Understand Movies and Series in ENGLISH — How Natives Use the B-Word

So, before we get into today's lesson, I wanted  to take a quick moment just to let you know that  

بنابراین، قبل از اینکه وارد درس امروز شویم، می‌خواهم یک لحظه کوتاه صرفاً به شما بگویم که

if you are sensitive to more vulgar topics like  we were talking about today, then this might not  

اگر به موضوعات مبتذل‌تری مانند آنچه امروز در مورد آن صحبت می‌کردیم حساس هستید، ممکن است این

be the episode for you. We do not condone really  using language like this. However, the reason that  

قسمت برای شما نباشد. ما واقعاً استفاده از چنین زبانی را نمی پذیریم. با این حال، دلیل اینکه

we're doing a topic on this word is because it  is one that you'll find natives use all the time  

ما موضوعی را درباره این کلمه ایجاد می‌کنیم این است که می‌بینید که بومی‌ها همیشه از آن

in different media, in your favorite TV series,  movies, songs, and so on. So, we do believe that  

در رسانه‌های مختلف، در سریال‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، آهنگ‌ها و غیره مورد علاقه‌تان استفاده می‌کنند. بنابراین، ما معتقدیم که

it's important that you're able to understand,  able to comprehend when you come across different  

مهم است که وقتی با

uses of this word. So we'll be jumping all  into that, and we hope that you find it useful.

کاربردهای مختلف این کلمه مواجه می‌شوید، بتوانید آن را درک کنید. بنابراین ما همه چیز را به این موضوع می پردازیم و امیدواریم که برای شما مفید باشد.

I'm joined here in the global studio by the one,  the only Axl Pose, aka Thiago. How's it going? 

اینجا در استودیوی جهانی یکی، تنها اکسل پوز، با نام مستعار تیاگو، به من ملحق شده است. اوضاع چطوره؟

Hey, Ethan, I'm doing well. I couldn't help but notice  

هی، ایتان، حالم خوب است. نمی‌توانم توجه نکنم

that you are sporting a very appropriate  garb there. Or we could say a nice t-shirt 

که شما در آنجا لباس بسیار مناسبی می‌پوشید . یا می توانیم بگوییم یک تی شرت زیبا

Ooh, garb. (Garb) Is that T-shirt? Garb. It's a piece of clothing. Yeah. 

اوه، لباس. (گرب) آن تی شرت است؟ لباس. این یک تکه لباس است. آره

Oh, nice. And forpeople who maybe aren't familiar with that,  

چه خوب. و برای افرادی که شاید با آن آشنا نباشند،

I think like you'd have to be living in a cave to  not be familiar with that image, but just in case  

فکر می‌کنم باید در غار زندگی کنید تا با آن تصویر آشنا نباشید، اما در صورتی که

someone is listening to us from the comfort of  a cave, what is that, that image on your shirt? 

کسی از راحتی غار به ما گوش کند ، آن تصویر روی پیراهن شما؟

Oh yeah. I have here Walter White - Heisenberg  from Breaking Bed and his famous line:  

اوه بله. من اینجا والتر وایت - هایزنبرگ را از بریکینگ بید و جمله معروفش دارم:

"I'm the one who knocks." I am the one who knocks. 

«من کسی هستم که در می‌زند». منم که در میزنم.

Yes. And the reason why that's a very appropriate  piece of garb, piece of clothing is because today  

آره. و دلیل اینکه این یک لباس، یک تکه لباس بسیار مناسب است این است که امروز

we're talking all about the word Bitch.  So get used to listening to that word,  

همه درباره کلمه عوضی صحبت می کنیم. بنابراین به گوش دادن به آن کلمه عادت کنید،

because we're going to be saying a lot  throughout today's lesson. Uh, again,  

زیرا ما در طول درس امروز چیزهای زیادی خواهیم گفت. اوه، دوباره،

it's not a word that we condone using  a lot. There's obviously like a lot of,  

این کلمه ای نیست که ما از استفاده زیاد از آن استفاده کنیم. بدیهی است که

um, political implications. It's not  a word that's so nice, uh, in the,  

پیامدهای سیاسی زیادی وجود دارد. این کلمه‌ای نیست که خیلی خوب باشد، به‌طوری

in the way that it's been used in the past to  refer to, especially to women, for example.  

که در گذشته برای اشاره به آن، به‌ویژه به زنان، مثلاً برای زنان استفاده می‌شد.

However, it's been evolving and stuff with the,  the language. There's many ways to use it that  

با این حال، این زبان در حال تکامل است و با این زبان مشکل دارد. راه‌های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد که در

don't actually refer to women and so on. And we'll  be exploring some of those different uses of the  

واقع به زنان و غیره اشاره نمی‌کند. و ما امروز در حال بررسی برخی از این کاربردهای مختلف

word today, so that if you do encounter it when  you're, you know, listening to a TV series or  

کلمه   خواهیم بود، به طوری که اگر در هنگام گوش دادن به یک سریال تلویزیونی یا

watching a series like Breaking Bad, which is, I  completely went on a tangent there. The reason we  

تماشای سریالی مانند Breaking Bad با آن مواجه شدید، یعنی من کاملاً رفتم. روی مماس وجود دارد. دلیل اینکه ما

brought up Breaking Bad is because the king of the  word bitch, perhaps Aaron Paul, who plays Jesse  

Breaking Bad را مطرح کردیم این است که پادشاه کلمه عوضی، شاید آرون پل، که نقش جسی

Pinkman on the show Breaking Bad, was just so  famous for his iconic different uses of the word  

پینکمن را در سریال Breaking Bad بازی می‌کند، به خاطر استفاده‌های متفاوت نمادینش از کلمه

bitch. So that's, that's why. So later in today's  episode, we will be taking a look at some of Jesse  

عوضی بسیار معروف بود. پس به همین دلیل است. بنابراین بعداً در اپیزود امروز، نگاهی به برخی از

Pinkman's uses of this word, because you know  who better to learn from than the king himself.  

کاربردهای جسی پینکمن از این کلمه خواهیم داشت، زیرا شما می‌دانید که از چه کسی بهتر از خود پادشاه باید یاد بگیرید.

And, uh, you know, we're going to be exploring all  of these diverse uses, these diverse ways that we,  

و، اوه، می‌دانید، ما در حال بررسی همه این کاربردهای متنوع، این روش‌های متنوعی هستیم که ما،

natives and native-like speakers might use this  word. So that said, if you are new here every  

بومیان و سخنرانان بومی مانند ممکن است از این کلمه استفاده کنیم. بنابراین، اگر هر هفته در اینجا تازه وارد هستید،

single week, we make lessons like this that help  you to go beyond the classroom, learn different  

ما دروسی از این قبیل می‌سازیم که به شما کمک می‌کند تا فراتر از کلاس درس بروید، چیزهای مختلفی را یاد بگیرید

things that help you to better understand and use  your English in real life, so that you can go from  

که به شما کمک می‌کند زبان انگلیسی خود را در زندگی واقعی بهتر درک کنید و از آن استفاده کنید، تا بتوانید از

being a frustrated, insecure English learner and  become a confident natural English speaker. So if  

یک زبان آموز ناامید و ناامن انگلیسی باشید و به یک انگلیسی زبان طبیعی با اعتماد به نفس تبدیل شوید. بنابراین، اگر به

that sounds like something that you want for your  English, be sure to hit that subscribe button and  

نظر چیزی می‌رسد که برای انگلیسی‌تان می‌خواهید، حتماً دکمه اشتراک و

the button and below, and that way you won't  miss a single new podcast lesson like this one.  

دکمه و زیر را بزنید، و به این ترتیب یک درس جدید پادکست مانند این را از دست نخواهید داد.

All right. So this very powerful word can be  used as a noun, as a verb, as an adjective in  

خیلی خوب. بنابراین این کلمه بسیار قدرتمند می تواند به عنوان اسم، فعل، صفت در

different expressions. And one of the problems  with it is that oftentimes it's misunderstood  

عبارات مختلف استفاده شود. و یکی از مشکلات آن این است که اغلب افراد

by non-natives. Uh, in fact, one of the things  that I tend to see a lot of learners' mistakes,  

غیر بومی آن را اشتباه می‌فهمند. اوه، در واقع، یکی از چیزهایی که من معمولاً اشتباهات بسیاری از زبان آموزان را می بینم،

especially Spanish speakers, Portuguese speakers,  right, is that they, they tend to translate it  

به خصوص اسپانیایی زبانان، پرتغالی زبانان، درست است، این است که آنها تمایل دارند آن را به

literally from their language, which is equivalent  word might be puta, but I think a more appropriate  

معنای واقعی کلمه از زبان خود ترجمه کنند، که ممکن است معادل کلمه باشد. puta، اما من فکر می‌کنم

translation of that word is prostitute. Or we  might use like a word like whore, or something  

ترجمه مناسب‌تر این کلمه فاحشه است. یا ممکن است از کلمه ای مانند فاحشه یا چیزی

like that to refer to, um, obviously a sex worker,  a female sex worker. And bitch - it can mean that,  

مانند آن برای اشاره به، اوم، آشکارا یک کارگر جنسی، یک کارگر جنسی زن استفاده کنیم. و عوضی - می تواند به این معنی باشد،

but it's very rare. It's like in 95% of cases  it actually means something else, right? 

اما بسیار نادر است. مثل این است که در 95٪ موارد در واقع معنای دیگری دارد، درست است؟

Yeah, that's true. And it's really interesting  that you pointed that out because it's true.  

بله، این درست است. و این واقعاً جالب است که به آن اشاره کردید زیرا درست است.

As a Brazilian, uh, we do tend to, to think of  this word as that meaning that you just gave,  

به عنوان یک برزیلی، اوه، ما تمایل داریم که به این کلمه به معنایی فکر کنیم که شما همین الان به آن اشاره کردید،

yeah? It's referred to a, a prostitute.  But actually it's not quite that,  

بله؟ به یک فاحشه اشاره شده است. اما در واقع کاملاً اینطور نیست،

as you said in English. And there are so many  other applications for this word that it can even  

همانطور که به زبان انگلیسی گفتید. و کاربردهای بسیار دیگری برای این کلمه وجود دارد که حتی می تواند

be positive. There's even a positive way to use  this word. We're gonna be covering that today. So. 

مثبت باشد. حتی یک راه مثبت برای استفاده از این کلمه وجود دارد. ما امروز آن را پوشش خواهیم داد. بنابراین.

Most definitely. So, uh, first we should recognize  the literal meaning of this word. So people tend  

قطعا. بنابراین، ابتدا باید معنای تحت اللفظی این کلمه را بشناسیم. بنابراین مردم تمایل دارند

to think of it as an insult, like first and  foremost, but actually it comes from the word,  

آن را به عنوان یک توهین تصور کنند، مثل قبل از هر چیز، اما در واقع از کلمه

the technical word for a female dog, which even I  as a native speaker, it took me like a long time  

کلمه فنی برای سگ ماده می آید، که حتی من به عنوان یک زبان مادری، مدت زیادی طول کشید تا

to learn this. And the reason I learned it was  because, uh, we are, family dog was pregnant,  

این را یاد بگیرم   . و دلیلی که این را یاد گرفتم این بود که، اوه، ما هستیم، سگ خانواده باردار بود،

actually, my, my dad wanted to have puppies for  a really long time, and so he decided to breed  

در واقع، پدرم می خواست برای مدت طولانی توله سگ داشته باشد ، و بنابراین تصمیم گرفت

our family dog. And I was about maybe 12, 13 or  so. And I remember I was just like cracking up to  

سگ خانواده ما را پرورش دهد. و من حدوداً 12، 13 یا بیشتر بودم. و یادم می‌آید که درست مثل این بودم که

myself. I was laughing a lot and I was reading  some different articles about what you have to  

خودم را درگیر کنم. من خیلی خندیدم و داشتم چند مقاله مختلف در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید

do when the, the puppy, uh, sorry, when the,  the dog is having the puppies and everything,  

وقتی که سگ توله ها و همه چیز دارد،

and different things that you can encounter,  different things you should be prepared for,  

و چیزهای مختلفی که می توانید با آنها روبرو شوید، ببخشید، می خواندم. شما باید برای آن آماده باشید،

but it didn't say, you know, the dog, the dog,  the dog. What it was saying over and over again  

اما نگفت، می دانید، سگ، سگ، سگ. چیزی که بارها و بارها می‌گفت

was the bitch, which is actually the correct  term to use when you're referring to a female  

عوضی بود، که در واقع اصطلاح درستی است که وقتی به سگ ماده اشاره می‌کنید

dog. And you can find this actually commonly  used in the, uh, in the theme of dog breeding. 

. و می‌توانید این را پیدا کنید که معمولاً در موضوع پرورش سگ استفاده می‌شود.

Ethan, you used a nice word there,  you said breed, right? I mean,  

اتان، تو اونجا از کلمه خوبی استفاده کردی، گفتی نژاد، درسته؟ منظورم این است که

what does it mean in that context to breed a dog? Yeah. So it means to reproduce, and if you're  

در این زمینه پرورش سگ به چه معناست؟ آره بنابراین به معنای تولید مثل است، و اگر در حال

breeding, it's usually used with animals. Uh,  it would sound kind of vulgar if you used it  

تولید مثل هستید، معمولاً برای حیوانات استفاده می‌شود. اوه، اگر از آن برای انسان‌ها استفاده می‌کردید، یک جور مبتذل به نظر می‌رسید

with humans, and it's with animals that usually  you'll be combining, you know, two animals to  

، و این برای حیواناتی است که معمولاً دو حیوان را با هم ترکیب می‌کنید تا

have puppies or to have, uh, other sorts of baby  animals. So in most cases, you're not actually  

توله سگ داشته باشید یا، آه، انواع دیگر  حیوانات بچه داشته باشید . بنابراین در بیشتر موارد، در واقع نمی‌شنوید که از

going to hear this word being used to refer to  female dogs unless you actually are in something  

این کلمه برای اشاره به سگ‌های ماده استفاده می‌شود، مگر اینکه واقعاً در کاری

like breeding. But there's all sorts of colloquial  terms and so on. And something that's kind of fun  

مانند پرورش یا پرورش نباشید. اما انواع اصطلاحات محاوره‌ای و غیره وجود دارد. و چیزی که به نوعی سرگرم کننده است این

is that we'll even play with this word. Like  you might hear people say "beach", which is,  

است که ما حتی با این کلمه بازی خواهیم کرد. مثلاً ممکن است بشنوید که مردم می‌گویند «ساحل»، یعنی

if you wanted to use this word, but use it in a  softer way, the same way that we have words like,  

اگر می‌خواهید از این کلمه استفاده کنید، اما آن را به شیوه‌ای ملایم‌تر به کار ببرید، به همان شکلی که کلماتی مانند «

um, damn, we might say, dang, instead of saying  that, or instead of saying fuck, you could say  

اوم، لعنتی» داریم، ممکن است بگوییم «دنگ» این را بگویید، یا به جای گفتن لعنتی، می‌توانید بگویید «

like, freaking or frick or something like that,  which is a softer, not vulgar alternative. 

مثل، دیوانه یا فریب» یا چیزی شبیه به آن، که جایگزین نرم‌تر و نه مبتذل‌تر است.

I, I think I even heard in a movie instead of  son of a bitch, the character says, son of a gun. 

من، فکر می‌کنم حتی در یک فیلم به جای پسر عوضی شنیدم، شخصیت می‌گوید پسر تفنگ.

Son of a gun. Yeah. Yeah. That's a, a really great  common alternative. A lot of learners might say,  

پدر سوخته. آره آره این یک جایگزین رایج واقعا عالی است. برای مثال، بسیاری از زبان‌آموزان ممکن است بگویند

for example, that learning grammar is a bitch.  So what do you think about that, Thiago? 

که یادگیری گرامر چیز دیگری است. پس در مورد آن چه فکر می کنی، تیاگو؟

Honestly, I don't understand why people think  that learning grammar is a bitch. I mean,  

راستش را بخواهید، نمی‌فهمم چرا مردم فکر می‌کنند که یادگیری گرامر چیز بیهوده‌ای است. یعنی

I love it so much. You know, it's so much  fun for me. Yeah. As a matter of fact,  

خیلی دوستش دارم. می دانید، برای من خیلی  سرگرم کننده است. آره در واقع،

we have recently done an episode where I actually  share my feelings and my thoughts towards grammar,  

اخیراً قسمتی را انجام داده‌ایم که در آن احساسات و افکارم را نسبت به گرامر به اشتراک می‌گذارم،

and I explain better why I love grammar and, and  why studying grammar was beneficial to me. So  

و بهتر توضیح می‌دهم که چرا گرامر را دوست دارم و چرا مطالعه گرامر برای من مفید بود. بنابراین

you guys can check it out. We're gonna leave the  link to that episode in the description. But guys,  

شما بچه ها می توانید آن را بررسی کنید. ما پیوند آن قسمت را در توضیحات می‌گذاریم. اما بچه ها،

come on. Learning grammar is not a bitch, but  you gotta make grammar your bitch. All right. 

بیایید. یادگیری گرامر یک عوضی نیست، اما باید گرامر را عوضی خود کنید. خیلی خوب.

So there's a couple expressions there, but we  should first explain what does it mean if you  

بنابراین چند عبارت وجود دارد، اما ابتدا باید توضیح دهیم که اگر

say that something is a bitch? Like here, learning  grammar is a bitch. If someone has those feelings. 

بگویی چیزی عوضی است به چه معناست؟ مانند اینجا، یادگیری گرامر کار سختی است. اگر کسی این احساسات را دارد.

Something is complicated. It's not easy.  Uh, it's difficult, you know, it's just,  

چیزی پیچیده است. کار آسانی نیست. اوه، سخت است، می دانید، فقط،

yeah, it's hard. It's even annoying. Like, yeah,  you can use that to express frustration. Like,  

بله، سخت است. حتی آزاردهنده است. مثلاً، بله، می‌توانید از آن برای ابراز ناامیدی استفاده کنید. مثلاً،

oh, learning grammar is a bitch. I'm like, oh,  it's so hard. It's so, you know, boring. Yeah. 

اوه، یادگیری گرامر یک عوضی است. من انگار، اوه، خیلی سخت است. خیلی خسته کننده است. آره

You could even hear, uh, hear it's  used to show sympathy, right? If  

حتی می توانید بشنوید، اوه، بشنوید که برای ابراز همدردی استفاده می شود، درست است؟ اگر

say you were on your way to record the podcast  and your car broke down, you could say, oh, man,  

بگویید برای ضبط پادکست در راه بودید و ماشینتان خراب شد، می‌توانید بگویید، اوه، مرد،

that's a bitch. Like, it's something really  difficult. I, I'm sympathizing with that  

این یک عوضی است. مثلاً، این چیزی واقعاً سخت است. من، من با آن

difficult situation that you went through  having your car break down, right? So. 

شرایط سختی که با خراب شدن ماشینت پشت سر گذاشتی، همدردی می کنم، درست است؟ بنابراین.

I've heard life's a bitch also. Yeah.  With that (Life's a bitch) idea. 

من هم شنیده ام که زندگی عوضی است. آره با این ایده (زندگی یک عوضی است).

That's a common, a common phrase to say if  something bad happened, right? So that you  

این یک عبارت رایج و رایج برای گفتن است اگر اتفاق بدی افتاده باشد، درست است؟ به طوری که

just say, oh man, life's a bitch. So changing  here to a different expression, you said you  

فقط بگویی، ای مرد، زندگی عوضی است. بنابراین با تغییر اینجا به یک عبارت دیگر، گفتید

gotta make grammar your bitch. What does it mean  if you make something or someone, your bitch? 

باید دستور زبان را عوضی خود کنید. اگر چیزی یا کسی را عوضی خود بسازید به چه معناست؟

Yeah. I'm gonna talk about something first.  So, when you make something your bitch,  

آره من اول در مورد چیزی صحبت می کنم. بنابراین، وقتی چیزی را عوضی خود می‌سازید،

like in this case, you make grammar your bitch,  you own it, you master it, you, you don't,  

مانند این مورد، دستور زبان را عوضی خود می‌سازید، مالک آن هستید، بر آن مسلط هستید، شما، نمی‌کنید،

you are not controlled by it. You control it.  So making grammar your bitch in this context  

شما تحت کنترل آن نیستید. تو کنترلش کن بنابراین در این زمینه گرامر را عوضی خود کنید   به این

means you own it, you master it. Uh, grammar is  not this thing that you fear so much, you know. 

معنی است که شما مالک آن هستید، بر آن مسلط هستید. اوه، گرامر این چیزی نیست که شما خیلی از آن می ترسید، می دانید.

I think using bitch in that way, it's not so  vulgar, right? If you say make someone your bitch,  

فکر می‌کنم استفاده از عوضی به این شکل، چندان مبتذل نیست، درست است؟ اگر بگویید کسی را عوضی خود کنید،

that is quite vulgar, it's quite insulting. If you  say that you're going to make someone your bitch,  

این کاملاً مبتذل است، کاملاً توهین آمیز است. اگر می‌گویید کسی را عوضی خود می‌سازید،

or you say someone is your bitch, it's, it's quite  insulting. And it means that you are, if, if you  

یا می‌گویید کسی عوضی شماست، کاملاً توهین‌آمیز است. و به این معنی است که اگر

are making someone your bitch, you're making that  person subservient to you. Which in other words  

کسی را عوضی خود می‌سازید، آن شخص را مطیع خود می‌کنید. به عبارت دیگر

could be, you're making that person, they're in  your control, they have to listen to what you say,  

می‌تواند این باشد که شما آن شخص را می‌سازید، او در کنترل شما است، باید به آنچه می‌گویید گوش دهد،

they're like your slave or your servant or  something like that. So as you can, you can see  

آنها مانند برده یا خدمتکار شما یا مانند این هستند. بنابراین همانطور که می توانید، می توانید ببینید

it's, it's not something nice to say to someone. Again, the memory from series. Right. I remember  

اینطور است، گفتن به کسی چیز خوبی نیست. باز هم خاطره ای از سریال. درست.

a clip just now from Friends. I dunno if  you remember that clip. I mean, uh, uh,  

همین الان یک کلیپ از دوستان را به خاطر دارم. نمی دانم آن کلیپ را به خاطر دارید یا نه. منظورم این است که، اوه، اوه،

the girls, Rachel and Monica, they're fighting.  And then, uh, Phoebe, you know, stops the fight,  

دخترها، ریچل و مونیکا، دارند دعوا می کنند. و بعد، اوه، فیبی، می‌دانی، دعوا را متوقف می‌کند،   می‌دانی،

you know, by, I, I, I guess, you know, I don't  know, uh, pinching them or something. And then  

من، من، حدس می‌زنم، می‌دانی، نمی‌دانم، آه، نیشگون گرفتن آنها یا چیز دیگری. و سپس

they (I think grabbing their ears) stop  and then... Grabbing their ears. Exactly.  

آنها (فکر می‌کنم گرفتن گوش‌هایشان) متوقف می‌شوند و سپس... گوش‌هایشان را می‌گیرند. دقیقا.

And then Phoebe says, oh, if, if we were in  prison, you guys would be like my bitches. 

و سپس فیبی می‌گوید، اوه، اگر ما در زندان بودیم، شما بچه‌ها مثل عوضی‌های من بودید. ما

There we go. You know what? If we were in  prison, you guys would be like my bitches. 

میرویم آنجا. میدونی چیه؟ اگر ما در زندان بودیم، شما بچه ها مثل عوضی های من بودید.

It's in prison is something that happens,  right, is there's like a hierarchical power  

در زندان چیزی است که اتفاق می افتد، درست است، مانند یک سیستم قدرت سلسله مراتبی وجود دارد

system. Sometimes that can happen. So that's  a, uh, an ambit, uh, it's a, an area where  

. گاهی ممکن است این اتفاق بیفتد. بنابراین این یک، اوه، یک دامنه است، اوه، این یک منطقه است که

you could hear this word used. So obviously you  have to be careful with the word bitch though,  

می‌توانستید از این کلمه استفاده کنید. بنابراین واضح است که باید مراقب کلمه عوضی باشید،

right? Because oftentimes, like with make  someone your bitch, it can be insulting. 

درست است؟ زیرا اغلب اوقات، مانند اینکه شخصی را عوضی خود کنید، ممکن است توهین آمیز باشد.

And we actually have a nice clip here that  you brought up, uh, this week, right, Ethan,  

و ما در واقع یک کلیپ خوب در اینجا داریم که اوه، این هفته، درست است، ایتان،   آن را مطرح کردید

to illustrate how offensive it can be. Right? Exactly. Yeah. One that is very memorable for  

تا نشان دهید چقدر می تواند توهین آمیز باشد. درست؟ دقیقا. آره چیزی که برای من بسیار به یاد ماندنی است

me in the sense of it being something strong.  And there can be rare occasions where, you know,  

به این معنا که چیزی قوی است. و ممکن است موارد نادری وجود داشته باشد که، می‌دانید،

it can be, uh, tasteful use of the word or, or,  uh, correct use of the word in the sense that,  

ممکن است استفاده ذوق‌آمیز از کلمه یا، یا، استفاده صحیح از کلمه به این معنا باشد که

the example that I was gonna give that came  to mind for me is actually from Harry Potter  

مثالی که می‌خواستم بزنم به ذهنم خطور کرد. من در واقع اهل هری پاتر

of all places, which I remember very clearly in  the, the last book of, and the last movie, uh,  

از همه جاها هستم، که به وضوح در آخرین کتاب و آخرین فیلم

of the series that, uh, believe her name is Molly  Weasley, so Ron's mother. Uh, Bellatrix Lestrange,  

سری که، اوه، فکر می‌کنم اسمش مولی ویزلی است، به وضوح به یاد دارم. اوه، بلاتریکس لسترنج،

who's one of the, the bad guys in this movie  is trying to attack her daughter. And so she  

که یکی از آدم‌های بد این فیلم است، سعی می‌کند به دخترش حمله کند. و بنابراین او

very appropriately says, "Not my daughter,  you bitch", and in all the other movies,  

بسیار مناسب می‌گوید: «دخترم نه، عوضی»، و در تمام فیلم‌های دیگر، می‌دانی

you know, is you see it as this sweet motherly  woman and everything. So it's just shocking moment  

، آیا آن را به‌عنوان این زن شیرین مادرانه و همه چیز می‌بینی. بنابراین فقط لحظه‌ای تکان‌دهنده است

where she's using this word and it's someone's  trying to kill her daughter, so it's like perfect,  

که او از این کلمه استفاده می‌کند و کسی سعی می‌کند دخترش را بکشد، بنابراین

perfect moment to, to use that word. Not my daughter, you bitch. 

استفاده از آن کلمه مانند لحظه‌ای عالی است. نه دخترم، عوضی

And we can also use it in the, like, if we use  it in the continuous, right? If we say like,  

و همچنین می‌توانیم از آن در حالت استمراری استفاده کنیم، درست است؟ اگر بگوییم،

someone's being a bitch, it's slightly less  offensive either way, it's very offensive. So be  

کسی عوضی است، در هر صورت کمی کمتر  توهین آمیز است، خیلی توهین آمیز است. بنابراین

careful if you do use this. But if someone's being  a bitch, instead of saying that, that person,  

اگر از این استفاده می‌کنید مراقب باشید. اما اگر کسی عوضی است، به جای اینکه بگوییم آن شخص، در

we actually haven't even defined if we use  it in the first way, like in Harry Potter,  

واقع حتی تعریف نکرده‌ایم که از آن به روش اول استفاده کنیم، مثل هری پاتر،

you're obviously saying that person is a, is a bad  person, or they're evil or something, something  

واضح است که می‌گویید آن شخص یک فرد بد است. ، یا شر هستند یا چیزی، چیزی

along those lines. But if you say someone's  being a bitch, usually it's more because they're,  

در همین راستا. اما اگر می‌گویید کسی عوضی است، معمولاً بیشتر به این دلیل است که

they're in that moment, they're being annoying.  You're not saying they're always a bad person,  

او در آن لحظه است، آزاردهنده است. شما نمی گویید که آنها همیشه آدم بدی هستند،

it's just in that moment, they're doing  something that's, that's, that's annoying. 

فقط در آن لحظه است، آنها کاری انجام می دهند که آزاردهنده است.

I love these little nuances, you know, like there  is a clear difference. Yeah. Like between saying  

من این تفاوت های ظریف را دوست دارم، می دانید، مثل اینکه یک تفاوت واضح وجود دارد. آره مثل بین گفتن

you are a bitch versus you are being a bitch.  It's so interesting, uh, these nuances, right? 

تو عوضی در مقابل تو عوضی. خیلی جالب است، این تفاوت های ظریف، درست است؟

It's, yeah, those subtleties of the language  that can, it's something so small, but it can  

بله، آن ظرافت‌های زبان است که می‌تواند، چیزی بسیار کوچک است، اما

really change how the perceived comprehension is,  right? So people tend to generally think of this  

واقعاً می‌تواند نحوه درک درک شده را تغییر دهد، درست است؟ بنابراین مردم معمولاً این را

for a woman, like a, a bitch as a woman, and you  shouldn't, you should not call a woman a bitch.  

برای یک زن تصور می‌کنند، مانند یک عوضی، یک زن، و شما نباید فکر کنید، نباید یک زن را عوضی خطاب کنید.

We do not condone that. It's not a good thing.  Sometimes though, you could even hear this used  

ما آن را نمی پذیریم. چیز خوبی نیست. با این حال، گاهی اوقات حتی می‌توانی بشنوی که

to refer to a man, I remember a really great  clip from The Simpsons where they're watching,  

برای اشاره به یک مرد استفاده می‌شود، من یک کلیپ واقعاً عالی از سیمپسون‌ها را به یاد می‌آورم که در آن در حال تماشای آن‌ها هستند،

I think it's like an award ceremony or something,  and there's a man who's in the, who they're  

فکر می‌کنم این شبیه یک مراسم جایزه یا چیزی است، و مردی در آن حضور دارد، که آنها او می‌گوید: «در حال

interviewing and he's talking badly about, you  know, uh, another famous person, an actress,  

مصاحبه است و درباره او بد صحبت می‌کند، می‌دانی ، اوه، یک فرد مشهور دیگر، یک بازیگر،

and Bart that's watching, he says, he's such a  bitch, like, you know, saying that because he's  

و بارت که تماشا می‌کند، او می‌گوید، او خیلی عوضی است، مثلاً، می‌دانی که می‌گوید چون دارد

gossiping, he's talking badly about this other  person, to everyone who's, who's watching that  

غیبت می‌کند، درباره این موضوع بد صحبت می‌کند. شخص دیگری، به همه کسانی که هستند،

award ceremony and everything. And so it's,  it's a, a very tactful use of the word there. 

مراسم اهدای جایزه و همه چیز را تماشا می کنند. و بنابراین، این یک استفاده بسیار زیرکانه از کلمه در آنجاست.

He's such a bitch. Did you say tactful? 

اون خیلی عوضیه گفتی با درایت؟

Tactful means if you do something with tact,  you're doing it, uh, with taste. You're doing  

درایت یعنی اگر کاری را با درایت انجام می‌دهی، آن را با ذوق انجام می‌دهی. شما این کار را

it in a way that's, you know, spot on.  However, if you're referring to a man,  

به روشی انجام می‌دهید که، می‌دانید، به‌جاست. با این حال، اگر به یک مرد اشاره می‌کنید،

it's more common than using bitch. You might  use the word bastard, or you might hear that  

رایج‌تر از استفاده از عوضی است. ممکن است از کلمه حرامزاده استفاده کنید، یا ممکن است بشنوید که

use more commonly to refer to a man. Something  really important to be aware of with this is that  

بیشتر برای اشاره به یک مرد استفاده می‌شود. چیزی که در این مورد واقعاً مهم است این است که

if you are using any sort of  cursing in a foreign language,  

اگر از هر نوع فحش دادن به زبان خارجی استفاده می‌کنید، می‌دانید،

you know, we grew up in our mother tongue in  general hearing our mothers hearing, our fathers  

ما به طور کلی با شنیدن صدای مادرانمان به زبان مادری بزرگ شدیم، پدرانمان به

tell us, you shouldn't say this word. That's a bad  word. So we have all this emotional and all these  

ما می‌گویند، شما نباید این کار را انجام دهید. این کلمه را بگو این کلمه بدی است. بنابراین، ما همه این خاطرات احساسی و همه این

memories attached to those words that for most of  us, will act as a sort of filter of when it's okay  

خاطرات را به آن کلمات متصل داریم که برای اکثر ما، به‌عنوان نوعی فیلتر برای اینکه چه زمانی

to use this word and when it's not okay. And for  the most part, it's not okay to use these words.  

استفاده از این کلمه اشکالی ندارد و چه زمانی که اشکالی ندارد، عمل می‌کند. و در اکثر موارد، استفاده از این کلمات اشکالی ندارد.

Of course, it depends your background, it depends  on your education, it depends on even what part  

البته، این بستگی به پیشینه شما دارد، به تحصیلات شما بستگی دارد، حتی به این بستگی دارد که در کدام قسمت

of a country you live in. People might use these  words more or less. Uh, just, I was telling Thiago  

از کشور زندگی می کنید. ممکن است افراد کم و بیش از این کلمات استفاده کنند. اوه، فقط،

earlier that there's like a dog mom, like, you  know, I take Phoebe my dog out in the mornings,  

قبلاً به تیاگو می‌گفتم که مثل یک مامان سگ وجود دارد، مثلاً، می‌دانی ، من فیبی را صبح‌ها سگم را بیرون می‌برم،

and sometimes there's a woman who also takes her  dog out at the same time, and she's from the south  

و گاهی زنی هست که سگش را هم در همان زمان بیرون می‌برد، و او از جنوب

of the UK and I guess they must curse more in  the south of the UK because she sometimes calls  

بریتانیا و من حدس می‌زنم که آنها باید بیشتر در جنوب بریتانیا فحش دهند زیرا او گاهی اوقات

her dog bitch. And I don't think she's using it in  the sense of like, the technical term for a female  

سگ خود را عوضی می‌خواند. و من فکر نمی کنم که او از آن به معنای مشابه، اصطلاح فنی برای

dog. I think it's more like when her dog is doing  something kind of, uh, you know, kind of naughty  

سگ ماده استفاده می کند. فکر می‌کنم بیشتر شبیه زمانی است که سگش کاری انجام می‌دهد، اوه، می‌دانی، یک جور شیطنت

or something like that, something she shouldn't  be doing. And so she uses to insult her dog. 

یا چیزی شبیه به آن، کاری که او نباید انجام می‌دهد. و بنابراین او برای توهین به سگ خود استفاده می کند. یک

There's another good word that naughty. What does  (Naughty) it mean when a person is being naughty? 

کلمه خوب دیگر وجود دارد که شیطان است. وقتی شخصی شیطون می‌شود (شیطان) به چه معناست؟

We'll often use this for children, for example, if  a child is doing something that they know they're  

ما اغلب از این برای کودکان استفاده می‌کنیم، برای مثال، اگر یک کودک کاری را انجام می‌دهد که می‌داند

not supposed to do, but they're doing it because  maybe they want to, you know, grabbing, like,  

قرار نیست انجام دهد، اما این کار را انجام می‌دهد زیرا شاید بخواهد، می‌دانید، چنگ می‌زند، مانند،

I know my nephew, for example, he'll, he'll grab  like the, they, they have a pantry where they, and  

من می‌دانم. برای مثال، برادرزاده‌ام، او می‌گیرد، مانند آنها، آنها یک انباری دارند و

they keep all the things they don't want the kids  to have, like candies and chocolates and stuff  

همه چیزهایی را که نمی‌خواهند بچه‌ها داشته باشند نگه می‌دارند، مانند آب نبات، شکلات و چیزهای روی آن

up on a high shelf. And so he'll grab like the  little step stool, a little ladder and take it,  

یک قفسه بلند و بنابراین او مانند چارپایه کوچک پله‌ای، نردبان کوچکی را می‌گیرد و می‌برد،

carry it into there when no one's looking and grab  like, the candies that he wants off at the top  

وقتی کسی به آن نگاه نمی‌کند، آن را به آنجا می‌برد و مانند، آب نبات‌هایی را که می‌خواهد در بالای

shelf. So that's a great example of being naughty,  doing something he knows he's not supposed to do.  

قفسه برمی‌دارد. بنابراین این یک مثال عالی از شیطنت است، انجام کاری که می داند قرار نیست انجام دهد.

And you were talking earlier about, uh, an  example you had like this about a student,  

و قبلاً در مورد مثالی که در مورد یک دانش آموز داشتید صحبت می کردید،

right? Who doesn't have so much of an emotional  attachment with a cursing in, in English. 

درست است؟ کسی که آنقدر وابستگی عاطفی با فحش دادن به زبان انگلیسی ندارد.

Yeah. Yeah. I mean, uh, I remember  the student of mine many years ago,  

آره آره منظورم این است، اوه، یادم می‌آید که شاگرد سال‌ها پیش،

he spoke amazing English. His  English was awesome, you know. And  

او انگلیسی شگفت‌انگیز صحبت می‌کرد. انگلیسی او عالی بود، می دانید. و

he loved American standup comedians, so he will  watch a lot of, um, standup comedians, American,  

او کمدین‌های استندآپ آمریکایی را دوست داشت، بنابراین خیلی از کمدین‌های استندآپ آمریکایی را تماشا خواهد کرد،

but there is a problem there, there was a problem  because, you know, these comedians, they usually  

اما یک مشکل وجود دارد، یک مشکل وجود دارد، زیرا، می‌دانید، این کمدین‌ها معمولاً

curse a lot or they swear a lot on stage. So  because this student of mine was a big fan of  

زیاد فحش می‌دهند یا فحش می‌دهند. زیاد روی صحنه بنابراین، به دلیل اینکه این دانش‌آموز من از طرفداران پر و پا قرص

these guys, I mean, he would speak cursing a lot  himself. Like, you know, for every sentence he  

این بچه‌ها بود، او خودش زیاد فحش می‌داد . می دانید، برای هر جمله ای که او

would say, or he would speak, there was at least  one curse word there. Yeah. And I don't know,  

می گفت یا صحبت می کرد، حداقل یک کلمه نفرین وجود داشت. آره و نمی‌دانم،

maybe he didn't realize this, that he was cursing  too much, or maybe he thought that he was being  

شاید او این را نمی‌دانست، که بیش از حد فحش می‌داد، یا شاید فکر می‌کرد که

cool and funny, like those American comedians that  he loved watching, but maybe he didn't realize  

باحال و خنده‌دار است، مثل آن کمدین‌های آمریکایی که دوست داشت تماشا کند، اما شاید متوجه نشد.

that if a native speaker heard him speak, maybe  that person will find him maybe, maybe offensive  

که اگر یک زبان مادری صحبت های او را شنید، شاید آن شخص او را شاید توهین آمیز بداند

because, you know, he just cursed too much. You could say he had a sailor's mouth  

زیرا، می دانید، او بیش از حد فحش داده است. می توان گفت که او دهان ملوانی داشت

or a potty mouth. What does that mean? 

یا دهان کوچکی داشت. معنی آن چیست؟

Apparently sailors must curse a lot because  we have this expression. If someone curses  

ظاهراً ملوان‌ها باید خیلی فحش دهند زیرا ما این عبارت را داریم. اگر کسی

all the time, like your student, we can say they  have a sailor's mouth and potty mouth, I mean,  

مثل دانش‌آموز شما همیشه   را نفرین می‌کند، می‌توانیم بگوییم که او دهان ملوانی دارد و دهان کوچکی دارد، منظورم این است که

potty refers to the toilet. So when we say potty  mouth, we'll usually use it more with children.  

لگن به توالت اشاره دارد. بنابراین، وقتی می‌گوییم دهان کوچک، معمولاً بیشتر از آن برای کودکان استفاده می‌کنیم.

And like, maybe your mom might threaten you -  I'm going to wash, I'm going to wash your mouth  

و مثلاً شاید مادرت ممکن است تهدیدت کند -  می‌روم بشورم، می‌خواهم دهانت را

out with soap. You know, if you keep up with  that potty mouth. So you have to be careful,  

با صابون بشویم. می‌دانید، اگر با آن دهان کوچک همگام باشید. پس باید مراقب باشی،

right? Who is your influences in a language  that you're learning. Because maybe too,  

درست است؟ چه کسانی در زبانی که در حال یادگیری آن هستید تأثیرگذار هستند. زیرا شاید هم،

if your main source of English is coming from  Breaking Bad, then you might think, oh, these  

اگر منبع اصلی انگلیسی شما از Breaking Bad باشد، ممکن است فکر کنید، اوه، این

natives they use bitch all the time. So I can  just use it. I can call my friends bitch, I can  

بومی‌ها همیشه از عوضی استفاده می‌کنند. بنابراین می‌توانم فقط از آن استفاده کنم. من می توانم دوستانم را عوضی خطاب کنم، می توانم به

call these people that I'm mad at son of a bitch  and stuff. And you, you need to, as we, I brought  

این افراد خطاب کنم که من از پسر عوضی عصبانی هستم و این چیزها. و شما باید، همانطور که ما

up the word before - tact, you need to have a  tactful use of cursing. If you choose to curse,  

قبلاً این کلمه را مطرح کردم - تدبیر، باید از لعن استفاده کنید. اگر فحش دادن را انتخاب کردید،

then you know, you don't really need to. I don't  curse very often. Do you, is this like something  

پس می دانید، واقعاً نیازی به این کار ندارید. من اغلب فحش نمی‌دهم. آیا این مانند چیزی است

that you would ever use in your English, Thiago? Not quite, you know, I was never a big fan of  

که هرگز در انگلیسی خود استفاده می کنید، تیاگو؟ نه، می دانید، من هرگز طرفدار

cursing myself. Youknow, while I understand  those words, when I watch something where  

فحش دادن به خودم نبودم. می‌دانی، در حالی که من آن کلمات را می‌فهمم، وقتی چیزی را تماشا می‌کنم که در آن

somebody uses them personally, I don't, I'm not  a fan of using them. Um, I think it's okay to,  

شخصی از آن‌ها استفاده می‌کند، نمی‌دانم، من طرفدار استفاده از آنها نیستم. اوم، من فکر می کنم اشکالی ندارد،

to curse in certain situations, you know, only  in extreme situations like, uh, I don't know.  

در موقعیت های خاص فحش دادن، می دانید، فقط در موقعیت های شدید مانند، اوه، نمی دانم.

Somebody's trying to hurt my family. Okay. I  see that as a justification to curse or some,  

یکی داره سعی میکنه به خانواده من صدمه بزنه باشه. من آن را توجیهی برای نفرین کردن یا بعضی از آنها می دانم،

I don't know. I wake up in the middle of the  night and then I stub my pinky toe. You know,  

نمی دانم. نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شوم و سپس انگشت کوچک پایم را خرد می‌کنم. می‌دانی،

the, I see myself cursing at that time.  I could go son of a bitch. Ow, you know. 

من در آن زمان خود را فحش می‌دهم. من میتونم برم پسر عوضی اوه، شما می دانید.

What does it mean if you stub your pinky toe? You know, like, it's like when you kick, uh, you  

اگر انگشت صورتی خود را خرد کنید به چه معناست؟ می‌دانی، مثل این است که وقتی لگد می‌زنی، اوه، می‌دانی

know, your pinky toe is the smallest toe that you  have on your foot, okay? When you stub it, you,  

، انگشت صورتی تو کوچک‌ترین انگشتی است که روی پای خود داری، خوب؟ وقتی آن را خرد می‌کنید،

uh, kind of kick a wall or a piece of furniture  with it accidentally, and it really hurts,  

به‌طور تصادفی به دیوار یا مبلمانی ضربه می‌زنید ، و واقعاً درد دارد، می‌دانید،

you know, when that happens in the middle of  the night. So, you know, if that happens to you,  

وقتی این اتفاق در نیمه‌شب می‌افتد . بنابراین، می دانید، اگر این اتفاق برای شما بیفتد،

I think it's okay to curse. So you are expressing  that anger or frustration in the moment. Because,  

فکر می کنم بد نیست فحش بدهید. بنابراین شما در حال ابراز آن خشم یا ناامیدی هستید. چون،

you know, I do believe that sometimes it is  actually healthy for us to express maybe,  

می‌دانید، من معتقدم که گاهی اوقات برای ما واقعاً مفید است که شاید،

or to vent, you know, uh, some anger or  frustration that we are feeling. Yeah,  

یا تخلیه کردن، می‌دانید، اوه، مقداری عصبانیت یا ناامیدی را که احساس می‌کنیم. بله،

we are humans after all, but these are situations  that don't happen often. They tend to be rare. So  

به هر حال ما انسان هستیم، اما اینها موقعیت‌هایی هستند که اغلب اتفاق نمی‌افتند. آنها تمایل دارند کمیاب باشند. بنابراین

in those moments, okay, I, I, I think that it's  okay to curse, But you know, what I don't like  

در آن لحظات، باشه، من، من، فکر می‌کنم که فحش دادن اشکالی ندارد، اما می‌دانی، چیزی که دوست ندارم

is, uh, people who curse all the time just for  the sake of cursing. I don't know. Just because  

، آه، افرادی هستند که همیشه به خاطر فحش دادن فحش می‌دهند. من نمی دانم. فقط به این دلیل که

they're trying to be cool or funny. You don't  have to curse a lot all the time to be cool. 

آنها سعی می کنند باحال یا خنده دار باشند. لازم نیست همیشه زیاد فحش بدهید تا باحال باشید.

And when you do that all the time,  those words really lose their,  

و وقتی این کار را همیشه انجام می‌دهید، آن کلمات واقعاً

their power in a sense. Because (Exactly.) if  you only do it when you really hurt yourself,  

به یک معنا قدرت خود را از دست می‌دهند. زیرا (دقیقا.) اگر فقط زمانی این کار را انجام دهید که واقعاً به خودتان صدمه بزنید،

or someone does something to your daughter  while you're at the playground, or you know,  

یا زمانی که در زمین بازی هستید، شخصی با دخترتان کاری انجام دهد، یا می دانید،

something like that, that is really deserving of  some strong language, then if you're just using  

چیزی شبیه به آن، واقعاً سزاوار یک زبان قوی است، پس اگر شما

it all the time, you have a sailor's mouth and  you're, you're using it in every other sentence,  

همیشه از آن استفاده می‌کنید، دهان ملوانی دارید و هستید، در هر جمله دیگری از آن استفاده می‌کنید،

then when you actually want to use it in a strong  way, people won't really take it that way. So,  

پس وقتی واقعاً می‌خواهید از آن به شکلی قوی استفاده کنید ، مردم واقعاً آن را قبول نمی‌کنند. از این طریق بنابراین،

and you know, people might not wanna spend so  much time around you if you're cursing all the  

و می‌دانید، اگر به هر حال شما دائماً فحش می‌دهید، ممکن است مردم نخواهند زمان زیادی را در اطراف شما بگذرانند،

time anyway, depending on what crowds you, what  crowds you roll with. You, you, me, you mentioned  

بسته به اینکه با چه جمعیتی هستید، با چه جمعیتی می‌چرخید. شما، شما، من، شما به

son of a bitch, which I imagine most people have  heard that at some point I thought that this was  

پسر عوضی اشاره کردید، که تصور می‌کنم بیشتر مردم شنیده‌اند که در مقطعی فکر می‌کردم که به

a really important one to point out because of  the connected speech, because we won't, natives  

دلیل صحبت‌های مرتبط، باید به آن اشاره کنم، زیرا ما نمی‌خواهیم، ​​بومی‌ها

will almost never say son of a bitch - we'll say  son of a bitch. So we have a couple schwas there,  

تقریباً هرگز نگویید پسر عوضی - ما خواهیم گفت پسر عوضی. بنابراین ما یک زوج schwa در آنجا داریم،

and the of, and the A turns to an uh, and we sort  of link it all together, right? Son of a bitch,  

و the، و A تبدیل به uh می شود، و ما به نوعی همه را به هم مرتبط می کنیم، درست است؟ پسر عوضی،

son of a bitch. And you can find it even more  connected into dropping oftentime OF, right?  

پسر عوضی. و می‌توانید آن را حتی بیشتر مرتبط با رها کردن اغلب اوقات OF پیدا کنید، درست است؟

We just turn into schwa together, like uh, so it  can become Son uh uh bitch, son of a bitch - with  

ما فقط با هم به شوا تبدیل می‌شویم، مثلاً آه، بنابراین می‌تواند تبدیل به «پسر اوه اوه عوضی، پسر عوضی» شود - با

a double schwa sound there in the middle. Oh my, lemme try that. Son uh uh, son uh uh  

صدای دوتایی شوا در وسط. اوه، بیایید آن را امتحان کنید. پسر اوه اوه، پسر اوه اوه

bitch. Son uh uh bitch. Exactly. Yeah. 

عوضی. پسر اوه اوه عوضی دقیقا. آره

I even heard it in the plural in some movies, you  know, in some movies. I think I remember listening  

من حتی در بعضی فیلم‌ها به صورت جمع شنیدم، می‌دانید، در بعضی فیلم‌ها. فکر می‌کنم یادم می‌آید که

in the plural form, like Sons of bitches, you (Oh,  that'sgreat.) sons of bitches like that, you know. 

به شکل جمع گوش می‌دادم، مثل Sons of bitches, you (اوه، خیلی عالی است.) پسران عوضی‌هایی مثل آن، می‌دانید.

You could even say son, sons of bitches, sons  of bitches. If you wanted to reduce it even more 

حتی می توان گفت پسر، پسران عوضی، پسران عوضی. اگر می‌خواهید آن را حتی بیشتر کاهش دهید

Sons uh, right? Mm-hmm. So sometimes you'll even,  

، درست است؟ مممم بنابراین، گاهی اوقات،

like I mentioned, the woman who's from the south  of England uses this word a lot more than I would,  

همانطور که اشاره کردم، زنی که اهل جنوب انگلستان است، خیلی بیشتر از من از این کلمه استفاده می‌کند

for example. And you might find some people  that even use this term to refer to friends.  

. و ممکن است افرادی را پیدا کنید که حتی از این اصطلاح برای اشاره به دوستان استفاده می کنند.

I think nowadays maybe it's not so common. We  could actually share, uh, I remember a clip  

من فکر می کنم امروزه شاید آنقدرها هم رایج نباشد. ما واقعاً می‌توانیم به اشتراک بگذاریم، اوه، من یک کلیپ

from Predator where Arnold Schwartzenegger, you  know, calls the guy, he hasn't seen his friend  

از Predator را به یاد می‌آورم که در آن آرنولد شوارتزنگر، می‌دانید، آن مرد را صدا می‌کند، او مدت زیادی است که دوستش را ندیده است

in a long time. He says, oh, you son of a bitch.  And it's used an endearing way, right? A a caring  

. او می گوید: ای پسر عوضی. و از روشی دوست داشتنی استفاده شده است، درست است؟

way. So there's some people who might use it  this way, but that movie is from the 80s. So  

روشی دلسوزانه. بنابراین افرادی هستند که ممکن است از این روش استفاده کنند، اما آن فیلم مربوط به دهه 80 است. بنابراین

maybe nowadays it's become a, a less common - got  tongue tied over there - a less common practice. 

شاید امروزه تبدیل به یک روش کمتر رایج - زبان بسته شده - به یک روش کمتر رایج تبدیل شده است.

Dylan, you son of a bitch. Another interesting use of the  

دیلن، تو پسر عوضی. یکی دیگر از کاربردهای جالب

word bitch is that maybe you stub your toe, or  it could be even something lighter that happens,  

کلمه عوضی این است که شاید انگشت پای خود را خرد می کنید، یا حتی ممکن است چیزی سبک تر باشد،

right? It's like maybe you, you miss your bus  and you, you start bitching about it, that you  

درست است؟ مثل این است که شاید شما، دلتان برای اتوبوستان تنگ شده است، و شروع می‌کنید به غر زدن درباره آن، که

had to wait, it's another 10 minutes to catch the  next bus, for example. What does it mean if you,  

باید منتظر بمانید، مثلاً 10 دقیقه دیگر برای رسیدن به اتوبوس بعدی باقی مانده است. اگر شما،

so it's a verb, obviously. What does  it mean if you bitch about something? 

پس واضح است که یک فعل باشد، معنی آن چیست. اگر در مورد چیزی غر بزنید چه معنایی دارد؟

Yeah. Now as a verb, when you bitch about  something, you complain about it. That  

آره حالا به‌عنوان یک فعل، وقتی چیزی را عوضی می‌کنید، از آن شکایت می‌کنید. این

actually reminds me of a, a song from Elton John  called, uh, Bitch is Back, or The Bitch is Back.  

در واقع من را به یاد آهنگی از التون جان می‌اندازد به نام اوه، عوضی برگشت، یا عوضی برگشت.

And uh, I think in that song, if I remember  correctly, uh, the chorus goes something like,  

و اوه، من فکر می‌کنم در آن آهنگ، اگر درست به خاطر بیاورم ، اوه، آهنگ کر چیزی شبیه به

I Can Bitch Better Than You. Something like  that, you know? So, you know, he's using the  

من می‌توانم بهتر از تو را عوض کنم. چیزی شبیه به آن، می دانید؟ بنابراین، می دانید، او در

word bitch there as a verb. I can bitch, I can bitch,  

آنجا از کلمه عوضی به عنوان فعل استفاده می کند. من می توانم عوضی کنم، می توانم عوضی کنم،

'cause I'm better than you. He uses it, I think, several different ways in  

زیرا من بهتر از تو هستم. من فکر می‌کنم او آن را به روش‌های مختلف در

that song even. I think he calls himself a bitch,  which I'm not sure exactly what his intentions  

آن آهنگ استفاده می‌کند. فکر می‌کنم او خودش را یک عوضی می‌خواند، که نمی‌دانم دقیقاً چه قصدی

are there, but, but I think it's used in a, in an  empowering way, which even nowadays, you can find  

دارد، اما، اما فکر می‌کنم از آن به شیوه‌ای قدرتمند استفاده می‌شود، که حتی امروزه، می‌توانید زنانی را پیدا کنید

women that have sort of repurposed this word  for an empowering sense. Like you can say that  

که به نوعی این کار را تغییر داده‌اند. کلمه برای یک حس نیروبخش همانطور که می توانید بگویید که

she's a, she's a badass bitch. Like she's a really  empowered, strong, powerful woman. I remember too,  

او یک عوضی است. مثل اینکه او واقعاً زنی قدرتمند، قوی و قدرتمند است. من هم به یاد دارم،

uh, from The Simpsons, there's a really great  scene that stuck with me since I was a teenager,  

آه، از سیمپسون ها، صحنه ای واقعاً عالی وجود دارد که از نوجوانی در ذهنم مانده است،

that the grandfather, uh, Homer Simpson's  father does something, like he loses the  

این که پدربزرگ، اوه، پدر هومر سیمپسون کاری انجام می دهد، مثلاً

kids or something and Homer's complaining about  it and stuff. And he just says, oh, bitch, bitch,  

بچه ها یا چیزی را از دست می دهد و هومر از آن شکایت می کند. چیز. و او فقط می گوید، اوه، عوضی، عوضی،

bitch. Like, you know, stop your complaining. We leave you the kids for three hours and the  

عوضی. میدونی، از شکایتت دست بردار. ما بچه‌ها را سه ساعت به شما می‌سپاریم و

county takes 'em away. Oh bitch, bitch, bitch. I think this is also if you use it, uh,  

شهرستان آنها را می‌برد. ای عوضی، عوضی، عوضی. من فکر می‌کنم اگر از آن

as a verb or you use it to say that  someone's complaining in that way, uh,  

به‌عنوان فعل استفاده کنید یا از آن برای گفتن اینکه یک نفر به این شکل شکایت می‌کند، استفاده می‌کنید، این هم می‌شود، اوه،

that it's not quite as, you know, it's obviously  not as strong as if you call someone a bitch in  

که کاملاً اینطور نیست، می‌دانید، واضح است که آنقدر قوی نیست که اگر کسی را صدا کنید عوضی به

an insulting way. So we recently did an all about  values, and Thiago said that one of his biggest  

روشی توهین آمیز. بنابراین ما اخیراً همه چیز را درباره ارزش‌ها انجام دادیم ، و تیاگو گفت که یکی از بزرگ‌ترین

values is resilience, which you might also say  is to not be bitching about something, right? 

ارزش‌های او انعطاف‌پذیری است، که ممکن است بگوییم این است که در مورد چیزی غافل نشویم، درست است؟

Yeah, yeah. That's true. Yeah. So if you are  resilient, you tend not to complain so much. You  

آره آره. درست است. آره بنابراین اگر انعطاف‌پذیر هستید، آنقدر شکایت نمی‌کنید. شما

just, you know, you take responsibility for your  life and the problems and obstacles you face and  

فقط، می دانید، مسئولیت زندگی و مشکلات و موانعی که با آن روبرو هستید را بر عهده می گیرید و

you just roll with it. By the way, if you guys  wanna listen to that full episode, we're gonna  

فقط با آن کنار می آیید. به هر حال، اگر می‌خواهید به آن قسمت کامل گوش کنید،

link it in the description below, and it's a very  nice conversation that Ethan and I have about our  

آن را در توضیحات زیر پیوند می‌دهیم، و من و ایتان درباره ارزش‌هایمان گفتگوی بسیار خوبی داریم

values. Yeah. But yeah, I mean, um, not bitching.  Yeah. I mean, uh, this is important to me. I try  

. آره اما آره، منظورم این است، اوم، عوضی نیست. آره منظورم این است که این برای من مهم است. سعی می‌کنم

not to do it. Yeah, of course. Sometimes I do  it a little bit because, you know, I'm human.  

این کار را نکنم. بله، البته. گاهی اوقات کمی این کار را انجام می‌دهم، زیرا می‌دانید، من یک انسان هستم.

Yeah. Uh, but you know, overall I try not to do  it. And if I catch myself bitching about something  

آره اوه، اما می دانید، در کل سعی می کنم این کار را نکنم. و اگر خودم را بیش از حد در مورد چیزی بغض کنم

too much, I immediately stop it. Hey Thiago,  stop the whining, stop whining, stop bitching,  

، فوراً آن را متوقف می‌کنم. هی تیاگو، ناله را بس کن، ناله را بس کن، عوضی را بس کن، می‌دانی،

you know, come on man. Get a grip, right? Might say like, uh, even if you wanna be  

بیا. چنگ بزن، درسته؟ ممکن است بگوید، اوه، حتی اگر می‌خواهید

more emphatic, stop your bitching and moaning. So  we'll saythese two together, bitching and moaning. 

تأکید بیشتری داشته باشید، عوضی و ناله خود را متوقف کنید. بنابراین  این دو را با هم خواهیم گفت، عوضی و ناله.

Bitching and moaning. Nice. Like a moan is like a, like a, Ahh, like, you  

عوضی و ناله. خوب. مثل یک ناله مانند یک، مثل یک، آه، مثل، می‌دانی

know, you're making those kind of drawn out sounds  that show your dissatisfaction with something  

، شما در حال تولید آن نوع صداهایی هستید که نشان دهنده نارضایتی شما از اتفاقی است

that's happened, right? You could, even, if you're  not comfortable with using bitching and stuff, you  

که اتفاق افتاده است، درست است؟ حتی اگر با استفاده از عوضی و چیزهای دیگر راحت نیستید،

might want to use a non vulgar alternative, like  whining. I think you, you already mentioned that,  

ممکن است بخواهید از یک جایگزین غیر مبتذل مانند ناله کردن استفاده کنید. فکر می کنم شما، قبلاً به آن اشاره کردید،

right? Stop your whining. Or maybe if you're  learning British English, you could say stop  

درست است؟ غر زدنت را بس کن یا شاید اگر در حال یادگیری انگلیسی بریتانیایی هستید، می‌توانید بگویید که

your winging. So we've talked about, uh, bitch  as a noun. We've talked about it as a verb. We've  

بال زدن خود را متوقف کنید. بنابراین ما در مورد، اوه، عوضی به عنوان یک اسم صحبت کرده ایم. ما در مورد آن به عنوان یک فعل صحبت کرده ایم. ما در

talked about as a, as an expression like son of  a bitch. But we also mentioned that you could use  

مورد آن به عنوان یک تعبیری مانند پسر عوضی صحبت کرده ایم. اما ما همچنین اشاره کردیم که می توانید از

it as an adjective. So one way we might do this is  if someone is complaining a lot, um, or someone is  

آن به عنوان یک صفت استفاده کنید. بنابراین یکی از راه‌هایی که می‌توانیم این کار را انجام دهیم این است که اگر کسی خیلی شکایت کند، اوم، یا کسی حرف‌های

saying bad things, right? About like a comment or  a behavior or something like that, then you could  

بدی بزند، درست است؟ درباره لایک کردن یک نظر یا رفتار یا چیزی شبیه به آن، می‌توانید

say that that person's being bitchy. Right. Being bitchy. Nice. 

بگویید که آن شخص بداخلاق است. درست. عوضی بودن خوب.

Very similar to the example before from The  Simpsons with the, the guy talking about the,  

بسیار شبیه به مثال قبلی از سیمپسون ها با مردی که در مورد او صحبت می کند،

the celebrity and stuff. You could also  say, not just that he was being a bitch,  

سلبریتی و چیزهای دیگر. شما همچنین می‌توانید بگویید، نه فقط اینکه او یک عوضی است، بلکه

you could say he's, he's being bitchy. He's  not being very nice. He's saying bad things. 

می‌توانید بگویید که او عوضی است. او خیلی خوب نیست. حرف های بدی میزنه به

That sounds very similar to bitching.  So bitchy (Yeah) and bitching, right? 

نظر خیلی شبیه عوضی است. خیلی عوضی (آره) و عوضی، درسته؟

But we shouldn't confuse the two because bitching  actually has almost the opposite meaning it's,  

اما ما نباید این دو را با هم اشتباه بگیریم، زیرا عوضی کردن تقریباً معنای متضاد آن را دارد،

uh, it's, it's positive, right? So what does  it mean if you say something's bitching? 

اوه، مثبت است، درست است؟ بنابراین، اگر چیزی بگید به چه معناست؟

It's cool. Like, oh, this is such a bitching  movie. Like, it's cool, it's awesome. 

باحاله مثل، اوه، این یک فیلم عوضی است . مثل اینکه، عالی است، عالی است.

Bitching ride man. Yeah, there's a great example  

مرد عوضی سوار. بله، یک مثال عالی

from Friends again, as far as we're mentioning  series where I think it's the first time,  

از Friends دوباره وجود دارد، تا آنجا که ما به سریال‌هایی اشاره می‌کنیم که فکر می‌کنم این اولین بار است،

right, where Ross plays the keyboards. It's  like something he did when he was young and  

درست است، جایی که راس کیبورد را می‌نوازد. مثل کاری است که در جوانی انجام داده است و می‌خواهد دوباره

then he wants to come back to making music and  stuff. And so he plays for the other friends  

به ساخت موسیقی و چیزهای دیگر بازگردد. و بنابراین او برای دوستان دیگر بازی می‌کند

and it's, maybe we can just like show a short  part of that, but it's really bad. It's really  

و اینطور است، شاید بتوانیم بخشی کوتاه از آن را نشان دهیم، اما واقعاً بد است. واقعا

bad. So none, they don't want to be mean to him  or anything, and they don't, they're just aghast,  

بد است. بنابراین هیچ‌کدام، آنها نمی‌خواهند نسبت به او بد باشند یا هر چیز دیگری، و نمی‌خواهند، آنها فقط مبهوت هستند،

right? They don't know what to say. They're,  they're left without words. And so I think  

درست است؟ آنها نمی دانند چه بگویند. آنها هستند، آنها بی کلام مانده اند. و بنابراین من فکر می کنم

Chandler, right, his response is just "Bitching." Really bitching. 

چندلر، درست است، پاسخ او فقط "بیهوده" است. واقعا عوضی

And something important to notice here, uh,  you might have heard that both Thiago and I  

و نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد، ممکن است شنیده باشید که من و تیاگو هر دو

said bitchin', not bitching. Cuz if we say with  the -G at the end, it's only if we're saying like  

گفتیم عوضی، نه عوضی. چون اگر در آخر با -G بگوییم، فقط در صورتی است که بگوییم مثل

bitching and moaning, like complaining,  right? But if we say it as an adjective,  

عوض کردن و ناله کردن، مثل شکایت کردن، درست است؟ اما اگر آن را به عنوان یک صفت بگوییم،

we always drop that -G, we always say bitchin'. That also reminds me of another clip from Two and  

همیشه آن -G را حذف می کنیم، همیشه می گوییم bitchin'. این همچنین مرا به یاد کلیپ دیگری از Two and

a Half Men where the kid walks in Charlie's  house and he goes, bitchin' house, man,  

a Half Men می‌اندازد که در آن بچه در خانه چارلی راه می‌رود و او می‌رود، خانه عوضی می‌کند، مرد،

you should rent it to MTV. You know,  oh yeah, that's a cool house you have. 

باید آن را به MTV اجاره کنید. می‌دانی، اوه، بله، این خانه باحالی است.

A bitchin' house man. You should rent it to MTV. You know, what else is bitchin'? 

یک مرد خانه دار عوضی شما باید آن را به ام تی وی اجاره کنید. میدونی، عوضی دیگه چیه؟

What else is bitchin'? The RealLife app, of course is probably the  

عوضی دیگه چیه؟ برنامه RealLife، البته احتمالاً

most bitchin' place to practice your English,  because it's the only place where anytime,  

بدترین مکان برای تمرین انگلیسی شما است، زیرا این تنها جایی است که در هر زمان، هر

anywhere you are, as long as you have an internet  connection, of course you can certainly press a  

جایی که هستید، تا زمانی که به اینترنت متصل هستید، مطمئناً می توانید یک

button and connect to another English speaker,  another part of the world for an illuminating,  

دکمه  را فشار دهید و به آن متصل شوید. یک انگلیسی زبان دیگر، بخشی دیگر از جهان برای یک

interesting conversation. Don't curse too much.  You know, you don't wanna be the, the person with  

مکالمه روشن و جالب. زیاد فحش نده می‌دانی ، نمی‌خواهی آن فردی با

a sailor's mouth that's going around talking to  different people. We don't condone that. But,  

دهان ملوانی باشی که با افراد مختلف صحبت می‌کند. ما آن را نمی پذیریم. اما،   می‌دانید

you know, maybe bitching could be a good one  to teach someone else. You know, if something's  

، شاید عوضی کردن می‌تواند برای آموزش دادن به دیگران خوب باشد. می‌دانی، اگر چیزی

really awesome, you can say, oh, that's bitchin',  you know, sound like the, the cool kid on the  

واقعاً عالی است، می‌توانی بگوییم، اوه، این بد است، می‌دانی، صدای آن بچه باحالی در

block. So we wanted to share a shout out, say some  special words to a very special app user, right?  

بلوک است. بنابراین ما می‌خواستیم یک فریاد به اشتراک بگذاریم، چند کلمه خاص را به یک کاربر برنامه بسیار خاص بگوییم، درست است؟

All right, and finally, as we mentioned, we  could not do this episode without talking about  

بسیار خوب، و در نهایت، همانطور که اشاره کردیم، نمی‌توانیم این قسمت را بدون صحبت در مورد

the bitch king himself - Jesse Pinkman from  Breaking Bad. So let's roll a clip from that. 

خود پادشاه عوضی - جسی پینکمن از Breaking Bad انجام دهیم. پس بیایید یک کلیپ از آن رول کنیم.

And for those of you who are listening  to the audio version of the podcast,  

و برای آن دسته از شما که به نسخه صوتی پادکست گوش می‌دهید،

let me give you some context. This is a very short  clip with many random phrases that Jasse says  

اجازه دهید به شما زمینه‌ای بدهم. این یک کلیپ بسیار کوتاه با عبارات تصادفی زیادی است که Jasse

during the series Breaking Bad. He's famous for  speaking or saying the word bitch a lot throughout  

در طول سریال Breaking Bad می گوید. او به خاطر حرف زدن یا گفتن کلمه عوضی زیاد در طول

the series. So there is this funny compilation  here of random phrases where he uses this word. 

سریال مشهور است. بنابراین این مجموعه خنده دار در اینجا از عبارات تصادفی وجود دارد که در آن او از این کلمه استفاده می کند.

Whatever little bitch. Have at it, bitches cuz  I love hot dogs. Cue ball son of a bitch laughed  

هر عوضی کوچولو. دوست داشته باشید، عوضی ها، چون من عاشق هات داگ هستم. کیو بال پسر عوضی

in my face. I'm not your bitch to order around.  Bitches are bleeding us enough already. Yeah,  

توی صورتم خندید. من عوضی تو نیستم که بخواهم آن را سفارش بدهم. عوضی ها به اندازه کافی از ما خون می گیرند. آره،

this is gonna help big time with that bitch. That's hilarious. 

این خیلی به آن عوضی کمک می کند. خنده دار است.

So one, one thing I think that we  could start by talking about is, is  

بنابراین، یک چیزی که من فکر می‌کنم می‌توانیم با صحبت درباره آن شروع کنیم، این است که

the way that he says this word is so  emphatic because how he puts so much  

روشی که او این کلمه را می‌گوید بسیار مؤکد است، زیرا چگونه او اینقدر

emphasis, he puts so much energy into the  B part of it, like the bitch, like really  

تأکید می‌کند، او انرژی زیادی را روی قسمت B آن می‌گذارد، مانند عوضی. ، مانند واقعاً

strong, B at the beginning, right? It's very peculiar. Yeah. I mean,  

قوی، B در ابتدا، درست است؟ خیلی عجیبه آره منظورم این است که

he has a very special way of saying  this word. It's hard to emulate.

او روش بسیار خاصی برای بیان این کلمه دارد. تقلیدش سخته

What does it mean to emulate something? To imitate, to do it like he's doing in this case. 

تقلید از چیزی به چه معناست؟ تقلید کردن، انجام دادن آن کاری که او در این مورد انجام می دهد.

Exactly. It's so natural for him. I think it's  actually they've done interviews with the actor  

دقیقا. برای او خیلی طبیعی است. من فکر می‌کنم در واقع آنها مصاحبه‌هایی با بازیگر انجام داده‌اند

and this is actually something that comes out  of maybe his, his own lingo, his own language  

و این در واقع چیزی است که شاید از زبان خودش، زبان خودش، زبان خودش

that he uses when he speaks. So it's probably  just came out so, so natural for him, right? 

که هنگام صحبت کردن استفاده می‌کند، بیرون می‌آید. بنابراین احتمالاً برای او خیلی طبیعی است، درست است؟

Yeah. Probably yes, right? So there's some interesting different  

آره احتمالاً بله، درست است؟ بنابراین عبارات مختلف جالبی وجود دارد که

expressions he uses it uses here. So he says "have  at it, bitches", which I think there's actually  

او در اینجا از آن استفاده می‌کند. بنابراین، او می‌گوید «حواست باش، عوضی‌ها»، که من فکر می‌کنم در واقع

some nice connected speech there: have at it. Have  at it, with the American T there in the middle. 

یک سخنرانی مرتبط خوب وجود دارد: آن را داشته باشید. آن را انجام دهید ، با T آمریکایی در وسط.

Have at it, bitches. Have at it bitches.  

این را داشته باشید، عوضی ها در آن عوضی ها. یعنی

What does it mean, like, have at it? So like, you know, keep doing whatever  

چه؟ بنابراین، می دانید، به انجام هر کاری که می خواهید ادامه دهید

it is you're doing. Yeah. Uh, in this  context here, he's talking about hot dogs,  

. آره اوه، در این زمینه اینجا، او در مورد هات داگ صحبت می کند،   اینکه

how hot dogs are disgusting, like the  way they are made. But he loves hot dogs,  

هات داگ چقدر منزجر کننده است، مانند نحوه ساخت آنها. اما او هات داگ را دوست دارد،

so he says, have at it, bitches, because I  love hotdogs, so keep making hotdogs, you  

بنابراین می‌گوید، دوست داشته باشید، عوضی‌ها، چون من عاشق هات‌داگ هستم، پس به ساختن هات داگ ادامه دهید، می‌دانید،

know, uh, this way because you know, they're good. Yeah. I think you could also use this if you're,  

اوه، به این ترتیب چون می‌دانید که خوب هستند. آره فکر می‌کنم اگر

for example, there's a lot of food on the table  you could say have at it, like, eat whatever  

مثلاً روی میز غذای زیادی وجود دارد، می‌توانید از آن استفاده کنید، مثلاً هر چه می‌خواهید بخورید

you want. And then he says, and there's another  one, he is on a payphone actually, and he said,  

. و بعد می‌گوید، و یکی دیگر وجود دارد ، او در واقع روی تلفن است، و می‌گوید:

"Cue ball, son of a bitch, laughed in my face." Cue ball, son of a bitch, laughed in my face. 

«کیو بال، پسر عوضی، به صورت من خندید». کیو بال پسر عوضی تو صورتم خندید.

So what does it mean if...cue  ball, what does that mean? 

بنابراین، اگر ... نشانه توپ، به چه معناست؟

Uh, that's a, you can call a bald person  that, someone who doesn't have hair. Cue ball. 

اوه، این یک فرد طاس است ، کسی که مو ندارد. توپ سفید در بیلیارد.

Right. And this actually comes from, uh, I believe  it's in, you know, in billiards or in pool,  

درست. و این در واقع ناشی از، اوه، من معتقدم که در بیلیارد یا در استخر،

like a pool table. Uh, we call, I believe it's  the white ball. The one that you use to shoot  

مانند میز بیلیارد است. اوه، ما زنگ می زنیم، من معتقدم این توپ سفید است. توپی که برای شلیک به

the other balls is called the cue ball. So maybe  becausethe, you know, someone whose bald has like  

توپ‌های دیگر استفاده می‌کنید، توپ نشانه نامیده می‌شود. بنابراین، شاید به این دلیل که، می‌دانید، کسی که طاسش مانند

a shiny head - this is obviously not a compliment,  it's insulting to call someone a cue ball. 

سر براق است - این بدیهی است که یک تعریف و تمجید نیست، این توهین‌آمیز است که کسی را یک توپ نشانه‌ای خطاب کنید.

It's not a compliment. Yeah. And he might be referring to  

تعارف نیست. آره و ممکن است به

Heisenberg, right? Who is bald (Yeah.) or,  or Hank - another character who's bald. Uh,  

هایزنبرگ اشاره کند، درست است؟ چه کسی کچل است (آره.) یا، یا هنک - شخصیت دیگری که طاس است. اوه،

and son of a bitch, as we talked about, the,  the connected speech laughed in my face. What  

و پسر عوضی، وقتی در موردش صحبت می‌کردیم، سخنان متصل به صورتم خندید.

does it mean if you laugh in someone's face? I think it's the literal sense here. Yeah. Like,  

اگر در صورت کسی بخندید به چه معناست؟ من فکر می کنم اینجا معنای تحت اللفظی آن است. آره مثلاً،

uh, you make fun of that person. You maybe even  humiliate that person in public by laughing at  

شما آن شخص را مسخره می کنید. حتی ممکن است با خندیدن به آن شخص، آن شخص را در ملاء عام تحقیر کنید

that person. You're not laughing with the  person, you're laughing at that person.  

. شما با آن شخص نمی خندید ، به آن شخص می خندید.

The person is the subject of mockery. So what's the difference there between  

شخص مورد تمسخر قرار می گیرد. پس تفاوت بین

laughing at someone and laughing with someone? I guess. Here on the podcast, we always laugh  

خندیدن به کسی و خندیدن با کسی چیست؟ حدس می زنم. اینجا در پادکست، ما همیشه

with each other, right? I mean, when (right)  we have fun together, uh, somebody makes a  

با هم می خندیم، درست است؟ منظورم این است که وقتی (راست)  با هم سرگرم می شویم، اوه، یک نفر

funny comment and then we laugh, we laugh  together. Yeah? This is us laughing with  

نظر خنده دار می دهد و بعد ما می خندیم، با هم می خندیم. آره؟ این ما هستیم که با هم می خندیم

each other. But if you laugh at someone,  you are making fun of that person. You are  

. اما اگر به کسی بخندید، آن شخص را مسخره می‌کنید. شما

publicly or deliberately putting that person down. So he used another, another use of bitch here,  

علناً یا عمداً آن شخص را پایین می‌آورید. بنابراین او در اینجا از یک استفاده دیگر از عوضی استفاده کرد،

right? That we saw before, which is like the  one if you're wanting to make someone your  

درست است؟ چیزی که قبلاً دیده بودیم، که مثلاً اگر می‌خواهید کسی را

inferior, for example, you're wanting to make them  subservient to you, like you're servant or you're,  

پست‌تر از خود کنید، می‌خواهید او را مطیع خود کنید، مثل اینکه خدمتکار هستید یا هستید،

you're their master or something in that sense.  He says, I'm not your bitch to order around. 

یا چیزی به این معنا او می گوید، من عوضی تو نیستم که بخواهم به آن بپردازم. من

I'm not your bitch to order around. So what does it mean to order someone around? 

عوضی تو نیستم که بخواهم آن را سفارش بدهم. بنابراین منظور از دستور دادن به کسی در اطراف چیست؟

Imagine a person who is very bossy and likes to  always tell people what to do all the time. This  

فردی را تصور کنید که بسیار رئیس است و دوست دارد همیشه به مردم بگوید چه کاری انجام دهند. این

person is very controlling. We can say  that this person likes to order around. 

فرد بسیار کنترل کننده است. می‌توانیم بگوییم که این شخص دوست دارد به اطرافش سفارش دهد.

And you used the nice word there. You said bossy.  Bossy is someone who does this, right? They order  

و شما در آنجا از کلمه زیبا استفاده کردید. گفتی رئیسی رئیس کسی است که این کار را انجام می دهد، درست است؟ آنها

people around and we can also use the phrasal  verb to boss around, which is it means the  

افراد را به اطراف سفارش می‌دهند و ما همچنین می‌توانیم از فعل عبارتی to boss around استفاده کنیم، که به همان معنی است

same thing. (Nice) And then maybe just take one  more of the examples from here. So, uh, he says,  

. (خوب) و پس از آن شاید فقط یک مثال دیگر از اینجا بگیرید. بنابراین، اوه، او می‌گوید،

this is going to help big time with that bitch. Yeah, this is gonna help big time with that bitch. 

این به زمان بزرگی با آن عوضی کمک می‌کند. آره، این خیلی به اون عوضی کمک میکنه

So howis he using bitch here? As an insult. Yeah? And I think he's  

بنابراین او چگونه از عوضی در اینجا استفاده می کند؟ به عنوان توهین آره؟ و من فکر می کنم که او

even talking to his mother, you (Is he? ) know, in  that clip, if I remember correctly. Yeah. Because,  

حتی با مادرش صحبت می کند، شما (آیا او؟) می دانید، در آن کلیپ، اگر درست یادم باشد. آره چون،

you know, uh, yeah. Uh, his mother is kind  of kicking him out of the house because,  

می‌دانی، اوه، آره. اوه، مادرش به نوعی او را از خانه بیرون می کند، زیرا، می

you know, he has a drug problem. So, (Right)  uh, he's actually insulting his mom there. Yeah. 

دانید، او مشکل مواد مخدر دارد. بنابراین، (درست) اوه، او در واقع در آنجا به مادرش توهین می کند. آره

It's gonna help big time with his addiction or  something like that being kicked out of his house. 

این به اعتیاد او یا بیرون راندن چیزی شبیه به آن از خانه اش کمک زیادی می کند.

Exactly. Yeah. I imagine. Yeah. Don't call your mother a bitch.  

دقیقا. آره تصور میکنم. آره مادرت را عوضی صدا نکن

It's not. That's (No) not good. And what does  it mean big time? It's going to help big time. 

این نیست. این (نه) خوب نیست. و به چه معناست؟ این به زمان بزرگ کمک خواهد کرد.

Like it's gonna help a lot. Yeah.  So it's a informal way, cool way  

مثل اینکه خیلی کمک خواهد کرد آره بنابراین این یک روش غیررسمی، روش جالب

to say a lot. It's an intensifier. Yeah. Yeah. And he's so interesting because he,  

برای گفتن زیاد است. این یک تشدید کننده است. آره آره و او بسیار جالب است زیرا او

he'll even use bitch as like a, as an endearing  term. We talked earlier that you can use son of  

حتی از عوضی به عنوان واژه ای دوست داشتنی استفاده می کند . ما قبلاً صحبت کردیم که می‌توانید از پسر

a bitch for this and, you know, Jesse Pinkman  even will use this to refer to people in a,  

عوضی برای این کار استفاده کنید و، می‌دانید، جسی پینکمن حتی از آن برای اشاره به مردم به روشی استفاده می‌کند

in a way that's supposed to be, not, not as  an insult, but you know, as a way to refer to  

که قرار است به‌عنوان توهین نباشد، نه به‌عنوان یک توهین، اما می‌دانید، به عنوان راهی برای ارجاع به

friends or colleagues or so on. I think he calls his friends  

دوستان یا همکاران یا موارد دیگر. فکر می‌کنم او دوستانش را

in the show bitches. Yo, bitches. Yeah. And the tone's so important too,  

در نمایش‌ها عوضی صدا می‌کند. ای عوضی ها آره و لحن نیز بسیار مهم است،

right? If you say like, yo bitches, like,  it's a friendly way of saying, but if you're  

درست است؟ اگر می گویید دوست دارم، ای عوضی ها، دوست دارم، این یک روش دوستانه برای گفتن است، اما اگر

calling someone like bitch, then it's a downward  tone, right? It's, it's insulting the person. So  

فردی را مثل عوضی صدا می زنید، پس این یک لحن رو به پایین است، درست است؟ این توهین به شخص است. بنابراین

let's jump in today's big challenge.  

بیایید وارد چالش بزرگ امروز شویم.

Alright. So we shared a lot of clips and memories  that Thiago and I have with different places.  

بسيار خوب. بنابراین کلیپ‌ها و خاطرات زیادی را که من و تیاگو با مکان‌های مختلف داریم به اشتراک گذاشتیم.

We've heard the word used in different ways.  So we're really curious, dear learner about,  

ما شنیده ایم که این کلمه به روش های مختلف استفاده می شود. بنابراین، یادگیرنده عزیز، ما واقعاً کنجکاو هستیم،

you know, where you've heard this word used,  if you have any memories attached to series or  

می‌دانید که از کجا این کلمه را شنیده‌اید، اگر خاطراتی به سریال یا

movies or songs, or maybe when you heard that  you're not quite sure even how it was used,  

فیلم یا آهنگ دارید، یا شاید وقتی آن را شنیدید کاملاً مطمئن نیستید که چگونه استفاده می‌شود. استفاده شد،

what did it mean in that context? So, you  know, if you want to comment that down below,  

در آن زمینه به چه معنا بود؟ بنابراین، می‌دانید ، اگر می‌خواهید آن را در زیر نظر دهید،

we might even be able to help you out to better  understand. And we'd love to, love to hear your  

ممکن است حتی بتوانیم به شما کمک کنیم تا بهتر درک کنید. و ما دوست داریم، دوست داریم

memories, your, your bitchy memories, or if you  are just listening to the audio, of course you  

خاطرات   شما، خاطرات تلخ شما را بشنویم، یا اگر فقط به صدا گوش می دهید، البته

can email us at [email protected].  Alright, so before we wrap up, was there  

می توانید به ما ایمیل بزنید به [email protected]. خوب، پس قبل از پایان، آیا می‌خواهید

any final words you wanted to say, Thiago? About this topic, just be careful, guys, you know,  

حرف آخری بزنید، تیاگو؟ در مورد این موضوع، فقط مراقب باشید، بچه‌ها، می‌دانید،

I think, uh, you know, it is nice for you to  know these different uses of this word bitch,  

فکر می‌کنم، اوه، می‌دانید، برای شما خوب است که این کاربردهای مختلف این کلمه عوضی را بدانید،

but you know, it doesn't necessarily mean we are  not telling you to go out there and start using  

اما می‌دانید، لزوماً به این معنی نیست که ما به آن نمی‌گوییم شما به آنجا بروید و

this word freely. Yeah. Uh, but you know, it is  important from an educational standpoint for us  

آزادانه از این کلمه استفاده کنید. آره اوه، اما می دانید، از نظر آموزشی مهم است که ما

to teach you this stuff so that you know, uh, what  they mean, yeah, in those different situations. 

این مطالب را به شما آموزش دهیم تا بدانید، اوه، منظور آنها چیست، بله، در آن موقعیت های مختلف.

Even if you're against using this word, other  people are not, they are going to use it. So,  

حتی اگر مخالف استفاده از این کلمه باشید، افراد دیگر مخالف نیستند، آنها از آن استفاده خواهند کرد. بنابراین،

you know, it is important that you  can understand them if they do.  

می‌دانید، مهم است که بتوانید آنها را درک کنید.

But I think before we wrap up, we wanted to give  a final thanks to some of our recent commenters,  

اما من فکر می‌کنم قبل از پایان، می‌خواستیم آخرین تشکر را از برخی از نظر دهندگان اخیرمان،

some of the recent participants  in another big challenge, right? 

برخی از شرکت‌کنندگان اخیر در چالش بزرگ دیگری انجام دهیم، درست است؟

Yeah, yeah. So, you know, we've recently  done an episode about accent, and it was  

آره آره. بنابراین، می‌دانید، ما اخیراً یک قسمت درباره لهجه انجام داده‌ایم، و این

a great conversation Ethan and I had, and, and  at the end of that episode, we asked you guys,  

یک گفتگوی عالی بود من و ایتان، و، در پایان آن قسمت، از شما بچه‌ها پرسیدیم،

is it important for you to sound like a native?  Has your mind changed after listening to this  

آیا برای شما مهم است که شبیه به بومی؟ آیا نظر شما پس از گوش دادن به این قسمت تغییر کرده است

episode? And some of you have responded. Joyce,  for example, said, "I don't wanna sound like a  

؟ و برخی از شما پاسخ داده اید. جویس، برای مثال، گفت: "من نمی‌خواهم شبیه یک

native. I just wanna speak clearly. I wanna  be understood". Thai says, "I always improve  

بومی به نظر برسم. من فقط می‌خواهم واضح صحبت کنم. می‌خواهم درک شوم." تای می‌گوید: "من همیشه

my accent every day because I wanna speak like a  native speaker. Improving accent helps me a lot  

لهجه‌ام را هر روز بهبود می‌دهم زیرا می‌خواهم مانند یک زبان مادری صحبت کنم. بهبود لهجه به من کمک زیادی

in my life". Antonio said, I think you don't need  to speak like a native. The most important thing  

در زندگی من می‌کند." آنتونیو گفت، من فکر می کنم لازم نیست مثل یک بومی صحبت کنید. مهم‌ترین چیز   این

is that you speak and the people understand what  you said. Hello, from Brazil!" Hello Antonio. And  

است که شما صحبت کنید و مردم بفهمند که چه گفتید. سلام، از برزیل!" سلام آنتونیو. و

Pablo says, "I wanna sound like a native to be  more confident when I'm talking to someone and  

پابلو می گوید: "من می خواهم مانند یک بومی به نظر برسم تا وقتی با کسی صحبت می کنم اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم و

to allow the other person to feel more confident  talking to me." Okay. And finally, Drago says,  

اجازه دهم طرف مقابل در صحبت کردن با من اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد." بسیار خوب. و در نهایت دراگو می‌گوید،

"Hi, after this video, I'm not interested in  sounding like a native speaker anymore because  

«سلام، بعد از این ویدیو، دیگر علاقه‌ای ندارم مانند یک زبان مادری به نظر برسم، زیرا

you have changed my mind. I wanna, I want other  people around me to be able to understand me."  

نظر من را تغییر داده‌اید. من می‌خواهم، می‌خواهم اطرافیانم بتوانند مرا درک کنند."

Nice comments, guys. Thank you. That was fantastic. So again, we look  

نظرات خوب، بچه‌ها. متشکرم. فوق‌العاده بود. بنابراین باز هم، ما مشتاقانه

forward to seeing your guys' comments down below  and maybe we'll feature it on a future episode.  

منتظر دیدن نظرات بچه‌های شما در پایین هستیم و شاید آن را به نمایش بگذاریم. در یک قسمت آینده.

That said, thanks so much for joining us  today, and we hope that this has been an  

گفته شد، از اینکه امروز به ما پیوستید بسیار متشکریم ، و امیدواریم که این

enlightening real-life experience and  we look forward to seeing you hearing  

تجربه‌ای از زندگی واقعی روشن‌کننده بوده باشد و مشتاقانه منتظر شنیدن صحبت‌های

from you on the next episode of The RealLife  English Podcast. 1, 2, 3. Aww (Aww yeah.) yeah!

شما در قسمت بعدی پادکست انگلیسی The RealLife هستیم. 1 , 2, 3. اوو (اوو آره.) بله!