VOCABULARY Lesson! | VERBS for COOKING: English Vocabulary and Verbs in the Kitchen

139,748 views ・ 2022-01-25

Rachel's English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Sear, chop, dice, crush, fold. There  are so many verb vocabulary words,  
0
320
6880
تفت دهید، خرد کنید، تاس کنید، له کنید، تا کنید. واژه‌ها،
00:07
actions, verbs that we do in the kitchen, cooking.  Do you know how to fold in and ingredient?  
1
7200
6720
اعمال، افعالی که در آشپزخانه انجام می‌دهیم، بسیار زیاد است. آیا می دانید چگونه در داخل و مواد تشکیل دهنده؟
00:13
There is a hilarious scene from the  show Schitts Creek where two people are  
2
13920
4080
صحنه‌ای خنده‌دار از نمایش «شیتز کریک» وجود دارد که در آن دو نفر در حال
00:18
following a recipe and neither of them  know what "fold in the cheese" means.
3
18000
6000
پیروی از یک دستور غذا هستند و هیچ‌کدام از آنها نمی‌دانند «تا کردن در پنیر» به چه معناست.
00:24
Next step is to fold in the cheese.
4
24320
2845
مرحله بعدی این است که پنیر را داخل آن بریزید.
00:29
What does that mean? What  is fold in the cheese mean?
5
29360
2924
معنی آن چیست؟ تا زدن در پنیر به چه معناست؟
00:32
You fold it in.
6
32480
1245
تو آن را
00:34
I understand that but how do you  fold it. Do you fold it in half  
7
34257
3103
تا می‌کنی. من این را می‌فهمم، اما چگونه آن را تا می‌کنی. آیا آن
00:37
like a piece of paper and drop  it in the pot or what do you do?
8
37360
2720
را مانند یک تکه کاغذ از وسط تا می کنید و در قابلمه می اندازید یا چه کار می کنید؟
00:40
So we’ll cover that. We’ll divide  our verbs into four categories:
9
40080
4160
بنابراین ما آن را پوشش خواهیم داد. ما افعال خود را به چهار دسته تقسیم می‌کنیم:
00:44
Things you do with a knife
10
44240
1600
کارهایی که با چاقو انجام می‌دهید
00:45
Things that combine ingredients
11
45840
2560
چیزهایی که مواد را ترکیب
00:48
Things that change the shape of ingredients. What?
12
48400
3680
می‌کنند چیزهایی که شکل مواد را تغییر می‌دهند. چی؟
00:52
And verbs that change the  temperature of ingredients.
13
52080
3840
و افعالی که دمای مواد را تغییر می‌دهند.
00:55
First, verbs that use a knife or something sharp
14
55920
3742
اول، افعالی که از چاقو یا چیز تیز
00:59
Slice. To cut from a larger portion into a  smaller, thinner size. “I’ll slice the cake.”  
15
59920
6638
Slice استفاده می کنند. برای برش از یک قسمت بزرگتر به یک اندازه کوچکتر و نازکتر. "من کیک را تکه تکه می کنم."
01:06
Here, the chef is slicing meat.
16
66800
2400
اینجا سرآشپز در حال تکه تکه کردن گوشت است.
01:09
I did this by slicing open the side of  the chicken breast to allow it to open up.
17
69200
5600
من این کار را با برش دادن سمت سینه مرغ انجام دادم تا باز شود.
01:14
Did you notice how he made that  a phrasal verb, too? Slice open.  
18
74800
3600
آیا متوجه شدید که او چگونه آن را به یک فعل عبارتی نیز تبدیل کرده است؟ برش باز کنید.
01:18
And yes, you can say slice off, slice in,  slice towards, slice under, and so on.  
19
78400
6560
و بله، می‌توانید بگویید slice off، slice in، slice to, slice under و غیره.
01:24
The idea here is that you’re  creating smaller, narrower pieces.
20
84960
4800
ایده اینجا این است که شما در حال ایجاد قطعات کوچکتر و باریکتر هستید.
01:29
We also use slice as a noun all  the time with pizza or cake.
21
89760
4240
ما همیشه از اسلایس به‌عنوان اسم برای پیتزا یا کیک استفاده می‌کنیم.
01:34
He’s holding a slice of pizza. Sometimes we  just say "slice" for this. “Where is the best  
22
94000
5760
او یک تکه پیتزا در دست دارد. گاهی اوقات برای این فقط می‌گوییم «برش». "بهترین
01:39
place to get a slice around here?” Everyone  would know that that means a slice of pizza.  
23
99760
5360
مکان برای تهیه یک تکه در اینجا کجاست؟" همه می دانند که این یعنی یک تکه پیتزا.
01:45
Who is this guy by the way? In today’s video  we’ll see clips from two different cooking  
24
105120
4800
اتفاقا این پسر کیست؟ در ویدیوی امروز، کلیپ‌هایی از دو کانال مختلف آشپزی را
01:49
channels here on Youtube with permission. This  is Stephen from ‘Not Another Cooking Show’  
25
109920
5600
در اینجا در یوتیوب با اجازه خواهیم دید. این استفان از «نمایش آشپزی دیگری نیست»
01:55
and this is Hilah from ‘Hilah Cooking’. Both  great cooking channels, if you love food go  
26
115520
5760
و این هیله از «آشپزی هیله» است. هر دو کانال عالی آشپزی، اگر عاشق غذا هستید، بروید
02:01
check them out and binge watch some videos,  that's one of my favorite things to do.
27
121280
4960
آنها را بررسی کنید و چند ویدیو را تماشا کنید، این یکی از کارهای مورد علاقه من است.
02:06
What’s the difference between ‘slice’ and ‘cut’?  I think of slice as being more thin. You slice  
28
126240
6000
تفاوت بین "برش" و "برش" چیست؟ به نظر من برش نازک تر است. شما
02:12
something into thin uniform pieces like bread.  We might use "cut" to get rid of something. To  
29
132240
6000
چیزی را به قطعات یکنواخت نازک مانند نان برش می دهید. ممکن است از «برش» برای خلاص شدن از شر چیزی استفاده کنیم. برای
02:18
cut something off. “Cut off the stems of the  broccoli, and just use the florets”, for example.
30
138240
5800
قطع کردن چیزی. برای مثال، «ساقه‌های کلم بروکلی را ببرید و فقط از گل‌های آن استفاده کنید».
02:24
And you can just cut it off.
31
144040
2520
و شما فقط می توانید آن را قطع کنید.
02:26
“Cut off” also works when you’re saying something  and someone else starts to talk over you before  
32
146560
5600
«قطع» همچنین زمانی کار می‌کند که شما چیزی می‌گویید و شخص دیگری قبل از اتمام صحبت شما شروع به صحبت می‌کند
02:32
you finished. You could say, “Hey, you cut me  off!” In the kitchen, you might cut something up.  
33
152160
6080
. می‌توانید بگویید: «هی، حرفم را قطع کردی !» در آشپزخانه، ممکن است چیزی را برش دهید.
02:38
“Cut up the carrot into 1-inch chunks.” As a  noun, a "cut up" is someone who’s always trying  
34
158240
5520
هویج را به قطعات 1 اینچی برش دهید. به عنوان یک اسم، "کات آپ" کسی است که همیشه سعی
02:43
to be funny, always making jokes. “He’s such  a cut up!” You can also "cut in" to something.
35
163760
6684
می کند خنده دار باشد و همیشه جوک می کند. "او خیلی خوش تیپ است!" شما همچنین می توانید به چیزی "قطع" کنید.
02:50
Then take the drumette, bend  the wing down, and cut in.
36
170800
3600
سپس طبل را بردارید، بال را به سمت پایین خم کنید و برش دهید.
02:54
Chop. When you cut with repeated motion not just  one or two cuts. Chopping requires a lot of up and  
37
174400
6480
خرد کنید. وقتی با حرکت مکرر برش می‌زنید نه فقط یک یا دو برش. خرد کردن به حرکت زیاد به بالا و
03:00
down movement. I chopped the baby’s food into tiny  pieces for him. We would also use this for a wood,  
38
180880
7280
پایین نیاز دارد. من غذای کودک را برای او به قطعات کوچک خرد کردم. ما همچنین از آن برای چوب استفاده می‌کنیم،
03:08
like what you would do with an ax to get firewood.  He chopped the logs into a huge stack of firewood.  
39
188160
7520
مانند کاری که با تبر برای تهیه هیزم انجام می‌دهید. او کنده ها را در یک دسته بزرگ هیزم خرد کرد.
03:15
This one is also very common  as a phrasal verb like chop up.
40
195680
3840
این یکی به عنوان یک فعل عبارتی مانند chop up نیز بسیار رایج است.
03:19
I actually don’t notice a big difference  in the usage of “chop” versus “chop up”  
41
199520
5360
من در واقع تفاوت زیادی در استفاده از «خرد کردن» در مقابل «خرد کردن»
03:24
when it comes to cooking. Both mean  to make lots of smaller pieces.
42
204880
4109
هنگام پخت و پز متوجه نمی‌شوم. هر دو به معنای ساخت تعداد زیادی قطعات کوچکتر است.
03:29
Let’s see, let’s chop up some onion.
43
209200
2186
بیایید ببینیم، بیایید کمی پیاز را خرد کنیم.
03:31
There is definitely a hierarchy  of size when we change the verb.
44
211386
4454
وقتی فعل را تغییر می دهیم قطعاً یک سلسله مراتب اندازه وجود دارد.
03:36
Dice. “Diced” pieces are generally  smaller than “chopped” pieces.  
45
216400
5040
تاس. قطعات «تکه‌ای» معمولاً کوچک‌تر از قطعات «خرد شده» هستند.
03:41
And “minced” pieces are even smaller than diced.  So let’s look at “dice.” If you play boardgames,  
46
221440
7200
و قطعات "ریز شده" حتی کوچکتر از مکعب هستند. بنابراین بیایید به "تاس" نگاه کنیم. اگر بازی‌های تخته‌ای بازی می‌کنید،
03:48
you know that dice are 6-sided cubes with  a certain number of dots on each side.  
47
228640
5520
می‌دانید که تاس‌ها مکعب‌های ۶ وجهی هستند که در هر طرف آن تعداد مشخصی نقطه وجود دارد.
03:54
This is an example of where the noun  comes from what you get by doing the  
48
234160
4720
این مثالی است از جایی که اسم از آن چیزی است که با انجام
03:58
verb. When you dice a potato, you get  little cubes of it that look like dice.
49
238880
5022
فعل به دست می آورید. وقتی یک سیب‌زمینی را خرد می‌کنید، مکعب‌های کوچکی از آن به‌نظر می‌رسد که شبیه تاس است.
04:04
Now if you wanted to dice it smaller,  you would just cut thinner planks.
50
244800
3520
حالا اگر می‌خواهید آن را کوچک‌تر کنید ، فقط تخته‌های نازک‌تری را برش می‌دهید.
04:08
Ok, largest to smallest, we  have: chopped, diced, minced.
51
248320
5920
خوب، از بزرگ‌ترین تا کوچک‌ترین، ما داریم: خرد شده، مکعبی، خرد شده.
04:14
Mince. I’m basically cutting the food into as  tiny pieces as I can with a knife. Really strong,  
52
254240
6880
گوشت چرخ کرده. من اساساً با یک چاقو غذا را تا جایی که می‌توانم به قطعات ریز برش می‌دهم. طعم‌های واقعاً قوی و
04:21
aromatic flavors like garlic and herbs  tend to be minced because getting a big  
53
261120
5760
معطر مانند سیر و سبزی‌ها معمولاً خرد می‌شوند، زیرا داشتن یک
04:26
chunk of a really strong flavor in  your mouth all is not all that great.  
54
266880
3920
تکه بزرگ از یک طعم واقعاً قوی در دهان، همگی چندان عالی نیست.
04:30
Mincing helps these potent flavors get  more evenly distributed throughout a dish.  
55
270800
5294
چرخ کردن به این طعم‌های قوی کمک می‌کند تا به طور یکنواخت‌تر در سراسر ظرف پخش شوند.
04:36
Of course, you’re going to hear it  as a phrasal verb too: mince up.
56
276320
3840
البته، شما آن را به عنوان یک فعل عبارتی نیز خواهید شنید: mince up.
04:40
Okay, so I also minced up some  garlic when you weren’t looking.
57
280160
3440
خوب، پس وقتی شما نگاه نمی‌کردید، مقداری سیر را هم خرد کردم .
04:43
Last in this group, we have  a verb that we probably use  
58
283600
3440
در آخر در این گروه، ما یک فعل داریم که
04:47
more in relation to hair than food, but  even so, you will hear it. It’s “shave”.
59
287040
6542
احتمالاً در رابطه با مو بیشتر از غذا استفاده می کنیم، اما با این وجود، آن را خواهید شنید. این "تراشیدن" است.
04:53
It means to take off a thin layer.  For foods that have a peel, a skin,  
60
293840
4560
به معنای برداشتن یک لایه نازک است. برای غذاهایی که دارای پوست، پوست،
04:58
or an outer layer of some kind,  you might hear it used there.
61
298400
4000
یا نوعی لایه بیرونی هستند ،  ممکن است بشنوید که در آنجا استفاده می شود.
05:02
We’re just going to shave the rind off.
62
302400
2080
ما فقط می خواهیم پوست را بتراشیم.
05:05
Watermelon peel is really thick, so we  call it a rind. Now, he could have said  
63
305200
4800
پوست هندوانه واقعا غلیظ است، بنابراین ما آن را پوست می نامیم. حالا، او می‌توانست
05:10
just as naturally “cut the rind off,”  or “slice off the rind.” We have a lot  
64
310000
5760
به‌طور طبیعی بگوید: «پوست را جدا کنید» یا «پوست را برش دهید». ما تعداد
05:15
of different verbs that we can use  when it comes to using your knife.
65
315760
3200
زیادی افعال مختلف داریم که می توانیم هنگام استفاده از چاقو از آنها استفاده کنیم.
05:19
Now our second category, combining ingredients.  Back to our original scene from Schitts creek,  
66
319840
6240
در حال حاضر دسته دوم ما، ترکیب مواد تشکیل دهنده. به صحنه اصلی خود از نهر شیتس،
05:26
when two people were trying to fold  in cheese. When you fold paper,  
67
326080
4000
زمانی که دو نفر سعی می کردند پنیر را تا کنند، برگردیم. وقتی کاغذ را تا
05:31
you can do truly amazing things with it. This  is my friend Ben who is just amazing at origami.  
68
331423
7391
می‌کنید،   می‌توانید کارهای واقعاً شگفت‌انگیزی با آن انجام دهید. این دوست من بن است که در اوریگامی شگفت انگیز است.
05:39
When you fold one ingredient into another,  you’re doing it to mix things without  
69
339360
5120
وقتی یک ماده را در ماده دیگر تا می‌کنید، این کار را انجام می‌دهید تا همه چیز را بدون
05:44
crushing. We do this with light ingredients  like some egg whites that you whipped.  
70
344480
5360
له کردن مخلوط کنید. ما این کار را با مواد سبک مانند مقداری سفیده تخم‌مرغ که شما هم زده‌اید انجام می‌دهیم.
05:49
So, to fold something else into something, you  put the light on top and then with a spatula,  
71
349840
5840
بنابراین، برای تا کردن چیز دیگری در چیزی، نور را روی آن قرار می‌دهید و سپس با یک کاردک،
05:55
you take what’s underneath and put it  on top incorporating without crushing.
72
355680
6046
چیزی را که زیر آن است برمی‌دارید و آن را روی آن قرار می‌دهید و بدون له کردن در آن قرار می‌دهید.
06:02
Probably the most common instruction you’ll  
73
362240
2320
احتمالاً رایج‌ترین دستورالعملی که
06:04
see in a recipe is add. To put  one thing with another thing.
74
364560
4560
در دستور غذا می‌بینید، افزودن است. قرار دادن یک چیز با چیز دیگر.
06:09
And I’m going to add my  butternut squash to my broth.
75
369120
5480
و من کدو حلوایی خود را به آبگوشتم اضافه می کنم.
06:14
Mix is another high-frequency verb when it comes  to cooking. With mix, you add ingredients together  
76
374640
6080
وقتی صحبت از پخت و پز می شود، مخلوط کردن یکی دیگر از فعل های پر فرکانس است . با مخلوط کردن، مواد را با هم اضافه می‌کنید
06:20
and then agitate them with a spoon, spatula, maybe  a stand mixer so that the consistency becomes more  
77
380720
7440
و سپس با قاشق، کاردک، شاید هم میکسر آن‌ها را هم می‌زنید تا قوام
06:28
uniform. So this is different than fold or  being a lot more gentle. Mix. Mix in. Mix up.  
78
388160
7710
یکنواخت‌تر شود. بنابراین این با تا کردن یا بسیار ملایم‌تر بودن متفاوت است . مخلوط کردن. مخلوط کنید.
06:36
Wait, what? Mix up also means to confuse things.  A server at a restaurant might say, “Shoot,  
79
396240
7360
صبر کن چی؟ مخلوط کردن همچنین به معنای گیج کردن چیزها است. یک سرور در یک رستوران ممکن است بگوید: «تیراندازی کنید،
06:43
I put in the wrong order for the wrong table,  I got mixed up.” Mix in, mix together.
80
403600
6240
ترتیب اشتباهی برای میز اشتباه گذاشتم،  قاطی شدم.» مخلوط کنید، با هم مخلوط کنید.
06:49
So, we’re just going to mix this all together.
81
409840
2509
بنابراین، ما فقط می خواهیم همه اینها را با هم مخلوط کنیم.
06:52
Beat. This is to stir very quickly and with  force. A pair of beaters on an electric mixer  
82
412720
7040
ضرب و شتم. این باید خیلی سریع و با قدرت هم بزنید . یک جفت همزن روی یک همزن برقی
06:59
can combine wet and dry ingredients together  really quickly. Again, the noun “beater” relates  
83
419760
5840
می‌تواند خیلی سریع مواد مرطوب و خشک را با هم ترکیب کند. باز هم، اسم «کتک زن»
07:05
directly to the verb. On non-cooking use, you  could also say, “We beat the them by 2 points.”  
84
425600
6433
مستقیماً به فعل مربوط می شود. در مورد استفاده بدون پخت و پز، می‌توانید بگویید: "ما آنها را با 2 امتیاز شکست دادیم."
07:12
Beat means defeated or won against. It can also  mean to hit someone or something with great force.  
85
432033
7967
بیت به معنای شکست خورده یا پیروز در برابر است. همچنین می‌تواند به معنای ضربه زدن به کسی یا چیزی با قدرت زیاد باشد.
07:20
And we use that a lot with "up". He got beat up at  school. But the idea of hitting food or applying  
86
440000
6640
و ما از آن با "بالا" زیاد استفاده می کنیم. او در مدرسه مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اما ایده ضربه زدن به غذا یا استفاده از
07:26
energy to the motion of stirring comes through  here. “I always beat my eggs before cooking them.”  
87
446640
6160
انرژی در حرکت هم زدن از اینجا می آید . "من همیشه تخم مرغ هایم را قبل از پختن می زنم."
07:32
I stir them hard and fast. This  incorporates air to make them fluffy.
88
452800
4880
آنها را به شدت و سریع هم می زنم. این هوا برای پف کردن آنها وجود دارد.
07:37
I’m going to add salt to one of them and beat it.
89
457680
1920
من به یکی از آنها نمک می زنم و می زنم.
07:40
A word with a similar meaning is “whisk”.  The object looks pretty similar to beaters,  
90
460720
5280
کلمه ای با معنای مشابه "هم زدن" است. این شی بسیار شبیه به ضرب‌کننده‌ها است،
07:46
doesn’t it? A whisk is good for  creating light mixtures and batters.
91
466000
4382
اینطور نیست؟ همزن برای ایجاد مخلوط‌ها و خمیرهای سبک خوب است.
07:50
Now we’ll learn some other words for  
92
470800
1680
اکنون چند کلمه دیگر برای
07:52
"stir". Everyone knows stir. Let’s  dig deeper for some synonyms.
93
472480
4160
«هم زدن» یاد خواهیم گرفت. همه می دانند هم بزنید. بیایید به دنبال چند مترادف عمیق‌تر باشیم.
07:56
And you just wanna start moving  it around, breaking it up.
94
476640
3920
و شما فقط می خواهید شروع به حرکت آن کنید و آن را از بین ببرید.
08:00
Move around. That’s exactly what it sounds like.  Not necessarily going in a circular motion,  
95
480800
5280
به اطراف حرکت کنید. این دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد. نه لزوماً در یک حرکت دایره‌ای،
08:06
but poking and prodding  ingredients here and there.  
96
486080
3310
بلکه با فشار دادن و برانگیختن مواد از اینجا و آنجا.
08:09
Move the peppers around the pan so they  don’t burn in one spot. Move them around. Or:
97
489680
5840
فلفل ها را دور تابه حرکت دهید تا در یک نقطه نسوزند. آنها را به اطراف حرکت دهید. یا:
08:15
And you just want to start  moving it around, breaking it up.
98
495520
4014
و شما فقط می‌خواهید شروع به حرکت آن کنید و آن را از بین ببرید.
08:20
Break up. If you’ve got a pack of ground meat that  you’re browning in a skillet, you want to break  
99
500160
5360
جدا شدن. اگر بسته‌ای از گوشت چرخ‌کرده دارید که در یک ماهیتابه سرخ می‌کنید،
08:25
it up as you cook it. Stir it, move it around.  Hey, I just used another cooking verb there,  
100
505520
6320
می‌خواهید هنگام پختن آن را خرد کنید. آن را هم بزنید، آن را به اطراف حرکت دهید. سلام، من فقط از یک فعل آشپزی دیگر آنجا استفاده کردم،
08:31
if you’re browning something. We use  this with beef, especially ground beef.  
101
511840
5120
اگر چیزی را قهوه ای می کنید. ما از آن برای گوشت گاو، به خصوص گوشت چرخ کرده استفاده می کنیم.
08:36
If you brown it, then you  cook it in a skillet, and it  
102
516960
3120
اگر آن را قهوه‌ای کنید، آن را در ماهیتابه می‌پزید و
08:40
turns brown. But you can also use it with any  food referring to changing the color to brown.
103
520080
5598
قهوه‌ای می‌شود. اما می‌توانید آن را با هر غذایی که به تغییر رنگ آن به قهوه‌ای اشاره دارد نیز استفاده کنید.
08:45
You don’t want it to brown but you  want them to start looking translucent.
104
525920
5115
نمی‌خواهید قهوه‌ای شود، اما می‌خواهید که شفاف به نظر برسند.
08:51
But back to break up. Outside of cooking,  we used this term a lot with relationships.  
105
531440
5280
اما بازگشت به جدایی. خارج از آشپزی، ما از این اصطلاح زیاد در مورد روابط استفاده کردیم.
08:56
it’s a verb: “They broke up last  month.” That means they stopped dating;  
106
536720
4720
این یک فعل است: "ماه گذشته از هم جدا شدند ." این بدان معناست که آنها قرار ملاقات را متوقف کردند.
09:01
they’re not seeing each other anymore. It’s also  noun. “The break up was really hard on him.”
107
541440
5840
آنها دیگر همدیگر را نمی بینند همچنین اسم است. جدایی برای او واقعا سخت بود.»
09:07
The next two words are generally used  with this appliance or something similar,  
108
547280
4240
دو کلمه بعدی معمولاً با این دستگاه یا چیزی مشابه
09:11
a blender. This is used to blend  ingredients into a homogenous mixture.
109
551520
5760
،   مخلوط کن استفاده می شود. از این برای ترکیب کردن مواد در یک مخلوط همگن استفاده می شود.
09:17
Blend. Blend some fruit for a smoothie.  Blend up some tomatoes for a pasta sauce.
110
557280
6080
مخلوط کنید. مقداری میوه را برای یک اسموتی مخلوط کنید. مقداری گوجه فرنگی را برای سس پاستا مخلوط کنید.
09:23
And for those of you that need to take “blending”  still further, you can use “Pulverize”.
111
563360
6160
و برای آن دسته از شما که نیاز به «ترکیب » بیشتر دارید، می‌توانید از «Pulverize» استفاده کنید.
09:29
To reduce something to fine  particles. Just by looking at it,  
112
569520
4400
برای کاهش چیزی به ذرات ریز. فقط با نگاه کردن به آن
09:33
you can’t tell exactly what’s in it because  it is so thoroughly combined and broken down.  
113
573920
5903
،   نمی‌توانید دقیقاً بگویید چه چیزی در آن وجود دارد، زیرا  کاملاً ترکیب و شکسته شده است.
09:40
Fun fact, “pulvis” is the Latin word for  “dust.” So you turn something solid into dust by  
114
580480
7120
واقعیت جالب، "pulvis" کلمه لاتین برای "گرد و غبار" است. بنابراین با پودر کردن یک چیز جامد به گرد و غبار تبدیل می‌شوید
09:47
pulverizing it. Here, the chef  is making watermelon juice.  
115
587600
3920
. اینجا، سرآشپز در حال درست کردن آب هندوانه است.
09:51
He doesn’t want any chunks or fibers left;  he wants the consistency to be super smooth.
116
591520
5743
او نمی خواهد هیچ تکه یا الیافی باقی بماند. او می خواهد قوام فوق العاده صاف باشد.
09:57
So I’m just going to blend the sh*t out of  it; pulverize it as much as possible.
117
597760
4080
بنابراین من فقط می‌خواهم آن را با هم ترکیب کنم. تا حد امکان آن را پودر کنید.
10:02
When we combine ingredients, not only do we  change how they look, we also change how they  
118
602320
4960
وقتی مواد را ترکیب می کنیم، نه تنها ظاهر آنها را تغییر می دهیم، بلکه طعم آنها را نیز تغییر می دهیم
10:07
taste. Probably the most universal way to  enhance flavor around the world is “salt”.
119
607280
6990
. احتمالا جهانی‌ترین راه برای افزایش طعم در سراسر جهان «نمک» است.
10:14
Salt. You’ve definitely used it as a noun,  but native speakers use it as a verb, too
120
614800
5280
نمک. شما قطعاً آن را به عنوان یک اسم استفاده کرده‌اید، اما گویشوران بومی از آن به عنوان فعل نیز استفاده
10:20
We’re going to salt them right now.
121
620800
1582
می‌کنند.
10:23
Season is another fantastic word to talk  about how you change the flavor of a dish.  
122
623280
5440
فصل یکی دیگر از واژه‌های فوق‌العاده برای صحبت درباره نحوه تغییر طعم یک غذا است.
10:28
This usage is not connected to the  noun, the four seasons: winter,  
123
628720
4240
این کاربرد به اسم، چهار فصل مربوط نمی‌شود: زمستان،
10:32
spring, summer, fall but to herbs, spices,  and sauces that we use as seasonings. [hɜb] in  
124
632960
8160
بهار، تابستان، پاییز، بلکه به گیاهان، ادویه‌ها و سس‌هایی که به عنوان چاشنی استفاده می‌کنیم، مرتبط است. [hɜb] در
10:41
American English. Flavor additives. Anything you  use to change the flavor of what you’re making.  
125
641120
6400
انگلیسی آمریکایی. افزودنی های طعم دهنده هر چیزی که برای تغییر طعم چیزی که می‌سازید استفاده می‌کنید.
10:47
“My mom always seasons vegetables with  garlic powder.” There it’s a verb.  
126
647520
4240
"مامان من همیشه سبزیجات را با پودر سیر مزه دار می کند." آنجا یک فعل است.
10:51
She seasons vegetables; she uses seasonings.  Here the chef uses the passive voice.
127
651760
6622
او سبزیجات را مزه دار می کند. او از چاشنی ها استفاده می کند. در اینجا سرآشپز از صدای منفعل استفاده می کند.
10:58
If you want scrambled eggs that  are fluffy, moist, seasoned well,  
128
658640
4880
اگر تخم‌مرغ‌های همزده می‌خواهید که پفی، مرطوب، چاشنی‌شده باشند،
11:03
but have texture and structure  and can stick to a fork.
129
663520
2400
اما بافت و ساختار داشته باشند و بتوانند به چنگال بچسبند.
11:06
Seasoned well. The eggs have been seasoned well.  The past participle here has an -ed  
130
666480
5600
خوب چاشنی شده تخم مرغ ها به خوبی مزه دار شده اند. فعل ماضی در اینجا یک پایان -ed دارد
11:12
ending, seasoned, seasoned well. Now when  you want to use the noun form, we don’t say,  
131
672080
6880
، چاشنی، چاشنی خوب. حالا وقتی می‌خواهید از شکل اسم استفاده کنید، نمی‌گوییم:
11:18
“Those are great seasons.” We add -ing and it  is a regular count verb, meaning that we use an  
132
678960
6560
«فصول عالی هستند». ما -ing را اضافه می کنیم و آن یک فعل شمارش منظم است، به این معنی که
11:25
s at the ending to make it plural. “That’s  a great seasoning.” Seasoning singular or:  
133
685520
6720
برای جمع کردن آن از یک s در آخر استفاده می کنیم. "این یک چاشنی عالی است." چاشنی مفرد یا:
11:32
“Those are great seasonings.” Recently my  husband David seasoned some pork with a dry rub.
134
692240
6494
«آنها چاشنی های عالی هستند». اخیراً شوهرم دیوید مقداری گوشت خوک را با مالش خشک چاشنی کرد.
11:39
Going to do a rub?
135
699360
1200
قصد انجام مالش را دارید؟
11:40
Yeah, here’s the rub. Mustard powder, coarse  salt, hot pepper flakes, thyme, oregano,  
136
700560
7040
بله، این مالش است. پودر خردل، نمک درشت، فلفل تند، آویشن، پونه کوهی،
11:47
celery salt, onion powder,  garlic powder, black pepper.
137
707600
4880
نمک کرفس، پودر پیاز، پودر سیر، فلفل سیاه.
11:52
Wow.
138
712480
560
وای.
11:53
Yeah, it’s going to be good.
139
713040
1360
آره خوب میشه
11:54
Did you hear all those seasonings he named?
140
714400
2240
آیا همه آن چاشنی هایی که او نام برد را شنیده اید؟
11:56
And if you’re like me, you want to  get the balance of flavors just right,  
141
716640
4320
و اگر شما هم مثل من هستید، می‌خواهید تعادل طعم‌ها را درست به دست آورید،
12:00
then you might “adjust” how you season your food.  
142
720960
3200
سپس می‌توانید نحوه طعم دادن به غذایتان را «تعدیل» کنید.
12:04
I’m constantly tasting as I cook. Adding a  little more of this or a little more of that.
143
724160
5440
در حین آشپزی مدام در حال مزه کردن هستم. افزودن مقداری بیشتر از این یا کمی بیشتر از آن.
12:09
Adjust means to change. “We need to adjust the  seasonings.” or “We need to adjust the acidity.”  
144
729600
6320
تنظیم به معنای تغییر دادن است. ما باید چاشنی ها را تنظیم کنیم .» یا "ما باید اسیدیته را تنظیم کنیم."
12:15
You can also use it with temperature. For example,  “Watch the pot and adjust the heat if needed.”
145
735920
6174
شما همچنین می توانید آن را با درجه حرارت استفاده کنید. برای مثال، «مواظب قابلمه باشید و در صورت نیاز حرارت را تنظیم کنید.»
12:22
While there’s definitely a science to  cooking, I also love approaching it  
146
742720
4080
در حالی که قطعاً آشپزی یک علم دارد ، من همچنین دوست دارم به آن
12:26
as an art. Everything doesn’t have to be  exact all the time. When you’re cooking  
147
746800
4560
به عنوان یک هنر نزدیک شوم. لازم نیست همه چیز همیشه دقیق باشد. وقتی
12:31
without measuring everything exactly,  you’re just “eyeballing” the measurements.
148
751360
5360
بدون اندازه‌گیری دقیق همه چیز، آشپزی می‌کنید، فقط اندازه‌ها را «چشم می‌زنید».
12:36
Eyeball. This means looking at an  amount to get a general measurement.
149
756720
4414
مردمک چشم. این به این معنی است که برای اندازه‌گیری کلی به یک مقدار نگاه کنید.
12:41
And this is a very flexible recipe; you can  see I’m just sort of eyeballing this,
150
761600
5920
و این یک دستور العمل بسیار انعطاف پذیر است. می‌توانید ببینید که من به نوعی به این،
12:47
some  of these measurements.
151
767520
1520
برخی از این اندازه‌ها نگاه می‌کنم.
12:49
Eyeballing is estimating. Estimate- To  roughly calculate or judge the value,  
152
769040
5280
چشم در حال تخمین زدن است. تخمین - برای محاسبه یا قضاوت تقریبی مقدار،
12:54
number, or quantity. I estimate that’s about  a teaspoon. It’s not exact, but close enough.
153
774320
6480
عدد، یا کمیت. من تخمین می زنم که حدود یک قاشق چای خوری است. دقیق نیست، اما به اندازه کافی نزدیک است.
13:01
Another synonym is “guess”. To think or suppose  something without being 100% certain. And a  
154
781360
7120
مترادف دیگر "حدس زدن" است. فکر کردن یا تصور کردن چیزی بدون اینکه 100% مطمئن باشید. و
13:08
really fun one is the combination of guess plus  estimate, and that’s “guesstimate”. This word  
155
788480
7840
یک   واقعاً سرگرم کننده، ترکیبی از تخمین حدس به اضافه  است ، و این «حدس زدن» است. این کلمه
13:16
popped up in American English in the 1930s when  statisticians used it to describe an estimate  
156
796320
7040
در انگلیسی آمریکایی در دهه 1930 زمانی که آماردانان از آن برای توصیف تخمینی استفاده کردند
13:23
made without using adequate or complete  information. Now, you’ll hear various forms of it:
157
803360
6480
که بدون استفاده از اطلاعات کافی یا کامل انجام شد، ظاهر شد . اکنون اشکال مختلفی از آن را می شنوید:
13:29
We have the verb “guesstimate”.  “Guesstimating”. We have  
158
809840
4720
ما فعل "حدس زدن" را داریم. "حدس زدن". ما
13:34
“guesstimate”, the noun and also “guesstimation”.
159
814560
3709
" حدس زدن "، اسم و همچنین " حدس زدن " داریم.
13:38
If you’re into this approach  to cooking, you might say,  
160
818640
3040
اگر به این روش برای آشپزی علاقه دارید، ممکن است بگویید:
13:41
“Let’s go heavy with the cream.” Meaning,  let’s put more than the recipe calls for.
161
821680
5840
«بیا خامه را سنگین کنیم.» به این معنا که، بیایید بیش از آنچه دستور غذا می خواهد، قرار دهیم.
13:47
Go heavy with.
162
827520
1532
سنگین با.
13:49
You can go heavy with all this stuff  especially when you’re using flour.
163
829280
3040
می‌توانید با همه این چیزها سنگین شوید، مخصوصاً وقتی از آرد استفاده می‌کنید.
13:52
You may also hear “go heavy on” instead of  go heavy with. Now the opposite, to "go light  
164
832320
5680
همچنین ممکن است به‌جای کلمه «go heavy on» را بشنوید . اکنون برعکس، برای "روشن کردن
13:58
on". To go light on something is to use slightly  less. Let’s go light on the sugar in this recipe.
165
838000
6240
نور". روشن کردن چیزی به معنای استفاده کمی کمتر است. بیایید به شکر در این دستور غذا بپردازیم.
14:04
One more way to talk about combining ingredients,  
166
844240
3120
یک راه دیگر برای صحبت در مورد ترکیب مواد
14:07
you’ve probably used this one to reference  a piece of clothing: Coat. This is to cover  
167
847360
6400
،   احتمالاً از این یکی برای ارجاع به یک تکه لباس استفاده کرده اید: کت. این برای پوشاندن
14:13
or spread with an enclosing layer. Chef  Hilah uses “coat” in passive voice here  
168
853760
6160
یا پخش شدن با یک لایه محصور است. سرآشپز هیله در اینجا از «کت» با صدای غیرفعال استفاده می‌کند
14:19
to show us that all the pieces of chopped onion  need to be completely covered in the oil as it sautés.
169
859920
6974
تا به ما نشان دهد که تمام تکه‌های پیاز خرد شده باید هنگام تفت دادن کاملاً با روغن پوشانده شوند.
14:27
Make sure it gets coated with all the oil.
170
867120
4235
مطمئن شوید که با تمام روغن پوشیده شده است.
14:31
Part three, let’s look at words that  show how we change the shape of something  
171
871680
4800
بخش سوم، بیایید به کلماتی نگاه کنیم که نشان می‌دهند چگونه شکل چیزی را
14:36
using something other than a knife. A special  kitchen tool, gadget, or your bare hand.
172
876480
5280
با استفاده از چیزی غیر از چاقو تغییر می‌دهیم. یک ابزار، ابزار آشپزخانه، یا دست برهنه شما.
14:41
First, "grate". This sounds just like this word:  great. And this is a verb that comes from a noun,  
173
881760
7280
اول، "رنده". این دقیقاً شبیه این کلمه به نظر می رسد: عالی است. و این فعل است که از یک اسم می آید
14:49
the thing called a grater. You can get  lots of little small pieces or threads  
174
889040
5440
، چیزی که رنده نامیده می شود. می‌توانید
14:54
by grating something like cheese or potato.  Could you grate some cheddar for the tacos?
175
894480
6284
با رنده کردن چیزی مانند پنیر یا سیب‌زمینی، تعداد زیادی تکه‌های کوچک کوچک یا نخ‌ها به دست آورید. می توانید مقداری چدار را برای تاکو رنده کنید؟
15:00
It also shows up as a phrasal  verb, "to grate in". Notice the T  
176
900960
4240
همچنین به‌عنوان یک فعل عبارتی «to grate in» نشان داده می‌شود. به T   توجه کنید که
15:05
here is a Flap T linking the two words, grate in.
177
905200
3120
در اینجا یک Flap T است که دو کلمه را به هم مرتبط می کند، رنده کنید
15:08
And then I’m going to grate in my onion.
178
908320
3280
. سپس من پیازم را رنده می کنم.
15:11
If you love baking pastries or cookies, I  bet you own some version of this: a rolling  
179
911600
6240
اگر عاشق پختن شیرینی یا کلوچه هستید، شرط می بندم که نسخه ای از این را دارید:
15:17
pin. You’ll use this to flatten something.  Flatten. Notice that Stop T. Flatten, flatten.
180
917840
7520
وردنه. شما از این برای صاف کردن چیزی استفاده خواهید کرد. صاف کردن. توجه کنید که Stop T. Flatten, Flatten.
15:25
With a rolling pin, I began to flatten it.
181
925360
2480
با وردنه شروع کردم به صاف کردنش.
15:27
Also, flatten out
182
927840
1934
همچنین،
15:31
Kind of flatten it out a little bit.
183
931200
2120
آن را صاف کنید، کمی آن را صاف کنید.
15:33
Remove: To take something away or off.
184
933440
3071
برداشتن: برداشتن یا برداشتن چیزی.
15:36
First thing you want to do is remove the tip.
185
936960
3320
اولین کاری که می خواهید انجام دهید این است که نوک آن را بردارید.
15:40
Crush. As a verb, to compress  or squeeze or squish.
186
940720
5520
خرد کردن. به عنوان یک فعل، برای فشرده کردن یا فشار دادن یا له کردن.
15:46
I’m just going to kind of crush it up a little  bit, bruise it, so that the oils release.
187
946240
4000
من فقط کمی آن را خرد می کنم، کبود می کنم تا روغن ها آزاد شوند.
15:50
We use this verb another way. If you want to say  that someone is doing a job, doing so well, you  
188
950240
6640
ما از این فعل به شکل دیگری استفاده می کنیم. اگر می‌خواهید بگویید که شخصی دارد کارش را انجام می‌دهد،
15:56
could say, “You crushed it” or “You’re crushing  that!” Actually, my husband said this about a cake  
189
956880
6960
می‌توانید بگویید: «تو آن را له کردی» یا «داری آن را خرد می‌کنی !» در واقع، شوهرم این را در مورد کیکی
16:03
I recently made. The icing was unbelievable,  so good and he said, “Wow, you crushed that!”
190
963840
7600
که اخیرا درست کردم، گفت. یخ باورنکردنی بود، خیلی خوب و او گفت: "وای، تو آن را له کردی!"
16:11
We also use it this way: To “have  a crush” on someone, that means  
191
971440
3920
ما همچنین از آن به این صورت استفاده می‌کنیم: برای اینکه کسی را دوست داشته باشید، به این معنی است
16:15
you find the person attractive in a romantic way.  He or she is your crush. You can have a crush  
192
975360
6800
که آن شخص را به شکلی عاشقانه جذاب می‌یابید. او دوست شماست. می‌توانید علاقه‌ای
16:22
on your crush; just don’t crush your  crush. Don’t smash the person you like.
193
982160
5678
به دلبستگی خود داشته باشید. فقط دلدادگی خود را له نکنید . فردی را که دوست دارید له نکنید
16:28
Smash. To violently or forcefully break  something into pieces. Smash two eggs together.
194
988160
6560
درهم کوبیدن. تکه تکه کردن چیزی با خشونت یا زور. دو تخم مرغ را با هم له کنید.
16:34
My preferred egg-cracking method  is this Italian grandma style where  
195
994720
3200
روش ترجیحی من برای شکستن تخم‌مرغ این سبک مادربزرگ ایتالیایی است که در آن
16:37
you smash two eggs together and magically  and mysteriously only one egg will crack.
196
997920
4734
شما دو تخم‌مرغ را با هم می‌کوبید و به طرزی جادویی و مرموز فقط یک تخم‌مرغ می‌شکند.
16:43
Crack. This can happen when you crush or  smash something against something else.  
197
1003040
4960
ترک. این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که چیزی را به چیز دیگری خرد یا خرد کنید.
16:48
Crack is a verb and a noun; it’s a line on  the surface of something where it has split  
198
1008000
5280
کرک یک فعل و یک اسم است. این یک خط روی سطح چیزی است که در آن
16:53
without breaking into separate  parts. You can crack an egg,  
199
1013280
3600
بدون شکستن به قسمت‌های جداگانه تقسیم شده است. شما می توانید یک تخم مرغ را بشکنید،
16:56
you can crack a nut and then you’ll  use that crack to open it up.
200
1016880
4702
می توانید یک مهره را بشکنید و سپس از آن برای باز کردن آن استفاده کنید.
17:02
Pinch off. Using your finger tips to sever  or detach something from something else.
201
1022160
6480
نیشگون گرفتن. استفاده از نوک انگشتان برای جدا کردن یا جدا کردن چیزی از چیز دیگری.
17:08
Trying to use the edge of the shell  to sort of pinch off that egg white  
202
1028640
3600
سعی می‌کنیم از لبه پوسته برای جدا کردن سفیده تخم‌مرغ استفاده
17:12
that sort of hangs there.
203
1032240
1120
کنیم که به نوعی آویزان است.
17:14
Juice. We all know this word as a  noun: orange juice, apple juice,  
204
1034000
4640
آب میوه. همه ما این کلمه را به عنوان یک اسم می شناسیم : آب پرتقال، آب سیب،
17:18
but have you used it as a verb? To  squeeze the liquid out of something.
205
1038640
4560
اما آیا از آن به عنوان فعل استفاده کرده اید؟ برای خارج کردن مایع از چیزی.
17:23
Got my trusty lemon squeezer; just start  juicing at least three of the limes.
206
1043200
4560
لیمو کوب قابل اعتمادم را گرفتم. فقط شروع به آبگیری حداقل سه لیموترش کنید.
17:27
There’s also this helpful tool for juicing.  Take a guess as to what it’s called?  
207
1047760
5533
این ابزار مفید برای آبمیوه گیری نیز وجود دارد. حدس بزنید اسمش چیه؟
17:33
A juicer. Turns out, there are an awful  lot of different juicers out there.
208
1053840
4398
یک آبمیوه گیری به نظر می رسد، تعداد زیادی آبمیوه گیری مختلف در آنجا وجود دارد.
17:38
Spread out. To open, arrange,  or place something over an  
209
1058880
4400
گسترش یافتن انتشار یافتن. برای باز کردن، مرتب کردن یا قرار دادن چیزی روی یک
17:43
area. Like frosting on a cake. Spread out  the frosting into smooth, even layers.
210
1063280
6078
منطقه. مثل یخ زدن روی کیک. فراستینگ را در لایه‌های صاف و یکدست پخش کنید.
17:49
And this waffle batter, because it’s thick,  you do have to spread it out a little.
211
1069760
3200
و این خمیر وافل، چون غلیظ است، باید کمی آن را پخش کنید.
17:53
Or if you’re roasting vegetables,  you want them to be in a single layer  
212
1073680
4160
یا اگر سبزیجات را تفت می‌دهید، می‌خواهید در یک لایه باشند
17:57
then you’ll going to spread them out on the  cooking sheet. Roasting, another cooking verb,  
213
1077840
5600
سپس آنها را روی ورقه پخت پهن می‌کنید. کباب کردن، یک فعل دیگر پخت و پز،
18:03
something you do in the oven or over fire  to vegetables or meat. You usually get a  
214
1083440
5680
کاری که در فر یا روی آتش با سبزیجات یا گوشت انجام می دهید.
18:09
little color, a little browning on them when you  cook this way. I just love roasted vegetables.
215
1089120
6430
وقتی به این روش می‌پزید، معمولاً کمی رنگ می‌گیرید، کمی قهوه‌ای رنگ می‌شود . من فقط سبزیجات سرخ شده را دوست دارم.
18:15
You can also use it to describe yourself if you’re  really hot. Ugh, it’s so hot. I’m just roasting.
216
1095840
8269
همچنین می‌توانید از آن برای توصیف خودتان استفاده کنید اگر واقعاً داغ هستید. اوه، خیلی گرم است من فقط کباب می کنم
18:24
Scoop. I’m fairly certain that the noun came  first here. A scoop or a scooper is a utensil  
217
1104880
6800
اسکوپ. من تقریباً مطمئن هستم که اسم در اینجا اولین بار آمده است. اسکوپ یا اسکوپ
18:31
like this, handle, deep bowl to  remove something from a container  
218
1111680
4800
ظروفی مانند این، دسته و کاسه عمیق برای برداشتن چیزی از ظرف
18:36
like an ice cream scoop. In the process known as  “verbing,” the noun can also be used as a verb:  
219
1116480
6640
مانند قاشق بستنی است. در فرآیندی که به عنوان «فعل» شناخته می‌شود، این اسم می‌تواند به عنوان فعل نیز استفاده شود
18:43
to scoop. I’m scooping some ice cream for us.
220
1123120
3240
: من برای ما بستنی می گیرم.
18:46
You want to scoop about a  third of a cup I would say.
221
1126360
2680
من می‌توانم بگویم، می‌خواهید حدود یک سوم فنجان را بردارید.
18:49
As a noun, we also us scoop to mean information,  you may have heard the phrase, “What’s the scoop?”  
222
1129040
6480
به عنوان یک اسم، ما نیز به معنای اطلاعات اسکوپ می‌کنیم، ممکن است این عبارت را شنیده باشید، «اسکوپ چیست؟»
18:55
That’s like “What’s going on?”  “What’s the information?”,  
223
1135520
3200
این مانند "چه خبر است؟" «اطلاعات چیست؟»،
18:58
related to some topic that you’re  already addressing. What’s the scoop?
224
1138720
4320
مربوط به موضوعی است که قبلاً به آن پرداخته‌اید. اسکوپ چیست؟
19:03
Pop. Very often, this is a noun. A light,  explosive sound like the sound when you pop the  
225
1143040
5440
ترکیدن. خیلی اوقات، این یک اسم است. صدایی خفیف و انفجاری مانند صدایی که وقتی
19:08
top off a bottle of champagne. Or when you hear  your bones pop as you stretch. In the northern  
226
1148480
6480
روی بطری شامپاین را بیرون می‌کشید. یا وقتی می شنوید که هنگام کشش استخوان هایتان تکان می خورند. در
19:14
part of the U.S., saying “I’ll have a pop” means  I want a carbonated beverage like Coke or Pepsi.  
227
1154960
6320
بخش شمالی ایالات متحده، گفتن "من پاپ می خورم" به این معنی است که من یک نوشیدنی گازدار مانند کوکاکولا یا پپسی می خواهم.
19:21
In other regions they call that “soda”. But this  word also “pops up” or shows up occurs as verb.
228
1161280
8080
در مناطق دیگر به آن "سودا" می گویند. اما این کلمه نیز به‌عنوان فعل ظاهر می‌شود یا ظاهر می‌شود.
19:29
You’ll get to where the bone and the  joint are, and you can just pop it.
229
1169360
3757
به جایی خواهید رسید که استخوان و مفصل در آن قرار دارند و می‌توانید آن را بیرون بیاورید.
19:33
Just pop it. Apply pressure until it pops,  
230
1173520
3760
فقط پاپش کن فشار وارد کنید تا زمانی که بیرون بیاید،
19:37
until it breaks. We also use this for, not  hard to guess, popcorn. Is it done popping?
231
1177280
6605
تا زمانی که بشکند. ما همچنین از آن برای پاپ کورن استفاده می‌کنیم که حدس زدن آن سخت نیست. آیا پاپ زدن تمام شده است؟
19:44
What about plop? An object dropping into liquid,  or something soft landing on something hard.
232
1184240
7600
پلپ چطور؟ جسمی که به مایع می‌ریزد، یا چیزی نرم که روی چیزی سخت فرود می‌آید.
19:51
Going to plop some of our  chicken mixture on top of there.
233
1191840
4640
قرار است مقداری از مخلوط مرغ خود را در بالای آن بپاشیم.
19:56
Plop! The final group here deals with  vocabulary for changing the temperature  
234
1196480
5520
پلپ! گروه آخر در اینجا با واژگانی برای تغییر
20:02
of something. We already went over ‘roast’ and  ‘brown’. I don’t know how many recipes I’ve  
235
1202000
6480
دمای چیزی سروکار دارد. قبلاً روی «برشته» و «قهوه ای» رفته بودیم. نمی‌دانم چند دستور غذا را دنبال کرده‌ام که در
20:08
followed where this is step one: preheat.  This is to heat something like an oven,  
236
1208480
6160
آن مرحله اول است: پیش گرم کردن. این کار برای گرم کردن چیزی مانند فر
20:14
a grill, or a skillet to a designated  temperature before using it for cooking.
237
1214640
5440
، کباب پز یا تابه قبل از استفاده از آن برای پخت و پز در دمای تعیین شده است.
20:20
And we’re just going to follow  my method for cooking scrambled  
238
1220080
2560
و ما فقط از روش من برای پختن
20:22
eggs which is by preheating a pan on  medium heat, not too high, not too low.
239
1222640
3600
تخم مرغ‌های همزده پیروی می‌کنیم که با گرم کردن یک تابه روی حرارت متوسط، نه زیاد، نه خیلی کم است.
20:26
Following preheat, you’ll likely  see this word later in the recipe:  
240
1226880
4480
بعد از گرم کردن، احتمالاً بعداً این کلمه را در دستور غذا خواهید دید:
20:31
Bake. To cook food using dry heat without direct  exposure to a flame. To specify a temperature  
241
1231360
7360
پخت. برای طبخ غذا با استفاده از حرارت خشک بدون قرار گرفتن در معرض مستقیم شعله. برای تعیین درجه حرارت
20:38
and duration, we say, “Bake at X degrees for X  minutes.” Done in the oven just like roasting,  
242
1238720
8160
و مدت زمان، می‌گوییم: «در X درجه برای X دقیقه بپزید». درست مثل کباب کردن در فر انجام می‌شود
20:46
we use this verb for things  like casseroles and cakes.
243
1246880
4000
،   از این فعل برای چیزهایی مانند کاسه و کیک استفاده می‌کنیم.
20:50
Just baked it at 375, cold oven, flipped it.
244
1250880
3600
فقط با دمای 375 پختم، فر سرد، ورق زدم.
20:54
Flip. To turn to another side.
245
1254480
2720
تلنگر. برای چرخیدن به سوی دیگر.
20:57
We also have crisp. To give something  a crunchy surface by baking, grilling,  
246
1257200
5840
ترد هم داریم با پختن، کباب کردن،
21:03
frying and so on. “You want to  crisp the edges of the bacon.”  
247
1263040
4080
سرخ کردن و غیره به چیزی یک سطح ترد بدهید. "شما می خواهید لبه های بیکن را ترد کنید."
21:07
Or “Bake the casserole until  the top is lightly crisped.”
248
1267120
4477
یا «کاسرول را بپزید تا روی آن کمی ترد شود».
21:12
Ok, let’s go on the opposite direction now.
249
1272000
2880
خوب، اکنون در جهت مخالف برویم.
21:14
Cool. This is to bring the temperature down.
250
1274880
2400
سرد. این برای پایین آوردن دما است.
21:18
But we’re going to let this  cool for about five minutes.
251
1278080
3360
اما ما می‌خواهیم اجازه دهیم حدود پنج دقیقه خنک شود.
21:21
That usually just means remove from heat.  Not necessarily to put in the refrigerator.
252
1281440
5680
این معمولا فقط به این معنی است که از روی حرارت بردارید. نه لزوما در یخچال قرار دهید.
21:27
And similar: Cool off
253
1287120
1920
و موارد مشابه:
21:29
it’s cooled off enough to try it.
254
1289040
1680
خنک کردن آن به اندازه کافی خنک شده است تا آن را امتحان کنید.
21:30
Turn the temperature down even more and  you get to “freeze”. This is how we  
255
1290720
4720
دما را حتی بیشتر کاهش دهید و به "یخ زدن" می رسید. اینگونه است که
21:35
turn into ice or to store food at a very low  temperature in order to preserve it. Water,  
256
1295440
6640
ما به یخ تبدیل می‌شویم یا غذا را در دمای بسیار پایین ذخیره می‌کنیم تا آن را حفظ کنیم.
21:42
in case you didn’t know freezes at  32 degrees Fahrenheit. Here the chef  
257
1302080
5200
اگر نمی‌دانستید آب در ۳۲ درجه فارنهایت یخ می‌زند. در اینجا سرآشپز
21:47
is showing us how to make an Enchilada  Casserole to store in the freezer for later.
258
1307280
4960
به ما نشان می دهد که چگونه یک کاسرول انچیلادا درست کنیم تا بعداً در فریزر نگهداری کنیم.
21:52
And if you were going to  freeze this, you would just  
259
1312240
2560
و اگر می‌خواهید این را فریز کنید،
21:54
put the cheese on, cover it with some  foil, and stick it in the freezer.  
260
1314800
3520
فقط پنیر را روی آن قرار دهید، روی آن را با مقداری فویل بپوشانید و در فریزر بچسبانید.
21:58
And then, you can bake it in the  oven. Um, you don’t need to thaw it.
261
1318320
3630
و سپس، می توانید آن را در فر بپزید. اوم، شما نیازی به آب کردن آن ندارید.
22:02
Thaw it. The opposite of freeze, to bring something  
262
1322160
3360
آن را ذوب کنید. برعکس فریز کردن، برای بازگرداندن چیزی
22:05
frozen back to a warmer  temperature, room temperature.
263
1325520
4160
یخ زده به دمای گرمتر، دمای اتاق.
22:09
Um, you don’t need to thaw it.
264
1329680
1200
اوم، شما نیازی به آب کردن آن ندارید.
22:10
There are several ways to thaw frozen  food. Leave it on the counter until  
265
1330880
4800
راه های مختلفی برای آب کردن غذای منجمد وجود دارد . آن را روی پیشخوان بگذارید
22:15
it comes to room temperature. Or  if you don’t have a lot of time,  
266
1335680
3360
تا   به دمای اتاق برسد. یا اگر زمان زیادی ندارید،
22:19
a very American way to do this  is to: Stick it in the microwave.
267
1339040
5040
یک راه بسیار آمریکایی برای انجام این کار این است که: آن را در مایکروویو قرار دهید.
22:24
Honestly, what I usually do is stick it in  the microwave for like five minutes because  
268
1344080
3360
راستش را بخواهید، کاری که من معمولا انجام می‌دهم این است که آن را به مدت پنج دقیقه در مایکروویو قرار می‌دهم زیرا
22:27
everything’s already cooked. You’re  just trying to get the cheese to melt.
269
1347440
1760
همه چیز از قبل پخته شده است. شما فقط سعی می کنید پنیر را ذوب کنید.
22:29
Melt. To make something liquid by applying  heat. The opposite of freeze where  
270
1349920
5680
ذوب شدن. برای ساختن چیزی مایع با اعمال گرما. برعکس منجمد کردن جایی
22:35
you take a liquid and make it a solid.  Melt butter, melt chocolate melt cheese.
271
1355600
6400
که  یک مایع را می گیرید و آن را جامد می کنید. کره را ذوب کنید، پنیر شکلاتی را آب کنید.
22:42
Simmer. This is to stay just below  the boiling point when being heated.  
272
1362160
5040
بجوشانید. این برای این است که هنگام گرم شدن درست زیر نقطه جوش باقی بماند.
22:47
If you simmer soup on the stove, the  steam is rising from the surface of it  
273
1367200
5040
اگر سوپ را روی اجاق بپزید، بخار از سطح آن بلند می‌شود
22:52
and there might be little bubbles, but there  aren’t large bubbles making it roll. It’s not  
274
1372240
5360
و ممکن است حباب‌های کوچکی وجود داشته باشد، اما حباب‌های بزرگی وجود ندارد که آن را بغلتاند. این
22:57
a rolling boil, this is what we call it when a  liquid is fully boiling, It can’t get hotter.
275
1377600
6920
یک جوش غلتشی نیست، این همان چیزی است که وقتی یک مایع به طور کامل در حال جوشیدن است به آن می گوییم، نمی تواند داغتر شود.
23:04
Boil. The boiling point in Fahrenheit is 212  degrees, so simmering is just a little under that.
276
1384520
7670
بجوشانید. نقطه جوش در فارنهایت 212 درجه است، بنابراین جوشیدن فقط کمی کمتر از آن است.
23:12
You want to make sure that your stock  is simmering as you add it to the rice.
277
1392480
6000
می‌خواهید هنگام اضافه کردن آن به برنج، مطمئن شوید که موجودی شما در حال جوشیدن است.
23:18
As you boil or simmer a liquid, the vapor that  rises from the surface is called “steam”. And  
278
1398480
6480
وقتی مایعی را می‌جوشانید یا می‌جوشانید، بخاری که از سطح بالا می‌آید «بخار» نامیده می‌شود. و
23:24
this is also a verb another way of cooking  something. Here’s an example of a steaming pot.
279
1404960
6320
این نیز یک فعل روش دیگری برای پختن چیزی است. در اینجا نمونه ای از دیگ بخارپز آورده شده است.
23:31
The water boils in the bottom pot,  
280
1411280
2400
آب در قابلمه پایینی به جوش می‌آید،
23:33
then the food rests in the upper pot and the  steam comes up to the holes to cook it.
281
1413680
5840
سپس غذا در قابلمه بالایی قرار می‌گیرد و بخار برای پختن به سوراخ‌ها می‌آید.
23:39
This is baby spinach, and what I did, what I did  was I steamed it in the microwave for 30 seconds.
282
1419520
6800
این بچه اسفناج است و کاری که من انجام دادم این بود که آن را به مدت 30 ثانیه در مایکروویو بخارپز کردم.
23:46
And one more verb related to hot  liquid: Steep. This is when you pour  
283
1426320
5440
و یک فعل دیگر مربوط به مایع داغ: Steep. این زمانی است که
23:51
hot water or liquid over your  ingredients and let them sit.  
284
1431760
3918
آب یا مایع داغ را روی موادتان می‌ریزید و اجازه می‌دهید بمانند.
23:55
Over time, the food flavors the liquid.  I steep my tea for about 5 minutes. This weekend,  
285
1435920
7120
با گذشت زمان، غذا به مایع طعم می دهد. من چایم را حدود 5 دقیقه دم می کنم. این آخر هفته
24:03
I made a mushroom potpie, it was so good that  called for steeping dried porcini mushrooms.
286
1443040
7165
،   یک گل سفالی قارچ درست کردم، آنقدر خوب بود که خواستار خیساندن قارچ خرچنگ خشک شده بود.
24:10
Then I have mint that I’m going  to steep in it once it’s done.
287
1450560
2960
سپس من نعناع دارم که بعد از تمام شدن آن را در آن فرو می برم.
24:13
Remember this clip?
288
1453520
1520
این کلیپ رو یادتونه؟
24:15
You don’t want it to brown; but you  want them to start looking translucent.
289
1455040
5360
شما نمی خواهید قهوه ای شود. اما شما می خواهید که آنها شروع به شفافیت کنند.
24:20
Here, Hilah is sautéing rice.
290
1460400
3005
اینجا هیله برنج را تفت می دهد.
24:23
Sauté is to cook food quickly with a  bit of fat over relatively high heat.  
291
1463840
5360
تفت دادن به این است که غذا را سریع با مقداری چربی روی حرارت نسبتاً زیاد بپزید.
24:29
Sautéing is often done in a skillet so that you can easily control the temperature  
292
1469200
4560
تفت دادن اغلب در ماهیتابه انجام می شود تا بتوانید به راحتی دما را کنترل کنید
24:33
and easily stir to keep the food from burning.
293
1473760
2830
و به راحتی هم بزنید تا غذا نسوزد.
24:36
Broil. Now this is something that when I do it, I  often accidentally burn my food. So this is when  
294
1476960
6400
آبگوشت. اکنون این چیزی است که وقتی آن را انجام می‌دهم، اغلب به‌طور تصادفی غذای خود را می‌سوزانم. بنابراین این زمانی است
24:43
you expose food to direct very high heat in the  oven. Most American ovens have a broil setting  
295
1483360
7280
که   غذا را در معرض حرارت بسیار زیاد مستقیم در فر قرار می دهید. بیشتر اجاق‌های آمریکایی دارای تنظیمات
24:50
that’s about 500-550 degrees. The  upper heating element comes on,  
296
1490640
5520
آب‌پز هستند که حدود 500 تا 550 درجه است. عنصر گرمایش بالایی روشن می‌شود
24:56
and you put your food just below it. And if you’re  like me, you should not walk away from that oven,  
297
1496160
6480
و غذایتان را درست زیر آن می‌گذارید. و اگر مثل من هستید، نباید از آن فر دور شوید
25:02
you should watch it every second  because it can get really brown  
298
1502640
4160
،   باید هر ثانیه آن را تماشا کنید زیرا می تواند خیلی سریع قهوه ای شود
25:06
really fast and then the next thing you  know it’s burnt and you’re throwing it out.
299
1506800
5486
و بعد از آن چیز بعدی که می دانید سوخته است و آن را بیرون می اندازید.
25:12
Now, let’s go back to David  to learn a few more verbs.
300
1512800
3118
اکنون، بیایید به دیوید برگردیم تا چند فعل دیگر را یاد بگیریم.
25:16
Going to grill that David?
301
1516160
1393
می‌خواهی آن دیوید را کباب کنی؟
25:17
Yup. Going to be smoked for about seven hours.
302
1517553
2988
آره. قرار است حدود هفت ساعت دود شود.
25:20
You’re not searing it first?
303
1520720
1520
اولش نمیخوای؟
25:22
Nope. Doesn’t need it.
304
1522240
1200
جواب منفی. به آن نیاز ندارد.
25:24
Grill is when you use one of these to  provide direct heat to what you’re cooking.  
305
1524720
4800
گریل زمانی است که از یکی از اینها برای تامین حرارت مستقیم به چیزی که می‌پزید استفاده می‌کنید.
25:29
A great way to cook during the hot summer when  you don’t want your kitchen to get even hotter.
306
1529520
5200
یک روش عالی برای آشپزی در تابستان گرم، زمانی که نمی‌خواهید آشپزخانه‌تان حتی داغ‌تر شود.
25:34
I asked if he was going to sear it first. If you  sear something, you apply a really strong heat to  
307
1534720
6720
پرسیدم که آیا قرار است اول آن را بپزد؟ اگر چیزی را بپزید، حرارت بسیار قوی را
25:41
the surface of it to burn it a little bit. This  can help lock in the juices when cooking meat.
308
1541440
6222
روی سطح آن قرار می‌دهید تا کمی بسوزد. این می‌تواند به مسدود شدن آب میوه هنگام پختن گوشت کمک کند.
25:48
David said he didn’t need to sear it, but that he  was going to smoke it. When you smoke something,  
309
1548000
6080
دیوید گفت که لازم نیست آن را بپزد، اما قرار است آن را بکشد. وقتی چیزی را سیگار می‌کشید،
25:54
you expose it to not just heat but, smoke,  to flavor the meat. This is how he does it.
310
1554080
6477
آن را نه تنها در معرض حرارت، بلکه دود، برای طعم دادن به گوشت قرار می‌دهید. او این کار را انجام می دهد.
26:01
A couple of wood chunks to give it some smoke.
311
1561040
3042
چند تکه چوب برای دود دادن به آن.
26:10
Then the meat has a fat cap on the bottom.
312
1570640
3900
سپس گوشت یک کلاه چربی در قسمت پایین دارد.
26:14
So you put that down against the hot coals  
313
1574960
2701
بنابراین شما آن را در مقابل زغال‌های داغ قرار می‌دهید
26:18
to kind of keep it protected from cooking  too fast and it goes opposite of coals.  
314
1578400
6845
تا از پختن خیلی سریع محافظت شود و برخلاف زغال‌سنگ عمل کند.
26:28
Grilling is really usually about direct heat  so the meat being right on top of the coals.  
315
1588000
5166
کباب کردن معمولاً در مورد حرارت مستقیم است بنابراین گوشت درست بالای زغال است.
26:33
Barbeque is more indirect heat so the  smoke is kind of waft around past it.
316
1593520
6349
باربیکیو بیشتر گرمای غیرمستقیم است، بنابراین دود به نوعی از کنار آن پخش می شود.
26:40
And you’ll see the smoke kind of pass over to that side and the air  
317
1600320
4880
و خواهید دید که دود از آن طرف عبور می کند و هوا
26:45
kind of sort to go like this because  one side is cold, one side is hot.
318
1605200
3640
به نوعی به این سمت می رود زیرا یک طرف سرد است، یک طرف گرم است.
26:48
So you can smoke meat in a smoker  but you can also smoke a cigarette.
319
1608960
4702
بنابراین می‌توانید در سیگاری‌ها گوشت بکشید، اما می‌توانید یک سیگار هم بکشید.
26:54
Now I don’t eat meat but everyone  really liked that smoked pork.  
320
1614080
4640
حالا من گوشت نمی‌خورم، اما همه آن گوشت خوک دودی را دوست داشتند.
26:58
I would say it was not just smoked,  but it ended up a little charred. Char,  
321
1618720
5360
می‌توانم بگویم فقط دودی نبود، بلکه کمی سوخته شد. چار،
27:04
that’s beyond searing, when the outside  gets really burnt and blackened.
322
1624080
5440
که فراتر از سوزاندن است، وقتی بیرون واقعاً می‌سوزد و سیاه می‌شود.
27:09
And to wrap up this list, let’s go with  the safest way to end any cooking activity:
323
1629520
6222
و برای تکمیل این فهرست، بیایید با ایمن‌ترین راه برای پایان دادن به هر نوع فعالیت آشپزی برویم:
27:16
Turn off. Turn down the heat. Lower  the heat. Bring down the heat.
324
1636000
6334
خاموش کردن. حرارت را کم کنید. حرارت را کم کنید. حرارت را کم کنید.
27:22
Turn off as a noun is something  that you don’t like. For example,  
325
1642880
4560
خاموش کردن به عنوان اسم چیزی است که شما آن را دوست ندارید. برای مثال
27:27
the smell of fish sauce is a turn  off; it totally kills my appetite.  
326
1647440
4480
، بوی سس ماهی خاموش است. کاملا اشتهایم را از بین می برد
27:31
It can also carry a sexual connotation. If a  guy brags a lot, that’s a major turn off for me.
327
1651920
7182
همچنین می تواند مفهوم جنسی داشته باشد. اگر مردی زیاد لاف بزند، این برای من یک انحراف بزرگ است.
27:39
If you turn off the heat, then you kill the heat.
328
1659600
3280
اگر حرارت را خاموش کنید، گرما را از بین می برید.
27:42
At that point you’re going to kill the heat.
329
1662880
1840
در آن مرحله شما گرما را از بین خواهید برد.
27:44
Kill. Completely stop something.  
330
1664720
2320
بکش چیزی را کاملا متوقف کنید.
27:47
We can say kill the heat, kill the  music, kill the engine and so on.
331
1667040
5360
می توانیم بگوییم گرما را بکش، موسیقی را بکش، موتور را بکش و غیره.
27:52
Ok. I want everyone watching this to put in the  comments, what is your favorite thing to cook and  
332
1672400
6160
خوب. من از همه کسانی که این را تماشا می‌کنند می‌خواهم در نظرات بنویسند، غذای مورد علاقه‌تان برای آشپزی چیست و
27:58
better yet, if you can find a video on YouTube of  someone making it, paste that link in too, I love  
333
1678560
6640
بهتر است، اگر می‌توانید ویدیویی در YouTube از شخصی که آن را درست می‌کند پیدا کنید، آن پیوند را نیز در آن قرار دهید، من دوست
28:05
to see what people make and eat and I’m  also pretty hungry right now, so there’s that.
334
1685200
5920
دارم ببینم مردم چه چیزی درست می‌کنند و می‌خورند. و من هم در حال حاضر خیلی گرسنه هستم، پس این وجود دارد.
28:11
Thanks for sticking with me, I love teaching  English and I make new videos every week. Be  
335
1691120
5760
از اینکه با من همراهی کردید متشکرم، من عاشق آموزش انگلیسی هستم و هر هفته ویدیوهای جدیدی می سازم.
28:16
sure to subscribe with notifications on so you  never miss a lesson! And keep your learning  
336
1696880
4720
حتماً با اعلان‌ها مشترک شوید تا هرگز درسی را از دست ندهید! و
28:21
going right now with this video. That’s it, and  thanks so much for using Rachel’s English.
337
1701600
6000
همین الان با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید. همین است، و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7