How to Disagree Like a Native English Speaker

Is this the design?

آیا این طرح است؟

Uhuh.

اوه

Oh nice!

چه خوب!

You should do it in colour.

شما باید آن را رنگی انجام دهید.

I like black and white.

من سیاه و سفید را دوست دارم.

No, you don’t.

نه، شما ندارید.

You’re only saying that because I suggested colour.

شما فقط به این دلیل می گویید که من رنگ را پیشنهاد کرده ام .

Well, you’re always wrong.

خب تو همیشه اشتباه میکنی

So whatever I say, you’re always going to disagree?

پس هرچه من بگویم، شما همیشه مخالف خواهید بود؟

Yes.

آره.

You know, you’re absolutely right.

می دانید، کاملاً حق با شماست.

Really?

واقعا؟

Yep.

بله

Black and white is perfect.

سیاه و سفید کامل است.

You think so?

شما اینطور فکر می کنید؟

Yeah.

آره

Don’t change a thing.

چیزی را تغییر نده

Then I’m going to make it in color.

سپس من آن را رنگی می سازم.

OK.

خوب.

What just happened there?

چه اتفاقی در آنجا افتاد؟

Agreeing is easy in English and we’ve made another video about that.

موافقت کردن به زبان انگلیسی آسان است و ما ویدیوی دیگری در مورد آن ساخته‌ایم.

Disagreeing is harder because people don’t like to disagree.

مخالفت کردن سخت تر است زیرا مردم دوست ندارند مخالفت کنند. می

It can damage relationships.

تواند به روابط آسیب برساند.

So how do we disagree in English?

پس چگونه در انگلیسی اختلاف نظر داشته باشیم؟

In this video you’ll learn some of the things we say, and some things we don’t say too.

در این ویدیو با برخی از چیزهایی که ما می گوییم و برخی چیزهایی که نمی گوییم آشنا می شوید.

Let’s start with that.

بیایید با آن شروع کنیم.

Look at these phrases.

به این عبارات نگاه کنید.

‘I don’t agree’ and ‘I disagree’.

"من موافق نیستم" و "من مخالفم".

They mean the same thing.

منظورشون همینه

But are they common phrases in spoken English?

اما آیا آنها عبارات رایج در گفتار انگلیسی هستند؟ از

They’re grammatically correct.

نظر گرامری درست هستند

Yes, but are they things we often say?

بله، اما آیا آنها چیزهایی هستند که ما اغلب می گوییم؟

I’m going to guess yes.

من می خواهم حدس بزنم بله.

You’re wrong!

اشتباه میکنی!

What do you mean, I’m wrong?!

منظورت چیه من اشتباه میکنم؟!

My students say them a lot, but native English speakers don’t use these phrases much in

دانش آموزان من آنها را زیاد می گویند، اما انگلیسی زبانان بومی از این عبارات در

normal conversation.

مکالمه معمولی استفاده نمی کنند.

How do you know?

از کجا می دانی؟

Well, these days we have big databanks with lots of examples of spoken English so we can

خوب، این روزها ما بانک‌های اطلاعاتی بزرگی داریم که نمونه‌های زیادی از انگلیسی گفتاری دارند، بنابراین می‌توانیم

look at things like this.

به مواردی مانند این نگاه کنیم.

And, we don’t say these phrases much?

و این عبارات را زیاد نمی گوییم؟

Not in everyday conversation.

نه در گفتگوهای روزمره

Then what do we say?

بعد ما چه می گوییم؟

We need an example!

ما به یک مثال نیاز داریم!

Are you ready?

اماده ای؟

Yes.

آره.

Well let’s go.

خب بریم

…… What’s the matter?

…… موضوع چیه؟

Are you going to wear that shirt?

قراره اون پیراهن رو بپوشی؟

Yes.

آره.

It’s my Phillies championship shirt.

این پیراهن قهرمانی فیلیز من است.

It’s my favorite.

این مورد علاقه من است.

Yeah, but it’s ten years old.

آره ولی ده سالشه

That’s when we won the championship.

آن زمان بود که قهرمانی را به دست آوردیم.

Yes, but it’s got a hole in it!

بله، اما یک سوراخ در آن وجود دارد!

Throw it away.

آن را دور بیانداز. به

No way, it’s my favourite!

هیچ وجه، مورد علاقه من است! به

You look a mess.

نظر به هم ریخته ای

Stop nagging.

غر نزن.

I don’t want to be seen with you in that shirt.

من نمی خواهم در آن پیراهن با تو دیده شوم .

Well then I’ll go on my own.

خب پس من خودم میرم

OK, so what happened there?

خوب، پس آنجا چه اتفاقی افتاد؟

Well the conversation followed some steps.

خوب مکالمه مراحلی را طی کرد.

Linguists have found that when we disagree it often goes in steps.

زبان شناسان دریافته اند که وقتی ما با هم اختلاف نظر داریم، اغلب مراحلی پیش می رود.

What did we say?

چی گفتیم؟

Well first of all, I didn’t say anything.

خوب اولا من چیزی نگفتم

Are you ready?

اماده ای؟

Yes.

آره.

Well let’s go.

خب بریم

…… You hesitated.

…… تردید کردی.

Yes, so first I kept quiet.

بله، پس اول سکوت کردم.

There was a pause.

مکثی شد.

And then what did I do?

و بعد من چه کار کردم؟

Well let’s go.

خب بریم

.... What’s the matter?

.... موضوع چیه؟

Are you going to wear that shirt?

قراره اون پیراهن رو بپوشی؟

You asked a question.

سوالی پرسیدی

That’s very common.

این بسیار رایج است.

Instead of disagreeing we ask questions.

به جای مخالفت، سوال می پرسیم.

Challenging questions.

سوالات چالش برانگیز

And then what did you say?

و بعد چی گفتی؟

Are you going to wear that shirt?

قراره اون پیراهن رو بپوشی؟

Yes, it's my Phillies championship shirt.

بله، این پیراهن قهرمانی فیلیز من است.

It's my favorite.

این مورد علاقه من است.

Yeah, but it’s ten years old.

آره ولی ده سالشه

That’s when we won the championship.

آن زمان بود که قهرمانی را به دست آوردیم.

Yes, but it’s got a hole in it!

بله، اما یک سوراخ در آن وجود دارد!

You said ‘yes but…’ and raised an objection.

گفتی "بله اما..." و اعتراض کردی.

Yeah.

آره

‘Yes but….’

"بله اما..."

means no!

یعنی نه!

Uhuh.

اوه

‘Yes but’ is the most common phrase we use to disagree.

"بله اما" رایج ترین عبارتی است که برای مخالفت استفاده می کنیم.

And then after that, we got into a fight.

و بعد از آن با هم درگیر شدیم.

Yes, once it’s clear there’s disagreement, we say what we really think.

بله، وقتی مشخص شد که اختلاف نظر وجود دارد، آنچه را که واقعاً فکر می کنیم می گوییم.

So there were four steps – hesitating, questioning, ‘yes but’ and then the fight.

بنابراین چهار مرحله وجود داشت - تردید، سؤال، "بله اما" و سپس دعوا.

We don’t always take every step, but it’s a typical pattern.

ما همیشه هر قدم را بر نمی داریم، اما این یک الگوی معمولی است. آرام

We start slowly and build.

آرام شروع می کنیم و می سازیم.

Maybe you do this in your language too?

شاید شما هم این کار را به زبان خود انجام دهید؟

Agreeing is easier.

توافق آسانتر است.

We can just say ‘You’re right’, and nobody gets upset.

ما فقط می توانیم بگوییم "حق با شماست" و هیچ کس ناراحت نمی شود.

Yeah.

آره

Disagreeing is harder because we’re saying someone’s wrong or different.

مخالفت کردن سخت تر است زیرا ما می گوییم کسی اشتباه یا متفاوت است.

Linguists call disagreeing a dispreferred response.

زبان شناسان مخالفت را پاسخی نامطلوب می نامند .

We prefer to say ‘Yes, you’re right’.

ما ترجیح می دهیم بگوییم "بله، شما درست می گویید".

How about if we say ‘I’m sorry but I disagree’ or ‘I’m afraid I disagree’.

اگر بگوییم «متاسفم اما مخالفم» یا «می‌ترسم مخالفم» بگوییم چطور؟

So add an apology?

پس یک عذرخواهی اضافه کنید؟

It softens the disagreement.

اختلاف نظر را کم می کند.

Yes, but again it’s not frequent in normal conversation.

بله، اما باز هم در مکالمه عادی زیاد نیست .

So it could sound weird.

بنابراین ممکن است عجیب به نظر برسد.

We normally say something like ‘Yes but…’ instead.

ما معمولاً به جای آن چیزی مانند «بله اما…» می‌گوییم .

So let’s go back to these phrases.

پس بیایید به این عبارات برگردیم. آیا

Are there any situations where we do use them?

شرایطی وجود دارد که ما از آنها استفاده کنیم؟

Perhaps a formal meeting.

شاید یک جلسه رسمی

They sound formal.

آنها رسمی به نظر می رسند.

‘Excuse me Ms. Chairperson.

ببخشید خانم رئیس.

I disagree.’

من مخالفم.»

Yeah, or if you're taking part in a political discussion on a television talk show.

بله، یا اگر در یک بحث سیاسی در یک برنامه گفتگوی تلویزیونی شرکت می کنید.

Politicians often say them.

سیاستمداران اغلب آنها را می گویند.

We can afford to make these investments.

ما می توانیم این سرمایه گذاری ها را انجام دهیم.

Now I know there are Republicans in Congress who disagree with my approach.

اکنون می دانم که جمهوری خواهانی در کنگره وجود دارند که با رویکرد من موافق نیستند.

We can afford to make these investments.

ما می توانیم این سرمایه گذاری ها را انجام دهیم.

Now I know there are Republicans in Congress who disagree with my approach.

اکنون می دانم که جمهوری خواهانی در کنگره وجود دارند که با رویکرد من موافق نیستند.

Notice what Obama did here.

توجه کنید که اوباما در اینجا چه کرد.

He used the verb ‘disagree’ to report other people’s opinions.

او از فعل «مخالف» برای گزارش نظرات دیگران استفاده کرد.

He wasn’t saying ‘I disagree with you’.

او نمی گفت "من با شما مخالفم".

He was reporting what other people think.

داشت نظر دیگران را گزارش می کرد.

Here’s another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

This is the camera we should buy.

این همان دوربینی است که باید بخریم.

Ooo, I see.

اوه، می بینم.

And what does Kathy think?

و کتی چه فکر می کند؟

She thinks we should buy this camera.

او فکر می کند ما باید این دوربین را بخریم.

Oooo.

اووو

So she doesn’t agree with you.

بنابراین او با شما موافق نیست.

Yeah but Kathy doesn’t know anything about cameras.

بله، اما کتی چیزی در مورد دوربین نمی داند .

So if we’re reporting someone else’s opinions, we’ll say they don’t agree or they disagree.

بنابراین اگر نظرات دیگران را گزارش می کنیم، می گوییم که موافق نیستند یا مخالف هستند.

Yes, disagree is often a reporting verb.

بله، مخالفت اغلب یک فعل گزارش است.

And we use it when we want to be explicit.

و زمانی از آن استفاده می کنیم که بخواهیم صریح باشیم.

Being explicit means being extra clear about what we mean.

صریح بودن به معنای واضح بودن بیشتر در مورد منظورمان است.

That might happen if there’s a misunderstanding.

اگر سوء تفاهم وجود داشته باشد ممکن است این اتفاق بیفتد.

So this camera costs $5,000.

بنابراین این دوربین 5000 دلار قیمت دارد.

Yes.

آره.

It’s a high-end camera with all the features we need.

این یک دوربین رده بالا با تمام ویژگی های مورد نیاز ما است.

But this one only costs $2000.

اما این یکی فقط 2000 دلار قیمت دارد.

Yeah, but it can’t shoot slow motion.

بله، اما نمی تواند اسلوموشن بگیرد.

I don’t think we need that.

من فکر نمی کنم ما به آن نیاز داشته باشیم.

Exactly.

دقیقا.

We don’t need the cheaper camera.

ما به دوربین ارزان‌تر نیاز نداریم.

No, I mean we don’t need slow motion.

نه، منظورم این است که ما نیازی به اسلوموشن نداریم.

I don’t agree with you.

من با شما موافق نیستم به

You think we should get the cheaper camera?

نظر شما باید دوربین ارزان تری تهیه کنیم؟

Yeah.

آره

No!

نه!

So we misunderstood one another there.

بنابراین ما در آنجا همدیگر را اشتباه متوجه شدیم.

Yes, I had to be extra clear.

بله، من باید خیلی واضح صحبت می کردم.

And that’s why you said ‘I don’t agree with you’.

و به همین دلیل گفتی "من با شما موافق نیستم".

Yes.

آره.

These phrases are formal and explicit, so be careful.

این عبارات رسمی و صریح هستند، پس مراقب باشید.

A lot of students over use them.

بسیاری از دانش آموزان بیش از حد از آنها استفاده می کنند.

Don’t use them too much.

زیاد از آنها استفاده نکنید

When we disagree it's much more common to hesitate, question, say ‘yes but’ and add that objection.

وقتی مخالفیم، تردید، سؤال کردن، گفتن «بله اما» و اضافه کردن آن اعتراض بسیار رایج‌تر است.

OK.

خوب.

Let’s see another example of that.

بیایید نمونه دیگری از آن را ببینیم.

There’s something wrong with that thermostat.

مشکلی در آن ترموستات وجود دارد.

You know, I’ve noticed that too.

می دانید، من هم متوجه آن شده ام.

The temperature keeps shooting up.

دما همچنان بالا می رود

Did you say up?

گفتی؟

Yes.

آره.

That’s weird.

این عجیب است.

I thought it went down.

فکر کردم پایین اومد

It should be 75 degrees.

باید 75 درجه باشد.

Why do you want it to be 75 degrees?

چرا می خواهید 75 درجه باشد؟

It’s a comfortable temperature.

این یک دمای راحت است.

Yes, for you.

برای شما بله.

But I like it at 65.

اما من آن را در 65 سالگی دوست دارم

Yes, but you can take your jacket off if you get too hot.

.

Why don’t you wear more clothes?

چرا بیشتر لباس نمی پوشی؟

65 is freezing!

65 یخ می زند!

It is freezing!

داره یخ میزنه!

You agree with me, don’t you?

شما با من موافقید، نه؟

Feel free to disagree in the comments.

در نظرات مخالف باشید.

And that’s it for today everyone.

و این برای همه امروز است.

We’re done already?

ما قبلاً تمام کرده ایم؟

Uhuh.

اوه

But we haven’t looked at how we can prevent arguments in English.

اما ما به چگونگی جلوگیری از استدلال در زبان انگلیسی نگاه نکرده ایم.

We’ll do that another day.

ما این کار را یک روز دیگر انجام خواهیم داد.

So make sure you subscribe to our channel everyone.

پس مطمئن شوید که همه در کانال ما مشترک شوید .

And hit the notification bell so you don’t miss it.

و زنگ اعلان را بزنید تا آن را از دست ندهید.

We hope you’ve enjoyed this video and find it useful.

امیدواریم از این ویدیو لذت برده باشید و برایتان مفید بوده باشد.

If you have, please share it with a friend.

اگر دارید، لطفا آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

See you next week everyone.

هفته آینده همگی میبینمتون

Bye-bye. Bye.

خداحافظ. خدا حافظ.

Bye.

خدا حافظ.