How to Talk About TV Shows in English - Spoken English Lesson

Hi, I’m Kasia.

سلام من کاسیا هستم

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

In this lesson, you’ll learn how to talk about TV and TV shows in English.

در این درس، یاد خواهید گرفت که چگونه در مورد تلویزیون و برنامه های تلویزیونی به زبان انگلیسی صحبت کنید.

Do you watch TV?

تلویزیون تماشا میکنید؟

How and where?

چگونه و کجا؟

What kind of shows do you like or dislike?

چه نوع نمایش هایی را دوست دارید یا دوست ندارید؟

You’ll see how to answer these questions and more in clear, detailed English.

خواهید دید که چگونه به این سوالات و موارد دیگر به زبان انگلیسی واضح و دقیق پاسخ دهید.

By the way, have you visited our website: Oxford Online English dot com?

به هر حال، آیا از وب سایت ما دیدن کرده اید: Oxford Online English dot com؟

If not, go and check it out!

اگر نه، بروید و آن را بررسی کنید!

We have many free English lessons for you.

ما بسیاری از آموزش های رایگان انگلیسی برای شما داریم.

Also, if you’re looking for an English teacher, we offer online lessons.

همچنین، اگر به دنبال معلم زبان انگلیسی هستید، ما دروس آنلاین ارائه می دهیم.

You can take classes through Skype, WhatsApp, WeChat, or many other platforms.

می توانید از طریق اسکایپ، واتس اپ، وی چت یا بسیاری از پلتفرم های دیگر در کلاس ها شرکت کنید.

Now, let’s get back to our topic.

حالا بیایید به موضوع خود برگردیم.

Here’s a question: how much TV do you watch?

در اینجا یک سوال وجود دارد: چقدر تلویزیون تماشا می کنید؟

Do you watch much TV?

آیا شما زیاد تلویزیون تماشا می کنید؟

Not really.

نه واقعا.

I used to, but now I’m too busy, and I don’t have the time.

قبلا داشتم، اما الان خیلی سرم شلوغ است و وقت هم ندارم .

Sometimes I put something on in the background while I’m doing other things, like cooking

گاهی اوقات وقتی در حال انجام کارهای دیگری هستم، مانند آشپزی یا تمیز کردن، چیزی را در پس زمینه قرار می دهم

or cleaning.

.

You?

شما؟

I go through phases.

من مراحل رو طی میکنم

Sometimes I get really into a show, and I binge-watch it over a few days, or I’ll

گاهی اوقات من واقعاً وارد یک برنامه می‌شوم، و آن را در طول چند روز به طور افراطی تماشا می‌کنم، یا هفته‌ها وقت خواهم

have weeks where I watch a lot of TV in the evenings.

داشت که شب‌ها تلویزیون زیادی تماشا کنم .

But, at some point, I get tired of it and I take a break for a few weeks.

اما، در یک زمان، از آن خسته می شوم و چند هفته ای استراحت می کنم.

So you’re either watching TV all the time, or not at all?

پس شما یا همیشه در حال تماشای تلویزیون هستید یا اصلاً؟

I guess!

حدس می زنم!

I get addicted to things easily.

من به راحتی به چیزهایی معتاد می شوم.

I’ve never really understood the whole binge-watching thing.

من هرگز واقعاً کل موضوع تماشای زیاده‌روی را درک نکرده‌ام .

I’ve never been *that* into a show.

من هرگز *این** در یک نمایش نبودم.

I can watch one, two episodes of something, but then I want to do something else.

من می توانم یک، دو قسمت از چیزی را تماشا کنم، اما بعد می خواهم کار دیگری انجام دهم.

That’s a better way to do it.

این روش بهتری برای انجام آن است.

It’s fun to watch a really good show, but sometimes I feel guilty, like I could be doing

تماشای یک نمایش واقعاً خوب سرگرم کننده است، اما گاهی اوقات احساس گناه می کنم، مثل اینکه می توانم

something better with my time.

با وقتم کار بهتری انجام دهم.

Yeah.

آره

Do you watch much TV?

آیا شما زیاد تلویزیون تماشا می کنید؟

In the dialogue, you heard several phrases you can use to talk about your TV-watching

در دیالوگ، عباراتی را شنیدید که می توانید از آنها برای صحبت در مورد عادت های خود در تماشای تلویزیون استفاده کنید

habits.

.

Look at four sentences.

به چهار جمله نگاه کنید.

Do you know what these mean?

میدونی اینا یعنی چی؟

Are any of them true for you?

آیا هیچ کدام از آنها برای شما صادق است؟

‘Go through phases’ is a general phrase.

"از مراحل عبور کن" یک عبارت کلی است.

You can use it to talk about many things.

می توانید از آن برای صحبت در مورد بسیاری از چیزها استفاده کنید.

It means that you have times where you do something a lot, and then times when you don’t

این بدان معناست که شما مواقعی دارید که کاری را زیاد انجام می دهید، و سپس مواقعی که

do it much.

آن را زیاد انجام نمی دهید.

So, if you say ‘I go through phases’, and you’re talking about watching TV, you

بنابراین، اگر می‌گویید «من مراحلی را طی می‌کنم»، و در مورد تماشای تلویزیون صحبت می‌کنید،

mean that there are times when you watch TV regularly, and times you don’t.

منظورتان این است که مواقعی وجود دارد که به طور منظم تلویزیون تماشا می‌کنید، و مواقعی هم این کار را نمی‌کنید.

Maybe one month you watch a lot of TV, but the next month, you hardly watch any.

شاید یک ماه شما زیاد تلویزیون تماشا کنید، اما ماه بعد، به سختی تلویزیون تماشا می کنید.

If you ‘get into’ something, then you become really interested in it.

اگر وارد چیزی شوید، واقعاً به آن علاقه مند می شوید.

If you get into a TV show, you start watching it, and then you like it and you want to watch

اگر وارد یک برنامه تلویزیونی شوید، شروع به تماشای آن می کنید و سپس آن را دوست دارید و می خواهید بیشتر تماشا کنید

more.

.

You can use ‘get into’ for other things.

برای چیزهای دیگر می توانید از «دریافت کردن» استفاده کنید.

You could say ‘I got into photography when I was a teenager’, meaning that you developed

می توانید بگویید " من در نوجوانی وارد عکاسی شدم"، به این معنی که

a strong interest in photography at that time.

در آن زمان علاقه شدیدی به عکاسی پیدا کردید.

‘Binge-watch’ means that you watch a lot of episodes of a TV show in a very short time.

«بینگ تماشا» به این معنی است که شما قسمت‌های زیادی از یک برنامه تلویزیونی را در مدت زمان بسیار کوتاهی تماشا می‌کنید.

Maybe you watch a whole season of a show in one or two days.

شاید یک یا دو روز دیگر یک فصل کامل از یک برنامه را تماشا کنید .

A ‘binge’ has the idea of something unhealthy.

یک «پرخوری» تصور چیزی ناسالم را دارد.

Finally, if you put something on in the background, you aren’t really watching it.

در نهایت، اگر چیزی را در پس‌زمینه قرار دهید، واقعاً آن را تماشا نمی‌کنید.

Maybe you’re half-watching, or you’re listening but not watching.

شاید نیمه تماشا هستید یا گوش می دهید اما تماشا نمی کنید.

What about you?

تو چطور؟

Look at four questions: Could you answer these questions?

به چهار سوال نگاه کنید: آیا می توانید به این سوالات پاسخ دهید؟

Try it now!

الآن امتحانش کن!

Make sure you answer with a full sentence.

حتما با یک جمله کامل پاسخ دهید.

Try to use the language from the dialogue and this section.

سعی کنید از زبان دیالوگ و این بخش استفاده کنید.

Pause the video and make your answers.

ویدیو را مکث کنید و پاسخ های خود را بنویسید.

How was that?

چطور بود؟

Could you answer fluently?

میشه روان جواب بدی

If not, remember that you can always review the dialogue and the section again.

اگر نه، به یاد داشته باشید که همیشه می توانید گفتگو و بخش را دوباره مرور کنید.

Let’s look at our next topic.

بیایید به موضوع بعدی خود نگاه کنیم.

Are you watching anything good at the moment?

آیا در حال حاضر چیز خوبی را تماشا می کنید؟

I’m looking for a new show to watch.

من دنبال یک نمایش جدید برای تماشا هستم.

There’s this medical drama I’ve been watching.

این درام پزشکی وجود دارد که من آن را تماشا کرده ام.

It’s on Wednesdays at nine o’clock.

چهارشنبه ها ساعت نه است.

You should check it out!

شما باید این را چک کنید!

‘On Wednesdays’?

'در روزهای چهارشنبه'؟

You mean on actual TV?

منظورتان در تلویزیون واقعی است؟

Yeah…

آره…

Wow!

وای!

You still watch broadcast TV?

هنوز تلویزیون پخش می‌کنید؟

I haven’t connected my TV aerial for years.

من سالها آنتن تلویزیونم را وصل نکردم.

So, you just stream everything?

بنابراین، شما فقط همه چیز را پخش می کنید؟

Yeah.

آره

That’s weird.

این عجیب است.

I mean, no one I know watches broadcast TV these days.

منظورم این است که هیچ کس که می شناسم این روزها تلویزیون تماشا نمی کند .

I guess I’m a bit old-fashioned.

حدس می‌زنم کمی قدیمی‌ام.

I like having a choice of channels.

من دوست دارم کانال های انتخابی داشته باشم.

Mainly, I’m a big sports fan, so I get a cable package.

به طور عمده، من یک طرفدار بزرگ ورزش هستم، بنابراین یک بسته کابلی دریافت می کنم .

That way, I can watch football and basketball games live.

به این ترتیب می توانم بازی های فوتبال و بسکتبال را به صورت زنده تماشا کنم.

That makes sense.

این منطقی است.

Still, having to watch something at a specific time seems so inconvenient.

با این حال، تماشای چیزی در یک زمان خاص بسیار ناخوشایند به نظر می رسد.

I like being able to watch what I want when I want.

دوست دارم وقتی می خواهم بتوانم آنچه را که می خواهم تماشا کنم.

I have a set-top recorder, so I can record things and watch them later.

من یک دستگاه ضبط بالا دارم، بنابراین می توانم چیزها را ضبط کنم و بعداً آنها را تماشا کنم.

Plus, you can skip the ad breaks.

به علاوه، می توانید از وقفه های تبلیغاتی صرف نظر کنید.

Ad breaks!

خرابی تبلیغات!

I had forgotten about those.

آنها را فراموش کرده بودم.

Most streaming services don’t have any ads.

اکثر سرویس های پخش هیچ تبلیغاتی ندارند.

So, you never stream things?

بنابراین، شما هرگز چیزها را پخش نمی کنید؟

You’ve never used Hulu or Netflix or anything like that?

شما هرگز از Hulu یا Netflix یا چیزی شبیه به آن استفاده نکرده اید؟

No, never.

نه هرگز.

I just don’t have much interest.

من فقط علاقه زیادی ندارم

Wow.

وای.

How do you generally watch TV?

به طور کلی چگونه تلویزیون تماشا می کنید؟

In the dialogue, we talked about two different ways to watch.

در دیالوگ در مورد دو روش مختلف برای تماشا صحبت کردیم.

Do you remember?

یادت میاد؟

You can watch broadcast TV, meaning traditional TV where you choose a channel and watch programs

می‌توانید تلویزیون پخش را تماشا کنید، یعنی تلویزیون سنتی که در آن کانالی را انتخاب می‌کنید و برنامه‌ها را

on a schedule, or you can watch TV on a streaming service, like Netflix or Hulu.

طبق برنامه تماشا می‌کنید، یا می‌توانید تلویزیون را در یک سرویس پخش مانند Netflix یا Hulu تماشا کنید.

You also heard some different advantages of these two ways to watch TV.

همچنین مزایای متفاوت این دو روش تماشای تلویزیون را شنیده اید.

Here’s a question: can you think of two advantages of watching broadcast TV, and two

در اینجا یک سوال وجود دارد: آیا می توانید به دو مزیت تماشای تلویزیون و دو

advantages of streaming?

مزیت پخش جریانی فکر کنید؟

In the dialogue, you heard these: ‘I like having a choice of channels.’

در دیالوگ، اینها را شنیدید: "من دوست دارم کانال های انتخابی داشته

‘I can watch football and basketball games live.’

باشم." "من می توانم بازی های فوتبال و بسکتبال را به صورت زنده

‘I like being able to watch what I want when I want.’

تماشا کنم." "من دوست دارم بتوانم هر وقت می خواهم آنچه را که می خواهم تماشا کنم." "

‘Most streaming services don’t have any ads.’

بیشتر سرویس های پخش جریانی این کار را انجام نمی دهند." هیچ تبلیغی

If you watch something live, you watch it as it’s happening, in real time.

ندارید.» اگر چیزی را به صورت زنده تماشا می کنید، آن را همانطور که در حال وقوع است، در زمان واقعی تماشا می کنید.

‘Ad’ is short for ‘advertisement’ or ‘advert’.

«تبلیغ» مخفف «تبلیغ» یا «تبلیغ» است.

‘Ad’, ‘advert’ and ‘advertisement’ all have the same meaning.

«آگهی»، «تبلیغ» و «تبلیغ» همگی به یک معنا هستند.

Also, they’re all countable nouns.

همچنین، همه آنها اسامی قابل شمارش هستند.

Be careful not to mix these up with ‘advertising’ which is the abstract noun, and is uncountable.

مراقب باشید اینها را با «تبلیغات» که اسم انتزاعی است و غیرقابل شمارش است، مخلوط نکنید.

Can you think of any other advantages of broadcast TV or streaming services which weren’t mentioned

آیا می توانید مزایای دیگری از پخش تلویزیونی یا سرویس های پخش را که در گفتگو ذکر نشده است،

in the dialogue?

در نظر بگیرید؟

Try to think of one more advantage for each.

سعی کنید برای هر کدام یک مزیت بیشتر در نظر بگیرید.

Pause the video if you want some thinking time!

اگر می خواهید کمی فکر کنید، ویدیو را متوقف کنید!

What did you think of?

به چی فکر کردی؟

Of course, there are many possibilities!

البته احتمالات زیادی وجود دارد!

Here are four ideas.

در اینجا چهار ایده وجود دارد.

Broadcast TV is usually free, because it’s supported by advertising.

پخش تلویزیون معمولا رایگان است، زیرا توسط تبلیغات پشتیبانی می شود.

Broadcast TV has more news and current affairs programs.

پخش تلویزیونی بیشتر اخبار و برنامه های روز دارد.

Streaming services produce their own exclusive shows and films, which you can’t watch anywhere

سرویس‌های استریم نمایش‌ها و فیلم‌های انحصاری خود را تولید می‌کنند که نمی‌توانید در جای

else.

دیگری تماشا کنید.

Many streaming services let you watch TV shows from other countries and in other languages.

بسیاری از سرویس‌های پخش به شما امکان می‌دهند برنامه‌های تلویزیونی را از کشورهای دیگر و به زبان‌های دیگر تماشا کنید.

Did you get similar ideas?

آیا شما هم ایده های مشابهی داشتید؟

Do you agree with these points, or not?

آیا با این نکات موافق هستید یا خیر؟

What about you?

تو چطور؟

Do you watch broadcast TV, streaming services, or both?

آیا تلویزیون پخش، خدمات پخش جریانی، یا هر دو را تماشا می کنید؟

Which is better for you, and why?

کدام یک برای شما بهتر است و چرا؟

Pause the video and try to answer these questions with at least three full sentences.

ویدیو را مکث کنید و سعی کنید حداقل با سه جمله کامل به این سوالات پاسخ دهید.

Take your time, and practise your answer several times, until you can speak fluently.

وقت خود را صرف کنید و پاسخ خود را چندین بار تمرین کنید تا زمانی که بتوانید روان صحبت کنید.

Could you do it?

می توانید آن را انجام دهید؟

Great!

عالی!

Let’s move on.

بیایید ادامه دهیم.

What kind of thing do you watch?

چه نوع چیزی را تماشا می کنید؟

It depends.

بستگی دارد.

Sometimes, if I’m tired at the end of the day, I’ll just put on a sitcom, or a cookery

گاهی اوقات، اگر در پایان روز خسته باشم، فقط یک کمدی کمدی، یا یک برنامه

show or something.

آشپزی یا چیز دیگری می گذارم.

If I want something more serious, I like drama series, and some documentaries.

اگر چیز جدی‌تری می‌خواهم ، سریال‌های درام و چند فیلم مستند را دوست دارم.

I like comedy a lot, too.

کمدی را هم خیلی دوست دارم.

Do you ever watch stand-up?

آیا تا به حال استندآپ تماشا می کنید؟

No, mostly just sitcoms, and a few cartoons like Bojack Horseman and things like that.

نه، بیشتر فقط کمدی کمدی، و چند کارتون مثل Bojack Horseman و چیزهایی از این قبیل.

Bojack Horseman?

بوژاک سوارکار؟

What’s that?

آن چیست؟

It’s a really dark animated comedy.

این یک انیمیشن کمدی واقعا تاریک است.

What’s it about?

این درباره چیست؟

It’s about a horse who used to be a famous TV star, and it’s set in a world where animals

این در مورد اسبی است که قبلاً یک ستاره تلویزیونی مشهور بود و در دنیایی می گذرد که در آن حیوانات

live together with people, and…

با مردم زندگی می کنند و ...

You know what?

می دانید چیست؟

It’s a little hard to explain.

توضیحش کمی سخته

But, it’s really good.

اما، واقعاً خوب است.

You should check it out.

شما باید این را چک کنید.

Who’s in it?

چه کسی در آن است؟

Lots of people.

افراد زیادی.

Will Arnett, who was in Arrested Development, and Alison Brie.

ویل آرنت که در Arrested Development بود و آلیسون بری.

A lot of other big-name actors, too.

بسیاری از بازیگران مشهور دیگر نیز.

Is it funny?

خنده داره؟

Yeah, it is, but it’s dark.

بله، این است، اما تاریک است.

It’s quite sad sometimes.

گاهی اوقات بسیار غم انگیز است

Hmm…

هوم…

Maybe I’ll take a look.

شاید من نگاهی بیندازم.

Where’s it on?

کجاست؟

It’s a Netflix production, so I think you can only watch it there.

این محصول نتفلیکس است، بنابراین فکر می‌کنم فقط می‌توانید آن را در آنجا تماشا کنید.

In the dialogue, you heard several questions you could use to ask someone about TV shows

در دیالوگ، چندین سوال شنیدید که می‌توانید از آنها برای پرسیدن برنامه‌های تلویزیونی از کسی

they watch.

که تماشا می‌کند استفاده کنید.

Look at the questions.

به سوالات نگاه کنید.

Can you complete the missing words?

آیا می توانید کلمات از دست رفته را کامل کنید؟

Can you remember the answers, or can you work them out?

آیا می توانید پاسخ ها را به خاطر بسپارید یا می توانید آنها را حل کنید؟

Let’s look together.

با هم نگاه کنیم

Could you answer these questions for yourself?

آیا می توانید به این سوالات برای خودتان پاسخ دهید؟

We’ll look at how to answer in a minute; first, let’s check the meaning of the questions.

در عرض یک دقیقه نحوه پاسخگویی را بررسی خواهیم کرد. ابتدا معنی سوالات را بررسی می کنیم.

What does ‘who’s in it?’ mean?

"چه کسی در آن است؟" به چه معناست؟

And what about ‘where’s it on?’

و در مورد «کجاست؟»

‘Who’s in it’ is asking about the actors.

در مورد بازیگران می پرسد «چه کسی در آن است؟» چطور.

You’re probably asking whether the show has famous actors.

احتمالاً می‌پرسید که آیا این سریال بازیگران مشهوری دارد یا خیر.

You can use the preposition ‘in’ to talk about acting in a show or film.

می‌توانید از حرف اضافه «در» برای صحبت در مورد بازی در یک نمایش یا فیلم استفاده کنید.

For example, you can say: ‘He was in Arrested Development,’ or ‘Robert de Niro was in

برای مثال، می‌توانید بگویید: «او در Arrested Development بود» یا «رابرت دنیرو در

Heat.’

گرما بود»

‘Where’s it on’ is asking about where you can see something.

.

You can use the preposition ‘on’ to talk about where or when a show is happening.

می‌توانید از حرف اضافه «روشن» برای صحبت در مورد مکان یا زمان اجرای نمایش استفاده کنید.

You can use it for other things, too, like films at the cinema, plays at the theatre,

می توانید از آن برای کارهای دیگر نیز استفاده کنید، مانند فیلم در سینما، نمایش در تئاتر

or concerts.

یا کنسرت.

Now, think about the first question: what kind of thing do you watch?

حالا به سوال اول فکر کنید: چه نوع چیزی را تماشا می کنید؟

You could answer this by saying: ‘I mostly watch crime series.’

می‌توانید به این پاسخ بگویید: «من بیشتر سریال‌های جنایی تماشا می‌کنم.»

‘I watch a mix of documentaries and medical drama.’

«من ترکیبی از مستند و درام پزشکی را

‘I watch a bit of everything.’

تماشا می‌کنم.» «من کمی از همه چیز را تماشا می‌کنم.

What about you?

» در مورد شما چطور؟

How would you answer this question?

چگونه به این سوال پاسخ می دهید؟

Next, think of a show you really like.

بعد، به نمایشی فکر کنید که واقعاً دوست دارید.

Look at the questions from the dialogue.

به سوالات دیالوگ نگاه کنید.

We added some adjectives to the third question, because you’ll need different ideas depending

ما چند صفت به سوال سوم اضافه کردیم، زیرا بسته به نمایش به ایده های مختلفی نیاز دارید

on the show.

.

Can you make four sentences, answering these questions, to talk about a show which you

آیا می توانید با پاسخ به این سؤالات چهار جمله بسازید تا در مورد نمایشی که

like?

دوست دارید صحبت کنید؟

Let’s see a sample answer: ‘I’m watching a sci-fi show called The Expanse.

بیایید یک نمونه پاسخ را ببینیم: "من در حال تماشای یک نمایش علمی تخیلی به نام "گستره" هستم.

It’s about human society in the future, when people live all over the solar system,

این در مورد جامعه بشری در آینده است، زمانی که مردم در سراسر منظومه شمسی زندگی می کنند،

and the tensions between different factions.

و تنش های بین جناح های مختلف.

The main story is about the discovery of alien life on one of Saturn’s moons.

داستان اصلی در مورد کشف حیات بیگانه در یکی از قمرهای زحل است.

It doesn’t have any big-name actors in it; I haven’t seen most of the cast anywhere

هیچ بازیگر معروفی در آن حضور ندارد. من بیشتر بازیگران را در جای

else.

دیگری ندیده ام.

I think it’s quite original, although the story takes some time to get really interesting.

من فکر می‌کنم کاملاً اصلی است، اگرچه داستان کمی زمان می‌برد تا واقعاً جالب شود.

I watched it on Netflix, but I think now it’s only on Amazon video.’

من آن را در نتفلیکس تماشا کردم، اما فکر می‌کنم اکنون فقط در ویدیوی آمازون است.»

What about you?

شما چطور؟

Try to make an answer like this, talking about a TV show you like.

سعی کنید در مورد یک برنامه تلویزیونی که دوست دارید صحبت کنید، چنین پاسخی بدهید.

Use the questions to give your answer structure.

از سوالات برای ارائه ساختار پاسخ خود استفاده کنید.

Either write your answer down, or say it out loud.

یا پاسخ خود را بنویسید یا با صدای بلند بگویید.

Or, do both!

یا، هر دو را انجام دهید!

Could you do it?

می توانید آن را انجام دهید؟

Try as many times as you like.

هر چند بار که دوست دارید امتحان کنید.

For now, let’s look at our last section.

در حال حاضر، بیایید به آخرین بخش خود نگاه کنیم.

Are you watching the new Game of Thrones season?

آیا در حال تماشای فصل جدید Game of Thrones هستید؟

No, actually.

در واقع نه.

I gave up on it a while ago.

چند وقت پیش منصرفش کردم

Why, is it good?

چرا خوبه؟

Yeah, I think so.

آره، من اینطور فکر می کنم.

Where did you stop?

کجا توقف کردی؟

About two seasons ago.

حدود دو فصل پیش

I liked it at the beginning, but I felt like it went downhill in later seasons.

من در ابتدا آن را دوست داشتم، اما احساس می کردم در فصل های بعدی به سراشیبی رفت.

Some storylines just made no sense, and there was a lot of padding.

برخی از خطوط داستانی بی معنی بودند و بالشتک های زیادی وجود داشت.

Really?

واقعا؟

I think it’s just got better with time.

فکر می کنم با گذشت زمان بهتر شده است.

The season they’re making now is the last one, and I think it’s the best yet.

فصلی که الان می سازند آخرین فصل است و فکر می کنم بهترین فصل است.

The plot has so many great twists.

طرح دارای پیچش های بسیار خوبی است.

Normally, I can guess where a story is going, but with this, it’s full of surprises.

به طور معمول، من می توانم حدس بزنم که یک داستان به کجا می رود، اما با این، آن پر از شگفتی است.

Personally, I thought it was quite predictable.

شخصاً فکر می کردم کاملاً قابل پیش بینی است.

One problem was that it got too melodramatic.

یک مشکل این بود که خیلی ملودراماتیک شد.

Every episode finished with a huge cliffhanger, like a bad soap opera.

هر قسمت با یک صخره بزرگ، مانند یک سریال بد به پایان می رسید .

Well, they had a lot of plot threads to resolve from earlier.

خوب، آنها موضوعات زیادی برای حل و فصل قبل داشتند.

I think they’re doing a good job with it.

من فکر می کنم که آنها کار خوبی با آن انجام می دهند.

I hate it when shows leave storylines hanging and don’t explain things properly.

از زمانی که برنامه‌ها داستان‌ها را معلق می‌گذارند و چیزها را به درستی توضیح نمی‌دهند، متنفرم.

I am a little curious to see what happens with some things, but probably not enough

من کمی کنجکاو هستم که ببینم با برخی چیزها چه اتفاقی می‌افتد، اما احتمالاً

to watch it again.

برای تماشای دوباره آن کافی نیست.

I can tell you if you…

من می توانم به شما بگویم اگر شما ...

No—no spoilers.

نه - بدون اسپویل.

I might change my mind.

ممکنه نظرم عوض بشه

You should!

تو باید!

If you don’t like a TV show, what reasons could you give?

اگر یک برنامه تلویزیونی را دوست ندارید، چه دلایلی می توانید بیاورید؟

You heard several points in the dialogue.

چند نکته را در دیالوگ شنیدید.

Do you remember them?

آیا آنها را به خاطر می آورید؟

Look at some phrases you heard: Could you explain the meaning of these?

به عباراتی که شنیده اید نگاه کنید: آیا می توانید معنای آنها را توضیح دهید؟

‘Go downhill’ is a conversational phrase meaning ‘get worse’.

"Go downhill" یک عبارت محاوره ای به معنای "بدتر شدن" است.

If you say ‘I liked it at the start, but it went downhill later’, you’re saying

اگر می گویید «در ابتدا از آن خوشم آمد، اما بعداً پایین آمد»، می گویید

that the quality of the show got worse with time.

که کیفیت نمایش با گذشت زمان بدتر شد.

If something makes no sense, it isn’t clear or understandable.

اگر چیزی معنی ندارد، واضح یا قابل درک نیست.

If you say ‘some storylines made no sense’, maybe you mean that the characters made unrealistic

اگر می گویید «بعضی از خط های داستانی معنی نداشت»، شاید منظورتان این است که شخصیت ها

decisions, or problems were solved in a very unrealistic, fantastical way.

تصمیمات غیرواقعی گرفتند یا مشکلات به روشی بسیار غیرواقعی و خارق العاده حل شدند.

‘Padding’ means something which is added just to fill time.

"Padding" به معنای چیزی است که فقط برای پر کردن زمان اضافه می شود.

If a TV show has a lot of padding, there’s a lot of empty content, which doesn’t add

اگر یک برنامه تلویزیونی دارای بالشتک های زیادی باشد، محتوای خالی زیادی وجود دارد که

to the story or the characters.

به داستان یا شخصیت ها اضافه نمی کند.

Of course, you could use these sentences in different ways.

البته می توانید از این جملات به روش های مختلفی استفاده کنید.

For example: ‘It went downhill after the end of season one.’

به عنوان مثال: «بعد از پایان فصل اول به سمت پایین رفت .»

‘Some storylines didn’t go anywhere.’

«برخی از داستان‌ها به جایی نرسیدند.»

‘There was a lot of boring dialogue.’

«دیالوگ‌های کسل‌کننده زیادی وجود داشت.»

Finally, let’s look at three more useful words you saw in the dialogue.

در نهایت، بیایید به سه کلمه مفید دیگری که در دیالوگ دیدید نگاه کنیم.

Look at three sentences.

به سه جمله نگاه کن

Can you explain the highlighted words?

آیا می توانید کلمات برجسته شده را توضیح دهید؟

A ‘cliffhanger’ is a dramatic ending to an episode, where you really want to know

«Cliffhanger» پایانی دراماتیک برای یک اپیزود است که در آن شما واقعاً می خواهید بدانید

what happens next.

که در ادامه چه اتفاقی می افتد.

Often, a cliffhanger means that the episode ends right in the middle of a key story moment.

اغلب، cliffhanger به این معنی است که اپیزود درست در میانه یک لحظه داستانی کلیدی به پایان می رسد.

‘Plot threads’ are like storylines.

«رشته‌های داستان» مانند خطوط داستانی هستند.

Many TV shows have many characters and plot threads, which go in parallel to each other.

بسیاری از برنامه های تلویزیونی دارای شخصیت ها و رشته های داستانی زیادی هستند که به موازات یکدیگر پیش می روند.

Generally, you want a show to resolve all its plot threads, meaning that every storyline

به طور کلی، شما می خواهید یک نمایش تمام موضوعات داستانی خود را حل کند، به این معنی که هر خط

has an ending.

داستانی پایانی دارد.

Otherwise, a bad show might leave storylines hanging, meaning you never find out what happened.

در غیر این صورت، یک نمایش بد ممکن است خطوط داستانی را معلق بگذارد، به این معنی که هرگز متوجه نمی شوید چه اتفاقی افتاده است.

Finally, a ‘spoiler’ is when someone tells you about the story of a film or TV show before

در نهایت، "اسپویلر" زمانی است که شخصی داستان یک فیلم یا برنامه تلویزیونی را قبل

you watch it.

از تماشای آن به شما می گوید.

Sometimes, TV reviews or articles will include the words ‘spoiler alert’ at the beginning.

گاهی اوقات، نظرات یا مقالات تلویزیونی عبارت "هشدار اسپویلر" را در ابتدا شامل می شود.

This is warning you that you shouldn’t read it if you don’t want to find out the story

این به شما هشدار می دهد که اگر نمی خواهید خودتان داستان را بفهمید، نباید آن را بخوانید

for yourself!

!

Here’s a final task for you.

در اینجا یک کار نهایی برای شما وجود دارد.

Can you describe a TV show you really like?

آیا می توانید یک برنامه تلویزیونی را که واقعاً دوست دارید توصیف کنید؟

Say what kind of show it is, what it’s about, and why you like it.

بگویید چه نوع نمایشی است، درباره چیست و چرا آن را دوست دارید.

Put your answer in the comments, and you can get some feedback and corrections!

پاسخ خود را در نظرات قرار دهید، و می توانید بازخورد و اصلاحات را دریافت کنید!

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!