The Difference Between Say, Tell, Talk and Speak

What's up, RealLifers, welcome to another episode of RealLife TV.

چه خبر، RealLifers، به قسمت دیگری از RealLife TV خوش آمدید.

I'm Chad and today I'm going to teach you the difference between say, tell, talk and

من چاد هستم و امروز قصد دارم تفاوت بین گفتن، گفتن، صحبت کردن و

speak. Aww yeah!

صحبت کردن را به شما آموزش دهم. اوه آره!

Is this RealLife?

آیا این RealLife است؟

All right, guys, let's start off with the difference between say and tell. Most of my

بسیار خوب، بچه ها، بیایید با تفاوت بین گفتن و گفتن شروع کنیم. اکثر

students and a lot of people I know continuously make mistakes with these two words.

دانش آموزان من و بسیاری از افرادی که می شناسم به طور مداوم با این دو کلمه اشتباه می کنند.

So, first of all, the verb to say. Say is often used with reported speech. So, that

پس اول از همه فعل گفتن. Say اغلب با گفتار گزارش شده استفاده می شود. بنابراین، در آن

case, when you want to tell someone what another person said, that's when I use say. For example,

مورد، وقتی می‌خواهید به کسی بگویید که شخص دیگری چه گفته است، آن موقع است که من از say استفاده می‌کنم. مثلا می

he said he wasn't going to class today. He said that he wasn't going to class today.

گفت امروز کلاس نمی روم. گفت امروز کلاس نمی روم.

I'm reporting what that person said.

من آنچه را که آن شخص گفته است گزارش می کنم.

And, if you noticed, I'm just giving this as general information, as what he said. I'm

و، اگر متوجه شدید، من فقط این را به عنوان اطلاعات کلی، همانطور که او گفت، می دهم. من

not really directing it to anyone. "He says a lot of things," "he said that he was going

واقعا آن را به کسی هدایت نمی کنم. « خیلی چیزها می‌گوید»، «گفت که می‌خواهم

to go traveling." Ok?

به مسافرت بروم». خوب؟

But when I use the verb to tell, it's generally more directed at someone. That's why I'll

اما وقتی از فعل گفتن استفاده می‌کنم، عموماً بیشتر متوجه کسی است. به همین دلیل است که من

always use an object after the verb to tell. So, using the same examples, "he told me that

همیشه از یک مفعول بعد از فعل برای گفتن استفاده می کنم. بنابراین، با استفاده از همین مثال ها، "او به من گفت

he wasn't going to class today." He told me, he told that guy, he told his teacher.

که امروز به کلاس نمی رود." او به من گفت، به آن پسر گفت، به معلمش گفت.

So, that's one of the biggest mistakes people have with say and tell. So, just remember,

بنابراین، این یکی از بزرگترین اشتباهات مردم در گفتن و گفتن است. بنابراین، فقط به یاد داشته باشید،

say is generally for reported speech, you don't necessarily need, you don't need the

say به طور کلی برای گفتار گزارش شده است ، شما لزوماً نیاز ندارید، به

object after the verb. "He said..." whatever it is that person said. If I use the verb

مفعول بعد از فعل نیاز ندارید. «گفت...» هر چه بود آن شخص گفت. اگر از فعل

to tell, "he told me," "he told you," "he told us," "he told everyone," ok?

برای گفتن استفاده کنم، "او به من گفت"، "او به شما گفت"، "او به ما گفت"، "او به همه گفت"، خوب؟

Another way we use the verb to say is often when we're asking a question, or when we're

روش دیگری که ما از فعل برای گفتن استفاده می کنیم، اغلب زمانی است که در حال پرسیدن سوالی هستیم، یا زمانی که از

asking someone to repeat what they've just said. So you often, you're going to find yourself

کسی می خواهیم آنچه را که به تازگی گفته است تکرار کند. بنابراین شما اغلب متوجه می شوید

saying "sorry, what did you say?," or "what did he say?," or, as a survival phrase, "how

که می گویید "ببخشید، چه گفتید؟" یا " او چه گفت؟"، یا به عنوان یک عبارت بقا، "

do you say...?" when you want someone to repeat a word.

چطور می گویید...؟" وقتی می خواهید کسی یک کلمه را تکرار کند

Another common way to use tell, which is much different to say, is when you're going to

یکی دیگر از روش‌های رایج برای استفاده از tell، که گفتن آن بسیار متفاوت است، زمانی است که می‌خواهید به

order someone, or tell someone what to do. You could make a request, for example, "Hey,

کسی سفارش دهید، یا به کسی بگویید چه کاری انجام دهد. می‌توانید درخواستی بدهید، مثلاً «هی،

tell him to meet me at the cafe." It's like to pass on that message. "Can you tell him

بگو در کافه با من ملاقات کند». مثل انتقال آن پیام است. "

to meet me after class at the cafe?" So I'm kind of giving someone an order, asking them

میشه بهش بگی بعد از کلاس تو کافه با من ملاقات کنه؟" بنابراین من به نوعی به کسی دستور می دهم و از او

to pass on a message for me.

می خواهم پیامی را برای من ارسال کند.

The next big problem that a lot of people have is distinguishing the difference between

مشکل بزرگ بعدی که بسیاری از مردم دارند، تشخیص تفاوت بین

talk and speak. So, talk generally means to converse, to have a conversation. "I was talking

صحبت کردن و صحبت کردن است. بنابراین، صحبت به طور کلی به معنای گفتگو کردن، گفتگو کردن است. "داشتم

with my friend." So, when you use the "talk" with the preposition "with," it means you're

با دوستم صحبت می کردم." بنابراین، وقتی از حرف اضافه با حرف اضافه استفاده می‌کنید، به این معنی است که شما

just having a general conversation, ok? "I was talking with my friend."

فقط یک مکالمه کلی دارید، خوب؟ "داشتم با دوستم صحبت می کردم."

Or, I could say, "I need to talk to you about..." So, this case is usually more specific, it's

یا، می‌توانم بگویم، "باید با شما در مورد... صحبت کنم." بنابراین، این مورد معمولاً مشخص‌تر است، در

about a specific situation. So, you're often going to use talk with someone about something.

مورد یک موقعیت خاص است. بنابراین، شما اغلب از صحبت کردن با کسی در مورد چیزی استفاده می کنید.

Ok, and the verb to speak is generally referencing a language. I speak English, I speak whatever

خوب، و فعل to speak به طور کلی به یک زبان ارجاع می دهد. من انگلیسی صحبت می کنم، به هر زبانی صحبت می کنم

language. Portuguese, Spanish, French. But, the way that speak is very similar to the

. پرتغالی، اسپانیایی، فرانسوی. اما نحوه صحبت کردن بسیار شبیه

verb to talk is when you speak to someone and you talk to someone. The difference there

به فعل صحبت کردن است زمانی که شما با کسی صحبت می کنید و با کسی صحبت می کنید. تفاوت این

is that, generally, when I say "I need to speak to you about something" it sounds a

است که، به طور کلی، وقتی می‌گویم "باید در مورد چیزی با شما صحبت کنم"

little more serious than if I have to talk to you about something.

کمی جدی‌تر از این است که بخواهم در مورد چیزی با شما صحبت کنم.

Like I said, talk is more about just having a general conversation, but if I want to speak

همانطور که گفتم، صحبت بیشتر در مورد داشتن یک مکالمه کلی است، اما اگر بخواهم

to you about something, it sounds a little more serious. Maybe I have some problems to

در مورد چیزی با شما صحبت کنم، کمی جدی تر به نظر می رسد. شاید من مشکلاتی برای

resolve.

حل کردن دارم.

All right, guys, that brings us to the end of this lesson. I hope you've enjoyed it.

بسیار خوب، بچه ها، این ما را به پایان این درس می رساند. امیدوارم از آن لذت برده باشید.

If you haven't already, don't forget to subscribe to our YouTube channel so you get all of our

اگر قبلاً این کار را نکرده اید، فراموش نکنید که در کانال یوتیوب ما مشترک شوید تا همه جدیدترین ویدیوهای ما را دریافت کنید

newest videos, and also, in the box below, there's a link to an article which will explain

، و همچنین، در کادر زیر ، پیوندی به مقاله وجود دارد که

everything I'm talking about right now with a little bit more detail and it'd be a good

همه چیزهایی را که من در مورد آن صحبت می کنم به درستی توضیح می دهد. اکنون با کمی جزئیات بیشتر و

resource for you to study as well.

همچنین منبع خوبی برای مطالعه شما خواهد بود.

So, thanks a lot for joining us today, hope to see you next time on RealLife TV.

بنابراین، از اینکه امروز به ما ملحق شدید متشکریم، امیدوارم دفعه بعد شما را در تلویزیون RealLife ببینیم.