You HAVE to try this | Learn English with Gavin Roy from SmallAdvantages

Arm themselves with phrases that they can say  during their first conversations like "Oh wow  

خود را با عباراتی مسلح کنید که می‌توانند در اولین مکالمه‌شان بگویند: «اوه وای،

I've never heard that word before!  Thank you." You know? Or "What does  

من قبلاً چنین کلمه‌ای را نشنیده‌ام! متشکرم». میدونی؟ یا "این به

that mean? Sorry, I've never studied that." Some little explanations that sound friendly,  

چه معناست؟ متأسفم، من هرگز آن را مطالعه نکرده ام." برخی توضیحات کوچک که دوستانه به نظر می‌رسند،

that give you information and that make  the other person feel comfortable too.

که به شما اطلاعات می‌دهند و باعث می‌شوند طرف مقابل نیز احساس راحتی کند.

If you are a Brazilian then you are no stranger  to my guest today: Gavin Roy from the USA became  

اگر برزیلی هستید، پس برای مهمان امروز من غریبه نیستید: گاوین روی از ایالات متحده به

an overnight celebrity in Brazil thanks  to his YouTube channel Small Advantages. 

لطف کانال یوتیوب Small Advantages، یک شبه مشهور در برزیل شد .

He blew Brazilians minds by teaching English  while he taught himself Portuguese he has  

او با آموزش زبان انگلیسی اذهان برزیلی‌ها را برانگیخت، در حالی که به خود پرتغالی آموزش می‌داد،

acquired more than 2 million subscribers and  has repeated his success by starting a second  

بیش از 2 میلیون مشترک پیدا کرد و موفقیت خود را با راه‌اندازی کانال دوم تکرار کرد

channel where he does the same through  a completely different language: Czeck.

که در آن همین کار را از طریق یک زبان کاملاً متفاوت انجام می‌دهد: چک.

So Gavin welcome to the show. Hey thanks for having me!

پس گاوین به نمایش خوش آمدید. هی متشکرم برای داشتن من!

Gavin is going to give you some phenomenal  English learning advice today, but quickly  

گاوین امروز به شما توصیه‌های فوق‌العاده‌ای برای یادگیری انگلیسی ارائه می‌کند، اما به سرعت

before we get into that if you are new here every  week we help you to understand fast speech, to be  

قبل از اینکه وارد این موضوع شویم، اگر هر هفته در اینجا تازه کار هستید، به شما کمک می‌کنیم تا صحبت‌های سریع را بفهمید،

understood by anyone and to connect to the world. So hit that Subscribe button and the Bell down  

هر کسی شما را بفهمد و با دنیا ارتباط برقرار کنید. بنابراین دکمه اشتراک و زنگ

below so that you don't miss a single  new lesson, just like RealLifer Lucy  

زیر را فشار دهید تا حتی یک درس جدید را از دست ندهید، درست مانند RealLifer Lucy

who says that she has finally discovered  that learning English can be fun!

که می گوید بالاخره کشف کرده است که یادگیری انگلیسی می تواند سرگرم کننده باشد!

The Nike slogan "just do it" I've heard so many  so many people saying "I'm so afraid for my first  

شعار نایک "فقط انجامش بده" من شنیده ام که خیلی از افراد می گویند: "من برای اولین مکالمه خیلی می ترسم

conversation, can you give me tips?" and yes,  I can give you tips but at the end of the day  

، می توانید راهنمایی هایی به من بدهید؟" و بله، من می‌توانم به شما نکاتی بدهم، اما در پایان روز

you are gonna have to do it and it won't be easy. That first conversation will probably be  

شما باید این کار را انجام دهید و آسان نخواهد بود. احتمالاً اولین مکالمه بدترین مکالمه‌ای خواهد بود

the worst conversation you've ever had, you  know the awkward, you're going to feel bad  

که تا به حال داشته‌اید، می‌دانید که ناخوشایند است، احساس بدی

about yourself, there's no way to go around it  but there's so much good that comes out of it. 

نسبت به خودتان خواهید داشت، راهی برای دور زدن آن وجود ندارد، اما چیزهای خوبی از آن بیرون می‌آید.

And every following conversation gets easier.  It's just having that first conversation and the  

و هر مکالمه بعدی آسان تر می شود. این فقط اولین مکالمه است و

same thing applies for my fellow Americans--  but there's a great word in Portuguese. Like  

همین مورد در مورد هموطنان آمریکایی من صدق می کند -- اما یک کلمه عالی به پرتغالی وجود دارد. مانند

earth, like people who share  the same country as me. 

زمین، مانند افرادی که در کشور من مشترک هستند.

And no one hardly anyone learns languages here  but since I've become famous in Brazil and in  

و به ندرت کسی اینجا زبان یاد نمی‌گیرد، اما از زمانی که در برزیل و

the Czech Republic my friends have come up to  me like "Oh I want to learn German," or "Oh I  

جمهوری چک مشهور شدم، دوستانم با من برخورد کردند: «اوه می‌خواهم آلمانی یاد بگیرم» یا «اوه،

want to learn Spanish, can you kind of give me  some tips?" and so yeah I sit down with them,  

می‌خواهم اسپانیایی یاد بگیرم، می‌توانی» چند راهنمایی به من بدهید ؟" و بنابراین بله ، من با آنها می نشینم ،

talk about it and it's probably happened maybe  50 times that someone has approached me and to  

در مورد آن صحبت می کنم و احتمالاً 50 بار اتفاق افتاده است که کسی به من نزدیک شده است و تا

this date only one person has actually sat  down and taken the same journey that I have,  

به امروز فقط یک نفر در واقع نشسته است و همان سفری را که من انجام داده ام انجام داده است ،

and she has become remarkably fluent  in Spanish and it's the kind of thing-- 

و او به طرز چشمگیری مسلط شده است در اسپانیایی و این یک نوع چیز است--

like if you're thinking about it, stop  thinking about it, just do it. You know,  

مثلاً اگر به آن فکر می‌کنید، دیگر به آن فکر نکنید، فقط آن را انجام دهید. می‌دانید،

same thing with creating YouTube channels, so many  people come up to me like "I have this great idea  

همان چیزی که در ایجاد کانال‌های YouTube وجود دارد، افراد زیادی به من می‌گویند: «این ایده عالی

for a YouTube channel: a ninja cooking show." Awesome dude, like here's some tips you should  

برای یک کانال YouTube را دارم: یک برنامه آشپزی نینجا». رفیق عالی، مثل اینجا چند نکته است که باید

do that like okay sweet yeah. Not a video is  created, you know, so many things just echo in  

آن را انجام دهید مثل: باشه، بله. می‌دانید که ویدیویی ساخته نمی‌شود، چیزهای زیادی

the chamber of the mind for forever and never  become reality and so that over and over again- 

برای همیشه در فضای ذهن منعکس می‌شوند و هرگز به واقعیت تبدیل نمی‌شوند و بارها و بارها -

I see this piece of Nike advice "Just do it."  It's gonna be imperfect but you're gonna improve  

من این توصیه نایک را می‌بینم «فقط این کار را بکن». ناقص خواهد بود، اما شما پیشرفت خواهید کرد

and let's make it a reality that would be my  Ted Talk, I'd figure out a nice and eloquent  

و بیایید آن را به واقعیت تبدیل کنیم که تد تاک من خواهد بود، من روشی زیبا و شیوا

way to deliver this message in a 12-minute space. You're easing people and do it in some sense but  

را برای ارائه این پیام در یک فضای 12 دقیقه ای پیدا می کنم. شما در حال آسان کردن مردم هستید و به نوعی این کار را انجام می‌دهید، اما

that part is in some sense self-development in  English, so I imagine it's things that would  

این بخش به نوعی خودسازی در انگلیسی است، بنابراین تصور می‌کنم این چیزهایی هستند که

carry over into their life so you're kind  of using your English as a portal in that  

به زندگی آنها منتقل می‌شوند، بنابراین شما به نوعی از انگلیسی خود به عنوان یک پورتال در آن استفاده می‌کنید.

sense to not just improve your English but  also to improve other aspects of your life. 

حس کنید نه تنها انگلیسی خود را بهبود بخشید، بلکه جنبه های دیگر زندگی خود را نیز بهبود بخشید.

That's true, yeah, whether it's going to law  school or playing the guitar or getting better  

این درست است، بله، چه رفتن به دانشکده حقوق یا نواختن گیتار یا بهتر شدن

at painting, I mean and in language learning  specifically the first time you learn a  

در نقاشی، منظورم این است که در یادگیری زبان، مخصوصاً اولین باری که یک

foreign language you're learning two things: 1) you're learning the language and 2) you're  

زبان خارجی یاد می‌گیرید، دو چیز را یاد می‌گیرید: 1) در حال یادگیری زبان و 2) شما در حال

learning how to learn a foreign language, which  is why polyglots are amazing but every single  

یادگیری نحوه یادگیری یک زبان خارجی هستید، به همین دلیل است که چند زبانه‌ها شگفت‌انگیز هستند، اما

language that follows your first language gets  easier and easier and easier, because you know  

هر زبانی که از زبان اصلی شما پیروی می‌کند ، آسان‌تر، آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود، زیرا می‌دانید

the hacks, you know, that you don't need to  be afraid for your first conversations, that  

که هک‌ها را می‌دانید، می‌دانید که نمی‌دانید. لازم نیست برای اولین مکالمات خود ترس داشته باشید، این

spaced repetition system, flash card apps work. You know what to do, you know what works for you,  

سیستم تکرار فاصله دار، برنامه های فلش کارت کار می کنند. شما می‌دانید چه کاری باید انجام دهید، می‌دانید چه چیزی برای شما مفید است،

you know you don't need to focus on grammar  and so in how to fly in these classes. 

می‌دانید که نیازی به تمرکز روی دستور زبان و نحوه پرواز در این کلاس‌ها ندارید.

In my course I try to focus on that part of how to  learn a foreign language any foreign language or  

در دوره‌ام، سعی می‌کنم روی این بخش تمرکز کنم که چگونه یک زبان خارجی را یاد بگیرم، هر زبان خارجی یا

any skill really when I'm speaking Brazilian  Portuguese to my followers there in Brazil  

هر مهارتی که واقعاً وقتی با پیروانم در برزیل به زبان پرتغالی برزیل صحبت می‌کنم،

it helps them to see that I'm not speaking  perfectly, that I still have a bit of an accent,  

به آنها کمک می‌کند متوجه شوند که من کاملاً صحبت نمی‌کنم. می دانید که من هنوز کمی لهجه دارم،

you know, and it makes them realize that they  can let go of their standard of perfection. 

می دانید، و این باعث می شود آنها متوجه شوند که می توانند استاندارد کمال خود را کنار بگذارند.

They need to sound like a native speaker with  zero mistakes. You know, I'm making mistakes  

آنها باید مانند یک زبان مادری با اشتباهات صفر به نظر برسند. می‌دانی، من اشتباه

and I struggle to find words every once in a  while but that's okay, like that adds to your  

می‌کنم و هر چند وقت یک‌بار برای یافتن کلمات تلاش می‌کنم، اما اشکالی ندارد،

charm even when you have an accent and so uh  yeah to add to a point that I was just saying  

حتی وقتی لهجه دارید به جذابیت شما می‌افزاید، و بنابراین اوه، بله، برای اضافه کردن به نکته‌ای که قبلاً

earlier_ I think that that helped me get rid  of my perfectionism too and it's a beautiful  

می‌گفتم. فکر می‌کنم این به من کمک کرد تا از کمال‌گرایی خود خلاص شوم و این بخش زیبایی است

part of being able to have this exchange. Yeah I could not agree more. I heard you  

که بتوانم این تبادل را داشته باشم. آره نتونستم بیشتر موافق باشم شنیدم که شما

say something-- because people obviously see  you too nowadays they probably if they haven't  

چیزی می‌گویید-- چون مردم امروزه شما را هم می‌بینند، احتمالاً اگر

tracked you so much they might think it was  really easy for you or maybe you have some  

آنقدر شما را ردیابی نکرده‌اند، فکر می‌کنند که واقعاً برای شما آسان است یا شاید شما

natural talent that they don't have or whatever  excuse, that you can do it but they can't. 

استعداد طبیعی دارید که آن‌ها ندارند یا هر بهانه‌ای دیگر. ، که شما می توانید آن را انجام دهید اما آنها نمی توانند.

But I saw you saying in interview something  like that you're not a language genius,  

اما دیدم که در مصاحبه چیزی شبیه این گفتید که شما نابغه زبان نیستید،

that your passion makes you good  at the languages that you learn,  

اینکه اشتیاق شما باعث می‌شود در زبان‌هایی که یاد می‌گیرید خوب شوید،

so where would you say that that passion comes  for you for learning Portuguese, Czech, Spanish? 

پس کجا می‌گویید که این اشتیاق برای یادگیری پرتغالی، چکی، اسپانیایی برای شما ایجاد می‌شود؟

Yeah I remember saying passion, and I  think passion is a good word I would  

بله، یادم می‌آید که گفتم اشتیاق، و فکر می‌کنم شور کلمه خوبی است که می‌توانم

say even more precise word would  be "dedication." In terms of  

بگویم حتی کلمه دقیق‌تر «فداکاری» است. از نظر

when you're learning a language you need to  dedicate that time to studying flash cards, to  

وقتی زبانی را یاد می‌گیرید، باید آن زمان را به مطالعه کارت‌های فلش،

scheduling conversations online, and for me  it's just something that I'm interested in. 

برنامه‌ریزی مکالمات آنلاین اختصاص دهید، و برای من، این فقط چیزی است که به آن علاقه دارم.

That's like an easy answer. Two pieces  of advice that helped me with this too: 

این یک پاسخ آسان است. دو نصیحت که در این مورد هم به من کمک کرد:

1) is one that my dad always told: "Always  finish what you start" and I've always had  

1) یکی از توصیه‌هایی است که پدرم همیشه به آن می‌گفت: "همیشه کاری را که شروع می‌کنی تمام کن" و من همیشه

this feeling I can never just read the first  sentence of a book and say like "Ah this isn't  

این احساس را داشتم که هرگز نمی‌توانم اولین جمله یک کتاب را بخوانم و بگویم مثل "آه این

for me." If I pick up a book I'm gonna finish  it, dang it, you know, I'm gonna finish it. 

برای من نیست." اگر کتابی را بردارم، آن را تمام می‌کنم، می‌دانی، آن را تمام می‌کنم.

Same thing with the language, if I start a  language I have this desire to reach fluency  

همین مورد در مورد زبان، اگر زبانی را شروع کنم، این تمایل را دارم که به تسلط برسم

which is why I know that I could  study 20 languages if I wanted to but  

، به همین دلیل می‌دانم که اگر بخواهم می‌توانم ۲۰ زبان را مطالعه کنم، اما

I want to be conversant in the language that  I start and so I limit myself to three or four  

می‌خواهم به زبانی که شروع می‌کنم مسلط باشم و بنابراین خودم را محدود می‌کنم. فعلاً به سه یا

for now, and once I'm good I'll go from there. The biggest thing that I do before starting a  

چهار  ، و وقتی خوب شدم از آنجا می روم. بزرگترین کاری که من قبل از شروع

conversation or starting to speak in either  Spanish or Portuguese is imagining myself  

مکالمه یا شروع به صحبت به اسپانیایی یا پرتغالی انجام می دهم این است که خودم

either in Brazil or in Mexico. I've had very  strong positive experiences in both countries,  

را در برزیل یا مکزیک تصور کنم. من تجربیات مثبت بسیار قوی در هر دو کشور داشته‌ام،

so I picture myself in the Yucatan Peninsula  in Merida, in Mexico where I've spent  

بنابراین خودم را در شبه جزیره یوکاتان در مریدا، در مکزیک تصور می‌کنم که تابستان‌های زیادی را در آنجا گذرانده‌ام

several summers and I like get in this mindset. It's more than just the language it's like the  

و دوست دارم این طرز فکر را داشته باشم. این چیزی بیشتر از زبان است، مانند

feels, the smells, the tastes of the food and  I prep myself that way before I'm gonna speak  

حس ها، بوها، مزه های غذاست و من خودم را قبل از صحبت کردن به این شکل آماده می

and then there after that during a conversationm,  you know obviously still trying to feel that way,  

کنم و بعد از آن در طول مکالمه، واضح است که می دانید هنوز سعی می کنید آن احساس را داشته باشید،

but there are certain sounds that just don't work  in Spanish that work in Portuguese or vice versa,  

اما صداهای خاصی در اسپانیایی کار نمی کنند و به پرتغالی کار می کنند یا بالعکس،

and so it's just this sort of feeling  that I have, that each time that I'm  

و بنابراین این احساسی است که من دارم، هر بار که می

going to say something in in Spanish that  wouldn't work in Portuguese I'm trying to  

خواهم به اسپانیایی چیزی بگویم که نمی شود. به پرتغالی کار می‌کنم من

foster that those feels a little more this that  would be awkward if I try to say in Portuguese. 

سعی می‌کنم این احساس را به آن‌ها افزایش دهم که اگر بخواهم به پرتغالی بگویم، ناخوشایند خواهد بود.

I don't have a good example  right off the top of the head but  

من مثال خوبی در بالای سر

I love that kind of mental visualization exercise,  in a sense of trying to really put yourself  

ندارم، اما   من آن نوع تمرین تجسم ذهنی را دوست دارم، به این معنا که سعی می‌کنم واقعاً خود را در آن قرار

in-- like something that excites all of  your senses into the language, right? 

دهم--مثل چیزی که تمام حواس شما را به زبان بیاورد، درست است. ?

Yes, exactly, yeah, that's really interesting  I've never heard anyone do that. I mean I've  

بله، دقیقاً، بله، واقعاً جالب است من هرگز نشنیده‌ام کسی این کار را انجام دهد. منظورم این است

heard about a lot about using mental  exercises for different things and  

که درباره استفاده از تمرینات ذهنی برای چیزهای مختلف

the visualization they even talk about  pro athletes, for example, visualizing  

و تجسمی که حتی در مورد ورزشکاران حرفه‌ای صحبت می‌کنند ، چیزهای زیادی شنیده‌ام، برای مثال، تجسم کردن

themselves in the competition or something. So thinking about that for a language  

خود در مسابقه یا چیزهای دیگر. بنابراین، فکر کردن به این موضوع برای یک زبان

and that is true when you-- especially  if you have the opportunity to travel,  

و این درست زمانی است که شما - به ویژه اگر فرصت سفر

there's tend to be like very strong smells you can  remember, or sites, or like the sounds, obviously,  

دارید، بوی‌های بسیار شدیدی وجود دارد که می‌توانید به خاطر بسپارید، یا سایت‌ها، یا مانند صداهای

of the different languages and everything. Or  maybe the music that you love in that language. 

زبان‌های مختلف و همه چیز. یا شاید موسیقی مورد علاقه شما به آن زبان.

That's such a good point. I've heard  of like Michael Phelps visualizing  

این خیلی نکته خوبی است. شنیده‌ام مثل مایکل فلپس که

each race before he, you know, swam and I've  never thought of it that way. But that's  

هر مسابقه را قبل از شنا کردن تجسم می‌کند و من هرگز به آن فکر نکرده‌ام. اما این

exactly what I suppose I'm doing in language  too. It's visualizing how it's gonna go. 

دقیقاً همان کاری است که فکر می‌کنم در زبان نیز انجام می‌دهم . این تجسم می کند که چگونه پیش خواهد رفت.

Yeah the topic of passion, dedication and  everything because I'm the same I would never  

بله موضوع اشتیاق، فداکاری و همه چیز، چون من همان هستم،

consider myself a good language learner at least  not from the the place of talent, like it doesn't  

هرگز خود را زبان آموز خوبی نمی دانم، حداقل نه از محل استعداد، مثل

come out of any natural talent that I have, but  the thing that's always been key for me has been  

اینکه از هیچ استعداد طبیعی من نشأت نمی گیرد، اما چیزی که همیشه برای من کلیدی بوده

the the passion, like figuring out something that  I really adore about the culture or something. 

است، اشتیاق بوده است، مانند کشف چیزی که واقعاً در مورد فرهنگ یا چیزی آن را دوست دارم.

Like Catalan is the language that I speak the  best, foreign language I speak the best, but it's  

مانند زبان کاتالانی که من به بهترین شکل صحبت می کنم ، زبان خارجی من بهترین صحبت را می کنم، اما

on a global scale completely useless language.  It's spoken by six million people, but for me it's  

در مقیاس جهانی این زبان کاملاً بی فایده است. این توسط شش میلیون نفر صحبت می‌شود، اما برای من

something that I absolutely love and everything  and so I'm able to connect to that passion. 

چیزی است که کاملاً دوستش دارم و همه چیز را دوست دارم و بنابراین می‌توانم به آن اشتیاق وصل شوم.

I'm able to connect to the culture and everything  and I live now in Barcelona so it's very important  

من می‌توانم با فرهنگ و همه چیز ارتباط برقرار کنم و اکنون در بارسلونا زندگی می‌کنم، بنابراین برای زندگی روزمره‌ام بسیار مهم

to my day-to-day life, but I think that  when you have that passion and everything  

است، اما فکر می‌کنم وقتی آن اشتیاق و همه چیز

it definitely makes you unstoppable compared  to someone who just has the natural talent. 

را داشته باشی، قطعاً تو را در مقایسه با کسی غیرقابل توقف می‌کند. فقط استعداد طبیعی دارد

That's true, yeah, and every when you have  passion your reasons are different too,  

این درست است، بله، و هر زمانی که شما اشتیاق دارید، دلایل شما نیز متفاوت است،

whereas the talent is just the propensity  for that skill in and of itself. 

در حالی که استعداد به خودی خود فقط تمایل به آن مهارت است.

Yeah you're probably more likely to give up  anyway. If you have the talent but you don't  

بله احتمالاً به هر حال احتمال تسلیم شدن بیشتر است . اگر استعداد دارید اما

have the motivation then it's like when things  get tough or something you might not be willing  

انگیزه ندارید، مانند زمانی است که شرایط سخت می‌شود یا چیزی که ممکن است مایل نباشید

to push through that. I 100% agree. 

از آن عبور کنید. من 100% موافقم

There's a ton more for you to learn with Gavin  and other incredible teachers and experts.  

با گاوین و دیگر معلمان و کارشناسان باورنکردنی می‌توانید چیزهای بیشتری بیاموزید.

You can get the full interviews from Beyond  Borders anywhere you listen to podcasts. 

می‌توانید مصاحبه‌های کامل را از Beyond Borders در هر جایی که به پادکست گوش می‌دهید، دریافت کنید.

However I would recommend that you listen on  the RealLife English App. Why? Because it is  

با این حال، توصیه می‌کنم به برنامه انگلیسی RealLife گوش دهید. چرا؟ زیرا

the only place where you can get a transcript  for the full episode and learn all of the most  

این تنها جایی است که می‌توانید رونوشت برای قسمت کامل دریافت کنید و همه

important vocabulary and more plus many learners  like you tell me that they are frustrated, that  

مهم‌ترین واژگان را بیاموزید، به علاوه بسیاری از زبان‌آموزان مانند شما به من می‌گویند که ناامید هستند،

they don't have anyone to practice, what they are  learning with well on the RealLife English App. 

کسی را ندارند که تمرین کنند. با برنامه RealLife انگلیسی به خوبی یاد می‌گیرند.

You can have conversations in English with  people from all around the world at the touch  

می‌توانید با لمس یک دکمه با افرادی از سراسر جهان به زبان انگلیسی مکالمه داشته باشید

of a button and discover new cultures, so if you  are ready to step outside the classroom and to  

و فرهنگ‌های جدید را کشف کنید، بنابراین اگر آماده هستید که از کلاس خارج شوید و

live your English then download the app now by  searching for RealÑife English in the Apple App  

انگلیسی خود را زندگی کنید، اکنون برنامه را با جستجوی RealÑife English دانلود کنید. برنامه Apple

or Google Playstore or simply click up  here or down in the description below. 

یا Google Playstore یا به سادگی روی بالا اینجا یا پایین در توضیحات زیر کلیک کنید.

You always hear people saying I would learn  English but I don't have time for it and I think  

همیشه از مردم می شنوید که می گویند من انگلیسی یاد خواهم گرفت، اما من برای آن وقت ندارم و فکر می

I understand this sentiment but  I think a better way to phrase  

کنم   این احساس را درک می کنم، اما  فکر می کنم روش بهتری برای بیان

this "I don't have time for it" is "I  don't-- it's not a priority in my life,"  

این جمله «من برای آن وقت ندارم» این است: « من  -- این اولویت در زندگی من نیست"،

essentially because you make time for  the things that are important for you,  

اساساً به این دلیل است که شما برای چیزهایی که برای شما مهم هستند، وقت

you know, the things that are most important for  you, you will find the time to do and if English  

می گذارید، می دانید، کارهایی که برای شما مهم هستند ، زمانی برای انجام آنها خواهید یافت و اگر

isn't important enough for you in terms of you  think like "Ah you know, that job promotion or  

انگلیسی نیست. از نظر شما به اندازه کافی برای شما مهم است فکر کنید: «آه می‌دانی، آن ارتقای شغلی یا

that that travel opportunity isn't as important as  this" or you know "my family comes first," which  

آن فرصت سفر به اندازه این مهم نیست » یا می‌دانی «خانواده من حرف اول

is totally understandable, that's totally okay- It's just you need to phrase it not as I don't  

را می‌زند» که کاملاً قابل درک است، کاملاً اشکالی ندارد- فقط باید آن را بیان کنید، نه چون من

have time for it, but instead it's  not my highest priority, right? 

برای آن وقت ندارم، اما در عوض این بالاترین اولویت من نیست، درست است؟

And really it's one of those things you  were saying for check I believe that you  

و واقعاً این یکی از آن چیزهایی است که شما برای بررسی می‌گفتید، من معتقدم که شما

spent 10 minutes a day studying flash cards for  example that it's really hard to come up with  

10 دقیقه در روز را صرف مطالعه فلش کارت‌ها می‌کنید، مثلاً اینکه بهانه‌ای برای این که وقت ندارید واقعاً سخت است

the excuse that you don't have time. Because  you can always find like 5 minutes, 10 minutes  

. زیرا همیشه می‌توانید 5 دقیقه، 10 دقیقه

here and there. You can listen to a podcast while  you're commuting to work, you can listen to music  

اینجا و آنجا پیدا کنید. می‌توانید در حین رفتن به محل کار به پادکست گوش دهید، می‌توانید

while you're cooking your dinner in the evening,  whatever's the thing it's always like there's  

هنگام عصر هنگام پختن شام به موسیقی گوش دهید، هر چیزی که به نظر می‌رسد همیشه

that excuse that "I don't have time" really isn't  valid when you get down to it, it's just a sense  

این بهانه وجود دارد که «وقت ندارم» واقعاً اینطور نیست. درست نیست وقتی به آن دست می‌زنید، این یک حس است

like you said it's really looking at clearly your  your priorities or maybe your motivation, you know  

مثل اینکه گفتید به وضوح اولویت‌های شما یا شاید انگیزه شما را بررسی می‌کند، شما می‌دانید

your why are you learning the language and stuff. And being able to kindle that so that it helps to  

که چرا زبان و چیزهای دیگر را یاد می‌گیرید. و اینکه بتوانید آن را به گونه‌ای روشن کنید که به شما کمک کند

push you through those kind of excuses  of not having time or when you're just  

بهانه‌هایی را برای نداشتن وقت یا زمانی که

too tired at the end of the day you're still  going to watch that series in English instead  

در پایان روز خیلی خسته هستید، به‌جای تماشای آن سریال به زبان انگلیسی تماشا کنید.

of in your native language for example. Exactly and you know that's a great point,  

به عنوان مثال زبان مادری شما دقیقاً و می‌دانید که این نکته بسیار خوبی است،

like, again there's never been a better time  to be a language learner because we can have  

مثلاً، هرگز زمان بهتری برای زبان‌آموز بودن وجود نداشته است، زیرا

our phone with the flash card app while we're  waiting in line at the supermarket or on the bus  

می‌توانیم   تلفن خود را با برنامه فلش کارت در حالی که در صف سوپرمارکت یا اتوبوس منتظریم  داشته باشیم  ،

but even smaller chunks of time like changing  your phone language to English is something I  

اما حتی بخش‌های کوچک‌تری از زمان مانند تغییر زبان تلفنتان به انگلیسی چیزی است که

was recommending to my students because when they  look down for 10 seconds they're getting one or  

من به دانش‌آموزانم توصیه می‌کردم، زیرا وقتی به مدت 10 ثانیه به پایین نگاه می‌کنند، یک یا

two words like swipe you know or click like any of  those words or um putting a list of words on your  

دو کلمه مانند Swipe you know یا کلیک می‌کنند مانند هر یک از آن کلمات یا um در حال گذاشتن یک کلمه لیستی از کلمات روی

mirror that in your bathroom when you're  brushing your teeth for two minutes  

آینه شما که در حمام وقتی دارید به مدت دو دقیقه مسواک

in the morning two minutes at night these  are tiny chunks of time but yeah you're still  

می زنید، صبح، دو دقیقه شب، اینها تکه های کوچکی از زمان هستند، اما بله، شما هنوز هم

you're still doing something so there are ways  to hack life where you're always doing something  

هستید، شما هنوز دارید کاری انجام می دهید، بنابراین راه هایی برای انجام آن وجود دارد. هک زندگی که در آن شما همیشه در حال انجام کاری هستید

that's pretty cool now Gavin has such an inspiring  story how he has helped English learners while  

که اکنون بسیار جالب است، گاوین داستان الهام‌بخشی دارد که چگونه به زبان‌آموزان انگلیسی کمک کرده است در حالی که                      که

achieving his own language learning goals now  you don't need to be a native English speaker  

اکنون به اهداف یادگیری زبان خود دست می‌یابد نیازی نیست که انگلیسی زبان مادری باشید

to do this two of my previous guests anna from  ukraine and veronica from russia both have created  

برای انجام این کار، دو نفر از مهمانان قبلی من، آنا از اوکراین و ورونیکا از روسیه، هر دو

successful English learning channels sharing their  own journeys of learning fluent English without  

کانال‌های موفقی برای یادگیری انگلیسی ایجاد کرده‌اند که سفرهای خود را برای یادگیری زبان انگلیسی روان بدون

living in an English-speaking country let's check  out a clip from my interview with veronica when I  

زندگی در یک کشور انگلیسی زبان به اشتراک می‌گذارند.

was still in middle school or in high school it  was really hard for me because I was trying to  

هنوز در دبیرستان یا دبیرستان بودم، واقعاً برای من سخت بود، زیرا سعی

learn English I was like constantly doing  something and a lot of my classmates didn't  

می‌کردم انگلیسی یاد بگیرم، مثل این بودم که دائماً کاری انجام می‌دادم و بسیاری از همکلاسی‌هایم

really understand me they were like why you're  studying like you should go party and not study  

واقعاً من را نمی‌فهمیدند، چرا که تو مثل خودت درس می‌خوانی. باید به مهمانی بروم و درس نخوانم

and I just really liked it they didn't understand  me and at first it really hurt me because I was  

و من واقعاً دوست داشتم که آنها مرا درک نکردند و در ابتدا واقعاً به من صدمه زد زیرا

a teenager I was like oh my god I don't  have any friends no one understands me.

نوجوان بودم و انگار دوستی ندارم و هیچ کس مرا نمی‌فهمد.