The Secret to Stop Translating in Your Head and THINK in English

Is translation a blessing or a curse?

ترجمه نعمت است یا نفرین؟

So, obviously when you're speaking in English  relying too much on translation is going to make  

بنابراین، بدیهی است که وقتی به زبان انگلیسی صحبت می‌کنید، تکیه بیش از حد به ترجمه، باعث می‌شود

you think extra hard, it's going to take you out  of the moment, it slows you down, it's just no good.  

که خیلی سخت فکر کنید، شما را از لحظه‌تان دور می‌کند، سرعتتان را کاهش می‌دهد، فقط خوب نیست.

But what role does translation have in your  learning as a whole? How much of it is a natural  

اما ترجمه چه نقشی در یادگیری شما دارد؟ چه مقدار از آن یک

and good result of knowing more than one language? And when is it a good idea to avoid it? In this  

نتیجه طبیعی و خوب دانستن بیش از یک زبان است؟ و چه زمانی بهتر است از آن اجتناب کنیم؟ در این

lesson we'll talk a little bit about that. So, that  you know exactly how this translation chip works  

درس کمی در مورد آن صحبت خواهیم کرد. بنابراین، شما دقیقاً می دانید که این تراشه ترجمه چگونه

in your bilingual brain. And when you know that  my belief is that you'll be able to start making  

در مغز دوزبانه شما کار می کند. و وقتی بدانید که اعتقاد من این است که می‌توانید شروع به                   که

progress towards depending less on translation,  so you can become a more fluent english speaker.  

کمتر به ترجمه بستگی دارد،  پیشرفت کنید ، بنابراین می‌توانید به انگلیسی مسلط‌تری تبدیل شوید.

Ready? Let's go! Also, stick around until the end  for some fun awareness raising activities which  

آماده؟ بیا بریم! همچنین، تا انتها به فعالیت‌های سرگرم‌کننده برای افزایش آگاهی ادامه دهید که

will help you become more conscious about the  negative effect of translation and how to avoid  

به شما کمک می‌کند درباره تأثیر منفی ترجمه و نحوه اجتناب از آن آگاه‌تر شوید

it. But in case we are meeting for the first time,  I'm Ollie and we help you understand fast english,  

. اما در صورتی که برای اولین بار با هم ملاقات می کنیم، من اولی هستم و به شما کمک می کنیم انگلیسی سریع را بفهمید،

be understood by anyone, and connect to the world.  In fact, Ahamed says that our videos are motivating  

برای همه قابل درک باشید و به دنیا متصل شوید. در واقع، احمد می‌گوید که ویدیوهای ما انگیزه‌بخش هستند

and have given him a lot of self-confidence. So,  join our men in our growing global community  

و به او اعتماد به نفس زیادی داده‌اند. بنابراین، با فشار دادن دکمه اشتراک و زنگ زیر به مردان ما در جامعه جهانی رو به رشد ما بپیوندید

by hitting that subscribe button and the bell  down below, so you can continue learning with us.

تا بتوانید با ما به یادگیری ادامه دهید.

First of all, why do we translate from our native  language to English? There are five reasons  

اول از همه، چرا ما از زبان مادری خود به انگلیسی ترجمه می کنیم؟ پنج دلیل وجود دارد

and the first one is unawareness of English  rules or a lack of knowledge of some aspects  

و اولین دلیل ناآگاهی از قوانین انگلیسی یا عدم آگاهی از برخی

of how the language works. We recently saw in  another lesson on this channel the sentence: "My  

جنبه‌های   نحوه عملکرد زبان است. اخیراً در یکی دیگر از درس‌های این کانال این جمله را دیدیم: «

sister has 21 years." If you say this sentence  first of all congrats on putting your English  

خواهر من ۲۱ سال دارد». اگر این جمله را می‌گویید، اول از همه بابت استفاده از انگلیسی خود به شما تبریک می‌گویم

into use! But let's take a closer look. It might be  that you didn't realize that in English we use the  

! اما بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم. شاید متوجه نشده باشید که در انگلیسی ما از

verb "to be" to talk about age. "My sister is 21 years."  The other problem with that sentence is that we  

فعل "to" برای صحبت در مورد سن استفاده می کنیم. "خواهرم 21 سالشه." مشکل دیگر این جمله این است که ما

never say years and stop there. We always need  to say years old. "My sister is 21 years old." These  

هرگز نمی گوییم سال و در همین جا متوقف می شویم. ما همیشه باید بگوییم سال‌هاست. "خواهرم 21 سال دارد." این

two mistakes happened because you might have  translated from your native language. I know  

دو اشتباه به این دلیل اتفاق افتاد که ممکن است از زبان مادری خود ترجمه کرده باشید. من

this because my bolivian and brazilian friends  have a tendency to make these same mistakes. I  

این را می‌دانم زیرا دوستان بولیویایی و برزیلی من تمایل به انجام همین اشتباهات دارند. من

often hear some people say "I am agree" or "He gave  me an advice." Now, is translation a bad thing here?  

اغلب می شنوم که برخی می گویند "من موافقم" یا "او به من توصیه کرد." حالا آیا ترجمه اینجا چیز بدی است؟

No, not necessarily. If you don't yet know the  specific grammar rule or the word you should  

نه، نه لزوما. اگر هنوز قاعده گرامر خاصی یا کلمه‌ای را که باید

use, of course you're going to compensate by  using the structures you already know from  

استفاده کنید نمی‌دانید، مطمئناً با استفاده از ساختارهایی که از قبل از

your native language. It's not bad because you're  still communicating and the person you're having  

زبان مادری خود می‌شناسید، جبران کنید. بد نیست زیرا هنوز در حال برقراری ارتباط هستید و فردی که با

a conversation with is likely going to be able to  understand you. And in this case we say translating  

او گفتگو می کنید احتمالاً می تواند شما را درک کند. و در این مورد می‌گوییم

is a crutch which means it's of help even though  it's a little bit wrong. Now the second reason for  

ترجمه   یک عصا است، به این معنی که کمک می‌کند، حتی اگر کمی اشتباه باشد. اکنون دلیل دوم

using translation might not actually be  translating, technically speaking. This is  

استفاده از ترجمه ممکن است از نظر فنی، در واقع ترجمه نباشد. این همان

what linguists call interference. Interference is  like a tendency, a habit from your native language. 

چیزی است که زبان شناسان تداخل می نامند. تداخل مانند یک گرایش است، عادتی از زبان مادری شما.

When we spot mistakes that come from interference  we might say "Oh, you're translating." I have a  

وقتی اشتباهات ناشی از تداخل را تشخیص می‌دهیم، ممکن است بگوییم "اوه، شما در حال ترجمه هستید." من

friend who's an incredible English speaker.  She's really, really fluent. But the other day  

دوستی دارم که انگلیسی زبان باورنکردنی است. او واقعاً مسلط است. اما روز دیگر

we were talking and she said that she knew a  guy at a pub and. I'm like, "You know a guy who  

داشتیم صحبت می‌کردیم و او گفت که مردی را در یک میخانه می‌شناسد. من می‌گویم: «آدمی را می‌شناسی

works at a pub?" Then she corrected herself "Oh,  no, I mean I met a guy at the pub." By the way, as  

که در میخانه کار می‌کند؟» سپس خودش را تصحیح کرد: «اوه، نه، منظورم این است که با مردی در میخانه آشنا شدم». به هر حال، همانطور

I said stay until the end because we're going to  do some fun exercises to test your ability to not  

که   گفتم تا آخر بمانید، زیرا می‌خواهیم تمرین‌های سرگرم‌کننده‌ای انجام دهیم تا توانایی شما را در

translate, even when it's tempting. We're going to  come back to this common mistake. But anyway, back  

ترجمه نکردن، حتی زمانی که وسوسه‌انگیز است، آزمایش کنیم. ما به این اشتباه رایج باز خواهیم گشت. اما به هر حال،

to common mistakes, some other advanced English  speakers I know might say "Did you posted the  

به اشتباهات رایج برگردیم، برخی دیگر از سخنرانان پیشرفته انگلیسی که می شناسم ممکن است بگویند "آیا

picture on Instagram?" The problem with this is that  the verb does not need to be in the past because  

تصویر را در اینستاگرام پست کردید؟" مشکل این است که  لازم نیست فعل در گذشته باشد زیرا

we are already using did. Another common mistake  is when someone asks me a question they might say,  

ما قبلاً از did استفاده می‌کنیم. یکی دیگر از اشتباهات رایج این است که کسی از من سؤالی می پرسد که ممکن است بگوید،

"Speak portuguese?" Again, this is totally  understandable for me because a lot of  

«پرتغالی صحبت کن؟» باز هم، این برای من کاملاً قابل درک است، زیرا بسیاری

the languages don't use auxiliary verbs "be, have,  can, etc." like English does, fun right? In all these  

از زبان‌ها از افعال کمکی «be, have, can, و غیره» استفاده نمی‌کنند. مثل انگلیسی، سرگرم کننده است، درست است؟ در تمام این

cases the people who made these mistakes  know how to not make these mistakes. However  

موارد، افرادی که مرتکب این اشتباهات شده‌اند، می‌دانند که چگونه این اشتباهات را مرتکب نشوند. با این حال

it's called interference because sometimes it's  like a reflex, you use words patterns or habits  

این تداخل نامیده می‌شود، زیرا گاهی اوقات مانند یک بازتاب است، شما از الگوهای کلمات یا عادت‌هایی استفاده می‌کنید

that come from your native language to help  you. Can you think of a word pattern or habit  

که از زبان مادری شما آمده‌اند تا به شما کمک کنند . آیا می‌توانید به الگوی کلمه یا عادتی

that gets in the way of your English? I'd  love to hear about it in the comments below.  

فکر کنید که مانع زبان انگلیسی شما شود؟ من دوست دارم در نظرات زیر در مورد آن بشنوم.

A nice way of learning new words and word chunks,  so that you can stop translating in your head is  

یک راه خوب برای یادگیری کلمات جدید و تکه‌های کلمه، به طوری که بتوانید ترجمه را در ذهن خود متوقف کنید،

by listening to and following the transcriptions  of our Podcast. On the Real Life English Podcast  

گوش دادن و دنبال کردن رونویسی  پادکست ما است. در پادکست انگلیسی Real Life  ،

you will hear real life native conversations  about culture idioms, expressions, and hints  

مکالمات بومی زندگی واقعی درباره اصطلاحات، عبارات و نکات فرهنگی

and tips to move your English to the next level.  You can download the App by clicking the link  

و نکاتی برای انتقال زبان انگلیسی خود به سطح بعدی خواهید شنید. می‌توانید برنامه را با کلیک کردن روی پیوند

in the description or by going to the Apple  App Store or the Google Play Store. And while  

در توضیحات یا با رفتن به فروشگاه App Apple  یا Google Play Store دانلود کنید. و در حالی که

you're there, why not leave us a five star review,  and we might shout you out on the next Podcast.

شما آنجا هستید، چرا یک بررسی پنج ستاره برای ما نگذارید، و ممکن است در پادکست بعدی شما را فریاد بزنیم.

Now, the third reason why we translate is  actually a good one, it's because it's totally  

حالا، دلیل سومی که چرا ما ترجمه می‌کنیم، در واقع دلیل خوبی است، به این دلیل است که کاملاً

fine. Your native language has some things in  common with English. Cognates are words that  

خوب است. زبان مادری شما دارای برخی از موارد مشترک با انگلیسی است. همنام کلماتی هستند که

are very similar in your native language and in  English, for example, the word future in English  

در زبان مادری شما و در  انگلیسی بسیار شبیه هستند ، برای مثال، کلمه future در انگلیسی

in Spanish and Portuguese is "futuro." So, sometimes  you can use cognates to your advantage. The fourth  

در اسپانیایی و پرتغالی "futuro" است. بنابراین، گاهی اوقات می‌توانید از همنام‌ها به نفع خود استفاده کنید. چهارمین

reason why we translate is because we fall for a  trap. False cognates are words that look the same  

دلیلی که ترجمه می کنیم این است که گرفتار یک تله می شویم. همزادهای کاذب کلماتی هستند که

in your language and in English, but they  actually mean completely different things.  

در زبان شما و انگلیسی یکسان به نظر می‌رسند، اما در واقع معنی‌های کاملاً متفاوتی دارند.

You might hear your teacher use the term "false  friends" to describe this. Alrighty, let's have  

ممکن است بشنوید که معلمتان از عبارت « دوستان دروغین» برای توصیف این موضوع استفاده می‌کند. بسیار خب، بیایید

a little quiz! This word "embarazada" is a Spanish  word. What English word do you think it looks like?  

یک امتحان کوچک داشته باشیم! این کلمه "embarazada" یک کلمه اسپانیایی است. به نظر شما چه کلمه ای انگلیسی به نظر می رسد؟

Excited, empire or embarrassed? If you answered C  then you're correct! It seems like the English word  

هیجان زده، امپراتوری یا خجالت زده؟ اگر به C پاسخ دادید پس درست می گویید! به نظر می رسد کلمه انگلیسی

"embarrassed", right? However "embarazada" does not mean  this. Funny story, I was dancing in a nightclub in  

«خجالت زده» است، درست است؟ اما "embarazada" به این معنی نیست. داستان خنده‌دار، من در یک کلوپ شبانه در بولیوی در حال رقصیدن بودم

Bolivia, and my pants split open and I said to  my friend, thinking I was using the correct word.  

، و شلوارم باز شد و به دوستم گفتم، فکر می‌کردم از کلمه درست استفاده می‌کنم.

"Estoy embarazada" which I thought meant  "I am embarrassed." And my friend said,  

"Estoy embarazada" که فکر کردم به معنای "من خجالت می کشم." و دوستم گفت:

"Impossible, Ollie, men can't get pregnant." I was  shocked and embarrassed that I was using this word  

"غیرممکن است، اولی، مردان نمی توانند باردار شوند." از اینکه این کلمه را اشتباه استفاده می‌کنم، شوکه و خجالت زده بودم

incorrectly. So, be careful. And actually a student  of mine confused the meaning of the word "assist"

. خیلی مراقب باش. و در واقع یکی از شاگردان من

when he said he assisted a football match. This  word looks similar to "asistia" in Spanish, but  

وقتی گفت که در یک مسابقه فوتبال کمک کرده است، معنی کلمه "assist" را اشتباه گرفته است. این کلمه شبیه «asistia» در اسپانیایی به نظر می‌رسد،

what he actually meant is attend. So, be careful  as there are lots of "false friends", especially  

اما منظور او در واقع شرکت کردن است. بنابراین، مراقب باشید، زیرا «دوستان دروغین» زیادی وجود دارد، به خصوص

if your native language is written with the same  alphabet that English has. A fifth reason why we  

اگر زبان مادری شما با همان الفبای انگلیسی نوشته شده باشد. دلیل پنجم برای

translate is fatigue, yeah, you heard that right!  You see, speaking a second language takes some  

ترجمه ما خستگی است، بله، درست شنیدید! ببینید، صحبت کردن به زبان دوم مقداری

mental energy, and while it's easier to  speak when you're fresh and energized,  

انرژی ذهنی می‌گیرد، و در حالی که وقتی سرحال و پرانرژی هستید صحبت کردن آسان‌تر است،

it gets considerably harder after a long day  of work. Trust me, I know. The ability that many  

اما بعد از یک روز کاری طولانی بسیار سخت‌تر می‌شود . به من اعتماد کن، می دانم. توانایی بسیاری از

advanced non-native speakers have is that they  can speak with a high level of idiomaticity.  

سخنرانان غیر بومی پیشرفته این است که می توانند با سطح بالایی از اصطلاحات صحبت کنند.

This means they can use expressions that are  natural and correct. It means that they actually  

این بدان معنی است که آنها می توانند از عباراتی استفاده کنند که طبیعی و صحیح هستند. به این معنی است که آنها در واقع

don't translate. These types of speakers, however,  do tend to fall more often for the temptation  

ترجمه نمی‌کنند. با این حال، این نوع از سخنرانان،

of translation when they're simply tired. A friend  of mine said in a zoom call that he was the only  

زمانی که به سادگی خسته هستند، بیشتر در معرض وسوسه ترجمه قرار می‌گیرند. یکی از دوستانم در یک تماس زوم گفت که او تنها

father in that zoom call. Now, that sounds a bit  weird especially because there were women in that  

پدر در آن تماس زوم است. اکنون، این کمی عجیب به نظر می‌رسد، به‌خصوص به این دلیل که زنانی در آن

call. What he actually meant to say is that he was  the only parent present there. He probably was too  

تماس حضور داشتند. آنچه او در واقع می خواست بگوید این بود که او تنها والدین حاضر در آنجا بود. او احتمالاً

exhausted from looking after that child, that he  said that, because he's really fluent in English.

از مراقبت از آن کودک خیلی خسته شده بود که این را گفت، زیرا واقعاً به زبان انگلیسی مسلط است.

What can I do to translate less? I have one  magic tip that's the kryptonite to translation.  

چه کار کنم که کمتر ترجمه کنم؟ من یک نکته جادویی دارم که کریپتونیت برای ترجمه است.

Seriously, it's the best tip to ever avoid  translating but I'll get to that in just a moment. 

به طور جدی، این بهترین نکته برای اجتناب از ترجمه است، اما من فقط در یک لحظه به آن خواهم رسید.

First, what can you do to translate less?  Well, the answer is what hopefully you've  

اول، چه کاری می توانید انجام دهید تا کمتر ترجمه کنید؟ خب، پاسخ آن چیزی است که امیدواریم

been getting from this video so far. It  might sound cheesy but that is awareness.  

تا کنون از این ویدیو دریافت کرده باشید. ممکن است خنده دار به نظر برسد اما این آگاهی است.

In fact, the exercises that I have prepared for the  end are called "Awareness raising exercises." Think  

در واقع، تمرین‌هایی که برای پایان آماده کرده‌ام «تمرین‌های افزایش آگاهی» نامیده می‌شوند.

about it! You need to be aware of what comes from  your native language and what English is. There are  

درباره آن فکر کن! باید بدانید که چه چیزی از زبان مادری شما می آید و انگلیسی چیست.

a lot of things that overlap, but there are also  a lot of things that don't mix. So, knowing exactly  

چیزهای زیادی با هم همپوشانی دارند، اما چیزهای زیادی هم هستند که با هم ترکیب نمی شوند. بنابراین، دانستن

what those things are helps a lot. Obviously as an  elementary or lower intermediate English speaker,  

دقیق آن چیزها بسیار کمک می کند. بدیهی است که به‌عنوان یک زبان انگلیسی مقدماتی یا متوسط

you're still figuring out the differences. You're  still learning by making tons of errors, but as you  

، هنوز در حال پی بردن به تفاوت‌ها هستید. شما هنوز با اشتباهات فراوان یاد می‌گیرید، اما

become upper intermediate you're able to much  better separate your two languages. You gain  

با رسیدن به سطح متوسط بهتر می‌توانید دو زبان خود را از هم جدا کنید. شما

this by being exposed to the language as much as  possible, by being curious, by questioning things.  

این را با قرار گرفتن در معرض زبان تا حد امکان، با کنجکاوی، با زیر سوال بردن چیزها به دست می آورید.

For example, if your English is intermediate and  you are with two friends you might say something  

برای مثال، اگر انگلیسی شما متوسط ​​است و با دو دوست هستید، ممکن است چیزی

like "We're three". However, later in your English  learning progression you'll learn that you should  

مانند «ما سه نفریم» بگویید. با این حال، بعداً در پیشرفت یادگیری زبان انگلیسی، یاد خواهید گرفت که باید

say, "The three of us" or "Us three." It all goes back  to awareness, to basically being less confused and  

بگویید «ما سه نفر» یا «ما سه». همه چیز به آگاهی برمی‌گردد، به این که اساساً کمتر گیج

having figured out more things about the English  language. Okay, so for me the best tip to avoid  

می‌شوید و چیزهای بیشتری درباره زبان انگلیسی می‌دانید. بسیار خوب، بنابراین برای من بهترین نکته برای جلوگیری از

falling into the trap of translation is learning  vocabulary chunks. And you might be thinking,  

افتادن در دام ترجمه، یادگیری تکه‌های واژگان است. و ممکن است فکر کنید،

"What does this mean?" Well, instead of focusing on  learning individual words, learn groups of words.  

"این به چه معناست؟" خوب، به جای تمرکز بر یادگیری کلمات فردی، گروهی از کلمات را یاد بگیرید.

It's not to say that you shouldn't look  up a word if you don't know what it means,  

به این معنا نیست که اگر معنی کلمه را نمی دانید، نباید جستجو کنید،

but as I said your focus should be more on chunks.  Word chunks are a sequence of words that come  

اما همانطور که گفتم تمرکز شما باید بیشتر روی تکه ها باشد. تکه‌های کلمه دنباله‌ای از کلمات هستند که به

naturally together to express an idea, for example,  when you first learned nice to meet you, you didn't  

طور طبیعی برای بیان یک ایده با هم می‌آیند، برای مثال، وقتی برای اولین بار از آشنایی با شما لذت بردید،

study each word in the sentence, you simply learn  them all together. And even how to answer it by  

هر کلمه‌ای را در جمله مطالعه نکردید، فقط همه آنها را با هم یاد می‌گیرید. و حتی چگونه می توان با

saying, "Nice to meet you too", right? When we say  chunks we mean collocations, fixed expressions, 

گفتن «از آشنایی با شما هم خوشحالم» به آن پاسخ داد، درست است؟ وقتی می‌گوییم تکه‌ها، منظور ترکیب‌بندی‌ها، عبارات ثابت

formulaic utterances, sentence starters,  verb patterns, idioms and catchphrases.

، جملات فرمولی، شروع جملات، الگوهای فعل، اصطلاحات و عبارات است.

In a paper released by Cambridge University press  called "Learning language in chunks" they mention  

در مقاله‌ای که توسط انتشارات دانشگاه کمبریج به نام «یادگیری زبان به صورت تکه‌ای» منتشر شد، آن‌ها به

three important reasons why word chunks  are a great way to learn vocabulary. They  

سه دلیل مهم اشاره کردند که چرا تکه‌های کلمه راهی عالی برای یادگیری واژگان است.

are fluency, idiomaticity. subsequent language  development. "How does it contribute to fluency?"  

آنها روان، اصطلاحی هستند. توسعه زبان بعدی "چگونه به روانی کمک می کند؟"

you may ask. Well, various research studies  have found that more fluent speakers  

ممکن است بپرسید خوب، مطالعات تحقیقاتی مختلف نشان داده‌اند که سخنرانان مسلط‌تر به دلیل استفاده مؤثر از

are able to speak faster and with less  hesitation due to the effective use of chunks.  

تکه‌ها، می‌توانند سریع‌تر و با تردید کمتر صحبت کنند .

Then, it increases idiomaticity, because chunks  help students appear as idiomatic language users.  

سپس، اصطلاحی بودن را افزایش می‌دهد، زیرا تکه‌ها به دانش‌آموزان کمک می‌کنند به عنوان کاربران اصطلاحی زبان ظاهر شوند.

By that we mean they can use expressions that are  natural and correct, and are also of a high level.  

منظور ما این است که آنها می توانند از عباراتی استفاده کنند که طبیعی و صحیح هستند و همچنین سطح بالایی دارند.

Lastly it helps subsequent language development  because it creates a strong base of language  

در نهایت به توسعه زبان بعدی کمک می‌کند، زیرا پایه‌ای قوی از زبان ایجاد می‌کند

upon which more advanced language can be supported.  Anyway, we believe so much on the power of learning  

که بر اساس آن زبان پیشرفته‌تر می‌تواند پشتیبانی شود. به هر حال، ما آنقدر به قدرت یادگیری

vocabulary chants that we made a recent lesson  called "The number one key to advanced fluency.  

واژگان اعتقاد داریم که اخیراً درسی به نام «کلید شماره یک برای تسلط پیشرفته

Word chunks." So, be sure to check it out for a more  in-depth learning experience, I'll link it down in  

.   تکه‌های کلمه» ساخته‌ایم. بنابراین، حتماً آن را برای تجربه یادگیری عمیق‌تر بررسی کنید، من آن را

the description below or you can also click up  here. Let's now move on to the last section of  

در توضیحات زیر پیوند می‌دهم یا می‌توانید اینجا کلیک کنید. حالا بیایید به آخرین بخش

this lesson, which I hope you've enjoyed so far.  I'm going to describe some scenarios, and you'll  

این درس برویم، که امیدوارم تا کنون از آن لذت برده باشید. من قصد دارم چند سناریو را توصیف کنم، و شما

have to form a sentence. Now, in order to create the  correct sentence you'll have to resist translating  

باید یک جمله بسازید. اکنون، برای ایجاد جمله صحیح، باید در برابر ترجمه مقاومت کنید،

because they all contain idiomatic features. Let's  try it out! The first scenario is the following.  

زیرا همه آنها دارای ویژگی های اصطلاحی هستند. بیایید آن را امتحان کنیم! سناریوی اول به شرح زیر است.

It's about my friend who met a guy at the pub.  They started dating and she said that as she  

این در مورد دوست من است که در میخانه با پسری آشنا شد. آنها شروع به قرار گذاشتن کردند و او گفت که وقتی

started to know more details about this  person's life, she fell in love with him.  

شروع به دانستن جزئیات بیشتر درباره زندگی این شخص کرد، عاشق او شد.

Now, your task is to fill in the blank with the  correct expression hint use the word no and him.

اکنون، وظیفه شما این است که جای خالی را با عبارت صحیح پر کنید و از کلمه no and him استفاده کنید.

As I got to know him better, I  realized that he was the one.

همانطور که او را بهتر شناختم، متوجه شدم که او همان کسی بود.

The reason I use this example is  because the different meanings of  

دلیلی که من از این مثال استفاده می‌کنم این است که معانی مختلف

know, meet, and get to know tend to confuse  learners. Scenario number two, imagine you  

شناخت، ملاقات و شناخت باعث سردرگمی زبان‌آموزان می‌شود. سناریوی شماره دو، تصور کنید

want to know the duration of the flight from  say Barcelona to New York. How do you ask that?

می خواهید مدت زمان پرواز از مثلاً بارسلون به نیویورک را بدانید. چگونه آن را می پرسی؟

How long does it take to  fly from Barcelona to New York?

پرواز از بارسلون به نیویورک چقدر طول می کشد؟

With this one maybe you get confused with the word  last, long, or much time, or have a tendency to use  

با این یکی ممکن است با کلمه آخرین، طولانی یا زیاد اشتباه گرفته شوید یا تمایل به استفاده از

word duration. however, the word take is the most  commonly used in this case. Scenario number three,  

مدت زمان کلمه داشته باشید. با این حال، کلمه take رایج ترین مورد استفاده در این مورد است. سناریوی شماره سه،

and it's no secret that Bill Gates has a lot of  money. Actually, he has more money than anyone else,  

و این راز نیست که بیل گیتس پول زیادی دارد. در واقع، او بیش از هر کس دیگری پول دارد،

I think, and how do you say that in a short  to the point sentence using the word richest?

فکر می‌کنم، و چگونه می‌توان این را در یک جمله کوتاه و دقیق با استفاده از کلمه ثروتمندترین بیان کرد؟

Bill Bates is the world's richest person. Maybe your first reaction was  

بیل بیتس ثروتمندترین فرد جهان است. شاید اولین واکنش شما این بود که

Bill Gates is the richest person in the world.  

بیل گیتس ثروتمندترین فرد جهان است.

Which is also correct, more learners say that  instead of the world's richest person, because  

این نیز درست است، زبان‌آموزان بیشتری به جای ثروتمندترین فرد جهان این را می‌گویند، زیرا

saying the richest person in the world is closer  to a lot of people's first language. Scenario  

گفتن ثروتمندترین فرد جهان به زبان اصلی بسیاری از مردم نزدیک‌تر است. سناریوی

number four, now imagine you want to invite a  friend to have some drinks after work. How do  

شماره چهار، حالا تصور کنید می‌خواهید یک دوست را برای نوشیدن نوشیدنی بعد از کار دعوت کنید. چگونه

you ask them when they stop working on a specific  day? Hint, don't say leave work, use a phrasal verb.

از آنها می‌پرسید که در یک روز خاص کار نمی‌کنند ؟ نکته، نگویید کار را ترک کنید، از یک فعل عبارتی استفاده کنید.

What time do you get off work? Then, after you have a few drinks, how do  

ساعت چند کار شما تمام میشود؟ سپس، بعد از نوشیدن چند نوشیدنی، چگونه

you say that your friend doesn't need  to pay because you'll pay the whole bill?

می‌گویید که دوستتان نیازی به پرداخت ندارد زیرا شما کل صورت‌حساب را پرداخت می‌کنید؟

Did you say "I'll pay the bill"? Well, that's not  wrong a more idiomatic expression is "It's on me" 

گفتی من قبض را پرداخت می کنم؟ خب، این اشتباه نیست، یک عبارت اصطلاحی‌تر این است که «بر من است»

or "I got it" or even "My shout!". Scenario number five,  the last one is a basic grammar error in English  

یا «من متوجه شدم» یا حتی «فریاد من!». سناریوی شماره پنج ، آخرین مورد یک خطای گرامری اساسی در انگلیسی است

that probably is correct in your native language.  What do you call this? Use the word star and hotel.

که احتمالاً در زبان مادری شما صحیح است. شما به این چه میگویید؟ از کلمه ستاره و هتل استفاده کنید.

"This is a five-star hotel." The reason why I  thought of this example is because I often  

"این یک هتل پنج ستاره است." دلیل اینکه به این مثال فکر کردم این است که اغلب

see people saying "a five stars hotel." The thing is  English adjectives are never in the plural, that's  

می‌بینم که مردم می‌گویند «هتل پنج ستاره». مسئله این است که صفت‌های انگلیسی هرگز به صورت جمع نیستند، به

why it's "not a million dollars question" it's a  "million dollar question." Okay, so in this lesson  

همین دلیل است که «سوال یک میلیون دلاری نیست» یک «سوال میلیون دلاری» است. خوب، بنابراین در این درس

we went over the five reasons why we translate  because we don't know something in English or  

ما به پنج دلیل ترجمه می‌کنیم  چون چیزی به زبان انگلیسی یا

any other language we're learning, so we fall back  into the structures of our native language, which  

هر زبان دیگری را که یاد می‌گیریم نمی‌دانیم، بنابراین دوباره به ساختارهای زبان مادری خود می‌افتیم،

is totally normal. And because of interference, and  also because of cognates which are words that seem  

که   کاملاً طبیعی است. و به دلیل تداخل، و همچنین به دلیل همزادهایی که کلماتی هستند که مشابه به نظر می رسند

similar. I gave the example of futuro and future  in English. And I'm sure in your language as well  

. من مثال futuro و آینده را به انگلیسی آوردم. و من مطمئن هستم که در زبان شما

there are many other cognates. Then, there's false  cognates which are the opposite of that. And lastly  

نیز بسیاری از همزادگان دیگر وجود دارد. سپس، همزادهای کاذبی وجود دارد که مخالف آن هستند. و در نهایت

because when you're tired you're likely to make  more mistakes than usual. Natural, right? Then, I  

زیرا وقتی خسته هستید احتمالاً اشتباهات بیشتری از حد معمول مرتکب خواهید شد. طبیعی است، درست است؟ سپس، من توضیح

covered how being more aware of similarities and  differences is what is going to make you translate  

دادم که آگاهی بیشتر از شباهت‌ها و تفاوت‌ها باعث می‌شود کمتر ترجمه کنید

less. I also talked about vocabulary chunks as a  great learning strategy that's going to make you  

. من همچنین در مورد تکه‌های واژگان به‌عنوان یک استراتژی یادگیری عالی صحبت کردم که باعث می‌شود

become more fluent. So, make sure you follow us on  Instagram at reallife.english so you can stay updated  

شما  مسلط‌تر شوید. بنابراین، مطمئن شوید که ما را در اینستاگرام به آدرس reallife.english دنبال می‌کنید تا بتوانید

with all our lessons across all of our channels. I  hope you enjoyed today's lesson, and I will see you  

با همه درس‌های ما در همه کانال‌های ما به‌روز باشید. امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید و دفعه بعد شما را خواهم دید

next time. Aww yeah!

. اوه آره!