CHRIS JANSING -- Interview a Broadcaster! -- American English

Hey guys. Welcome to the new Rachel's English mini-series, Interview a Broadcaster!

سلام بچه ها. به مینی سریال انگلیسی جدید راشل، مصاحبه با یک پخش کننده خوش آمدید!

>> Hi guys. I'm here with Chris Jansing. Chris, thank you so much for being here.

>> سلام بچه ها. من اینجا با کریس جانسینگ هستم. کریس، از حضور شما بسیار سپاسگزارم.

>> I'm happy to be here. >> If you could tell my audience a little bit about what you do.

>> خوشحالم که اینجا هستم. >> اگر می توانید کمی در مورد کاری که انجام می دهید به مخاطبان من بگویید.

>> I am an anchor at MSNBC of a show called 'Jansing and Company',

>> من مجری برنامه MSNBC به نام "Jansing and Company" هستم،

you're my company right now. >> I'm your company.

شما در حال حاضر شرکت من هستید. >> من شرکت شما هستم.

>> Yes. And I'm also a correspondent for NBC news: Nightly News, the TODAY show.

>> بله. و من همچنین خبرنگار اخبار NBC: Nightly News، برنامه TODAY هستم.

>> Ok, great. Well, I don't know if you know this, but another term for the

>> باشه، عالیه خوب، نمی‌دانم این را می‌دانید یا نه، اما اصطلاح دیگری برای

standard American accent is 'broadcaster English'. So people all over the world look

لهجه استاندارد آمریکایی « انگلیسی پخش‌کننده» است. بنابراین مردم در سراسر جهان

to those who deliver the news in America as a standard for how to speak.

به کسانی که اخبار را در آمریکا ارائه می دهند به عنوان معیاری برای نحوه صحبت کردن نگاه می کنند.

>> I did not know that. >> So, I'm wondering, where did you come from, and did you have to

>> من این را نمی دانستم. >> بنابراین، من متعجبم، از کجا آمده اید، و آیا

change anything about your accent as you started to become interested in this field?

با شروع علاقه مند شدن به این رشته، باید چیزی در لهجه خود تغییر دهید؟

>> Very interesting question. I'm from Ohio. >> Okay.

>> سوال بسیار جالب است. من اهل اوهایو هستم. >> باشه.

>> Outside of Cleveland-area. Cleveland, for a while, I think, had the largest Hungarian

>> خارج از منطقه کلیولند. فکر می‌کنم کلیولند برای مدتی بیشترین

population outside of Budapest. And I come from a Hungarian family.

جمعیت مجارستانی را در خارج از بوداپست داشت. و من از یک خانواده مجارستانی هستم.

>> Okay. >> My grandparents spoke Hungarian.

>> باشه. >> پدربزرگ و مادربزرگ من مجارستانی صحبت می کردند.

Most of the people in the town where I grew up were either Hungarian or Finnish.

بیشتر مردم شهری که من در آن بزرگ شدم مجارستانی یا فنلاندی بودند.

>> Uh-huh. >> And, I don't know that I had to change my accent, but there are quirks

>> اوهها >> و، من نمی دانم که مجبور شدم لهجه ام را تغییر دهم، اما هر

whenever you're going to another language. So, he'll kill me for telling this story,

زمان که به زبان دیگری می روید، چیزهای عجیبی وجود دارد. بنابراین، او مرا به خاطر گفتن این داستان خواهد کشت،

but my brother, who eventually got a Ph.D. and became a principal of a school was also a

اما برادرم که در نهایت دکتری گرفت. و مدیر یک مدرسه شد همچنین

football star in high school. And when, he was on this television program,

در دبیرستان ستاره فوتبال بود. و زمانی که او در این برنامه تلویزیونی بود

and they asked him, 'What would you like to do?', and he said, 'I want go college'. And,

و از او پرسیدند "دوست داری چه کار کنی؟" و او گفت: "من می خواهم به دانشگاه بروم". و،

>> Really? >> ...missed a few words in there. >> Yeah.

>> واقعا؟ >> ... چند کلمه در آنجا از دست رفته است. >> آره

>> Which is really sort of the direct translation from... >> Okay. >> So,

>> که واقعاً نوعی ترجمه مستقیم از... >> بسیار خوب است. >> بنابراین،

I want go college. We're missing the word 'to' here, twice. Something that has happened

من می خواهم به دانشگاه بروم. ما در اینجا دو بار کلمه "به" را از دست داده ایم. چیزی که

to all of us as we study a foreign language: we speak too much in a direct translation

برای همه ما هنگام مطالعه یک زبان خارجی اتفاق افتاده است: ما بیش از حد در ترجمه مستقیم

of our own language and make grammar mistakes. This can even happen to kids growing up

زبان خود صحبت می کنیم و اشتباهات دستوری مرتکب می شویم. این حتی می تواند برای بچه هایی که

in America in a multilingual household.

در آمریکا در یک خانواده چند زبانه بزرگ می شوند اتفاق بیفتد.

>> So did you grow up speaking... >> Bad English?

>> پس با صحبت کردن بزرگ شدی... >> انگلیسی بد؟

>> Well, Hungarian in the home? >> Uh, when I was very very young,

خوب، مجارستانی در خانه؟ >> اوه، زمانی که خیلی جوان بودم،

>> Okay. >> ...my mother, my grandmother did not speak English.

>> باشه. >> ... مادرم، مادربزرگم انگلیسی صحبت نمی کردند.

>> Okay. >> But now, it's like most people who speak not very often used languages,

>> باشه. >> اما اکنون، مانند بسیاری از افرادی که صحبت می کنند، اغلب از زبان هایی استفاده نمی کنند،

which is, I know food, and maybe one or two swear words.

یعنی من غذا را بلدم، و شاید یکی دو کلمه فحش بدهم.

>> Okay. You've always got to keep the good stuff. >> That's right.

>> باشه. شما همیشه باید چیزهای خوب را نگه دارید. >> درست است.

>> So, what do you do then when you're preparing something to read on camera?

>> بنابراین، وقتی چیزی برای خواندن در دوربین آماده می کنید، چه می کنید؟

How long do you spend with the text, do you have any like tricks that you do as you're

چقدر با متن وقت می گذارید، آیا ترفندهای مشابهی دارید که در حین

going through the words? >> I do. I, obviously, want to make it conversational.

مرور کلمات انجام دهید؟ >> انجام می دهم. من، بدیهی است که می‌خواهم آن را محاوره‌ای کنم.

Notice how Ms. Jansing says 'wanna'. I wanna make it conversational. Wanna, gonna, gotta:

توجه کنید که چگونه خانم جانسینگ می‌گوید «می‌خواهم». من می خواهم آن را محاوره ای کنم. Wanna, gonna, musta:

absolutely acceptable reductions, even in an interview on camera as a professional.

کاهش های کاملاً قابل قبول، حتی در یک مصاحبه جلوی دوربین به عنوان یک حرفه ای.

In fact, reductions play a large part in the overall character of American English.

در واقع، کاهش نقش مهمی در شخصیت کلی انگلیسی آمریکایی دارد.

For example, President Obama used the 'wanna' reduction in his reelection speech last year.

برای مثال، پرزیدنت اوباما در سخنرانی انتخاب مجدد خود در سال گذشته از کاهش "خواستن" استفاده کرد.

>> I, obviously, want to make it conversational [3x].

من، بدیهی است، می خواهم آن را محاوره ای [3x] کنم.

I want to have a conversation with my audience.

من می خواهم با مخاطبانم گفتگو کنم.

I want to have. Now that she's stressing 'want', she's not reducing it to 'wanna'.

من می خواهم داشته باشم. اکنون که او بر "خواستن" تاکید می کند، آن را به "خواستن" تقلیل نمی دهد.

But notice she is still reducing the word 'to', to, to, so that it has the schwa sound.

اما توجه کنید که او هنوز کلمه "to"، به، به را کاهش می دهد تا صدای schwa داشته باشد.

>> I want to have [3x] a conversation with my audience.

>> من می خواهم [3x] یک مکالمه با مخاطبانم داشته باشم.

I think when I started in this business, which was 35 years ago or so, there was,

فکر می‌کنم زمانی که من در این کسب‌وکار شروع کردم، یعنی حدود 35 سال پیش،

a sort, of a cadence, and a formality to it. It's become less formal, more

یک نوع آهنگ و رسمی در آن وجود داشت. کمتر رسمی و تعاملی تر شده است

interactive. I think we want the audience to feel engaged. And so, I try to put...

. فکر می‌کنم می‌خواهیم مخاطب احساس کند درگیر شده است. و بنابراین، من سعی می کنم قرار دهم...

Try to put. There was another 'to' reduction. This time with a Flap T. Try to, try to.

سعی کنید قرار دهید. کاهش "به" دیگری وجود داشت. این بار با فلپ T. سعی کن، سعی کن.

>> I try to put [3x] things in the kind of language I speak in.

>> من سعی می کنم [3x] چیزها را به زبانی که به آن صحبت می کنم قرار دهم.

So that if you ask me a question, what's going on today, I try to tell the story...

بنابراین اگر از من سوالی بپرسید، امروز چه خبر است، من سعی می کنم داستان را تعریف کنم...

Try to tell the story. Another 'to' reduction. Try to.

سعی کنید داستان را بگویید. کاهش دیگر 'به'. سعی کنید.

Basically, every time we say the word 'to' in conversational speech,

اساساً، هر بار که کلمه "به" را در گفتار محاوره ای می گوییم،

it's going to be reduced. I'll stop pointing them out, but there are more.

کاهش می یابد. من به آنها اشاره نمی کنم، اما موارد بیشتری وجود دارد.

Will you catch them? If you do, post the sentence with

آیا آنها را می گیرید؟ اگر چنین کردید، جمله را با

the 'to' reduction you've found in the comments below.

کاهش «به» که در نظرات زیر پیدا کردید، پست کنید.

>> I try to tell [3x] the story in the way that I would tell it to you, standing here...

>> من سعی می کنم [3x] داستان را به روشی که برای شما تعریف می کنم، اینجا ایستاده بگویم...

>> Right. >> Just a few feet apart. >> Yeah.

>> درست است. >> فقط چند فوت از هم فاصله دارند. >> آره

So very conversational. >> We hope. >> Yeah.

خیلی محاوره ای >> امیدواریم. >> آره

>> What do you do when you come across a word

>> وقتی به کلمه ای برخورد می کنید

that you're not sure how to pronounce? >> Fake it.

که مطمئن نیستید چگونه تلفظ کنید، چه می کنید؟ >> جعل کن

>> Fake it. There. You heard it here. >> We try, obviously, to look ahead of time.

>> جعل کن آنجا. اینجا شنیدی ما سعی می کنیم، بدیهی است، به نگاه جلوتر از زمان.

But even---I think especially, because what we do is world news,

اما حتی --- فکر می کنم مخصوصاً، زیرا کاری که ما انجام می دهیم اخبار جهانی است،

so there's a lot of names of people from foreign countries... >> Right.

بنابراین نام افراد زیادی از کشورهای خارجی وجود دارد... >> درست است.

>> And you think you know the preferred pronunciation, or, we have a preferred

>> و شما فکر می کنید که تلفظ ترجیحی را می دانید ، یا، ما یک تلفظ ترجیحی داریم

pronunciation: Ayman al-Zawahiri. And then you get an expert on the Middle East,

: ایمن الظواهری. و سپس شما یک متخصص در مورد خاورمیانه می گیرید،

and he'll say, 'Do you mean Ayman al-Zawahiri?' So,

و او می گوید: "منظور شما ایمن الظواهری است؟" بنابراین،

>> Right. >> I think you do the best you can to do the research.

>> درست است. >> من فکر می کنم شما بهترین کار را برای انجام تحقیقات انجام دهید.

And I think because I grew up in an ethnic neighborhood, I have a bit of an ear for it.

و فکر می کنم چون در یک محله قومی بزرگ شده ام ، کمی به آن گوش می کنم.

>> Mm-hmm, yeah. That could be. >> Maybe.

>> مام-هوم، آره. این می تواند باشد. >> شاید.

>> Are there any words in American English

>> آیا کلماتی در انگلیسی آمریکایی وجود دارد

that you stumble over sometimes, that are a challenge for you?

که گاهی اوقات به آنها برخورد می کنید و برای شما چالش برانگیز است؟

>> Do you know? I think it's like anybody else, sometimes when you read something it

>> آیا می دانید؟ فکر می کنم مثل بقیه است ، گاهی اوقات وقتی چیزی را می خوانید

just doesn't look right. And it might be a simple word. So, usually it's something like

درست به نظر نمی رسد. و ممکن است یک کلمه ساده باشد. بنابراین، معمولاً چیزی شبیه به

that, that will trip you up. I do have some pet peeves.

آن است که شما را غافلگیر می کند. من مقداری پیو حیوان خانگی دارم

Like nuclear, which we know is nuclear. Kind of bug me a little bit.

مثل هسته ای که می دانیم هسته ای است. یه جورایی منو آزار داد

>> Listening to the pronunciation, I hope, guys! >> Yes.

>> گوش دادن به تلفظ، امیدوارم، بچه ها! >> بله.

Nuclear. This is a three-syllable word with stress on the first syllable. DA-da-da.

هسته ای. این یک کلمه سه هجایی با تاکید بر هجای اول است. دا-دا-دا.

Sometimes even native speakers will mix up the location of the L and say nuk-juh-ler.

گاهی اوقات حتی افراد بومی زبان محل L را با هم مخلوط می کنند و می گویند nuk-juh-ler.

But it's nu-cle-ar, nu-cle-ar, nuclear.

اما nu-cle-ar، nu-cle-ar، هسته ای است.

>> But, we all do the best we can. >> Yeah.

>> اما، همه ما بهترین کار را انجام می دهیم. >> آره

>> You never get it right 100% of the time. Especially with names.

>> شما هرگز آن را به درستی 100٪ از زمان. به خصوص با نام.

>> Right. Sure, names and places. Um, and do you have a favorite word in American English?

>> درست است. مطمئناً، نام ها و مکان ها. اوم، و آیا کلمه مورد علاقه ای در انگلیسی آمریکایی دارید؟

>> Joy. >> Joy. Hey, that's a great word.

>> شادی. >> شادی. هی، این یک کلمه عالی است.

>> It's easy, it's simple, and boy, it's to the point. >> It is, it is.

>> آسان است، ساده است، و پسر، آن را به نقطه است. این است، آن است.

'Joy' is a one-syllable word. It's a noun, which makes it a content word.

"شادی" کلمه ای تک هجا است. این یک اسم است که آن را به یک کلمه محتوایی تبدیل می کند.

This means it will be stressed in a sentence. So, a little bit longer, louder,

این بدان معنی است که در یک جمله تاکید می شود. بنابراین، کمی بلندتر، بلندتر

and with more shape than the unstressed syllables.

و با شکل بیشتر از هجاهای بدون تاکید.

It's made up of the JJ consonant sound and the OY diphthong. J-oy, joy.

این از صدای همخوان JJ و دیفتونگ OY تشکیل شده است. جی اوی، شادی.

Make sure to drop your jaw enough for the first sound of the diphthong. Joy.

مطمئن شوید که فک خود را به اندازه کافی برای اولین صدای دیفتونگ رها کنید. شادی

>> Well, Chris, thank you so much for your expertise >> Oh, it's been so much fun.

>> خب، کریس، از تخصص شما بسیار سپاسگزارم >> اوه، بسیار سرگرم کننده بود.

>> And for coming here, I really appreciate your time.

>> و برای آمدن به اینجا، من واقعا از وقت شما قدردانی می کنم.

>> You're welcome. >> Guys, check out her show.

>> خوش آمدید. >> بچه ها، نمایش او را بررسی کنید.

>> You're welcome. Or, Köszönom.

>> خوش آمدید. یا، Köszönom.

>> I love it. My audience is going to love that.

>> من آن را دوست دارم. مخاطبان من این را دوست خواهند داشت.

>> All the Hungarians out there will know what that means.

>> همه مجارستانی ها می دانند که این به چه معناست.

>> Thank you so much.

>> خیلی ممنون.

Follow Ms. Jansing on Twitter, and check out her segments on TV

خانم جانسینگ را در توییتر دنبال کنید و بخش‌های او را در تلویزیون

or online for a great example of American English pronunciation.

یا آنلاین برای مثال عالی از تلفظ انگلیسی آمریکایی بررسی کنید.

>> Alright guys, that's it, and thanks so much for using Rachel's English.

>> بسیار خوب بچه ها، همین است، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده می کنید بسیار سپاسگزارم.

Check out all the videos in the Interview a Broadcaster series

تمام ویدیوهای مجموعه مصاحبه با یک پخش کننده را

by clicking here, or on the link in the video description below.

با کلیک کردن در اینجا یا روی پیوند در توضیحات ویدیوی زیر مشاهده کنید.