IDIOMS from AMERICAN FOOTBALL! - idioms examples to use right now | Rachel’s English

32,066 views ・ 2018-10-09

Rachel's English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
We're going to kick off this video with an idiom, kick off.
0
0
4760
ما قصد داریم این ویدیو را با یک اصطلاح، شروع کنیم.
00:04
In this video, we're going over idioms relating to football.
1
4760
4520
در این ویدیو، اصطلاحات مربوط به فوتبال را بررسی می کنیم.
00:09
And I have my husband David here with me who is a football expert
2
9280
3640
و من شوهرم دیوید را اینجا با خودم دارم که یک متخصص فوتبال است
00:12
to make sure that we learn everything just right.
3
12920
2880
تا مطمئن شوم همه چیز را درست یاد می گیریم.
00:15
4
15800
6060
00:21
The word 'kick off' in football is the first thing you do to start the game.
5
21860
5220
کلمه شروع در فوتبال اولین کاری است که برای شروع بازی انجام می دهید.
00:27
And we use this term idiomatically and it just means to start something.
6
27080
4660
و ما از این اصطلاح به صورت اصطلاحی استفاده می کنیم و فقط به معنای شروع چیزی است.
00:31
For example, we could say: Let's kick off this meeting with introductions.
7
31740
4440
مثلاً می‌توان گفت: بیایید این جلسه را با مقدمه آغاز کنیم.
00:36
Or you could say let's kick off our summer with a trip to the beach.
8
36180
4280
یا می توانید بگویید بیایید تابستان خود را با سفر به ساحل آغاز کنیم.
00:40
Yeah.
9
40460
1100
آره
00:41
In college, there was always a really fun talent show called Fall Kickoff.
10
41560
4840
در کالج، همیشه یک برنامه استعدادیابی واقعا سرگرم کننده به نام Fall Kickoff وجود داشت.
00:46
That was really fun.
11
46400
1540
این واقعا سرگرم کننده بود.
00:47
bring some good energy to the new school year.
12
47940
2720
انرژی خوبی به سال تحصیلی جدید بدهید
00:50
In the vocabulary video, we also talked about a handoff.
13
50660
3340
در ویدیوی واژگان هم در مورد یک دست دادن صحبت کردیم.
00:54
When you literally hand something to somebody rather than throwing it.
14
54000
4280
وقتی چیزی را به معنای واقعی کلمه به کسی تحویل می دهید به جای اینکه آن را پرتاب کنید.
00:58
And we use this term for other reasons as well.
15
58280
3380
و ما از این اصطلاح به دلایل دیگری نیز استفاده می کنیم.
01:01
When you use it figuratively, when you handoff a project to somebody, that means you're done with it,
16
61660
7300
وقتی از آن به صورت مجازی استفاده می‌کنید، وقتی پروژه‌ای را به کسی واگذار می‌کنید، به این معنی است که کارتان تمام شده است، او آن را
01:08
they're going to take over, you're not physically handing them something likely.
17
68960
4400
تصاحب می‌کند، شما از نظر فیزیکی چیزی محتمل را به او تحویل نمی‌دهید.
01:13
But they're taking it over so someone's taking it over from you and you can say I'm handing this off to you.
18
73360
8400
اما آنها آن را تحویل می گیرند، بنابراین یک نفر آن را از شما می گیرد و شما می توانید بگویید که من این را به شما تحویل می دهم.
01:21
So the next idiom is an end run.
19
81760
2860
بنابراین اصطلاح بعدی یک پایان اجرا است.
01:24
So in football, this is a play where the whole idea is to have a player run as fast as they can
20
84620
5960
بنابراین در فوتبال، این یک بازی است که در آن کل ایده این است که یک بازیکن با سرعتی که می تواند در
01:30
out around the edge of all the other players.
21
90580
3180
اطراف لبه سایر بازیکنان بدود.
01:33
And so idiomatically, it gets used as a way to say that someone is being a little bit shady and doing
22
93760
6840
و در اصطلاح اصطلاحی، به عنوان راهی برای گفتن این که کسی کمی مبهوت است و
01:40
an end run around what might be a typical process, or in some other way, it's just being a little bit,
23
100600
7060
یک فرآیند معمولی را انجام می دهد، استفاده می شود، یا به روشی دیگر، فقط کمی است،
01:47
yeah, a little bit sneaky maybe.
24
107660
2040
بله، کمی شاید کمی یواشکی
01:49
So going around the usual process is to try to get something done.
25
109700
4320
بنابراین دور زدن روند معمول تلاش برای انجام کاری است.
01:54
Right.
26
114020
600
01:54
And so the thing that came to mind is, is near where we live, there's a new concert venue
27
114620
5040
درست.
و بنابراین چیزی که به ذهنم رسید این است که نزدیک محل زندگی ما است، یک سالن کنسرت جدید وجود دارد
01:59
that the developer is trying to build, but it's controversial in the neighborhood
28
119660
6600
که سازنده در تلاش است آن را بسازد، اما در محله بحث برانگیز است
02:06
because it's close to a residential neighborhood and so I feel like they sort of tried to do an end run
29
126260
5320
زیرا به یک محله مسکونی نزدیک است و بنابراین من احساس می کنم آنها به نوعی سعی کردم
02:11
by having some of the meetings about it be during the summer when people are on vacation
30
131580
4460
با برگزاری برخی از جلسات در مورد آن در طول تابستان، زمانی که مردم در تعطیلات هستند
02:16
and just, you know, trying to keep a really low profile about it.
31
136040
4140
و فقط، می‌دانید، تلاش می‌کردند تا در مورد آن اطلاعات کمی داشته باشند، به پایان برسد.
02:20
That's kind of an end run.
32
140180
2200
این یک نوع اجرای نهایی است.
02:22
To keep a low profile, also to be under the radar,
33
142380
4240
پایین نگه داشتن و همچنین تحت رادار بودن
02:26
means to try to do something without many people noticing.
34
146620
3700
به معنای تلاش برای انجام کاری بدون اینکه بسیاری متوجه شوند.
02:30
So by doing that, they're being a little sneaky.
35
150320
3080
بنابراین با انجام این کار، آنها کمی یواشکی هستند.
02:33
They're doing an end run.
36
153400
1540
آنها در حال انجام یک مرحله نهایی هستند.
02:34
The usual process would involve residents knowing what was happening, being able to comment on it.
37
154940
5680
روند معمول شامل آگاهی ساکنان از آنچه اتفاق می افتد، می تواند در مورد آن اظهار نظر کند.
02:40
Right.
38
160620
500
درست.
02:41
They're trying to avoid that.
39
161120
2340
آنها سعی می کنند از آن اجتناب کنند.
02:43
The term 'pile on'.
40
163460
1620
اصطلاح "شمع روی".
02:45
In football, or any sport really, this just refers to one person jumping on top of the other.
41
165080
6420
در فوتبال یا هر ورزش دیگری، این فقط به پریدن یک نفر روی دیگری اشاره دارد.
02:51
And we have pile ons in football when the ball is loose, for example.
42
171500
3720
و مثلاً وقتی توپ شل است، در فوتبال انباشته داریم .
02:55
Everybody wants to get it.
43
175220
1440
همه می خواهند آن را بگیرند.
02:56
Every one jumps on it.
44
176660
1460
هر کدام روی آن می پرند.
02:58
And then they kind of have to peel the people back to see who got the ball.
45
178120
3380
و سپس باید به نوعی پوست مردم را برگردانند تا ببینند چه کسی توپ را به دست آورده است.
03:01
So 'piling on',
46
181500
1580
بنابراین،
03:03
you could also use this phrase idiomatically, not referring to actual people or even to something physical.
47
183080
6180
می‌توانید از این عبارت به صورت اصطلاحی استفاده کنید، بدون اینکه به افراد واقعی یا حتی چیزی فیزیکی اشاره کند.
03:09
You could say something like: My teacher's really piling on the homework here
48
189260
4080
شما می توانید چیزی شبیه این بگویید: معلم من واقعاً در اینجا تکالیف
03:13
for the end of the school year or something, they just keep adding more and more to the stack.
49
193340
5900
پایان سال تحصیلی را جمع می کند یا چیز دیگری، آنها فقط بیشتر و بیشتر به پشته اضافه می کنند.
03:19
The idiom to 'drop the ball'.
50
199240
1700
اصطلاح "توپ را رها کنید".
03:20
I use this one quite a bit.
51
200940
2180
من از این یکی خیلی کم استفاده می کنم.
03:23
So in football, or perhaps another sport, but mostly football, when you drop the ball,
52
203120
5980
بنابراین در فوتبال، یا شاید ورزش دیگری، اما بیشتر فوتبال، وقتی توپ را رها می‌کنید،
03:29
that means you lose possession of it, you fumble it as you're running with it or whatever,
53
209100
5300
به این معنی است که مالکیت آن را از دست می‌دهید، در حالی که با آن می‌دوید یا هر چیز دیگری، آن را زیر پا می‌گذارید،
03:34
as you're getting ready to throw it, you drop the ball, you don't want to do that.
54
214400
4160
در حالی که آماده پرتاب آن می‌شوید. شما توپ را رها می کنید، نمی خواهید این کار را انجام دهید.
03:38
So we also use that figuratively to mean mess something up, stop the momentum of something,
55
218560
8480
بنابراین ما از آن به معنای به هم ریختن چیزی، توقف حرکت چیزی،
03:47
or you were in charge of something and you let it go, you failed, you didn't see it through.
56
227040
7840
یا شما مسئول چیزی بودید و آن را رها کردید، شکست خوردید، آن را به درستی ندیدید، استفاده می کنیم.
03:54
And I've, I've had to say, I've had to own up to that to a supervisor.
57
234880
5240
و باید بگویم که باید آن را به یک ناظر برسانم. می
04:00
You know, they've told me to do something and I'll say: Yes, I'll do that.
58
240120
4000
دانی، به من گفته اند که فلان کار را بکن و من می گویم: بله، این کار را می کنم.
04:04
And then they come back a week later and they say: Hey! Why didn't you do this?
59
244120
4680
و بعد یک هفته برگشتند و گفتند: هی! چرا این کار را نکردی؟
04:08
And the reason was because I forgot to write it down.
60
248800
2800
و دلیلش این بود که یادم رفته بود آن را بنویسم.
04:11
And I have to say: Aaah! I'm so sorry, I dropped the ball on that.
61
251600
4520
و من باید بگویم: آها! خیلی متاسفم، توپ را روی آن انداختم.
04:16
I'll get right on and I'll do it right now.
62
256120
2140
من درست شروع می کنم و همین الان انجامش می دهم.
04:18
Yeah.
63
258260
820
آره
04:19
So he dropped the ball.
64
259080
1300
بنابراین او توپ را رها کرد.
04:20
He didn't see it through.
65
260380
1400
او آن را از طریق ندید.
04:21
He didn't do what he was supposed to do.
66
261780
2780
او کاری را که قرار بود انجام نمی داد.
04:24
Okay, the next idiom is: Monday morning quarterback.
67
264560
3620
بسیار خوب، اصطلاح بعدی این است: دوشنبه صبح کویربک.
04:28
So in American football, most games are on Sunday and this idea of Monday morning quarterback
68
268180
5240
بنابراین در فوتبال آمریکایی، بیشتر بازی‌ها یکشنبه است و این ایده کوارتربک صبح دوشنبه این
04:33
is that as fans talk about the game on Monday,
69
273420
4700
است که وقتی هواداران درباره بازی روز دوشنبه صحبت می‌کنند،
04:38
and go back and say: Yeah, they made this huge mistake, or why did they run that play?
70
278120
5880
برگردند و بگویند: بله، آنها این اشتباه بزرگ را مرتکب شدند، یا چرا آن بازی را اجرا کردند؟
04:44
It was obvious that they shouldn't have done that.
71
284000
2300
معلوم بود که نباید این کار را می کردند.
04:46
You know, it's so clear that if they had just passed the ball on that situation, they would have won the game.
72
286300
4980
می دانید، آنقدر واضح است که اگر آنها فقط در آن موقعیت توپ را پاس می کردند، بازی را می بردند.
04:51
That's Monday morning quarterbacking because anybody can do that.
73
291280
5260
آن روز دوشنبه صبح کوارتربک است زیرا هر کسی می تواند این کار را انجام دهد.
04:56
The time that the decision is made is the one that...that's when it's hard.
74
296540
3400
زمانی که تصمیم گرفته می شود زمانی است که ... آن وقت است که سخت است.
04:59
Okay so a Monday morning quarterback if I'm getting this right
75
299940
3500
بسیار خوب، پس اگر من این را درست متوجه شوم، یک کوارتربک صبح دوشنبه،
05:03
is somebody who wasn't there
76
303440
3900
کسی است که آنجا نبوده
05:07
but knows the outcome, sort of criticizes the way it was handled and says: I know better how to do that.
77
307340
7460
اما نتیجه را می داند، به نوعی از نحوه رسیدگی به آن انتقاد می کند و می گوید: من بهتر می دانم چگونه این کار را انجام دهم.
05:14
Right.
78
314800
1260
درست.
05:16
It's, it's, they should've.
79
316060
1400
این است، این است، آنها باید می کردند.
05:17
They should have.
80
317460
780
باید داشته باشند.
05:18
They should've done this. They should've done that.
81
318240
1960
آنها باید این کار را می کردند آنها باید این کار را می کردند.
05:20
- Yeah. Exactly. - It's sort of like a backseat driver, isn't it?
82
320200
2840
- آره دقیقا. - شبیه راننده صندلی عقب است، اینطور نیست؟
05:23
- Very similar. - Or is that...
83
323040
940
05:23
Okay, so you're not actually doing it
84
323980
2000
- بسیار شبیه. - یا این است که...
خوب است، بنابراین شما در واقع این کار را انجام نمی دهید،
05:25
but you have all sorts of comments on how it should be done or should have been done.
85
325980
4200
اما انواع نظرات در مورد اینکه چگونه باید انجام می شد یا باید انجام می شد دارید.
05:30
Right.
86
330180
600
05:30
I also thought of 'hindsight is 20/20' is a phrase that we use.
87
330780
4540
درست.
من همچنین به این فکر کردم که "بینش 20/20 است" عبارتی است که ما استفاده می کنیم.
05:35
So, you know, hindsight 20/20, so sure, looking back,
88
335320
5040
بنابراین، می دانید، آینده نگری 20/20، بنابراین مطمئناً، با نگاه کردن به گذشته،
05:40
it's clear what they should have done but that's just Monday morning quarterbacking.
89
340360
4020
مشخص است که آنها باید چه می کردند، اما این فقط صبح روز دوشنبه است.
05:44
Yeah, 'cause in the moment, it's not always clear.
90
344380
2320
بله، چون در این لحظه، همیشه روشن نیست.
05:46
Right.
91
346700
720
درست.
05:47
So let's say, for example, there's a meeting happening and you're not involved in the meeting
92
347420
4620
بنابراین، فرض کنید، برای مثال، جلسه‌ای در حال رخ دادن است و شما در آن جلسه شرکت نمی‌کنید
05:52
and you hear about the outcome and you think: That wasn't handled right.
93
352040
3380
و در مورد نتیجه آن می‌شنوید و فکر می‌کنید: درست انجام نشد.
05:55
And then you're talking to another colleague and you'd say: they should have done XYZ.
94
355420
4740
و سپس با همکار دیگری صحبت می کنید و می گویید: آنها باید XYZ را انجام می دادند.
06:00
You're kind of being a Monday morning quarterback 'cause you weren't there
95
360160
4780
شما به نوعی یک کوارتربک صبح دوشنبه هستید، زیرا آنجا نبودید
06:04
and you're commenting on what should've been done as if you know how it could be done better.
96
364940
5660
و در مورد آنچه که باید انجام می شد اظهار نظر می کنید، گویی می دانید چگونه می توان آن را بهتر انجام داد.
06:10
I like that one.
97
370600
1400
من آن را دوست دارم.
06:12
It's a good one.
98
372000
1060
این یکی خوب است.
06:13
Okay, the next idiom is sideline.
99
373060
2600
بسیار خوب، اصطلاح بعدی حاشیه است.
06:15
So in football, there's a sideline, very similar to soccer
100
375660
4020
بنابراین در فوتبال، یک حاشیه وجود دارد، بسیار شبیه به فوتبال
06:19
that signifies what's in bounds and what's out of bounds and
101
379680
3560
که نشان می دهد چه چیزی در محدوده و چه چیزی خارج از محدوده است و
06:23
the team, the players on the team who are not on the game are on the sideline.
102
383240
5300
تیم، بازیکنان تیمی که در بازی حضور ندارند، در حاشیه هستند.
06:28
And so that's literally what it means figuratively.
103
388540
3160
و بنابراین این به معنای واقعی کلمه به معنای مجازی است.
06:31
If you sideline someone,
104
391700
3480
اگر کسی را کنار می‌گذارید، به این
06:35
it means to sort of edge them out to keep them from the central part of a decision maybe. Um,
105
395180
8240
معنی است که او را کنار بگذارید تا شاید او را از بخش مرکزی یک تصمیم دور نگه دارید. اوم،
06:43
so the scenario I imagine was if a group of employees is working on a project together,
106
403420
7080
بنابراین سناریویی که من تصور می‌کنم این بود که اگر گروهی از کارمندان با هم روی یک پروژه کار می‌کنند،
06:50
and everybody sort of agrees on how to do this except for one person,
107
410500
5460
و همه درباره نحوه انجام این کار به جز یک نفر توافق دارند،
06:55
the rest of the group could sort of sideline that person's opinion, keep them kind of out of it.
108
415960
6200
بقیه گروه می‌توانند نظر آن شخص را کنار بگذارند و آنها را حفظ کنند. نوعی از آن.
07:02
- Uninvolved. - So that it's...
109
422160
1300
- بی درگیر - به این ترتیب که...
07:03
Yeah, 'cause things will go more smoothly if that person is kept to the side, or sidelined.
110
423460
6120
آره، چون اگر آن شخص را کنار بگذارند یا کنار بگذارند، اوضاع راحت‌تر پیش می‌رود.
07:09
So if you feel like uninvolved, like you're sort of being left out, you could say: I feel a little sidelined here.
111
429580
7880
بنابراین اگر احساس می‌کنید که درگیر نیستید، مثل اینکه به نوعی کنار گذاشته شده‌اید، می‌توانید بگویید: من در اینجا کمی احساس حاشیه می‌کنم.
07:17
Yeah. Absolutely.
112
437460
2220
آره کاملا.
07:19
Another great idiom when someone moves the goal post.
113
439680
4560
یکی دیگر از اصطلاحات عالی وقتی کسی تیر دروازه را جابجا می کند.
07:24
So, in football, the goal posts are U- shaped thing that you have to kick a ball through.
114
444240
5420
بنابراین، در فوتبال، تیرک‌های دروازه چیزهایی U شکل هستند که باید توپ را از آن عبور دهید.
07:29
And you know, it's very clear what distance you have to do, what's your goal.
115
449660
5320
و می دانید، خیلی واضح است که چه فاصله ای باید انجام دهید، هدفتان چیست.
07:34
Well, it can happen idiomatically when you feel like you know the parameters of the project
116
454980
5700
خوب، زمانی که احساس می‌کنید پارامترهای پروژه را می‌دانید
07:40
and you try to do everything to make that happen and then the parameters of the project, or the rules, moved,
117
460680
5800
و سعی می‌کنید هر کاری انجام دهید تا این اتفاق بیفتد، می‌تواند به صورت اصطلاحی اتفاق بیفتد و سپس پارامترهای پروژه یا قوانین
07:46
they changed.
118
466480
1080
تغییر کنند.
07:47
You can say: They keep moving the goal posts on me.
119
467560
3300
می توانید بگویید: آنها پست های دروازه را روی من حرکت می دهند.
07:50
Right.
120
470860
660
درست.
07:51
And this happened to me in college.
121
471520
1960
و این اتفاق برای من در دانشگاه افتاد.
07:53
I was working with a friend on a project and the professor said:
122
473480
4100
من با یکی از دوستانم روی پروژه ای کار می کردم که استاد گفت:
07:57
The presentations need to be 10 minutes long.
123
477580
2440
ارائه ها باید 10 دقیقه باشد.
08:00
And sort of made the point of saying: Don't go longer than that.
124
480020
4400
و یک جورهایی به این نکته اشاره کردم که: بیشتر از این طول نکش.
08:04
And so we did our presentation, it was 10 minutes, we thought it was pretty good.
125
484420
3980
و بنابراین ما ارائه خود را انجام دادیم، 10 دقیقه بود، فکر کردیم خیلی خوب است.
08:08
Um, but we got a feedback from the professor that it wasn't thorough enough.
126
488400
4860
اوم، اما بازخوردی از استاد گرفتیم که به اندازه کافی کامل نبود.
08:13
And then another class made, did this presentation that went on for 50 minutes.
127
493260
5740
و سپس کلاس دیگری ساخته شد، این ارائه را انجام داد که به مدت 50 دقیقه ادامه داشت.
08:19
It was 5 times as long as it was supposed to be and they got an A on the project.
128
499000
4640
5 برابر بیشتر از زمانی که قرار بود طول بکشد و آنها یک A در پروژه گرفتند.
08:23
I thought the professor moved the goal post.
129
503640
1980
فکر کردم استاد پست گل را جابجا کرد.
08:25
Part of what was hard was keeping it short.
130
505620
1860
بخشی از چیزی که سخت بود کوتاه نگه داشتن آن بود.
08:27
Right.
131
507480
840
درست.
08:28
The professor said: This is what you have to do.
132
508320
2260
استاد گفت: این کاری است که باید انجام دهید.
08:30
Right.
133
510580
840
درست.
08:31
We thought we knew where the goal posts were but they got moved on us.
134
511420
2880
ما فکر می‌کردیم که می‌دانیم تیرک‌های دروازه کجا هستند، اما آنها روی ما حرکت کردند.
08:34
They got moved on you.
135
514300
1360
آنها به سمت شما حرکت کردند.
08:35
If you've watched much football, you may have heard the term: Throw a hail Mary.
136
515660
6040
اگر زیاد فوتبال تماشا کرده باشید، ممکن است این اصطلاح را شنیده باشید: مریم یک تگرگ بینداز.
08:41
Right.
137
521700
820
درست.
08:42
This is a great term.
138
522520
1420
این یک اصطلاح عالی است.
08:43
So this is like when there's almost no time left on the clock, it is your absolute last chance.
139
523940
6620
بنابراین این مانند زمانی است که تقریباً هیچ زمانی در ساعت باقی نمانده است، این آخرین فرصت مطلق شماست.
08:50
You're so far from scoring and you throw a Hail Mary, that means you have one receiver who just goes so long,
140
530560
8100
شما خیلی با گل زدن فاصله دارید و یک Hail Mary پرتاب می کنید، یعنی یک گیرنده دارید که خیلی طولانی می شود،
08:58
you just throw it up into the sky, it's your last chance and you just hope that receiver can catch it,
141
538660
7060
فقط آن را به آسمان پرتاب می کنید، این آخرین فرصت شما است و فقط امیدوار هستید که گیرنده بتواند آن را بگیرد،
09:05
score a touchdown so you can win the game.
142
545720
2560
گل بزند. یک تاچ داون تا بتوانید بازی را برنده شوید.
09:08
So it's called a Hail Mary and we use it for things other than football as well.
143
548280
5440
بنابراین به آن Hail Mary می گویند و ما از آن برای چیزهایی غیر از فوتبال نیز استفاده می کنیم.
09:13
It's like a big push that you do for your last chance for something.
144
553720
5560
این مانند یک فشار بزرگ است که برای آخرین فرصت خود برای چیزی انجام می دهید.
09:19
And I actually thought about when we bought this house and we had
145
559280
5240
و من در واقع به این فکر کردم که زمانی که این خانه را خریدیم و
09:24
very limited time because I was pregnant with Stoney,
146
564520
2700
زمان بسیار محدودی داشتیم زیرا من با استونی باردار بودم
09:27
and at a certain point, we knew we wouldn't be able to move because we would have a newborn child,
147
567220
4420
و در یک نقطه مشخص می دانستیم که نمی توانیم حرکت کنیم زیرا بچه تازه متولد شده ای خواهیم داشت
09:31
or I would be about to give birth, so we were right up to the last date where we could reasonably buy a home
148
571640
7100
یا من می خواهم در شرف زایمان هستیم، بنابراین ما به آخرین تاریخی رسیده بودیم که می‌توانستیم
09:38
before our son was born.
149
578740
1140
قبل از تولد پسرمان خانه بخریم.
09:39
We're living in a little one-bedroom apartment.
150
579880
2080
ما در یک آپارتمان کوچک یک خوابه زندگی می کنیم.
09:41
I didn't really want to spend our first several months as parents there so I really wanted to get a house.
151
581960
5400
من واقعاً نمی خواستم چند ماه اول خود را به عنوان پدر و مادر در آنجا بگذرانم، بنابراین واقعاً می خواستم خانه ای بگیرم.
09:47
We've been looking all fall and hadn't seen anything we liked, then we came into this house
152
587360
4740
ما تمام پاییز را دنبال می کردیم و چیزی را که دوست داشتیم ندیده بودیم، بعد وارد این خانه شدیم
09:52
and we liked it and we threw a Hail Mary. Our realtor said there are 5 other offers on the house.
153
592100
6360
و از آن خوشمان آمد و یک سلام مریم انداختیم. مشاور املاک ما گفت 5 پیشنهاد دیگر برای خانه وجود دارد.
09:58
So we had to just get together, put together out best, best offer.
154
598460
5040
بنابراین مجبور شدیم دور هم جمع شویم، بهترین و بهترین پیشنهاد را ارائه دهیم.
10:03
We offered ten over asking.
155
603500
2420
ما پیشنهاد ده بیش از درخواست. سلام
10:05
We threw our Hail Mary and thank God it was caught and we got the house.
156
605920
3880
مریممان را انداختیم و خدا را شکر گرفتار شد و خانه را گرفتیم.
10:09
Yeah.
157
609800
1020
آره
10:10
But that was like the last best effort we could make on getting the house.
158
610820
5380
اما این آخرین تلاشی بود که می توانستیم برای گرفتن خانه انجام دهیم.
10:16
That's right.
159
616200
2300
درست است.
10:18
How much do you know about American football?
160
618500
2360
چقدر از فوتبال آمریکایی می دانید؟
10:20
If you know nothing and you're curious about it,
161
620860
2660
اگر چیزی نمی دانید و در مورد آن کنجکاو هستید،
10:23
then check out the video we made last week where we went over
162
623520
3480
پس ویدیویی را که هفته گذشته ساختیم، ببینید که در آن به
10:27
the basics of the rules and some vocabulary terms for playing American football.
163
627000
5460
اصول اولیه قوانین و برخی اصطلاحات واژگانی برای بازی فوتبال آمریکایی پرداختیم.
10:32
David, thank you so much for being here with me
164
632460
1680
دیوید، از اینکه در این ویدیو با من هستید بسیار سپاسگزارم
10:34
- on this video. - You're welcome.
165
634140
1660
. - خواهش میکنم.
10:35
David has helped me make several idiom videos.
166
635800
2960
دیوید به من کمک کرد تا چندین ویدیوی اصطلاحی بسازم.
10:38
We discuss idioms related to certain topics.
167
638760
3080
ما در مورد اصطلاحات مربوط به موضوعات خاص بحث می کنیم.
10:41
To see all of those videos, click here or in the description below.
168
641840
3900
برای دیدن همه آن ویدیوها، اینجا یا در توضیحات زیر کلیک کنید.
10:45
That's it and thanks so much for using Rachel's English.
169
645740
4580
تمام و سپاس فراوان برای استفاده از زبان انگلیسی راشل.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7