم چیزی را به شما اطلاع دهم.
07:50
If you're enjoying this lesson, if you're enjoying the stories that go along with
134
470860
4650
اگر از این درس لذت می برید، اگر از داستان های همراه
07:55
the expressions, you'll really like my English vocabulary with Tiffani channel.
135
475510
5100
با عبارات لذت می برید، واژگان انگلیسی من با کانال تیفانی را بسیار دوست خواهید داشت .
08:00
That's right.
136
480670
600
درست است.
08:01
Every single day of the week, except for Saturday, I teach an English.
137
481510
4530
هر روز هفته به جز شنبه یک زبان انگلیسی تدریس می کنم.
08:06
I tell stories.
138
486845
1050
قصه می گویم.
08:07
And I also help you understand how to pronounce the English vocabulary words.
139
487895
4470
و همچنین به شما کمک می‌کنم تا بدانید چگونه کلمات واژگان انگلیسی را تلفظ کنید.
08:12
So if you want to improve your English vocabulary and learn a new word every day,
140
492425
6150
بنابراین اگر می خواهید دایره لغات انگلیسی خود را بهبود ببخشید و هر روز یک کلمه جدید یاد بگیرید،
08:18
go to English vocabulary with Tiffani or hit the link in the description and you
141
498725
4920
با تیفانی به واژگان انگلیسی بروید یا لینک موجود در توضیحات را بزنید و می
08:23
can watch new videos every single day.
142
503645
3030
توانید هر روز ویدیوهای جدید تماشا کنید.
08:26
So let's keep moving on to expression number three.
143
506885
4180
پس بیایید به بیان شماره سه ادامه دهیم.
08:31
Now the third expression is to go for a ride to go for a ride.
144
511065
8935
حال سومین عبارت to go for a ride to go to ride است.
08:40
Now, as you listen to the story, once again, see if you can guess
145
520270
4110
حالا که به داستان گوش می دهید، یک بار دیگر ببینید آیا می توانید معنای این عبارت را حدس بزنید یا خیر
08:44
the meaning of this expression.
146
524410
2580
.
08:48
They had been together for almost 40 years.
147
528160
4770
آنها نزدیک به 40 سال با هم بودند.
08:53
They were high school sweethearts and they loved being together.
148
533290
3450
آنها عزیزان دبیرستانی بودند و دوست داشتند با هم باشند.
08:57
And today they were going for a ride just like they did every Sunday at 9:00 AM.
149
537550
6690
و امروز هم مثل هر یکشنبه ساعت 9 صبح برای سواری می رفتند.
09:04
They would go for a ride down their favorite road and they'd look at
150
544569
4650
آنها در جاده مورد علاقه خود سوار می شدند و
09:09
the countryside and they'd see the animals and they would just
151
549219
3641
به حومه شهر نگاه می کردند و حیوانات را می دیدند و فقط
09:12
talk about their life together.
152
552880
2040
در مورد زندگی مشترک خود صحبت می کردند.
09:15
But today was just a little bit different.
153
555579
2161
اما امروز فقط کمی متفاوت بود.
09:18
You see a few weeks prior, they had found out that the wife had dementia.
154
558400
6135
ببینید چند هفته قبل متوجه شده بودند که همسرش زوال عقل دارد.
09:25
So in a few short months she would start forgetting things, but
155
565255
3329
بنابراین در چند ماه کوتاه او شروع به فراموش کردن چیزها می کرد، اما
09:28
her husband did not want her to forget about their Sunday rides.
156
568584
4500
شوهرش نمی خواست او تعطیلات یکشنبه خود را فراموش کند.
09:33
So he said, "Baby, listen, I know we got some bad news and I know in a few
157
573385
5280
بنابراین او گفت: "عزیزم، گوش کن، من می دانم که ما خبرهای بدی دریافت کرده ایم و می دانم که در چند
09:38
months, things are going to change.
158
578665
1649
ماه آینده، اوضاع تغییر می کند.
09:40
But do you want to go for a ride?
159
580344
2520
اما آیا می خواهید سوار شوید؟
09:43
Do you want to go for a ride and see some new things and have our
160
583255
3839
آیا می خواهید سوار شوید و ببینید. چند چیز جدید و
09:47
conversations like we used to?"
161
587094
1921
مکالماتمان مثل گذشته است؟"
09:49
And she said, "Baby, yes.
162
589555
1559
و او گفت: "عزیزم، آره.
09:51
Let's go for a ride."
163
591415
870
بیا بریم یک سواری."
09:53
So they went out to the car, got in and they went for their ride.
164
593019
4680
پس به سمت ماشین رفتند، سوار شدند و برای سوار شدن رفتند.
09:58
Do you know the meaning?
165
598449
870
آیا معنی آن را می دانید؟
10:00
You know it exactly.
166
600099
1711
دقیقا میدونی
10:01
So here's the definition of the expression to go for a ride.
167
601810
3629
بنابراین در اینجا تعریف عبارت to go for a ride است.
10:05
It literally just means to go for a.
168
605829
2300
این در لغت به معنای رفتن به یک است.
10:09
Leisurely outing as in a car or a motorcycle, again, just a brief ride,
169
609114
6000
گردشی آرام مثل ماشین یا موتور سیکلت، دوباره، فقط یک سواری کوتاه،
10:15
just like the older couple, wanting to go out and look at the countryside
170
615234
4710
درست مثل زوج بزرگتر، که می خواهند بیرون بروند و
10:20
like they did every Sunday at 9:00 AM.
171
620034
2490
مانند هر یکشنبه ساعت 9 صبح به حومه شهر نگاه کنند.
10:22
Again, an English we say to go for a ride, a brief leisurely relaxing
172
622854
6720
باز هم، انگلیسی است که می گوییم برای سواری، یک گردش کوتاه آرام
10:29
outing in a car or on a motorcycle.
173
629604
3240
آرام در ماشین یا موتور سیکلت.
10:33
Now let me give you some examples instances to help you use this in real.
174
633204
4070
حالا اجازه دهید چند نمونه مثال بزنم تا به شما در استفاده واقعی از آن کمک کند.
10:38
Jenny just got a new car for her birthday.
175
638769
3781
جنی برای تولدش یک ماشین جدید گرفت.
10:42
So I think we're going to go for a ride after school.
176
642759
4080
بنابراین من فکر می کنم ما قرار است بعد از مدرسه برای یک سواری برویم.
10:46
Think about how exciting it would be to go for a ride after
177
646839
3451
به این فکر کنید که چقدر هیجان انگیز خواهد بود که بعد از
10:50
school and your friend's new car.
178
650290
1829
مدرسه و ماشین جدید دوستتان سوار شوید.
10:52
Jenny just got a new car for her birthday.
179
652719
2490
جنی برای تولدش یک ماشین جدید گرفت.
10:55
So I think we're going to go for a ride after school.
180
655359
3840
بنابراین من فکر می کنم ما قرار است بعد از مدرسه برای یک سواری برویم.
10:59
Here's the second example, sentence.
181
659709
2010
در اینجا مثال دوم، جمله است.
11:01
My parents and I gotten to an art.
182
661930
2549
من و پدر و مادرم به یک هنر رسیدیم.
11:05
So I left for a ride to cool off this individual was angry
183
665244
4950
بنابراین من برای خنک شدن به یک سواری رفتم که این فرد از
11:10
with his or her parents.
184
670194
1380
دست والدین خود عصبانی بود.
11:11
So he or she needed to go for a ride, take a leisurely ride in his or her
185
671574
5101
بنابراین او نیاز داشت که سوار
11:16
car to relax or cool off in English.
186
676675
4980
ماشینش شود، با ماشینش راحت سوار شود تا استراحت کند یا به زبان انگلیسی خنک شود.
11:21
We say, go for a ride and.
187
681655
1740
می گوییم برو سوار شو و.
11:24
On Sundays.
188
684685
840
یکشنبه ها.
11:25
Like the couple I like to go for a ride on my bike around town again on Sundays.
189
685555
7019
مثل زوجی که دوست دارم یکشنبه‌ها دوباره با دوچرخه در شهر بگردم.
11:32
I like to go for a ride on my bike around town.
190
692604
4021
من دوست دارم با دوچرخه به اطراف شهر بروم.
11:36
Makes sense.
191
696895
630
منطقی است.
11:37
Right?
192
697525
390
درست؟
11:38
The third expression again, a commonly used expression to go for a ride.
193
698155
5309
باز هم عبارت سوم، عبارتی که معمولاً برای سواری استفاده می شود.
11:43
All right.
194
703854
390
خیلی خوب.
11:44
Now let's move on to expression.
195
704334
2041
حالا بیایید به بیان بپردازیم.
11:46
Number four, this expression, you must also know the fourth expression
196
706375
4510
شماره چهار، این عبارت، شما همچنین باید بدانید که عبارت چهارم
11:50
is to fall apart to fall apart.
197
710944
6186
این است که از هم پاشید تا از هم جدا شوید.
11:57
Now, as you listen to this story, try to guess the meaning of
198
717280
4409
حالا که به این داستان گوش می‌دهید، سعی کنید معنی عبارت را حدس بزنید تا از
12:01
the expression to fall apart.
199
721689
2910
هم پاشید.
12:05
It was a Friday afternoon and Caroline was sitting with her friends telling them
200
725680
8850
بعد از ظهر جمعه بود و کارولین با دوستانش نشسته بود و به آنها می گفت
12:14
what had happened between her and Mark.
201
734680
2370
بین او و مارک چه اتفاقی افتاده است.
12:17
You see Caroline and Mark had been together for a long time.
202
737729
4240
می بینید که کارولین و مارک برای مدت طولانی با هم بودند.
12:22
They had been high school sweethearts, and now they were in college.
203
742119
4740
آنها عزیزان دبیرستانی بودند و حالا در دانشگاه بودند.
12:27
But Caroline said that her and Mike, her and Mark were breaking
204
747459
4800
اما کارولین گفت که او و مایک، او و مارک در
12:32
up and she totally fell apart.
205
752259
3230
حال جدا شدن هستند و او کاملاً از هم جدا شد.
12:36
She loved Mark.
206
756070
1080
او مارک را دوست داشت.
12:37
She didn't want to break up with Mark, but unfortunately,
207
757150
2640
او نمی‌خواست از مارک جدا شود، اما متأسفانه
12:40
things just weren't working out.
208
760000
1770
همه چیز درست نشد.
12:41
And her friends were standing around her trying to encourage her saying
209
761830
3420
و دوستانش دور او ایستاده بودند و سعی می کردند او را تشویق کنند و می
12:45
that, "Listen, you are an amazing person, Caroline, don't worry.
210
765250
3690
گفتند: "گوش کن، تو آدم شگفت انگیزی هستی ، کارولین، نگران نباش
12:49
You'll find another guy."
211
769030
1230
. پسر دیگری پیدا می کنی."
12:50
But as Caroline was falling apart and crying and saying how much
212
770260
4410
اما وقتی کارولین داشت از هم می پاشید و گریه می کرد و می گفت که
12:54
she loved Mark her phone rang.
213
774670
2700
مارک چقدر دوستش دارد، تلفنش زنگ خورد.
12:58
As she picked up the phone, she looked and she saw that it was Mark.
214
778690
3780
همانطور که تلفن را برداشت، نگاه کرد و دید که مارک است.
13:03
She said, "Hello?"...
215
783820
480
گفت: "سلام؟"... در حال
13:05
Sniffling...
216
785425
899
بو کشیدن...
13:07
Mark said, "Caroline, are you okay?"
217
787855
2820
مارک گفت: "کارولین، حالت خوبه؟"
13:11
She said, "I'm fine, Mark.
218
791515
1770
او گفت: "من خوبم، مارک
13:13
How are you?"
219
793285
630
، تو چطوری؟"
13:14
He said, "Caroline, I've been falling apart all day.
220
794455
3119
او گفت: "کارولین، من تمام روز در حال از هم گسیختگی
13:17
I miss you so much.
221
797665
1050
هستم. خیلی دلم برایت تنگ شده است.
13:18
Can we please work this out?"
222
798715
1620
لطفاً می توانیم این موضوع را حل کنیم؟"
13:21
And suddenly a smile came across Caroline's face.
223
801115
3959
و ناگهان لبخندی بر لبان کارولین نشست.
13:25
She said, "Mark, I love you too.
224
805824
1620
او گفت: "مارک، من هم تو را دوست دارم.
13:27
Let's work it out."
225
807895
1110
بیا آن را حل کنیم."
13:30
And she hung up the phone and suddenly another smile came across
226
810265
3510
و تلفن را قطع کرد و ناگهان لبخند دیگری بر
13:33
her face and she told her friends, "Thank you so much for your comfort,
227
813775
4110
لبانش نقش بست و به دوستانش گفت: از راحتی شما بسیار متشکرم،
13:38
but we're going to work it out."
228
818454
1201
اما ما آن را حل می کنیم.
13:40
She wasn't falling apart anymore.
229
820525
1830
او دیگر از هم نمی پاشید.
13:43
Did you guess the meaning?
230
823345
1080
معنی آن را حدس زدید؟
13:45
I think you did now falling apart to fall apart just means
231
825025
4080
من فکر می کنم شما اکنون از هم پاشیدید تا از هم بپاشید فقط به معنای
13:49
to lose one's capacity to get.
232
829135
3090
از دست دادن توانایی خود برای بدست آوردن است.
13:53
All of a sudden, as Caroline was telling the story, she started
233
833215
3960
ناگهان، وقتی کارولین داشت داستان را تعریف می کرد، شروع به
13:57
crying and talking about what was happening between her and mark.
234
837175
3540
گریه کرد و در مورد آنچه بین او و مارک اتفاق می افتاد صحبت کرد.
14:00
She fell apart.
235
840715
1229
او از هم پاشید.
14:01
She couldn't cope with the sadness anymore in English we say to fall apart.
236
841944
6271
او دیگر نمی توانست با غم و اندوهی که در انگلیسی می گوییم از هم پاشید کنار بیاید.
14:08
So let me give you a few examples sentences.
237
848485
2070
بنابراین اجازه دهید چند جمله مثال بزنم.
14:10
Here we go.
238
850555
600
در اینجا ما می رویم.
14:11
The first.
239
851335
470
اولین.
14:12
Knowing how the groom is, their marriage is likely to fall apart.
240
852624
5850
با دانستن وضعیت داماد، احتمال دارد ازدواج آنها از هم بپاشد.
14:18
Again, they're not going to be able to cope.
241
858504
2490
باز هم، آنها قادر به مقابله نیستند.
14:21
They're both going to quit again.
242
861204
2280
هر دوی آنها دوباره ترک خواهند کرد.
14:23
One more time, knowing how the groom is, their marriage is likely to fall apart.
243
863935
5490
یک بار دیگر، با دانستن وضعیت داماد، احتمال دارد ازدواج آنها از هم بپاشد.
14:30
Sentence.
244
870114
600
14:30
Number two, I was really close with my dad and I started to
245
870714
5250
جمله.
شماره دو، من واقعاً با پدرم صمیمی بودم و
14:35
fall apart after his death.
246
875964
1920
بعد از مرگ او شروع به از هم پاشیدگی کردم.
14:37
I couldn't cope with life.
247
877884
1291
من نمی توانستم با زندگی کنار بیایم.
14:39
I was crying.
248
879204
870
داشتم گریه میکردم.
14:40
I was destroying.
249
880074
840
داشتم تخریب میکردم
14:41
I couldn't cope.
250
881844
1170
من نمی توانستم کنار بیایم.
14:43
I started to fall apart after his death.
251
883344
3211
بعد از مرگ او شروع به از هم پاشیدن کردم.
14:47
And number three, I was really falling apart during the breakup
252
887604
4590
و شماره سه، من واقعاً در طول جدایی
14:52
between my fiance and me, similar to Caroline and Mark's situation before
253
892224
5581
بین نامزدم و من در حال از هم گسیختگی بودم، مشابه وضعیت کارولین و مارک قبل از
14:57
they decided to come back together.
254
897805
2250
اینکه تصمیم بگیرند با هم برگردند.
15:00
Again, I was really falling apart during the breakup between my fiance.
255
900324
4890
باز هم، من واقعاً در طول جدایی بین نامزدم داشتم از هم می پاشیدم.
15:06
Makes sense, right?
256
906250
1020
منطقی است، درست است؟
15:07
In English we say to fall apart.
257
907390
3089
در انگلیسی می گوییم از هم پاشید.
15:10
Now, one more English expression that you must know, the fifth English expression
258
910780
6539
حال، یک عبارت انگلیسی دیگر که باید بدانید، پنجمین عبارت انگلیسی
15:17
that you must know in order to sound like a native English speaker is in denial.
259
917319
5130
که باید بدانید تا شبیه یک انگلیسی زبان بومی به نظر برسد، در حال انکار است.
15:23
In denial.
260
923785
1409
در انکار.
15:25
Now, as you listen to this story, just like the previous stories, I
261
925645
4679
حالا که به این داستان گوش می دهید، درست مانند داستان های قبلی، از
15:30
want you to try to guess the meaning of this expression in denial.
262
930324
5551
شما می خواهم سعی کنید معنای این عبارت را در انکار حدس بزنید.
15:37
He was leaving the office.
263
937224
3000
داشت دفتر را ترک می کرد.
15:40
He had been working there for about 10 years and he thought he was
264
940615
4109
او حدود 10 سال آنجا کار می کرد و فکر می
15:44
the best employee they ever had.
265
944724
2011
کرد بهترین کارمندی است که تا به حال داشته اند.
15:47
He was kind of arrogant so many of the employees didn't like him.
266
947665
4500
او به نوعی مغرور بود بنابراین بسیاری از کارمندان او را دوست نداشتند.
15:52
So when he got the call from his manager telling him that he was
267
952225
3479
بنابراین وقتی از مدیرش تماس گرفت و به او گفت که
15:55
fired, he could not believe it.
268
955704
2731
اخراج شده است، باورش نمی شد.
15:59
He was completely in denial as he packed his bags and put his boxes together.
269
959214
5191
او در حالی که چمدان هایش را بسته بود و جعبه هایش را کنار هم می گذاشت، کاملا انکار می کرد.
16:04
"You have got to be kidding me.
270
964765
1260
"باید با من شوخی کنی. دارند من
16:06
They're firing me.
271
966714
1081
را اخراج می کنند.
16:08
No, I'm the best employee they've ever had."
272
968124
3030
نه، من بهترین کارمندی هستم که تا به حال داشته اند."
16:11
And as he was walking out the door, he was still in denial.
273
971364
3030
و همانطور که از در بیرون می رفت، همچنان در انکار بود.
16:14
He said, "This has to be a joke.
274
974394
2130
او گفت: "این باید یک شوخی باشد. به
16:17
Look at all these employees.
275
977004
1380
همه این کارمندان نگاه کنید.
16:18
None of them are better than me.
276
978474
1441
هیچ کدام از آنها بهتر از من نیستند.
16:20
I am the best employee they've ever had.
277
980124
2340
من بهترین کارمندی هستم که تا به حال داشته اند.
16:22
I know they're going to call me back tomorrow and say,
278
982614
3090
می دانم که فردا به من زنگ می زنند و می گویند: "
16:25
'Oh, we're so sorry, Scott.
279
985734
1380
"اوه، ما خیلی متاسفیم، اسکات.
16:27
Please come back.'" This man was in denial.
280
987175
4139
لطفاً برگرد." این مرد در انکار بود.
16:31
He could not believe that they would even think about firing him.
281
991939
4861
باورش نمی شد حتی به اخراجش فکر کنند.
16:38
Do you know the meaning?
282
998090
930
آیا معنی آن را می دانید؟
16:39
I think you got it.
283
999650
960
فکر میکنم متوجه موضوع شده باشی.
16:40
All right.
284
1000850
600
خیلی خوب.
16:41
In denial.
285
1001540
930
در انکار.
16:42
Another expression you need to know in denial means refusing to admit
286
1002470
5190
عبارت دیگری که باید در انکار بدانید به معنای امتناع از
16:47
the truth or reality of something.
287
1007720
3240
اعتراف به حقیقت یا واقعیت چیزی است.
16:52
He got fired, but he didn't want to believe he didn't want to understand the
288
1012449
5221
او اخراج شد، اما نمی‌خواست باور کند که نمی‌خواهد
16:57
truth of the situation that he was being.
289
1017759
2760
حقیقت وضعیتی را که در آن قرار داشت، درک کند.
17:00
Let go.
290
1020519
630
رها کردن.
17:01
He was in denial refusing to admit the truth.
291
1021209
4081
او در حال انکار از اعتراف حقیقت بود.
17:05
So let me give you some examples sentences for this expression.
292
1025560
3629
بنابراین اجازه دهید چند مثال برای این عبارت برای شما بیاورم.
17:09
The first one, the patient came in to see the results and was immediately in denial.
293
1029399
8161
اولی، بیمار برای دیدن نتایج وارد شد و بلافاصله انکار کرد.
17:18
Couldn't believe what the doctor said.
294
1038280
1950
نمیتونستم حرف دکتر رو باور کنم
17:21
Number two, ever since the breakup she's been in denial and sentence,
295
1041444
7381
شماره دو، از زمان جدایی او در انکار و حکم
17:28
number three, my parents are in denial and they still make breakfast for
296
1048855
5700
شماره سه، پدر و مادرم در انکار هستند و هنوز هم برای
17:34
my brother who recently passed away.
297
1054555
3390
برادرم که اخیرا فوت کرده است صبحانه درست می کنند.
17:38
They refuse to admit the truth that my brother is no longer.
298
1058095
3659
آنها از اعتراف این حقیقت که برادرم دیگر نیست، امتناع می کنند.
17:42
In English we say in denial now I hope you use each of these
299
1062774
5490
در زبان انگلیسی ما اکنون در انکار می گوییم امیدوارم امروز حداقل یک بار از هر یک از این
17:48
expressions at least one time today.
300
1068264
2371
عبارات استفاده کنید.
17:50
And I'll talk to you next time.
301
1070725
2039
و دفعه بعد باهات صحبت میکنم
18:00
You still there, you know what time it is?
302
1080715
5069
هنوز آنجایی، می‌دانی ساعت چند است؟
18:05
It's story time.
303
1085845
2760
زمان داستان است
18:08
Hey, I said it's story time.
304
1088935
2550
هی گفتم وقت داستانه
18:12
All right.
305
1092310
390
18:12
So today I want to tell you a story about two of my favorite people.
306
1092940
5430
خیلی خوب.
بنابراین امروز می خواهم داستانی در مورد دو نفر از افراد مورد علاقه ام برای شما تعریف کنم.
18:18
They're two of my closest friends.
307
1098490
2070
آنها دو تا از صمیمی ترین دوستان من هستند.
18:20
Gianelli and Marvin, if you're watching this, I love you guys.
308
1100710
3750
جیانلی و ماروین، اگر این را تماشا می کنید، من شما را دوست دارم.
18:24
So I met Gianelli and Marvin, when I was an English teacher in South Korea, we were
309
1104670
7230
بنابراین من جیانلی و ماروین را ملاقات کردم، زمانی که معلم زبان انگلیسی در کره جنوبی بودم،
18:31
all missionary English teachers, and we loved our jobs, but we had many different
310
1111900
6030
همه ما معلمان انگلیسی مبلغ بودیم، و عاشق شغل خود بودیم، اما
18:37
assignments as English missionary team.
311
1117930
1710
وظایف مختلفی به عنوان تیم مبلغان انگلیسی داشتیم.
18:40
So as time went on, we got closer.
312
1120480
2880
پس با گذشت زمان نزدیکتر شدیم.
18:43
And I remember when I stopped working at the same Institute they were
313
1123389
5101
و به یاد دارم وقتی در همان موسسه ای که
18:48
working at, they worked about maybe two hours from the Institute I was
314
1128490
4230
در آن کار می کردند کارم را متوقف کردم، آنها حدود دو ساعت از موسسه ای که در آن
18:52
working at, but we still stayed in contact and we would see each other
315
1132720
2790
کار می کردم کار کردند، اما ما همچنان در تماس بودیم و
18:55
on the weekends, we went to the same.
316
1135510
1590
آخر هفته ها همدیگر را می دیدیم. یکسان.
18:57
We went to the same church.
317
1137220
1020
به همان کلیسا رفتیم.
18:59
So time went on, we got closer.
318
1139274
2611
پس زمان گذشت، ما نزدیکتر شدیم.
19:01
We spent lots of time together.
319
1141885
1860
ما زمان زیادی را با هم گذراندیم.
19:03
And at that time I was in grad school.
320
1143985
3690
و در آن زمان من در دبیرستان بودم.
19:07
So I actually was a missionary English teacher.
321
1147705
3030
بنابراین من در واقع یک معلم انگلیسی مبلغ بودم.
19:10
And I also was able to get a scholarship from the Korean government and I
322
1150915
4139
و همچنین توانستم از دولت کره بورس
19:15
was studying, uh, Oriental painting.
323
1155054
2281
تحصیلی بگیرم و نقاشی شرقی می خواندم.
19:17
So time moved on years, went by and I was about to graduate from
324
1157695
4470
پس سالها گذشت، گذشت و من در آستانه فارغ التحصیلی از
19:22
my program still in South Korea.
325
1162165
1979
برنامه ام هنوز در کره جنوبی بودم.
19:24
Now Janellie and Marvin were also still in South Korea.
326
1164475
2549
حالا جانلی و ماروین هم هنوز در کره جنوبی بودند.
19:27
But my graduation actually was, let's say, for example, in March,
327
1167880
6120
اما فارغ التحصیلی من در واقع ، مثلاً در ماه مارس بود،
19:34
but their contract ended in February.
328
1174330
3090
اما قرارداد آنها در فوریه تمام شد.
19:37
So when the contract, their teaching contract ended, they would need to go
329
1177660
4380
بنابراین وقتی قرارداد، قرارداد تدریس آنها تمام شد، باید
19:42
back to America or come back to America.
330
1182040
2940
به آمریکا برگردند یا به آمریکا برگردند.
19:45
But then I told them, Hey guys, I'm graduating.
331
1185340
2250
اما بعد به آنها گفتم، بچه ها، من دارم فارغ التحصیل می شوم.
19:47
They said, TIF, when are you graduating?
332
1187590
2250
گفتند TIF کی فارغ التحصیل میشی؟
19:49
I said, in March, they said, oh no, our contract ends in February,
333
1189900
4860
گفتم اسفند ماه گفتند اوه نه، بهمن ماه قراردادمان تمام می شود،
19:54
but we want to be there for.
334
1194760
1110
اما می خواهیم آنجا باشیم.
19:56
So I said, oh really?
335
1196889
1231
پس گفتم اوه واقعا؟
19:58
I said, Hey, I understand if you can't stay, I get it.
336
1198120
2190
گفتم: هی، می فهمم اگر نتوانی بمانی، می فهمم.
20:00
Like you have to go back home.
337
1200340
1410
مثل اینکه باید برگردی خونه
20:02
There's a notice.
338
1202230
510
20:02
We'll figure something out.
339
1202740
990
یک اطلاعیه وجود دارد.
ما یه چیزی رو متوجه میشیم
20:04
So the next week they contacted me and they said, TIFF, we want
340
1204780
4349
بنابراین هفته بعد با من تماس گرفتند و گفتند، TIFF، ما می خواهیم
20:09
to stay for your graduation.
341
1209129
1441
برای فارغ التحصیلی شما بمانیم.
20:10
We want to support you.
342
1210570
1140
ما می خواهیم از شما حمایت کنیم.
20:11
Now let me explain.
343
1211770
1200
حالا بذار توضیح بدم
20:13
They were finished with their contract.
344
1213899
2281
قراردادشان تمام شد.
20:16
They could have went home early to see their friends.
345
1216360
2250
آنها می توانستند زودتر به خانه بروند تا دوستان خود را ببینند.
20:19
But they decided to stay an extra week and a half simply because they wanted to
346
1219554
4921
اما آنها تصمیم گرفتند یک هفته و نیم بیشتر بمانند فقط به این دلیل که می خواستند
20:24
support me and be there for my graduation.
347
1224475
2700
از من حمایت کنند و برای فارغ التحصیلی من آنجا باشند.
20:27
I will never forget that.
348
1227594
1710
من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.
20:29
And that really touched my heart.
349
1229304
2010
و این واقعا قلب من را تحت تاثیر قرار داد.
20:31
So I have many pictures of us being together, my graduation, and I always
350
1231314
5161
بنابراین من عکس های زیادی از با هم بودنمان، فارغ التحصیلی ام دارم و همیشه
20:36
appreciated them supporting me.
351
1236475
1889
از حمایت آنها از من قدردانی می کردم.
20:38
And now my friend Gianelli, she's actually in grad school.
352
1238574
2911
و اکنون دوست من Gianelli، او در واقع در مقطع کارشناسی ارشد است.
20:41
So I'm trying to support her as well.
353
1241485
2250
بنابراین سعی می کنم از او نیز حمایت کنم.
20:43
I'm looking forward to her graduation.
354
1243735
1619
من مشتاقانه منتظر فارغ التحصیلی او هستم.
20:46
I just wanted to tell you guys this story, because friends are important.
355
1246135
3810
من فقط می خواستم این داستان را به شما دوستان بگویم ، زیرا دوستان مهم هستند.
20:50
And even when you haven't seen each other in a while, you can catch up with each
356
1250305
3240
و حتی وقتی مدتی است که همدیگر را ندیده‌اید، می‌توانید به همدیگر برسید
20:53
other, just like I am looking forward to catch up with Janellie and Marvin,
357
1253545
4170
، همانطور که من مشتاقانه منتظر رسیدن به جانلی و ماروین
20:57
I haven't seen them in a few years, but I'm looking forward to seeing them again.
358
1257715
3510
هستم، چند سال است که آنها را ندیده‌ام، اما من من مشتاقانه منتظر دیدن دوباره آنها هستم.
21:01
So hopefully you enjoy the story of Janellie and Marvin
359
1261435
2760
بنابراین امیدوارم از داستان جانلی و ماروین لذت ببرید
21:04
taking the time to support me.
360
1264195
1560
که برای حمایت از من وقت گذاشتند.
21:05
And maybe you have a friend just like Janellie or Marvin
361
1265935
2820
و شاید دوستی مانند جانلی یا ماروین داشته باشید
21:08
that supports you as well.
362
1268815
1440
که از شما حمایت کند.
21:10
All right.
363
1270435
360
21:10
I will talk to you next time.
364
1270795
1500
خیلی خوب.
دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.
21:12
Have a wonderful day.
365
1272355
1440
روز فوق العاده ای داشته باشید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7