Do I Need to Sound Like A Native English Speaker? | Interview with Hadar from Accent's Way

It doesn't matter if you only have a limited number of words, the moment you are able to

مهم نیست که شما فقط تعداد محدودی کلمه داشته باشید، لحظه ای که بتوانید با هم

communicate and express your feelings, your thoughts, your emotions, then this is your

ارتباط برقرار کنید و احساسات، افکار و احساسات خود را بیان کنید ، پس این

language too.

زبان شما نیز هست.

Welcome to Beyond Borders, RealLife English's new talk show!

به Beyond Borders، برنامه گفتگوی جدید RealLife English خوش آمدید !

So today I have a very special guest joining us from Tel Aviv, Israel.

بنابراین امروز یک مهمان ویژه دارم که از تل آویو اسرائیل به ما می پیوندد.

Pronunciation and accent expert Hadar, from Accents Way.

کارشناس تلفظ و لهجه هادار، از Accents Way.

Hadar, welcome to the show!

هادار، به نمایش خوش آمدید!

Thank you very much, I'm so happy to be here.

خیلی ممنون، خیلی خوشحالم که اینجا هستم.

And if you are new here, I want to invite you to join our global community by hitting

و اگر در اینجا تازه کار هستید، می‌خواهم از شما دعوت کنم تا با

that Subscribe button and the Bell down below so that way we can help you to understand

فشار دادن دکمه اشتراک و زنگ زیر به جامعه جهانی ما بپیوندید تا بتوانیم به شما کمک کنیم تا

fast speaking natives, to be understood by anyone and to connect to the world.

زبان‌های بومی را که سریع صحبت می‌کنند، درک کنید، و برای هر کسی قابل درک باشید و به جهان

Just like Gregorz, who says that thanks to our lessons he is the only one in his English

درست مثل گرگورز، که می گوید به لطف درس های ما، او تنها کسی است که در کلاس زبان انگلیسی اش

class who doesn't sound like a robot.

شبیه ربات نیست.

I think the industry does not help with a certain ideal that is drawn, you know, whether

فکر می‌کنم صنعت به ایده‌آل خاصی که ترسیم شده است کمکی نمی‌کند، چه

it's "fluent in three months" or "speak like a native" or working on nuances that no one

این صنعت «مسلط در سه ماه» باشد یا «مانند یک بومی صحبت کن» یا روی نکات ظریفی کار می‌کند که هیچ‌کس

knows no one can hear and then it just makes the person feel incompetent.

نمی‌داند هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را بشنود و سپس آن را درست می‌کند. فرد احساس بی کفایتی می کند

I think this is not helping and creates that sense of perfectionism, "if you master this

من فکر می کنم این کمکی نمی کند و آن حس کمال گرایی را ایجاد می کند، "اگر به این مسلط

you will succeed."

شوید موفق خواهید شد."

And I think that our job as educators and people who really deal with the language,

و من فکر می کنم که شغل ما به عنوان مربیان و افرادی که واقعاً با زبان سروکار دارند،

you know, you deal with Spanish as a second language.

می دانید، شما با اسپانیایی به عنوان زبان دوم سر و کار دارید .

And you know what it's like, and you know that unless you welcome those mistakes, those

و شما می دانید که چگونه است، و می دانید که اگر از آن اشتباهات، آن

vulnerable parts, that would be the only way for you to really feel courageous in the language.

بخش های آسیب پذیر استقبال نکنید، این تنها راه برای شما خواهد بود که واقعاً در زبان احساس شجاعت کنید.

And I've also seen it with with my students because in the first few years I still had

و من آن را با دانش‌آموزانم نیز دیده‌ام، زیرا در چند سال اول هنوز

that mindset of "let's, you know- it has to be perfect, it has to be like that exact sound."

این طرز فکر را داشتم که "بگذارید، شما می‌دانید - باید کامل باشد، باید دقیقاً مانند آن صدا باشد."

I would be very picky and I wouldn't talk about this whole mindset aspect and freedom.

من بسیار ضربه زننده خواهم بود و در مورد این جنبه ذهنی و آزادی صحبت نمی کنم.

And the results that I used to get for my students were not as powerful as when you

و نتایجی که من برای دانش‌آموزانم کسب می‌کردم به اندازه زمانی که شما عمیق‌تر می‌شوید قدرتمند نبود

do go deep, allow this freedom and help them change their mindset about what is the end

، به این آزادی اجازه دهید و به آن‌ها کمک کنید تا ذهنیت خود را در مورد هدف نهایی تغییر دهند

goal, and what are we really trying to achieve.

، و ما واقعاً برای رسیدن به چه چیزی تلاش می‌کنیم.

So it's really like starting with that purpose, right?

بنابراین واقعاً مثل شروع با این هدف است، درست است؟

You're starting, like, even from a deeper place of, you know, "why am I learning the

شما حتی از جای عمیق‌تری شروع می‌کنید، می‌دانید، "چرا دارم زبان را یاد می‌گیرم

language?" and everything, rather than focusing first of all on "what are all my mistakes?"

؟" و همه چیز، به جای تمرکز بر روی "همه اشتباهات من چیست؟"

and stuff, "what am I doing wrong?"

و چیزهای دیگر، "چه اشتباهی انجام می دهم؟"

So focusing instead on "why am I doing this," right?

بنابراین به جای آن روی «چرا این کار را انجام می‌دهم» تمرکز کنید، درست است؟

Exactly, our brain is anyway biased towards all the negative things, so if we focus on

دقیقاً، مغز ما به هر حال نسبت به همه چیزهای منفی تعصب دارد، بنابراین اگر روی

that, in the language I mean, it really takes up a lot of brain space and then how will

آن تمرکز کنیم، در زبان منظورم، واقعاً فضای زیادی از مغز را اشغال می‌کند و پس از

the words be available anyway, like how would you be able to come up with the right structure?

آن کلمات چگونه در دسترس خواهند بود، مثلاً چگونه خواهید بود. آیا قادر به ارائه ساختار مناسب هستید؟

So you have to know what your motivation is, and it's not even- You know I find that it's

بنابراین شما باید بدانید که انگیزه شما چیست، و این یک نفر نیست

not even about becoming fluent.

.

It's really like your self-identity, it's your self-worth, your self-esteem, how you're

این واقعاً شبیه هویت شماست، ارزش خود، عزت نفس شما، و اینکه چگونه

being respected by others.

توسط دیگران مورد احترام قرار می گیرید.

It's that one achievement that you owe to yourself.

این همان دستاوردی است که شما مدیون خودتان هستید.

And people struggle with that for years.

و مردم سال ها با آن دست و پنجه نرم می کنند.

I know you've seen that.

من می دانم که شما آن را دیده اید.

That it's always more that they want to achieve.

که همیشه بیشتر از آن می خواهند به دست آورند.

It's not just the language, it's just that English is a reflection of the things that

فقط زبان نیست، فقط انگلیسی انعکاسی از چیزهایی است که

we achieve for ourselves in life.

برای خودمان در زندگی به دست می آوریم.

And it's a personal achievement more than it's a language achievement when we feel free

و زمانی که احساس آزادی و تسلط داشته باشیم، بیش از آن که یک دستاورد زبانی باشد، یک دستاورد شخصی است

and fluent.

.

So many of you from our community have told me that our lessons help you a lot with your

بسیاری از شما از جامعه ما به من گفته‌اید که درس‌های ما در

listening, your vocabulary and even your pronunciation.

شنیدن، دایره لغات و حتی تلفظ شما بسیار به شما کمک می‌کند.

But that you are still frustrated because you do not have many opportunities to practice

اما اینکه هنوز ناامید هستید زیرا فرصت زیادی برای تمرین

speaking English.

مکالمه انگلیسی ندارید.

Well that is exactly why we built the RealLife App.

خوب دقیقاً به همین دلیل است که ما برنامه RealLife را ساختیم .

Now at the touch of a button you can connect to other English learners from around the

اکنون با لمس یک دکمه می‌توانید به سایر زبان‌آموزان انگلیسی از سراسر

world, and practice your speaking while discovering other cultures in fun and dynamic short conversations.

جهان متصل شوید و همزمان با کشف فرهنگ‌های دیگر در مکالمات کوتاه سرگرم‌کننده و پویا، صحبت کردن خود را تمرین کنید.

It's just like your virtual passport to the world.

این دقیقاً مانند پاسپورت مجازی شما به جهان است.

So in addition to all that you can improve your comprehension with real-life native conversations.

بنابراین علاوه بر همه اینها، می توانید درک خود را با مکالمات بومی واقعی بهبود بخشید.

You will understand 100% and never forget the most important vocabulary.

شما 100% درک خواهید کرد و هرگز مهم ترین واژگان را فراموش نمی کنید.

Now I bet that all this sounds like a dream, right?

حالا شرط می بندم که همه اینها مثل یک رویا به نظر می رسد، درست است؟

Well now with the RealLife App it is a dream come true!

خوب در حال حاضر با برنامه RealLife این یک رویا به حقیقت پیوسته است!

The best part it is absolutely FREE, so download it now by clicking the link down in the description

بهترین بخش آن کاملا رایگان است، بنابراین هم اکنون با کلیک کردن روی پیوند در توضیحات آن را دانلود کنید

or you can just search for the RealLife English App in the Apple App Store or the Google Playstore.

یا فقط می توانید اپلیکیشن انگلیسی RealLife را در فروشگاه اپل اپ یا گوگل پلی استور جستجو کنید.

I look forward to meeting you there!

من مشتاقانه منتظر دیدار شما در آنجا هستم!

One thing that I really love about like your method, I think it really sets you apart,

یکی از چیزهایی که من واقعاً دوستش دارم مثل روش شما، فکر می‌کنم واقعاً شما را متمایز می‌کند،

and it really impressed me like last time that we talked and you kind of were just getting

و مثل دفعه قبل که با هم صحبت کردیم و شما به نوعی به این موضوع دست یافتید واقعاً مرا تحت تأثیر قرار

at this is that I feel like a lot of teachers out there, a lot of YouTube channels, podcasts

داد این است که من احساس می‌کنم معلمان زیادی آنجا هستند. بسیاری از کانال‌های یوتیوب، پادکست‌ها

and everything, they make this kind of click bait content, saying like, you know, "sound

و هر چیز دیگری، این نوع محتوای طعمه کلیکی را می‌سازند و می‌گویند، می‌دانید، "به

like a native."

نظر بومی می‌آید."

Like you said "fluent in three months," or you know sound like a native.

مثل اینکه گفتید "مسلط در سه ماه" یا می‌دانید شبیه یک بومی است.

So many English schools promise this as well and on the other hand I feel like you go to

بسیاری از مدارس انگلیسی نیز این را قول می دهند و از طرف دیگر احساس می کنم شما به

your channel and the thing that I think really shines is that you're empowering learners

کانال خود می روید و چیزی که فکر می کنم واقعاً می درخشد این است که شما به زبان آموزان قدرت می دهید

to own their own individuality, their own voice, I know I've heard you say a lot "speak

تا فردیت خود، صدای خود را داشته باشند، می دانم که من. شنیده ام که زیاد می گویید "

like yourself."

مثل خودت صحبت کن".

And I think in our research something we even quote from you that I really loved is, you've

و من فکر می‌کنم در تحقیقاتمان چیزی که از شما نقل می‌کنیم و من واقعاً آن را دوست داشتم این است که شما

said: "every voice needs to be heard and my work is to help eliminate all stereotypes,

گفته‌اید: «هر صدایی باید شنیده شود و کار من کمک به حذف همه کلیشه‌ها،

beliefs and conventions that prevent speakers from feeling like they belong in a language

باورها و قراردادهایی است که مانع از احساس شبیه بودن سخنرانان می‌شوند. به زبانی تعلق دارند

that they weren't born into."

که با آن متولد نشده اند."

So could you tell me more about that?

بنابراین می توانید در مورد آن بیشتر به من بگویید؟

It's a conscious choice to not promote "Native speakerism," which is this assumption that

این یک انتخاب آگاهانه است که "بومی زبان" را ترویج نکنید ، که این فرضیه است که

you know there is a sense of superiority based on where you're born and it's not just, well

می دانید حس برتری بر اساس جایی که متولد شده اید وجود دارد و این فقط

what language you speak.

به زبانی که صحبت می کنید نیست.

People who are native speakers are more superior and they have a better ability to teach the

افرادی که بومی زبان هستند برتری بیشتری دارند و توانایی بهتری در آموزش

language and sometimes when it comes to applying for jobs, people look for only for native

زبان دارند و گاهی اوقات وقتی نوبت به درخواست شغل می رسد، افراد فقط به دنبال افراد بومی

speakers.

هستند.

So this is something that we need to uproot and to discuss because everything that makes

بنابراین این چیزی است که ما باید آن را ریشه کن کنیم و در مورد آن بحث کنیم، زیرا هر چیزی که

the non-native speakers sound like less, than we need to recognize and eliminate, because

باعث می شود گویندگان غیر بومی کمتر به نظر برسند، کمتر از آن چیزی است که باید تشخیص دهیم و حذف کنیم،

there is nothing wrong about saying "very" and there is nothing wrong about saying "thank

زیرا گفتن "خیلی" اشکالی ندارد و گفتن آن اشکالی ندارد. "

you," right?

متشکرم" درست است؟

And it keeps generating that those trends or those teachings, it keeps generating this

و مدام آن گرایش‌ها یا آن آموزه‌ها را ایجاد می‌کند، مدام این

notion that what you're doing is not enough and, as we talked about before, I think it

تصور را ایجاد می‌کند که کاری که شما انجام می‌دهید کافی نیست و همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، فکر می‌کنم

really inhibits people and it overwhelms them.

واقعاً مردم را مهار می‌کند و آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

They think "okay, so there is so much for me to learn!

آنها فکر می کنند "خوب، پس چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد!

I will never be able to do this!" and I'm like "No!

هرگز نمی توانم این کار را انجام دهم!" و من مثل "نه!

As long as you can communicate your message, English belongs to you and you belong in English."

تا زمانی که بتوانید پیام خود را منتقل کنید، انگلیسی به شما تعلق دارد و شما به انگلیسی تعلق دارید."

And it doesn't matter if, you know, your parents spoke to you in that language or not.

و مهم نیست که، می دانید، والدینتان به آن زبان با شما صحبت کرده اند یا نه.

It doesn't matter if you only have a limited number of words.

مهم نیست که شما فقط تعداد محدودی کلمه داشته باشید.

The moment you are able to communicate and express your feelings, your thoughts, your

لحظه ای که بتوانید با هم ارتباط برقرار کنید و احساسات، افکار، عواطف خود را بیان کنید

emotions, then this is your language too.

، این زبان شما نیز هست.

And constantly comparing yourself to others creates the sense of inferiority, and when

و مقایسه مداوم خود با دیگران باعث ایجاد احساس حقارت می شود، و وقتی

you operate from there then it's not only that, you won't be able to reach your fluency

از آنجا عمل می کنید، نه تنها این نیست، بلکه نمی توانید به اهداف تسلط خود

goals, it would also put you in a position of constantly not-being-good-enough and anyway

برسید، بلکه شما را در موقعیت دائمی نبودن قرار می دهد. به اندازه کافی خوب و به هر حال ما

as human beings we experience that fear of not being good enough, "the Imposter Syndrome"

به عنوان انسان این ترس از خوب نبودن را تجربه می کنیم، "سندرم خیانتکار"

and perfectionis,m because we want to please other people, and how do people see us.

و کمال، به این دلیل که می خواهیم دیگران را راضی کنیم و مردم ما را چگونه می بینند.

And I think that the whole conversation around it, and the lingo, and the marketing, is just

و من فکر می‌کنم که کل مکالمه پیرامون آن، زبان انگلیسی، و بازاریابی، فقط

perpetuating that.

آن را تداوم می‌بخشد.

Educators need to be conscious of that and not to take part in it.

مربیان باید از آن آگاه باشند و در آن شرکت نکنند.

Even though it might be worthwhile, or it might help you get seen more.

حتی اگر ممکن است ارزشمند باشد، یا ممکن است به شما کمک کند بیشتر دیده شوید.

And also the same thing with schools that only hire native speakers.

و همینطور در مورد مدارسی که فقط زبان مادری را استخدام می کنند.

Why, right?

چرا، درست است؟

Like we can't support that as a community, as teachers, because there is no reason why

مثل اینکه ما نمی توانیم به عنوان یک جامعه، به عنوان معلم از آن حمایت کنیم ، زیرا دلیلی وجود ندارد که

native speakers would be considered as better teachers than non-native speakers.

زبان های بومی معلمان بهتری نسبت به غیر بومی زبانان در نظر گرفته شوند.

I'm a non-native speaker teacher, so does does that mean that I'm not qualified to teach

من یک معلم غیر زبان مادری هستم، آیا این بدان معناست که من صلاحیت تدریس

in any one of those schools?

در هیچ یک از آن مدارس را ندارم؟

I have a community of teachers, of language teachers, and they're remarkable teachers,

من جامعه ای متشکل از معلمان، معلمان زبان دارم ، و آنها معلمان قابل توجهی هستند،

and 80% of them because they're non-native speakers won't be able to apply for certain

و 80 درصد از آنها به دلیل اینکه زبان مادری نیستند، نمی توانند برای مشاغل خاصی درخواست

jobs.

دهند.

So I think that this movement of stopping-- of changing how things work is so incredibly

بنابراین من فکر می‌کنم که این حرکت توقف-- تغییر نحوه کار کردن چیزها بسیار

important, and I think we are all responsible to take part in it.

مهم است، و فکر می‌کنم همه ما مسئولیم که در آن شرکت کنیم.

It's not just about how you think about yourself, and it's not about what content you consume,

این فقط در مورد اینکه چگونه در مورد خود فکر می کنید، و اینکه چه محتوایی را مصرف می کنید،

it's also who you choose to learn from.

مهم نیست، بلکه مهم این است که چه کسی را انتخاب می کنید تا از آنها یاد بگیرید.

Because I think that when you only follow the big names on YouTube, for example, then

چون فکر می‌کنم وقتی برای مثال فقط نام‌های بزرگ را در یوتیوب دنبال

you can definitely see that there is a dominant sound, and a dominant color, and that does

می‌کنید، قطعاً می‌توانید ببینید که یک صدای غالب و یک رنگ غالب وجود دارد، و این

not represent English, that does not represent how varied English is.

نشان‌دهنده انگلیسی نیست، که نشان‌دهنده تنوع انگلیسی نیست.

And then you go out to the real world and you come across all these different accents,

و سپس به دنیای واقعی می روید و با همه این لهجه های مختلف روبرو می شوید،

some of them are native, some of them are non-native accents, and then you're like "Wait,

برخی از آنها بومی هستند، برخی از آنها لهجه های غیر بومی هستند، و سپس می گویید "صبر کنید

is this incorrect?

، آیا این درست نیست؟

Because I don't know this" or "I don't even know how to listen to this because I was never

چون من نمی دانم" این را نمی‌دانم» یا «من حتی نمی‌دانم چگونه به آن گوش کنم، زیرا هرگز

exposed to it."

در معرض آن نبودم».

So I think that as learners we have the responsibility of recognizing that English has different

بنابراین من فکر می‌کنم که به عنوان زبان‌آموز، مسئولیت تشخیص این موضوع را داریم که زبان انگلیسی

sounds, different colors and we definitely want to explore that as learners as well,

صداها، رنگ‌های متفاوتی دارد و ما قطعاً می‌خواهیم آن را به عنوان زبان‌آموز نیز بررسی کنیم،

because when you-- because there is so much freedom to the language, and I'm afraid that

زیرا وقتی شما-- چون آزادی زیادی در زبان وجود دارد، و من می ترسم

sometimes when English is taught, we don't have the same freedom.

گاهی اوقات وقتی انگلیسی تدریس می شود، آزادی یکسانی نداشته باشیم.

Does that make sense or is it a little-- yeah.

آیا این منطقی است یا کمی است - بله.

No-- there's, like, so many different ways that we could go, on the different things

نه--مثلاً راه‌های بسیار متفاوتی وجود دارد که می‌توانیم در مورد موارد مختلفی

that you commented there.

که شما در آنجا نظر دادید، برویم.

So, kind of opened up "Pandora's box" in some sense, but I find this absolutely fascinating

بنابراین، به نوعی "جعبه پاندورا" را باز کرد ، اما من این را کاملاً جذاب

too because I think that we can place the blame, obviously, on schools and stuff, that

می دانم زیرا فکر می کنم ما می توانیم بدیهی است که تقصیر را به گردن مدارس و چیزهایی بیندازیم که

only hire natives, but in the end they're kind of providing what the market wants, right?

فقط بومیان را استخدام می کنند، اما در نهایت آنها این کار را انجام می دهند. نوعی ارائه آنچه بازار می خواهد، درست است؟

And I think, obviously, a big thing that we have to re-educate, and I love what you said,

و من فکر می کنم، بدیهی است، یک چیز بزرگ است که ما باید آن را دوباره آموزش دهیم، و من آنچه شما گفتید را دوست دارم،

kind of about responsibility as content producers, as I guess public figures in the ESL world,

نوعی مسئولیت به عنوان تولید کننده محتوا، همانطور که حدس می زنم شخصیت های عمومی در دنیای ESL،

I think part of our responsibility is to kind of break this myth of the native speaker,

فکر می کنم بخشی از مسئولیت ما این است که به نوعی این افسانه زبان مادری را بشکنید،

because you can have a wonderful native speaking teacher, you can have a native speaking teacher

زیرا می توانید یک معلم بومی زبان فوق العاده داشته باشید، می توانید یک معلم بومی زبان داشته

that doesn't know anything.

باشید که هیچ چیز نمی داند.

It's like in school, we learn some of the grammar and stuff, but if you go to the United

مثل این است که در مدرسه، ما مقداری گرامر و چیزهای دیگر را یاد می گیریم، اما اگر به ایالات

States or you go to the UK and you ask someone on the street "You know why do you say this

متحده بروید یا به انگلستان بروید و از یکی در خیابان بپرسید: "می دانی چرا

in such and such way?"

اینطور اینطور می گویی؟"

most people are going to have no idea, they just know that it's said that way.

اکثر مردم هیچ ایده ای ندارند، فقط می دانند که اینطور گفته می شود.

So if you hire a native teacher depending if they don't have a lot of experience that

بنابراین، اگر یک معلم بومی را استخدام کنید، بسته به اینکه آنها تجربه زیادی نداشته باشند که

could be what you're getting and, maybe that's good if you just need conversation practice,

می تواند همان چیزی باشد که به دست می آورید، و اگر فقط به تمرین مکالمه نیاز دارید، شاید خوب باشد،

maybe that's enough, but do know that like native speaker doesn't always mean better.

شاید این کافی باشد، اما بدانید که مانند زبان مادری این کار را انجام می دهد. همیشه به معنای بهتر نیست

Because you can have a non-native teacher who they really know their --.

زیرا شما می توانید یک معلم غیر بومی داشته باشید که آنها واقعاً خود را می شناسند --.

I mean they love English, they've been learning it if they speak the same language, as you

منظورم این است که آنها عاشق زبان انگلیسی هستند، اگر به زبان شما صحبت کنند، آن را یاد می گیرند

too.

.

I mean if someone from Israel wanted to learn, for example, it's like-- You've been through

منظورم این است که اگر کسی از اسرائیل بخواهد یاد بگیرد، مثلاً، مثل این است

that same journey of going from Hebrew as a native language to having to learn English,

که - شما همان سفر را از عبری به عنوان یک زبان مادری طی کرده اید تا مجبور شوید انگلیسی را یاد بگیرید،

so it's like you can probably explain the pronunciation really well, like how you figured

بنابراین مثل این است که احتمالاً می توانید تلفظ را خیلی خوب توضیح دهید. ، مانند نحوه

out the pronunciation.

فهمیدن تلفظ.

You can explain, you know, why the grammar is different or something from how you would

می‌دانید، می‌توانید توضیح دهید که چرا گرامر متفاوت است یا چیزی با نحوه

say it in Hebrew and how you would say it in English, so I think that this is really

بیان آن در عبری و نحوه بیان آن به انگلیسی، بنابراین من فکر می‌کنم که این واقعاً

undervalued and it has to come from learners too.

کم ارزش است و باید از زبان‌آموزان نیز باشد.

That maybe it depends- you have to reflect a little bit on what do you need right now

شاید بستگی به این داشته باشد- شما باید کمی در مورد آنچه در حال حاضر

as an English learner and maybe a non-native English teacher will be much better for helping

به عنوان یک زبان آموز انگلیسی نیاز دارید فکر کنید و شاید یک معلم انگلیسی غیر بومی برای کمک به

you to kind of get what you need right now.

شما برای به دست آوردن آنچه در حال حاضر نیاز دارید بسیار بهتر باشد.

So you should definitely consider that and you shouldn't overlook that.

پس حتما باید این را در نظر بگیرید و نباید از آن غافل شوید.

And I think too there needs to be like certain regulations, maybe that don't allow schools

و من فکر می‌کنم باید مقررات خاصی وجود داشته باشد، شاید به مدارس اجازه نمی‌دهد

to discriminate against non-native teachers, I mean it needs to come down to "Does this

علیه معلمان غیربومی تبعیض قائل شوند، منظورم این است که باید به این نتیجه برسد که "آیا این

person are they passionate about teaching and do they know how to teach," you know?

شخص به تدریس علاقه دارد و می‌داند چگونه آموزش بده" میدونی؟

Going back to something else that you were saying, you were kind of mentioning this English

برگردیم به چیز دیگری که می‌گفتید، به نوعی به این زبان انگلیسی در دنیای واقعی اشاره می‌کنید، به نوعی

in the real world in some sense of what you're going to encounter when you go out there.

که وقتی بیرون می‌روید با آن روبرو خواهید شد.

Isn't necessarily just American English or it's not just British English.

لزوماً فقط انگلیسی آمریکایی نیست یا فقط انگلیسی بریتانیایی نیست.

I think most people-- I'm especially-- I'm coming from the European perspective, where

من فکر می کنم بیشتر مردم -- به خصوص من -- من از دیدگاه اروپایی می آیم ، جایی که

we're kind of a boiling pot of different cultures and languages and stuff, but in general if

ما به نوعی دیگ جوشان از فرهنگ ها و زبان ها و چیزهای مختلف هستیم ، اما به طور کلی

you're working in any business that's a global business you're not going to just be speaking

اگر در هر تجارتی کار می کنید یک تجارت جهانی که قرار نیست فقط

English with Americans.

با آمریکایی ها انگلیسی صحبت کنید.

You're going to be speaking English with people in Israel, in Germany, in China, in Thailand

شما قرار است با مردم اسرائیل، آلمان، چین، تایلند

and stuff, and so if you have only practiced speaking with Americans and you're watching

و غیره انگلیسی صحبت کنید، بنابراین اگر فقط با آمریکایی‌ها صحبت کرده‌اید و

all these videos like "don't say thank you," "don't say sorry," kind of like you were mentioning

همه این ویدیوها را تماشا می‌کنید مانند "نگو متشکرم" "، " متاسفم"، مانند چیزی که ذکر کردید

and stuff, and you're trying to use all these fancy alternatives, then those people might

و چیزهای دیگر، و سعی می کنید از همه این جایگزین های فانتزی استفاده کنید، در این صورت آن افراد ممکن است

not understand you and you might not be prepared to really understand them.

شما را درک نکنند و شما برای درک واقعی آنها آماده نباشید.

And, you know, I think that's becoming more and more important is that you are able to

و، می‌دانید، من فکر می‌کنم مهم‌تر و مهم‌تر این است که شما

participate in global English, not just American English or British English or whatever the

بتوانید در زبان انگلیسی جهانی شرکت کنید، نه فقط انگلیسی آمریکایی یا انگلیسی بریتانیایی یا هر

kind of standard or native English that you're learning is.

نوع انگلیسی استاندارد یا بومی که یاد می‌گیرید .

Yeah, in fact, and I recently read an article about it, usually generally native speakers

بله، در واقع، و من اخیراً مقاله‌ای در مورد آن خوانده‌ام، معمولاً معمولاً افراد بومی

are often misunderstood or are having a harder time communicating in a global setting, right?

معمولاً به اشتباه درک می‌شوند یا در برقراری ارتباط در یک محیط جهانی مشکل‌تر هستند، درست است؟

So it's the native speakers who need to change to be more understood, without using all those

بنابراین این افراد بومی هستند که نیاز به تغییر دارند تا بیشتر درک شوند، بدون استفاده از آن همه

sports idioms and expressions and once in a blue moon, where it's great to know right?

اصطلاحات و اصطلاحات ورزشی و یک بار در ماه آبی، جایی که دانستن آن عالی است درست است؟

Definitely great to know, it's great to be able to use those but I think that when it

مطمئناً دانستن آن عالی است، استفاده از آنها عالی است، اما من فکر می‌کنم وقتی صحبت

comes to global communication we have a certain set of rules which requires people to be better

از ارتباطات جهانی می‌شود، مجموعه‌ای از قوانین داریم که از مردم می‌خواهد شنونده‌های بهتری باشند

listeners, native and non-native speakers, so you need to train your ears to hear different

، بومی و غیر بومی صحبت کنند، بنابراین باید آموزش دهید. گوش های شما برای شنیدن صداهای مختلف

voices.

So going back to what you said: yes, English doesn't have one sound.

بنابراین به آنچه گفتید برگردیم: بله، انگلیسی یک صدا ندارد.

Open yourself up to different Englishes and also, you know yes, you need to modify your

خودتان را با انگلیسی‌های مختلف باز کنید و همچنین، می‌دانید بله، باید گفتار خود را کمی اصلاح کنید

speech a little bit to be better understood, and again I think that's the job of the native

تا بهتر درک شود، و دوباره فکر می‌کنم این کار زبان مادری است،

speaker but also that gives freedom for non-native speakers, who would have the freedom of just

اما همچنین به غیر بومی‌ها آزادی عمل می‌دهد.

using basic vocabulary, you know, not going too fancy, not using expressions and doing

می‌دانید که می‌توانید فقط از واژگان اولیه استفاده کنید، خیلی شیک نباشید، از عبارات استفاده نکنید و

really well.

واقعاً خوب عمل کنید.

And I think it's something that is definitely important to remember.

و من فکر می کنم این چیزی است که قطعا مهم است که به خاطر بسپارید.

Dare to show up the more we normalize different sounds and different voices, and then when

هر چه بیشتر صداهای مختلف و صداهای مختلف را عادی سازی کنیم جرأت نشان دادن داشته باشید ، و

there is more representation then people dare more.

سپس وقتی بازنمایی بیشتر شد، مردم جرات بیشتری دارند.

Because right now a child that grows up and watches Hollywood movies and Netflix then

زیرا در حال حاضر کودکی که بزرگ می شود و فیلم های هالیوود و نتفلیکس را تماشا می

the majority is like the sound of them.

کند اکثریت آن ها مانند صدای آنهاست.

most of the people who speak is very very distinct and like it doesn't sound like them.

اکثر افرادی که صحبت می کنند بسیار متمایز هستند و دوست دارند که شبیه آنها نیست.

And I think that then they would be afraid to speak up in public or make videos because

و من فکر می کنم که در این صورت آنها می ترسند در جمع صحبت کنند یا ویدیو بسازند زیرا

it doesn't sound right, like English is supposed to sound, and I think that the more we normalize

درست به نظر نمی رسد، همانطور که قرار است انگلیسی به نظر برسد، و فکر می کنم هر چه بیشتر

foreign accents, non-native accents, I think we would have more representation, more people

لهجه های خارجی، لهجه های غیر بومی را عادی کنیم، فکر می کنم. ما نمایندگان بیشتری خواهیم داشت، افراد

would dare, more people would show up, you know, it's not a coincidence that I'm one

بیشتری جرات می‌کردند، افراد بیشتری ظاهر می‌شدند ، می‌دانید، تصادفی نیست که من یکی

of the only-- Um, I wouldn't say only but there aren't a lot of non-native speaking

از تنها کسانی هستم - ام، نمی‌توانم بگویم فقط اما تعداد زیادی از آنها وجود ندارند. معلمان غیر بومی که به زبان

teachers teaching in English on YouTube.

انگلیسی در YouTube تدریس می کنند.

There is a lot of criticism, and a lot of crap that non-native teachers need to deal

انتقادات و مزخرفات زیادی وجود دارد که معلمان غیر بومی

with when they speak in English.

وقتی به زبان انگلیسی صحبت می کنند باید با آنها برخورد کنند.

And that is a problem, right, like it's the comments that we receive about our accents

و این یک مشکل است، درست، مانند نظراتی است که در مورد لهجه‌ها

and our grammar and our typos, comments that native speakers usually don't have to deal

و دستور زبان‌مان و اشتباهات تایپی‌مان دریافت می‌کنیم، نظراتی که گویشوران بومی معمولاً مجبور به پرداختن به آنها نیستند

with.

.

I'm sure they deal with it as well but it hits differently, because if someone would

من مطمئن هستم که آنها نیز با آن برخورد می کنند، اما تاثیر متفاوتی دارد، زیرا اگر کسی

respond or comment on my Hebrew it wouldn't feel the same as when someone comments on

به زبان عبری من پاسخ دهد یا نظر بدهد، احساسی مشابه زمانی که کسی در مورد انگلیسی من نظر می دهد

my English, especially when I'm an authority in the industry, in the field, right?

، نخواهد بود، به خصوص زمانی که من در این صنعت معتبر هستم. ، در زمینه، درست است؟

Like I'm teaching.

مثل اینکه دارم درس میدم

I'm a teacher.

من یک معلم هستم.

So I need to-- I am an authority so I think it's not a coincidence, because people are

بنابراین من باید -- من یک مرجع هستم بنابراین فکر می کنم تصادفی نیست، زیرا مردم می

afraid.

ترسند.

People are afraid of criticism, people are afraid that if they have an accent they wouldn't

مردم از انتقاد می ترسند، مردم می ترسند که اگر لهجه داشته

be considered as an authority, so I think that we want to see and we want to encourage

باشند به عنوان یک مرجع در نظر گرفته نشوند، بنابراین من فکر می کنم که ما می خواهیم ببینیم و می خواهیم افراد

more new speakers, non-native speakers of English, to show up on YouTube and teach in

جدیدتر، غیر بومی زبانان انگلیسی را تشویق کنیم. در یوتیوب حاضر شوید و به زبان انگلیسی تدریس کنید

English.

.

And I love what you're saying that you guys are starting to show that as a model because

و من عاشق چیزی هستم که شما می گویید که شما بچه ها شروع به نشان دادن آن به عنوان یک مدل کرده اید زیرا

yes, this is exactly what we need to do.

بله، این دقیقاً همان کاری است که ما باید انجام دهیم.

That's the way to do it and you know YouTube has an algorithm and if you follow a few people

این روش انجام آن است و می دانید که یوتیوب یک الگوریتم دارد و اگر چند

you'll keep seeing the same type of videos and the same type of people that you follow.

نفر را دنبال کنید، همان نوع ویدیوها و همان نوع افرادی را که دنبال می کنید مشاهده خواهید کرد.

And again, you need to be conscious of that.

و دوباره، شما باید از آن آگاه باشید.

So going back to what we said at the beginning, make sure you diversify your feed, make sure

بنابراین، به آنچه در ابتدا گفتیم برگردیم، مطمئن شوید که فید خود را متنوع کرده اید، مطمئن

you follow different teachers, people of color, that have different accents, who are native

شوید که معلمان مختلف، افراد رنگین پوست، که لهجه های متفاوتی دارند، که زبان

speakers as well to recognize that this is-- You know a lot of times I feel like "Oh they

مادری هستند را دنبال می کنید تا تشخیص دهید که این است-- خیلی وقت ها احساس می کنم "اوه

don't sound proper."

صداشون درست نیست."

What's proper, right?

چه چیزی مناسب است، درست است؟

Like really, an accent that is not standard white American is "not proper."

در واقع، لهجه‌ای که استاندارد آمریکایی سفیدپوست ندارد، «مناسب» است.

That's English, so you have to deal with your biases.

این انگلیسی است، پس باید با تعصبات خود کنار بیایید.

And it starts with how you consume your content and who you follow.

و با نحوه مصرف محتوای خود و افرادی که دنبال می کنید شروع می شود.

It's really, like, language is power, right?

واقعاً مثل این است که زبان قدرت است، درست است؟

When you know more languages you're absolutely more powerful.

وقتی زبان های بیشتری بلد باشید کاملا قدرتمندتر هستید.

I love that.

من آن را دوست دارم.

I couldn't agree more.

من نمی توانستم بیشتر موافق باشم.

It's definitely-- there's something special, there's a quote that's, I think it's from

این قطعاً-- چیز خاصی وجود دارد، یک نقل قول وجود دارد که، فکر می کنم از

Nelson Mandela, that's like you know, "When you speak to a man in a language that

نلسون ماندلا است، مثل اینکه می دانید، "وقتی با مردی به زبانی صحبت می کنید که

he understands, that goes to his head.

او می فهمد، این به ذهنش می رسد.

When you speak to him in his language that goes to his heart."

وقتی با او صحبت می کنید. به زبان او که به دلش می‌رود».

And obviously, English is the global language and stuff, and that's not to say that we can't

و بدیهی است که انگلیسی زبان و چیزهای جهانی است، و این بدان معنا نیست که همه ما نمی توانیم

all communicate in English and be able connect to each other's hearts and stuff, but I as

به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم به قلب و چیزهای یکدیگر متصل شویم، اما من به عنوان

a language learner and someone who's had a lot of opportunities to travel, which I'm

یک زبان آموز و کسی که فرصت های زیادی داشته ام. برای سفر، که

very grateful for, I definitely notice a big difference.

بسیار سپاسگزارم، قطعاً متوجه تفاوت بزرگی هستم.

It's, like, any time I go to a country-- Like a lot of countries that I never would have

مثل این است که هر وقت به کشوری می روم -- مثل بسیاری از کشورها که هرگز

thought I wanted to learn the language it's like I'm always drawn to at least wanting

فکر نمی کردم می خواهم زبان یاد بگیرم، مثل این است که همیشه به سمتی کشیده می شوم که حداقل

to learn some words, because it makes me feel like I can connect more to the people there,

چند کلمه را یاد بگیرم، زیرا این باعث می شود که من احساس می کنم که می توانم بیشتر با مردم آنجا ارتباط برقرار کنم،

so absolutely love that.

بنابراین کاملاً آن را دوست دارم.

I really felt like this conversation with Hadar was the bee's knees.

من واقعاً احساس می کردم این گفتگو با هادر زانوهای زنبور است.

So if you have enjoyed it too then I want to remind you that today's lesson is just

بنابراین اگر شما هم از آن لذت برده اید، می خواهم به شما یادآوری کنم که درس امروز

an excerpt from our new Beyond Borders Talk Show.

فقط گزیده ای از برنامه گفتگوی جدید ما در فراسوی مرزها است .

Now in each episode I guide you outside of the classroom and into the real world with

اکنون در هر قسمت من شما را در خارج از کلاس درس و به دنیای واقعی با

insights from some of the world's best teachers language learners innovators and global citizens,

بینش برخی از بهترین معلمان جهان، مبتکران زبان آموزان و شهروندان جهانی،

just like Hadar, helping you to reach your highest potential in your English and in your

دقیقاً مانند Hadar راهنمایی می کنم و به شما کمک می کند تا به بالاترین پتانسیل خود در زبان انگلیسی و در

life.

زندگی خود دست یابید. .

Now does that sound like something that you want to do?

حالا آیا آن چیزی شبیه چیزی است که می خواهید انجام دهید؟

Then all you have to do is download the full interview with Hadar for FREE in the description

سپس تنها کاری که باید انجام دهید این است که مصاحبه کامل با هادار را به صورت رایگان در توضیحات

below.

زیر دانلود کنید.

And now it's time to go beyond the classroom and live your English.

و حالا وقت آن است که فراتر از کلاس درس بروید و انگلیسی خود را زندگی کنید.

Aww yeah!!

وای آره!!