6 Ways to be a BAD Global Citizen

Hey guys, Ethan from RealLife English here with another really kickass English lesson

سلام بچه ها، ایتان از انگلیسی RealLife اینجا با یک درس انگلیسی واقعاً جالب

for you.

برای شما.

Actually, today’s lesson is not so much about the English language as it is about

در واقع، درس امروز آنقدر در مورد زبان انگلیسی نیست، بلکه در مورد

how English learners should act.

نحوه رفتار زبان آموزان انگلیسی است.

If you are learning English it is definitely to your benefit to learn how to be a good

اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، قطعا به نفع شماست که یاد بگیرید چگونه یک

global citizen.

شهروند جهانی خوب باشید.

This is going to help you with connecting with people from other places all over the

این به شما کمک می‌کند تا با افراد دیگر در سراسر

world, with traveling, with using the language and not making an ass of yourself.

جهان ارتباط برقرار کنید، با سفر کردن، استفاده از زبان و اینکه خودتان را به هم نزنید.

So I just got back to the United States, I was recently in Thailand for a couple months,

بنابراین من تازه به ایالات متحده بازگشتم، اخیراً برای چند ماه در تایلند بودم،

as many of you may know, I was actually living there in a place called Chiang Rai and I really

همانطور که بسیاری از شما ممکن است بدانید، من در واقع در مکانی به نام چیانگ رای در آنجا زندگی می

disappointed myself during this time.

کردم و در این مدت واقعاً خودم را ناامید کردم.

Why?

چرا؟

Because normally I am an excellent global citizen, if I do say so myself, and in Thailand

از آنجا که به طور معمول من یک شهروند جهانی عالی هستم ، اگر خودم این را بگویم، و در تایلند

I did everything I would say that a global citizen should NOT do.

هر کاری انجام دادم که یک شهروند جهانی نباید انجام دهد.

And so I wanted to share my experience with you so that you might learn what SHOULD global

و بنابراین می‌خواستم تجربه‌ام را با شما به اشتراک بگذارم تا بدانید شهروندان جهانی چه باید

citizens do?

بکنند؟

How do you be a good global citizen?

چگونه می توان شهروند جهانی خوبی بود؟

And what do I normally do when I travel or go live in a new place?

و وقتی به یک مکان جدید سفر می کنم یا می روم زندگی می کنم، معمولاً چه کار می کنم ؟

So I’m going to kind of contrast my experience living in Thailand along with Bali, where

بنابراین می‌خواهم تجربیاتم را از زندگی در تایلند همراه با بالی، جایی

I just was, in Indonesia, before returning to the United States.

که در اندونزی بودم، قبل از بازگشت به ایالات متحده مقایسه کنم.

All right guys, let’s jump into the 6 Things Not to Do When Trying to Be a Global Citizen.

بسیار خوب بچه ها، بیایید به 6 کاری که نباید هنگام تلاش برای شهروند جهانی شدن انجام داد، بپردازیم.

So number one, the first thing that a global citizen should NOT do is…

بنابراین شماره یک، اولین کاری که یک شهروند جهانی نباید انجام دهد این است که

Not learn the language.

... زبان را یاد نگیرد.

So that’s exactly what I didn’t do in Thailand.

بنابراین این دقیقاً همان کاری است که من در تایلند انجام ندادم .

I only learned enough very basic Thai to get by, so this would be like I learned some numbers

من فقط به اندازه کافی تایلندی بسیار ابتدایی را یاد گرفتم تا بتوانم از پس آن بربیایم، بنابراین مانند این است که تعدادی اعداد

so that I could ask prices when I go to the market, so that I could not pay kind of like

را یاد گرفتم تا بتوانم هنگام رفتن به بازار قیمت ها را بپرسم ، به طوری که نمی توانم

a “foreigners’ price.”

مانند "قیمت خارجی ها" بپردازم.

I learned basically how to say “Hello,” “Good morning,” “excuse me,” “sorry,”

اساساً یاد گرفتم چگونه بگویم «سلام»، «صبح بخیر»، «ببخشید»، «متاسفم»،

I could not even have the most basic conversation with any Thai person, I basically could just

حتی نمی‌توانستم ابتدایی‌ترین مکالمه‌ای را با هیچ تایلندی داشته باشم، اساساً می‌توانستم

smile and wave.

لبخند بزنم و دست تکان بدهم.

So that’s the first really terrible thing that I did.

پس این اولین کار واقعا وحشتناکی است که انجام دادم.

Being an English learner, a lot of times English is enough when you travel, you can meet a

به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، بسیاری از مواقع هنگام سفر انگلیسی کافی است، می توانید با

lot of people who speak good English and you connect with them through this.

افراد زیادی آشنا شوید که به خوبی انگلیسی صحبت می کنند و از این طریق با آنها ارتباط برقرار می کنید.

English is my first language, I have that benefit obviously.

انگلیسی زبان اول من است، واضح است که این مزیت را دارم.

But, I think that it’s not enough, and I always try to challenge myself when I go to

اما، فکر می‌کنم این کافی نیست و همیشه سعی می‌کنم وقتی به

a new place to learn a little bit of the language so that I can connect with the locals, and

یک مکان جدید می‌روم تا کمی زبان یاد بگیرم، خودم را به چالش بکشم تا بتوانم با مردم محلی ارتباط برقرار کنم، و

I did a much better job of doing this before going to Bali.

این کار را خیلی بهتر انجام دادم. قبل از رفتن به بالی

I kind of learned maybe 10-20 phrases to get me started and then I would ask people there

شاید 10 تا 20 عبارت را یاد گرفتم تا شروع کنم و سپس از مردم می‌پرسیدم که

how to say different things, so I could at least initiate a conversation in Indonesian

چگونه چیزهای مختلف بگویند، بنابراین حداقل می‌توانم یک مکالمه را به زبان اندونزیایی

before switching to English right off the bat.

شروع کنم قبل از اینکه بلافاصله به انگلیسی تغییر دهم.

And I found that when you do this, even if you just speak a little bit of the basics

و متوجه شدم که وقتی این کار را انجام می‌دهید، حتی اگر کمی از اصول اولیه

people really appreciate you making the effort to learn their language, so even as an English

صحبت کنید، مردم واقعاً از تلاش شما برای یادگیری زبانشان قدردانی می‌کنند، بنابراین حتی به عنوان یک

learner, don’t make the excuse that you speak English, try to learn a little bit of

زبان‌آموز انگلیسی، بهانه نکنید که انگلیسی صحبت می‌کنید. سعی کنید کمی

basics of the local language so you can connect more with the locals.

اصول اولیه زبان محلی را یاد بگیرید تا بتوانید بیشتر با مردم محلی ارتباط برقرار کنید.

So, number two, I didn’t learn anything about Thai history, I still know almost nothing

بنابراین، شماره دو، من چیزی در مورد تاریخ تایلند یاد نگرفتم، هنوز تقریباً هیچ چیز

about Thai history, and this is a mistake that I believe people make all the time when

در مورد تاریخ تایلند نمی دانم، و این اشتباهی است که معتقدم مردم همیشه

they travel or go live abroad.

هنگام سفر یا رفتن به خارج از کشور مرتکب می شوند.

A lot of people make the excuse that “Oh I’ll learn the history when I get there,”

بسیاری از مردم بهانه می آورند که «اوه ، وقتی به آنجا برسم، تاریخ را یاد خواهم گرفت»

or “Why should I learn it anyway?

یا «به هر حال چرا باید آن را یاد بگیرم؟

It’s not really that important for learning the language.”

برای یادگیری زبان واقعاً آنقدر مهم نیست.»

However, I would highly disagree with this.

با این حال، من به شدت با این موافق نیستم.

Knowing something about the history of the place that you’re going to, of the place

دانستن چیزی در مورد تاریخ مکانی که می‌روید، مکانی

that you might be living in is crucial for learning the language because it really helps

که ممکن است در آن زندگی کنید، برای یادگیری زبان بسیار مهم است، زیرا واقعاً به شما کمک می‌کند

you understand why people are as they are today in that country, and I would also say

بفهمید که چرا مردم در آن کشور مانند امروز هستند، و من این کار را می‌کنم. همچنین بگویید

that this is something a little extra that helps you to connect to the locals.

که این چیزی کمی اضافی است که به شما کمک می کند تا با مردم محلی ارتباط برقرار کنید.

So, don’t make the excuse that you don’t need to know anything about the history.

بنابراین، بهانه نکنید که نیازی به دانستن چیزی در مورد تاریخ ندارید.

Just open up the wikipedia entry about that country and learn the 30-second, basic introduction

کافی است مدخل ویکی‌پدیا مربوط به آن کشور را باز کنید و مقدمه‌ای 30 ثانیه‌ای از تاریخ آن کشور را بیاموزید

to that country’s history, so that you won’t make a ass of yourself when you’re in the

، تا زمانی که در آن کشور هستید از خودتان غافل نشوید

country.

.

All right, so number three would be judging people based on your own cultural values.

بسیار خوب، پس شماره سه می تواند مردم را بر اساس ارزش های فرهنگی خود قضاوت کند.

This is something that I believe I did too much in Thailand and again I am really disappointed

این کاری است که من معتقدم در تایلند بیش از حد انجام دادم و باز هم واقعاً از

with myself because I am usually quite good at being very non-judgmental, of giving people

خودم ناامید شده‌ام، زیرا معمولاً در این که خیلی خوب قضاوت نکنم و به مردم

the benefit of the doubt.

از شک و تردید کمک کنم، بسیار خوب هستم.

“The benefit of the doubt” means that you basically give people an excuse.

«نفع شک» به این معناست که شما اساساً بهانه ای به مردم می دهید.

You give them a free pass to do something because maybe it’s something that you don’t

شما به آن‌ها یک پاس رایگان می‌دهید تا کاری را انجام دهند، زیرا شاید آن چیزی است که شما

understand.

نمی‌فهمید.

So I didn’t give Thai people generally the benefit of the doubt when they would do something

بنابراین من به مردم تایلند معمولاً وقتی کاری را انجام می‌دهند که من نمی‌فهمم، از این شک و تردید بهره

that I didn’t understand.

نمی‌برم.

An example of this, of something that really frustrated me there, which was silly, is that

نمونه‌ای از این، چیزی که واقعاً من را در آنجا ناامید کرد، که احمقانه بود، این است که

people take a lot of selfies.

مردم سلفی‌های زیادی می‌گیرند.

They would go to places like these beautiful cafes, there are many beautiful cafes in Thailand,

آنها به مکان هایی مانند این کافه های زیبا می رفتند، اتفاقاً در تایلند کافه های زیبای زیادی وجود

by the way, and they would spend the whole time just taking pictures of themselves, taking

دارد و تمام وقت خود را صرف عکس گرفتن از خود،

pictures of their food, their coffee, and not actually enjoying the environment.

عکس گرفتن از غذاها، قهوه خود و نه لذت بردن از محیط می کردند. .

And I didn’t take the time to really understand, what might be the history behind this, or

و من وقت نگرفتم تا واقعاً بفهمم، چه تاریخی ممکن است پشت این باشد،

the cultural explanation for why people are really obsessed with taking pictures of themselves.

یا توضیح فرهنگی برای اینکه چرا مردم واقعاً وسواس عکس گرفتن از خودشان دارند.

I never asked anyone, or really put in the time or the effort to understand why people

من هرگز از کسی نپرسیدم، یا واقعاً وقت یا تلاشی صرف نکردم تا بفهمم چرا

were like this.

مردم اینگونه هستند.

I just got frustrated, which, it hurts me, it doesn’t help anyone, so, always giving

من فقط ناامید شدم، که به من صدمه می زند، به هیچ کس کمک نمی کند، بنابراین، همیشه

people the benefit of the doubt, being non-judgmental, being very patient, putting yourself in other

از شک و تردید مردم بهره می برم، قضاوت نمی کنم ، بسیار صبور هستم، خود را به جای دیگران قرار می

people’s shoes.

دهم.

It really benefits you as a person, as a global citizen, as a human being, to understand,

درک و تلاش برای درک جهان بینی دیگران برای شما به عنوان یک فرد، به عنوان یک شهروند جهانی، به عنوان یک انسان واقعا مفید

to try to understand other people’s world views.

است.

So number 4, which will help with all of these things is of course making local friends.

بنابراین شماره 4، که به همه این موارد کمک می کند ، البته پیدا کردن دوستان محلی است.

Either friends that speak English, or if you are making the effort to learn the local language,

یا دوستانی که انگلیسی صحبت می کنند، یا اگر تلاش می کنید زبان محلی را یاد بگیرید،

maybe someone that is going to be helping you to learn it, and are, you know, obviously

شاید کسی که به شما در یادگیری آن کمک می کند، و می دانید، بدیهی است

you need someone who is a bit patient while you are learning it.

که به کسی نیاز دارید که کمی صبور باشد. یادگیری آن

So when I was in Thailand I made zero local friends unfortunately.

بنابراین وقتی در تایلند بودم متأسفانه هیچ دوست محلی پیدا کردم.

I really missed out on a huge opportunity I think.

فکر می کنم واقعاً یک فرصت بزرگ را از دست دادم.

Again not just to connect with the local culture, but to connect with people who have a different

باز هم نه فقط برای ارتباط با فرهنگ محلی، بلکه برای ارتباط با افرادی که تجربه زندگی متفاوتی

life experience from me.

با من دارند.

This is one of the big benefits of global citizenship is that you get to see how people

این یکی از مزایای بزرگ شهروندی جهانی این است که می‌توانید ببینید مردم

all over the world through their different experiences, their different points of views,

در سراسر جهان از طریق تجربیات مختلف ، دیدگاه‌های متفاوتشان،

kind of grow up, and how they see the world.

نوع رشدشان، و چگونه دنیا را می‌بینند.

So it’s a regret of mine that I didn’t make any local friends.

بنابراین متاسفم که هیچ دوست محلی پیدا نکردم.

I’m sure with a little bit of effort, just by being a little bit more friendly, smiling

مطمئنم که با کمی تلاش، فقط با کمی دوستانه تر بودن، لبخند زدن به

at more people, and putting myself out there to start more conversations and meet more

افراد بیشتر، و قرار دادن خودم برای شروع مکالمات بیشتر و ملاقات با افراد بیشتر،

people I could have very easily made some local friends, which would have helped me

می توانستم به راحتی دوستان محلی پیدا کنم. به من کمک کردند

to learn more all about the culture, and be a better global citizen.

تا بیشتر درباره فرهنگ بیاموزم و شهروند جهانی بهتری باشم.

All right, so number five a very crucial thing when you go to a new place.

بسیار خوب، بنابراین وقتی به یک مکان جدید می روید، شماره پنج یک چیز بسیار مهم است .

If you learn nothing else from this video I would say this is extremely important for

اگر چیز دیگری از این ویدیو یاد نگیرید ، می گویم این برای

everything else you’re going to hear.

هر چیز دیگری که قرار است بشنوید بسیار مهم است.

It’s being curious and asking a lot of questions.

کنجکاو است و سؤالات زیادی می پرسد.

So obviously when you learn the local language or you find people who speak English, you

بنابراین بدیهی است که وقتی زبان محلی را یاد می گیرید یا افرادی را می یابید که انگلیسی صحبت می کنند،

learn about the history, you are non-judgmental and patient, and you make local friends it

در مورد تاریخچه یاد می گیرید، غیرقابل قضاوت و صبور هستید و دوستان محلی پیدا

becomes much easier to become curious because you’re just more motivated to learn more

می کنید، کنجکاو شدن بسیار آسان تر می شود زیرا انگیزه بیشتری برای انجام این کار دارید.

about the place that you are at.

درباره مکانی که در آن هستید بیشتر بدانید

I did a much better job in Bali at this than when I was in Thailand.

من در بالی کار بسیار بهتری نسبت به زمانی که در تایلند بودم انجام دادم.

I actually had the benefit there that I already had a friend, so I was able to connect with

من واقعاً در آنجا این مزیت را داشتم که قبلاً یک دوست داشتم، بنابراین توانستم با

her and some of her friends, but we also just would be kind of curious when we would go

او و برخی از دوستانش ارتباط برقرار کنم، اما ما فقط به نوعی کنجکاو می شدیم که

in the taxi for example.

مثلاً به تاکسی برویم.

We would ask the driver, you know, about what else he did in Bali.

از راننده می‌پرسیدیم، می‌دانید، در بالی چه کارهای دیگری انجام داده است.

We would ask him about the local holiday that was happening when we were there, and it was

از او درباره تعطیلات محلی که در آنجا بودیم می‌پرسیدیم، و

just interesting to get to know people’s points of views again.

جالب بود که دوباره با نظرات مردم آشنا شویم .

To experience a little bit about how people there live lives, and to imagine a little

برای تجربه کمی در مورد چگونگی زندگی مردم در آنجا، و کمی تصور

bit like, what would my life be like if I had grown up in Bali.

اینکه اگر در بالی بزرگ شده بودم، زندگی من چگونه بود.

And this is something that I always love when I travel, I like to ask myself like, “Huh,

و این چیزی است که من همیشه هنگام سفر دوست دارم، دوست دارم از خودم بپرسم، "اوه،

I wonder what my life would be like if I had grown up in Bali, if I had grown up in Japan,

من تعجب می کنم که اگر در بالی بزرگ می شدم، اگر در ژاپن

if I grew up in Spain,” and to, I think this is something that global citizens do,

بزرگ می شدم، اگر بزرگ می شدم، زندگی من چگونه بود. در اسپانیا، و به نظر من این کاری است که شهروندان جهانی انجام می دهند،

they kind of imagine their life through the lens of many different cultures.

آنها زندگی خود را از دریچه فرهنگ های مختلف تصور می کنند.

And that will bring me to number six, which is, getting fascinated by the local culture.

و این من را به شماره شش می رساند ، یعنی مجذوب فرهنگ محلی.

And obviously we talked about this a little bit, the history is a big part of this, and

و بدیهی است که ما کمی در مورد این موضوع صحبت کردیم ، تاریخ بخش بزرگی از این موضوع است، و

all of the other things that I already said, one through five, contribute a lot to this.

همه چیزهای دیگری که قبلاً گفتم، یک تا پنج، به این امر کمک زیادی می کند.

Learning about the local culture really gives you an entirely new, higher level of appreciation

یادگیری در مورد فرهنگ محلی واقعاً به شما یک سطح کاملاً جدید و بالاتر از قدردانی

for the place that you are visiting, or that you are living in.

از مکانی که در آن بازدید می کنید یا در آن زندگی می کنید به شما می دهد.

And this could be things like taking a dance class, taking a cooking class, if your play

و این می تواند مواردی مانند شرکت در یک کلاس رقص، شرکت در یک کلاس آشپزی باشد.

an instrument maybe finding a jam session and going to play guitar or singing with the

یک ساز شاید پیدا کردن یک جلسه جم و رفتن به گیتار زدن یا آواز خواندن با

locals or even just listening to music and appreciating it with the locals.

مردم محلی یا حتی گوش دادن به موسیقی و قدردانی از آن با مردم محلی.

And of course, this can contribute to you meeting new people who are going to help you

و البته، این می تواند به شما کمک کند که با افراد جدیدی آشنا شوید که قرار است

with all the other things on this list.

در سایر موارد در این لیست به شما کمک کنند.

So, I know a lot of people tend to travel to new places and they get too comfortable

بنابراین، من می‌دانم که بسیاری از مردم تمایل دارند به مکان‌های جدید سفر کنند و

by just talking to other foreigner, or by just talking to people from their own country.

با صحبت کردن با خارجی‌های دیگر، یا صحبت کردن با مردم کشور خودشان، خیلی راحت می‌شوند.

I know I did this in Thailand.

می دانم که این کار را در تایلند انجام دادم.

It was very out of character for me, I feel like I missed out on a huge opportunity to

این برای من بسیار غیرمعمول بود، احساس می کنم فرصت بزرگی را برای

experience a new place, to experience a new culture, to really understand a new, different

تجربه یک مکان جدید، تجربه یک فرهنگ جدید، درک واقعی جهان بینی جدید و متفاوت

worldview from my own, and to take up my global citizenship, so to speak.

از جهان بینی خودم و گرفتن شهروندی جهانی از دست دادم. به اصطلاح.

So that said, I feel like I’ve learned a huge lesson.

بنابراین، من احساس می کنم که درس بزرگی یاد گرفته ام .

I will not be making these mistakes again when I go to visit a new place.

وقتی برای بازدید از یک مکان جدید می روم دیگر این اشتباهات را مرتکب نمی شوم.

I hope that you have learned something about this and that you will take consideration

امیدوارم در این مورد چیزی یاد گرفته باشید و

of these lessons that I learned next time you visit another country, speak to someone

این درس هایی را که یاد گرفتم دفعه بعد که به کشور دیگری سفر کردید، با کسی

from another country, or if you ever go live abroad, or are living abroad right now.

از کشور دیگری صحبت کردید، یا اگر زمانی به خارج از کشور رفتید یا در حال حاضر در خارج از کشور زندگی می کنید، در نظر بگیرید.

So I would really appreciate it if you learned anything in this video if you found anything

بنابراین، اگر در این ویدیو چیزی یاد بگیرید، اگر چیز

interesting in this video if you would LIKE it, and of course, I would love it if you

جالبی در این ویدیو پیدا کردید ، اگر آن را دوست داشتید، واقعاً ممنون می شوم، و البته، خوشحال می شوم اگر

would share your experience.

تجربه خود را به اشتراک بگذارید.

Do you have any stories about when you were a really good global citizen?

آیا داستانی در مورد زمانی که یک شهروند واقعاً خوب جهانی بودید دارید؟

When you were a really bad global citizen?

وقتی واقعاً شهروند بد جهانی بودید؟

Share them below and let’s start a conversation around this topic.

آنها را در زیر به اشتراک بگذارید و بیایید یک گفتگو در مورد این موضوع شروع کنیم.

I can’t wait to hear what you guys say!

من نمی توانم صبر کنم تا بشنوم چه می گویید!

So remember to go out there and kick ass with your English, kick ass with your global citizenship,

پس به یاد داشته باشید که بیرون بروید و با زبان انگلیسی خود، با شهروندی جهانی تان به آن لگد

and I will see you guys really soon.

بزنید، و من واقعاً به زودی شما را خواهم دید.

Aww yeah!

اوه آره!