Aly Gets Plastic Surgery - Have Something Done - English Grammar

- You can change one thing about this,

- شما می توانید یک چیز را در این مورد تغییر دهید،

but only one thing.

اما فقط یک چیز.

What do you change?

چه چیزی را تغییر می دهید؟

- Of you?

- از تو؟

- Yeah. Just one thing.

- آره فقط یک چیز.

- Let's see.

- اجازه بدید ببینم.

Just the nose.

فقط بینی

I'd just make the nose a little shorter.

من فقط بینی را کمی کوتاه تر می کنم.

- My nose? - Yeah.

- بینی من؟ - آره

I probably would just lift your nose up just a little.

من احتمالا فقط کمی بینی شما را بالا می برم.

Just the tiniest bit.

فقط ریزترین ذره

You'd be a good Jason what's-his-face.

تو خوب میشی جیسون چه چهره ای دارد.

- California. The land of dreams.

- کالیفرنیا سرزمین رویاها.

Rich people, beautiful people,

افراد ثروتمند، افراد زیبا

and for a short time,

و برای مدت کوتاهی،

me.

من.

Can I join these people?

آیا می توانم به این افراد بپیوندم؟

Can I also be beautiful?

آیا من هم می توانم زیبا باشم؟

I sat down with Dr. Richard Ellenbogen,

با دکتر ریچارد النبوگن

a plastic surgeon in Beverly Hills,

، جراح پلاستیک در بورلی هیلز، نشستم

to find out just how beautiful I could be.

تا بفهمم چقدر می‌توانم زیبا باشم.

Wow. Look at that face, look at that jaw.

وای. به آن صورت نگاه کن، به آن فک نگاه کن.

I want that.

من آن را میخواهم.

Where does that fat get taken from?

این چربی از کجا گرفته می شود؟

From the love handles?

از دستگیره های عشق؟

- From the love handles.

- از دسته های عشق.

You're an excellent donor, you have plenty.

شما یک اهداکننده عالی هستید، چیزهای زیادی دارید.

(somber music)

(موسیقی غم انگیز)

- Okay. That hurt.

- باشه. که صدمه دیده.

But before I decide if I'm going to get plastic surgery,

اما قبل از اینکه تصمیم بگیرم آیا قرار است جراحی پلاستیک انجام

let's learn some grammar first.

دهم، ابتدا مقداری دستور زبان را یاد بگیریم.

I started this video knowing that I don't love my face,

من این ویدیو را با دانستن این که من چهره ام را دوست ندارم، شروع کردم،

but also who does?

اما همچنین چه کسی دوست دارد؟

Who looks in the mirror and goes,

کسی که در آینه نگاه می کند و می گوید:

"Wow, my face is f*** incredible."

"وای، صورت من باورنکردنی است."

No one.

هیچکس.

But with an open mind, if I decide to change something,

اما با ذهن باز، اگر تصمیم بگیرم چیزی را تغییر دهم

then it will be for a good reason.

، دلیل خوبی خواهد بود.

But I didn't know where to start. So.

اما نمی دانستم از کجا شروع کنم. بنابراین. برای بهبود همه اینها

What would you recommend to improve all of this?

چه چیزی را توصیه می کنید؟

What would you recommend? - Okay.

پیشنهاد شما چیست؟ - باشه.

What I wanna do is I'm gonna take some pictures of you.

کاری که میخوام بکنم اینه که ازت عکس بگیرم

I'll put it on the computer

من آن را روی کامپیوتر قرار می

and I have a special plastic surgical Photoshop that I do.

دهم و یک فتوشاپ جراحی پلاستیک مخصوص دارم که انجام می دهم.

- Sounds great.

- عالیه.

So he took photos of my face,

بنابراین او از چهره من عکس گرفت، به

showed me what he would change.

من نشان داد که چه چیزی را تغییر خواهد داد.

And already, my confidence took a hit.

و در حال حاضر، اعتماد به نفس من ضربه خورده است.

- So what I do first,

- پس کاری که من انجام می دهم،

is we get rid of a little bit of that neck.

این است که کمی از شر آن گردن خلاص شویم.

What we do is something called fat grafting.

کاری که ما انجام می دهیم چیزی به نام پیوند چربی است.

We take some fat from your waist by liposuction.

با لیپوساکشن مقداری چربی از کمر شما می گیریم.

We inject it into this area

ما آن را به این ناحیه تزریق

to make the face appear just a little younger,

می‌کنیم تا صورت کمی جوان‌تر به نظر برسد،

that you haven't lost that fat

یعنی شما آن چربی را

which is a 30-year-old characteristic.

که یک ویژگی 30 ساله است، از دست نداده‌اید.

- It annoyed me

- آزارم داد

how much I really liked the changes he was showing me.

که چقدر از تغییراتی که به من نشان می داد دوست داشتم.

And I can see how easily

و من می توانم ببینم که مردم چقدر راحت

people might start getting plastic surgery.

ممکن است شروع به جراحی پلاستیک کنند.

So to understand the rest of this video,

بنابراین برای درک بقیه این ویدیو

first, we need to learn some vocabulary and grammar.

، ابتدا باید واژگان و گرامر را یاد بگیریم.

When you ask someone to do something for you,

وقتی از کسی می‌خواهید کاری برای شما انجام دهد،

think of services like haircuts, repairs or surgery,

به خدماتی مانند کوتاه کردن مو، ترمیم یا جراحی فکر کنید،

we have a special type of grammar for that.

ما نوع خاصی از دستور زبان برای آن داریم.

The action's more important.

عمل مهمتره

And we don't care who did the thing for us.

و برای ما مهم نیست چه کسی این کار را برای ما انجام داده است.

For example, a haircut.

مثلا کوتاه کردن مو.

The hairdresser cut my hair.

آرایشگر موهایم را کوتاه کرد.

Subject, verb, object.

فاعل فعل مفعول.

Easy sentence.

جمله آسان

But no one cares about the hairdresser.

اما هیچ کس به آرایشگاه اهمیت نمی دهد.

If you tell someone about your haircut,

اگر به کسی در مورد مدل موی خود بگویید

the action is the focus of the sentence.

، عمل تمرکز جمله است.

Everyone knows who did it, so we don't need to say it.

همه می دانند چه کسی این کار را انجام داده است، بنابراین نیازی به گفتن آن نیست.

So maybe change it to passive.

پس شاید آن را به غیرفعال تغییر دهید.

My hair was cut.

موهایم کوتاه شد.

Hmm. Grammatically fine.

هوم از نظر گرامری خوبه

And if you need a video on the passive voice,

و اگر به ویدیویی در مورد صدای غیرفعال نیاز دارید،

I've got a great one.

یک ویدیو عالی دارم.

You should watch it. It will change your life.

باید تماشاش کنی زندگی شما را عوض خواهد کرد.

But that doesn't sound right.

اما این درست به نظر نمی رسد.

Why not?

چرا که نه؟

Well, like I said, if you asked someone

خوب، همانطور که گفتم، اگر از کسی

to do something for you,

بخواهید کاری برای شما انجام دهد،

we use a special grammar structure for that.

ما از ساختار دستور زبان خاصی برای آن استفاده می کنیم.

Looks like this.

به نظر می رسد این است.

I had my haircut, or I got my haircut.

من موهایم را کوتاه کردم، یا موهایم را کوتاه کردم.

You can use the verb 'have' or 'get' in this structure.

می توانید از فعل 'دار' یا 'به دست' در این ساختار استفاده کنید.

And it means the same thing.

و به همین معناست.

That should be past tense because this is finished.

این باید زمان گذشته باشد زیرا این کار تمام شده است.

That happened in the past.

که در گذشته اتفاق افتاده است.

So 'had' or 'got', past tense.

پس "داشت" یا "داشت"، زمان گذشته.

Then what changed?

سپس چه چیزی تغییر کرد؟

In this case, my hair.

در این مورد، موهای من.

And then finally the verb,

و سپس در نهایت فعل،

and the verb should be in verb three,

و فعل باید در فعل سه،

the past participle form.

به صورت ماضی باشد.

You know, like do, did, done.

می دانید، مانند انجام، انجام داد، انجام شد.

Done, that's the verb three.

انجام شد، این فعل سه است.

That's the past participle.

این فعل ماضی است.

Difficult to see with the verb 'cut'

دیدن آن با فعل «برش»

because that doesn't change.

دشوار است زیرا این فعل تغییر نمی کند.

Cut. Cut. Cut.

برش. برش. برش.

Let's try a different verb in a different example.

بیایید یک فعل متفاوت را در مثال دیگری امتحان کنیم.

From my life, about five years ago, I think,

از زندگی ام، حدود پنج سال پیش، فکر می کنم،

I used to wear glasses or lenses.

از عینک یا لنز استفاده می کردم.

And I hated it.

و من از آن متنفر بودم.

I was almost blind without them

من بدون آنها تقریباً نابینا

so I decided to get eye surgery.

بودم، بنابراین تصمیم گرفتم جراحی چشم انجام دهم.

So how can I explain that?

پس چگونه می توانم آن را توضیح دهم؟

Again, I asked them to do the eye surgery to me.

باز هم از آنها خواستم که جراحی چشم را روی من انجام دهند.

So I, have or get, I'll use get

بنابراین I, have or get, I'll use get

because I got, past, my eyes...

because I got, past, my eyes

The verb is laser because they used a laser.

... فعل لیزر است چون از لیزر استفاده کردند.

So that's a regular verb. Lasered.

پس این یک فعل منظم است. لیزر شده.

I got my eyes lasered.

چشمامو لیزر کردم

Five years ago, I got my eyes lasered.

پنج سال پیش چشمم را لیزر کردم.

Best decision I ever made.

بهترین تصمیمی که گرفتم

But also usually, we just change the verb to done,

اما معمولاً، زمانی که فعل واضح است، فقط فعل را به انجام می

when the verb is obvious.

دهیم.

In that case, if I tell you,

در این صورت، اگر به شما بگویم:

"Oh, yeah, I'm not wearing glasses today

"اوه، آره، من امروز عینک

because I got my eyes done."

نمی زنم چون چشم هایم را درست کرده ام."

We both know generally what happened.

ما هر دو به طور کلی می دانیم که چه اتفاقی افتاده است.

Some surgery, (mimics laser buzzing)

برخی از جراحی ها، (تقلید از وزوز لیزر)

now I can see.

اکنون می توانم ببینم.

Same with hair, usually you would tell someone,

در مورد موها هم همینطور، معمولاً به کسی می گویید

"Oh, today, I got my hair done."

"اوه، امروز موهایم را درست کردم."

Yes, there are many things you can do with your hair.

بله، کارهای زیادی وجود دارد که می توانید با موهای خود انجام دهید.

So if you want specific details, "What happened exactly?"

بنابراین اگر جزئیات خاصی می خواهید، "دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟"

You could ask this.

می توانید این را بپرسید.

"Do you like my hair? Just had it done."

آیا موهای من را دوست داری؟

"Dude. Cool. What exactly did you have done?"

"رفیق. باحال. دقیقا چه کار کردی؟"

"Yeah, I had it cut, I had it dyed and straightened."

"آره، من آن را برش داده بودم، آن را رنگ و صاف کردم."

Again, remember that this is something

باز هم، به یاد داشته باشید که این چیزی است

you ask someone to do to you or for you.

که از کسی می خواهید با شما یا برای شما انجام دهد.

Services, for example.

به عنوان مثال خدمات.

Like, let's say, my phone is broken.

مثلاً تلفن من خراب است.

I can't fix it. I need to ask someone else to fix it.

نمیتونم درستش کنم باید از شخص دیگری بخواهم که آن را برطرف کند.

So let's try that.

پس بیایید آن را امتحان کنیم.

Well, it's necessary. I need it.

خب لازمه من به آن نیاز دارم.

So I need to, have or get, have.

بنابراین من نیاز دارم، داشته باشم یا بگیرم، داشته باشم.

I need to have my phone...

من باید گوشیم را داشته باشم...

And the verb is fixed or repaired, doesn't matter,

و فعل در فعل سه ثابت یا تعمیر می شود، مهم نیست

in verb three.

.

Both are regular. That's easy.

هر دو منظم هستند. آسان است.

I need to have my phone repaired.

باید گوشیمو تعمیر کنم

I need to have my phone fixed.

باید گوشیم را تعمیر کنم

Easy, right?

آسان است، درست است؟

Another example from my life,

مثال دیگری از زندگی من

a few years ago, I had really bad sleep apnea.

، چند سال پیش، آپنه خواب بسیار بدی داشتم.

If you don't know what that is,

اگر ندانید که چیست

it's basically, you stop breathing in the night.

، اساساً این است که در شب نفس نمی کشید.

Why did I do that? This is why.

چرا این کار را کردم؟ به این دلیل.

My tonsils were huge.

لوزه هایم بزرگ بودند.

It was like an infection or something.

مثل یک عفونت یا چیزی بود.

So I had to, it was necessary.

پس مجبور شدم، لازم بود.

I had to have my tonsils taken out.

مجبور شدم لوزه هایم را بیرون بیاورم.

Actually, if you watch my early, early videos,

در واقع، اگر ویدیوهای اولیه و اولیه من را تماشا کنید،

you can hear that my voice is completely different.

می توانید بشنوید که صدای من کاملاً متفاوت است.

That is why.

به همین دلیل است.

Remember, June is a month. Long period of time.

به یاد داشته باشید، ژوئن یک ماه است. مدت زمان طولانی.

Remember, that verb is in the verb three form,

به یاد داشته باشید، آن فعل به صورت فعل سه،

past participle.

ماضی است.

Take, took, taken.

بگیر، گرفت، گرفت.

I had to have my tonsils taken out because couldn't breathe.

مجبور شدم لوزه هایم را بیرون بیاورم چون نمی توانستم نفس بکشم.

What else? Oh yeah.

چه چیز دیگری؟ اوه بله.

I went to Korea a few years ago.

من چند سال پیش به کره رفتم.

And maybe my first day or second day,

و شاید روز اول یا روز دومم

I was washing a wine glass

، در حال شستن یک لیوان شراب بودم

and the glass broke,

و لیوان شکست،

but I kept washing, I kept turning

اما به شستن ادامه

and my thumb, krr, went into the glass.

دادم، مدام چرخیدم و انگشت شستم، کر، داخل لیوان شد.

Big cut, lots of blood.

بریدگی بزرگ، خون فراوان.

I went to the hospital

من به بیمارستان

and I had to have stitches put in.

رفتم و مجبور شدم بخیه بزنم. در

Actually look, you can still, sort of, see the scar.

واقع نگاه کنید، هنوز هم می توانید جای زخم را ببینید.

Not as much though.

هر چند نه به اندازه.

Which brings me to the next reason we use this structure.

که مرا به دلیل بعدی استفاده از این ساختار می رساند.

When something bad happens to you,

وقتی اتفاق بدی برای شما می افتد

which wasn't your control.

که کنترل شما نبود.

You didn't ask for it, but it happened to you anyway.

شما آن را نخواستید، اما به هر حال برای شما اتفاق افتاد.

We also use the same structure.

ما نیز از همین ساختار استفاده می کنیم.

I've just had my wallet stolen.

من به تازگی کیف پولم را دزدیده اند.

This time we're using present perfect,

این بار ما از present perfect استفاده می کنیم،

because it just happened.

زیرا این اتفاق افتاده است.

I've just had, we can use got, that's fine, too,

من تازه داشتم، می توانیم از got استفاده کنیم، خوب است،

my wallet stolen.

کیف پولم نیز دزدیده شده است.

Again, I didn't ask for this.

باز هم من این را نخواستم.

This isn't a service.

این یک سرویس نیست

Something bad happened to me.

یه اتفاق بد برام افتاده

And it wasn't in my control.

و در کنترل من نبود.

So we use that same grammar structure.

بنابراین ما از همان ساختار گرامر استفاده می کنیم.

Hmm. Okay.

هوم باشه.

I think you understand the grammar pretty well now.

من فکر می کنم شما اکنون به خوبی گرامر را درک می کنید.

So let's go back to deciding

پس بیایید به تصمیم گیری برگردیم که

if I'm gonna have plastic surgery or not.

آیا می خواهم جراحی پلاستیک انجام دهم یا نه.

(sighs) So many questions, so many options.

(آه می کشد) سوالات بسیار، گزینه های بسیار.

Hmm. Which surgeries are popular?

هوم کدام جراحی ها محبوب هستند؟

What's the most popular things that have done nowadays.

محبوب ترین کارهایی که امروزه انجام شده است چیست؟

- Let's see, a man who hits 40,

- ببینیم، مردی که به 40 رسیده

he'll have his neck done,

، گردنش را درست می کند،

he'll have the bags under his eyes done,

کیسه های زیر چشمش را درست می کند،

he'll have liposuction done over here.

اینجا لیپوساکشن می کند.

For he will be divorced at that time,

زیرا او در آن زمان طلاق خواهد گرفت،

he will be looking for a new woman.

او به دنبال یک زن جدید خواهد بود.

That's a very common pattern that men in their 40s will do.

این یک الگوی بسیار رایج است که مردان 40 ساله انجام می دهند.

Women, 18 years old, 20 years old, 22 years old,

خانم های 18 ساله، 20 ساله، 22 ساله بزرگ کردن

will have breast augmentation,

سینه

will have their lips injected with fat.

خواهند شد، به لب هایشان چربی تزریق می شود.

Women at 27, after their first baby,

زنان در 27 سالگی، پس از اولین

they'll probably have a breast uplift,

نوزادشان، احتمالاً سینه‌هایشان را بالا

they'll have a tummy tuck,

می‌برند، شکم‌شان را

they'll have some things done to their face, their necks.

می‌کشند، کارهایی را روی صورت، گردن‌شان انجام می‌دهند.

Women at 45, they've finally started to, it's happened.

زنان در 45 سالگی، بالاخره شروع کردند، این اتفاق افتاد.

What she knew all her life would happen.

چیزی که او در تمام عمرش می دانست اتفاق خواهد افتاد.

And she needs a facelift,

و او نیاز به لیفت صورت دارد،

which is a little more advanced operation,

که عمل کمی پیشرفته تر است

there's an incision around the ears.

، یک برش در اطراف گوش وجود دارد.

It's pulled up.

کشیده شده است.

And not only is it tightened, fat is put into the face.

و نه تنها سفت می شود، بلکه چربی به صورت ریخته می شود.

Things come into style and they go out of style.

چیزها مد می شوند و از مد می افتند.

- But what about the big butt like a Kardashian?

- اما باسن بزرگ مثل کارداشیان چطور؟

The Kardashian butt, how's that doing?

باسن کارداشیان، چطور است؟

- I remember when the Brazilians

- یادم می آید حدود 20 سال پیش برزیلی

used to come to my operating room in Beverly Hills

ها به اتاق عمل من در بورلی هیلز می آمدند

about 20 years ago.

.

And they used to call it the Carioca body,

و قبلاً آن را بدن کاریوکا می نامیدند،

which is, I guess, like somebody from Rio is called.

که به گمانم، مانند کسی از ریو نامیده می شود.

And they would do a tiny little waist,

و آنها یک دور کمر کوچک انجام می دادند،

so they put all the fat on their hips

بنابراین تمام چربی را روی باسن خود می گذاشتند

or something like that.

I said, "Boy, it's a great idea."

یا چیزی شبیه به آن.

گفتم: پسر، ایده خوبی است.

before it became a popular.

قبل از اینکه محبوب شود

Now of course, it's called the Brazilian butt lift

البته الان بهش میگن لیفت باسن برزیلی

and a number of other different things.

و یه سری چیزای مختلف دیگه.

- How popular is surgery?

- جراحی چقدر محبوب است؟

Do all the celebrities have it?

آیا همه افراد مشهور آن را دارند؟

Am I a celebrity?

آیا من یک سلبریتی هستم؟

I have a million followers. Maybe.

من یک میلیون فالوور دارم. شاید.

I'm gonna say some celebrity names.

من می خواهم چند نام مشهور را بگویم.

You tell me if you think they've had something done

شما به من بگویید که آیا فکر می کنید آنها کاری انجام داده اند

or if it's just good genetics.

یا فقط ژنتیک خوب است.

- I'll make it easy for you,

- من کار را برای شما آسان می کنم،

they've all had something done.

همه آنها کاری انجام داده اند.

(Aly laughs loudly) It's fake.

(علی با صدای بلند می خندد ) ساختگی است.

The foolproof way to know if a celebrity

راه بی‌دردسر برای اینکه بفهمید یک

has had plastic surgery done,

سلبریتی جراحی پلاستیک انجام داده است یا خیر

find a celebrity that's the same age as your parents,

، یک سلبریتی همسن والدینتان را پیدا کنید،

if they look better than your parents,

اگر بهتر از والدین شما به نظر می‌رسند،

yes, they've had plastic surgery done.

بله، آنها جراحی پلاستیک انجام داده‌اند.

Barbara Walters is 86 years old.

باربارا والترز 86 ساله است.

My mother, when she was 86 years old,

مادرم در 86

didn't have that jaw line and neck and tight face.

سالگی آن خط فک و گردن و صورت سفت را نداشت.

My mother had more wrinkles on her upper lip

مادر من بیش از باربارا والترز روی لب بالایی خود چین و چروک داشت

than Barbara Walters has on her whole body.

.

Of course, she's had plastic surgery done.

البته او جراحی پلاستیک کرده است.

Why be so foolish as to think that she didn't

چرا آنقدر احمق باشید که فکر کنید او

just because it's good plastic surgery.

فقط به این دلیل که جراحی پلاستیک خوبی است این کار را نکرده است.

- It's really good plastic surgery,

- این واقعاً جراحی پلاستیک خوبی است،

if you're not sure if they have had some.

اگر مطمئن نیستید که آیا آنها انجام داده اند یا خیر.

- Yeah. You're sure, but you're not sure.

- آره مطمئن هستید، اما مطمئن نیستید.

- Yeah. - You know.

- آره - میدونی.

Some people fool me.

بعضیا منو گول میزنن

Some absolutely fool me a hundred percent.

بعضی ها صد در صد منو گول میزنن

I can't tell if they had it done.

نمی توانم بگویم آیا آنها این کار را انجام داده اند یا خیر.

- Everyone knows about Kim Kardashian.

- همه کیم کارداشیان را می شناسند.

She denies that there's any plastic surgery there.

او انکار می کند که هیچ گونه جراحی پلاستیک در آنجا وجود داشته باشد.

She says all good genetics.

او می گوید همه ژنتیک خوب است.

What do you think? - Oh, come on.

شما چی فکر میکنید؟ - اوه، بیا.

She's, of course, she's had this done.

او البته این کار را کرده است.

Of course, she's had her lips injected.

البته لب هایش را تزریق کرده است.

Of course, she's had fat injections to her butt.

البته او به باسنش تزریق چربی کرده است.

Of course, she has butt implants in there.

البته او در آنجا کاشت باسن دارد.

Of course, she has breast augmentation.

البته پروتز سینه داره.

I mean, people don't look like that.

منظورم این است که مردم اینطور به نظر نمی رسند.

Without any question in my mind.

بدون هیچ سوالی در ذهنم.

Bridget Jones. - What changed exactly?

بریجت جونز. - دقیقا چه چیزی تغییر کرد؟

- Eyes. She had heavy, heavy eyes

- چشم ها. او چشمان سنگین و سنگینی

and she had them deepened. - She had her eyes deepened?

داشت و آنها را عمیق تر می کرد. - او چشمانش را عمیق کرده بود؟

- Yeah. She had heavy eyes, like this.

- آره اینجوری چشمای سنگینی داشت

- Yeah, yeah, yeah. - And they took this off.

-آره آره آره - و این را برداشتند.

- But what if something goes wrong?

- اما اگر مشکلی پیش بیاید چه؟

I mean we've all seen Michael Jackson's nose.

منظورم این است که همه ما بینی مایکل جکسون را دیده ایم.

What went wrong with Michael Jackson's nose?

چه مشکلی در بینی مایکل جکسون رخ داد؟

- We were supposed to do him.

- قرار بود او را انجام دهیم.

We, myself and another plastic surgeon,

ما، خودم و یک جراح پلاستیک دیگر

we were going to do him. - Ahh. You're gonna fix that?

، قرار بود او را انجام دهیم. - آهان میخوای درستش کنی؟

- Yes, we had it all planned.

- بله، همه چیز را برنامه ریزی کرده بودیم.

Anyway, he went to Germany to do a show,

به هر حال او برای نمایش به آلمان رفت

and this German doctor who said,

و این دکتر آلمانی که گفت:

"I will fix you. I can do it.

"من شما را درست می کنم. من می توانم این کار را انجام دهم.

America doctors, they don't know nothing."

دکترهای آمریکا هیچی نمی دانند."

Anyway, so this guy talked to him

به هر حال، پس این مرد با او صحبت

into having another operation

کرد که یک عمل دیگر انجام دهد

and that's when his nose collapsed or so.

و آن موقع بود که بینی اش فرو ریخت یا بیشتر.

Anyway, it could have been fixed, we could have done it.

به هر حال می‌توانست درست شود، می‌توانستیم آن را انجام دهیم.

But he's not the average person

اما او آدم متوسطی نیست

that you can do this stuff on.

که بتوانید این کارها را با او انجام دهید.

You can talk realistically to them.

می توانید واقع بینانه با آنها صحبت کنید.

You can make them lay still for a while

می توانید کاری کنید که آنها مدتی دراز بکشند

and listen to you.

و به شما گوش دهند.

You can make them have two, three hours of anesthesia

برای انجام این کار می توانید دو، سه ساعت بیهوشی

in order to do it.

به آنها بدهید.

But too many people depend on him.

اما افراد زیادی به او وابسته هستند.

Too many people make money from him.

افراد زیادی از او پول در می آورند.

- Right. Right. - So he is a commodity,

- درست. درست. - پس او یک کالاست

not a real person.

نه یک شخص واقعی.

He doesn't make his own decisions.

او خودش تصمیم نمی گیرد.

It's a tragedy.

این یک تراژدی است.

Some of these terrible things that happen

برخی از این اتفاقات وحشتناکی که اتفاق می‌افتد

are just tragedies.

، فقط تراژدی هستند.

- Dr. Richard Ellenbogen.

- دکتر ریچارد النبوگن.

Thank you very much for your time.

بخاطر وقتی که گذاشتید خیلی منون.

- It was a pleasure being here.

- از بودن در اینجا لذت بخش بود.

- Pleasure's all mine. - I enjoyed it.

- تمام لذت مال من است. - من از آن لذت بردم.

No, it was mine too. I enjoyed.

نه مال من هم بود لذت بردم.

- So what have I learned from this?

- پس من از این چه چیزی یاد گرفتم؟

Well, I mean, I don't want a Kardashian butt.

خب منظورم این است که من باسن کارداشیان نمی خواهم.

I'm probably not gonna get any plastic surgery

احتمالاً قرار نیست جراحی پلاستیک انجام

and I think my nose is fine.

دهم و فکر می کنم بینی ام خوب است.

So what have you had done?

پس چه کرده بودی؟

What would you like to get done?

دوست دارید چه کاری انجام دهید؟

What are you having done right now?

در حال حاضر چه کاری انجام داده اید؟

Maybe you're having a laptop fixed.

شاید در حال تعمیر لپ تاپ هستید.

Maybe you're having your nails done.

شاید دارید ناخن هایتان را درست می کنید.

Maybe you're having your hair done

شاید در حین تماشای این ویدیو موهای خود را اصلاح می کنید

while watching this video.

.

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

I'll see you in the next class.

در کلاس بعدی می بینمت.