INTERVIEW IN ENGLISH | 100 QUESTIONS

Today we are going over 100 questions about jobs.

امروز به بیش از 100 سوال در مورد مشاغل می پردازیم.

I will be answering them.

من به آنها پاسخ خواهم داد.

My esteemed colleague, Tom will be asking me the questions.

همکار محترم من، تام سوالات را از من خواهد پرسید.

This is going to help you build your vocabulary for talking about jobs, about your work history

این به شما کمک می کند تا دایره لغات خود را برای صحبت در مورد مشاغل، در مورد سابقه کاری خود

for answering questions.

برای پاسخ دادن به سؤالات بسازید.

Pay attention not only to vocabulary but to the sentence structure.

نه تنها به واژگان بلکه به ساختار جمله نیز توجه کنید.

And be sure if you’re answering the questions yourself as you go along, pause the video

و مطمئن شوید که اگر خودتان به سوالات پاسخ می‌دهید،

if you want to practice how you put the sentences together.

اگر می‌خواهید نحوه کنار هم قرار دادن جملات را تمرین کنید، ویدیو را مکث کنید.

So let me get my earbud and let’s call up Tom.

پس اجازه دهید هدفونم را بگیرم و تام را صدا کنیم.

How many jobs have you had?

چند تا شغل داشته اید؟

I have had so many, it would take a very long time to try to count them and figure that

من تعداد زیادی داشته ام، زمان زیادی طول می کشد تا سعی کنم آنها را بشمارم و

out.

بفهمم.

What’s been your least favorite job?

کمترین شغل مورد علاقه شما چه بوده است؟

My least favorite job was probably being a secretary.

کمترین شغل مورد علاقه من احتمالا منشی بودن بود .

Why didn’t you like it?

چرا دوستش نداشتی؟

I didn’t like it because my only job was to do what other people told me to do.

من آن را دوست نداشتم زیرا تنها کارم این بود که کاری را که دیگران به من می‌گفتند انجام دهم.

And I like to come up with things to do.

و من دوست دارم کارهایی برای انجام دادن پیدا کنم.

How did you get to work for this job?

چطور شد که برای این کار مشغول به کار شدید؟

For this job I took the subway, I lived in Cambridge, I took the subway into Boston and

برای این کار من سوار مترو شدم، در کمبریج زندگی می کردم، با مترو وارد بوستون شدم و

it took about 25 minutes.

حدود 25 دقیقه طول کشید.

Click here or in the video description to get a free cheat sheet, the sounds of American

برای دریافت یک برگه تقلب رایگان، صداهای

English, it’s a great reference tool and even I use quite a bit.

انگلیسی آمریکایی، اینجا یا در توضیحات ویدیو کلیک کنید، این یک ابزار مرجع عالی است و حتی من از مقدار زیادی استفاده می کنم.

Why did you take that job?

چرا آن شغل را گرفتی؟

I took this job because it had health insurance.

من این شغل را انتخاب کردم زیرا بیمه درمانی داشت.

What were some of your job duties for this job?

برخی از وظایف شغلی شما برای این شغل چه بود؟

So my boss didn’t do emails; my job was to read his email out loud to him and then

بنابراین رئیس من ایمیل‌ها را انجام نداد. وظیفه من این بود که ایمیل او را با صدای بلند برای او بخوانم و سپس

type in his replies.

پاسخ های او را تایپ کنم.

I also dealt with student files and that kind of thing.

با پرونده های دانشجویی و این جور چیزها هم سر و کار داشتم .

What qualified you for this job?

چه صلاحیتی برای این شغل دارید؟

I had good computer skills and I am a very organized person.

من مهارت های کامپیوتری خوبی داشتم و فردی بسیار منظم هستم.

I had also been an assistant to somebody before.

من هم قبلاً دستیار کسی بودم.

So, I kind of knew what I was getting into.

بنابراین، من به نوعی می دانستم که وارد چه چیزی می شوم.

What was to process for being hired for this job?

برای استخدام شدن در این شغل چه مراحلی باید طی شود ؟

This job was at a big university in the US so there was a very structured process.

این شغل در یک دانشگاه بزرگ در ایالات متحده بود، بنابراین یک فرآیند بسیار ساختار یافته وجود داشت.

I saw them posting online, I sent in my materials, that’ll be a cover letter and a resume.

من دیدم که آنها به صورت آنلاین پست می کنند، من مطالبم را ارسال کردم، این یک نامه پوششی و یک رزومه خواهد بود.

I had two rounds of interviews with H.R. and with the person who would be my boss and then

من دو دور با H.R و با شخصی که رئیس من بود مصاحبه کردم و سپس

they gave me a formal offer.

آنها به من پیشنهاد رسمی دادند.

How long were you at this job?

چه مدت در این کار بودید؟

About two years.

حدود دو سال.

What’s the best part of this job?

بهترین بخش این شغل چیست؟

The best part was definitely the health insurance.

بهترین بخش قطعا بیمه درمانی بود.

I needed that.

من به آن نیاز داشتم.

Why did you leave this job?

چرا این کار را ترک کردید؟

I left the job because I decided to move out of Boston.

من کار را ترک کردم زیرا تصمیم گرفتم از بوستون نقل مکان کنم.

Was the job stressful?

آیا شغل استرس زا بود؟

No.

Not at all.

نه اصلا.

Did you like your colleagues?

آیا از همکاران خود خوشتان آمد؟

I did.

من کردم.

There were couple of other women who worked in the office with me.

چند زن دیگر هم بودند که با من در دفتر کار می کردند.

It was a very small office and they were very friendly.

دفتر خیلی کوچکی بود و خیلی صمیمی بودند.

Have most of your jobs been as employees or contractors?

آیا بیشتر مشاغل شما کارمندی یا پیمانکاری بوده است؟

I had way, way, way more jobs as contractors than as an employee.

من به‌عنوان پیمانکار، به‌عنوان کارمند، مشاغل بیشتری داشتم .

What’s been your favorite job?

شغل مورد علاقه شما چه بوده است؟

I would have to say the job I’m doing right now.

باید بگویم شغلی که الان دارم انجام می دهم.

Why did you take that job?

چرا آن شغل را گرفتی؟

Well.

خوب.

I didn’t take it.

من آن را نگرفتم.

This is my own business that I developed from creating a Youtube channel.

این تجارت شخصی من است که از ایجاد یک کانال یوتیوب توسعه داده ام.

Started out as a hobby and now it’s grown into my business.

به عنوان یک سرگرمی شروع کردم و اکنون به تجارت من تبدیل شده است.

Are you full time or part time?

تمام وقت هستید یا پاره وقت؟

I am mostly full time at this point.

من در این مرحله بیشتر تمام وقت هستم.

But I definitely started very much so part time because it was a hobby.

اما من قطعاً خیلی پاره وقت شروع کردم زیرا یک سرگرمی بود.

Does the job have benefits?

آیا کار مزایایی دارد؟

Yes I do give myself and my employees benefits.

بله من به خودم و کارمندانم مزایایی می دهم.

What’s the best thing about this job?

بهترین چیز در مورد این شغل چیست؟

The best thing about this job is, it’s totally my own creation, and I love that.

بهترین چیز در مورد این کار این است که این کار کاملاً ساخته خودم است و من آن را دوست دارم.

And I get to meet and have conversations with people all over the world.

و من می توانم با مردم در سراسر جهان ملاقات کنم و گفتگو کنم.

What’s the worst thing about this job?

بدترین چیز در مورد این شغل چیست؟

The worst thing about this job, I guess is that, it’s all on me.

بدترین چیز در مورد این شغل، حدس می‌زنم این است که همه چیز به عهده من است.

No one is paying me a salary.

کسی به من حقوق نمی دهد.

It’s all on me to make the financials work.

همه چیز به عهده من است که کار مالی را انجام دهم.

What are some of your daily tasks?

برخی از کارهای روزانه شما چیست؟

The main thing that I do right now is create Youtube videos.

اصلی‌ترین کاری که در حال حاضر انجام می‌دهم ایجاد ویدیوهای یوتیوب است.

And work with the editor, and teach my students.

و با سردبیر کار کنم و به شاگردانم آموزش بدهم.

What qualifies you for this job?

چه چیزی شما را برای این شغل واجد شرایط می کند؟

Yeah.

آره

That’s the thing that’s great about Youtube is nobody had to say: “You’re qualified!”

این چیزی است که در مورد یوتیوب عالی است این است که کسی مجبور نیست بگوید: "شما واجد شرایط هستید!"

I could just start making videos.

من فقط می توانم شروع به ساخت فیلم کنم.

But it’s my background in opera singing that I bring into my focus on spoken English.

اما این پیشینه من در آواز اپرا است که تمرکزم را بر زبان انگلیسی گفتاری قرار می دهم.

Who is someone who supports you in doing this job well?

چه کسی از شما در انجام این کار به خوبی حمایت می کند؟

I would say my husband David is incredibly supportive and he’s a great person to bounce

من می‌توانم بگویم شوهرم دیوید به‌طور باورنکردنی از او حمایت می‌کند و او یک فرد عالی برای رد

ideas off of.

کردن ایده‌ها است.

Do you like your colleagues?

آیا همکاران خود را دوست دارید؟

Tom, I love my colleagues.

تام، من عاشق همکارانم هستم.

I have the absolute best colleagues in the world!

من بهترین همکاران جهان را دارم!

In case anyone wasn’t sure, Tom is my colleague.

اگر کسی مطمئن نبود، تام همکار من است.

If you were to switch jobs now, what are some of the factors you would consider?

اگر بخواهید اکنون شغل خود را تغییر دهید، چه عواملی را در نظر می گیرید؟

Probably the main thing I would consider of course, salary is important, but right now

احتمالاً مهمترین چیزی که من در نظر می گیرم ، حقوق مهم است، اما در حال حاضر

I enjoy so much flexibility.

از انعطاف پذیری زیادی لذت می برم.

And I have young kids, so I feel like that would be really important to me.

و من بچه‌های جوان دارم، بنابراین احساس می‌کنم که این برای من واقعاً مهم است.

What was your first job?

اولین شغل شما چه بود؟

My first job?

اولین کار من؟

Would probably have to be babysitting.

احتمالا باید پرستاری از کودک باشد.

How old were you when you took that job?

زمانی که آن شغل را گرفتید چند ساله بودید؟

My first babysitting job I was in middle school so probably about 12.

اولین شغل پرستاری من در مدرسه راهنمایی بودم، بنابراین احتمالاً حدود 12 سال

Did you like it?

داشتم. آیا آن را دوست داشتید؟

No!

نه!

What were some of your job duties?

برخی از وظایف شغلی شما چه بود؟

Obviously, keeping the kids alive, trying to keep them happy and healthy, entertained,

بدیهی است که بچه ها را زنده نگه می دارند، سعی می کنند آنها را شاد و سالم نگه دارند، سرگرم کنند

and sometimes cooking, presenting them with a meal.

و گاهی اوقات آشپزی کنند و به آنها غذا بدهند.

Feeding them if need be.

در صورت نیاز به آنها غذا دهید.

Cleaning up, changing diapers.

تمیز کردن، تعویض پوشک.

Did anything get in the way of you doing your job well?

آیا چیزی مانع انجام کارتان نشد؟

Actually, my first babysitting job was for a little boy.

در واقع، اولین کار پرستاری من برای یک پسر بچه بود.

And his older brother who was in high school was also in and out of the house.

و برادر بزرگترش که دبیرستان بود هم داخل و خارج از خانه بود.

And that voice distracted me and made me nervous.

و اون صدا حواسمو پرت کرد و عصبیم کرد.

I don’t know if it prevented me from doing the job well.

نمی‌دانم که آیا این مانع از انجام کار خوب شده است یا خیر.

But it was definitely a factor that made me feel a little uncomfortable.

اما قطعاً این عاملی بود که باعث شد کمی احساس ناراحتی کنم.

Who is someone who supported you in doing that job well?

چه کسی از شما در انجام آن کار به خوبی حمایت کرده است؟

My dad, because I was 12, so I couldn’t drive, so he had to pick me up and drop me

پدرم، چون 12 ساله بودم، نمی‌توانستم رانندگی کنم، بنابراین مجبور شد مرا

off.

ببرد و پیاده کند.

What was the process for being hired for this job?

مراحل استخدام برای این شغل چگونه بوده است؟

This job, my first babysitting job, someone at church approached my dad and asked if I

این شغل، اولین شغل پرستاری من بود، شخصی در کلیسا به پدرم نزدیک شد و از من پرسید که آیا

would be available.

در دسترس هستم.

And my dad decided I would definitely absolutely do it.

و پدرم تصمیم گرفت که من قطعاً این کار را انجام خواهم داد.

So, I wasn’t even asked.

بنابراین، حتی از من خواسته نشد.

How long were you at that job?

چه مدت در آن کار بودید؟

That first babysitting job was probably only about six months.

اولین کار پرستاری از کودک احتمالاً فقط شش ماه بود.

What’s the strangest you’ve ever had?

عجیب ترین چیزی که تا به حال داشته اید چیست؟

The strangest job I’ve ever had.

عجیب ترین شغلی که تا به حال داشته ام.

There’ve been some strange ones.

موارد عجیبی وجود داشته است.

I think maybe I worked as a landscaper so maybe that one.

فکر می‌کنم شاید من به عنوان یک منظره‌ساز کار می‌کردم، شاید آن یکی.

Why was it strange?

چرا عجیب بود؟

It was strange because I only did it for one week.

عجیب بود چون فقط یک هفته این کار را انجام دادم .

Why did you take that job?

چرا آن شغل را گرفتی؟

I took the job because, my friend her aunt owned this company and she was like, hey,

من این کار را انجام دادم زیرا دوستم عمه اش صاحب این شرکت بود و او می گفت، هی،

we need a landscaper for this first week of summer.

ما برای اولین هفته تابستان به یک منظره ساز نیاز داریم .

And I was like, “Sure, sounds fun.”

و من اینطور گفتم: "مطمئناً، به نظر سرگرم کننده است."

What were some of the duties associated with that job?

برخی از وظایف مرتبط با آن شغل چه بود؟

We would go to Home Depot, but the flowers we needed.

ما به خانه انبار می رفتیم، اما گل هایی که نیاز داشتیم.

And then go to the Burger King because we were planting beds between the road and the

و سپس به برگر کینگ بروید زیرا ما بین جاده و

Burger King parking lot, and then we would plant all day.

پارکینگ برگر کینگ تخت می کاشتیم و سپس تمام روز را می کاشتیم.

Did you like the people you worked with?

آیا افرادی را که با آنها کار می کردید دوست داشتید؟

I did, because it was just my one friend that I knew from cross country in college and we

من این کار را انجام دادم، زیرا فقط یکی از دوستانم بود که در دانشگاه از کراس کانتری می شناختم و

had a lot of fun.

ما خیلی خوش گذشت.

Was it a full-time job or part-time?

کار تمام وقت بود یا پاره وقت؟

This was full-time.

این تمام وقت بود.

It was 40 hours for that one week.

آن یک هفته 40 ساعت بود.

How did you get to work?

چطوری سر کار آمدی؟

I think I met her somewhere, with my car.

فکر کنم جایی با ماشینم با او ملاقات کردم.

And then she would be there with her aunt’s pickup truck and we’d go and do the job.

و سپس او با وانت عمه اش آنجا بود و ما می رفتیم و کار را انجام می دادیم.

Why did you feel qualified for this job?

چرا خود را واجد شرایط این شغل می دانستید؟

I didn’t really.

من واقعا نداشتم.

So I just did whatever people told me to do.

بنابراین من فقط هر کاری که مردم به من گفتند انجام دادم.

What was the process of being hired for this job?

مراحل استخدام برای این شغل چگونه بوده است؟

Yeah, this was very unofficial.

آره این خیلی غیر رسمی بود

I never did any paperwork.

من هیچ وقت کار اداری انجام ندادم.

I’m sure it was ‘under the table’ and not legal, and I was paid in cash.

مطمئنم که «زیر میز» بوده و قانونی نبوده و پول نقد به من پرداخت شده است.

What was the best part of this job?

بهترین بخش این کار چه بود؟

The best part of the job was playing the radio as we planted all day, just top 40 hits, we

بهترین قسمت کار پخش رادیو بود که در تمام روز کار می کردیم، فقط 40 آهنگ برتر، با

would sing along and it was fun.

هم آواز می خواندیم و سرگرم کننده بود.

What was the worst part of the job?

بدترین قسمت کار چه بود؟

The worst part of this job was after we would plant the beds, we had to water everything

بدترین قسمت این کار این بود که تخت ها را کاشتیم، باید همه چیز را آبیاری می کردیم

and the hose was so heavy, I had to wrestle with this thing everyday.

و شلنگ آنقدر سنگین بود، من باید هر روز با این کار کشتی می گرفتم.

What’s the easiest job you’ve ever had?

ساده ترین شغلی که تا به حال داشته اید چه بوده است؟

The easiest job I ever had was probably in college.

راحت ترین شغلی که تا به حال داشتم احتمالاً در دانشگاه بوده است.

I lived in a small group house.

من در یک خانه گروهی کوچک زندگی می کردم.

And I was hired to be the house cleaner, by the college, to the house cleaner of the house.

و من به عنوان نظافتچی خانه، توسط دانشکده، به نظافت خانه خانه استخدام شدم.

How did you get that job?

چطور به آن شغل رسیدید؟

I think I lived with five people and we all knew that one of us had to do it.

فکر می کنم با پنج نفر زندگی می کردم و همه می دانستیم که یکی از ما باید این کار را انجام دهد.

And so, I volunteered and applied at the college.

و بنابراین، من داوطلب شدم و در کالج درخواست دادم.

What were some of the duties for this job?

برخی از وظایف این شغل چه بود؟

Vacuuming, scrubbing toilets, cleaning the kitchen sink.

جاروبرقی، شستشوی توالت ها، تمیز کردن سینک آشپزخانه.

All those good things.

همه اون چیزای خوب

Why did you take that job?

چرا آن شغل را گرفتی؟

I took it because I lived at the house so I thought it would be an easy thing to do

من آن را گرفتم زیرا در خانه زندگی می کردم، بنابراین فکر می کردم

between studying and that kind of thing.

بین مطالعه و این نوع کارها کار آسانی است.

How long were you at this job?

چه مدت در این کار بودید؟

This job I did for one year because that’s how long I lived in the house.

این کار را به مدت یک سال انجام دادم زیرا مدت زمانی بود که در خانه زندگی کردم.

What was the best part of this job?

بهترین بخش این کار چه بود؟

The best part of the job was they paid you this set amount of money expecting that you’d

بهترین بخش کار این بود که آن‌ها این مقدار پول را به شما پرداخت کردند و انتظار داشتند که شما

be cleaning a lot, but I was in college and all of our standards were really low.

مقدار زیادی نظافت کنید، اما من در دانشگاه بودم و همه استانداردهای ما واقعاً پایین بود.

So even though I kept it somewhat clean, I was not cleaning as much as they were paying

بنابراین با وجود اینکه تا حدودی آن را تمیز نگه داشتم ، به اندازه ای که آنها به من پول می دادند تمیز نمی

me for.

کردم.

What was the worst part of the job?

بدترین قسمت کار چه بود؟

Cleaning toilets.

نظافت توالت فرنگی.

Did you have any other jobs in college?

آیا شغل دیگری در دانشگاه داشتید؟

Yes, I did.

بله، انجام دادم.

I was a tutor for math and physics.

من معلم خصوصی ریاضی و فیزیک بودم.

What was the process of being hired for that job?

روند استخدام برای آن شغل چگونه بود؟

For the physics tutor position, I was taking a physics class, and my professor asked me

برای موقعیت معلم فیزیک، من در کلاس فیزیک شرکت می کردم و استادم از من پرسید که

if I would tutor somebody in the class who needed some extra help.

آیا به کسی در کلاس آموزش می دهم که به کمک بیشتری نیاز داشته باشد.

How long were you at that job?

چه مدت در آن کار بودید؟

That was one year.

آن یک سال بود.

What was the best part of that job?

بهترین بخش آن کار چه بود؟

The best part of that job was working one-on-one with somebody and being able to help them.

بهترین بخش آن کار این بود که یک به یک با کسی کار کنید و بتوانید به آنها کمک کنید.

What was the worst part of that job?

بدترین قسمت آن کار چه بود؟

The same.

همینطور.

There was some pressure there.

آنجا یک مقدار فشار بود.

I felt like if she didn’t do well, that it was my fault.

احساس می کردم اگر او خوب کار نمی کند، تقصیر من است.

How did you get to work for this job?

چطور شد که برای این کار مشغول به کار شدید؟

I think we just met in the science building, so I just walked across campus.

فکر می‌کنم ما همین الان در ساختمان علم همدیگر را ملاقات کردیم، بنابراین من فقط در محوطه دانشگاه قدم زدم.

Why did you feel qualified for this job?

چرا برای این کار واجد شرایط بودید؟

I wouldn’t have thought of myself as being able to do that.

فکر نمی‌کردم که بتوانم این کار را انجام دهم.

But my professor, when he asked me, he said you have one of the highest grades in class

اما استادم وقتی از من پرسید، گفت تو یکی از بالاترین نمرات کلاس

would you be willing to do this.

را داری آیا حاضر به انجام این کار هستی.

And that sort of gave me a confidence boost.

و این به من اعتماد به نفس را افزایش داد.

Why did you leave this job?

چرا این کار را ترک کردید؟

I left the job because we both finished the class.

من کار را ترک کردم زیرا هر دو کلاس را تمام کردیم .

Have you had any jobs that you absolutely couldn’t do now?

آیا کارهایی داشته اید که اکنون مطلقاً نمی توانید انجام دهید؟

Yes, I have been paid to sing opera on a stage before and I absolutely cannot do that now.

بله، من قبلاً برای خواندن اپرا روی صحنه پول گرفته ام و اکنون مطلقاً نمی توانم این کار را انجام دهم.

Why could you not do that now?

چرا الان نتونستی اینکارو بکنی؟

I couldn’t do that now because I haven’t sung a note in probably two decades.

اکنون نمی‌توانم این کار را انجام دهم، زیرا احتمالاً دو دهه است که یک نت نخوانده‌ام.

What was the best part of that job?

بهترین بخش آن کار چه بود؟

The best part of that job was, I love classical music.

بهترین بخش آن کار این بود که من عاشق موسیقی کلاسیک هستم .

Just the feeling of singing; having the instrument in your body.

فقط احساس آواز خواندن؛ داشتن ابزار در بدن شما

It’s very cool.

خیلی باحاله.

What was the worst part of that job?

بدترین قسمت آن کار چه بود؟

The worst part of that job was probably having to audition constantly.

بدترین قسمت آن کار احتمالاً این بود که باید مدام تست بزنی.

Why did you feel qualified for that job?

چرا برای آن شغل واجد شرایط بودید؟

Well, I went to graduate school for opera performance.

خوب، من برای اجرای اپرا به تحصیلات تکمیلی رفتم .

But also, you know, they decide whether or not you’re qualified.

اما همچنین، می دانید، آنها تصمیم می گیرند که آیا شما واجد شرایط هستید یا خیر.

They’re hearing like one hundred sopranos and deciding if they like you.

آنها مانند صد سوپرانو می شنوند و تصمیم می گیرند که آیا شما را دوست دارند یا خیر.

What is the best-paying opera singing job you ever had.

پردرآمدترین شغل آواز اپرا که تا به حال داشته اید چه بوده است؟

The best gig I ever had was with The Boston Lyric Opera.

بهترین کنسرتی که تا به حال داشتم با The Boston Lyric Opera بود.

What was to process of getting that job?

روند به دست آوردن آن شغل چه بود؟

That one so, there was a church outside of the Boston area and they had soprano for a

در آن یکی، کلیسایی در خارج از منطقه بوستون وجود داشت و آنها سوپرانو برای

performance that got sick last minute, and I was asked to step in and to it.

اجرا داشتند که در آخرین لحظه بیمار شد، و از من خواسته شد که وارد عمل شوم و در آن شرکت کنم.

And the person who was running that liked my voice and so she actually sent me to audition

و شخصی که در حال دویدن بود از صدای من خوشش آمد و در واقع مرا برای تست دادن فرستاد

because her nephew is the conductor.

زیرا برادرزاده اش رهبر ارکستر است.

And so I think that connection might have helped me get that job.

و بنابراین فکر می‌کنم این ارتباط می‌تواند به من کمک کند تا آن شغل را پیدا کنم.

Why did you leave this job?

چرا این کار را ترک کردید؟

I decided to stop pursuing opera because it just didn’t really feel like me anymore.

تصمیم گرفتم ادامه ی اپرا را متوقف کنم، زیرا دیگر واقعاً شبیه من نبود.

I went to graduate school for it.

من برای آن به تحصیلات تکمیلی رفتم.

I love music, I love singing.

من عاشق موسیقی هستم، من عاشق خوانندگی هستم.

But I never really saw myself as doing it for my career.

اما من واقعاً هرگز خودم را نمی دیدم که این کار را برای حرفه ام انجام می دهم.

Did you like your colleagues?

آیا از همکاران خود خوشتان آمد؟

I did.

من کردم.

Opera singers are cool people.

خواننده های اپرا آدم های باحالی هستند.

What was your most stressful job?

پر استرس ترین شغل شما چه بوده است؟

My most stressful job was in graduate school, I was the personal assistant to he head of

پر استرس ترین شغل من در مقطع کارشناسی ارشد بود، من دستیار شخصی رئیس

the Opera Department.

بخش اپرا بودم.

And she was a little bit of a diva.

و او کمی دیوا بود.

Why was it stressful?

چرا استرس داشت؟

She was not very nice.

او خیلی خوب نبود.

What was the best part of that job?

بهترین بخش آن کار چه بود؟

The best part of that job was probably being able to support the other people in my program

بهترین بخش این کار احتمالاً این بود که بتوانم از دیگر افراد برنامه ام

by helping the head of the program sort of run her life.

با کمک به مدیر برنامه برای اداره زندگی اش حمایت کنم.

And run rehearsals and that kind of thing.

و تمرینات و این چیزها را اجرا کنید.

Did you like your colleagues?

آیا از همکاران خود خوشتان آمد؟

I did.

من کردم.

There are two other people who worked in the Opera Department as coaches and I absolutely

دو نفر دیگر هم هستند که در بخش اپرا به عنوان مربی کار می کردند و من کاملا

adored them.

آنها را می پرستم.

What was the hiring process like for this job?

روند استخدام برای این شغل چگونه بود؟

For this job she told me that I was going to do it and I said okay because I was scared

برای این کار او به من گفت که قرار است این کار را انجام دهم و من گفتم باشه چون

of her.

از او می ترسم.

How long did you have this job?

چه مدت این شغل را داشتید؟

I had this job for either one or two years, I actually can’t remember, I think it was

من این کار را برای یک یا دو سال داشتم، در واقع یادم نمی آید، فکر می کنم

only one.

فقط یک سال بود.

What were some of your job responsibilities for this job?

برخی از مسئولیت های شغلی شما برای این شغل چه بود؟

For this job I had to organize rehearsals.

برای این کار مجبور شدم تمرینات را ترتیب دهم.

I also had to create and print the programs.

من هم مجبور شدم برنامه ها را ایجاد و چاپ کنم.

And she also didn’t do email so I had to read her her email and then type out her responses.

و او همچنین ایمیلی ارسال نکرد، بنابراین مجبور شدم ایمیل او را بخوانم و سپس پاسخ های او را تایپ کنم.

Did you have any other jobs in graduate school?

آیا در مقطع کارشناسی ارشد شغل دیگری داشتید؟

I did.

من کردم.

I worked for an Italian specialty food store.

من برای یک فروشگاه غذای تخصصی ایتالیایی کار می کردم.

How did you get to work for this job?

چطور شد که برای این کار مشغول به کار شدید؟

The store was located in the building next to mine so I just walked down four flights

فروشگاه در ساختمان مجاور من قرار داشت، بنابراین من فقط از چهار پله پایین رفتم

of stairs and there I was.

و آنجا بودم.

What was the process of being hired for this job?

مراحل استخدام برای این شغل چگونه بوده است؟

I think I saw a “Help Wanted” sign in a window, and I called.

فکر می‌کنم یک علامت «کمک خواسته می‌شود» را در پنجره دیدم و زنگ زدم.

And they were asking me where I lived and I told them I live right next door.

و آنها از من می‌پرسیدند که کجا زندگی می‌کنم و من به آنها گفتم که دقیقاً همسایه خانه هستم.

And I remember the woman who owns it was there and she said “Come down right now.”

و یادم می آید که زنی که صاحب آن بود آنجا بود و گفت: "همین الان بیا پایین."

So I came down, she was in the back office, and I walk in and she goes, “You got to

بنابراین من پایین آمدم، او در دفتر پشتی بود، و من وارد می‌شوم و او می‌گوید: «

have two things to sell pasta: You got to have looks, and you got to have personality,

شما باید دو چیز برای فروش ماکارونی داشته باشید: ظاهر و شخصیت داشته باشید،

and I can tell you have both.

و می‌توانم بگویم که دارید. هر دو.

So I was hired.

بنابراین من استخدام شدم.

What was the best part of this job?

بهترین بخش این کار چه بود؟

The best part of this job was, at lunch I got an hour break, and I was allowed to take

بهترین قسمت این کار این بود که موقع ناهار یک ساعت استراحت داشتم و اجازه گرفتم

something.

چیزی بردارم.

And they had really good sandwiches.

و آنها ساندویچ های واقعا خوبی داشتند.

What was the worst part of this job?

بدترین قسمت این کار چه بود؟

The worst part of this job was, they never told me, despite me asking how much I was

بدترین بخش این کار این بود که آنها هرگز به من نگفتند، علیرغم اینکه من می‌پرسیدم چقدر

going to get paid, and so, I didn’t figure it out until after I worked there a week.

قرار است حقوق بگیرم، و بنابراین، تا بعد از یک هفته کار در آنجا متوجه نشدم.

I should have known better, and it was not very good.

من باید بهتر می دانستم و خیلی خوب نبود.

Did you like your coworkers for this job?

آیا همکارانتان را برای این کار دوست داشتید؟

I did.

من کردم.

There was a cook who worked in the back who’s very sweet.

آشپزی پشت سر کار می کرد که خیلی شیرین است.

And he actually even gave me some of the recipes once.

و او در واقع حتی یک بار دستور پخت را به من داد .

How long did you have this job?

چه مدت این شغل را داشتید؟

This job, I believe it was about a year.

این کار، فکر می کنم حدود یک سال بود.

Why did you leave this job?

چرا این کار را ترک کردید؟

I left the job because I was going to do a singing gig and I had to leave town.

من کار را رها کردم زیرا قرار بود یک کنسرت خوانندگی انجام دهم و مجبور شدم شهر را ترک کنم.

Are there any other jobs you’ve had in the past that you couldn’t do now?

آیا شغل دیگری وجود دارد که در گذشته داشته اید و اکنون نمی توانید انجام دهید؟

Yes.

آره.

I, in another life was a computer programmer.

من در زندگی دیگری برنامه نویس کامپیوتر بودم.

Why could you no longer do this?

چرا دیگر نمی توانستی این کار را انجام دهی؟

I could not do that now because, though I studied that in college it’s been a very,

اکنون نمی‌توانم این کار را انجام دهم، زیرا، اگرچه در کالج مطالعه کردم، این

very long time and I think a lot has changed.

مدت بسیار طولانی سپری شده است و فکر می‌کنم خیلی چیزها تغییر کرده است.

If you could go back in time and take a completely different path, what career would you pursue?

اگر می توانستید به گذشته برگردید و مسیری کاملاً متفاوت را انتخاب کنید، چه شغلی را دنبال می کردید؟

I thought about this sometimes and I’ve come up with actuary.

من گاهی اوقات به این موضوع فکر می کردم و به آکچوئری رسیده ام.

Why?

چرا؟

Because I love math; I also majored in math in college.

چون من عاشق ریاضی هستم. در دانشگاه هم در رشته ریاضی تحصیل کردم.

And I heard, it’s a not very stressful job that pays well.

و من شنیدم، این یک شغل نه چندان پر استرس است که درآمد خوبی دارد.

If you couldn’t teach online and run your Youtube channel, what would you do instead?

اگر نمی توانستید به صورت آنلاین تدریس کنید و کانال یوتیوب خود را راه اندازی کنید ، در عوض چه کار می کنید؟

At this point, I honestly think what I would try to do it get a job working for Youtube.

در این مرحله، من صادقانه فکر می‌کنم چه کاری باید انجام دهم تا برای یوتیوب کار کنم.

Why?

چرا؟

Because I’ve been on the platform for 14 years.

چون 14 سال روی سکو هستم.

I know it.

من آن را می دانم.

I love it.

عاشقشم.

I love Youtube creators and I think I could offer something.

من عاشق سازندگان یوتیوب هستم و فکر می کنم می توانم چیزی ارائه دهم.

What is one other job you’ve had that you haven’t mentioned yet?

شغل دیگری که داشته اید و هنوز به آن اشاره نکرده اید چیست؟

I ran a guest house and residence in Manhattan.

من یک مهمانخانه و اقامتگاه در منهتن داشتم.

What was the process of getting hired for that job?

فرآیند استخدام برای آن شغل چگونه بود؟

Actually, my friend had the position, and he was ready to leave and he asked me if I

در واقع دوستم این سمت را داشت و او آماده رفتن بود و از من پرسید که آیا من

would take over.

مسئولیت را بر عهده می گیرم.

And then the board agreed to it.

و سپس هیئت مدیره با آن موافقت کرد.

How long did you have that job?

چه مدت آن شغل را داشتید؟

I had that job for two years.

من دو سال آن کار را داشتم.

Why did you leave that job?

چرا آن کار را ترک کردید؟

I left that job because it felt like it was time for something new.

من آن کار را ترک کردم زیرا احساس می کردم زمان چیز جدیدی فرا رسیده است.

And actually, when I left that job, that’s when I started working full time on my Youtube channel.

و در واقع، زمانی که آن شغل را ترک کردم، آن زمان بود که شروع به کار تمام وقت در کانال یوتیوب خود کردم.

What was the best part of that job?

بهترین بخش آن کار چه بود؟

The best part of that job was..

بهترین بخش آن کار

It was a small group of people that lived there.

این بود که گروه کوچکی از مردم در آنجا زندگی می کردند .

And I loved them.

و من آنها را دوست داشتم.

Some of them are still my best friends.

برخی از آنها هنوز بهترین دوستان من هستند.

It was so fun living with people.

زندگی با مردم خیلی لذت بخش بود.

It had a great location in Manhattan.

موقعیت مکانی عالی در منهتن داشت.

I love New York City and it just felt like the world was at my doorstep.

من شهر نیویورک را دوست دارم و احساس می کردم دنیا در آستانه من است.

What was the worst part of that job?

بدترین قسمت آن کار چه بود؟

The worst part of that job is easy.

بدترین قسمت آن کار آسان است.

It was an old building.

یک ساختمان قدیمی بود.

It was like 150 years old.

انگار 150 سال بود.

Things were constantly going wrong with it.

همه چیز به طور مداوم با آن اشتباه پیش می رفت.

And it was my responsibility to deal with that.

و این مسئولیت من بود که با آن برخورد کنم.

Did you like your colleagues?

آیا از همکاران خود خوشتان آمد؟

I did.

من کردم.

I was the only person working there.

من تنها کسی بودم که آنجا کار می کردم.

But there was a board who provided oversight.

اما هیئتی بود که نظارت را بر عهده داشت.

And they were all really cool people.

و همه آنها واقعاً افراد باحالی بودند.

What were some of your duties for this job?

برخی از وظایف شما برای این شغل چه بود؟

So I ran the guest house, managed the bookings, did the laundry.

بنابراین من مهمان خانه را اداره کردم، رزروها را مدیریت کردم، لباس‌های شسته شده را انجام دادم.

Met the guests, and then also the residents.

با مهمانان و سپس ساکنان ملاقات کرد.

I collected rent and made sure everyone was happy.

من اجاره را جمع کردم و مطمئن شدم که همه راضی هستند.

Made sure everything was going well for everyone.

مطمئن شد که همه چیز برای همه خوب پیش می رود.

And then the building.

و سپس ساختمان.

Tried to make sure the building didn’t crumble too much.

سعی کرد مطمئن شود که ساختمان خیلی خراب نشود .

What made you well-qualified for this job?

چه چیزی باعث شد که برای این شغل صلاحیت خوبی داشته باشید؟

Well, I had lived there previously as a resident so I understood the community a little bit.

خوب، من قبلاً به عنوان یک ساکن آنجا زندگی می کردم، بنابراین جامعه را کمی درک کردم.

I’m a friendly person and so I think it worked well to greet people and to make people

من فردی صمیمی هستم و به همین دلیل فکر می‌کنم احوالپرسی با مردم و اینکه مردم

feel at home.

احساس کنند در خانه هستند خوب کار می‌کند.

When would you like to retire?

چه زمانی دوست دارید بازنشسته شوید؟

Oooh, good question.

اوه، سوال خوبی

I, I would love to see myself retired in maybe about 10 years.

من، دوست دارم خودم را در حدود 10 سال دیگر بازنشسته ببینم.

What do you want to do when you retire?

وقتی بازنشسته می شوید می خواهید چه کار کنید؟

Okay.

باشه.

I mean, cliché, but I want to travel.

یعنی کلیشه ای، اما من می خواهم سفر کنم.

Also I want to be able to do interesting things with my kids who will be like young adults

همچنین می‌خواهم بتوانم کارهای جالبی با بچه‌هایم انجام دهم که در آن مرحله مانند بزرگسالان جوان هستند

at that point.

.

Hopefully they will be into the same things I’m into.

امیدوارم که آنها به همان چیزهایی که من علاقه مند هستم، باشند.