Terrible English Idioms! - English lesson for Halloween with EatSleepDreamEnglish

Come learn with us!

بیا با ما یاد بگیر

Come learn with us, students!

بیایید با ما بیاموزید، دانش آموزان!

forever!

برای همیشه!

and ever

و همیشه

and ever!

و همیشه!

Hello, today we're going to do five terrifying idioms

سلام، امروز پنج اصطلاح وحشتناک را انجام می دهیم.

the first terrifying idiom is

اولین اصطلاح وحشتناک این

to have goosebumps or something gives you goosebumps

است که غازها یا چیزی به شما

Geese are cute. I thought this was supposed to be a terrifying Halloween lesson

غاز می دهند. غازها بامزه هستند. فکر می‌کردم این یک درس وحشتناک برای هالووین است

When you get goosebumps, it's the same feeling as when you get cold

وقتی که دچار غاز می‌شوید، همان حسی است که وقتی

your little hairs stand on end but it's not because you're cold

سرد می‌شوید موهای کوچکتان سیخ می‌شوند، اما به این دلیل نیست که سردتان است

it's because you feel fear or if you hear a nice song

، به این دلیل است که احساس ترس می‌کنید یا اگر صدای قشنگی می‌شنوید. آهنگ

- You know what gives me goosebumps? - What?

- میدونی چی باعث ناراحتی من میشه؟ - چی؟

Haunted houses, hearing noises in the dark

خانه های خالی از سکنه، شنیدن صداها در تاریکی

being alone in the cemetery

تنها بودن در گورستان

what gives you goosebumps?

چه چیزی شما را غاز می کند؟

Enya. her voice is heavenly

انیا. صدای او بهشتی است

Our second terrifying idiom is

دومین اصطلاح وحشتناک ما

to have butterflies in your tummy / stomach

داشتن پروانه در شکم / شکم است

Butterflies aren't scary either

پروانه ها هم ترسناک نیستند

when you have that nervous feeling in your tummy

وقتی آن احساس عصبی را در شکم خود

like little scary butterflies are flying inside you

دارید مانند پروانه های ترسناک کوچکی که در درون شما پرواز می کنند

you have butterflies

شما پروانه دارید

For example: I saw a pretty girl, I love her

به عنوان مثال: من یک زیبا دیدم دختر، دوستش دارم

when she talks to me I get butterflies!

وقتی با من صحبت می کند، پروانه می گیرم!

This is a Halloween lesson, please try and be more dark and sinister

این یک درس هالووین است، لطفا سعی کنید تاریک تر و شیطانی تر باشید

What gives you butterflies?

چه چیزی به شما پروانه می دهد؟

Nothing. I'm dead inside I have no emotions

هیچ چیزی. من از درون مرده ام هیچ احساسی ندارم

Our third awful idiom is

سومین اصطلاح افتضاح ما این است

- To be in high spirits! - Oh my god, that means you're happy!

- سرحال بودن! - وای خدای من یعنی تو خوشحالی!

Yes. Terribly happy!

آره. خیلی خوشحالم!

we usually say this when you're in a visibly good mood

ما معمولاً این را وقتی می گوییم که روحیه شما به وضوح خوب است

or perhaps you have more energy than usual

یا شاید انرژی بیشتری از حد معمول دارید

This isn't scary

این ترسناک نیست

For example: "His motivational speeches put everyone in high spirits"

به عنوان مثال: "سخنرانی های انگیزشی او همه را روحیه

what puts you in high spirits?

می دهد" چه چیزی شما را در روحیه بالا قرار می دهد؟

death

مرگ

The next idiom is

اصطلاح بعدی این است

to get the heebie-jeebies / the willies

که هبی جیبی ها را به دست بیاورم / ویلی ها

or something creeps me out

یا چیزی مرا بیرون می کشد

That's a bit better

این کمی بهتر است

When you feel uncomfortable, or when your skin goes "Urrrgh!"

وقتی احساس ناراحتی می کنی یا وقتی پوستت می رود "اوررغ!"

you can say it gives me the willies or the heebie-jeebies

می تونی بگی ویلی ها یا هیبی جیبی ها رو به من می ده یا این منو می ترسونه

or this creeps me out

This is better I like this one

این بهتره من این یکی

I often get the heebie-jeebies when I walk alone in the dark

رو دوست دارم اغلب وقتی به تنهایی در تاریکی راه می روم هیبی جیبی می گیرم

You're never alone I'm always watching you

تو هرگز تنها نیستی من همیشه تو را تماشا می کنم

That's creepy

این وحشتناک است

Our final idiom is to have a stab at something

آخرین اصطلاح ما این است که در نهایت به چیزی خوب خنجر بزنیم

okay good, finally.

.

When you attempt something that you've never tried before you have a stab at it!

وقتی کاری را انجام می دهید که قبلاً هرگز آن را امتحان نکرده اید، در آن خنجر می کنید!

All right calm down

خیلی خب آرام باش

Would you like to have a stab at giving us an example?

آیا دوست داری با مثال زدن به ما خنجر بزنی؟

Sure I've never learnt Chinese I'm dying to learn

مطمئناً من هرگز چینی یاد نگرفته‌ام، من می‌میرم تا خوب یاد بگیرم،

well you're very clever

تو خیلی باهوشی،

You should have a stab at it!

باید به آن خنجر بزنی!

You could make this more interesting with "a stab in the dark"

می‌توانید این را با "یک چاقو در تاریکی" جالب‌تر کنید.

This means when you guess something and you're really not sure if you're right

این به این معنی است که وقتی چیزی را حدس می‌زنید و واقعاً مطمئن نیستید که درست می‌گویید

or if you try something which has very little chance of actually working

یا چیزی را امتحان می‌کنید که شانس بسیار کمی برای کار کردن دارد

- What's the time? - I'm going to have a stab in the dark and say 5:30

- زمان چند است؟ - من می روم در تاریکی یک چاقو بزنم و بگویم

It was just a stab in the dark when I tried to park the car. I can't drive.

5:30 فقط یک ضربه چاقو در تاریکی بود که می خواستم ماشین را پارک کنم. من نمی توانم رانندگی کنم.

- Did you run anyone over? - Yes - Good

- کسی رو زیر پا گذاشتی؟ - بله - خوب

Thank you for watching Now watch our other video

ممنون که تماشا کردید حالا ویدیوی دیگر ما را تماشا کنید