Can't Express COMPLEX IDEAS in English? Learn the 5 SKILLS You Need

Have you ever felt that even though you can  perfectly use your English to talk about simple

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که حتی با وجود اینکه می‌توانید از انگلیسی خود برای صحبت در مورد چیزهای ساده کاملاً استفاده

stuff, you actually tend to struggle when you  need to express more complex ideas, particularly

کنید، در واقع زمانی که نیاز به بیان ایده‌های پیچیده‌تری دارید، به‌ویژه

when talking to your professor, boss, or in formal situations? I actually suffer from

وقتی با استاد، رئیس یا در موقعیت‌های رسمی صحبت می‌کنید، دچار مشکل می‌شوید ؟ من در واقع از

this with my Portuguese! And truth be told, that’s a challenge even for me in English. I’m sure it’s

این با پرتغالی خود رنج می برم! و راستش را بخواهید، این حتی برای من در زبان انگلیسی یک چالش است. من مطمئن هستم که

not easy for you in your native language either! So what I mean by all this is that you can talk

در زبان مادری خود نیز برای شما آسان نیست! بنابراین منظور من از همه اینها این است که می توانید در

about things like your daily life, free time  activities, shopping, food and drinks, etc. That's

مورد چیزهایی مانند زندگی روزمره، فعالیت های وقت آزاد، خرید، غذا و نوشیدنی و غیره صحبت کنید. این

relatively easy, right? However, there are times when  you need to actually organize your thoughts and

نسبتاً آسان است، درست است؟ با این حال، مواقعی وجود دارد که  باید واقعاً افکار خود را سازماندهی کنید و

formulate more complex ideas. As I said, this can  be a challenge in your native language, so imagine

ایده های پیچیده تری را فرموله کنید. همانطور که گفتم، این می تواند یک چالش در زبان مادری شما باشد، بنابراین تصور کنید

how much more difficult it can be in English! A  situation like this can make you feel that you

در زبان انگلیسی چقدر می تواند دشوارتر باشد! موقعیتی مانند این می‌تواند باعث شود که احساس کنید

don't have the right words and you'll probably  start making a big effort to remember other words.

کلمات مناسبی ندارید و احتمالاً تلاش زیادی برای به خاطر سپردن کلمات دیگر خواهید کرد.

Your confusion and nervousness rises! When you  finally have a go at saying what's on your mind,

سردرگمی و عصبیت شما بالا می رود! وقتی در نهایت سعی می کنید آنچه را که در ذهن

you get kind of sweaty and you doubt yourself! You  might even feel like Mary who says "Sometimes

دارید بگویید، یک جورهایی عرق می کنید و به خودتان شک می کنید! حتی ممکن است شبیه مری باشید که می‌گوید «بعضی

it's hard for her to organize her ideas without  sounding unintelligent". Well, don't worry. I'm here

وقت‌ها برای او سخت است که ایده‌هایش را سازماندهی کند بدون اینکه غیرهوشمندانه به نظر برسد». خب نگران نباش من اینجا هستم

to help you take a step back and see what's  going on. We're going to break down the five

تا به شما کمک کنم یک قدم به عقب بردارید و ببینید چه اتفاقی دارد می‌افتد . ما پنج

different abilities that when you make progress  on them, you can transform your English, and take

توانایی مختلف را تجزیه می‌کنیم که وقتی در آنها پیشرفت می‌کنید، می‌توانید انگلیسی خود را متحول کنید، و

it to the next level, and be totally comfortable  in expressing anything that's on your mind. But in

آن را به سطح بعدی ببرید و در بیان هر چیزی که در ذهنتان است، کاملاً راحت باشید. اما

case we are meeting for the first time, I'm Ollie   and I'm here to guide you beyond the classroom

اگر برای اولین بار با هم ملاقات می کنیم، من Ollie هستم و اینجا هستم تا شما را فراتر از کلاس درس راهنمایی کنم

to understand fast native speech, be understood  by anyone and connect to the world! So join

تا سریع صحبت های بومی را درک کنید، توسط هرکسی قابل درک شوید و به دنیا متصل شوید! پس

Priyanshi who says that she "Has achieved fluency  by making our lessons a part of her daily routine."

به پریانشی بپیوندید که می‌گوید « با تبدیل کردن درس‌های ما به برنامه روزانه‌اش به تسلط دست یافته است».

All you need to do is hit that subscribe button  and the bell down below so you don't miss any

تنها کاری که باید انجام دهید این است که دکمه اشتراک و زنگ زیر را فشار دهید تا هیچ یک

of our new lessons. In this lesson we'll talk about  the five abilities that allow you to speak English.

از درس‌های جدید ما را از دست ندهید. در این درس در مورد پنج توانایی صحبت خواهیم کرد که به شما امکان می‌دهد انگلیسی صحبت کنید.

They’re range, accuracy, fluency, interaction and coherence. And if you can speak English - and

آنها محدوده، دقت، روانی، تعامل و انسجام هستند. و اگر می‌توانید انگلیسی صحبت کنید - و

I'm sure you can if you're watching this video - you  already have these five abilities. So it's a matter

مطمئنم اگر در حال تماشای این ویدیو هستید، می‌توانید - از قبل این پنج توانایی را دارید. بنابراین

of improving on these. It's going from this to this.  This information is inspired by years of research

مسئله بهبود این موارد است. داره از این به اینجا میره این اطلاعات از سالها تحقیق

done in the field of second language acquisition.  These five abilities are what the Common European

انجام شده در زمینه فراگیری زبان دوم الهام گرفته شده است. این پنج توانایی همان چیزی است که چارچوب مرجع مشترک اروپایی

Framework of Reference for Languages uses to  assess a person's spoken language. So let's talk

برای زبان‌ها برای ارزیابی زبان گفتاری افراد استفاده می‌کند. بنابراین بیایید در

about the first one: Range is on a very basic  level your repertoire of words and phrases. Meaning

مورد مورد اول صحبت کنیم: محدوده در سطح بسیار ابتدایی مجموعه کلمات و عبارات شما است. به

the vocabulary that you know and can use at any  given moment. When you were just starting to speak

معنای واژگانی است که می‌دانید و می‌توانید در هر لحظه از آن استفاده کنید . وقتی تازه شروع به صحبت کردن به زبان

English, your range only allowed you to communicate  limited information in simple everyday situations.

انگلیسی می‌کردید، محدوده شما فقط به شما اجازه می‌داد اطلاعات محدودی را در موقعیت‌های ساده روزمره برقرار کنید.

You then get to a level where we say you can get  by in English. This means that you can communicate

سپس به سطحی می‌رسید که می‌گوییم می‌توانید به زبان انگلیسی از پس آن برآیید. این بدان معنی است که شما می توانید

in a wider variety of situations. If you are  in an English-speaking country you don't need

در موقعیت های متنوع تری ارتباط برقرار کنید. اگر در یک کشور انگلیسی زبان هستید، نیازی

a translator to follow you around to help you  communicate. You can do it yourself and relatively

به مترجمی ندارید که شما را دنبال کند تا در برقراری ارتباط به شما کمک کند . می توانید خودتان و نسبتاً خوب این کار را انجام دهید

well. However, when it comes to expressing more  complex ideas, be it in a university tutorial,

. با این حال، وقتی نوبت به بیان ایده‌های پیچیده‌تر می‌رسد، چه در یک دوره آموزشی دانشگاه، چه

at work, or even at the bank, you need to have  enough range of language to be able to give

در محل کار یا حتی در بانک، باید به اندازه کافی زبان داشته باشید تا بتوانید

clear descriptions, express your opinion on  general topics, have a certain flexibility

توضیحات واضحی ارائه دهید، نظر خود را در مورد موضوعات عمومی بیان کنید.

in your use of language that allows you to express  subtleties, and more precise ideas. This paragraph -

در استفاده از زبان انعطاف خاصی داشته باشید که به شما امکان می دهد ظرافت ها و ایده های دقیق تری را بیان کنید. این پاراگراف -

which by the way is on a very random topic - is a  good example of using a wide range of language.

که اتفاقاً در یک موضوع بسیار تصادفی است - نمونه خوبی از استفاده از طیف گسترده ای از زبان است.

"What's the question? Do I have any obsessions? Well, I don't consider them obsessions, but i

"سوال چیست؟ آیا من وسواسی دارم؟ خوب، من آنها را وسواس نمی دانم، اما

do have a habit of organizing myself in ways  that other people might consider obsessive.

عادت دارم خودم را طوری سازماندهی کنم که ممکن است دیگران آن را وسواسی بدانند

The other day I walked into a friend's  apartment where I was staying for a week or two,

. روز قبل وارد آپارتمان یکی از دوستانم شدم. یک یا دو هفته می ماند

and instantly alphabetized their collection of  CDs. If I was going to be there and I needed to

و فوراً مجموعه سی دی های آنها را حروف الفبا می کرد . اگر قرار بود آنجا باشم و لازم بود

find a piece of music, it just meant that it would  be a lot easier to find if it was alphabetically

یک قطعه موسیقی پیدا کنم، به این معنی بود که اگر بر اساس حروف الفبا سازماندهی شده باشد، پیدا کردن آن بسیار آسان تر خواهد بود.

organized. Do you see what I'm talking about? If  someone who I know is an English learner and they

آیا می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم؟ اگر فردی که می‌شناسم زبان‌آموز انگلیسی است و

write "I do have a habit of organizing myself in  ways that other people might consider obsessive."

بنویسد "من عادت دارم خودم را به روشی سازماندهی کنم که دیگران ممکن است وسواسی تلقی کنند."

I'll instantly know their English is very advanced  because of the range of language they're using.

فوراً متوجه می‌شوم که انگلیسی او اینگونه است. به دلیل گستره زبانی که استفاده می‌کنند، بسیار پیشرفته هستند.

Now, how can you achieve that, you might be asking?  Well, I'll try to be specific because I could tell

حالا، ممکن است بپرسید، چگونه می‌توانید به آن دست یابید؟ خب، من سعی می‌کنم دقیق باشم زیرا می‌توانم به

you that reading is the best way to improve your  range of language. That's great advice, but it's

شما بگویم که خواندن بهترین راه برای بهبود دامنه شماست. این توصیه عالی است، اما در

also true for the other four abilities we still  have to get to. Well, something that will broaden

مورد چهار مورد دیگر نیز صادق است توانایی هایی که هنوز باید به آنها برسیم. خوب، چیزی که

your range of language is knowing synonyms. When  you look up a word in the dictionary, check out

دامنه زبان شما را گسترش می دهد، دانستن مترادف ها است. وقتی کلمه‌ای را در فرهنگ لغت جستجو می‌کنید،

the synonyms. Most dictionaries have a section  at the back called thesaurus, which focuses on

مترادف‌ها را بررسی کنید. بیشتر دیکشنری‌ها بخشی به نام اصطلاحنامه در پشت دارند که بر

alternatives to a given word. Over at our Learn  English with TV Series Channel, we've done many

جایگزین‌های یک کلمه معین تمرکز می‌کند. در کانال یادگیری انگلیسی با سریال‌های تلویزیونی،

lessons with alternative ways to say very common  words. For example, other ways to say "I think"

درس‌های زیادی با روش‌های جایگزین برای گفتن کلمات بسیار رایج انجام داده‌ایم . برای مثال، روش‌های دیگری برای گفتن «فکر می‌کنم»

or alternative ways to say "I'm sorry", among others . Another essential tip is recognizing collocations.

یا روش‌های جایگزین برای گفتن «متاسفم»، از جمله. یکی دیگر از نکات ضروری، تشخیص collocations است.

When you learn a new word, don't just stop  there, check as many of the words that are

وقتی یک کلمه جدید یاد می‌گیرید، فقط در آنجا متوقف نشوید ، تا آنجا که ممکن است کلماتی را که

associated with that new learn word as possible.  We got you covered here as well with one of our

با آن کلمه جدید مرتبط هستند بررسی کنید. در اینجا نیز با یکی از درس‌های اخیر خود آشنا شدیم

recent lessons that teach you how to learn with  vocabulary chunks. By the way, that's the first of a

که به شما یاد می‌دهد چگونه با تکه‌های واژگان یاد بگیرید. به هر حال، این اولین

few recommendations I'll make in this video, so be  sure to check out the links in the description of

توصیه از چند توصیه من در این ویدیو است، بنابراین حتماً پیوندهای موجود در توضیحات

this video. Another key aspect of developing a wide  range of language is knowing idiomatic expressions.

این ویدیو را بررسی کنید. یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی توسعه دامنه وسیع زبان، دانستن عبارات اصطلاحی است.

They're extremely useful for adding color to your  language and expressing finer shades of meaning.

آنها برای افزودن رنگ به زبان شما و بیان رنگ‌های ظریف‌تر معنا بسیار مفید هستند.

Take a look at the use of an idiom in this  sentence, example: "We need to get the ball

به استفاده از یک اصطلاح در این جمله نگاهی بیندازید ، به عنوان مثال: "برای آماده کردن ارائه خود باید توپ را در دست بگیریم

rolling to prepare our presentation. It needs to  be ready for the meeting next week!" You'll learn

. باید برای جلسه هفته آینده آماده شود!"

tons of idioms and expressions by listening to our  Podcast! If you haven't checked it out before, you

با گوش دادن به پادکست ما هزاران اصطلاح و عبارات را یاد خواهید گرفت ! اگر قبلاً آن را بررسی نکرده‌اید، می‌توانید

could get started with the episode where we went  over Weather Idioms to Use in Daily Conversation.

با اپیزودی شروع کنید که در آن از اصطلاحات هواشناسی برای استفاده در مکالمه روزانه استفاده کردیم.

Download the RealLife App today from the google  play or apple store and start listening! Having a

امروز برنامه RealLife را از Google Play یا apple store دانلود کنید و شروع به گوش دادن کنید! داشتن

good range of language also means that you can  differentiate and appropriately use different

دامنه زبانی خوب همچنین به این معنی است که می‌توانید رجیسترهای مختلف را متمایز کنید و به درستی از آنها استفاده کنید

registers. That is, formal, neutral and informal  language. Even slang, if the linguistic context

. یعنی زبان رسمی، خنثی و غیر رسمی. حتی عامیانه، اگر بافت زبانی آن

calls for it. So, you have to cultivate a mentality  of curiosity and exploration through the language.

را بخواهد. بنابراین، باید ذهنیت کنجکاوی و کاوش را از طریق زبان پرورش دهید.

If you do this, little by little you'll be able  to formulate ideas and convey finer shades of

اگر این کار را انجام دهید، کم کم می‌توانید ایده‌ها را فرموله کنید و رنگ‌های ظریف‌تری از

meaning precisely. Number two: Accuracy. Accuracy is  your ability to organize the words you know into

معنا را دقیقاً منتقل کنید. شماره دو: دقت دقت توانایی شما برای سازماندهی کلماتی است که می دانید در

sentences. When you need to express complex ideas,  you'll need the knowledge of how to put together

جملات. هنگامی که نیاز به بیان ایده های پیچیده دارید، به دانشی در مورد نحوه کنار هم قرار دادن

complex sentences in order to be understood. Let's  go back to your earlier stages of English learning.

جملات پیچیده برای درک شدن نیاز دارید. بیایید به مراحل اولیه یادگیری زبان انگلیسی شما برگردیم.

When you were beginning to speak in English, you  could only use some simple grammatical structures.

زمانی که شروع به صحبت به زبان انگلیسی می‌کردید، فقط می‌توانید از برخی ساختارهای دستوری ساده استفاده کنید.

If someone asks you “How do you feel  about having your English corrected?"

اگر کسی از شما بپرسد « در مورد تصحیح انگلیسی خود چه احساسی دارید؟»

You could say "I accept it. And I learn from my  mistakes." At this early stage of your English

می‌توانید بگویید «من آن را می‌پذیرم. و من از اشتباهات خود یاد می‌گیرم ." در این مرحله اولیه از

language journey, you probably hadn't internalized  some rules. Maybe you even relied on memory at

سفر به زبان انگلیسی خود، احتمالاً برخی از قوانین را درونی نکرده بودید. شاید حتی گاهی اوقات به حافظه تکیه می‌کردید

times, which is common at this stage. So, you could  express some ideas, but with many restrictions

که در این مرحله رایج است. بنابراین، می‌توانید ایده‌هایی را بیان کنید. ، اما با محدودیت های زیادی

on the implications of what you would like to say.  Then, as you progress in your language development

در مورد پیامدهای آنچه که می خواهید بگویید. سپس، همانطور که در توسعه زبان خود پیشرفت می

your accuracy improves. This is an example of  how someone might answer that same question.

کنید، دقت شما بهبود می یابد. این نمونه ای از پاسخ دادن به همان سؤال است.

Focus on the accuracy displayed in this response:  "Well, it hasn't happened much lately, but I don't

روی دقت نمایش داده شده در این پاسخ تمرکز کنید. : «خب، اخیراً زیاد اتفاق نیفتاده است، اما من اهمیتی

mind, because that's how we learn, you know, we learn  from our own mistakes. Sometimes when I'm tired, I

نمی‌دهم، زیرا ما اینگونه یاد می‌گیریم، می‌دانی، از اشتباهات خودمان درس می‌گیریم. گاهی اوقات وقتی خسته هستم،

might make a mistake with the third person form,  you know, but usually people are quite tolerant.

ممکن است با فرم سوم شخص اشتباه کنم، می دانید، اما معمولاً مردم کاملاً بردبار هستند.

And sometimes I catch my own mistakes, so I'm able  to correct myself." There are certain grammar topics

و گاهی اوقات اشتباهاتم را متوجه می‌شوم، بنابراین می‌توانم خودم را اصلاح کنم." موضوعات گرامر خاصی وجود دارد

that a lot of learners fear! I can totally  understand you because I go through the same

که بسیاری از زبان‌آموزان از آن‌ها می‌ترسند! من کاملاً می‌توانم شما را درک کنم، زیرا

in both spanish and portuguese. I really find the  subjunctive in these languages hard and a strange

در هر دو زبان اسپانیایی و پرتغالی به همین شکل صحبت می‌کنم. در این زبان‌ها حرف فرعی سخت و مفهومی عجیب

concept to understand. Some of the grammar  topics that my students often struggle to learn

است. برخی از موضوعات دستور زبانی که دانش‌آموزان من اغلب برای یادگیری

completely are verb tenses. There are 12 tenses in  English, but not everybody can use all of them in

کامل آن‌ها تلاش می‌کنند، زمان‌های فعل هستند. ۱۲ زمان در انگلیسی وجود دارد، اما همه نمی‌توانند از همه آنها در

conversation. We recently made a video in which we  used a chart which we call the tour of the tenses.

مکالمه استفاده کنند. ما اخیراً ویدیویی ساختیم که در آن از نموداری استفاده کردیم که آن را تور زمان‌ها می‌نامیم.

If you're interested in learning this, I recommend  you watch it. The link is in the description below!

اگر علاقه‌مند به یادگیری آن هستید، توصیه می‌کنم آن را تماشا کنید. پیوند در توضیحات زیر است

The other difficult grammar topics for learners  are: the conditionals, the passive voice, compound

! سایر موضوعات گرامر دشوار برای زبان‌آموزان عبارتند از: شرطی‌ها، صدای مفعول،

and complex sentences, connectors, gerunds  and infinitives, and the list goes on. You can

جملات مرکب و پیچیده، رابط‌ها، حروف و مصدرها، و فهرست ادامه دارد. شما می‌توانید

acquire these concepts from being in contact and  being exposed to the language, but you also need

این مفاهیم را از تماس و قرار گرفتن در معرض زبان به دست آورید، اما باید

to set aside some time to deliberately learn  and practice the more difficult grammar points.

s را نیز کنار بگذارید. زمانی برای یادگیری عمدی و تمرین نکات گرامری دشوارتر است.

You have to bite the bullet and do it, as we say.  Writing can also be a fantastic way to improve in

به قول ما باید گلوله را گاز بگیری و این کار را انجام دهی. نوشتن همچنین می‌تواند راهی فوق‌العاده برای بهبود در

this area because when you're writing you tend  to pay more attention to things like sentence

این زمینه باشد، زیرا وقتی در حال نوشتن هستید، تمایل دارید به مواردی مانند

structure, word choice, and things like that. As you  focus on those things, and especially if you ask

ساختار جمله، انتخاب کلمه و مواردی از این قبیل توجه کنید. همانطور که روی آن چیزها تمرکز می کنید، و به خصوص اگر وقتی سؤالی دارید از

your teacher or research when you have questions,  you will little by little tune your accuracy.

معلم خود بپرسید یا تحقیق کنید، کم کم دقت خود را تنظیم می کنید.

The next one is Fluency. And in this context  fluency refers to your ability to speak smoothly

مورد بعدی Fluency است. و در این زمینه، تسلط به توانایی شما برای صحبت روان

and freely without the need to pause and think  about the grammar, the vocabulary or pronunciation

و آزادانه بدون نیاز به مکث و فکر کردن درباره گرامر، واژگان یا تلفظی

that you need to communicate. This is a little  different from accuracy because you can be fluent

که برای برقراری ارتباط نیاز دارید اشاره دارد. این کمی با دقت متفاوت است زیرا می‌توانید مسلط

but have very little accuracy. But be careful! Because worrying too much about accuracy could

باشید اما دقت بسیار کمی دارید. اما مراقب باشید! زیرا نگرانی بیش از حد در مورد دقت ممکن است

cause you to think too much about formulating the  perfect sentence in your head before saying it,

باعث شود قبل از گفتن یک جمله عالی در ذهن خود بیش از حد فکر کنید،

which would make you take really long pauses when  speaking. If you care too much about accuracy, you

که باعث می شود هنگام صحبت کردن، مکث های بسیار طولانی داشته باشید . اگر بیش از حد به دقت اهمیت می‌دهید،

might be too scared of making mistakes which  could lead to making you not speak at all. Here

ممکن است از اشتباهاتی که می‌تواند باعث شود اصلاً صحبت نکنید، ترس داشته باشید. اینجا

at RealLife English we always say "I'd rather  speak and make a lot of mistakes than never

در RealLife English همیشه می‌گوییم "ترجیح می‌دهم صحبت کنم و اشتباهات زیادی

make mistakes because I don't even speak". But, when you work hard to improve your accuracy,

انجام دهم تا اینکه اشتباه نکنم، زیرا حتی صحبت نمی‌کنم". اما، وقتی سخت تلاش می‌کنید تا دقت

your fluency, and your range of the language of  course, the results will later speak for themselves!

، تسلط و دامنه زبان خود را بهبود بخشید، نتایج بعداً خودشان صحبت خواهند کرد!

So, what are some specific things you can learn or  some activities that you can engage in to improve

بنابراین، چه چیزهای خاصی را می‌توانید یاد بگیرید یا فعالیت‌هایی را که می‌توانید انجام دهید

your fluency so that you can express yourself  smoothly, spontaneously, and almost effortlessly?

تا تسلط خود را بهبود ببخشید تا بتوانید خود را به آرامی، خود به خود و تقریباً بدون زحمت بیان کنید، چیست؟

Well, hopefully this won't disappoint you but  there is really no secret. Fluency just comes

خوب، امیدوارم این شما را ناامید نکند، اما واقعاً هیچ رازی وجود ندارد. تسلط

down to practice. Much more so than the other  two abilities we've seen so far, range and

فقط به تمرین می رسد. بسیار بیشتر از دو توانایی دیگری که تاکنون دیده‌ایم، برد و

accuracy. Now, there's no way around it, you need  to put yourself out there and start speaking

دقت. اکنون، هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد، شما باید خودتان را کنار بگذارید و

the language as much as possible. And here at RealLife English we've developed the ultimate resource

تا آنجا که ممکن است شروع به صحبت به زبان کنید. و در اینجا در RealLife English ما منبع نهایی را

for you to do exactly that. It's the next best  thing to living in an English-speaking country:

برای شما ایجاد کرده ایم که دقیقاً این کار را انجام دهید. این بهترین گزینه بعدی برای زندگی در یک کشور انگلیسی زبان است:

On the RealLife App you'll be able to connect  with people from all around the world and start

در برنامه RealLife می‌توانید با افرادی از سراسر جهان ارتباط برقرار

practicing your fluency, accuracy, and range today! You can download it from the Google Play Store,

کنید و همین امروز شروع به تمرین تسلط، دقت و دامنه خود کنید! می توانید آن را از فروشگاه گوگل پلی،

Apple App Store, or down in the description below there is a link. As I said, practice is the most

اپل اپ استور دانلود کنید یا در توضیحات زیر لینکی وجود دارد. همانطور که گفتم، تمرین

important thing to improving your fluency, but  there are also a few specific things you could

مهمترین چیز برای بهبود تسلط شماست، اما چند چیز خاص نیز وجود دارد که می

also know that will help you. Knowledge about  connected speech, which is the way fluent speakers

توانید بدانید که به شما کمک می کند. دانش درباره گفتار متصل، که روشی است که سخنرانان مسلط به

cut, link and reduce their words, is going  to be immensely helpful. And fortunately,

قطع، پیوند دادن و کاهش کلمات خود می‌پردازند، بسیار مفید خواهد بود. و خوشبختانه،

Ethan made a great lesson on that called "The  Secret to Understand Fast-Speaking Natives."

اتان در مورد آن درس بزرگی به نام « راز درک بومیان تند زبان» ارائه کرد.

I'll link it down in the description below.  Something else that's going to improve your

من آن را در توضیحات زیر پیوند خواهم داد. چیز دیگری که می‌تواند تسلط شما را بهبود بخشد

fluency are discourse markers, especially  the ones known as space-fillers or simply

، نشانگرهای گفتمان هستند، به‌ویژه آنهایی که به عنوان فضا پرکننده یا صرفاً

fillers. These words have an essential  communicative function, which is that they

پرکننده شناخته می‌شوند. این کلمات یک کارکرد ارتباطی ضروری دارند، و آن این است که با ادامه

buy yourself some time to think about what you're  going to say next while keeping the conversation

مکالمه، مدتی برای فکر کردن به آنچه که قرار است بعداً بگویید، برای خود می‌خرند

going. Some of these are: "you know, I mean, well, like,  so" or even the sound we make when we're thinking: uhm...

. برخی از این موارد عبارتند از: "میدونی، منظورم، خوب، همینطور" یا حتی صدایی که وقتی فکر می کنیم تولید می کنیم: اوهوم

The fourth one is Interaction. And interaction  here is a bit of a fancy word for conversation.

... چهارمین مورد تعامل است. و تعامل در اینجا یک کلمه فانتزی برای مکالمه است.

This is different from fluency because when we  talk about fluency we refer to our ability to

این با تسلط متفاوت است، زیرا وقتی در مورد تسلط صحبت می کنیم، به توانایی خود در

speak easily, smoothly, and spontaneously. However,  if you think about it, fluency is all about you,

صحبت کردن آسان، روان و خود به خود اشاره می کنیم. با این حال، اگر به آن فکر کنید، تسلط به شما مربوط می شود،

but interaction is how you invite the other person  to have a conversation. So, interaction entails

اما تعامل نحوه دعوت از طرف مقابل برای گفتگو است. بنابراین، تعامل مستلزم

speaking as well as listening, and a lot of the  strategies that are at play during a conversation.

صحبت کردن و همچنین گوش دادن، و بسیاری از استراتژی‌هایی است که در طول یک مکالمه وجود دارد.

An aspect of interaction is one that we at RealLife English give a lot of value to, cultural

جنبه ای از تعامل جنبه ای است که ما در RealLife انگلیسی به آن ارزش زیادی می دهیم،

fluency. Cultural fluency is how effectively  communicators use the language to connect with

روانی فرهنگی. تسلط فرهنگی به این معناست که ارتباط‌دهندگان چگونه از زبان برای برقراری ارتباط با

others, how they break and transcend the rules, and  how they feel and flow in communication. The more

دیگران استفاده می‌کنند، چگونه قوانین را زیر پا می‌گذارند و از آنها فراتر می‌روند، و احساس می‌کنند و چگونه در ارتباطات جریان دارند.

you improve on the other abilities (range, accuracy,  and fluency), the easier it'll be for you to be good

هرچه توانایی‌های دیگر (محدوده، دقت، و روان) را بهبود ببخشید، راحت‌تر می‌توانید

at interacting with people. Again, remember when you  were at those early stages of language learning.

در تعامل با مردم خوب باشید. دوباره، زمانی را به یاد بیاورید که در آن مراحل اولیه یادگیری زبان بودید.

Probably you were only able to ask and answer  very simple questions, like "What is your name?"

احتمالاً شما فقط می‌توانید به سؤالات بسیار ساده بپرسید و به آنها پاسخ دهید ، مانند "اسم شما چیست؟"

"How old are you?" "What is your job?" Etc. So, your  ability to interact with people was quite

"شما چند سال دارید؟" "شغل شما چیست؟" و غیره. بنابراین، توانایی شما برای تعامل با مردم کاملاً

limited. When you get deeper into  your language learning and become

محدود بود. وقتی به یادگیری زبان خود عمیق‌تر می‌شوید و

really good at interaction, you can interact with  ease and you can pick up and use non-verbal cues

در تعامل واقعاً خوب می‌شوید، می‌توانید به راحتی تعامل داشته باشید و می‌توانید نشانه‌های غیرکلامی را انتخاب کرده و استفاده کنید

and you can use and interpret intonation in  speech. You can take your turn in communication,

و می‌توانید از لحن در گفتار استفاده و تفسیر کنید . شما می توانید نوبت خود را در برقراری ارتباط بگیرید،

cooperate, ask for clarification, understand and  interpret the message that the other person is

همکاری کنید، توضیح بخواهید، پیامی را که طرف

trying to say. The most significant thing you can  do to get better at interaction is engaging in it.

مقابل می خواهد بگوید را درک و تفسیر کنید. مهم‌ترین کاری که می‌توانید برای بهتر شدن در تعامل انجام دهید، مشارکت در آن است.

This way you learn by experience, by making  mistakes, reflecting on them, and learning

به این ترتیب شما با تجربه، با اشتباه کردن، تأمل در آنها و یادگیری

from them. Again, our App is an excellent tool  for that. But, let me also give you some tips on

از آنها یاد می گیرید. باز هم، برنامه ما یک ابزار عالی برای آن است. اما، اجازه دهید نکاتی را در مورد

other specific things that can really help you get  better at interaction. The first one is question

سایر موارد خاص به شما ارائه دهم که واقعاً می‌تواند به شما کمک کند در تعامل بهتر شوید. اولین مورد

tags. These are the little questions at the ends  of sentences like: "You speak English, don't you?"

برچسب های سوال است. اینها سوالات کوچکی هستند که در انتهای جملاتی مانند: "شما انگلیسی صحبت می کنید، نه؟"

"Josh is coming with us, isn't he?" We use question  tags like these to ask for confirmation.

"جاش با ما میاد، نه؟" ما از برچسب‌های سؤالی مانند این برای درخواست تأیید استفاده می‌کنیم.

Sometimes we also use them to invite the other  person to make a comment about what we just said,

گاهی اوقات از آنها برای دعوت از طرف مقابل استفاده می‌کنیم تا در مورد چیزی که گفتیم نظر بدهد،

for example: "It's a nice day, isn't it?" I can't  get too deep into the topic of question tags,

مثلاً: "روز خوبی است، اینطور نیست؟" من نمی توانم خیلی عمیق به موضوع برچسب های سوال وارد شوم،

but it is a very interesting topic. We covered it  briefly in a lesson over on the Learn English with

اما موضوع بسیار جالبی است. ما آن را به طور خلاصه در یک درس در صفحه یادگیری زبان انگلیسی با

TV Series page where we teach you with the movie  Inception. I'll leave a link for that lesson down

مجموعه‌های تلویزیونی که در آن فیلم Inception را به شما آموزش می‌دهیم، توضیح دادیم . من پیوندی را برای آن درس

in the description below. But also, let us know  in the comments of this lesson whether you would

در توضیحات زیر می‌گذارم. اما همچنین، در نظرات این درس به ما اطلاع دهید که آیا

like a lesson exclusively on question tags. Another  tip for getting better at interaction is learning

مایلید درسی منحصراً در مورد برچسب‌های سؤال داشته باشید. یکی دیگر از نکات برای بهتر شدن در تعامل، یادگیری

questions for asking for clarification. A strong  sign that you need to improve your interaction

سؤالات برای درخواست توضیح است. یک نشانه قوی مبنی بر اینکه باید مهارت‌های تعامل خود را بهبود ببخشید

skills is if you always use "What?" when you can't  understand what the other person is saying.

این است که همیشه از «چی؟ وقتی نمی‌توانید بفهمید طرف مقابل چه می‌گوید.

Better options for this are: "Sorry/ excuse me/  pardon?" "Can you repeat that?/ Can you speak slower?"

گزینه‌های بهتر برای این کار عبارتند از: «متاسفم/ببخشید/ ببخشید؟» "آیا می توانی آن را تکرار کنی؟/آهسته تر صحبت می کنی؟"

"Come again?/ Say that again?/ Sorry, can you repeat?" Also, when you're the one speaking and you want

"دوباره بیایی؟/ دوباره بگو؟/ ببخشید، می توانید تکرار کنید؟" همچنین، وقتی شما فردی هستید که صحبت می‌کند و

to check if the other person is following you, you  could say: "Do you know what I mean?/ Know what i'm

می‌خواهید بررسی کنید که آیا طرف مقابل شما را دنبال می‌کند، می‌توانید بگویید: "آیا می‌دانی منظورم چیست؟/ می‌دانی چه

saying?" We made a lesson about this called "How to  Avoid Getting Stuck in a Conversation in English."

می‌گویم؟" ما درسی درباره این موضوع ساختیم به نام «چگونه از گیر افتادن در مکالمه به زبان انگلیسی جلوگیری کنیم».

I'll link this in the description below. Last but  not least, Coherence. And coherence is your ability

من این را در توضیحات زیر پیوند خواهم داد. آخرین اما مهم، انسجام. و انسجام توانایی شما

to organize your message into a well-structured  way so that it's easy to understand. It's how you

برای سازماندهی پیامتان به روشی ساختاریافته است به طوری که درک آن آسان باشد. اینگونه است که

can make the relation between your ideas clearer.  This is essential for expressing complex ideas.

می توانید رابطه بین ایده های خود را واضح تر کنید. این برای بیان ایده های پیچیده ضروری است.

Connectors are essential for doing exactly that. There are connectors of: Opinion/

اتصال دهنده ها برای انجام این کار ضروری هستند . اتصالاتی از موارد زیر وجود دارد: نظر /

Cause and effect/ Persuasion/ And many more. When you  advance in your abilities to explain complex ideas

علت و معلول / متقاعد کردن / و بسیاری موارد دیگر. وقتی در توانایی‌های خود برای توضیح ایده‌های پیچیده پیشرفت

you can create a coherent and cohesive message,  organizing ideas in a clear way. Take a look at

می‌کنید، می‌توانید پیامی منسجم و منسجم ایجاد کنید و ایده‌ها را به روشی واضح سازماندهی کنید. به

these two paragraphs. Even though the first one is  understandable, it lacks a lot of cohesive elements:

این دو پاراگراف دقت کنید. اگرچه اولین مورد قابل درک است، اما فاقد عناصر منسجم زیادی است:

"I did it in the past in college. I moved to  Mexico and it was difficult to get a job that

"من این کار را در گذشته در کالج انجام دادم. به مکزیک نقل مکان کردم و یافتن شغلی

wasn't teaching English. I went back to the US  and took a post-graduate course in translation.

که تدریس زبان انگلیسی نبود دشوار بود. به دانشگاه بازگشتم. ایالات متحده و یک دوره فوق لیسانس ترجمه

I swore i'd never be a translator. It was  so boring. I kept translating. I eventually

گذراندم. قسم خوردم که هرگز مترجم نخواهم شد. خیلی کسل کننده بود. به ترجمه ادامه دادم. در نهایت از

liked it. I wanted to work for myself. It  wasn't a big investment to get started."

آن خوشم آمد. می خواستم برای خودم کار کنم. این سرمایه گذاری بزرگی نبود شروع کن."

Now, let's compare the first paragraph with the  following one. It's a little more complex: "It was

اکنون، بیایید پاراگراف اول را با پاراگراف زیر مقایسه کنیم. کمی پیچیده‌تر است: «این

something that I'd done when I was in college, and  when I moved to Mexico, it was difficult to get a

کاری بود که در دوران کالج انجام می‌دادم، و وقتی به مکزیک نقل مکان کردم، یافتن

job that wasn't teaching English, so I went back  to the US and I took a postgraduate course in

شغلی که تدریس زبان انگلیسی نبود دشوار بود، بنابراین به ایالات متحده بازگشتم و من یک دوره فوق لیسانس

translation. After taking the course I swore that  i would never be a translator, I thought it would

ترجمه گذراندم. پس از گذراندن دوره، قسم خوردم که هرگز مترجم نخواهم شد، فکر کردم

be so boring. However, I kept doing translation  work, and eventually decided it was for me

خیلی کسل کننده خواهد بود. با این حال، به کار ترجمه ادامه دادم و در نهایت تصمیم گرفتم که این کار برای من باشد

as I liked the idea of working for myself, and it  didn't require too much investment to get started."

زیرا این ایده را دوست داشتم. برای خودم کار می‌کنم، و برای شروع به سرمایه‌گذاری زیادی نیاز ندارد."

In this lesson we talked about five abilities that  you need to express complex ideas in English: Range,

در این درس درباره پنج توانایی که برای بیان ایده‌های پیچیده به زبان انگلیسی به آن‌ها نیاز دارید صحبت کردیم: محدوده،

Accuracy, Fluency, Interaction and Coherence. Start  speaking today and putting them into practice

دقت، روان، تعامل و انسجام. از همین امروز شروع به صحبت کنید و آنها را

on the RealLife App, and remember to click on  the links I left for you in the description on

در برنامه RealLife به کار ببرید، و به یاد داشته باشید که روی پیوندهایی که در توضیح

different lessons on the specific topics, that will  help you improve the five different aspects of

درس های مختلف در مورد موضوعات خاص برای شما گذاشته ام، کلیک کنید، این به شما کمک می کند پنج جنبه مختلف

these five abilities. Thank you so much for joining  me today, and I will see you next lesson! Aww yeah!

این پنج توانایی را بهبود بخشید. از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم ، و در درس بعدی شما را خواهم دید! اوه آره!