😓 Afraid you will NEVER get fluent in English? Here's the video you need

What's stopping you from being fluent?

چه چیزی شما را از مسلط بودن باز می دارد؟

I mean, what's actually holding you back from speaking

منظورم این است که در واقع چه چیزی شما را از صحبت کردن

and writing as fluently as you want to?

و نوشتن آنقدر روان که می خواهید باز می دارد؟

It may not seem like it,

شاید اینطور به نظر نرسد،

but there are definitely ways that you can overcome this.

اما قطعاً راه هایی وجود دارد که می توانید بر این مشکل غلبه کنید.

And today, I'm going to share some useful tips to help you do just that.

و امروز، من قصد دارم چند نکته مفید را برای کمک به شما در انجام این کار به اشتراک بگذارم.

Five of our real life supporters who are English

پنج نفر از حامیان واقعی ما که مانند شما زبان آموزان انگلیسی هستند،

learners like you have shared video testimonials

توصیفات ویدیویی

of some of the biggest challenges they face on the journey to fluency.

از برخی از بزرگترین چالش هایی که در سفر به تسلط با آن ها با آن مواجه هستند را به اشتراک گذاشته اند.

So stick around, because it's very likely

بنابراین به این موضوع توجه کنید، زیرا به احتمال بسیار زیاد

that you face the same struggles of learning English.

در یادگیری زبان انگلیسی با مشکلات مشابهی روبرو خواهید شد.

By the way, if you haven't already done so, join our global community

به هر حال، اگر قبلاً این کار را

of over 400,000 learners

نکرده‌اید،

by hitting the subscribe button and vote down below.

با فشار دادن دکمه اشتراک و رأی منفی در زیر، به جامعه جهانی ما با بیش از 400000 دانش‌آموز بپیوندید.

So you never miss out on our weekly lessons.

بنابراین هرگز دروس هفتگی ما را از دست ندهید.

Hi, everyone. I'm Esra from Turkey.

سلام به همه. من اسرا از ترکیه هستم.

I have been learning English for over ten years.

من بیش از ده سال است که انگلیسی یاد می گیرم .

Learning English can sometimes spill over when there's so much to learn. And

یادگیری زبان انگلیسی گاهی اوقات زمانی که چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد، می تواند به مرور زمان برود. و

sometimes I feel it is almost impossible

گاهی اوقات احساس می کنم

to reach a point of being complete

رسیدن به نقطه ای از کامل بودن تقریبا

It is difficult

to remember all the words or their other meanings.

غیرممکن است.

به خاطر سپردن همه کلمات یا معانی دیگر آنها دشوار است.

Even they've been learned to feed.

حتی آنها یاد گرفته اند که غذا بدهند.

You must study if they do not repeat or speak it.

اگر آنها آن را تکرار یا صحبت نکردند باید مطالعه کنید.

Just easy to forget.

به راحتی فراموش می شود.

So we should spend lots of time.

پس باید زمان زیادی را صرف کنیم.

It is exhausting.

طاقت فرسا است.

OK, so the lesson here is that everything sucks sometimes.

خوب، پس درس اینجا این است که گاهی اوقات همه چیز بد است.

In other words, nothing is perfect all the time.

به عبارت دیگر، هیچ چیز همیشه کامل نیست.

For many English learners, English fluency can seem like this enormous mountain

برای بسیاری از زبان آموزان انگلیسی، تسلط به زبان انگلیسی می تواند مانند این کوه عظیم

in front of you, and just looking at it fills you with fear you like.

در مقابل شما به نظر برسد، و فقط نگاه کردن به آن شما را مملو از ترسی می کند که دوست دارید.

How am I ever going to conquer this mountain?

چگونه می خواهم این کوه را فتح کنم؟

How am I ever going to reach the top?

چگونه می توانم به اوج برسم؟

This seems impossible.

این غیر ممکن به نظر می رسد.

And you might climb a little bit and things are ok

و ممکن است کمی صعود کنید و همه چیز خوب باشد

and then things start to get scary and you think, OK, I should turn back.

و سپس همه چیز شروع به ترسناک شدن کند و فکر کنید، باشه، باید برگردم.

This is probably not for me.

این احتمالا برای من نیست.

I'm not fit enough.

من به اندازه کافی تناسب اندام ندارم.

I'm not a mountain climber.

من کوهنورد نیستم

I don't know how to do this. I don't have the best equipment.

من نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم. من بهترین تجهیزات را ندارم.

This is what it can feel like at times.

این چیزی است که گاهی اوقات می تواند احساس کند.

As an English learner, we feel like we want to give up because

به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، ما احساس می کنیم که می خواهیم تسلیم شویم زیرا

how am I ever going to achieve this?

چگونه می خواهم به این هدف برسم؟

How am I ever going to learn all the grammar rules?

چگونه می توانم تمام قواعد گرامری را یاد بگیرم؟

Maybe I'm just not a good speaker.

شاید من سخنران خوبی نیستم.

One of the mistakes I notice people make, including myself, is that we think that

یکی از اشتباهاتی که متوجه می‌شوم مردم، از جمله خود من، مرتکب می‌شوند، این است که فکر

once we get that job, or we pass that English exam

می‌کنیم وقتی آن شغل را بدست آوریم، یا امتحان انگلیسی را قبول

or we sign up for that course, everything's going to be perfect.

کنیم یا در آن دوره ثبت نام کنیم، همه چیز عالی خواهد بود.

We're going to be confident everything will flow and fall into place.

ما مطمئن خواهیم بود که همه چیز جاری می شود و سر جای خود قرار می گیرد.

But this is not the case.

اما این مورد نیست.

The reality is that most of the time, once you achieve one goal,

واقعیت این است که در بیشتر مواقع، زمانی که به یک هدف دست یابید

there are so many more steps to get to where you're going.

، مراحل بسیار بیشتری برای رسیدن به جایی که می‌روید وجود دارد.

So the idea is not to think of learning English

بنابراین ایده این نیست که به یادگیری زبان انگلیسی

as the scary mountain of challenges that you'll never be able to overcome.

به عنوان کوه ترسناکی از چالش ها فکر نکنید که هرگز نخواهید توانست بر آنها غلبه کنید.

And that you should just deal

و اینکه فقط باید

with the challenges and accept that it's always going to suck.

با چالش ها کنار بیایید و بپذیرید که همیشه بد است.

No. Instead, what helps us to understand that these challenges are temporary

نه. در عوض، چه چیزی به ما کمک می‌کند تا درک کنیم که این چالش‌ها موقتی

and that they're just roadblocks on your path to success.

هستند و فقط موانعی در مسیر موفقیت شما هستند.

Many successful people, including language learners, say that this is exactly

بسیاری از افراد موفق، از جمله زبان آموزان، می گویند که این دقیقاً همان

what helps them through

چیزی است که به آنها کمک می کند تا در

those difficult moments on their way to achieving their goals.

آن لحظات دشوار در مسیر رسیدن به اهداف خود سپری کنند.

The mindset that they have

طرز فکری که آنها دارند

is that they accept the difficult moments as part of the process.

این است که لحظات سخت را به عنوان بخشی از فرآیند می پذیرند.

Hello, my name is Mary and I'm learning

سلام من مری هستم

English with a real life English center for three years.

و به مدت سه سال در یک مرکز انگلیسی واقعی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستم.

One of my biggest fear of

یکی از بزرگترین ترس من از

speaking English is the thought that I

صحبت کردن به زبان انگلیسی این است که

won't be able to support our real conversation.

نمی توانم از مکالمه واقعی خود پشتیبانی کنم.

What happens if I don't remember the word

اگر کلمه را به خاطر نیاورم

or maybe I misunderstand something,

یا شاید چیزی را اشتباه متوجه شده باشم، یا ممکن است چیزی را اشتباه تلفظ

or maybe I mispronounce something

کنم

and I can be rude or offend somebody?

و می توانم بی ادب باشم یا به کسی توهین کنم، چه اتفاقی می افتد؟

For these reasons, I swear most of the time

به این دلایل، من قسم می خورم که بیشتر

it's there in my confession.

اوقات در اعترافات من وجود دارد.

I don't speak.

من صحبت نمی کنم.

So the lesson here is how to eliminate fear.

بنابراین درس اینجا این است که چگونه ترس را از بین ببریم.

Well, the truth is, you can and you shouldn't want to.

خب، حقیقت این است که شما می توانید و نباید بخواهید.

If we didn't have any fear, we'd almost likely die.

اگر هیچ ترسی نداشتیم، به احتمال زیاد می‌مردیم.

Fear protects us, but it shouldn't control us.

ترس از ما محافظت می کند، اما نباید ما را کنترل کند.

So picture going, shark cage diving.

بنابراین تصویر رفتن، غواصی در قفس کوسه.

You're in the middle of the ocean, and the only thing between you

شما در وسط اقیانوس هستید و تنها چیزی که بین شما

and the razor sharp teeth of a shark is a cage around you.

و دندان های تیغ تیغ یک کوسه وجود دارد قفسی در اطراف شماست.

So this cage protects you from being the sharks lunge.

بنابراین این قفس از شما در برابر پریدن کوسه ها محافظت می کند.

So while the cage is a positive thing in situations like shark cage

بنابراین در حالی که قفس در موقعیت هایی مانند

diving, in social situations, like when you're speaking English,

غواصی در قفس کوسه چیز مثبتی است، در موقعیت های اجتماعی، مانند زمانی که انگلیسی صحبت

you're trying to engage with other people.

می کنید، سعی می کنید با افراد دیگر درگیر شوید.

The cage can be a negative thing.

قفس می تواند یک چیز منفی باشد.

That cage is holding you back from meeting new friends, from networking

آن قفس شما را از ملاقات با دوستان جدید، از برقراری ارتباط

with people in your industry, from living a free and happy life.

با افراد در صنعت خود، از داشتن یک زندگی آزاد و شاد باز می دارد.

The key to getting out is courage, and you can use it

کلید بیرون رفتن شجاعت است و می توانید از آن

in the middle of the ocean or at the party.

در وسط اقیانوس یا در مهمانی استفاده کنید.

The key is always in your position.

کلید همیشه در موقعیت شماست.

So choose to be courageous.

پس شجاع بودن را انتخاب کنید.

It takes courage to stand up against the criticism

ایستادگی در برابر انتقاد

and self-doubt that often stands in the way of fluency

و شک و تردید به خود که اغلب مانع از تسلط

and even success in general, and how you get to that place

و حتی موفقیت به طور کلی می‌شود، شجاعت می‌طلبد، و اینکه چگونه می‌توانید هر زمان که بخواهید به

of comfortably using that key whenever you want

راحتی از آن کلید استفاده کنید

is by doing little acts of courage every day.

، با انجام اقدامات کوچک شجاعانه در هر زمان انجام دهید. روز

Baby Steps.

گام های کودک.

A great example of an activity that requires this kind of courage

یک مثال عالی از فعالیتی که به این نوع شجاعت نیاز

is practicing your English with a speaking partner,

دارد، تمرین انگلیسی خود با یک شریک صحبت کردن است،

even though you're feeling shy or doubting your English ability.

حتی اگر احساس خجالتی بودن یا شک به توانایی انگلیسی خود دارید.

Now, if your desire to speak English and connect with others

اکنون، اگر تمایل شما به صحبت کردن به زبان انگلیسی و ارتباط با

is greater than your fear, then you're

دیگران بیشتر از ترس شما باشد،

absolutely going to love a real life English app.

قطعاً عاشق یک برنامه انگلیسی واقعی خواهید بود .

After life, we'd come up with a solution that will allow you to practice

بعد از زندگی، ما راه حلی ارائه می کنیم که به شما امکان می دهد

your English any time, anywhere at the press, on the button for free.

انگلیسی خود را در هر زمان، هر جا با فشار، روی دکمه به صورت رایگان تمرین کنید.

You'll also have access to real life conversations with our podcast.

همچنین با پادکست ما به مکالمات واقعی دسترسی خواهید داشت .

We will talk about how to best learn English, movies, culture,

ما در مورد چگونگی یادگیری بهترین زبان انگلیسی، فیلم، فرهنگ

and so much more.

و بسیاری موارد دیگر صحبت خواهیم کرد.

We even recently published an inspiring podcast episode,

ما حتی اخیراً یک قسمت پادکست الهام‌بخش منتشر کرده‌ایم

which I will talk about how they faced similar challenges

که در مورد نحوه مواجهه آنها با چالش‌ها

and fears on their language learning journeys.

و ترس‌های مشابه در سفرهای یادگیری زبان صحبت خواهم کرد.

The best part is that you can practice along

بهترین بخش این است که می توانید هر هفته همراه

with new transcripts and flashcards every single week.

با رونوشت ها و فلش کارت های جدید تمرین کنید .

So what are you waiting for?

پس برای چی منتظری؟

Download it right now for free by

با

clicking up here or down in the description below,

کلیک بر روی بالا یا پایین در توضیحات زیر، همین الان آن را به صورت رایگان دانلود کنید،

or simply search for real life in your favorite app store.

یا به سادگی زندگی واقعی را در فروشگاه برنامه مورد علاقه خود جستجو کنید.

Hello, this is Steffi I am an intermediate level student

سلام، این استفی است من یک دانش آموز سطح متوسط

and I've been learning English for different year since author and home

هستم و از زمان نویسنده و میز خانه برای سال های مختلف زبان انگلیسی را یاد می گیرم

table to read books to listen podcast

تا کتاب بخوانم تا پادکست گوش کنم

the however when it's time for me to speak.

، اما وقتی زمان صحبت من است.

All right.

خیلی خوب.

I can't recall all the new words

من نمی توانم تمام کلمات جدیدی را

I learned, and I tend to use it ever the same.

که یاد گرفتم به خاطر بیاورم و تمایل دارم همیشه از آنها استفاده کنم.

So I have this feeling that my vocabulary is very poor.

بنابراین من این احساس را دارم که دایره لغاتم بسیار ضعیف است.

But it isn't.

اما اینطور نیست.

OK, so here the lesson is

خوب، بنابراین در اینجا درس این است

that you can only achieve as far as you believe.

که شما فقط تا جایی که باور دارید می توانید به آن برسید.

Imagine getting ready to build your dream home.

تصور کنید برای ساختن خانه رویایی خود آماده می شوید.

What is the first thing you need?

اولین چیزی که نیاز دارید چیست؟

Well, you would probably start with a blueprint

خوب ، احتمالاً با

or plan of what you imagined your dream home would look like.

طرح یا نقشه ای شروع می کنید که تصور می کردید خانه رویایی شما چه شکلی است.

So if you're designing your home and you only sketch or draw

بنابراین اگر در حال طراحی خانه خود هستید و فقط

a small, simple home

یک خانه کوچک و ساده

with one bedroom, a roof doors and windows,

با یک اتاق خواب ، درهای سقفی و پنجره ها را طراحی یا ترسیم می

then when it comes time to build, that's exactly what you're going to get.

کنید، وقتی زمان ساخت فرا می رسد، دقیقاً همان چیزی است که به دست خواهید آورد.

You're limited to that because if all you believed was possible.

شما محدود به آن هستید، زیرا اگر تمام چیزی که باور داشتید ممکن بود.

But if you open yourself up to designing something incredible and maybe you hire

اما اگر خودتان را برای طراحی چیزی باورنکردنی باز کنید و شاید کسی را استخدام

someone to help you design this home, when it comes time to build,

کنید تا به شما در طراحی این خانه کمک کند، زمانی که زمان ساخت فرا می رسد،

you're going to have something spectacular.

چیز شگفت انگیزی خواهید داشت .

Now, this design, this blueprint, this plan obviously represents your life.

اکنون، این طرح، این طرح، این طرح به وضوح نشان دهنده زندگی شماست.

More specifically, your belief in yourself and what's possible in your life.

به طور خاص، اعتقاد شما به خودتان و آنچه در زندگی شما ممکن است.

There's an awesome quote by Elizabeth Gilbert from the book Big Magic

نقل قول فوق‌العاده‌ای از الیزابت گیلبرت از کتاب جادوی بزرگ وجود دارد

where she says, If you argue for your limitations, you get to keep them.

که در آن می‌گوید، اگر برای محدودیت‌های خود استدلال کنید ، می‌توانید آنها را حفظ کنید.

This means that you decide how much or how little you are capable of.

این بدان معنی است که شما تصمیم می گیرید که چقدر توانایی دارید یا چقدر کمی.

For example, if someone compliments you and they say, Wow,

مثلاً اگر یکی از شما تعریف کند و بگوید وای،

your English is really good, and your response is, oh, no, I mean,

انگلیسی شما واقعاً خوب است، و پاسخ شما این است، اوه، نه، یعنی

I don't know, my grammar is really bad or Oh, no, my English sucks.

نمی دانم، گرامر من واقعاً بد است یا اوه، نه، انگلیسی من بد است. .

So the more you argue those limitations, the more you're conditioning

بنابراین هرچه بیشتر درباره این محدودیت ها بحث کنید،

that disbelief in your subconscious mind and you're basically

این ناباوری را در ضمیر ناخودآگاه خود شرطی می کنید و اساساً

shrinking your self-image, your potential

تصویر خود، پتانسیل

and your ability to visualize yourself.

و توانایی خود را برای تجسم خود کاهش می دهید.

As a fluent English speaker.

به عنوان یک زبان انگلیسی مسلط.

So a really simple fix for this is to shift the dialog.

بنابراین یک راه حل بسیار ساده برای این، جابجایی دیالوگ است.

So instead of saying, Oh, I suck.

بنابراین به جای گفتن، اوه، من بدم می آید.

I say to that person, Thank you, I appreciate that.

من به آن شخص می گویم، متشکرم، من از آن قدردانی می کنم.

Then make a mental note.

سپس یک یادداشت ذهنی بنویسید.

Tell yourself that I'm going to continue getting better.

به خود بگویید که من به بهتر شدن ادامه خواهم داد.

I'm going to continue making that person proud.

من به افتخار کردن آن شخص ادامه خواهم داد.

I'm going to continue making myself proud because

من به افتخار کردن خودم ادامه خواهم داد، زیرا

clearly I'm doing something right.

به وضوح دارم کاری را درست انجام می دهم.

Actually learn English for a while in Nice.

در واقع برای مدتی در نیس انگلیسی یاد بگیرید.

You have that uncanny feeling.

تو اون حس عجیبی داری

We may have to speak in English, especially when it's an important

ممکن است مجبور شویم به زبان انگلیسی صحبت کنیم، به خصوص زمانی که موقعیت مهمی

situation.

است.

I fear that people will judge me if I make mistakes,

می ترسم اگر اشتباه کنم مردم در مورد من قضاوت کنند،

that I'm not competent for them.

که صلاحیت آنها را ندارم.

To lead him or that I'm not skilled.

هدایتش کنم یا اینکه ماهر نیستم.

So the lesson here is we all want to be loved

بنابراین درسی که در اینجا وجود دارد این است که همه ما می خواهیم دوست داشته باشیم

and validated but don't let that control you.

و مورد تایید قرار بگیریم، اما اجازه ندهید این شما را کنترل کند.

Imagine you speak English in public and someone comes up to you

تصور کنید در جمع انگلیسی صحبت می کنید و شخصی به سراغ شما می آید

and says Your English sucks.

و می گوید انگلیسی شما بد است.

Never speak English ever again.

دیگر هرگز انگلیسی صحبت نکنید.

Even though this is just one person's opinion, it can really hurt

حتی اگر این فقط نظر یک نفر است، اما

when someone says something negative about us,

وقتی کسی در مورد ما چیز منفی می گوید ،

especially about our abilities if we've been practicing really hard.

به خصوص در مورد توانایی های ما، اگر واقعا سخت تمرین کرده باشیم، واقعاً می تواند آزار دهنده باشد.

If you feel this kind of fear that comes with this need for validation from others,

اگر احساس می‌کنید این نوع ترس ناشی از نیاز به تأیید دیگران است

it helps to remember that your worth, your ability,

، به یاد داشته باشید که ارزش ، توانایی و خاص

your specialness does not depend on other people.

بودن شما به افراد دیگر بستگی ندارد.

It's almost as if they're

انگار

waiting for someone to tap them on the shoulder and say, Hey, you've got it.

منتظرند که یکی روی شانه‌شان بزند و بگوید: هی، فهمیدی.

But this essentially puts your purpose

اما این اساساً هدف

and your gifts in the hands of someone else,

و هدایای شما را در دست شخص دیگری قرار می دهد

and waiting for someone to come along and say

و انتظار برای کسی که بیاید و بگوید

you're enough is a waste of time.

شما کافی هستید، وقت تلف کردن است.

You don't need it.

شما به آن نیاز ندارید.

You define you.

تو ازت تعریف میکنی

Hate I've been learning and speaking English since my childhood.

متنفرم که از دوران کودکی ام انگلیسی یاد گرفته و صحبت می کنم.

I can I think I'm pretty

می‌توانم فکر

okay to speak English to do all my day to day activities But what's holding me

کنم برای انجام تمام فعالیت‌های روزانه‌ام انگلیسی صحبت می‌کنم، اما چیزی که

back from expressing myself fully in English is perfectionism.

مرا از بیان کامل خودم به زبان انگلیسی باز می‌دارد، کمال‌گرایی است.

I want everything to be perfect.

من می خواهم همه چیز عالی باشد.

The words and phrases I use, the pronunciation of words,

کلمات و عباراتی که استفاده می کنم، تلفظ کلمات

the speech, rhythm, etc..

، گفتار، ریتم و...

And because of all this, I sometimes

و به خاطر همه اینها، گاهی

just don't speak at all.

اوقات اصلاً صحبت نمی کنم.

So this fifth lesson is trying to be perfect.

بنابراین این درس پنجم سعی می کند کامل باشد.

Is a waste of time difficult

اتلاف وقت است

moments are natural, and we all experience them.

لحظات سخت طبیعی هستند و همه ما آنها را تجربه می کنیم.

Sometimes we're up and sometimes we're down.

گاهی بالا و گاهی پایین.

We experienced the highs.

اوج ها را تجربه کردیم.

We experienced the lows, the ebbs and flows of life.

ما پستی‌ها ، فرورفتگی‌ها و جریان‌های زندگی را تجربه کردیم.

You've probably heard that perfectionism is bad.

حتما شنیده اید که کمال گرایی بد است.

But what is it?

اما این چیست؟

So think of perfectionism.

پس به فکر کمال گرایی باشید.

As a line.

به عنوان یک خط.

It's going from one end to the other.

از این سر به سر دیگر می رود.

And in both ends of this line are the extremes, right?

و در هر دو انتهای این خط افراط وجود دارد، درست است؟

And both of them can be equally bad for you.

و هر دوی آنها می توانند به یک اندازه برای شما بد باشند.

So if you go too far, unlike lacking

بنابراین، اگر بیش از حد پیش بروید، برخلاف اینکه

any kind of desire to get things right, that's bad.

هیچ نوع تمایلی برای درست کردن کارها ندارید، بد است.

If you're trying to be too perfect, this is bad as well.

اگر سعی می کنید خیلی کامل باشید، این نیز بد است.

So why does it get difficult?

پس چرا سخت می شود؟

Once we reach a particular point of trying to be perfect,

وقتی به نقطه خاصی از تلاش برای کامل بودن رسیدیم

the reason for this is because you're exhausting yourself.

، دلیل این امر این است که شما خود را خسته می کنید.

You're using more energy than what you're actually getting out of the situation.

شما انرژی بیشتری نسبت به چیزی که واقعاً از موقعیت خارج می کنید استفاده می کنید.

So even though you're staying up late, studying for hours,

بنابراین حتی اگر تا دیروقت بیدار می‌مانید، ساعت‌ها مطالعه

you're not really remembering any of the knowledge.

می‌کنید، واقعاً هیچ یک از دانش‌ها را به خاطر نمی‌آورید.

So once you reach a certain point, you've hit a point that you can physically.

بنابراین هنگامی که به یک نقطه خاص رسیدید، به نقطه ای رسیدید که از نظر فیزیکی می توانید.

It's as much as you can physically take.

تا جایی که می توانید از نظر بدنی تحمل کنید.

And if you keep going, basically what you're doing is

و اگر به راه خود ادامه دهید، اساساً کاری که انجام می دهید

it's like you're exhausting yourself. And you're not.

مانند این است که خود را خسته کرده اید. و تو نیستی.

It's getting harder and harder to actually move forward along this line.

در واقع حرکت رو به جلو در این خط سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود.

So as a recovering perfectionist, this really resonates with me

بنابراین، به‌عنوان یک کمال‌گرا که در حال بهبودی است، این موضوع واقعاً برای من طنین‌انداز است،

So the tip here is

بنابراین نکته اینجاست که

do not measure your self-worth by your successes or your failures,

ارزش خود را با موفقیت‌ها یا شکست‌هایتان اندازه‌گیری نکنید،

but instead tied into how dedicated you are to achieving your goals.

بلکه به میزان تعهدی که برای دستیابی به اهدافتان دارید بستگی دارد.

When you can actually say that you care more about making English a natural part

وقتی واقعاً می‌توانید بگویید که بیشتر به این اهمیت می‌دهید که انگلیسی را به بخشی طبیعی

of your daily life and your identity than you do about what other people think.

از زندگی روزمره و هویت خود تبدیل کنید تا اینکه دیگران چه فکری می‌کنند.

That is when perfectionism starts to fade away and that line disappears.

آن وقت است که کمال گرایی شروع به محو شدن می کند و آن خط از بین می رود.

So today we covered

بنابراین امروز به

five tips that you can use to overcome certain fears

پنج نکته پرداختیم که می‌توانید برای غلبه بر ترس‌هایی

that are holding you back from fluency in English.

که شما را از تسلط به زبان انگلیسی بازمی‌دارند، استفاده کنید.

Here's a quick recap.

در اینجا یک جمع بندی سریع است.

Everything sex sometimes how to eliminate fear

هر چیزی که رابطه جنسی گاهی اوقات چگونه ترس را از بین

you can only achieve as far as you believe.

ببرید فقط تا جایی که باور دارید می توانید به دست آورید.

We all want to be loved and validated, but don't let it control you.

همه ما می خواهیم دوست داشته باشیم و مورد تایید قرار بگیریم، اما اجازه ندهید که شما را کنترل کند.

Trying to be perfect is a waste of time.

تلاش برای کامل بودن اتلاف وقت است.

So that's it for today, guys.

پس این برای امروز است، بچه ها.

I hope you're feeling fearless and ready to take on

امیدوارم احساس بی باکی داشته باشید و آماده باشید تا

any challenge that stands in your way of fluency.

هر چالشی را که مانع از تسلط شما می شود، قبول کنید.

If you would like to continue

اگر می‌خواهید با ما به یادگیری ادامه دهید

learning with us and be sure to check out this lesson next

و حتماً این درس بعدی را بررسی کنید، به

It always feels like there's more.

نظر می‌رسد همیشه چیزهای بیشتری وجود دارد.

We have to give more time

ما باید زمان بیشتری را

we have to spend, and it always feels like it's such a chore

که باید صرف کنیم، در نظر بگیریم، و همیشه احساس می‌کنم که این یک کار طاقت فرسا

and something that I've personally found to be true when it comes

و چیزی است که من شخصاً در رابطه

to this aspect of connecting or finding speaking partners

با این جنبه از برقراری ارتباط یا یافتن شرکای صحبت

or even making friends in the language that you're learning as a social media

یا حتی دوست‌یابی به زبان، درست است. که به عنوان یک رسانه اجتماعی یاد می گیرید

can be one of the best tools to achieve this.

می تواند یکی از بهترین ابزارها برای رسیدن به این هدف باشد.

So today I'm going to show you how you can use these five social apps

بنابراین امروز قصد دارم به شما نشان دهم که چگونه می توانید از این پنج برنامه اجتماعی

to not only advance your English, but also advance your social life.

نه تنها برای پیشرفت زبان انگلیسی، بلکه زندگی اجتماعی خود نیز استفاده کنید.