Learn English Conversation - How to Have a Conversation in English

Hi Mikey!

سلام مایکی!

Hi Stephanie!

سلام استفانی!

Well, this is awkward!

خوب، این ناجور است!

Yeah, it is a bit.

بله، کمی است.

We’ve got nothing to talk about!

ما چیزی برای صحبت نداریم!

That’s right!

درست است!

I just have no idea what to say to you.

من فقط نمی دانم به شما چه بگویم.

I’ve got an idea.

من یک فکری به ذهنم رسید.

Oh, what’s that?

اوه، این چیست؟

Let’s do a lesson about how to have a conversation in English.

بیایید درسی در مورد چگونگی مکالمه به زبان انگلیسی داشته باشیم.

Great idea!

ایده عالی!

Looks like we really need it.

به نظر می رسد ما واقعا به آن نیاز داریم.

Shall we start now?

الان شروع کنیم؟

Yeah, why not?

آره چرا که نه؟

Hi, I’m Stephanie.

سلام، من استفانی هستم.

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

Do you find it difficult to start conversations in English?

آیا شروع مکالمه به زبان انگلیسی برای شما سخت است ؟

Do you feel that you don’t know what to say?

آیا احساس می کنید که نمی دانید چه بگویید؟

It’s common.

رایج است.

Speaking a foreign language is hard work.

صحبت کردن به یک زبان خارجی کار سختی است.

You have to remember foreign words, pronounce sounds which your mouth isn’t used to, and

شما باید کلمات خارجی را به خاطر بسپارید، صداهایی را تلفظ کنید که دهان شما به آنها عادت نکرده است، و

now you have to build a conversation, too.

اکنون باید یک مکالمه نیز بسازید.

In this lesson, you’ll see some simple, effective tips to help you start, develop

در این درس، نکات ساده و مؤثری را مشاهده خواهید کرد که به شما در شروع، توسعه

and end a conversation in English.

و پایان مکالمه به زبان انگلیسی کمک می کند.

Let’s start at the very beginning.

بیایید از همان ابتدا شروع کنیم.

You’ll see three easy ways to start a conversation in English.

سه راه آسان برای شروع مکالمه به زبان انگلیسی خواهید دید.

Hello!

سلام!

My name’s Mikey.

اسم من مایکی است.

What’s your name?

اسمت چیه؟

Stephanie, nice to meet you.

استفانی، از آشنایی با شما خوشحالم.

Where are you from, Stephanie?

استفانی اهل کجایی؟

So, what did you think of the film?

بنابراین، نظر شما در مورد فیلم چیست؟

It was… interesting.

جالب بود.

Does that mean you didn’t like it?

یعنی دوست نداشتی؟

I’m glad I saw it, but I wouldn’t watch it again.

خوشحالم که دیدمش، اما دیگر تماشاش نمی کنم.

Oh, hey, I saw some of your pictures from your trip.

اوه، هی، من تعدادی از عکس های شما را از سفرتان دیدم.

They’re amazing!

آنها شگفت انگیزند!

Thanks for saying so!

ممنون که گفتی

What kind of camera do you use?

شما از چه نوع دوربینی استفاده می کنید؟

Actually, I just use my phone.

راستش من فقط از گوشیم استفاده میکنم

First of all, if you don’t know the other person, of course you should introduce yourself.

اول از همه، اگر طرف مقابل را نمی شناسید، البته باید خودتان را معرفی کنید.

It can be awkward if you start talking and then you realise an hour later that you don’t

اگر شروع به صحبت کنید و بعد از یک ساعت متوجه

know the other person’s name.

شوید که نام طرف مقابل را نمی دانید، ممکن است ناخوشایند باشد.

You saw three ways to start a conversation.

شما سه راه برای شروع مکالمه دیدید.

What were they?

آنها چه بودند؟

One: ask a simple question:

یک: یک سوال ساده بپرس:

What’s your name?

اسمت چیست؟

Where are you from?

شما اهل کجا هستید؟

What do you do?

چه کار میکنی؟

Two: make a comment or ask a question about the situation you’re in:

دو: در مورد وضعیتی که در آن هستید نظر بدهید یا سوالی بپرسید :

That looks delicious!

به نظر خوشمزه می‌رسد!

What is it?

چیست؟

What did you think of the film?

نظر شما در مورد فیلم چیست؟

It’s so cold in here!

اینجا خیلی سرده!

Is the heating broken?

گرمایش خراب است؟

Great party, right?

مهمانی عالی، درست است؟

Who do you know here?

چه کسی را اینجا می شناسید؟

Three: compliment the other person:

سه: از طرف مقابل تعریف کنید:

I love your top!

من عاشق تاپ شما هستم!

Where did you get it?

از کجا گرفتیش؟

I thought your presentation was really interesting.

به نظر من ارائه شما واقعا جالب بود.

Oh, you’re Mikey?

اوه، تو مایکی هستی؟

I’ve heard so many good things about you.

من چیزهای خوب زیادی در مورد شما شنیده ام.

Don’t think too much about what you say first.

در مورد اول چیزی که می گویید زیاد فکر نکنید .

When you start a conversation, it’s more important to say something, even if it’s

وقتی مکالمه ای را شروع می کنید، گفتن چیزی مهم تر است، حتی اگر

something very simple.

چیز بسیار ساده ای باشد.

Easy, right?

آسان است، درست است؟

Introduce yourself, say something simple, and you’ve started a conversation.

خودتان را معرفی کنید، چیز ساده ای بگویید و مکالمه را شروع کردید.

Next, you need to build the conversation.

بعد، باید مکالمه را بسازید.

Where do you go from here?

از اینجا کجا میری؟

Hey, you’re Stephanie, right?

هی، تو استفانی هستی، درسته؟

Yeah.

آره

Mikey?

مایکی؟

That’s right!

درست است!

Peter told me you’re in a band?

پیتر به من گفت تو در یک گروه هستی؟

Well, kind of.

خب یه جورایی

I play guitar, and we just play together for fun.

من گیتار می زنم و فقط برای سرگرمی با هم می نوازیم.

It’s nothing serious.

چیز جدی نیست

I play the guitar too, actually.

من هم در واقع گیتار میزنم.

Really?

واقعا؟

What kind of thing do you play?

چه جور چیزایی بازی میکنی؟

Actually, I play classical guitar.

در واقع من گیتار کلاسیک می نوازم.

I just do it as a hobby; I’m not that good, but I enjoy it.

من فقط به عنوان یک سرگرمی این کار را انجام می دهم. من آنقدرها خوب نیستم، اما از آن لذت می برم.

That’s the important thing.

این چیز مهم است.

Anyway, how do you know Peter?

به هر حال، شما پیتر را از کجا می شناسید؟

We used to work together, and we stayed in touch.

قبلاً با هم کار می کردیم و با هم ارتباط داشتیم .

Here, you saw three useful things you can do to build a conversation in English.

در اینجا، سه کار مفید را دیدید که می توانید برای ایجاد مکالمه به زبان انگلیسی انجام دهید.

Do you know what they were?

آیا می دانید آنها چه بودند؟

They’re all very simple.

همه آنها بسیار ساده هستند

Anyone can use them!

هر کسی می تواند از آنها استفاده کند!

First idea: make a reference to something you have in common.

ایده اول: به چیزی که مشترک هستید اشاره کنید.

For example, do you know that the other person is a football fan?

مثلا می دانید طرف مقابل فوتبالیست است؟

Ask:

بپرس: از

Who do you support?

چه کسی حمایت می کنی؟

Or: Did you see the City game on Sunday?

یا: بازی سیتی یکشنبه را دیدی؟

Or: What’s your prediction for the cup final next weekend?

یا: پیش بینی شما برای فینال جام حذفی آخر هفته آینده چیست؟

If you meet someone while you’re travelling, you could ask:

اگر در سفر با کسی ملاقات کردید، می‌توانید بپرسید:

Where are you going to next?

بعد به کجا می‌روید؟

You went to Rome?

رفتی رم؟

Any recommendations?

هر توصیه ای؟

Do you know any good places to eat around here?

آیا مکان های خوبی برای غذا خوردن در این اطراف می شناسید؟

We said that you saw three ways to continue a conversation.

گفتیم که شما سه راه برای ادامه گفتگو دیدید.

What’s the second one?

دومی چیه؟

Ask the other person about themselves and their life.

از طرف مقابل در مورد خود و زندگی اش بپرسید.

People generally like to talk about themselves, and they like it when other people are interested

مردم معمولاً دوست دارند در مورد خودشان صحبت کنند و وقتی دیگران به آنها علاقه مند هستند دوست

in them, so this can be very effective.

دارند، بنابراین این می تواند بسیار مؤثر باشد.

For example:

به عنوان مثال:

Your job sounds really difficult.

کار شما واقعا دشوار به نظر می رسد.

How do you manage everything?

چگونه همه چیز را مدیریت می کنید؟

I like your pictures.

عکساتو دوست دارم.

Is that in India?

آیا آن در هند است؟

I heard you’re really into cooking.

شنیدم که شما واقعا اهل آشپزی هستید.

What kind of stuff do you like to make?

دوست دارید چه نوع موادی درست کنید؟

Finally, you can also continue the conversation by referring to someone you both know, like

در نهایت، می‌توانید با مراجعه به کسی که هر دوی شما می‌شناسید، به گفتگو ادامه دهید، مانند

this:

این:

How do you know Lisa?

لیزا را از کجا می‌شناسی؟

Have you known Simon long?

سایمون رو خیلی وقته میشناسی؟

You work with Lee?

با لی کار می کنی؟

I heard he can be quite difficult.

من شنیدم که او می تواند بسیار دشوار باشد.

Again, it’s more important to say something, even if it’s something very basic.

باز هم، گفتن چیزی مهمتر است، حتی اگر چیزی بسیار ابتدایی باشد.

When you’ve just started talking to someone, anything is better than saying nothing.

وقتی تازه با کسی صحبت می کنید، هر چیزی بهتر از چیزی نگفتن است.

The longer you can keep the conversation going, the more you’ll learn about each other,

هرچه بیشتر بتوانید مکالمه را ادامه دهید ، بیشتر در مورد یکدیگر یاد خواهید گرفت

and the more topics you’ll have to explore.

و موضوعات بیشتری را باید بررسی کنید.

Let’s look at some other important points to think about as your conversation continues.

اجازه دهید در ادامه مکالمه به نکات مهم دیگری توجه کنیم.

Mikey, hi!

مایکی، سلام!

How was your trip?

سفرت چطور بود؟

It was great, thanks.

عالی بود ممنون

Where did you go?

کجا رفتی؟

Well, we started in Madrid, and then…

خوب، ما در مادرید شروع کردیم، و سپس...

Where did you stay?

کجا ماندی؟

We found a really great homestay near the centre, and…

ما یک اقامتگاه واقعا عالی در نزدیکی مرکز پیدا کردیم، و...

Did you eat tapas?

آیا تاپاس خوردید؟

Well, yeah, a couple of times, but…

خوب، بله، چند بار، اما...

Did you go to the Royal Palace?

آیا به کاخ سلطنتی رفتید؟

No, actually, we…

نه، در واقع، ما...

Why not?

چرا که نه؟

Yeah, so as I was saying, it’s basically the best film ever.

بله، همانطور که گفتم، اساساً بهترین فیلم تاریخ است.

Mm-hmm.

مممم

I mean, people don’t rate Michael Bay, but I really think the man’s a genius, you know?

منظورم این است که مردم به مایکل بی امتیاز نمی دهند، اما من واقعا فکر می کنم این مرد یک نابغه است، می دانید؟

Mm-hmm.

مممم

I’ve seen it twice at the cinema already.

من قبلاً آن را دو بار در سینما دیده ام.

The last time I went it was so loud that I still couldn’t hear properly the next morning.

آخرین باری که رفتم آنقدر بلند بود که هنوز صبح روز بعد نمی توانستم درست بشنوم.

Mm-hmm.

مممم

I’m still planning to see it again this weekend, though.

با این حال، هنوز هم قصد دارم این آخر هفته دوباره آن را ببینم .

I love it!

عاشقشم!

Mm-hmm.

مممم

You saw two conversations.

دو تا مکالمه دیدی

I hope you realise that these were examples of what not to do when you want to build a

امیدوارم متوجه شده باشید که اینها نمونه هایی از کارهایی بودند که وقتی می خواهید مکالمه ایجاد کنید نباید انجام دهید

conversation.

.

What was the problem in each one?

مشکل هر کدوم چی بود؟

In both conversations, there was a lack of balance.

در هر دو گفتگو، عدم تعادل وجود داشت.

In the first conversation, I was asking too many questions!

در گفتگوی اول من خیلی سوال می پرسیدم!

A conversation shouldn’t sound like a police interrogation.

مکالمه نباید شبیه بازجویی پلیس باشد.

In the second conversation, I spoke too much, even though Stephanie clearly wasn’t interested

در مکالمه دوم، من بیش از حد صحبت کردم، حتی اگر استفانی به وضوح

in what I was talking about.

به آنچه من صحبت می کردم علاقه ای نداشت.

What’s the point here?

اینجا چه فایده ای دارد؟

For a successful conversation, you need balance.

برای یک مکالمه موفق، به تعادل نیاز دارید.

You need to balance asking questions and saying what you think.

شما باید بین پرسیدن سوال و گفتن آنچه فکر می کنید تعادل برقرار کنید.

You need to balance speaking and listening.

شما باید بین صحبت کردن و شنیدن تعادل برقرار کنید.

Let’s look at how those conversations could have gone better:

بیایید ببینیم که چگونه آن مکالمات می توانستند بهتر پیش

Mikey, hi!

بروند: مایکی، سلام!

How was your trip?

سفرت چطور بود؟

It was great, thanks.

عالی بود ممنون

Where did you go?

کجا رفتی؟

Well, we started in Madrid, and then we spent a few days in Andalucia.

خوب، ما از مادرید شروع کردیم و سپس چند روز را در اندلس گذراندیم.

Wow!

وای!

I loved Madrid.

من مادرید را دوست داشتم.

What did you think of it?

نظرت راجع بهش چی بود؟

We really liked it.

ما واقعا آن را دوست داشتیم.

When we were there, we stayed at this really cool guesthouse near the Parque de El Retiro.

زمانی که ما آنجا بودیم، در این مهمانخانه واقعاً جالب در نزدیکی پارک د ال رتیرو اقامت کردیم.

Did you spend any time around there?

آیا زمانی را در آنجا صرف کردید؟

Actually, we were staying a bit further out.

در واقع، ما کمی دورتر می ماندیم.

We did walk past there, though.

هر چند ما از آنجا رد شدیم.

There are some great places further out, too.

برخی از مکان های عالی دورتر نیز وجود دارد.

What did you think of the food?

نظرتون در مورد غذا چیه؟

Guess what I just saw?

حدس بزنید من همین الان چی دیدم؟

What?

چی؟

The new Transformers film!

فیلم جدید Transformers!

It’s amazing!

این شگفت انگیز است!

I really think Michael Bay is one of the best directors alive.

من واقعا فکر می کنم مایکل بی یکی از بهترین کارگردانان زنده است.

Are you serious?

جدی میگی؟

What, you don’t like his films?

چه، شما فیلم های او را دوست ندارید؟

No.

نه.

I think a good movie needs more than explosions and robots.

من فکر می کنم یک فیلم خوب به چیزی بیش از انفجار و ربات نیاز دارد.

That’s a shame.

خجالت آوره.

I was hoping you’d come to the cinema with me to watch it.

امیدوار بودم با من به سینما بیای تا آن را تماشا کنم.

I thought you’d already seen it?

فکر کردم قبلا دیده بودی؟

Yeah, twice!

آره دوبار!

The last time, the sound system was so loud that I couldn’t hear properly the next morning.

آخرین بار، سیستم صوتی آنقدر بلند بود که صبح روز بعد نتوانستم درست بشنوم.

It was great!

عالی بود!

That doesn’t sound healthy.

این سالم به نظر نمی رسد.

Maybe you should go to the doctor’s, and you definitely shouldn’t go to see it again.

شاید شما باید به دکتر مراجعه کنید، و قطعاً نباید دوباره به آن مراجعه کنید.

Balancing your conversations helps you to keep the other person engaged, which means

ایجاد تعادل در مکالمات به شما کمک می کند تا طرف مقابل را درگیر نگه دارید، به

the conversation will flow easily and naturally.

این معنی که گفتگو به راحتی و به طور طبیعی جریان خواهد داشت.

Anyway, let’s talk about something else.

به هر حال بیایید در مورد چیز دیگری صحبت کنیم.

Sometimes, people complain to us about making conversation in English: “I don’t know

گاهی اوقات، مردم از ما در مورد مکالمه به زبان انگلیسی شکایت می کنند: "نمی دانم

what to talk about!”

در مورد چه چیزی صحبت کنم!"

Here’s the thing: you can talk about almost anything you want.

نکته اینجاست: تقریباً می توانید در مورد هر چیزی که می خواهید صحبت کنید.

Sometimes, the other person isn’t interested in what you’re saying.

گاهی اوقات، طرف مقابل به آنچه شما می گویید علاقه ای ندارد.

Sometimes, you’re not interested in what the other person’s saying.

گاهی اوقات، شما علاقه ای به صحبت های طرف مقابل ندارید .

Sometimes, neither of you is interested in what you’re talking about.

گاهی اوقات، هیچ یک از شما به چیزی که در مورد آن صحبت می کنید علاقه مند نیستید.

This is totally natural.

این کاملا طبیعی است.

So, what should you do?

خب چکاری باید انجام بدی؟

Change the topic, of course!

البته موضوع را عوض کنید!

Seen any good TV shows recently?

اخیراً برنامه های تلویزیونی خوبی دیده اید؟

Actually, I don’t have a TV.

در واقع من تلویزیون ندارم.

Oh…

اوه...

So, er, what are you doing this weekend?

خب، اوه، این آخر هفته چیکار میکنی؟

Do you like travelling?

آیا سفر را دوست دارید؟

Not really.

نه واقعا.

When I don’t have to work, I just stay at home.

وقتی مجبور نیستم کار کنم، فقط در خانه می مانم.

Anyway, whereabouts do you live?

به هر حال شما کجا زندگی می کنید؟

Yeah, I’ve had this really bad cough for weeks.

بله، من هفته ها این سرفه واقعا بد را دارم .

All this green stuff keeps coming out of me.

این همه چیز سبز از من بیرون می آید.

I don’t know when it’s going to stop.

نمی دانم کی قرار است متوقف شود.

Mikey, I’m trying to eat!

مایکی، دارم سعی میکنم بخورم!

Can we please talk about something else?

لطفا در مورد چیز دیگری صحبت کنیم؟

Oh, sorry.

اوه ببخشید.

Changing the subject is easy.

تغییر موضوع آسان است.

The easiest way is just to… change the subject!

ساده ترین راه فقط تغییر موضوع است!

If what you’re talking about isn’t going anywhere, ask a question or make a comment

اگر چیزی که در مورد آن صحبت می کنید به جایی نمی رسد ، یک سوال بپرسید یا در

about something different.

مورد چیزی متفاوت نظر بدهید.

It’s common to introduce a change of subject with a word like so or anyway.

معمول است که تغییر موضوع را با کلمه ای مانند چنین یا به هر حال معرفی کنید.

For example:

به عنوان مثال:

So, what are you doing this weekend?

خوب، این آخر هفته چه کار می کنید؟

Anyway, whereabouts do you live?

به هر حال شما کجا زندگی می کنید؟

If you’re feeling uncomfortable with a conversation topic, you might clearly ask to change the

اگر با موضوع گفتگو احساس ناراحتی می کنید، ممکن است به وضوح بخواهید موضوع را تغییر دهید

subject.

.

You can say something like:

می توانید چیزی مانند این بگویید:

Can we talk about something else?

آیا می توانیم در مورد چیز دیگری صحبت کنیم؟

Let’s change the subject.

موضوع را عوض کنیم

I don’t really want to talk about that.

من واقعاً نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم.

Remember that if you use phrases like these, you’re clearly showing the other person

به یاد داشته باشید که اگر از عباراتی مانند این استفاده می کنید ، به وضوح به طرف مقابل نشان

that you’re uncomfortable with the conversation.

می دهید که از گفتگو ناراحت هستید.

If you say something like this, make sure that you mean it.

اگر چیزی شبیه به این می گویید، مطمئن شوید که منظورتان آن است.

Finally, let’s see one of the most important skills for having good conversations in English:

در نهایت، بیایید یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها برای داشتن مکالمات خوب به زبان انگلیسی را ببینیم:

…so then I say to her, ‘You must be joking!’, and she’s all like, ‘No’, and I’m

…بنابراین به او می‌گویم: «حتما شوخی می‌کنی!»، و او تماماً مانند «نه» است، و من

all like, ‘That is so crazy!’, and then…

همه شبیه به آن هستم. این خیلی دیوانه است!»، و بعد...

Adele, I hate to be rude, but I have to be somewhere else.

ادل، از بی ادبی متنفرم، اما باید جای دیگری باشم.

We’ll talk later, okay?

بعدا صحبت می کنیم، باشه؟

Oh, okay.

اوه، باشه

See you later!

بعدا میبینمت!

You’re an events manager?

شما مدیر رویدادها هستید؟

That’s exactly what I want to get into!

این دقیقاً همان چیزی است که من می خواهم وارد آن شوم!

I have so many questions.

من سوالات زیادی دارم.

So, what’s the best way to get a job with your company?

بنابراین، بهترین راه برای استخدام در شرکت شما چیست؟

Will you help me out?

به من کمک می کنی؟

Listen, it’s been great talking to you, but I should get back to work.

گوش کن، صحبت کردن با تو عالی بود، اما باید به سر کار برگردم.

Can I ask you my questions later?

آیا می توانم بعداً سؤالاتم را از شما بپرسم؟

I have SO MANY.

من خیلی زیاد دارم.

Sure, just call me.

البته فقط با من تماس بگیر

But, I don’t have your phone number!

اما، من شماره تلفن شما را ندارم!

Have you finished the debugging work?

آیا کار رفع اشکال را تمام کرده اید؟

It’s nearly done.

تقریباً تمام شده است.

Is there any chance you can ask someone to help me?

آیا امکانی وجود دارد که بتوانید از کسی بخواهید که به من کمک کند؟

It’s a lot of work.

کار زیادی است.

I’ll see what I can do.

ببینم چه کار می توانم بکنم.

Anyway, I won’t keep you any longer.

به هر حال من دیگر شما را نگه نمی دارم.

Try to have the work done by tomorrow evening.

سعی کنید تا فردا عصر کار را انجام دهید.

Alright.

بسیار خوب.

Here, you saw three short conversations with three different ways to leave a conversation.

در اینجا، سه مکالمه کوتاه با سه روش مختلف برای ترک مکالمه را مشاهده کردید.

Do you remember them?

آیا آنها را به خاطر می آورید؟

Here are the three phrases you saw:

این سه عبارتی است که دیدید:

I hate to be rude, but…

من از گستاخی متنفرم، اما

It’s been great talking to you, but...

... صحبت کردن با شما عالی بود، اما...

I won’t keep you any longer.

دیگر شما را نگه نمی دارم.

You can also add the person’s name to make it sound more personal:

همچنین می‌توانید نام آن شخص را اضافه کنید تا شخصی‌تر به نظر برسد:

Stephanie, I hate to be rude, but…

استفانی، من از بی‌ادبی متنفرم، اما...

Paul, it’s been great talking to you, but…

پل، صحبت کردن با شما عالی بود، اما...

You can make these phrases sound stronger by adding a word like look or listen at the

می‌توانید با افزودن کلمه‌ای مانند نگاه کردن یا گوش دادن، این عبارات را قوی‌تر کنید. در

start:

ابتدا:

Look, I hate to be rude, but…

ببینید، من از بی ادبی متنفرم، اما...

Listen, it’s been great talking to you, but…

گوش کنید، صحبت کردن با شما عالی بود، اما...

Saying it like this adds emphasis and makes it extra clear that the conversation is finishing.

گفتن آن به این شکل تأکید بیشتری می کند و واضح تر می کند که مکالمه در حال تمام شدن است.

After the word but, make an excuse:

بعد از کلمه اما، بهانه بیاور:

Stephanie, I hate to be rude, but I have to catch the last metro.

استفانی، من از بی ادبی متنفرم، اما باید آخرین مترو را بگیرم.

Paul, it’s been great talking to you, but there are some other people here I need to

پل، صحبت کردن با شما عالی بود، اما چند نفر دیگر در اینجا هستند که باید

catch up with.

با آنها صحبت کنم.

Another good way to leave a conversation is to pretend that you’re stopping the other

یکی دیگر از راه‌های خوب برای ترک مکالمه این است که وانمود کنید که مانع رفتن طرف مقابل می‌شوید

person from leaving.

.

You can say something like:

می توانید چیزی مانند این بگویید:

I won’t keep you any longer.

من دیگر تو را نگه نمی دارم.

Or: I’ll let you get back to work.

یا: من به شما اجازه می دهم به سر کار خود برگردید.

On the phone, it’s common to say:

در تلفن، معمول است که می گویند:

I’ll let you go.

من تو را رها می کنم.

This is a clear signal that the conversation is ending.

این یک سیگنال واضح است که مکالمه در حال پایان است.

Then, say goodbye, and you’re finished!

سپس، خداحافظی کنید و کارتان تمام شد!

You can see that starting, developing and ending a conversation in English is quite

می توانید ببینید که شروع، توسعه و پایان دادن به مکالمه به زبان انگلیسی بسیار

simple.

ساده است.

Use the tips and language from this lesson, and you’ll be able to have natural conversations

از نکات و زبان این درس استفاده کنید و به راحتی می توانید مکالمات طبیعی

in English easily!

به زبان انگلیسی داشته باشید!

Anyway, it’s been great talking to you, but we really have to go!

به هر حال، صحبت کردن با شما عالی بود، اما ما واقعاً باید برویم!

Don’t forget to check out our website for more free English lessons like this one: Oxford

فراموش نکنید که وب سایت ما را برای درس های رایگان بیشتر انگلیسی مانند این مورد بررسی کنید: Oxford

Online English dot com.

Online English dot com.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!