How To Improve Your English ALONE

When you have the dream of speaking  English, there will be people saying,  

وقتی رویای صحبت کردن به انگلیسی را دارید، افرادی خواهند گفت،

and you might even ask yourself “Why are you doing this?” 

و حتی ممکن است از خود بپرسید «چرا این کار را می‌کنی؟»

“You’ll never get fluent.” “Stop wasting your time.”

"شما هرگز مسلط نخواهید شد." "وقت خود را تلف نکنید."

So so many of my students  have struggled with this. 

بنابراین بسیاری از دانش‌آموزان من با این مشکل دست و پنجه نرم کرده‌اند.

When I was still in middle school, or in High School, it was really hard for me

وقتی هنوز در دبیرستان یا دبیرستان بودم، برای من واقعاً سخت بود

because I was trying to learn English, I was  like constantly doing something and a lot of  

زیرا سعی می‌کردم انگلیسی یاد بگیرم، مثل این بودم که دائماً کاری انجام می‌دادم و بسیاری از

my classmates didn't really understand me.  They were like, "Why you're studying? Like,  

همکلاسی‌هایم واقعاً مرا درک نمی‌کردند. آنها می گفتند: "چرا درس می خوانی

you should go party and not study." And I just  really liked it. They didn't understand me,  

؟ مثلا باید به مهمانی بروی و درس نخوانی." و من واقعاً آن را دوست داشتم. آنها مرا درک نکردند،

and at first it really hurt me, because  I was a teenager, I was like, "Oh my God,  

و در ابتدا واقعاً من را آزار داد، زیرا من یک نوجوان بودم، چنین می‌گفتم: "اوه خدای من،

I don't have any friends. No one understands  me." But then when I moved to Moscow,  

من هیچ دوستی ندارم. هیچکس مرا نمی‌فهمد." اما وقتی به مسکو نقل مکان کردم،

I realized that like, happiness is in my hands,  right? I should do something about it. I shouldn't  

متوجه شدم که خوشبختی در دستان من است، درست است؟ من باید کاری در مورد آن انجام دهم. من نباید

wait for other people to bring me  joy or happiness or understand me.

منتظر بمانم تا دیگران برایم شادی یا شادی بیاورند یا مرا درک کنند.

it's a scary decision to fight those voices,

مبارزه با این صداها تصمیم ترسناکی است،

but Veronika Mark did, and today  she’s going to tell us how. 

اما ورونیکا مارک این کار را کرد و امروز او به ما می‌گوید که چگونه.

Veronika, welcome to the show!

ورونیکا، به نمایش خوش آمدید!

Yeah, thank you!

بله، متشکرم!

So Veronika, from English with Veronika Mark, is a language learner from Russia.

بنابراین ورونیکا، از انگلیسی با ورونیکا مارک، یک زبان آموز از روسیه است.

n this video, we'll look at what makes a perfect, successful learner and the steps she took

در این ویدئو، به آنچه که یک یادگیرنده کامل و موفق را می‌سازد و گام‌هایی که او برای

o achieve native-like English fluency. 

رسیدن به تسلط بومی مانند انگلیسی برداشته است، نگاه می‌کنیم.

I'm so happy to have Veronika  on the show because here

من بسیار خوشحالم که Veronika را در برنامه دارم، زیرا اینجا

at RealLife English we want you to achieve confident, fluent English! That’s why

در RealLife English می‌خواهیم شما به انگلیسی مطمئن و روان برسید! به همین دلیل است که

every week we create lessons so you can understand fast spoken English, be understood

هر هفته درس هایی ایجاد می کنیم تا بتوانید زبان انگلیسی سریع را بفهمید،

by anyone and connect to the world. So make 

توسط هر کسی قابل درک باشید و به دنیا متصل شوید.

sure to subscribe so you  don't miss any new lessons,

پس حتماً مشترک شوید تا هیچ درس جدیدی را از دست ندهید،

like Kawya who says that our lessons are helping them to get clear, confident English!

مانند کاویا که می‌گوید درس‌های ما به آنها کمک می‌کند انگلیسی واضح و مطمئنی داشته باشند!

Speaking English is... extremely important for me,  

صحبت کردن به زبان انگلیسی برای من بسیار مهم است، برای من

somewhat important for me,  not very important for me.  

تا حدودی مهم است، برای من خیلی مهم نیست.

If you are here, I bet learning this language is something you've always

اگر اینجا هستید، شرط می بندم یادگیری این زبان چیزی است که همیشه

wanted or needed. You may even have been 

می خواستید یا به آن نیاز داشتید. حتی ممکن است

studying it for a long time.  And when people ask if you

برای مدت طولانی آن را مطالعه کرده باشید. و وقتی مردم می پرسند که آیا

speak English, you answer:  "Yeah, just a little." or 

انگلیسی صحبت می کنید، پاسخ می دهید: «آره، فقط کمی.» یا

"I can understand, but I  don't speak very well." Maybe

"من می توانم بفهمم، اما خیلی خوب صحبت نمی کنم."

you even apologize before you start speaking, “Sorry for my bad English!”. You may be failing to

حتی ممکن است قبل از شروع صحبت عذرخواهی کنید، "متاسفم برای انگلیسی بد من!". ممکن است در

do the number 1 step of starting something 

انجام مرحله شماره ۱ شروع کاری

new. Take a look at what  Veronika and I discussed here:

جدید شکست بخورید. به آنچه که ورونیکا و من در اینجا بحث کردیم نگاهی بیندازید:

If you're learning English you should understand why you  want to learn English, because I feel like a lot  

اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، باید بدانید که چرا می‌خواهید انگلیسی یاد بگیرید، زیرا احساس می‌کنم بسیاری

of students are really too hard on themselves  because... Are being too hard on themselves,  

از دانش‌آموزان واقعاً به خودشان سخت می‌گیرند زیرا... خیلی سخت می‌گیرند. خودشان،

because they feel like they need, they have to  be advanced, if they're not advanced, they're  

چون احساس می‌کنند نیاز دارند، باید پیشرفته باشند، اگر پیشرفته نباشند

like failures, you know, they're losers. And  I don't think it's true, because for example  

مثل شکست‌خورده‌اند، می‌دانی که بازنده هستند. و فکر نمی‌کنم این درست باشد، زیرا برای

a lot of us don't really need English for work  or for studying at a university, right? So,  

مثال  بسیاری از ما واقعاً برای کار یا تحصیل در دانشگاه به انگلیسی نیاز نداریم، درست است؟ بنابراین،

it's okay if you're not advanced, right? If you  only learn English to watch your favorite TV Show,  

اگر پیشرفته نباشید اشکالی ندارد، درست است؟ اگر فقط برای تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان انگلیسی یاد

then you don't really need to be advanced for  that, right? But if your goal is to actually work  

می‌گیرید، پس واقعاً نیازی به پیشرفت ندارید، درست است؟ اما اگر هدف شما کار کردن

in an English-speaking country, then obviously you  have to really learn English, you have to dedicate  

در یک کشور انگلیسی زبان است، پس بدیهی است که باید واقعاً انگلیسی را یاد بگیرید، باید

a lot of time to the language. So, my TED Talk would be something like about like, know your goal.  

زمان زیادی را به این زبان اختصاص دهید. بنابراین، سخنرانی TED من چیزی شبیه به این خواهد بود که هدف خود را بدانید.

And then like pick a path that is right for you,  don't look at other people, because you don't need  

و سپس مانند انتخاب مسیری که برای شما مناسب است، به افراد دیگر نگاه نکنید، زیرا

to be advanced to watch like a video in English  or to read a book in English, if this is what  

برای تماشای ویدیویی به زبان انگلیسی یا خواندن کتابی به زبان انگلیسی، اگر این چیزی است که

you want to do, if this is your goal, right? - I couldn't agree more. I think everyone has to have a really  

می‌خواهید، نیازی به پیشرفت ندارید. انجام دهید، اگر هدف شما این است، درست است؟ - نمی‌توانستم بیشتر موافق باشم. من فکر می‌کنم همه باید واقعاً

strong burning desire for why they want to learn  the language. And that can really reflect, I mean,  

میل شدیدی داشته باشند که چرا می‌خواهند زبان را یاد بگیرند. و این واقعاً می‌تواند منعکس‌کننده این باشد،

when you're very clear on what do you need the  language for? That's also really good, because  

وقتی شما کاملاً واضح هستید که برای چه چیزی به این زبان نیاز دارید ؟ این نیز واقعاً خوب است،

it's like, "Okay, I need my English for work."  But maybe you work as a doctor, so it's like,  

زیرا  مثل این است: "خوب، من برای کار به انگلیسی خود نیاز دارم." اما شاید شما به عنوان یک پزشک کار می کنید، پس مثل این است

okay, you have to learn like a lot of medical  English. You don't need to learn English about  

که،   بسیار خوب، باید مانند بسیاری از زبان های پزشکی پزشکی، انگلیسی را یاد بگیرید . برای مثال، نیازی به یادگیری زبان انگلیسی در

the environment, for example. So, it can kind of  help you to choose like, "I need to focus on this,  

مورد محیط ندارید. بنابراین، به نوعی می‌تواند به شما کمک کند مانند «من باید روی این تمرکز کنم،

and I can at least right now ignore this" - Maybe, maybe only like, the same was like goals, because  

و حداقل همین الان می‌توانم این را نادیده بگیرم» کمک کند - شاید، شاید فقط مثل این باشد که اهداف مشابه باشد، زیرا

it just helps me. Maybe like one of the people is also like me, and they feel like they need a goal.  

این فقط به من کمک می‌کند. شاید یکی از افراد هم مثل من باشد و احساس کنند به هدف نیاز دارند.

They need to understand why they're learning the   language. And then it's going to be easier for  

آنها باید بفهمند که چرا این زبان را یاد می گیرند . و سپس

them to learn English for example, because if for  example, you're watching this video, you feel like  

یادگیری انگلیسی برای آن‌ها برای مثال آسان‌تر می‌شود، زیرا برای مثال، اگر این ویدیو را تماشا می‌کنید، احساس

you don't really need to learn English to a very  high level and you feel a lot of peer pressure  

می‌کنید که واقعاً نیازی به یادگیری زبان انگلیسی در سطح بسیار بالا ندارید و احساس می‌کنید فشار همسالان

because other people want to become advanced,  right? It's like this goal that a lot of people  

زیرا افراد دیگر می‌خواهند پیشرفته شوند، درست است؟ مانند این هدفی است که بسیاری از افراد

have, "I want to be advanced" but if you don't  need to become advanced it's totally fine, right?  

دارند، «من می‌خواهم پیشرفته باشم»، اما اگر نیازی به پیشرفت ندارید، کاملاً خوب است، درست است؟

Just be yourself, understand what you need. - It's almost in that sense enjoying the journey as well. 

فقط خودت باش، بفهم که به چه چیزی نیاز داری. - تقریباً به این معناست که از سفر نیز لذت می برید.

Because if you're not so focused on "I have  to speak English perfectly" or "I have to be  

زیرا اگر خیلی روی "من باید به طور کامل انگلیسی صحبت کنم" یا "من باید

like these other people that I see who are  are speaking perfect English" in some sense,  

مانند این افراد دیگر باشم که می بینم انگلیسی کامل صحبت می کنند" به نوعی تمرکز نکرده اید،

then you're free to enjoy the journey, right?  -Yeah, exactly you can really enjoy the journey.  

پس شما آزاد هستید که از سفر لذت ببرید. ، درست؟ -آره، دقیقا می تونی از سفر لذت ببری.

So, even if you know the reason why you are learning English and you are really focused on that, you may

بنابراین، حتی اگر دلیل یادگیری زبان انگلیسی را بدانید و واقعاً روی آن تمرکز کرده باشید، ممکن است

feel stuck sometimes. It seems like you reach a point in which you are not learning anything new.

گاهی اوقات احساس کنید که گیر افتاده اید. به نظر می رسد به نقطه ای رسیده اید که در آن چیز جدیدی یاد نمی گیرید.

There's another important component that you should apply to take your English to the next

مؤلفه مهم دیگری وجود دارد که باید برای ارتقای سطح زبان انگلیسی خود به کار ببرید

level. It's what linguist Stephen Krashen calls comprehensible input. I asked Veronika about

. این همان چیزی است که زبان شناس استفان کراشن آن را ورودی قابل درک می نامد. از ورونیکا در این مورد پرسیدم

this and she illustrates Krashen's theory really well here.

و او نظریه کراشن را به خوبی در اینجا نشان می دهد.

I feel like I read a lot.

احساس می کنم زیاد می خوانم.

And I also watch a lot of different TV Shows. And I was ... I obviously watch a lot of like YouTube videos.  

و همچنین تعداد زیادی برنامه تلویزیونی مختلف را تماشا می کنم. و من ... واضح است که ویدیوهای مشابه یوتیوب را تماشا می کنم.

But recently I realized that I feel  comfortable right now, like, with what I read  

اما اخیراً متوجه شدم که در حال حاضر احساس راحتی می‌کنم، مثلاً با

and what I watch, I feel really comfortable. I  feel like I understand like a 100% 

آنچه می‌خوانم و تماشا می‌کنم، واقعاً احساس راحتی می‌کنم. احساس می‌کنم 100

of everything I'm consuming. And it's actually  a bad thing, because to improve you need to like  

% همه چیزهایی را که مصرف می‌کنم می‌فهمم. و در واقع چیز بدی است، زیرا برای بهبود نیاز دارید که دوست

still have room of not understanding  all of the information you're consuming.  

داشته باشید.

And recently, I realized that I need to maybe watch  something harder like maybe TED Talks, because  

و اخیراً متوجه شدم که شاید باید چیز سخت‌تری مانند سخنرانی‌های TED تماشا کنم، زیرا

they're usually a lot harder than just regular  YouTube videos like about my everyday life.

آنها معمولاً بسیار سخت‌تر از ویدیوهای معمولی YouTube مانند زندگی روزمره من هستند.

And as for books the same, because recently  I've tried reading the book called East Of Eden.  

و در مورد کتاب‌ها هم همینطور، چون اخیراً سعی کردم کتابی به نام شرق عدن را بخوانم.

But for me it was just so hard, and I was like,  "Oh my god, like, there are so many words I don't  

اما برای من خیلی سخت بود، و من می‌گفتم: «اوه خدای من، خیلی از کلمات هستند که

understand" and I don't know I just kind of  felt demotivated, because for me that book was  

نمی‌فهمم» و نمی‌دانم که احساس بی‌انگیزه‌ای داشتم، زیرا برای من آن کتاب

definitely a little bit too hard. [Right] So, maybe  like something in the middle, because right now  

مطمئناً کمی خیلی سخت بود. [درست] بنابراین، شاید مثل چیزی در وسط باشد، زیرا در حال حاضر

I'm reading a book it is good, I like it. But I feel  like it's just way too easy for me. So maybe next  

دارم کتابی را می‌خوانم، خوب است، آن را دوست دارم. اما احساس می‌کنم که برای من خیلی آسان است. بنابراین شاید دفعه بعد،

time I'm gonna pick something a little bit more  difficult. - Yeah, East Of Eden, that's a classic, I  

چیز کمی سخت‌تر را انتخاب کنم . - بله، شرق عدن، من معتقدم این یک کلاسیک است

believe. So, like those ones, even for me, sometimes  sometimes there's like certain things that can be

. بنابراین، مانند آن موارد، حتی برای من، گاهی اوقات بعضی چیزها

a challenge, you know? Even for natives. - Yeah, yeah, they are a challenge, yeah. - But that's really  

می‌توانند چالش‌برانگیز باشند، می‌دانید؟ حتی برای بومی ها. - بله، بله، آنها یک چالش هستند، بله. - اما این واقعاً

great so you're always looking for things that they're kind of like on that edge of what you're  

عالی است، بنابراین شما همیشه به دنبال چیزهایی هستید که در آن لبه چیزی که با آن راحت هستید، به نوعی شبیه باشند

comfortable with, right? To make sure that you're continuing to grow.

، درست است؟ برای اطمینان از اینکه به رشدتان ادامه می دهید.

So did you have something besides just reading these graded readers? Did you have something that helped you to

پس آیا جز خواندن این خوانندگان درجه بندی شده چیزی داشتید؟ آیا چیزی داشتید که به شما کمک کرد

start acquiring the vocabulary that you needed  to get up to say native-level literature?  

تا واژگان مورد نیاز خود را به دست آورید تا از جای خود بلند شوید و ادبیات سطح بومی را بیان کنید؟

Yeah, I had like a bullet journal when I was in High School, and I would put down all  

بله، وقتی در دبیرستان بودم مثل یک مجله گلوله داشتم و

the new words that I didn't know. For me, like back  then it was good. Like it wasn't the best  

تمام کلمات جدیدی را که نمی‌دانستم می‌نویسم. برای من، مثل آن زمان، خوب بود. مثل اینکه بهترین

option, but I memorized a lot of words this way.  But I also feel like what really helped me is not  

گزینه نبود، اما بسیاری از کلمات را به این ترتیب حفظ کردم. اما من همچنین احساس می‌کنم چیزی که واقعاً به من کمک کرد این

really putting down all of those words and kind  of like memorizing them, but just being really  

نیست که همه آن کلمات را کنار بگذارم و دوست دارم آنها را حفظ کنم، بلکه فقط

consistent and learning English every single day.  Because every day, I would just come across this  

ثابت قدم باشم و هر روز انگلیسی یاد بگیرم. چون هر روز

word again and again and again. And then I would  just remember it this way I guess. -Yeah, consistency  is definitely key.

بارها و بارها با این کلمه برخورد می کردم. و سپس من آن را به این شکل به یاد می‌آورم. -بله، ثبات  قطعاً کلید است.

You'll only learn English if you study every day. That's right! That's crazy!

شما فقط در صورتی زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت که هر روز مطالعه کنید. درست است! این دیوانه است!

Now, this is a tricky question because there's no right or wrong answer. People's learning routines

اکنون، این یک سوال پیچیده است زیرا هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. روال یادگیری افراد

can be dramatically different. For example, you may have to study English in the morning because you

می تواند به طور چشمگیری متفاوت باشد. به عنوان مثال ، ممکن است مجبور شوید صبح ها انگلیسی بخوانید زیرا

work all day long. Another person may only have a few minutes in the evening because that's when

تمام روز کار می کنید. شخص دیگری ممکن است فقط چند دقیقه بعد از ظهر وقت داشته باشد زیرا در آن

their kids are sleeping. Or you may be someone who studies while commuting back and forth from school.

زمان بچه هایش می خوابند. یا ممکن است فردی باشید که در حین رفت و آمد از مدرسه درس می خواند.

But, you can see how Veronika is living proof that being consistent makes the whole difference. You

اما، می‌توانید ببینید که چگونه ورونیکا ثابت می‌کند که ثابت بودن کل تفاوت را ایجاد می‌کند. شما

won't see the results immediately but in the  long term you'll see how worthwhile it was to  

فوراً نتایج را نخواهید دید، اما در دراز مدت خواهید دید که چقدر ارزش دارد

show up every day. This quote summarizes it best.

که هر روز ظاهر شوید. این نقل قول آن را به بهترین شکل خلاصه می کند.

Luck is basically showing up everyday,

شانس اساساً هر روز ظاهر می شود،

in some sense that luck happens when you're showing up. And then it's kind of like, you have a coincidence or something.

به نوعی شانس زمانی اتفاق می افتد که شما ظاهر می شوید. و سپس به نوعی شبیه این است که شما یک تصادف یا چیزی دارید.

Now podcasts are a great and convenient way to create an English

اکنون پادکست ها یک راه عالی و راحت برای ایجاد

listening habit. Veronika mentioned that she does this every morning on her way to classes.

عادت گوش دادن به زبان انگلیسی هستند. ورونیکا اشاره کرد که هر روز صبح در راه رفتن به کلاس این کار را انجام می دهد.

For me for example like, every morning when I go  to classes I try to listen to a podcast in English.  

مثلاً برای من، هر روز صبح وقتی به کلاس می روم سعی می کنم به پادکستی به زبان انگلیسی گوش کنم.

So, my morning starts with English. Like, during  the day, obviously, I didn't really have that much  

بنابراین، صبح من با انگلیسی شروع می شود. در طول روز، بدیهی است که من واقعاً آنقدر

time and opportunity, because I have  classes and all of them are in Russian.  

وقت و فرصت نداشتم، زیرا کلاس‌هایی دارم و همه آنها به زبان روسی هستند.

But when I come back home I'm like on a train,  I try to again listen to something in English,  

اما وقتی به خانه برمی گردم مانند قطار هستم، سعی می کنم دوباره به چیزی به زبان انگلیسی گوش کنم،

or read a book again in English. So this is for me, like what I call a language environment.

یا دوباره کتابی را به انگلیسی بخوانم. بنابراین این برای من است، مانند چیزی که من آن را محیط زبان می نامم.

You can listen to the full interview with Veronika and tons of other English teachers and

شما می توانید مصاحبه کامل با ورونیکا و هزاران معلم و متخصص زبان انگلیسی دیگر را

experts for free anywhere you enjoy listening to podcasts. However, I would recommend that

در هر جایی که از گوش دادن به پادکست ها لذت می برید به صورت رایگان گوش دهید . با این حال، توصیه می

you listen on the RealLife English App. Why? Because it is the only place where you can get

کنم به برنامه انگلیسی RealLife گوش دهید. چرا؟ زیرا این تنها جایی است که می

a transcript for the full episode and learn all of the important vocabulary, and more!

توانید متن کامل قسمت را دریافت کنید و همه واژگان مهم و بیشتر را یاد بگیرید!

Plus, many learners like you tell me that they are frustrated that they don’t have anyone to

به علاوه، بسیاری از یادگیرندگان مانند شما به من می گویند که از اینکه کسی را

practice what they are learning with. Well, on the RealLife App you can have conversations

ندارند که آنچه را که می آموزند با او تمرین کنند، ناامید هستند. خوب، در برنامه RealLife می توانید

in English with people from all around the world at the touch of a button, and discover new cultures!

با فشار یک دکمه با مردم از سراسر جهان به زبان انگلیسی مکالمه داشته باشید و فرهنگ های جدید را کشف کنید!

So if you are ready to step outside of the classroom and live your English, then download the app

بنابراین اگر آماده هستید که خارج از کلاس درس بروید و انگلیسی خود را زندگی کنید، اکنون برنامه را

now by searching for RealLife English in the Apple App or Google play store. Or simply click

با جستجوی RealLife English در Apple App یا Google play store دانلود کنید. یا به سادگی

the link up here or down in the description below.

روی لینک بالا در اینجا یا پایین در توضیحات زیر کلیک کنید.

You don't need to obsess over grammar  

شما نیازی به وسواس در دستور زبان

but it can be your friend on this journey. - I used to do grammar a lot, because there was just  

ندارید، اما می تواند در این سفر دوست شما باشد. - قبلاً گرامر را زیاد انجام می‌دادم، زیرا

a lot of grammar rules that I didn't know, I didn't  understand. And I know that a lot of people don't  

قوانین گرامری زیادی وجود داشت که نمی‌دانستم، نمی‌فهمیدم. و می‌دانم که بسیاری از مردم

really like doing grammar exercises, but for me  was really helpful. For me was something that  

واقعاً انجام تمرین‌های دستور زبان را دوست ندارند، اما برای من واقعاً مفید بود. برای من چیزی بود که

helped me improve because I'm like, really  tactical person. I like knowing why a sentence  

به من کمک کرد پیشرفت کنم، زیرا من واقعاً یک فرد تاکتیکی هستم. من دوست دارم بدانم چرا یک جمله

is built a certain way. So for me, it was only  rational to do grammar exercises. And I like them.  

به روش خاصی ساخته شده است. بنابراین برای من، انجام تمرین‌های گرامر فقط منطقی بود. و من آنها را دوست دارم.

I really like doing them. So, I spent a lot of  time doing grammar because for me, it was really,  

من واقعا دوست دارم آنها را انجام دهم. بنابراین، زمان زیادی را صرف انجام دستور زبان کردم، زیرا برای من، واقعاً،  خیلی

really important. - And what do you think,  like, having that foundation of grammar,  

مهم بود. - و فکر می‌کنید ، مثلاً داشتن آن پایه گرامر،

what benefits did that have to you later in your English learning? - I think for me, it really  

چه مزایایی بعداً در یادگیری زبان انگلیسی برای شما داشت؟ - فکر می کنم برای من، واقعاً

helped me understand the structure of the language. Because when I was looking at a sentence, I wasn't  

به من کمک کرد ساختار زبان را بفهمم. چون وقتی به یک جمله نگاه می‌کردم، به این فکر نمی‌کردم

thinking like, "Why are people using Was here or like, Am or Have." I already knew, I knew that this is 

که «چرا مردم از Was اینجا استفاده می‌کنند یا می‌خواهند، هستم یا دارم». من قبلاً می دانستم، می دانستم که این

like Present Simple or Present Continuous, like I  understood all of those patterns already, yeah, and  

مانند Present Simple یا Present Continuous است، مثل اینکه همه آن الگوها را قبلاً فهمیده بودم، بله، و

then I built upon that, and I was like, "Okay, now I need  more vocabulary. I need to learn way more words."  

سپس آن را بر اساس آن بنا کردم، و گفتم: "خوب، اکنون به واژگان بیشتری نیاز دارم. من نیاز دارم. برای یادگیری کلمات بسیار بیشتر."

Because this is something that's, that was really  important to me. - Yeah, I suppose like the  

چون این چیزی است که واقعاً برای من مهم بود. - بله، فکر می‌کنم

one of the points I would kind of like highlight  there is that there's not necessarily any  

یکی از نکاتی که می‌خواهم برجسته کنم، این است که لزوماً

right way to learn, right? Because some people  are really big proponents of the not learning  

راه درستی برای یادگیری وجود ندارد، درست است؟ زیرا برخی از افراد واقعاً طرفداران بزرگی هستند که

grammar at all. I feel like in general, I found  that more useful for me, for example because I'm...

اصلاً گرامر را یاد نمی‌گیرند. به طور کلی احساس می‌کنم که برای من مفیدتر است، مثلاً به این دلیل که...

For me it's hard to do what you did, like  going through the books and everything, and  

برای من انجام کاری که شما انجام داده‌اید، مانند مرور کتاب‌ها و همه چیز، سخت است، و

I've done it and everything. But I find that  more useful later, when I'm in a point where  

من آن را انجام داده‌ام و همه چیز را انجام داده‌ام. اما بعداً وقتی در نقطه‌ای قرار

I'm already listening to the language and speaking  it a lot. And I understand it quite well, to explain  

می‌گیرم که در حال گوش دادن به زبان و صحبت کردن با آن هستم، این کار مفیدتر است. و من آن را به خوبی درک می‌کنم، برای توضیح

what I'm already encountering, like so I know like  for my brain that works that, tends to work better,  

چیزی که قبلاً با آن مواجه شده‌ام، مثلاً بدانم برای مغزم که بهتر کار می‌کند،

but for other people like you, it's kind of like  you enjoyed the process and everything, right? Of  

اما برای افراد دیگری مثل شما، به نوعی از این فرآیند و همه چیز لذت برده‌اید. ، درست؟ از

learning the grammar. So it's like really getting  to know yourself, right? And knowing what you enjoy,  

یادگیری گرامر. بنابراین مثل این است که واقعاً خودتان را بشناسید، درست است؟ و دانستن اینکه از چه چیزی لذت می برید،

so that you can find what's going to work best for you.

تا بتوانید آنچه را که برای شما بهترین کار را انجام می دهد، بیابید.

Has Veronika inspired your English

آیا ورونیکا الهام بخش سفر یادگیری زبان انگلیسی شما بوده

learning journey? then share it with a friend so more people can be inspired as well. Maybe you can

است؟ سپس آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید تا افراد بیشتری نیز بتوانند الهام بگیرند. شاید بتوانید

help convince them not to give up! Now, I highly recommend that you start following these steps

کمک کنید تا آنها را متقاعد کنید که تسلیم نشوند! اکنون، من به شدت توصیه می کنم که بلافاصله این مراحل را دنبال

right away. To help you even more with that, check out this video packed with precious tips on how to

کنید. برای کمک بیشتر به شما در این زمینه ، این ویدیو را تماشا کنید که حاوی نکات ارزشمندی در مورد چگونگی

become a confident English speaker. Let’s watch a clip of that!

تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس است. بیایید یک کلیپ از آن را تماشا کنیم!

I need to practice my speaking.

من باید صحبت کردنم را تمرین کنم.

i'm going to try to find a speaking  partner on the RealLife English App.

من سعی خواهم کرد در برنامه RealLife English یک شریک سخنگو پیدا کنم.

- Hi, I'm Andrea, where are you speaking from?

- سلام، من آندریا هستم، شما از کجا صحبت می کنید؟

I come from uh...

من از اوهوم می آیم...

Well, it's friday night and I have no plans,

خوب، شب جمعه است و من هیچ برنامه ای ندارم،

you know what? I'm gonna find  someone to have a nice chat with.  

می دانید چیست؟ می‌خواهم کسی را پیدا کنم که با او چت خوبی داشته باشم.

- Hey, what's up? I'm Ethan from  Barcelona, where are you speaking from?

- سلام چه خبر؟ من ایتان اهل بارسلونا هستم، شما از کجا صحبت می کنید؟

- Oh, what a small world, I'm Andrea and I'm also  in Barcelona. - Oh awesome! Yeah, so I want to know  

- اوه، چه دنیای کوچکی، من آندره آ هستم و همچنین در بارسلونا هستم. - اوه عالی! بله، پس می‌خواهم بدانم

what do you usually do on friday night? - Um I really like hanging out with my friends...

که معمولاً در شب جمعه چه کار می‌کنید؟ - اوم من خیلی دوست دارم با دوستانم بنشینم...