10 Phrasal Verbs for Food and Eating

So something very exciting has arrived in the post.

بنابراین چیزی بسیار هیجان انگیز در این پست آمده است.

It's a parcel full of British stuff.

این یک بسته پر از چیزهای انگلیسی است.

Vicki orders this box every year so that she has British foods and British goods for all

ویکی هر سال این جعبه را سفارش می دهد تا برای همه دوستان ما غذاهای انگلیسی و کالاهای انگلیسی داشته باشد

our friends.

.

Yes.

آره.

It's lots of food that I can't buy in America.

غذاهای زیادی است که نمی توانم در آمریکا بخرم.

This lesson is about phrasal verbs that we use to talk about food and eating.

این درس در مورد افعال عبارتی است که برای صحبت در مورد غذا و خوردن استفاده می کنیم.

A great way to learn the meanings of phrasal verbs is to see them in action and so we’re

یک راه عالی برای یادگیری معانی افعال عبارتی این است که آنها را در عمل ببینید و بنابراین ما

going to play a game.

یک بازی انجام می دهیم.

Watch us unwrapping our parcel and see how many phrasal verbs you can spot.

ما را تماشا کنید که بسته خود را باز می کنیم و ببینید چند افعال عبارتی را می توانید ببینید.

You’ll hear ten that are connected with food.

ده مورد را می شنوید که با غذا مرتبط هستند .

Ready?

آماده؟

OK, so first one.

باشه پس اولی

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

What do you think, Jay?

نظرت چیه جی؟

Oh my goodness!

اوه خدای من!

I know what's in here.

من می دانم اینجا چه خبر است.

These are what you call 'sweets'.

اینها همان چیزی است که شما به آن "شیرینی" می گویید.

That's right.

درست است.

And you call them candies.

و شما آنها را آب نبات می نامید.

Candies.

آب نبات.

And these are chocolate, right?

و اینها شکلات هستند، درست است؟

Yes.

آره.

They're chocolate.

آنها شکلاتی هستند.

Oh wow.

اوه وای.

I can't wait to have some.

من نمی توانم صبر کنم تا مقداری داشته باشم.

No, you're not having any because you've got to cut down on chocolate.

نه، شما چیزی نمی خورید، زیرا باید شکلات را کاهش دهید.

Oh no.

وای نه.

Yeah, you eat too much of it.

آره تو زیاد ازش میخوری

OK, next one.

باشه، بعدی

I'm going to give them to our friends.

من آنها را به دوستانمان می دهم.

Next one.

بعدی.

Baked beans!

لوبیای پخته!

Now this is really very interesting.

حالا این واقعاً خیلی جالب است.

This company, Heinz, is based in Pittsburg, Pennsylvania, three hundred and fifty miles

این شرکت، هاینز، در پیتسبورگ، پنسیلوانیا، سیصد و پنجاه مایل

from where we are in Philadelphia.

از جایی که ما در فیلادلفیا هستیم، مستقر است.

Yeah, but the American baked beans that you can buy in the stores here have too much sugar,

بله، اما لوبیای پخته آمریکایی که می توانید از فروشگاه های اینجا بخرید، به نظر من قند زیادی دارد

I think.

.

So Vicki gets her baked beans imported from the United Kingdom.

بنابراین ویکی لوبیاهای پخته خود را از انگلستان وارد می کند . می

You can snack on them any time you like.

توانید هر زمان که دوست دارید آنها را میان وعده بخورید.

They're great.

آنها عالی هستند.

I like them too.

من هم آنها را دوست دارم.

OK, what have we got next?

خوب، بعد چه داریم؟

Oooo.

اووو

I love these.

من اینها را دوست دارم.

I could live on them.

من می توانستم با آنها زندگی کنم. آیا

Can you see them?

می توانی آنها را ببینی؟

I can see them.

من می توانم آنها را ببینم.

What are they?

آنها چه هستند؟

Pickled onions.

پیاز ترشی.

Pickled onions.

پیاز ترشی.

Yeah.

آره

How strange!

چقدر عجیب!

I've given you these before.

من اینها را قبلا به شما داده ام دوست

They're lovely.

داشتنی هستن

And they're just onions that have been pickled in vinegar.

و آنها فقط پیازهایی هستند که در سرکه ترشی شده اند.

[sigh] When I say 'pickle' what do you think of?

[آه] وقتی می گویم «ترشی» به چه چیزی فکر می کنید؟

Well, a pickle to me is a small cucumber that's been kept in brine or vinegar.

خوب، ترشی برای من خیار کوچکی است که در آب نمک یا سرکه نگهداری می شود.

That's a pickle.

اونم ترشی

OK.

خوب.

We call that a gherkin.

ما بهش میگیم غوره.

And our pickles are things like this.

و ترشی ما چیزهایی از این قبیل است.

Like this is Branston pickle.

مثل این ترشی برانستون است.

It's a bit like a chutney.

کمی شبیه چاتنی است.

But it's not a pickle at all!

ولی اصلا ترشی نیست!

My English friends will wolf this down.

دوستان انگلیسی من این را به هم خواهند زد.

You can use it to make ploughman's lunches.

می توانید از آن برای درست کردن ناهار شخم زنی استفاده کنید.

A ploughman's lunch.

ناهار شخم زن.

Yeah.

آره

Bread, cheese and Branston pickle.

نان و پنیر و ترشی برانستون.

OK.

خوب.

OK.

خوب.

Next thing.

مورد بعدی

Mmmhmm.

ممممم

It's gravy granules!

این گرانول سس است!

OK, now gravy is like a sauce that we serve with meat, and English people love gravy.

خوب، حالا سس مانند سسی است که با گوشت سرو می کنیم و انگلیسی ها سس را دوست دارند.

I mean I love gravy on chicken and on beef, but one of these says onion gravy.

منظورم این است که من عاشق سس مرغ و گوشت گاو هستم، اما یکی از اینها می گوید سیر پیاز.

Yeah, it goes well with sausages.

آره با سوسیس هم میاد

Hmm.

هوم

OK.

خوب.

Next one.

بعدی.

Errr.

اشتباه کرد

Oh, and speaking of gravy, something similar.

اوه، و صحبت از سس، چیزی مشابه است.

I've got some lamb stock cubes.

من چند مکعب گوشت بره دارم.

Now this is also very interesting.

حالا این هم خیلی جالبه

This company makes stock cubes and you can find them on the shelves of American stores.

این شرکت مکعب های استوک می سازد و می توانید آن ها را در قفسه های فروشگاه های آمریکایی پیدا کنید.

But not lamb stock cubes.

اما نه مکعب گوشت بره.

Americans don't buy those.

آمریکایی ها آن ها را نمی خرند.

And so for Vicki, who makes wonderful lamb dishes, for them to be just as wonderful as

و بنابراین برای ویکی، که غذاهای بره فوق العاده درست می کند ، برای اینکه آنها به همان اندازه که

I like them, she has to have lamb stock cubes.

من آنها را دوست دارم فوق العاده باشند، باید مکعب های گوشت بره داشته باشد.

How many of these packages did you buy?

چند تا از این بسته ها خریدی؟

Errr, nine.

اره، نه

I didn't want to run out.

من نمی خواستم تمام شوم.

Good thinking.

فکر خوب

OK.

خوب.

Next one?

بعدی؟

Mmhmm.

مممم

Right.

درست.

Oh, you're going to like this one, Jay.

اوه، تو این یکی را دوست خواهی داشت، جی.

Look.

نگاه کن

Mince pies.

پای چرخ کرده.

These are little sweet pies that have got...

اینها کیک های شیرین کوچکی هستند که ...

Do you know what's inside them?

آیا می دانید داخل آنها چیست؟

I think there's some jam and some nuts and some f.....?

فکر کنم مقداری مربا و مقداری آجیل و مقداری ف ..... هست؟

It's currants and sultanas and dried fruit, and they're lovely.

این توت و سلطان و میوه خشک است و دوست داشتنی هستند.

So here's a very interesting thing.

بنابراین در اینجا یک چیز بسیار جالب وجود دارد.

'Mince' in British English refers to meat that has been chopped up, like you would make

«Mince» در انگلیسی بریتانیایی به گوشتی اطلاق می‌شود که خرد شده باشد، مانند

hamburgers with.

همبرگر.

You call it 'chopped meat'.

شما به آن می گویید "گوشت خرد شده".

Chopped meat, right.

گوشت خرد شده درسته

OK.

خوب.

So when first I heard the term 'mince pies', I assumed there was chopped meat in it.

بنابراین وقتی برای اولین بار اصطلاح «پای چرخ کرده» را شنیدم، تصور کردم که گوشت خرد شده در آن وجود دارد.

No.

نه.

They're sweet, and they go very well with custard.

آنها شیرین هستند و با کاسترد بسیار خوب ست می شوند .

I think we've got some... ha ha... custard!

من فکر می کنم ما مقداری ... ها ها ... کاسترد داریم!

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

This is what I'll serve up with the mince pies.

این چیزی است که من با پای چرخ کرده سرو می کنم .

I'll serve it warm.

ولرم سرو میکنم

I love it when you pour warm custard over mince pies.

وقتی کاسترد گرم را روی کیک های چرخ کرده می ریزید دوست دارم .

It is delicious.

آن خوشمزه است.

OK.

خوب.

Ready for another one?

آماده برای یکی دیگر؟

Yes.

Yes.

آره.

آره.

OK.

خوب.

I think we're getting near the end now.

فکر می کنم الان داریم به پایان نزدیک می شویم.

But hang on.

اما صبر کن

What's this?

این چیه؟

Aha!

آها!

Tada!

تادا!

Oh, Christmas crackers.

اوه، کراکر کریسمس.

OK.

خوب.

These are not crackers you eat.

این ها کراکرهایی نیستند که شما می خورید.

They're made of paper and I need to make another video about these too because they're full

آنها از کاغذ ساخته شده اند و من باید یک ویدیوی دیگر در مورد آنها بسازم زیرا آنها پر

of jokes and hats and things like that.

از جوک و کلاه و چیزهایی از این قبیل هستند.

I'll give you a hint.

من به شما یک اشاره می کنم.

When you pull them apart they go 'boom!'.

وقتی آنها را از هم جدا می کنید، "بوم" می شوند.

That's right.

درست است.

They blow up.

منفجر می کنند.

No, they don't blow up.

نه، آنها منفجر نمی شوند.

But they do make a popping noise.

اما آنها یک صدای بلند ایجاد می کنند.

A bang.

یک انفجار

A bang.

یک انفجار

Great!

عالی!

OK.

خوب.

Well, I'm ready for Christmas now.

خب من الان برای کریسمس آماده ام.

Well, wait a minute.

خوب، یک دقیقه صبر کنید.

Oh, what's that?

اوه، این چیه؟

More mince pies, right?

پای چرخ کرده بیشتر، درست است؟

We're going to pig out on them.

ما قصد داریم به آنها حمله کنیم.

I don't know if we can finish this.

نمی دانم می توانیم این را تمام کنیم یا نه.

I'm sure we can.

من مطمئن هستم که ما می توانیم.

We'll get our friends to polish them off if we can't.

اگر نتوانستیم از دوستانمان می خواهیم که آنها را صیقل دهند .

Perfect.

کامل.

What a great idea.

چه ایده ی بزرگی.

The first one was cut down.

اولی قطع شد.

If you cut down on a particular food then you reduce the amount you consume.

اگر غذای خاصی را کم کنید، مقدار مصرفی را کاهش می دهید.

For example, I’m trying to cut down on sugar so I lose weight.

به عنوان مثال، من سعی می کنم قند را کاهش دهم تا وزنم کم شود.

Yes.

آره.

They're chocolate.

آنها شکلاتی هستند.

Oh wow.

اوه وای.

I can't wait to have some.

من نمی توانم صبر کنم تا مقداری داشته باشم.

No, you're not having any because you've got to cut down on chocolate.

نه، شما چیزی نمی خورید، زیرا باید شکلات را کاهش دهید.

Oh no.

وای نه.

Yeah, you eat too much of it.

آره تو زیاد ازش میخوری

We can also say cut out – but that means stop eating or consuming something completely.

همچنین می‌توانیم بگوییم قطع کن – اما این به این معنی است که خوردن یا مصرف چیزی را به طور کامل متوقف کنید.

People often try to cut out caffeine or sugar or bread and carbs.

مردم اغلب سعی می کنند کافئین یا شکر یا نان و کربوهیدرات را حذف کنند.

OK, next one.

باشه، بعدی

Snack on.

در میان وعده.

Now a snack is a small amount of food that we eat between meals, often when we’re in

در حال حاضر یک میان وعده مقدار کمی از غذایی است که ما بین وعده های غذایی می خوریم، اغلب زمانی که

a hurry.

عجله داریم.

So when we snack on something, we eat a small amount of something as a snack.

بنابراین وقتی چیزی را میان وعده می خوریم، مقدار کمی از چیزی را به عنوان میان وعده می خوریم.

So Vicki gets her baked beans imported from the United Kingdom.

بنابراین ویکی لوبیاهای پخته خود را از انگلستان وارد می کند . می

You can snack on them any time you like.

توانید هر زمان که دوست دارید آنها را میان وعده بخورید.

They're great.

آنها عالی هستند.

I like them too.

من هم آنها را دوست دارم.

Baked beans are a nice snack, but I wouldn’t want to live on them.

لوبیا پخته یک میان وعده خوب است، اما من نمی خواهم با آنها زندگی کنم.

Pickled onions on the other hand are wonderful.

از طرف دیگر پیاز ترشی فوق العاده است.

They’re so good, I think I could live on them.

آنها خیلی خوب هستند، فکر می کنم بتوانم با آنها زندگی کنم.

To live on is when you only eat one food, or you eat a lot of it.

زنده ماندن زمانی است که فقط یک غذا می خورید یا مقدار زیادی از آن را می خورید.

Oooo.

اووو

I love these.

من اینها را دوست دارم.

I could live on them.

من می توانستم با آنها زندگی کنم. آیا

Can you see them?

می توانی آنها را ببینی؟

OK, next one.

باشه، بعدی

Now a wolf is an animal – it’s a member of the dog family.

اکنون گرگ یک حیوان است - عضوی از خانواده سگ ها است.

But what about wolf down?

اما در مورد wolf down چطور؟

This is all about speed.

این همه در مورد سرعت است.

If you wolf down your food you eat it very fast.

اگر غذای خود را کم کنید، آن را خیلی سریع می خورید .

Perhaps because you’re hungry, or you’re in a rush, or maybe you just like the food

شاید به این دلیل که گرسنه هستید، یا عجله دارید، یا شاید آنقدر غذا را دوست دارید

so much that you eat it very fast.

که خیلی سریع آن را می خورید.

But it's not a pickle at all!

ولی اصلا ترشی نیست!

My English friends will wolf this down.

دوستان انگلیسی من این را به هم خواهند زد.

Next one.

بعدی.

If different foods taste good when you serve them together then they go well together.

اگر غذاهای مختلف وقتی با هم سرو می شوند طعم خوبی دارند، با هم خوب می شوند.

Syrup goes well with pancakes.

شربت با پنکیک خوب می شود.

And peaches and ice cream go well together.

و هلو و بستنی با هم خوب می شوند.

The combination works.

ترکیب کار می کند.

I mean I love gravy on chicken and on beef, but one of these says onion gravy.

منظورم این است که من عاشق سس مرغ و گوشت گاو هستم، اما یکی از اینها می گوید سیر پیاز.

Yeah, it goes well with sausages.

آره با سوسیس هم میاد

Hmm.

هوم

Next one.

بعدی.

If we run out of something, we use it up so it’s finished, and we don’t have any more

اگر چیزی تمام شود، از آن استفاده می کنیم تا تمام شود و دیگر چیزی برای ما

left.

باقی نمانده است.

I don’t want to run out of lamb stock cubes.

من نمی خواهم مکعب های گوشت بره تمام شود.

She has to have lamb stock cubes.

او باید مکعب های گوشت بره داشته باشد.

How many of these packages did you buy?

چند تا از این بسته ها خریدی؟

Errr, nine.

اره، نه

I didn't want to run out.

من نمی خواستم تمام شوم.

Good thinking.

فکر خوب

Next one.

بعدی.

Perhaps you know the verb chop.

شاید فعل chop را بشناسید.

When we chop food, we cut it into small pieces.

وقتی غذا را خرد می کنیم، آن را به قطعات کوچک برش می دهیم.

But we also say chop up and it means the same thing.

اما ما هم می گوییم chop up و به همین معنی است .

Why don’t we just say chop?

چرا فقط نمی گوییم خرد کن؟

I don’t know.

من نمی دانم.

Sometimes English is tricky

گاهی اوقات انگلیسی اینطوری مشکل است

like that.

.

'Mince' in British English refers to meat that has been chopped up, like you would make

«Mince» در انگلیسی بریتانیایی به گوشتی اطلاق می‌شود که خرد شده باشد، مانند

hamburgers with.

همبرگر.

You call it 'chopped meat'.

شما به آن می گویید "گوشت خرد شده".

Chopped meat, right.

گوشت خرد شده درسته

OK.

خوب.

So we can say ‘chop’ or ‘chop up’ and the next verb is similar.

بنابراین می توانیم بگوییم «چاپ کردن» یا «چاپ کردن» و فعل بعدی مشابه است. می‌توانیم

We can say 'serve' or 'serve up'.

بگوییم «سرویس» یا «خدمت کردن».

Waiters serve us in a restaurant when they give us our food or drink.

پیشخدمت ها وقتی غذا یا نوشیدنی ما را به ما می دهند در رستوران از ما پذیرایی می کنند.

And when we're talking about eating at home, we’ll often say serve up - it’s when we

و وقتی در مورد غذا خوردن در خانه صحبت می کنیم، اغلب می گوییم سرو کنید - این زمانی است که

give food to someone as part of a meal.

به عنوان بخشی از یک وعده غذایی به شخصی غذا می دهیم.

I think we've got some... ha ha... custard!

من فکر می کنم ما مقداری ... ها ها ... کاسترد داریم!

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

This is what I'll serve up with the mince pies.

این چیزی است که من با پای چرخ کرده سرو می کنم .

I'll serve it warm.

ولرم سرو میکنم

OK, we’re near the end now.

خوب، اکنون به پایان نزدیک شده ایم.

Just two more.

فقط دو تا دیگه

Pig out means to eat a very large amount of food all at once.

Pig out به معنای خوردن مقدار بسیار زیادی غذا به یکباره است.

Probably too much.

احتمالا خیلی زیاده.

You’ll feel very full if you’ve pigged out.

اگر این کار را انجام دهید، احساس سیری خواهید کرد .

It’s informal, so you can use this verb with close friends, but probably not people

غیررسمی است، بنابراین می‌توانید این فعل را با دوستان نزدیک خود استفاده کنید، اما احتمالاً نه با افرادی که

you don’t know very well.

به خوبی نمی‌شناسید.

Oh, what's that?

اوه، این چیه؟

More mince pies, right?

پای چرخ کرده بیشتر، درست است؟

We're going to pig out on them.

ما قصد داریم به آنها حمله کنیم.

And the last one.

و آخرین مورد.

Now 'to polish' means to make something shiny and smooth by rubbing it.

حال «جلا کردن» به معنای براق و صاف کردن چیزی با مالیدن آن است.

We might polish a floor.

ممکن است یک طبقه را جلا دهیم.

But polish off has a completely different meaning.

اما پولیش آف معنای کاملا متفاوتی دارد .

It means to have the last of some food, so to eat what’s left and finish it.

یعنی آخرین مقدار غذا را داشته باشید، پس آنچه را که باقی مانده بخورید و آن را تمام کنید.

Again it’s informal.

باز هم غیر رسمی است

I don't know if we can finish this.

نمی دانم می توانیم این را تمام کنیم یا نه.

I'm sure we can.

من مطمئن هستم که ما می توانیم.

We'll get our friends to polish them off if we can't.

اگر نتوانستیم از دوستانمان می خواهیم که آنها را صیقل دهند .

Perfect.

کامل.

What a great idea.

چه ایده ی بزرگی.

Now there was just one other phrasal verb you heard that wasn’t about food.

حالا فقط یک فعل عبارتی دیگر وجود داشت که شنیدید که در مورد غذا نبود.

It was when we were talking about the Christmas crackers.

این زمانی بود که ما در مورد کراکرهای کریسمس صحبت می کردیم .

Did you spot it?

متوجه شدی؟

Tell us in the comments if you did.

اگر انجام دادید در نظرات به ما بگویید.

And what did you think of these English foods?

و نظر شما در مورد این غذاهای انگلیسی چیست؟

Would you like to try some?

آیا می خواهید برخی را امتحان کنید؟ به

Let us know.

ما اطلاع دهید.

We love hearing from you.

ما دوست داریم از شما بشنویم.

We make a new video every Friday so subscribe to this channel, if you haven’t already,

ما هر جمعه یک ویدیوی جدید می‌سازیم ، بنابراین اگر قبلاً این کار را نکرده‌اید، در این کانال مشترک شوید

and click the bell so you can get notified when we upload a new video.

و روی زنگ کلیک کنید تا بتوانید هنگام آپلود ویدیوی جدید مطلع شوید.

Have a great week everyone and see you next Friday.

هفته خوبی داشته باشید و جمعه آینده شما را ببینیم .